
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 21
این کوچه هنوز بنبست است
حنیف غفاری
جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا، نماینده ویژه اروپا در مذاکرات برجام از شکسته شدن بنبست مذاکرات وین خبر میدهند.این نخستین بار نیست که بازیگران اروپایی از نزدیک بودن به توافق نهایی یا امکانپذیر بودن احیای برجام در آیندهای نزدیک سخن میگویند! حداقل طی ماههای گذشته ، 5 بار مذاکرات وین تا نقطهای که از آن بهمثابه "«نقطه نهایی» یاد میشد پیش رفته و البته احیای برجام درنهایت رخ نداده است!
واقعیت امر این است که موافقت با ازسرگیری مذاکرات وین و فرصت دادن به اتحادیه اروپا مبنی بر ارائه راهکارهای ابتکاری در مسیر حل معضلات باقیمانده مصداق خروج از بنبست نیست! این آمریکا و تروئیکای اروپایی هستند که با تصمیم سیاسی خود باید این معادله را حل کنند. معادله «احیای برجام» برخلاف آنچه غرب از ابتدا سعی در القای آن کرده است پیچیده و چندلایه نیست! یکی از تاکتیکهای آمریکا و اروپا در مذاکرات اخیر وین، تبدیل کردن این معادله «تک مجهولی» به معادلهای « چند مجهولی» بوده است.
آمریکا با فرابرجامی جلوه دادن مطالبات حقوقی و منطقی ایران در مسیر رفع عملیاتی تحریمها، تلاش کرده است تا دایره برجام را محدود و در مقابل، بر مصادیق واژه ابداعی «فرابرجام» بیفزاید. اگر مقامات آمریکایی و اروپایی در مذاکرات آتی بخواهند بر همین روال اصرار ورزیده یا صرفا بازی با کلمات و الفاظ( در عین حفظ ماهیت رفتار خود ) را در دستور کار قرار دهند، خبری از احیای توافق هستهای نخواهد بود.
پیامدهای خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای با ایران خود را در ابعاد گوناگون راهبردی و بینالمللی نمایان ساخته است. اکنون نیز باوجود تغییر دولت آمریکا و حضور دموکراتها در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن شاهد استمرار این پیامدها هستیم. فراموش نکنیم که استمرار مذاکرات وین و مواجهه با آینده برجام، فارغ از هر گزینهای که در قبال آن رخ دهد باید در ذیل استراتژی مقاومت فعال صورت گیرد. حتی احیای توافق هستهای به معنای پایان تاریخمصرف این استراتژی کارآمد و اثباتشده نیست.
تنظیم تاکتیکها و مؤلفههای رفتار منطقهای کشورمان در ذیل «استراتژی مقاومت فعال»، همه محاسبات را به ضرر آنچه کاخ سفید و متحدانش پنداشته بودند بر هم زد.نتانیاهو و ترامپ از معادلات قدرت در تلآویو و واشنگتن حذف شدند و جانشینان این دو نیز نسبت به ناکامی استراتژی فشار حداکثری در قبال کشورمان اذعان کردند. حتی تغییر رفتار برخی شرکای منطقهای آمریکا، منبعث از کارآمدی «استراتژی مقاومت فعال» است. این استراتژی و تاکتیکهای تعبیهشده در ذیل آن باید همچنان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان حفظ شود. بدون شک در حوزه روابط بینالملل، تنها فاکتوری که میتواند خصایص ذاتی بازیگران مبنی بر مهار همهجانبه یک بازیگر را کنترل کند، تکیهبر توان و داشتههای یک کشور است. زمانی که کشوری تحت تأثیر استراتژیهای سخت و سلبی رقیب نسبت به خود قرار گیرد، قدرت حفظ خطوط قرمز راهبردی خود را از دست خواهد داد و به ساختاری آسیبپذیر تبدیل میشود.درهرحال، این کوچه هنوز بنبست است! زمانی این بنبست شکسته میشود که غرب اراده واقعی خود را جهت بازگشت واقعی به توافق هستهای از طریق رفع عملیاتی تحریمهای ضد ایرانی نشان دهد. آمریکا و اروپا فرصت زیادی برای اتخاذ این تصمیم تعیینکننده ندارند....
جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و انریکه مورا، نماینده ویژه اروپا در مذاکرات برجام از شکسته شدن بنبست مذاکرات وین خبر میدهند.این نخستین بار نیست که بازیگران اروپایی از نزدیک بودن به توافق نهایی یا امکانپذیر بودن احیای برجام در آیندهای نزدیک سخن میگویند! حداقل طی ماههای گذشته ، 5 بار مذاکرات وین تا نقطهای که از آن بهمثابه "«نقطه نهایی» یاد میشد پیش رفته و البته احیای برجام درنهایت رخ نداده است!
واقعیت امر این است که موافقت با ازسرگیری مذاکرات وین و فرصت دادن به اتحادیه اروپا مبنی بر ارائه راهکارهای ابتکاری در مسیر حل معضلات باقیمانده مصداق خروج از بنبست نیست! این آمریکا و تروئیکای اروپایی هستند که با تصمیم سیاسی خود باید این معادله را حل کنند. معادله «احیای برجام» برخلاف آنچه غرب از ابتدا سعی در القای آن کرده است پیچیده و چندلایه نیست! یکی از تاکتیکهای آمریکا و اروپا در مذاکرات اخیر وین، تبدیل کردن این معادله «تک مجهولی» به معادلهای « چند مجهولی» بوده است.
آمریکا با فرابرجامی جلوه دادن مطالبات حقوقی و منطقی ایران در مسیر رفع عملیاتی تحریمها، تلاش کرده است تا دایره برجام را محدود و در مقابل، بر مصادیق واژه ابداعی «فرابرجام» بیفزاید. اگر مقامات آمریکایی و اروپایی در مذاکرات آتی بخواهند بر همین روال اصرار ورزیده یا صرفا بازی با کلمات و الفاظ( در عین حفظ ماهیت رفتار خود ) را در دستور کار قرار دهند، خبری از احیای توافق هستهای نخواهد بود.
پیامدهای خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای با ایران خود را در ابعاد گوناگون راهبردی و بینالمللی نمایان ساخته است. اکنون نیز باوجود تغییر دولت آمریکا و حضور دموکراتها در رأس معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن شاهد استمرار این پیامدها هستیم. فراموش نکنیم که استمرار مذاکرات وین و مواجهه با آینده برجام، فارغ از هر گزینهای که در قبال آن رخ دهد باید در ذیل استراتژی مقاومت فعال صورت گیرد. حتی احیای توافق هستهای به معنای پایان تاریخمصرف این استراتژی کارآمد و اثباتشده نیست.
تنظیم تاکتیکها و مؤلفههای رفتار منطقهای کشورمان در ذیل «استراتژی مقاومت فعال»، همه محاسبات را به ضرر آنچه کاخ سفید و متحدانش پنداشته بودند بر هم زد.نتانیاهو و ترامپ از معادلات قدرت در تلآویو و واشنگتن حذف شدند و جانشینان این دو نیز نسبت به ناکامی استراتژی فشار حداکثری در قبال کشورمان اذعان کردند. حتی تغییر رفتار برخی شرکای منطقهای آمریکا، منبعث از کارآمدی «استراتژی مقاومت فعال» است. این استراتژی و تاکتیکهای تعبیهشده در ذیل آن باید همچنان در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان حفظ شود. بدون شک در حوزه روابط بینالملل، تنها فاکتوری که میتواند خصایص ذاتی بازیگران مبنی بر مهار همهجانبه یک بازیگر را کنترل کند، تکیهبر توان و داشتههای یک کشور است. زمانی که کشوری تحت تأثیر استراتژیهای سخت و سلبی رقیب نسبت به خود قرار گیرد، قدرت حفظ خطوط قرمز راهبردی خود را از دست خواهد داد و به ساختاری آسیبپذیر تبدیل میشود.درهرحال، این کوچه هنوز بنبست است! زمانی این بنبست شکسته میشود که غرب اراده واقعی خود را جهت بازگشت واقعی به توافق هستهای از طریق رفع عملیاتی تحریمهای ضد ایرانی نشان دهد. آمریکا و اروپا فرصت زیادی برای اتخاذ این تصمیم تعیینکننده ندارند....

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
حذف ارز ترجیحی رهگشای عدالت متوازن است
گروه سیاسی
رحیم زارع، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات و نماینده مردم آباده مجلس شورای اسلامی در تشریح حذف ارز ترجیحی به خبرنگار «رسالت» بیان داشت: در سال گذشته حدود ۱۸ میلیارد دلار صرف کالاهای اساسی شد که از هزینههای دولت قبل بهجامانده بود. متأسفانه علیرغم اختصاص این رقم بسیار زیاد اما قشر ضعیف هیچ بهرهای از آن نبردند. در این راستا ضرورت داشت تا چارهجوییهای لازم شکل گیرد و عدالت متوازن برقرار گردد.
وی افزود: حذف ارز ترجیحی با هدف شکلگیری عدالت و کوتاه شدن دست دلالان صورت گرفته است. بنابراین مردم اطمینان کسب کنند که در آیندهای نزدیک چه در حوزه نان و چه در حوزه گوشت و مرغ مشکلی پیش نخواهد آمد و تعهدهای عنوانشده، اجرا خواهد شد.
زارع تصریح کرد: تعهد دولت در کمیسیون تلفیق بدین شکل بوده که در ماههای ابتدایی پرداخت یارانهها بهصورت نقدی و پسازآن از طریق کارتهای بانکی و سیستم بانک مرکزی یارانه به جامعه هدف یعنی همان مردم عادی برسد.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس همچنین خاطرنشان کرد: مطابق لایحه بودجه ۱۴۰۱ پیشبینی شده است که ۲۵۰ هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت ارز ترجیحی خواهیم داشت.
زارع اظهارکرد: امیدوار هستیم در مسیر جراحی اقتصادی دولت به یکایک اهداف خود برسد و بهبود معیشت مردم هرچهتمامتر رقم بخورد. رقم پیشبینیشده حاصل از مابهالتفاوت ارز ترجیحی در اختیار دولت و فرصتی برای جبران کموکاستها درزمینهٔ ارز اختصاصیافته ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی خواهد بود.
*حذف ارز ترجیحی و کاهش جولان دلالان
نماینده مردم آباده متذکر شد: ممکن است ابتدای این مسیر هدفمند با سختی همراه گردد اما به دلیل جلوگیری از سوءاستفادهها و جولان دلالان چنین تصمیمی ضروری و نیازمند صبر خواهد بود. فراموش نکنیم که به دلیل جنگ روسیه و اوکراین غلات دنیا نیز با مشکل مواجه شده و این مسئله خواهناخواه تأثیرگذار خواهد بود. اختصاص ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی در این مقطع زمانی به معنای تخصیص ارز به تولیدکننده خارجی بود بر این اساس حذف ارز ترجیحی یک روش عاقلانه برای برونرفت از بحرانهای موجود تلقی میگردد.
او در پایان این گفتوگو بیان داشت: اگرچه پرداخت یارانه به هرشکلی تورمزا خواهد بود اما ضرورت داشت کلیه عوامل را سنجیده و بهترین راه را انتخاب کنیم. حذف ارز ترجیحی یک تصمیم درست با رویکردی هدفمند است و بهطورحتم نمایندگان مجلس بهویژه اعضای کمیسیون برنامهوبودجه همواره با نظارت خود تلاش میکنند تا بودجه تخصیصیافته در مسیر موردنظر حرکت کند.
رحیم زارع، عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات و نماینده مردم آباده مجلس شورای اسلامی در تشریح حذف ارز ترجیحی به خبرنگار «رسالت» بیان داشت: در سال گذشته حدود ۱۸ میلیارد دلار صرف کالاهای اساسی شد که از هزینههای دولت قبل بهجامانده بود. متأسفانه علیرغم اختصاص این رقم بسیار زیاد اما قشر ضعیف هیچ بهرهای از آن نبردند. در این راستا ضرورت داشت تا چارهجوییهای لازم شکل گیرد و عدالت متوازن برقرار گردد.
وی افزود: حذف ارز ترجیحی با هدف شکلگیری عدالت و کوتاه شدن دست دلالان صورت گرفته است. بنابراین مردم اطمینان کسب کنند که در آیندهای نزدیک چه در حوزه نان و چه در حوزه گوشت و مرغ مشکلی پیش نخواهد آمد و تعهدهای عنوانشده، اجرا خواهد شد.
زارع تصریح کرد: تعهد دولت در کمیسیون تلفیق بدین شکل بوده که در ماههای ابتدایی پرداخت یارانهها بهصورت نقدی و پسازآن از طریق کارتهای بانکی و سیستم بانک مرکزی یارانه به جامعه هدف یعنی همان مردم عادی برسد.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس همچنین خاطرنشان کرد: مطابق لایحه بودجه ۱۴۰۱ پیشبینی شده است که ۲۵۰ هزار میلیارد تومان مابهالتفاوت ارز ترجیحی خواهیم داشت.
زارع اظهارکرد: امیدوار هستیم در مسیر جراحی اقتصادی دولت به یکایک اهداف خود برسد و بهبود معیشت مردم هرچهتمامتر رقم بخورد. رقم پیشبینیشده حاصل از مابهالتفاوت ارز ترجیحی در اختیار دولت و فرصتی برای جبران کموکاستها درزمینهٔ ارز اختصاصیافته ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی خواهد بود.
*حذف ارز ترجیحی و کاهش جولان دلالان
نماینده مردم آباده متذکر شد: ممکن است ابتدای این مسیر هدفمند با سختی همراه گردد اما به دلیل جلوگیری از سوءاستفادهها و جولان دلالان چنین تصمیمی ضروری و نیازمند صبر خواهد بود. فراموش نکنیم که به دلیل جنگ روسیه و اوکراین غلات دنیا نیز با مشکل مواجه شده و این مسئله خواهناخواه تأثیرگذار خواهد بود. اختصاص ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی در این مقطع زمانی به معنای تخصیص ارز به تولیدکننده خارجی بود بر این اساس حذف ارز ترجیحی یک روش عاقلانه برای برونرفت از بحرانهای موجود تلقی میگردد.
او در پایان این گفتوگو بیان داشت: اگرچه پرداخت یارانه به هرشکلی تورمزا خواهد بود اما ضرورت داشت کلیه عوامل را سنجیده و بهترین راه را انتخاب کنیم. حذف ارز ترجیحی یک تصمیم درست با رویکردی هدفمند است و بهطورحتم نمایندگان مجلس بهویژه اعضای کمیسیون برنامهوبودجه همواره با نظارت خود تلاش میکنند تا بودجه تخصیصیافته در مسیر موردنظر حرکت کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
واردات خودرو برای پیشرفت صنعت خودرو لازم است
گروه سیاسی
پس از کشوقوسهای فراوان نسبت به طرح واردات خودرو سرانجام وزیر صمت از تصویب کلیات واردات خودرو در هیئتوزیران خبر داد و اعلام کرد که جزئیات، چگونگی و روشهای واردات خودرو در آییننامهای که هماکنون در مراحل تصویب قرار دارد، مشخصشده است.سیدرضا فاطمیامین در این رابطه اظهار کرد: در شرایط کنونی با توجه به اینکه تولید خودرو بسیار کمتر از تقاضای بازار است، واردات برای تنظیم و کنترل بازار آزاد خودرو ضروری است. در آییننامه پیشنهادی واردات خودرو، به انتقال فناوری برای بهبود کیفیت صنعت خودرو توجه ویژهای شده است. تمرکز بر واردات خودروهای اقتصادی در راستای تأمین این نوع خودروهاست که وضعیت مطلوبی در سبد محصولات شرکتهای خودروسازی داخلی ندارد و در راستای حمایت از اقشار با درآمد متوسط و کمدرآمد جامعه است.
فرهاد طهماسبی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی درباره اینکه آزادسازی واردات خودرو به سرانجام میرسد، به خبرنگار «رسالت» بیان کرد: پس از پیگیری و نشستهای متعدد با دولت و وزارت صمت سرانجام دولت مخالفت خود را اصلاح و این طرح را تایید کرد.
وی افزود: کمیسیون صنایع طی دو سال گذشته بهصورت مستمر مسئله واردات خودرو را بررسی و درحال حاضر آییننامه نهایی آن را واکاوی میکند. بر اساس روند آخرین جلسات مقرر گشته تا تشریح تصویب کلیات طرح واردات خودرو در هیئت دولت بررسی و اعلام شود.طهماسبی تصریح کرد که پیشنویس طرح واردات خودرو نهایی و روز یک شنبه ۲۵ اردیبهشتماه برای تصویب به هیئت دولت ارسال خواهد شد.
متناسب با نیاز و تقاضای بازار، واردات انجام خواهد شد
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: واردات خودرو موجب چند اتفاق مهم چون ارتقای کیفیت محصولات داخلی، شکوفایی صنعت خودرو و رقابت میشود، لذا کسانی که دلسوز صنعت خودرو و توسعه آن هستند نباید با واردات خودرو مخالفت کنند.او اظهارکرد: پس از ارسال پیشنویس به هیئت دولت مبرهن خواهد شد که ادامه روند طرح به چه شکل و مستلزم تذکر به وزارت صمت و شخص وزیر است یا نیازی نیست و طرح واردات خودرو به سرانجام خواهد رسید. نماینده مردم نیریز و استهبان در پایان این گفتوگو بیان کرد: کلیه مخالفتهای عنوانشده با طرح واردات خودرو مبنی بر تخصیص ارز و اعتبارات اصلاح گردیده است. در این راستا محدودیتی برای واردات وجود ندارد و متناسب با نیاز و تقاضای بازار، واردات انجام خواهد شد.
