
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
دولتمردان امروز، معترضان و مدعیان همیشگی!
معصومه پورصادقی
دبیر گروه سیاسی
تنور انتخابات ۱۴۰۰ به همان میزان که تا قبل از مرحله ثبتنام داوطلبان سرد به نظر میرسید با عبور از این مرحله، طوری داغ شد که شاید کسی فکر نمیکرد ظرف یک روز شاهد چنین چرخشی در فضای ابری انتخابات باشیم. چرخش از این باب که جمع انبوهی از چهرههای ریزودرشت وارد گود شدند؛ چهرههایی که بعید است ندانند ردای بلند ریاستجمهوری حتما بر تنشان زار خواهد زد.
بخشی از طیف اصلاحطلبان از مدتها قبل موضوع قهر با مهمترین گام مردمسالاری دینی یعنی «انتخابات» را علم کرده بودند و سعی داشتند با ناامید کردن مردم، به حاکمیت فشار بیاورند. البته این اولین فشار آنها نبود و احتمالا آخرین آنهم نخواهد بود چراکه پیشتر تلاش کردند از اهرم «تنگ کردن سفره مردم» به حاکمیت فشار بیاورند تا شاید محصول این کِشت را در وین بچینند. حالا همین جریان با تمام توان و چهرههای پرتعداد در مرحله ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری حضور یافت تا ثابت کند، انقلتهای انتخاباتیاش بیشتر ژست حزبی و سیاسیکاری بوده است.
فرآیند ثبتنام از داوطلبان انتخابات سیزدهمین ریاستجمهوری از ساعت ۸ صبح سهشنبه ۲۱ اردیبهشت آغاز و تا ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ اردیبهشت به مدت ۵ روز ادامه داشت اما آخرین روز این فرآیند، متفاوت و بلکه تعیینکننده نسبت به سایر روزها بود چراکه طیف اصلاحطلبان اتوبوسی از نامزدهای انتخاباتی را به سمت ستاد انتخابات در میدان فاطمی گسیل کردند. البته در روزهای قبل نیز نامزدهای این جریان با بوقوکرنا خودشان را به خیابان «شهدای گمنام» رساندند. خیابانی که حداقل با مشی اسمی روی آن جفتوجور نیستند.
مصطفی تاجزاده شاید سرشناسترین داوطلب انتخابات ریاستجمهوری از طیف تندرو حزب موسوم به اصلاحطلبان بود که گویا صرفا برای قرائت بیانیه در ستاد انتخابات کشور حضور یافت.
این در حالی است که تاجزاده اعتقادی به قانون اساسی و روند پیشبینیشده در آن برای انتخابات ریاست جمهوری ندارد و بارها نیز به این مسئله اذعان کرده و ضمنا یکی از محکومان امنیتی فتنه ۸۸ است.
عباس آخوندی دیگر نامزد طیف اصلاحطلبان بود که خود را به جلوی دوربینهای مستقر در ستاد انتخابات رساند. او از سال ۹۲ تا ۹۷ به مدت پنج سال وزیر «راه و شهرسازی» دولت حسن روحانی بود و در این مدت کاری با مسکن کرد که هنوز صدای شکستن کمر مردم زیر فشار سنگین قیمت اجاره خانه ها
به گوش میرسد.
شاید مهمترین حضوری که موردتوجه رسانهها قرار گرفت مربوط به حضور اسحاق جهانگیری بود که بعد از هشت سال در اختیار داشتن مهمترین پست اجرایی یعنی معاون اولی رئیسجمهور، وارد ستاد انتخابات کشوری شد که بنا دارد هشت سال دیگر سکان اجرایی آن را در اختیار بگیرد. اما به این سؤال اساسی پاسخ نمیدهد اگر ایده و توانی برای اداره کشور داشت چرا در این هشت سال به کار نبست تا شاهد کاهش ارزش پول ملی به یکدهم، قدرت خرید مردم به یکسوم، رکوردشکنی تورم و تبعیض و بیکاری و ... نباشیم. جالب آنکه بجای پاسخگویی به ملت در موضع طلبکار ظاهر شد و در جمع خبرنگاران گفت «بیکاری، فقر، نابرابری فزاینده، توقف بسیاری از کسبوکارها، کاهش مداوم سرمایهگذاریهای نو، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حکمرانی، افزایش فساد، مشکلات ناشی از ساختار بودجه، مشکلات در صنعت ازجمله مسائل این کشور هستند.» البته به این نکته نیز اشاره کرد که «به خواست سران اصلاحات در این عرصه حاضر شده است.»این اذعان ثابت کرد جبهه موسوم به اصلاحطلبان هیچ برنامه و ایده و راهی برای اداره کشور ندارند و لاجرم وضع فشل موجود را ادامه خواهند داد. البته چهرههای دیگری در قدوقواره فعالان حزبی محمود صادقی، مصطفی کواکبیان، علی مطهری، محسن مهرعلیزاده، رسول منتجبنیا، محسن رهامی، محسن هاشمی، عبدالناصر همتی، قدرتعلی حشمتیان، محمدجواد حقشناس، زهرا شجاعی و ... هم در ستاد انتخابات کشور خودی نشان دادند که نشان از یک پروژه جبهه موسوم به اصلاحطلبان است چراکه حسامالدین آشنا چهره شبهامنیتی دولت روحانی عصر روز شنبه در یک توییتری نوشت «اگرچه روز آخر است اما تازه اول صبح است.»
فارغ از چهرههای وابسته به حزب موسوم به اصلاحطلبان که با نشان حزبی آمده بودند، نامزد دیگری در ستاد انتخابات کشور حضور یافت و ثبتنام کرد که مدعی بود «مستقل آمده است» اما مگر میشود پذیرفت بدون پشتوانه حزب اصلاحطلبان و حمایت دولت روحانی آمده باشد؛ این را از ادبیاتی که روحانیگونه به کار بردمیشود فهمید.با عنایت به مصوبه لازمالاجرای شورای نگهبان که با استناد به قانون اساسی به وزارت کشور ابلاغ شد، خیلی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری فاقد شرایط مندرج در این مصوبه هستند. برخی نامزدهای حزب موسوم به اصلاحات دارای محکومیت امنیتی بوده و برخی دیگر جزو رجال سیاسی و مذهبی و مدیر و مدبر قرار نمیگیرند و طبعا امکان احراز صلاحیت آنها وجود نخواهد داشت و این یعنی تکرار داستان نامزدهای نیابتی در جریان اصلاحات.
دبیر گروه سیاسی
تنور انتخابات ۱۴۰۰ به همان میزان که تا قبل از مرحله ثبتنام داوطلبان سرد به نظر میرسید با عبور از این مرحله، طوری داغ شد که شاید کسی فکر نمیکرد ظرف یک روز شاهد چنین چرخشی در فضای ابری انتخابات باشیم. چرخش از این باب که جمع انبوهی از چهرههای ریزودرشت وارد گود شدند؛ چهرههایی که بعید است ندانند ردای بلند ریاستجمهوری حتما بر تنشان زار خواهد زد.
بخشی از طیف اصلاحطلبان از مدتها قبل موضوع قهر با مهمترین گام مردمسالاری دینی یعنی «انتخابات» را علم کرده بودند و سعی داشتند با ناامید کردن مردم، به حاکمیت فشار بیاورند. البته این اولین فشار آنها نبود و احتمالا آخرین آنهم نخواهد بود چراکه پیشتر تلاش کردند از اهرم «تنگ کردن سفره مردم» به حاکمیت فشار بیاورند تا شاید محصول این کِشت را در وین بچینند. حالا همین جریان با تمام توان و چهرههای پرتعداد در مرحله ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری حضور یافت تا ثابت کند، انقلتهای انتخاباتیاش بیشتر ژست حزبی و سیاسیکاری بوده است.
فرآیند ثبتنام از داوطلبان انتخابات سیزدهمین ریاستجمهوری از ساعت ۸ صبح سهشنبه ۲۱ اردیبهشت آغاز و تا ساعت ۱۸ روز شنبه ۲۵ اردیبهشت به مدت ۵ روز ادامه داشت اما آخرین روز این فرآیند، متفاوت و بلکه تعیینکننده نسبت به سایر روزها بود چراکه طیف اصلاحطلبان اتوبوسی از نامزدهای انتخاباتی را به سمت ستاد انتخابات در میدان فاطمی گسیل کردند. البته در روزهای قبل نیز نامزدهای این جریان با بوقوکرنا خودشان را به خیابان «شهدای گمنام» رساندند. خیابانی که حداقل با مشی اسمی روی آن جفتوجور نیستند.
مصطفی تاجزاده شاید سرشناسترین داوطلب انتخابات ریاستجمهوری از طیف تندرو حزب موسوم به اصلاحطلبان بود که گویا صرفا برای قرائت بیانیه در ستاد انتخابات کشور حضور یافت.
این در حالی است که تاجزاده اعتقادی به قانون اساسی و روند پیشبینیشده در آن برای انتخابات ریاست جمهوری ندارد و بارها نیز به این مسئله اذعان کرده و ضمنا یکی از محکومان امنیتی فتنه ۸۸ است.
عباس آخوندی دیگر نامزد طیف اصلاحطلبان بود که خود را به جلوی دوربینهای مستقر در ستاد انتخابات رساند. او از سال ۹۲ تا ۹۷ به مدت پنج سال وزیر «راه و شهرسازی» دولت حسن روحانی بود و در این مدت کاری با مسکن کرد که هنوز صدای شکستن کمر مردم زیر فشار سنگین قیمت اجاره خانه ها
به گوش میرسد.
شاید مهمترین حضوری که موردتوجه رسانهها قرار گرفت مربوط به حضور اسحاق جهانگیری بود که بعد از هشت سال در اختیار داشتن مهمترین پست اجرایی یعنی معاون اولی رئیسجمهور، وارد ستاد انتخابات کشوری شد که بنا دارد هشت سال دیگر سکان اجرایی آن را در اختیار بگیرد. اما به این سؤال اساسی پاسخ نمیدهد اگر ایده و توانی برای اداره کشور داشت چرا در این هشت سال به کار نبست تا شاهد کاهش ارزش پول ملی به یکدهم، قدرت خرید مردم به یکسوم، رکوردشکنی تورم و تبعیض و بیکاری و ... نباشیم. جالب آنکه بجای پاسخگویی به ملت در موضع طلبکار ظاهر شد و در جمع خبرنگاران گفت «بیکاری، فقر، نابرابری فزاینده، توقف بسیاری از کسبوکارها، کاهش مداوم سرمایهگذاریهای نو، کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حکمرانی، افزایش فساد، مشکلات ناشی از ساختار بودجه، مشکلات در صنعت ازجمله مسائل این کشور هستند.» البته به این نکته نیز اشاره کرد که «به خواست سران اصلاحات در این عرصه حاضر شده است.»این اذعان ثابت کرد جبهه موسوم به اصلاحطلبان هیچ برنامه و ایده و راهی برای اداره کشور ندارند و لاجرم وضع فشل موجود را ادامه خواهند داد. البته چهرههای دیگری در قدوقواره فعالان حزبی محمود صادقی، مصطفی کواکبیان، علی مطهری، محسن مهرعلیزاده، رسول منتجبنیا، محسن رهامی، محسن هاشمی، عبدالناصر همتی، قدرتعلی حشمتیان، محمدجواد حقشناس، زهرا شجاعی و ... هم در ستاد انتخابات کشور خودی نشان دادند که نشان از یک پروژه جبهه موسوم به اصلاحطلبان است چراکه حسامالدین آشنا چهره شبهامنیتی دولت روحانی عصر روز شنبه در یک توییتری نوشت «اگرچه روز آخر است اما تازه اول صبح است.»
فارغ از چهرههای وابسته به حزب موسوم به اصلاحطلبان که با نشان حزبی آمده بودند، نامزد دیگری در ستاد انتخابات کشور حضور یافت و ثبتنام کرد که مدعی بود «مستقل آمده است» اما مگر میشود پذیرفت بدون پشتوانه حزب اصلاحطلبان و حمایت دولت روحانی آمده باشد؛ این را از ادبیاتی که روحانیگونه به کار بردمیشود فهمید.با عنایت به مصوبه لازمالاجرای شورای نگهبان که با استناد به قانون اساسی به وزارت کشور ابلاغ شد، خیلی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری فاقد شرایط مندرج در این مصوبه هستند. برخی نامزدهای حزب موسوم به اصلاحات دارای محکومیت امنیتی بوده و برخی دیگر جزو رجال سیاسی و مذهبی و مدیر و مدبر قرار نمیگیرند و طبعا امکان احراز صلاحیت آنها وجود نخواهد داشت و این یعنی تکرار داستان نامزدهای نیابتی در جریان اصلاحات.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 16
هوش مصنوعی،تهدیدها و فرصتها
سینا تفنگچی
در حال حاضر هوش مصنوعی تقریبا بر هر صنعت و هر انسانی تأثیر میگذارد. این فناوری باورنکردنی، چیزهای خوب و سؤالبرانگیزی را وارد زندگی ما کرده است و در دو دهه آینده تأثیرات بیشتری ایجاد خواهد کرد. به گفته ری کورزویل، یکی از مشهورترین آیندهپژوهان، هوش کامپیوترها تا سال 2029 از هوش انسان برخوردار خواهد شد. او میگوید:« سال2029 تاریخی است که من پیشبینی کردهام؛ زمانی که هوش مصنوعی در یک آزمون تورینگ معتبر قبول میشود و بنابراین به سطح هوش انسانی میرسد.» کورزویل همچنین میگوید:«من تاریخ 2045 را برای «تکینگی» تعیین کردهام که زمانی است که ما با ادغام اطلاعاتی که ایجاد کردهایم ، هوش مؤثر خود را یک میلیارد برابر خواهیم کرد.»
بااینحال فیلمهایی چونEx Machina ، Transcendence و Her بهقدری جنبه تاریک هوش مصنوعی در آگاهی انسان را نشان میدهند که دانشمندان، سیاستمداران و فناوران نیز بدان حساس شدهاند و این در حالی است که هوش مصنوعی نهتنها وضعیت مردمی را بهبود خواهد بخشید، بلکه پیشرفتهای اساسی در قرن حاضر را به ارمغان خواهد آورد. این مطلب بنا دارد خطرات و مزایای این فناوری را بررسی کند.
سمت روشن آینده هوش مصنوعی
1. داروی دقیق
در حال حاضر از هوش مصنوعی استفاده میشود تا بفهمند چگونه ژنتیک، محیط و سبک زندگی فرد میتواند به تعیین بهترین روش برای پیشگیری یا درمان بیماری خاصی کمک کند. در حال حاضر درمانهای دیجیتال، داروهای طراحیشده و تشخیص بهتر باعث شده است که درمانها مقرون بهصرفهتر، در دسترستر و دقیقتر باشند و به انسان کمک میکند تا زندگی طولانیتر و سالمتری را پیش رو داشته باشد.
2. اتومبیلهای بدون راننده
یادگیری عمیق در انجام وظایف مربوط به شناخت الگو بسیار عالی عمل میکند و وقتی صحبت از پیشبینی و برنامهریزی در هنگام پرواز باشد، اتومبیلهای مدرن از انسان بهتر خواهند بود؛ هرچند که به نظر میرسد تا پیش از سال 2035 دسترسی به این فناوری غیرممکن باشد. همچنین پیشبینی میشود که با استفاده از اتومبیلهای خودمختار، سوانح رانندگی مهلک به طرز چشمگیری کاهش یابد و مرگ ناشی از خطای راننده را به خاطرهای از گذشته تبدیل کند.
3. دستیاران مجازی
دستیارهای مجازی هوش مصنوعی مانند سیری، الکسا، بیکسبی و سایر برنامههایی که از پردازش زبان طبیعی برای درک و انجام وظایف محوله توسط انسان استفاده میکنند زندگی را آسانتر کرده و استفادهپذیری هرچه بیشتری را به وجود آورده است. این دستیاران مجازی میتوانند در صورت اتصال به رباتها نقش مهمتری در زندگی بشری ایفا کنند.
4. شاید در آینده
استفاده گسترده از رابطهای مغز و ماشین به گسترش هوش انسان منجر میشود و میتواند به انسان اجازه دهد بسیاری از شرایط پزشکی ازجمله معلولیت، نابینایی و اعتیاد را حل کند.
همچنین استفاده از موارد قابل کاشت برای برنامهریزی مجدد زیستشناسی انسان میتواند به ما امکان افزایش و ارتقای خود را در چند سال آینده بدهد؛ بهعنوانمثال، یک میمون با کاشت در مغز خود که توسط ایلان ماسک صورت پذیرفته بود،هماکنون قادر به بازی پینگپنگ شده است؛ فلذا بهیقین بشر بیش از یک میمون میتواند به بازیافت ساختار دچار نقص خود اقدام کند.
سمت تاریک آینده هوش مصنوعی
1. نظارت گسترده
استفاده گسترده از هوش مصنوعی توسط شرکتهای بزرگ فناوری موجب از بین رفتن حریم خصوصی دیجیتال شده است. سیستم اعتباری اجتماعی چین، این نظارت را نهتنها به دنیای دیجیتال، بلکه به تمام جنبههای زندگی گسترش داده، در مورد رفتار و قابلاعتماد بودن شهروندان قضاوت کرده و کنترل شدید بر جمعیت را اعمال میکند؛ همچنین با ظهور گذرنامههای كوويد19 بسیاری از این ترس دارند که این اولین گام برای گسترش این نوع کنترل در سراسر جهان غرب باشد.
2. جنگ مدرن
در جنگ بزرگ بعدی، هوش مصنوعی میتواند عامل تعیینکننده برد و باخت باشد. با استفاده از وسایل نقلیه زیر آب بدون
سرنشین، مجموعه دستگاههای رباتیک هوشمند، هواپیماهای بدون سرنشین، رباتها و موشکهای هدایت دقیق، برتری جنگ مدرن توسط فناوری تعیین میشود. در این شرایط، رباتها بهمراتب سریعتر، قویتر، دقیقتر و بسیار بهتر از انسانها عمل میکنند و میتوانند استفاده از سربازان را منسوخ کنند.
3. از بین رفتن بسیاری از مشاغل
گیب دالپورتو، تخمین زده است که تا سال 2030 یک میلیارد نفر به دلیل رشد هوش مصنوعی، شغل خود را از دست خواهند داد و همهگیری كوويد19 نیز به تسریع این روند کمک کرده است.متأسفانه این روند تکنولوژیک اجتنابناپذیر است و احتمالا ضمن افزایش نابرابری، در دست گرفتن قدرت توسط جامعه کوچکتری را نیز شامل میشود.
4. نابرابری اقتصادی-اجتماعی
با از بین رفتن میلیونها شغل، شکاف درآمد بین نیروی کار متوسط و مهارت بالا بسیار زیاد خواهد شد و با توجه به اینکه طبق اعلام سازمان ملل، «71 درصد از جمعیت جهان در کشورهایی زندگی میکنند که در شرایط نابرابر به سر میبرند» احتمالا شرایطی پیش خواهد آمد که در بین تقسیمبندیهای طبقاتی، یک دسته که امکان استفاده از فناوری ممتاز را طراحی، آموزش و استفاده میکنند و به دیگر سخن مالکان الگوریتمها را شامل میشوند، به وجود خواهد آمد.
با افزایش سرعت نوآوری در فناوری، مهم است که معایب نیز بیشازپیش موردتوجه قرارگرفته و دلخوش به مزایایی که هوش مصنوعی میتواند به وجود بیاورد نباشیم.
حتی اگر هم هوش مصنوعی نتواند موجودیت بشریت را تهدید کند، بازهم باید برای استفاده هرچه مطلوبتر از آن در مسیر قانونگذاری و هدایت مطلوب چشمانی باز داشته باشیم.
در حال حاضر هوش مصنوعی تقریبا بر هر صنعت و هر انسانی تأثیر میگذارد. این فناوری باورنکردنی، چیزهای خوب و سؤالبرانگیزی را وارد زندگی ما کرده است و در دو دهه آینده تأثیرات بیشتری ایجاد خواهد کرد. به گفته ری کورزویل، یکی از مشهورترین آیندهپژوهان، هوش کامپیوترها تا سال 2029 از هوش انسان برخوردار خواهد شد. او میگوید:« سال2029 تاریخی است که من پیشبینی کردهام؛ زمانی که هوش مصنوعی در یک آزمون تورینگ معتبر قبول میشود و بنابراین به سطح هوش انسانی میرسد.» کورزویل همچنین میگوید:«من تاریخ 2045 را برای «تکینگی» تعیین کردهام که زمانی است که ما با ادغام اطلاعاتی که ایجاد کردهایم ، هوش مؤثر خود را یک میلیارد برابر خواهیم کرد.»
بااینحال فیلمهایی چونEx Machina ، Transcendence و Her بهقدری جنبه تاریک هوش مصنوعی در آگاهی انسان را نشان میدهند که دانشمندان، سیاستمداران و فناوران نیز بدان حساس شدهاند و این در حالی است که هوش مصنوعی نهتنها وضعیت مردمی را بهبود خواهد بخشید، بلکه پیشرفتهای اساسی در قرن حاضر را به ارمغان خواهد آورد. این مطلب بنا دارد خطرات و مزایای این فناوری را بررسی کند.
سمت روشن آینده هوش مصنوعی
1. داروی دقیق
در حال حاضر از هوش مصنوعی استفاده میشود تا بفهمند چگونه ژنتیک، محیط و سبک زندگی فرد میتواند به تعیین بهترین روش برای پیشگیری یا درمان بیماری خاصی کمک کند. در حال حاضر درمانهای دیجیتال، داروهای طراحیشده و تشخیص بهتر باعث شده است که درمانها مقرون بهصرفهتر، در دسترستر و دقیقتر باشند و به انسان کمک میکند تا زندگی طولانیتر و سالمتری را پیش رو داشته باشد.
2. اتومبیلهای بدون راننده
یادگیری عمیق در انجام وظایف مربوط به شناخت الگو بسیار عالی عمل میکند و وقتی صحبت از پیشبینی و برنامهریزی در هنگام پرواز باشد، اتومبیلهای مدرن از انسان بهتر خواهند بود؛ هرچند که به نظر میرسد تا پیش از سال 2035 دسترسی به این فناوری غیرممکن باشد. همچنین پیشبینی میشود که با استفاده از اتومبیلهای خودمختار، سوانح رانندگی مهلک به طرز چشمگیری کاهش یابد و مرگ ناشی از خطای راننده را به خاطرهای از گذشته تبدیل کند.
3. دستیاران مجازی
دستیارهای مجازی هوش مصنوعی مانند سیری، الکسا، بیکسبی و سایر برنامههایی که از پردازش زبان طبیعی برای درک و انجام وظایف محوله توسط انسان استفاده میکنند زندگی را آسانتر کرده و استفادهپذیری هرچه بیشتری را به وجود آورده است. این دستیاران مجازی میتوانند در صورت اتصال به رباتها نقش مهمتری در زندگی بشری ایفا کنند.
4. شاید در آینده
استفاده گسترده از رابطهای مغز و ماشین به گسترش هوش انسان منجر میشود و میتواند به انسان اجازه دهد بسیاری از شرایط پزشکی ازجمله معلولیت، نابینایی و اعتیاد را حل کند.
