
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 2
اطاعت غولهای فناوری از دولت استرالیا
به گزارش مهر به نقل از رویترز یکنهاد فناوری در استرالیا اعلام کرد کمیته جدیدالتأسیس آن برای نظارت بر اخبار جعلی نشان میدهد صنعت فناوری آماده است در مقابل پستهای آسیبزا خود را قانونمند و مقرراتی را اجرا کند.این درحالی است که یک روز قبل دولت استرالیا تهدید کرد قوانین سختگیرانهتری درباره پستهای جعلی و افتراآمیز در فضای آنلاین اجرا میکند. این درحالی است که دولت این کشور نیز روز گذشته اعلام کرد اقداماتی را اتخاذ میکند تا مسئولیت شبکههای اجتماعی در قبال محتوا بیشتر شود. نهاد «گروه صنعت دیجیتال» (DIGI) نماینده واحدهای فیس بوک، گوگل و توییتر در استرالیا است. این نهاد اعلام کرد کمیتهای ویژه برای داوری درباره شکایات مربوط به اخبار جعلی تشکیل میدهد. سونیتا بوز مدیرعامل DIGI در بیانیهای اعلام کرد: شرکتهای فناوری درباره یک نظامنامه اخلاقی علیه اخبار جعلی توافق کردهاند. ما میخواهیم با کمک نظارت جمعی از کارشناسان خارجی و اعتماد مردم این روند را تقویت کنیم. کمیته سه نفره مستقل از طریق یک وبسایت شکایات مربوط به نقض نظامنامه اخلاقی را حلوفصل میکند. البته این کمیته شکایات مربوط به پستهای افراد را بررسی نمیکند. منشور اخلاقی صنعت شامل موارد مختلفی است. مانند اقدام علیه اخبار جعلی که سلامت عمومی را تهدید میکند. همچنین DIGI اعلام کرد درصورتیکه شرکتی نظامنامه اخلاقی را نقض کند، بیانیهای رسمی صادر میکند. پل فلچر وزیر ارتباطات استرالیا و ازجمله قانونگذاران حامی وضع قوانین سختگیرانهتر بر پلتفرمهای میزبان اخبار جعلی، از این اقدام استقبال کرد. اما گروههای حمایت از مصرفکننده همچنان معتقدند چنین اقدامی کافی نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
امام عسکری برای بقیهالله ، امام مجتبی است برای اباعبدالله
در میان اهلبیت عصمت، اسم هر امام حکمت دارد. اسم نیست، بلکه رسم است. نام نیست، بلکه نماد است. اگر دیدیم نام امامی «حسنبن علی» است، باید بدانیم حکایت او، حکایت غربت و ازخودگذشتگی برای امام بعدی است. هر جا بناست یک امام به فتحی عظیم، حماسهای تاریخی و شکوهی ماندگار دست یابد، قبلش غربتی سنگین و گذشتی همهجانبه لازم است. غربت و گذشتی که تنها از یک کریم برمیآید؛ از یک حسن. حضرت اباعبدالله و حضرت بقیهالله هر دو شوکتی بیمانند و مکنتی بینظیر دارند. اما تا نوبت به امامت آنان برسد، باید دورانی تلختر از زهر سپری شود که ابرمردان این دو دوران دشوار، امام مجتبی و امام عسکری هستند. گویی غربتی که امام مجتبی کشید، در زمان امام حسین جبران شد. اطرافیان امام حسن از زیر پای کریم اهلبیت سجاده کشیدند؛ یاران امام حسین، سپر انسانی ساختند مقابل تیر دشمن تا سید و سالار شهیدان نمازشان را بخوانند. همسر امام حسن، جام زهر به شوی مظلومش میدهد؛ همسر امام حسین، از جان طفل 6ماههاش درراه اباعبدالله میگذرد. در دوران ما هم در شرایطی که اندک زائران امام حسن در بقیع حق ندارند دمی راحت بایستند و با آسودگی زیارتنامه بخوانند یا احیانا عقده دلی باز کنند و نم اشکی بریزند، بزرگترین اجتماع جهان را جمعیت شوریده و شیدای زوار امام حسین در یومالعیار اربعین به نام خامس آل عبا ثبت میکنند. غربت امام حسن مجتبی اما بار دیگر در زمان امام حسن عسکری سر برمیآورد. امام یازدهم در میانه صراط مستقیم امامت، جایگاه بیبدیلی دارند. ایشان وارث همه امامان پیش از خود و والد ثمره نهایی این مسیر رهاییبخش است. اما آنچه ما از پدر امام زمان