پس از کشوقوسهای فراوان نسبت به طرح واردات خودرو سرانجام وزیر صمت از تصویب کلیات واردات خودرو در هیئتوزیران خبر داد و اعلام کرد که جزئیات، چگونگی و روشهای واردات خودرو در آییننامهای که هماکنون در مراحل تصویب قرار دارد، مشخصشده است.سیدرضا فاطمیامین در این رابطه اظهار کرد: در شرایط کنونی با توجه به اینکه تولید خودرو بسیار کمتر از تقاضای بازار است، واردات برای تنظیم و کنترل بازار آزاد خودرو ضروری است. در آییننامه پیشنهادی واردات خودرو، به انتقال فناوری برای بهبود کیفیت صنعت خودرو توجه ویژهای شده است. تمرکز بر واردات خودروهای اقتصادی در راستای تأمین این نوع خودروهاست که وضعیت مطلوبی در سبد محصولات شرکتهای خودروسازی داخلی ندارد و در راستای حمایت از اقشار با درآمد متوسط و کمدرآمد جامعه است.
فرهاد طهماسبی، عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی درباره اینکه آزادسازی واردات خودرو به سرانجام میرسد، به خبرنگار «رسالت» بیان کرد: پس از پیگیری و نشستهای متعدد با دولت و وزارت صمت سرانجام دولت مخالفت خود را اصلاح و این طرح را تایید کرد.
وی افزود: کمیسیون صنایع طی دو سال گذشته بهصورت مستمر مسئله واردات خودرو را بررسی و درحال حاضر آییننامه نهایی آن را واکاوی میکند. بر اساس روند آخرین جلسات مقرر گشته تا تشریح تصویب کلیات طرح واردات خودرو در هیئت دولت بررسی و اعلام شود.طهماسبی تصریح کرد که پیشنویس طرح واردات خودرو نهایی و روز یک شنبه ۲۵ اردیبهشتماه برای تصویب به هیئت دولت ارسال خواهد شد.
متناسب با نیاز و تقاضای بازار، واردات انجام خواهد شد
عضو کمیسیون صنایع و معادن مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: واردات خودرو موجب چند اتفاق مهم چون ارتقای کیفیت محصولات داخلی، شکوفایی صنعت خودرو و رقابت میشود، لذا کسانی که دلسوز صنعت خودرو و توسعه آن هستند نباید با واردات خودرو مخالفت کنند.او اظهارکرد: پس از ارسال پیشنویس به هیئت دولت مبرهن خواهد شد که ادامه روند طرح به چه شکل و مستلزم تذکر به وزارت صمت و شخص وزیر است یا نیازی نیست و طرح واردات خودرو به سرانجام خواهد رسید. نماینده مردم نیریز و استهبان در پایان این گفتوگو بیان کرد: کلیه مخالفتهای عنوانشده با طرح واردات خودرو مبنی بر تخصیص ارز و اعتبارات اصلاح گردیده است. در این راستا محدودیتی برای واردات وجود ندارد و متناسب با نیاز و تقاضای بازار، واردات انجام خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
فردوسی؛ سیمرغ ادب فارسی
جواد شاملو
در زمان قدیم میان مردم داستانهایی رواج داشت که جایی ثبت و ضبط نشده بود. قصههایی که مردم نسل به نسل طی سالیان برای هم تعریف میکردند؛ گاهی پدر برای پسر قصه میگفت و گاهی نقال در میدانگاه و بازار و قهوهخانه، مردم را با آن سرگرم میکرد. قصهگویی در آن دوران هم ابزار آموزش بود و هم اسباب سرگرمی. مردم به کودکانشان از طریق قصه آداب و فرهنگ میآموختند و اوقات فراغت خود را نیز با آن پر میکردند. این قصههای کهن تنها در میان مردم بود. یعنی اگر روزی مردم تصمیم میگرفتند دیگر برای هم قصه نگویند؛ این داستانها نیز از میان میرفت. داستانهایی که مشتمل بر حکایت پادشاهان قدیم، روزگاران نخستین و قهرمانان بزرگ گذشته بود. تا اینکه ضرورت تدوین این داستانها احساس و یک شاهنامه منثور گرد آورده شد. سپس نظم شاهنامه به جوانی خوشقریحه به نام ابومنصور دقیقی سپرده میشوداما دقیقی پیش از آنکه کار نظم شاهنامه را جلو ببرد به دست غلامش به قتل میرسد و به این ترتیب فردوسی برای نظم شاهنامه پیشقدم میشود و چون تجربه تلخ قتل دقیقی را در ذهن دارد، به آشنایی میسپرد که در صورت مرگش او کار را ادامه دهد.
قرار بود شاهنامه تنها اثری برای حفظ داستانهای کهن باشد؛ قرار نبود اینچنین به هویت یک ملت تبدیل گردد. این خصلت آدمهای بزرگ است که از بهانههای کوچک، کارهای بزرگ خلق میکنند. فردوسی تنها یک نقال یا شاعری معمولی نیست که بخواهد برای مردم قصه بگوید یا داستانهایی را مکتوب کند. او در درجه اول شخصیتی حکیم؛ دانشمند و دینشناس است. در درجه دوم شاعری بسیار قدرتمند است که اگر هم بنا نبود شاهنامه را بسراید؛ قطعا و یقینا نامش در تاریخ ادبیات ما به بلندی یاد میشد. حتی شاید بتوان گفت قوت شاعری ابوالقاسم تا حدی فدای کار شاهنامه شد. از این جهت که شاهنامه محدود به تنها یک قالب شعری و یک وزن عروضی است و در محتوا هم محدود به یک سری داستان؛ داستانهایی بعضا عوامانه که حکیمی چون فردوسی هم تنها تا حدی زمینه دخل و تصرف در آنها را دارد. هیچ شاعر دیگری سراغ نداریم که زندگی خود را
بدین سان وقف یک حوزه کند؛ بلکه شعرا در حوزههای مختلفِ سخن میتازند. فردوسی با ملات این قصههای عوامانه یک داستان حکیمانه ساخت. حکمتی برپایه عقل و معارف دینی. این حکمت از دیباچه کتاب عیان و نمایان است. اغلب دیباچههای ادبیات فارسی، با ستایش خداوند آغاز میشود و سپس به ستایش پیامبر خدا صلوات الله علیه و سپس شاهان معاصر آن شاعر میپردازد. اما فردوسی در دیباچه شاهنامه پس از ستایش خدا به ستایش عقل و خرد میرسد. پس از ستایش خرد، به مقتضای تاریخی بودن شاهنامه، تاریخ مختصری از آفرینش عالم بیان میشود و سپس به ابیاتی بر میخوریم که در نسخهها عنوان «گفتار اندر ستایش پیغامبر» را به خود پذیرفته. اما تنها یک بیتش مستقلا در باب رسول اکرم است و باقی بیتهای این قسمت، در وصف و نعت حضرت امیر سراییده شده. چرا فردوسی بیش از مدح رسولالله به مدح امیرالمؤمنین میپردازد؟
فردوسی در هنگام سراییدن دیباچه کتاب، همچون پادشاهی است که دارد حدود و ثغور و مرزهای سرزمینش را مشخص میکند. او در این دیباچه دارد هویت خود و کتاب خود را ترسیم میکند و برای ترسیم این هویت، تنها مدح پیامبر کافی نیست. شاعر میداند آنچه راه حق را مشخص میکند، نام مبارک علی است و اوست که قسیم حق و باطل و بهشت و دوزخ است. از این رو میبینیم که تمام حرف فردوسی در فصل ستایش نبی اکرم این است که اگر میخواهی رستگار شوی، باید به دین عمل کنی و عمل به دین یعنی باید ببینی پیامبرت چه گفته و پیامبر هم گفته اطاعت از علی!
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که من شارستانم علیام در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
گواهی دهم کین سخن رای اوست
تو گویی دو گوشم پر آوای اوست
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و صی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم
چونان دان که خاک پی حیدرم
نگر تا به بازی نداری جهان!
نبرگردی از نیکپیهمرهان!
در این ابیات آنچه به چشم میآید این است که فردوسی تنها عقاید خود را با ابراز ارادت بیان نمیکند بلکه دارد مرزهای هویتی و اعتقادی اثر را میسازد. ما تنها با مدح حضرت مولا طرف نیستیم؛ بلکه فردوسی دارد برای ضرورت و وجوب اطاعت از امیرالمومنین استدلال میآورد! در لحن این ابیات هم پافشاری خاصی به چشم میخورد. گویی فردوسی دارد با شخصی فرضی، جدلی داغ رقم میزند. «گواهی دهم کاین سخن رای اوست؛ تو گویی دو گوشم پر آوای اوست». یا جلوتر میگوید: «گرت زین بد آید گناه من است؛ چنین است و این دین راه من اسست.» هرکه هرچه میخواهد بگوید، من اینم! فردوسی در این ابیات دعوا دارد انگار. حتی در بیت آخری که اینجا ذکر کردیم؛ فردوسی مشفقانه به مخاطبش انذار میدهد که حواست باشد با رو برگرداندن از راه امیرالمومنین؛ دنیا و آخرت خودت را نبازی! او تنها ابیاتی محبتآمیز خطاب به بزرگان دین نمیگوید؛ با کمی تأمل درمییابیم داستان دیگری در کار است. او دارد سنگ علی علیهالسلام را به سینه میزند؛ آن هم در روزگاری که جریان متعصبی از اهل سنت بر ایران با قدرت حکومت میکنند. دیباچه شاهنامه در این قسمت بیش از هر چیز به یک جدال میماند و این یعنی فردوسی دارد خط قرمزهای هویتی خود و اثرش را به رخ مخاطب میکشاند. دیباچه شاهنامه نقشهای است از کل کتاب. نخست با خدا آغاز میکند و چندبار تأکید میکند که خدا را نمیتوان با عقل و خرد انسانی شناخت. تنها میتوان به او ایمان داشت و او را پرستید. پس خط قرمز نخست، فراتر از عقل و وهم و گمان بودن خداوند است. خط قرمز دوم، خردگرایی و صدارت عقل بر تمام امور انسانی است. خط قرمز دیگر تشیع و ولایت حضرت حیدر است و خط قرمز چهارم که در دیباچه به آن اشاره نمیشود اما در سرتاسر کتاب شاهنامه همچون خورشید میدرخشد؛ جغرافیا و فرهنگ ایران است. فردوسی بر سر ایران هم با کسی شوخی ندارد؛ شاید مهمترین گواه این مدعا عدم استفاده ابوالقاسم از لغات بیگانه تا حد ممکن باشد. دوران غزنویان، دوران هجوم الفاظ و اشعار و اصطلاحات عربی به شعر و خصوصا نثر فارسی است. اما گویی خصیصه روحی ابوالقاسم، سپر گرفتن جلوی جریانهای نادرست غالب است. در عصر مُرسَل که الفاظ و امثال عرب به پهنه ادب فارسی هجوم میآورند؛ فردوسی درهای شاهنامه را به روی زبان عرب میبندد تا از زبان فارسی تا همیشه تاریخ صیانت کرده باشد. در دوران غلبه اهل سنت؛ چنان از امیرالمومنین دم میزند که نتوان در تشیع او شکی به دل راه داد؛ فردوسی اینجا هم بر خلاف جریان رودخانه جامعه حرکت میکند و نه تنها محبت که ولایت مولارا جار میزند. حتی دم زدن از عقل و خرد نیز در جامعهای که از خردورزی به دلایل گوناگون فاصله گرفته، به نوعی حرکت بر خلاف جریانهای غلط اجتماعی است.
با عنایت به این واقعیات است که چهره حکیم طوس، از یک شاعر حماسهسرا، به چهرهای جریانساز و دغدغهمند تغییر پیدا میکند. چهرهای ملی و دینی که مطلقا در تمام چهرههای ادب فارسی مانندی ندارد. ایران در شاهنامه، تنها نام یک سرزمین نیست. بلکه نام واحدی متعین و دارای هویت سیاسی و اجتماعی است و مردم ایران نیز یک ملت منسجم و با هویت تصویر میشوند. هویت که گمشده عصر ما است، شاخصه نمایان کتاب فردوسی است. شاهنامه سرتاسر تلاش برای ساخت یک هویت جامع ملی است.
اگر رودکی را کیومرث شعر فارسی بدانیم، یعنی کسی که جریان شعر فارسی را به راه انداخت و پدر و نخستین چهره مهم آن شد، فردوسی را باید جمشید ملک سخن فارسی دانست. فردوسی کسی بود که به شعر فارسی پر و بال داد. توصیف آن را غنا بخشید و با آن اثری تمدنی خلق کرد. درست مثل جمشید که پادشاهی ایران را تبدیل به یک تمدن کرد. فردوسی اما بر خلاف جمشید هرگز به خود غره نشد و در سرتاسر کتابش ذکر خداوند را از خاطر نبرد. فردوسی فریدون شعر فارسی است؛ شاهنشه فرخ و قدرتمندی که تمام سلاطین بعدی شعر فارسی بر سر سفره اویند و او بر ضحاک زبانهای بیگانه و مهاجم پیروز است. فردوسی رستم شعر فارسی است؛ زبان قدرتمند و پهلوانی باشکوه و تنومند دارد؛ زبانی که در استواری و استحکام در سرتاسر ادب فارسی بینظیر است. فردوسی سیمرغ شعر فارسی است. شعر، زبان و فرهنگ فارسی. سیمرغی که با پر لطیف شعر خود، دردهای این فرهنگ را شفا میبخشد.
اصلی ترین شاه شاهنامه آقاابوالقاسم، نه کیومرث و جمشید و فریدون، نه گشتاسپ و گرشاسپ و دیگران است، اصلی ترین شاه شاهنامه خود زبان فارسی است! که هر شعری پیش از هر چیز، در مدح زبانی است که به آن سروده شده. اگر می خواهیم یک زبان را بشناسیم باید شعری به آن زبان بخوانیم یا در قالب آهنگی به آن گوش کنیم، تازه آن وقت است که زیبایی آن زبان را درک خواهیم کرد. شاه بعدی شاهنامه نیز خود فردوسی است که سرقفلی زبان فارسی به دست اوست. شاهنامه هم جلوه گاه نابی از شعر است هم از داستان و هم از حکمت و فتح همزمان این سه قله پیداست که چه شخصیت با عظمتی می طلبد. شاهنامه به مثابه بانکی است از کلمات فارسی که غنای این زبان را تا همیشه تضمین می کند. این خاصیت نظم است که کلمات را گویی در زمینی مستحکم و غیرقابل خرابی یا به تاراج رفتن می کارد و تثبیت می نماید. کلمات در یک اثر منظوم، قابل جابه جایی نیستند، قابل ترجمه و کم و کاست نیستند و تا ابد همانگونه که سروده شده اند می مانند.
در زمان قدیم میان مردم داستانهایی رواج داشت که جایی ثبت و ضبط نشده بود. قصههایی که مردم نسل به نسل طی سالیان برای هم تعریف میکردند؛ گاهی پدر برای پسر قصه میگفت و گاهی نقال در میدانگاه و بازار و قهوهخانه، مردم را با آن سرگرم میکرد. قصهگویی در آن دوران هم ابزار آموزش بود و هم اسباب سرگرمی. مردم به کودکانشان از طریق قصه آداب و فرهنگ میآموختند و اوقات فراغت خود را نیز با آن پر میکردند. این قصههای کهن تنها در میان مردم بود. یعنی اگر روزی مردم تصمیم میگرفتند دیگر برای هم قصه نگویند؛ این داستانها نیز از میان میرفت. داستانهایی که مشتمل بر حکایت پادشاهان قدیم، روزگاران نخستین و قهرمانان بزرگ گذشته بود. تا اینکه ضرورت تدوین این داستانها احساس و یک شاهنامه منثور گرد آورده شد. سپس نظم شاهنامه به جوانی خوشقریحه به نام ابومنصور دقیقی سپرده میشوداما دقیقی پیش از آنکه کار نظم شاهنامه را جلو ببرد به دست غلامش به قتل میرسد و به این ترتیب فردوسی برای نظم شاهنامه پیشقدم میشود و چون تجربه تلخ قتل دقیقی را در ذهن دارد، به آشنایی میسپرد که در صورت مرگش او کار را ادامه دهد.