همچنین استفاده از موارد قابل کاشت برای برنامهریزی مجدد زیستشناسی انسان میتواند به ما امکان افزایش و ارتقای خود را در چند سال آینده بدهد؛ بهعنوانمثال، یک میمون با کاشت در مغز خود که توسط ایلان ماسک صورت پذیرفته بود،هماکنون قادر به بازی پینگپنگ شده است؛ فلذا بهیقین بشر بیش از یک میمون میتواند به بازیافت ساختار دچار نقص خود اقدام کند.
سمت تاریک آینده هوش مصنوعی
1. نظارت گسترده
استفاده گسترده از هوش مصنوعی توسط شرکتهای بزرگ فناوری موجب از بین رفتن حریم خصوصی دیجیتال شده است. سیستم اعتباری اجتماعی چین، این نظارت را نهتنها به دنیای دیجیتال، بلکه به تمام جنبههای زندگی گسترش داده، در مورد رفتار و قابلاعتماد بودن شهروندان قضاوت کرده و کنترل شدید بر جمعیت را اعمال میکند؛ همچنین با ظهور گذرنامههای كوويد19 بسیاری از این ترس دارند که این اولین گام برای گسترش این نوع کنترل در سراسر جهان غرب باشد.
2. جنگ مدرن
در جنگ بزرگ بعدی، هوش مصنوعی میتواند عامل تعیینکننده برد و باخت باشد. با استفاده از وسایل نقلیه زیر آب بدون
سرنشین، مجموعه دستگاههای رباتیک هوشمند، هواپیماهای بدون سرنشین، رباتها و موشکهای هدایت دقیق، برتری جنگ مدرن توسط فناوری تعیین میشود. در این شرایط، رباتها بهمراتب سریعتر، قویتر، دقیقتر و بسیار بهتر از انسانها عمل میکنند و میتوانند استفاده از سربازان را منسوخ کنند.
3. از بین رفتن بسیاری از مشاغل
گیب دالپورتو، تخمین زده است که تا سال 2030 یک میلیارد نفر به دلیل رشد هوش مصنوعی، شغل خود را از دست خواهند داد و همهگیری كوويد19 نیز به تسریع این روند کمک کرده است.متأسفانه این روند تکنولوژیک اجتنابناپذیر است و احتمالا ضمن افزایش نابرابری، در دست گرفتن قدرت توسط جامعه کوچکتری را نیز شامل میشود.
4. نابرابری اقتصادی-اجتماعی
با از بین رفتن میلیونها شغل، شکاف درآمد بین نیروی کار متوسط و مهارت بالا بسیار زیاد خواهد شد و با توجه به اینکه طبق اعلام سازمان ملل، «71 درصد از جمعیت جهان در کشورهایی زندگی میکنند که در شرایط نابرابر به سر میبرند» احتمالا شرایطی پیش خواهد آمد که در بین تقسیمبندیهای طبقاتی، یک دسته که امکان استفاده از فناوری ممتاز را طراحی، آموزش و استفاده میکنند و به دیگر سخن مالکان الگوریتمها را شامل میشوند، به وجود خواهد آمد.
با افزایش سرعت نوآوری در فناوری، مهم است که معایب نیز بیشازپیش موردتوجه قرارگرفته و دلخوش به مزایایی که هوش مصنوعی میتواند به وجود بیاورد نباشیم.
حتی اگر هم هوش مصنوعی نتواند موجودیت بشریت را تهدید کند، بازهم باید برای استفاده هرچه مطلوبتر از آن در مسیر قانونگذاری و هدایت مطلوب چشمانی باز داشته باشیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 21
حماسه قدسی
گروه بینالملل
جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم بیگناه غزه و دیگر نقاط فلسطین ادامه دارد. کودک کشی گسترده رژیم صهیونیستی در نوار غزه و هدف قرار دادن برج الجلا، محل استقرار دفاتر خبرگزاریها و رسانهها توسط این رژیم، خشم و نفرت جهانی از تلآویو را صدچندان ساخته است. در این میان، گروههای مقاومت فلسطین، عزم راسخ خود را برای پاسخدهی به جنایات رژیم اشغالگر قدس نشان دادهاند.
آژیرهایی که در تلآویو قطع نمیشود
همزمان با بهصدا درآمدن آژیرهای هشدار در تلآویو، سخنگوی گردانهای القسام اعلام کرد دهها فروند موشک و راکت را به سمت تلآویو و شهرکهای صهیونیستنشین شلیک کردند. شنبهشب، رسانههای اسرائیلی از بهصدا درآمدن آژیرهای هشدار عملیات راکتی در تلآویو و شهرکهای صهیونیستنشین اطراف غزه از حمله عسقلان و اشدود، همزمان با پایان مهلت دوساعته حماس خبر دادند.پیشازاین، رسانههای فلسطینی گزارش دادند که همزمان با پایان مهلت دوساعته حماس به صهیونیستها، «ابو عبیده» سخنگوی گردانهای القسام تا لحظاتی دیگر سخنان مهمی را از آنتن زنده شبکه ماهوارهای «الاقصی» بیان میکند.
بعد از آژیرهای هشدار، «ابوعبیده» سخنگوی گردانهای القسام اعلام کرد: «ما در واکنش به بمباران برج الجلا حمله بزرگی را با دهها موشک به تلآویو و اشدود انجام میدهیم». رسانههای اسرائیلی نیز اذعان کردند که گروههای مقاومت غزه، تعداد بسیار زیادی موشک و راکت به سمت مرکز فلسطین اشغالی ازجمله تلآویو شلیک کرده اند.مناطق دورتر از تلآویو هم هدف قرار گرفتند و موشکهای مقاومت حتی تا نزدیکی نابلس و نتانیا نیز پرواز کردند.برخی منابع میگویند در عرض چند دقیقه بیش از ۳۰ فروند راکت و موشک فقط به تلآویو شلیک شده است. به نوشته رسانههای اسرائیلی، صدای آژیرهای هشدار بهطور ممتد در تلآویو و دیگر مناطق بهگوش میرسد و خواب را از چشمان صهیونیستهای اشغالگر ربوده است.
بی شک وحشتی که امروز به جان صهیونیست ها
در تمامی مناطق اشغالی افتاده و قدرت و جسارتی که در نزد مبارزان فلسطینی در مواجهه و مقابله با حملات ددمنشانه این رژیم سفاک مشاهده
می شود مرهون ایمان و معرفتی است که سردار دل ها
شهیدحاج قاسم سلیمانی و سپاه قدس در طول این سال ها در جان و دل مبارزان فلسطینی نهادینه کردند و به آن ها یادآور شدند که تنها را ه مقابله با اشغالگری، مقابله و نبرد است. سردار سلیمانی در طول این سال ها با راهبری جبهه مقاومت
به مردم فلسطین یادآور شد که ذلت و زبونی و تسلیم شدن راه بازگشت به خانه نیست و باید برای گرفتن حق، قوی شد و مبارزه کرد.
آنچه امروز در تل آویو و اسقلان و حتی حیفا و فرودگاه بن گورین می بینیم حاصل این تفکر و بروز و ظهور آن از سوی جوانان جبهه مقاومت در فلسطین و نواز غزه است و امید می رود که آغاز باشد برای پایان نام و نشان رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه غرب آسیا.
ناکامی سامانههای موشکی صهیونیست ها
خبرنگار شبکه «الجزیره» از فلسطین اشغالی گزارش داد: «راکتهای شلیکشده از نوار غزه، به منطقه هشارون در شمال تلآویو رسیدند. سامانههای پدافندی گنبد آهنین برای رهگیری موشکها تقلا میکنند اما تعداد آنها بسیار زیاد است ».الجزیره ادامه داد: «صدای آژیرهای هشدار در تلآویو، پس از شنیدهشدن صدای انفجارهای مهیب در این منطقه، بار دیگر بلند شد. موشکهای شلیکشده توسط گردانهای القسام، تلآویو، مرکز و جنوب و سواحل فلسطین اشغالی را هدف قرار داد. از جنوب فلسطین اشغالی تا هرتزیلیا، میلیونها صهیونیستها به پناهگاهها گریختهاند».وبگاه «تایمز اسرائیل» نیز گزارش داد راکتهای شلیکشده از نوار غزه و ترکشهای موشکهای گنبد آهنین که برای رهگیری آنها در آسمان منفجر میشوند، به تعداد زیادی از خانههای صهیونیستها در جنوب و مرکز فلسطین اشغالی برخورد کرده است.خبرگزاری فلسطینی «شهاب» نیز به نقل از شبکه ۱۲ اسرائیل نوشت: «همه آن چیزهایی که به سمت ما شلیک میشود، نه از ایران آمده، نه از سینا و نه از سودان، بلکه تماماََ ساخت خود غزه است».الجزیره ساعتی بعد از عملیات راکتی گروههای مقاومت فلسطین در نوار غزه علیه شهرهای اشغالی، خبر داد: «رسانههای اسرائیلی میگویند پس از شلیک موشک از غزه به تلآویو ، ۱۰ صهیونیست هنگام فرار به پناهگاهها زخمی شدند».
نتانیاهو وحشتزده است
وحشت نتانیاهو و همراهانش طی روزها و ساعات اخیر بیشتر شده است. نخستوزیر رژیم صهیونیستی طی رجزخوانی تلویزیونی با «منصفانه» توصیف کردن کشتار کودکان و زنان فلسطینی در نوار غزه، تهدید کرد که به حملات شدیدتر علیه فلسطینیان ادامه میدهد! وزارت بهداشت نوار غزه اعلام کرد که تعداد شهدای فلسطینی طی روزهای اخیر به بیش از 150 نفر و تعداد زخمیها به نزدیک 900 نفر رسیده است.
تمام ملت فلسطین، سلاح بهدست بگیرند
سخنگوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین ضمن درخواست از کل ملت فلسطین برای مقاومت مسلحانه در برابر رژیم صهیونیستی گفت، نبرد با دشمن تا تحقق آرمان ملت فلسطین باقدرت ادامه دارد.به نوشته پایگاه خبری روسیا الیوم، «فوزی برهوم» سخنگوی حماس در اظهاراتی گفت: کتائب القسام و نیروهای مقاومت، با قدرت و نوآوریهای خود و مدیریت خوب نبرد، رژیم صهیونیستی را غافلگیر کردند. مقاومت و گردانهای القسام در تقابل با دشمن بزدل سرآمد بودند و محاسبات دشمن را برهم زدند و او را دچار وضعیتی از سردرگمی و ورشکستگی کردند بهطوریکه افکار عمومی در داخل اسرائیل، منطقه و جهان علیه آن شده است.سخنگوی حماس گفت: تلآویو پایتخت تصمیمسازیهای اسرائیل، هماکنون میدان جنگ میان القسام و دشمن و هدف اصلی موشکهای القسام شده است. جبهههای باز با دشمن و ضربات قوی و دقیق مقاومت، رژیم صهیونیستی را به دردسر انداخته و برای آنیک بحران بزرگ امنیتی، اجتماعی، نظامی و سیاسی شکل داده است. ملت فلسطین در همه صحنهها برای مقابله با دشمن متحد شده و با قدرت پشت مقاومتی هستند که سپر و محافظ آن است.
دشمنان صهیونیست شوکه میشوند
سخنگوی حماس تأکید کرده است : ما هرگز در ضربه به دشمن صهیونیستی و تحمیل قواعد درگیری جدیدی که حافظ ملت ما و مقدسات ما در برابر هرگونه حملهای باشد، دریغ نخواهیم کرد. ما قدرت ، ابزارها و نوآوریهای بیشتری داریم که دشمن را شوکه میکند و محاسبات او را به هم میریزد. زمان آن فرارسیده که همه مردم فلسطین در مقابل اسرائیل اسلحه بردارند. ما نبرد را با تمام قدرت و استحکام ادامه خواهیم داد و از تحقق آرزوها و امیدهای مردم خود عقبنشینی نخواهیم کرد.درگیری میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی پس از پایان ضربالاجل مقاومت به تلآویو مبنی بر لزوم پایان تجاوزات این رژیم در قدس و مسجدالاقصی آغاز شد.درحالیکه رژیم صهیونیستی در مقابل دیدگان جهانیان به کشتار مردم فلسطین ادامه میدهد، آمریکا و کشورهای اروپایی به جانبداری از این رژیم پرداختهاند.سازمان ملل فقط نگران است!
دبیر کل سازمان ملل با ابراز ناخرسندی از حملات رژیم صهیونیستی به اردوگاه پناهجویان فلسطینی در نوار غزه، گفت: هرگونه هدفقرار دادن بیملاحظه غیرنظامیان و رسانهها ناقض قوانین بینالمللی است. درحالیکه رژیم صهیونیستی طی چند روز اخیر نوار غزه را زیر شدیدترین بمبارانهای چند سال اخیر خود گرفته، سازمان ملل اما فقط به ابراز نگرانی درباره این حملات اکتفا کرد.
«آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل در بیانیهای گفت: «ما از افزایش تعداد تلفات غیرنظامیان، ازجمله ۱۰ نفر از اعضای یک خانواده که در اردوگاه پناهجویان الشاطی در غزه کشته شدند، ناراحت هستیم».
به نوشته رسانههای آمریکایی، گوترش با اشاره به بمباران کور مناطق مسکونی در نوار غزه توسط صهیونیستها، اظهار داشت: «از حملات اسرائیل که ساختمان مسکونی دفاتر سازمانهای رسانهای بینالمللی و آپارتمانهای مسکونی در غزه را ویران کرد، بسیار آشفته هستیم».
جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم بیگناه غزه و دیگر نقاط فلسطین ادامه دارد. کودک کشی گسترده رژیم صهیونیستی در نوار غزه و هدف قرار دادن برج الجلا، محل استقرار دفاتر خبرگزاریها و رسانهها توسط این رژیم، خشم و نفرت جهانی از تلآویو را صدچندان ساخته است. در این میان، گروههای مقاومت فلسطین، عزم راسخ خود را برای پاسخدهی به جنایات رژیم اشغالگر قدس نشان دادهاند.
آژیرهایی که در تلآویو قطع نمیشود
همزمان با بهصدا درآمدن آژیرهای هشدار در تلآویو، سخنگوی گردانهای القسام اعلام کرد دهها فروند موشک و راکت را به سمت تلآویو و شهرکهای صهیونیستنشین شلیک کردند. شنبهشب، رسانههای اسرائیلی از بهصدا درآمدن آژیرهای هشدار عملیات راکتی در تلآویو و شهرکهای صهیونیستنشین اطراف غزه از حمله عسقلان و اشدود، همزمان با پایان مهلت دوساعته حماس خبر دادند.پیشازاین، رسانههای فلسطینی گزارش دادند که همزمان با پایان مهلت دوساعته حماس به صهیونیستها، «ابو عبیده» سخنگوی گردانهای القسام تا لحظاتی دیگر سخنان مهمی را از آنتن زنده شبکه ماهوارهای «الاقصی» بیان میکند.
بعد از آژیرهای هشدار، «ابوعبیده» سخنگوی گردانهای القسام اعلام کرد: «ما در واکنش به بمباران برج الجلا حمله بزرگی را با دهها موشک به تلآویو و اشدود انجام میدهیم». رسانههای اسرائیلی نیز اذعان کردند که گروههای مقاومت غزه، تعداد بسیار زیادی موشک و راکت به سمت مرکز فلسطین اشغالی ازجمله تلآویو شلیک کرده اند.مناطق دورتر از تلآویو هم هدف قرار گرفتند و موشکهای مقاومت حتی تا نزدیکی نابلس و نتانیا نیز پرواز کردند.برخی منابع میگویند در عرض چند دقیقه بیش از ۳۰ فروند راکت و موشک فقط به تلآویو شلیک شده است. به نوشته رسانههای اسرائیلی، صدای آژیرهای هشدار بهطور ممتد در تلآویو و دیگر مناطق بهگوش میرسد و خواب را از چشمان صهیونیستهای اشغالگر ربوده است.
بی شک وحشتی که امروز به جان صهیونیست ها
در تمامی مناطق اشغالی افتاده و قدرت و جسارتی که در نزد مبارزان فلسطینی در مواجهه و مقابله با حملات ددمنشانه این رژیم سفاک مشاهده
می شود مرهون ایمان و معرفتی است که سردار دل ها
شهیدحاج قاسم سلیمانی و سپاه قدس در طول این سال ها در جان و دل مبارزان فلسطینی نهادینه کردند و به آن ها یادآور شدند که تنها را ه مقابله با اشغالگری، مقابله و نبرد است. سردار سلیمانی در طول این سال ها با راهبری جبهه مقاومت
به مردم فلسطین یادآور شد که ذلت و زبونی و تسلیم شدن راه بازگشت به خانه نیست و باید برای گرفتن حق، قوی شد و مبارزه کرد.
آنچه امروز در تل آویو و اسقلان و حتی حیفا و فرودگاه بن گورین می بینیم حاصل این تفکر و بروز و ظهور آن از سوی جوانان جبهه مقاومت در فلسطین و نواز غزه است و امید می رود که آغاز باشد برای پایان نام و نشان رژیم جعلی صهیونیستی در منطقه غرب آسیا.
ناکامی سامانههای موشکی صهیونیست ها
خبرنگار شبکه «الجزیره» از فلسطین اشغالی گزارش داد: «راکتهای شلیکشده از نوار غزه، به منطقه هشارون در شمال تلآویو رسیدند. سامانههای پدافندی گنبد آهنین برای رهگیری موشکها تقلا میکنند اما تعداد آنها بسیار زیاد است ».الجزیره ادامه داد: «صدای آژیرهای هشدار در تلآویو، پس از شنیدهشدن صدای انفجارهای مهیب در این منطقه، بار دیگر بلند شد. موشکهای شلیکشده توسط گردانهای القسام، تلآویو، مرکز و جنوب و سواحل فلسطین اشغالی را هدف قرار داد. از جنوب فلسطین اشغالی تا هرتزیلیا، میلیونها صهیونیستها به پناهگاهها گریختهاند».وبگاه «تایمز اسرائیل» نیز گزارش داد راکتهای شلیکشده از نوار غزه و ترکشهای موشکهای گنبد آهنین که برای رهگیری آنها در آسمان منفجر میشوند، به تعداد زیادی از خانههای صهیونیستها در جنوب و مرکز فلسطین اشغالی برخورد کرده است.خبرگزاری فلسطینی «شهاب» نیز به نقل از شبکه ۱۲ اسرائیل نوشت: «همه آن چیزهایی که به سمت ما شلیک میشود، نه از ایران آمده، نه از سینا و نه از سودان، بلکه تماماََ ساخت خود غزه است».الجزیره ساعتی بعد از عملیات راکتی گروههای مقاومت فلسطین در نوار غزه علیه شهرهای اشغالی، خبر داد: «رسانههای اسرائیلی میگویند پس از شلیک موشک از غزه به تلآویو ، ۱۰ صهیونیست هنگام فرار به پناهگاهها زخمی شدند».
نتانیاهو وحشتزده است
وحشت نتانیاهو و همراهانش طی روزها و ساعات اخیر بیشتر شده است. نخستوزیر رژیم صهیونیستی طی رجزخوانی تلویزیونی با «منصفانه» توصیف کردن کشتار کودکان و زنان فلسطینی در نوار غزه، تهدید کرد که به حملات شدیدتر علیه فلسطینیان ادامه میدهد! وزارت بهداشت نوار غزه اعلام کرد که تعداد شهدای فلسطینی طی روزهای اخیر به بیش از 150 نفر و تعداد زخمیها به نزدیک 900 نفر رسیده است.
تمام ملت فلسطین، سلاح بهدست بگیرند
سخنگوی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین ضمن درخواست از کل ملت فلسطین برای مقاومت مسلحانه در برابر رژیم صهیونیستی گفت، نبرد با دشمن تا تحقق آرمان ملت فلسطین باقدرت ادامه دارد.به نوشته پایگاه خبری روسیا الیوم، «فوزی برهوم» سخنگوی حماس در اظهاراتی گفت: کتائب القسام و نیروهای مقاومت، با قدرت و نوآوریهای خود و مدیریت خوب نبرد، رژیم صهیونیستی را غافلگیر کردند. مقاومت و گردانهای القسام در تقابل با دشمن بزدل سرآمد بودند و محاسبات دشمن را برهم زدند و او را دچار وضعیتی از سردرگمی و ورشکستگی کردند بهطوریکه افکار عمومی در داخل اسرائیل، منطقه و جهان علیه آن شده است.سخنگوی حماس گفت: تلآویو پایتخت تصمیمسازیهای اسرائیل، هماکنون میدان جنگ میان القسام و دشمن و هدف اصلی موشکهای القسام شده است. جبهههای باز با دشمن و ضربات قوی و دقیق مقاومت، رژیم صهیونیستی را به دردسر انداخته و برای آنیک بحران بزرگ امنیتی، اجتماعی، نظامی و سیاسی شکل داده است. ملت فلسطین در همه صحنهها برای مقابله با دشمن متحد شده و با قدرت پشت مقاومتی هستند که سپر و محافظ آن است.
دشمنان صهیونیست شوکه میشوند
سخنگوی حماس تأکید کرده است : ما هرگز در ضربه به دشمن صهیونیستی و تحمیل قواعد درگیری جدیدی که حافظ ملت ما و مقدسات ما در برابر هرگونه حملهای باشد، دریغ نخواهیم کرد. ما قدرت ، ابزارها و نوآوریهای بیشتری داریم که دشمن را شوکه میکند و محاسبات او را به هم میریزد. زمان آن فرارسیده که همه مردم فلسطین در مقابل اسرائیل اسلحه بردارند. ما نبرد را با تمام قدرت و استحکام ادامه خواهیم داد و از تحقق آرزوها و امیدهای مردم خود عقبنشینی نخواهیم کرد.درگیری میان مقاومت فلسطین و رژیم صهیونیستی پس از پایان ضربالاجل مقاومت به تلآویو مبنی بر لزوم پایان تجاوزات این رژیم در قدس و مسجدالاقصی آغاز شد.درحالیکه رژیم صهیونیستی در مقابل دیدگان جهانیان به کشتار مردم فلسطین ادامه میدهد، آمریکا و کشورهای اروپایی به جانبداری از این رژیم پرداختهاند.سازمان ملل فقط نگران است!
دبیر کل سازمان ملل با ابراز ناخرسندی از حملات رژیم صهیونیستی به اردوگاه پناهجویان فلسطینی در نوار غزه، گفت: هرگونه هدفقرار دادن بیملاحظه غیرنظامیان و رسانهها ناقض قوانین بینالمللی است. درحالیکه رژیم صهیونیستی طی چند روز اخیر نوار غزه را زیر شدیدترین بمبارانهای چند سال اخیر خود گرفته، سازمان ملل اما فقط به ابراز نگرانی درباره این حملات اکتفا کرد.
«آنتونیو گوترش» دبیر کل سازمان ملل در بیانیهای گفت: «ما از افزایش تعداد تلفات غیرنظامیان، ازجمله ۱۰ نفر از اعضای یک خانواده که در اردوگاه پناهجویان الشاطی در غزه کشته شدند، ناراحت هستیم».
به نوشته رسانههای آمریکایی، گوترش با اشاره به بمباران کور مناطق مسکونی در نوار غزه توسط صهیونیستها، اظهار داشت: «از حملات اسرائیل که ساختمان مسکونی دفاتر سازمانهای رسانهای بینالمللی و آپارتمانهای مسکونی در غزه را ویران کرد، بسیار آشفته هستیم».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
بغض اصلاحطلبان هر چهار سال یکبار تکرار میشود
گروه سیاسی
محمد رشیدی، نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به ثبتنام افراد دولتی برای انتخابات ریاست جمهوری بیان کرد: جای تعجب دارد کسانی که ۸ سال قدرت دستشان بوده و هر کار که دلشان میخواسته انجام دادهاند و وضع و حال مملکت و مردم حاصل برنامه و عملکردهای آنهاست مجددا وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شدند.
