
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
شاهبیت
وقت دل كندن به فكر باز پيوستن مباش دل بريدن وعده ديدار میخواهد مگر؟

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
شایعهسازی و راه مقابله با آن
گروه اجتماعی
مریم السادات آجودانی
شایعه در برابر دیگر آسیبهای اجتماعی از قدرت تخریب بیشتری برخوردار است. بدبینی افراد به یکدیگر، بیاعتمادی مردم به مسئولان، رکود اقتصادی، احساس ناامنی، یأس و ناامیدی، زمینهسازی برای دخالت بیگانگان، تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی و...، تنها بخشی از آسیبهایی است که شایعه بر پیکر اجتماع فرود میآورد.
برای وجود شایعه دو شرط اصلی لازم است: ۱. موضوع شایعه برای گوینده و شنوندهها از اهمیت برخوردار باشد و ۲. وقایع حقیقی در نوعی ابهام پوشیده باشد. این ابهام میتواند با نبود اخبار دقیق یا بهوسیله برخی تشنجات عاطفی که فرد را مجبور میکند که نتواند یا نخواهد واقعیتهایی را که در اخبار مطرحشده بپذیرد، القا شود. شایعههای فراوانی هرچند وقت یکبار و بسته به شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور از سوی مردم، اینترنت، صداوسیما، مطبوعات، شبکههای ماهوارهای، پیشگوییها و... منتشرشده و البته از سوی مردم مورد استقبال قرار میگیرد و دهانبهدهان گسترش مییابد. شایعههای معروفی مانند قانونی شدن کوئست در ایران، کج شدن برج میلاد، رؤیت تصویر پپسی بر روی ماه و یا شایعاتی مبنی بر فوت بازیگران کشور و... که هر یک از این شایعات واکنشهای گوناگونی را بر اساس روحیات، علایق، شغل و طبقه اجتماعی هر یک از دریافتکنندگان پیام به همراه داشته است.
جوامع پیشرفته، در وضعیتهای عادی، اخبار قابلاطمینان، بیش از شایعه جریان دارد. آنها روزنامه و رادیو دارند، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به وجود آید، شایعه برانگیختهشده و گسترش مییابد و بهنوبه خود، سردرگمی را افزایش میدهد. در چنین وضعیتی، دو نوع خبر باهم رقابت میکنند: در یکسو، اخباری که مورد تأییدمقامات است و در رادیو و مطبوعات منتشر میشود و در سوی دیگر، اخبار غیرموثق و مشکوک شایعات، بهخصوص هنگامی گسترش مییابند که لزوم حفظ اسرار در مورد بعضی موضوعات مهم پیش آید. در این حالت منابع رسمی خبری اطلاعات کافی بیرون نمیدهند، زیرا اخبار زیادی در دسترسی آنها نیست و اگر هم باشد، لزوم سانسور، مانع از پخش آنها میشود. درصورتیکه مردم از طریق منابع رسمی خبری، اطلاعات موردنیاز خود را به دست نیاورند، هر جا که خبری پیدا کنند آن را پخش میکنند. ویرژیل، شاعر روسی سده اول قبل از میلاد میگوید: «ای شایعه هیچ شیطان دیگری از تو سریعتر و تندتر نیست، تو با هر حرکتی که به جلو میروی و پیشرفت میکنی قدرت ویرانکننده و تخریبی بیشتری به دست میآوری.» همانطور که از سخن این شاعر برمیآید شایعه عاملی تخریبکننده است. در طول تاریخ این امر بهوضوح پیداست که شایعه عامل بروز اختلاف ، درگیری و دشمنی میان قبایل، حکومتها و کشورهای بسیاری شده و باعث براندازی بسیاری از حکومتهاشده است.
با بررسی مسئله شایعه بهخوبی میتوان به نقش آن در شناساندن هراسها، اضطرابها،خصومتها و آرزوی عمومی پی برد. همچنین در سایه دقت در این پدیده میتوان به عقاید و گرایشهای موقتی، دلبستگیها و... نیز پی برد. از سوی دیگر این پدیده بیانگر ساختار رهبری مناسبات گروهی یا روابط عمومی و همچنین مجاری ارتباطی نیز میباشد. بدین ترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که شایعه از یکسو عاملی در تشکیل افکار عمومی است و از سوی دیگر میتواند آن را مضطرب ، مشوش و غیرفعال سازد و این یعنی لبهای دوطرفه دارد. ازیکطرف موجب تضعیف روحیهها و از طرف دیگر تقویت آنها میشود. میگویند، اگر ازنظر شرایط اجتماعی و محیطی در موقعیتی باشیم که خبرهای درست در هالهای از ابهام قرار گیرد، بهگونهای که همگان از حقیقت دور بمانند و این یعنی هنگامیکه نظام اطلاعرسانی جامعه دارای ابهام و فقر باشد، شایعه به اوج خود میرسد.