قرار بود شاهنامه تنها اثری برای حفظ داستانهای کهن باشد؛ قرار نبود اینچنین به هویت یک ملت تبدیل گردد. این خصلت آدمهای بزرگ است که از بهانههای کوچک، کارهای بزرگ خلق میکنند. فردوسی تنها یک نقال یا شاعری معمولی نیست که بخواهد برای مردم قصه بگوید یا داستانهایی را مکتوب کند. او در درجه اول شخصیتی حکیم؛ دانشمند و دینشناس است. در درجه دوم شاعری بسیار قدرتمند است که اگر هم بنا نبود شاهنامه را بسراید؛ قطعا و یقینا نامش در تاریخ ادبیات ما به بلندی یاد میشد. حتی شاید بتوان گفت قوت شاعری ابوالقاسم تا حدی فدای کار شاهنامه شد. از این جهت که شاهنامه محدود به تنها یک قالب شعری و یک وزن عروضی است و در محتوا هم محدود به یک سری داستان؛ داستانهایی بعضا عوامانه که حکیمی چون فردوسی هم تنها تا حدی زمینه دخل و تصرف در آنها را دارد. هیچ شاعر دیگری سراغ نداریم که زندگی خود را
بدین سان وقف یک حوزه کند؛ بلکه شعرا در حوزههای مختلفِ سخن میتازند. فردوسی با ملات این قصههای عوامانه یک داستان حکیمانه ساخت. حکمتی برپایه عقل و معارف دینی. این حکمت از دیباچه کتاب عیان و نمایان است. اغلب دیباچههای ادبیات فارسی، با ستایش خداوند آغاز میشود و سپس به ستایش پیامبر خدا صلوات الله علیه و سپس شاهان معاصر آن شاعر میپردازد. اما فردوسی در دیباچه شاهنامه پس از ستایش خدا به ستایش عقل و خرد میرسد. پس از ستایش خرد، به مقتضای تاریخی بودن شاهنامه، تاریخ مختصری از آفرینش عالم بیان میشود و سپس به ابیاتی بر میخوریم که در نسخهها عنوان «گفتار اندر ستایش پیغامبر» را به خود پذیرفته. اما تنها یک بیتش مستقلا در باب رسول اکرم است و باقی بیتهای این قسمت، در وصف و نعت حضرت امیر سراییده شده. چرا فردوسی بیش از مدح رسولالله به مدح امیرالمؤمنین میپردازد؟
فردوسی در هنگام سراییدن دیباچه کتاب، همچون پادشاهی است که دارد حدود و ثغور و مرزهای سرزمینش را مشخص میکند. او در این دیباچه دارد هویت خود و کتاب خود را ترسیم میکند و برای ترسیم این هویت، تنها مدح پیامبر کافی نیست. شاعر میداند آنچه راه حق را مشخص میکند، نام مبارک علی است و اوست که قسیم حق و باطل و بهشت و دوزخ است. از این رو میبینیم که تمام حرف فردوسی در فصل ستایش نبی اکرم این است که اگر میخواهی رستگار شوی، باید به دین عمل کنی و عمل به دین یعنی باید ببینی پیامبرت چه گفته و پیامبر هم گفته اطاعت از علی!
به گفتار پیغمبرت راه جوی
دل از تیرگیها بدین آب شوی
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که من شارستانم علیام در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
گواهی دهم کین سخن رای اوست
تو گویی دو گوشم پر آوای اوست
حکیم این جهان را چو دریا نهاد
برانگیخته موج ازو تندباد
چو هفتاد کشتی برو ساخته
همه بادبانها برافراخته
یکی پهن کشتی به سان عروس
بیاراسته همچو چشم خروس
محمد بدو اندرون با علی
همان اهل بیت نبی و صی
اگر چشم داری به دیگر سرای
به نزد نبی و وصی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و این دین و راه من است
برین زادم و هم برین بگذرم
چونان دان که خاک پی حیدرم
نگر تا به بازی نداری جهان!
نبرگردی از نیکپیهمرهان!
در این ابیات آنچه به چشم میآید این است که فردوسی تنها عقاید خود را با ابراز ارادت بیان نمیکند بلکه دارد مرزهای هویتی و اعتقادی اثر را میسازد. ما تنها با مدح حضرت مولا طرف نیستیم؛ بلکه فردوسی دارد برای ضرورت و وجوب اطاعت از امیرالمومنین استدلال میآورد! در لحن این ابیات هم پافشاری خاصی به چشم میخورد. گویی فردوسی دارد با شخصی فرضی، جدلی داغ رقم میزند. «گواهی دهم کاین سخن رای اوست؛ تو گویی دو گوشم پر آوای اوست». یا جلوتر میگوید: «گرت زین بد آید گناه من است؛ چنین است و این دین راه من اسست.» هرکه هرچه میخواهد بگوید، من اینم! فردوسی در این ابیات دعوا دارد انگار. حتی در بیت آخری که اینجا ذکر کردیم؛ فردوسی مشفقانه به مخاطبش انذار میدهد که حواست باشد با رو برگرداندن از راه امیرالمومنین؛ دنیا و آخرت خودت را نبازی! او تنها ابیاتی محبتآمیز خطاب به بزرگان دین نمیگوید؛ با کمی تأمل درمییابیم داستان دیگری در کار است. او دارد سنگ علی علیهالسلام را به سینه میزند؛ آن هم در روزگاری که جریان متعصبی از اهل سنت بر ایران با قدرت حکومت میکنند. دیباچه شاهنامه در این قسمت بیش از هر چیز به یک جدال میماند و این یعنی فردوسی دارد خط قرمزهای هویتی خود و اثرش را به رخ مخاطب میکشاند. دیباچه شاهنامه نقشهای است از کل کتاب. نخست با خدا آغاز میکند و چندبار تأکید میکند که خدا را نمیتوان با عقل و خرد انسانی شناخت. تنها میتوان به او ایمان داشت و او را پرستید. پس خط قرمز نخست، فراتر از عقل و وهم و گمان بودن خداوند است. خط قرمز دوم، خردگرایی و صدارت عقل بر تمام امور انسانی است. خط قرمز دیگر تشیع و ولایت حضرت حیدر است و خط قرمز چهارم که در دیباچه به آن اشاره نمیشود اما در سرتاسر کتاب شاهنامه همچون خورشید میدرخشد؛ جغرافیا و فرهنگ ایران است. فردوسی بر سر ایران هم با کسی شوخی ندارد؛ شاید مهمترین گواه این مدعا عدم استفاده ابوالقاسم از لغات بیگانه تا حد ممکن باشد. دوران غزنویان، دوران هجوم الفاظ و اشعار و اصطلاحات عربی به شعر و خصوصا نثر فارسی است. اما گویی خصیصه روحی ابوالقاسم، سپر گرفتن جلوی جریانهای نادرست غالب است. در عصر مُرسَل که الفاظ و امثال عرب به پهنه ادب فارسی هجوم میآورند؛ فردوسی درهای شاهنامه را به روی زبان عرب میبندد تا از زبان فارسی تا همیشه تاریخ صیانت کرده باشد. در دوران غلبه اهل سنت؛ چنان از امیرالمومنین دم میزند که نتوان در تشیع او شکی به دل راه داد؛ فردوسی اینجا هم بر خلاف جریان رودخانه جامعه حرکت میکند و نه تنها محبت که ولایت مولارا جار میزند. حتی دم زدن از عقل و خرد نیز در جامعهای که از خردورزی به دلایل گوناگون فاصله گرفته، به نوعی حرکت بر خلاف جریانهای غلط اجتماعی است.
با عنایت به این واقعیات است که چهره حکیم طوس، از یک شاعر حماسهسرا، به چهرهای جریانساز و دغدغهمند تغییر پیدا میکند. چهرهای ملی و دینی که مطلقا در تمام چهرههای ادب فارسی مانندی ندارد. ایران در شاهنامه، تنها نام یک سرزمین نیست. بلکه نام واحدی متعین و دارای هویت سیاسی و اجتماعی است و مردم ایران نیز یک ملت منسجم و با هویت تصویر میشوند. هویت که گمشده عصر ما است، شاخصه نمایان کتاب فردوسی است. شاهنامه سرتاسر تلاش برای ساخت یک هویت جامع ملی است.
اگر رودکی را کیومرث شعر فارسی بدانیم، یعنی کسی که جریان شعر فارسی را به راه انداخت و پدر و نخستین چهره مهم آن شد، فردوسی را باید جمشید ملک سخن فارسی دانست. فردوسی کسی بود که به شعر فارسی پر و بال داد. توصیف آن را غنا بخشید و با آن اثری تمدنی خلق کرد. درست مثل جمشید که پادشاهی ایران را تبدیل به یک تمدن کرد. فردوسی اما بر خلاف جمشید هرگز به خود غره نشد و در سرتاسر کتابش ذکر خداوند را از خاطر نبرد. فردوسی فریدون شعر فارسی است؛ شاهنشه فرخ و قدرتمندی که تمام سلاطین بعدی شعر فارسی بر سر سفره اویند و او بر ضحاک زبانهای بیگانه و مهاجم پیروز است. فردوسی رستم شعر فارسی است؛ زبان قدرتمند و پهلوانی باشکوه و تنومند دارد؛ زبانی که در استواری و استحکام در سرتاسر ادب فارسی بینظیر است. فردوسی سیمرغ شعر فارسی است. شعر، زبان و فرهنگ فارسی. سیمرغی که با پر لطیف شعر خود، دردهای این فرهنگ را شفا میبخشد.
اصلی ترین شاه شاهنامه آقاابوالقاسم، نه کیومرث و جمشید و فریدون، نه گشتاسپ و گرشاسپ و دیگران است، اصلی ترین شاه شاهنامه خود زبان فارسی است! که هر شعری پیش از هر چیز، در مدح زبانی است که به آن سروده شده. اگر می خواهیم یک زبان را بشناسیم باید شعری به آن زبان بخوانیم یا در قالب آهنگی به آن گوش کنیم، تازه آن وقت است که زیبایی آن زبان را درک خواهیم کرد. شاه بعدی شاهنامه نیز خود فردوسی است که سرقفلی زبان فارسی به دست اوست. شاهنامه هم جلوه گاه نابی از شعر است هم از داستان و هم از حکمت و فتح همزمان این سه قله پیداست که چه شخصیت با عظمتی می طلبد. شاهنامه به مثابه بانکی است از کلمات فارسی که غنای این زبان را تا همیشه تضمین می کند. این خاصیت نظم است که کلمات را گویی در زمینی مستحکم و غیرقابل خرابی یا به تاراج رفتن می کارد و تثبیت می نماید. کلمات در یک اثر منظوم، قابل جابه جایی نیستند، قابل ترجمه و کم و کاست نیستند و تا ابد همانگونه که سروده شده اند می مانند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
برخورد با تخلفات، دستور کار قوای سه گانه
نشست عصر روز شنبه سران قوا که با حضور آیت الله رئیسی، رئیس جمهور، محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی و حجت الاسلام غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه در مجلس شورای اسلامی برگزار شد، روسای قوای مقننه و قضائیه ضمن تشکر از دولت برای اجرای طرح عادلانه کردن یارانه ها، بر همراهی و همکاری همه دستگاهها با دولت برای اجرای این طرح تاکید کردند. در این جلسه، سران قوا ضمن بررسی مسائل مربوط به اجرای طرح عادلانه کردن یارانه ها، توجه به مسائل مختلف این طرح و رسیدگی به شکایات و مطالبات مردم درباره پرداخت
کمک معیشتی به صورت دقیق و در کوتاهترین زمان ممکن را مورد توجه قرار داده و بر برخورد با تخلفات احتمالی در روند توزیع کالاهای ضروری تاکید کردند.
در این نشست، سران سه قوه همچنین بر توجه به حفظ آرامش معیشتی مردم به عنوان ستون اصلی اجرای این طرح تأکید و خاطرنشان کردند که همانگونه که مدیران اجرای طرح پیگیر هستند، باید به نحوی اقدام شود که هم کالاها و اقلام مورد نیاز مردم به موقع در بازارهای هدف توزیع شود و هم اجرای طرح به گونهای پیش برود که در کوتاهترین زمان، ساختار استفاده از کالابرگ الکترونیکی برای عرضه کالاهای ضروری به قیمت شهریور ۱۴۰۰ آماده و اجرا شود.
قاچاقچیان در تور سپاه
رئیس کل دادگستری هرمزگان از توقیف یک شناور حامل ۴۲ هزار لیتر سوخت قاچاق توسط نیروی دریایی سپاه خبر داد.
مجتبی قهرمانی بیان داشت: با هماهنگی دادستان عمومی و انقلاب بندرلنگه، رزمندگان منطقه پنجم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از شناسایی یک لنج حامل سوخت قاچاق در آبهای خلیج فارس، نسبت به توقیف آن اقدام کردند.
وی خاطرنشان کرد: در بازرسی از این شناور بیش از ۴۲ هزار لیتر سوخت قاچاق کشف و ضبط شده است و ۴ خدمه آن نیز پس از دستگیری، جهت تکمیل روند تحقیقات و سیر مراحل قانونی در بازداشت به سر میبرند.
قهرمانی با بیان اینکه مرتکبان قاچاق سازمان یافته سوخت علاوه بر جریمه نقدی و مجازات حبس به ضبط اموال ناشی از جرم نیز محکوم میشوند، گفت: در راستای اجرای ماده ۲۰ قانون مبارزه با قاچاق کالا، شناورهای دخیل در امر قاچاق نیز به نفع دولت ضبط خواهند شد.
رئیس کل دادگستری هرمزگان تصریح کرد: اقدامات مجرمانه قاچاقچیان سوخت از زیر چتر امنیتی دستگاه قضائی و ضابطین مخفی نخواهد ماند و مجازات مرتکبان چنین جرایمی قاطع و بدون اغماض خواهد بود.
کمک معیشتی به صورت دقیق و در کوتاهترین زمان ممکن را مورد توجه قرار داده و بر برخورد با تخلفات احتمالی در روند توزیع کالاهای ضروری تاکید کردند.
در این نشست، سران سه قوه همچنین بر توجه به حفظ آرامش معیشتی مردم به عنوان ستون اصلی اجرای این طرح تأکید و خاطرنشان کردند که همانگونه که مدیران اجرای طرح پیگیر هستند، باید به نحوی اقدام شود که هم کالاها و اقلام مورد نیاز مردم به موقع در بازارهای هدف توزیع شود و هم اجرای طرح به گونهای پیش برود که در کوتاهترین زمان، ساختار استفاده از کالابرگ الکترونیکی برای عرضه کالاهای ضروری به قیمت شهریور ۱۴۰۰ آماده و اجرا شود.
قاچاقچیان در تور سپاه
رئیس کل دادگستری هرمزگان از توقیف یک شناور حامل ۴۲ هزار لیتر سوخت قاچاق توسط نیروی دریایی سپاه خبر داد.
مجتبی قهرمانی بیان داشت: با هماهنگی دادستان عمومی و انقلاب بندرلنگه، رزمندگان منطقه پنجم نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پس از شناسایی یک لنج حامل سوخت قاچاق در آبهای خلیج فارس، نسبت به توقیف آن اقدام کردند.
وی خاطرنشان کرد: در بازرسی از این شناور بیش از ۴۲ هزار لیتر سوخت قاچاق کشف و ضبط شده است و ۴ خدمه آن نیز پس از دستگیری، جهت تکمیل روند تحقیقات و سیر مراحل قانونی در بازداشت به سر میبرند.
قهرمانی با بیان اینکه مرتکبان قاچاق سازمان یافته سوخت علاوه بر جریمه نقدی و مجازات حبس به ضبط اموال ناشی از جرم نیز محکوم میشوند، گفت: در راستای اجرای ماده ۲۰ قانون مبارزه با قاچاق کالا، شناورهای دخیل در امر قاچاق نیز به نفع دولت ضبط خواهند شد.
رئیس کل دادگستری هرمزگان تصریح کرد: اقدامات مجرمانه قاچاقچیان سوخت از زیر چتر امنیتی دستگاه قضائی و ضابطین مخفی نخواهد ماند و مجازات مرتکبان چنین جرایمی قاطع و بدون اغماض خواهد بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
باغِ وحشت!
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
به راستی در باغوحشها چه میگذرد و بر سر حیوانات زبان بسته که از سر ناچاری در آن قفسهای تنگ و تار اسیرند، چه میآید؟ خبرهایی که گاه از این اردوگاههای مرگ به بیرون درز میکند، حزنآور و ناامیدکننده است و به رغم تلاش برای پنهان کاری، خیلی زود صحت و اصالت آن اخبار تأیید میشود. شاید این فکر در ذهن شما جان بگیرد که مرگ مشکوک و آزار حیوانات به اشکال مختلف فقط در ایران رخ میدهد، اما آنچه به مرگ و افسردگی و روان پریشی حیوانات منتهی میشود، محصول عملکرد تمامی باغوحشها در سراسر دنیاست.
هدف از تأسیس این مراکز، اسارت یا تبعید حیوانات نیست بلکه محلی برای نگهداری گونههایی است که امکان برگشت به طبیعت را ندارند. در غیاب قانون حمایتی مشخص و سستی سازمان حفاظت محیط زیست برای نظارت بر باغوحشها، آنچه در واقعیت روی میدهد، با این هدف در تناقض است و گزارش رسانهها نیز مؤید همین نکته است: «اهمال در تشخیص به موقع بیماری مشمشه در زمستان ۱۳۸۹ سبب شد شیرهای باغوحش ارم از بین بروند. چهار سال بعد و در نوروز ۱۳۹۳ یکی از شیرهای نر باغوحش ارم ماده شیری را خفه کرد که باعث تعجب کارشناسان شد. چنین رفتاری در طبیعت کمتر یا هرگز دیده نمیشود و کارشناسان نبود امکانات و کمبود فضا را عاملی برای عصبیت این حیوان دانستند. در مرداد ماه ۹۷ مرگ ۸ قلاده ببر بنگال در مشهد خبرساز شد. مرگ ببر سفید باغوحش ارم در آذرماه 1399 و همین طور «شمسی»، شامپانزه جوان و یا فرار دو قلاده شیر از قفس در باغ وحش اراک و جان باختن یکی از نگهبانان در سال گذشته از دیگر غفلتهای مدیریتی در نگهداری از حیوانات این مجموعه است. غفلتهایی که مدیران باغوحش پاسخ درستی به آن ندادند و بر ابهام ماجرا افزودند.»
ابزاری برای کسب درآمد
مراکزی که ادعا میشود محل نگهداری حیواناتاند و به زادوولد آنها کمک میکنند، حالا به کشتارگاهی عظیم تبدیل شده است. باغوحشها از چنان وضعیت غیرقابل دفاعی برخوردارند که کنشگران محیط زیست سال ۱۳۹۹ با تشکیل کارزاری، درخواست تعطیلی و تحریم آنها را مطرح کردند. این کارشناسان و حامیان حقوق حیوانات پیوسته به وضعیت نامطلوب حیوانات در باغوحشها معترض بودهاند، با این حال مقامهای سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان یگانه مرجع نظارتی که بر باغوحشها، باغ پرندگان و مراکز نگهداری حیوانات نظارت دارند اقدام مؤثری انجام ندادهاند.