خود میدانیم، بسیار کمتر از ائمه دیگر است و این هم راستش بیش از آنکه تقصیر ما باشد، محصول جبر لامروت روزگار است. برخی منابع در توصیف شرایط سخت، جانکاه بلکه عجیبوغریب زمانه حضرت ابومحمد علیهالسلام، به این جمله از خود امام حسن عسکری اشاره میکنند: «آنقدر که من موردشک واقع شدم، هیچیک از پدرانم موردشک واقع نشدند!» برگردیم به تاریخ. جو سامرا هرچند به خاطر حضور دو امام معصوم، خیلی فرق کرده اما به معنای واقعی کلمه امنیتی است. این خفقان تا جایی است که امام دستور میدهند: «در کوچه و خیابان با من اظهار آشنایی نکنید!» گویی پیشوای یازدهم قصد داشتند همهچیز را برای پسرشان به ارث بگذارند؛ همچنان که امام دوم از فرط کرامت، کربلا را بلکه همه داروندارشان؛ ازجمله قاسم و عبدالله را نثار ثارالله کردند. امام عسکری کوتاهترین مدت امامت را دارند و حجتبن الحسن، بیش از یک هزاره است که امام ارض و سماء است.
امام عسکری، زندانی محله عسکر یا همان لشکر است اما پسرش «ذیالعسکر» است؛ صاحب لشکر بلکه صاحب همه لشکرها. امام عسکری همعصر زمانهای است که تقیه در اوج است و اختناق از هر کوی و برزن موج میزند ولی پسرش ولیعصر قیام و انتقام و علمدار دوره نصرت و فتحالفتوح. از امام حسن عسکری هم مانند امام حسن مجتبی چندان سخن نمیرود اما پسر ایشان نیز همچون اباعبداللهالحسین، مشهور همه آسمانها و محبوب همه زمینها و فصلالختام همه یلداهای جور و ستم است. شهره است که امام عسکری مشرف به سفر حج نشدهاند؛ هرچند در برخی منابع قابلاعتنا، آثاری از حضور ایشان در مکه دیده میشود. لیکن اگر بنا به نقل معروفتر بپذیریم که امام یازدهم به زیارتخانه خدا نرفته باشند، دیری نخواهد پایید که فرزندشان امام مهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف در کنار کعبه ظهور میکنند و قطع بهیقین آن ظهور، حق کعبه را بالاتر از هر طوافی ادا خواهد کرد. صدالبته امام حسن عسکری، حج دیگری را باب کرد. بر اساس آنچه شهرت دارد، نخستین کسانی که در روز بیغروب اربعین به زیارت سید و سالار شهیدان رفتهاند، خود خاندان حضرت امام حسین هستند. از «حسنبن علی ثانی» حدیثی متقن و کاملا مستند به دست ما رسیده است که در آن «زیارت اربعین» را «یکی از علامتهای مؤمن» میشمارند. تأثیر شگرف و مبنایی این حدیث امام یازدهم در اهتمام پیروان ادیان توحیدی به آیین حماسهساز اربعین را بههیچوجه نمیتوان نادیده گرفت. آیینی که اکنون به اوج شکوه رسیده ریشه در کلام گهربار امام حسن عسکری علیهالسلام دارد. شگفتا! هم محبوبیت اربعین اباعبدالله و هم اقتدار ظهور بقیهالله، مدیون بصیرت امامی است که دشمن، او را اسیر میخواست لیکن اسوه تمام آزادگان و احرار جهان شد و خصم، لسان او را همراه با لکنت میخواست اما الگوی همه سخنوران و حقنویسان عالم شد. زیارت اربعین بهمنزله حج است و مانند حج، اتحاد و عظمت مسلمانان را نمایان میکند. قطعا جا دارد که تمام عظمت زیارت اربعین را؛ یکی از ثمرات تلاشهای بیوقفه امام عسکری در ساختاربخشی به شیعیان بهحساب آوریم. طبق جمعبندی رهبر معظم انقلاب اسلامی «انسان دویست و پنجاهساله» مدت 6ساله امامت حضرت عسکری، دوره اوج و زمانه انسجام تشکیلات وسیع تشیع است.