زمانی که درصد قابلتوجهی از قشرهای مختلف جامعه در زندگی فردی و حیات اجتماعی خود به دلایل گوناگون، ازجمله فشارهای روانی -اجتماعی و ناامنی سیاسی همواره بهطورجدی نگران و مضطرب باشند، زمینه شیوع وانتشارشایعات بیشتر فراهم میشود. همه انسانها نیاز دارند که از نوعی تعادل عاطفی و بهداشت روانی برخوردار باشند.
وجود نگرانی مزمن و اضطراب مداوم آفت تعادل عاطفی، بهداشت روانی وتمرکزوخلاقیت ذهنی است. همه افراد بهطور خودآگاه و ناخودآگاه، مستقیم یا غیرمستقیم برای حفظ حیات روانی خود به دنبال آرامش و سکینه خاطر و به زبان دیگر تعادل جویی و بازیابی سلامت روانی خویشاند. افراد مضطرب، نگران و پریشان همانند کسانی هستند که پیوسته به دنبال گمشده خویشاند،لذا این قبیل افراد درهمین جهت و در پی یافتن گمگشتههای خود، اگر نتوانند باقدرت ایمان ، توکل ، اخلاص و پالایش روان و تصعید وجود به اطمینان قلبی و رضامندی درونی نائل گردند، به هر شهر و دیار و فکر و خیال سیروسفر میکنند و با هر غریبه و آشنا همنوا شده، به هر حدیث و سخن روا و ناروا گوش جان میسپارند و هرآنچه را دریافت میدارند، درست یا غلط، بهنگام و نابهنگام بازگو میکنند تا شاید آرام گیرند. در حقیقت شایعه با ناامنی و اضطراب بهگونهای همراه است که هرقدر عدم امنیت روانی و اضطراب در میان مردم فزونی یابد، به همان میزان شایعات بیشتر منتشر میشود. برعکس، افرادی که از آرامش روانی بیشتری برخوردارند و کسانی که باایمان و سکینه قلبی و درنهایت اخلاص و کرامت شخصیت در نیل به هدفهای متعالی گام برمیدارند، هرگز توجهی به شایعات نداشته و از کنارهرآنچه بیهوده و لغو است باصلابت میگذرند.
بهطورکلی در جامعهای که همه حقایق از طریق مجاری مختلف اطلاعرسانی انتشار مییابند، شایعه کمتر فرصت ظهور مییابد اما نیازی به بیان نیست که چنین جامعهای جز در عالم تخیل وجود خارجی ندارد، زیرا همه جوامع اطلاعاتی دارند که انتشار آنها را مغایر با منافع خویش میدانند. اجتناب از انتشار اطلاعات مهم و حساس در شرایط بحرانی و هنگام وقوع حوادث اضطراری، بیشتر دیده میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت هیچ جامعهای را نمیتوان یافت که گاهگاهی شاهد انتشار یک یا چند شایعه ریزودرشت نباشد. از سوی دیگر شایعات معمولا در تعارض آشکار با جریان اخبار و اطلاعات رسمی کشور هستند و درشرایط عادی یا وقوع بحران میتوانند امنیت ملی را به درجات مختلف دچارمخاطره کنند.
مریم السادات آجودانی
شایعه در برابر دیگر آسیبهای اجتماعی از قدرت تخریب بیشتری برخوردار است. بدبینی افراد به یکدیگر، بیاعتمادی مردم به مسئولان، رکود اقتصادی، احساس ناامنی، یأس و ناامیدی، زمینهسازی برای دخالت بیگانگان، تحریم اقتصادی، سیاسی، نظامی و...، تنها بخشی از آسیبهایی است که شایعه بر پیکر اجتماع فرود میآورد.
