
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
شفافیت آرا زمینهساز اقناع بهتر مردم درباره اقدامات خواهد بود
گروه سیاسی
رحمتالله نوروزی، نماینده مردم علیآباد کتول در مجلس شورای اسلامی درباره تصویب طرح شفافیت قوای سهگانه از سوی نمایندگان به خبرنگار «رسالت» اظهارکرد: یکی از وعدههای مجلس یازدهم به مردم، موضوع شفافیت آرا بود. وعدهای که خوشبختانه بارأی بالای نمایندگان محقق شد. رویکرد شفافیت آرا تبیین بهتر اقدامات و کارهای صورت گرفته برای مردم است.
وی افزود: مجلس برای بالندگی خود نیازمند شفافیت آرا بود تا چرایی هر رأی مبرهن گردد. در گام دوم انقلاب حدود ۱۱ هزار و ۳۰۰ عنوان قانونی را دارا هستیم. دراین راستا ضرورت داشت تا با طرح شفافیت آرا، علت هر رأی مشخص و قوانین توأم با اطلاعات دقیق شوند.
نوروزی تصریح کرد: هنگامیکه هر رأی موافق، مخالف و ممتنع به همراه ادله باشد، زمینه رأیدهی بر مبنای مطالعه شکل خواهد گرفت. امیدواریم قوای سهگانه بهویژه مجلس شورای اسلامی بتوانند در این موضوع بهصورت روشن مسائل را شفاف تبیین کنند و نظرات کارشناسی خود را به افکار عمومی انتقال دهند.
شفافیت آرا مسائل را بهصورت روشن تبیین خواهد کرد
نماینده مردم علیآباد کتول در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: به طورحتم شفافیت آرا زمینهساز اقناع بهتر مردم درباره اقدامات و تصمیمگیریها از سوی نمایندگان خواهد شد. شایانذکر است که فواید شفافیت بهزودی در سایر دستگاهها مشاهده میگردد چراکه این طرح صورت شفاف و روشن مسائل را تبیین خواهد کرد.
او درپایان این گفتوگو ضمن بیان اینکه بر مبنای نهضت انقلاب اسلامی و از منظر امام راحل و مقام معظم رهبری، رأی باید عادلانه و براساس دانش باشد، گفت: نمیتوان سطحی رأی داد و قوانین وضع کرد. بهموجب طرح شفافیت آرا، کلیه رأیها توأم بامطالعه و بر مبنای فکری خواهد بود.
رحمتالله نوروزی، نماینده مردم علیآباد کتول در مجلس شورای اسلامی درباره تصویب طرح شفافیت قوای سهگانه از سوی نمایندگان به خبرنگار «رسالت» اظهارکرد: یکی از وعدههای مجلس یازدهم به مردم، موضوع شفافیت آرا بود. وعدهای که خوشبختانه بارأی بالای نمایندگان محقق شد. رویکرد شفافیت آرا تبیین بهتر اقدامات و کارهای صورت گرفته برای مردم است.
وی افزود: مجلس برای بالندگی خود نیازمند شفافیت آرا بود تا چرایی هر رأی مبرهن گردد. در گام دوم انقلاب حدود ۱۱ هزار و ۳۰۰ عنوان قانونی را دارا هستیم. دراین راستا ضرورت داشت تا با طرح شفافیت آرا، علت هر رأی مشخص و قوانین توأم با اطلاعات دقیق شوند.
نوروزی تصریح کرد: هنگامیکه هر رأی موافق، مخالف و ممتنع به همراه ادله باشد، زمینه رأیدهی بر مبنای مطالعه شکل خواهد گرفت. امیدواریم قوای سهگانه بهویژه مجلس شورای اسلامی بتوانند در این موضوع بهصورت روشن مسائل را شفاف تبیین کنند و نظرات کارشناسی خود را به افکار عمومی انتقال دهند.
شفافیت آرا مسائل را بهصورت روشن تبیین خواهد کرد
نماینده مردم علیآباد کتول در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: به طورحتم شفافیت آرا زمینهساز اقناع بهتر مردم درباره اقدامات و تصمیمگیریها از سوی نمایندگان خواهد شد. شایانذکر است که فواید شفافیت بهزودی در سایر دستگاهها مشاهده میگردد چراکه این طرح صورت شفاف و روشن مسائل را تبیین خواهد کرد.
او درپایان این گفتوگو ضمن بیان اینکه بر مبنای نهضت انقلاب اسلامی و از منظر امام راحل و مقام معظم رهبری، رأی باید عادلانه و براساس دانش باشد، گفت: نمیتوان سطحی رأی داد و قوانین وضع کرد. بهموجب طرح شفافیت آرا، کلیه رأیها توأم بامطالعه و بر مبنای فکری خواهد بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
افزایش آگاهی مردم نسبت به تصمیمات همراهی را افزایش میدهد
گروه سیاسی
سید علی یزدیخواه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درتشریح اقدام اقتصادی اخیر دولت به خبرنگار «رسالت» عنوان کرد: ازجمله الزامات نظام برنامهریزی کشور، حذف یارانههای پنهان با رویکرد هدفمندسازی و اختصاص آن به دهکهای هدف جامعه بود.
وی افزود: یارانهها از ابتدای امر میبایست به نیازمندان آن پرداخت میشد. نمایندگان مجلس شورای در راستای اصلاح ارز از دولت حمایت تمامقد میکنند چراکه یارانه متعلق به مردم است و ضرورت داشت تا صرف دهکهای جامعه شود.
یزدی خواه تصریح کرد: آنچه که در هدفمندی یارانه ضرورت دارد، اطلاعات دقیق سامانهها و دهکهای موردنظر از سوی دولت است. متأسفانه برخی در دهکهای پایین یارانهشان قطعشده و برخی دیگر در دهکهای بالا یارانه دریافت میکنند. در این راستا اهمیت دارد که با اطلاعات دقیق گروههای هدف مبرهن شوند.
نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: افکار عمومی میبایست از طریق منابع رسمی خبری در جریان دهک بندیهای مختلف جامعه قرار گیرند و اطلاعات هر دهک به همراه چرایی میزان پرداخت یارانه و اعتبارات را بدانند. به طورحتم اطلاعات عنوانشده در فضای مجازی از صحت تام برخوردار نیست.
شفافسازی دهکها و نحوه محاسبه یارانهها
او متذکر شد: ضمن حمایت از دولت در راستای اقدامات اقتصادی و اصلاحات ارزی، تقاضای شفافسازی دهکها و نحوه محاسبه یارانهها راداریم. سخنگوی رسمی دولت، سازمان هدفمندی یارانهها و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی میبایست بهعنوان منابع رسمی مردم را درجریان اخبار قرار دهند تا مردم برای آگاهی خود نسبت به تصمیمات دولت به فضای مجازی مراجعه نکنند.
یزدی خواه در پایان این گفتوگو اضافه کرد: هرآنقدر که آگاهی مردم نسبت به اهداف دولت بیشتر شود، حمایت بیشتری همراه دولت خواهد شد. به طورحتم همراهی حداکثری مردم موجب به بار نشستن هرچهتمامتر تصمیمات دولت خواهد شد. نباید فراموش کرد که این حمایت مستلزم آگاهی و رفع ابهامات از مسیر منابع رسمی خبری است.
سید علی یزدیخواه، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی درتشریح اقدام اقتصادی اخیر دولت به خبرنگار «رسالت» عنوان کرد: ازجمله الزامات نظام برنامهریزی کشور، حذف یارانههای پنهان با رویکرد هدفمندسازی و اختصاص آن به دهکهای هدف جامعه بود.
وی افزود: یارانهها از ابتدای امر میبایست به نیازمندان آن پرداخت میشد. نمایندگان مجلس شورای در راستای اصلاح ارز از دولت حمایت تمامقد میکنند چراکه یارانه متعلق به مردم است و ضرورت داشت تا صرف دهکهای جامعه شود.
یزدی خواه تصریح کرد: آنچه که در هدفمندی یارانه ضرورت دارد، اطلاعات دقیق سامانهها و دهکهای موردنظر از سوی دولت است. متأسفانه برخی در دهکهای پایین یارانهشان قطعشده و برخی دیگر در دهکهای بالا یارانه دریافت میکنند. در این راستا اهمیت دارد که با اطلاعات دقیق گروههای هدف مبرهن شوند.
نماینده مردم تهران درمجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: افکار عمومی میبایست از طریق منابع رسمی خبری در جریان دهک بندیهای مختلف جامعه قرار گیرند و اطلاعات هر دهک به همراه چرایی میزان پرداخت یارانه و اعتبارات را بدانند. به طورحتم اطلاعات عنوانشده در فضای مجازی از صحت تام برخوردار نیست.
شفافسازی دهکها و نحوه محاسبه یارانهها
او متذکر شد: ضمن حمایت از دولت در راستای اقدامات اقتصادی و اصلاحات ارزی، تقاضای شفافسازی دهکها و نحوه محاسبه یارانهها راداریم. سخنگوی رسمی دولت، سازمان هدفمندی یارانهها و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی میبایست بهعنوان منابع رسمی مردم را درجریان اخبار قرار دهند تا مردم برای آگاهی خود نسبت به تصمیمات دولت به فضای مجازی مراجعه نکنند.
یزدی خواه در پایان این گفتوگو اضافه کرد: هرآنقدر که آگاهی مردم نسبت به اهداف دولت بیشتر شود، حمایت بیشتری همراه دولت خواهد شد. به طورحتم همراهی حداکثری مردم موجب به بار نشستن هرچهتمامتر تصمیمات دولت خواهد شد. نباید فراموش کرد که این حمایت مستلزم آگاهی و رفع ابهامات از مسیر منابع رسمی خبری است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
مجلس طرح کالابرگ الکترونیکی را محقق خواهد کرد
گروه سیاسی
حبیب آقاجری، نماینده بندرماهشهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه اصلاح ارز ترجیحی، معیشت مردم را بهبود میبخشد، به خبرنگار «رسالت» عنوان کرد: اهمیت اقدامات اخیر دولت سیزدهم و اصلاحات ارزی بر کسی پوشیده نیست. بیشک اصلاح ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی یک ضرورت بود و میبایست بهسوی مردم جامعه هدایت میشد.
وی افزود: اصلاح ارز ترجیحی باید پیش از اینها صورت میگرفت اما به دلیل خودداری دولتهای گذشته از این تصمیم، هربار به تعویق میافتاد و انجام نمیشد. دولتهای گذشته به دلیل آنکه اقدامات اقتصادی در ابتدای امر ممکن است دچار ابهام و توأم با حاشیه باشد، جسارت به خرج نمیدادند. دولت سیزدهم اما با شجاعت خود آنچه را که بهعنوان رکن اصلاحات اقتصادی یاد میشد، محقق کرد و با اطلاعات رسمی و درست، ابهامات جامعه را نیز کاهش داد. آقاجری تصریح کرد: دولت سیزدهم با درنظرگیری منافع جمهوری اسلامی ایران دست به یک جراحی اقتصادی درست زد. مثال جراحی بدین منظور است که هر اقدام ممکن است به همراه سختی و مشکلات باشد.
ضرورت حذف یارانههای پنهان
نماینده بندر ماهشهر در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: بیشک جراحی اقتصادی آسان نخواهد بود. در ابتدای امر ممکن است به دلیل واقعی شدن قیمتها متصور شویم که افزایش قیمت صورت گرفته است. امیدواریم باگذشت زمان ابهامات رفع و مصوبه مجلس به اراده دولت اجرا و بهدرستی محقق شود.
او متذکر شد: مجلس شورای اسلامی درنظر دارد تا پس از فراهمسازی زیرساختها و اتمام دوره مشخص پرداخت یارانه نقدی، کالابرگ الکترونیکی را محقق و به دهکهای مشخصشده، پرداخت کند. او در پایان گفتوگو ضمن بیان اینکه حذف یارانههای پنهان یک تصمیم درست و فواید آن در آینده روشن خواهد شد، گفت: بهطورحتم اقدامات اقتصادی اخیر دولت و اصلاحات ارزی، وضعیت اقتصاد کشور و معیشت مردم را بهبود خواهد بخشید.
حبیب آقاجری، نماینده بندرماهشهر در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه اصلاح ارز ترجیحی، معیشت مردم را بهبود میبخشد، به خبرنگار «رسالت» عنوان کرد: اهمیت اقدامات اخیر دولت سیزدهم و اصلاحات ارزی بر کسی پوشیده نیست. بیشک اصلاح ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی یک ضرورت بود و میبایست بهسوی مردم جامعه هدایت میشد.
وی افزود: اصلاح ارز ترجیحی باید پیش از اینها صورت میگرفت اما به دلیل خودداری دولتهای گذشته از این تصمیم، هربار به تعویق میافتاد و انجام نمیشد. دولتهای گذشته به دلیل آنکه اقدامات اقتصادی در ابتدای امر ممکن است دچار ابهام و توأم با حاشیه باشد، جسارت به خرج نمیدادند. دولت سیزدهم اما با شجاعت خود آنچه را که بهعنوان رکن اصلاحات اقتصادی یاد میشد، محقق کرد و با اطلاعات رسمی و درست، ابهامات جامعه را نیز کاهش داد. آقاجری تصریح کرد: دولت سیزدهم با درنظرگیری منافع جمهوری اسلامی ایران دست به یک جراحی اقتصادی درست زد. مثال جراحی بدین منظور است که هر اقدام ممکن است به همراه سختی و مشکلات باشد.
ضرورت حذف یارانههای پنهان
نماینده بندر ماهشهر در مجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: بیشک جراحی اقتصادی آسان نخواهد بود. در ابتدای امر ممکن است به دلیل واقعی شدن قیمتها متصور شویم که افزایش قیمت صورت گرفته است. امیدواریم باگذشت زمان ابهامات رفع و مصوبه مجلس به اراده دولت اجرا و بهدرستی محقق شود.
او متذکر شد: مجلس شورای اسلامی درنظر دارد تا پس از فراهمسازی زیرساختها و اتمام دوره مشخص پرداخت یارانه نقدی، کالابرگ الکترونیکی را محقق و به دهکهای مشخصشده، پرداخت کند. او در پایان گفتوگو ضمن بیان اینکه حذف یارانههای پنهان یک تصمیم درست و فواید آن در آینده روشن خواهد شد، گفت: بهطورحتم اقدامات اقتصادی اخیر دولت و اصلاحات ارزی، وضعیت اقتصاد کشور و معیشت مردم را بهبود خواهد بخشید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
ملموس شدن نتایج حذف یارانههای پنهان نیازمند زمان است
گروه سیاسی
سید مسعود خاتمی، نماینده مردم گلپایگان و خوانسار در مجلس شورای اسلامی درتشریح اصلاح یارانهها به خبرنگار «رسالت» عنوان کرد: اصلاح یارانهها طی سالهای گذشته کلید خورده بود اما ناقص ماند و به سرانجام نرسید. دولت سیزدهم باهدف اصلاح ارز و تخصیص اعتبارات به مردم جامعه، یارانههای پنهان را حذف و اعتبار نقدی و کالابرگ الکترونیکی را برای مردم درنظر گرفت.
وی افزود: به طورحتم مبرهن شدن نتایج اصلاحات ارزی و حذف یارانههای پنهان نیازمند زمان و در بازه زمانی کوتاهمدت و چندماهه آشکار نخواهد شد. ارز ترجیحی پیش از اصلاح مشکلات فراوانی را به همراه داشت. از طرفی اصلاح آن نیز با نگرانی نمایندگان خانه ملت همراه شده بود. مهمترین نگرانی مجلس عدم اختصاص یارانه به مردم بود که دولت دراینباره راهکارهای خود را عنوان و نگرانیها را کاهش داد. خاتمی تصریح کرد: ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی بهموجب ایجاد رانت، قاچاق فراوانی را پدید آورده بود. در این راستا ضرورت داشت با اصلاح و بازنگری همراه شود تا میزان قاچاق و رانت در کشور کاهش یابد و مردم به قیمت واقعی کالاهای موردنیاز خود را تأمین کنند.
نماینده مردم گلپایگان و خوانسار درمجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: اصلاح ارز و حذف یارانههای پنهان به دلیل واقعی شدن بهای کالاها، ممکن است در ابتدا تصور افزایش قیمت را پدید آورد. درحالیکه اصلاح ارز ترجیحی به نفع مردم و اقتصاد کشور خواهد بود.
ضرورت قیمتگذاری عادلانه و نظارت بر عرضهکنندگان
او اضافه کرد: با تلاش شبانهروزی نمایندگان و دولتمردان جراحی اقتصادی با رویکرد بهبود اقتصادی و معیشت در حال انجام است. امیدواریم با تکمیل این طرح فشار اقتصادی حال حاضر کاهش و بار مشکلات از دوش مردم برداشته شود. وی در پایان این گفتوگو ضمن اشاره به اینکه نظارت بر قیمتها یک اصل اساسی و برای تحقق بهتر طرح حذف یارانههای پنهان ضرورت دارد، گفت: مجلس خواستار کارشناسی قیمت و نظارت بر عرضهکنندگان است. در این راستا اهمیت دارد تا ابتدا بر نرخ تمامی کالاها قیمتگذاری عادلانه صورت گیرد تا تولیدکنندگان و کشاورزان متضرر نشوند و سپس بر قیمت تمامشده محصولات در بازار نظارت شود تا چنددستگی قیمتها به وجود نیاید.
سید مسعود خاتمی، نماینده مردم گلپایگان و خوانسار در مجلس شورای اسلامی درتشریح اصلاح یارانهها به خبرنگار «رسالت» عنوان کرد: اصلاح یارانهها طی سالهای گذشته کلید خورده بود اما ناقص ماند و به سرانجام نرسید. دولت سیزدهم باهدف اصلاح ارز و تخصیص اعتبارات به مردم جامعه، یارانههای پنهان را حذف و اعتبار نقدی و کالابرگ الکترونیکی را برای مردم درنظر گرفت.
وی افزود: به طورحتم مبرهن شدن نتایج اصلاحات ارزی و حذف یارانههای پنهان نیازمند زمان و در بازه زمانی کوتاهمدت و چندماهه آشکار نخواهد شد. ارز ترجیحی پیش از اصلاح مشکلات فراوانی را به همراه داشت. از طرفی اصلاح آن نیز با نگرانی نمایندگان خانه ملت همراه شده بود. مهمترین نگرانی مجلس عدم اختصاص یارانه به مردم بود که دولت دراینباره راهکارهای خود را عنوان و نگرانیها را کاهش داد. خاتمی تصریح کرد: ارز ۴ هزار و ۲۰۰ تومانی بهموجب ایجاد رانت، قاچاق فراوانی را پدید آورده بود. در این راستا ضرورت داشت با اصلاح و بازنگری همراه شود تا میزان قاچاق و رانت در کشور کاهش یابد و مردم به قیمت واقعی کالاهای موردنیاز خود را تأمین کنند.
نماینده مردم گلپایگان و خوانسار درمجلس شورای اسلامی همچنین خاطرنشان کرد: اصلاح ارز و حذف یارانههای پنهان به دلیل واقعی شدن بهای کالاها، ممکن است در ابتدا تصور افزایش قیمت را پدید آورد. درحالیکه اصلاح ارز ترجیحی به نفع مردم و اقتصاد کشور خواهد بود.
ضرورت قیمتگذاری عادلانه و نظارت بر عرضهکنندگان
او اضافه کرد: با تلاش شبانهروزی نمایندگان و دولتمردان جراحی اقتصادی با رویکرد بهبود اقتصادی و معیشت در حال انجام است. امیدواریم با تکمیل این طرح فشار اقتصادی حال حاضر کاهش و بار مشکلات از دوش مردم برداشته شود. وی در پایان این گفتوگو ضمن اشاره به اینکه نظارت بر قیمتها یک اصل اساسی و برای تحقق بهتر طرح حذف یارانههای پنهان ضرورت دارد، گفت: مجلس خواستار کارشناسی قیمت و نظارت بر عرضهکنندگان است. در این راستا اهمیت دارد تا ابتدا بر نرخ تمامی کالاها قیمتگذاری عادلانه صورت گیرد تا تولیدکنندگان و کشاورزان متضرر نشوند و سپس بر قیمت تمامشده محصولات در بازار نظارت شود تا چنددستگی قیمتها به وجود نیاید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
کاهش فرزندآوری مولود افزایش سن ازدواج
گروه اجتماعی- شهین اسدی
تشکیل خانواده بر مسئله جمعیت تأثیرگذار است و با خروج متولدین دهه ۶۰ از سن ازدواج و افزایش آمار تجرد قطعی در کشور بیم آن می رود که برنامه ریزی های جمعیتی به درستی محقق نشود. سن ازدواج بهطور پیوسته بالا میرود و تجرد در میان جوانان کمتر از 30 سال بهصورت یک پدیده روبهرشد درآمده، به طوری که میزان ازدواج ها از ٩٠٠ هزار در سال ٨٩ به 500 هزار ازدواج در سال ۹۷ تنزل یافته است و براساس گزارش مرکز آمار ظرف۱۰ سال گذشته، بالغ بر ۳۶ درصد از میزان ازدواج ها کاسته شده است. مسعود عالمی، سرپرست مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور می گوید: در کشور تعداد 11.6 میلیون مجرد در سن ازدواج وجود دارد که اگر نیمی از آنها ازدواج کنند و نیمی از کسانی که ازدواج کردند فرزند بیاورند. حدود 1.45 میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه خواهد شد.
طی یک دهه اخیر، کاهش سالانه نرخ ازدواج در کشور از جمله دلواپسی مقامهای رسمی بوده و در هر دورهای مسئولان با در اختیار گرفتن سازوکارهای تشویقی برای ازدواج تلاش کرده اند تا میل به تشکیل خانواده را در کشور افزایش دهند. آنچه کاهش نرخ ازدواج را نگرانکننده تر کرده، سالمندی جمعیت و نرخ پایین زادوولد در کشور است. کاهش ازدواج و نامعلوم بودن وضعیت اجتماعی و اقتصادی پس از بحران کرونا فرزندآوری در کشور را تا حدودی در معرض تهدید قرار داده است.
به نوشته هفتهنامه معتبر اکونومیست، عدم تشکیل خانواده به نوبه خود، یکی از دلایل کاهش میزان زاد و ولد در جوامع مختلف به شمار میآید و بر پایه آمار منتشر شده توسط سازمان ملل، در صورت عدم اصلاح الگوی کنونی باروری در ۸۳ کشور جهان که نام ایران نیز در میان آنهاست، در آینده تعداد کافی دختر برای جایگزینی مادران امروز وجود نخواهد داشت.
موانع ازدواج
جمعیت متولد دهه ۶۰، به سن میانسالی و به حدود ۴۰ سالگی رسیده اند و به زودی از سن باروری خارج می شوند. هشداری که پیش تر مدیر کل سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت داده و تأکید کرده است: اگر سال ۶۵ را ملاک قرار دهیم تعداد متولدان سال ۷۰ حدود ۲۵ درصد کمتر از سال ۶۵ است. سال ۱۳۶۰ حدود ۱۰/۵ میلیون خانم در سن باروری داشتیم و سالانه دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر متولد می شدند اما در سال ۹۸ تعداد زنان در سن باروری به ۲۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسید با یک میلیون و ۱۹۶ هزار تولد و باید بدانیم که جمعیت مولد کشور پنج سال آینده باز هم کمتر می شود زیرا تعداد زنان بارور رو به کاهش است در حالی که تاکنون رو به افزایش بوده است.
حامد برکاتی بر مسئله امنیت خاطر جوان بر مقوله ازدواج اشاره دارد و می گوید: «تا زمانی که جوان امنیت خاطر نداشته باشد که فردا تأمین خواهد بود، حتی اگر به او وام هم بدهیم تمایلی به ازدواج و فرزندآوری نخواهد داشت. اگر شغلی مطمئن داشته باشد که حداقل درآمد را برای یک زندگی خانوادگی برایش فراهم کند نسبت به ازدواج اقدام می کند.»
در جستوجوی ریشه های کاهش ازدواج و یا بالا رفتن سن تشکیل خانواده می توان به موارد بسیاری اشاره کرد. برخی جامعه شناسان در بیان این علل، تمایل به ادامه تحصیل در مقاطع عالی را از دلایل کاهش ازدواج به ویژه در سالهای اخیر عنوان می کنند. « بررسیهای آماری توزیع جمعیتی پسران و دختران در رشتههای مختلف دانشگاهی، گویای افزایش تدریجی و گاه جهشدار نسبت جمعیتی دختران در همه رشتههاست، بهگونهای که نسبت ورود دختران به کل جمعیت دانشجویان از ۲۸ درصد در سال ۱۳۵۷ به تدریج در اواخر دهه ۸۰ به رقم ۶۳ درصدی رسید. اگر چه این نسبت در سالهای بعد کمی متعادل شد اما دختران، درصد بزرگتری از فارغ التحصیلان اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ را به نسبت پسران شکل دادند؛ این درصد، همان جامعه آماری بودند که در ۱۰ سال گذشته در سن ازدواج قرار داشته و عامل کاهش میزان ازدواج بودهاند. در واقع فرهنگی که بالاتر بودن تحصیلات مرد را یک عامل مزیتی میپندارد، طبیعی است که تمایل کمتری برای ازدواج یک دختر با تحصیلات بالاتر از یک پسر دارد.» (خبرگزاری ایرنا)علاوه بر عوامل خارجی، دلایل ذهنی و انگیزههایی نیز وجود دارند، ازجمله دشواری زندگی دیگران و مشاهده حجم طلاق و گسترش آن منجر به کاهش ازدواج در میان جوانان شده است. گرچه در کشور آمار رسمی طلاق بالا نیست، اما همین آمارهای فعلی هم قابل پذیرش نیست و بخش بسیاری از سرمایههای اجتماعی را هدر داده و انگیزه ازدواج و زندگی مشترک را در بین جوانان کاهش میدهد.
برخی فایده هزینه- ازدواج را باتوجه به تحول موقعیت زنان در جوامع امروزی مطرح می کنند. از این منظر پیشرفت احساسی، اجتماعی و اقتصادی خود را در شرایط ازدواج و تجرد مقایسه می کنندو در صورتی که هزینه آن را بیشتر ببیند از آن امتناع می ورزد، براساس این رویکرد کسانی ازدواج می کنند که با تشکیل خانواده بتوانند موقعیت خود را ارتقا دهند.
با مطرح شدن بحث ازدواج انگیزههای فردی و اجتماعی در کنار همدیگر قرار میگیرند، اصولا رفتارها و کنشهای اجتماعی نیاز به زیرساخت دارد که این زیر ساختها میتواند انگیزههای فردی و گروهی را دستکاری کرده و آن را کم و زیاد کند و امروزه در جامعه، ازدواج جوانان تحت متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و ارزشی- فرهنگی قرار میگیرد. مرتضی پدریان، جامعهشناس و استاد دانشگاه چنین اعتقادی دارد و توضیح می دهد: اگر از منظر اقتصادی نگاه کنیم ازدواج بار مالی بسیار بالایی دارد، به عنوان مثال برای ازدواج یک دختر باید حداقل ۳۵۰ میلیون تومان به منظور خرید جهیزیه هزینه کرد یا پسری برای رهن یک خانه معمولی باید حداقل صد میلیون تومان پیش هزینه و ماهیانه سه میلیون تومان اجاره پرداخت کند، عامل دیگر ارزش فرهنگی است، در حقیقت زمانی تأهل و پدر شدن به عنوان یک مرحله گذار اجتماعی و تبدیل شدن فرد به یک شخصیت ارزشمند بود، اما در حال حاضر این پدیده مفهوم گذشته را ندارد و توصیههایی که افراد به همدیگر دارند بیشتر توصیه پرهیز از تشکیل خانواده و ازدواج است!
این همه درحالی است که یکی از عوامل اصلی کاهش فرزندآوری، بالا رفتن میانگین سن ازدواج در جامعه است. صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت مقاله ای را در این ارتباط ارائه کرده که نشان می دهد، بالا رفتن سن ازدواج خود معلول عوامل دیگری از قبیل فردگرایی، افزایش توقعات کاذب، رسوم غلط، فرزندسالاری و تغییر سبک زندگی است. امروزه به علت تقویت خانوادههای هستهای و برخی دشواریهای اقتصادی، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسیهای آماری نشان میدهد که در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش سن ازدواج در مورد زنان بیشتر است. در سرشماری سال ۹۰ میانگین سن ازدواج در مردان ۲۶/۷ و در زنان ۲۳/۴ سال بوده است و این ارقام در سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۲۸ سال برای مردان و ۲۴ سال برای زنان بوده و همچنان در حال افزایش است.
این پژوهش حاوی نکات متعددی است، از جمله اینکه در جامعه امروز ایران، سن ازدواج زنان به دلیل افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی آنان رو به افزایش است. همچنین فشارهای اقتصادی محسوسی بر مردان وارد میشود مبنی بر اینکه قبل از ازدواج دارای شغل و مسکن پایدار و مشخصی باشند، در حالی که فرصتهای آنان برای دستیابی به این امکانات به دلیل ورود فزاینده افرادی که وارد بازار کار و مسکن در مناطق پرتراکم شهری میشوند، کاهش مییابد. همچنین از منظر فرهنگی و سبک زندگی نگرش عمومی نسبت به ازدواج دستخوش تغییرات جدی شده است به طوری که حتی خانوادههای سنتی دیگر ازدواج را تنها گزینه برای دخترانشان نمیدانند.
مشاوره های غلط مراکز مشاوره پیش از ازدواج و برخی از اطرافیان، شیوع روزافزون باورهای غلط و رسوم دست و پاگیر و برخی علل دیگر مزید علت تأخیر در ازدواج و بالا رفتن میانگین سن تشکیل خانواده شده است و طبیعی است که با بالا رفتن معدل سن ازدواج، فرصت باقیمانده از سنین باروری نیز کمتر خواهد بود و در نتیجه، بالا رفتن سن ازدواج به کاهش تعداد فرزندان یا همان نرخ باروری، کاهش بُعد خانوار و کاهش نرخ رشد جمعیت منجر خواهد شد که این تأثیر در بررسیهای آماری در دو دهه گذشته بهوضوح دیده میشود. البته صالح قاسمی براساس یافته های مجلات و ژورنالهایی مانند«B.M.J» » و یا «پَرِنس» از مجله های علمی معتبر و رفرنس های مهم پزشکی دنیا می گوید، «سنین بارداری ایمن و در واقع سنین باروری و قدرت باروری خانم ها از سن 17 سال آغاز می شود و در 19 سالگی به اوج آمادگی بارداری و باروری می رسد و این آمادگی بارداری تا سن 42 سالگی زن ادامه می یابد و این وضعیت تا این مقطع سنی تداوم می یابد و نکته حائز اهمیت اینجاست که بر اساس این یافته ها و تحقیقات یک زن 43-42ساله از بارداری منع نمی شود؛ فقط در صورت بارداری باید مراقبت های بیشتری از آنها به عمل بیاید.»
آنطور که قاسمی می گوید، برای آنکه خانم های زیر 19 سال و بالای 42سال از بارداری و فرزند آوری ناامید نشوند یک تعبیری در سراسر دنیا ایجاد و خلق شد که بسیار جالب توجه است و آن این است که فرزندان مادران کمتر از 19 سال و بالای 43 سال «گلدن بیبی» ، یا «بچه طلایی» نامیده شده اند. این تحقیقات می گوید ارزش گلدن بیبی ها نسبت به فرزندان عادی بیشتر است. چرا که این فرزندان به علت داشتن یک سری توانمندی ها از جمله توانایی های ذهنی و بازده هوشی، با ارزش و به اصطلاح طلایی محسوب شده و خوانده می شوند. اینها گزاره هایی است که از قضا آمارهای موالید سال 1400 به ما اعلام میکند. بنابراین نرخ رشد جمیعت در سال 1400 به هفت دهم درصد رسید که بخشی از این نرخ رشد متکی به موالید مادران زیر19 سال و بالای 45 سال است.
پژوهشی که از سوی دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت منتشر شده، نمایانگر این واقعیت است که هرم سنی کشورمان با سرعتی بالا به سمت پیری جمعیت حرکت میکند در حالی که میلیون ها جوان مجرد آماده ازدواج در حال عبور از سنین باروری و خروج از محاسبات مؤثر در افزایش جمعیت هستند. اگر مردان و زنان مطلقه را هم به این آمار اضافه کنیم با جمعیت زیادی مواجه میشویم که از چرخه فرزندآوری خارج شدهاند و این آمار قابل تأملی است که همچنان در حال افزایش است.
معضلی پیش روی برنامه ارتقای باروری در کشور
اگرچه صالح قاسمی پیش تر در گفت و گو با ما، مطرح کرده بود، «موضوع تجرد، چندان تأثیری بر مقوله جمعیت ندارد» اما طبق پژوهشی که به قلم او منتشر شده، سهم این مسئله در موضوع جمعیت پررنگ است: «با برنامهریزیهای کلان حاکمیتی، این جمعیت هم میتواند سر و سامان یابد و هم میتواند در افزایش جمعیت کشور نقش بسزایی داشته باشد. وجوداین میزان از دختر و پسر ازدواج نکرده و در حال عبور از سنین باروری، مهمترین معضل پیش روی برنامه ارتقای باروری در کشور است که با ورود مدبرانه دولت و نخبگان میتواند زمینهساز پیشگیری از خسارات بیشتر در از دست دادن آمار قابل توجهی از جوانان آماده ازدواج و باروری باشد.»
برآوردهای آماری دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت حاکی از آن است که در تمامی گروههای سنی بالای ۱۵ سال، حدود ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر مجرد وجود دارد که این شامل افرادی می شود که یا هرگز ازدواج نکرده اند و یا ازدواج کرده اند و به دلایلی چون فوت همسر یا طلاق، مجرد هستند و به تنهایی زندگی میکنند. در سنین متعارف ازدواج، یعنی بازه سنی ۱۸ تا ۳۵ سال، ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار مجرد داریم و میتوانم بگویم که در این میان ،نزدیک به ۳۴۰ هزار نفر هم به تجرد قطعی رسیده اند یعنی افرادی که سن ۵۰ سالگی را پشت سر میگذارند و هیچ تجربه ای از ازدواج ندارند که به آنها مجرد قطعی میگوییم چرا که سن تجرد قطعی ۵۰ سال است و باید گفت که این موضوع، بین خانمها بسیار بیشتر از آقایان است. آمار افراد در بازه سنی تجرد قطعی نشان می دهد که نزدیک به ۱۹۰ یا ۲۰۰ هزار خانم در سن تجرد قطعی هستند و در این میان، سهم آقایان هم از تجرد قطعی،حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ هزار نفر است که سن این افراد از50 سالگی عبور کرده و درواقع، تجربه ازدواج را ندارند.
آمار بالای مجردان، مشکل اصلی بحران جمعیت
پیمایش ارزشها و نگرشها نشانگر آن است که 88درصد جوانان تمایل به ازدواج دارند و این عدد به گفته مسعود عالمی، سرپرست مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور کوچک نیست. مطابق تحلیل عالمی، یکی از مشکلات اصلی بحران جمعیت در کشور تعداد بالای مجردان است:«شاخصی با عنوان نرخ باروری کل وجود دارد که معمولا هم این شاخص مطرح میشود و عددش1.7 است. معنی این شاخص اینگونه در نظرگرفته میشود که خانوادهها 1.7 فرزند میآورند. درحالی که اینطور نیست در مخرج این کسر زنان و دختران در سن باروری نوشته میشود.درحالی که ما از دختران انتظار فرزندآوری نداریم. شاخص دیگری به نام نرخ باروری نکاحی وجود دارد که در مخرج آن زنان متأهل آورده میشود و عدد آن 2.7 است .
یعنی خانوادههای ما به طور میانگین 2.7 فرزند میآورند. درنتیجه تمایل به فرزندآوری دارند. اما مسئله اصلی تعداد زیاد مجردان است.»
مخاطبان سیاستگذاری جمعیتی شامل مجردین، خانواده های نابارور، کسانی که سقط جنین میکنند و خانواده های تک فرزند و یا بدون فرزند هستند که مسعود عالمی تأکید می کند: برای هر کدام از این ها باید سیاست مشخصی را در نظر بگیریم. اگر میخواهیم سیاستگذاری موفق شود باید موانع از سر راه برداشته شود. جامعه تمایل به ازدواج و فرزندآوری دارد. اما باید موانع برداشته شود. در کنار موانع فرهنگی موانع اقتصادی بسیار به چشم میخورد و باید برای بحث اشتغال و مسکن راهحلی در نظر گرفته شود.
تشکیل خانواده بر مسئله جمعیت تأثیرگذار است و با خروج متولدین دهه ۶۰ از سن ازدواج و افزایش آمار تجرد قطعی در کشور بیم آن می رود که برنامه ریزی های جمعیتی به درستی محقق نشود. سن ازدواج بهطور پیوسته بالا میرود و تجرد در میان جوانان کمتر از 30 سال بهصورت یک پدیده روبهرشد درآمده، به طوری که میزان ازدواج ها از ٩٠٠ هزار در سال ٨٩ به 500 هزار ازدواج در سال ۹۷ تنزل یافته است و براساس گزارش مرکز آمار ظرف۱۰ سال گذشته، بالغ بر ۳۶ درصد از میزان ازدواج ها کاسته شده است. مسعود عالمی، سرپرست مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور می گوید: در کشور تعداد 11.6 میلیون مجرد در سن ازدواج وجود دارد که اگر نیمی از آنها ازدواج کنند و نیمی از کسانی که ازدواج کردند فرزند بیاورند. حدود 1.45 میلیون نفر به جمعیت کشور اضافه خواهد شد.
طی یک دهه اخیر، کاهش سالانه نرخ ازدواج در کشور از جمله دلواپسی مقامهای رسمی بوده و در هر دورهای مسئولان با در اختیار گرفتن سازوکارهای تشویقی برای ازدواج تلاش کرده اند تا میل به تشکیل خانواده را در کشور افزایش دهند. آنچه کاهش نرخ ازدواج را نگرانکننده تر کرده، سالمندی جمعیت و نرخ پایین زادوولد در کشور است. کاهش ازدواج و نامعلوم بودن وضعیت اجتماعی و اقتصادی پس از بحران کرونا فرزندآوری در کشور را تا حدودی در معرض تهدید قرار داده است.
به نوشته هفتهنامه معتبر اکونومیست، عدم تشکیل خانواده به نوبه خود، یکی از دلایل کاهش میزان زاد و ولد در جوامع مختلف به شمار میآید و بر پایه آمار منتشر شده توسط سازمان ملل، در صورت عدم اصلاح الگوی کنونی باروری در ۸۳ کشور جهان که نام ایران نیز در میان آنهاست، در آینده تعداد کافی دختر برای جایگزینی مادران امروز وجود نخواهد داشت.
موانع ازدواج
جمعیت متولد دهه ۶۰، به سن میانسالی و به حدود ۴۰ سالگی رسیده اند و به زودی از سن باروری خارج می شوند. هشداری که پیش تر مدیر کل سلامت خانواده و جمعیت وزارت بهداشت داده و تأکید کرده است: اگر سال ۶۵ را ملاک قرار دهیم تعداد متولدان سال ۷۰ حدود ۲۵ درصد کمتر از سال ۶۵ است. سال ۱۳۶۰ حدود ۱۰/۵ میلیون خانم در سن باروری داشتیم و سالانه دو میلیون و ۴۰۰ هزار نفر متولد می شدند اما در سال ۹۸ تعداد زنان در سن باروری به ۲۲ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسید با یک میلیون و ۱۹۶ هزار تولد و باید بدانیم که جمعیت مولد کشور پنج سال آینده باز هم کمتر می شود زیرا تعداد زنان بارور رو به کاهش است در حالی که تاکنون رو به افزایش بوده است.
حامد برکاتی بر مسئله امنیت خاطر جوان بر مقوله ازدواج اشاره دارد و می گوید: «تا زمانی که جوان امنیت خاطر نداشته باشد که فردا تأمین خواهد بود، حتی اگر به او وام هم بدهیم تمایلی به ازدواج و فرزندآوری نخواهد داشت. اگر شغلی مطمئن داشته باشد که حداقل درآمد را برای یک زندگی خانوادگی برایش فراهم کند نسبت به ازدواج اقدام می کند.»
در جستوجوی ریشه های کاهش ازدواج و یا بالا رفتن سن تشکیل خانواده می توان به موارد بسیاری اشاره کرد. برخی جامعه شناسان در بیان این علل، تمایل به ادامه تحصیل در مقاطع عالی را از دلایل کاهش ازدواج به ویژه در سالهای اخیر عنوان می کنند. « بررسیهای آماری توزیع جمعیتی پسران و دختران در رشتههای مختلف دانشگاهی، گویای افزایش تدریجی و گاه جهشدار نسبت جمعیتی دختران در همه رشتههاست، بهگونهای که نسبت ورود دختران به کل جمعیت دانشجویان از ۲۸ درصد در سال ۱۳۵۷ به تدریج در اواخر دهه ۸۰ به رقم ۶۳ درصدی رسید. اگر چه این نسبت در سالهای بعد کمی متعادل شد اما دختران، درصد بزرگتری از فارغ التحصیلان اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ را به نسبت پسران شکل دادند؛ این درصد، همان جامعه آماری بودند که در ۱۰ سال گذشته در سن ازدواج قرار داشته و عامل کاهش میزان ازدواج بودهاند. در واقع فرهنگی که بالاتر بودن تحصیلات مرد را یک عامل مزیتی میپندارد، طبیعی است که تمایل کمتری برای ازدواج یک دختر با تحصیلات بالاتر از یک پسر دارد.» (خبرگزاری ایرنا)علاوه بر عوامل خارجی، دلایل ذهنی و انگیزههایی نیز وجود دارند، ازجمله دشواری زندگی دیگران و مشاهده حجم طلاق و گسترش آن منجر به کاهش ازدواج در میان جوانان شده است. گرچه در کشور آمار رسمی طلاق بالا نیست، اما همین آمارهای فعلی هم قابل پذیرش نیست و بخش بسیاری از سرمایههای اجتماعی را هدر داده و انگیزه ازدواج و زندگی مشترک را در بین جوانان کاهش میدهد.
برخی فایده هزینه- ازدواج را باتوجه به تحول موقعیت زنان در جوامع امروزی مطرح می کنند. از این منظر پیشرفت احساسی، اجتماعی و اقتصادی خود را در شرایط ازدواج و تجرد مقایسه می کنندو در صورتی که هزینه آن را بیشتر ببیند از آن امتناع می ورزد، براساس این رویکرد کسانی ازدواج می کنند که با تشکیل خانواده بتوانند موقعیت خود را ارتقا دهند.
با مطرح شدن بحث ازدواج انگیزههای فردی و اجتماعی در کنار همدیگر قرار میگیرند، اصولا رفتارها و کنشهای اجتماعی نیاز به زیرساخت دارد که این زیر ساختها میتواند انگیزههای فردی و گروهی را دستکاری کرده و آن را کم و زیاد کند و امروزه در جامعه، ازدواج جوانان تحت متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و ارزشی- فرهنگی قرار میگیرد. مرتضی پدریان، جامعهشناس و استاد دانشگاه چنین اعتقادی دارد و توضیح می دهد: اگر از منظر اقتصادی نگاه کنیم ازدواج بار مالی بسیار بالایی دارد، به عنوان مثال برای ازدواج یک دختر باید حداقل ۳۵۰ میلیون تومان به منظور خرید جهیزیه هزینه کرد یا پسری برای رهن یک خانه معمولی باید حداقل صد میلیون تومان پیش هزینه و ماهیانه سه میلیون تومان اجاره پرداخت کند، عامل دیگر ارزش فرهنگی است، در حقیقت زمانی تأهل و پدر شدن به عنوان یک مرحله گذار اجتماعی و تبدیل شدن فرد به یک شخصیت ارزشمند بود، اما در حال حاضر این پدیده مفهوم گذشته را ندارد و توصیههایی که افراد به همدیگر دارند بیشتر توصیه پرهیز از تشکیل خانواده و ازدواج است!
این همه درحالی است که یکی از عوامل اصلی کاهش فرزندآوری، بالا رفتن میانگین سن ازدواج در جامعه است. صالح قاسمی، دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت مقاله ای را در این ارتباط ارائه کرده که نشان می دهد، بالا رفتن سن ازدواج خود معلول عوامل دیگری از قبیل فردگرایی، افزایش توقعات کاذب، رسوم غلط، فرزندسالاری و تغییر سبک زندگی است. امروزه به علت تقویت خانوادههای هستهای و برخی دشواریهای اقتصادی، متوسط سن ازدواج افزایش یافته است. بررسیهای آماری نشان میدهد که در ایران نیز میانگین سن ازدواج همین روند را دارد، با این تفاوت که این افزایش سن ازدواج در مورد زنان بیشتر است. در سرشماری سال ۹۰ میانگین سن ازدواج در مردان ۲۶/۷ و در زنان ۲۳/۴ سال بوده است و این ارقام در سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۲۸ سال برای مردان و ۲۴ سال برای زنان بوده و همچنان در حال افزایش است.
این پژوهش حاوی نکات متعددی است، از جمله اینکه در جامعه امروز ایران، سن ازدواج زنان به دلیل افزایش سطح تحصیلات دانشگاهی آنان رو به افزایش است. همچنین فشارهای اقتصادی محسوسی بر مردان وارد میشود مبنی بر اینکه قبل از ازدواج دارای شغل و مسکن پایدار و مشخصی باشند، در حالی که فرصتهای آنان برای دستیابی به این امکانات به دلیل ورود فزاینده افرادی که وارد بازار کار و مسکن در مناطق پرتراکم شهری میشوند، کاهش مییابد. همچنین از منظر فرهنگی و سبک زندگی نگرش عمومی نسبت به ازدواج دستخوش تغییرات جدی شده است به طوری که حتی خانوادههای سنتی دیگر ازدواج را تنها گزینه برای دخترانشان نمیدانند.
مشاوره های غلط مراکز مشاوره پیش از ازدواج و برخی از اطرافیان، شیوع روزافزون باورهای غلط و رسوم دست و پاگیر و برخی علل دیگر مزید علت تأخیر در ازدواج و بالا رفتن میانگین سن تشکیل خانواده شده است و طبیعی است که با بالا رفتن معدل سن ازدواج، فرصت باقیمانده از سنین باروری نیز کمتر خواهد بود و در نتیجه، بالا رفتن سن ازدواج به کاهش تعداد فرزندان یا همان نرخ باروری، کاهش بُعد خانوار و کاهش نرخ رشد جمعیت منجر خواهد شد که این تأثیر در بررسیهای آماری در دو دهه گذشته بهوضوح دیده میشود. البته صالح قاسمی براساس یافته های مجلات و ژورنالهایی مانند«B.M.J» » و یا «پَرِنس» از مجله های علمی معتبر و رفرنس های مهم پزشکی دنیا می گوید، «سنین بارداری ایمن و در واقع سنین باروری و قدرت باروری خانم ها از سن 17 سال آغاز می شود و در 19 سالگی به اوج آمادگی بارداری و باروری می رسد و این آمادگی بارداری تا سن 42 سالگی زن ادامه می یابد و این وضعیت تا این مقطع سنی تداوم می یابد و نکته حائز اهمیت اینجاست که بر اساس این یافته ها و تحقیقات یک زن 43-42ساله از بارداری منع نمی شود؛ فقط در صورت بارداری باید مراقبت های بیشتری از آنها به عمل بیاید.»
آنطور که قاسمی می گوید، برای آنکه خانم های زیر 19 سال و بالای 42سال از بارداری و فرزند آوری ناامید نشوند یک تعبیری در سراسر دنیا ایجاد و خلق شد که بسیار جالب توجه است و آن این است که فرزندان مادران کمتر از 19 سال و بالای 43 سال «گلدن بیبی» ، یا «بچه طلایی» نامیده شده اند. این تحقیقات می گوید ارزش گلدن بیبی ها نسبت به فرزندان عادی بیشتر است. چرا که این فرزندان به علت داشتن یک سری توانمندی ها از جمله توانایی های ذهنی و بازده هوشی، با ارزش و به اصطلاح طلایی محسوب شده و خوانده می شوند. اینها گزاره هایی است که از قضا آمارهای موالید سال 1400 به ما اعلام میکند. بنابراین نرخ رشد جمیعت در سال 1400 به هفت دهم درصد رسید که بخشی از این نرخ رشد متکی به موالید مادران زیر19 سال و بالای 45 سال است.
پژوهشی که از سوی دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت منتشر شده، نمایانگر این واقعیت است که هرم سنی کشورمان با سرعتی بالا به سمت پیری جمعیت حرکت میکند در حالی که میلیون ها جوان مجرد آماده ازدواج در حال عبور از سنین باروری و خروج از محاسبات مؤثر در افزایش جمعیت هستند. اگر مردان و زنان مطلقه را هم به این آمار اضافه کنیم با جمعیت زیادی مواجه میشویم که از چرخه فرزندآوری خارج شدهاند و این آمار قابل تأملی است که همچنان در حال افزایش است.
معضلی پیش روی برنامه ارتقای باروری در کشور
اگرچه صالح قاسمی پیش تر در گفت و گو با ما، مطرح کرده بود، «موضوع تجرد، چندان تأثیری بر مقوله جمعیت ندارد» اما طبق پژوهشی که به قلم او منتشر شده، سهم این مسئله در موضوع جمعیت پررنگ است: «با برنامهریزیهای کلان حاکمیتی، این جمعیت هم میتواند سر و سامان یابد و هم میتواند در افزایش جمعیت کشور نقش بسزایی داشته باشد. وجوداین میزان از دختر و پسر ازدواج نکرده و در حال عبور از سنین باروری، مهمترین معضل پیش روی برنامه ارتقای باروری در کشور است که با ورود مدبرانه دولت و نخبگان میتواند زمینهساز پیشگیری از خسارات بیشتر در از دست دادن آمار قابل توجهی از جوانان آماده ازدواج و باروری باشد.»
برآوردهای آماری دبیر مرکز مطالعات راهبردی جمعیت حاکی از آن است که در تمامی گروههای سنی بالای ۱۵ سال، حدود ۱۳ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر مجرد وجود دارد که این شامل افرادی می شود که یا هرگز ازدواج نکرده اند و یا ازدواج کرده اند و به دلایلی چون فوت همسر یا طلاق، مجرد هستند و به تنهایی زندگی میکنند. در سنین متعارف ازدواج، یعنی بازه سنی ۱۸ تا ۳۵ سال، ۹ میلیون و ۶۰۰ هزار مجرد داریم و میتوانم بگویم که در این میان ،نزدیک به ۳۴۰ هزار نفر هم به تجرد قطعی رسیده اند یعنی افرادی که سن ۵۰ سالگی را پشت سر میگذارند و هیچ تجربه ای از ازدواج ندارند که به آنها مجرد قطعی میگوییم چرا که سن تجرد قطعی ۵۰ سال است و باید گفت که این موضوع، بین خانمها بسیار بیشتر از آقایان است. آمار افراد در بازه سنی تجرد قطعی نشان می دهد که نزدیک به ۱۹۰ یا ۲۰۰ هزار خانم در سن تجرد قطعی هستند و در این میان، سهم آقایان هم از تجرد قطعی،حدود ۱۴۰ تا ۱۵۰ هزار نفر است که سن این افراد از50 سالگی عبور کرده و درواقع، تجربه ازدواج را ندارند.
آمار بالای مجردان، مشکل اصلی بحران جمعیت
پیمایش ارزشها و نگرشها نشانگر آن است که 88درصد جوانان تمایل به ازدواج دارند و این عدد به گفته مسعود عالمی، سرپرست مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور کوچک نیست. مطابق تحلیل عالمی، یکی از مشکلات اصلی بحران جمعیت در کشور تعداد بالای مجردان است:«شاخصی با عنوان نرخ باروری کل وجود دارد که معمولا هم این شاخص مطرح میشود و عددش1.7 است. معنی این شاخص اینگونه در نظرگرفته میشود که خانوادهها 1.7 فرزند میآورند. درحالی که اینطور نیست در مخرج این کسر زنان و دختران در سن باروری نوشته میشود.درحالی که ما از دختران انتظار فرزندآوری نداریم. شاخص دیگری به نام نرخ باروری نکاحی وجود دارد که در مخرج آن زنان متأهل آورده میشود و عدد آن 2.7 است .
یعنی خانوادههای ما به طور میانگین 2.7 فرزند میآورند. درنتیجه تمایل به فرزندآوری دارند. اما مسئله اصلی تعداد زیاد مجردان است.»
مخاطبان سیاستگذاری جمعیتی شامل مجردین، خانواده های نابارور، کسانی که سقط جنین میکنند و خانواده های تک فرزند و یا بدون فرزند هستند که مسعود عالمی تأکید می کند: برای هر کدام از این ها باید سیاست مشخصی را در نظر بگیریم. اگر میخواهیم سیاستگذاری موفق شود باید موانع از سر راه برداشته شود. جامعه تمایل به ازدواج و فرزندآوری دارد. اما باید موانع برداشته شود. در کنار موانع فرهنگی موانع اقتصادی بسیار به چشم میخورد و باید برای بحث اشتغال و مسکن راهحلی در نظر گرفته شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
اشتغال دانشبنیان؛ رؤیایی برای آینده دانشگاه
مصطفی هدایی
دانشگاه رفتن برای نسلهای دهه پنجاه و شصتیک آرزو و امری بود که برای دست یافتن به آن سالها باید فشار، استرس، رقابت فشرده و دوره نوجوانی و جوانی را صرف آن میکردند تا به یک موقعیت مناسب پس از فارغالتحصیلی دست پیدا کنند. زندگی نوجوانان ایرانی در سیستم آموزشوپرورش به نحوی پیش میرفت تا در انتها وارد یک رقابت سنگین و حیاتی شوند و آن نیز رقابت نهایی در کنکور سراسری بود که این نظام همچنان پابرجاست ولی بههیچوجه با دهههای قبل قابل قیاس نیست؛ اما چرا اکثر خانوادههای ایرانی اصرار به قبولی فرزندانشان در دانشگاهها داشتند؟
بنبست علم در دانشگاه
در دهه شصت شمسی، قریب بهاتفاق دانشگاهها دولتی بود و صندلیهای محدودی نیز برای چند میلیون دانشآموز فارغالتحصیل دبیرستانی در نظر گرفتهشده بود. همین امر باعث شد تا دانشگاه آزاد اسلامی، پیام نور، فنی حرفهای، کاردانش و غیرانتفاعی وارد گود شوند تا از کیک بزرگ آموزش، سهمی را با پذیرش پولی نصیب خود کنند. در دهه شصت و هفتاد، تقریبا تمامی فارغالتحصیلان دانشگاهی به استخدام درمیآمدند.
دولت بعد از انقلاب اسلامی، نهادها و سازمانهای جدیدی ایجاد کرده بود و نیازمند نیروی درسخوانده داشت. افزایش شمار شرکتهای خصوصی و نیمهخصوصی در دهه هفتاد که دولت سازندگی سکاندار بود، همچنان بازار را مساعد برای پذیرش خروجیهای دانشگاه کرده بود؛اما این روند در دهه هشتاد و نود بهتدریج با شیب ملایمی کاهشی شد. دانشگاهها نیز خود را با نیاز بازار وفق دادند و تحصیلات تکمیلی رشد چشمگیری پیدا کرد. اما در دهه نود مشخص بود که دانشگاهها دیگر دوران طلایی خود را گذراندهاند و دانشگاههای آموزشی هرچند پژوهش را در تحصیلات تکمیلی جدی گرفتند، بازهم میل به ورود دانشگاهها کاهش پیدا کرد.
در حال حاضر رقابت برای دانشگاهها تنها مختص به چند رشته خاص بهویژه در حوزه پزشکی شده است. برای فارغالتحصیلان دانشگاهی دیگر لزوما در بازار کاری وجود ندارد و دولت نیازی به نیروی جدید در ابعاد وسیع ندارد. وضعیت در سالهای اخیر بهقدری وخیم شده که در زمان انتخاب رشته، بخش قابلتوجهی از صندلیها در دانشگاهها خالی میماند و دانشگاههای شهریهای، این خطر را بیشتر از دولتیها احساس کردهاند.
دانشگاه آموزشی فلسفه وجودی خود را ازدستداده و ورود به دانشگاه دیگر لزوما به معنای شغل برای دانشجویان نیست.
در دو سو عدم رقابت به دانشگاه را میتوان بررسی کرد. در فرهنگ عمومی جامعه، دانشگاه رفتن دیگر جایگاه اجتماعی سابق را برای فرد ندارد و جلوه مدرک داشتن تا حد زیادی از بین رفته و جایگزین آن داشتن موقعیت اجتماعی مناسب با شغل خوب و پردرآمد، شده است. از سوی دیگر، دانشگاهها نیز خود را با نیاز روز جامعه پیش نبرده و از قافله عقبافتادهاند. مهارت داشتن و کسب درآمد از محیطهای دیگری غیر از دانشگاهها نیز حاصل میآید. برای نمونه یک آشپز ماهر، آرایشگر حرفهای یا یک تعمیرکار ماهر درآمد چندبرابری نسبت به یک کارمند دولتی میتواند داشته باشد. در زمانه کنونی روشهای بسیار متنوعی برای کسب درآمد ایجادشده است. حال بازار استارتاپ ها، دانشبنیانها و صاحبان ایده و مهارت پررونق است.
دانشگاههای نسل سوم و چهارم
ما در این مسیر چند نوع شغل یا کسبوکار داریم. کسبوکارهایی که نیاز به مهارتهای ویژه است و مشاغلی که بامهارت آموزی در چند دوره تخصصی حاصل میشوند. اینجاست که از چند دهه قبل دانشگاههای مطرح جهان
مسیر خود را تغییر دادند و دانشگاههای نسل سوم و چهارم به وجود آمدند.
دانشگاههایی در ردههای برتر جهانی قرار دارند که فارغالتحصیلان آن، صاحبان بزرگترین کسبوکارهای جهانی هستند. برخی از دانشگاهها به حدی در این مسیر پیشرفته عمل کردهاند که صندلیهای آنها برای سالیان آینده نیز رزرو شده؛ چراکه به ورودیهای خود تضمین میدهند زمانی که فارغالتحصیل میشوند، میتوانند کسبوکاری را راهاندازی کنند که دهها هزار دلار در ماه درآمد کسب کنند. این بستر، بسیاری را ترغیب میکند تا وارد محیط دانشگاه شوند.
دانشگاه کارآفرین و خلق کسبوکار از طریق دانش و علم، سبک جدیدی از علمآموزی را مهیا ساخته که علم ثروت آفرین میشود. حال مثال قدیمی علم بهتر است یا ثروت، به کنار رفته چراکه علم موجود در چنین دانشگاههایی بدون شک به ثروت میانجامد. متأسفانه درگذشته، نظام آموزشی کشور علم و ثروت را تبدیل به دوقطبی کرده بود و یکی را ارزش و دیگری را ضدارزش معرفی میکرد! سیستمی که راه را برای تفکر بیشتر و مبتنی بر ثروت آفرینی میبست و تنها علم را ماهیت ارزشآفرین معرفی میکرد و درویشان را ارج مینهاد!
راه نجات برای علم و دانشگاه
حال حاکمیت در جمهوری اسلامی با درک واقعیت موقعیت خطیر سیستم علمی کشور، نقشه راهی را تدوین کرده تا دانشگاهها و مراکز علمی از بنبست خارج شوند و در سالهای آینده تبدیل به موزه نشوند. علم و دانش میبایست به ثروت و خلق کار بیانجامد. غیرازاین هیچ راهی در برابر دانشگاهها وجود ندارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی که یک دهه سالها را با تمرکز بر اقتصاد نامگذاری کردهاند، امسال عنصر جدید دانشبنیان را نیز به موضوع اشتغال افزودهاند تا نشان دهند، اشتغال و کسبوکارهای جدید مبتنی بر علم و دانش نیاز کشور است و ریلگذاری مراکز علمی نیز میبایست بر همین اساس باشد. دانشگاهها میبایست تمامی فصول و واحدهای درسی خود را بازتعریف کنند. سیستم آموزشی باید زیرورو شود تا حاصل ورودی آنها، تبدیل به کسبوکار و شرکتهای دانشبنیان و کارآفرین شود. دانشجویان با ورود به محیط علمی میبایست تمامی مهارتهای لازم جهت راهاندازی کسبوکار خود را بیاموزند. کسبوکارهایی که مبتنی بر نیاز جامعه و حلکننده مسائل کشور باشند و دیگر شاهد نوشتن مقالات و پایاننامههایی نباشیم که در گوشه کتابخانه خاک خورده یا درنهایت تبدیل به خمیرکاغذ شوند. مسیر آینده ایران با چنین نقشه راهی قطعا روشن خواهد بود؛ چراکه جوانان ایرانی استعداد ذاتی در کسب علم و دانش داشته و اگر این استعداد در مسیر درست قرار گیرد، نتایج فوقالعادهای در اقتصاد ایران برجای خواهد گذاشت و استعداد ایرانی تبدیل به ثروت آفرینی بالایی خواهد شد که ایران را از منابع طبیعی مانند فروش نفت و گاز بینیاز خواهد ساخت.
دانشگاه رفتن برای نسلهای دهه پنجاه و شصتیک آرزو و امری بود که برای دست یافتن به آن سالها باید فشار، استرس، رقابت فشرده و دوره نوجوانی و جوانی را صرف آن میکردند تا به یک موقعیت مناسب پس از فارغالتحصیلی دست پیدا کنند. زندگی نوجوانان ایرانی در سیستم آموزشوپرورش به نحوی پیش میرفت تا در انتها وارد یک رقابت سنگین و حیاتی شوند و آن نیز رقابت نهایی در کنکور سراسری بود که این نظام همچنان پابرجاست ولی بههیچوجه با دهههای قبل قابل قیاس نیست؛ اما چرا اکثر خانوادههای ایرانی اصرار به قبولی فرزندانشان در دانشگاهها داشتند؟
بنبست علم در دانشگاه
در دهه شصت شمسی، قریب بهاتفاق دانشگاهها دولتی بود و صندلیهای محدودی نیز برای چند میلیون دانشآموز فارغالتحصیل دبیرستانی در نظر گرفتهشده بود. همین امر باعث شد تا دانشگاه آزاد اسلامی، پیام نور، فنی حرفهای، کاردانش و غیرانتفاعی وارد گود شوند تا از کیک بزرگ آموزش، سهمی را با پذیرش پولی نصیب خود کنند. در دهه شصت و هفتاد، تقریبا تمامی فارغالتحصیلان دانشگاهی به استخدام درمیآمدند.
دولت بعد از انقلاب اسلامی، نهادها و سازمانهای جدیدی ایجاد کرده بود و نیازمند نیروی درسخوانده داشت. افزایش شمار شرکتهای خصوصی و نیمهخصوصی در دهه هفتاد که دولت سازندگی سکاندار بود، همچنان بازار را مساعد برای پذیرش خروجیهای دانشگاه کرده بود؛اما این روند در دهه هشتاد و نود بهتدریج با شیب ملایمی کاهشی شد. دانشگاهها نیز خود را با نیاز بازار وفق دادند و تحصیلات تکمیلی رشد چشمگیری پیدا کرد. اما در دهه نود مشخص بود که دانشگاهها دیگر دوران طلایی خود را گذراندهاند و دانشگاههای آموزشی هرچند پژوهش را در تحصیلات تکمیلی جدی گرفتند، بازهم میل به ورود دانشگاهها کاهش پیدا کرد.
در حال حاضر رقابت برای دانشگاهها تنها مختص به چند رشته خاص بهویژه در حوزه پزشکی شده است. برای فارغالتحصیلان دانشگاهی دیگر لزوما در بازار کاری وجود ندارد و دولت نیازی به نیروی جدید در ابعاد وسیع ندارد. وضعیت در سالهای اخیر بهقدری وخیم شده که در زمان انتخاب رشته، بخش قابلتوجهی از صندلیها در دانشگاهها خالی میماند و دانشگاههای شهریهای، این خطر را بیشتر از دولتیها احساس کردهاند.
دانشگاه آموزشی فلسفه وجودی خود را ازدستداده و ورود به دانشگاه دیگر لزوما به معنای شغل برای دانشجویان نیست.
در دو سو عدم رقابت به دانشگاه را میتوان بررسی کرد. در فرهنگ عمومی جامعه، دانشگاه رفتن دیگر جایگاه اجتماعی سابق را برای فرد ندارد و جلوه مدرک داشتن تا حد زیادی از بین رفته و جایگزین آن داشتن موقعیت اجتماعی مناسب با شغل خوب و پردرآمد، شده است. از سوی دیگر، دانشگاهها نیز خود را با نیاز روز جامعه پیش نبرده و از قافله عقبافتادهاند. مهارت داشتن و کسب درآمد از محیطهای دیگری غیر از دانشگاهها نیز حاصل میآید. برای نمونه یک آشپز ماهر، آرایشگر حرفهای یا یک تعمیرکار ماهر درآمد چندبرابری نسبت به یک کارمند دولتی میتواند داشته باشد. در زمانه کنونی روشهای بسیار متنوعی برای کسب درآمد ایجادشده است. حال بازار استارتاپ ها، دانشبنیانها و صاحبان ایده و مهارت پررونق است.
دانشگاههای نسل سوم و چهارم
ما در این مسیر چند نوع شغل یا کسبوکار داریم. کسبوکارهایی که نیاز به مهارتهای ویژه است و مشاغلی که بامهارت آموزی در چند دوره تخصصی حاصل میشوند. اینجاست که از چند دهه قبل دانشگاههای مطرح جهان
مسیر خود را تغییر دادند و دانشگاههای نسل سوم و چهارم به وجود آمدند.
دانشگاههایی در ردههای برتر جهانی قرار دارند که فارغالتحصیلان آن، صاحبان بزرگترین کسبوکارهای جهانی هستند. برخی از دانشگاهها به حدی در این مسیر پیشرفته عمل کردهاند که صندلیهای آنها برای سالیان آینده نیز رزرو شده؛ چراکه به ورودیهای خود تضمین میدهند زمانی که فارغالتحصیل میشوند، میتوانند کسبوکاری را راهاندازی کنند که دهها هزار دلار در ماه درآمد کسب کنند. این بستر، بسیاری را ترغیب میکند تا وارد محیط دانشگاه شوند.
دانشگاه کارآفرین و خلق کسبوکار از طریق دانش و علم، سبک جدیدی از علمآموزی را مهیا ساخته که علم ثروت آفرین میشود. حال مثال قدیمی علم بهتر است یا ثروت، به کنار رفته چراکه علم موجود در چنین دانشگاههایی بدون شک به ثروت میانجامد. متأسفانه درگذشته، نظام آموزشی کشور علم و ثروت را تبدیل به دوقطبی کرده بود و یکی را ارزش و دیگری را ضدارزش معرفی میکرد! سیستمی که راه را برای تفکر بیشتر و مبتنی بر ثروت آفرینی میبست و تنها علم را ماهیت ارزشآفرین معرفی میکرد و درویشان را ارج مینهاد!
راه نجات برای علم و دانشگاه
حال حاکمیت در جمهوری اسلامی با درک واقعیت موقعیت خطیر سیستم علمی کشور، نقشه راهی را تدوین کرده تا دانشگاهها و مراکز علمی از بنبست خارج شوند و در سالهای آینده تبدیل به موزه نشوند. علم و دانش میبایست به ثروت و خلق کار بیانجامد. غیرازاین هیچ راهی در برابر دانشگاهها وجود ندارد. رهبر معظم انقلاب اسلامی که یک دهه سالها را با تمرکز بر اقتصاد نامگذاری کردهاند، امسال عنصر جدید دانشبنیان را نیز به موضوع اشتغال افزودهاند تا نشان دهند، اشتغال و کسبوکارهای جدید مبتنی بر علم و دانش نیاز کشور است و ریلگذاری مراکز علمی نیز میبایست بر همین اساس باشد. دانشگاهها میبایست تمامی فصول و واحدهای درسی خود را بازتعریف کنند. سیستم آموزشی باید زیرورو شود تا حاصل ورودی آنها، تبدیل به کسبوکار و شرکتهای دانشبنیان و کارآفرین شود. دانشجویان با ورود به محیط علمی میبایست تمامی مهارتهای لازم جهت راهاندازی کسبوکار خود را بیاموزند. کسبوکارهایی که مبتنی بر نیاز جامعه و حلکننده مسائل کشور باشند و دیگر شاهد نوشتن مقالات و پایاننامههایی نباشیم که در گوشه کتابخانه خاک خورده یا درنهایت تبدیل به خمیرکاغذ شوند. مسیر آینده ایران با چنین نقشه راهی قطعا روشن خواهد بود؛ چراکه جوانان ایرانی استعداد ذاتی در کسب علم و دانش داشته و اگر این استعداد در مسیر درست قرار گیرد، نتایج فوقالعادهای در اقتصاد ایران برجای خواهد گذاشت و استعداد ایرانی تبدیل به ثروت آفرینی بالایی خواهد شد که ایران را از منابع طبیعی مانند فروش نفت و گاز بینیاز خواهد ساخت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
صدرا و فلسفهای خیزشآفرین
جواد شاملو
ما ، در سرزمین کهنی زندگی میکنیم. سرزمینی کهن، که نگرانیهای کهنی هم در دل خود دارد و خواهد داشت. یک موقعیت جغرافیای مناسب برای زندگی، در شاهراه جهان که بهترین نقطه برای تجارت است اما زمینهای خشک فراوانی هم دارد و همین موقعیت شاهراهی، باعث شده عرصه تاخت و تاز دشمنان بسیاری هم قرار گرفته باشد. دغدغه معیشت که از کمبود آب سرچشمه میگیرد؛ از دیرباز دل ساکنان این زمین را میلرزانده. جشنها، غارنگارهها و رسوم ساکنان این فلات همه متوجه باران باریدن و برداشت فراوان محصول بوده است. دشمن نیز بلایی است که سایهاش همواره سنگینی میکند. داریوش، در جملات معروفش از خدا میخواهد این سرزمین از سه بلا در امان باشد: خشکسالی، دشمن و دروغ. این سه طلب، طبعا برآمده از سه خلاء، سه تهدید و سه چالشی است که در ایران زمان داریوش هم حس میشده و امروز هم اگر بنگریم؛ میبینیم کشور ما هنوز از این سه رنج میبرد. فقدان آب، تهدید و فشار دشمن و نفاق و خیانت داخلی. آب که نباشد، تولید و فناوری سخت میشود. کشاورزی محدود میشود و اقتصاد کشور بر محور تجارتی میگردد که مبنایش تولید نیست. آب که نباشد، کشور همواره ترسان است. دشمن هم همواره بقای آن را تهدید میکند. چندین سال پس از داریوش، اسکندر خاک ایران را به توبره کشید و سلسله سلوکیان را پدید آورد. در عصر ساسانیان نبرد دمادم با رومیان نفس ایران را گرفت و چندصد سال بعد حمله ویرانگر مغولها رخ داد تا بر همگان ثابت شود ترس داریوش از خطر دشمن بی جا نبوده است. نفاق و خیانت هم که گویی از دو هزار سال پیش در این خطه –همچون هر خطه انسانی دیگری- سابقه داشته و مردمان پاک و سختکوش آن را آزار میداده است. وقتی شاه باکفایتی چون داریوش از دروغ گلایه دارد؛ باید دانست این دروغ، معنای بسیار گستردهتری از معنای امروزین این کلمه دارد. این دروغ احتمالا به معنای هرگونه خیانتی است که کارگزاران حکومت در امانت مسئولیت میکنند. این دروغ به معنای اختلاس است، به معنای زد و بند است، به معنای کمکاری است، به معنای «کار نمایشی» است و به معنای فساد است. داریوش احتمالا میداند دروغ اگر در کارگزاران رواج یابد، در میان مردم صدبرابر رواج خواهد یافت و بندهای جامعه به این ترتیب از هم خواهد گسلید.
خلاصه، انسان ایرانی همواره با مسئله بقا درگیر بوده و هیچ گاه با خیال راحت نزیسته است. در سرزمینی همچون ایران زیستن در کنار مواهب، مشکلات فراوانی هم دارد که باعث میشود انسان برآمده از این خطه همواره در تکاپوی راهی برای زنده ماندن باشد و به بیانی، به حداقلها کفایت کند. این خصیصه، باعث نوعی انفعال در ذهن ایرانی میشود. البته ترس دائمی از نابودی وجه مثبتی هم دارد و آن رواج معنویت، عرفان و نگاه به آسمان برای امداد غیبی و ایزدی و رحمت خداوندی است. عرفانی که در ایران سابقهای طولانی دارد. عرفان، پدیدهای است به خودی خود مثبت، بستگی دارد که از آن به عنوان پشتوانهای گرم برای حرکت و تلاش استفاده کنیم، یا به عنوان گوشهای گرم و امن برای کناره گرفتن و انفعال. این دو رویکرد هر دو در تاریخ ایران سابقه دارد. یعنی در تاریخ همواره گروهی به انفعال و تلاش برای حفظ بقای سرزمین دعوت کردهاند و گروهی به تکاپو و پیشرفت و رسیدن به تمدن و شکوفایی. این دو نیروی متعارض، همواره در تاریخ ما با یکدیگر در جدالاند و در تمام عرصهها نیز دیده میشوند. در عرصه سیاست، به سازش، دوستی با دنیا، ترس از جنگ، حفظ بقا و عدم ماجراجویی را پیشنهاد میکنند. در فقه، اخباریگری، عدم اجتهاد و اکتفا به احادیث و قرآن را پیشنهاد میکنند. در اندیشه، دوری از فلسفه، اکتفا به تعبد و ایمانگرایی و پرهیز از پرسشگری و دوری از هرگونه پرسش، شک و تردید را مفید میداند. در مدیریت، حذف صداهای مخالف، یکپارچهسازی و یکرنگ کردن افراد و جریانها و رویکرد امنیتی را اتخاذ میکند. در موسیقی، جریانی را به وجود میآورد بیتحرک و درونگرا که تنها موسیقی اصیل را تنها در آواز پی میجوید و خلاقیت را در آن بر نمیتابد. در بحث انتظار، رویکرد انجمن حجتیه را پدید میآورد. در هر حوزهای که نگاه کنیم، با دو جریان طرفیم که یکی محافظهکار، ترسزده، دستبهعصا، منفعل و متحجر است و گروه دیگر متهور، حماسهگرا، فعال، پرسشگر و در یک کلام انقلابی.
باید توجه شود ما در این مقام، در پی آن نیستیم که بگوییم کدام رویکرد مطلقا درست است. هیچکدام از این دو رویکرد، مطلقا درست نیست بلکه بستگی به اقتضاهای گوناگون دارد. یک جا نوبت انفعال است و جایی گاه انقلاب. مشکل نیز دقیقا جایی است که این رویکردها مطلقا اتخاذ میگردند و مبنایش ترس و وادادگی است نه عقلانیت و تدبیر.
این مقدمه طولانی از این جهت آورده شد که بگوییم رویکردی که در آن حرکت و خیزش و عدم انفعال نهفته باشد، چه اندازه در این سرزمین قیمت دارد. عوامل متعددی روحیه ایرانی را به سمت بیتحرکی و انفعال سوق داد که یکی از مهمترینشان حمله مغولها بود. این حمله، روحیه جمعی و ملی ایرانیان را ویران کرد و در سایه هرج و مرج، غارت، بیقانونی، زورگویی و استیلای بیگانگان بر کشور، کودک ترسان اندیشه ایران به آغوش مادر دیرینه خود، یعنی عرفان خمود و خموش پناه برد. این وضعیت تا عصر صفوی ادامه داشت. با روی کار آمدن صفویان و تلاشهای شاه طهماسب و شاه عباس صفوی در ایجاد تفوق سیاسی در کشور و برقراری امنیت، همچنین با بها دادن به هنر و علم و فلسفه، روحیه فعال و پیشروی تفکر ایرانی سر برآورد.
یکی از جلوههای این تفکر فعال و انقلابی، فلسفه ملاصدرا یا همان حکمت متعالیه است. دین اسلام، بارها ایرانیان را به استفاده از استعدادهای فکری و ذاتی خود واداشته است که ثمرهاش پدید آمدن طیف وسیعی از دانشمندان مسلمان شد و برداشت فلسفی ملاصدرا از اسلام نیز یکی از اندیشههای پیشرویی است که به مدد اسلام به انسان ایرانی عرضه شد. این اندیشه برای حرکت و تکامل، مبنای فلسفی و الهی بسیار قدرتمندی ایجاد کرده و بر پایه مسائلی همچون تشکیک وجود و حرکت جوهری، حرکت به سمت منبع کمال را یک ضرورت عنوان میکند. بر مبنای این فلسفه، جهان نه ایستاست و نه رو به زوال، بلکه جهان به سوی منبع کمال در حال حرکت است و دائم از نور ربانی روشنتر میشود و همزمان با این حرکت، باطل هم مدام تاریکتر میگردد تا جایی که این دو به اوج تعارض با یکدیگر برسند. بر مبنای این اندیشه، قرار نیست منجی الهی به سراغ ما بیاید، قرار است ما به او برسیم و جهان را تا حد ظهور او، نورانی گردانیم. طبعا همزمان با اوج گیری درخشش یک نور، تاریکی اطراف آن هم غلیظتر می شود تا جایی که با نصرت خداوند، نور به طور کامل بر تاریکی غلبه یابد. پس اگر شنیدهایم در زمان ظهور ظلم و جور به اوج خود رسیده، باید بدانیم دلیلش این است که در آن زمان ظهور حق هم به اوج خود رسیده؛ و الا اگر حق فعال و در حال درخشش نباشد، تاریکی چه چیز را احاطه میگرداند؟ این ترجمانی است از بیان نورانی قرآن که «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
در اندیشه صدرا مفهوم انقلابی دیگری هم به چشم میخورد که عبارت است از اسفار اربعه. بر مبنای نظریه اسفار، سالک إلی الله از میان خلق رخت میبندد و به سمت حق میشتابد. سپس در اسما و صفات خدا میپوید تا باده از جام تجلی صفاتش دهند و در نهایت دوباره به میان خلق باز میگردد در حالی که حق را درون سینه دارد و مرتبهای از نبوت که در امتداد نبوت حضرت ختم رسالت است را بر عهده میگیرد. این اندیشه، عرفان را از گوشهنشینی و خلقگریزی دائمی مبرا میگرداند و عرفانی مسئولانه و پیامبرانه و رسالتمند را مطرح میکند. نمونه این عارف، حضرت امام خمینی رحمت الله علیه است که رهبر انقلاب در مورد او میفرمایند: «امام رضوان اللَّه علیه چکیده و زبده مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه فلسفیاش، در زمینه عرفان هم همینجور است». انقلاب اسلامی ایران، مدیون سیر فی الخلق بالحق حضرت امام و همچنین حرکت جوهری مردم به سمت اقامه دین خدا است که شهید آوینی آن را مصداقی از توبه بشریت میداند.
امروز که با سخت شدن شرایط، بسیاری از ما میل به انفعال و سر رسیدن یک منجی از ناکجاآباد عالم غیب را میکشیم؛ باید بدانیم هرچه تاریکی غلیظتر شود یعنی به خیمه نور نزدیکتر شدهایم و تنها بیشتر دویدن ما است که میتواند ما را به رحمت و نصرت الهی نزدیکتر گرداند.
ما ، در سرزمین کهنی زندگی میکنیم. سرزمینی کهن، که نگرانیهای کهنی هم در دل خود دارد و خواهد داشت. یک موقعیت جغرافیای مناسب برای زندگی، در شاهراه جهان که بهترین نقطه برای تجارت است اما زمینهای خشک فراوانی هم دارد و همین موقعیت شاهراهی، باعث شده عرصه تاخت و تاز دشمنان بسیاری هم قرار گرفته باشد. دغدغه معیشت که از کمبود آب سرچشمه میگیرد؛ از دیرباز دل ساکنان این زمین را میلرزانده. جشنها، غارنگارهها و رسوم ساکنان این فلات همه متوجه باران باریدن و برداشت فراوان محصول بوده است. دشمن نیز بلایی است که سایهاش همواره سنگینی میکند. داریوش، در جملات معروفش از خدا میخواهد این سرزمین از سه بلا در امان باشد: خشکسالی، دشمن و دروغ. این سه طلب، طبعا برآمده از سه خلاء، سه تهدید و سه چالشی است که در ایران زمان داریوش هم حس میشده و امروز هم اگر بنگریم؛ میبینیم کشور ما هنوز از این سه رنج میبرد. فقدان آب، تهدید و فشار دشمن و نفاق و خیانت داخلی. آب که نباشد، تولید و فناوری سخت میشود. کشاورزی محدود میشود و اقتصاد کشور بر محور تجارتی میگردد که مبنایش تولید نیست. آب که نباشد، کشور همواره ترسان است. دشمن هم همواره بقای آن را تهدید میکند. چندین سال پس از داریوش، اسکندر خاک ایران را به توبره کشید و سلسله سلوکیان را پدید آورد. در عصر ساسانیان نبرد دمادم با رومیان نفس ایران را گرفت و چندصد سال بعد حمله ویرانگر مغولها رخ داد تا بر همگان ثابت شود ترس داریوش از خطر دشمن بی جا نبوده است. نفاق و خیانت هم که گویی از دو هزار سال پیش در این خطه –همچون هر خطه انسانی دیگری- سابقه داشته و مردمان پاک و سختکوش آن را آزار میداده است. وقتی شاه باکفایتی چون داریوش از دروغ گلایه دارد؛ باید دانست این دروغ، معنای بسیار گستردهتری از معنای امروزین این کلمه دارد. این دروغ احتمالا به معنای هرگونه خیانتی است که کارگزاران حکومت در امانت مسئولیت میکنند. این دروغ به معنای اختلاس است، به معنای زد و بند است، به معنای کمکاری است، به معنای «کار نمایشی» است و به معنای فساد است. داریوش احتمالا میداند دروغ اگر در کارگزاران رواج یابد، در میان مردم صدبرابر رواج خواهد یافت و بندهای جامعه به این ترتیب از هم خواهد گسلید.
خلاصه، انسان ایرانی همواره با مسئله بقا درگیر بوده و هیچ گاه با خیال راحت نزیسته است. در سرزمینی همچون ایران زیستن در کنار مواهب، مشکلات فراوانی هم دارد که باعث میشود انسان برآمده از این خطه همواره در تکاپوی راهی برای زنده ماندن باشد و به بیانی، به حداقلها کفایت کند. این خصیصه، باعث نوعی انفعال در ذهن ایرانی میشود. البته ترس دائمی از نابودی وجه مثبتی هم دارد و آن رواج معنویت، عرفان و نگاه به آسمان برای امداد غیبی و ایزدی و رحمت خداوندی است. عرفانی که در ایران سابقهای طولانی دارد. عرفان، پدیدهای است به خودی خود مثبت، بستگی دارد که از آن به عنوان پشتوانهای گرم برای حرکت و تلاش استفاده کنیم، یا به عنوان گوشهای گرم و امن برای کناره گرفتن و انفعال. این دو رویکرد هر دو در تاریخ ایران سابقه دارد. یعنی در تاریخ همواره گروهی به انفعال و تلاش برای حفظ بقای سرزمین دعوت کردهاند و گروهی به تکاپو و پیشرفت و رسیدن به تمدن و شکوفایی. این دو نیروی متعارض، همواره در تاریخ ما با یکدیگر در جدالاند و در تمام عرصهها نیز دیده میشوند. در عرصه سیاست، به سازش، دوستی با دنیا، ترس از جنگ، حفظ بقا و عدم ماجراجویی را پیشنهاد میکنند. در فقه، اخباریگری، عدم اجتهاد و اکتفا به احادیث و قرآن را پیشنهاد میکنند. در اندیشه، دوری از فلسفه، اکتفا به تعبد و ایمانگرایی و پرهیز از پرسشگری و دوری از هرگونه پرسش، شک و تردید را مفید میداند. در مدیریت، حذف صداهای مخالف، یکپارچهسازی و یکرنگ کردن افراد و جریانها و رویکرد امنیتی را اتخاذ میکند. در موسیقی، جریانی را به وجود میآورد بیتحرک و درونگرا که تنها موسیقی اصیل را تنها در آواز پی میجوید و خلاقیت را در آن بر نمیتابد. در بحث انتظار، رویکرد انجمن حجتیه را پدید میآورد. در هر حوزهای که نگاه کنیم، با دو جریان طرفیم که یکی محافظهکار، ترسزده، دستبهعصا، منفعل و متحجر است و گروه دیگر متهور، حماسهگرا، فعال، پرسشگر و در یک کلام انقلابی.
باید توجه شود ما در این مقام، در پی آن نیستیم که بگوییم کدام رویکرد مطلقا درست است. هیچکدام از این دو رویکرد، مطلقا درست نیست بلکه بستگی به اقتضاهای گوناگون دارد. یک جا نوبت انفعال است و جایی گاه انقلاب. مشکل نیز دقیقا جایی است که این رویکردها مطلقا اتخاذ میگردند و مبنایش ترس و وادادگی است نه عقلانیت و تدبیر.
این مقدمه طولانی از این جهت آورده شد که بگوییم رویکردی که در آن حرکت و خیزش و عدم انفعال نهفته باشد، چه اندازه در این سرزمین قیمت دارد. عوامل متعددی روحیه ایرانی را به سمت بیتحرکی و انفعال سوق داد که یکی از مهمترینشان حمله مغولها بود. این حمله، روحیه جمعی و ملی ایرانیان را ویران کرد و در سایه هرج و مرج، غارت، بیقانونی، زورگویی و استیلای بیگانگان بر کشور، کودک ترسان اندیشه ایران به آغوش مادر دیرینه خود، یعنی عرفان خمود و خموش پناه برد. این وضعیت تا عصر صفوی ادامه داشت. با روی کار آمدن صفویان و تلاشهای شاه طهماسب و شاه عباس صفوی در ایجاد تفوق سیاسی در کشور و برقراری امنیت، همچنین با بها دادن به هنر و علم و فلسفه، روحیه فعال و پیشروی تفکر ایرانی سر برآورد.
یکی از جلوههای این تفکر فعال و انقلابی، فلسفه ملاصدرا یا همان حکمت متعالیه است. دین اسلام، بارها ایرانیان را به استفاده از استعدادهای فکری و ذاتی خود واداشته است که ثمرهاش پدید آمدن طیف وسیعی از دانشمندان مسلمان شد و برداشت فلسفی ملاصدرا از اسلام نیز یکی از اندیشههای پیشرویی است که به مدد اسلام به انسان ایرانی عرضه شد. این اندیشه برای حرکت و تکامل، مبنای فلسفی و الهی بسیار قدرتمندی ایجاد کرده و بر پایه مسائلی همچون تشکیک وجود و حرکت جوهری، حرکت به سمت منبع کمال را یک ضرورت عنوان میکند. بر مبنای این فلسفه، جهان نه ایستاست و نه رو به زوال، بلکه جهان به سوی منبع کمال در حال حرکت است و دائم از نور ربانی روشنتر میشود و همزمان با این حرکت، باطل هم مدام تاریکتر میگردد تا جایی که این دو به اوج تعارض با یکدیگر برسند. بر مبنای این اندیشه، قرار نیست منجی الهی به سراغ ما بیاید، قرار است ما به او برسیم و جهان را تا حد ظهور او، نورانی گردانیم. طبعا همزمان با اوج گیری درخشش یک نور، تاریکی اطراف آن هم غلیظتر می شود تا جایی که با نصرت خداوند، نور به طور کامل بر تاریکی غلبه یابد. پس اگر شنیدهایم در زمان ظهور ظلم و جور به اوج خود رسیده، باید بدانیم دلیلش این است که در آن زمان ظهور حق هم به اوج خود رسیده؛ و الا اگر حق فعال و در حال درخشش نباشد، تاریکی چه چیز را احاطه میگرداند؟ این ترجمانی است از بیان نورانی قرآن که «إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ».
در اندیشه صدرا مفهوم انقلابی دیگری هم به چشم میخورد که عبارت است از اسفار اربعه. بر مبنای نظریه اسفار، سالک إلی الله از میان خلق رخت میبندد و به سمت حق میشتابد. سپس در اسما و صفات خدا میپوید تا باده از جام تجلی صفاتش دهند و در نهایت دوباره به میان خلق باز میگردد در حالی که حق را درون سینه دارد و مرتبهای از نبوت که در امتداد نبوت حضرت ختم رسالت است را بر عهده میگیرد. این اندیشه، عرفان را از گوشهنشینی و خلقگریزی دائمی مبرا میگرداند و عرفانی مسئولانه و پیامبرانه و رسالتمند را مطرح میکند. نمونه این عارف، حضرت امام خمینی رحمت الله علیه است که رهبر انقلاب در مورد او میفرمایند: «امام رضوان اللَّه علیه چکیده و زبده مکتب ملاصدراست؛ نه فقط در زمینه فلسفیاش، در زمینه عرفان هم همینجور است». انقلاب اسلامی ایران، مدیون سیر فی الخلق بالحق حضرت امام و همچنین حرکت جوهری مردم به سمت اقامه دین خدا است که شهید آوینی آن را مصداقی از توبه بشریت میداند.
امروز که با سخت شدن شرایط، بسیاری از ما میل به انفعال و سر رسیدن یک منجی از ناکجاآباد عالم غیب را میکشیم؛ باید بدانیم هرچه تاریکی غلیظتر شود یعنی به خیمه نور نزدیکتر شدهایم و تنها بیشتر دویدن ما است که میتواند ما را به رحمت و نصرت الهی نزدیکتر گرداند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 21
قطار دیپلماسی در ایستگاه مسقط
گروه سیاسی
خلاصه شدن روابط جمهوری اسلامی با جهان به چند کشور و سرزمین خاص، دیپلماسی ایران را محدود به مذاکرات برجام و احیای آن کرده بود. دولت سیزدهم از ابتدای آغاز کار در چرخشی محسوس بر روابطی گسترده و عزتمندانه با تمام جهان، به ویژه همسایگان تأکید کرد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم پس از آن که از مرداد ۱۴۰۰ رسما ریاست قوه مجریه را در دست گرفت، تاکنون در تماسهای تلفنی مکرر و حضور در کشورهای دیگر و استقبال از هیئتهای آن ها جهش خوبی را در دیپلماسی ایران شکل داده است.
رئیسی در آغاز ریاست جمهوری خود اعلام کرد که وی سیاست منطقهای، که مبتنی بر تقویت روابط با تمامی همسایگان و همچنین قدرتهای شرقی به همراه اروپاییها را در اولویت برنامههای دولت خود قرار داده است.نقطه شروع افتخارات دولت رئیسی در عرصه دیپلماسی، عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری های شانگهای بود. در پایان بیست و یکمین نشست سران سازمان شانگهای که در روزهای ۲۵ و ۲۶ شهریورماه در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد، سران هشت کشور عضو اصلی سازمان، نظر موافق خود را با تبدیل عضویت جمهوری اسلامی ایران از عضو ناظر به عضو اصلی اعلام و اسناد مربوط به آن را امضا کردند.عضویت دائم ایران در این سازمان یک مزیت و فرصت مغتنمی که در ارتباط با منافع آن برای ایران باید گفت که تغییر جایگاه میتواند نقطه آغاز استراتژی عملگرایانه دولت رئیسی در نگاه به شرق و همسایگان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد.
حضور ایران به عنوان عضو دائم در این سازمان با توجه به فعالیتها و همکاریهای گسترده اعضای آن در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، بازرگانی، پولی-بانکی، انرژی و فرهنگی، فضای مناسبتری را برای تعاملات بینالمللی کشورمان فراهم خواهدآورد.
دولت رئیسی همچنان مسئله امضای قراردادهای همکاری طولانی مدت با روسیه و چین را دنبال کرده است. در همین رابطه ابراهیم رئیسی سفری به روسیه داشت و همچنین حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه نیز به چین سفر کرد که هدف هر دو این دیدارها، تقویت روابط و رساندن آنها به سطحی جدید بود.
سیاست بهبود و تقویت روابط با همسایگان
همواره کشورهای همسایه افغانستان بهویژه ایران در دورههای مختلف بهخصوص هنگامی که بحرانهایی در این کشور جنگزده بروز کرده، نشستهایی را برای هماهنگیهای بیشتر برگزار کردهاند تا مواضع و نوع رویکرد جمعی نسبت به این تحولات مورد بررسی قرار گیرد.از زمانی که دولت افغانستان سقوط کرد و طالبان قدرت را در این کشور بهدست گرفت، بار دیگر ضرورت برگزاری اجلاسی از این دست از سوی کشورهای همجوار احساس شد که نشست تهران در این راستا قابل ارزیابی است.در ادامه نشستهای سهگانه مسکو پیرامون بررسی تحولات افغانستان، دومین دور نشست وزیران امور خارجه همسایگان افغانستان ۵ آبانماه در وزارت امور خارجه با حضور «محمد مخبر» معاون اول رئیسجمهوری، «حسین امیر عبداللهیان» وزیر امور خارجه و وزیران امور خارجه ازبکستان، چین، ترکمنستان، تاجیکستان و پاکستان برگزار شد. در این نشست، وزیران امور خارجه چین و روسیه و نیز «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل به صورت مجازی شرکت داشتند.
در جریان این نشست، وزیران امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان بر اهمیت شنیدن صدا و خواسته مردم این کشور از سوی جامعه بینالمللی تاکید کردند و خواستار آن شدند که گروه حاکم بر افغانستان به تعهدات خود در مقابل خواستههای مردم و انتظارات جامعه بینالملل عمل کنند.
در ادامه سیاست بهبود و تقویت روابط با همسایگان، می توان به دیدار شاهین مصطفی اف، معاون نخست وزیر جمهوری آذربایجان با ابراهیم رئیسی اشاره کرد. مصطفی اف در این نشست ضمن اشاره به دیدار ابراهیم رئیسی و الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، گفت: دیدار شما با آقای علی اف در عشق آباد (پایتخت ترکمنستان) دیداری تاریخی بود و صفحات جدیدی را در تاریخ روابط بین دو کشور گشوده است.
در دولت سیزدهم یکی دیگر از کشورهای هدف دیپلماسی، هند بوده است. که صحبت تلفنی وزیرامورخارجه ایران با همتای هندی خود در روز جمعه بیانگر این حقیقت است.
وزیر امور خارجه ایران در این تماس اعلام کرد که همکاری بین دو کشور جهت تقویت روابط در همه زمینهها و همچنین تعامل و مشورت در قبال مسائل منطقهای و جهانی در بین موضوعات روابط رو به رشد دو کشور قرار دارند.
جایشانکار نیز به نوبه خود به سطح خوب همکاریهای بین دو کشور اشاره و ابراز امیدواری کرد که این روابط در حوزههای مختلف بیشتر تقویت گردد.
افزون بر آنچه بیان شد، حضور فعال ایران در اجلاس سران اقتصادی اکو و ایجاد زمینه توسعه روابط اقتصادی با کشورهای عضو، امضای قرارداد سوآپ گازی سهجانبه با ترکمنستان و آذربایجان، انجام توافقهای ترانزیتی با کشورهای پاکستان، آذربایجان، قرقیزستان، ترکمنستان و آذربایجان نیز از دیگر اقدامات دولت سیزدهم در حوزه دیپلماسی فعال سیاست خارجی است.
علاوه بر موارد اشاره شده، اقدامات دیگری مانند تدوین پروژه های متنوع دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای هدف، حمایت از جبهه مقاومت و ارتقای قدرت و نفوذ منطقهای ایران نیز همواره در دستورکار دولت سیزدهم قرار داشتهاست.
تقویت همکاری با کشورهای آمریکای لاتین
نگاه مثبت و متقابل ایران و کشورهای آمریکای لاتین از همان روز نخست پیروزی رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری مشخص بود. رهبران کشورهای آمریکای لاتین از جمله رئیسانجمهوری ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه در کنار دیگر مقامهای جهانی، پیروزی رئیسی را تبریک گفتند و نسبت به گسترش مناسبات دولتهای متبوع خود با تهران ابراز امیدواری کردند.
حوزههای همکاری با کشورهای آمریکای لاتین را می توان با توجه به نیاز آن منطقه به انرژی (به ویژه نفت و گاز)، صنایع تولید مواد غذایی و مواد شیمیایی و شوینده، عمران، ساخت سد، تولید برق و انرژهای برقآبی، ساخت مسکن، معادن و فلزات، خدمات مستشاری، آموزش و مهارت افزایی، کشاورزی صنعتی و سنتی، دامداری سنتی و صنعتی، تامین و توزیع سبد غذایی، بهداشت و درمان بهویژه دارو و خدمات درمانگاهی، تکنولوژیهای تک و نانوتکنولوژی و ... تعریف کرد.
تمرکز بر رابطه با کشورهای حاشیه خلیج فارس
دولت رئیسی روابط خود با کشورهای حاشیه خلیج فارس را که در سالهای اخیر اختلافاتی با ایران داشتند، به نحوی چشمگیر بهبود بخشید. در همین رابطه، پس از وقفهای چند ماهه در گفت وگوهای بین عربستان و ایران، دولت رئیسی موفق به پیشبرد این گفت وگوها از سطح امنیتی به سطح سیاسی شده است.
گفته میشود که امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به زودی قرار است تا با همتای سعودی خود در بغداد دیدار کرده و درباره موضوعات دوجانبه، تبادل سفرا و مسائل منطقهای به ویژه بحران یمن بحث و گفت وگو نماید.سفر رئیسی به قطر و و امضای تفاهم نامه های همکاری با آن کشور فصل جدیدی در روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس را گشود که سفر اخیر امیر قطر به ایران مکمل و تقویت کننده این همکاری ها بود.سید ابراهیم رئیسی در ادامه دیپلماسی با کشورهای حاشیه خلیج فارس دوشنبه عازم عمان است و همچنین سفر به امارات نیز در دستور کار وی قرار دارد. رئیسی و امیرعبداللهیان پیامهای تسلیت خود را مبنی بر درگذشت رئیس پیشین امارات خلیفه بن زائد به همتایان امارتی ارسال کردند. امیرعبداللهیان نیز ضمن ابراز تسلیت به محمد بن زائد رئیس جدید امارات، پس از سفر خود به این کشور اعلام کرد که فصل جدیدی در روابط تهران-ابوظبی باز شده است.
طبق آنچه بیان شد استفاده از هر فرصت و مناسبتی برای پیگیری منافع نشانگر ارتقای معنادار سیاست همسایگی و تعامل با جهان در سایه دیپلماسی پویای دولت سیزدهم است.
خلاصه شدن روابط جمهوری اسلامی با جهان به چند کشور و سرزمین خاص، دیپلماسی ایران را محدود به مذاکرات برجام و احیای آن کرده بود. دولت سیزدهم از ابتدای آغاز کار در چرخشی محسوس بر روابطی گسترده و عزتمندانه با تمام جهان، به ویژه همسایگان تأکید کرد.
آیت الله سید ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم پس از آن که از مرداد ۱۴۰۰ رسما ریاست قوه مجریه را در دست گرفت، تاکنون در تماسهای تلفنی مکرر و حضور در کشورهای دیگر و استقبال از هیئتهای آن ها جهش خوبی را در دیپلماسی ایران شکل داده است.
رئیسی در آغاز ریاست جمهوری خود اعلام کرد که وی سیاست منطقهای، که مبتنی بر تقویت روابط با تمامی همسایگان و همچنین قدرتهای شرقی به همراه اروپاییها را در اولویت برنامههای دولت خود قرار داده است.نقطه شروع افتخارات دولت رئیسی در عرصه دیپلماسی، عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری های شانگهای بود. در پایان بیست و یکمین نشست سران سازمان شانگهای که در روزهای ۲۵ و ۲۶ شهریورماه در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان برگزار شد، سران هشت کشور عضو اصلی سازمان، نظر موافق خود را با تبدیل عضویت جمهوری اسلامی ایران از عضو ناظر به عضو اصلی اعلام و اسناد مربوط به آن را امضا کردند.عضویت دائم ایران در این سازمان یک مزیت و فرصت مغتنمی که در ارتباط با منافع آن برای ایران باید گفت که تغییر جایگاه میتواند نقطه آغاز استراتژی عملگرایانه دولت رئیسی در نگاه به شرق و همسایگان در سیاست خارجی جمهوری اسلامی باشد.
حضور ایران به عنوان عضو دائم در این سازمان با توجه به فعالیتها و همکاریهای گسترده اعضای آن در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی، بازرگانی، پولی-بانکی، انرژی و فرهنگی، فضای مناسبتری را برای تعاملات بینالمللی کشورمان فراهم خواهدآورد.
دولت رئیسی همچنان مسئله امضای قراردادهای همکاری طولانی مدت با روسیه و چین را دنبال کرده است. در همین رابطه ابراهیم رئیسی سفری به روسیه داشت و همچنین حسین امیر عبداللهیان وزیر خارجه نیز به چین سفر کرد که هدف هر دو این دیدارها، تقویت روابط و رساندن آنها به سطحی جدید بود.
سیاست بهبود و تقویت روابط با همسایگان
همواره کشورهای همسایه افغانستان بهویژه ایران در دورههای مختلف بهخصوص هنگامی که بحرانهایی در این کشور جنگزده بروز کرده، نشستهایی را برای هماهنگیهای بیشتر برگزار کردهاند تا مواضع و نوع رویکرد جمعی نسبت به این تحولات مورد بررسی قرار گیرد.از زمانی که دولت افغانستان سقوط کرد و طالبان قدرت را در این کشور بهدست گرفت، بار دیگر ضرورت برگزاری اجلاسی از این دست از سوی کشورهای همجوار احساس شد که نشست تهران در این راستا قابل ارزیابی است.در ادامه نشستهای سهگانه مسکو پیرامون بررسی تحولات افغانستان، دومین دور نشست وزیران امور خارجه همسایگان افغانستان ۵ آبانماه در وزارت امور خارجه با حضور «محمد مخبر» معاون اول رئیسجمهوری، «حسین امیر عبداللهیان» وزیر امور خارجه و وزیران امور خارجه ازبکستان، چین، ترکمنستان، تاجیکستان و پاکستان برگزار شد. در این نشست، وزیران امور خارجه چین و روسیه و نیز «آنتونیو گوترش» دبیرکل سازمان ملل به صورت مجازی شرکت داشتند.
در جریان این نشست، وزیران امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان بر اهمیت شنیدن صدا و خواسته مردم این کشور از سوی جامعه بینالمللی تاکید کردند و خواستار آن شدند که گروه حاکم بر افغانستان به تعهدات خود در مقابل خواستههای مردم و انتظارات جامعه بینالملل عمل کنند.
در ادامه سیاست بهبود و تقویت روابط با همسایگان، می توان به دیدار شاهین مصطفی اف، معاون نخست وزیر جمهوری آذربایجان با ابراهیم رئیسی اشاره کرد. مصطفی اف در این نشست ضمن اشاره به دیدار ابراهیم رئیسی و الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان، گفت: دیدار شما با آقای علی اف در عشق آباد (پایتخت ترکمنستان) دیداری تاریخی بود و صفحات جدیدی را در تاریخ روابط بین دو کشور گشوده است.
در دولت سیزدهم یکی دیگر از کشورهای هدف دیپلماسی، هند بوده است. که صحبت تلفنی وزیرامورخارجه ایران با همتای هندی خود در روز جمعه بیانگر این حقیقت است.
وزیر امور خارجه ایران در این تماس اعلام کرد که همکاری بین دو کشور جهت تقویت روابط در همه زمینهها و همچنین تعامل و مشورت در قبال مسائل منطقهای و جهانی در بین موضوعات روابط رو به رشد دو کشور قرار دارند.
جایشانکار نیز به نوبه خود به سطح خوب همکاریهای بین دو کشور اشاره و ابراز امیدواری کرد که این روابط در حوزههای مختلف بیشتر تقویت گردد.
افزون بر آنچه بیان شد، حضور فعال ایران در اجلاس سران اقتصادی اکو و ایجاد زمینه توسعه روابط اقتصادی با کشورهای عضو، امضای قرارداد سوآپ گازی سهجانبه با ترکمنستان و آذربایجان، انجام توافقهای ترانزیتی با کشورهای پاکستان، آذربایجان، قرقیزستان، ترکمنستان و آذربایجان نیز از دیگر اقدامات دولت سیزدهم در حوزه دیپلماسی فعال سیاست خارجی است.
علاوه بر موارد اشاره شده، اقدامات دیگری مانند تدوین پروژه های متنوع دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای هدف، حمایت از جبهه مقاومت و ارتقای قدرت و نفوذ منطقهای ایران نیز همواره در دستورکار دولت سیزدهم قرار داشتهاست.
تقویت همکاری با کشورهای آمریکای لاتین
نگاه مثبت و متقابل ایران و کشورهای آمریکای لاتین از همان روز نخست پیروزی رئیسی در انتخابات ریاستجمهوری مشخص بود. رهبران کشورهای آمریکای لاتین از جمله رئیسانجمهوری ونزوئلا، کوبا و نیکاراگوئه در کنار دیگر مقامهای جهانی، پیروزی رئیسی را تبریک گفتند و نسبت به گسترش مناسبات دولتهای متبوع خود با تهران ابراز امیدواری کردند.
حوزههای همکاری با کشورهای آمریکای لاتین را می توان با توجه به نیاز آن منطقه به انرژی (به ویژه نفت و گاز)، صنایع تولید مواد غذایی و مواد شیمیایی و شوینده، عمران، ساخت سد، تولید برق و انرژهای برقآبی، ساخت مسکن، معادن و فلزات، خدمات مستشاری، آموزش و مهارت افزایی، کشاورزی صنعتی و سنتی، دامداری سنتی و صنعتی، تامین و توزیع سبد غذایی، بهداشت و درمان بهویژه دارو و خدمات درمانگاهی، تکنولوژیهای تک و نانوتکنولوژی و ... تعریف کرد.
تمرکز بر رابطه با کشورهای حاشیه خلیج فارس
دولت رئیسی روابط خود با کشورهای حاشیه خلیج فارس را که در سالهای اخیر اختلافاتی با ایران داشتند، به نحوی چشمگیر بهبود بخشید. در همین رابطه، پس از وقفهای چند ماهه در گفت وگوهای بین عربستان و ایران، دولت رئیسی موفق به پیشبرد این گفت وگوها از سطح امنیتی به سطح سیاسی شده است.
گفته میشود که امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران به زودی قرار است تا با همتای سعودی خود در بغداد دیدار کرده و درباره موضوعات دوجانبه، تبادل سفرا و مسائل منطقهای به ویژه بحران یمن بحث و گفت وگو نماید.سفر رئیسی به قطر و و امضای تفاهم نامه های همکاری با آن کشور فصل جدیدی در روابط ایران با کشورهای حاشیه خلیج فارس را گشود که سفر اخیر امیر قطر به ایران مکمل و تقویت کننده این همکاری ها بود.سید ابراهیم رئیسی در ادامه دیپلماسی با کشورهای حاشیه خلیج فارس دوشنبه عازم عمان است و همچنین سفر به امارات نیز در دستور کار وی قرار دارد. رئیسی و امیرعبداللهیان پیامهای تسلیت خود را مبنی بر درگذشت رئیس پیشین امارات خلیفه بن زائد به همتایان امارتی ارسال کردند. امیرعبداللهیان نیز ضمن ابراز تسلیت به محمد بن زائد رئیس جدید امارات، پس از سفر خود به این کشور اعلام کرد که فصل جدیدی در روابط تهران-ابوظبی باز شده است.
طبق آنچه بیان شد استفاده از هر فرصت و مناسبتی برای پیگیری منافع نشانگر ارتقای معنادار سیاست همسایگی و تعامل با جهان در سایه دیپلماسی پویای دولت سیزدهم است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 27
چند پیشنهاد در باب پیوست رسانهای جراحی اقتصادی
سیدمحمد بحرینیان
اقدام بزرگ دولت سیزدهم در شروع جراحی اقتصادی، آنهم در شرایطی که هنوز چند ماه تا یکسالگی دولت باقیمانده، ستودنی است. صحبت مستقیم رئیسجمهور با مردم از رسانه ملی، حضور او و همکاران ارشدش در مراکز خرید و در میان مردم و آغاز واریز یارانه بهحساب برخی دهکها همزمان با سخنان رئیسجمهور، از نقاط برجسته کنش رسانهای دولت و بهویژه شخص رئیسجمهور است. بهعکس برخی واکنشهای دلسوزان، معتقدم تیم رسانهای دولت در این حوزه درمجموع عملکرد قابل قبولی داشته است. در این باب، چند پیشنهاد رسانهای دیگر مطرح است:
یک. تأکید چندباره دولتمردان بر اینکه دولت پا در مسیر سختی گذاشته یا آنکه رئیسجمهور آبروی خود را در دست گرفته، صرفنظر از تلاش مخلصانهای که دولتمردان به خرج دادهاند، از منظر رسانه درست نیست. مخاطب، بهویژه اگر کمتر برخوردار و نگران آینده باشد، از خود سؤال میکند که مگر چه اتفاق سخت و ترسناکی قرار است رخ دهد که دولتمردان در مواجهه با مردم، مرتب اینگونه سخن میگویند. ضمن آنکه تجربه هم نشان داده که هر کس با جلب همراهی مردم، پا در مسیر اصلاحات جدی بگذارد، جایگاه بالاتری هم در میان مردم خواهد یافت و هر که از آن فاصله بگیرد، با افت شدید سرمایه اجتماعی مواجه خواهد شد.
دو. ایراد سخنان ضدونقیض از سوی مسئولان اقتصادی، میتواند حس بلاتکلیفی و رهاشدگی را در میان مردم به وجود آورد. هرچند با قاطعیت رئیسجمهور، کمتر شاهد این مورد بودهایم، اما کمترین مقدار ناهماهنگی هم زیاد است.
سه. مطمئنا مجموعه تصمیمات دولت در حوزه جراحی اقتصادی، متکی به کار کارشناسی متخصصان و اساتید اقتصاد بوده است. در چند هفته گذشته، شاهد انتقادات و نقد و نظرهای بسیاری در این زمینه بودهایم که برخی اعداد و ارقام اعلامی توسط دولت را به چالش کشیدهاند. هرچند پاسخ برخی از نقدها از سوی کارشناسان و مسئولان دولت مطرح گردیده، اما همچنان بسیاری از نقدهای دلسوزان بدون جواب باقیمانده است. هرچند نباید خیلی درگیر بازیهای رسانهای شد، اما هیچ نقد دلسوزانه و حتی شبهه بدخواهانه ای نباید بدون جواب مستند و مستدل و علمی باقی بماند. با توجه به گستردگی تیم اقتصادی دولت، خوب است رئیسجمهور محترم یکی از دستیاران ارشد اقتصادی خود به همراه یک گروه اقتصادی و رسانهای را مسئول شفافسازی ابعاد و پاسخگویی به انتقادات و اشکالات جراحی اقتصادی کند.
اقدام بزرگ دولت سیزدهم در شروع جراحی اقتصادی، آنهم در شرایطی که هنوز چند ماه تا یکسالگی دولت باقیمانده، ستودنی است. صحبت مستقیم رئیسجمهور با مردم از رسانه ملی، حضور او و همکاران ارشدش در مراکز خرید و در میان مردم و آغاز واریز یارانه بهحساب برخی دهکها همزمان با سخنان رئیسجمهور، از نقاط برجسته کنش رسانهای دولت و بهویژه شخص رئیسجمهور است. بهعکس برخی واکنشهای دلسوزان، معتقدم تیم رسانهای دولت در این حوزه درمجموع عملکرد قابل قبولی داشته است. در این باب، چند پیشنهاد رسانهای دیگر مطرح است:
یک. تأکید چندباره دولتمردان بر اینکه دولت پا در مسیر سختی گذاشته یا آنکه رئیسجمهور آبروی خود را در دست گرفته، صرفنظر از تلاش مخلصانهای که دولتمردان به خرج دادهاند، از منظر رسانه درست نیست. مخاطب، بهویژه اگر کمتر برخوردار و نگران آینده باشد، از خود سؤال میکند که مگر چه اتفاق سخت و ترسناکی قرار است رخ دهد که دولتمردان در مواجهه با مردم، مرتب اینگونه سخن میگویند. ضمن آنکه تجربه هم نشان داده که هر کس با جلب همراهی مردم، پا در مسیر اصلاحات جدی بگذارد، جایگاه بالاتری هم در میان مردم خواهد یافت و هر که از آن فاصله بگیرد، با افت شدید سرمایه اجتماعی مواجه خواهد شد.
دو. ایراد سخنان ضدونقیض از سوی مسئولان اقتصادی، میتواند حس بلاتکلیفی و رهاشدگی را در میان مردم به وجود آورد. هرچند با قاطعیت رئیسجمهور، کمتر شاهد این مورد بودهایم، اما کمترین مقدار ناهماهنگی هم زیاد است.
سه. مطمئنا مجموعه تصمیمات دولت در حوزه جراحی اقتصادی، متکی به کار کارشناسی متخصصان و اساتید اقتصاد بوده است. در چند هفته گذشته، شاهد انتقادات و نقد و نظرهای بسیاری در این زمینه بودهایم که برخی اعداد و ارقام اعلامی توسط دولت را به چالش کشیدهاند. هرچند پاسخ برخی از نقدها از سوی کارشناسان و مسئولان دولت مطرح گردیده، اما همچنان بسیاری از نقدهای دلسوزان بدون جواب باقیمانده است. هرچند نباید خیلی درگیر بازیهای رسانهای شد، اما هیچ نقد دلسوزانه و حتی شبهه بدخواهانه ای نباید بدون جواب مستند و مستدل و علمی باقی بماند. با توجه به گستردگی تیم اقتصادی دولت، خوب است رئیسجمهور محترم یکی از دستیاران ارشد اقتصادی خود به همراه یک گروه اقتصادی و رسانهای را مسئول شفافسازی ابعاد و پاسخگویی به انتقادات و اشکالات جراحی اقتصادی کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
شفافیت آرا زمینهساز اقناع بهتر مردم درباره اقدامات خواهد بود
-
افزایش آگاهی مردم نسبت به تصمیمات همراهی را افزایش میدهد
-
مجلس طرح کالابرگ الکترونیکی را محقق خواهد کرد
-
ملموس شدن نتایج حذف یارانههای پنهان نیازمند زمان است
-
کاهش فرزندآوری مولود افزایش سن ازدواج
-
اشتغال دانشبنیان؛ رؤیایی برای آینده دانشگاه
-
صدرا و فلسفهای خیزشآفرین
-
قطار دیپلماسی در ایستگاه مسقط
-
چند پیشنهاد در باب پیوست رسانهای جراحی اقتصادی