وی افزود: این جریان این بار با وقاحت تمام میخواهند باز هم مشکلات را از گردن خود باز کنند و به گردن دیگران بیندازند .اینها به جای اینکه پاسخگوی عملکرد نامناسب خود باشند مجددا ثبتنام کردهاند!
رشیدی ادامه داد: احساس میکنم اگر روحانی نیز میتوانست حتی به صورت نمادین هم که شده برای ریاست جمهوری نامنویسی میکرد همانطور که اسحاق جهانگیری ثبتنام کرده است. اسحاق جهانگیری برای ریاست جمهوری ثبتنام کرد و متأسفانه با بیشرمی تمام نیز بغض میکند.
این نماینده مجلس تأکید کرد: البته بغض اینها نیز کبیسه است یعنی هر ۴ سال یکبار بغض کردن و گریه کردن یادشان میافتد. دقیقا از زمان خاتمی بغض کردن و گریه کردن به راه افتاد که هر چهار سال یکبار تکرار میشود.
*ثبتنام دولتیها در انتخابات ریاست جمهوری سناریوی تثبیت دولت سوم روحانی با محوریت لاریجانی است
او گفت: امروز نیز شاهد هستیم دوباره باوجوداین که بغضهای جهانگیری را در مناظره ۹۶ فراموش نکردهایم، شاهد بغض مجدد او هستیم. البته دست این افراد برای مردم رو شده و این روشهای نخنمای گذشته دیگر جواب نمیدهد.
رشیدی متذکر شد: چه شده که دولتیها از وزیری که طرح مسکن مهر را مزخرف میخواند یا معاونی که حتی عرضه یا اختیار تغییر رئیس دفتر خود را نداشته، دوباره وارد عرصه انتخاب شدند؟ به نظر میرسد اینیک سناریو کامل برای تثبیت دولت سوم روحانی البته با محوریت لاریجانی است.نماینده کرمانشاه در مجلس افزود: استنباط من این است همانطور که لاریجانی در صحبتهایش گفت با شعار نه به دادگاه، نه به پادگان، نه به کلید و نه چکش، میخواهند مردم را به طریق دیگر بفریبند و حضورشان نیز به این شکل تعبیر میشود.
وی تأکید کرد: اما امیدوار هستیم مجدد چنین انتخابی رقم نخورد چراکه هشت سال زمان زیادی برای شناخت این افراد و اختیاراتی که داشتند بود و مردم ما در ۸ سال گذشته متوجه شدند که داستان از چه قرار است و با یک انتخاب درست سرنوشت کشور را رقم خواهند زد.
رشیدی درانتها یادآور شد: همانطور که رهبر انقلاب فرمودند اگر انتخاب درست داشته باشیم سودش ابتدا برای مردم است، اگر انتخاب نادرست داشته باشیم دودش در چشم مردم میرود. لذا با انتخاب درست خط بطلانی بر نمایشهای هشتساله آقایان خواهیم کشید.
محمد رشیدی، نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به ثبتنام افراد دولتی برای انتخابات ریاست جمهوری بیان کرد: جای تعجب دارد کسانی که ۸ سال قدرت دستشان بوده و هر کار که دلشان میخواسته انجام دادهاند و وضع و حال مملکت و مردم حاصل برنامه و عملکردهای آنهاست مجددا وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شدند.
وی افزود: این جریان این بار با وقاحت تمام میخواهند باز هم مشکلات را از گردن خود باز کنند و به گردن دیگران بیندازند .اینها به جای اینکه پاسخگوی عملکرد نامناسب خود باشند مجددا ثبتنام کردهاند!
رشیدی ادامه داد: احساس میکنم اگر روحانی نیز میتوانست حتی به صورت نمادین هم که شده برای ریاست جمهوری نامنویسی میکرد همانطور که اسحاق جهانگیری ثبتنام کرده است. اسحاق جهانگیری برای ریاست جمهوری ثبتنام کرد و متأسفانه با بیشرمی تمام نیز بغض میکند.
این نماینده مجلس تأکید کرد: البته بغض اینها نیز کبیسه است یعنی هر ۴ سال یکبار بغض کردن و گریه کردن یادشان میافتد. دقیقا از زمان خاتمی بغض کردن و گریه کردن به راه افتاد که هر چهار سال یکبار تکرار میشود.
*ثبتنام دولتیها در انتخابات ریاست جمهوری سناریوی تثبیت دولت سوم روحانی با محوریت لاریجانی است
او گفت: امروز نیز شاهد هستیم دوباره باوجوداین که بغضهای جهانگیری را در مناظره ۹۶ فراموش نکردهایم، شاهد بغض مجدد او هستیم. البته دست این افراد برای مردم رو شده و این روشهای نخنمای گذشته دیگر جواب نمیدهد.
رشیدی متذکر شد: چه شده که دولتیها از وزیری که طرح مسکن مهر را مزخرف میخواند یا معاونی که حتی عرضه یا اختیار تغییر رئیس دفتر خود را نداشته، دوباره وارد عرصه انتخاب شدند؟ به نظر میرسد اینیک سناریو کامل برای تثبیت دولت سوم روحانی البته با محوریت لاریجانی است.نماینده کرمانشاه در مجلس افزود: استنباط من این است همانطور که لاریجانی در صحبتهایش گفت با شعار نه به دادگاه، نه به پادگان، نه به کلید و نه چکش، میخواهند مردم را به طریق دیگر بفریبند و حضورشان نیز به این شکل تعبیر میشود.
وی تأکید کرد: اما امیدوار هستیم مجدد چنین انتخابی رقم نخورد چراکه هشت سال زمان زیادی برای شناخت این افراد و اختیاراتی که داشتند بود و مردم ما در ۸ سال گذشته متوجه شدند که داستان از چه قرار است و با یک انتخاب درست سرنوشت کشور را رقم خواهند زد.
رشیدی درانتها یادآور شد: همانطور که رهبر انقلاب فرمودند اگر انتخاب درست داشته باشیم سودش ابتدا برای مردم است، اگر انتخاب نادرست داشته باشیم دودش در چشم مردم میرود. لذا با انتخاب درست خط بطلانی بر نمایشهای هشتساله آقایان خواهیم کشید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
کابوس صهیونیستها تعبیر شده است
سردبیر مجله بینالمللی المرایا تأکید کرد: با موشکباران گسترده تلآویو توسط مقاومت فلسطین، کابوس صهیونیستها تعبیر شده است.
فادی اسماعیل بودیه در گفتوگو با «رسالت» اظهار داشت :
« امروز، مقاومت درس سختی به صهیونیستها داده است. بدون شک روزی که رژیم اشغالگر قدس دست به جنایت و سرکوب متحصنین در مسجدالاقصی زد، تصور نمیکرد که مقهور قدرت مقاومت شود. امروز اکثریت قریب بهاتفاق صهیونیستهایی که در اراضی اشغالی ساکن هستند، چارهای جز ماندن در پناهگاهها ندارند. بدیهی است که مقاومت، توازن نبرد را به سود خود تغییر داده است.»
این تحلیلگر لبنانی افزود:
« جبهه مقاومت در سرتاسر منطقه، نشان داده است که هیچگاه در برابر ستم و اشغالگری و ظلم تسلیم نمیشود. بدون شک این بار نیز مقاومت فلسطین درس بسیار سختی به رژیم اشغالگر قدس خواهد داد و جبران هزینههای شکست تلآویو در این نبرد ، ناممکن خواهد بود.»
فادی اسماعیل بودیه در گفتوگو با «رسالت» اظهار داشت :
« امروز، مقاومت درس سختی به صهیونیستها داده است. بدون شک روزی که رژیم اشغالگر قدس دست به جنایت و سرکوب متحصنین در مسجدالاقصی زد، تصور نمیکرد که مقهور قدرت مقاومت شود. امروز اکثریت قریب بهاتفاق صهیونیستهایی که در اراضی اشغالی ساکن هستند، چارهای جز ماندن در پناهگاهها ندارند. بدیهی است که مقاومت، توازن نبرد را به سود خود تغییر داده است.»
این تحلیلگر لبنانی افزود:
« جبهه مقاومت در سرتاسر منطقه، نشان داده است که هیچگاه در برابر ستم و اشغالگری و ظلم تسلیم نمیشود. بدون شک این بار نیز مقاومت فلسطین درس بسیار سختی به رژیم اشغالگر قدس خواهد داد و جبران هزینههای شکست تلآویو در این نبرد ، ناممکن خواهد بود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
رهبر انقلاب در پیامی درگذشت مادر حجتالاسلام آلهاشم را تسلیت گفتند
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت والده حجتالاسلام آلهاشم نماینده ولیفقیه در استان آذربایجان شرقی و امامجمعه تبریز را تسلیت گفتند.به گزارش فارس، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب در پیامی درگذشت والده حجتالاسلام آلهاشم نماینده ولیفقیه در استان آذربایجان شرقی و امامجمعه تبریز را تسلیت گفتند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای سید محمدعلی آلهاشم دامت توفیقاته
درگذشت والده مکرمه رحمةاللهعلیها را به جنابعالی و دیگر بازماندگان بالخصوص حضرت والد معظم دامت برکاته تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت را برای آن مرحومه و بقاء و عافیت برای والد مکرم و جنابعالی مسئلت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام آقای سید محمدعلی آلهاشم دامت توفیقاته
درگذشت والده مکرمه رحمةاللهعلیها را به جنابعالی و دیگر بازماندگان بالخصوص حضرت والد معظم دامت برکاته تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت را برای آن مرحومه و بقاء و عافیت برای والد مکرم و جنابعالی مسئلت مینمایم.
سیدعلی خامنهای

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
بیانیه تقدیر 240 نماینده مجلس از اقدام وحدتآفرین قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بیانیهای از اقدام وحدتآفرین قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری تقدیر و تشکر کردند.
به گزارش فارس، سیدمحسن دهنوی، عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی بیانیه 240 نفر از نمایندگان مجلس را برای تشکر و قدردانی از اقدام وحدتآفرین محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و عملکرد انسجام بخش وی در انتخابات ریاست جمهوری را قرائت کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، از این جهت که تشکیلدهنده نخستین دولت گام دوم انقلاب است و هم از جهت سیاست ورزی، میدان مهمی برای فعالان سیاسی جبهه انقلاب است؛ به خصوص اینکه پس از 8 سال بیعملی و دوره رکود دولتهای یازدهم و دوازدهم باید دولتی روی کار بیاید که با تمرکز بر حوزه اقتصادی و نشان دادن کارآمدی، وضعیت معیشتی مردم را سروسامان دهد.
از همین جهت حرکتهای سیاسی مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی و پا گذاشتن روی عافیتطلبی شخصی برای نیل به اهداف بلند، لازمه این عرصه پیچیده و خطیر است. در این میان اقدام محمدباقر قالیباف در پایبندی به عهد خود برای «وحدت جریانی» در جبهه انقلاب، باوجودآن که براساس نظرسنجیهای معتبر، تخریبها و تهمتها، دیگر بر محبوبیت وی تأثیر منفی نداشت بلکه برعکس به مرور بر توان رأیآوری وی در برابر کاندیداهای جریان مقابل افزوده میشد، بار دیگر روحیه جهادی یک رزمنده را از جنس پا گذاشتن روی منافع شخصی که در میدانهای نبرد دیده و شنیدهایم به رخ کسانی کشید که در سالهای اخیر از هیچ تهمت و برچسبی علیه او فروگذار نکردهاند.
عرصه انتخابات سال جاری، نیاز به رفتارهای مؤمنانه از نوع چنین اقداماتی دارد و همین جا از همه نامزدهای جریان انقلاب دعوت میکنیم تا با توجه به حساسیت شرایط، وحدت جریانی را مدنظر داشته و با تمسک به این راهبرد مهم و پیروزی ساز و با اقدام انقلابی، زمینهساز پیروزی قاطع نامزد مورد اجماع جبهه انقلاب گردند و از هرگونه چندصدایی درون گفتمانی در جریان رقابتهای انتخاباتی پرهیز کنند تا انشاءالله با تشکیل دولتی با مؤلفههای انقلابی که بارها در بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای ذکر شده است، شاهد پیشرفت همهجانبه،تحقق عدالت در عرصههای مختلف و ثبات اقتصادی در کشور و حل مشکلات معیشتی مردم عزیز باشیم.
به گزارش فارس، سیدمحسن دهنوی، عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی بیانیه 240 نفر از نمایندگان مجلس را برای تشکر و قدردانی از اقدام وحدتآفرین محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و عملکرد انسجام بخش وی در انتخابات ریاست جمهوری را قرائت کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، از این جهت که تشکیلدهنده نخستین دولت گام دوم انقلاب است و هم از جهت سیاست ورزی، میدان مهمی برای فعالان سیاسی جبهه انقلاب است؛ به خصوص اینکه پس از 8 سال بیعملی و دوره رکود دولتهای یازدهم و دوازدهم باید دولتی روی کار بیاید که با تمرکز بر حوزه اقتصادی و نشان دادن کارآمدی، وضعیت معیشتی مردم را سروسامان دهد.
از همین جهت حرکتهای سیاسی مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی و پا گذاشتن روی عافیتطلبی شخصی برای نیل به اهداف بلند، لازمه این عرصه پیچیده و خطیر است. در این میان اقدام محمدباقر قالیباف در پایبندی به عهد خود برای «وحدت جریانی» در جبهه انقلاب، باوجودآن که براساس نظرسنجیهای معتبر، تخریبها و تهمتها، دیگر بر محبوبیت وی تأثیر منفی نداشت بلکه برعکس به مرور بر توان رأیآوری وی در برابر کاندیداهای جریان مقابل افزوده میشد، بار دیگر روحیه جهادی یک رزمنده را از جنس پا گذاشتن روی منافع شخصی که در میدانهای نبرد دیده و شنیدهایم به رخ کسانی کشید که در سالهای اخیر از هیچ تهمت و برچسبی علیه او فروگذار نکردهاند.
عرصه انتخابات سال جاری، نیاز به رفتارهای مؤمنانه از نوع چنین اقداماتی دارد و همین جا از همه نامزدهای جریان انقلاب دعوت میکنیم تا با توجه به حساسیت شرایط، وحدت جریانی را مدنظر داشته و با تمسک به این راهبرد مهم و پیروزی ساز و با اقدام انقلابی، زمینهساز پیروزی قاطع نامزد مورد اجماع جبهه انقلاب گردند و از هرگونه چندصدایی درون گفتمانی در جریان رقابتهای انتخاباتی پرهیز کنند تا انشاءالله با تشکیل دولتی با مؤلفههای انقلابی که بارها در بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای ذکر شده است، شاهد پیشرفت همهجانبه،تحقق عدالت در عرصههای مختلف و ثبات اقتصادی در کشور و حل مشکلات معیشتی مردم عزیز باشیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
مدرسه اخلاص در فعالیت های جهادی
نفیسه امامی
جهاد سازندگی ازجمله نهادهای مردمی جوشیده از انقلاب اسلامی ایران است که به فاصله چند ماه بعد از پیروزی انقلاب به دستور امام خمینی تأسیس شد تا نهادی برای رفع محرومیتزدایی فزایندهای که در شهرها و روستاهای کشور ریشه دوانده بود، شکل بگیرد. جهاد سازندگی در بسیاری از نقاط نزدیک و یا دورافتاده به ارائه خدمات پرداخت تا اینکه در پی ادغام با وزارت کشاورزی، در سال 79 فعالیت خود را تحت عنوان وزارت جهاد کشاورزی تاکنون ادامه داد.
با انحلال جهاد سازندگی، مقام معظم رهبری فرمان تشکیل نهاد جدیدی را بهنام بسیج سازندگی صادر نمودند تا شرایطی برای حضور و ایفای نقش جوانان در عرصه خدمترسانی و محرومیتزدایی فراهم شود تا با تقویت و تداوم حرکتهای جهادی بستری برای کمک به محرومین و آبادانی کشور مهیا گردد.
رهبر انقلاب نیز بارها در فرمایشات خود بر اهمیت وجود گروههای جهادی اشارهکردهاند و آنها را سرمایه عظیمی دانستهاند. ایشان دراینباره گفتهاند: «ما طی 40 سال جهادهای متعددی داشتهایم و در همه این جهادها جوانان پیشگام بودهاند ... و امروز هم در جهاد فکری و جهاد عملی برای گشودن گرههای اقتصادی، بازهم جوانان حضور دارند.» طبق توصیههای ایشان کشور جز باکار جهادی و کار انقلابی نمیتواند به سامان برسد. جهاد سازندگی و دمیده شدن روح دوباره به فعالیتهای جهادگرانه و بیمنت همزمان شد با شروع گام دوم انقلاب که فصل جدیدی از اقدامات جوانان ایرانی را در مقابله با زلزله، سیل، رفع مشکلات معیشتی و کرونا را رقم زد. بیانیه گام دوم خواستار حضور جوانان در گروههای جهادی در همه حوزههای علم و فناوری، اقتصاد، عدالت و ... بود. اقدامات جهادی فرصتی را جهت همافزایی و مشارکت جوانان در عرصههای مختلف کمکرسانی و همکاری فراهم آورده است؛ جهادگرانی که با ارائه خدمات مخلصانه و بدون هیچ منتی برای برداشتن گرهای از مشکلات مردم گام برمیدارند و در این میان از هیچ شخص یا نهاد دولتی و غیردولتی سهم خواهی
نکردهاند. جهادیها اقدامات دولتی را نفی نمیکنند و قصد موازی کاری با آن را ندارند، اما معطل اقدامات دولتی هم نمیمانند، بلکه در همسویی با دستگاههای اجرایی به بالا رفتن سرعت و کیفیت در ارائه خدمات به اقشار مختلف مردم کمک میکنند. نهادهای مردم پایه جهادی هیچ مرز و انحصاری نمیشناسند و در مواجهه با بحرانها و آسیبها، آنها را میشکنند و به دل مشکلات رسوخ میکنند، همانطور که در بحران اخیر شیوع کرونا، روایتهای زیادی از حضور این افراد در هستههای مختلفی را شنیدهایم؛ از غسل و تدفین درگذشتگان کرونایی تا دوخت ماسک و پرستاری خودجوش از بیماران در بیمارستانها.جای خوشحالی دارد که در سالهای اخیر گفتمان جهادی با شتابی فزاینده به گفتمان عمومی در کشور تبدیلشده است، شاهد مثال این نکته هم در افزایش تعداد گروههای جهادی فعال از سال 79 تاکنون است، چراکه در آن سالها تعداد این گروهها از 100 عدد کمتر بود درحالیکه اکنون اردوها و حرکتهای جهادی در قالب بیش از 15 هزار گروه جهادی در سراسر کشور در حال فعالیت هستند.
فعالیتهای جهادی فقط اقدامی عمرانی یا محرومیتزدایی نیست، بلکه دربرگیرنده آثار و برکات فراوانی است که در حوزههای رفتاری و فرهنگی هم ایفای نقش میکنند و صدها هزار نفر از مردان وزنانی که پا به این گستره گذاشتهاند میتوانند درباره آن سخن بگویند.
این در حالی است که متأسفانه روحیه اشرافی گری و رفاهطلبی در بعضی از مسئولان کشور بروز و ظهور پیداکرده و این آفت از چشیدن طعم ناملایماتی که اقشار ضعیف و دهکهای پایین جامعه به آن گرفتار آمدهاند، جلوگیری کرده است.
جهادیهای خودجوش
علی سلامت بخش،مسئول گروه جهادی سیدالشهدا است که مدتهاست در این قامت مشغول کمکرسانی به اقشار آسیبپذیر جامعه و کمک به حل مشکلات این افراد است. وی در گفتوگو با «رسالت» درباره نقشآفرینی افراد دغدغهمند برای رفع چالشهای موجود میگوید: حرکت در این مسیر بیشتر از هر مؤلفه دیگر نیازمند علاقه است تا افراد بدون هیچ چشمداشتی و در مواجهه با بحرانها بهطور خودجوش عمل کنند. درواقع اصلیترین شناسه گروههای جهادی، خودکار عمل کردن آنهاست که در زمان سیل، زلزله، بیماری، بصیرت افزایی، امنیت زایی و محرومیتزدایی بدون هیچ پیششرطی ورود میکنند.
وی ادامه میدهد: گروههای جهادی به دنبال تأیید و حمایت افراد و نهادهای خاص نیستند، زیرا درنهایت بازهم شرمسار از اقداماتی هستند که انجام ندادهاند. سلامت بخش با اشاره به اینکه گروههای جهادی منتظر همراهی دولت نیستند، میگوید: جهادیها نهتنها چشمداشتی از دولت ندارند بلکه از هیچ ارگان دیگری کمک نمیخواهند، زیرا انتظار همکاری از جانب غرب، تجربه غلطی بود که دولت از امضای برجام به دست آورد ولی ما هرگز منتظر هیچ فرد یا نهادی نمیمانیم. مسئول گروه جهادی سیدالشهدا یادآور میشود: اگر گروهی بدون هیچ پشتوانهای دو میلیارد تومان بسته معیشتی را طی یکسال به دست افراد محروم میرساند، فقط به پشتیبانی کمک مردم عادی است. مدیریت جهادی به دنبال اجرای کارهای دستوری نیست بلکه در میانه میدان عمل میکند و درعینحال از کمک دیگران هم بهره میبرد.
وی با اشاره به اینکه بیشتر اقدامات جهادی معطوف به حضور جوانان است، میگوید: جوانان با داشتن انگیزه زیاد و شور و توان بالا میتوانند در عرصههای بحرانی نقش تعیینکنندهای ایفا کنند. جوان و پیر مانند تیر و کمان هستند به این معنا که تجربه افراد کهنسال و شور جوانان در کنار یکدیگر میتواند کارهای بزرگی به انجام برساند. دوران دفاع مقدس بهترین معیار و مقیاس برای ارزیابی عملکرد جوانان بود که افرادی مانند شهید حسن باقری را بدون دیدن دورههای تخصصی به یکی از فرماندهان مهم دوران جنگ تبدیل کرد.
سلامت بخش شیوع کرونا را یکی از صحنههای حضور جدی نیروهای جهادی در کشور میداند و تصریح میکند: کرونا مرزی میان افراد مسئولی که پا به میدان عمل نگذاشتند و افرادی که بهطور خودجوش به کمک مردم شتافتند، ایجاد کرد. کرونا نشان داد که ظرفیت وجود افراد دغدغهمند در کشور بسیار بالاست و میتواند افرادی مانند شهید قاسم سلیمانی را تربیت کند.
وی اضافه میکند: در بحران شیوع کرونا بسیاری از افراد اعضای خانواده خود را بعد از فوت رها کردند و حتی در مراسم خاکسپاریشان شرکت نکردند درحالیکه جوانان و طلبههای جهادی بودند که بدون هیچ انتظاری غسل و کفن این افراد را انجام دادند.سلامت بخش در پایان با اشاره به تبلیغات منفی که بعضا درباره اقدامات جهادی انجام میگیرد، میگوید: هنوز شناخت کاملی از نوع و نیت جهادیها در جامعه صورت نگرفته است چراکه بسیاری از افراد در برخورد ابتدایی با این نیروها حتی اقدام به گفتن ناسزا به آنها میکنند، چون گاهی در بعضی از فضاها این افراد بهغلط معرفیشدهاند.
