
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
آدرس غلط غربیها در خصوص داعش
گروه بینالملل
شبکه یورونیوز در گزارش خود، از هلاکت رهبر گروه
تروریستی –تکفیری بوکوحرام سخن گفته است. بر این اساس، ابوبکر شکائو، رهبر سابق گروه تروریستی بوکو حرام نیجریه درزمانی که باهم قطارانش در محاصره داعش درآمده بود، اقدام به خودکشی کرده است. گروه بوکو حرام از سال ۲۰۱۶ و باوجود بیعت با داعش به دوشاخه تقسیم شد. گروهی از آنها در مرز چاد به رهبری
ابو مصعب البرناوی، پسر محمد یوسف، از سوی داعش به رسمیت شناختهشدهاند. در جناح دیگر، وفاداران به ابوبکر شکائو در پایگاه سنتی این گروه در جنگلهای سامبیسا فعالیت میکنند.
رسانههای محلی و بینالمللی به نقل از مقامهای اطلاعاتی محلی دو روایت از نحوه خودکشی ابوبکر شکائو منتشر کردهاند: یکی اینکه وی یک گلوله به سینه خود شلیک کرده و دیگری اینکه چاشنی انفجاری (احتمالا) یک نارنجک را در دستان خود کشیده است. خبر مجروحیت شدید وی تایید شده است.برخی رسانهها به نقل از مقامهای اطلاعاتی محلی و بینالمللی خبر مرگ وی را تایید کردند. بااینحال دولت نیجریه و گروه بوکو حرام هنوز این خبر را بهصورت رسمی تایید نکردهاند.
روزنامه والاستریت ژورنال میگوید با دسترسی به گفتههای مقامهای رسمی، واسطهها، تماسهای تلفنی ردیابی شده از سوی سرویس جاسوسی یک کشور غرب آفریقا و صداهای ضبطشده سرویس امنیت داخلی نیجریه، خبر مرگ ابوبکر شکائو قطعی است.گروه بوکو حرام در سال ۲۰۰۲ و بهویژه برای مبارزه با فساد سیستماتیک دولت نیجریه و مخالفت با آموزشوپرورش مدرن اعلام وجود کرد. بنیانگذار و نخستین رهبر این سازمان اسلامگرا به نام محمد یوسف، عمده فعالیت خود را بر پایه موعظه و خطبهخوانی در مساجد ایالت بورنو استوار کرده بود. درحالیکه دهها هزار مسلمان در سال ۲۰۰۹ برای قیام علیه دولت وقت آماده میشدند، ارتش و پلیس نیجریه به مساجد آنها حمله کرد و شیخ محمد یوسف را در برابر دوربینهای تلویزیونی با گلوله به قتل رساند.
خشونتها میان بوکو حرام و دولت نیجریه در یک دهه گذشته نزدیک به ۳۰هزار کشته برجای گذاشته است. گروه بوکو حرام چندین بار با ربودن پسران و دختران دانشآموز در مناطق مختلف نیجریه، جو رعب و وحشت را در این کشور پراکنده است.
آنچه رسانههای غربی نمیگویند
سؤال اصلی اینجاست که چرا رسانههای غربی از پیوند مشترک بوکوحرام، داعش و دیگر گروههای تروریستی و تکفیری با دستگاههای سیاسی و امنیتی در آمریکا و اروپا سخنی به میان نمیآورند؟! این قاعده در خصوص قاره آفریقا نیز صادق است. مقامات آمریکایی و اروپایی همواره سعی دارند از طریق تزریق بحرانهای امنیتی گسترده و دامنهدار در قاره آفریقا و مناطق دیگر، زمینه را جهت توجیه دخالت خود فراهم آورند. در همین راستا، میان سازمانهای جاسوسی- امنیتی و دستگاههای دولتی غربی با گروههای تروریستی پیوندی مستقیم وجود دارد. این سؤال همواره مطرح است که چرا اساسا آمریکا و کشورهای اروپایی کمترین اقدامی در مواجهه با گروههای تروریستی در آفریقا و دیگر نقاط دنیا صورت نمیدهند؟ سؤال مهم دیگر اینکه بوکوحرام و داعش در سایه حمایت کدام نهادها و کشورها در حال تنفس مسموم در مناطق مختلف دنیا هستند؟! بدیهی است که مقامات آمریکایی و اروپایی تاکنون به این سؤالات مهم پاسخی نداده و در آینده نیز پاسخی نخواهند داد! آنها گروههای تروریستی در سرتاسر دنیا را ابزارهایی برای تحقق اهداف شوم خود میدانند.
شبکه یورونیوز در گزارش خود، از هلاکت رهبر گروه
تروریستی –تکفیری بوکوحرام سخن گفته است. بر این اساس، ابوبکر شکائو، رهبر سابق گروه تروریستی بوکو حرام نیجریه درزمانی که باهم قطارانش در محاصره داعش درآمده بود، اقدام به خودکشی کرده است. گروه بوکو حرام از سال ۲۰۱۶ و باوجود بیعت با داعش به دوشاخه تقسیم شد. گروهی از آنها در مرز چاد به رهبری
ابو مصعب البرناوی، پسر محمد یوسف، از سوی داعش به رسمیت شناختهشدهاند. در جناح دیگر، وفاداران به ابوبکر شکائو در پایگاه سنتی این گروه در جنگلهای سامبیسا فعالیت میکنند.
رسانههای محلی و بینالمللی به نقل از مقامهای اطلاعاتی محلی دو روایت از نحوه خودکشی ابوبکر شکائو منتشر کردهاند: یکی اینکه وی یک گلوله به سینه خود شلیک کرده و دیگری اینکه چاشنی انفجاری (احتمالا) یک نارنجک را در دستان خود کشیده است. خبر مجروحیت شدید وی تایید شده است.برخی رسانهها به نقل از مقامهای اطلاعاتی محلی و بینالمللی خبر مرگ وی را تایید کردند. بااینحال دولت نیجریه و گروه بوکو حرام هنوز این خبر را بهصورت رسمی تایید نکردهاند.
روزنامه والاستریت ژورنال میگوید با دسترسی به گفتههای مقامهای رسمی، واسطهها، تماسهای تلفنی ردیابی شده از سوی سرویس جاسوسی یک کشور غرب آفریقا و صداهای ضبطشده سرویس امنیت داخلی نیجریه، خبر مرگ ابوبکر شکائو قطعی است.گروه بوکو حرام در سال ۲۰۰۲ و بهویژه برای مبارزه با فساد سیستماتیک دولت نیجریه و مخالفت با آموزشوپرورش مدرن اعلام وجود کرد. بنیانگذار و نخستین رهبر این سازمان اسلامگرا به نام محمد یوسف، عمده فعالیت خود را بر پایه موعظه و خطبهخوانی در مساجد ایالت بورنو استوار کرده بود. درحالیکه دهها هزار مسلمان در سال ۲۰۰۹ برای قیام علیه دولت وقت آماده میشدند، ارتش و پلیس نیجریه به مساجد آنها حمله کرد و شیخ محمد یوسف را در برابر دوربینهای تلویزیونی با گلوله به قتل رساند.
خشونتها میان بوکو حرام و دولت نیجریه در یک دهه گذشته نزدیک به ۳۰هزار کشته برجای گذاشته است. گروه بوکو حرام چندین بار با ربودن پسران و دختران دانشآموز در مناطق مختلف نیجریه، جو رعب و وحشت را در این کشور پراکنده است.
آنچه رسانههای غربی نمیگویند
سؤال اصلی اینجاست که چرا رسانههای غربی از پیوند مشترک بوکوحرام، داعش و دیگر گروههای تروریستی و تکفیری با دستگاههای سیاسی و امنیتی در آمریکا و اروپا سخنی به میان نمیآورند؟! این قاعده در خصوص قاره آفریقا نیز صادق است. مقامات آمریکایی و اروپایی همواره سعی دارند از طریق تزریق بحرانهای امنیتی گسترده و دامنهدار در قاره آفریقا و مناطق دیگر، زمینه را جهت توجیه دخالت خود فراهم آورند. در همین راستا، میان سازمانهای جاسوسی- امنیتی و دستگاههای دولتی غربی با گروههای تروریستی پیوندی مستقیم وجود دارد. این سؤال همواره مطرح است که چرا اساسا آمریکا و کشورهای اروپایی کمترین اقدامی در مواجهه با گروههای تروریستی در آفریقا و دیگر نقاط دنیا صورت نمیدهند؟ سؤال مهم دیگر اینکه بوکوحرام و داعش در سایه حمایت کدام نهادها و کشورها در حال تنفس مسموم در مناطق مختلف دنیا هستند؟! بدیهی است که مقامات آمریکایی و اروپایی تاکنون به این سؤالات مهم پاسخی نداده و در آینده نیز پاسخی نخواهند داد! آنها گروههای تروریستی در سرتاسر دنیا را ابزارهایی برای تحقق اهداف شوم خود میدانند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
بازی کاخ سفید با نام تحریمها
گروه بینالملل
درحالیکه برخی محافل داخلی اصرار دارند که آمریکا قصد بازگشت کامل به برجام دارد، شواهد موجود نشاندهنده عدم پایبندی ذاتی دو حزب سنتی این کشور( دموکراتها و جمهوریخواهان) در قبال این توافق است. بر این اساس، کمترین تضمینی در خصوص پایبندی دولت بایدن به برجام نیز وجود ندارد.در چنین شرایطی تکلیف دولت جمهوریخواه بعدی آمریکا نیز مشخص است!
گزارش اکونومیست چه میگوید؟
واحد اطلاعات اکونومیست دریکی از تحلیلهای جدید خود (مورخ 4 آوریل 2021) به پیشبینی وضعیت اقتصاد ایران در 5 سال آینده پرداخته است. بر اساس این گزارش، باوجود سه سال رکود عمیق کشور و تحریمهای مستمر ایالاتمتحده، ایران همچنان دومین اقتصاد بزرگ منطقه با دومین نرخ جمعیت است که در صورت تنشزدایی روابط با آمریکا (هرچند بعید به نظر میرسد)، چشمانداز اغواکنندهای برای سرمایهگذاران خواهد داشت؛ بهعبارتدیگر، چشمانداز اقتصاد ایران به کاهش یا عدم کاهش تحریمهای ایالاتمتحده وابستگی بسیاری دارد.
بر اساس پیشبینی این گزارش، با توجه به انگیزههای هر دو طرف، احتمالاً تا سال 2022 توافق موقت برای کاهش غنیسازی اورانیوم در مقابل کاهش تحریمهای نفتی ایران حاصل خواهد شد؛ اما این توافق دیری نخواهد پایید و در بلندمدت، اختلافات اساسی بین دو کشور، به تیرگی روابط آنها تا سال 2024 خواهد انجامید.این گزارش تأکید میکند: باوجوداینکه جو بایدن، رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده آمریکا، مواضع نرمتری نسبت به سیاستهای فشار حداکثری رئیسجمهور سلف خود در پیشگرفته است؛ اما تجربه نشان میدهد هرگونه خطای محاسباتی ایران، از جانب رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده بدون پاسخ نخواهد ماند.
اقتصاد ایران که تحتفشارهای سهجانبه تحریمهای ایالاتمتحده، قیمتهای پایین نفت و اثرات همهگیری ویروس کرونا قرار دارد با محدودیت دسترسی به منابع مالی خارجی و محدودیت نقدینگی در داخل مواجه است. از طرف دیگر، افزایش مخارج دولت تا حدی از طریق پولی کردن کسری بودجه تأمین میشود که در اثر این سیاست، فشارهای تورمی بالا به قوت خود در اقتصاد باقی خواهد ماند.البته، باگذشت زمان طی دوره پیشبینی، دولت تلاش خواهد کرد هزینههای مرتبط با ویروس کرونا را مهار کند و درعینحال، افزایش قیمت و افزایش صادرات نفت باعث رشد درآمدهای کشور خواهد شد؛ بنابراین، انتظار میرود کسری بودجه در بازه زمانی 24-2023 الی 26-2025 بهطور متوسط به میزان 1.5 درصد از تولید ناخالص داخلی تثبیت شود.
ایران میتواند در مقابل تحریمها مقاومت کند
در بخش دیگری از این گزارش، به سند همکاری 25 ساله ایران و چین پرداختهشده است. این توافق قصد دارد نشان دهد که ایران هم از پشتوانه اقتصادی بینالمللی برای مقاومت در برابر تحریمها برخوردار است و هم حمایت سیاسی لازم را در ارتباط با تقاضای خود مبنی بر لغو تحریمها پیش از بازگشت به اجرای کامل توافق هستهای دارد.
سند همکاری ایران و چین این دیدگاه را تقویت میکند که ایران مادامیکه در انتظار رفع تحریمهای ایالاتمتحده است بر تقویت روابط اقتصادی خود با چین متمرکز خواهد شد، بهویژه در زمینه ترغیب چین به خرید نفت بیشتر در ازای دسترسی ترجیحی به قراردادهای زیرساختی در ایران برای شرکتهای چینی.
بازی آمریکا را رصد کنیم
گزارش اکونومیست و گزارشهای مشابه بهوضوح نشان میدهد که اساسا نباید بر روی «اقتصاد تحریم محور» یا «اقتصاد برجام محور» حسابی بازکنیم. آمریکا در حوزه اقتصادی، درصدد است با قرار دادن نقطه ثقل اقتصادی کشور بر مبنای «برجام»، مانع از تحقق ظرفیتهای بالقوه نهفته در حوزه اقتصاد و صنعت کشور شود. به عبارت بهتر، غرب روزنه نفوذ اقتصادی خود درکشور را بر مبنای جا انداختن « اقتصاد متأثر از تحریم» در حوزه مالی و اعتباری کشور قرار داده است.
همانگونه که بارها عنوانشده است، ازآنجاکه برجام بهصورت بالقوه توسط آمریکا قابلنقض است ( و این موضوع در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز به اثبات رسید)، نمیتوان از آن بهعنوان یک نقطه ثقل در معادلات اقتصادی کشور اتکا کرد. بدیهی است که در این برهه تعیینکننده، باید نسبت به مقوله «اقتصاد درونزا» یا همان اقتصاد مقاومتی بهمثابه تنها نسخه مقابله بانفوذ اقتصادی غرب در دوران پسابرجام نگریست. در این میان، بیاعتمادی نسبت بهطرف مقابل و اصول اقتصادی ایجاب میکند بهجای تکیهبر یک «ظرفیت قابلتغییر»، به ظرفیت داخلی کشور که متغیری از اخم و لبخند دشمنان ما نیست، استناد کنیم.
درصورتیکه «اقتصاد مقاومتی» به مبنا و الگوی ما در حوزه مالی و اعتباری و گردش سرمایه در داخل و خارجی از کشور تبدیلشده و «برجام» در ذیل این ساختار تعریف گردد، در این حوزه ضمن بستن راه نفوذ دشمن خواهیم توانست اقتصاد خود را بهصورت بنیادین و اصولی بازتعریف کرده و برنده این رقابت پیچیده با آمریکا باشیم.بااینحال اگر «برجام» و «تحریمها» بخواهند به روح حاکم بر کالبد اقتصادی کشور تبدیل شوند و اقتصاد مقاومتی در ذیل این نگاه بازدارنده یا حتی در عرض آن تعریف شود، ما بهجای «کنشگری» در عرصه اقتصاد، صرفا در مقام «واکنش » قرار خواهیم گرفت. در اینجا توان و ظرفیت داخلی جای خود را به بازی بازیگران خارجی خواهد داد.نباید تجربه بازی هیجانی اما تلخ دولت فعلی را در بین سالهای 1392 تا الان را فراموش کرد. قطعا در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد، باید طرحی نو درانداخت تا شاهد وقوع بحرانهایی ازایندست نباشیم.
درنهایت اینکه شرایط امروز ، علاوه بر آنکه بهصورت ذاتی و به دلیل آنارشی حاکم بر روابط بینالملل پیچیده است، به دلیل تلاش دشمن برای نفوذ گسترده و همزمان در حوزههای متعدد اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی کشور بهشدت حساس و سرنوشتساز است. ازاینرو باید مراقب باشیم قطعات پازلی به نام «ایران قدرتمند» را نادرست یا جابهجا نچینیم.قطعا در این خصوص لازم است به فرموده رهبر معظم انقلاب عمل کرده و «استراتژی خنثیسازی تحریمها»را بر «استراتژی رفع تحریمها» ترجیح دهیم. بدون شک، در این صورت دیگر حضور یا عدم حضور یک حزب و گروه خاص در آمریکا یا خروج یا عدم خروج این کشور از توافق هستهای، تأثیری درحرکت روبهجلوی اقتصادی کشورمان نخواهد داشت.
درحالیکه برخی محافل داخلی اصرار دارند که آمریکا قصد بازگشت کامل به برجام دارد، شواهد موجود نشاندهنده عدم پایبندی ذاتی دو حزب سنتی این کشور( دموکراتها و جمهوریخواهان) در قبال این توافق است. بر این اساس، کمترین تضمینی در خصوص پایبندی دولت بایدن به برجام نیز وجود ندارد.در چنین شرایطی تکلیف دولت جمهوریخواه بعدی آمریکا نیز مشخص است!
گزارش اکونومیست چه میگوید؟
واحد اطلاعات اکونومیست دریکی از تحلیلهای جدید خود (مورخ 4 آوریل 2021) به پیشبینی وضعیت اقتصاد ایران در 5 سال آینده پرداخته است. بر اساس این گزارش، باوجود سه سال رکود عمیق کشور و تحریمهای مستمر ایالاتمتحده، ایران همچنان دومین اقتصاد بزرگ منطقه با دومین نرخ جمعیت است که در صورت تنشزدایی روابط با آمریکا (هرچند بعید به نظر میرسد)، چشمانداز اغواکنندهای برای سرمایهگذاران خواهد داشت؛ بهعبارتدیگر، چشمانداز اقتصاد ایران به کاهش یا عدم کاهش تحریمهای ایالاتمتحده وابستگی بسیاری دارد.
بر اساس پیشبینی این گزارش، با توجه به انگیزههای هر دو طرف، احتمالاً تا سال 2022 توافق موقت برای کاهش غنیسازی اورانیوم در مقابل کاهش تحریمهای نفتی ایران حاصل خواهد شد؛ اما این توافق دیری نخواهد پایید و در بلندمدت، اختلافات اساسی بین دو کشور، به تیرگی روابط آنها تا سال 2024 خواهد انجامید.این گزارش تأکید میکند: باوجوداینکه جو بایدن، رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده آمریکا، مواضع نرمتری نسبت به سیاستهای فشار حداکثری رئیسجمهور سلف خود در پیشگرفته است؛ اما تجربه نشان میدهد هرگونه خطای محاسباتی ایران، از جانب رئیسجمهور جدید ایالاتمتحده بدون پاسخ نخواهد ماند.
اقتصاد ایران که تحتفشارهای سهجانبه تحریمهای ایالاتمتحده، قیمتهای پایین نفت و اثرات همهگیری ویروس کرونا قرار دارد با محدودیت دسترسی به منابع مالی خارجی و محدودیت نقدینگی در داخل مواجه است. از طرف دیگر، افزایش مخارج دولت تا حدی از طریق پولی کردن کسری بودجه تأمین میشود که در اثر این سیاست، فشارهای تورمی بالا به قوت خود در اقتصاد باقی خواهد ماند.البته، باگذشت زمان طی دوره پیشبینی، دولت تلاش خواهد کرد هزینههای مرتبط با ویروس کرونا را مهار کند و درعینحال، افزایش قیمت و افزایش صادرات نفت باعث رشد درآمدهای کشور خواهد شد؛ بنابراین، انتظار میرود کسری بودجه در بازه زمانی 24-2023 الی 26-2025 بهطور متوسط به میزان 1.5 درصد از تولید ناخالص داخلی تثبیت شود.
ایران میتواند در مقابل تحریمها مقاومت کند
در بخش دیگری از این گزارش، به سند همکاری 25 ساله ایران و چین پرداختهشده است. این توافق قصد دارد نشان دهد که ایران هم از پشتوانه اقتصادی بینالمللی برای مقاومت در برابر تحریمها برخوردار است و هم حمایت سیاسی لازم را در ارتباط با تقاضای خود مبنی بر لغو تحریمها پیش از بازگشت به اجرای کامل توافق هستهای دارد.
سند همکاری ایران و چین این دیدگاه را تقویت میکند که ایران مادامیکه در انتظار رفع تحریمهای ایالاتمتحده است بر تقویت روابط اقتصادی خود با چین متمرکز خواهد شد، بهویژه در زمینه ترغیب چین به خرید نفت بیشتر در ازای دسترسی ترجیحی به قراردادهای زیرساختی در ایران برای شرکتهای چینی.
بازی آمریکا را رصد کنیم
گزارش اکونومیست و گزارشهای مشابه بهوضوح نشان میدهد که اساسا نباید بر روی «اقتصاد تحریم محور» یا «اقتصاد برجام محور» حسابی بازکنیم. آمریکا در حوزه اقتصادی، درصدد است با قرار دادن نقطه ثقل اقتصادی کشور بر مبنای «برجام»، مانع از تحقق ظرفیتهای بالقوه نهفته در حوزه اقتصاد و صنعت کشور شود. به عبارت بهتر، غرب روزنه نفوذ اقتصادی خود درکشور را بر مبنای جا انداختن « اقتصاد متأثر از تحریم» در حوزه مالی و اعتباری کشور قرار داده است.
همانگونه که بارها عنوانشده است، ازآنجاکه برجام بهصورت بالقوه توسط آمریکا قابلنقض است ( و این موضوع در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز به اثبات رسید)، نمیتوان از آن بهعنوان یک نقطه ثقل در معادلات اقتصادی کشور اتکا کرد. بدیهی است که در این برهه تعیینکننده، باید نسبت به مقوله «اقتصاد درونزا» یا همان اقتصاد مقاومتی بهمثابه تنها نسخه مقابله بانفوذ اقتصادی غرب در دوران پسابرجام نگریست. در این میان، بیاعتمادی نسبت بهطرف مقابل و اصول اقتصادی ایجاب میکند بهجای تکیهبر یک «ظرفیت قابلتغییر»، به ظرفیت داخلی کشور که متغیری از اخم و لبخند دشمنان ما نیست، استناد کنیم.
درصورتیکه «اقتصاد مقاومتی» به مبنا و الگوی ما در حوزه مالی و اعتباری و گردش سرمایه در داخل و خارجی از کشور تبدیلشده و «برجام» در ذیل این ساختار تعریف گردد، در این حوزه ضمن بستن راه نفوذ دشمن خواهیم توانست اقتصاد خود را بهصورت بنیادین و اصولی بازتعریف کرده و برنده این رقابت پیچیده با آمریکا باشیم.بااینحال اگر «برجام» و «تحریمها» بخواهند به روح حاکم بر کالبد اقتصادی کشور تبدیل شوند و اقتصاد مقاومتی در ذیل این نگاه بازدارنده یا حتی در عرض آن تعریف شود، ما بهجای «کنشگری» در عرصه اقتصاد، صرفا در مقام «واکنش » قرار خواهیم گرفت. در اینجا توان و ظرفیت داخلی جای خود را به بازی بازیگران خارجی خواهد داد.نباید تجربه بازی هیجانی اما تلخ دولت فعلی را در بین سالهای 1392 تا الان را فراموش کرد. قطعا در حوزه سیاست خارجی و اقتصاد، باید طرحی نو درانداخت تا شاهد وقوع بحرانهایی ازایندست نباشیم.
درنهایت اینکه شرایط امروز ، علاوه بر آنکه بهصورت ذاتی و به دلیل آنارشی حاکم بر روابط بینالملل پیچیده است، به دلیل تلاش دشمن برای نفوذ گسترده و همزمان در حوزههای متعدد اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی کشور بهشدت حساس و سرنوشتساز است. ازاینرو باید مراقب باشیم قطعات پازلی به نام «ایران قدرتمند» را نادرست یا جابهجا نچینیم.قطعا در این خصوص لازم است به فرموده رهبر معظم انقلاب عمل کرده و «استراتژی خنثیسازی تحریمها»را بر «استراتژی رفع تحریمها» ترجیح دهیم. بدون شک، در این صورت دیگر حضور یا عدم حضور یک حزب و گروه خاص در آمریکا یا خروج یا عدم خروج این کشور از توافق هستهای، تأثیری درحرکت روبهجلوی اقتصادی کشورمان نخواهد داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
خسارت ۳۶۸میلیون دلاری شرکتهای صهیونیستی در جنگ غزه
اتحادیه تولیدکنندگان اسرائیل در بیانیهای خسارتهای تحمیلشده به شرکتهای صهیونیستی را ۳۶۸میلیون دلار تخمین زد.به گزارش تسنیم به نقل از خبرگزاری رویترز، اتحادیه تولیدکنندگان رژیم صهیونیستی اعلام کرد که شرکتهای این رژیم در طول جنگ اخیر غزه بهمیزان 1.2 میلیارد شکل (368 میلیون دلار) متحمل خسارت شدهاند.بر اساس گزارش خبرگزاری رویترز نماینده حدود 1500 شرکت و 400 هزار کارگر این اتحادیه افزود که بیشترین خسارت بهدلیل ماندن کارمندان و کارگران در خانههایشان بهدلیل شلیک موشکهای مقاومت غزه است.بر اساس گزارش اتحادیه مذکور حدود یکسوم کارگران در جنوب فلسطین اشغالی در محل کار حضور نداشتند، درحالیکه حدود 10٪ در خانههای مناطق نزدیک به مرکز تجاری کشور در مرکز نهاد اقامت داشتند. در این بیانیه همچنین آمده است که نبود کارگران منجر به کاهش چشمگیر تولید شرکتهای صنعتی، کاهش فروش و آسیب مستقیم به درآمدها شد.