ما از «سپهر سلیمی»- مدافع حقوق حیوانات شنیدهایم که در پشت پرده، دلایل تجاری نهفته است و در واقع به بهانه سرگرمی، تحقق اهداف تجاری دنبال میشود و حیوانات ابزاری برای کسب درآمد هستند، بنابراین مادامی که سلامت و جان حیوانات بر درآمد باغوحشها تأثیری نگذارد، در مرکز توجه قرار نمیگیرند. «سلیمی» به ما میگوید: «این مکانها در تمامی دنیا یکی از مراکز اصلی قاچاق و مقاصدی برای خرید و فروش حیات وحش محسوب میشوند و حیوانات بسیاری از طبیعت ربوده شده و به تمامی باغوحشها و باغهای پرندگان و خزندگان آورده میشوند و جمعیت حیوانات در طبیعت را تهدید میکنند، رویکرد این مراکز، اقتصادی و تجاری و کسب منفعت است.»
«محمدرضا یکتانیک» از درمانگران حیات وحش مصدوم، تغییر ژنتیک باغوحشها را غیرممکن میداند. «چرا که سود اصلی این مراکز نه از طریق فروش بلیت بلکه به وسیله معاملات غیرقانونی تأمین میشود. صاحبان باغوحشها هرگز نمیپذیرند که به تنوع زیستی و ارتقا سطح اطلاعات جامعه کمک کنند. آنها مرکزی برای قاچاق میخواهند تا حیوانات را نگهداری کرده و به خرید و فروش اقدام کنند.» بنابراین اغلب مجموعههای نگهداری از حیوانات در کشور به واسطه عدم تغییر ماهیت و ذات ناسالم و مبتنی بر فعالیتهای غیرقانونی باید تعطیل شوند.
این درمانگر حیات وحش در بازتعریف این مراکز در گفت و گو با ما مطرح میکند: «باغوحش باید نقاهتگاه جانورانی باشد که دیگر امکان بازگشت به طبیعت را ندارند؛ حیوانات بیشماری که از سیستم قاچاق کشف و تولید شده و نمیتوانند به طبیعت بازگردند و یا جانورانی که شکار و مصدوم شدهاند و به علت شدت جراحت توان برگشت به حیات وحش را ندارند. در این صورت خریدوفروش نخواهند شد و در سیستمی سالم و قانونمند کشف میشوند. حتی میتوان نسبت به این مسئله فرهنگسازی کرد که باغوحشها محل تفریح نیست.»
ترویج فرهنگ کاسبی از حیوانات
فرهنگی که به واسطه باغوحشها ترویج شده، بهره برداری و کاسبی از حیوانات است و مراجعهکنندگان با دیدن حیوانات افسرده و ملول، دچار ترس و اندوه میشوند. هرچند «ایمان معماریان»- مشاور دامپزشکی سازمان نجات حیوانات این موضوع را نمیپذیرد. او بر این باور است که انسانها خیلی اوقات خود را جای حیوانات در قفس میگذارند و به این نتیجه میرسند که حیوان در قفس زندانی است و حال خوبی ندارد، در حالیکه باید به این نکته توجه کنیم که حیوانات نیازهای مختلفی دارند و تمام آنها را میتوان در جایگاههای استاندارد تأمین کرد. اسارت و زندان واژههای انسانی است و مقایسه انسانی، کاری اشتباه است. اما «سپهر سلیمی»- مدافع حقوق حیوانات با چنین دیدگاهی موافق نیست و بر رنج و ناراحتی حیوانات صحه میگذارد: « درد و کلافگی و نارضایتی حیات وحش صحنه مناسبی برای تماشا نیست و اقدامات فرهنگی باهدف حمایت و آشنایی باید در محیط طبیعی تحقق یابد. ما به جای داشتن تعداد زیادی باغ وحش که خروجی آن صفر است و هیچ دستاوردی برای طبیعت ندارد، باید به واسطه جوامع محلی، گردشگری طبیعی را در مناطق حفاظت شده رونق دهیم تا گردشگران گونهها را در زیستگاه خود آن هم با رعایت استانداردها مشاهده کنند، در این صورت جوامع محلی درآمدی پایدار کسب خواهند کرد، ضمن آنکه باعث فرهنگسازی میشود. در بحث پرنده نگری، گونههای متنوعی از پرندگان در شهرها و اطراف آن وجود دارد اما سرمایه گذاری نمیشود، حال آنکه در هر شهری با ایجاد باغ پرندگان گونهها را از فریدونکنار قاچاق کرده و در این باغها حبس میکنند، تا منافع محدودی عاید یک نفر و یا گروههای خاصی شود، در صورتی که میتوان به شکلهای مختلف گردشگری طبیعی وپرنده نگری را ترویج کرد.»
«وضعیت باغ وحشها بسیار وحشتناک است.» این توصیف «سلیمی» از شرایط نگهداری حیوانات است که اغلب آنها در این مراکز جانشان را از دست میدهند و ما بیخبریم. یکی از مشکلات این است که بر باغ وحشها نظارتی حاکم نیست و «سلیمی» تأکید میکند: «سازمان محیط زیست توان نظارت ندارد. در چندقدمی این سازمان، یک دلفین در دلفیناریوم برج میلاد، جان باخت اما محیط زیست متوجه نشد، حال آنکه ایران فقط دارای دو دلفین است و یا زرافهای در باغ وحشی جانش را از دست میدهد و این سازمان متوجه نمیشود. اینها گونههای بزرگ و شاخص هستند، تصور کنید بر سر سایر گونهها چه بلایی میآید. آیا خبر داریم حیواناتی که در باغ وحشها به دنیا میآیند، چه سرنوشتی پیدا میکنند؟»
استانداردهای انسان ساخت
زوکوزیس یا «روان پریشی حیوانات باغوحش»، از شایع ترین اختلالات رفتاری و روانی در حیوانات محبوس است که اغلب دچار رفتارهای عصبی شده و در قفس رفت و برگشت دارند، دور خود میچرخند و گاهی از شدت کلافگی به خود آسیب میرسانند؛ رفتارهایی که در مراجعه به هر باغ وحشی قابل مشاهده است. براین اساس «سلیمی» به استانداردهای
انسان ساخت اشاره دارد: «گاهی مواقع از یک باغ وحش به طور مشخص نام برده و میگویند استاندارد است اما این استانداردها، انسان ساخت و به تعبیری در جهت منافع انسانهاست. طبق استاندارد باغوحش ایران، برای هر شیر باید 150 متر مربع قفس در نظر گرفته شود اما در طبیعت یک شیر نر بین 20 تا 580 کیلومتر مربع قلمرو دارد. بنابراین شرایط نگهداری در باغ وحشها مناسب نیست. حتی باغوحشهایی که در سطح دنیا دارای استانداردهای جهانی هستند نیز شرایط مطلوبی ندارند و به هنگام ازدیاد یک گونه، به کشتن اقدام میکنند، اتفاقی که به طور معمول رخ میدهد و طبق ادعای سخنگوی اتحادیه باغ وحشها و آکواریومهای اروپایی، سالانه 3 تا 5 هزار حیوان براثر ازدیاد کشته میشوند.» بنابراین پی بردن به این حقیقت تلخ که هدف اصلی در باغوحشها تجارت است و حیوانات اهمیتی ندارند، چندان دشوار نیست و از دید حامیان حقوق حیوانات، اتحادیه باغ وحشداران همانند تمامی اتحادیههای صنفی منافع خود را دنبال میکند. «سلیمی» میگوید: «این اتحادیه یکی از بدنامترین گروهها در میان حامیان حقوق حیوانات در اروپا به شمار میرود که به دنبال تأمین منافع باغ وحشداران است.»
نبود نظارت و عدم وجود سیاست مدون
گروهی از صاحب نظران و دوستداران حیوانات معتقدند، عملکرد این مراکز هنگامی اصولی خواهد بود که هرکدام از جایگاههای جانوران، دارای یک متصدی باشد وعادات و نحوه نگهداری و خصوصیات منحصر به فرد و محل زندگی جانوران برای مراجعان شرح داده شود. اما آنطور که «یکتانیک»- درمانگر حیات وحش میگوید: «کشور ما مطابق با آمارها، دارای 80 مرکز نگهداری جانوران است که تمامی این مراکز مجوز فعالیت ندارند و صرفا پیمانکاران با شهرداری قراردادی را منعقد کرده و مکانی را در اختیار آنها قرار می دهند و پیمانکاران حیوانات را در این مکان نگهداری و ماهیانه از شهرداری وجوهی دریافت میکنند. نکته بسیار مهم آن است که هیچ گونه نظارتی بر فعالیت این مراکز وجود ندارد و حیواناتی که هرگز با یکدیگر در طبیعت مواجه نمیشوند، از آبزی و کنار آبزی و آنها که در جنگل و بیابان و یا کوهستان زندگی میکنند و برخی که بومی و یا مهاجرند باهم نگهداری میشوند و نبود بستر و جایگاه مناسب سبب شده که این حیوانات عمر طبیعی نداشته باشند.»
نبود نظارت دقیق و جدی و عدم وجود سیاست مدون از سوی سازمان محیطزیست سبب بروز چنین فجایعی در باغوحشهای کشور شده است. فقدان قانون جامع در زمینه حمایت از حیوانات دربند، امکان رشد مراکزی که کارکرد باغوحش استاندارد را ندارند افزایش داده است و شرایط نگهداری حیوانات را به امری سادهانگارانه بدل کرده است. سازمان محیطزیست که خود میبایست بر باغوحشها نظارت داشته باشد و بر بهبود وضعیت تأکید کند، سکوت اختیار کرده است.
جایگزین کردن خوراک ارزان و بیکیفیت، باعث شده است تا بسیاری از این حیوانات در معرض سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن قرار گیرند. عبارتی که از سوی «یکتانیک» برای نمایش عمق فاجعه به کار میرود، «بی رحمانه بودن این مراکز» است. به اذعان این درمانگر حیات وحش مصدوم، باغ وحشها، سایهای مبهم و غیرواقعی از زندگی حیوانات در طبیعت است که نه تنها تماشای این صحنه فرح بخش نیست بلکه باعث آزردگی انسانهایی میشود که کمی به مسائل عمیقتر نگاه میکنند.
شاید با خوانش مطالب پیش گفته در وصف باغوحشها واژگانی همچون «تبعیدگاه»، «فراموشخانه» و یا «اسارتگاه» به ذهنتان رخنه کرده باشد. در یکی دو دهه گذشته باتوجه به آنکه شانسی برای تماشای حیات وحش در طبیعت وجود نداشت، برپایی این مراکز فرصتی مغتنم بود اما «یکتانیک» میگوید: «امروز باغ وحشها دیگر آن رسالت گذشته را ندارند. به دلیل آنکه، چنین امکانی فراهم است تا علاقهمندان بتوانند به زیستگاههای طبیعی سفر کرده و سهمی در اکوتوریسم و حفاظت داشته باشند و عوایدی که از محل این نوع گردشگری حاصل میشود، به حفاظت از زیستگاهها منتج خواهد شد.» با این وجود، درخواست ایجاد باغوحش در کشور روز به روز در حال افزایش است و قاچاق حیوانات و وضعیت وخیم نگهداری آنها در باغوحشها بارها از سوی مدافعان حقوق حیوانات گوشزد شده است.
آمارهای جهانی روایتگر این واقعیت ناخوشایند است که نیمی از جمعیت حیوانات بهدست آمده از چرخه قاچاق، طی دو سال اول در فرآیند صید و زندهگیری جانشان را از دست میدهند. مابقی جمعیت نیز در حمل و نقل تلف میشوند. طی دو سال نخست، در بهترین حالت نیمی از جمعیت زنده میماند اما از سال سوم به بعد آنها نیزعمر طبیعی ندارند و شمارش معکوس برای مرگ زودهنگامشان رقم میخورد.
چگونگی تشخیص قاچاق بودن جانوران، برای «یکتانیک» کار دشواری نیست. او در این زمینه از فلامینگوها نام میبرد. آنهایی که از طبیعت میآیند، همیشه زیربالهایشان سرخ است و پرهایی صورتی رنگ دارند، ولی پس از چندماه نگهداری در اسارت، به دلیل عدم دسترسی به مواد غذایی در طبیعت، رنگ پرهایشان سفید میشود. همیشه در باغهای پرندگان آنهایی که خوش رنگ و لعاباند صید روز هستند و آنهایی که رنگ و لعابشان را از دست دادهاند پس از مدتی به مشکلات مختلف دچار میشوند، به ویژه یک عارضه در تمامی پرندگان به نام بامبل فوت متداول است و به خاطر جایگاههای نامناسب، در کف پای پرنده میخچه بهوجود میآید و به مرور جان میدهند و دوباره پرندگان جدید از طریق سیستم قاچاق جایگزین میشوند.
گونههای در اسارت، شانسی برای بقا در طبیعت ندارند
این موضوع پیاپی در رسانهها منعکس شده که برخی ارگانهای دولتی از طریق بیت المال وجوهی به قاچاقچیان حیات وحش میپردازند تا جانوران را از طبیعت صید کرده و به داخل باغهای پرندگان و باغوحشها بیاورند و در این بین عدهای هم منتفع میشوند و پس ازمرگ حیوان، دوباره این چرخه غیرقانونی و معیوب تکرار میشود، این در واقع کارکرد باغوحشهاست، مراکزی که تضمینی برای بقای گونههای در طبیعت نیستند، «یکتانیک» میگوید: «این تضمین، مستلزم آن است که بستری فراهم شده و در محیط داخل زیستگاه که اصطلاحا نیم اسارت است، این حیوانات نگهداری شوند. آنهایی که گوشتخوارند چنین قابلیتی ندارند که در زیستگاه متولد و بزرگ شوند و بعد از آن به طبیعت برگردند. در مورد علفخوارها، آن هم در برخی گونهها، چنین شانسی وجود دارد، باتوجه به اینکه علفخواران گروهی زندگی میکنند و به آن معنا رقابت غذایی ندارند و یکدیگر را نمیکشند. اما گوشتخواران با یکدیگر رقابت غذایی دارند و بر سر این مسئله نزاع شکل میگیرد و معمولا این نزاع مرگبار است. وقتی ما هنوز طبیعتی داریم که میتواند پویا و مولد باشد، نباید تمرکزمان را بر تولید جانوران باغ وحش بگذاریم، این اقدام بیفایده است.»
گروهی برای آنکه وجود و ماهیت مراکز نگهداری از حیات وحش را توجیه کنند، عامیانه سخن گفته و تصریح میکنند با نگهداری در اسارت میتوان حیوان را احیا کرد، حال آنکه به فرض تولید مثل، صد درصد حیوانهایی که در اسارت به دنیا میآیند؛ هیچ شانسی برای بقا در طبیعت ندارند.
مسئله ای که از سوی «سپهر سلیمی»- مدافع حقوق حیوانات هم مورد تأکید قرار گرفته است: «گونههایی که در اسارت تکثیر میشوند، عملا امکان بازگشت به طبیعت را ندارند و گونههای باغ وحش محسوب میشوند و نمیتوانند خود را با طبیعت وفق دهند، بنابراین احتمال برگشت آنها بسیار کم است. نباید وجود باغ وحشها ما را بفریبد، متأسفانه بعضیها اطلاعات غلط میدهند، همانند مسئله شیرها که گفتهاند قادر به احیا هستند، اما مادامی که زیستگاهی وجود نداشته باشد، هیچ حیوانی امکان احیا ندارد و در صورت تدارک زیستگاهی مناسب و امن، احتمال احیای آن هم در شرایطی خاص ممکن است.»
زیستگاه به معنای محوطه و محیط فیزیکی نیست، بلکه به این معناست که حیوانات و یا علفخوارانی که شیر از آنها تغذیه میکند را تأمین کرده و در زیستگاه این حیوان، پوشش گیاهی و محیط امنی فراهم کنیم و مباحثی نظیر صنایع و جاده و تخریبها و آلودگیهای محیط زیستی در کار نباشد، تا شاید در این صورت شیری احیا شود. که این مسئله هم به عوامل بسیار زیادی از جمله خلوص نژادی و مباحث تخصصی مرتبط است. طبق اظهارات «سلیمی»، اینکه بگوییم شیر را برای احیا به باغ وحش میآوریم خندهدار است و چنین سخنی به طورکامل جنبه تجاری دارد و برای فریب اذهان عمومی به کار میرود. کما اینکه قادر به نگهداری شیر در باغوحشها نیستند.»
«هیرمان» شیر ایرانی باغوحش ارم را به یاد آورید، چشماندازی که برای شیر جوان از طرف مسئولان ترسیم میشد شامل تکثیر نسل شیر ایرانی و احیای این نژاد پس از حدود یک قرن بود. چشماندازی که به نظر میرسید تنها رؤیایی موقت باشد و هیچ افق روشنی برای رسیدن به آن وجود نداشت. حفظ و نگهداری و مهیا کردن بستری مناسب در همان پله اول احیای شیر ایرانی را با علامت سؤال مواجه ساخت و بر درستی نظریه مخالفان این بازگشت که معتقد بودند ورود شیر ایرانی تنها حالت نمایشی دارد صحه می گذاشت.
تصاویر منتشرشده گویای بیماری «هیرمان» بود. وضعیت نامشخص بیماری او در میان تکذیبها و تصدیقهای مسئولان در هالهای از ابهام قرار گرفت و بسیاری در مورد بهبود هیرمان ابراز تردید کردند. شیری که پس از 80 سال با فرشی قرمز وارد سرزمین مادری شده بود، پس از گذشت یکسال به چنان وضعی دچار شد که «نه توان خوردن داشت و نه یارای برخاستن.»
حفاظت، ادعایی پوچ
نقش و سهم باغ وحشها در انقراض و آزار حیوانات به مراتب بیشتر از کمکهای انگشتشمار به حفظ گونه های جانوری است. «سلیمی» در پاسخ به اینکه باغوحشها چه کمکی به حیات وحش کردهاند، همین نظر را دارد: «نه تنها کمکی نکردهاند بلکه مافیای باغ وحشداران اجازه ایجاد مراکز بازپروری حیات وحش را نمیدهند.» این مدافع حقوق حیوانات در ادامه به طرح این پرسش میپردازد که در کشوری به وسعت ایران چند مرکز بازپروری و تیمار و درمان و رهاسازی حیات وحش وجود دارد؟ «هیچ مرکز کارآمد و مفیدی نداریم. به این دلیل که مافیای باغ وحشداران نمیگذارند و اگر چنین مراکزی وجود داشته باشد، حیوانات آسیب دیده و آنهایی که از متخلفان گرفته شدهاند، پس از درمان و تیمار و بازپروری، برای رهاسازی در طبیعت آماده میشوند اما در حال حاضر که چنین مراکزی وجود ندارد، هر گونهای که بنا به دلایل مختلف پیدا میشود، سر از باغوحشها درمی آورد و در این مراکز به حبس ابدی، رنج و مرگ محکوم میشود.»
به راستی در باغوحشها چه میگذرد و بر سر حیوانات زبان بسته که از سر ناچاری در آن قفسهای تنگ و تار اسیرند، چه میآید؟ خبرهایی که گاه از این اردوگاههای مرگ به بیرون درز میکند، حزنآور و ناامیدکننده است و به رغم تلاش برای پنهان کاری، خیلی زود صحت و اصالت آن اخبار تأیید میشود. شاید این فکر در ذهن شما جان بگیرد که مرگ مشکوک و آزار حیوانات به اشکال مختلف فقط در ایران رخ میدهد، اما آنچه به مرگ و افسردگی و روان پریشی حیوانات منتهی میشود، محصول عملکرد تمامی باغوحشها در سراسر دنیاست.
هدف از تأسیس این مراکز، اسارت یا تبعید حیوانات نیست بلکه محلی برای نگهداری گونههایی است که امکان برگشت به طبیعت را ندارند. در غیاب قانون حمایتی مشخص و سستی سازمان حفاظت محیط زیست برای نظارت بر باغوحشها، آنچه در واقعیت روی میدهد، با این هدف در تناقض است و گزارش رسانهها نیز مؤید همین نکته است: «اهمال در تشخیص به موقع بیماری مشمشه در زمستان ۱۳۸۹ سبب شد شیرهای باغوحش ارم از بین بروند. چهار سال بعد و در نوروز ۱۳۹۳ یکی از شیرهای نر باغوحش ارم ماده شیری را خفه کرد که باعث تعجب کارشناسان شد. چنین رفتاری در طبیعت کمتر یا هرگز دیده نمیشود و کارشناسان نبود امکانات و کمبود فضا را عاملی برای عصبیت این حیوان دانستند. در مرداد ماه ۹۷ مرگ ۸ قلاده ببر بنگال در مشهد خبرساز شد. مرگ ببر سفید باغوحش ارم در آذرماه 1399 و همین طور «شمسی»، شامپانزه جوان و یا فرار دو قلاده شیر از قفس در باغ وحش اراک و جان باختن یکی از نگهبانان در سال گذشته از دیگر غفلتهای مدیریتی در نگهداری از حیوانات این مجموعه است. غفلتهایی که مدیران باغوحش پاسخ درستی به آن ندادند و بر ابهام ماجرا افزودند.»
ابزاری برای کسب درآمد
مراکزی که ادعا میشود محل نگهداری حیواناتاند و به زادوولد آنها کمک میکنند، حالا به کشتارگاهی عظیم تبدیل شده است. باغوحشها از چنان وضعیت غیرقابل دفاعی برخوردارند که کنشگران محیط زیست سال ۱۳۹۹ با تشکیل کارزاری، درخواست تعطیلی و تحریم آنها را مطرح کردند. این کارشناسان و حامیان حقوق حیوانات پیوسته به وضعیت نامطلوب حیوانات در باغوحشها معترض بودهاند، با این حال مقامهای سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان یگانه مرجع نظارتی که بر باغوحشها، باغ پرندگان و مراکز نگهداری حیوانات نظارت دارند اقدام مؤثری انجام ندادهاند.
ما از «سپهر سلیمی»- مدافع حقوق حیوانات شنیدهایم که در پشت پرده، دلایل تجاری نهفته است و در واقع به بهانه سرگرمی، تحقق اهداف تجاری دنبال میشود و حیوانات ابزاری برای کسب درآمد هستند، بنابراین مادامی که سلامت و جان حیوانات بر درآمد باغوحشها تأثیری نگذارد، در مرکز توجه قرار نمیگیرند. «سلیمی» به ما میگوید: «این مکانها در تمامی دنیا یکی از مراکز اصلی قاچاق و مقاصدی برای خرید و فروش حیات وحش محسوب میشوند و حیوانات بسیاری از طبیعت ربوده شده و به تمامی باغوحشها و باغهای پرندگان و خزندگان آورده میشوند و جمعیت حیوانات در طبیعت را تهدید میکنند، رویکرد این مراکز، اقتصادی و تجاری و کسب منفعت است.»
«محمدرضا یکتانیک» از درمانگران حیات وحش مصدوم، تغییر ژنتیک باغوحشها را غیرممکن میداند. «چرا که سود اصلی این مراکز نه از طریق فروش بلیت بلکه به وسیله معاملات غیرقانونی تأمین میشود. صاحبان باغوحشها هرگز نمیپذیرند که به تنوع زیستی و ارتقا سطح اطلاعات جامعه کمک کنند. آنها مرکزی برای قاچاق میخواهند تا حیوانات را نگهداری کرده و به خرید و فروش اقدام کنند.» بنابراین اغلب مجموعههای نگهداری از حیوانات در کشور به واسطه عدم تغییر ماهیت و ذات ناسالم و مبتنی بر فعالیتهای غیرقانونی باید تعطیل شوند.
این درمانگر حیات وحش در بازتعریف این مراکز در گفت و گو با ما مطرح میکند: «باغوحش باید نقاهتگاه جانورانی باشد که دیگر امکان بازگشت به طبیعت را ندارند؛ حیوانات بیشماری که از سیستم قاچاق کشف و تولید شده و نمیتوانند به طبیعت بازگردند و یا جانورانی که شکار و مصدوم شدهاند و به علت شدت جراحت توان برگشت به حیات وحش را ندارند. در این صورت خریدوفروش نخواهند شد و در سیستمی سالم و قانونمند کشف میشوند. حتی میتوان نسبت به این مسئله فرهنگسازی کرد که باغوحشها محل تفریح نیست.»
ترویج فرهنگ کاسبی از حیوانات
فرهنگی که به واسطه باغوحشها ترویج شده، بهره برداری و کاسبی از حیوانات است و مراجعهکنندگان با دیدن حیوانات افسرده و ملول، دچار ترس و اندوه میشوند. هرچند «ایمان معماریان»- مشاور دامپزشکی سازمان نجات حیوانات این موضوع را نمیپذیرد. او بر این باور است که انسانها خیلی اوقات خود را جای حیوانات در قفس میگذارند و به این نتیجه میرسند که حیوان در قفس زندانی است و حال خوبی ندارد، در حالیکه باید به این نکته توجه کنیم که حیوانات نیازهای مختلفی دارند و تمام آنها را میتوان در جایگاههای استاندارد تأمین کرد. اسارت و زندان واژههای انسانی است و مقایسه انسانی، کاری اشتباه است. اما «سپهر سلیمی»- مدافع حقوق حیوانات با چنین دیدگاهی موافق نیست و بر رنج و ناراحتی حیوانات صحه میگذارد: « درد و کلافگی و نارضایتی حیات وحش صحنه مناسبی برای تماشا نیست و اقدامات فرهنگی باهدف حمایت و آشنایی باید در محیط طبیعی تحقق یابد. ما به جای داشتن تعداد زیادی باغ وحش که خروجی آن صفر است و هیچ دستاوردی برای طبیعت ندارد، باید به واسطه جوامع محلی، گردشگری طبیعی را در مناطق حفاظت شده رونق دهیم تا گردشگران گونهها را در زیستگاه خود آن هم با رعایت استانداردها مشاهده کنند، در این صورت جوامع محلی درآمدی پایدار کسب خواهند کرد، ضمن آنکه باعث فرهنگسازی میشود. در بحث پرنده نگری، گونههای متنوعی از پرندگان در شهرها و اطراف آن وجود دارد اما سرمایه گذاری نمیشود، حال آنکه در هر شهری با ایجاد باغ پرندگان گونهها را از فریدونکنار قاچاق کرده و در این باغها حبس میکنند، تا منافع محدودی عاید یک نفر و یا گروههای خاصی شود، در صورتی که میتوان به شکلهای مختلف گردشگری طبیعی وپرنده نگری را ترویج کرد.»
«وضعیت باغ وحشها بسیار وحشتناک است.» این توصیف «سلیمی» از شرایط نگهداری حیوانات است که اغلب آنها در این مراکز جانشان را از دست میدهند و ما بیخبریم. یکی از مشکلات این است که بر باغ وحشها نظارتی حاکم نیست و «سلیمی» تأکید میکند: «سازمان محیط زیست توان نظارت ندارد. در چندقدمی این سازمان، یک دلفین در دلفیناریوم برج میلاد، جان باخت اما محیط زیست متوجه نشد، حال آنکه ایران فقط دارای دو دلفین است و یا زرافهای در باغ وحشی جانش را از دست میدهد و این سازمان متوجه نمیشود. اینها گونههای بزرگ و شاخص هستند، تصور کنید بر سر سایر گونهها چه بلایی میآید. آیا خبر داریم حیواناتی که در باغ وحشها به دنیا میآیند، چه سرنوشتی پیدا میکنند؟»
استانداردهای انسان ساخت
زوکوزیس یا «روان پریشی حیوانات باغوحش»، از شایع ترین اختلالات رفتاری و روانی در حیوانات محبوس است که اغلب دچار رفتارهای عصبی شده و در قفس رفت و برگشت دارند، دور خود میچرخند و گاهی از شدت کلافگی به خود آسیب میرسانند؛ رفتارهایی که در مراجعه به هر باغ وحشی قابل مشاهده است. براین اساس «سلیمی» به استانداردهای
انسان ساخت اشاره دارد: «گاهی مواقع از یک باغ وحش به طور مشخص نام برده و میگویند استاندارد است اما این استانداردها، انسان ساخت و به تعبیری در جهت منافع انسانهاست. طبق استاندارد باغوحش ایران، برای هر شیر باید 150 متر مربع قفس در نظر گرفته شود اما در طبیعت یک شیر نر بین 20 تا 580 کیلومتر مربع قلمرو دارد. بنابراین شرایط نگهداری در باغ وحشها مناسب نیست. حتی باغوحشهایی که در سطح دنیا دارای استانداردهای جهانی هستند نیز شرایط مطلوبی ندارند و به هنگام ازدیاد یک گونه، به کشتن اقدام میکنند، اتفاقی که به طور معمول رخ میدهد و طبق ادعای سخنگوی اتحادیه باغ وحشها و آکواریومهای اروپایی، سالانه 3 تا 5 هزار حیوان براثر ازدیاد کشته میشوند.» بنابراین پی بردن به این حقیقت تلخ که هدف اصلی در باغوحشها تجارت است و حیوانات اهمیتی ندارند، چندان دشوار نیست و از دید حامیان حقوق حیوانات، اتحادیه باغ وحشداران همانند تمامی اتحادیههای صنفی منافع خود را دنبال میکند. «سلیمی» میگوید: «این اتحادیه یکی از بدنامترین گروهها در میان حامیان حقوق حیوانات در اروپا به شمار میرود که به دنبال تأمین منافع باغ وحشداران است.»
نبود نظارت و عدم وجود سیاست مدون
گروهی از صاحب نظران و دوستداران حیوانات معتقدند، عملکرد این مراکز هنگامی اصولی خواهد بود که هرکدام از جایگاههای جانوران، دارای یک متصدی باشد وعادات و نحوه نگهداری و خصوصیات منحصر به فرد و محل زندگی جانوران برای مراجعان شرح داده شود. اما آنطور که «یکتانیک»- درمانگر حیات وحش میگوید: «کشور ما مطابق با آمارها، دارای 80 مرکز نگهداری جانوران است که تمامی این مراکز مجوز فعالیت ندارند و صرفا پیمانکاران با شهرداری قراردادی را منعقد کرده و مکانی را در اختیار آنها قرار می دهند و پیمانکاران حیوانات را در این مکان نگهداری و ماهیانه از شهرداری وجوهی دریافت میکنند. نکته بسیار مهم آن است که هیچ گونه نظارتی بر فعالیت این مراکز وجود ندارد و حیواناتی که هرگز با یکدیگر در طبیعت مواجه نمیشوند، از آبزی و کنار آبزی و آنها که در جنگل و بیابان و یا کوهستان زندگی میکنند و برخی که بومی و یا مهاجرند باهم نگهداری میشوند و نبود بستر و جایگاه مناسب سبب شده که این حیوانات عمر طبیعی نداشته باشند.»
نبود نظارت دقیق و جدی و عدم وجود سیاست مدون از سوی سازمان محیطزیست سبب بروز چنین فجایعی در باغوحشهای کشور شده است. فقدان قانون جامع در زمینه حمایت از حیوانات دربند، امکان رشد مراکزی که کارکرد باغوحش استاندارد را ندارند افزایش داده است و شرایط نگهداری حیوانات را به امری سادهانگارانه بدل کرده است. سازمان محیطزیست که خود میبایست بر باغوحشها نظارت داشته باشد و بر بهبود وضعیت تأکید کند، سکوت اختیار کرده است.
جایگزین کردن خوراک ارزان و بیکیفیت، باعث شده است تا بسیاری از این حیوانات در معرض سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن قرار گیرند. عبارتی که از سوی «یکتانیک» برای نمایش عمق فاجعه به کار میرود، «بی رحمانه بودن این مراکز» است. به اذعان این درمانگر حیات وحش مصدوم، باغ وحشها، سایهای مبهم و غیرواقعی از زندگی حیوانات در طبیعت است که نه تنها تماشای این صحنه فرح بخش نیست بلکه باعث آزردگی انسانهایی میشود که کمی به مسائل عمیقتر نگاه میکنند.
شاید با خوانش مطالب پیش گفته در وصف باغوحشها واژگانی همچون «تبعیدگاه»، «فراموشخانه» و یا «اسارتگاه» به ذهنتان رخنه کرده باشد. در یکی دو دهه گذشته باتوجه به آنکه شانسی برای تماشای حیات وحش در طبیعت وجود نداشت، برپایی این مراکز فرصتی مغتنم بود اما «یکتانیک» میگوید: «امروز باغ وحشها دیگر آن رسالت گذشته را ندارند. به دلیل آنکه، چنین امکانی فراهم است تا علاقهمندان بتوانند به زیستگاههای طبیعی سفر کرده و سهمی در اکوتوریسم و حفاظت داشته باشند و عوایدی که از محل این نوع گردشگری حاصل میشود، به حفاظت از زیستگاهها منتج خواهد شد.» با این وجود، درخواست ایجاد باغوحش در کشور روز به روز در حال افزایش است و قاچاق حیوانات و وضعیت وخیم نگهداری آنها در باغوحشها بارها از سوی مدافعان حقوق حیوانات گوشزد شده است.
آمارهای جهانی روایتگر این واقعیت ناخوشایند است که نیمی از جمعیت حیوانات بهدست آمده از چرخه قاچاق، طی دو سال اول در فرآیند صید و زندهگیری جانشان را از دست میدهند. مابقی جمعیت نیز در حمل و نقل تلف میشوند. طی دو سال نخست، در بهترین حالت نیمی از جمعیت زنده میماند اما از سال سوم به بعد آنها نیزعمر طبیعی ندارند و شمارش معکوس برای مرگ زودهنگامشان رقم میخورد.
چگونگی تشخیص قاچاق بودن جانوران، برای «یکتانیک» کار دشواری نیست. او در این زمینه از فلامینگوها نام میبرد. آنهایی که از طبیعت میآیند، همیشه زیربالهایشان سرخ است و پرهایی صورتی رنگ دارند، ولی پس از چندماه نگهداری در اسارت، به دلیل عدم دسترسی به مواد غذایی در طبیعت، رنگ پرهایشان سفید میشود. همیشه در باغهای پرندگان آنهایی که خوش رنگ و لعاباند صید روز هستند و آنهایی که رنگ و لعابشان را از دست دادهاند پس از مدتی به مشکلات مختلف دچار میشوند، به ویژه یک عارضه در تمامی پرندگان به نام بامبل فوت متداول است و به خاطر جایگاههای نامناسب، در کف پای پرنده میخچه بهوجود میآید و به مرور جان میدهند و دوباره پرندگان جدید از طریق سیستم قاچاق جایگزین میشوند.
گونههای در اسارت، شانسی برای بقا در طبیعت ندارند
این موضوع پیاپی در رسانهها منعکس شده که برخی ارگانهای دولتی از طریق بیت المال وجوهی به قاچاقچیان حیات وحش میپردازند تا جانوران را از طبیعت صید کرده و به داخل باغهای پرندگان و باغوحشها بیاورند و در این بین عدهای هم منتفع میشوند و پس ازمرگ حیوان، دوباره این چرخه غیرقانونی و معیوب تکرار میشود، این در واقع کارکرد باغوحشهاست، مراکزی که تضمینی برای بقای گونههای در طبیعت نیستند، «یکتانیک» میگوید: «این تضمین، مستلزم آن است که بستری فراهم شده و در محیط داخل زیستگاه که اصطلاحا نیم اسارت است، این حیوانات نگهداری شوند. آنهایی که گوشتخوارند چنین قابلیتی ندارند که در زیستگاه متولد و بزرگ شوند و بعد از آن به طبیعت برگردند. در مورد علفخوارها، آن هم در برخی گونهها، چنین شانسی وجود دارد، باتوجه به اینکه علفخواران گروهی زندگی میکنند و به آن معنا رقابت غذایی ندارند و یکدیگر را نمیکشند. اما گوشتخواران با یکدیگر رقابت غذایی دارند و بر سر این مسئله نزاع شکل میگیرد و معمولا این نزاع مرگبار است. وقتی ما هنوز طبیعتی داریم که میتواند پویا و مولد باشد، نباید تمرکزمان را بر تولید جانوران باغ وحش بگذاریم، این اقدام بیفایده است.»
گروهی برای آنکه وجود و ماهیت مراکز نگهداری از حیات وحش را توجیه کنند، عامیانه سخن گفته و تصریح میکنند با نگهداری در اسارت میتوان حیوان را احیا کرد، حال آنکه به فرض تولید مثل، صد درصد حیوانهایی که در اسارت به دنیا میآیند؛ هیچ شانسی برای بقا در طبیعت ندارند.
مسئله ای که از سوی «سپهر سلیمی»- مدافع حقوق حیوانات هم مورد تأکید قرار گرفته است: «گونههایی که در اسارت تکثیر میشوند، عملا امکان بازگشت به طبیعت را ندارند و گونههای باغ وحش محسوب میشوند و نمیتوانند خود را با طبیعت وفق دهند، بنابراین احتمال برگشت آنها بسیار کم است. نباید وجود باغ وحشها ما را بفریبد، متأسفانه بعضیها اطلاعات غلط میدهند، همانند مسئله شیرها که گفتهاند قادر به احیا هستند، اما مادامی که زیستگاهی وجود نداشته باشد، هیچ حیوانی امکان احیا ندارد و در صورت تدارک زیستگاهی مناسب و امن، احتمال احیای آن هم در شرایطی خاص ممکن است.»
زیستگاه به معنای محوطه و محیط فیزیکی نیست، بلکه به این معناست که حیوانات و یا علفخوارانی که شیر از آنها تغذیه میکند را تأمین کرده و در زیستگاه این حیوان، پوشش گیاهی و محیط امنی فراهم کنیم و مباحثی نظیر صنایع و جاده و تخریبها و آلودگیهای محیط زیستی در کار نباشد، تا شاید در این صورت شیری احیا شود. که این مسئله هم به عوامل بسیار زیادی از جمله خلوص نژادی و مباحث تخصصی مرتبط است. طبق اظهارات «سلیمی»، اینکه بگوییم شیر را برای احیا به باغ وحش میآوریم خندهدار است و چنین سخنی به طورکامل جنبه تجاری دارد و برای فریب اذهان عمومی به کار میرود. کما اینکه قادر به نگهداری شیر در باغوحشها نیستند.»
«هیرمان» شیر ایرانی باغوحش ارم را به یاد آورید، چشماندازی که برای شیر جوان از طرف مسئولان ترسیم میشد شامل تکثیر نسل شیر ایرانی و احیای این نژاد پس از حدود یک قرن بود. چشماندازی که به نظر میرسید تنها رؤیایی موقت باشد و هیچ افق روشنی برای رسیدن به آن وجود نداشت. حفظ و نگهداری و مهیا کردن بستری مناسب در همان پله اول احیای شیر ایرانی را با علامت سؤال مواجه ساخت و بر درستی نظریه مخالفان این بازگشت که معتقد بودند ورود شیر ایرانی تنها حالت نمایشی دارد صحه می گذاشت.
تصاویر منتشرشده گویای بیماری «هیرمان» بود. وضعیت نامشخص بیماری او در میان تکذیبها و تصدیقهای مسئولان در هالهای از ابهام قرار گرفت و بسیاری در مورد بهبود هیرمان ابراز تردید کردند. شیری که پس از 80 سال با فرشی قرمز وارد سرزمین مادری شده بود، پس از گذشت یکسال به چنان وضعی دچار شد که «نه توان خوردن داشت و نه یارای برخاستن.»
حفاظت، ادعایی پوچ
نقش و سهم باغ وحشها در انقراض و آزار حیوانات به مراتب بیشتر از کمکهای انگشتشمار به حفظ گونه های جانوری است. «سلیمی» در پاسخ به اینکه باغوحشها چه کمکی به حیات وحش کردهاند، همین نظر را دارد: «نه تنها کمکی نکردهاند بلکه مافیای باغ وحشداران اجازه ایجاد مراکز بازپروری حیات وحش را نمیدهند.» این مدافع حقوق حیوانات در ادامه به طرح این پرسش میپردازد که در کشوری به وسعت ایران چند مرکز بازپروری و تیمار و درمان و رهاسازی حیات وحش وجود دارد؟ «هیچ مرکز کارآمد و مفیدی نداریم. به این دلیل که مافیای باغ وحشداران نمیگذارند و اگر چنین مراکزی وجود داشته باشد، حیوانات آسیب دیده و آنهایی که از متخلفان گرفته شدهاند، پس از درمان و تیمار و بازپروری، برای رهاسازی در طبیعت آماده میشوند اما در حال حاضر که چنین مراکزی وجود ندارد، هر گونهای که بنا به دلایل مختلف پیدا میشود، سر از باغوحشها درمی آورد و در این مراکز به حبس ابدی، رنج و مرگ محکوم میشود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
شیطنت دوباره آژانس در مذاکرات وین
محمد مهرعلی
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مواضعی که در ظاهر تعجببرانگیز به نظر رسیده و کاملا برخلاف تفاهمات اولیه صورت گرفته میان تهران و آژانس میباشد، مدعی عدم همکاری کشورمان در پاسخدهی به ابهامات آژانس شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران چندین بار حدودوثغور همکاری با آژانس را مشخص کرده و تأکید داشته است که همکاریهای فراپادمانی با آژانس در این مسیر منتفی میباشد. بر این اساس، قرار شده است تا خردادماه امسال، پاسخ به ابهامات آژانس در قالب همکاریهای دوجانبه میان تهران و این سازمان بینالمللی صورت گیرد و در آن، مرز میان « ادعاها» و « مستندات»مشخص شود. بهطورکلی در علم حقوق میان «ادعا» و« مستند»تفاوت زیادی وجود دارد. سازمانهای بینالمللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قاعدتا باید کارکردی حمایتی و نظارتی در خصوص اعضای خود داشته باشند، باید در صورت وجود شواهد و مستنداتی که انحراف یک کشور از برنامه هستهای خود را مورد تأیید قرار دهد، با کشور میزبان وارد مذاکره شوند. آژانس باید در این خصوص مستندات خود را ارائه کند و از کشور میزبان بخواهد تا نسبت به شواهد موجود پاسخگو باشد. در برخی موارد، در همان مرحله کشور میزبان با ارائه اسناد و شواهدی دقیق، ابهامات آژانس را برطرف خواهد کرد. درنهایت نیز اگر آژانس قانع نشد، این کشور میزبان است که حق دارد بر اساس اهمیت مکانهای مورد اصرار آژانس، حدودوثغور آن نظارت را تعیین کند و حتی در موارد حساس به آژانس اجازه نظارت ندهد.
حالا نکته اصلی اینجاست که در ادعاهای آژانس ، هیچیک از این مراحل طی نشده است. اساسا آژانس شواهد و مستنداتی در خصوص اتهامات اخیر خود ارائه نکرده است. بدیهی است که اگر جمهوری اسلامی ایران در اینجا تسلیم خواستههای فراپروتکلی و فراپادمانی آژانس شود، این روند در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر، گویا رافائل گروسی کاملا فراموش کرده است که اکنون دیگر توافقی به نام برجام موضوعیتی ندارد و اجرا نمیشود! مدیرکل آژانس بهوضوح میداند که قانون راهبردی تصویبشده توسط مجلس شورای اسلامی نیز قدرت مانور این سازمان را محدود ساخته است.
در چنین شرایطی موضعگیریهای اخیر گروسی و هشدار وی در خصوص شکست مذاکرات در صورت عدم همکاری ایران و آژانس، مصداق نوعی فرافکنی آشکار و بازی سیاسی در زمین واشنگتن محسوب میشود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال حاضر، بهعنوان یکنهاد مستقل وارد معادله احیای برجام نشده است. رافائل گروسی و آژانس، یکی از قطعات پازل دولتهای ترامپ و بایدن در تقابل و فشار حداکثری علیه ایران محسوب میشود. به عبارت بهتر، باید در این معادله« آژانس» را بهعنوان یکی از اجزای اصلی بازی ضد ایرانی کاخ سفید بپذیریم. بدون شک میان این قطعه پازل و دیگر قطعات آن ارتباطی مستقیم وجود دارد. به عبارت بهتر، نمیتوان رفتار آژانس را در چارچوبی غیر از بازی آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال مذاکرات وین مورد تجزیهوتحلیل قرار داد. بازی این دو با یکدیگر کاملا هماهنگ شده است و اتاق فکر این هماهنگی نیز در واشنگتن و کاخ سفید میباشد. مواضع سلبی اخیر گروسی، منبعث از نتیجهگیریهای فنی و حقوقی آژانس در قبال پروندههای ادعایی نبوده و معلول دستورالعملی است که از سوی کاخ سفید به وی دیکته شده است.
رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در مواضعی که در ظاهر تعجببرانگیز به نظر رسیده و کاملا برخلاف تفاهمات اولیه صورت گرفته میان تهران و آژانس میباشد، مدعی عدم همکاری کشورمان در پاسخدهی به ابهامات آژانس شده است. این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران چندین بار حدودوثغور همکاری با آژانس را مشخص کرده و تأکید داشته است که همکاریهای فراپادمانی با آژانس در این مسیر منتفی میباشد. بر این اساس، قرار شده است تا خردادماه امسال، پاسخ به ابهامات آژانس در قالب همکاریهای دوجانبه میان تهران و این سازمان بینالمللی صورت گیرد و در آن، مرز میان « ادعاها» و « مستندات»مشخص شود. بهطورکلی در علم حقوق میان «ادعا» و« مستند»تفاوت زیادی وجود دارد. سازمانهای بینالمللی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی که قاعدتا باید کارکردی حمایتی و نظارتی در خصوص اعضای خود داشته باشند، باید در صورت وجود شواهد و مستنداتی که انحراف یک کشور از برنامه هستهای خود را مورد تأیید قرار دهد، با کشور میزبان وارد مذاکره شوند. آژانس باید در این خصوص مستندات خود را ارائه کند و از کشور میزبان بخواهد تا نسبت به شواهد موجود پاسخگو باشد. در برخی موارد، در همان مرحله کشور میزبان با ارائه اسناد و شواهدی دقیق، ابهامات آژانس را برطرف خواهد کرد. درنهایت نیز اگر آژانس قانع نشد، این کشور میزبان است که حق دارد بر اساس اهمیت مکانهای مورد اصرار آژانس، حدودوثغور آن نظارت را تعیین کند و حتی در موارد حساس به آژانس اجازه نظارت ندهد.
حالا نکته اصلی اینجاست که در ادعاهای آژانس ، هیچیک از این مراحل طی نشده است. اساسا آژانس شواهد و مستنداتی در خصوص اتهامات اخیر خود ارائه نکرده است. بدیهی است که اگر جمهوری اسلامی ایران در اینجا تسلیم خواستههای فراپروتکلی و فراپادمانی آژانس شود، این روند در آینده نیز ادامه پیدا خواهد کرد. از سوی دیگر، گویا رافائل گروسی کاملا فراموش کرده است که اکنون دیگر توافقی به نام برجام موضوعیتی ندارد و اجرا نمیشود! مدیرکل آژانس بهوضوح میداند که قانون راهبردی تصویبشده توسط مجلس شورای اسلامی نیز قدرت مانور این سازمان را محدود ساخته است.
در چنین شرایطی موضعگیریهای اخیر گروسی و هشدار وی در خصوص شکست مذاکرات در صورت عدم همکاری ایران و آژانس، مصداق نوعی فرافکنی آشکار و بازی سیاسی در زمین واشنگتن محسوب میشود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال حاضر، بهعنوان یکنهاد مستقل وارد معادله احیای برجام نشده است. رافائل گروسی و آژانس، یکی از قطعات پازل دولتهای ترامپ و بایدن در تقابل و فشار حداکثری علیه ایران محسوب میشود. به عبارت بهتر، باید در این معادله« آژانس» را بهعنوان یکی از اجزای اصلی بازی ضد ایرانی کاخ سفید بپذیریم. بدون شک میان این قطعه پازل و دیگر قطعات آن ارتباطی مستقیم وجود دارد. به عبارت بهتر، نمیتوان رفتار آژانس را در چارچوبی غیر از بازی آمریکا و تروئیکای اروپایی در قبال مذاکرات وین مورد تجزیهوتحلیل قرار داد. بازی این دو با یکدیگر کاملا هماهنگ شده است و اتاق فکر این هماهنگی نیز در واشنگتن و کاخ سفید میباشد. مواضع سلبی اخیر گروسی، منبعث از نتیجهگیریهای فنی و حقوقی آژانس در قبال پروندههای ادعایی نبوده و معلول دستورالعملی است که از سوی کاخ سفید به وی دیکته شده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
تجاریسازی شرکتهای پتروشیمی یک دستاورد است
گروه اقتصادی
حجتالاسلام موسی احمدی، نماینده مردم دیر، کنگان، جم و عسلویه در مجلس شورای اسلامی در تشریح بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران به خبرنگار «رسالت» بیان کرد: باتوجه به ظرفیتهای کنونی در حوزه نفت و پتروشیمی هرسال نمایشگاهی تحت عنوان نمایشگاه نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی برگزار میگردد.
وی افزود: این نمایشگاه در سال جاری با شعار نفت دانشبنیان، تولید ایرانی و صادرات جهانی در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران آغاز به کار کرد و شاهد حضور ۴۴ شرکت خارجی از ۱۱ کشور جهان شد.
حجتالاسلام احمدی تصریح کرد: دستاوردهای وزارت نفت و شرکتهای پتروشیمی در این نمایشگاه به اجرا گذاشته شد. آنچهکه در جریان برگزاری این نمایشگاه به چشم میخورد توجه به بیانات مقام معظم رهبری و ارتقای شرکتهای دانشبنیان بود.
نماینده مردم دیر، کنگان، جم و عسلویه در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: نیاز اقتصاد در شرایط کنونی مستلزم نهادینه شدن شرکتهای دانشبنیان و حرکت برمدار ظرفیتهای جوانان صاحب اندیشه است.
او متذکر شد: رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر نفت در بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران بر مسئله اهمیت شرکتهای دانشبنیان متمرکز شدند. در جریان این بازدید غرفههای بسیاری با دستاوردهای مؤثر در تحول صنعت نفت و عدم وابستگی وجود داشت که نویدبخش بومیسازی، مهندسی معکوس و ایجاد قطعاتی بود که برای وارداتشان هزینههای گزافی میشد.
وی در پایان این گفتوگو اظهار کرد: نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران نماد «ما میتوانیم» بود و بیشک بهعنوان دوستداران ایران اسلامی به خود میبالیم که چنین اندیشههایی در کشور موجود است. اکنون در داخل کشور شاهد تجاریسازی شرکتهای پتروشیمی هستیم و این مسئله یک دستاورد بزرگ است چراکه در سالهای گذشته تجاریسازی اهداف جوانان متفکر قابلاجرا نبود و متأسفانه در همین راستا مهاجرت نبوغ بسیاری شکل گرفت. حفظ یکپارچگی و تلاش طی این سالها نشان داد اگر بخواهیم میتوانیم قدرتی را ایجاد کنیم که سرتاسر دنیا تحسین کنند و دشمنان ایران اسلامی در مقابل زانو بزنند.
حجتالاسلام موسی احمدی، نماینده مردم دیر، کنگان، جم و عسلویه در مجلس شورای اسلامی در تشریح بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران به خبرنگار «رسالت» بیان کرد: باتوجه به ظرفیتهای کنونی در حوزه نفت و پتروشیمی هرسال نمایشگاهی تحت عنوان نمایشگاه نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی برگزار میگردد.
وی افزود: این نمایشگاه در سال جاری با شعار نفت دانشبنیان، تولید ایرانی و صادرات جهانی در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران آغاز به کار کرد و شاهد حضور ۴۴ شرکت خارجی از ۱۱ کشور جهان شد.
حجتالاسلام احمدی تصریح کرد: دستاوردهای وزارت نفت و شرکتهای پتروشیمی در این نمایشگاه به اجرا گذاشته شد. آنچهکه در جریان برگزاری این نمایشگاه به چشم میخورد توجه به بیانات مقام معظم رهبری و ارتقای شرکتهای دانشبنیان بود.
نماینده مردم دیر، کنگان، جم و عسلویه در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: نیاز اقتصاد در شرایط کنونی مستلزم نهادینه شدن شرکتهای دانشبنیان و حرکت برمدار ظرفیتهای جوانان صاحب اندیشه است.
او متذکر شد: رئیس مجلس شورای اسلامی و وزیر نفت در بیستوششمین نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران بر مسئله اهمیت شرکتهای دانشبنیان متمرکز شدند. در جریان این بازدید غرفههای بسیاری با دستاوردهای مؤثر در تحول صنعت نفت و عدم وابستگی وجود داشت که نویدبخش بومیسازی، مهندسی معکوس و ایجاد قطعاتی بود که برای وارداتشان هزینههای گزافی میشد.
وی در پایان این گفتوگو اظهار کرد: نمایشگاه بینالمللی نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی ایران نماد «ما میتوانیم» بود و بیشک بهعنوان دوستداران ایران اسلامی به خود میبالیم که چنین اندیشههایی در کشور موجود است. اکنون در داخل کشور شاهد تجاریسازی شرکتهای پتروشیمی هستیم و این مسئله یک دستاورد بزرگ است چراکه در سالهای گذشته تجاریسازی اهداف جوانان متفکر قابلاجرا نبود و متأسفانه در همین راستا مهاجرت نبوغ بسیاری شکل گرفت. حفظ یکپارچگی و تلاش طی این سالها نشان داد اگر بخواهیم میتوانیم قدرتی را ایجاد کنیم که سرتاسر دنیا تحسین کنند و دشمنان ایران اسلامی در مقابل زانو بزنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
میدان اقناع را خالی نگذاریم
محمد صادق پور
اینستاگرام را که باز می کردی یا بد و بیراه به دولت بود یا هشتک نخرید تا ارزان شود.حتی برخی حزب اللهی هایی هم که خود را صاحب تحلیل و اهل فن می دانستند می خواستند با استدلال ثابت کنند که دولت دارد اشتباه می کند.
توییتر و تلگرام که می آمدی خبرهای گرانی رشته وار از جلوی چشمانت می گذشت. در صف سنگکی همه قبل از پرداخت قیمت را جویا می شدند گویا انتظار قیمتی متفاوت را داشتند و در قفسه فروشگاه ها خبری از ماکارانی نبود. زمزمه گعده ها، دلار 40 تومنی بود و بحث دورهمی ها محاسبه دخل و خرج زندگی. خلاصه وضعیتی شده بود که احساس می کردی بدبخت ترین آدم روی زمین هستی. تا بالاخره روزه سکوت شکسته شد و رئیس جمهور محترم با مردم گفت و گو کرد در حین گفت و گو بود که پیامک واریزی برق از چشمانمان پراند. پولی که به حساب آمد اما بلوکه بود تا زمانی که آنچه دولت از آن صحبت می کرد اتفاق بیفتد.
قفل زبان مسئولان محترم کم کم باز شد. در ابتدا با توییت و بعدا باصحبت های مفصل شروع به شرح دقیق ماجرا و تبیین آنچه در حال اتفاق افتادن است کردند.از صبح روز بعد که اخبار را چک می کردی هر روز مسئولان مربوطه بیشتر و دقیق تر ابعاد ماجرا را روشن می کردند و آن جو سم آلوده اولیه ای که ایجاد شده بود در حال رنگ باختن بود.
کاهش عرضه چند روزه برخی کالاهای اساسی در بازار صحنه های دلخراشی را به تصویر کشید اما دلمان آرام گرفت وقتی دیدیم رئیس جمهورمان صبح جمعه متوجه این اتفاق نشده است بلکه خود در میدان حضور یافته و از نزدیک رفع سریع تر این مشکل را پیگیری کرده است.
سوالی چند روزی است ذهن مرا درگیر خود کرده و آن این است که اگر این روایتی که بیان کردم بر عکس اتفاق می افتاد یعنی ابتدا مسئولان مردم را به طور کامل توجیه می کردند و سپس جراحی را شروع می کردند، باز هم اینقدر فضای جامعه ملتهب می شد؟ یا دولت همراهی بیشتری از جانب مردم برای تغییرات مدنظر به دست می آورد؟
افکار عمومی ضمیر باطنی و پنهان يک ملت می باشد و ظهور آن، بازتاب ديدگاه اکثريت یک جامعه است . قدرت افکار عمومی به حدی است که برخی آن را مانند جو می دانند که با وجود غیر عینی بودن، فشار آن بر افراد وجود دارد. در شرایطی که این عنصر مهم بر تمام معادلات بشری تاثیر می گذارد، انصاف نیست که برای تصمیم های بزرگ کشور آن را در حاشیه بدانیم و بدون برنامه دقیق جهت اقناع افکار عمومی به دل میدان بزنیم.برداشت من آن است که اگر دولت محترم در جراحی اقتصادی، جایگاه
ویژه ای برای اقناع افکار عمومی قائل شود، می تواند برنامه مدنظر خود را بهتر و با همراهی حداکثری مردم انجام دهد.ما در زندگی شخصی تا در مورد فواید و آثاری که یک جراحی یا دارو برای ما دارد آگاه نباشیم تن به آن نمی دهیم. در بطن جامعه و در مورد تصمیمات دولت نیز این امر صادق است و لازم است تا قبل از انجام تغییرات بزرگ مردم را از ضرورت و آثار آن مطلع سازیم.
در ماجرای حذف ارز ترجیحی بهتر بود ابتدا و قبل از التهاب بازار مسئولان مربوطه به طور دقیق آنچه قرار بود اتفاق بیفتد را شرح می دادند، پول یارانه واریز و بلوکه می شد آنگاه حذف ارز ترجیحی اتفاق می افتاد.
اهتمامی که دولت محترم در چند روز اخیر برای ارتباط با مردم و روشن کردن ابعاد مختلف طرح در پیش گرفته ستودنی است، ولی باید توجه داشت که هنوز مردم در مورد سازوکار کالابرگ الکترونیک توجیه نیستند و لازم است قبل از اجرای طرح سازکار دقیق آن به اطلاع مردم برسد تا در زمان اجرا سردرگمی و نارضایتی ایجاد نشود.
در نهایت باید خاطر نشان کرد که افکار عمومی آن قدر مهم است که عدماقناع درست و کامل آن باعث می شود بسیاری از پروژههای خوب و کارآمد به شکست کشیده شود. مادامی که افکار عمومی نسبت به ابعاد مختلف طرح های دولت توجیه نشده و با عینک بدبینی به آن نگاه کند، عملا نمی توان از مردم انتظار همراهی داشت. بهدلیل همین اهمیت بالای افکار عمومی ما شاهدیم بخش عمدهای از انرژی و زمان معاندین صرف تاثیرگذاری بر افکار جامعه ایرانی از طریق رسانهها و فضای مجازی میشود. در این فضا، توجه هر چه بیشتر به افکار عمومی و ساماندهی آن توسط دولت، نقشه های بدخواهان را نقش بر آب خواهد کرد.
اینستاگرام را که باز می کردی یا بد و بیراه به دولت بود یا هشتک نخرید تا ارزان شود.حتی برخی حزب اللهی هایی هم که خود را صاحب تحلیل و اهل فن می دانستند می خواستند با استدلال ثابت کنند که دولت دارد اشتباه می کند.
توییتر و تلگرام که می آمدی خبرهای گرانی رشته وار از جلوی چشمانت می گذشت. در صف سنگکی همه قبل از پرداخت قیمت را جویا می شدند گویا انتظار قیمتی متفاوت را داشتند و در قفسه فروشگاه ها خبری از ماکارانی نبود. زمزمه گعده ها، دلار 40 تومنی بود و بحث دورهمی ها محاسبه دخل و خرج زندگی. خلاصه وضعیتی شده بود که احساس می کردی بدبخت ترین آدم روی زمین هستی. تا بالاخره روزه سکوت شکسته شد و رئیس جمهور محترم با مردم گفت و گو کرد در حین گفت و گو بود که پیامک واریزی برق از چشمانمان پراند. پولی که به حساب آمد اما بلوکه بود تا زمانی که آنچه دولت از آن صحبت می کرد اتفاق بیفتد.
قفل زبان مسئولان محترم کم کم باز شد. در ابتدا با توییت و بعدا باصحبت های مفصل شروع به شرح دقیق ماجرا و تبیین آنچه در حال اتفاق افتادن است کردند.از صبح روز بعد که اخبار را چک می کردی هر روز مسئولان مربوطه بیشتر و دقیق تر ابعاد ماجرا را روشن می کردند و آن جو سم آلوده اولیه ای که ایجاد شده بود در حال رنگ باختن بود.
کاهش عرضه چند روزه برخی کالاهای اساسی در بازار صحنه های دلخراشی را به تصویر کشید اما دلمان آرام گرفت وقتی دیدیم رئیس جمهورمان صبح جمعه متوجه این اتفاق نشده است بلکه خود در میدان حضور یافته و از نزدیک رفع سریع تر این مشکل را پیگیری کرده است.
سوالی چند روزی است ذهن مرا درگیر خود کرده و آن این است که اگر این روایتی که بیان کردم بر عکس اتفاق می افتاد یعنی ابتدا مسئولان مردم را به طور کامل توجیه می کردند و سپس جراحی را شروع می کردند، باز هم اینقدر فضای جامعه ملتهب می شد؟ یا دولت همراهی بیشتری از جانب مردم برای تغییرات مدنظر به دست می آورد؟
افکار عمومی ضمیر باطنی و پنهان يک ملت می باشد و ظهور آن، بازتاب ديدگاه اکثريت یک جامعه است . قدرت افکار عمومی به حدی است که برخی آن را مانند جو می دانند که با وجود غیر عینی بودن، فشار آن بر افراد وجود دارد. در شرایطی که این عنصر مهم بر تمام معادلات بشری تاثیر می گذارد، انصاف نیست که برای تصمیم های بزرگ کشور آن را در حاشیه بدانیم و بدون برنامه دقیق جهت اقناع افکار عمومی به دل میدان بزنیم.برداشت من آن است که اگر دولت محترم در جراحی اقتصادی، جایگاه
ویژه ای برای اقناع افکار عمومی قائل شود، می تواند برنامه مدنظر خود را بهتر و با همراهی حداکثری مردم انجام دهد.ما در زندگی شخصی تا در مورد فواید و آثاری که یک جراحی یا دارو برای ما دارد آگاه نباشیم تن به آن نمی دهیم. در بطن جامعه و در مورد تصمیمات دولت نیز این امر صادق است و لازم است تا قبل از انجام تغییرات بزرگ مردم را از ضرورت و آثار آن مطلع سازیم.
در ماجرای حذف ارز ترجیحی بهتر بود ابتدا و قبل از التهاب بازار مسئولان مربوطه به طور دقیق آنچه قرار بود اتفاق بیفتد را شرح می دادند، پول یارانه واریز و بلوکه می شد آنگاه حذف ارز ترجیحی اتفاق می افتاد.
اهتمامی که دولت محترم در چند روز اخیر برای ارتباط با مردم و روشن کردن ابعاد مختلف طرح در پیش گرفته ستودنی است، ولی باید توجه داشت که هنوز مردم در مورد سازوکار کالابرگ الکترونیک توجیه نیستند و لازم است قبل از اجرای طرح سازکار دقیق آن به اطلاع مردم برسد تا در زمان اجرا سردرگمی و نارضایتی ایجاد نشود.
در نهایت باید خاطر نشان کرد که افکار عمومی آن قدر مهم است که عدماقناع درست و کامل آن باعث می شود بسیاری از پروژههای خوب و کارآمد به شکست کشیده شود. مادامی که افکار عمومی نسبت به ابعاد مختلف طرح های دولت توجیه نشده و با عینک بدبینی به آن نگاه کند، عملا نمی توان از مردم انتظار همراهی داشت. بهدلیل همین اهمیت بالای افکار عمومی ما شاهدیم بخش عمدهای از انرژی و زمان معاندین صرف تاثیرگذاری بر افکار جامعه ایرانی از طریق رسانهها و فضای مجازی میشود. در این فضا، توجه هر چه بیشتر به افکار عمومی و ساماندهی آن توسط دولت، نقشه های بدخواهان را نقش بر آب خواهد کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
کشاورزی قراردادی دغدغه تولیدکنندگان را کاهش میدهد
گروه اقتصادی
قاسم پیشهور، رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی در تشریح پتانسیل خودکفایی و خوداتکایی محصولات استراتژیک در کشور به خبرنگار «رسالت» بیان کرد: با توجه به اقلیم متعدد در ایران دارای ظرفیت کشت انواع محصولات کشاورزی هستیم. لازمه گسترش محصولات کشاورزی و خودکفایی، حمایت بیشتر از سوی دولت برای بهرهبرداری هرچهتمامتر از ظرفیتهای موجود است. اگر از ظرفیتهای حال حاضر بهدرستی استفاده شود علاوه خوداتکایی، شاهد صادرات به کشورهای متقاضی محصولات کشاورزی ایران نیز خواهیم بود.
وی افزود: طی ۴۰ سال گذشته بهویژه در دوران جنگ اثبات کردهایم که علاوه برافزایش تولید بهمنزله خوداتکایی قادر به صادرات محصولات کشاورزی نیز هستیم. به دلیل وجود اقلیمهای متفاوت، ظرفیت کشت محصولات مختلف بسیار و در همین راستا متقاضیان متعددی در سرتاسر دنیا وجود دارد.
پیشهور تصریح کرد: کشاورزی لازمه تحقق امنیت غذایی مردم است و به همین سبب ضرورت دارد تا با حمایت نهادهای مختلف بهویژه دولت روبهرو شود. افزایش حمایتها در این حوزه میتواند زمینه خودکفایی و خوداتکایی محصولات استراتژیک کشاورزی را رقم بزند.
رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی کشور همچنین خاطرنشان کرد:
در حال حاضر هزینههای تولید بسیار بالا و ضرورت دارد تا این هزینه در صورت کاهش با اقدامات حمایتی اعم از خدمات بیمهای همراه شود تا تولیدکننده نیز مشتاق فعالیت بیشتر و ادامه کشت گردد.
او متذکر شد: یکی از مشکلات حال حاضر کشور بوروکراسی اداری پیچیده است. فرآیندهای ابتدایی تولید بسیار زمانبر و تولیدکننده برای یک مسئله کوچک میبایست مدتها در انتظار بماند تا مجوز لازم صادر و امتیاز نهایی برای تولید اعطا گردد. بنابراین خواست کنونی این است که در کنار اهمیت دولت به مصرفکننده، تولیدکننده نیز کمی بیشازپیش موردتوجه و با سهولت بوروکراسی اداری مواجه شود.
دارای بهترین نوع اقلیم و بیشترین تنوع محصولات هستیم
پیشهور بیان داشت: نباید فراموش کنیم ظرفیتهای خوداتکایی بسیار بالا و بخش خصوصی نیز در این خودکفایی سهم چشمگیری دارند. اهمیت توجه به بخش خصوصی بهویژه در حوزه محصولات آسیبپذیر اعم از لبنیات و برخی صیفیجات قابلانکار است چراکه سهم ۹۰ درصدی از تولید را به خود اختصاص دادهاند.
او اظهارکرد: باید برای ایجاد فضای امن پس از تولید تلاش کنیم.
یکی از عوامل مخرب در گسترش خوداتکایی ضعف خرید پس از برداشت نهایی محصولات کشاورزی است. در این راستا نیاز است تا با فراهمسازی زیرساختهای مناسب و کشاورزی قراردادی، دغدغه فروش در تولیدکنندگان را کاهش دهیم.
رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی کشور ضمن اشاره به اینکه ظرفیتهای موجود اقلیمی ایران در دنیا کمنظیر است، در پایان این گفتوگو گفت: دارای بهترین نوع اقلیم و بیشترین تنوع محصولات هستیم. بیشک این تعدد اقلیمی فرصتی ارزنده برای خوداتکایی محصولات استراتژیک و چهبسا گسترش صادرات خواهد بود. تنها ضرورت دارد از کلیه منابع بهرهبرداری کنیم و با حمایت دولت در مسیر سهولت مجوزها و کشاورزی قراردادی قدم برداریم.
قاسم پیشهور، رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی در تشریح پتانسیل خودکفایی و خوداتکایی محصولات استراتژیک در کشور به خبرنگار «رسالت» بیان کرد: با توجه به اقلیم متعدد در ایران دارای ظرفیت کشت انواع محصولات کشاورزی هستیم. لازمه گسترش محصولات کشاورزی و خودکفایی، حمایت بیشتر از سوی دولت برای بهرهبرداری هرچهتمامتر از ظرفیتهای موجود است. اگر از ظرفیتهای حال حاضر بهدرستی استفاده شود علاوه خوداتکایی، شاهد صادرات به کشورهای متقاضی محصولات کشاورزی ایران نیز خواهیم بود.
وی افزود: طی ۴۰ سال گذشته بهویژه در دوران جنگ اثبات کردهایم که علاوه برافزایش تولید بهمنزله خوداتکایی قادر به صادرات محصولات کشاورزی نیز هستیم. به دلیل وجود اقلیمهای متفاوت، ظرفیت کشت محصولات مختلف بسیار و در همین راستا متقاضیان متعددی در سرتاسر دنیا وجود دارد.
پیشهور تصریح کرد: کشاورزی لازمه تحقق امنیت غذایی مردم است و به همین سبب ضرورت دارد تا با حمایت نهادهای مختلف بهویژه دولت روبهرو شود. افزایش حمایتها در این حوزه میتواند زمینه خودکفایی و خوداتکایی محصولات استراتژیک کشاورزی را رقم بزند.
رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی کشور همچنین خاطرنشان کرد:
در حال حاضر هزینههای تولید بسیار بالا و ضرورت دارد تا این هزینه در صورت کاهش با اقدامات حمایتی اعم از خدمات بیمهای همراه شود تا تولیدکننده نیز مشتاق فعالیت بیشتر و ادامه کشت گردد.