جهاد سازندگی ازجمله نهادهای مردمی جوشیده از انقلاب اسلامی ایران است که به فاصله چند ماه بعد از پیروزی انقلاب به دستور امام خمینی تأسیس شد تا نهادی برای رفع محرومیتزدایی فزایندهای که در شهرها و روستاهای کشور ریشه دوانده بود، شکل بگیرد. جهاد سازندگی در بسیاری از نقاط نزدیک و یا دورافتاده به ارائه خدمات پرداخت تا اینکه در پی ادغام با وزارت کشاورزی، در سال 79 فعالیت خود را تحت عنوان وزارت جهاد کشاورزی تاکنون ادامه داد.
با انحلال جهاد سازندگی، مقام معظم رهبری فرمان تشکیل نهاد جدیدی را بهنام بسیج سازندگی صادر نمودند تا شرایطی برای حضور و ایفای نقش جوانان در عرصه خدمترسانی و محرومیتزدایی فراهم شود تا با تقویت و تداوم حرکتهای جهادی بستری برای کمک به محرومین و آبادانی کشور مهیا گردد.
رهبر انقلاب نیز بارها در فرمایشات خود بر اهمیت وجود گروههای جهادی اشارهکردهاند و آنها را سرمایه عظیمی دانستهاند. ایشان دراینباره گفتهاند: «ما طی 40 سال جهادهای متعددی داشتهایم و در همه این جهادها جوانان پیشگام بودهاند ... و امروز هم در جهاد فکری و جهاد عملی برای گشودن گرههای اقتصادی، بازهم جوانان حضور دارند.» طبق توصیههای ایشان کشور جز باکار جهادی و کار انقلابی نمیتواند به سامان برسد. جهاد سازندگی و دمیده شدن روح دوباره به فعالیتهای جهادگرانه و بیمنت همزمان شد با شروع گام دوم انقلاب که فصل جدیدی از اقدامات جوانان ایرانی را در مقابله با زلزله، سیل، رفع مشکلات معیشتی و کرونا را رقم زد. بیانیه گام دوم خواستار حضور جوانان در گروههای جهادی در همه حوزههای علم و فناوری، اقتصاد، عدالت و ... بود. اقدامات جهادی فرصتی را جهت همافزایی و مشارکت جوانان در عرصههای مختلف کمکرسانی و همکاری فراهم آورده است؛ جهادگرانی که با ارائه خدمات مخلصانه و بدون هیچ منتی برای برداشتن گرهای از مشکلات مردم گام برمیدارند و در این میان از هیچ شخص یا نهاد دولتی و غیردولتی سهم خواهی
نکردهاند. جهادیها اقدامات دولتی را نفی نمیکنند و قصد موازی کاری با آن را ندارند، اما معطل اقدامات دولتی هم نمیمانند، بلکه در همسویی با دستگاههای اجرایی به بالا رفتن سرعت و کیفیت در ارائه خدمات به اقشار مختلف مردم کمک میکنند. نهادهای مردم پایه جهادی هیچ مرز و انحصاری نمیشناسند و در مواجهه با بحرانها و آسیبها، آنها را میشکنند و به دل مشکلات رسوخ میکنند، همانطور که در بحران اخیر شیوع کرونا، روایتهای زیادی از حضور این افراد در هستههای مختلفی را شنیدهایم؛ از غسل و تدفین درگذشتگان کرونایی تا دوخت ماسک و پرستاری خودجوش از بیماران در بیمارستانها.جای خوشحالی دارد که در سالهای اخیر گفتمان جهادی با شتابی فزاینده به گفتمان عمومی در کشور تبدیلشده است، شاهد مثال این نکته هم در افزایش تعداد گروههای جهادی فعال از سال 79 تاکنون است، چراکه در آن سالها تعداد این گروهها از 100 عدد کمتر بود درحالیکه اکنون اردوها و حرکتهای جهادی در قالب بیش از 15 هزار گروه جهادی در سراسر کشور در حال فعالیت هستند.
فعالیتهای جهادی فقط اقدامی عمرانی یا محرومیتزدایی نیست، بلکه دربرگیرنده آثار و برکات فراوانی است که در حوزههای رفتاری و فرهنگی هم ایفای نقش میکنند و صدها هزار نفر از مردان وزنانی که پا به این گستره گذاشتهاند میتوانند درباره آن سخن بگویند.
این در حالی است که متأسفانه روحیه اشرافی گری و رفاهطلبی در بعضی از مسئولان کشور بروز و ظهور پیداکرده و این آفت از چشیدن طعم ناملایماتی که اقشار ضعیف و دهکهای پایین جامعه به آن گرفتار آمدهاند، جلوگیری کرده است.
جهادیهای خودجوش
علی سلامت بخش،مسئول گروه جهادی سیدالشهدا است که مدتهاست در این قامت مشغول کمکرسانی به اقشار آسیبپذیر جامعه و کمک به حل مشکلات این افراد است. وی در گفتوگو با «رسالت» درباره نقشآفرینی افراد دغدغهمند برای رفع چالشهای موجود میگوید: حرکت در این مسیر بیشتر از هر مؤلفه دیگر نیازمند علاقه است تا افراد بدون هیچ چشمداشتی و در مواجهه با بحرانها بهطور خودجوش عمل کنند. درواقع اصلیترین شناسه گروههای جهادی، خودکار عمل کردن آنهاست که در زمان سیل، زلزله، بیماری، بصیرت افزایی، امنیت زایی و محرومیتزدایی بدون هیچ پیششرطی ورود میکنند.
وی ادامه میدهد: گروههای جهادی به دنبال تأیید و حمایت افراد و نهادهای خاص نیستند، زیرا درنهایت بازهم شرمسار از اقداماتی هستند که انجام ندادهاند. سلامت بخش با اشاره به اینکه گروههای جهادی منتظر همراهی دولت نیستند، میگوید: جهادیها نهتنها چشمداشتی از دولت ندارند بلکه از هیچ ارگان دیگری کمک نمیخواهند، زیرا انتظار همکاری از جانب غرب، تجربه غلطی بود که دولت از امضای برجام به دست آورد ولی ما هرگز منتظر هیچ فرد یا نهادی نمیمانیم. مسئول گروه جهادی سیدالشهدا یادآور میشود: اگر گروهی بدون هیچ پشتوانهای دو میلیارد تومان بسته معیشتی را طی یکسال به دست افراد محروم میرساند، فقط به پشتیبانی کمک مردم عادی است. مدیریت جهادی به دنبال اجرای کارهای دستوری نیست بلکه در میانه میدان عمل میکند و درعینحال از کمک دیگران هم بهره میبرد.
وی با اشاره به اینکه بیشتر اقدامات جهادی معطوف به حضور جوانان است، میگوید: جوانان با داشتن انگیزه زیاد و شور و توان بالا میتوانند در عرصههای بحرانی نقش تعیینکنندهای ایفا کنند. جوان و پیر مانند تیر و کمان هستند به این معنا که تجربه افراد کهنسال و شور جوانان در کنار یکدیگر میتواند کارهای بزرگی به انجام برساند. دوران دفاع مقدس بهترین معیار و مقیاس برای ارزیابی عملکرد جوانان بود که افرادی مانند شهید حسن باقری را بدون دیدن دورههای تخصصی به یکی از فرماندهان مهم دوران جنگ تبدیل کرد.
سلامت بخش شیوع کرونا را یکی از صحنههای حضور جدی نیروهای جهادی در کشور میداند و تصریح میکند: کرونا مرزی میان افراد مسئولی که پا به میدان عمل نگذاشتند و افرادی که بهطور خودجوش به کمک مردم شتافتند، ایجاد کرد. کرونا نشان داد که ظرفیت وجود افراد دغدغهمند در کشور بسیار بالاست و میتواند افرادی مانند شهید قاسم سلیمانی را تربیت کند.
وی اضافه میکند: در بحران شیوع کرونا بسیاری از افراد اعضای خانواده خود را بعد از فوت رها کردند و حتی در مراسم خاکسپاریشان شرکت نکردند درحالیکه جوانان و طلبههای جهادی بودند که بدون هیچ انتظاری غسل و کفن این افراد را انجام دادند.سلامت بخش در پایان با اشاره به تبلیغات منفی که بعضا درباره اقدامات جهادی انجام میگیرد، میگوید: هنوز شناخت کاملی از نوع و نیت جهادیها در جامعه صورت نگرفته است چراکه بسیاری از افراد در برخورد ابتدایی با این نیروها حتی اقدام به گفتن ناسزا به آنها میکنند، چون گاهی در بعضی از فضاها این افراد بهغلط معرفیشدهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
حضور پرشور کاندیداها!
سعید نوروزی
حدود یک ماه دیگر سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار میشود و قرار است جانشین حسن روحانی توسط مردم انتخاب شود. پرونده ثبتنام از داوطلبان انتخابات ۱۴۰۰ روز شنبه ۲۵ اردیبهشت بسته شد و طبق آمار اعلامشده، ۵۹۲ نفر در این دوره ثبتنام کردند که از این تعداد ۴۰ نفر خانم و ۵۵۲ نفر آقا بودند.شورای نگهبان پس از پنج روز بررسی صلاحیت نامزدها، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت، باید اسامی نهایی تأیید صلاحیت شدگان را اعلام کند و کاندیداهای رد صلاحیت شده نیز ۴ روز زمان دارند تا شکایت خود را ثبت کنند. پسازاین روند، در روز چهارشنبه و پنجشنبه یعنی ۵ و ۶ خردادماه، وزارت کشور موظف است که اسامی نهایی انتخابات ریاست جمهوری را به صورت عمومی منتشر کند. پسازآن کاندیداهای نهایی ظرف مدت ۲۰ روز یعنی از ۷ خرداد تا ۲۶ خرداد میتوانند تبلیغات داشته باشند و تبلیغات در روز پنجشنبه ۲۷ خردادماه یعنی یک روز قبل از برگزاری انتخابات ممنوع خواهد بود. سپس در روز جمعه ۲۸ خرداد، سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، برگزار و رئیسجمهور تازه کشور انتخاب میشود.
در این دوره از انتخابات، اصولگرایان با سید ابراهیم
رئیسی وارد میدان رقابت شدهاند و بنا بر اعلام رسمی تقریبا تمامی چهرههای این جناح، کاندیدای اصلی وی میباشند و بر سر او وحدت شکل گرفته است؛ البته شخصیتهایی چون سعید جلیلی، محسن رضایی، عزتالله ضرغامی، علیرضا زاکانی نیز در جبهه اصولگرایان حضور دارند. در سوی دیگر، اصلاحطلبان نیز با چهرههایی چون اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان، مصطفی تاجزاده، علی مطهری و محسن هاشمی حضور پیدا کردهاند و هنوز کاندیدای قطعی جریان اصلاحات مشخص نیست. در این بین چهرههایی چون علی لاریجانی، محمود احمدینژاد، سعید محمد، حسین دهقان و عبدالناصر همتی نیز در عرصه انتخابات حاضر شدهاند که میتوان گفت وابستگی خاصی به جریانات سیاسی کشور ندارند، هرچند شاید در آخر نماینده یک حزب معرفی شده و بر روی آنها اجماع شود.
اکثر داوطلبان این دوره، تغییر رویکرد دولت، مبارزه با فساد و رانت، تغییر رویههای اجرایی دولت فعلی، حل مشکلات معیشتی و همچنین رفع مشکلات اقتصادی را از برنامههای خود اعلام کردهاند. در ادامه آرایش سیاسی جناحها و چهرههای شاخص این جناحها را بررسی میکنیم.
اصولگرایان
چهره اول اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی میباشد، گرچه خود او اعلام کرده که به صورت مستقل وارد میدان رقابت شده است. رئیسی «تشکیل دولتی مردمی برای ایران قوی؛ مقابله با فساد، ناکارآمدی و اشرافیت» را محور برنامههای خود برشمرده و اظهار داشته است: «دستگاه اجرایی اهمیت بیشتری نسبت به دستگاه قضائی دارد چون در دستگاه اجرایی بسترهای فسادزا ایجاد میشود بسیاری از ناکارآمدیها موجب ناهنجاری میشود. حل مسائل در دستگاه اجرایی میتواند از پروندهها در دستگاه قضائی بکاهد. من خود را رقیب فساد و ناکارآمدی میدانم و رقیب جناحها نیستم.»
پس از وی، محسن رضایی یکی دیگر از نامزدهای اصلی اصولگرایان است. رضایی با تأکید بر اینکه «تکرار دولتهای گذشته سم مهلک آینده ایران است» و با اشاره به ثبتنام جهانگیری و لاریجانی ابراز داشته: «کسانی آمدند ثبتنام کردند که خودشان مسبب مشکلات کشور بودند، یک عده زدند زیر گریه و یک عده آمدند و گفتند نه چکش و نه کلید. شماها عامل بدبختی مردم ایران بودید. اگر دولتها و مجلسهای گذشته درست عمل کرده بودند، اینگونه گرفتار نبودیم.»
سعید جلیلی نیز دیگر چهره اصولگرا و نزدیک به طیف پایداری است که در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شده است. جلیلی که با شعار «کار واقعی به جای لفاظی، نمایش و شعار» وارد عرصه شده، میگوید: «انشاءالله در این انتخابات لفاظیهای ضعیف و بیاعتبار نتواند بر برنامه محوری غلبه پیدا کند.» علیرضا زاکانی نیز دیگر چهره مطرح اصولگرا میباشد که در این دوره ثبتنام کرده است. زاکانی که با کلیدواژه «مقابله با شبکه فساد و نفوذ» آمده، اظهار داشته است: «مسببان وضع اسفبار فعلی و حامیان آنها طلبکارانه به عرصه آمدهاند و سودای دولت سوم روحانی را در سر میپرورانند.»عزتالله ضرغامی هم با شعار «من روحانی نیستم» وارد انتخابات ۱۴۰۰ شده و خاطرنشان کرده: «یکی از اقدامات اشتباه دولت روحانی تبدیل همه موضوعات کشور به موضوعات دوقطبی از دوقطبی مذاکره و ضد مذاکره و دیگری فضای مجازی و فیلترینگ است؛ ملت ایران بدانند که فرصت تاریخی مذاکره را از ملت ایران را دولت آقای روحانی گرفت؛ آقای روحانی نشان داد که نه توان صحبت با داخل و نه توان و یارای صحبت با دنیا را دارد.»
در کنار این نفرات، رستم قاسمی با شعار «اولویتبخشی به مشکلات اقتصادی و معیشتی»، امیرحسین قاضیزاده هاشمی با شعار «نام دولت من سلام» و... نیز جزء چهرههای مطرح جریان اصولگرایی قرار دارند که برای انتخابات ۱۴۰۰ ثبتنام کردند.
اصلاحطلبان
در جبهه اصلاحات کاندیدای اصلی مشخص نیست اما آنطور که اعلام کردهاند، در این دوره با کاندیدای تماما اصلاحطلب وارد میدان رقابت میشوند و براساس برنامههایشان تصمیمی برای حمایت از کاندیدای اجارهای ندارند.
اسحاق جهانگیری که در دوره قبلی کاندیدای پوششی حسن روحانی و البته معاون اول دولت او بود، با تأکید بر روی اینکه «تشکیل دولت ملت برای گشایش در زندگی مردم و توسعه ایران» در رأس برنامههایش قرار دارد، تصریح کرد: «قصد ورود به انتخابات را نداشتم اما با توجه به نیامدن دکتر ظریف و عدم امکان ثبتنام تعدادی دیگر از کسانی که میتوانستند این مسئولیت را بپذیرند، به رغم میل و مصلحت شخصی و با توکل به خدا از قبول مسئولیت شانه خالی نمیکنم. آبرو و تجربهام را که متعلق به ملت است تقدیم ملت میکنم، با آگاهی از شرایط دشوار امروز کشور و سردیها وارد این میدان میشوم و از هیچ تلاش و اقدامی، تا آنجا که ارزشها و هویت اصلاحگرایانهام را تهدید نکند، دریغ نمیکنم.»
محسن هاشمی نیز چهره دیگر جریان اصلاحات است که با شعار «ادامه تنشزدایی» وارد رقابت شده و اعلام کرده است: «در دولت خود منش آیتالله هاشمی رفسنجانی که همان تنشزدایی است را در دستور کار خود قرار خواهم داد. در کوتاه مدت باید به فکر حل مشکلات معیشتی مردم باشیم و در میانمدت بتوانیم رشد اقتصادی که در کشور دچار رکود و حتی منفی شده را جبران کنیم و به رشد مناسب در شأن مردم ایران برسیم.»مسعود پزشکیان که از او به عنوان پدیده اصلاحطلبان یاد میشود، با شعار «حمایت از حضور اجتماعی زنان» در انتخابات حضور پیدا کرده و میگوید: «اینکه من نامزد پوششی جهانگیری هستم صحت ندارد. باید درد مردم را بفهمیم و نیازهای آنان را بدانیم و خود را خدمتگزار مردم بدانیم.»
مصطفی تاجزاده دیگر چهره شناختهشده اصلاحطلب است که در انتخابات حضور پیدا کرده است هرچند که با توجه به سابقهاش مورد تأیید شورای نگهبان قرار نخواهد گرفت. وی «مخالفت با قرائت انسدادی از قانون اساسی» را از برنامههای خود برشمرده و اظهار داشته است: «من نامزد ریاست جمهوری شدهام اما دعوای قدرت با هیچکس ندارم، برای آشوب یا به خیابان کشیدن مردم ثبتنام نکردهام و بر این باورم که مطالبات ملت باید با روشهای مسالمتآمیز اما با بیانی صریح و صمیمی تا مرحله تحقق دنبال شود. من رشد اقتصادی را در دسترس میبینم و مهار گرانی و تورم را که کمر قشرهای وسیعی از مردم را خم کرده است، ممکن میدانم.»علی مطهری نیز که با شعار «تشکیل دولت مقتدر» در انتخابات ثبتنام کرده، میگوید: «مسئله آزادی بیان از آرمانهای انقلاب بوده است. عدالت اجتماعی و اعتلای فرهنگی جزء شعارها و آرمانهای انقلاب بوده است که واقعا در اجرای کوتاهی کردهایم و آسیبهایی داریم که باید برطرف شود.»از دیگر چهرههای شاخص جبهه اصلاحات که در سیزدهمین دوره انتخابات شرکت کردهاند، محمد شریعتمداری است که با اعلام تشکیل دولت سوم خاتمی وارد این عرصه شده است. همچنین عباس آخوندی با شعار «بازگرداندن دولت به صحنه حکمرانی ملی» و مصطفی کواکبیان با شعار «تحقق جمهوریت سوم با موضوعیت قانون اساسی» نیز برای کاندیداتوری ثبتنام کردند.
نه اصلاحطلب و نه اصولگرا
در کنار نفرات این دو حزب، چهرههای دیگری نیز هستند که اگرچه خود را نه اصلاحطلب میدانند و نه اصولگرا، اما نهایتا ممکن است به یک جناح وابستگی داشته باشند و یا شاید در آخر، بر سر آنها اجماع شده و موردحمایت این دو حزب قرار گیرند. علی لاریجانی یکی از این نفرات است که اتفاقا احتمال رأی آوری وی بالا میباشد و حتی گفته میشود احتمالا اصلاحطلبان او را کاندیدای نهایی خود معرفی کنند. لاریجانی که در اولین موضع خود، از کلیدواژه «نه کلید نه چکش» استفاده کرده است، میگوید: «مسائل امروز ایران نه با اقدامات نمایشی پوپولیستی، نه با کلید جادویی و نه با سوپرمنبازی قابلحل نیست. برای گذر از صفت «مُلک بیسیاست» باید کشور در دست افراطیون و سازشکاران قرار نگیرد. هنر مدیریت صحنه بینالمللی و انقلابی عمل کردن در این مقطع آن است که وجوه بلوکهشده ملت ایران را از دست کشورهای دیگر در بیاوریم، نه اینکه در داخل عدهای شعار بدهند و ما نفت را با زحمت زیاد بفروشیم، ولی پول آن در حسابهای خارجی بلوکه شود. خب چه نفعی برای زندگی مردم دارد؟ حکمرانی مطلوب، درگرو شعار کمتر و عقلانیت اثربخشتر است.» حسین دهقان که سابقه حضور در دولت اول روحانی را دارد نیز از چهرههایی است که مستقل وارد انتخابات شده و اعلام کرده «شفافیت دائم و تشکیل دولت بر اساس شایستگی» جزء محورهای اصلی وی میباشد. دهقان گفته است: «رئیسجمهور باید تمام وظایف و اختیارات را باقدرت انجام دهد آنهایی که گفتند اختیارشان کم بوده خودشان نتوانستند. بنده با تمام اساتید و کارشناسان نشست چهره به چهره داشتم و برنامهها با توجه به مشکلات ملموس جامعه نوشته شده است. همکاران ما افرادی توانمند، متخصص و تجربه شده هستند و همه ملت را به عنوان مردم خودشان در نظر گرفته و پذیرفتهاند.»
حدود یک ماه دیگر سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران برگزار میشود و قرار است جانشین حسن روحانی توسط مردم انتخاب شود. پرونده ثبتنام از داوطلبان انتخابات ۱۴۰۰ روز شنبه ۲۵ اردیبهشت بسته شد و طبق آمار اعلامشده، ۵۹۲ نفر در این دوره ثبتنام کردند که از این تعداد ۴۰ نفر خانم و ۵۵۲ نفر آقا بودند.شورای نگهبان پس از پنج روز بررسی صلاحیت نامزدها، پنجشنبه ۳۰ اردیبهشت، باید اسامی نهایی تأیید صلاحیت شدگان را اعلام کند و کاندیداهای رد صلاحیت شده نیز ۴ روز زمان دارند تا شکایت خود را ثبت کنند. پسازاین روند، در روز چهارشنبه و پنجشنبه یعنی ۵ و ۶ خردادماه، وزارت کشور موظف است که اسامی نهایی انتخابات ریاست جمهوری را به صورت عمومی منتشر کند. پسازآن کاندیداهای نهایی ظرف مدت ۲۰ روز یعنی از ۷ خرداد تا ۲۶ خرداد میتوانند تبلیغات داشته باشند و تبلیغات در روز پنجشنبه ۲۷ خردادماه یعنی یک روز قبل از برگزاری انتخابات ممنوع خواهد بود. سپس در روز جمعه ۲۸ خرداد، سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، برگزار و رئیسجمهور تازه کشور انتخاب میشود.
در این دوره از انتخابات، اصولگرایان با سید ابراهیم
رئیسی وارد میدان رقابت شدهاند و بنا بر اعلام رسمی تقریبا تمامی چهرههای این جناح، کاندیدای اصلی وی میباشند و بر سر او وحدت شکل گرفته است؛ البته شخصیتهایی چون سعید جلیلی، محسن رضایی، عزتالله ضرغامی، علیرضا زاکانی نیز در جبهه اصولگرایان حضور دارند. در سوی دیگر، اصلاحطلبان نیز با چهرههایی چون اسحاق جهانگیری، مسعود پزشکیان، مصطفی تاجزاده، علی مطهری و محسن هاشمی حضور پیدا کردهاند و هنوز کاندیدای قطعی جریان اصلاحات مشخص نیست. در این بین چهرههایی چون علی لاریجانی، محمود احمدینژاد، سعید محمد، حسین دهقان و عبدالناصر همتی نیز در عرصه انتخابات حاضر شدهاند که میتوان گفت وابستگی خاصی به جریانات سیاسی کشور ندارند، هرچند شاید در آخر نماینده یک حزب معرفی شده و بر روی آنها اجماع شود.