در این زمان، هرچه امام در محدودیت است، ساختار امامت اما بهواسطه امنا و وکلا، روزبهروز ارتباط عمیقتری با شیعیان برقرار میکند و هرچه حضور ظاهری امام، کمرنگتر و رقیقتر میشود، تشکل شیعه، مستحکمتر میگردد. این قصه حسنهای آل محمد است که در زمین غربت، بذر شکوه میکارند و در ساعت غروب، طلوع را پی میریزند. آری! ظهور کمتری دارند این دو امام حسن از امام بعدیشان، اما درست مثل ریشههای یک درخت از برای شاخه و برگ! حُسناند برای این دو یوسف! تکبیرةالاحرام این دو قیام بزرگ راه حق! امام حسن مجتبی، شرایط قیام باشکوه حسینی را فراهم میآورد و امام حسن عسکری، قائم آل محمد را دور از چشم فراعنه، مخفیانه میپروراند.
حکام عباسی مانند فرعون، روایتها و اخبار مربوط به این قیامکننده پیروز را شنیده بودند و دائم دنبال آن کودک موعود بودند، اما تدبیر امام یازدهم تا آنجاست که خودشان میفرمایند: «خلیفه گمان میکند من بچهای ندارم!» لیکن تقدیر آن است که در شلوغترین روز سامرا که مردم، عزادار شهادت امام حسن عسکری بودند، سرانجام آن طفل دیده شود. بنیالعباس به خلقالله گفتهاند که ابومحمد، تنها با بیستوهشت سال سن، به مرگ طبیعی رحلت کرده و فرزندی هم ندارد! اما گریه جمعیت، بوی گریه بر یک شهید میدهد... و هیهات! کودکی از لابهلای جمعیت جلو میرود! پیکر پدر جوانش برای اقامه نماز، پیشاپیش مردم است! جعفر کذاب جلو ایستاده تا نماز را بخواند و امامت را به تاراج برد. طفل پنجساله اما با هیئت امامت و هیبت ولایت، به مختصر اشارهای او را کنار میزند و با صدایی معصومانه اما بینهایت پرطنین و گیرا «اللهاکبر» میگوید: «اللهم إن کان محسنا فزد فی احسانه... اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...». کودک اینچنین میگوید و سامرا اشک میریزد. این نماز که اولین و آخرین جلوه امام زمان ماست تا به امروز، تمام میشود... نماز تمام میشود و... راستی سامرا! معمولا سراغ گمشده را از کسی میگیرند که آخرین بار او را دیده! تو میدانی گمشده ما کجاست؟
جواد شاملو / یازدهمین شماره روزنامهدیواری «حق»
خود میدانیم، بسیار کمتر از ائمه دیگر است و این هم راستش بیش از آنکه تقصیر ما باشد، محصول جبر لامروت روزگار است. برخی منابع در توصیف شرایط سخت، جانکاه بلکه عجیبوغریب زمانه حضرت ابومحمد علیهالسلام، به این جمله از خود امام حسن عسکری اشاره میکنند: «آنقدر که من موردشک واقع شدم، هیچیک از پدرانم موردشک واقع نشدند!» برگردیم به تاریخ. جو سامرا هرچند به خاطر حضور دو امام معصوم، خیلی فرق کرده اما به معنای واقعی کلمه امنیتی است. این خفقان تا جایی است که امام دستور میدهند: «در کوچه و خیابان با من اظهار آشنایی نکنید!» گویی پیشوای یازدهم قصد داشتند همهچیز را برای پسرشان به ارث بگذارند؛ همچنان که امام دوم از فرط کرامت، کربلا را بلکه همه داروندارشان؛ ازجمله قاسم و عبدالله را نثار ثارالله کردند. امام عسکری کوتاهترین مدت امامت را دارند و حجتبن الحسن، بیش از یک هزاره است که امام ارض و سماء است.
