
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
ارسال «اف-16» به اوکراین تا سه سال آینده ممکن نیست
یک ژنرال ارشد نیروی هوایی ایالاتمتحده گفت که اوکراین تا سه سال دیگر باید قید دریافت جنگنده «اف-۱۶» ساخت آمریکا را بزند.
به گزارش فارس، وبگاه «دیفنس» در این زمینه نوشت، ژنرال «جیمز هکر» فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا و آفریقا در مجمع سالانه انجمن نیروی هوایی گفته است که جنگندههای اف-۱۶ ساخت آمریکا طی دو تا سه سال آینده حتی پس از اتخاذ تصمیم سیاسی مربوطه به اوکراین نخواهد رسید.
وی گفت که با توجه به مشکل اصلی در تعمیر و نگهداری و آموزش، تنها گزینه سریع اوکراین دریافت جنگندههای «میگ-۲۹» است.کارشناسان نظامی بر این باورند که وقتی صحبت از جنگنده میگ-۲۹ میشود، کارایی عملیاتی آن به تسلیحات و رادار آن بستگی دارد. درهرصورت، قابلیت این جنگنده از «سوخو-۳۰» و «سوخو-۳۵» پایینتر است و تنها گزینه ممکن برای گسترش قابلیتهای این هواپیما ادغام این جنگنده با سلاحهای جدید است.رسانهها اخیرا فاش کردند، جنگندههای «میگ-۲۹ فالکروم» اوکراین به موشکهای ضدرادار «ایجیام هارم» ساخت آمریکا برای نبرد با روسیه مجهز شدهاند.
به گزارش فارس، وبگاه «دیفنس» در این زمینه نوشت، ژنرال «جیمز هکر» فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا و آفریقا در مجمع سالانه انجمن نیروی هوایی گفته است که جنگندههای اف-۱۶ ساخت آمریکا طی دو تا سه سال آینده حتی پس از اتخاذ تصمیم سیاسی مربوطه به اوکراین نخواهد رسید.
وی گفت که با توجه به مشکل اصلی در تعمیر و نگهداری و آموزش، تنها گزینه سریع اوکراین دریافت جنگندههای «میگ-۲۹» است.کارشناسان نظامی بر این باورند که وقتی صحبت از جنگنده میگ-۲۹ میشود، کارایی عملیاتی آن به تسلیحات و رادار آن بستگی دارد. درهرصورت، قابلیت این جنگنده از «سوخو-۳۰» و «سوخو-۳۵» پایینتر است و تنها گزینه ممکن برای گسترش قابلیتهای این هواپیما ادغام این جنگنده با سلاحهای جدید است.رسانهها اخیرا فاش کردند، جنگندههای «میگ-۲۹ فالکروم» اوکراین به موشکهای ضدرادار «ایجیام هارم» ساخت آمریکا برای نبرد با روسیه مجهز شدهاند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 2
حمایت از ارتش روسیه وظیفه بلاروس است
رئیسجمهور بلاروس بار دیگر بر حمایت از روسیه بهعنوان متحد این کشور تأکید کرد.
به گزارش خبرگزاری «بلتا»، «آلکساندر لوکاشنکو» رئیسجمهور بلاروس این سخنان را هنگام دیدار با «آلکساندر ولفوویچ» معاون شورای امنیت بلاروس بیان کرد.لوکاشنکو گفت که به وزارت دفاع، همه سازمانهای دفاعی، امنیتی و قوه مجریه دستور داده که اقدامات عملی در مرز با اوکراین را با در نظر گرفتن تجربه از زمان آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین انجام دهند.
وی در زمینه استقرار پدافند بلاروس در مرزها گفت: «درجاهایی که تهدیدهای واقعی وجود دارد، قطعا نیاز به استقرار پدافند است. این مهمترین چیز برای ارتش ماست. ما باید از وطن خود محافظت کنیم. در موردحمایت از روسیه، من یکبار دیگر تأکید میکنم که نباید از طریق بلاروس به ارتش روسیه از پشت خنجر زد. این وظیفه ما در قبال متحدمان است.»
وزارت دفاع بلاروس بهتازگی اعلام کرد که رزمایشهایی را نزدیک مرز با لهستان، در شهر «مینسک» پایتخت آن و «ویتبسک» آغاز کرده است.
به گزارش خبرگزاری «بلتا»، «آلکساندر لوکاشنکو» رئیسجمهور بلاروس این سخنان را هنگام دیدار با «آلکساندر ولفوویچ» معاون شورای امنیت بلاروس بیان کرد.لوکاشنکو گفت که به وزارت دفاع، همه سازمانهای دفاعی، امنیتی و قوه مجریه دستور داده که اقدامات عملی در مرز با اوکراین را با در نظر گرفتن تجربه از زمان آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین انجام دهند.
وی در زمینه استقرار پدافند بلاروس در مرزها گفت: «درجاهایی که تهدیدهای واقعی وجود دارد، قطعا نیاز به استقرار پدافند است. این مهمترین چیز برای ارتش ماست. ما باید از وطن خود محافظت کنیم. در موردحمایت از روسیه، من یکبار دیگر تأکید میکنم که نباید از طریق بلاروس به ارتش روسیه از پشت خنجر زد. این وظیفه ما در قبال متحدمان است.»
وزارت دفاع بلاروس بهتازگی اعلام کرد که رزمایشهایی را نزدیک مرز با لهستان، در شهر «مینسک» پایتخت آن و «ویتبسک» آغاز کرده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
دیدارهای مشکوک رئیس سازمان اطلاعات ترکیه باشخصیتهای عراقی
«ابراهیم القریشی» عضو حزب «التجمع الوطنی» در مصاحبهای خواستار ورود دستگاه امنیتی عراق به موضوع دیدارهای «هاکان فیدان» رئیس سازمان اطلاعات ترکیه با برخی شخصیتهای عراقی شد.
او به وبگاه خبری المعلومه عراق گفت که دیدارهای «مکرر و علنی» هاکان فیدان با سیاسیون عراقی مشکوک و سؤالبرانگیز است و باید پرسید که در این دیدارها چه مسائلی بحث میشود و اینکه آیا سازمان اطلاعات عراق از محتوای این نشستها اطلاع دارد یا خیر. «ابراهیم القریشی» افزود:
«باید از این دیدارهای جنجالی تحقیق صورت گرفته و محتوای آنها به اطلاع عموم برسد. در هر کشوری در جهان هر مقام سیاسی که بخواهد با مقامات امنیتی کشور دیگری دیدار کند، مورد سؤال واقع میشود، چراکه این موضوع به امنیت ملی مربوط میشود و اینگونه دیدارها باید با موافقت مستقیم دولت باشد.»این فعال سیاسی عراقی سپس گفت که نفوذ امنیتی ترکیه در میان فضای سیاسی عراق، با حملات نظامی این کشور در مناطق مرزی همراه است و این مسئله سؤالات زیادی را پیش میکشد.
او به وبگاه خبری المعلومه عراق گفت که دیدارهای «مکرر و علنی» هاکان فیدان با سیاسیون عراقی مشکوک و سؤالبرانگیز است و باید پرسید که در این دیدارها چه مسائلی بحث میشود و اینکه آیا سازمان اطلاعات عراق از محتوای این نشستها اطلاع دارد یا خیر. «ابراهیم القریشی» افزود:
«باید از این دیدارهای جنجالی تحقیق صورت گرفته و محتوای آنها به اطلاع عموم برسد. در هر کشوری در جهان هر مقام سیاسی که بخواهد با مقامات امنیتی کشور دیگری دیدار کند، مورد سؤال واقع میشود، چراکه این موضوع به امنیت ملی مربوط میشود و اینگونه دیدارها باید با موافقت مستقیم دولت باشد.»این فعال سیاسی عراقی سپس گفت که نفوذ امنیتی ترکیه در میان فضای سیاسی عراق، با حملات نظامی این کشور در مناطق مرزی همراه است و این مسئله سؤالات زیادی را پیش میکشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
جولان نئونازیها در اسکاندیناوی
گروه بینالملل
در انتخابات سراسری سوئد بیش از یکپنجم سوئدیها به حزب افراطی ضد مهاجران «دموکراتهای سوئد» رأی دادند.اين حزب اکنون دومین حزب سیاسی بزرگ کشور است. انتظار میرود ۷۳ عضو این حزب نماينده پارلمان شوند و نقش مهمی در حمایت از ائتلاف راستگرای حاکم داشته باشند حتی اگر در خود دولت نقشی ایفا نکنند.این اولین باری است که این حزب ملیگرا به اهرمهای قدرت در استکهلم نزدیک میشود.
به گزارش بیبیسی، تمرکز روی مسائل مربوط به مهاجرت و جنایات خشونتآمیز در طول مبارزات انتخاباتی، برنامههای حزب
«دموکراتهای سوئد» را به شکلی بیسابقه در کانون خط فکری متداول سیاست سوئد قرار داده است.این نقطه عطف برای حزبی است که هواداران نازیها تأسیس کردهاندو دههها جریان اصلی سیاست از آن دوری جسته است. این حزب اکنون در آستانه ایفای نقش تعیین قدرت در کشوری است که بیشتر به خاطر سیاستهای باثبات و قابل پیشبینیاش شناخته شده است. حزب دموکراتهای سوئد
6/20 درصد از آرای روز یکشنبه را به دست آورده است و اکنون با اکثریت جمعی در پارلمان، بزرگترین حزب در یک بلوک از احزاب محافظهکار است.
یوهان مارتینسون، کارشناس علوم سیاسی دانشگاه یوتهبری به بیبیسی گفت: «با توجه به اینکه آنها تنها در سال ۲۰۱۰ وارد پارلمان شدند، این اتفاق قابلتوجهی است.سوئد قبلا یک نظام حزبی سیاسی قابل پیشبینی و بسیار باثبات داشت. بعد از سه دوره انتخابات حالا آنها دومین حزب بزرگ هستند.»
حزب دموکراتهای سوئد که در سال ۱۹۸۸ تأسیس شد، دو دهه تلاش کرد تا آرای کافی برای انتخاب نماینده را به دست آورد؛ اما از زمان ورود به پارلمان در سال ۲۰۱۰، این حزب سهم خود را در سه انتخابات متوالی افزایش داده است.از روز یکشنبه هفته گذشته ، این حزب بهعنوان محبوبترین حزب راست نزدیک به مرکز کشور، جایگزین حزب «میانهرو» شده است.مارتینسون میگوید که این نتایج یک «خط جداکننده» در تاریخ سوئد است.
موفقیت این حزب منجر به بحثهای شدیدی در مورد این شد که حزب در طول تبدیلش از یک حزب منفور سیاسی به دلال قدرت، چقدر ازنظر ایدئولوژیک تغییر کرده است.جیمی آکسون، رهبر کنونی حزب که در سال ۲۰۰۵ مسئولیت را بر عهده گرفت، 10 سال پیش، از سیاست «تحمل صفر» علیه نژادپرستی و افراطگرایی رونمایی کرد و در سال ۲۰۱۵ حتی کل شاخه جوانان حزب را به دلیل ارتباط با جریان راست افراطی به حالت تعلیق درآورد. توییتها و پستهای رسانههای اجتماعی از سوی اعضای حزب و گاهی حتی مقامات منتخب همچنان این حزب را به دردسر میاندازد.یوهان مارتینسون، کارشناس علوم سیاسی، با اشاره به اینکه سوئد در چند سال اخیر بیشترین تعداد سرانه پناهجو در جهان را دریافت کرده است، میگوید که مسائل مربوط به مهاجرت مدتهاست که داغ بوده است.این مورد و افزایش محسوس جنایات خشونتآمیز ممکن است افزایش حمایت از این حزب را توضیح دهد. این حزب نهتنها سالها تبلیغات انتخاباتیاش با تمرکز بر هر دو موضوع بوده است، بلکه با ادعای جنجالی خود مبنی بر اینکه این دو موضوع با هم ارتباطی ناگسستنی دارند، به شهرت رسیده است.
دستگاههای امنیتی غرب پاسخگو باشند
واقعیت امر این است که دستگاههای امنیتی غرب باید بابت آنچه در کشور سوئد و دیگر کشورهای اروپایی میگذرد باید پاسخگو باشند. رشد گروههای افراطی و نئونازیستی در غرب تحت نظارت و حمایت این دستگاههای امنیتی صورت گرفته و رویکرد ضد مهاجرت و ضد دینی آنها، قطعا نتیجه و ثمره همین حمایتهاست. این قاعده نهتنها در قبال کشور سوئد، بلکه در قبال کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و ایتالیا نیز صادق است.
بیبیسی
در انتخابات سراسری سوئد بیش از یکپنجم سوئدیها به حزب افراطی ضد مهاجران «دموکراتهای سوئد» رأی دادند.اين حزب اکنون دومین حزب سیاسی بزرگ کشور است. انتظار میرود ۷۳ عضو این حزب نماينده پارلمان شوند و نقش مهمی در حمایت از ائتلاف راستگرای حاکم داشته باشند حتی اگر در خود دولت نقشی ایفا نکنند.این اولین باری است که این حزب ملیگرا به اهرمهای قدرت در استکهلم نزدیک میشود.
به گزارش بیبیسی، تمرکز روی مسائل مربوط به مهاجرت و جنایات خشونتآمیز در طول مبارزات انتخاباتی، برنامههای حزب
«دموکراتهای سوئد» را به شکلی بیسابقه در کانون خط فکری متداول سیاست سوئد قرار داده است.این نقطه عطف برای حزبی است که هواداران نازیها تأسیس کردهاندو دههها جریان اصلی سیاست از آن دوری جسته است. این حزب اکنون در آستانه ایفای نقش تعیین قدرت در کشوری است که بیشتر به خاطر سیاستهای باثبات و قابل پیشبینیاش شناخته شده است. حزب دموکراتهای سوئد
6/20 درصد از آرای روز یکشنبه را به دست آورده است و اکنون با اکثریت جمعی در پارلمان، بزرگترین حزب در یک بلوک از احزاب محافظهکار است.
یوهان مارتینسون، کارشناس علوم سیاسی دانشگاه یوتهبری به بیبیسی گفت: «با توجه به اینکه آنها تنها در سال ۲۰۱۰ وارد پارلمان شدند، این اتفاق قابلتوجهی است.سوئد قبلا یک نظام حزبی سیاسی قابل پیشبینی و بسیار باثبات داشت. بعد از سه دوره انتخابات حالا آنها دومین حزب بزرگ هستند.»
حزب دموکراتهای سوئد که در سال ۱۹۸۸ تأسیس شد، دو دهه تلاش کرد تا آرای کافی برای انتخاب نماینده را به دست آورد؛ اما از زمان ورود به پارلمان در سال ۲۰۱۰، این حزب سهم خود را در سه انتخابات متوالی افزایش داده است.از روز یکشنبه هفته گذشته ، این حزب بهعنوان محبوبترین حزب راست نزدیک به مرکز کشور، جایگزین حزب «میانهرو» شده است.مارتینسون میگوید که این نتایج یک «خط جداکننده» در تاریخ سوئد است.
موفقیت این حزب منجر به بحثهای شدیدی در مورد این شد که حزب در طول تبدیلش از یک حزب منفور سیاسی به دلال قدرت، چقدر ازنظر ایدئولوژیک تغییر کرده است.جیمی آکسون، رهبر کنونی حزب که در سال ۲۰۰۵ مسئولیت را بر عهده گرفت، 10 سال پیش، از سیاست «تحمل صفر» علیه نژادپرستی و افراطگرایی رونمایی کرد و در سال ۲۰۱۵ حتی کل شاخه جوانان حزب را به دلیل ارتباط با جریان راست افراطی به حالت تعلیق درآورد. توییتها و پستهای رسانههای اجتماعی از سوی اعضای حزب و گاهی حتی مقامات منتخب همچنان این حزب را به دردسر میاندازد.یوهان مارتینسون، کارشناس علوم سیاسی، با اشاره به اینکه سوئد در چند سال اخیر بیشترین تعداد سرانه پناهجو در جهان را دریافت کرده است، میگوید که مسائل مربوط به مهاجرت مدتهاست که داغ بوده است.این مورد و افزایش محسوس جنایات خشونتآمیز ممکن است افزایش حمایت از این حزب را توضیح دهد. این حزب نهتنها سالها تبلیغات انتخاباتیاش با تمرکز بر هر دو موضوع بوده است، بلکه با ادعای جنجالی خود مبنی بر اینکه این دو موضوع با هم ارتباطی ناگسستنی دارند، به شهرت رسیده است.
دستگاههای امنیتی غرب پاسخگو باشند
واقعیت امر این است که دستگاههای امنیتی غرب باید بابت آنچه در کشور سوئد و دیگر کشورهای اروپایی میگذرد باید پاسخگو باشند. رشد گروههای افراطی و نئونازیستی در غرب تحت نظارت و حمایت این دستگاههای امنیتی صورت گرفته و رویکرد ضد مهاجرت و ضد دینی آنها، قطعا نتیجه و ثمره همین حمایتهاست. این قاعده نهتنها در قبال کشور سوئد، بلکه در قبال کشورهایی مانند آلمان، فرانسه و ایتالیا نیز صادق است.
بیبیسی

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
دروغپردازی برجامی آمریکا
گروه بینالملل
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در مورد ارزیابی دولت بایدن از وضعیت احیای برجام گفته است :«ارزیابی ما این است که دلیلی که به توافق نرسیدیم، این است که تهران مبنای معقول پیروی متقابل را که در پیشنویس اتحادیه اروپا آمده قبول نکرده است.همانگونه که بارها گفتهایم شکافهایی بین ایران و آمریکا و دیگر اعضای گروه پنج بهعلاوه یک همچنان برقرار است و از پاسخهای ایران، این شکافها همچنان پابرجا است.پاسخهای ایران ما را به جایگاهی نرساند که این توافق را به نتیجه برسانیم.»
تاکتیک خرید زمان توسط آمریکا
واقعیت امر این است که مقامات کاخ سفید بهصورت آشکار تاکتیک«خرید زمان» را در قبال مذاکرات وین درپیش گرفتهاند. به عبارت بهتر،اساسا آمریکا و تروئیکای اروپایی ارادهای برای به نتیجه رساندن مذاکرات ندارند زیرا دو متغیر بیرونی و فرامتنی مهم در این معادله برای غرب اصالت دارد.
یکی از این متغیرها، انتخابات میاندورهای کنگره است. اگرچه نظرسنجیها نشان میدهد که احتمالا دموکراتها مجلس نمایندگان را در این انتخابات از دست خواهند داد و برتری حداقلی خود را در سنا حفظ خواهند کرد، اما مقامات دولت بایدن به دلیل تمرکز بر انتخابات 17 آبان ماه امسال قصد ندارند پرونده مهمی مانند احیای توافق هستهای را در دستور کار خود قرار دهند. فراتر از آن، رئیسجمهور آمریکا دریافته است که بازگشایی این پرونده تا قبل از انتخابات میاندورهای کنگره، منجر به تقابل وی با بخشی از بدنه حزب دموکرات خواهد شد زیرا در میان سناتورهای دموکرات نیز افرادی مانند باب منندز مخالف احیای این توافق هستند. بنابراین، بهصورت مشخص مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا درصدد خرید زمان و موکول کردن ادامه بررسی برجام به آینده« پس از برگزاری انتخابات نوامبر» هستند.
نقشآفرینی صهیونیستها
دومین مؤلفه فرامتنی که شاید حتی برای بازیگران اروپایی نسبت به مؤلفه اول اهمیت بیشتری داشته باشد، مربوط به نقشآفرینی پشت پرده مقامات رژیم اشغالگر قدس و موساد است. بخش اعظمی از رویکرد برجام امروز غرب، بر مبنای فاکتورهای فرامتنی تعیین میشود. بهعبارتدیگر، مواردی مانند اختلافات جاری میان کاخ سفید و کنگره بر سر نحوه بازگشت به توافق هستهای و فراتر از آن، درخواست یئیر لاپید، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس از مقامهای آمریکایی درزمینه به تعویق انداختن بازگشت به برجام تا ماه نوامبر «پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره» در شکلگیری این مواضع نقش بهسزایی داشته است. این قاعده درباره اتحادیه اروپا نیز صادق است. فارغ از پیوستگی راهبردی و حتی تاکتیکی بازیگران اروپایی به واشنگتن در روند بازگشت به توافق هستهای، در هفتههای اخیر رایزنیهای پیوستهای میان مقامهای رژیم صهیونیستی و اروپائیان بر سر نحوه تأمین انرژی مورد نیاز آنها در جریان جنگ اوکراین انجام شده است. هرچند این مذاکرات به نتیجهای نرسیده، اما به اتلاف آشکار زمان بهوسیله بازیگران غربی منجر شده است. در تحلیل رفتار برجامی غرب باید بر روی مؤلفههای فرامتنی تمرکز ویژه کرد. یکی از مأموریتهای محول شده به رسانههای غربی، پنهانسازی همین مؤلفههای فرامتنی و کتمان آنها از دید افکار عمومی دنیاست. در این معادله میان سیاستمداران و رسانههای غربی همپوشانی مطلق و پیوسته وجود دارد.
اولتیماتوم تلآویو به واشنگتن و اروپا
در حال حاضر، مقامات رژیم صهیونیستی به کاخ سفید و تروئیکای اروپایی گوشزد کردهاند که تا زمان تعیین تکلیف نهایی انتخابات سراسری در اراضی اشغالی، احیای برجم به سود حزب لیکود«نتانیاهو و همراهانش» و به ضرر لاپید و گانتز خواهد بود. همین مسئله سبب شده است تا مقامات آمریکایی و اروپایی در مواضع خود با استفاده از الفاظ و عباراتی مبهم، گرهای که خود در مذاکرات ایجاد کردهاند را با تهران نسبت دهند. درنهایت اینکه پاسخ جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مواضع ثابت کشورمان در قبال مؤلفههایی مانند ارائه تضمینهای اعتباری لازم، مختومه شدن پروندههای مربوط به موارد ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قبل از اجرایی شدن مجدد برجام و رفع عملیاتی تحریمها بوده است.بدیهی است که موضعگیری اخیر مقامات آمریکایی و اروپایی در قبال این موارد، انعکاسی از معاملات بیرونی و فرامتنی آنها با بازیگران دیگری مانند رژیم اشغالگر قدس میباشد. درهرحال تاکتیک اتلاف زمان از سوی غرب، بهصورت کاملا هدفمند و از پیش تعیین شده صورت میگیرد. اتخاذ این تاکتیک اساسا ارتباطی با پاسخ ایران به طرح پیشنهادی اروپا ندارد.
اثبات یک قاعده مهم در وین
نگاه غیرواقعبینانه نسبت به معادلات جاری در حوزه روابط بینالملل، در بسیاری موارد به پاشنه آشیل بازیگران تبدیل شده است. این قاعده در خصوص سازمانهای بینالمللی و نقش آنها در حلوفصل منازعات نیز صادق است.در جریان خروج آمریکا از توافق هستهای، برخی دولتمردان قبلی ما تصور میکردند سازمان ملل متحد به دلیل تصویب برجام در شورای امنیت «در قالب قطعنامه 2231 » بهصورت تمامقد در برابر اقدامات غیرقانونی دولت ترامپ خواهد ایستاد اما این سازمان بهاصطلاح بینالمللی، خود به کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری ایالاتمتحده آمریکا علیه ایران تبدیل شد.
در این میان، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل صرفا به ابراز تأسف از خروج واشنگتن از برجام اکتفا کرده و در مقابل، ایران قویا میخواست تا به تعهدات خود در توافقی که عملا از بین رفته است، پایبند بماند. در منازعات و مجادلههای بینالمللی انتزاعیات و ذهنیات نیستند که حرف میزنند بلکه امکانات و داشتهها مهم هستند آنچهکه مسلم است دستیابی ما در برنامه تحقیق و توسعه به سانتریفیوژهای نسل جدید آیآر-۴ و آیآر-۶ و استقرار آنها در نطنز و همچنین غنیسازی بیست و شصت درصدی که بهصورت موازی انجام میگیرد، همچنین پیشرفتهایی که در سایر حوزهها داریم جملگی ابزارهای امتیازگیری از طرف مقابل محسوب میشوند. اینکه تصور کنیم که اگر هیچیک از اینها را نداشتیم غرب حاضر بود در مقابل فاکتورهایی مانند راستیآزمایی و تضمین برداشته شدن تحریمها به ما امتیاز دهد یک تصور پوچ محسوب میشود. غرب نشان داده که هرگاه دست ایران بسته باشد در مذاکرات سختترین فشارها را اعمال میکند و بالعکس، هرگاه دست باز و قدرت مانور در مذاکرات داشته باشد« به این معنا که از قدرت سختافزاری و نرمافزاری لازم در مواجهه با دشمنان برخوردار باشد » در مقابل ما عقبنشینی خواهد کرد.
سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در مورد ارزیابی دولت بایدن از وضعیت احیای برجام گفته است :«ارزیابی ما این است که دلیلی که به توافق نرسیدیم، این است که تهران مبنای معقول پیروی متقابل را که در پیشنویس اتحادیه اروپا آمده قبول نکرده است.همانگونه که بارها گفتهایم شکافهایی بین ایران و آمریکا و دیگر اعضای گروه پنج بهعلاوه یک همچنان برقرار است و از پاسخهای ایران، این شکافها همچنان پابرجا است.پاسخهای ایران ما را به جایگاهی نرساند که این توافق را به نتیجه برسانیم.»
تاکتیک خرید زمان توسط آمریکا
واقعیت امر این است که مقامات کاخ سفید بهصورت آشکار تاکتیک«خرید زمان» را در قبال مذاکرات وین درپیش گرفتهاند. به عبارت بهتر،اساسا آمریکا و تروئیکای اروپایی ارادهای برای به نتیجه رساندن مذاکرات ندارند زیرا دو متغیر بیرونی و فرامتنی مهم در این معادله برای غرب اصالت دارد.
یکی از این متغیرها، انتخابات میاندورهای کنگره است. اگرچه نظرسنجیها نشان میدهد که احتمالا دموکراتها مجلس نمایندگان را در این انتخابات از دست خواهند داد و برتری حداقلی خود را در سنا حفظ خواهند کرد، اما مقامات دولت بایدن به دلیل تمرکز بر انتخابات 17 آبان ماه امسال قصد ندارند پرونده مهمی مانند احیای توافق هستهای را در دستور کار خود قرار دهند. فراتر از آن، رئیسجمهور آمریکا دریافته است که بازگشایی این پرونده تا قبل از انتخابات میاندورهای کنگره، منجر به تقابل وی با بخشی از بدنه حزب دموکرات خواهد شد زیرا در میان سناتورهای دموکرات نیز افرادی مانند باب منندز مخالف احیای این توافق هستند. بنابراین، بهصورت مشخص مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا درصدد خرید زمان و موکول کردن ادامه بررسی برجام به آینده« پس از برگزاری انتخابات نوامبر» هستند.
نقشآفرینی صهیونیستها
دومین مؤلفه فرامتنی که شاید حتی برای بازیگران اروپایی نسبت به مؤلفه اول اهمیت بیشتری داشته باشد، مربوط به نقشآفرینی پشت پرده مقامات رژیم اشغالگر قدس و موساد است. بخش اعظمی از رویکرد برجام امروز غرب، بر مبنای فاکتورهای فرامتنی تعیین میشود. بهعبارتدیگر، مواردی مانند اختلافات جاری میان کاخ سفید و کنگره بر سر نحوه بازگشت به توافق هستهای و فراتر از آن، درخواست یئیر لاپید، نخستوزیر رژیم اشغالگر قدس از مقامهای آمریکایی درزمینه به تعویق انداختن بازگشت به برجام تا ماه نوامبر «پس از برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره» در شکلگیری این مواضع نقش بهسزایی داشته است. این قاعده درباره اتحادیه اروپا نیز صادق است. فارغ از پیوستگی راهبردی و حتی تاکتیکی بازیگران اروپایی به واشنگتن در روند بازگشت به توافق هستهای، در هفتههای اخیر رایزنیهای پیوستهای میان مقامهای رژیم صهیونیستی و اروپائیان بر سر نحوه تأمین انرژی مورد نیاز آنها در جریان جنگ اوکراین انجام شده است. هرچند این مذاکرات به نتیجهای نرسیده، اما به اتلاف آشکار زمان بهوسیله بازیگران غربی منجر شده است. در تحلیل رفتار برجامی غرب باید بر روی مؤلفههای فرامتنی تمرکز ویژه کرد. یکی از مأموریتهای محول شده به رسانههای غربی، پنهانسازی همین مؤلفههای فرامتنی و کتمان آنها از دید افکار عمومی دنیاست. در این معادله میان سیاستمداران و رسانههای غربی همپوشانی مطلق و پیوسته وجود دارد.