اکثر داوطلبان این دوره، تغییر رویکرد دولت، مبارزه با فساد و رانت، تغییر رویههای اجرایی دولت فعلی، حل مشکلات معیشتی و همچنین رفع مشکلات اقتصادی را از برنامههای خود اعلام کردهاند. در ادامه آرایش سیاسی جناحها و چهرههای شاخص این جناحها را بررسی میکنیم.
اصولگرایان
چهره اول اصولگرایان در انتخابات ۱۴۰۰ حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی میباشد، گرچه خود او اعلام کرده که به صورت مستقل وارد میدان رقابت شده است. رئیسی «تشکیل دولتی مردمی برای ایران قوی؛ مقابله با فساد، ناکارآمدی و اشرافیت» را محور برنامههای خود برشمرده و اظهار داشته است: «دستگاه اجرایی اهمیت بیشتری نسبت به دستگاه قضائی دارد چون در دستگاه اجرایی بسترهای فسادزا ایجاد میشود بسیاری از ناکارآمدیها موجب ناهنجاری میشود. حل مسائل در دستگاه اجرایی میتواند از پروندهها در دستگاه قضائی بکاهد. من خود را رقیب فساد و ناکارآمدی میدانم و رقیب جناحها نیستم.»
پس از وی، محسن رضایی یکی دیگر از نامزدهای اصلی اصولگرایان است. رضایی با تأکید بر اینکه «تکرار دولتهای گذشته سم مهلک آینده ایران است» و با اشاره به ثبتنام جهانگیری و لاریجانی ابراز داشته: «کسانی آمدند ثبتنام کردند که خودشان مسبب مشکلات کشور بودند، یک عده زدند زیر گریه و یک عده آمدند و گفتند نه چکش و نه کلید. شماها عامل بدبختی مردم ایران بودید. اگر دولتها و مجلسهای گذشته درست عمل کرده بودند، اینگونه گرفتار نبودیم.»
سعید جلیلی نیز دیگر چهره اصولگرا و نزدیک به طیف پایداری است که در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا شده است. جلیلی که با شعار «کار واقعی به جای لفاظی، نمایش و شعار» وارد عرصه شده، میگوید: «انشاءالله در این انتخابات لفاظیهای ضعیف و بیاعتبار نتواند بر برنامه محوری غلبه پیدا کند.» علیرضا زاکانی نیز دیگر چهره مطرح اصولگرا میباشد که در این دوره ثبتنام کرده است. زاکانی که با کلیدواژه «مقابله با شبکه فساد و نفوذ» آمده، اظهار داشته است: «مسببان وضع اسفبار فعلی و حامیان آنها طلبکارانه به عرصه آمدهاند و سودای دولت سوم روحانی را در سر میپرورانند.»عزتالله ضرغامی هم با شعار «من روحانی نیستم» وارد انتخابات ۱۴۰۰ شده و خاطرنشان کرده: «یکی از اقدامات اشتباه دولت روحانی تبدیل همه موضوعات کشور به موضوعات دوقطبی از دوقطبی مذاکره و ضد مذاکره و دیگری فضای مجازی و فیلترینگ است؛ ملت ایران بدانند که فرصت تاریخی مذاکره را از ملت ایران را دولت آقای روحانی گرفت؛ آقای روحانی نشان داد که نه توان صحبت با داخل و نه توان و یارای صحبت با دنیا را دارد.»
در کنار این نفرات، رستم قاسمی با شعار «اولویتبخشی به مشکلات اقتصادی و معیشتی»، امیرحسین قاضیزاده هاشمی با شعار «نام دولت من سلام» و... نیز جزء چهرههای مطرح جریان اصولگرایی قرار دارند که برای انتخابات ۱۴۰۰ ثبتنام کردند.
اصلاحطلبان
در جبهه اصلاحات کاندیدای اصلی مشخص نیست اما آنطور که اعلام کردهاند، در این دوره با کاندیدای تماما اصلاحطلب وارد میدان رقابت میشوند و براساس برنامههایشان تصمیمی برای حمایت از کاندیدای اجارهای ندارند.
اسحاق جهانگیری که در دوره قبلی کاندیدای پوششی حسن روحانی و البته معاون اول دولت او بود، با تأکید بر روی اینکه «تشکیل دولت ملت برای گشایش در زندگی مردم و توسعه ایران» در رأس برنامههایش قرار دارد، تصریح کرد: «قصد ورود به انتخابات را نداشتم اما با توجه به نیامدن دکتر ظریف و عدم امکان ثبتنام تعدادی دیگر از کسانی که میتوانستند این مسئولیت را بپذیرند، به رغم میل و مصلحت شخصی و با توکل به خدا از قبول مسئولیت شانه خالی نمیکنم. آبرو و تجربهام را که متعلق به ملت است تقدیم ملت میکنم، با آگاهی از شرایط دشوار امروز کشور و سردیها وارد این میدان میشوم و از هیچ تلاش و اقدامی، تا آنجا که ارزشها و هویت اصلاحگرایانهام را تهدید نکند، دریغ نمیکنم.»
محسن هاشمی نیز چهره دیگر جریان اصلاحات است که با شعار «ادامه تنشزدایی» وارد رقابت شده و اعلام کرده است: «در دولت خود منش آیتالله هاشمی رفسنجانی که همان تنشزدایی است را در دستور کار خود قرار خواهم داد. در کوتاه مدت باید به فکر حل مشکلات معیشتی مردم باشیم و در میانمدت بتوانیم رشد اقتصادی که در کشور دچار رکود و حتی منفی شده را جبران کنیم و به رشد مناسب در شأن مردم ایران برسیم.»مسعود پزشکیان که از او به عنوان پدیده اصلاحطلبان یاد میشود، با شعار «حمایت از حضور اجتماعی زنان» در انتخابات حضور پیدا کرده و میگوید: «اینکه من نامزد پوششی جهانگیری هستم صحت ندارد. باید درد مردم را بفهمیم و نیازهای آنان را بدانیم و خود را خدمتگزار مردم بدانیم.»
مصطفی تاجزاده دیگر چهره شناختهشده اصلاحطلب است که در انتخابات حضور پیدا کرده است هرچند که با توجه به سابقهاش مورد تأیید شورای نگهبان قرار نخواهد گرفت. وی «مخالفت با قرائت انسدادی از قانون اساسی» را از برنامههای خود برشمرده و اظهار داشته است: «من نامزد ریاست جمهوری شدهام اما دعوای قدرت با هیچکس ندارم، برای آشوب یا به خیابان کشیدن مردم ثبتنام نکردهام و بر این باورم که مطالبات ملت باید با روشهای مسالمتآمیز اما با بیانی صریح و صمیمی تا مرحله تحقق دنبال شود. من رشد اقتصادی را در دسترس میبینم و مهار گرانی و تورم را که کمر قشرهای وسیعی از مردم را خم کرده است، ممکن میدانم.»علی مطهری نیز که با شعار «تشکیل دولت مقتدر» در انتخابات ثبتنام کرده، میگوید: «مسئله آزادی بیان از آرمانهای انقلاب بوده است. عدالت اجتماعی و اعتلای فرهنگی جزء شعارها و آرمانهای انقلاب بوده است که واقعا در اجرای کوتاهی کردهایم و آسیبهایی داریم که باید برطرف شود.»از دیگر چهرههای شاخص جبهه اصلاحات که در سیزدهمین دوره انتخابات شرکت کردهاند، محمد شریعتمداری است که با اعلام تشکیل دولت سوم خاتمی وارد این عرصه شده است. همچنین عباس آخوندی با شعار «بازگرداندن دولت به صحنه حکمرانی ملی» و مصطفی کواکبیان با شعار «تحقق جمهوریت سوم با موضوعیت قانون اساسی» نیز برای کاندیداتوری ثبتنام کردند.
نه اصلاحطلب و نه اصولگرا
در کنار نفرات این دو حزب، چهرههای دیگری نیز هستند که اگرچه خود را نه اصلاحطلب میدانند و نه اصولگرا، اما نهایتا ممکن است به یک جناح وابستگی داشته باشند و یا شاید در آخر، بر سر آنها اجماع شده و موردحمایت این دو حزب قرار گیرند. علی لاریجانی یکی از این نفرات است که اتفاقا احتمال رأی آوری وی بالا میباشد و حتی گفته میشود احتمالا اصلاحطلبان او را کاندیدای نهایی خود معرفی کنند. لاریجانی که در اولین موضع خود، از کلیدواژه «نه کلید نه چکش» استفاده کرده است، میگوید: «مسائل امروز ایران نه با اقدامات نمایشی پوپولیستی، نه با کلید جادویی و نه با سوپرمنبازی قابلحل نیست. برای گذر از صفت «مُلک بیسیاست» باید کشور در دست افراطیون و سازشکاران قرار نگیرد. هنر مدیریت صحنه بینالمللی و انقلابی عمل کردن در این مقطع آن است که وجوه بلوکهشده ملت ایران را از دست کشورهای دیگر در بیاوریم، نه اینکه در داخل عدهای شعار بدهند و ما نفت را با زحمت زیاد بفروشیم، ولی پول آن در حسابهای خارجی بلوکه شود. خب چه نفعی برای زندگی مردم دارد؟ حکمرانی مطلوب، درگرو شعار کمتر و عقلانیت اثربخشتر است.» حسین دهقان که سابقه حضور در دولت اول روحانی را دارد نیز از چهرههایی است که مستقل وارد انتخابات شده و اعلام کرده «شفافیت دائم و تشکیل دولت بر اساس شایستگی» جزء محورهای اصلی وی میباشد. دهقان گفته است: «رئیسجمهور باید تمام وظایف و اختیارات را باقدرت انجام دهد آنهایی که گفتند اختیارشان کم بوده خودشان نتوانستند. بنده با تمام اساتید و کارشناسان نشست چهره به چهره داشتم و برنامهها با توجه به مشکلات ملموس جامعه نوشته شده است. همکاران ما افرادی توانمند، متخصص و تجربه شده هستند و همه ملت را به عنوان مردم خودشان در نظر گرفته و پذیرفتهاند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
خیز ترامپ برای تسخیر دوباره کاخ سفید
گروه بینالملل
اختلافات میان جمهوریخواهان بر سر ترامپ به نقطه اوج خود رسیده است. برخی سناتورهای جمهوریخواه اصرار دارند که باید ترامپ را بهعنوان رهبر و نامزد اصلی حزب جمهوریخواه به افکار عمومی آمریکا معرفی کرد اما برخی دیگر معتقدند که باید هر چه سریعتر از وی فاصله گرفت. پس از برکناری"لیز چنی" نماینده جمهوریخواه منتقد ترامپ از سمت ریاست کنفرانس جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان، شاهد بروز شکاف های جدیتری در میان این حزب سنتی در آمریکا هستیم. شکافهایی که قطعا در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 به سود آنها تمام نخواهد شد. خبرگزاری رویترز اعلام کرد بیش از ۱۰۰ مقام پیشین جمهوریخواه و ضدترامپ قرار است نامهای را امضا کنند که در آن تهدید شده اگر حزب متبوعشان دست از حمایت از دونالد ترامپ نکشد، یک حزب سوم را تشکیل خواهند داد.این مقامات، با امضای نامهای تهدید کردهاند که اگر حزب جمهوریخواه تغییر مسیر ندهد، یک حزب دیگر را تشکیل خواهند داد. در میان امضاکنندگان این نامه اسامی فرمانداران، اعضای کنگره، سفیران، وزیران، نمایندگان ایالتی و سران حزب جمهوریخواه دیده میشود.این جمهوریخواهان ناراضی از آنکه فرمان حزب جمهوریخواه در دست رئیسجمهوری سابق است، معتقدند که وی هنوز مدعی است که پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ را از وی ربودهاند.امضاکنندگان این نامه نخستین بار در ماه فوریه و پس از حمله هواداران ترامپ به ساختمان کنگره تهدید کرده بودند که از حزب جمهوریخواه جدا خواهند شد.بااینحال، تا زمان برکناری"لیز چنی" در کنگره، آنها تهدید خود را عملیاتی نکرده بودند. اکنون به نظر میرسد معادله بار دیگر تغییر کرده است. سؤال اصلی اینجاست که تشکیل حزب جدید در آمریکا، چه تأثیری بر آرای سنتی حزب جمهوریخواه خواهد شد؟! بدیهی است که در صورت دودسته شدن جمهوریخواهان و حضور هر دو گروه مخالف در انتخابات، شاهد رقابتی سهضلعی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهیم بود. در این سهضلعی، جمهوریخواهان مخالف یکدیگر، قطعا آرای یکدیگر را مورد هدف مستقیم قرار خواهند داد! این همان چیزی است که جوبایدن و همراهانش در کاخ سفید میخواهند .
در این میان، ترامپ بارها مواضع جمهوریخواهان مخالف خود را مورد تمسخر قرار داده و جدایی آنها از حزب ( جمهوریخواه) را به سود منافع این حزب دانسته است. رئیسجمهور سابق آمریکا در یکی از تازهترین مواضع خود تأکید کرده است که آنها ( جمهوریخواهان مخالف ترامپ) افرادی بیعرضه هستند که پس از رأیدادن به بایدن در انتخابات سال 2020، دیگر قاعدتا نباید جایی در حزب جمهوریخواه داشته باشند. ترامپ بارها جمهوریخواهان مخالف خود را مسئول اصلی شکست خود در انتخابات سال 2020 دانسته است.
بحرانهای دائمی در آمریکا
بدون شک، حضور دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید تضمینکننده عبور آمریکا از بحرانهای مزمن سیاسی و امنیتی نخواهد بود. چنانچه بارها عنوانشده است، اکنون شاهد شکلگیری بحرانهای ساختاری در آمریکا هستیم.بدون شک، حضور بایدن یا ترامپ ( یا هر سیاستمدار دیگری از حزب جمهوریخواه و دموکرات) نهتنها از حجم، عمق و شدت این بحرانها نخواهد کاست، بلکه شاهد تشدید آنها تحتتأثیر منازعات داخلی گستردهتر در آمریکا خواهیم بود. ازاینرو، واشنگتن، حداقل طی یک دهه آینده، به بستری برای بروز چالشهای غیرقابلکنترل و دامنهدار تبدیل خواهد شد. این مسئله، بارها از سوی استراتژیستها و تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی در آمریکا مورد تأکید قرار گرفته است.
رویترز
اختلافات میان جمهوریخواهان بر سر ترامپ به نقطه اوج خود رسیده است. برخی سناتورهای جمهوریخواه اصرار دارند که باید ترامپ را بهعنوان رهبر و نامزد اصلی حزب جمهوریخواه به افکار عمومی آمریکا معرفی کرد اما برخی دیگر معتقدند که باید هر چه سریعتر از وی فاصله گرفت. پس از برکناری"لیز چنی" نماینده جمهوریخواه منتقد ترامپ از سمت ریاست کنفرانس جمهوریخواهان در مجلس نمایندگان، شاهد بروز شکاف های جدیتری در میان این حزب سنتی در آمریکا هستیم. شکافهایی که قطعا در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 به سود آنها تمام نخواهد شد. خبرگزاری رویترز اعلام کرد بیش از ۱۰۰ مقام پیشین جمهوریخواه و ضدترامپ قرار است نامهای را امضا کنند که در آن تهدید شده اگر حزب متبوعشان دست از حمایت از دونالد ترامپ نکشد، یک حزب سوم را تشکیل خواهند داد.این مقامات، با امضای نامهای تهدید کردهاند که اگر حزب جمهوریخواه تغییر مسیر ندهد، یک حزب دیگر را تشکیل خواهند داد. در میان امضاکنندگان این نامه اسامی فرمانداران، اعضای کنگره، سفیران، وزیران، نمایندگان ایالتی و سران حزب جمهوریخواه دیده میشود.این جمهوریخواهان ناراضی از آنکه فرمان حزب جمهوریخواه در دست رئیسجمهوری سابق است، معتقدند که وی هنوز مدعی است که پیروزی در انتخابات ۲۰۲۰ را از وی ربودهاند.امضاکنندگان این نامه نخستین بار در ماه فوریه و پس از حمله هواداران ترامپ به ساختمان کنگره تهدید کرده بودند که از حزب جمهوریخواه جدا خواهند شد.بااینحال، تا زمان برکناری"لیز چنی" در کنگره، آنها تهدید خود را عملیاتی نکرده بودند. اکنون به نظر میرسد معادله بار دیگر تغییر کرده است. سؤال اصلی اینجاست که تشکیل حزب جدید در آمریکا، چه تأثیری بر آرای سنتی حزب جمهوریخواه خواهد شد؟! بدیهی است که در صورت دودسته شدن جمهوریخواهان و حضور هر دو گروه مخالف در انتخابات، شاهد رقابتی سهضلعی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهیم بود. در این سهضلعی، جمهوریخواهان مخالف یکدیگر، قطعا آرای یکدیگر را مورد هدف مستقیم قرار خواهند داد! این همان چیزی است که جوبایدن و همراهانش در کاخ سفید میخواهند .
در این میان، ترامپ بارها مواضع جمهوریخواهان مخالف خود را مورد تمسخر قرار داده و جدایی آنها از حزب ( جمهوریخواه) را به سود منافع این حزب دانسته است. رئیسجمهور سابق آمریکا در یکی از تازهترین مواضع خود تأکید کرده است که آنها ( جمهوریخواهان مخالف ترامپ) افرادی بیعرضه هستند که پس از رأیدادن به بایدن در انتخابات سال 2020، دیگر قاعدتا نباید جایی در حزب جمهوریخواه داشته باشند. ترامپ بارها جمهوریخواهان مخالف خود را مسئول اصلی شکست خود در انتخابات سال 2020 دانسته است.
بحرانهای دائمی در آمریکا
بدون شک، حضور دموکراتها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید تضمینکننده عبور آمریکا از بحرانهای مزمن سیاسی و امنیتی نخواهد بود. چنانچه بارها عنوانشده است، اکنون شاهد شکلگیری بحرانهای ساختاری در آمریکا هستیم.بدون شک، حضور بایدن یا ترامپ ( یا هر سیاستمدار دیگری از حزب جمهوریخواه و دموکرات) نهتنها از حجم، عمق و شدت این بحرانها نخواهد کاست، بلکه شاهد تشدید آنها تحتتأثیر منازعات داخلی گستردهتر در آمریکا خواهیم بود. ازاینرو، واشنگتن، حداقل طی یک دهه آینده، به بستری برای بروز چالشهای غیرقابلکنترل و دامنهدار تبدیل خواهد شد. این مسئله، بارها از سوی استراتژیستها و تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی در آمریکا مورد تأکید قرار گرفته است.
رویترز

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 18
تفنگ بی فشنگ!
مرضیه صاحبی- دبیر گروه اجتماعی
پیشنهاد میکنم این متن را خوب بخوانید و خوبتر گوش کنید تا از لابلای سطرهای آن، صدای شلیک گلوله و آه و شیون مردان محیطبان را بشنوید، به همراه دفاعیات متقن حقوقدانان و روایتهای متولیان محیطزیست که هریک درصدد پاسخگویی بهصورت مسئله بهکارگیری سلاح برای حافظان طبیعتاند و این موضوع، در نوع خود، حدیثی مفصل است و محل مناقشه. یکسوی کشمکش و منازعه، سازمان محیطزیست ایستاده و تقلا دارد از خلأهای قانونی بگوید. آنچه این مجموعه را در پافشاری بر نظرش مصممتر میکند، آنجاست که بنا به گفته فرمانده یگان حفاظت این سازمان، محیطبانان تا آن هنگام که حیات خود و همکارانشان در معرض خطر نباشد، مجاز به استفاده از سلاح نیستند. «جمشید محبت خانی» خلأ را در این بخش مییابد که وقتی آنها در منطقه حفاظتشده فردی را سوار بر خودرو یا موتور با سلاح گرم میبینند، چه آن فرد، اقدام به شکار کرده و چه نکرده باشد، مادامیکه بهسوی نگهبان طبیعت، هدفگیری و شلیک نکند، اجازه پرتاب گلوله ندارند و شکارچی غیرمجاز میتواند بهراحتی با سلاح گرم در منطقه تردد کند. فرمانده یگان حفاظت محیطزیست، نارساییهای قانونی را نشانه میرود تا بگوید، محیطبانان برای واکنش نباید تنها منتظر عمل طرف مقابل باشند، چون امکان دارد شکارچی در همان ابتدا سر آنها را هدف بگیرد و در اینجا دیگر فرصتی برای عکسالعمل باقی نمیماند و جان حافظان عرصههای طبیعی از دست میرود. حافظانی که اگر با آنها همکلام شوید، سربسته و یا بیپرده مشابه این گفتهها را بازگو میکنند.
مثل آقای «میم - دال» و رفقایش که میگویند سایه به سایه در کوه و دشت و دمن تحت تعقیب مرگاند و اگر بخت یارشان نباشد، کار آنها زار است و در این تعقیب و گریز جانفرسا، مرگ از لوله تفنگ شكارچی شلیک میشود و در یکدم به خاک میافتند و در خون خود میغلتند. آنوقت به سرنوشت حزنآمیز محیطبانانی دچار میشوند که در سینه قبرستان آرامگرفتهاند، اما مگر این سلاحی که در دست نگهبانان طبیعت است، نباید به یک دردی بخورد و وداع زودهنگام آنان را بازندگی به تأخیر بیندازد؟ حتما ابهاماتی در میان است که ما را کمی گیج و تشخیص درست و غلط را ناممکن کرده و یا میتواند بافهم نادرست از ضوابط قانونی هم بیارتباط نباشد.
برای حفظ جانمان به روی شکارچی اسلحه نمیکشیم
همینالان گوشی تلفن را بردارید و با چند محیطبان تماس بگیرید و این سؤال را بپرسید که کجا و چگونه حق بهکارگیری سلاح دارند؟ پس از کمی تأمل، پاسخ در دو کلمه خلاصه میشود: «نداریم» و یا «نمیدانیم». آنهایی هم که علیالظاهر میدانند، حوصله دنگ و فنگهای قانونی را ندارند و از فحوای کلامشان معلوم است دستهایشان از چکاندن ماشه میلرزد و سلاح را به چشم مترسکی میبینند که بهجای شکارچی، هراس و واهمه را به جان خود آنان میریزد. همزمان با چند حقوقدان تماس بگیرید و مشابه همین سؤال را تکرار کنید. آنگاه بهکلی بند و تبصره استناد میکنند که بله محیطبانان به لحاظ قانونی این امکان رادارند و خطاب به ما و خیلیهای دیگر که احتمالا تصوری جز این را در سر میپرورانند، رک و پوستکنده میگویند، این پنبه را از گوشمان درآوریم که نگهبانان محیطزیست حق استفاده از سلاح ندارند و پیشنهادشان این است که با ذهنیت غلط فعلی برای همیشه بدرود بگوییم.