برای وجود شایعه دو شرط اصلی لازم است: ۱. موضوع شایعه برای گوینده و شنوندهها از اهمیت برخوردار باشد و ۲. وقایع حقیقی در نوعی ابهام پوشیده باشد. این ابهام میتواند با نبود اخبار دقیق یا بهوسیله برخی تشنجات عاطفی که فرد را مجبور میکند که نتواند یا نخواهد واقعیتهایی را که در اخبار مطرحشده بپذیرد، القا شود. شایعههای فراوانی هرچند وقت یکبار و بسته به شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشور از سوی مردم، اینترنت، صداوسیما، مطبوعات، شبکههای ماهوارهای، پیشگوییها و... منتشرشده و البته از سوی مردم مورد استقبال قرار میگیرد و دهانبهدهان گسترش مییابد. شایعههای معروفی مانند قانونی شدن کوئست در ایران، کج شدن برج میلاد، رؤیت تصویر پپسی بر روی ماه و یا شایعاتی مبنی بر فوت بازیگران کشور و... که هر یک از این شایعات واکنشهای گوناگونی را بر اساس روحیات، علایق، شغل و طبقه اجتماعی هر یک از دریافتکنندگان پیام به همراه داشته است.
جوامع پیشرفته، در وضعیتهای عادی، اخبار قابلاطمینان، بیش از شایعه جریان دارد. آنها روزنامه و رادیو دارند، اما وقتی فشار روحی و سردرگمی به وجود آید، شایعه برانگیختهشده و گسترش مییابد و بهنوبه خود، سردرگمی را افزایش میدهد. در چنین وضعیتی، دو نوع خبر باهم رقابت میکنند: در یکسو، اخباری که مورد تأییدمقامات است و در رادیو و مطبوعات منتشر میشود و در سوی دیگر، اخبار غیرموثق و مشکوک شایعات، بهخصوص هنگامی گسترش مییابند که لزوم حفظ اسرار در مورد بعضی موضوعات مهم پیش آید. در این حالت منابع رسمی خبری اطلاعات کافی بیرون نمیدهند، زیرا اخبار زیادی در دسترسی آنها نیست و اگر هم باشد، لزوم سانسور، مانع از پخش آنها میشود. درصورتیکه مردم از طریق منابع رسمی خبری، اطلاعات موردنیاز خود را به دست نیاورند، هر جا که خبری پیدا کنند آن را پخش میکنند. ویرژیل، شاعر روسی سده اول قبل از میلاد میگوید: «ای شایعه هیچ شیطان دیگری از تو سریعتر و تندتر نیست، تو با هر حرکتی که به جلو میروی و پیشرفت میکنی قدرت ویرانکننده و تخریبی بیشتری به دست میآوری.» همانطور که از سخن این شاعر برمیآید شایعه عاملی تخریبکننده است. در طول تاریخ این امر بهوضوح پیداست که شایعه عامل بروز اختلاف ، درگیری و دشمنی میان قبایل، حکومتها و کشورهای بسیاری شده و باعث براندازی بسیاری از حکومتهاشده است.
با بررسی مسئله شایعه بهخوبی میتوان به نقش آن در شناساندن هراسها، اضطرابها،خصومتها و آرزوی عمومی پی برد. همچنین در سایه دقت در این پدیده میتوان به عقاید و گرایشهای موقتی، دلبستگیها و... نیز پی برد. از سوی دیگر این پدیده بیانگر ساختار رهبری مناسبات گروهی یا روابط عمومی و همچنین مجاری ارتباطی نیز میباشد. بدین ترتیب میتوان چنین نتیجه گرفت که شایعه از یکسو عاملی در تشکیل افکار عمومی است و از سوی دیگر میتواند آن را مضطرب ، مشوش و غیرفعال سازد و این یعنی لبهای دوطرفه دارد. ازیکطرف موجب تضعیف روحیهها و از طرف دیگر تقویت آنها میشود. میگویند، اگر ازنظر شرایط اجتماعی و محیطی در موقعیتی باشیم که خبرهای درست در هالهای از ابهام قرار گیرد، بهگونهای که همگان از حقیقت دور بمانند و این یعنی هنگامیکه نظام اطلاعرسانی جامعه دارای ابهام و فقر باشد، شایعه به اوج خود میرسد.
زمانی که درصد قابلتوجهی از قشرهای مختلف جامعه در زندگی فردی و حیات اجتماعی خود به دلایل گوناگون، ازجمله فشارهای روانی -اجتماعی و ناامنی سیاسی همواره بهطورجدی نگران و مضطرب باشند، زمینه شیوع وانتشارشایعات بیشتر فراهم میشود. همه انسانها نیاز دارند که از نوعی تعادل عاطفی و بهداشت روانی برخوردار باشند.