امام عسکری، زندانی محله عسکر یا همان لشکر است اما پسرش «ذیالعسکر» است؛ صاحب لشکر بلکه صاحب همه لشکرها. امام عسکری همعصر زمانهای است که تقیه در اوج است و اختناق از هر کوی و برزن موج میزند ولی پسرش ولیعصر قیام و انتقام و علمدار دوره نصرت و فتحالفتوح. از امام حسن عسکری هم مانند امام حسن مجتبی چندان سخن نمیرود اما پسر ایشان نیز همچون اباعبداللهالحسین، مشهور همه آسمانها و محبوب همه زمینها و فصلالختام همه یلداهای جور و ستم است. شهره است که امام عسکری مشرف به سفر حج نشدهاند؛ هرچند در برخی منابع قابلاعتنا، آثاری از حضور ایشان در مکه دیده میشود. لیکن اگر بنا به نقل معروفتر بپذیریم که امام یازدهم به زیارتخانه خدا نرفته باشند، دیری نخواهد پایید که فرزندشان امام مهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف در کنار کعبه ظهور میکنند و قطع بهیقین آن ظهور، حق کعبه را بالاتر از هر طوافی ادا خواهد کرد. صدالبته امام حسن عسکری، حج دیگری را باب کرد. بر اساس آنچه شهرت دارد، نخستین کسانی که در روز بیغروب اربعین به زیارت سید و سالار شهیدان رفتهاند، خود خاندان حضرت امام حسین هستند. از «حسنبن علی ثانی» حدیثی متقن و کاملا مستند به دست ما رسیده است که در آن «زیارت اربعین» را «یکی از علامتهای مؤمن» میشمارند. تأثیر شگرف و مبنایی این حدیث امام یازدهم در اهتمام پیروان ادیان توحیدی به آیین حماسهساز اربعین را بههیچوجه نمیتوان نادیده گرفت. آیینی که اکنون به اوج شکوه رسیده ریشه در کلام گهربار امام حسن عسکری علیهالسلام دارد. شگفتا! هم محبوبیت اربعین اباعبدالله و هم اقتدار ظهور بقیهالله، مدیون بصیرت امامی است که دشمن، او را اسیر میخواست لیکن اسوه تمام آزادگان و احرار جهان شد و خصم، لسان او را همراه با لکنت میخواست اما الگوی همه سخنوران و حقنویسان عالم شد. زیارت اربعین بهمنزله حج است و مانند حج، اتحاد و عظمت مسلمانان را نمایان میکند. قطعا جا دارد که تمام عظمت زیارت اربعین را؛ یکی از ثمرات تلاشهای بیوقفه امام عسکری در ساختاربخشی به شیعیان بهحساب آوریم. طبق جمعبندی رهبر معظم انقلاب اسلامی «انسان دویست و پنجاهساله» مدت 6ساله امامت حضرت عسکری، دوره اوج و زمانه انسجام تشکیلات وسیع تشیع است.
در این زمان، هرچه امام در محدودیت است، ساختار امامت اما بهواسطه امنا و وکلا، روزبهروز ارتباط عمیقتری با شیعیان برقرار میکند و هرچه حضور ظاهری امام، کمرنگتر و رقیقتر میشود، تشکل شیعه، مستحکمتر میگردد. این قصه حسنهای آل محمد است که در زمین غربت، بذر شکوه میکارند و در ساعت غروب، طلوع را پی میریزند. آری! ظهور کمتری دارند این دو امام حسن از امام بعدیشان، اما درست مثل ریشههای یک درخت از برای شاخه و برگ! حُسناند برای این دو یوسف! تکبیرةالاحرام این دو قیام بزرگ راه حق! امام حسن مجتبی، شرایط قیام باشکوه حسینی را فراهم میآورد و امام حسن عسکری، قائم آل محمد را دور از چشم فراعنه، مخفیانه میپروراند.