نمیدانم روایت کدامیک از طرفین ماجرا به واقعیت نزدیکتر است اما از زبان آقای «میم- دال» بخوانید که میگوید: سازمان محیطزیست حق استفاده از سلاح را به آنها نداده، سؤال میکنم که چقدر بر حق قانونی خود در به کار گرفتن سلاح واقف است؟ کمی فکر میکند و میگوید: «طبق قانون در پنج مورد میتوانیم مثل نیروهای انتظامی از سلاح استفاده کنیم، اما معمولا گشتهای دو نفره انجام میدهیم و اگر شلیک تیر ما، منجر به قتل کسی شود، دادگاهی که به پرونده رسیدگی میکند، فرض را بر این میگذارد که حرف خود را علیه شکارچی یکی کردهایم، به همین علت میترسیم سلاحمان را به کار بگیریم و مسئولان بالادستی هم میخواهند سری که درد نمیکند را بیهوده دستمال نبندیم و اگر دیدیم شکارچی حیوانی را صید کرده، حتی تیرهوایی هم خالی نکنیم. کلا به این وضع عادت کردهایم و معمولا برای حفظ جانمان هم که شده، اسلحه نمیکشیم.
محیطبانان سلاح را نمایشی به دست میگیرند
نمیدانم برای بار چندم است که «میم- دال» در طول مکالمه تکرار میکند، قانون پشت آنها نایستاده و صرفا سلاح را با خود حمل میکنند. مثل باری اضافه و خیلی مواقع ناخواسته و بیگناه، سر محیطبانان بالای چوبه دار میرود. او حتی یک مورد هم سراغ ندارد که مأمور محیطزیست، پس از بهکارگیر سلاح در دادگاه بهعنوان متخلف شناختهنشده باشد. آقای محیطبان با صدایی پر آهوافسوس میگوید:«همیشه مأموران محیطزیست محکوماند و حکم حبس و قصاص میگیرند. سازمان هم به ما گفته اجازه استفاده از سلاح نداریم و فقط برای آن است که متخلف بترسد ولی متخلفین هم خوب میدانند محیطبانان سلاح را نمایشی به دست میگیرند و جرئت استفاده از آن را ندارند، شکارچیها بهراحتی هر کار بخواهند میکنند و روزبهروز حیاتوحشمان تضعیف میشود.»
اینها نظر شخصی«میم- دال» نیست. چهار محیطبان از چهارگوشه جغرافیایی مختلف، زبانشان به همین سخنان چرخیده. تصویب قانون حمایت قضائی و بیمهای قرار بود آنها را زیر چتر قواعد و ضوابط مشخص حمایت کند اما محیطبانان معتقدند، خلأهای موجود ایجاد دردسر میکند. ازجمله اینکه میتوان شکارچی را هدف شلیک قرارداد اما شرایطی دارد که کار را سخت میکند، مثلا اگر شکارچی به رفیق «میم-دال» شلیک و شروع به فرار کرد، او نمیتواند از پشت سر به صیاد شلیک کند، مگر رودررو باشند. گاهی مواقع هم باید ثابت کرد که شکارچی چند فشنگ به سمت محیطبان شلیک کرده و همه اینها محیطبان را به این باور رسانده که سلاح به دردش نمیخورد!
اسلحههای فرسوده و تیرهایی که به خطا میرود
این را هم باید اضافه کرد که کلاسی آموزشی از سوی محیطزیست برای مواقع بهکارگیری سلاح برگزار نمیشود درحالیکه براساس قانون، این سازمان طبق دستورالعمل یگان خدمتی مکلف به آموزش و بعد اعطای سلاح است و ماحصل کمکاریها این شده که «میم- دال» و رفقایش سر درنمیآورند این اسلحه توی دستشان چه کاربردی دارد. برفرض هم که مطابق همان موارد قانونی عمل کردند، وقتی عمر سلاحهایشان در خوشبینانهترین حالت 20 سال است و خیلی از این سلاحها مربوط به اوایل انقلاب است، در مواجهه با شکارچی چهکاری از پیش خواهند برد؟ مگر عمر مفید یک اسلحه چقدر است و لول و خان آن چندسال میتواند کار کند؟ اغلب مأموران محیطزیست دارای سلاحهای فرسوده و قدیمیاند، آیا نمیتوان اسلحهای سبکتر و با عمری کمتر به دست محیطبان داد تا هم قابلیت اجرایی بیشتر داشته باشد و هم کمتر تخریب کند؟ این سلاحهایی که در حال حاضر دست محیطبانهاست هم کهنهاند و هم ممکن است گردوخاک در خان آن برود و یا زمین بخورد و اگر کمتر از یک میل، لول سلاح آسیب ببیند، یک متر از هدف فاصله دارد و محیطبان میخواهد پای متخلف را بزند اما گلوله به مغزش اصابت میکند. فرد شکارچی یا متخلف، سلاحاش را حداقل بعد از هر بار شکار، روغنکاری میکند اما بسیاری از سلاحهایی که دست محیطبانان است از حالت استاندارد خارجشده و شاید چندسال یکبار، آنها را به میدان تیر ببرند و درآنجا هم دقت نمیشود که آیا سلاحشان از حالت فنی خارجشده یا نشده. آیا مهارت تیراندازی دارند یا ندارند؟
عدم آموزش موارد قانونی استفاده از سلاح به حافظان طبیعت
محیطبانان با توجه به این مسائل، کاهلی و کمدقتی را از صفات و خصایص برجسته سازمان محیطزیست برمیشمارند، سازمانی که برخلاف نامش نه به حفاظت میاندیشد و نه به فکر محیطبانان است و من از «میم- دال» شنیدم، قوانینی هم که در مورد سلاحهای سازمانی در داخل محیطزیست تصویب میشود، قبل از آنکه بخشنامههایش به ادارات سراسر کشور برسد، متخلفین باخبر میشوند و شاید در مورد حدود استفاده محیطبانان از سلاح هم آنان آگاهتر باشند و این وسط، صرفا مأمورین محیطزیستاند که در بیاطلاعی کامل به سر میبرند.
«محیطبانان سالهاست که وارد معرکه با شکارچیها نمیشوند و تعدی صیادها به حیاتوحش و محیطزیست را بهگونهای مدیریت میکنند که اتفاق بدی دامنگیرشان نشود». «شین -کاف» وقتی آرام و شمرده این حرفها را میزند، از ما میخواهد که خودمان را جای آنها بگذاریم.
اگر هرکس دیگری هم باشد امکان دارد در یک آن تصمیم بگیرد؛ جفت چشمهایش را بر روی تخلف شکارچی ببندد تا برای مدتی نامعلوم پشت میلههای زندان آبخنک نخورد. شنیدههای ما درست یا غلط حکایت از آن دارد که محیطزیست، حافظان طبیعت را بدون ارائه آموزشهای لازم درباره بندها و تبصرههای قانونی، برای بهکارگیری سلاح ترغیب میکند و اگر شکارچی صدمه ببیند، سرزنشها آغاز میشود که چرا شلیک کردید.
مگر پس از سه بار ایست و تیراندازی هوایی، متخلف میایستد؟
کلاسهای ضابطین قضائی شاید هرچند سال یکبار برگزار شود و آخرین باری که آقای «شین- کاف» برگزاری این کلاسها را به یاد دارد، مربوط به سه سال قبل است و دانستههای این محیطبان از مبحث قانون بهکارگیری سلاح این است که برای برخورد با متخلف باید ابتدا، سه بار ایست داد و بعد از شلیک هوایی، اقدام به تیراندازی کرد، آنهم درصورتیکه جانشان در معرض خطر باشد. اما یکی از سؤالهای رایج که ذهن آقای «شین- کاف» را به خود مشغول داشته، این است که مگر پس از سه بار ایست و تیراندازی هوایی، متخلف میایستد؟ مگر شکارچی صبر میکند تا سه ایست محیطبان تمام و تیرهوایی را هم شلیک کند؟ این سؤالها ازنظر او، ضعف قانون را به رخ میکشد: «ما با فرد مسلح و سابقهداری مواجهایم و از بابت تخلفی که مرتکب شده، اضطراب دارد، بنابراین فرصتی برای محیطبان باقی نمیماند که سه بار ایست بدهد و بعد هوایی شلیک کند. حتی با رعایت این مسائل بازهم محیطبان است که به قربانگاه میرود و گاهی آنقدر باید در حبس بماند تا پروندهاش تعیین تکلیف شود، چون مشکوک به قتل است، اما چه قتلی؟ آنها از محیطزیست محافظت کردهاند.»
اینهاست که محیطبان را یا در استفاده از سلاح دلسرد میکند و یا بسیار محتاط و دوراندیش. قصد آنها آدم کشی نیست و با شکارچی هم غرض شخصی ندارند اما به گفته خودشان، دیدهاند همقطار و همکاری را که در زمان به زندان افتادن، کودک یک سال داشته و حالا که بیرون آمده، آن کودک، نوجوانی 13 ساله است. آقای «شین-کاف» بیان میکند که «محیطبان در اغلب موارد دست به اسلحه نمیبرد، چون عواقبش گریبانگیر خود اوست و سازمان محیطزیست هم اتمامحجت کرده که در صورت شکار حیوان از سوی متخلف نمیتوان یک انسان را مورد هدف قرار داد اما بهتآور است که شکارچی بهمحض مشاهده محیطبان به روی او اسلحه میکشد.»
تمامی حافظان طبیعت که ما با آنها تماس گرفتهایم، نه فرجام نیکی برای خود متصور هستند و نه نسبت به قوانین خوشبیناند، بهزعم آنان قانون روی کاغذ زیباست، به این دلیل که تابهحال، محیطبانی ندیدهاند که پس از درگیری با شکارچی یک سال بعد به آغوش خانوادهاش بازگردد. حتی اگر منجر به زخمی شدن شکارچی شود باز متحمل حبس خواهند شد و برای بعضیها حکم اعدام صادرشده است: «اغلب همکاران کتوشلواری و پشتمیزنشین ما، چون این شرایط را تجربه نکردهاند، از قوانینی میگویند که از محیطبان دفاع میکند. درحالیکه هیچگاه نمیتوانند برای محیطبان اجرایی تصمیم درستی بگیرند. مگر اینکه بعد از 10 تا 15 سال کار عملیاتی، پشت میز نشسته باشند.»
قانون چه میگوید؟
بیایید نگاهی به قوانین داشته باشیم تا بفهمیم کجای کار میلنگد. نمیدانم چقدر با قانون حمایت قضائی و بیمهای از مأموران یگان حفاظت محیطزیست و جنگلبانی آشنایی دارید اما پس از به تن کردن رخت عزا برای دو محیطبان زنجانی و افزودن دو نام دیگر به ليست بلندبالای مأموران محیطزیست که درراه حفاظت از این سرزمین جانباختهاند، این فکر مثل خوره به جان خیلیها افتاده که آیا داشتن سلاح برای آنان فایدهای هم دارد؟ بد نیست از سر حوصله، بندهای یک تا سه ماده 3 قانون نحوه بهکارگیری سلاح را بخوانید. در آنجا گفتهشده: محیطبانان حق استفاده از سلاح دارند و این بندها ازنظر حقوقدانان ناظر بر بهکارگیری اسلحه نسبت به اشخاص پیاده است، منتها شرط و شروطی دارد که «محمد داسمه» از وکلای مدافع سرسخت در راستای حفظ قوانین محیطزیست، این شروط را در گفتوگو با «رسالت» شرح میدهد: «اول برای دفاع از خود در برابر کسی که با سلاح سرد و یا گرم به آنها حمله میکند، حالا چه با ساطور ، چاقو ، قمه و چه با اسلحه شکاری و جنگی و چه با کلت کمری، اگر تعرضی به محیطبان صورت بگیرد، میتواند از سلاح استفاده کند و دوم برای دفاع از خود در برابر یک یا چند نفر که بدون سلاح حمله میکنند و وضعیت طوری باشد که بدون بهکارگیری سلاح، دفاع شخصی امکانپذیر نباشد. یعنی هنگامیکه محیطبان یک نفر است و مهاجمین یک یا چند نفرند و محیطبان احتمال سیطره و غلبه مهاجمین را به خود میدهد و در این صورت میتواند از سلاحش استفاده کند. یا وقتیکه مأمورین مشاهده کنند، یک یا چند نفر موردحمله واقعشده و جان آنان درخطر است. اگر جنگلبان و محیطبان در حین مأموریت باشند یا در مناطق چهارگانه حفاظتی و مناطق جنگلی و آزاد تحت مدیریت خود ببینند که شهروندی موردتهاجم واقعشده و احتمال سلب حیاتش میرود، میتوانند برای نجات جان او سلاح را به کار بگیرند اما «داسمه» معتقد است: «در این مورد تنها به استفاده از سلاح بسنده نمیشود. طبق ماده 31 آییننامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست، سازمان حفاظت محیطزیست، متعهد است دستورالعمل تعیین وظایف مأموران خود را تهیه کند. در راستای اجرای ماده 31، دستورالعمل یگان خدمتی گارد محیطزیست تدوین و به تمام ادارات محیطزیست ابلاغشده است.» این دستورالعمل ابلاغی، ماده بیست و هفتی دارد که گفته آن دسته از مأموران سازمان که ضابط دادگستری محسوب میشوند، طبق ماده یک قانون حمایت قضائی، ضابط خاصاند و در اجرای مأموریتهای محوله برای کشف و تعقیب جرائم مصرح در قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست در شمار نیروهای مسلح، موضوع ماده یک قانون نحوه بهکارگیری سلاح در موارد ضروری محسوب و در چارچوب و موازین دقیق قانون مذکور حق استفاده از سلاح دارند.
تا حد امکان باید تایرهای خودرو را مورد اصابت گلوله قرارداد
به این مفهوم که قانون نحوه بهکارگیری سلاح یکجا در قانون حمایت قضائی و بیمهای، بندهای یک تا سه ماده 3 مشمول محیطبان میشود و یکجا نیز طبق ماده 27 دستورالعمل خدمتی گارد محیطزیست میتواند نسبت به موارد دیگر قانون بهکارگیری سلاح هم استفاده شود که این موارد را «داسمه» اینطور توضیح داده است:« 1-ما میگوییم بندهای یک تا 3 ماده 3 ناظر بر استفاده از سلاح نسبت به اشخاص پیاده است. اما ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح برای متوقف کردن وسیله نقلیه است و قانون هم میگوید درصورتیکه وسیله نقلیه بنا به قرائن و دلایل معتبر یا اطلاعات موثق، مسروقه و عامل افراد متواری، اموال مسروقه و کالای قاچاق و مواد مخدر و یا بهطور غیرمجاز حامل سلاح و مهمات باشد، اگر محیطبانی در منطقه حفاظتشده چهارگانه و مناطق موضوعبند الف ماده 3 قانون حفاظت و بهسازی و یا جنگلبانی در عرصههای جنگلی حوزه مدیریت خود، اتومبیلی حامل سلاح (اسلحه شکاری) و مهمات (فشنگ) دید، میتواند متوقفاش کند اما پای شرایطی در میان است: 1-اگر از وسیله نقلیه برای تهاجم عمدی به مأمورین یا مردم استفادهشده باشد. یعنی با آن خودرو، جنگلبان و محیطبان را زیر بگیرد میتواند سلاحاش را به کار گیرد. 2-مأمورین مذکور زمانی میتوانند طبق تبصره 2 بهوسیله نقلیه تیراندازی کنند که علاوه بر انجام امور تبصره یک با صدای رسا و بلند به راننده وسیله نقلیه ایست داده و راننده به اخطار ایست توجهی نکرده باشد. اما براساس ماده 6 باید چند نکته را تبیین کرد. طبق ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح، هدف صرفا توقف وسیله است. این وسیله میتواند هم خودرو باشد و هم قایق. قابل اتلاق بودن به قایق به این دلیل است که برخی از مناطق ما، دریایی و آبی است. مثلا در منطقه حفاظتشده خائیز حدود 30 کیلومتر دریاچه مارون راداریم که محیطبانان با قایق از آن مراقبت و محافظت میکنند و یا تالاب هورالعظیم و تالاب شادگان که در منطقه حفاظتشده است، محیطبانان میتوانند طبق ماده 6 برای توقف قایق از سلاح استفاده کنند و مطابق این ماده، هدف توقف وسیله نقلیه است و تا حد امکان نباید به سرنشین شلیک کرد و باید تایرهای خودرو را مورد اصابت گلوله قرار داد. بنا برای تیراندازی در این ماده مستلزم: 1-دلایل و قرائن معتبر 2-اطلاعات موثق و 3-وسیله نقلیه مسروقه یا حامل افراد متواری است که این قسمتها مخصوص مأموریتهای ناجاست. در مأموریتهای محیطبانان، وسیله نقلیه باید یا حامل سلاح یا حامل مهمات باشد لذا درصورتیکه شکارچی دارای سلاح و مهمات باشد با رعایت تمام شرایط بندهای ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح میتواند برای متوقف کردن خودرو اقدام کند.»
هیچ محیطبانی، بهای دیه را از جیب خود نمیپردازد
«داسمه» بابیان این مستندات قانونی نتیجه میگیرد، برخی افراد غیرحقوقدان بهاشتباه سخنانی را در رسانهها منعکس میکنند که واقعیت ندارد، نظیر این سخن معروف که محیطبانان حق استفاده از سلاح ندارند، حالآنکه قانون حمایت قضائی دربندهای یک تا سه ماده 3 و ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی، شامل آنها میشود. شاهد این مدعا سه محیطبان مازندرانیاند که بعد از صدور رأی قطعی برای آنان، «داسمه» وکالتشان را برعهدهگرفته و میزان محکومیتشان به سه سال حبس برای این است که قاضی گفته ماده 6 را رعایت نکردهاند. به عبارت دقیق کلمه، قاضی ماده 6 را مشمول محیطبانان دانسته اما به دلیل عدم رعایت موارد آن، محکومشدهاند، چراکه هیچگونه سلاح و فشنگی از شکارچی کشف نشده و لذا محیطبان حق تیراندازی نداشته است. بنابراین ماده 6 وقتی شامل محیطبانان خواهد بود که سلاح و فشنگ در اتومبیل شکارچی باشد و اگر ایست بدهد و او متوقف نشود، آنگاه میتواند شلیک کند.
از این نظر، وکلا و افراد حقوقی تصریح میکنند، بازتاب گفتههای نادرست در باب قوانین میتواند به قیمت جان محیطبان و بعضا شکارچیتمام شود. درحالیکه اختیار استفاده از سلاح از سوی ضابطان هم در دستورات کتبی و هم در تعلیمات حقوقی و هم در کارت حمل سلاح قیدشده و اگر مأموری در تیراندازی، تمامی بندهای قانونی و شروط را اجرایی کند، آنگاه از پرداخت خسارت یا دیه معاف است و در صورتی محیطبان یا مأمور را به پرداخت دیه محکوم میکنند که قانون را رعایت نکرده باشد، مثلا اول تیرهوایی یا کمر به پایین را نزده باشد. اما با رعایت تمامی شروط قانونی از مجازات و پرداخت دیه و خسارت معاف است.
تأکید «محمد داسمه» بر این است که ضابطین عام و خاص در کشور باهدف مأموریت ذاتی خود، تیراندازی میکنند، آیا همه آنها راهی زندان میشوند؟ معلوم است که اینطور نیست و حتی اگر ضوابط و شروط را رعایت نکنند و به دیه محکوم شوند، براساس قانون حمایت بیمهای، باید بهایش را دولت بپردازد.
پیشازاین محیطبانانی که قانون نحوه بهکارگیری سلاح را رعایت نمیکردند، باید دیه و خسارت را از جیب خود میپرداختند و اگر به شخصی تیراندازی می کردند، چنانچه قتل عمد بود به قصاص محکوم میشدند و اگر قتلی را مرتکب میشدند ولی دادگاه آن را شبه عمد میدانست، باید دیه میپرداختند و معمولا به دلیل ناتوانی به زندان میرفتند اما اکنون طبق ماده یک قانون حمایت قضائی و بیمهای، سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها، نسبت به پرداخت دیه و خسارت مدنی نسبت به اشخاص ثالث مسئول است و دیگر هیچ محیطبانی، بهای دیه را از جیب خود نمیپردازد.
وقتی محیطبان سلاح دارد، یعنی مشمول قانون نحوه بهکارگیری سلاح است
احیانا برای شما هم بهغیراز دیه و خسارت، این بحث که آیا پیش از تصویب قانون حمایت قضائی و بیمهای، محیطبانها تا این حد میتوانستند از اسلحه استفاده کنند، درخورتوجه است. «داسمه» میگوید: «طبق ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی بازهم قانون نحوه بهکارگیری سلاح شامل نگهبانان طبیعت میشده است و آنها دارای کارت حمل سلاح بودهاند و بهطورکلی اینکه اسلحه در دست داشتهاند، بدان معناست که قانون نحوه بهکارگیری سلاح مشمول آنها بوده و این قانون، یک الگو و شاخص است برای جلوگیری از خونریزی و محیطبانان نمیتوانند با سلاح جان فردی را بگیرند و درصورتیکه احتمال سلب حیات خود محیطبان و یا شهروندی باشد میتوانند از سلاحشان استفاده کنند و به نحوی ناظر بر این است که جان حفظ شود، بر این اساس قبلا طبق ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی میتوانستند از سلاح استفاده کنند و درحال حاضر هم میتوانند اما تحول عظیمی که ایجادشده این است که قبلا دستورالعمل بود اما الان قانون است و شأن قانون بالاتر است.»
البته میشد قانون را جامعتر نوشت و باید در راستای ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی که قانون نحوه بهکارگیری سلاح شامل محیطبانان شده است، ماده 6 مورد تأکید قرار بگیرد ولی«داسمه» میگوید: اکنون هم که این ماده در قانون حمایت قضائی تصریح نشده، طبق دستورالعمل میآوریم و در ادامه بیان میکند: « اگر شکارچی سلاح در دست داشته باشد و فرار کند، ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح شامل حال محیطبانان میشود، چراکه در ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی گفته قانون نحوه بهکارگیری سلاح، در کل مشمول حافظان طبیعت است.»
عدم اشراف و تسلط سازمان محیطزیست به قوانین
ممکن است خیلیها قانون نحوه بهکارگیری سلاح و دستورالعمل یگان خدمتی و ماده 31 آییننامه اجرایی را مطالعه نکرده باشند و اظهاراتی را بیان کنند که به عقیده حقوقدانان قرین به صحت نیست. در قضیه کشته شدن دو محیطبان زنجانی کم نبودند آدمهایی که گفتند و نوشتند، اگر این دو به مهاجمین تیراندازی میکردند قصاص میشدند. اما برای کسانی که به قوانین مسلط هستند، این سخنان ناآگاهانه است و میگویند، متخصصانی را میشناسند که از آییننامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی چیزی نمیدانند. کسانی که با تبصره 3 ماده 3 و ماده 6 آشنایی ندارند و حتی خود سازمان محیطزیست هم به این قوانین تسلط و اشراف ندارد، «داسمه» در مورد این عدم آگاهی، انتقاد میکند از فرمانده یگان حفاظت سازمان محیطزیست که گفته محیطبان نمیتواند تیر هوایی شلیک کند، درحالیکه این حرف غلط است و به گفته این حقوقدان، «ما بهغیراز بندهای یک تا سه ماده 3 قانون نحوه بهکارگیری سلاح توسط مأمورین مسلح، دارای تبصره 3 ماده 3 هستیم. در این تبصره باید مداقه کرد و طبق آن، مأموری که سلاح در اختیار دارد، هنگامی میتواند بندهای یک تا 3 را به کار ببندد که در صورت امکان، اول تیرهوایی و سپس کمر به پایین و سرانجام کمر به بالا شلیک کند و اگر بناست این بندها را به کار گیرد، ملزم به رعایت تبصره 3 است.» همانطور که متوجه شدید، این موضوع حقوقی بسیار پیچیده نیازمند به استدلالهای بیشتر است تا شکارچی با این غلبه ذهنی که محیطبان دست و بالش برای استفاده از سلاح بسته است، هر رفتاری را مرتکب نشود و لازم است، محیطزیست هم برای آموزش و آگاهی دادن به حافظان طبیعت کاری انجام دهد.