اولتیماتوم تلآویو به واشنگتن و اروپا
در حال حاضر، مقامات رژیم صهیونیستی به کاخ سفید و تروئیکای اروپایی گوشزد کردهاند که تا زمان تعیین تکلیف نهایی انتخابات سراسری در اراضی اشغالی، احیای برجم به سود حزب لیکود«نتانیاهو و همراهانش» و به ضرر لاپید و گانتز خواهد بود. همین مسئله سبب شده است تا مقامات آمریکایی و اروپایی در مواضع خود با استفاده از الفاظ و عباراتی مبهم، گرهای که خود در مذاکرات ایجاد کردهاند را با تهران نسبت دهند. درنهایت اینکه پاسخ جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر مواضع ثابت کشورمان در قبال مؤلفههایی مانند ارائه تضمینهای اعتباری لازم، مختومه شدن پروندههای مربوط به موارد ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی قبل از اجرایی شدن مجدد برجام و رفع عملیاتی تحریمها بوده است.بدیهی است که موضعگیری اخیر مقامات آمریکایی و اروپایی در قبال این موارد، انعکاسی از معاملات بیرونی و فرامتنی آنها با بازیگران دیگری مانند رژیم اشغالگر قدس میباشد. درهرحال تاکتیک اتلاف زمان از سوی غرب، بهصورت کاملا هدفمند و از پیش تعیین شده صورت میگیرد. اتخاذ این تاکتیک اساسا ارتباطی با پاسخ ایران به طرح پیشنهادی اروپا ندارد.
اثبات یک قاعده مهم در وین
نگاه غیرواقعبینانه نسبت به معادلات جاری در حوزه روابط بینالملل، در بسیاری موارد به پاشنه آشیل بازیگران تبدیل شده است. این قاعده در خصوص سازمانهای بینالمللی و نقش آنها در حلوفصل منازعات نیز صادق است.در جریان خروج آمریکا از توافق هستهای، برخی دولتمردان قبلی ما تصور میکردند سازمان ملل متحد به دلیل تصویب برجام در شورای امنیت «در قالب قطعنامه 2231 » بهصورت تمامقد در برابر اقدامات غیرقانونی دولت ترامپ خواهد ایستاد اما این سازمان بهاصطلاح بینالمللی، خود به کاتالیزور و عاملی تسریعکننده در پیشبرد استراتژی فشار حداکثری ایالاتمتحده آمریکا علیه ایران تبدیل شد.
در این میان، آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل صرفا به ابراز تأسف از خروج واشنگتن از برجام اکتفا کرده و در مقابل، ایران قویا میخواست تا به تعهدات خود در توافقی که عملا از بین رفته است، پایبند بماند. در منازعات و مجادلههای بینالمللی انتزاعیات و ذهنیات نیستند که حرف میزنند بلکه امکانات و داشتهها مهم هستند آنچهکه مسلم است دستیابی ما در برنامه تحقیق و توسعه به سانتریفیوژهای نسل جدید آیآر-۴ و آیآر-۶ و استقرار آنها در نطنز و همچنین غنیسازی بیست و شصت درصدی که بهصورت موازی انجام میگیرد، همچنین پیشرفتهایی که در سایر حوزهها داریم جملگی ابزارهای امتیازگیری از طرف مقابل محسوب میشوند. اینکه تصور کنیم که اگر هیچیک از اینها را نداشتیم غرب حاضر بود در مقابل فاکتورهایی مانند راستیآزمایی و تضمین برداشته شدن تحریمها به ما امتیاز دهد یک تصور پوچ محسوب میشود. غرب نشان داده که هرگاه دست ایران بسته باشد در مذاکرات سختترین فشارها را اعمال میکند و بالعکس، هرگاه دست باز و قدرت مانور در مذاکرات داشته باشد« به این معنا که از قدرت سختافزاری و نرمافزاری لازم در مواجهه با دشمنان برخوردار باشد » در مقابل ما عقبنشینی خواهد کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
ارسال «اف-16» به اوکراین تا سه سال آینده ممکن نیست
-
حمایت از ارتش روسیه وظیفه بلاروس است
-
دیدارهای مشکوک رئیس سازمان اطلاعات ترکیه باشخصیتهای عراقی
-
جولان نئونازیها در اسکاندیناوی
-
دروغپردازی برجامی آمریکا