او متذکر شد: یکی از مشکلات حال حاضر کشور بوروکراسی اداری پیچیده است. فرآیندهای ابتدایی تولید بسیار زمانبر و تولیدکننده برای یک مسئله کوچک میبایست مدتها در انتظار بماند تا مجوز لازم صادر و امتیاز نهایی برای تولید اعطا گردد. بنابراین خواست کنونی این است که در کنار اهمیت دولت به مصرفکننده، تولیدکننده نیز کمی بیشازپیش موردتوجه و با سهولت بوروکراسی اداری مواجه شود.
دارای بهترین نوع اقلیم و بیشترین تنوع محصولات هستیم
پیشهور بیان داشت: نباید فراموش کنیم ظرفیتهای خوداتکایی بسیار بالا و بخش خصوصی نیز در این خودکفایی سهم چشمگیری دارند. اهمیت توجه به بخش خصوصی بهویژه در حوزه محصولات آسیبپذیر اعم از لبنیات و برخی صیفیجات قابلانکار است چراکه سهم ۹۰ درصدی از تولید را به خود اختصاص دادهاند.
او اظهارکرد: باید برای ایجاد فضای امن پس از تولید تلاش کنیم.
یکی از عوامل مخرب در گسترش خوداتکایی ضعف خرید پس از برداشت نهایی محصولات کشاورزی است. در این راستا نیاز است تا با فراهمسازی زیرساختهای مناسب و کشاورزی قراردادی، دغدغه فروش در تولیدکنندگان را کاهش دهیم.
رئیس نظام صنفی کشاورزی و منابع طبیعی کشور ضمن اشاره به اینکه ظرفیتهای موجود اقلیمی ایران در دنیا کمنظیر است، در پایان این گفتوگو گفت: دارای بهترین نوع اقلیم و بیشترین تنوع محصولات هستیم. بیشک این تعدد اقلیمی فرصتی ارزنده برای خوداتکایی محصولات استراتژیک و چهبسا گسترش صادرات خواهد بود. تنها ضرورت دارد از کلیه منابع بهرهبرداری کنیم و با حمایت دولت در مسیر سهولت مجوزها و کشاورزی قراردادی قدم برداریم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
جدال تازه در میان آتلانتیکیها
گروه بینالملل
یک روز پس از اعلام درخواست فنلاند برای عضویت در ناتو، رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه از مخالفتش با پیوستن فنلاند و سوئد به این پیمان امنیتی جمعی خبر داد. از زمان حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه، افکار عمومی و احزاب فنلاند و سوئد گرایشی بیسابقه برای عضویت در ناتو پیداکردهاند بهگونهای که مقامات دولت فنلاند روز گذشته از تمایل فنلاند برای عضویت در این پیمان خبر دادند. قرار است که امروز یکشنبه نظر رسمی فنلاند منتشر شود سوئد نیز گفته است که یکشنبه تصمیم خود را اعلام خواهد کرد.به گزارش یورونیوز، فنلاند بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد و با عضویتش در ناتو میزان مرزهای مشترک روسیه و ناتو دو برابر میشود. سوئد اما برخلاف فنلاند مرز مشترکی با روسیه ندارد. روسیه اخیرا به هر دو کشور اسکاندیناوی فنلاند و سوئد هشدار داد. وزارت خارجه روسیه در بیانیهای تهدید کرد که روسیه ناچار خواهد شد تا دست به اقدامات تلافیجویانه بزند.اردوغان که کشورش از اعضای قدیمی ناتو است، از عضویت فنلاند و سوئد ناخشنود است. او پس از نماز جمعه استانبول به خبرنگاران گفت: «ما نظر مثبتی نداریم. کشورهای اسکاندیناوی مانند مهمانخانه سازمانهای تروریستی هستند.» از سخنان اردوغان اینگونه استنباط میشود که ترکیه از حضور گروهها و احزاب کرد مخالف آنکارا در کشورهای اسکاندیناوی ناراضی است.
آیا اردوغان امتیاز میخواهد؟
اردوغان در سخنان خود همراهی ترکیه با عضویت یونان در ناتو را نیز یک «اشتباه تاریخی» توصیف کرد. یونان در کنار قبرس، دو کشوری هستند که از مانعهای بزرگ بر سر راه عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا هستند. ترکیه نیز در عوض سالهاست که مانع پیوستن قبرس به ناتو میشود. در سالهای گذشته نیز یونان به خاطر اختلاف بر سر نام «مقدونیه» مانع عضویت این کشور تازه استقلال یافته به اتحادیه اروپا و ناتو میشد.به نظر میرسد که ترکیه شرایط را برای گرفتن یک امتیاز سیاسی از فنلاند و سوئد مناسب تشخیص داده است.در سالهای گذشته نیز یونان به خاطر اختلاف بر سر نام «مقدونیه» مانع عضویت این کشور تازه استقلالیافته به اتحادیه اروپا و ناتو میشد تا اینکه درنهایت مقدونیه نام رسمی خود را به «جمهوری مقدونیه شمالی» تغییر داد. یکی از استانهای یونان «مقدونیه» نام دارد و یونان نگران بود که کشور کوچک تازه استقلالیافته، بخشی از هویت تاریخی یونان را به نام خود گره بزند.
«سیاست درهای باز» ناتو چه میگوید؟
سوئد و فنلاند دو کشور اروپایی هستند که همکاری نزدیکی با ناتو دارند و ازلحاظ نظامی نیز در جایگاه مناسبی قرار دارند و ازاینرو انتظار میرود که دو کشور پس از ارائه رسمی درخواست بتوانند برخلاف برخی از کشورها که سالهای طولانی پشت درهای ناتو ماندند، بهسرعت وارد پیمان ناتو شوند.بر اساس پیمان آتلانتیک شمالی - ناتو - هر کشور اروپایی میتواند عضو این پیمان شود اما هرگونه تغییر ازجمله پذیرفتن عضو جدید مستلزم پذیرش توسط همه امضاکنندگان و اعضای کنونی این پیمان است. آخرین کشوری که عضو ناتو شد، جمهوری مقدونیه شمالی بود که در مارس ۲۰۲۰ و پس از به توافق رسیدن یونان و مقدونیه، توانست عضو این باشگاه نظامی امنیتی شود. در نشست اعضای این پیمان در سال ۲۰۰۸ در بخارست نیز اعضا با پذیرش درخواست عضویت اوکراین و گرجستان موافقت کردند. بوسنی و هرزگوین نیز از سال ۲۰۱۰ مذاکرات و پروسه عضویت در ناتو را آغاز کرده است.
اروپا سردرگم است
با وقوع منازعات تازه ، بار دیگر استقلال استراتژیک اتحادیه اروپا از آمریکا به دغدغهای اساسی در میان اکثر اعضای اروپایی ناتو تبدیل شده است. آمریکا، کانادا و ترکیه به همراه 26 کشور اروپایی، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی را تشکیل میدهند. صورتمسئله این است که اکنون، آمریکا بر ناتو و تصمیماتش تسلط کامل دارد. در این منظومه امنیتی، واشنگتن نقش متغیر مستقل و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی، نقش متغیر وابسته را دارند.
همین مسئله سبب شده است تا در مواردی مانند آنچه در افغانستان ( در جریان خروج اعضای ناتو ) یا جنگ اوکراین رخ داد، اروپائیان در مقابل یک «کار انجام شده» قرار گیرند. اما سؤال اصلی اینجاست که تأثیر این وضعیت، در آینده و سرنوشت ناتو چیست؟ نباید فراموش کرد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط کمونیسم، ناتو فلسفه وجودی خود را از دست داد زیرا دیگر تهاجم سرخی در قبال اروپا و آمریکا وجود نداشت. با همه این اوصاف، رئالیستها و نئورئالیستهایی که عرصه سیاست خارجی آمریکا و اروپا را به تسخیر خود درآورده بودند، معتقد به حفظ این ساختار و تبدیل آن به یک «ساختار مسلط امنیتی» در نظام بینالملل بودند.امروز در سال 2021 میلادی، نهتنها ناتو به یک ساختار مسلط در جهان تبدیل نشده است بلکه بیشازپیش شاهد قطع اتصالات و مناسبات تعریفشده امنیتی- نظامی در ذیل این ساختار هستیم. بیدلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی در غرب، امکان انحلال ناتو در آیندهای نهچندان دور را دور از ذهن نمیدانند. حقارت و شکست اروپا در افغانستان، بر شدت این مطالبهگری عمومی در قاره سبز افزوده است. برخی مقامات ازجمله جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، معتقدند اروپای واحد یک نیروی «واکنش سریع» با دستکم پنج هزار سرباز نیاز دارد .
تشکیل این هسته اولیه نظامی در اتحادیه اروپا، میتواند مقدمهای برای تشکیل ارتش واحد اروپایی و سپس انهدام رسمی پیمان آتلانتیک شمالی (متعاقب گسست نهایی میان آمریکا-اروپا) باشد.
جدالی که ادامه خواهد داشت
به نظر میرسد ترکیه بهراحتی با عضویت سوئد و فنلاند در ناتو موافقت نکند. فراتر از آن،امکان دارد علاوه بر ترکیه، مجارستان بهعنوان یکی دیگر از اعضای ناتو نیز با عضویت دو کشور شمال اروپا در پیمان آتلانتیک شمالی مخالفت کند. دولت ویکتور اوربان در مجارستان از اصلیترین همپیمانان روسیه در اتحادیه اروپا و ناتو محسوب میشود.
در جریان جنگ اوکراین، خبر پیروزی دوباره اوربان و ملیگرایان افراطی در انتخابات سراسری مجارستان، شوک سختی را به سران ناتو و اروپای واحد وارد ساخت.
یک روز پس از اعلام درخواست فنلاند برای عضویت در ناتو، رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه از مخالفتش با پیوستن فنلاند و سوئد به این پیمان امنیتی جمعی خبر داد. از زمان حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه، افکار عمومی و احزاب فنلاند و سوئد گرایشی بیسابقه برای عضویت در ناتو پیداکردهاند بهگونهای که مقامات دولت فنلاند روز گذشته از تمایل فنلاند برای عضویت در این پیمان خبر دادند. قرار است که امروز یکشنبه نظر رسمی فنلاند منتشر شود سوئد نیز گفته است که یکشنبه تصمیم خود را اعلام خواهد کرد.به گزارش یورونیوز، فنلاند بیش از ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه دارد و با عضویتش در ناتو میزان مرزهای مشترک روسیه و ناتو دو برابر میشود. سوئد اما برخلاف فنلاند مرز مشترکی با روسیه ندارد. روسیه اخیرا به هر دو کشور اسکاندیناوی فنلاند و سوئد هشدار داد. وزارت خارجه روسیه در بیانیهای تهدید کرد که روسیه ناچار خواهد شد تا دست به اقدامات تلافیجویانه بزند.اردوغان که کشورش از اعضای قدیمی ناتو است، از عضویت فنلاند و سوئد ناخشنود است. او پس از نماز جمعه استانبول به خبرنگاران گفت: «ما نظر مثبتی نداریم. کشورهای اسکاندیناوی مانند مهمانخانه سازمانهای تروریستی هستند.» از سخنان اردوغان اینگونه استنباط میشود که ترکیه از حضور گروهها و احزاب کرد مخالف آنکارا در کشورهای اسکاندیناوی ناراضی است.
آیا اردوغان امتیاز میخواهد؟
اردوغان در سخنان خود همراهی ترکیه با عضویت یونان در ناتو را نیز یک «اشتباه تاریخی» توصیف کرد. یونان در کنار قبرس، دو کشوری هستند که از مانعهای بزرگ بر سر راه عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا هستند. ترکیه نیز در عوض سالهاست که مانع پیوستن قبرس به ناتو میشود. در سالهای گذشته نیز یونان به خاطر اختلاف بر سر نام «مقدونیه» مانع عضویت این کشور تازه استقلال یافته به اتحادیه اروپا و ناتو میشد.به نظر میرسد که ترکیه شرایط را برای گرفتن یک امتیاز سیاسی از فنلاند و سوئد مناسب تشخیص داده است.در سالهای گذشته نیز یونان به خاطر اختلاف بر سر نام «مقدونیه» مانع عضویت این کشور تازه استقلالیافته به اتحادیه اروپا و ناتو میشد تا اینکه درنهایت مقدونیه نام رسمی خود را به «جمهوری مقدونیه شمالی» تغییر داد. یکی از استانهای یونان «مقدونیه» نام دارد و یونان نگران بود که کشور کوچک تازه استقلالیافته، بخشی از هویت تاریخی یونان را به نام خود گره بزند.
«سیاست درهای باز» ناتو چه میگوید؟
سوئد و فنلاند دو کشور اروپایی هستند که همکاری نزدیکی با ناتو دارند و ازلحاظ نظامی نیز در جایگاه مناسبی قرار دارند و ازاینرو انتظار میرود که دو کشور پس از ارائه رسمی درخواست بتوانند برخلاف برخی از کشورها که سالهای طولانی پشت درهای ناتو ماندند، بهسرعت وارد پیمان ناتو شوند.بر اساس پیمان آتلانتیک شمالی - ناتو - هر کشور اروپایی میتواند عضو این پیمان شود اما هرگونه تغییر ازجمله پذیرفتن عضو جدید مستلزم پذیرش توسط همه امضاکنندگان و اعضای کنونی این پیمان است. آخرین کشوری که عضو ناتو شد، جمهوری مقدونیه شمالی بود که در مارس ۲۰۲۰ و پس از به توافق رسیدن یونان و مقدونیه، توانست عضو این باشگاه نظامی امنیتی شود. در نشست اعضای این پیمان در سال ۲۰۰۸ در بخارست نیز اعضا با پذیرش درخواست عضویت اوکراین و گرجستان موافقت کردند. بوسنی و هرزگوین نیز از سال ۲۰۱۰ مذاکرات و پروسه عضویت در ناتو را آغاز کرده است.
اروپا سردرگم است
با وقوع منازعات تازه ، بار دیگر استقلال استراتژیک اتحادیه اروپا از آمریکا به دغدغهای اساسی در میان اکثر اعضای اروپایی ناتو تبدیل شده است. آمریکا، کانادا و ترکیه به همراه 26 کشور اروپایی، اعضای پیمان آتلانتیک شمالی را تشکیل میدهند. صورتمسئله این است که اکنون، آمریکا بر ناتو و تصمیماتش تسلط کامل دارد. در این منظومه امنیتی، واشنگتن نقش متغیر مستقل و دیگر اعضای پیمان آتلانتیک شمالی، نقش متغیر وابسته را دارند.
همین مسئله سبب شده است تا در مواردی مانند آنچه در افغانستان ( در جریان خروج اعضای ناتو ) یا جنگ اوکراین رخ داد، اروپائیان در مقابل یک «کار انجام شده» قرار گیرند. اما سؤال اصلی اینجاست که تأثیر این وضعیت، در آینده و سرنوشت ناتو چیست؟ نباید فراموش کرد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سقوط کمونیسم، ناتو فلسفه وجودی خود را از دست داد زیرا دیگر تهاجم سرخی در قبال اروپا و آمریکا وجود نداشت. با همه این اوصاف، رئالیستها و نئورئالیستهایی که عرصه سیاست خارجی آمریکا و اروپا را به تسخیر خود درآورده بودند، معتقد به حفظ این ساختار و تبدیل آن به یک «ساختار مسلط امنیتی» در نظام بینالملل بودند.امروز در سال 2021 میلادی، نهتنها ناتو به یک ساختار مسلط در جهان تبدیل نشده است بلکه بیشازپیش شاهد قطع اتصالات و مناسبات تعریفشده امنیتی- نظامی در ذیل این ساختار هستیم. بیدلیل نیست که بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی در غرب، امکان انحلال ناتو در آیندهای نهچندان دور را دور از ذهن نمیدانند. حقارت و شکست اروپا در افغانستان، بر شدت این مطالبهگری عمومی در قاره سبز افزوده است. برخی مقامات ازجمله جوزپ بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، معتقدند اروپای واحد یک نیروی «واکنش سریع» با دستکم پنج هزار سرباز نیاز دارد .
تشکیل این هسته اولیه نظامی در اتحادیه اروپا، میتواند مقدمهای برای تشکیل ارتش واحد اروپایی و سپس انهدام رسمی پیمان آتلانتیک شمالی (متعاقب گسست نهایی میان آمریکا-اروپا) باشد.
جدالی که ادامه خواهد داشت
به نظر میرسد ترکیه بهراحتی با عضویت سوئد و فنلاند در ناتو موافقت نکند. فراتر از آن،امکان دارد علاوه بر ترکیه، مجارستان بهعنوان یکی دیگر از اعضای ناتو نیز با عضویت دو کشور شمال اروپا در پیمان آتلانتیک شمالی مخالفت کند. دولت ویکتور اوربان در مجارستان از اصلیترین همپیمانان روسیه در اتحادیه اروپا و ناتو محسوب میشود.
در جریان جنگ اوکراین، خبر پیروزی دوباره اوربان و ملیگرایان افراطی در انتخابات سراسری مجارستان، شوک سختی را به سران ناتو و اروپای واحد وارد ساخت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
این کوچه هنوز بنبست است
-
حذف ارز ترجیحی رهگشای عدالت متوازن است
-
واردات خودرو برای پیشرفت صنعت خودرو لازم است
-
فردوسی؛ سیمرغ ادب فارسی
-
برخورد با تخلفات، دستور کار قوای سه گانه
-
باغِ وحشت!
-
شیطنت دوباره آژانس در مذاکرات وین
-
تجاریسازی شرکتهای پتروشیمی یک دستاورد است
-
میدان اقناع را خالی نگذاریم
-
کشاورزی قراردادی دغدغه تولیدکنندگان را کاهش میدهد
-
جدال تازه در میان آتلانتیکیها