وجود نگرانی مزمن و اضطراب مداوم آفت تعادل عاطفی، بهداشت روانی وتمرکزوخلاقیت ذهنی است. همه افراد بهطور خودآگاه و ناخودآگاه، مستقیم یا غیرمستقیم برای حفظ حیات روانی خود به دنبال آرامش و سکینه خاطر و به زبان دیگر تعادل جویی و بازیابی سلامت روانی خویشاند. افراد مضطرب، نگران و پریشان همانند کسانی هستند که پیوسته به دنبال گمشده خویشاند،لذا این قبیل افراد درهمین جهت و در پی یافتن گمگشتههای خود، اگر نتوانند باقدرت ایمان ، توکل ، اخلاص و پالایش روان و تصعید وجود به اطمینان قلبی و رضامندی درونی نائل گردند، به هر شهر و دیار و فکر و خیال سیروسفر میکنند و با هر غریبه و آشنا همنوا شده، به هر حدیث و سخن روا و ناروا گوش جان میسپارند و هرآنچه را دریافت میدارند، درست یا غلط، بهنگام و نابهنگام بازگو میکنند تا شاید آرام گیرند. در حقیقت شایعه با ناامنی و اضطراب بهگونهای همراه است که هرقدر عدم امنیت روانی و اضطراب در میان مردم فزونی یابد، به همان میزان شایعات بیشتر منتشر میشود. برعکس، افرادی که از آرامش روانی بیشتری برخوردارند و کسانی که باایمان و سکینه قلبی و درنهایت اخلاص و کرامت شخصیت در نیل به هدفهای متعالی گام برمیدارند، هرگز توجهی به شایعات نداشته و از کنارهرآنچه بیهوده و لغو است باصلابت میگذرند.
بهطورکلی در جامعهای که همه حقایق از طریق مجاری مختلف اطلاعرسانی انتشار مییابند، شایعه کمتر فرصت ظهور مییابد اما نیازی به بیان نیست که چنین جامعهای جز در عالم تخیل وجود خارجی ندارد، زیرا همه جوامع اطلاعاتی دارند که انتشار آنها را مغایر با منافع خویش میدانند. اجتناب از انتشار اطلاعات مهم و حساس در شرایط بحرانی و هنگام وقوع حوادث اضطراری، بیشتر دیده میشود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت هیچ جامعهای را نمیتوان یافت که گاهگاهی شاهد انتشار یک یا چند شایعه ریزودرشت نباشد. از سوی دیگر شایعات معمولا در تعارض آشکار با جریان اخبار و اطلاعات رسمی کشور هستند و درشرایط عادی یا وقوع بحران میتوانند امنیت ملی را به درجات مختلف دچارمخاطره کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
کتابخانه
درختان صنوبر
کتاب درختان صنوبر اثر داستانی علیاکبر ترابیان در باب ادبیات پایداری است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. ترابیان، نویسنده این کتاب درباره فصول کتاب درختان صنوبر اظهار داشته است: بنده برخلاف معمول، این مجموعه را به سه فصل مردابیها، سحرناکان و افق وارهها تقسیم کردهام.
فصل اول کتاب درختان صنوبر (مردابیها) شامل داستانهایی از عراقیهای زمان صدام و یک داستان ایرانی است که به دنبال آنها آمده است. معتقدم موضع هر کس به افکاری که با آنها زندگی میکند، برمیگردد. ممکن است در همان زمان عراقیهایی بودند که انقلابی فکر میکردند یا ایرانیهایی که صدامی زندگی میکردند؛ مثل داستان «جلالخالق» در همین مجموعه.
فصل دوم کتاب درختان صنوبر (سحرناکان) شرح افرادی است که جنگ از نظر مکانی تا زندگی خانوادگیشان و از نظر زمانی تاکنون برای آنها ادامه داشته است. ممکن است مردم آنها را بشناسند، ولی نمیتوانند درکشان کنند؛ چون نگاه آنها با جنگ و مصائب فاجعهآمیز آن عرفانی است، تا سیاسی و اجتماعی.
فصل سوم کتاب درختان صنوبر به جنگ و جبهه پرداختهشده؛ از نوع روایاتی از افق وارهها مثل جشنوارهها یا سوگوارهها. در آفندها و پدافندها وقایعی اتفاق میافتاد که برای حاضران صحنه تجربههایی از «نوع دیگر» رخ مینمود.
نویسنده در دیباچه کتاب درختان صنوبر اینگونه نوشته است: به چند دلیل این مجموعه را به رشته تحریر درآوردم: الف) خودآزمایی دوباره تکنیکهای داستاننویسی ب) خاطرات منتشرنشده ج) کمکاری در ادبیات داستانی پایداری و...، شخصیتهای این داستانها بازیگرانی هستند که سنگینترین نقشها را به عهده گرفتهاند. اینکه چقدر توانستهاند سهم این نقشها را بپردازند، به زبان و بیان و فضای هر داستان برمیگردد. امیدوارم این مجموعه شروعی باشد برای آنها که جنگ را درک کردهاند و میخواهند آن را بنویسند
که هر چه بنویسند، کم است،چون تأثیر آن هشت سال تا قرنها باقی خواهد ماند.
همه افراد ممکن است در زندگی تجربههای زیادی به دست آورند، ولی هیچیک به تجربههای رزمندگان نمیرسد. در زندگی معمولی، مرگ پنهان و نامرئی است. با مرگ افراد تا حدودی ماهیت آن آشکار میشود، ولی در جنگ، زندگی در مرگ پنهان است و با برگشتن از جبهه تا حدودی آشکار میشود. دیدن مرگ با دیدن مُرده خیلی فرق دارد. به همین دلیل یک جنگجوی دلیر به تجربهای از «نوع دیگر» میرسد.
به هر صورت، سه گونه داستان از حیث مضمون، سوژه، زمان و مکان در این مجموعه سر به هم آوردهاند. چند نوع روایت و زاویه دید در این داستانها آزموده شدهاند؛ از تکگویی گفتاری ـ نه زاویه دید اول شخص، تا راویان بیطرف یا مداخلهگر ـ نه قضاوتهای غیر داستانی.
شخصیتهای این داستانها بازیگرانی هستند که سنگینترین نقشها را به عهده گرفتهاند.
کتاب درختان صنوبر اثر داستانی علیاکبر ترابیان در باب ادبیات پایداری است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده است. ترابیان، نویسنده این کتاب درباره فصول کتاب درختان صنوبر اظهار داشته است: بنده برخلاف معمول، این مجموعه را به سه فصل مردابیها، سحرناکان و افق وارهها تقسیم کردهام.
فصل اول کتاب درختان صنوبر (مردابیها) شامل داستانهایی از عراقیهای زمان صدام و یک داستان ایرانی است که به دنبال آنها آمده است. معتقدم موضع هر کس به افکاری که با آنها زندگی میکند، برمیگردد. ممکن است در همان زمان عراقیهایی بودند که انقلابی فکر میکردند یا ایرانیهایی که صدامی زندگی میکردند؛ مثل داستان «جلالخالق» در همین مجموعه.
فصل دوم کتاب درختان صنوبر (سحرناکان) شرح افرادی است که جنگ از نظر مکانی تا زندگی خانوادگیشان و از نظر زمانی تاکنون برای آنها ادامه داشته است. ممکن است مردم آنها را بشناسند، ولی نمیتوانند درکشان کنند؛ چون نگاه آنها با جنگ و مصائب فاجعهآمیز آن عرفانی است، تا سیاسی و اجتماعی.
فصل سوم کتاب درختان صنوبر به جنگ و جبهه پرداختهشده؛ از نوع روایاتی از افق وارهها مثل جشنوارهها یا سوگوارهها. در آفندها و پدافندها وقایعی اتفاق میافتاد که برای حاضران صحنه تجربههایی از «نوع دیگر» رخ مینمود.
نویسنده در دیباچه کتاب درختان صنوبر اینگونه نوشته است: به چند دلیل این مجموعه را به رشته تحریر درآوردم: الف) خودآزمایی دوباره تکنیکهای داستاننویسی ب) خاطرات منتشرنشده ج) کمکاری در ادبیات داستانی پایداری و...، شخصیتهای این داستانها بازیگرانی هستند که سنگینترین نقشها را به عهده گرفتهاند. اینکه چقدر توانستهاند سهم این نقشها را بپردازند، به زبان و بیان و فضای هر داستان برمیگردد. امیدوارم این مجموعه شروعی باشد برای آنها که جنگ را درک کردهاند و میخواهند آن را بنویسند
که هر چه بنویسند، کم است،چون تأثیر آن هشت سال تا قرنها باقی خواهد ماند.
