
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 22
دولت روحانی واقعا بینظیر بود!
سید محمد بحرینیان
«ما در سیاست پیروز شدیم و آثار آن در اقتصاد مشاهده شد.» این بخشی از سخنان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در آخرین روزهای ریاست جمهوری است. علاوه بر او، معاون اول، سخنگو و برخی دستاندرکاران دولت هم از بینظیر بودن خدمات خود نسبت به ۵ دهه گذشته سخن گفتهاند. ازقضا ما هم بر این باوریم که دولت آقای روحانی در چند دهه اخیر نظیر نداشته است، اما چرا؟ بخوانید:
یک. مسئله اول رویکردی است. رئیسجمهور محترم و همکاران ارشدشان پس از ۸ سال هنوز متوجه نشدهاند که ریشه تحریم و تخاصم علیه ایران اسلامی چیست، زمینههای آن کدام است و چگونه میتوان از اثر و شدت آن کاست. طبیعی هم هست که راهحل غلطی برگزینند و مثلا تصور کنند گفتوگویشان با چند رئیس دولتی که حتی ورود دارو به ایران را تحریم میکنند، باعث شده سایه جنگ از سر ملت دور شود. میگویند اگر ترامپ در آمریکا به قدرت نمیرسید، وضعیت ما خوب بود اما حواسشان نیست که خود این سخن، بزرگترین نشانه از فهم و رویکرد غلط به مسائل خارجی است. اگر قرار بود تغییر دولتی در آمریکا، سیاستهای دولت ایران را با شکست مواجه کند و به بنبست بکشاند، دیگر چه نیازی به انقلاب اسلامی بود. همین حالا هم نمونههایی در منطقه ما و در جهان هستند که با راه افتادن ناوهای آمریکایی از غرب، در اینسوی دنیا دولتهایشان سقوط میکند یا از تصمیمات خود منصرف میشود اما مگر قرار است ایران چنین کشوری باشد؟! ما با تمام ضعفها و اشکالات ساختاری و گرفتاریهای اقتصادیمان، همانیم که در بیست سال گذشته در چندین آوردگاه منطقهای در راستای منافع ملی پنجه در پنجه آمریکا و دنبالههای ریزودرشتش انداختهایم و پیروز بودهایم. اشکال اصلی دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی هم همین است که باور نکردهاند دوران شکست یک سیاست در ایران با تغییر یک دولت در آمریکا گذشته است.
دو. اشکال اساسی دوم در حوزه سیاست داخلی است. نگاهی که همهچیز را معطل غرب و بهویژه آمریکا میکند، طبیعی است که به توان داخلی اعتماد نکند، دنبال راهحلهای مبتکرانه نباشد و الگوهای پوسیده و کهنه را مجددا تکرار کند.
یکی از چهرههای ارشد دولت که معاون ستاد آقای روحانی در انتخابات ۹۲ بود با تمسخر ظرفیتهای کشور بهصراحت میگفت: «کدام توان داخلی؟ فناوری ما درست کردن قورمهسبزی و آبگوشت بزباش است.» در هشت سال گذشته اغلب شاخصهای دانشگاهی و پژوهشی و سنجههای تولیدات علمی ما در منطقه و جهان افت کردهاند یا حداقل از شتابشان کاسته شده است. در برخی حوزهها نیازمند واردات بیشتر شدهایم و در مسیر خودکفایی، چندگام رو به عقب برداشتهایم.
سه. مسئله سوم جامعه و امور اجتماعی است. دولتی که ادعا میکند زبان دنیا را میفهمد، حتی نتوانسته با مردم خود کشور سخن بگوید و شاهد پایینترین میزان سرمایه اجتماعی دولت بهویژه در سالهای پایانی این دولت بودهایم. خروجی برخورد از موضع نخوت با مردم و رسانهها، عدم همراهی مردم در سیاستهایی همچون هدفمندی یارانهها و پایین آمدن نرخ مشارکت در انتخابات است. اطلاعرسانی ضعیف در حوزههای متعدد که نمونه بارزش ماجرای بنزین است، بحرانساز شد. بر اساس بررسیهای میدانی، حس ناامیدی و میل به مهاجرت در این سالها افزایش یافت و لطمههای جدی به سرمایه اجتماعی کشور وارد آمد.
چهار. مسئله چهارم اقتصاد است. هرکس دو حوزه پیشین را -هرچند همه موارد مستند به آمار یا تحلیلهای معتبر است- نپذیرد از حوزه سوم نمیتواند بگذرد، چراکه مسئله از جنس رویکرد نیست. عملکرد اقتصادی دولت بهصورت کمّی ثبتشده و قابل ارزیابی است. خوب است دولتمردان در آستانه خداحافظی بهجای تمجید از موفقیتهای نداشته، از سقوط وحشتناک ارزش پول ملی بگویند، از تورم بگویند که تنها در همین سال ۹۹ دو برابر پیشبینی خودشان بود، از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه بگویند که تاوانش را دولتهای آینده و ملت ایران خواهد داد، از رشد نقدینگی و نابسامانی بازار ارز، طلا و محصولات مختلف بگویند، از کاهش شاخص قدرت خرید بگویند و خلاصه به مردم پاسخ دهند که در این هشت سال چه گذشت که سفرههایشان کوچکتر و زندگیشان سختتر شد. اکونومیست اخیرا گزارش داده بود که در سالهای اخیر، باوجود کوچک شدن کیک اقتصاد ایران، تعداد ثروتمندان و سهم آنها از اقتصاد کشور افزایش داشته است و این یعنی طبقات پایین و میانی اقتصاد ایران، علاوه بر تحریم خارجی، از تحریم مضاعف داخلی و دولتی هم رنجبردهاند.
پنج. ستاد آقای روحانی در انتخابات ۹۶ شعار میداد که «به عقب برنمیگردیم». اما کار را بهجایی رساندهاند که جز اندکی مدیر دولتی یا وارداتچی و رانتخوار، همه میگویند ایکاش حداقل میشد به عقب برگردیم!
«ما در سیاست پیروز شدیم و آثار آن در اقتصاد مشاهده شد.» این بخشی از سخنان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در آخرین روزهای ریاست جمهوری است. علاوه بر او، معاون اول، سخنگو و برخی دستاندرکاران دولت هم از بینظیر بودن خدمات خود نسبت به ۵ دهه گذشته سخن گفتهاند. ازقضا ما هم بر این باوریم که دولت آقای روحانی در چند دهه اخیر نظیر نداشته است، اما چرا؟ بخوانید:
یک. مسئله اول رویکردی است. رئیسجمهور محترم و همکاران ارشدشان پس از ۸ سال هنوز متوجه نشدهاند که ریشه تحریم و تخاصم علیه ایران اسلامی چیست، زمینههای آن کدام است و چگونه میتوان از اثر و شدت آن کاست. طبیعی هم هست که راهحل غلطی برگزینند و مثلا تصور کنند گفتوگویشان با چند رئیس دولتی که حتی ورود دارو به ایران را تحریم میکنند، باعث شده سایه جنگ از سر ملت دور شود. میگویند اگر ترامپ در آمریکا به قدرت نمیرسید، وضعیت ما خوب بود اما حواسشان نیست که خود این سخن، بزرگترین نشانه از فهم و رویکرد غلط به مسائل خارجی است. اگر قرار بود تغییر دولتی در آمریکا، سیاستهای دولت ایران را با شکست مواجه کند و به بنبست بکشاند، دیگر چه نیازی به انقلاب اسلامی بود. همین حالا هم نمونههایی در منطقه ما و در جهان هستند که با راه افتادن ناوهای آمریکایی از غرب، در اینسوی دنیا دولتهایشان سقوط میکند یا از تصمیمات خود منصرف میشود اما مگر قرار است ایران چنین کشوری باشد؟! ما با تمام ضعفها و اشکالات ساختاری و گرفتاریهای اقتصادیمان، همانیم که در بیست سال گذشته در چندین آوردگاه منطقهای در راستای منافع ملی پنجه در پنجه آمریکا و دنبالههای ریزودرشتش انداختهایم و پیروز بودهایم. اشکال اصلی دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی هم همین است که باور نکردهاند دوران شکست یک سیاست در ایران با تغییر یک دولت در آمریکا گذشته است.
دو. اشکال اساسی دوم در حوزه سیاست داخلی است. نگاهی که همهچیز را معطل غرب و بهویژه آمریکا میکند، طبیعی است که به توان داخلی اعتماد نکند، دنبال راهحلهای مبتکرانه نباشد و الگوهای پوسیده و کهنه را مجددا تکرار کند.
یکی از چهرههای ارشد دولت که معاون ستاد آقای روحانی در انتخابات ۹۲ بود با تمسخر ظرفیتهای کشور بهصراحت میگفت: «کدام توان داخلی؟ فناوری ما درست کردن قورمهسبزی و آبگوشت بزباش است.» در هشت سال گذشته اغلب شاخصهای دانشگاهی و پژوهشی و سنجههای تولیدات علمی ما در منطقه و جهان افت کردهاند یا حداقل از شتابشان کاسته شده است. در برخی حوزهها نیازمند واردات بیشتر شدهایم و در مسیر خودکفایی، چندگام رو به عقب برداشتهایم.
سه. مسئله سوم جامعه و امور اجتماعی است. دولتی که ادعا میکند زبان دنیا را میفهمد، حتی نتوانسته با مردم خود کشور سخن بگوید و شاهد پایینترین میزان سرمایه اجتماعی دولت بهویژه در سالهای پایانی این دولت بودهایم. خروجی برخورد از موضع نخوت با مردم و رسانهها، عدم همراهی مردم در سیاستهایی همچون هدفمندی یارانهها و پایین آمدن نرخ مشارکت در انتخابات است. اطلاعرسانی ضعیف در حوزههای متعدد که نمونه بارزش ماجرای بنزین است، بحرانساز شد. بر اساس بررسیهای میدانی، حس ناامیدی و میل به مهاجرت در این سالها افزایش یافت و لطمههای جدی به سرمایه اجتماعی کشور وارد آمد.
چهار. مسئله چهارم اقتصاد است. هرکس دو حوزه پیشین را -هرچند همه موارد مستند به آمار یا تحلیلهای معتبر است- نپذیرد از حوزه سوم نمیتواند بگذرد، چراکه مسئله از جنس رویکرد نیست. عملکرد اقتصادی دولت بهصورت کمّی ثبتشده و قابل ارزیابی است. خوب است دولتمردان در آستانه خداحافظی بهجای تمجید از موفقیتهای نداشته، از سقوط وحشتناک ارزش پول ملی بگویند، از تورم بگویند که تنها در همین سال ۹۹ دو برابر پیشبینی خودشان بود، از ۴۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه بگویند که تاوانش را دولتهای آینده و ملت ایران خواهد داد، از رشد نقدینگی و نابسامانی بازار ارز، طلا و محصولات مختلف بگویند، از کاهش شاخص قدرت خرید بگویند و خلاصه به مردم پاسخ دهند که در این هشت سال چه گذشت که سفرههایشان کوچکتر و زندگیشان سختتر شد. اکونومیست اخیرا گزارش داده بود که در سالهای اخیر، باوجود کوچک شدن کیک اقتصاد ایران، تعداد ثروتمندان و سهم آنها از اقتصاد کشور افزایش داشته است و این یعنی طبقات پایین و میانی اقتصاد ایران، علاوه بر تحریم خارجی، از تحریم مضاعف داخلی و دولتی هم رنجبردهاند.
پنج. ستاد آقای روحانی در انتخابات ۹۶ شعار میداد که «به عقب برنمیگردیم». اما کار را بهجایی رساندهاند که جز اندکی مدیر دولتی یا وارداتچی و رانتخوار، همه میگویند ایکاش حداقل میشد به عقب برگردیم!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
حکمت بدبینی رهبر انقلاب به غرب در دولت روحانی واضح شد
حانیه مسجودی
سید محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران و عضو هیئتعلمی دانشکده مطالعات جهان در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به فرمایشات رهبری مبنی بر اینکه «دیگران باید از تجربههای دولت فعلی استفاده کنند، این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب، در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد.» بیان کرد: این مسئله نشان میدهد که حرف رهبری طی 8 سال گذشته در مورد آمریکا و رابطه با غرب به اثبات رسید و ثابت شد که پیشبینی رهبری در این مورد از ابتدا درست بوده است.وی افزود: برای همه روشن بود که ایشان به مذاکرات بدبین بودند و از ابتدا نیز به دولت توصیه میکردند که علیرغم مذاکرات مستقل از ادعاها و قولهای غربیها رفتار کنند و به نتیجه و روند مذاکرات تکیه نکنند. ایشان بارها تأکید کردند که دولت به رفتار آمریکا و اروپا امیدوار نباشد.مرندی ادامه داد: به اثبات رسیدن نظر رهبر انقلاب نیز نشان داد که شناخت ایشان در مورد غربیها بسیار عمیق است. ازطرف دیگر نتایج 8 ساله دولت در سیاست خارجی و بینتیجه ماندن برجام و مذاکرات تصریح کرد که رهبری در این سالها چقدر برای دولت احترام قائل بوده است. این کارشناس مسائل بینالملل تأکید کرد: البته همه ما میدانیم که ایشان از ابتدا بدبین بودند و برای همه روشن است که رهبر انقلاب وضعیت فعلی را از ابتدا پیشبینی میکردند. اما اجازه دادند تا دولت مذاکره کند، اجازه دادند دولت برجام را امضا کند و زمانی که آمریکا از برجام خارج شد دولت در برجام باقی بماند و بعد از آمدن بایدن بازهم اجازه دادند که برای اجرای کامل برجام مذاکره صورت گیرد. بنابراین ایشان تمام اجازهها را به دولت دادند.او گفت: این مسئله نشان میدهد رهبری علیرغم بدبینی به غربیها اختیارات گستردهای را به دولت داد تا به اهدافش برسد و حتی امتیازات گستردهای که دولت در برجام به غربیها داده بود را به احترام رأی ملت پذیرفت. تمام این مسائل بهرغم اینکه بدبین بودند و دولت نیز از خطوط قرمز ایشان عبور کرده بود.
فرمایشات رهبری تعیین نقشه راه دولت بعدی است
مرندی خاطرنشان کرد: این نکته بسیار مهمی است و زمانی که رهبری این سخنان را مطرح کرده و تأکید میکنند که دولت روحانی به درس عبرت تبدیلشده، عملا توصیهای به دولت بعدی است. ایشان درواقع به دولت بعدی تأکید میکند که به غربیها اعتماد نکنند و در این زمینه راه دولت روحانی را نروند.عضو هیئتعلمی دانشکده مطالعات جهان عنوان کرد: چراکه وقت زیادی را برای صبر و انتظار به امید غربیها تلف کردیم و دولت بعدی دیگر مجاز نیست این کار را انجام دهد. ایشان با صحبتهای اخیرشان تأکید کردند که دولت جدید باید به سمت توسعه کشور برود و منتظر و معطل آمریکا و اروپا نماند.مرندی یادآور شد: اگر منش دولت آینده این باشد که از تجربیات دولت فعلی بهدرستی استفاده کند یک پیام به غربیهاست که ما نیازی به آنها نداریم و زمانی که کشور بدون توجه به غربیها به سمت سازندگی و توسعه و ایجاد رابطه جدید با کشورهای همسایه، منطقه و کشورهای قدرتمند بینالمللی میرود غربیها انگیزه بیشتری برای تجدیدعهد پیدا میکنند.تحلیلگر مسائل آمریکا میگوید: غربیها در سالهای اخیر چه در دوران اوباما، چه در دوران ترامپ و چه در دولت بایدن سعی کردند کشور ما را معطل نگهدارند و مانع توسعه کشورمان شوند. هم درزمینه هستهای و هم دفاعی. آنها حتی میخواهند مانع شوند که جمهوری اسلامی ایران جلوی افراطیگری گروههای تروریستی را بگیرد. وی افزود: با این سیاست درحوزه دفاعی و امنیتی ناموفق بودند اما در حوزه اقتصادی توانستند به موفقیتهای نسبی برسند. اما پیام اخیر رهبر به این معناست که ما دیگر منتظر شما نمیمانیم و اگر آمریکاییها و اروپاییها قصد تجدیدنظر در رفتارشان داشتند برجام موجود است.استاد دانشگاه تهران در انتها بیان میکند: لذا توافق برجام را با تمام ضعف و قوت اجرا خواهیم کرد اما اگر نمیخواهند برجام را اجرایی کنند منتظرشان نمینشینیم و شرکای جدیدی را پیدا میکنیم و خودمان با استفاده از ظرفیتهای داخلی کشور به سمت توسعه حداکثری پیش خواهیم رفت.
سید محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران و عضو هیئتعلمی دانشکده مطالعات جهان در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به فرمایشات رهبری مبنی بر اینکه «دیگران باید از تجربههای دولت فعلی استفاده کنند، این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب، در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد.» بیان کرد: این مسئله نشان میدهد که حرف رهبری طی 8 سال گذشته در مورد آمریکا و رابطه با غرب به اثبات رسید و ثابت شد که پیشبینی رهبری در این مورد از ابتدا درست بوده است.وی افزود: برای همه روشن بود که ایشان به مذاکرات بدبین بودند و از ابتدا نیز به دولت توصیه میکردند که علیرغم مذاکرات مستقل از ادعاها و قولهای غربیها رفتار کنند و به نتیجه و روند مذاکرات تکیه نکنند. ایشان بارها تأکید کردند که دولت به رفتار آمریکا و اروپا امیدوار نباشد.مرندی ادامه داد: به اثبات رسیدن نظر رهبر انقلاب نیز نشان داد که شناخت ایشان در مورد غربیها بسیار عمیق است. ازطرف دیگر نتایج 8 ساله دولت در سیاست خارجی و بینتیجه ماندن برجام و مذاکرات تصریح کرد که رهبری در این سالها چقدر برای دولت احترام قائل بوده است. این کارشناس مسائل بینالملل تأکید کرد: البته همه ما میدانیم که ایشان از ابتدا بدبین بودند و برای همه روشن است که رهبر انقلاب وضعیت فعلی را از ابتدا پیشبینی میکردند. اما اجازه دادند تا دولت مذاکره کند، اجازه دادند دولت برجام را امضا کند و زمانی که آمریکا از برجام خارج شد دولت در برجام باقی بماند و بعد از آمدن بایدن بازهم اجازه دادند که برای اجرای کامل برجام مذاکره صورت گیرد. بنابراین ایشان تمام اجازهها را به دولت دادند.او گفت: این مسئله نشان میدهد رهبری علیرغم بدبینی به غربیها اختیارات گستردهای را به دولت داد تا به اهدافش برسد و حتی امتیازات گستردهای که دولت در برجام به غربیها داده بود را به احترام رأی ملت پذیرفت. تمام این مسائل بهرغم اینکه بدبین بودند و دولت نیز از خطوط قرمز ایشان عبور کرده بود.
فرمایشات رهبری تعیین نقشه راه دولت بعدی است
مرندی خاطرنشان کرد: این نکته بسیار مهمی است و زمانی که رهبری این سخنان را مطرح کرده و تأکید میکنند که دولت روحانی به درس عبرت تبدیلشده، عملا توصیهای به دولت بعدی است. ایشان درواقع به دولت بعدی تأکید میکند که به غربیها اعتماد نکنند و در این زمینه راه دولت روحانی را نروند.عضو هیئتعلمی دانشکده مطالعات جهان عنوان کرد: چراکه وقت زیادی را برای صبر و انتظار به امید غربیها تلف کردیم و دولت بعدی دیگر مجاز نیست این کار را انجام دهد. ایشان با صحبتهای اخیرشان تأکید کردند که دولت جدید باید به سمت توسعه کشور برود و منتظر و معطل آمریکا و اروپا نماند.مرندی یادآور شد: اگر منش دولت آینده این باشد که از تجربیات دولت فعلی بهدرستی استفاده کند یک پیام به غربیهاست که ما نیازی به آنها نداریم و زمانی که کشور بدون توجه به غربیها به سمت سازندگی و توسعه و ایجاد رابطه جدید با کشورهای همسایه، منطقه و کشورهای قدرتمند بینالمللی میرود غربیها انگیزه بیشتری برای تجدیدعهد پیدا میکنند.تحلیلگر مسائل آمریکا میگوید: غربیها در سالهای اخیر چه در دوران اوباما، چه در دوران ترامپ و چه در دولت بایدن سعی کردند کشور ما را معطل نگهدارند و مانع توسعه کشورمان شوند. هم درزمینه هستهای و هم دفاعی. آنها حتی میخواهند مانع شوند که جمهوری اسلامی ایران جلوی افراطیگری گروههای تروریستی را بگیرد. وی افزود: با این سیاست درحوزه دفاعی و امنیتی ناموفق بودند اما در حوزه اقتصادی توانستند به موفقیتهای نسبی برسند. اما پیام اخیر رهبر به این معناست که ما دیگر منتظر شما نمیمانیم و اگر آمریکاییها و اروپاییها قصد تجدیدنظر در رفتارشان داشتند برجام موجود است.استاد دانشگاه تهران در انتها بیان میکند: لذا توافق برجام را با تمام ضعف و قوت اجرا خواهیم کرد اما اگر نمیخواهند برجام را اجرایی کنند منتظرشان نمینشینیم و شرکای جدیدی را پیدا میکنیم و خودمان با استفاده از ظرفیتهای داخلی کشور به سمت توسعه حداکثری پیش خواهیم رفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
آمریکا وحدت میان کشورهای منطقه را برنمیتابد
وزیر امور خارجه سابق لبنان تأکید کرد : واشنگتن و متحدانش هرگز اتحاد و همدلی کشورهای منطقه را برنمیتابند .
عدنان منصور در گفتوگو با« رسالت» اظهار داشت :
«واشنگتن اساسا اتحاد استراتژیک و حتی تاکتیکی میان بازیگران در منطقه را برنمیتابد، مگر آنکه چنین اتحادی در راستای اهداف و منافع آن و رژیم صهیونیستی باشد. بر همین اساس آمریکا نهایت تلاشها ی خود را صورت میدهد تا به هر نحو ممکن مانع از ایجاد چنین پیوستگی و اتحادی در منطقه غرب آسیا شود. بحرانسازیهای دائمی آمریکا در منطقه نیز از همین حقیقت نشئت میگیرد. »
عدنان منصور افزود:
« شاید برخی تصور کنند که جابهجایی قدرت میان دموکراتها و جمهوریخواهان، این روند را سریع یا کند میکند اما این تصور خطاست. ایجاد بحران در منطقه و جلوگیری از اتحاد بازیگران منطقهای ، یکی از راهکارهای کلان و مشترک دو حزب سنتی آمریکا محسوب میشود. »
عدنان منصور در گفتوگو با« رسالت» اظهار داشت :
«واشنگتن اساسا اتحاد استراتژیک و حتی تاکتیکی میان بازیگران در منطقه را برنمیتابد، مگر آنکه چنین اتحادی در راستای اهداف و منافع آن و رژیم صهیونیستی باشد. بر همین اساس آمریکا نهایت تلاشها ی خود را صورت میدهد تا به هر نحو ممکن مانع از ایجاد چنین پیوستگی و اتحادی در منطقه غرب آسیا شود. بحرانسازیهای دائمی آمریکا در منطقه نیز از همین حقیقت نشئت میگیرد. »
عدنان منصور افزود:
« شاید برخی تصور کنند که جابهجایی قدرت میان دموکراتها و جمهوریخواهان، این روند را سریع یا کند میکند اما این تصور خطاست. ایجاد بحران در منطقه و جلوگیری از اتحاد بازیگران منطقهای ، یکی از راهکارهای کلان و مشترک دو حزب سنتی آمریکا محسوب میشود. »

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
گام به گام مسکن با تورم
نفیسه امامی
بر اساس گزارش رسمی بانک مرکزی متوسط قیمت یک مترمربع زیربنای واحد مسکونی معاملهشده در شهر تهران در تیرماه سال جاری نسبت به ماه مشابه سال قبل 43.7 درصد افزایشیافته است و به ۳۰ میلیون و ۴۴ هزار تومان رسیده است.
متوسط قیمت خریدوفروش یک مترمربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی شهر تهران نسبت به ماه قبل 1.3 درصد افزایش را نشان میدهد. رشد قیمت مسکن در ماههای فروردین، اردیبهشت و خردادماه 1400 به ترتیب، 91.7 و 69.7 و 56.6 درصد بوده است.
در تیرماه سال1400 تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 5.1 هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل 0.6 و 63.9 درصد کاهش نشان میدهد.
در بخش اجاره نیز شاخص کرایه مسکن در شهر تهران و کل مناطق شهری در تیر 1400 نشاندهنده رشد به ترتیب 34.9 و 38.7 درصد نسبت به تیر 99 است.
طبق اعلام بانک مرکزی، در خرداد ۱۴۰۰ متوسط قیمت یک مترمربع مسکن در شهر تهران ۲۹ میلیون و ۶۷۰ هزار تومان بوده که نسبت به ماه قبل و مدت مشابه در سال قبل به ترتیب ۳ و ۵۶.۶ درصد افزایش یافته است. قیمت مسکن در ماههای فروردین و اردیبهشت 1400 طبق اطلاعات و آمارهای رسمی با کاهش مواجه شده است و این روند بر اساس برخی نشانهها در خردادماه نیز ادامه داشت.
به گواه بعضی از تحلیلگران بازار قیمت مسکن به دلایلی همچون رکود معاملات، افت شدید توان متقاضیان و تعدیل چشمانداز تورمی تا پایان سال افزایش چندانی پیدا نمیکند و پایینتر از نرخ تورم عمومی خواهد بود. طی سه دهه گذشته قیمت مسکن تقریبا هزار و 200 برابر شده است علت اصلی آن کمبود عرضه نسبت به تقاضاست.
کشور با کمبود 5 میلیون واحدی خانه روبهرواست و تا زمانی که این مشکل وجود دارد نمیتوان انتظار سقوط قیمت و رشد منطقی در این بخش را داشت.
انتظار پایین آمدن قیمت مسکن را نداشته باشیم
مهدی سلطانمحمدی، کارشناس بازار مسکن در گفتوگو با «رسالت» درباره وضعیت بازار فعلی مسکن گفت: با توجه به افزایش بیش از 40 درصدی قیمت خانه در تیرماه امسال در قیاس با سال قبل، هنوز قیمتها از اسفندماه سال قبل کمتر هستند و به عبارتی در طول چهار ماه گذشته تقریبا ثابت مانده است. این در شرایطی است که تورم قابلتوجهی را در کشور شاهد هستیم به این معنا که قیمت نسبی مسکن در حال کاهش است.
وی اضافه کرد: با توجه به اینکه ارزش پول کاهش پیداکرده و قیمت همه کالاها افزایش داشته است و قیمت تمامشده خانه به علت تورم بالای قیمت مصالح ساختمانی هم بالا رفته است، قیمت مسکن در طول چهار ماه گذشته تقریبا ثابت بوده و شیب افزایش قیمتها تقریبا متوقف مانده و به نظر میرسد کموبیش این روند ادامه داشته باشد.
سلطان محمدی با اشاره به عدم رونق خریدوفروش در بازار گفت: بعد از رشد شدید قیمت مسکن از سه سال قبل بازار با رکود مواجه شد، اما از آبان ماه سال قبل در بعضی از ماهها شیب قیمتها گاهی روند صعودی و گاهی روند نزولی پیدا کرد.
وی ادامه داد: نمیتوانیم انتظار داشته باشیم قیمتهای اسمی مسکن کاهش پیدا کند زیرا وقتی تورم بالای 40 درصد در جامعه باشد، باید انتظار افزایش قیمت را داشت، اما به نظر میرسد قیمت مسکن اگر هم بالا برود کمتر از تورم خواهد بود.
این کارشناس مسکن درباره بالا رفتن قیمت سیمان و احتمال تأثیر آن در گرانی قیمت خانه گفت: گرانی در سیمان به علت وقفهای که در تولید آن به وجود آمد، رخ داد و این مشکل در بخش تولید فولاد به علت قطعی برق هم رخ داد اما چون این معضل پایدار نخواهد بود و هزینه سیمان هم در قیمت تمامشده ساختمان خیلی زیاد نیست، به همین جهت اگر تورمی هم به وجود بیاید بسیار ناچیز خواهد بود.
سلطان محمدی درباره آینده وضعیت بازار مسکن با حضور دولت جدید گفت: مسائل مختلفی ازجمله نگاه دولت به این بخش، وضعیت برجام، تورم، کسری بودجه و درآمدهای نفتی در ایجاد تغییرات در بازار تأثیرگذار است. بنابراین هیچکس با قاطعیت نمیتواند از حالا تغییرات قیمتی در ماههای آینده را پیشبینی کند.
وی در پایان اظهار کرد: اگر پارامترهای بازار تغییر عمیقی نداشته باشد و حول مسائل متعارف باشد، انتظار جهش بالا و یا سقوط قیمتها را نداریم و آرامش نسبی در بازار حاکم میشود و میزان افزایش قیمت مسکن از تورم هم پایینتر خواهد بود.
بازار مسکن از رکود خارج نشده است
مصطفی قلیخسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک نیز درباره بازار فعلی مسکن به «رسالت» گفت: اعلام آمارهای تورمی باعث تشنج در بازار میشود. مشخص نیست دادههایی که مرکز آمار یا بانک مرکزی اعلام میکنند از چه طریقی آماده میشود. معتقدم اگر مرکز آمار و یا سازمانهای دیگر درباره وضعیت مسکن گزارشی ارائه نکنند، شرایط بهمراتب بهتر میشود.
وی بابیان اینکه وزارت دفاع به صنعتی دست پیدا کرده که ساختمانسازی سرعت بیشتری پیدا میکند، گفت: وزارت راه و شهرسازی طی سالهای اخیر نتوانست به وظایف خود عمل کند و در شرایطی که مشاورین املاک هیچ نقشی در بالا بردن قیمتها نداشتند اما از سوی وزارت راه و شهرسازی متهم به گران کردن قیمت خانه شدند.
قلیخسروی مالکان خانهها را تعیینکننده قیمتها عنوان کرد و افزود: مشاوران به دنبال دریافت کمیسیون خود هستند و هرچقدر قیمتها پایین باشند، رونق در خریدوفروش و اجاره افزایش پیدا میکند. تورم برای خرید خانه جهش زیادی پیدا کرد و بسیاری دیگر امکان خرید ندارند درنتیجه بازار رونق زیادی ندارد.
وی با اشاره به نرخگذاری ۲۵ درصدی برای سقف اجارهبها از سوی دولت گفت: تجربه نشان داده این نرخگذاریها جواب نمیدهد و هرگز عملیاتی نمیشود. آنچهکه در کف بازار وجود دارد با آنچهکه طرحهای وزارت راه و شهرسازی و ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح میکنند متفاوت است.
رئیس اتحادیه مشاوران املاک در پایان اعلام کرد: بازار مسکن از رکود خارج نشده و امیدوارم با حضور دولت جدید نگاه صحیحی به بخش مسکن صورت بگیرد تا کمبود 5 میلیون واحد مسکن در کشور رفع شود.
بر اساس گزارش رسمی بانک مرکزی متوسط قیمت یک مترمربع زیربنای واحد مسکونی معاملهشده در شهر تهران در تیرماه سال جاری نسبت به ماه مشابه سال قبل 43.7 درصد افزایشیافته است و به ۳۰ میلیون و ۴۴ هزار تومان رسیده است.
متوسط قیمت خریدوفروش یک مترمربع زیربنای واحد مسکونی معامله شده از طریق بنگاههای معاملات ملکی شهر تهران نسبت به ماه قبل 1.3 درصد افزایش را نشان میدهد. رشد قیمت مسکن در ماههای فروردین، اردیبهشت و خردادماه 1400 به ترتیب، 91.7 و 69.7 و 56.6 درصد بوده است.
در تیرماه سال1400 تعداد معاملات آپارتمانهای مسکونی شهر تهران به 5.1 هزار واحد مسکونی رسید که نسبت به ماه قبل و ماه مشابه سال قبل 0.6 و 63.9 درصد کاهش نشان میدهد.
در بخش اجاره نیز شاخص کرایه مسکن در شهر تهران و کل مناطق شهری در تیر 1400 نشاندهنده رشد به ترتیب 34.9 و 38.7 درصد نسبت به تیر 99 است.
طبق اعلام بانک مرکزی، در خرداد ۱۴۰۰ متوسط قیمت یک مترمربع مسکن در شهر تهران ۲۹ میلیون و ۶۷۰ هزار تومان بوده که نسبت به ماه قبل و مدت مشابه در سال قبل به ترتیب ۳ و ۵۶.۶ درصد افزایش یافته است. قیمت مسکن در ماههای فروردین و اردیبهشت 1400 طبق اطلاعات و آمارهای رسمی با کاهش مواجه شده است و این روند بر اساس برخی نشانهها در خردادماه نیز ادامه داشت.
به گواه بعضی از تحلیلگران بازار قیمت مسکن به دلایلی همچون رکود معاملات، افت شدید توان متقاضیان و تعدیل چشمانداز تورمی تا پایان سال افزایش چندانی پیدا نمیکند و پایینتر از نرخ تورم عمومی خواهد بود. طی سه دهه گذشته قیمت مسکن تقریبا هزار و 200 برابر شده است علت اصلی آن کمبود عرضه نسبت به تقاضاست.
کشور با کمبود 5 میلیون واحدی خانه روبهرواست و تا زمانی که این مشکل وجود دارد نمیتوان انتظار سقوط قیمت و رشد منطقی در این بخش را داشت.
انتظار پایین آمدن قیمت مسکن را نداشته باشیم
مهدی سلطانمحمدی، کارشناس بازار مسکن در گفتوگو با «رسالت» درباره وضعیت بازار فعلی مسکن گفت: با توجه به افزایش بیش از 40 درصدی قیمت خانه در تیرماه امسال در قیاس با سال قبل، هنوز قیمتها از اسفندماه سال قبل کمتر هستند و به عبارتی در طول چهار ماه گذشته تقریبا ثابت مانده است. این در شرایطی است که تورم قابلتوجهی را در کشور شاهد هستیم به این معنا که قیمت نسبی مسکن در حال کاهش است.
وی اضافه کرد: با توجه به اینکه ارزش پول کاهش پیداکرده و قیمت همه کالاها افزایش داشته است و قیمت تمامشده خانه به علت تورم بالای قیمت مصالح ساختمانی هم بالا رفته است، قیمت مسکن در طول چهار ماه گذشته تقریبا ثابت بوده و شیب افزایش قیمتها تقریبا متوقف مانده و به نظر میرسد کموبیش این روند ادامه داشته باشد.
سلطان محمدی با اشاره به عدم رونق خریدوفروش در بازار گفت: بعد از رشد شدید قیمت مسکن از سه سال قبل بازار با رکود مواجه شد، اما از آبان ماه سال قبل در بعضی از ماهها شیب قیمتها گاهی روند صعودی و گاهی روند نزولی پیدا کرد.
وی ادامه داد: نمیتوانیم انتظار داشته باشیم قیمتهای اسمی مسکن کاهش پیدا کند زیرا وقتی تورم بالای 40 درصد در جامعه باشد، باید انتظار افزایش قیمت را داشت، اما به نظر میرسد قیمت مسکن اگر هم بالا برود کمتر از تورم خواهد بود.
این کارشناس مسکن درباره بالا رفتن قیمت سیمان و احتمال تأثیر آن در گرانی قیمت خانه گفت: گرانی در سیمان به علت وقفهای که در تولید آن به وجود آمد، رخ داد و این مشکل در بخش تولید فولاد به علت قطعی برق هم رخ داد اما چون این معضل پایدار نخواهد بود و هزینه سیمان هم در قیمت تمامشده ساختمان خیلی زیاد نیست، به همین جهت اگر تورمی هم به وجود بیاید بسیار ناچیز خواهد بود.
سلطان محمدی درباره آینده وضعیت بازار مسکن با حضور دولت جدید گفت: مسائل مختلفی ازجمله نگاه دولت به این بخش، وضعیت برجام، تورم، کسری بودجه و درآمدهای نفتی در ایجاد تغییرات در بازار تأثیرگذار است. بنابراین هیچکس با قاطعیت نمیتواند از حالا تغییرات قیمتی در ماههای آینده را پیشبینی کند.
وی در پایان اظهار کرد: اگر پارامترهای بازار تغییر عمیقی نداشته باشد و حول مسائل متعارف باشد، انتظار جهش بالا و یا سقوط قیمتها را نداریم و آرامش نسبی در بازار حاکم میشود و میزان افزایش قیمت مسکن از تورم هم پایینتر خواهد بود.
بازار مسکن از رکود خارج نشده است
مصطفی قلیخسروی، رئیس اتحادیه مشاوران املاک نیز درباره بازار فعلی مسکن به «رسالت» گفت: اعلام آمارهای تورمی باعث تشنج در بازار میشود. مشخص نیست دادههایی که مرکز آمار یا بانک مرکزی اعلام میکنند از چه طریقی آماده میشود. معتقدم اگر مرکز آمار و یا سازمانهای دیگر درباره وضعیت مسکن گزارشی ارائه نکنند، شرایط بهمراتب بهتر میشود.
وی بابیان اینکه وزارت دفاع به صنعتی دست پیدا کرده که ساختمانسازی سرعت بیشتری پیدا میکند، گفت: وزارت راه و شهرسازی طی سالهای اخیر نتوانست به وظایف خود عمل کند و در شرایطی که مشاورین املاک هیچ نقشی در بالا بردن قیمتها نداشتند اما از سوی وزارت راه و شهرسازی متهم به گران کردن قیمت خانه شدند.
قلیخسروی مالکان خانهها را تعیینکننده قیمتها عنوان کرد و افزود: مشاوران به دنبال دریافت کمیسیون خود هستند و هرچقدر قیمتها پایین باشند، رونق در خریدوفروش و اجاره افزایش پیدا میکند. تورم برای خرید خانه جهش زیادی پیدا کرد و بسیاری دیگر امکان خرید ندارند درنتیجه بازار رونق زیادی ندارد.
وی با اشاره به نرخگذاری ۲۵ درصدی برای سقف اجارهبها از سوی دولت گفت: تجربه نشان داده این نرخگذاریها جواب نمیدهد و هرگز عملیاتی نمیشود. آنچهکه در کف بازار وجود دارد با آنچهکه طرحهای وزارت راه و شهرسازی و ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح میکنند متفاوت است.
رئیس اتحادیه مشاوران املاک در پایان اعلام کرد: بازار مسکن از رکود خارج نشده و امیدوارم با حضور دولت جدید نگاه صحیحی به بخش مسکن صورت بگیرد تا کمبود 5 میلیون واحد مسکن در کشور رفع شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
انتظار انقلاب اداری از دولت مردمی
وحید عظیمنیا
امیرکبیر همچنان که دست در شال کمر گذاشته بود و از پلههای کاخ گلستان پایین میآمد، عزم را جدی کرد تا حداقل برای سه سال هم که شده چرخ توسعه در ایران بچرخد و طعم گس قدم گذاشتن در مسیر آبادانی را هرچند کوتاه به مردمان ایران بچشاند. قائممقام ناصرالدینشاه که از بد روزگار در زمان خود به دنیا نیامده بود و نگونبختانه به دامان قهوه قجری گرفتارشده بود، سنگ بنای اصلاحات گسترده را در ایران گذاشت. امیرکبیر با اعزام محصلین به خارج از کشور برای تحصیل علوم و تأسیس مدرسه دارالفنون زمینه را برای شکلگیری نهادهای بوروکراسی به مفهوم امروز آن فراهم آورد. او اقدامات گستردهای در زمینه پاکسازی دربار و جلوگیری از سوءاستفادهها انجام داد. قطع مستمری شاهزادگان و درباریان، سران عشایر و صاحبان نفوذ، بستر شکلگیری یک حکومت وابسته به قانون و مقررات را ایجاد کرد. اما درست از زمانی که ناصرالدینشاه در شبی تلخ سنگبر شیشه عمر امیر زد چرخش دوران برعکس همه زمانها فرزندان نابابی را از خاک حاصلخیز ایران به بار آورد که اصلاحات را تنها در موی پریشان، کلاه پهلوی و کروات خلاصه کردند.
درواقع باروی کار آمدن رضاخان مقطع دیگری از مدرنیسم در کشور ایجاد شد. او که شیفته مظاهر غرب بود، سعی میکرد مملکت را بهزور مدرن سازد. سپس با ایجاد ارتشی جدید امنیت راهها را برقرار کرد و بسیاری از حاکمیتهای محلی را سرکوب کرد. در دوره رضاخان فقر و ناتوانی دولت با بهرهبرداری مناسب از ذخایر نفتی از بین رفت. او کشور را به استانهایی که یک حاکمیت نظامی و یک حاکمیت غیرنظامی داشت، تقسیم کرد.
در این شبکه نظامی-اداری، قوانینی برای مدرنیزه کردن خدمات اداری، مالی و قضائی تصویب شد که میتوان به تجدید سازمان وزارت عدلیه و تأسیس سازمان ثبتاحوال اشاره کرد. نمونههای دیگر اصلاحات بوروکراتیک این دوره شامل جادهسازی، ساخت راهآهن، گسترش وسایل ارتباطی، آموزش عالی، بازسازی و
مدرن سازی پایتخت، اجبار به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، تأسیس بانک ملی ایران، چاپ اسکناس و ایجاد شبکههای پستی است درمجموع در دوره رضاشاه تشکیلات اداری مختلف ازجمله شهرداری، شهربانی، پیشه و هنر، دارایی، دادگستری و وزارت کشور نظام تازهای یافتند، اما چشم بستن بیقیدوشرط بر روی سنتها و ارزشهای ایرانی و ضدیت با اسلام، رضاخان را با تمام خدماتش در مقابل ارتش انگلیس تنها گذاشت و جزایر موریس پذیرایش شد.
اما راه پدر را پسر هم رفت تا جایی که به چشم آبیها
گفت از ما چشم قهوهایها یاد بگیرید، اما بنده خدا نمیدانست پول مفت نفت باعث اعتمادبهنفس کاذب شده است. با حمایت همهجانبه محمدرضا شاه، آمریکاییها سازمان برنامهوبودجه را ایجاد کردند و انگلیسیها شرکت نفت را ساماندهی کردند! سازمان اداری آن روز کاملا پیشرفته و مدرن بود، اما برای مردمی که اکثریت آنان از کمترین سطح بهداشت، معیشت و سواد برخوردار بودند سودی نداشت. عدم ارتباط میان ادارات دولتی کمکم باعث ایجاد جزیرههایی ناکارآمد در سیستم بوروکراتیک آن زمان شد. در این دوره تعداد وزارتخانهها رو به فزونی گذاشت و طی ۳۰ سال تعداد ۸ وزارتخانه ایجاد شد. با افزایش درآمدهای نفتی و عدم وجود نظارت بر نظام اداری، فساد در دستگاههای اداری کشور افزایش یافت تا جایی که مصدق در دهه ۳۰ به اصلاح نظام اداری پرداخت. وی شماری از افسران را بازنشسته کرد، حقوق قضات را افزایش داد و اموال کسانی را که مالیات پرداخت نکرده بودند، را توقیف کرد. تصویب قانون «از کجا آوردهای» از مهمترین اقدامات اصلاحی این دوره بود، اما کودتای ۲۸ مرداد امانش نداد و مشکلات نظام اداری آنقدر زیاد شد که روزبهروز میزان نارضایتی مردم را افزایش یافت و به انقلاب اسلامی در دهه ۵۰ منتهی شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی مشکلات گذشته انباشته شد و بهناچار انقلاب اداری مجددا در دستور کار قرار گرفت بهطوریکه در مقدمه قانون اساسی، بخش قوه مجریه، بر این موضوع تأکید شده است که نظام بوروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیتهای پیش از انقلاب اسلامی است بهشدت خرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید. دربند ۱۰ اصل سوم قانون اساسی نیز «ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضروری» بهعنوان یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران پیشبینیشده است.
بااینوجود نظام اداری کشور همچنان بهمانند سنگ سنگینی است که بهپای یک غریق بسته
شده است هر چه دستگاه اداری کشور عریض و طویل باشد فساد، ناکارآمدی، عدم شایستهسالاری، عدم بهرهوری بالا، اسراف منابع، اتلاف نیروی انسانی و ... افزایش می یابد.
تضاد منافع بین بخشهای اداری
در حقیقت میتوان گفت مهمترین مشکلات کنونی دستگاه اداری کشور وجود تضاد منافع بین بخشهای مختلف اداری و عدم ارتباط مؤثر بین آنها است. تضاد منافع در بین بخشهای مختلف علاوه بر ایجاد ارتباطات زیرزمینی عدم اجرای قوانین و انواع رانت و فساد را به دنبال دارد.
یکی دیگر از موارد مهم عدم گردش نخبگانی و مدیریتی در دستگاه اداری کشور است برای مثال فردی که بازنشسته اداره بیمه است با اتمام دوره خدمتش بهعنوان مشاور وارد دستگاه شرکتهای بیمهای میشود و تمام راه و چاههای دور زدن قانون را بهخوبی تدوین میکند! و یا برخی وارد هیئتمدیره شرکتهای دولتی میشوند! بهطورکلی نظام اداری کشور دارای ضعفهای راهبردی است مانند ضعف در نگرش راهبردی و التزام به موازین علمی مدیریت، تعدد در مراجع تصمیمگیری در مختصات نظام اداری، تعدد در مراجع عملیاتی نظام اداری، بیتوجهی به هزینه، کیفیت و سرعت ارائه خدمات نظام اداری، تعدد مجاری و درعینحال آشفتگی در نظام بازرسی، توزیع نامناسب اختیارات و تلقی منفی از مفهوم و نقش دولت در کنار سایر موارد موجب شده نظام اداری نه تنها کارایی نداشته باشد بلکه به چاه عمیق منابع مالی، نیروی انسانی و زمان بدل شود.
امید است در دولت جدید تصمیمات جدی برای اصلاحات ساختار اداری کشور گرفته شود؛ اصلاحاتی که فراتر از کلاه پهلوی و تعیین سطح برای روسری فلان قشر از جامعه است. به هر صورت مردم نیک میدانند با قطار «جان لاک» و «کارل پوپر» نمیشود به مدینهالنبی رفت. پس اصلاحات واقعی نظام اداری اجتنابناپذیر است.
امیرکبیر همچنان که دست در شال کمر گذاشته بود و از پلههای کاخ گلستان پایین میآمد، عزم را جدی کرد تا حداقل برای سه سال هم که شده چرخ توسعه در ایران بچرخد و طعم گس قدم گذاشتن در مسیر آبادانی را هرچند کوتاه به مردمان ایران بچشاند. قائممقام ناصرالدینشاه که از بد روزگار در زمان خود به دنیا نیامده بود و نگونبختانه به دامان قهوه قجری گرفتارشده بود، سنگ بنای اصلاحات گسترده را در ایران گذاشت. امیرکبیر با اعزام محصلین به خارج از کشور برای تحصیل علوم و تأسیس مدرسه دارالفنون زمینه را برای شکلگیری نهادهای بوروکراسی به مفهوم امروز آن فراهم آورد. او اقدامات گستردهای در زمینه پاکسازی دربار و جلوگیری از سوءاستفادهها انجام داد. قطع مستمری شاهزادگان و درباریان، سران عشایر و صاحبان نفوذ، بستر شکلگیری یک حکومت وابسته به قانون و مقررات را ایجاد کرد. اما درست از زمانی که ناصرالدینشاه در شبی تلخ سنگبر شیشه عمر امیر زد چرخش دوران برعکس همه زمانها فرزندان نابابی را از خاک حاصلخیز ایران به بار آورد که اصلاحات را تنها در موی پریشان، کلاه پهلوی و کروات خلاصه کردند.
درواقع باروی کار آمدن رضاخان مقطع دیگری از مدرنیسم در کشور ایجاد شد. او که شیفته مظاهر غرب بود، سعی میکرد مملکت را بهزور مدرن سازد. سپس با ایجاد ارتشی جدید امنیت راهها را برقرار کرد و بسیاری از حاکمیتهای محلی را سرکوب کرد. در دوره رضاخان فقر و ناتوانی دولت با بهرهبرداری مناسب از ذخایر نفتی از بین رفت. او کشور را به استانهایی که یک حاکمیت نظامی و یک حاکمیت غیرنظامی داشت، تقسیم کرد.
در این شبکه نظامی-اداری، قوانینی برای مدرنیزه کردن خدمات اداری، مالی و قضائی تصویب شد که میتوان به تجدید سازمان وزارت عدلیه و تأسیس سازمان ثبتاحوال اشاره کرد. نمونههای دیگر اصلاحات بوروکراتیک این دوره شامل جادهسازی، ساخت راهآهن، گسترش وسایل ارتباطی، آموزش عالی، بازسازی و
مدرن سازی پایتخت، اجبار به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، تأسیس بانک ملی ایران، چاپ اسکناس و ایجاد شبکههای پستی است درمجموع در دوره رضاشاه تشکیلات اداری مختلف ازجمله شهرداری، شهربانی، پیشه و هنر، دارایی، دادگستری و وزارت کشور نظام تازهای یافتند، اما چشم بستن بیقیدوشرط بر روی سنتها و ارزشهای ایرانی و ضدیت با اسلام، رضاخان را با تمام خدماتش در مقابل ارتش انگلیس تنها گذاشت و جزایر موریس پذیرایش شد.
اما راه پدر را پسر هم رفت تا جایی که به چشم آبیها
گفت از ما چشم قهوهایها یاد بگیرید، اما بنده خدا نمیدانست پول مفت نفت باعث اعتمادبهنفس کاذب شده است. با حمایت همهجانبه محمدرضا شاه، آمریکاییها سازمان برنامهوبودجه را ایجاد کردند و انگلیسیها شرکت نفت را ساماندهی کردند! سازمان اداری آن روز کاملا پیشرفته و مدرن بود، اما برای مردمی که اکثریت آنان از کمترین سطح بهداشت، معیشت و سواد برخوردار بودند سودی نداشت. عدم ارتباط میان ادارات دولتی کمکم باعث ایجاد جزیرههایی ناکارآمد در سیستم بوروکراتیک آن زمان شد. در این دوره تعداد وزارتخانهها رو به فزونی گذاشت و طی ۳۰ سال تعداد ۸ وزارتخانه ایجاد شد. با افزایش درآمدهای نفتی و عدم وجود نظارت بر نظام اداری، فساد در دستگاههای اداری کشور افزایش یافت تا جایی که مصدق در دهه ۳۰ به اصلاح نظام اداری پرداخت. وی شماری از افسران را بازنشسته کرد، حقوق قضات را افزایش داد و اموال کسانی را که مالیات پرداخت نکرده بودند، را توقیف کرد. تصویب قانون «از کجا آوردهای» از مهمترین اقدامات اصلاحی این دوره بود، اما کودتای ۲۸ مرداد امانش نداد و مشکلات نظام اداری آنقدر زیاد شد که روزبهروز میزان نارضایتی مردم را افزایش یافت و به انقلاب اسلامی در دهه ۵۰ منتهی شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی مشکلات گذشته انباشته شد و بهناچار انقلاب اداری مجددا در دستور کار قرار گرفت بهطوریکه در مقدمه قانون اساسی، بخش قوه مجریه، بر این موضوع تأکید شده است که نظام بوروکراسی که زائیده و حاصل حاکمیتهای پیش از انقلاب اسلامی است بهشدت خرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزونتر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید. دربند ۱۰ اصل سوم قانون اساسی نیز «ایجاد نظام اداری صحیح و حذف تشکیلات غیرضروری» بهعنوان یکی از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران پیشبینیشده است.
بااینوجود نظام اداری کشور همچنان بهمانند سنگ سنگینی است که بهپای یک غریق بسته
شده است هر چه دستگاه اداری کشور عریض و طویل باشد فساد، ناکارآمدی، عدم شایستهسالاری، عدم بهرهوری بالا، اسراف منابع، اتلاف نیروی انسانی و ... افزایش می یابد.
تضاد منافع بین بخشهای اداری
در حقیقت میتوان گفت مهمترین مشکلات کنونی دستگاه اداری کشور وجود تضاد منافع بین بخشهای مختلف اداری و عدم ارتباط مؤثر بین آنها است. تضاد منافع در بین بخشهای مختلف علاوه بر ایجاد ارتباطات زیرزمینی عدم اجرای قوانین و انواع رانت و فساد را به دنبال دارد.
یکی دیگر از موارد مهم عدم گردش نخبگانی و مدیریتی در دستگاه اداری کشور است برای مثال فردی که بازنشسته اداره بیمه است با اتمام دوره خدمتش بهعنوان مشاور وارد دستگاه شرکتهای بیمهای میشود و تمام راه و چاههای دور زدن قانون را بهخوبی تدوین میکند! و یا برخی وارد هیئتمدیره شرکتهای دولتی میشوند! بهطورکلی نظام اداری کشور دارای ضعفهای راهبردی است مانند ضعف در نگرش راهبردی و التزام به موازین علمی مدیریت، تعدد در مراجع تصمیمگیری در مختصات نظام اداری، تعدد در مراجع عملیاتی نظام اداری، بیتوجهی به هزینه، کیفیت و سرعت ارائه خدمات نظام اداری، تعدد مجاری و درعینحال آشفتگی در نظام بازرسی، توزیع نامناسب اختیارات و تلقی منفی از مفهوم و نقش دولت در کنار سایر موارد موجب شده نظام اداری نه تنها کارایی نداشته باشد بلکه به چاه عمیق منابع مالی، نیروی انسانی و زمان بدل شود.
امید است در دولت جدید تصمیمات جدی برای اصلاحات ساختار اداری کشور گرفته شود؛ اصلاحاتی که فراتر از کلاه پهلوی و تعیین سطح برای روسری فلان قشر از جامعه است. به هر صورت مردم نیک میدانند با قطار «جان لاک» و «کارل پوپر» نمیشود به مدینهالنبی رفت. پس اصلاحات واقعی نظام اداری اجتنابناپذیر است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
پنهانکاری آمریکا در خصوص بیماری روانی بایدن
گروه بینالملل
اگرچه بسیاری از سیاستمداران آمریکایی ازجمله روسای جمهور این کشور ، ابتلا به معضلات و اختلالات روانی را صرفا نوعی اتهام زنی از سوی رقبای خود قلمداد میکنند، اما گزارشهای مستندی که از سوی روانپزشکان و متخصصین اختلالات شناختی و رفتاری در طول سالهای متعدد در ایالاتمتحده منتشر شده است، نشاندهنده صحت بسیاری از این موارد است.
طی روزهای اخیر سخنان زیادی در خصوص زوال عقلی جوبایدن رئیسجمهور فعلی ایالاتمتحده آمریکا شنیده میشود. کار به جایی رسیده است که برخی منابع آمریکایی از احتمال کنارهگیری خودخواسته از قدرت و جایگزینی کامالا هریس معاون وی تا قبل از سال 2024 خبر میدهند. گافهای مکرر بایدن و برخی رفتارهای وی، به این اخبار دامن زده است. بهعنوانمثال، یکی از معروفترین گافهای بایدن که با واکنش رقیبش ترامپ نیز در انتخابات ریاست جمهوری همراه شد، زمانی بود که او بهاشتباه به جای رقابت برای ریاست جمهوری از رقابت برای سنا گفت. ترامپ با تمسخر بایدن گفته بود او حتی نمیداند برای چه مقامی رقابت میکند.
قبلا، در کمپین انتخاباتی دموکراتها نیز بایدن نسبت به ابتلا به برخی اختلالات غیرطبیعی ازجمله عدم تسلط لازم بر رفتارهای خود متهم شده بود. در دسامبر سال 2019 در اوهایو بایدن به یک عضو حزب دموکرات که او را با چند سؤال بیربط گیر انداخته بود بهشدت توپید و ناسزا گفت و فریاد زد: تو یک انسان دروغ گوی لعنتی هستی. سپس یکی از خبرنگاران، بایدن را به دلیل جوش آوردنش سرزنش کرد و به بایدن گفت: شما اینجا درباره نیاز به نزاکت سیاسی سخن میگویید. بایدن در پاسخی خشمگینانه گفت آیا این مؤدبانه نیست کسی را که دروغ میگوید دروغگو بنامیم؟
این ماجرا، در سال 1989 نیز تکرار شده بود! در آن زمان، حمله لفظی بایدن به یک رأیدهنده در دفتر حزب دموکرات در نیوهمشایر باعث شد که اولین کارزار انتخاباتی وی از جریان عادی خارج شود. وقتی «فرانک فاهی» یک آموزگار دبیرستان از بایدن پرسید که در چه مرکز آموزش حقوقی تحصیل کرده است بایدن که آن زمان سناتور ایالت دلاور بود، مثل کوره داغ شد.
او با خشم پاسخ داد: به گمانم من دارای ضریب هوشی بالاتری نسبت به تو هستم. بایدن در مورد سابقه علمی درخشانی صبحت کرد که خبرنگاران بعداً متوجه شدند عمدتاً خیالبافی بوده است. همین مسئله سبب شد تا بایدن کارزار انتخاباتی خود را رها کند تا در مقابل انتقادات بیشتر خبرنگاران و افکار عمومی قرار نگیرد.
سخنان جنجالی یک روانپزشک نروژی
ماجرای معضلات رفتاری و روانشناختی بایدن از زمانی جدیتر شده است که یک روانپزشک نروژی اعلام کرده با تحلیل رفتار و گفتار علنی جو بایدن نشانههای بارزی از ضعفهای شناختی و افول سلامت روانی در او یافته که ممکن است علامت ابتلای او به بیماری زوال عقل باشند. «فرد هگن» روانپزشک معروف نروژی تأکید کرده است که در بدترین سناریو این ریسک وجود دارد که جو بایدن به حدی دچار زوال عقل شود که نتواند حتی جملات را به شکلی معنادار و یا به صورت کامل ادا کند و یا حتی نتواند فعالیتهای مربوط به زندگی روزمره خود را انجام دهد.
هگن در مطلبی نوشت بایدن در کارزار تبلیغاتیاش علائمی جزئی از «فراموشی، بدرفتاری، سردرگمی، گاف دادن و رفتار تهاجمی» را نشان داد درحالیکه اخیرا این علائم وی با سرعتی چشمگیر در حال بدتر شدن هستند.هگن در این مطلبش به این موضوع اشاره کرد که تلاشهایی صورت میگیرد تا ضعفهای بایدن را در مقابل رسانهها و انظار عمومی پنهان کنند. هنگامیکه او در مقابل انظار عمومی ظاهر میشود سخنرانیاش نهایتا 10 دقیقه به طول میانجامد. همچنین او برای ایراد سخنرانی یا از طریق هدفون دستورالعمل دریافت میکند و یا متن سخنرانی را از روی صفحه تله پرامپتر (اتوکیو) میخواند. همچنین هیچکسی خارج از لیست از قبل اعلامشده از مطبوعات نیز اجازه سؤال کردن از او را ندارد.به گفته این روانپزشک، بایدن چند بار در حین مناظره با ضعف در تمرکز، تنزل حافظه و متوقف شدن ناگهانی افکارش مواجه شده است.
تردید دهها ژنرال آمریکایی در خصوص سلامت روانی بایدن
چندی پیش روزنامه انگلیسی «دیلی میل» گزارش کرد، گروهی متشکل از ۱۲۰ افسر نظامی بازنشسته آمریکا با ارسال نامهای به بایدن، ضمن ابراز تردید درباره سلامت روان وی نوشتند که انتخاب وی به عنوان رئیسجمهور آمریکا مشروع نبوده است.
این ژنرالها و دریاداران سابق آمریکایی با ابراز تردید درباره توانایی ذهنی بایدن تصریح کردند: «وضعیت ذهنی و جسمی رئیسجمهور قابلچشمپوشی نیست. وی باید بتواند به سرعت هرروز و شب تصمیمات امنیت ملی دقیقی که شامل تهدیدات در هرکجایی میشود، اتخاذ کند».
هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 و سناتور سابق ایالت نیویورک، یکی دیگر از کسانی است که بحث سلامت روانی وی به صورت جدی در آوردگاه انتخاباتی مطرح شد و کماکان نیز از سوی برخی محافل سیاسی در آمریکا مطرح است! ترامپ نیز در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 از غش کردن کلینتون در آستانه یکی از برنامههای انتخاباتی، بارها از سخنرانیهای کوتاه کلینتون، عدم شادابی، خمیازههای ممتد و سرفههای تیکوار به عنوان نشانههای بیماری و عدم سلامت او یاد کرده بود.
به نظر میرسد ابتلای روسای جمهور آمریکا به معضلات روانی، محدود به سالها و دهههای اخیر نیست! نتیجه یک مطالعه که در سال ۲۰۰۶ انجام شد نشان داد که ۴۹ درصد از همه رؤسای جمهور آمریکا در برهههایی از زندگی خود از بیماری روانی رنج بردهاند. از این میان ۲۷ درصد در زمان تصدیگری نقش ریاست جمهوری و زمانی که در کاخ سفید بودند به بیماریهای روانی مبتلا شدهاند. در این خصوص گزارش مرکز پزشکی دانشگاه دوک در کارولینای شمالی نشان میدهد که 25 درصد روسای جمهور آمریکا ازجمله وودرو ویلسون و جیمز مدیسون معیارهای تشخیصی افسردگی را داشتند. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که تدی روزولت و جان آدامز از اختلال دوقطبی رنج میبردند و توماس جفرسون و یولیسس گرانت با اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم میکردند.حتی معضلات روانی، در رفتار افرادی مانند نیکسون رئیسجمهور جنجالی آمریکا نیز نمود داشت.
اگرچه بسیاری از سیاستمداران آمریکایی ازجمله روسای جمهور این کشور ، ابتلا به معضلات و اختلالات روانی را صرفا نوعی اتهام زنی از سوی رقبای خود قلمداد میکنند، اما گزارشهای مستندی که از سوی روانپزشکان و متخصصین اختلالات شناختی و رفتاری در طول سالهای متعدد در ایالاتمتحده منتشر شده است، نشاندهنده صحت بسیاری از این موارد است.
طی روزهای اخیر سخنان زیادی در خصوص زوال عقلی جوبایدن رئیسجمهور فعلی ایالاتمتحده آمریکا شنیده میشود. کار به جایی رسیده است که برخی منابع آمریکایی از احتمال کنارهگیری خودخواسته از قدرت و جایگزینی کامالا هریس معاون وی تا قبل از سال 2024 خبر میدهند. گافهای مکرر بایدن و برخی رفتارهای وی، به این اخبار دامن زده است. بهعنوانمثال، یکی از معروفترین گافهای بایدن که با واکنش رقیبش ترامپ نیز در انتخابات ریاست جمهوری همراه شد، زمانی بود که او بهاشتباه به جای رقابت برای ریاست جمهوری از رقابت برای سنا گفت. ترامپ با تمسخر بایدن گفته بود او حتی نمیداند برای چه مقامی رقابت میکند.
قبلا، در کمپین انتخاباتی دموکراتها نیز بایدن نسبت به ابتلا به برخی اختلالات غیرطبیعی ازجمله عدم تسلط لازم بر رفتارهای خود متهم شده بود. در دسامبر سال 2019 در اوهایو بایدن به یک عضو حزب دموکرات که او را با چند سؤال بیربط گیر انداخته بود بهشدت توپید و ناسزا گفت و فریاد زد: تو یک انسان دروغ گوی لعنتی هستی. سپس یکی از خبرنگاران، بایدن را به دلیل جوش آوردنش سرزنش کرد و به بایدن گفت: شما اینجا درباره نیاز به نزاکت سیاسی سخن میگویید. بایدن در پاسخی خشمگینانه گفت آیا این مؤدبانه نیست کسی را که دروغ میگوید دروغگو بنامیم؟
این ماجرا، در سال 1989 نیز تکرار شده بود! در آن زمان، حمله لفظی بایدن به یک رأیدهنده در دفتر حزب دموکرات در نیوهمشایر باعث شد که اولین کارزار انتخاباتی وی از جریان عادی خارج شود. وقتی «فرانک فاهی» یک آموزگار دبیرستان از بایدن پرسید که در چه مرکز آموزش حقوقی تحصیل کرده است بایدن که آن زمان سناتور ایالت دلاور بود، مثل کوره داغ شد.
او با خشم پاسخ داد: به گمانم من دارای ضریب هوشی بالاتری نسبت به تو هستم. بایدن در مورد سابقه علمی درخشانی صبحت کرد که خبرنگاران بعداً متوجه شدند عمدتاً خیالبافی بوده است. همین مسئله سبب شد تا بایدن کارزار انتخاباتی خود را رها کند تا در مقابل انتقادات بیشتر خبرنگاران و افکار عمومی قرار نگیرد.
سخنان جنجالی یک روانپزشک نروژی
ماجرای معضلات رفتاری و روانشناختی بایدن از زمانی جدیتر شده است که یک روانپزشک نروژی اعلام کرده با تحلیل رفتار و گفتار علنی جو بایدن نشانههای بارزی از ضعفهای شناختی و افول سلامت روانی در او یافته که ممکن است علامت ابتلای او به بیماری زوال عقل باشند. «فرد هگن» روانپزشک معروف نروژی تأکید کرده است که در بدترین سناریو این ریسک وجود دارد که جو بایدن به حدی دچار زوال عقل شود که نتواند حتی جملات را به شکلی معنادار و یا به صورت کامل ادا کند و یا حتی نتواند فعالیتهای مربوط به زندگی روزمره خود را انجام دهد.
هگن در مطلبی نوشت بایدن در کارزار تبلیغاتیاش علائمی جزئی از «فراموشی، بدرفتاری، سردرگمی، گاف دادن و رفتار تهاجمی» را نشان داد درحالیکه اخیرا این علائم وی با سرعتی چشمگیر در حال بدتر شدن هستند.هگن در این مطلبش به این موضوع اشاره کرد که تلاشهایی صورت میگیرد تا ضعفهای بایدن را در مقابل رسانهها و انظار عمومی پنهان کنند. هنگامیکه او در مقابل انظار عمومی ظاهر میشود سخنرانیاش نهایتا 10 دقیقه به طول میانجامد. همچنین او برای ایراد سخنرانی یا از طریق هدفون دستورالعمل دریافت میکند و یا متن سخنرانی را از روی صفحه تله پرامپتر (اتوکیو) میخواند. همچنین هیچکسی خارج از لیست از قبل اعلامشده از مطبوعات نیز اجازه سؤال کردن از او را ندارد.به گفته این روانپزشک، بایدن چند بار در حین مناظره با ضعف در تمرکز، تنزل حافظه و متوقف شدن ناگهانی افکارش مواجه شده است.
تردید دهها ژنرال آمریکایی در خصوص سلامت روانی بایدن
چندی پیش روزنامه انگلیسی «دیلی میل» گزارش کرد، گروهی متشکل از ۱۲۰ افسر نظامی بازنشسته آمریکا با ارسال نامهای به بایدن، ضمن ابراز تردید درباره سلامت روان وی نوشتند که انتخاب وی به عنوان رئیسجمهور آمریکا مشروع نبوده است.
این ژنرالها و دریاداران سابق آمریکایی با ابراز تردید درباره توانایی ذهنی بایدن تصریح کردند: «وضعیت ذهنی و جسمی رئیسجمهور قابلچشمپوشی نیست. وی باید بتواند به سرعت هرروز و شب تصمیمات امنیت ملی دقیقی که شامل تهدیدات در هرکجایی میشود، اتخاذ کند».
هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 و سناتور سابق ایالت نیویورک، یکی دیگر از کسانی است که بحث سلامت روانی وی به صورت جدی در آوردگاه انتخاباتی مطرح شد و کماکان نیز از سوی برخی محافل سیاسی در آمریکا مطرح است! ترامپ نیز در جریان رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 از غش کردن کلینتون در آستانه یکی از برنامههای انتخاباتی، بارها از سخنرانیهای کوتاه کلینتون، عدم شادابی، خمیازههای ممتد و سرفههای تیکوار به عنوان نشانههای بیماری و عدم سلامت او یاد کرده بود.
به نظر میرسد ابتلای روسای جمهور آمریکا به معضلات روانی، محدود به سالها و دهههای اخیر نیست! نتیجه یک مطالعه که در سال ۲۰۰۶ انجام شد نشان داد که ۴۹ درصد از همه رؤسای جمهور آمریکا در برهههایی از زندگی خود از بیماری روانی رنج بردهاند. از این میان ۲۷ درصد در زمان تصدیگری نقش ریاست جمهوری و زمانی که در کاخ سفید بودند به بیماریهای روانی مبتلا شدهاند. در این خصوص گزارش مرکز پزشکی دانشگاه دوک در کارولینای شمالی نشان میدهد که 25 درصد روسای جمهور آمریکا ازجمله وودرو ویلسون و جیمز مدیسون معیارهای تشخیصی افسردگی را داشتند. آنها همچنین به این نتیجه رسیدند که تدی روزولت و جان آدامز از اختلال دوقطبی رنج میبردند و توماس جفرسون و یولیسس گرانت با اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم میکردند.حتی معضلات روانی، در رفتار افرادی مانند نیکسون رئیسجمهور جنجالی آمریکا نیز نمود داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 25
نیاز نهاد تعلیم به الفبای تحول
گروه اجتماعی
این روزها نام گزینههای احتمالی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش بر سر زبانها افتاده و واكنشهای مختلفی را از سوی فرهنگيان برانگيخته و شبکههای اجتماعی هم اين روزها پر است از بحثهای داغ و اخبار و شايعات درباره وزارتخانهای که با کلی کمبود و نارضایتی و کارهای بر زمین مانده شناخته میشود و بسیاری معتقدند مصائب نظام آموزشی ریشهدار است و هیچ دولتی آن را بهطور قطعی حلوفصل نکرده و انباشت مشکلات، کار را به اینجا رسانده است و تداوم این روند، نارضایتی نیروی انسانی را بیشتر خواهد کرد؛ انسانهایی که کمکم به خاطر مطالبات انباشتهشده، آسایش و آرامش فکری و خانوادگی و انگیزه کار را از دست میدهند. اما معطل ماندن برنامههای تحولی در آموزش و پرورش هم چالش دیگری را برای پرمخاطبترین وزارتخانه کشور رقم زده، تحولاتی که در قالب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمع شده و هنوز فرصت ظهور پیدا نکرده است، بنابراین با توجه به حجم کارهای بر زمین مانده و گستردگی ذینفعان این وزارتخانه و گستردگی جغرافیایی آن، انتخاب وزیری کارآمد بسیار مهم است.
روزنامه «رسالت» بنا ندارد نام محتملترین گزینههای وزارت را ذکر کند اما معلمانی که دغدغههای خود را با نگارش یادداشت برای ما ارسال کردهاند، یک یا چند گزینه را نامبردهاند و از دید خود، توان و قابلیت آنان را برای تکیه زدن بر کرسی این وزارتخانه عریض و طویل در بوته نقد و بررسی قرار دادهاند و برای روی کار آمدن وزیری محبوب و قاطع و موردقبول اكثريت جامعه فرهنگيان به تكاپو افتادهاند و میخواهند صدای خود را به گوش رئیس دولت منتخب برسانند.
تبیین اجمالی یک شاخص برتر
اولین نفر، محمودرضا اسفندیار- کارشناس آموزش است که دیدگاهش را با ما به اشتراک میگذارد و به اجمال سعی کرده به جای معرفی «چه فردی» به بحث «چگونه فردی» بپردازد و شاخصههایی که به زعم نگارنده سطور از مؤلفههای اثرگذار در انتخاب وزیر حوزه تعلیم و تربیت است را تبیین کند: «طی هفتههای اخیر و به محض داغ شدن فضای انتخابات مطالبی در خصوص وزیر آینده در حوزه حاکمیتی و مولد سرمایههای اجتماعی یعنی آموزش و پرورش در رسانهها منتشر شد و پس از انتخاب شخص حجتالاسلام رئیسی این مطالبات رنگ و بویی جدیتر به خود گرفت و حتی به معرفی و حمایت از برخی افراد هم رسیده است.
قطعا همه گزینههایی که تاکنون در رسانهها مطرح شدهاند فارغ از علقههای سیاسی و جناحی هر یک از شاخصههایی برخوردارند و لزوما نمیتوان بر سر زبانها افتادن برخی افراد را صرفا پروپاگاندای رسانهای و یا حمایتهای خاص سیاسی جناحها یا تشکل متبوع ایشان دانست اما آنچه مهمتر از شخص است شاخصههای یک وزیر است. اینکه رئیس دولت سیزدهم با ایجاد سامانهای مشخص، خواهان معرفی افراد صاحب صلاحیت برای تصدی پست وزارت و یا دیگر پستها شده امری مبارک است و اعتنا به افکار عمومی را به فال نیک میگیریم اما جا داشت فرمتی طراحی میشد تا بر مبنای شاخصهایی مشخص برای هر وزیر در هر حوزه فراخوانی جهت افکار سنجی ارائه میشد تا احصاء مهمترین شاخصهای هر وزیر از نظر صاحبنظران هر حوزه دست رئیسجمهور را برای انتخاب باز بگذارد.
بههرروی با توجه به شرایط پر چالش حوزه آموزش رسمی که حاصل انباشت بیش از سه دهه چالش مغفول مانده در این حوزه است بیش از هر چیز شخصیت کاریزماتیک وزیر و مقبولیت او در جامعه فرهنگیان حائز اهمیت است؛ چراکه اگر این شاخص را نتوان در وزیر آتی یافت، دیگر شاخصهای مطرح شاید از حیز انتفاع ساقط گردند. فراموش نکنیم روزگاری این ردا بر تن بزرگان علمی و فرهنگی همچون علیاصغر حکمت، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین شکوهی و بزرگ مردانی چون شهید رجایی و شهید باهنر نشسته است و لذا باید وزیر آگاه باشد که این جایگاه صرفا یک مسئولیت نبوده و بداند که بر جایگاهی تکیه میزند و مسئولیت حوزهای را میپذیرد که از همه حیث حساسترین حوزه اجرایی دولت است؛ حوزهای چندصد هزارنفری از کارکنان متخصص تعلیم و تربیت با قریب به 50 درصد دارای تحصیلات تکمیلی غالبا تخصصی، با گروه هدفی چند 10میلیونی که در این بین نیز بسیاری خود به نحوی از متخصصین حوزه تعلیم هستند، با جایگاهی حاکمیتی و مأموریت خطیر تحقق مراتبی از حیات طیبه ( مصرح در سند تحول بنیادین آوپ) که پیشنیاز آن جامعه صالح است و مسیرش از مدارس صالحه خواهد گذشت. وزیر آتی باید آگاه باشد که چالشهای مغفول مانده تا به امروز، برآمد رویکردی بوده است که به دنبال کمرنگ کردن اصل 30 قانون اساسی، اصل تربیت و پرورش نیروی انسانی متخصص برای بر عهده گرفتن امر خطیر و تخصصی تعلیم و تربیت و درواقع کاهش تصدیگری دولت و اداره ارزانتر این حوزه بوده است تا به زعم خود از محل این صرفهجویی که به قیمت به تنگنا افتادن معیشت قشر فرهیخته فرهنگیان و رشد نرخ آسیبهای اجتماعی تمام شده است در سایر حوزهها هزینه گردد چراکه برخلاف نظر صریح همه اسناد بالادستی و بیانات رهبری در دیدار رسمی با معلمان، مدافعان این نگاه میپندارند هزینه در این حوزه مساوی با سرمایهگذاری نبوده و یا بهواسطه دیر بازده بودن آن، بهتر است اعتبارات هزینهای و یا داراییهای سرمایهای بیشتر به حوزههای زودبازده سوق یابد که کماکان در حوزه سیاستگذاری تعلیم و تربیت طرفداران خاص خود را دارد. وزیر آتی باید آگاه باشد که تاکنون هیچ تناسبی بین امکانات و انتظارات از این حوزه برقرار نبوده و از همین منظر هیچگاه در عمل در اولویتهای مهم هیچیک از دولتهای دوازدهگانه قرار نداشته و در 3 دهه اخیر، بهویژه 8 سال گذشته برون داد آن عدول از اصل 30 قانون اساسی، دور شدن از اصل عدالت آموزشی و فرصتهای برابر برای یادگیری، نرخ رشد دو برابری مدارس خصوصی و شکاف بیشتر در دل مدارس دولتی و طبقهبندی کیفی مدارس بوده است. از این منظر وزیر دولت سیزدهم در درجه اول، باید مراحل توسعه حرفهای را در همین حوزه طی کرده باشد تا با صفر تا صد چالشهای مطروحه دست و پنجه نرم کرده و دریافته باشد که قرار نیست صرف داشتن تخصص، حتی مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت اما نه از جنس مدرسه و معلم بتوان انتظار داشت گروه هدف، طرح و برنامههایش را بدون نقد و تحلیل محتوا پذیرا باشد.
وزیر آتی باید آگاه باشد، بهواسطه مرتفع نشدن بهموقع چالشهایی که به اجمال آمد، عمر مدیریتی 15 وزیر پیش از ایشان را به میانگین کمتر از3 سال کاهش داد و تاب ماندن نداشتند و علیرغم تلاش وافر و تشکیل کارگروهها و جلسات متعدد نتوانستند مهمترین آسیب فعلی یعنی شکاف بین صف و ستاد را ترمیم کرده و نتوانستند مصادیق عینی قانون مدیریت تعارض منافع را در همه سطوح سیاستگذاری و نظارتی بهویژه در سطح شورای عالی به مسئولیتهای دیگر یا خارج از آوپ هدایت کنند. لذا فرض است برگزینههای مطرح فعلی که اگر در خود یارای حل چالشها را نمیبیند، پا به این عرصه نگذارد تا لاجرم هم به سرنوشت اسلاف خود دچار نگردند و هم بیش از پیش حوزه تعلیم و تربیت را با اصرار بر طرحها و برنامههای قائم به خود با خسران روبهرو نسازد.»
لزوم پایبندی به برنامههای توسعه و نقشه جامع علمی کشور
عادل خالقی ثمرین- دبیر جامعه اسلامی فرهنگیان شهر تهران، دومین نفری است که درباره سکاندار آموزش و پرورش در دولت سیزدهم نوشته است: « نظام آموزشی هر جامعه ، گذرگاه نیل به دانایی ملی آن جامعه به شمار میآید به بیان امروزی ، دانش و دانایی ملی هر کشوری رکن و ریشه اصلی توسعه آن کشور است و هر جامعهای زمانی به اهداف متعالی خود دست خواهد یافت که از طریق توسعه انسانی مسیرش را هموار و بنیانهای رشد و توسعه همهجانبه را فراهم نماید. بنابراین مهمترین نهاد هر کشوری در مسیر رشد و توسعه ، سیستم تعلیم و تربیت رسمی آن کشور است. به نظر میرسد از نظر کمی و کیفی و میزان اثرگذاری بر آیندهسازان، وزارتخانهای مهمتر از آموزش و پرورش وجود نداشته باشد. این وزارتخانه، پرمخاطبترین و اثرگذارترین نهاد رسمی کشور است. هرچند در سالهای گذشته تلاشهایی برای بهبود و اصلاح نظام آموزشی کشور بهعمل آمده اما در شرایط کنونی آموزش و پرورش با مسائل و چالشهای جدی و متعددی روبهروست، بنابراین وزیری با این ویژگیها باید سکان امور را در دست گیرد:
1-حتما باید از داخل سیستم و از جنس خود آموزش و پرورش باشد و حتیالامکان سطوح خدمتی در معاونت و مدیریت مدرسه و نیز مراحل مختلف اداری را طی کرده باشد تا بداند در هر سطحی چه چالشهایی ممکن است وجود داشته باشد و برای رفع چالشها، برنامههای مشخصی ارائه نماید.
2-دارای نگرش سیستمی، نظام فکری منسجم و متعالی، ژرفنگری، همفکری و مشورت باشد.
3-توانایی تعامل با بدنه آموزش و پرورش، تشکلهای صنفی و کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، جهت پیشبرد اهداف متعالی آموزش و پرورش را داشته باشد.
4-توانایی برنامهریزی فعال و نظارت بر عملکرد زیرمجموعهها و مهارت در استفاده بهینه از نیروها و توانایی برخورد درست با مقادیر قابلتوجهی از انتظارات و درخواستها از سیستم آموزش و پرورش را داشته باشد. وزیر باید بهمثابه رهبر نظام آموزشی و پرورشی کشور بتوانند از تخصص وتوان نیروها بهطور بهینه در حل مشکلات و تأمین درخواستها یا انتظارات معقولانه از سیستم آموزشی استفاده کنند.
5-به اجرای سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب، سند تحول بنیادین، برنامههای توسعه و نقشه جامع علمی کشور پایبند باشد. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مبتنی بر آرمانهای بلند نظام اسلامی است که مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفته تا جایی که ایشان سند تحول را یک ریلگذاری میداند که میتواند
آموزش و پرورش را به سرمنزل موردنظر برساند، ایشان اعتقاد دارند در چند سالی که از تصویب سند تحول بنیادین میگذرد، کمتر از10درصد از محتوای آن، تحقق پیدا کرده است. مقررشده بود مسئولین نظام آموزش و پرورش کشور علاوه بر اجرای کامل این سند و نصبالعین قراردادن مفاد آن، با استفاده از کارشناسان امر هر ۵سال این سند را موردبازنگری و بروز رسانی قرار دهند. متأسفانه با گذشت بیش از ۱۰سال از تأیید و ابلاغ این سند، نهتنها خبری از بازنگری آن نیست بلکه نحوه و چگونگی اجرای آن هم محل بحث و مناقشه میان مجریان و قانونگذاران است. همین امر حساسیت کار وزیر آینده را در جبران عقبماندگی در عمل به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نشان میدهد.
6-مشرف به اهداف آموزشی و پرورشی دورههای تحصیلی و ساحتهای ششگانه تعلیم و تربیت در تمامی مقاطع مهد و پیشدبستانی، دوره اول ابتدایی، دوره دوم ابتدایی، دوره اول متوسطه و دوره دوم متوسطه، برای نهادینه کردن آموزشهای مبتنی بر هدف و نتیجه و ارتقای مهارتها و توانمندیهای دانشآموزان در زمینههای مختلف باشد.
7-علم و توانمندی لازم در تغییر شیوه
آموزش و پرورش از رویکرد سنتی به سیستم آموزش و پرورش نوین را داشته و بتواند بستر مناسب برای کشف و هدایت استعدادهای درونی دانشآموزان ایجاد نماید.
8-بتواند در دوره وزارت خود رویکرد مدرسه محوری را از شعار به عمل تبدیل نماید.
9-توانایی ارتقای آموزشهای هوشمند و ترکیبی را داشته باشد تا نهاد تحت وزارت وی بتواند علاوه بر برنامههای آموزشی و پرورشی در اختیار، از سایر زمینههای موجود نیز استفاده نموده و آموزش و پرورش فرزندان را تبدیل به یک فرآیند ترکیبی چندرسانهای نماید تا در شرایط عادی از آنها به عنوان مکمل آموزشهای حضوری و در شرایط بحران مثل شیوع بیماریهای واگیردار، بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی از شیوههای جایگزین استفاده نموده تا از بروز هرگونه خللی در روند آموزشی و پرورشی آنان پیشگیری شود.
10-اعتقاد به توسعه فعالیت تشکلهای دانشآموزشی برای ارتقای روند جامعهپذیری، هویتیابی ملی و دینی، کسب شایستگیها و مهارتهای شهروندی را داشته باشد.
11-برنامههایی برای تقویت شادابی و نشاط در مدارس داشته باشد تا دانشآموزان از بودن در مدرسه احساس رضایت و شادابی نمایند.
12-توانایی برقراری سیستمی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دانش آموزان و خانوادهها را داشته باشد.
13- وزیر توانمند در دولت آینده میتواند نگاه اقتصادی به آموزش و پرورش را تغییر داده تا جایی که به آن به عنوان بهترین و مناسبترین محل سرمایهگذاری نگریسته شود. همچنین انتظار میرود که وزیر دولت آینده با فعالسازی فعالیت اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان زمینهای ایجاد نماید که تمامی فرهنگیان به صورت سیستماتیک و شفاف از قابلیتها و ظرفیتهای گسترده صندوق سود برده و از مزایای این صندوق پرظرفیت در جهت ارتقای سطح معیشتی و رفاهی زندگی خود بهرهمند شوند.
16-و درنهایت توانایی تأمین مطالبات فرهنگیان ازجمله اجرای رتبهبندی واقعی را داشته و بتواند انگیزه و رضایت شغلی فرهنگیان را ارتقا دهد.»
آزمودهها را آزمودن خطاست
دکتر سحر بیات- عضو هیئت مؤسس مجمع متخصصین و نخبگان ایران و کارشناس ارشد حوزه تعلیم و تربیت در این روزهای باقیمانده تا معرفی کابینه از سوی رئیس دولت جدید، در یادداشت خود با اشاره به گمانهزنیهای بسیاری که در مورد وزیر آموزش و پرورش مطرحشده از اسامی مختلفی میگوید که نامشان شنیده میشود و در این رابطه مینویسد: « حمیدرضا حاجی بابایی، احمد حیدری، محمد طیب صحرایی، احمد قیومی، سید بابک هاشمی نکو، سیدعلی یزدیخواه و دوباره محسن حاج میرزایی گزینههایی هستند که نامشان برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش به گوش میرسد اما قبل از بررسی مشخصات کلی نامزدها در لیست به عنوان رهبر آموزشی آینده کشور در دولتی که با شعار گفتمان عدالت، شفافیت و کابینه مردمی، آرای فرهنگیان را جذب کرد، مایلم در خصوص تحول در نظام تعلیم و تربیت مقدمهای را ارائه کنم. تحول در تعلیم و تربیت نیازمند تغییرات بنیادین در تفکر و نگرش دولتمردان و سیاستگذاران است. نگرشی که به برقراری عدالت آموزشی و توسعه منزلت و معیشت معلمان منجر شود و چالش بزرگ تعارض منافع را برطرف کند. نگرشی که به اقتصاد آموزش و پرورش با اولویت اختصاص بودجه برای برقراری دقیقتر عدالت به مناطق محروم برمدار عملکرد و دستاورد برای توسعه و پیشرفت متغیریهای عدالت توجه ویژهای داشته باشد. نگرشی که به تحصیلات آکادمیک و مرتبط نیروی انسانی در حوزه تعلیم و تربیت به عنوان عاملان اصلی تحول اهتمام ویژه داشته باشد و تربیت نیروی انسانی کارآمد را چه در خصوص نو معلمان چه معلمان حین خدمت در اولویت قرار دهد. نگرشی که مبنای سیاستگذاری آن در حوزه تعلیم و تربیت خروجی پژوهشهای ملی و بینالمللی باشد. نگرشی که تنها مدرسه را مرکز تحول و توسعه بداند و استقلال مدرسه را به عنوان تنها سیاست کلان آموزشی خود قرار دهد و به بهسازی آموزش بیندیشد. نگرشی که پرورش را حاصل یک آموزش باکیفیت و اثربخش و زايیده یک مدرسه کارآمد بداند. لذا به نظر میرسد تحول در نظام تعلیم و تربیت ایران تنها به حضور رهبر آموزشی با نگرشها و اعتقاداتی در رأس سیستم تصمیمگیری آموزش و پرورش وابسته است. رهبری که علاوه بر داشتن این نگرشها از قدرت تیم سازی قوی و تخصصی برخوردار باشد و استراتژیهای تحول را در تمام حوزهها و زیر نظامهای آموزشی همزمان و بهطور موازی طراحی و بر اجرای آنها نظارت کامل داشته باشد و ضمن ارزیابی پیشرفت متغیرهای توسعهای برای ادامه مسیر به طراحی راهبردهای جدید و اثرگذار بپردازد. با توجه به نوع نگرش یک رهبر آموزشی تحول خواه در رأس هرم هدایت سیستم عریض و طویل آموزش و پرورش ایران، به بررسی کلی و اجمالی مشخصات افراد معرفیشده توسط رئیسجمهور منتخب میپردازم تا بگویم که باید برای یافتن رهبر آموزشی کارآمد، متخصص، استراتژیست با نگرش تحول گرایانه بر مبنای آنچه در بالا اشاره کردم وقت بیشتری گذاشت. اکنون نام کسانی شنیده میشود که تحصیلات آکادمیک مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت ندارند و این یعنی عدم اعتقاد و نگرش مثبت به تخصص و صاحبنظر بودن. دوم اینکه دارای مدارس تراز اول خصوصی هستند و این به معنی عدم اعتقاد و نگرش مثبت به حل چالش تعارض منافع است. سوم این افراد دارای رزومههای مخدوشاند و تمایلی شدید به موقعیت و جایگاه دارند و برای رسیدن به این هدف روی هر صندلیای جلوس کردهاند که لااقل تعلیم و تربیت ایران تجربه حضور چنین افرادی را در مسند وزارت داشته است و نتیجه آن هم جز آسیب و نارضایتی فرهنگیان چیزی نبوده است. باید به این موضوع نیز اشاره کرد که کارگروه انتخاب وزیر آموزش و پرورش باید وقت کافی برای کشف افراد کارآمد و کاربلد بگذارد زیرا افراد اشارهشده آزمودههایی هستند که در ادوار مختلف در صندلیها چرخیدهاند یا قرابتی با معلمی و تعلیم و تربیت ندارند یا در ادامه حیات تعارض منافع هستند. نگارنده امیدوار بود کارگروه آموزش و پرورش از وجود مصاحبهگرهای تخصصی و فنی که به ساختارهای کیفی و کمی تعلیم و تربیت آشنا هستند در انتخاب وزیر آینده آموزش و پرورش بهرهمند شود تا نخبگان و متخصصین گمنام فرهنگی که به حق جز صاحبنظران و اندیشمندان و مجریان کارآمد این حوزه هستند، در لیست نامزدهای احتمالی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرند.»
وزیر جدید و گردگیری افکار
نرگس ملکزاده در کسوت مدیر مدرسه، خواهان ارائه برنامههای واقعبینانه از سوی وزیر آینده آموزش و پرورش و گردگیری افکاری است که ظاهر آموزش و پرورش را نازیبا کرده است: «عمر دولت تدبیر و امید پایان یافته و رئیسجمهور منتخب قرار است کابینه خود را برای چهار سال همراهی به مجلس معرفی کند و این روزها نامهایی به عنوان کابینه احتمالی به گوش میرسد اما اسامی چندین نفر بیشترین تکرار را دارد. نامهای آشنا چون «حاج بابایی» و یا افرادی که شاید برای معدود فرهنگیان شناخته شده باشد مانند «طیب صحرایی» اما مهمتر از نامها، طرح و برنامههاست. البته در پشت هر کدام از این نامها افرادی سخت ایستادهاند که بعد از قطعی شدن سهم خواهی را آغاز کنند. در چند سال گذشته وضع بر همین منوال بوده است و برخی دستشان را بر گلوی وزیر میگذارند تا بتوانند افرادی را وارد مجموعه کنند و درنتیجه اثرگذاری خود را در وزارتخانه با ورود نیروهای خود بیشتر از قبل کنند.کسی که قرار است بر صندلی این آشفتهبازار تکیه زند باید در ابتدای کار توانایی و جرئت این را داشته باشد که شلختگی ظاهری این بازار شام را به یک آراستگی مقبول برساند. وزیر جدید باید به گردگیری افراد و مهتر از افراد، افکاری دست زند که در این سالها ظاهری زشت از آموزش و تربیت را به جامعه نشان دادهاند. بعد از آراستگی ظاهری که بیتأثیر در تغییر برنامهها و طرحهای بعدی نخواهد بود.باید برنامهای مدون درواقع بینانهترین حالت ممکن از آموزش و پرورش تدوین شود چراکه تخیل گرایی از ویژگیهای بارز مدیران بالادستی ما بوده و سیاستهایی برای آموزش و پرورش در نظر گرفتهشده که در ابتداییترین شرایط اجرا نیز میلنگد چه رسد به ایدهآلهایی که به عنوان راهکار و برنامه برای برونرفت اعلام شده است. داشتن برنامهای که قابلت اجرا داشته باشد میتواند مصداقی باشد برای «کارآمدی» که به عنوان یک مشخصه برای معرفی وزیر در سامانه پیشنهاد مدیران دولت سیزدهم مدنظر بوده است. کارآمدی کلیتی است که میتوان زیرمجموعه گستردهتری جز داشتن طرح و برنامه را برایش تعریف کرد. کارآمدی یک وزیر با برنامه، «کارآزموده» بودن اوست. در میان نامهایی که به عنوان گزینههای احتمالی آموزش و پرورش به گوش میرسد، میتوان کارآزموده بودن را به عنوان صفت برای برخی از آنها به کاربرد؛ افرادی خبره درزمینه آموزش و پرورش که خود علاوه بر اینکه در این سالها دور از فضای آموزشی کشور نبودند بلکه توانستهاند با واکنشهایی که داشتهاند خود را جز نفرات کارا و حاذق در آموزش و پرورش به فرهنگیان معرفی کنند اما این سابقه نمیتواند بهتنهایی دلیل برتری آنها نسبت به افرادی باشد که شاید مثل آنها تریبونی برای سر زبان انداختن خود در اختیار ندارند و طی سالهای اخیر برخی با چهره منتقد آموزش و پرورش، بذر پاشیدهاند تا دوباره ردای وزارت را به تن کنند. پس تکلیف دلسوزیهای چندساله برخی از گزینههای محتمل مشخص است. از قدیم گفتهاند آزموده را آزمودن خطاست با همين مثل باید از وزیر فعلی آموزش و پرورش نامبرد که فرهنگیان رضایتی از عملکرد او ندارند و خواهان حضور فردی هستند که اشراف کاملی به علتهای ناکامی آموزش و پرورش تا به امروز دارد و سعیاش بر برطرف کردن معلولهایی است که اجازه نداده آموزش ما تکانی به خود دهد. در این شرایط و در این فرصت اندک باقیمانده تیم رسانهای و مشاورهای رئیسجمهور منتخب باید برنامه گزینههای محتمل را منتشر کند تا صاحبنظران و دلسوزان آموزش و پرورش از برنامههای آنها دفاع کنند نه از یک نام که هویتی برای آموزشوپرورش نخواهد داشت.»
وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم و چند واقعیت
رسول پاپایی، از فعالا عرصه تعلیم و تربیت است که در خصوص دولت سیزدهم و انتخاب وزیر آموزش و پرورش چند واقعیت مهم و کلی را بیان کرده است: «واقعیت اول: رئیسی و تیم رسانهای او برخلاف اسلاف خود تاکنون گزارشی در این مورد ارائه نکردهاند که بدانیم چه کسانی قرار است در امر کشورداری کمک کنند و این سکوت ممکن است به دلایل مختلف ازجمله کاهش فشار سهم خواهیهای گروهها و جناحهای مختلف برای ورود به کابینه باشد؛ اما سکوت رسانهای موجب شده است گزینههای محتمل از نقد منصفانه در امان بمانند و بازار گمانهزنیها داغ شود. واقعیت دوم: انباشت مشکلات، کثرت شعار، قلت عمل و بیشتر شدن شکاف بین صف و ستاد در آموزش و پرورش که سالهاست به حدی مزمن و تکراری شده است که آمدن هیچ وزیری نهتنها شور و شوقی به معلمها نمیدهد، بلکه استمرار بیتفاوتی به مدرسه و رها کردن معلمها با مشکلات و رنجهایشان موجب گردیده که هیچ معلمی دلواپس و نگران مسافرآتی خیابان شهید قرنی نباشد و اگر اندک حساسیت و پیگیری هم وجود دارد مختص مدیران حوزه ستادی و مدیران ارشد استان است که آنها نیز دلواپس جایگاه خود هستند نه دلواپس ناخوشیهای مسری آموزش و پرورش. واقعیت سوم: نشستن وزیری قوی، توانا و آشنا با پیچیدگیهای آموزش و پرورش که زبان گویای معلمها در دولت باشد بسیار اهمیت دارد اما تاکنون هیچ وزیری به هزار و یک دلیل حاضر نبوده پای سیاست را از حیاط آموزش و پرورش بیرون کند. واقعیت چهارم: سکاندار بزرگترین وزارتخانه دولت هر کس که باشد باید چند ویژگی داشته باشد تا آموزش و پرورش را رهبری کند و امید را به بدنه رنجور مدرسه و کلاس بدمد؛ وزیر آموزش و پرورش باید از بدنه این مجموعه باشد تا اسیر گستردگی ساختار نشود و ظرافتهای تعلیم و تربیت و کار با معلمها را بداند؛ برنامههای واقعبینانه و اجرایی داشته باشد و در انتخاب همکاران خود نگاه جناحی و گروهی نداشته باشند تا بتواند زمینه استفاده از همه ظرفیتهای مدیریتی موجود را فراهم سازد. او باید اعتقاد قلبی به رأی و نظر اهل علم و محققان و پژوهشگران داشته باشد؛ وزن علمی او بهگونهای باشد که در بین وزیران به دانایی و توانایی مشهور باشد.»
این روزها نام گزینههای احتمالی برای تصدی وزارت آموزش و پرورش بر سر زبانها افتاده و واكنشهای مختلفی را از سوی فرهنگيان برانگيخته و شبکههای اجتماعی هم اين روزها پر است از بحثهای داغ و اخبار و شايعات درباره وزارتخانهای که با کلی کمبود و نارضایتی و کارهای بر زمین مانده شناخته میشود و بسیاری معتقدند مصائب نظام آموزشی ریشهدار است و هیچ دولتی آن را بهطور قطعی حلوفصل نکرده و انباشت مشکلات، کار را به اینجا رسانده است و تداوم این روند، نارضایتی نیروی انسانی را بیشتر خواهد کرد؛ انسانهایی که کمکم به خاطر مطالبات انباشتهشده، آسایش و آرامش فکری و خانوادگی و انگیزه کار را از دست میدهند. اما معطل ماندن برنامههای تحولی در آموزش و پرورش هم چالش دیگری را برای پرمخاطبترین وزارتخانه کشور رقم زده، تحولاتی که در قالب سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمع شده و هنوز فرصت ظهور پیدا نکرده است، بنابراین با توجه به حجم کارهای بر زمین مانده و گستردگی ذینفعان این وزارتخانه و گستردگی جغرافیایی آن، انتخاب وزیری کارآمد بسیار مهم است.
روزنامه «رسالت» بنا ندارد نام محتملترین گزینههای وزارت را ذکر کند اما معلمانی که دغدغههای خود را با نگارش یادداشت برای ما ارسال کردهاند، یک یا چند گزینه را نامبردهاند و از دید خود، توان و قابلیت آنان را برای تکیه زدن بر کرسی این وزارتخانه عریض و طویل در بوته نقد و بررسی قرار دادهاند و برای روی کار آمدن وزیری محبوب و قاطع و موردقبول اكثريت جامعه فرهنگيان به تكاپو افتادهاند و میخواهند صدای خود را به گوش رئیس دولت منتخب برسانند.
تبیین اجمالی یک شاخص برتر
اولین نفر، محمودرضا اسفندیار- کارشناس آموزش است که دیدگاهش را با ما به اشتراک میگذارد و به اجمال سعی کرده به جای معرفی «چه فردی» به بحث «چگونه فردی» بپردازد و شاخصههایی که به زعم نگارنده سطور از مؤلفههای اثرگذار در انتخاب وزیر حوزه تعلیم و تربیت است را تبیین کند: «طی هفتههای اخیر و به محض داغ شدن فضای انتخابات مطالبی در خصوص وزیر آینده در حوزه حاکمیتی و مولد سرمایههای اجتماعی یعنی آموزش و پرورش در رسانهها منتشر شد و پس از انتخاب شخص حجتالاسلام رئیسی این مطالبات رنگ و بویی جدیتر به خود گرفت و حتی به معرفی و حمایت از برخی افراد هم رسیده است.
قطعا همه گزینههایی که تاکنون در رسانهها مطرح شدهاند فارغ از علقههای سیاسی و جناحی هر یک از شاخصههایی برخوردارند و لزوما نمیتوان بر سر زبانها افتادن برخی افراد را صرفا پروپاگاندای رسانهای و یا حمایتهای خاص سیاسی جناحها یا تشکل متبوع ایشان دانست اما آنچه مهمتر از شخص است شاخصههای یک وزیر است. اینکه رئیس دولت سیزدهم با ایجاد سامانهای مشخص، خواهان معرفی افراد صاحب صلاحیت برای تصدی پست وزارت و یا دیگر پستها شده امری مبارک است و اعتنا به افکار عمومی را به فال نیک میگیریم اما جا داشت فرمتی طراحی میشد تا بر مبنای شاخصهایی مشخص برای هر وزیر در هر حوزه فراخوانی جهت افکار سنجی ارائه میشد تا احصاء مهمترین شاخصهای هر وزیر از نظر صاحبنظران هر حوزه دست رئیسجمهور را برای انتخاب باز بگذارد.
بههرروی با توجه به شرایط پر چالش حوزه آموزش رسمی که حاصل انباشت بیش از سه دهه چالش مغفول مانده در این حوزه است بیش از هر چیز شخصیت کاریزماتیک وزیر و مقبولیت او در جامعه فرهنگیان حائز اهمیت است؛ چراکه اگر این شاخص را نتوان در وزیر آتی یافت، دیگر شاخصهای مطرح شاید از حیز انتفاع ساقط گردند. فراموش نکنیم روزگاری این ردا بر تن بزرگان علمی و فرهنگی همچون علیاصغر حکمت، پرویز ناتل خانلری، غلامحسین شکوهی و بزرگ مردانی چون شهید رجایی و شهید باهنر نشسته است و لذا باید وزیر آگاه باشد که این جایگاه صرفا یک مسئولیت نبوده و بداند که بر جایگاهی تکیه میزند و مسئولیت حوزهای را میپذیرد که از همه حیث حساسترین حوزه اجرایی دولت است؛ حوزهای چندصد هزارنفری از کارکنان متخصص تعلیم و تربیت با قریب به 50 درصد دارای تحصیلات تکمیلی غالبا تخصصی، با گروه هدفی چند 10میلیونی که در این بین نیز بسیاری خود به نحوی از متخصصین حوزه تعلیم هستند، با جایگاهی حاکمیتی و مأموریت خطیر تحقق مراتبی از حیات طیبه ( مصرح در سند تحول بنیادین آوپ) که پیشنیاز آن جامعه صالح است و مسیرش از مدارس صالحه خواهد گذشت. وزیر آتی باید آگاه باشد که چالشهای مغفول مانده تا به امروز، برآمد رویکردی بوده است که به دنبال کمرنگ کردن اصل 30 قانون اساسی، اصل تربیت و پرورش نیروی انسانی متخصص برای بر عهده گرفتن امر خطیر و تخصصی تعلیم و تربیت و درواقع کاهش تصدیگری دولت و اداره ارزانتر این حوزه بوده است تا به زعم خود از محل این صرفهجویی که به قیمت به تنگنا افتادن معیشت قشر فرهیخته فرهنگیان و رشد نرخ آسیبهای اجتماعی تمام شده است در سایر حوزهها هزینه گردد چراکه برخلاف نظر صریح همه اسناد بالادستی و بیانات رهبری در دیدار رسمی با معلمان، مدافعان این نگاه میپندارند هزینه در این حوزه مساوی با سرمایهگذاری نبوده و یا بهواسطه دیر بازده بودن آن، بهتر است اعتبارات هزینهای و یا داراییهای سرمایهای بیشتر به حوزههای زودبازده سوق یابد که کماکان در حوزه سیاستگذاری تعلیم و تربیت طرفداران خاص خود را دارد. وزیر آتی باید آگاه باشد که تاکنون هیچ تناسبی بین امکانات و انتظارات از این حوزه برقرار نبوده و از همین منظر هیچگاه در عمل در اولویتهای مهم هیچیک از دولتهای دوازدهگانه قرار نداشته و در 3 دهه اخیر، بهویژه 8 سال گذشته برون داد آن عدول از اصل 30 قانون اساسی، دور شدن از اصل عدالت آموزشی و فرصتهای برابر برای یادگیری، نرخ رشد دو برابری مدارس خصوصی و شکاف بیشتر در دل مدارس دولتی و طبقهبندی کیفی مدارس بوده است. از این منظر وزیر دولت سیزدهم در درجه اول، باید مراحل توسعه حرفهای را در همین حوزه طی کرده باشد تا با صفر تا صد چالشهای مطروحه دست و پنجه نرم کرده و دریافته باشد که قرار نیست صرف داشتن تخصص، حتی مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت اما نه از جنس مدرسه و معلم بتوان انتظار داشت گروه هدف، طرح و برنامههایش را بدون نقد و تحلیل محتوا پذیرا باشد.
وزیر آتی باید آگاه باشد، بهواسطه مرتفع نشدن بهموقع چالشهایی که به اجمال آمد، عمر مدیریتی 15 وزیر پیش از ایشان را به میانگین کمتر از3 سال کاهش داد و تاب ماندن نداشتند و علیرغم تلاش وافر و تشکیل کارگروهها و جلسات متعدد نتوانستند مهمترین آسیب فعلی یعنی شکاف بین صف و ستاد را ترمیم کرده و نتوانستند مصادیق عینی قانون مدیریت تعارض منافع را در همه سطوح سیاستگذاری و نظارتی بهویژه در سطح شورای عالی به مسئولیتهای دیگر یا خارج از آوپ هدایت کنند. لذا فرض است برگزینههای مطرح فعلی که اگر در خود یارای حل چالشها را نمیبیند، پا به این عرصه نگذارد تا لاجرم هم به سرنوشت اسلاف خود دچار نگردند و هم بیش از پیش حوزه تعلیم و تربیت را با اصرار بر طرحها و برنامههای قائم به خود با خسران روبهرو نسازد.»
لزوم پایبندی به برنامههای توسعه و نقشه جامع علمی کشور
عادل خالقی ثمرین- دبیر جامعه اسلامی فرهنگیان شهر تهران، دومین نفری است که درباره سکاندار آموزش و پرورش در دولت سیزدهم نوشته است: « نظام آموزشی هر جامعه ، گذرگاه نیل به دانایی ملی آن جامعه به شمار میآید به بیان امروزی ، دانش و دانایی ملی هر کشوری رکن و ریشه اصلی توسعه آن کشور است و هر جامعهای زمانی به اهداف متعالی خود دست خواهد یافت که از طریق توسعه انسانی مسیرش را هموار و بنیانهای رشد و توسعه همهجانبه را فراهم نماید. بنابراین مهمترین نهاد هر کشوری در مسیر رشد و توسعه ، سیستم تعلیم و تربیت رسمی آن کشور است. به نظر میرسد از نظر کمی و کیفی و میزان اثرگذاری بر آیندهسازان، وزارتخانهای مهمتر از آموزش و پرورش وجود نداشته باشد. این وزارتخانه، پرمخاطبترین و اثرگذارترین نهاد رسمی کشور است. هرچند در سالهای گذشته تلاشهایی برای بهبود و اصلاح نظام آموزشی کشور بهعمل آمده اما در شرایط کنونی آموزش و پرورش با مسائل و چالشهای جدی و متعددی روبهروست، بنابراین وزیری با این ویژگیها باید سکان امور را در دست گیرد:
1-حتما باید از داخل سیستم و از جنس خود آموزش و پرورش باشد و حتیالامکان سطوح خدمتی در معاونت و مدیریت مدرسه و نیز مراحل مختلف اداری را طی کرده باشد تا بداند در هر سطحی چه چالشهایی ممکن است وجود داشته باشد و برای رفع چالشها، برنامههای مشخصی ارائه نماید.
2-دارای نگرش سیستمی، نظام فکری منسجم و متعالی، ژرفنگری، همفکری و مشورت باشد.
3-توانایی تعامل با بدنه آموزش و پرورش، تشکلهای صنفی و کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی، جهت پیشبرد اهداف متعالی آموزش و پرورش را داشته باشد.
4-توانایی برنامهریزی فعال و نظارت بر عملکرد زیرمجموعهها و مهارت در استفاده بهینه از نیروها و توانایی برخورد درست با مقادیر قابلتوجهی از انتظارات و درخواستها از سیستم آموزش و پرورش را داشته باشد. وزیر باید بهمثابه رهبر نظام آموزشی و پرورشی کشور بتوانند از تخصص وتوان نیروها بهطور بهینه در حل مشکلات و تأمین درخواستها یا انتظارات معقولانه از سیستم آموزشی استفاده کنند.
5-به اجرای سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری، بیانیه گام دوم انقلاب، سند تحول بنیادین، برنامههای توسعه و نقشه جامع علمی کشور پایبند باشد. سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، مبتنی بر آرمانهای بلند نظام اسلامی است که مورد تأیید مقام معظم رهبری قرار گرفته تا جایی که ایشان سند تحول را یک ریلگذاری میداند که میتواند
آموزش و پرورش را به سرمنزل موردنظر برساند، ایشان اعتقاد دارند در چند سالی که از تصویب سند تحول بنیادین میگذرد، کمتر از10درصد از محتوای آن، تحقق پیدا کرده است. مقررشده بود مسئولین نظام آموزش و پرورش کشور علاوه بر اجرای کامل این سند و نصبالعین قراردادن مفاد آن، با استفاده از کارشناسان امر هر ۵سال این سند را موردبازنگری و بروز رسانی قرار دهند. متأسفانه با گذشت بیش از ۱۰سال از تأیید و ابلاغ این سند، نهتنها خبری از بازنگری آن نیست بلکه نحوه و چگونگی اجرای آن هم محل بحث و مناقشه میان مجریان و قانونگذاران است. همین امر حساسیت کار وزیر آینده را در جبران عقبماندگی در عمل به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نشان میدهد.
6-مشرف به اهداف آموزشی و پرورشی دورههای تحصیلی و ساحتهای ششگانه تعلیم و تربیت در تمامی مقاطع مهد و پیشدبستانی، دوره اول ابتدایی، دوره دوم ابتدایی، دوره اول متوسطه و دوره دوم متوسطه، برای نهادینه کردن آموزشهای مبتنی بر هدف و نتیجه و ارتقای مهارتها و توانمندیهای دانشآموزان در زمینههای مختلف باشد.
7-علم و توانمندی لازم در تغییر شیوه
آموزش و پرورش از رویکرد سنتی به سیستم آموزش و پرورش نوین را داشته و بتواند بستر مناسب برای کشف و هدایت استعدادهای درونی دانشآموزان ایجاد نماید.
8-بتواند در دوره وزارت خود رویکرد مدرسه محوری را از شعار به عمل تبدیل نماید.
9-توانایی ارتقای آموزشهای هوشمند و ترکیبی را داشته باشد تا نهاد تحت وزارت وی بتواند علاوه بر برنامههای آموزشی و پرورشی در اختیار، از سایر زمینههای موجود نیز استفاده نموده و آموزش و پرورش فرزندان را تبدیل به یک فرآیند ترکیبی چندرسانهای نماید تا در شرایط عادی از آنها به عنوان مکمل آموزشهای حضوری و در شرایط بحران مثل شیوع بیماریهای واگیردار، بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی از شیوههای جایگزین استفاده نموده تا از بروز هرگونه خللی در روند آموزشی و پرورشی آنان پیشگیری شود.
10-اعتقاد به توسعه فعالیت تشکلهای دانشآموزشی برای ارتقای روند جامعهپذیری، هویتیابی ملی و دینی، کسب شایستگیها و مهارتهای شهروندی را داشته باشد.
11-برنامههایی برای تقویت شادابی و نشاط در مدارس داشته باشد تا دانشآموزان از بودن در مدرسه احساس رضایت و شادابی نمایند.
12-توانایی برقراری سیستمی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دانش آموزان و خانوادهها را داشته باشد.
13- وزیر توانمند در دولت آینده میتواند نگاه اقتصادی به آموزش و پرورش را تغییر داده تا جایی که به آن به عنوان بهترین و مناسبترین محل سرمایهگذاری نگریسته شود. همچنین انتظار میرود که وزیر دولت آینده با فعالسازی فعالیت اقتصادی صندوق ذخیره فرهنگیان زمینهای ایجاد نماید که تمامی فرهنگیان به صورت سیستماتیک و شفاف از قابلیتها و ظرفیتهای گسترده صندوق سود برده و از مزایای این صندوق پرظرفیت در جهت ارتقای سطح معیشتی و رفاهی زندگی خود بهرهمند شوند.
16-و درنهایت توانایی تأمین مطالبات فرهنگیان ازجمله اجرای رتبهبندی واقعی را داشته و بتواند انگیزه و رضایت شغلی فرهنگیان را ارتقا دهد.»
آزمودهها را آزمودن خطاست
دکتر سحر بیات- عضو هیئت مؤسس مجمع متخصصین و نخبگان ایران و کارشناس ارشد حوزه تعلیم و تربیت در این روزهای باقیمانده تا معرفی کابینه از سوی رئیس دولت جدید، در یادداشت خود با اشاره به گمانهزنیهای بسیاری که در مورد وزیر آموزش و پرورش مطرحشده از اسامی مختلفی میگوید که نامشان شنیده میشود و در این رابطه مینویسد: « حمیدرضا حاجی بابایی، احمد حیدری، محمد طیب صحرایی، احمد قیومی، سید بابک هاشمی نکو، سیدعلی یزدیخواه و دوباره محسن حاج میرزایی گزینههایی هستند که نامشان برای تصدی پست وزارت آموزش و پرورش به گوش میرسد اما قبل از بررسی مشخصات کلی نامزدها در لیست به عنوان رهبر آموزشی آینده کشور در دولتی که با شعار گفتمان عدالت، شفافیت و کابینه مردمی، آرای فرهنگیان را جذب کرد، مایلم در خصوص تحول در نظام تعلیم و تربیت مقدمهای را ارائه کنم. تحول در تعلیم و تربیت نیازمند تغییرات بنیادین در تفکر و نگرش دولتمردان و سیاستگذاران است. نگرشی که به برقراری عدالت آموزشی و توسعه منزلت و معیشت معلمان منجر شود و چالش بزرگ تعارض منافع را برطرف کند. نگرشی که به اقتصاد آموزش و پرورش با اولویت اختصاص بودجه برای برقراری دقیقتر عدالت به مناطق محروم برمدار عملکرد و دستاورد برای توسعه و پیشرفت متغیریهای عدالت توجه ویژهای داشته باشد. نگرشی که به تحصیلات آکادمیک و مرتبط نیروی انسانی در حوزه تعلیم و تربیت به عنوان عاملان اصلی تحول اهتمام ویژه داشته باشد و تربیت نیروی انسانی کارآمد را چه در خصوص نو معلمان چه معلمان حین خدمت در اولویت قرار دهد. نگرشی که مبنای سیاستگذاری آن در حوزه تعلیم و تربیت خروجی پژوهشهای ملی و بینالمللی باشد. نگرشی که تنها مدرسه را مرکز تحول و توسعه بداند و استقلال مدرسه را به عنوان تنها سیاست کلان آموزشی خود قرار دهد و به بهسازی آموزش بیندیشد. نگرشی که پرورش را حاصل یک آموزش باکیفیت و اثربخش و زايیده یک مدرسه کارآمد بداند. لذا به نظر میرسد تحول در نظام تعلیم و تربیت ایران تنها به حضور رهبر آموزشی با نگرشها و اعتقاداتی در رأس سیستم تصمیمگیری آموزش و پرورش وابسته است. رهبری که علاوه بر داشتن این نگرشها از قدرت تیم سازی قوی و تخصصی برخوردار باشد و استراتژیهای تحول را در تمام حوزهها و زیر نظامهای آموزشی همزمان و بهطور موازی طراحی و بر اجرای آنها نظارت کامل داشته باشد و ضمن ارزیابی پیشرفت متغیرهای توسعهای برای ادامه مسیر به طراحی راهبردهای جدید و اثرگذار بپردازد. با توجه به نوع نگرش یک رهبر آموزشی تحول خواه در رأس هرم هدایت سیستم عریض و طویل آموزش و پرورش ایران، به بررسی کلی و اجمالی مشخصات افراد معرفیشده توسط رئیسجمهور منتخب میپردازم تا بگویم که باید برای یافتن رهبر آموزشی کارآمد، متخصص، استراتژیست با نگرش تحول گرایانه بر مبنای آنچه در بالا اشاره کردم وقت بیشتری گذاشت. اکنون نام کسانی شنیده میشود که تحصیلات آکادمیک مرتبط با حوزه تعلیم و تربیت ندارند و این یعنی عدم اعتقاد و نگرش مثبت به تخصص و صاحبنظر بودن. دوم اینکه دارای مدارس تراز اول خصوصی هستند و این به معنی عدم اعتقاد و نگرش مثبت به حل چالش تعارض منافع است. سوم این افراد دارای رزومههای مخدوشاند و تمایلی شدید به موقعیت و جایگاه دارند و برای رسیدن به این هدف روی هر صندلیای جلوس کردهاند که لااقل تعلیم و تربیت ایران تجربه حضور چنین افرادی را در مسند وزارت داشته است و نتیجه آن هم جز آسیب و نارضایتی فرهنگیان چیزی نبوده است. باید به این موضوع نیز اشاره کرد که کارگروه انتخاب وزیر آموزش و پرورش باید وقت کافی برای کشف افراد کارآمد و کاربلد بگذارد زیرا افراد اشارهشده آزمودههایی هستند که در ادوار مختلف در صندلیها چرخیدهاند یا قرابتی با معلمی و تعلیم و تربیت ندارند یا در ادامه حیات تعارض منافع هستند. نگارنده امیدوار بود کارگروه آموزش و پرورش از وجود مصاحبهگرهای تخصصی و فنی که به ساختارهای کیفی و کمی تعلیم و تربیت آشنا هستند در انتخاب وزیر آینده آموزش و پرورش بهرهمند شود تا نخبگان و متخصصین گمنام فرهنگی که به حق جز صاحبنظران و اندیشمندان و مجریان کارآمد این حوزه هستند، در لیست نامزدهای احتمالی وزارت آموزش و پرورش قرار گیرند.»
وزیر جدید و گردگیری افکار
نرگس ملکزاده در کسوت مدیر مدرسه، خواهان ارائه برنامههای واقعبینانه از سوی وزیر آینده آموزش و پرورش و گردگیری افکاری است که ظاهر آموزش و پرورش را نازیبا کرده است: «عمر دولت تدبیر و امید پایان یافته و رئیسجمهور منتخب قرار است کابینه خود را برای چهار سال همراهی به مجلس معرفی کند و این روزها نامهایی به عنوان کابینه احتمالی به گوش میرسد اما اسامی چندین نفر بیشترین تکرار را دارد. نامهای آشنا چون «حاج بابایی» و یا افرادی که شاید برای معدود فرهنگیان شناخته شده باشد مانند «طیب صحرایی» اما مهمتر از نامها، طرح و برنامههاست. البته در پشت هر کدام از این نامها افرادی سخت ایستادهاند که بعد از قطعی شدن سهم خواهی را آغاز کنند. در چند سال گذشته وضع بر همین منوال بوده است و برخی دستشان را بر گلوی وزیر میگذارند تا بتوانند افرادی را وارد مجموعه کنند و درنتیجه اثرگذاری خود را در وزارتخانه با ورود نیروهای خود بیشتر از قبل کنند.کسی که قرار است بر صندلی این آشفتهبازار تکیه زند باید در ابتدای کار توانایی و جرئت این را داشته باشد که شلختگی ظاهری این بازار شام را به یک آراستگی مقبول برساند. وزیر جدید باید به گردگیری افراد و مهتر از افراد، افکاری دست زند که در این سالها ظاهری زشت از آموزش و تربیت را به جامعه نشان دادهاند. بعد از آراستگی ظاهری که بیتأثیر در تغییر برنامهها و طرحهای بعدی نخواهد بود.باید برنامهای مدون درواقع بینانهترین حالت ممکن از آموزش و پرورش تدوین شود چراکه تخیل گرایی از ویژگیهای بارز مدیران بالادستی ما بوده و سیاستهایی برای آموزش و پرورش در نظر گرفتهشده که در ابتداییترین شرایط اجرا نیز میلنگد چه رسد به ایدهآلهایی که به عنوان راهکار و برنامه برای برونرفت اعلام شده است. داشتن برنامهای که قابلت اجرا داشته باشد میتواند مصداقی باشد برای «کارآمدی» که به عنوان یک مشخصه برای معرفی وزیر در سامانه پیشنهاد مدیران دولت سیزدهم مدنظر بوده است. کارآمدی کلیتی است که میتوان زیرمجموعه گستردهتری جز داشتن طرح و برنامه را برایش تعریف کرد. کارآمدی یک وزیر با برنامه، «کارآزموده» بودن اوست. در میان نامهایی که به عنوان گزینههای احتمالی آموزش و پرورش به گوش میرسد، میتوان کارآزموده بودن را به عنوان صفت برای برخی از آنها به کاربرد؛ افرادی خبره درزمینه آموزش و پرورش که خود علاوه بر اینکه در این سالها دور از فضای آموزشی کشور نبودند بلکه توانستهاند با واکنشهایی که داشتهاند خود را جز نفرات کارا و حاذق در آموزش و پرورش به فرهنگیان معرفی کنند اما این سابقه نمیتواند بهتنهایی دلیل برتری آنها نسبت به افرادی باشد که شاید مثل آنها تریبونی برای سر زبان انداختن خود در اختیار ندارند و طی سالهای اخیر برخی با چهره منتقد آموزش و پرورش، بذر پاشیدهاند تا دوباره ردای وزارت را به تن کنند. پس تکلیف دلسوزیهای چندساله برخی از گزینههای محتمل مشخص است. از قدیم گفتهاند آزموده را آزمودن خطاست با همين مثل باید از وزیر فعلی آموزش و پرورش نامبرد که فرهنگیان رضایتی از عملکرد او ندارند و خواهان حضور فردی هستند که اشراف کاملی به علتهای ناکامی آموزش و پرورش تا به امروز دارد و سعیاش بر برطرف کردن معلولهایی است که اجازه نداده آموزش ما تکانی به خود دهد. در این شرایط و در این فرصت اندک باقیمانده تیم رسانهای و مشاورهای رئیسجمهور منتخب باید برنامه گزینههای محتمل را منتشر کند تا صاحبنظران و دلسوزان آموزش و پرورش از برنامههای آنها دفاع کنند نه از یک نام که هویتی برای آموزشوپرورش نخواهد داشت.»
وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم و چند واقعیت
رسول پاپایی، از فعالا عرصه تعلیم و تربیت است که در خصوص دولت سیزدهم و انتخاب وزیر آموزش و پرورش چند واقعیت مهم و کلی را بیان کرده است: «واقعیت اول: رئیسی و تیم رسانهای او برخلاف اسلاف خود تاکنون گزارشی در این مورد ارائه نکردهاند که بدانیم چه کسانی قرار است در امر کشورداری کمک کنند و این سکوت ممکن است به دلایل مختلف ازجمله کاهش فشار سهم خواهیهای گروهها و جناحهای مختلف برای ورود به کابینه باشد؛ اما سکوت رسانهای موجب شده است گزینههای محتمل از نقد منصفانه در امان بمانند و بازار گمانهزنیها داغ شود. واقعیت دوم: انباشت مشکلات، کثرت شعار، قلت عمل و بیشتر شدن شکاف بین صف و ستاد در آموزش و پرورش که سالهاست به حدی مزمن و تکراری شده است که آمدن هیچ وزیری نهتنها شور و شوقی به معلمها نمیدهد، بلکه استمرار بیتفاوتی به مدرسه و رها کردن معلمها با مشکلات و رنجهایشان موجب گردیده که هیچ معلمی دلواپس و نگران مسافرآتی خیابان شهید قرنی نباشد و اگر اندک حساسیت و پیگیری هم وجود دارد مختص مدیران حوزه ستادی و مدیران ارشد استان است که آنها نیز دلواپس جایگاه خود هستند نه دلواپس ناخوشیهای مسری آموزش و پرورش. واقعیت سوم: نشستن وزیری قوی، توانا و آشنا با پیچیدگیهای آموزش و پرورش که زبان گویای معلمها در دولت باشد بسیار اهمیت دارد اما تاکنون هیچ وزیری به هزار و یک دلیل حاضر نبوده پای سیاست را از حیاط آموزش و پرورش بیرون کند. واقعیت چهارم: سکاندار بزرگترین وزارتخانه دولت هر کس که باشد باید چند ویژگی داشته باشد تا آموزش و پرورش را رهبری کند و امید را به بدنه رنجور مدرسه و کلاس بدمد؛ وزیر آموزش و پرورش باید از بدنه این مجموعه باشد تا اسیر گستردگی ساختار نشود و ظرافتهای تعلیم و تربیت و کار با معلمها را بداند؛ برنامههای واقعبینانه و اجرایی داشته باشد و در انتخاب همکاران خود نگاه جناحی و گروهی نداشته باشند تا بتواند زمینه استفاده از همه ظرفیتهای مدیریتی موجود را فراهم سازد. او باید اعتقاد قلبی به رأی و نظر اهل علم و محققان و پژوهشگران داشته باشد؛ وزن علمی او بهگونهای باشد که در بین وزیران به دانایی و توانایی مشهور باشد.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
مردم از وضعیت اقتصادی نگراناند
رئیس دولت دوازدهم گفت: مردم از وضعیت اقتصادی نگران هستند و حق هم دارند نگران باشند.به گزارش فارس، حجتالاسلام حسن روحانی دیروز در آخرین جلسه هیئت دولت دوازدهم اظهار داشت: هر آنچه با مردم گفتیم، چیزی برخلاف واقعیت نبود؛ بخشی از واقعیت را به مردم نگفتیم چون نمیشد و مفید نبود؛ میترسیدم وحدت ملی صدمه ببیند. رئیسجمهور افزود: ما در چهار سال اول دولت شرایط بهتری ازنظر روابط خارجی و امید به آینده و تعامل با جهان داشتیم؛ ما به خودمان اطمینان داشتیم که حریف قدرتهای بزرگ هستیم و حتی یکدریک میلیون هم احتمال شکست نمیدادیم، زیرا ما توان دیپلماتیک خود را شناخته و دیپلماتها و حقوقدانهای توانمندی داریم که توانستیم باوجود آنها در مقاطع حساس به پیروزی برسیم. روحانی افزود: وقتی میگوییم تعامل و مذاکره با چند قدرت جهانی، آنچه که از پیروزی حاصل میشود نهایت امر است و ممکن است که پیروزی و شکست هم داشته باشیم، ولی ممکن است که 30 درصد آن شکست بوده و 70 درصد آن پیروزی باشد ولی درنهایت میانگین آن پیروزی است. رئیسجمهور تصریح کرد: اگر بعد از 23 تیر 1394 دیدید که تورم ما کاهشیافته و رشد اقتصادی بالا رفته و سرمایهگذاری افزایش پیداکرده و رقم صادرات به نسبت واردات ارتقاء پیداکرده معنایش آن است که پیروزی حاصلشده است.روحانی گفت: ما در سیاست پیروز شدیم و آثار آن در اقتصاد مشاهده شد. آرزوی ما آن بود که ما وقتی توانستیم تورم را کاهش دهیم و تکرقمی کنیم این تکرقمی را حفظ کنیم. وی گفت: ما تورم 40 درصدی را در سال 92 کاهش دادیم و در سال 93 به 15 درصد رساندیم؛ در سال 94 و 95 هم تورم تکرقمی داشتیم.رئیسجمهور اظهار داشت: وقتی ما وارد جنگ اقتصادی شدیم تورم تغییر پیدا کرد. اگر کسی زمان صلح و جنگ را متوجه نشود خیلی باید غصه خورد. این در حالی است که جنگ را بر ما تحمیل کردند و ما آغازگر آن نبودیم. ولی اگر این جنگ نبود همان روند رشد اقتصادی ادامه پیدا میکرد.وی گفت: مردم از وضعیت اقتصادی نگران هستند و حق هم دارند نگران باشند. وقتی جنگ اقتصادی شروع شد ما نتوانستیم نفت بفروشیم. روابط اقتصادی ما را مسدود کردند و معاملات بانک مرکزی با کشورهای خارجی متوقف شد. روحانی اظهار داشت: معاملات وقتی از طریق صرافیها انجام میشود عملا ارزش صادرات و واردات با 20 درصد کاهش مواجه میشود. وی تصریح کرد: در شرایط تحریم ورود 2500 قلم کالا ممنوع شد و وقتی ممنوعیت اعمال میشود، آن کالا در داخل کشور گران میشود و چارهای جز آن نبود که این ممنوعیت در نظر گرفته شود چراکه بایستی فقط به اجناس، مواد اساسی و تولیدی کارخانجات اولویت میدادیم.رئیسجمهور خاطرنشان کرد: معنای جنگ آن نیست که بتوانیم شرایط دوران صلح را داشته باشیم؛ ما در این جنگ جیرهبندی نکردیم و اجناس هم کوپنی نشد و توانستیم کشور را اداره کنیم.وی ادامه داد: تأکید من بر آن بود که بایستی جنس در بازار بهوفور باشد البته قیمت آن در دست ما نیست. ما برای کالای اساسی ارز 4200 تومانی دادیم، این درحالی است که حملونقل و تورم در قیمت نهایی کالا تأثیرگذار است.روحانی بابیان اینکه حتما در کار ما نقص و عیب وجود دارد گفت: ما تلاش کردیم این نقص و عیب کمتر باشد بااینوجود از مردم عذرخواهی کرده و طلب عفو میکنیم. بااینحال با جنگ اقتصادی توسعه کشور را ادامه دادیم.وی ادامه داد: وقتی کشور وارد جنگ میشود مسیر توسعه را ادامه دادیم. این درحالی است که 3.5 میلیارد دلار برای پالایشگاه بیدبلند سرمایهگذاری کرده تا گازهای فلر را جمعآوری کرده و اجازه ندهیم بسوزد.رئیسجمهور گفت: آمار و ارقام در دولت من نشان میدهد که در زمینه سدسازی، تصفیهخانههای آب و فاضلاب و رساندن آب به روستا فعالیت داشتیم. وی ادامه داد: یکمیلیون روستایی در سال 92 از آب آشامیدنی سالم استفاده میکردند که این رقم در شرایط فعلی به 10 میلیون نفر رسیده است. روحانی گفت: 57 سد مخزن ملی در دولت من ساخته شد. در دولت من در بنزین خودکفا شدیم و حتی صادرکننده هستیم و مجبور نیستیم که در پتروشیمیها بنزین تولید کنیم که سلامتی مردم به خطربیفتد.وی افزود: هیچکس نمیتواند منکر افتتاح طرحها و پروژههای ملی در پنجشنبههای هر هفته شود؛ شنبه و یک شنبه را میتوانید انکار کنید اما افتتاح پنجشنبهها را نه. رئیسجمهور افزود: ما میتوانستیم دستورات و چارچوبی که مقام معظم رهبری از دیماه پارسال به ما اعلام کرده بودند برای بازگشت آمریکا به برجام، را اجرا کنیم که یک جای دیگری گرفتار شدیم که حالا محل بحثش نیست وگرنه ما میتوانستیم دولت را بهتر به پایان ببریم. وی گفت: با کشورها صحبت کردیم اما آنها گفتند تحریم سازمان ملل برداشته شود ما میتوانیم به شما سلاح بفروشیم.رئیسجمهور افزود: ما این کار را هم کردیم تحریم سازمان ملل را برداشتیم اما به دلیل تحریم و عدم فروش نفت دیگر پولش را نداشتیم؛ میخواهم بگویم بعضی طرحها آرزوی من ماند.وی خاطرنشان کرد: تحریمها مانع واردات قطار سریعالسیر و نوسازی کامیونها شد.روحانی در ادامه بابیان اینکه در برخی موارد برنامههایی داشتیم که نتوانستیم به آن برسیم و برخی موارد هم بود که بهصورت کامل محقق نشد، اظهار کرد: ما به دنبال واردات تکنولوژی ریل سریعالسیر به کشور بودیم و در این زمینه بخشی از طرحهای زیربنایی نیز اجرایی شد، اما به تحریمها برخورد کردیم؛ اگر این تحریمها نبود، امروز راهآهن سریعالسیر تهران - اصفهان افتتاح شده بود و راهآهن تهران- مشهد این روزها رو به اتمام بود؛ اینها طرحهایی بود که ما قراردادهای آنها را بستیم اما در زمان اجرا با مشکلاتی مواجه شد. در زمینه حملونقل به مردم قول دادم که تمام کامیونها را نوسازی میکنیم و در این زمینه نیز پول تخصیص دادیم و قراردادهای مربوطه را بستیم اما یکمرتبه به دلیل تحریم، متوقف شد.وی با اشاره به برنامههای دولت در زمینه ارتقای توانمندیهای تسلیحاتی نیروهای مسلح خاطرنشان کرد: در حوزه تجهیزات دفاعی آرزوی من این بود که ارتش و سپاه را به مدرنترین سلاحها مجهز کنم؛ در این زمینه همه کار شد اما طرفهای مقابل گفتند که تحریمهای سازمان ملل که برداشته شود، ما تعهداتمان را اجرا میکنیم؛ ما این تحریم را که ترامپ خود را به برداشته نشدنشان میکشت، برداشتم اما به خاطر تحریم و عدم فروش نفت پول کافی برای خرید نداشتیم؛ ما درباره تأمین تجهیزات دفاعی مذاکرات بسیاری کردیم، اما نتوانستیم.رئیسجمهور ادامه داد: در برخی موارد ما به نزدیکی افتتاح رسیدهایم و چند هفته دیگر این برنامهها به پایان میرسد؛ احیای دریاچه ارومیه ازجمله این طرحها و برنامهها است؛ در دولت یازدهم اولین مصوبه ما احیای این دریاچه بود و همهکارهای مربوط به این موضوع به پایان رسیده است. هدف من از بیان این موارد این است که بگویم برخی از طرحها به دروازه افتتاح رسیده و ما چند هفته زمان کم آوردیم و انشاءالله در دوست سیزدهم این طرحها افتتاح خواهد شد.روحانی گفت: همچنین در برخی طرحهای مهم خوشبختانه در فازهای نخست به افتتاح رسیدیم؛ طرح نفت کوره - جاسک ازجمله این موارد است. امروز ما نفت را از دریای عمان صادر میکنیم و این آرزوی چندین ساله و تاریخی ایران است. ما میخواستیم سواحل مکران را آباد کنیم که در این زمینه کارهای عظیمی انجامشده است؛ به گفته رئیس دانشگاه علوم پزشکی سیستان و بلوچستان حجم پروژهای بیمارستانی در این استان از بعد از پیروزی انقلاب ۷ برابر شده است.وی تأکید کرد: طرح تحول سلامت و دسترسی مردم به فضای سایبری از دیگر مواردی است که در این دولت محقق شد؛ طرحهای بسیاری دیگری وجود دارد که با عملیاتی شدن آنها، ما به برنامههای خود دستیافتیم. اتصال همدان، ارومیه، کرمانشاه و یزد به شبکه ریلی ازجمله اقداماتی که در حوزه ریل انجامشده و انشاءالله به زودی شاهد اتصال اردبیل و کردستان و سایر شهرها به این شبکه خواهیم بود.رئیسجمهور بابیان اینکه « مردم در سختی معیشت بودند، ما توانمان را به کار گرفتیم و طرحهای توسعهای را رها نکردیم اما برخی از برنامه ما اجرا شد و برخی هم اجرا نشد»، اظهار کرد: ما میتوانستیم طبق دستورات و چارچوبی که مقام معظم رهبری از دیماه پارسال برای بازگشت آمریکا به برجام و بازگشت ما به اجرای کامل تعهدات برجام، اعلام کردند و قبل از آن در جلسه خصوصی به من فرموده بودند و بعدازآن نیز در علنی در یک سخنرانی در روز اول فروردین هم اعلام کردند، میتوانستیم عمل کنیم و تحریم را برداریم اما گرفتاری دیگری برای ما ایجاد شد و اگرنه ما امروز در شرایط بهتری دولت را به اتمام میرساندیم.روحانی در ادامه گفت: در این جلسه میخواهم در حضور ملت ایران از معاون اول، تمام معاونین و وزرا تشکر کنم؛ من میدانم در ایام مختلف اعم از زلزله، سیل و کرونا چه روزهای سختی بر این افراد گذشت، اما در این روزهای سخت همه دستبهدست هم دادند و در کنار هم قرار گرفتند تا تصمیمات دولت اجرا شود. برای اینکه امروز بتوانیم صدها هزار نفر را در روز واکسینه کنیم، همه بخشهای دولت به صحنه آمدند و امروز مشاهده میکنیم که در شرایطی نسبتاً مطلوب قرار داریم.
وی با تأکید بر اینکه آنچه میگوییم انجام دادیم در شرایط سخت جنگ، کرونا و خشکسالی بوده است و اگر کسی میخواهد دولت را قضاوت کند، این ۳ موضوع را در کنار هم ببیند، اظهار کرد: از وزارتخانههای اطلاعات و دفاع برای تأمین امنیت در شرایط سخت تشکر میکنم. همچنین از بخش کشاورزی تشکر میکنم به خاطر کار عظیمی که در این زمینه انجامشده است.
وی با تأکید بر اینکه آنچه میگوییم انجام دادیم در شرایط سخت جنگ، کرونا و خشکسالی بوده است و اگر کسی میخواهد دولت را قضاوت کند، این ۳ موضوع را در کنار هم ببیند، اظهار کرد: از وزارتخانههای اطلاعات و دفاع برای تأمین امنیت در شرایط سخت تشکر میکنم. همچنین از بخش کشاورزی تشکر میکنم به خاطر کار عظیمی که در این زمینه انجامشده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
سپر هویت
سیده سمیه سیدی
انسان همواره برای رسیدن به کامیابی و موفقیت به دنبال الگویی مناسب است. هراندازه الگوی فرد کاملتر و بهتر باشد، رسیدن به هدف را دستیافتنیتر خواهد کرد. نوجوانان و جوانان به دلیل آمادگی درونی از الگوپذیری بیشتری برخوردارند. نکتهای که امام علی علیهالسلام نیز بدان اشارهکرده و فرمودهاند: «اِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِیَ فِيهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ.»
قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود. پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد.
اين زمين، آماده الگویی است تا همه خواستههای خویش را در آن بیابد. ازاینرو، جوان كمال خود را در الگو میبيند، اما باگذشت زمان، بهتدریج دل آدمی سخت و عقل و انديشهاش به امور متعدد مشغول میشود. بنابراين به تجربه ثابتشده است كه مردان وزنان ميانسال انگیزه کمتری برای الگوپذيری و پيروی از الگو دارند. اگر جوان آگاهی درستی نسبت به الگوهای اسلامی نداشته و یا براثر غفلت از آنان دوری گزیند، بهناچار الگوهای دیگری برای خود خواهد گزید. در این میان کشورهای غربی و غیراسلامی پیوسته در تلاشاند تا الگوهایی را برای جوانان مسلمان معرفی کنند و بدین طریق میکوشند پوشش اسلامی را ضعیف جلوه داده و به کشورهای اسلامی القا کنند که ارزش، شخصیت و تمدن، تنها در پیروی از فرهنگ آنان است. درحالیکه امام صادق خط بطلان بر این دیدگاه کشیده و معتقد بودند که هرگز نباید دشمنان خدا را بهعنوان سرمشق و الگوی خود برگزید درجایی که فرمودند: «اوحی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا يَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِی فَيَكُونُوا أَعْدَائِی كَمَا هُمْ أَعْدَائِی.»
خداوند سبحان به یکی از پیامبران وحی کرد که به مؤمنان بگو: در پوشش، تغذیه و آدابورسوم، دشمنان خدا را سرمشق خود قرار ندهید. اگر چنین کنید، شما هم مانند آنها جزء دشمنان خداوند به شمار میآیید.
باید دانست ازجمله عوامل مهمی که سبب عقب رفت جوامع اسلامی میشود، پیروی از فرهنگ غرب بهویژه در مسئله پوشش است. بیتوجهی به این مسئله مهم میتواند جامعه اسلامی را تا مرز نابودی و انحطاط پیش برده و گاه ممکن است جامعه را به نابودی کامل بکشاند. ازاینرو امروزه کشورهای غربی تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا با هجوم همهجانبه فرهنگی، مسئله پوشش را در جوامع اسلامی به انحراف بکشانند تا از این طریق ضربه سنگینی را بر پیکره جامعه اسلامی وارد کنند. همفر میگوید: «باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید؛ با این بیان که حجاب، یک عادت از خلفای بنیعباس بوده و یک برنامه اسلامی نیست... پس از آنکه زنان را از چادر بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه، لازم است اول زنان غیرمسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.»
ازاینرو علما و بزرگان دین همواره کوشیدهاند که توطئه شوم دشمن را به مسلمانان گوشزد کرده و آنان را از دسیسههای دشمن آگاه کنند. امام خمینی فرمودند: «آنهایی که قصد دارند زنان را ملعبه مردان و ملعبه جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکار هستند. زنها نباید فریب بخورند، زنها گمان نکنند مقام زن این است که بزککرده بیرون برود. این مقام زن نیست...»
امام خامنهای نیز توطئه غرب را نسبت به زنان گوشزد کرده و بابیان این پرسش که «آیا جنایتی بالاتر از سرگرمکردن زن به مد و جلوهگری و سپس استفاده ابزاری از او وجود دارد»، فرمودند: «آنکسی که در پی اینگونه چیزهاست، ارزشش پایین است ... مد، برای زن ارزشآفرین نیست؛ بیاعتنایی نسبت به مدهای دامگونه ساختهوپرداخته دشمنان، برای زن ارزش است.»
نابهنجاریهایی که در زمینه پوشش برخی از بانوان در سطح جامعه وجود دارد، میتواند ناشی از نداشتن الگوی اسلامی باشد. این نداشتن الگو گاه بر اثر آگاهی نداشتن از الگوهای دینی و اسلامی است، بهگونهای که فرد تصور میکند که اسلام الگویی در حوزه پوشش ندارد. درحالیکه دين اسلام الگوهایی متعالی ارائه داده و انسانها را به پيروی از سيره عملی و نظری آنان دعوت نموده است که از آن جمله میتوان به حضرت زهرا اشاره کرد. از دیدگاه حضرت زهرا بهترین زن کسی است که خود را از دید نامحرمان دور کند. ایشان فرمودند:«خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ .»
بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبينند و مردان [نامحرم] نيز آنان را ننگرند.
انسان همواره برای رسیدن به کامیابی و موفقیت به دنبال الگویی مناسب است. هراندازه الگوی فرد کاملتر و بهتر باشد، رسیدن به هدف را دستیافتنیتر خواهد کرد. نوجوانان و جوانان به دلیل آمادگی درونی از الگوپذیری بیشتری برخوردارند. نکتهای که امام علی علیهالسلام نیز بدان اشارهکرده و فرمودهاند: «اِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ كَالْأَرْضِ الْخَالِيَةِ مَا أُلْقِیَ فِيهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُكَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ يَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ يَشْتَغِلَ لُبُّكَ.»
قلب نوجوان چونان زمين كاشته نشده، آماده پذيرش هر بذرى است كه در آن پاشيده شود. پس در تربيت تو شتاب كردم، پيش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چيز ديگرى مشغول گردد.
اين زمين، آماده الگویی است تا همه خواستههای خویش را در آن بیابد. ازاینرو، جوان كمال خود را در الگو میبيند، اما باگذشت زمان، بهتدریج دل آدمی سخت و عقل و انديشهاش به امور متعدد مشغول میشود. بنابراين به تجربه ثابتشده است كه مردان وزنان ميانسال انگیزه کمتری برای الگوپذيری و پيروی از الگو دارند. اگر جوان آگاهی درستی نسبت به الگوهای اسلامی نداشته و یا براثر غفلت از آنان دوری گزیند، بهناچار الگوهای دیگری برای خود خواهد گزید. در این میان کشورهای غربی و غیراسلامی پیوسته در تلاشاند تا الگوهایی را برای جوانان مسلمان معرفی کنند و بدین طریق میکوشند پوشش اسلامی را ضعیف جلوه داده و به کشورهای اسلامی القا کنند که ارزش، شخصیت و تمدن، تنها در پیروی از فرهنگ آنان است. درحالیکه امام صادق خط بطلان بر این دیدگاه کشیده و معتقد بودند که هرگز نباید دشمنان خدا را بهعنوان سرمشق و الگوی خود برگزید درجایی که فرمودند: «اوحی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِيَائِهِ قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ لَا يَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا يَطْعَمُوا مَطَاعِمَ أَعْدَائِی وَ لَا يَسْلُكُوا مَسَالِكَ أَعْدَائِی فَيَكُونُوا أَعْدَائِی كَمَا هُمْ أَعْدَائِی.»
خداوند سبحان به یکی از پیامبران وحی کرد که به مؤمنان بگو: در پوشش، تغذیه و آدابورسوم، دشمنان خدا را سرمشق خود قرار ندهید. اگر چنین کنید، شما هم مانند آنها جزء دشمنان خداوند به شمار میآیید.
باید دانست ازجمله عوامل مهمی که سبب عقب رفت جوامع اسلامی میشود، پیروی از فرهنگ غرب بهویژه در مسئله پوشش است. بیتوجهی به این مسئله مهم میتواند جامعه اسلامی را تا مرز نابودی و انحطاط پیش برده و گاه ممکن است جامعه را به نابودی کامل بکشاند. ازاینرو امروزه کشورهای غربی تمام تلاش خود را به کار بستهاند تا با هجوم همهجانبه فرهنگی، مسئله پوشش را در جوامع اسلامی به انحراف بکشانند تا از این طریق ضربه سنگینی را بر پیکره جامعه اسلامی وارد کنند. همفر میگوید: «باید زنان مسلمان را فریب داد و از زیر چادر بیرون کشید؛ با این بیان که حجاب، یک عادت از خلفای بنیعباس بوده و یک برنامه اسلامی نیست... پس از آنکه زنان را از چادر بیرون آوردیم، باید جوانان را تحریک کنیم که دنبال آنان بیفتند تا در میان مسلمانان فساد رواج یابد و برای پیشبرد این نقشه، لازم است اول زنان غیرمسلمان را از حجاب بیرون آوریم تا زنان مسلمان از آنان یاد بگیرند.»
ازاینرو علما و بزرگان دین همواره کوشیدهاند که توطئه شوم دشمن را به مسلمانان گوشزد کرده و آنان را از دسیسههای دشمن آگاه کنند. امام خمینی فرمودند: «آنهایی که قصد دارند زنان را ملعبه مردان و ملعبه جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکار هستند. زنها نباید فریب بخورند، زنها گمان نکنند مقام زن این است که بزککرده بیرون برود. این مقام زن نیست...»
امام خامنهای نیز توطئه غرب را نسبت به زنان گوشزد کرده و بابیان این پرسش که «آیا جنایتی بالاتر از سرگرمکردن زن به مد و جلوهگری و سپس استفاده ابزاری از او وجود دارد»، فرمودند: «آنکسی که در پی اینگونه چیزهاست، ارزشش پایین است ... مد، برای زن ارزشآفرین نیست؛ بیاعتنایی نسبت به مدهای دامگونه ساختهوپرداخته دشمنان، برای زن ارزش است.»
نابهنجاریهایی که در زمینه پوشش برخی از بانوان در سطح جامعه وجود دارد، میتواند ناشی از نداشتن الگوی اسلامی باشد. این نداشتن الگو گاه بر اثر آگاهی نداشتن از الگوهای دینی و اسلامی است، بهگونهای که فرد تصور میکند که اسلام الگویی در حوزه پوشش ندارد. درحالیکه دين اسلام الگوهایی متعالی ارائه داده و انسانها را به پيروی از سيره عملی و نظری آنان دعوت نموده است که از آن جمله میتوان به حضرت زهرا اشاره کرد. از دیدگاه حضرت زهرا بهترین زن کسی است که خود را از دید نامحرمان دور کند. ایشان فرمودند:«خَيْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا يَرَيْنَ الرِّجَالَ وَ لَا يَرَاهُنَّ الرِّجَالُ .»
بهترين و نيکوترين عمل زنان آن است که [بدون ضرورت] مردان [نامحرم] را نبينند و مردان [نامحرم] نيز آنان را ننگرند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
حکم تنفیذ؛ منشور خدمت
سعید امینی
مراسم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران سهشنبه این هفته با حضور رهبر انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار و منتخب ملت ایران توسط ولی امر مسلمین به سمت ریاست جمهوری منصوب میشود. براساس اصل 110 قانون اساسی، رئیسجمهور منتخب برای شروع کار خود نیازمند امضای حکم ریاستجمهوریاش از سوی ولیفقیه است. درواقع مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری جنبه تشریفاتی ندارد و طبق قانون در صورت عدم تنفیذ حکم رئیسجمهور منتخب توسط ولیفقیه، او نمیتواند ریاست خود بر قوه مجریه را آغاز کند؛ البته رهبر انقلاب اسلامی همواره در تمام موارد با احترام به نظر مردم، حکم تمام رؤسای جمهور را تنفیذ کردهاند.
تنفیذ حکم و اهمیت رأی مردم در منظر رهبر انقلاب
همانطورکه گفته شد تنفیذ حکم ریاست جمهوری از سوی رهبر انقلاب همواره به معنای حمایت ایشان از منتخب مردم و احترام به خواست و اراده عمومی محسوب میشود و اگر در این خصوص مقداری مداقه شود، قطعاً نکات بسیاری از آن میتوان استخراج کرد. به عبارت دیگر جمهوریت نظام با انتخابات محقق میشود و اسلامیت به این است که ولیفقیه حکم رئیسجمهور را تنفیذ کنند و تنفیذ رئیسجمهور انقلابی و مردمی را میتوان آغاز گام دوم انقلاب اسلامی دانست.
مطالبات رهبر انقلاب از رؤسای جمهور
سیزدهمین تنفيذ بالاترين مقام اجرایی كشور در حالی برگزار میشود که امام و رهبر انقلاب اسلامی همواره بر حل مشکلات معیشتی، استکبارستیزی، مبارزه با سلطهجویان و حمایت از مستضعفین تأکید داشتهاند و دولتها را به سادهزیستی، شایستهسالاری و درک متقابل از محرومیت و کاهش فاصله طبقاتی توصیه کردهاند؛ بنابراین اگر تنفیذ حکم ریاست جمهوری را تنها یک مراسم ساده و تشریفاتی تلقی کنیم، برداشتی اشتباه و بهدوراز خِرد است. درواقع حکمی که رهبر انقلاب به رؤسای جمهور تنفیذ میکنند، نوعی دستورکار و استراتژی برای دولت تازهنفس محسوب میشود و اگر به نکات مورداشاره در حکم تنفیذ عمل و پایبندی وجود داشته باشد، قطعاً مسیر تحقق اهداف و مطالبات از دولت منتخب تسهیل و روان خواهد شد.
بازخوانی احکامی که مقام معظم رهبری برای رؤسای جمهوری صادر کردهاند، دغدغههای اساسی رهبری نظام از رئیس قوه مجریه را نمایان میسازد و میتواند برای دولت سیزدهم راهگشا باشد. در این بخش به بازخوانی بخشی از حکم دومین دوره ریاست جمهوری حجتالاسلام حسن روحانی پرداخته شده است. رهبر انقلاب اسلامی در تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای روحانی به رئیس دولت دوازدهم توصیه کردند: «این منصب خطیر را وسیلهای برای کسب رضای الهی و ذخیرهای برای هنگامه لقاء پروردگار قرار دهند و همت خود را متوجه استقرار عدالت و جانبداری از محرومان مستضعف و اجرای احکام اسلام ناب و تقویت وحدت و عزت ملی و توجه به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم کشور و صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی نمایند و مطمئن باشند که ملت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهند گذاشت. لازم میدانم بار دیگر درباره اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی و توجه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکیدکنم.»
ریشه مشکلات کنونی در نگاه گزینشی به محورهای احکام تنفیذشده
همه موارد تنفیذ احکام رؤسای جمهور با دعای خیر و توصیههای خیرخواهانه رهبر انقلاب برای منتخب ملت ایران همراه بوده. اینکه چقدر رؤسای جمهور این توصیهها را موردتوجه و دستورکار خود قرار دادهاند، جای تأمل و بررسی دارد. متأُسفانه رؤسای جمهور بعد از جنگ تحمیلی در عملیاتی کردن تمامی توصیههای درجشده در احکام تنفیذشده موفق نبودهاند. گاهی مشاهدهشده رؤسای جمهور نگاه گزینشی به توصیههای رهبر انقلاب داشتهاند و در آنجایی که این توصیهها به نفع فرد یا گروه نبوده، نسبت به اجرای آن اهتمام نورزیدهاند؛ یعنی از رفتار دولتها اینچنین برداشت میشود که نفع فردی یا گروهی بر نفع جمعی و ملی ارجحیت داشته است. درصورتیکه اگر بهصورت جدی به توصیهها و رهنمودهای رهبر انقلاب عمل میشد، امروز شاهد بروز بخش قابلتوجهی از مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نبودیم.
فدا حسین مالکی: تنفیذ حکم ریاست جمهوری حلقه اتصال حاکمیت و مردم محسوب میشود
فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت»، اظهار داشت: مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در قانون اساسی ما دارای جایگاه خاصی است؛ زیرا این مراسم حلقه اتصال حاکمیت و مردم براساس استراتژیهایی است که مقام معظم رهبری در همان روز اول تدوین و به رئیسجمهور جدید ابلاغ میکنند. رئیسجمهور جدید به واسطه این حکم، مأموریت چهارساله خود را که مأموریتی سخت و خطیر است، شروع میکند.
وی گفت: مأموریتی که رهبر انقلاب برای رئیسجمهور جدید ترسیم میکنند، معمولاً مبتنی بر چالشهاست و رئیسجمهور موظف است که با تکیهبر رهنمودهای رهبر انقلاب در تنفیذ حکم، درصدد رفع چالشهای موجود در کشور برآید.
نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی با اظهار تأسف از اینکه برخی رؤسای جمهور به رهنمودها و نکات اشارهشده در حکمی که به آنها تنفیذ شده است، توجه نداشتند، خاطرنشان کرد: من احساس میکنم به خاطر شرایط خاصی که در کشور حاکم است و با شناختی که از آقای رئیسی داریم. به احتمال بسیار زیاد او میتواند برخلاف رؤسای جمهور گذشته نمره قبولی را در عمل به رهنمودها و موازین رهبر انقلاب به دست آورد.
مالکی با بیان اینکه دولت سیزدهم ناگزیر به بهبود شرایط و مشکلات معیشتی مردم است، گفت: قطعاً معیشت مردم محور اصلی حکم ریاست جمهوری آقای رئیسی است و رهبری در این حکم به مشکلات معیشتی و بهبود اوضاع کنونی اشاره خواهند کرد و از رئیسجمهور جدید میخواهند در راستای اصلاح امور قوه مجریه، گام اساسی بردارد.
او توصیه کرد که رئیسجمهور جدید در نخستین گام برای عملیاتی کردن خواستههای رهبر انقلاب، باید در انتخاب کابینه و معرفی وزرا به مجلس نهایت دقت و حساسیت را به خرج دهد تا کارآمد بودن، انقلابی بودن و جهادی بودن وزیر مشخص شود؛ زیرا بدون کابینه قوی نمیتوان محورهای کلیدی در حکم ریاست جمهوری را عملیاتی کرد.
مراسم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران سهشنبه این هفته با حضور رهبر انقلاب اسلامی و جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار و منتخب ملت ایران توسط ولی امر مسلمین به سمت ریاست جمهوری منصوب میشود. براساس اصل 110 قانون اساسی، رئیسجمهور منتخب برای شروع کار خود نیازمند امضای حکم ریاستجمهوریاش از سوی ولیفقیه است. درواقع مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری جنبه تشریفاتی ندارد و طبق قانون در صورت عدم تنفیذ حکم رئیسجمهور منتخب توسط ولیفقیه، او نمیتواند ریاست خود بر قوه مجریه را آغاز کند؛ البته رهبر انقلاب اسلامی همواره در تمام موارد با احترام به نظر مردم، حکم تمام رؤسای جمهور را تنفیذ کردهاند.
تنفیذ حکم و اهمیت رأی مردم در منظر رهبر انقلاب
همانطورکه گفته شد تنفیذ حکم ریاست جمهوری از سوی رهبر انقلاب همواره به معنای حمایت ایشان از منتخب مردم و احترام به خواست و اراده عمومی محسوب میشود و اگر در این خصوص مقداری مداقه شود، قطعاً نکات بسیاری از آن میتوان استخراج کرد. به عبارت دیگر جمهوریت نظام با انتخابات محقق میشود و اسلامیت به این است که ولیفقیه حکم رئیسجمهور را تنفیذ کنند و تنفیذ رئیسجمهور انقلابی و مردمی را میتوان آغاز گام دوم انقلاب اسلامی دانست.
مطالبات رهبر انقلاب از رؤسای جمهور
سیزدهمین تنفيذ بالاترين مقام اجرایی كشور در حالی برگزار میشود که امام و رهبر انقلاب اسلامی همواره بر حل مشکلات معیشتی، استکبارستیزی، مبارزه با سلطهجویان و حمایت از مستضعفین تأکید داشتهاند و دولتها را به سادهزیستی، شایستهسالاری و درک متقابل از محرومیت و کاهش فاصله طبقاتی توصیه کردهاند؛ بنابراین اگر تنفیذ حکم ریاست جمهوری را تنها یک مراسم ساده و تشریفاتی تلقی کنیم، برداشتی اشتباه و بهدوراز خِرد است. درواقع حکمی که رهبر انقلاب به رؤسای جمهور تنفیذ میکنند، نوعی دستورکار و استراتژی برای دولت تازهنفس محسوب میشود و اگر به نکات مورداشاره در حکم تنفیذ عمل و پایبندی وجود داشته باشد، قطعاً مسیر تحقق اهداف و مطالبات از دولت منتخب تسهیل و روان خواهد شد.
بازخوانی احکامی که مقام معظم رهبری برای رؤسای جمهوری صادر کردهاند، دغدغههای اساسی رهبری نظام از رئیس قوه مجریه را نمایان میسازد و میتواند برای دولت سیزدهم راهگشا باشد. در این بخش به بازخوانی بخشی از حکم دومین دوره ریاست جمهوری حجتالاسلام حسن روحانی پرداخته شده است. رهبر انقلاب اسلامی در تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای روحانی به رئیس دولت دوازدهم توصیه کردند: «این منصب خطیر را وسیلهای برای کسب رضای الهی و ذخیرهای برای هنگامه لقاء پروردگار قرار دهند و همت خود را متوجه استقرار عدالت و جانبداری از محرومان مستضعف و اجرای احکام اسلام ناب و تقویت وحدت و عزت ملی و توجه به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم کشور و صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی نمایند و مطمئن باشند که ملت غیور و شجاع، خدمتگزاران کشور را در دشواریها و در مقابله با زورگوییها و زیادهخواهیهای استکبار تنها نخواهند گذاشت. لازم میدانم بار دیگر درباره اجرای برنامه اقتصاد مقاومتی و توجه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی تأکیدکنم.»
ریشه مشکلات کنونی در نگاه گزینشی به محورهای احکام تنفیذشده
همه موارد تنفیذ احکام رؤسای جمهور با دعای خیر و توصیههای خیرخواهانه رهبر انقلاب برای منتخب ملت ایران همراه بوده. اینکه چقدر رؤسای جمهور این توصیهها را موردتوجه و دستورکار خود قرار دادهاند، جای تأمل و بررسی دارد. متأُسفانه رؤسای جمهور بعد از جنگ تحمیلی در عملیاتی کردن تمامی توصیههای درجشده در احکام تنفیذشده موفق نبودهاند. گاهی مشاهدهشده رؤسای جمهور نگاه گزینشی به توصیههای رهبر انقلاب داشتهاند و در آنجایی که این توصیهها به نفع فرد یا گروه نبوده، نسبت به اجرای آن اهتمام نورزیدهاند؛ یعنی از رفتار دولتها اینچنین برداشت میشود که نفع فردی یا گروهی بر نفع جمعی و ملی ارجحیت داشته است. درصورتیکه اگر بهصورت جدی به توصیهها و رهنمودهای رهبر انقلاب عمل میشد، امروز شاهد بروز بخش قابلتوجهی از مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نبودیم.
فدا حسین مالکی: تنفیذ حکم ریاست جمهوری حلقه اتصال حاکمیت و مردم محسوب میشود
فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت»، اظهار داشت: مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری در قانون اساسی ما دارای جایگاه خاصی است؛ زیرا این مراسم حلقه اتصال حاکمیت و مردم براساس استراتژیهایی است که مقام معظم رهبری در همان روز اول تدوین و به رئیسجمهور جدید ابلاغ میکنند. رئیسجمهور جدید به واسطه این حکم، مأموریت چهارساله خود را که مأموریتی سخت و خطیر است، شروع میکند.
وی گفت: مأموریتی که رهبر انقلاب برای رئیسجمهور جدید ترسیم میکنند، معمولاً مبتنی بر چالشهاست و رئیسجمهور موظف است که با تکیهبر رهنمودهای رهبر انقلاب در تنفیذ حکم، درصدد رفع چالشهای موجود در کشور برآید.
نماینده مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی با اظهار تأسف از اینکه برخی رؤسای جمهور به رهنمودها و نکات اشارهشده در حکمی که به آنها تنفیذ شده است، توجه نداشتند، خاطرنشان کرد: من احساس میکنم به خاطر شرایط خاصی که در کشور حاکم است و با شناختی که از آقای رئیسی داریم. به احتمال بسیار زیاد او میتواند برخلاف رؤسای جمهور گذشته نمره قبولی را در عمل به رهنمودها و موازین رهبر انقلاب به دست آورد.
مالکی با بیان اینکه دولت سیزدهم ناگزیر به بهبود شرایط و مشکلات معیشتی مردم است، گفت: قطعاً معیشت مردم محور اصلی حکم ریاست جمهوری آقای رئیسی است و رهبری در این حکم به مشکلات معیشتی و بهبود اوضاع کنونی اشاره خواهند کرد و از رئیسجمهور جدید میخواهند در راستای اصلاح امور قوه مجریه، گام اساسی بردارد.
او توصیه کرد که رئیسجمهور جدید در نخستین گام برای عملیاتی کردن خواستههای رهبر انقلاب، باید در انتخاب کابینه و معرفی وزرا به مجلس نهایت دقت و حساسیت را به خرج دهد تا کارآمد بودن، انقلابی بودن و جهادی بودن وزیر مشخص شود؛ زیرا بدون کابینه قوی نمیتوان محورهای کلیدی در حکم ریاست جمهوری را عملیاتی کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
تظاهرات بیسابقه علیه محدودیتهای کرونایی در فرانسه
گروه بینالملل
قوانین مربوط به محدویتهای کرونا فرانسویها را به خیابانها کشانده است . سه هفته است که اعتراضات گستردهای در فرانسه علیه تشدید مقررات کرونایی ازجمله «الزامی شدن واکسیناسیون» برگزار شده است.
به گزارش دویچه وله، وزارت کشور فرانسه اعلام کرد بیش از ۲۰۰ هزار نفر روز شنبه ۸ مرداد (۳۱ ژوئیه) به خیابانها آمدند تا علیه واکسیناسیون الزامی و محدودیتهای جدید کرونایی دولت تظاهرات کنند.
بیش از ۱۸۰ تظاهرات در سراسر کشور برگزار شد. این سومین آخر هفته متوالی است که تظاهرات عظیم کرونایی در سراسر فرانسه برگزار میشود. در نخستین هفته اعتراضات ۱۱۰ هزار نفر، در دومین هفته ۱۶۰ هزار نفر و این هفته نیز ۲۰۰ هزار نفر در تظاهرات شرکت کردهاند.فرانسه در حال حاضر با چهارمین موج کرونا مقابله میکند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور این کشور قوانین و مقررات تازهای را در اواسط ماه ژوئیه برای مقابله با کرونا اعلام کرد.پارلمان پس از بحث و رایزنی مقررات جدید و جنجالی را تصویب کرد.قوانینی چون موظف شدن فرانسویها به زدن واکسن و یا ارائه تست منفی کرونا با مخالفت منکران کرونا مواجه شده است.در تظاهرات فرانسویها افرادی از جریانهای مختلف و طیفهای گوناگون شرکت کردند. این ناهمگونی و همچنین وسعت اعتراضات سراسری نگرانی درباره ایجاد یک جنبش جدید «جلیقه زردها» را نیز بیشتر کرده است. قانون مقررات جدید کرونا قرار است از نهم اوت به اجرا گذاشته شود.ژرار دارمانین، وزیر کشور فرانسه در دفاع از مقررات جدید کرونا استدلال کرد که تظاهرکنندگان در مقایسه با چهارمیلیوننفری که تنها در سه هفته گذشته واکسینه شده بودند اکثریت نبودند.در حال حاضر حدود ۶۲ درصد از مردم فرانسه حداقل یکبار برای مقابله با کرونا واکسن تزریق کردهاند. بیش از نیمی از مردم این کشور نیز بهطور کامل واکسینه شدهاند.
آنچه رسانههای غربی نمیگویند
اگرچه شبکهها و رسانههای اروپایی از اعتراضات گسترده شهروندان فرانسوی علیه سیاستهای محدودکننده دولت این کشور در مواجهه با کرونا خبر میدهند، اما بخش مهمی از ماجرای اعتراضات عمومی در این کشور را سانسور میکنند. واقعیت امر این است که تظاهرات اخیر در فرانسه که در ابتدا در مخالفت با گواهینامه بهداشتی و واکسیناسیون اجباری برای برخی مشاغل آغاز شد بهسرعت به خواستههای سیاسی و ضد دولت این کشور تبدیل شد و نیروهای امنیتی برای پراکنده کردن معترضان از ماشین آبپاش استفاده کردند.در پاریس، پایتخت فرانسه نیز درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان گزارش شده است. معترضان در شهر نانت واقع در غرب فرانسه شعار «آزادی، آزادی» سر دادند.همچنین تظاهرکنندگان در پلاکاردهایی که در دست داشتند، به دیکتاتوری ماکرون حمله کردند.۳۰۰۰ نیروی امنیتی و مأمور پلیس طی روزهای اخیر برای مهار اعتراضها به خیابانها آمده بودند . در پاریس تنش میان نیروهای امنیتی و معترضان شدیدتر از دیگر مناطق این کشور بود.در هر حال، سؤال اصلی اینجاست که چرا رسانهها و سیاستمداران غربی که همواره مدعی حمایت از حقوق بشر و دموکراسی هستند، اعتراض گسترده تظاهرکنندگان و سرکوب آنها توسط پلیس را سانسور میکنند؟! البته برای رسانههایی که در غرب حقایقی مانند حملات مکرر گروههای نژادپرست و افراطی به پناهجویان و مسلمانان را سانسور میکنند، اساسا پوشش حقایق مربوط به آنچه در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و انگلیس میگذرد کمترین اهمیتی ندارد!
دویچه وله
قوانین مربوط به محدویتهای کرونا فرانسویها را به خیابانها کشانده است . سه هفته است که اعتراضات گستردهای در فرانسه علیه تشدید مقررات کرونایی ازجمله «الزامی شدن واکسیناسیون» برگزار شده است.
به گزارش دویچه وله، وزارت کشور فرانسه اعلام کرد بیش از ۲۰۰ هزار نفر روز شنبه ۸ مرداد (۳۱ ژوئیه) به خیابانها آمدند تا علیه واکسیناسیون الزامی و محدودیتهای جدید کرونایی دولت تظاهرات کنند.
بیش از ۱۸۰ تظاهرات در سراسر کشور برگزار شد. این سومین آخر هفته متوالی است که تظاهرات عظیم کرونایی در سراسر فرانسه برگزار میشود. در نخستین هفته اعتراضات ۱۱۰ هزار نفر، در دومین هفته ۱۶۰ هزار نفر و این هفته نیز ۲۰۰ هزار نفر در تظاهرات شرکت کردهاند.فرانسه در حال حاضر با چهارمین موج کرونا مقابله میکند. امانوئل ماکرون، رئیسجمهور این کشور قوانین و مقررات تازهای را در اواسط ماه ژوئیه برای مقابله با کرونا اعلام کرد.پارلمان پس از بحث و رایزنی مقررات جدید و جنجالی را تصویب کرد.قوانینی چون موظف شدن فرانسویها به زدن واکسن و یا ارائه تست منفی کرونا با مخالفت منکران کرونا مواجه شده است.در تظاهرات فرانسویها افرادی از جریانهای مختلف و طیفهای گوناگون شرکت کردند. این ناهمگونی و همچنین وسعت اعتراضات سراسری نگرانی درباره ایجاد یک جنبش جدید «جلیقه زردها» را نیز بیشتر کرده است. قانون مقررات جدید کرونا قرار است از نهم اوت به اجرا گذاشته شود.ژرار دارمانین، وزیر کشور فرانسه در دفاع از مقررات جدید کرونا استدلال کرد که تظاهرکنندگان در مقایسه با چهارمیلیوننفری که تنها در سه هفته گذشته واکسینه شده بودند اکثریت نبودند.در حال حاضر حدود ۶۲ درصد از مردم فرانسه حداقل یکبار برای مقابله با کرونا واکسن تزریق کردهاند. بیش از نیمی از مردم این کشور نیز بهطور کامل واکسینه شدهاند.
آنچه رسانههای غربی نمیگویند
اگرچه شبکهها و رسانههای اروپایی از اعتراضات گسترده شهروندان فرانسوی علیه سیاستهای محدودکننده دولت این کشور در مواجهه با کرونا خبر میدهند، اما بخش مهمی از ماجرای اعتراضات عمومی در این کشور را سانسور میکنند. واقعیت امر این است که تظاهرات اخیر در فرانسه که در ابتدا در مخالفت با گواهینامه بهداشتی و واکسیناسیون اجباری برای برخی مشاغل آغاز شد بهسرعت به خواستههای سیاسی و ضد دولت این کشور تبدیل شد و نیروهای امنیتی برای پراکنده کردن معترضان از ماشین آبپاش استفاده کردند.در پاریس، پایتخت فرانسه نیز درگیری میان نیروهای امنیتی و معترضان گزارش شده است. معترضان در شهر نانت واقع در غرب فرانسه شعار «آزادی، آزادی» سر دادند.همچنین تظاهرکنندگان در پلاکاردهایی که در دست داشتند، به دیکتاتوری ماکرون حمله کردند.۳۰۰۰ نیروی امنیتی و مأمور پلیس طی روزهای اخیر برای مهار اعتراضها به خیابانها آمده بودند . در پاریس تنش میان نیروهای امنیتی و معترضان شدیدتر از دیگر مناطق این کشور بود.در هر حال، سؤال اصلی اینجاست که چرا رسانهها و سیاستمداران غربی که همواره مدعی حمایت از حقوق بشر و دموکراسی هستند، اعتراض گسترده تظاهرکنندگان و سرکوب آنها توسط پلیس را سانسور میکنند؟! البته برای رسانههایی که در غرب حقایقی مانند حملات مکرر گروههای نژادپرست و افراطی به پناهجویان و مسلمانان را سانسور میکنند، اساسا پوشش حقایق مربوط به آنچه در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان و انگلیس میگذرد کمترین اهمیتی ندارد!
دویچه وله

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
توصیههایی به رئیس دولت منتخب در انتخاب وزیر آموزشوپرورش
محمدرضا نیک نژاد-کنشگر صنفی
طی سه دهه گذشته بحثها، چالشها و دعواهای سیاسی بخش مهمی از منابع، امکانات و انرژی حرفهای سامانه آموزشی را به باد داده است؛ برای نمونه حذف معاونت پرورشی در دوره اصلاحات، اجرای شتابزده سند تحول بنیادین در دوره احمدینژاد و دعوا بر سر سند 2020 در دولت روحانی نمونههایی از آن چالشهای بهشدت آسیبزا بوده است. وجود چنین کش مکشهایی و البته پیامدهای آسیبزا انکارناپذیر است اما دراینباره چه باید کرد؟
دشواریهای آموزشی ما دو گونه در هم تنیدهاند؛ اول انتظارات حداکثری حاکمیت و خواستههای بیش از ظرفیت سامانه آموزشی و دیگری ناکارآمدی این سامانه در انجام وظایف حداقلی خود یعنی باسواد کردن نوآموزان و آماده کردن آنان برای زیستی نسبتا معمولی در جهانی بهشدت دگرگون شونده است. نگارنده، هم بهعنوان یک آموزگار و هم بهعنوان کسی که اندک دانشی در زمینه آموزشوپرورش دارد، در کوتاهمدت چندان انتظاری در راستای دگرگونی نگاه حاکمیتی، نهتنها در این دولت بلکه در هر دولتی و با هر گرایش سیاسی ندارم اما در زمینه وظایف حرفهای آموزش میتوان انتظار داشت که با اندک تعدیلی در نگرش و متناسبسازی آن با واقعیتهای جامعه، فاصله گرفتن از نگاه پولی و سودمحور در آموزش، تخصیص بودجه درخور و توزیع عادلانه آن در مناطق آموزشی و مدارس بهویژه مدارس دولتی، دوری از نگاه کمی به آموزش و تلاش برای دگرگونیهای کیفی در راستای وظایف بنیادین ساختار آموزشی، بالا بردن سطح زندگی فرهنگیان در راستای انجام بهتر وظایف حرفهای، دوری از نگاه پادگانی به
دانش آموزان و درک شرایط سنی و گامهای رشد آنان، شرایط از اینکه هست بدتر نشود! ازاینرو نگارنده دو توصیه به رئیس دولت جدید دارم.
نخست آنکه با برگزیدن وزیری با کمترین واکنشها در گستره دعواهای سیاسی و تااندازهای مورد اعتماد رقبای سیاسی، فضای آموزش را آرام نگه دارد و دوم آنکه بهطور نسبی ساختار آموزشی کشور و چالشهای آن را بشناسد و البته با دگرگونیهای آموزشی جهان در دهههای گذشته آشنا باشد تا دستکم آسیب بیشتری به انجام وظایف حرفهای، ذاتی و سنتی این سامانه وارد نکند.
طی سه دهه گذشته بحثها، چالشها و دعواهای سیاسی بخش مهمی از منابع، امکانات و انرژی حرفهای سامانه آموزشی را به باد داده است؛ برای نمونه حذف معاونت پرورشی در دوره اصلاحات، اجرای شتابزده سند تحول بنیادین در دوره احمدینژاد و دعوا بر سر سند 2020 در دولت روحانی نمونههایی از آن چالشهای بهشدت آسیبزا بوده است. وجود چنین کش مکشهایی و البته پیامدهای آسیبزا انکارناپذیر است اما دراینباره چه باید کرد؟
دشواریهای آموزشی ما دو گونه در هم تنیدهاند؛ اول انتظارات حداکثری حاکمیت و خواستههای بیش از ظرفیت سامانه آموزشی و دیگری ناکارآمدی این سامانه در انجام وظایف حداقلی خود یعنی باسواد کردن نوآموزان و آماده کردن آنان برای زیستی نسبتا معمولی در جهانی بهشدت دگرگون شونده است. نگارنده، هم بهعنوان یک آموزگار و هم بهعنوان کسی که اندک دانشی در زمینه آموزشوپرورش دارد، در کوتاهمدت چندان انتظاری در راستای دگرگونی نگاه حاکمیتی، نهتنها در این دولت بلکه در هر دولتی و با هر گرایش سیاسی ندارم اما در زمینه وظایف حرفهای آموزش میتوان انتظار داشت که با اندک تعدیلی در نگرش و متناسبسازی آن با واقعیتهای جامعه، فاصله گرفتن از نگاه پولی و سودمحور در آموزش، تخصیص بودجه درخور و توزیع عادلانه آن در مناطق آموزشی و مدارس بهویژه مدارس دولتی، دوری از نگاه کمی به آموزش و تلاش برای دگرگونیهای کیفی در راستای وظایف بنیادین ساختار آموزشی، بالا بردن سطح زندگی فرهنگیان در راستای انجام بهتر وظایف حرفهای، دوری از نگاه پادگانی به
دانش آموزان و درک شرایط سنی و گامهای رشد آنان، شرایط از اینکه هست بدتر نشود! ازاینرو نگارنده دو توصیه به رئیس دولت جدید دارم.
نخست آنکه با برگزیدن وزیری با کمترین واکنشها در گستره دعواهای سیاسی و تااندازهای مورد اعتماد رقبای سیاسی، فضای آموزش را آرام نگه دارد و دوم آنکه بهطور نسبی ساختار آموزشی کشور و چالشهای آن را بشناسد و البته با دگرگونیهای آموزشی جهان در دهههای گذشته آشنا باشد تا دستکم آسیب بیشتری به انجام وظایف حرفهای، ذاتی و سنتی این سامانه وارد نکند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
از «شحنه نجف» تا «همای رحمت»
جواد شاملو
در قسمت اول، از شعرای قرن سوم و چهارم مانند رودکی، کسایی مروزی و فردوسی جستوجوی ردپای عرض ارادت بزرگان ادبیات به حضرت والای ولایت آغاز کردیم. سپس به مولوی رسیدیم. شعر مولوی در دفتر نخست مثنوی است و حقیقتا بیمانند. ابیات متعدد و شوریده در عین سادگی و دوری از لحن اغراقآلود. آن ابیات مثنوی از آن جهت ارزشمند است که یک قسمت از زیست علیبنابیطالب را انتخاب کرده و از آن رازگشایی میکند. در نگاه مولوی، کندن در قلعه خیبر معجزه حضرت مولا نیست، بلکه نفسکشی او در هنگام غلبه بر دشمنش عمرو بن عبدود معجزهگونه است. این رفتار مولوی با فضائل امیرالمؤمنین بسیار مهم و قابل الگوگیری است، چراکه مولوی به جای اغراقهای به قول استاد شفیعی کدکنی «آزاردهنده»، مانند یک صیاد به سراغ تابلویی از زندگی حضرت رفته و شروع کرده به استخراج نکات اخلاقی و عرفانی از آن. همانگونه که در یادداشت پیش اشاره شد، مولوی گویی ناگهان از قالب راوی آن داستان خارج میشود و با لحنی شیفته، خود به جای عمرو بن عبدود مینشیند. انگار این خود مولوی است که برعکس عمرو نه جسم حضرت بلکه محبت و معرفت علی را روی قلب خویش میبیند و با آن سخن میگوید و زبان به مدحش میگشاید. در اینجا در اتفاقی کاملا هنری، شخصیت مولوی با شخصیت عمرو ترکیب میشود و در مورد کظم غیظ حضرت بعد از جسارت عمرو میپرسد:
آنچه دیدی بهتر از پیکار من؟
تا شدی تو سست در آشکار من؟
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست؟
تا چنان برقی نمود و باز جست؟
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید؟
در دل و جان شعلهای آمد پدید؟
آن چه دیدی برتر از کون و مکان؟
که به از جان بود و بخشیدیم جان؟
بعد از مولوی قصد داریم به سراغ سعدی برویم؛ اما پیش از آن کمی از وادی شعر فاصله گرفته و به دیار فلسفه سر خواهیم زد. شعری در مدح حضرت امیر به بوعلی سینا منتسب است که آن هم یک مدح عادی با عبارات آشنا و اغراقهای مرسوم نیست. شعر ظاهرا بیان یک روایت است؛ روایتی از شب معراج رسولالله که پیامبر در جمع اصحاب نشسته و میفرماید در شب معراج حضرت علی را کجا و چگونه ملاقات کرده است. شکل این ابیات روایتی کاملا داستانی دارد و همین شعر منسوب به بوعلی را بهشدت متمایز میکند. روایتی تازه با ضربهای چکش وار درست در بیت و مصرع آخر. در تشیع شیخالرئیس تقریبا بحثی نیست. اگر این داستان منظوم نیز بهراستی از بوعلی باشد، میتوان گفت شاید او روایت داستانی را از داستانهای فلسفیای که نوشته وام گرفته است. رسالههای تمثیلیای مانند «حیبن یقظان»، «رسالةالطیر» و «سلامان و ابسال.» همین رسالهها ذوق ادبی بوعلی را هم ثابت میکنند، هرچند نام او چنان با فلسفه گره خورده که نمیتوان نسبت شاعری به او داد. گزیده کردن این شعر شیرین بوعلی دشوار است، پس تمام آن را منهای سه چهار بیت در اینجا میآوریم:
حدیثی خاطرم آید که میفرمود پیغمبر
به اصحابش شب معراج سِر لیله الاسرا
به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت
هزاران مسجدی اندر درون مسجدالاقصی
به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی
به هر محراب صد منبر به هر منبر علی پیدا
زپیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن، گفتند
که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یکجا
تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر
به غیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا
اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر
نشسته بودم اندر خدمتش در گوشهای تنها
به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب
که تا صبح از درون خانه بیرون پا ننهاد اصلا
که ناگه جبرئیل آمد سلام آورد بر احمد
که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی
اگرچه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما
ولیات از همه بگذشت و با ما بود در بالا!
در پایان این قسمت از این یادداشت، مروارید نام مولا را در لفظ بینقص سعدی میجوییم. سعدی بهاحتمالزیاد همچون حافظ، شافعیمذهب است. مذهب شافعی ارادتی بیش از دیگر فرق اهل سنت به اهلبیت علیهم السلام ابراز میکند. همانگونه که رئیس این فرقه نیز خود اشعار متعددی در اهلبیت دارد. «ان کان رفضا حب آل محمد؛ فلیشهد الثقلان انی رافضی.» اگر عشق به اهلبیت پیامبر کفر است، بگذار قرآن و عترت شهادت دهند که من رافضیام! سعدی نیز وقتی در دیباچه گلستان میخواهد زبان شاعری خود را تمجید کند و به رخ بکشد آن را با ذوالفقار امیر مؤمنان قیاس میکند:« که آزردن دوستان جهل است و کفارت یمین سهل و خلاف راه صواب است و نقص رأی اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام...». همچنین در دیباچه بوستان بعد از مدح مفصل پیامبر چند بیتی را به خلفا میپردازد و یک مصرع هم به حضرت امیر به عنوان خلیفه چهارم که: «چهارم علی شاه دلدلسوار.» اما در ادامه خدا را به حق اولاد حضرت زهرا قسم میدهد که: «خدایا به حق بنیفاطمه؛ که بر قول ایمان کنم خاتمه/ اگر دعوتم رد کنی ور قبول، من و دست و دامان آل رسول.»اما اصل عرض ارادت سعدی به مولای متقیان در قصاید او است. آنجا که میسراید:
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل آتی
خواندن کامل این قصیده را به مخاطبان وامیگذاریم و تنها با ذکر بیتی که این مدح با آن پایانیافته و از آن پس سعدی دعاهای خودش را عرضه میدارد، این بخش را خاتمه میدهیم:
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا...
در قسمت اول، از شعرای قرن سوم و چهارم مانند رودکی، کسایی مروزی و فردوسی جستوجوی ردپای عرض ارادت بزرگان ادبیات به حضرت والای ولایت آغاز کردیم. سپس به مولوی رسیدیم. شعر مولوی در دفتر نخست مثنوی است و حقیقتا بیمانند. ابیات متعدد و شوریده در عین سادگی و دوری از لحن اغراقآلود. آن ابیات مثنوی از آن جهت ارزشمند است که یک قسمت از زیست علیبنابیطالب را انتخاب کرده و از آن رازگشایی میکند. در نگاه مولوی، کندن در قلعه خیبر معجزه حضرت مولا نیست، بلکه نفسکشی او در هنگام غلبه بر دشمنش عمرو بن عبدود معجزهگونه است. این رفتار مولوی با فضائل امیرالمؤمنین بسیار مهم و قابل الگوگیری است، چراکه مولوی به جای اغراقهای به قول استاد شفیعی کدکنی «آزاردهنده»، مانند یک صیاد به سراغ تابلویی از زندگی حضرت رفته و شروع کرده به استخراج نکات اخلاقی و عرفانی از آن. همانگونه که در یادداشت پیش اشاره شد، مولوی گویی ناگهان از قالب راوی آن داستان خارج میشود و با لحنی شیفته، خود به جای عمرو بن عبدود مینشیند. انگار این خود مولوی است که برعکس عمرو نه جسم حضرت بلکه محبت و معرفت علی را روی قلب خویش میبیند و با آن سخن میگوید و زبان به مدحش میگشاید. در اینجا در اتفاقی کاملا هنری، شخصیت مولوی با شخصیت عمرو ترکیب میشود و در مورد کظم غیظ حضرت بعد از جسارت عمرو میپرسد:
آنچه دیدی بهتر از پیکار من؟
تا شدی تو سست در آشکار من؟
آن چه دیدی که چنین خشمت نشست؟
تا چنان برقی نمود و باز جست؟
آن چه دیدی که مرا زان عکس دید؟
در دل و جان شعلهای آمد پدید؟
آن چه دیدی برتر از کون و مکان؟
که به از جان بود و بخشیدیم جان؟
بعد از مولوی قصد داریم به سراغ سعدی برویم؛ اما پیش از آن کمی از وادی شعر فاصله گرفته و به دیار فلسفه سر خواهیم زد. شعری در مدح حضرت امیر به بوعلی سینا منتسب است که آن هم یک مدح عادی با عبارات آشنا و اغراقهای مرسوم نیست. شعر ظاهرا بیان یک روایت است؛ روایتی از شب معراج رسولالله که پیامبر در جمع اصحاب نشسته و میفرماید در شب معراج حضرت علی را کجا و چگونه ملاقات کرده است. شکل این ابیات روایتی کاملا داستانی دارد و همین شعر منسوب به بوعلی را بهشدت متمایز میکند. روایتی تازه با ضربهای چکش وار درست در بیت و مصرع آخر. در تشیع شیخالرئیس تقریبا بحثی نیست. اگر این داستان منظوم نیز بهراستی از بوعلی باشد، میتوان گفت شاید او روایت داستانی را از داستانهای فلسفیای که نوشته وام گرفته است. رسالههای تمثیلیای مانند «حیبن یقظان»، «رسالةالطیر» و «سلامان و ابسال.» همین رسالهها ذوق ادبی بوعلی را هم ثابت میکنند، هرچند نام او چنان با فلسفه گره خورده که نمیتوان نسبت شاعری به او داد. گزیده کردن این شعر شیرین بوعلی دشوار است، پس تمام آن را منهای سه چهار بیت در اینجا میآوریم:
حدیثی خاطرم آید که میفرمود پیغمبر
به اصحابش شب معراج سِر لیله الاسرا
به طاق آسمان چهارمین دیدم من از رحمت
هزاران مسجدی اندر درون مسجدالاقصی
به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابی
به هر محراب صد منبر به هر منبر علی پیدا
زپیغمبر چو بشنیدند اصحاب این سخن، گفتند
که دیشب با علی بودیم جمله جمع در یکجا
تبسم کرد سلمان، این سخن گفتا به پیغمبر
به غیر از خود ندیدم هیچکس در نزد آن مولا
اباذر گفت با سلمان به روح پاک پیغمبر
نشسته بودم اندر خدمتش در گوشهای تنها
به گوش فاطمه خورد این سخن گفتا علی دیشب
که تا صبح از درون خانه بیرون پا ننهاد اصلا
که ناگه جبرئیل آمد سلام آورد بر احمد
که ای مسند نشین بارگاه قرب او ادنی
اگرچه بر همه ظاهر شدم بر صورتی اما
ولیات از همه بگذشت و با ما بود در بالا!
در پایان این قسمت از این یادداشت، مروارید نام مولا را در لفظ بینقص سعدی میجوییم. سعدی بهاحتمالزیاد همچون حافظ، شافعیمذهب است. مذهب شافعی ارادتی بیش از دیگر فرق اهل سنت به اهلبیت علیهم السلام ابراز میکند. همانگونه که رئیس این فرقه نیز خود اشعار متعددی در اهلبیت دارد. «ان کان رفضا حب آل محمد؛ فلیشهد الثقلان انی رافضی.» اگر عشق به اهلبیت پیامبر کفر است، بگذار قرآن و عترت شهادت دهند که من رافضیام! سعدی نیز وقتی در دیباچه گلستان میخواهد زبان شاعری خود را تمجید کند و به رخ بکشد آن را با ذوالفقار امیر مؤمنان قیاس میکند:« که آزردن دوستان جهل است و کفارت یمین سهل و خلاف راه صواب است و نقص رأی اولوالالباب ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام...». همچنین در دیباچه بوستان بعد از مدح مفصل پیامبر چند بیتی را به خلفا میپردازد و یک مصرع هم به حضرت امیر به عنوان خلیفه چهارم که: «چهارم علی شاه دلدلسوار.» اما در ادامه خدا را به حق اولاد حضرت زهرا قسم میدهد که: «خدایا به حق بنیفاطمه؛ که بر قول ایمان کنم خاتمه/ اگر دعوتم رد کنی ور قبول، من و دست و دامان آل رسول.»اما اصل عرض ارادت سعدی به مولای متقیان در قصاید او است. آنجا که میسراید:
کس را چه زور و زهره که وصف علی کند
جبار در مناقب او گفته هل آتی
خواندن کامل این قصیده را به مخاطبان وامیگذاریم و تنها با ذکر بیتی که این مدح با آن پایانیافته و از آن پس سعدی دعاهای خودش را عرضه میدارد، این بخش را خاتمه میدهیم:
یارب به نسل طاهر اولاد فاطمه
یارب به خون پاک شهیدان کربلا...

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
مرزهای شرقی کشور در امنیت کاملاند
جانشین فرمانده سپاه گفت: مرزهای جمهوری اسلامی ایران در امنیت کامل هستند و تاکنون هیچ مشکلی مخصوصا در مرزهای شرقی کشور نداشتهایم.
به گزارش فارس، دریادار پاسدار علی فدوی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: قوت سپاه، بسیج و نیروهای مسلح بهگونهای است که تمام جهان میدانند که نمیتوانند کوچکترین خللی در امنیت جمهوری اسلامی ایران به وجود آورند.
فدوی خاطرنشان کرد: وقتیکه آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند و میدانند که در عرصه نظامی مقابل جمهوری اسلامی ایران نمیتوانند به پیروزی برسند و همواره با شکست مواجه میشوند، دیگر کشورها و مجموعهها حساب کار خودشان را میکنند.
مرزهای جمهوری اسلامی ایران در امنیت کامل هستند
جانشین فرمانده سپاه بابیان اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند: «زمانی که ما به قله برسیم، دشمنیها نیز تمام میشود»، ازاینرو ما نیز به این سمت حرکت میکنیم و هرروز به این هدف نزدیکتر میشویم، تصریح کرد: مرزهای جمهوری اسلامی ایران در امنیت کامل هستند و تاکنون هیچ مشکلی مخصوصا در مرزهای شرقی کشور نداشتهایم و بااقتدار و توانمندیهایی که وجود دارد در خصوص مرزها و مجموعهای بالاتر نیز مشکلی به وجود نمیآید.
وی پیرامون حضور پرشور گروههای جهادی در عرصههای خدمترسانی گفت: قطعا هر حرکتی که به خیل بیانتهای مردم متصل باشد دارای خیروبرکت است. از طرف دیگر بسیج نشان داده است که در همه عرصهها پایکار است و زمانی که یک اتفاق برای هموطنشان میافتد، دیگر آرام نمیگیرند تا آن گرفتاری را از بین ببرند یا از آن کم کنند.
حضور 42 هزار گروه جهادی ثبتشده در بسیج
جانشین فرمانده سپاه از حضور 42 هزار گروه جهادی ثبتشده در بسیج خبر داد و افزود: کرونا تمام جهان را دچار مشکل کرده است اما در کشور ما هیچگاه از مشکلاتی که برای دیگر کشورها به وجود آمد به وجود نیامده است زیرا ما مردم مسلمانی داریم که کمک کردن به همنوع را بالاترین فریضه میدانند.
مجلس شورای اسلامی پایکار گروههای جهادی آمد
فدوی ادامه داد: خوشبختانه مجلس شورای اسلامی پایکار گروههای جهادی آمده است و امسال منابع مالی که این گروهها برای کارهای بزرگ نیاز دارند را پیشبینی کرده است و انشاءالله با شروع به کار آقای رئیسی، دولت نیز پایکار خواهد آمد و گرفتاریهای موجود بهزودی حل میشوند.
«بسیج سازندگی» به «بسیج جهاد سازندگی» تغییر میکند
وی بابیان اینکه بهزودی اسم بسیج سازندگی به بسیج جهاد سازندگی تغییر میکند، گفت: با حل شدن مشکلات کشور با تلاش خیل عظیم مردم و گروههای جهادی، مردم فراموش میکنند که کشور مشکلاتی همچون مشکل آب داشته است از طرف دیگر حضور پررنگ جوانان در عرصههای جهادی دارای خیرات فراوانی است.
به گزارش فارس، دریادار پاسدار علی فدوی، جانشین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اظهار داشت: قوت سپاه، بسیج و نیروهای مسلح بهگونهای است که تمام جهان میدانند که نمیتوانند کوچکترین خللی در امنیت جمهوری اسلامی ایران به وجود آورند.
فدوی خاطرنشان کرد: وقتیکه آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند و میدانند که در عرصه نظامی مقابل جمهوری اسلامی ایران نمیتوانند به پیروزی برسند و همواره با شکست مواجه میشوند، دیگر کشورها و مجموعهها حساب کار خودشان را میکنند.
مرزهای جمهوری اسلامی ایران در امنیت کامل هستند
جانشین فرمانده سپاه بابیان اینکه مقام معظم رهبری میفرمایند: «زمانی که ما به قله برسیم، دشمنیها نیز تمام میشود»، ازاینرو ما نیز به این سمت حرکت میکنیم و هرروز به این هدف نزدیکتر میشویم، تصریح کرد: مرزهای جمهوری اسلامی ایران در امنیت کامل هستند و تاکنون هیچ مشکلی مخصوصا در مرزهای شرقی کشور نداشتهایم و بااقتدار و توانمندیهایی که وجود دارد در خصوص مرزها و مجموعهای بالاتر نیز مشکلی به وجود نمیآید.
وی پیرامون حضور پرشور گروههای جهادی در عرصههای خدمترسانی گفت: قطعا هر حرکتی که به خیل بیانتهای مردم متصل باشد دارای خیروبرکت است. از طرف دیگر بسیج نشان داده است که در همه عرصهها پایکار است و زمانی که یک اتفاق برای هموطنشان میافتد، دیگر آرام نمیگیرند تا آن گرفتاری را از بین ببرند یا از آن کم کنند.
حضور 42 هزار گروه جهادی ثبتشده در بسیج
جانشین فرمانده سپاه از حضور 42 هزار گروه جهادی ثبتشده در بسیج خبر داد و افزود: کرونا تمام جهان را دچار مشکل کرده است اما در کشور ما هیچگاه از مشکلاتی که برای دیگر کشورها به وجود آمد به وجود نیامده است زیرا ما مردم مسلمانی داریم که کمک کردن به همنوع را بالاترین فریضه میدانند.
مجلس شورای اسلامی پایکار گروههای جهادی آمد
فدوی ادامه داد: خوشبختانه مجلس شورای اسلامی پایکار گروههای جهادی آمده است و امسال منابع مالی که این گروهها برای کارهای بزرگ نیاز دارند را پیشبینی کرده است و انشاءالله با شروع به کار آقای رئیسی، دولت نیز پایکار خواهد آمد و گرفتاریهای موجود بهزودی حل میشوند.
«بسیج سازندگی» به «بسیج جهاد سازندگی» تغییر میکند
وی بابیان اینکه بهزودی اسم بسیج سازندگی به بسیج جهاد سازندگی تغییر میکند، گفت: با حل شدن مشکلات کشور با تلاش خیل عظیم مردم و گروههای جهادی، مردم فراموش میکنند که کشور مشکلاتی همچون مشکل آب داشته است از طرف دیگر حضور پررنگ جوانان در عرصههای جهادی دارای خیرات فراوانی است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
اتباع ایرانی تا اطلاع بعدی به افغانستان سفر نکنند
سفارت کشورمان در کابل از اتباع ایرانی خواسته است با توجه به تشدید مخاطرات امنیتی تا اطلاع بعدی از سفر به افغانستان خودداری کنند.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با صدور بیانیهای اعلام کرد: به دلیل تشدید شرایط امنیتی اتباع ایرانی به افغانستان سفر نکنند. سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان از اتباع ایرانی مقیم در شهرها و مناطق افغانستان بهاستثنای شهر کابل خواست هرچه زودتر خاک افغانستان را ترک کنند.همچنین سفارت ایران از اتباع این کشور خواسته است با توجه به تشدید مخاطرات امنیتی تا اطلاع بعدی از سفر به افغانستان خودداری کنند.
سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان با صدور بیانیهای اعلام کرد: به دلیل تشدید شرایط امنیتی اتباع ایرانی به افغانستان سفر نکنند. سفارت جمهوری اسلامی ایران در افغانستان از اتباع ایرانی مقیم در شهرها و مناطق افغانستان بهاستثنای شهر کابل خواست هرچه زودتر خاک افغانستان را ترک کنند.همچنین سفارت ایران از اتباع این کشور خواسته است با توجه به تشدید مخاطرات امنیتی تا اطلاع بعدی از سفر به افغانستان خودداری کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
۲۰ میلیون دز واکسن خارجی وارد کشور شده است
معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه گفت: از زمان آغاز پاندمی کرونا و ساخت واکسن در کشورهای مختلف، حدود ۲۰ میلیون دز واکسن خارجی وارد کشور شده است.
رسول مهاجر معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه کشورمان در گفت وگویی با اشاره به اقدامات وزارت خارجه در حوزه تأمین واکسن و تجهیزات بهداشتی و درمانی تصریح کرد: از زمان آغاز پاندمی کرونا و ساخت واکسن در کشورهای مختلف، حدود ۲۰ میلیون دوز واکسن خارجی وارد کشور شده است.مهاجر افزود: وزارت خارجه در زمینه همکاری با کشورهای مختلف در تولید واکسن داخلی در زمینه انتقال تکنولوژی، تجهیزات و تأمین مواد اولیه نیز نقش بسیار مؤثری داشته است.
رسول مهاجر معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه کشورمان در گفت وگویی با اشاره به اقدامات وزارت خارجه در حوزه تأمین واکسن و تجهیزات بهداشتی و درمانی تصریح کرد: از زمان آغاز پاندمی کرونا و ساخت واکسن در کشورهای مختلف، حدود ۲۰ میلیون دوز واکسن خارجی وارد کشور شده است.مهاجر افزود: وزارت خارجه در زمینه همکاری با کشورهای مختلف در تولید واکسن داخلی در زمینه انتقال تکنولوژی، تجهیزات و تأمین مواد اولیه نیز نقش بسیار مؤثری داشته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
دولت روحانی واقعا بینظیر بود!
-
حکمت بدبینی رهبر انقلاب به غرب در دولت روحانی واضح شد
-
آمریکا وحدت میان کشورهای منطقه را برنمیتابد
-
گام به گام مسکن با تورم
-
انتظار انقلاب اداری از دولت مردمی
-
پنهانکاری آمریکا در خصوص بیماری روانی بایدن
-
نیاز نهاد تعلیم به الفبای تحول
-
مردم از وضعیت اقتصادی نگراناند
-
سپر هویت
-
حکم تنفیذ؛ منشور خدمت
-
تظاهرات بیسابقه علیه محدودیتهای کرونایی در فرانسه
-
توصیههایی به رئیس دولت منتخب در انتخاب وزیر آموزشوپرورش
-
از «شحنه نجف» تا «همای رحمت»
-
مرزهای شرقی کشور در امنیت کاملاند
-
اتباع ایرانی تا اطلاع بعدی به افغانستان سفر نکنند
-
۲۰ میلیون دز واکسن خارجی وارد کشور شده است