حکام عباسی مانند فرعون، روایتها و اخبار مربوط به این قیامکننده پیروز را شنیده بودند و دائم دنبال آن کودک موعود بودند، اما تدبیر امام یازدهم تا آنجاست که خودشان میفرمایند: «خلیفه گمان میکند من بچهای ندارم!» لیکن تقدیر آن است که در شلوغترین روز سامرا که مردم، عزادار شهادت امام حسن عسکری بودند، سرانجام آن طفل دیده شود. بنیالعباس به خلقالله گفتهاند که ابومحمد، تنها با بیستوهشت سال سن، به مرگ طبیعی رحلت کرده و فرزندی هم ندارد! اما گریه جمعیت، بوی گریه بر یک شهید میدهد... و هیهات! کودکی از لابهلای جمعیت جلو میرود! پیکر پدر جوانش برای اقامه نماز، پیشاپیش مردم است! جعفر کذاب جلو ایستاده تا نماز را بخواند و امامت را به تاراج برد. طفل پنجساله اما با هیئت امامت و هیبت ولایت، به مختصر اشارهای او را کنار میزند و با صدایی معصومانه اما بینهایت پرطنین و گیرا «اللهاکبر» میگوید: «اللهم إن کان محسنا فزد فی احسانه... اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...». کودک اینچنین میگوید و سامرا اشک میریزد. این نماز که اولین و آخرین جلوه امام زمان ماست تا به امروز، تمام میشود... نماز تمام میشود و... راستی سامرا! معمولا سراغ گمشده را از کسی میگیرند که آخرین بار او را دیده! تو میدانی گمشده ما کجاست؟
جواد شاملو / یازدهمین شماره روزنامهدیواری «حق»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 2
پـــدر تمــــام آرزوهــــا
جواد شاملو
ما در میان ائمه خود، تنها یک امام را به نام محلهای که در آن زندگی میکرد میشناسیم و آن امام حسن عسکری علیه السلام است. هریک از ائمه ما لقبی دارند که بیانگر اصلیترین ویژگی ایشان است. ویژگیای که به سبب اقتضائات زمانه، در آن امام ظهور و بروز بیشتری یافته. امام مجتبی را به کرامت میشناسیم، سیدالشهدا را به شهادت، زینالعابدین را به عبادت، جعفربن محمد را به صداقت، علیبن موسی را به رضایت و رأفت و الیآخر. اما در مورد امام عسکری تنها نام یک محله راداریم. بااینکه القاب فراوانی برای ایشان نیز آورده شده اما هیچکدام به شاخصیت لقب مشهور ایشان «العسکری» نیست. این لقب متفاوت یک دلیلش شباهت نام کامل ایشان با حضرت مجتبی است. ابامحمد حسنبنعلی. این شباهت البته تنها در نام محدود نمیماند و شباهتهای فراوان دیگری هم میان این دو حضرت وجود دارد که مهمترین این شباهتها، زمینهچینی برای قیام امام بعدی است.درست همانطور که حضرت حجت نیز شباهت ویژهای با امام حسین دارند، دو امام پیش از ایشان نیز لاجرم به یکدیگر شبیه میشوند. روز ظهور را یکی از سه روزی میخوانند که «یوم الحسین» نام دارند. درواقع این سه روز جزا و ثواب مصیبت بزرگ پیامبر آخرالزمان است که همان مصیبت امام حسین میباشد. آن سه روز عبارتاند از روز ظهور، روز رجعت و روز شفاعت که همان قیامت کبری است. پس گویی امام مهدی و قیام او پاسخ قیام اباعبدالله است. امام حسین فاتح دنیا شد و صاحبدولتی سلیمانی اما با خون و اشک و در سرزمین دلها. حضرت مهدی همین دولت پنهانشده در قلوب را به عرصه ظهور میآورد و از همین حیث خود را به نام امام حسین معرفی میکند. گویی بنا دارد بگوید: «من فرزند همان کسی هستم که در قلب شما است. من وارث همان حاکمی هستم که بر جانهای شما حکم میراند و حال میخواهم همان دولت را در جهان برپا کنم». برای برپایی قیام حسینی، صلح حسنی لازم بود. امروز برخی مورخان و محققان بر این باورند که پافشاری حضرت مجتبی بر ادامه جنگ با معاویه موجب شهادت نابهنگام حضرت اباعبدالله میشد؛ درحالیکه شهادت ایشان در نقطهای از تاریخ واقعشده که بیشترین ضربه را بر پیکره ظلم وارد آورده است. امام حسن عسکری هم باید از جواهر ارزشمندی محافظت کند. عصاره تمام پیشینیان راه حق، در دست امام عسکری بود. همچنین ریشه و نطفه تمام آینده راه حق، نزد ایشان بود. اگر این جواهر ارزشمند در آن برهه زمانی خاص زنده میماند، پیروزی حق تضمین میشد. او بود ضمانت «و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا...». او بود ضمانت تمام وعدههایی که قرآن به مؤمنان داده بود. او، همهچیز بود. همانگونه که خون مطهر امام حسین جبهه حق را بیمه کرد، حیات صاحبالزمان هم تضمین پیروزی نهایی و ابدی خداپرستان و انسانهای خوب داستان جهان بود. آنچه امام حسن عسکری از او محافظت میکرد، صاحب قیامت صغری بود. پس باید هم از ایشان لقبی جز عسکری باقی نمیماند. حتی جای گله نبود اگر از او اصلا هیچچیز باقی نمیماند؛ آخر از او «مهدی» باقی ماند. او فرداها را برای ما به ارث گذاشت؛ امید را برایمان کنار گذاشت. البته قصد ما این نیست که ماحصل مدت کوتاه اما شدیدا پربار امامت امام یازدهم را در نگهداری از حضرت مهدی محدود و خلاصه کنیم. بحث درباره مدیریت شبکه گسترده و عظیم وکالت فراوان است.همچنین از احادیث ایشان، تأثیر شگرف آن حضرت در سامرا، پایهگذاری رسمی زیارت اربعین امام حسین علیهالسلام و تمام تأثیراتی که درنهایت برای معتمد عباسی راهی جز قتل ایشان در سن بیستوهشت سالگی باقی نگذاشت؛ قتلی که بنا بود برای مردم بهعنوان یک مرگ طبیعی جا بیفتد. اما مردم دیگر فهمیده بودند از این جنس «وفاتهای کاملا طبیعی» برای خاندان رسولالله زیاد رخ میدهد. وفات فاطمه در هجدهسالگی، وفات جوادالأئمه در بیستوششسالگی، وفات امام هادی در چهلویکسالگی و این بار نیز مرگی طبیعی در بیستوهشتسالگی. حنای دروغ ظالمین دیگر برای احدی از خلقالله رنگ نداشت و همه ایمان آورده بودند به آن سخن امام صادق علیهالسلام که: «القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة».
ما در میان ائمه خود، تنها یک امام را به نام محلهای که در آن زندگی میکرد میشناسیم و آن امام حسن عسکری علیه السلام است. هریک از ائمه ما لقبی دارند که بیانگر اصلیترین ویژگی ایشان است. ویژگیای که به سبب اقتضائات زمانه، در آن امام ظهور و بروز بیشتری یافته. امام مجتبی را به کرامت میشناسیم، سیدالشهدا را به شهادت، زینالعابدین را به عبادت، جعفربن محمد را به صداقت، علیبن موسی را به رضایت و رأفت و الیآخر. اما در مورد امام عسکری تنها نام یک محله راداریم. بااینکه القاب فراوانی برای ایشان نیز آورده شده اما هیچکدام به شاخصیت لقب مشهور ایشان «العسکری» نیست. این لقب متفاوت یک دلیلش شباهت نام کامل ایشان با حضرت مجتبی است. ابامحمد حسنبنعلی. این شباهت البته تنها در نام محدود نمیماند و شباهتهای فراوان دیگری هم میان این دو حضرت وجود دارد که مهمترین این شباهتها، زمینهچینی برای قیام امام بعدی است.