همه افراد ممکن است در زندگی تجربههای زیادی به دست آورند، ولی هیچیک به تجربههای رزمندگان نمیرسد. در زندگی معمولی، مرگ پنهان و نامرئی است. با مرگ افراد تا حدودی ماهیت آن آشکار میشود، ولی در جنگ، زندگی در مرگ پنهان است و با برگشتن از جبهه تا حدودی آشکار میشود. دیدن مرگ با دیدن مُرده خیلی فرق دارد. به همین دلیل یک جنگجوی دلیر به تجربهای از «نوع دیگر» میرسد.
به هر صورت، سه گونه داستان از حیث مضمون، سوژه، زمان و مکان در این مجموعه سر به هم آوردهاند. چند نوع روایت و زاویه دید در این داستانها آزموده شدهاند؛ از تکگویی گفتاری ـ نه زاویه دید اول شخص، تا راویان بیطرف یا مداخلهگر ـ نه قضاوتهای غیر داستانی.
شخصیتهای این داستانها بازیگرانی هستند که سنگینترین نقشها را به عهده گرفتهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
معراج السعادة
صفت هفتم: عجله و شتابزدگی و مذمت آن
عجله و شتابکاری
آدمی به مجرد اینکه امری به خاطر اوخطور کند اقدام بر آن نماید بدون آنکه اطراف آن را ملاحظه نماید و در عاقبت آن تأمل کند و این از کمدلی و ضعف نفس است و از راههای بزرگ شیطان است و آن لعین ، بسیاری از فرزندان آدم را با این صفت به هلاکت رسانیده است .
و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله مروی است که فرمودند :
«شتابکاری ازجانب شیطان است و تأنی در کارها از جانب خداوند منان.»
و در روایات وارد است که:
«چون عیسی بن مریم علیه السلام متولد شد همه شیاطین به پیش ابلیس - که رئیس ایشان است - رفتند و گفتند امروز همه بتها سرنگون شده . ابلیس گفت : البته حادثه ای واقع شده است، بایستید تا تفحص کنیم . پس به پروازآمد و مشرق و مغرب را طواف کرد و چیزی نیافت تا رسید به موضعی که عیسی علیه السلام متولد شده بود، دید ملائکه دور او را فرا گرفته اند پس برگشت به نزدلشکر خود و گفت : امشب پیغمبری به دنیا آمده است و هیچ زنی آبستن نشده و وضع حمل او نگردید مگر اینکه من در نزد او حاضر بودم بهجز این شخص و امید برگیرید ازاینکه بعد از این دیگر کسی بت پرستی کند ، و لیکن راه فرزندان آدم را به شتابکاری وسبکی و بی وقعی بزنید.» و اخبار در مذمت این صفت از حد متجاوز است .
عجله و شتابکاری
آدمی به مجرد اینکه امری به خاطر اوخطور کند اقدام بر آن نماید بدون آنکه اطراف آن را ملاحظه نماید و در عاقبت آن تأمل کند و این از کمدلی و ضعف نفس است و از راههای بزرگ شیطان است و آن لعین ، بسیاری از فرزندان آدم را با این صفت به هلاکت رسانیده است .
و از حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله مروی است که فرمودند :
«شتابکاری ازجانب شیطان است و تأنی در کارها از جانب خداوند منان.»
و در روایات وارد است که:
«چون عیسی بن مریم علیه السلام متولد شد همه شیاطین به پیش ابلیس - که رئیس ایشان است - رفتند و گفتند امروز همه بتها سرنگون شده . ابلیس گفت : البته حادثه ای واقع شده است، بایستید تا تفحص کنیم . پس به پروازآمد و مشرق و مغرب را طواف کرد و چیزی نیافت تا رسید به موضعی که عیسی علیه السلام متولد شده بود، دید ملائکه دور او را فرا گرفته اند پس برگشت به نزدلشکر خود و گفت : امشب پیغمبری به دنیا آمده است و هیچ زنی آبستن نشده و وضع حمل او نگردید مگر اینکه من در نزد او حاضر بودم بهجز این شخص و امید برگیرید ازاینکه بعد از این دیگر کسی بت پرستی کند ، و لیکن راه فرزندان آدم را به شتابکاری وسبکی و بی وقعی بزنید.» و اخبار در مذمت این صفت از حد متجاوز است .

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
شاهبیت
-
شایعهسازی و راه مقابله با آن
-
کتابخانه
-
معراج السعادة