پیشنهاد میکنم این متن را خوب بخوانید و خوبتر گوش کنید تا از لابلای سطرهای آن، صدای شلیک گلوله و آه و شیون مردان محیطبان را بشنوید، به همراه دفاعیات متقن حقوقدانان و روایتهای متولیان محیطزیست که هریک درصدد پاسخگویی بهصورت مسئله بهکارگیری سلاح برای حافظان طبیعتاند و این موضوع، در نوع خود، حدیثی مفصل است و محل مناقشه. یکسوی کشمکش و منازعه، سازمان محیطزیست ایستاده و تقلا دارد از خلأهای قانونی بگوید. آنچه این مجموعه را در پافشاری بر نظرش مصممتر میکند، آنجاست که بنا به گفته فرمانده یگان حفاظت این سازمان، محیطبانان تا آن هنگام که حیات خود و همکارانشان در معرض خطر نباشد، مجاز به استفاده از سلاح نیستند. «جمشید محبت خانی» خلأ را در این بخش مییابد که وقتی آنها در منطقه حفاظتشده فردی را سوار بر خودرو یا موتور با سلاح گرم میبینند، چه آن فرد، اقدام به شکار کرده و چه نکرده باشد، مادامیکه بهسوی نگهبان طبیعت، هدفگیری و شلیک نکند، اجازه پرتاب گلوله ندارند و شکارچی غیرمجاز میتواند بهراحتی با سلاح گرم در منطقه تردد کند. فرمانده یگان حفاظت محیطزیست، نارساییهای قانونی را نشانه میرود تا بگوید، محیطبانان برای واکنش نباید تنها منتظر عمل طرف مقابل باشند، چون امکان دارد شکارچی در همان ابتدا سر آنها را هدف بگیرد و در اینجا دیگر فرصتی برای عکسالعمل باقی نمیماند و جان حافظان عرصههای طبیعی از دست میرود. حافظانی که اگر با آنها همکلام شوید، سربسته و یا بیپرده مشابه این گفتهها را بازگو میکنند.
مثل آقای «میم - دال» و رفقایش که میگویند سایه به سایه در کوه و دشت و دمن تحت تعقیب مرگاند و اگر بخت یارشان نباشد، کار آنها زار است و در این تعقیب و گریز جانفرسا، مرگ از لوله تفنگ شكارچی شلیک میشود و در یکدم به خاک میافتند و در خون خود میغلتند. آنوقت به سرنوشت حزنآمیز محیطبانانی دچار میشوند که در سینه قبرستان آرامگرفتهاند، اما مگر این سلاحی که در دست نگهبانان طبیعت است، نباید به یک دردی بخورد و وداع زودهنگام آنان را بازندگی به تأخیر بیندازد؟ حتما ابهاماتی در میان است که ما را کمی گیج و تشخیص درست و غلط را ناممکن کرده و یا میتواند بافهم نادرست از ضوابط قانونی هم بیارتباط نباشد.
برای حفظ جانمان به روی شکارچی اسلحه نمیکشیم
همینالان گوشی تلفن را بردارید و با چند محیطبان تماس بگیرید و این سؤال را بپرسید که کجا و چگونه حق بهکارگیری سلاح دارند؟ پس از کمی تأمل، پاسخ در دو کلمه خلاصه میشود: «نداریم» و یا «نمیدانیم». آنهایی هم که علیالظاهر میدانند، حوصله دنگ و فنگهای قانونی را ندارند و از فحوای کلامشان معلوم است دستهایشان از چکاندن ماشه میلرزد و سلاح را به چشم مترسکی میبینند که بهجای شکارچی، هراس و واهمه را به جان خود آنان میریزد. همزمان با چند حقوقدان تماس بگیرید و مشابه همین سؤال را تکرار کنید. آنگاه بهکلی بند و تبصره استناد میکنند که بله محیطبانان به لحاظ قانونی این امکان رادارند و خطاب به ما و خیلیهای دیگر که احتمالا تصوری جز این را در سر میپرورانند، رک و پوستکنده میگویند، این پنبه را از گوشمان درآوریم که نگهبانان محیطزیست حق استفاده از سلاح ندارند و پیشنهادشان این است که با ذهنیت غلط فعلی برای همیشه بدرود بگوییم.
نمیدانم روایت کدامیک از طرفین ماجرا به واقعیت نزدیکتر است اما از زبان آقای «میم- دال» بخوانید که میگوید: سازمان محیطزیست حق استفاده از سلاح را به آنها نداده، سؤال میکنم که چقدر بر حق قانونی خود در به کار گرفتن سلاح واقف است؟ کمی فکر میکند و میگوید: «طبق قانون در پنج مورد میتوانیم مثل نیروهای انتظامی از سلاح استفاده کنیم، اما معمولا گشتهای دو نفره انجام میدهیم و اگر شلیک تیر ما، منجر به قتل کسی شود، دادگاهی که به پرونده رسیدگی میکند، فرض را بر این میگذارد که حرف خود را علیه شکارچی یکی کردهایم، به همین علت میترسیم سلاحمان را به کار بگیریم و مسئولان بالادستی هم میخواهند سری که درد نمیکند را بیهوده دستمال نبندیم و اگر دیدیم شکارچی حیوانی را صید کرده، حتی تیرهوایی هم خالی نکنیم. کلا به این وضع عادت کردهایم و معمولا برای حفظ جانمان هم که شده، اسلحه نمیکشیم.
محیطبانان سلاح را نمایشی به دست میگیرند
نمیدانم برای بار چندم است که «میم- دال» در طول مکالمه تکرار میکند، قانون پشت آنها نایستاده و صرفا سلاح را با خود حمل میکنند. مثل باری اضافه و خیلی مواقع ناخواسته و بیگناه، سر محیطبانان بالای چوبه دار میرود. او حتی یک مورد هم سراغ ندارد که مأمور محیطزیست، پس از بهکارگیر سلاح در دادگاه بهعنوان متخلف شناختهنشده باشد. آقای محیطبان با صدایی پر آهوافسوس میگوید:«همیشه مأموران محیطزیست محکوماند و حکم حبس و قصاص میگیرند. سازمان هم به ما گفته اجازه استفاده از سلاح نداریم و فقط برای آن است که متخلف بترسد ولی متخلفین هم خوب میدانند محیطبانان سلاح را نمایشی به دست میگیرند و جرئت استفاده از آن را ندارند، شکارچیها بهراحتی هر کار بخواهند میکنند و روزبهروز حیاتوحشمان تضعیف میشود.»
اینها نظر شخصی«میم- دال» نیست. چهار محیطبان از چهارگوشه جغرافیایی مختلف، زبانشان به همین سخنان چرخیده. تصویب قانون حمایت قضائی و بیمهای قرار بود آنها را زیر چتر قواعد و ضوابط مشخص حمایت کند اما محیطبانان معتقدند، خلأهای موجود ایجاد دردسر میکند. ازجمله اینکه میتوان شکارچی را هدف شلیک قرارداد اما شرایطی دارد که کار را سخت میکند، مثلا اگر شکارچی به رفیق «میم-دال» شلیک و شروع به فرار کرد، او نمیتواند از پشت سر به صیاد شلیک کند، مگر رودررو باشند. گاهی مواقع هم باید ثابت کرد که شکارچی چند فشنگ به سمت محیطبان شلیک کرده و همه اینها محیطبان را به این باور رسانده که سلاح به دردش نمیخورد!
اسلحههای فرسوده و تیرهایی که به خطا میرود
این را هم باید اضافه کرد که کلاسی آموزشی از سوی محیطزیست برای مواقع بهکارگیری سلاح برگزار نمیشود درحالیکه براساس قانون، این سازمان طبق دستورالعمل یگان خدمتی مکلف به آموزش و بعد اعطای سلاح است و ماحصل کمکاریها این شده که «میم- دال» و رفقایش سر درنمیآورند این اسلحه توی دستشان چه کاربردی دارد. برفرض هم که مطابق همان موارد قانونی عمل کردند، وقتی عمر سلاحهایشان در خوشبینانهترین حالت 20 سال است و خیلی از این سلاحها مربوط به اوایل انقلاب است، در مواجهه با شکارچی چهکاری از پیش خواهند برد؟ مگر عمر مفید یک اسلحه چقدر است و لول و خان آن چندسال میتواند کار کند؟ اغلب مأموران محیطزیست دارای سلاحهای فرسوده و قدیمیاند، آیا نمیتوان اسلحهای سبکتر و با عمری کمتر به دست محیطبان داد تا هم قابلیت اجرایی بیشتر داشته باشد و هم کمتر تخریب کند؟ این سلاحهایی که در حال حاضر دست محیطبانهاست هم کهنهاند و هم ممکن است گردوخاک در خان آن برود و یا زمین بخورد و اگر کمتر از یک میل، لول سلاح آسیب ببیند، یک متر از هدف فاصله دارد و محیطبان میخواهد پای متخلف را بزند اما گلوله به مغزش اصابت میکند. فرد شکارچی یا متخلف، سلاحاش را حداقل بعد از هر بار شکار، روغنکاری میکند اما بسیاری از سلاحهایی که دست محیطبانان است از حالت استاندارد خارجشده و شاید چندسال یکبار، آنها را به میدان تیر ببرند و درآنجا هم دقت نمیشود که آیا سلاحشان از حالت فنی خارجشده یا نشده. آیا مهارت تیراندازی دارند یا ندارند؟
عدم آموزش موارد قانونی استفاده از سلاح به حافظان طبیعت
محیطبانان با توجه به این مسائل، کاهلی و کمدقتی را از صفات و خصایص برجسته سازمان محیطزیست برمیشمارند، سازمانی که برخلاف نامش نه به حفاظت میاندیشد و نه به فکر محیطبانان است و من از «میم- دال» شنیدم، قوانینی هم که در مورد سلاحهای سازمانی در داخل محیطزیست تصویب میشود، قبل از آنکه بخشنامههایش به ادارات سراسر کشور برسد، متخلفین باخبر میشوند و شاید در مورد حدود استفاده محیطبانان از سلاح هم آنان آگاهتر باشند و این وسط، صرفا مأمورین محیطزیستاند که در بیاطلاعی کامل به سر میبرند.
«محیطبانان سالهاست که وارد معرکه با شکارچیها نمیشوند و تعدی صیادها به حیاتوحش و محیطزیست را بهگونهای مدیریت میکنند که اتفاق بدی دامنگیرشان نشود». «شین -کاف» وقتی آرام و شمرده این حرفها را میزند، از ما میخواهد که خودمان را جای آنها بگذاریم.
اگر هرکس دیگری هم باشد امکان دارد در یک آن تصمیم بگیرد؛ جفت چشمهایش را بر روی تخلف شکارچی ببندد تا برای مدتی نامعلوم پشت میلههای زندان آبخنک نخورد. شنیدههای ما درست یا غلط حکایت از آن دارد که محیطزیست، حافظان طبیعت را بدون ارائه آموزشهای لازم درباره بندها و تبصرههای قانونی، برای بهکارگیری سلاح ترغیب میکند و اگر شکارچی صدمه ببیند، سرزنشها آغاز میشود که چرا شلیک کردید.
مگر پس از سه بار ایست و تیراندازی هوایی، متخلف میایستد؟
کلاسهای ضابطین قضائی شاید هرچند سال یکبار برگزار شود و آخرین باری که آقای «شین- کاف» برگزاری این کلاسها را به یاد دارد، مربوط به سه سال قبل است و دانستههای این محیطبان از مبحث قانون بهکارگیری سلاح این است که برای برخورد با متخلف باید ابتدا، سه بار ایست داد و بعد از شلیک هوایی، اقدام به تیراندازی کرد، آنهم درصورتیکه جانشان در معرض خطر باشد. اما یکی از سؤالهای رایج که ذهن آقای «شین- کاف» را به خود مشغول داشته، این است که مگر پس از سه بار ایست و تیراندازی هوایی، متخلف میایستد؟ مگر شکارچی صبر میکند تا سه ایست محیطبان تمام و تیرهوایی را هم شلیک کند؟ این سؤالها ازنظر او، ضعف قانون را به رخ میکشد: «ما با فرد مسلح و سابقهداری مواجهایم و از بابت تخلفی که مرتکب شده، اضطراب دارد، بنابراین فرصتی برای محیطبان باقی نمیماند که سه بار ایست بدهد و بعد هوایی شلیک کند. حتی با رعایت این مسائل بازهم محیطبان است که به قربانگاه میرود و گاهی آنقدر باید در حبس بماند تا پروندهاش تعیین تکلیف شود، چون مشکوک به قتل است، اما چه قتلی؟ آنها از محیطزیست محافظت کردهاند.»
اینهاست که محیطبان را یا در استفاده از سلاح دلسرد میکند و یا بسیار محتاط و دوراندیش. قصد آنها آدم کشی نیست و با شکارچی هم غرض شخصی ندارند اما به گفته خودشان، دیدهاند همقطار و همکاری را که در زمان به زندان افتادن، کودک یک سال داشته و حالا که بیرون آمده، آن کودک، نوجوانی 13 ساله است. آقای «شین-کاف» بیان میکند که «محیطبان در اغلب موارد دست به اسلحه نمیبرد، چون عواقبش گریبانگیر خود اوست و سازمان محیطزیست هم اتمامحجت کرده که در صورت شکار حیوان از سوی متخلف نمیتوان یک انسان را مورد هدف قرار داد اما بهتآور است که شکارچی بهمحض مشاهده محیطبان به روی او اسلحه میکشد.»
تمامی حافظان طبیعت که ما با آنها تماس گرفتهایم، نه فرجام نیکی برای خود متصور هستند و نه نسبت به قوانین خوشبیناند، بهزعم آنان قانون روی کاغذ زیباست، به این دلیل که تابهحال، محیطبانی ندیدهاند که پس از درگیری با شکارچی یک سال بعد به آغوش خانوادهاش بازگردد. حتی اگر منجر به زخمی شدن شکارچی شود باز متحمل حبس خواهند شد و برای بعضیها حکم اعدام صادرشده است: «اغلب همکاران کتوشلواری و پشتمیزنشین ما، چون این شرایط را تجربه نکردهاند، از قوانینی میگویند که از محیطبان دفاع میکند. درحالیکه هیچگاه نمیتوانند برای محیطبان اجرایی تصمیم درستی بگیرند. مگر اینکه بعد از 10 تا 15 سال کار عملیاتی، پشت میز نشسته باشند.»
قانون چه میگوید؟
بیایید نگاهی به قوانین داشته باشیم تا بفهمیم کجای کار میلنگد. نمیدانم چقدر با قانون حمایت قضائی و بیمهای از مأموران یگان حفاظت محیطزیست و جنگلبانی آشنایی دارید اما پس از به تن کردن رخت عزا برای دو محیطبان زنجانی و افزودن دو نام دیگر به ليست بلندبالای مأموران محیطزیست که درراه حفاظت از این سرزمین جانباختهاند، این فکر مثل خوره به جان خیلیها افتاده که آیا داشتن سلاح برای آنان فایدهای هم دارد؟ بد نیست از سر حوصله، بندهای یک تا سه ماده 3 قانون نحوه بهکارگیری سلاح را بخوانید. در آنجا گفتهشده: محیطبانان حق استفاده از سلاح دارند و این بندها ازنظر حقوقدانان ناظر بر بهکارگیری اسلحه نسبت به اشخاص پیاده است، منتها شرط و شروطی دارد که «محمد داسمه» از وکلای مدافع سرسخت در راستای حفظ قوانین محیطزیست، این شروط را در گفتوگو با «رسالت» شرح میدهد: «اول برای دفاع از خود در برابر کسی که با سلاح سرد و یا گرم به آنها حمله میکند، حالا چه با ساطور ، چاقو ، قمه و چه با اسلحه شکاری و جنگی و چه با کلت کمری، اگر تعرضی به محیطبان صورت بگیرد، میتواند از سلاح استفاده کند و دوم برای دفاع از خود در برابر یک یا چند نفر که بدون سلاح حمله میکنند و وضعیت طوری باشد که بدون بهکارگیری سلاح، دفاع شخصی امکانپذیر نباشد. یعنی هنگامیکه محیطبان یک نفر است و مهاجمین یک یا چند نفرند و محیطبان احتمال سیطره و غلبه مهاجمین را به خود میدهد و در این صورت میتواند از سلاحش استفاده کند. یا وقتیکه مأمورین مشاهده کنند، یک یا چند نفر موردحمله واقعشده و جان آنان درخطر است. اگر جنگلبان و محیطبان در حین مأموریت باشند یا در مناطق چهارگانه حفاظتی و مناطق جنگلی و آزاد تحت مدیریت خود ببینند که شهروندی موردتهاجم واقعشده و احتمال سلب حیاتش میرود، میتوانند برای نجات جان او سلاح را به کار بگیرند اما «داسمه» معتقد است: «در این مورد تنها به استفاده از سلاح بسنده نمیشود. طبق ماده 31 آییننامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست، سازمان حفاظت محیطزیست، متعهد است دستورالعمل تعیین وظایف مأموران خود را تهیه کند. در راستای اجرای ماده 31، دستورالعمل یگان خدمتی گارد محیطزیست تدوین و به تمام ادارات محیطزیست ابلاغشده است.» این دستورالعمل ابلاغی، ماده بیست و هفتی دارد که گفته آن دسته از مأموران سازمان که ضابط دادگستری محسوب میشوند، طبق ماده یک قانون حمایت قضائی، ضابط خاصاند و در اجرای مأموریتهای محوله برای کشف و تعقیب جرائم مصرح در قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست در شمار نیروهای مسلح، موضوع ماده یک قانون نحوه بهکارگیری سلاح در موارد ضروری محسوب و در چارچوب و موازین دقیق قانون مذکور حق استفاده از سلاح دارند.
تا حد امکان باید تایرهای خودرو را مورد اصابت گلوله قرارداد
به این مفهوم که قانون نحوه بهکارگیری سلاح یکجا در قانون حمایت قضائی و بیمهای، بندهای یک تا سه ماده 3 مشمول محیطبان میشود و یکجا نیز طبق ماده 27 دستورالعمل خدمتی گارد محیطزیست میتواند نسبت به موارد دیگر قانون بهکارگیری سلاح هم استفاده شود که این موارد را «داسمه» اینطور توضیح داده است:« 1-ما میگوییم بندهای یک تا 3 ماده 3 ناظر بر استفاده از سلاح نسبت به اشخاص پیاده است. اما ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح برای متوقف کردن وسیله نقلیه است و قانون هم میگوید درصورتیکه وسیله نقلیه بنا به قرائن و دلایل معتبر یا اطلاعات موثق، مسروقه و عامل افراد متواری، اموال مسروقه و کالای قاچاق و مواد مخدر و یا بهطور غیرمجاز حامل سلاح و مهمات باشد، اگر محیطبانی در منطقه حفاظتشده چهارگانه و مناطق موضوعبند الف ماده 3 قانون حفاظت و بهسازی و یا جنگلبانی در عرصههای جنگلی حوزه مدیریت خود، اتومبیلی حامل سلاح (اسلحه شکاری) و مهمات (فشنگ) دید، میتواند متوقفاش کند اما پای شرایطی در میان است: 1-اگر از وسیله نقلیه برای تهاجم عمدی به مأمورین یا مردم استفادهشده باشد. یعنی با آن خودرو، جنگلبان و محیطبان را زیر بگیرد میتواند سلاحاش را به کار گیرد. 2-مأمورین مذکور زمانی میتوانند طبق تبصره 2 بهوسیله نقلیه تیراندازی کنند که علاوه بر انجام امور تبصره یک با صدای رسا و بلند به راننده وسیله نقلیه ایست داده و راننده به اخطار ایست توجهی نکرده باشد. اما براساس ماده 6 باید چند نکته را تبیین کرد. طبق ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح، هدف صرفا توقف وسیله است. این وسیله میتواند هم خودرو باشد و هم قایق. قابل اتلاق بودن به قایق به این دلیل است که برخی از مناطق ما، دریایی و آبی است. مثلا در منطقه حفاظتشده خائیز حدود 30 کیلومتر دریاچه مارون راداریم که محیطبانان با قایق از آن مراقبت و محافظت میکنند و یا تالاب هورالعظیم و تالاب شادگان که در منطقه حفاظتشده است، محیطبانان میتوانند طبق ماده 6 برای توقف قایق از سلاح استفاده کنند و مطابق این ماده، هدف توقف وسیله نقلیه است و تا حد امکان نباید به سرنشین شلیک کرد و باید تایرهای خودرو را مورد اصابت گلوله قرار داد. بنا برای تیراندازی در این ماده مستلزم: 1-دلایل و قرائن معتبر 2-اطلاعات موثق و 3-وسیله نقلیه مسروقه یا حامل افراد متواری است که این قسمتها مخصوص مأموریتهای ناجاست. در مأموریتهای محیطبانان، وسیله نقلیه باید یا حامل سلاح یا حامل مهمات باشد لذا درصورتیکه شکارچی دارای سلاح و مهمات باشد با رعایت تمام شرایط بندهای ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح میتواند برای متوقف کردن خودرو اقدام کند.»
هیچ محیطبانی، بهای دیه را از جیب خود نمیپردازد
«داسمه» بابیان این مستندات قانونی نتیجه میگیرد، برخی افراد غیرحقوقدان بهاشتباه سخنانی را در رسانهها منعکس میکنند که واقعیت ندارد، نظیر این سخن معروف که محیطبانان حق استفاده از سلاح ندارند، حالآنکه قانون حمایت قضائی دربندهای یک تا سه ماده 3 و ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی، شامل آنها میشود. شاهد این مدعا سه محیطبان مازندرانیاند که بعد از صدور رأی قطعی برای آنان، «داسمه» وکالتشان را برعهدهگرفته و میزان محکومیتشان به سه سال حبس برای این است که قاضی گفته ماده 6 را رعایت نکردهاند. به عبارت دقیق کلمه، قاضی ماده 6 را مشمول محیطبانان دانسته اما به دلیل عدم رعایت موارد آن، محکومشدهاند، چراکه هیچگونه سلاح و فشنگی از شکارچی کشف نشده و لذا محیطبان حق تیراندازی نداشته است. بنابراین ماده 6 وقتی شامل محیطبانان خواهد بود که سلاح و فشنگ در اتومبیل شکارچی باشد و اگر ایست بدهد و او متوقف نشود، آنگاه میتواند شلیک کند.
از این نظر، وکلا و افراد حقوقی تصریح میکنند، بازتاب گفتههای نادرست در باب قوانین میتواند به قیمت جان محیطبان و بعضا شکارچیتمام شود. درحالیکه اختیار استفاده از سلاح از سوی ضابطان هم در دستورات کتبی و هم در تعلیمات حقوقی و هم در کارت حمل سلاح قیدشده و اگر مأموری در تیراندازی، تمامی بندهای قانونی و شروط را اجرایی کند، آنگاه از پرداخت خسارت یا دیه معاف است و در صورتی محیطبان یا مأمور را به پرداخت دیه محکوم میکنند که قانون را رعایت نکرده باشد، مثلا اول تیرهوایی یا کمر به پایین را نزده باشد. اما با رعایت تمامی شروط قانونی از مجازات و پرداخت دیه و خسارت معاف است.