درست همانطور که حضرت حجت نیز شباهت ویژهای با امام حسین دارند، دو امام پیش از ایشان نیز لاجرم به یکدیگر شبیه میشوند. روز ظهور را یکی از سه روزی میخوانند که «یوم الحسین» نام دارند. درواقع این سه روز جزا و ثواب مصیبت بزرگ پیامبر آخرالزمان است که همان مصیبت امام حسین میباشد. آن سه روز عبارتاند از روز ظهور، روز رجعت و روز شفاعت که همان قیامت کبری است. پس گویی امام مهدی و قیام او پاسخ قیام اباعبدالله است. امام حسین فاتح دنیا شد و صاحبدولتی سلیمانی اما با خون و اشک و در سرزمین دلها. حضرت مهدی همین دولت پنهانشده در قلوب را به عرصه ظهور میآورد و از همین حیث خود را به نام امام حسین معرفی میکند. گویی بنا دارد بگوید: «من فرزند همان کسی هستم که در قلب شما است. من وارث همان حاکمی هستم که بر جانهای شما حکم میراند و حال میخواهم همان دولت را در جهان برپا کنم». برای برپایی قیام حسینی، صلح حسنی لازم بود. امروز برخی مورخان و محققان بر این باورند که پافشاری حضرت مجتبی بر ادامه جنگ با معاویه موجب شهادت نابهنگام حضرت اباعبدالله میشد؛ درحالیکه شهادت ایشان در نقطهای از تاریخ واقعشده که بیشترین ضربه را بر پیکره ظلم وارد آورده است. امام حسن عسکری هم باید از جواهر ارزشمندی محافظت کند. عصاره تمام پیشینیان راه حق، در دست امام عسکری بود. همچنین ریشه و نطفه تمام آینده راه حق، نزد ایشان بود. اگر این جواهر ارزشمند در آن برهه زمانی خاص زنده میماند، پیروزی حق تضمین میشد. او بود ضمانت «و نرید أن نمن علی الذین استضعفوا...». او بود ضمانت تمام وعدههایی که قرآن به مؤمنان داده بود. او، همهچیز بود. همانگونه که خون مطهر امام حسین جبهه حق را بیمه کرد، حیات صاحبالزمان هم تضمین پیروزی نهایی و ابدی خداپرستان و انسانهای خوب داستان جهان بود. آنچه امام حسن عسکری از او محافظت میکرد، صاحب قیامت صغری بود. پس باید هم از ایشان لقبی جز عسکری باقی نمیماند. حتی جای گله نبود اگر از او اصلا هیچچیز باقی نمیماند؛ آخر از او «مهدی» باقی ماند. او فرداها را برای ما به ارث گذاشت؛ امید را برایمان کنار گذاشت. البته قصد ما این نیست که ماحصل مدت کوتاه اما شدیدا پربار امامت امام یازدهم را در نگهداری از حضرت مهدی محدود و خلاصه کنیم. بحث درباره مدیریت شبکه گسترده و عظیم وکالت فراوان است.همچنین از احادیث ایشان، تأثیر شگرف آن حضرت در سامرا، پایهگذاری رسمی زیارت اربعین امام حسین علیهالسلام و تمام تأثیراتی که درنهایت برای معتمد عباسی راهی جز قتل ایشان در سن بیستوهشت سالگی باقی نگذاشت؛ قتلی که بنا بود برای مردم بهعنوان یک مرگ طبیعی جا بیفتد. اما مردم دیگر فهمیده بودند از این جنس «وفاتهای کاملا طبیعی» برای خاندان رسولالله زیاد رخ میدهد. وفات فاطمه در هجدهسالگی، وفات جوادالأئمه در بیستوششسالگی، وفات امام هادی در چهلویکسالگی و این بار نیز مرگی طبیعی در بیستوهشتسالگی. حنای دروغ ظالمین دیگر برای احدی از خلقالله رنگ نداشت و همه ایمان آورده بودند به آن سخن امام صادق علیهالسلام که: «القتل لنا عادة و کرامتنا الشهادة».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
اطاعت غولهای فناوری از دولت استرالیا
-
امام عسکری برای بقیهالله ، امام مجتبی است برای اباعبدالله
-
پـــدر تمــــام آرزوهــــا