موشکهای مقاومت که به فلسطین اشغالی پرتاب میشدند خسارت زیادی را به رژیم صهیونیستی وارد کردند. دفتر رسانهای حماس خسارت وارده به کارخانهها، منطقه صنعتی این بخش و سایر تأسیسات را 40 میلیون دلار و خسارتهای واردشده به بخش انرژی را 22 میلیون دلار اعلام کرد.
موشکهای مقاومت که به فلسطین اشغالی پرتاب میشدند خسارت زیادی را به رژیم صهیونیستی وارد کردند. دفتر رسانهای حماس خسارت وارده به کارخانهها، منطقه صنعتی این بخش و سایر تأسیسات را 40 میلیون دلار و خسارتهای واردشده به بخش انرژی را 22 میلیون دلار اعلام کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
آمریکا از همان ابتدا به برجام پایبند نبود
یک تحلیلگر آمریکایی تأکید کرد: آمریکا از همان دوران ریاست جمهوری اوباما به برجام پایبند نبود.
استفان لندمن در گفتوگو با« رسالت» در خصوص آخرین وضعیت توافق هستهای اظهار داشت :«آنچه مسلم است اینکه توافق هستهای کمترین اهمیت و اصالتی برای مقامات آمریکایی ندارد. در این خصوص کمترین تفاوتی میان دموکراتها و جمهوریخواهان وجود ندارد. حتی در سال 2015 میلادی و از همان زمان امضای توافق هستهای نیز مشاهده کردیم که دولت اوباما نیز به آن پایبند نبود و به بهانهها و عناوین مختلف این توافق را نقض کرد. این موضوع، در آینده نیز صادق خواهد بود.»
این تحلیلگر آمریکایی افزود: «بدیهی است که آمریکا درصدد گسترش اعمال محدودیتها علیه ایران در حوزههای مختلف است. از سوی دیگر، ترس آمریکا از اسرائیل نیز در شکلگیری رفتار و رویکرد مقامات دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در قبال برجام و دیگر پدیدههای حوزه سیاست خارجی آمریکا بیتأثیر نیست.در چنین شرایطی نمیتوان ادعا کرد که آمریکا به یک توافق بینالمللی مانند برجام پایبند بوده یا پایبند خواهد ماند.»
استفان لندمن در گفتوگو با« رسالت» در خصوص آخرین وضعیت توافق هستهای اظهار داشت :«آنچه مسلم است اینکه توافق هستهای کمترین اهمیت و اصالتی برای مقامات آمریکایی ندارد. در این خصوص کمترین تفاوتی میان دموکراتها و جمهوریخواهان وجود ندارد. حتی در سال 2015 میلادی و از همان زمان امضای توافق هستهای نیز مشاهده کردیم که دولت اوباما نیز به آن پایبند نبود و به بهانهها و عناوین مختلف این توافق را نقض کرد. این موضوع، در آینده نیز صادق خواهد بود.»
این تحلیلگر آمریکایی افزود: «بدیهی است که آمریکا درصدد گسترش اعمال محدودیتها علیه ایران در حوزههای مختلف است. از سوی دیگر، ترس آمریکا از اسرائیل نیز در شکلگیری رفتار و رویکرد مقامات دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در قبال برجام و دیگر پدیدههای حوزه سیاست خارجی آمریکا بیتأثیر نیست.در چنین شرایطی نمیتوان ادعا کرد که آمریکا به یک توافق بینالمللی مانند برجام پایبند بوده یا پایبند خواهد ماند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
آدرس غلط غربیها در خصوص داعش
-
بازی کاخ سفید با نام تحریمها
-
خسارت ۳۶۸میلیون دلاری شرکتهای صهیونیستی در جنگ غزه
-
آمریکا از همان ابتدا به برجام پایبند نبود