تأکید «محمد داسمه» بر این است که ضابطین عام و خاص در کشور باهدف مأموریت ذاتی خود، تیراندازی میکنند، آیا همه آنها راهی زندان میشوند؟ معلوم است که اینطور نیست و حتی اگر ضوابط و شروط را رعایت نکنند و به دیه محکوم شوند، براساس قانون حمایت بیمهای، باید بهایش را دولت بپردازد.
پیشازاین محیطبانانی که قانون نحوه بهکارگیری سلاح را رعایت نمیکردند، باید دیه و خسارت را از جیب خود میپرداختند و اگر به شخصی تیراندازی می کردند، چنانچه قتل عمد بود به قصاص محکوم میشدند و اگر قتلی را مرتکب میشدند ولی دادگاه آن را شبه عمد میدانست، باید دیه میپرداختند و معمولا به دلیل ناتوانی به زندان میرفتند اما اکنون طبق ماده یک قانون حمایت قضائی و بیمهای، سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها، نسبت به پرداخت دیه و خسارت مدنی نسبت به اشخاص ثالث مسئول است و دیگر هیچ محیطبانی، بهای دیه را از جیب خود نمیپردازد.
وقتی محیطبان سلاح دارد، یعنی مشمول قانون نحوه بهکارگیری سلاح است
احیانا برای شما هم بهغیراز دیه و خسارت، این بحث که آیا پیش از تصویب قانون حمایت قضائی و بیمهای، محیطبانها تا این حد میتوانستند از اسلحه استفاده کنند، درخورتوجه است. «داسمه» میگوید: «طبق ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی بازهم قانون نحوه بهکارگیری سلاح شامل نگهبانان طبیعت میشده است و آنها دارای کارت حمل سلاح بودهاند و بهطورکلی اینکه اسلحه در دست داشتهاند، بدان معناست که قانون نحوه بهکارگیری سلاح مشمول آنها بوده و این قانون، یک الگو و شاخص است برای جلوگیری از خونریزی و محیطبانان نمیتوانند با سلاح جان فردی را بگیرند و درصورتیکه احتمال سلب حیات خود محیطبان و یا شهروندی باشد میتوانند از سلاحشان استفاده کنند و به نحوی ناظر بر این است که جان حفظ شود، بر این اساس قبلا طبق ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی میتوانستند از سلاح استفاده کنند و درحال حاضر هم میتوانند اما تحول عظیمی که ایجادشده این است که قبلا دستورالعمل بود اما الان قانون است و شأن قانون بالاتر است.»
البته میشد قانون را جامعتر نوشت و باید در راستای ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی که قانون نحوه بهکارگیری سلاح شامل محیطبانان شده است، ماده 6 مورد تأکید قرار بگیرد ولی«داسمه» میگوید: اکنون هم که این ماده در قانون حمایت قضائی تصریح نشده، طبق دستورالعمل میآوریم و در ادامه بیان میکند: « اگر شکارچی سلاح در دست داشته باشد و فرار کند، ماده 6 قانون نحوه بهکارگیری سلاح شامل حال محیطبانان میشود، چراکه در ماده 27 دستورالعمل یگان خدمتی گفته قانون نحوه بهکارگیری سلاح، در کل مشمول حافظان طبیعت است.»
عدم اشراف و تسلط سازمان محیطزیست به قوانین
ممکن است خیلیها قانون نحوه بهکارگیری سلاح و دستورالعمل یگان خدمتی و ماده 31 آییننامه اجرایی را مطالعه نکرده باشند و اظهاراتی را بیان کنند که به عقیده حقوقدانان قرین به صحت نیست. در قضیه کشته شدن دو محیطبان زنجانی کم نبودند آدمهایی که گفتند و نوشتند، اگر این دو به مهاجمین تیراندازی میکردند قصاص میشدند. اما برای کسانی که به قوانین مسلط هستند، این سخنان ناآگاهانه است و میگویند، متخصصانی را میشناسند که از آییننامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی چیزی نمیدانند. کسانی که با تبصره 3 ماده 3 و ماده 6 آشنایی ندارند و حتی خود سازمان محیطزیست هم به این قوانین تسلط و اشراف ندارد، «داسمه» در مورد این عدم آگاهی، انتقاد میکند از فرمانده یگان حفاظت سازمان محیطزیست که گفته محیطبان نمیتواند تیر هوایی شلیک کند، درحالیکه این حرف غلط است و به گفته این حقوقدان، «ما بهغیراز بندهای یک تا سه ماده 3 قانون نحوه بهکارگیری سلاح توسط مأمورین مسلح، دارای تبصره 3 ماده 3 هستیم. در این تبصره باید مداقه کرد و طبق آن، مأموری که سلاح در اختیار دارد، هنگامی میتواند بندهای یک تا 3 را به کار ببندد که در صورت امکان، اول تیرهوایی و سپس کمر به پایین و سرانجام کمر به بالا شلیک کند و اگر بناست این بندها را به کار گیرد، ملزم به رعایت تبصره 3 است.» همانطور که متوجه شدید، این موضوع حقوقی بسیار پیچیده نیازمند به استدلالهای بیشتر است تا شکارچی با این غلبه ذهنی که محیطبان دست و بالش برای استفاده از سلاح بسته است، هر رفتاری را مرتکب نشود و لازم است، محیطزیست هم برای آموزش و آگاهی دادن به حافظان طبیعت کاری انجام دهد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 35
این تازه شروع ماجراست
محسن پیرهادی
در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری و توجه همه فعالان سیاسی کشور به آن، مهمترین اتفاقات جهان اسلام در حال وقوع است. در یک جمله میتوان گفت صحنه جنگ نابرابر هفتادساله فلسطین و غاصبان صهیونیست بهسرعت در حال تغییر به سود جریان مقاومت اسلامی است. اما چرا؟ بخوانید:
یک. در شرایطی که بعضی حکام ضعیف منطقه، چند ماه پیش اعتبار دولتهای خود را صرف کمپین شکستخورده ترامپ کرده و رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و روابط رسمی با آن برقرار کردند، عموم سیاسیون و مردم فلسطین و سایر کشورهای منطقه، بیشازپیش به مضر بودن هرگونه رابطه و حتی مذاکره با دولت جعلی اسرائیل پی بردهاند. ایده به رسمیت شناخته شدن اسرائیل که قرار بود با تکثیر دفاتر نمایندگی سیاسی اسرائیل در منطقه تقویت شود، حال در مبدأ و منشأ خود یعنی درون سرزمین فلسطین به شکست رسیده است.
دو. با بیاعتبار شدن ایده مذاکره دو دولت مستقل فلسطین و اسرائیل – که آنهم در عمل تنها منجر به تشکیل دولت اسرائیل بود- جریانهای منفعل حامی آن ایده ازجمله تشکیلات خودگردان نیز به حاشیه رفته و ابتکار عمل به دست گروههای اسلامی حامی مقاومت فعال افتاده است.
سه. گروههای فعال جریان مقاومت ازجمله حماس، امروز بیش از هر زمان دیگر و بهرغم آنچه درگذشته با فتنهگری صهیونیستها رخ میداد، به جد پای وحدت مسلمین ایستاده و از آرمان فلسطین برای همه فلسطینیان حمایت میکنند. در همین ماجرای اخیر، درگیری از منطقه شیخ جراح در بیتالمقدس شرقی و در اعتراض به اخراج چند خانواده فلسطینی از خانههایشان شروع شد و ادامه ماجرا و حملات موشکی و راکتی، واکنش حماس از نوار غزه و از سوی دیگر سرزمین چندپاره فلسطین به این ماجرا بود. صهیونیستها هفتادسال است که فلسطین را چندتکه کرده و مجموعا چهار درصد خاک فلسطین را در اختیار فلسطینیها گذاردهاند و دائما بین آنها هم آتش اختلاف و فتنه را شعلهورمی کنند، اما حالا بعدازاین همهسال، بخشی به حمایت از بخش دیگر، خود را درگیر یک جنگ سنگین کرده و در همین چند روز بیش از 100 شهید داده است.
چهار. جریان مقاومت بهدرستی دریافته است که راهبرد نظامی مؤثر در برابر اشغالگران، باید از نزاع کلاسیک به جنگ نامتقارن تغییر ماهیت پیدا کند. چند گروه فلسطینی در محاصره صددرصدی زمینی و دریایی، با جمعیت کم و امکانات محدود، در وضعیت بغرنج و نرخ بیکاری 52 درصدی، با پرتاب موشک و راکت و حملات نامنظم، چنان هزینه اشغالگری را برای صهیونیستها بالابردهاند که سه کشور عربی با ارتشهای قوی در سالهای دور نتوانستهاند.
گروههای فلسطینی به تأسی از حزبالله لبنان فهمیدهاند که ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل که موردحمایت کامل قدرتهای زورگوی عالم است، از کدام منظر آسیبپذیر است و بر همان نقطه ایستادهاند. هفتههاست که در تمام سرزمینهای اشغالی، هیچ صهیونیستی خواب راحت ندارد و حملات رعدآسا و پراکنده فلسطینیها برایشان تبدیل به کابوس شده است. با ادامه همین روند، موج مهاجرت معکوس یهودیان روزافزون شده و پایههای جمعیتی رژیم صهیونیستی بیشازپیش سستبنیان میشود.
پنج. به علل یادشده و چند دلیل دیگر میتوان گفت که ستیز فعلی در سرزمینهای اشغالی، بالاتر از یک تنش موقت است، بلکه موقعیتی راهبردی برای گروههای مقاومت است و نشانههایی از پیروزی نهایی فلسطین را به نمایش گذاشته است.
در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری و توجه همه فعالان سیاسی کشور به آن، مهمترین اتفاقات جهان اسلام در حال وقوع است. در یک جمله میتوان گفت صحنه جنگ نابرابر هفتادساله فلسطین و غاصبان صهیونیست بهسرعت در حال تغییر به سود جریان مقاومت اسلامی است. اما چرا؟ بخوانید:
یک. در شرایطی که بعضی حکام ضعیف منطقه، چند ماه پیش اعتبار دولتهای خود را صرف کمپین شکستخورده ترامپ کرده و رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و روابط رسمی با آن برقرار کردند، عموم سیاسیون و مردم فلسطین و سایر کشورهای منطقه، بیشازپیش به مضر بودن هرگونه رابطه و حتی مذاکره با دولت جعلی اسرائیل پی بردهاند. ایده به رسمیت شناخته شدن اسرائیل که قرار بود با تکثیر دفاتر نمایندگی سیاسی اسرائیل در منطقه تقویت شود، حال در مبدأ و منشأ خود یعنی درون سرزمین فلسطین به شکست رسیده است.
دو. با بیاعتبار شدن ایده مذاکره دو دولت مستقل فلسطین و اسرائیل – که آنهم در عمل تنها منجر به تشکیل دولت اسرائیل بود- جریانهای منفعل حامی آن ایده ازجمله تشکیلات خودگردان نیز به حاشیه رفته و ابتکار عمل به دست گروههای اسلامی حامی مقاومت فعال افتاده است.
سه. گروههای فعال جریان مقاومت ازجمله حماس، امروز بیش از هر زمان دیگر و بهرغم آنچه درگذشته با فتنهگری صهیونیستها رخ میداد، به جد پای وحدت مسلمین ایستاده و از آرمان فلسطین برای همه فلسطینیان حمایت میکنند. در همین ماجرای اخیر، درگیری از منطقه شیخ جراح در بیتالمقدس شرقی و در اعتراض به اخراج چند خانواده فلسطینی از خانههایشان شروع شد و ادامه ماجرا و حملات موشکی و راکتی، واکنش حماس از نوار غزه و از سوی دیگر سرزمین چندپاره فلسطین به این ماجرا بود. صهیونیستها هفتادسال است که فلسطین را چندتکه کرده و مجموعا چهار درصد خاک فلسطین را در اختیار فلسطینیها گذاردهاند و دائما بین آنها هم آتش اختلاف و فتنه را شعلهورمی کنند، اما حالا بعدازاین همهسال، بخشی به حمایت از بخش دیگر، خود را درگیر یک جنگ سنگین کرده و در همین چند روز بیش از 100 شهید داده است.
چهار. جریان مقاومت بهدرستی دریافته است که راهبرد نظامی مؤثر در برابر اشغالگران، باید از نزاع کلاسیک به جنگ نامتقارن تغییر ماهیت پیدا کند. چند گروه فلسطینی در محاصره صددرصدی زمینی و دریایی، با جمعیت کم و امکانات محدود، در وضعیت بغرنج و نرخ بیکاری 52 درصدی، با پرتاب موشک و راکت و حملات نامنظم، چنان هزینه اشغالگری را برای صهیونیستها بالابردهاند که سه کشور عربی با ارتشهای قوی در سالهای دور نتوانستهاند.
گروههای فلسطینی به تأسی از حزبالله لبنان فهمیدهاند که ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل که موردحمایت کامل قدرتهای زورگوی عالم است، از کدام منظر آسیبپذیر است و بر همان نقطه ایستادهاند. هفتههاست که در تمام سرزمینهای اشغالی، هیچ صهیونیستی خواب راحت ندارد و حملات رعدآسا و پراکنده فلسطینیها برایشان تبدیل به کابوس شده است. با ادامه همین روند، موج مهاجرت معکوس یهودیان روزافزون شده و پایههای جمعیتی رژیم صهیونیستی بیشازپیش سستبنیان میشود.
پنج. به علل یادشده و چند دلیل دیگر میتوان گفت که ستیز فعلی در سرزمینهای اشغالی، بالاتر از یک تنش موقت است، بلکه موقعیتی راهبردی برای گروههای مقاومت است و نشانههایی از پیروزی نهایی فلسطین را به نمایش گذاشته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
حضور رئیسی میتواند امید به مبارزه واقعی با فساد باشد
مهرداد ویس کرمی، نماینده مردم خرم آباد و چگنی در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» در مورد کاندیدا شدن آیت الله رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری بیان کرد: با توجه به شخصیت رئیسی و شاخصهای ممتازی که به لحاظ فردی دارد از جمله علم، پرکاری، پاکدستی و همچنین مبارزه با فساد و اقداماتی که هم در آستان قدس و هم در قوه قضائیه انجام داد، می توان گفت که او انتخاب اصلح است.وی افزود:حضور رئیسی با کارنامه درخشانی که دارد، می تواند راهی برای پایان پسرفت و ازسرگیری استفاده از ظرفیت های کشور و میدان دادن به جوانان باشد. رئیسی در قوه قضائیه ثابت کرد که با بهرهگیری از جوانان می توان کارها را جدی تر و سریع تر پیش برد.ویس کرمی می گوید: ازطرفی جدیت و اراده او برای مبارزه با فساد چه در دستگاه قضا و چه در قوه مجریه می تواند چراغ امیدی برای مردمی باشد که از رانت و فساد دولت روحانی خسته شده اند.او ادامه داد: این روزها مشکلات اقتصادی و دغدغه مردم برای معیشت، رئیسی را به این جایگاه رسانده و با توجه به وضعیتی که کشور دارد و ضعفهای مدیریتی که به صورت عام به آن ها دچار شدهایم به نظر میرسد که حضور رئیسی نوید خوبی برای ساماندهی به شرایط مذکور است.نماینده خرم آباد در مجلس تأکیدکرد: هر چند انتخابات ساختار پیچیده ای دارد و شرط اصلی، حضور مردم است. با توجه به نارضایتی مردم طی ۸ سال گذشته از دولت روحانی می توان درک کرد که آنها امید و شور خود را از دست داده باشند اما با انتخاب اصلح می توان در راستای حل مشکلات گام برداشت.ویس کرمی متذکر شد که مردم باید مراقب باشند ناخواسته در دوقطبی های دشمن نیفتند و جنگ روانی و رسانهای دشمن و افراد سیاسی مسئلهدار نظر آن ها را تغییر ندهد. بسیاری از افرادی که ثبت نام کردند کارنامهشان مشخص است و قضاوت برای مردم دشوار نیست و به راحتی می توان به کارنامه عملیاتی آن ها نگاه کرد و نتیجه گرفت.وی ابراز کرد: از طرف دیگر رئیس دولت سیزدهم باید با وجود تحریمها و کم کاری های دولت یازدهم و دوازدهم کشور را مدیریت کنند و جبران کم کاری های دولت کار سختی است؛لذا باید کسی باشد که از ابتدا این کاستیها را بپذیرد.این نماینده مجلس درانتها خاطرنشان کرد: کاندیداها باید بدانند آیا با اختیاراتی که رئیسجمهور دارد، میتوانند با وجود موانع و تحریم ها و کم کاریهای دولت های قبلی کشور را مدیریت کنند و به سمت پیشرفت ببرند یا خیر؟ این سؤال مهمی است و به صرف احساس ، شعار و جو سیاسی نمی توان وارد این صحنه شد. البته جزء اصلی کار مردم هستند اما خواص نیز باید بدون سهم خواهی در انتخاب بهترین کاندیدا به مردم کمک کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
بیانیه تقدیر 240 نماینده مجلس از اقدام وحدتآفرین قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری
نمایندگان مجلس شورای اسلامی در بیانیهای از اقدام وحدتآفرین قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاست جمهوری تقدیر و تشکر کردند.
به گزارش فارس، سیدمحسن دهنوی، عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی بیانیه 240 نفر از نمایندگان مجلس را برای تشکر و قدردانی از اقدام وحدتآفرین محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و عملکرد انسجام بخش وی در انتخابات ریاست جمهوری را قرائت کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، از این جهت که تشکیلدهنده نخستین دولت گام دوم انقلاب است و هم از جهت سیاست ورزی، میدان مهمی برای فعالان سیاسی جبهه انقلاب است؛ به خصوص اینکه پس از 8 سال بیعملی و دوره رکود دولتهای یازدهم و دوازدهم باید دولتی روی کار بیاید که با تمرکز بر حوزه اقتصادی و نشان دادن کارآمدی، وضعیت معیشتی مردم را سروسامان دهد.
از همین جهت حرکتهای سیاسی مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی و پا گذاشتن روی عافیتطلبی شخصی برای نیل به اهداف بلند، لازمه این عرصه پیچیده و خطیر است. در این میان اقدام محمدباقر قالیباف در پایبندی به عهد خود برای «وحدت جریانی» در جبهه انقلاب، باوجودآن که براساس نظرسنجیهای معتبر، تخریبها و تهمتها، دیگر بر محبوبیت وی تأثیر منفی نداشت بلکه برعکس به مرور بر توان رأیآوری وی در برابر کاندیداهای جریان مقابل افزوده میشد، بار دیگر روحیه جهادی یک رزمنده را از جنس پا گذاشتن روی منافع شخصی که در میدانهای نبرد دیده و شنیدهایم به رخ کسانی کشید که در سالهای اخیر از هیچ تهمت و برچسبی علیه او فروگذار نکردهاند.
عرصه انتخابات سال جاری، نیاز به رفتارهای مؤمنانه از نوع چنین اقداماتی دارد و همین جا از همه نامزدهای جریان انقلاب دعوت میکنیم تا با توجه به حساسیت شرایط، وحدت جریانی را مدنظر داشته و با تمسک به این راهبرد مهم و پیروزی ساز و با اقدام انقلابی، زمینهساز پیروزی قاطع نامزد مورد اجماع جبهه انقلاب گردند و از هرگونه چندصدایی درون گفتمانی در جریان رقابتهای انتخاباتی پرهیز کنند تا انشاءالله با تشکیل دولتی با مؤلفههای انقلابی که بارها در بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای ذکر شده است، شاهد پیشرفت همهجانبه،تحقق عدالت در عرصههای مختلف و ثبات اقتصادی در کشور و حل مشکلات معیشتی مردم عزیز باشیم.
به گزارش فارس، سیدمحسن دهنوی، عضو هیئترئیسه مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی دیروز مجلس شورای اسلامی بیانیه 240 نفر از نمایندگان مجلس را برای تشکر و قدردانی از اقدام وحدتآفرین محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و عملکرد انسجام بخش وی در انتخابات ریاست جمهوری را قرائت کرد.
متن این بیانیه به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
ان تنصرواالله ینصرکم و یثبت اقدامکم
انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰، از این جهت که تشکیلدهنده نخستین دولت گام دوم انقلاب است و هم از جهت سیاست ورزی، میدان مهمی برای فعالان سیاسی جبهه انقلاب است؛ به خصوص اینکه پس از 8 سال بیعملی و دوره رکود دولتهای یازدهم و دوازدهم باید دولتی روی کار بیاید که با تمرکز بر حوزه اقتصادی و نشان دادن کارآمدی، وضعیت معیشتی مردم را سروسامان دهد.
از همین جهت حرکتهای سیاسی مبتنی بر مبانی انقلاب اسلامی و پا گذاشتن روی عافیتطلبی شخصی برای نیل به اهداف بلند، لازمه این عرصه پیچیده و خطیر است. در این میان اقدام محمدباقر قالیباف در پایبندی به عهد خود برای «وحدت جریانی» در جبهه انقلاب، باوجودآن که براساس نظرسنجیهای معتبر، تخریبها و تهمتها، دیگر بر محبوبیت وی تأثیر منفی نداشت بلکه برعکس به مرور بر توان رأیآوری وی در برابر کاندیداهای جریان مقابل افزوده میشد، بار دیگر روحیه جهادی یک رزمنده را از جنس پا گذاشتن روی منافع شخصی که در میدانهای نبرد دیده و شنیدهایم به رخ کسانی کشید که در سالهای اخیر از هیچ تهمت و برچسبی علیه او فروگذار نکردهاند.
عرصه انتخابات سال جاری، نیاز به رفتارهای مؤمنانه از نوع چنین اقداماتی دارد و همین جا از همه نامزدهای جریان انقلاب دعوت میکنیم تا با توجه به حساسیت شرایط، وحدت جریانی را مدنظر داشته و با تمسک به این راهبرد مهم و پیروزی ساز و با اقدام انقلابی، زمینهساز پیروزی قاطع نامزد مورد اجماع جبهه انقلاب گردند و از هرگونه چندصدایی درون گفتمانی در جریان رقابتهای انتخاباتی پرهیز کنند تا انشاءالله با تشکیل دولتی با مؤلفههای انقلابی که بارها در بیانات حکیمانه رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای ذکر شده است، شاهد پیشرفت همهجانبه،تحقق عدالت در عرصههای مختلف و ثبات اقتصادی در کشور و حل مشکلات معیشتی مردم عزیز باشیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
دولتمردان امروز، معترضان و مدعیان همیشگی!
-
هوش مصنوعی،تهدیدها و فرصتها
-
حماسه قدسی
-
بغض اصلاحطلبان هر چهار سال یکبار تکرار میشود
-
کابوس صهیونیستها تعبیر شده است
-
رهبر انقلاب در پیامی درگذشت مادر حجتالاسلام آلهاشم را تسلیت گفتند
-
بیانیه تقدیر 240 نماینده مجلس از اقدام وحدتآفرین قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری
-
مدرسه اخلاص در فعالیت های جهادی
-
حضور پرشور کاندیداها!
-
خیز ترامپ برای تسخیر دوباره کاخ سفید
-
تفنگ بی فشنگ!
-
این تازه شروع ماجراست
-
حضور رئیسی میتواند امید به مبارزه واقعی با فساد باشد
-
بیانیه تقدیر 240 نماینده مجلس از اقدام وحدتآفرین قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری