
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
رد شروط مضحک بایدن
گروه بین الملل
مقامات کرملین شروطی را که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای مذاکره با ولادیمیر پوتین بر سر بحران اوکراین مطرح کرده بود، رد کردند و گفتند که حملات روسیه به اوکراین ادامه خواهد داشت.دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین به خبرنگاران گفت: «ٰرئیس جمهور بایدن در واقع گفت که مذاکرات تنها زمانی امکان پذیر خواهد بود که پوتین (نیروهایش) را از اوکراین بیرون ببرد.»
وی افزود که مسکو «بیگمان» چنین شروطی را نمیپذیرد و بر همین اساس از ادامهدار بودن «عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین» خبر داد. جو بایدن و در جریان سفر رسمی امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه به ایالات متحده، اعلام کرده بود که اگر پوتین واقعاً قصد پایان دادن به درگیریهای اوکراین را داشته باشد، او نیز برای گفت وگو با رئیس جمهوری روسیه آماده خواهد بود.رئیس جمهوری آمریکا گفت: «آماده هستم با آقای پوتین صحبت کنم؛ البته اگر واقعاً در او تمایلی برای یافتن راهی برای پایان دادن به این جنگ وجود داشته باشد.»
او همچنین افزود که با رئیسجمهور فرانسه توافق کردهاند پوتین را نسبت به ادامه درگیری در اوکراین پاسخگو نگه دارند. بایدن با چرخشی در رویکرد قبلی خود که در ماه مارس گفته بود پوتین باید از قدرت کنارهگیری کند، اعلام کرد پوتین با حمله به اوکراین دچار یک اشتباه محاسباتی شده و اگر حاضر باشد نیروهای خود را از خاک اوکراین خارج کند، او نیز پس از مشورت با متحدان آمریکا در ناتو، حاضر خواهد بود با وی دیدار کند.اما سخنگوی کرملین در ادامه سخنانش در واکنش به سخنان رئیس جمهور آمریکا، با اشاره به سرزمینهای اوکراینی که به تصرف نیروهای روسیه درآمده و اینکه «آمریکا این سرزمینها را به رسمیت نمیشناسد»، افزود اگرچه پوتین به منظور حصول اطمینان از تامین منافع روسیه حاضر به گفت وگو است، اما این مواضع واشنگتن هرگونه گفت وگوی احتمالی را «پیچیدهتر» میکند.مسکو در سپتامبر گذشته با برگزاری یک همه پرسی در چهار منطقۀ دونتسک، خرسون، لوهانسک و زاپوروژیای اوکراین، مدعی شد که مردمان این مناطق خواهان دریافت شهروندی روسیه هستند. این ادعا در حالی مطرح شده که سازمان ملل الحاق سرزمینهای اوکراین به روسیه را «غیرقانونی» میداند.پسکوف همچنین گفت که پوتین قبل از اعزام نیرو به اوکراین بارها پیشنهاد مذاکره با ناتو، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ایالات متحده را داده بود اما همگی این تلاشها «ناموفق» بوده است.
تماس ژرمنها با پوتین
اما اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نیز در یک تماس تلفنی یکساعته با پوتین، از وی خواست نیروهایش را از اوکراین خارج کند و طرفین این درگیری به یک «راه حل دیپلماتیک» دست پیدا کنند. شولتس همچنین حملات روسیه به زیرساختهای غیرنظامی اوکراین را محکوم و بر عزم آلمان برای حمایت از اوکراینیها در تضمین قابلیتهای دفاعی آنها در برابر تجاوز روسیه تاکید کرد.بر اساس بیانیهای که از سوی کرملین منتشر شده، رئیسجمهور روسیه نیز از این گفت وگوی تلفنی به عنوان فرصتی برای محکوم کردن «خط ویرانگر» غرب در قبال اوکراین استفاده کرده و گفته است که حملات به زیرساختهای انرژی اوکراین، با توجه به اقدامات تحریکآمیز کییف «ضروری و اجتنابناپذیر» بوده است.
در هر حال، پایان دادن به جنگی که ناتو آن را ایجاد کرده است، اراده واقعی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی را می طلبد. بدیهی است که واشنگتن ولندن ، اصلی ترین عوامل ایجاد و تولید نفرت میان روسیه و اوکراین را در دوران قبل از آغاز جنگ داشته اند. دو بازیگری که به عنوان آتش افروزان اصلی نبرد اوکراین باید نسبت به اقدامات خونین خود در این کشور پاسخگو باشند.
یورونیوز
مقامات کرملین شروطی را که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا برای مذاکره با ولادیمیر پوتین بر سر بحران اوکراین مطرح کرده بود، رد کردند و گفتند که حملات روسیه به اوکراین ادامه خواهد داشت.دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین به خبرنگاران گفت: «ٰرئیس جمهور بایدن در واقع گفت که مذاکرات تنها زمانی امکان پذیر خواهد بود که پوتین (نیروهایش) را از اوکراین بیرون ببرد.»
وی افزود که مسکو «بیگمان» چنین شروطی را نمیپذیرد و بر همین اساس از ادامهدار بودن «عملیات ویژه نظامی روسیه در اوکراین» خبر داد. جو بایدن و در جریان سفر رسمی امانوئل ماکرون رئیسجمهور فرانسه به ایالات متحده، اعلام کرده بود که اگر پوتین واقعاً قصد پایان دادن به درگیریهای اوکراین را داشته باشد، او نیز برای گفت وگو با رئیس جمهوری روسیه آماده خواهد بود.رئیس جمهوری آمریکا گفت: «آماده هستم با آقای پوتین صحبت کنم؛ البته اگر واقعاً در او تمایلی برای یافتن راهی برای پایان دادن به این جنگ وجود داشته باشد.»
او همچنین افزود که با رئیسجمهور فرانسه توافق کردهاند پوتین را نسبت به ادامه درگیری در اوکراین پاسخگو نگه دارند. بایدن با چرخشی در رویکرد قبلی خود که در ماه مارس گفته بود پوتین باید از قدرت کنارهگیری کند، اعلام کرد پوتین با حمله به اوکراین دچار یک اشتباه محاسباتی شده و اگر حاضر باشد نیروهای خود را از خاک اوکراین خارج کند، او نیز پس از مشورت با متحدان آمریکا در ناتو، حاضر خواهد بود با وی دیدار کند.اما سخنگوی کرملین در ادامه سخنانش در واکنش به سخنان رئیس جمهور آمریکا، با اشاره به سرزمینهای اوکراینی که به تصرف نیروهای روسیه درآمده و اینکه «آمریکا این سرزمینها را به رسمیت نمیشناسد»، افزود اگرچه پوتین به منظور حصول اطمینان از تامین منافع روسیه حاضر به گفت وگو است، اما این مواضع واشنگتن هرگونه گفت وگوی احتمالی را «پیچیدهتر» میکند.مسکو در سپتامبر گذشته با برگزاری یک همه پرسی در چهار منطقۀ دونتسک، خرسون، لوهانسک و زاپوروژیای اوکراین، مدعی شد که مردمان این مناطق خواهان دریافت شهروندی روسیه هستند. این ادعا در حالی مطرح شده که سازمان ملل الحاق سرزمینهای اوکراین به روسیه را «غیرقانونی» میداند.پسکوف همچنین گفت که پوتین قبل از اعزام نیرو به اوکراین بارها پیشنهاد مذاکره با ناتو، سازمان امنیت و همکاری اروپا و ایالات متحده را داده بود اما همگی این تلاشها «ناموفق» بوده است.
تماس ژرمنها با پوتین
اما اولاف شولتس، صدراعظم آلمان نیز در یک تماس تلفنی یکساعته با پوتین، از وی خواست نیروهایش را از اوکراین خارج کند و طرفین این درگیری به یک «راه حل دیپلماتیک» دست پیدا کنند. شولتس همچنین حملات روسیه به زیرساختهای غیرنظامی اوکراین را محکوم و بر عزم آلمان برای حمایت از اوکراینیها در تضمین قابلیتهای دفاعی آنها در برابر تجاوز روسیه تاکید کرد.بر اساس بیانیهای که از سوی کرملین منتشر شده، رئیسجمهور روسیه نیز از این گفت وگوی تلفنی به عنوان فرصتی برای محکوم کردن «خط ویرانگر» غرب در قبال اوکراین استفاده کرده و گفته است که حملات به زیرساختهای انرژی اوکراین، با توجه به اقدامات تحریکآمیز کییف «ضروری و اجتنابناپذیر» بوده است.
در هر حال، پایان دادن به جنگی که ناتو آن را ایجاد کرده است، اراده واقعی اعضای پیمان آتلانتیک شمالی را می طلبد. بدیهی است که واشنگتن ولندن ، اصلی ترین عوامل ایجاد و تولید نفرت میان روسیه و اوکراین را در دوران قبل از آغاز جنگ داشته اند. دو بازیگری که به عنوان آتش افروزان اصلی نبرد اوکراین باید نسبت به اقدامات خونین خود در این کشور پاسخگو باشند.
یورونیوز

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
روزگار تفکر استدلالی
جواد شاملو
قتل خلیفه سوم، عثمان بن عفان، از رخدادهایی بود که ردپایش در تاریخ اسلام تا چند دهه، به وضوح و پررنگی دیده میشود. عثمان خود از غاصبان ولایت بود و در شیوه حکومت هم در تاریخ مورد مذمت قرار گرفته است؛ پیامبر صلوات الله علیه او را لعنت کرده و به طور خلاصه؛ هیچ نسبتی میان او و حقانیت نمیتوان یافت. اما قتل او رفتاری هیجانی بود که به نهاد حاکمیت و خلافت ضربهای جدی وارد ساخت و امنیت و پیوستگی جامعه اسلامی تا سالها کمرنگ کرد. همچنین این قتل، باعث شد مهمترین سلاح ممکن در جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی، به دست امویان بیفتد و خصوصا با تلاشهای معاویه، انتقام و خونخواهی عثمان تبدیل به ایدئولوژی حکومت بنیامیه شود. ایدئولوژیای که بنیامیه با آن به خود مشروعیت بدهد و برای از میدان به در کردن دشمنان و رقبای خود، عقبهای نظری فراهم کند. خون مظلوم، بمب اتم جنگ روانی است. عثمان مظلوم نبود و اشتباهات و گناهان فراوان خودش زمینه سقوطش را ایجاد کرد اما سومین خلیفه بعد از پیامبر بود و به راحتی میشد از او یک مظلوم ساخت و «خلیفه شهید» نامید. خصوصا اینکه شورشیان در کشتن او، جانب جوانمردی و انسانیت را رعایت نکردند و با قتلی از همه نظر کریه و دلخراش، زمینه روضهخوانیها، داستانسراییها و مظلومنماییهای بسیاری را فراهم کردند. آنچه شورشیان با سرهای داغ شده و چشمهای کور شده ندیدند، دست کسانی بود که میخواستند خلافت ظاهری را به سلطنتی تمام عیار تبدیل کنند.
شورش یا انقلاب؟
عثمان در جریان یک شورش کشته شد و نه یک انقلاب. شورش، به اقدام خشن، هیجانی، مسلحانه و مخرب گروهی از مردم اطلاق میشود که حتی اگر از بستر مطالبات و اعتراضات عمومی برای حرکت سریعتر خود استفاده کند، خود حرکتی عمومی و فراگیر نیست. آنچه ما از رفتار و گفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام در جریان قتل عثمان در مییابیم، این است که شورش در اسلام جایز نیست. ما در اسلام انقلاب داریم، اما شورش نداریم؛ حتی علیه حاکم فاسد و ظالم. همانگونه که در اسلام استبداد نداریم، حتی در امری پسندیده و به صلاح مردم. شورش نیز قرینه استبداد و بسیار شبیه آن است و حاصل از نوعی خودکامگی است. عثمان حاکم مستبدی بود؛ این درست. اما چه کسی به یک عده اجازه داده بود او را به قتل برسانند؛ آب را به او ببندند و خانهاش را غارت کنند؟ اینها احکامی است که باید قاضی صادر کند و کسی سر خود حق ندارد دست به آنها بزند. گروهی از افراد موجه جامعه مدنی که ظاهرا در میان آنها امیر مؤمنان و دو فرزند ایشان، امام مجتبی و سیدالشهدا علیهم السلام بودهاند در مواردی از او دفاع میکنند؛ به او آب میرسانند و به دفن او کمک میکنند و مجموعه برای خواباندن فتنه تلاش میکنند. کسی حق نداشت بر خلیفه آب ببندند، کسی حق نداشت از دفن جلوگیری کند، کسی حق نداشت اموال او را برای خودش غارت کند. نمیتوان گفت این رفتارها بابت این بوده که مردم خشمگین بودند؛ خشم مجوز ظلم نیست و تئوریزه کردن خشونت حتی اگر شخص مورد خشونت قرار گرفته عثمان باشد، بیانصافی است. همین رفتارهاست که جدال عثمان و شورشیانش را تبدیل به فتنهای میکند که دو طرفش باطلاند و مولای متقیان دربارهاش میفرماید:
« اگر من، به آن (کشتن عثمان) فرمان داده بودم، قاتل محسوب مى شدم و اگر از آن نهى مى کردم، ياور او به شمار مى آمدم (و من نه مى خواستم قاتل او باشم و نه ياور او) امّا کسى که او را يارى کرده، نمى تواند
بگويد: «از کسانى که دست از ياريش برداشته اند، بهترم.» و کسى که دست از ياريش برداشته، نمى تواند بگويد: «کسى که او را يارى کرد، از من بهتر بوده است;» (چرا که به هر حال، حاميان او، به يقين افراد بدى بوده اند).
و من جريان کار او را در عبارتى کوتاه و پرمعنا براى شما خلاصه مى کنم: او، استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد و خداوند در اين مورد حکمى دارد که درباره مستبدّان و افراط گران جارى مى شود (و هر کدام به سزاى اعمال خود مى رسند)».
شورش شاید یک ظلم را نابود کند؛ اما صد ظلم دیگر خلق میکند. هم خودش ظلمآلود است و هم آینده را ظلمآلود میکند.
ظلمهای بعد از عثمان
وقتی حضرت مولا به مردم گفت تبعات زیادهروی و یا به بیان ما، خشونتورزی و شورش دامن شما را میگیرد، اشاره به استبداد اموی و عباسی پس از قتل عثمان داشت. مردم روز سقیفه کنار نشستند تا خلافت جایگزین ولایت و امامت نبوی و اسلامی شود و روز قتل عثمان جلوی شورشیان را نگرفتند تا همان خلافت منحرفشده، تبدیل به سلطنت و امپراطوری گردد. در این میان، امیرالمؤمنین علیهالسلام هم مظلوم واقع شد و از افراط و تفریط تؤامان مردم و سودجویی دشمن، ستمها کشید. خون عثمان از آدینه ولایت و خلافت حضرت مولا، در برابر او علم شد و ثروتطلبی و قدرتطلبیها را توجیه کرد. جنگ جمل به نام عثمان بود، جنگ صفین و کلیه آزارهای معاویه به نام عثمان بود، سب و لعن و نفرینهایی هم که مردمان ناآگاه و بیخبر و مغزشسته به حضرت حیدر روا میداشتند، به بهانه عثمان بود. پس از آن، یکی از بهانههای اصلی واقعه کربلا و به شهادت رساندن حضرت سیدالشهدا و نحوه این شهادت، قتل عثمان بود. پس از آن شیعهکشیهای بیرحمانه حجاج بن یوسف به بهانه قتل عثمان بود. دشمن به وسیله خون عثمان، عواطف را تحریک میکرد و مردم به تبعیت از هیجانات و احساسات خود، در زمین ظالمان بازی میکردند و برای آنها شمشیر میزدند.
عقل سرد
اگر بمب اتم جنگ روانی، نرم یا رسانهای خون مظلوم و سوگواری و اشک است، عقل سرد نیز سلاح خنثیکننده این بمب است. باید صفر تا صد تهییج عاطفهمان را پایین بیاوریم تا از احساس نابمان سوءاستفاده نشود. در این دوره، نیاز به تفکر استدلالی داریم و نه عاطفی و زیبایشناختی. باید اهل دقیقترین و ریزترین صغری و کبریها شویم و بدانیم در این دوران حقیقت، الزاما آن چیزی نیست ما را به وجد میآورد و بر ما خوش میآید. البته خداوند برای مقابله با عملیات دشمن به وسیله مظلومهای برساخته، سلاح دیگری هم دارد و آن مظلومهای واقعی است. عثمان، مظلومی برساخته بود و سیدالشهدا، مظلومی حقیقی است که خون، تا شامگاهان تاریخ، روند امور را رقم خواهد زد.
قتل خلیفه سوم، عثمان بن عفان، از رخدادهایی بود که ردپایش در تاریخ اسلام تا چند دهه، به وضوح و پررنگی دیده میشود. عثمان خود از غاصبان ولایت بود و در شیوه حکومت هم در تاریخ مورد مذمت قرار گرفته است؛ پیامبر صلوات الله علیه او را لعنت کرده و به طور خلاصه؛ هیچ نسبتی میان او و حقانیت نمیتوان یافت. اما قتل او رفتاری هیجانی بود که به نهاد حاکمیت و خلافت ضربهای جدی وارد ساخت و امنیت و پیوستگی جامعه اسلامی تا سالها کمرنگ کرد. همچنین این قتل، باعث شد مهمترین سلاح ممکن در جنگ روانی و مدیریت افکار عمومی، به دست امویان بیفتد و خصوصا با تلاشهای معاویه، انتقام و خونخواهی عثمان تبدیل به ایدئولوژی حکومت بنیامیه شود. ایدئولوژیای که بنیامیه با آن به خود مشروعیت بدهد و برای از میدان به در کردن دشمنان و رقبای خود، عقبهای نظری فراهم کند. خون مظلوم، بمب اتم جنگ روانی است. عثمان مظلوم نبود و اشتباهات و گناهان فراوان خودش زمینه سقوطش را ایجاد کرد اما سومین خلیفه بعد از پیامبر بود و به راحتی میشد از او یک مظلوم ساخت و «خلیفه شهید» نامید. خصوصا اینکه شورشیان در کشتن او، جانب جوانمردی و انسانیت را رعایت نکردند و با قتلی از همه نظر کریه و دلخراش، زمینه روضهخوانیها، داستانسراییها و مظلومنماییهای بسیاری را فراهم کردند. آنچه شورشیان با سرهای داغ شده و چشمهای کور شده ندیدند، دست کسانی بود که میخواستند خلافت ظاهری را به سلطنتی تمام عیار تبدیل کنند.
شورش یا انقلاب؟
عثمان در جریان یک شورش کشته شد و نه یک انقلاب. شورش، به اقدام خشن، هیجانی، مسلحانه و مخرب گروهی از مردم اطلاق میشود که حتی اگر از بستر مطالبات و اعتراضات عمومی برای حرکت سریعتر خود استفاده کند، خود حرکتی عمومی و فراگیر نیست. آنچه ما از رفتار و گفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام در جریان قتل عثمان در مییابیم، این است که شورش در اسلام جایز نیست. ما در اسلام انقلاب داریم، اما شورش نداریم؛ حتی علیه حاکم فاسد و ظالم. همانگونه که در اسلام استبداد نداریم، حتی در امری پسندیده و به صلاح مردم. شورش نیز قرینه استبداد و بسیار شبیه آن است و حاصل از نوعی خودکامگی است. عثمان حاکم مستبدی بود؛ این درست. اما چه کسی به یک عده اجازه داده بود او را به قتل برسانند؛ آب را به او ببندند و خانهاش را غارت کنند؟ اینها احکامی است که باید قاضی صادر کند و کسی سر خود حق ندارد دست به آنها بزند. گروهی از افراد موجه جامعه مدنی که ظاهرا در میان آنها امیر مؤمنان و دو فرزند ایشان، امام مجتبی و سیدالشهدا علیهم السلام بودهاند در مواردی از او دفاع میکنند؛ به او آب میرسانند و به دفن او کمک میکنند و مجموعه برای خواباندن فتنه تلاش میکنند. کسی حق نداشت بر خلیفه آب ببندند، کسی حق نداشت از دفن جلوگیری کند، کسی حق نداشت اموال او را برای خودش غارت کند. نمیتوان گفت این رفتارها بابت این بوده که مردم خشمگین بودند؛ خشم مجوز ظلم نیست و تئوریزه کردن خشونت حتی اگر شخص مورد خشونت قرار گرفته عثمان باشد، بیانصافی است. همین رفتارهاست که جدال عثمان و شورشیانش را تبدیل به فتنهای میکند که دو طرفش باطلاند و مولای متقیان دربارهاش میفرماید:
« اگر من، به آن (کشتن عثمان) فرمان داده بودم، قاتل محسوب مى شدم و اگر از آن نهى مى کردم، ياور او به شمار مى آمدم (و من نه مى خواستم قاتل او باشم و نه ياور او) امّا کسى که او را يارى کرده، نمى تواند
بگويد: «از کسانى که دست از ياريش برداشته اند، بهترم.» و کسى که دست از ياريش برداشته، نمى تواند بگويد: «کسى که او را يارى کرد، از من بهتر بوده است;» (چرا که به هر حال، حاميان او، به يقين افراد بدى بوده اند).
و من جريان کار او را در عبارتى کوتاه و پرمعنا براى شما خلاصه مى کنم: او، استبداد ورزيد، استبداد بسيار بدى و شما ناراحت شديد و واکنش بدى نشان داديد و از حد گذرانديد و خداوند در اين مورد حکمى دارد که درباره مستبدّان و افراط گران جارى مى شود (و هر کدام به سزاى اعمال خود مى رسند)».
شورش شاید یک ظلم را نابود کند؛ اما صد ظلم دیگر خلق میکند. هم خودش ظلمآلود است و هم آینده را ظلمآلود میکند.
ظلمهای بعد از عثمان
وقتی حضرت مولا به مردم گفت تبعات زیادهروی و یا به بیان ما، خشونتورزی و شورش دامن شما را میگیرد، اشاره به استبداد اموی و عباسی پس از قتل عثمان داشت. مردم روز سقیفه کنار نشستند تا خلافت جایگزین ولایت و امامت نبوی و اسلامی شود و روز قتل عثمان جلوی شورشیان را نگرفتند تا همان خلافت منحرفشده، تبدیل به سلطنت و امپراطوری گردد. در این میان، امیرالمؤمنین علیهالسلام هم مظلوم واقع شد و از افراط و تفریط تؤامان مردم و سودجویی دشمن، ستمها کشید. خون عثمان از آدینه ولایت و خلافت حضرت مولا، در برابر او علم شد و ثروتطلبی و قدرتطلبیها را توجیه کرد. جنگ جمل به نام عثمان بود، جنگ صفین و کلیه آزارهای معاویه به نام عثمان بود، سب و لعن و نفرینهایی هم که مردمان ناآگاه و بیخبر و مغزشسته به حضرت حیدر روا میداشتند، به بهانه عثمان بود. پس از آن، یکی از بهانههای اصلی واقعه کربلا و به شهادت رساندن حضرت سیدالشهدا و نحوه این شهادت، قتل عثمان بود. پس از آن شیعهکشیهای بیرحمانه حجاج بن یوسف به بهانه قتل عثمان بود. دشمن به وسیله خون عثمان، عواطف را تحریک میکرد و مردم به تبعیت از هیجانات و احساسات خود، در زمین ظالمان بازی میکردند و برای آنها شمشیر میزدند.
عقل سرد
اگر بمب اتم جنگ روانی، نرم یا رسانهای خون مظلوم و سوگواری و اشک است، عقل سرد نیز سلاح خنثیکننده این بمب است. باید صفر تا صد تهییج عاطفهمان را پایین بیاوریم تا از احساس نابمان سوءاستفاده نشود. در این دوره، نیاز به تفکر استدلالی داریم و نه عاطفی و زیبایشناختی. باید اهل دقیقترین و ریزترین صغری و کبریها شویم و بدانیم در این دوران حقیقت، الزاما آن چیزی نیست ما را به وجد میآورد و بر ما خوش میآید. البته خداوند برای مقابله با عملیات دشمن به وسیله مظلومهای برساخته، سلاح دیگری هم دارد و آن مظلومهای واقعی است. عثمان، مظلومی برساخته بود و سیدالشهدا، مظلومی حقیقی است که خون، تا شامگاهان تاریخ، روند امور را رقم خواهد زد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
رد شروط مضحک بایدن
-
روزگار تفکر استدلالی