
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 22
بازار سرگردان
| گروه اقتصادي |
قيمتهاي بازار همچنان بالاست و با سير نزولي و کاهش نرخ دلار هيچ تغييري نکردند. از افزايش دلار و به تناسب آن بالا رفتن قيمت ها نوشتيم، شايد مسئولان درد مردم را بفهمند و شب ها قبل از خواب کمي به آن فکر کنند بلکه تغيير رويه اي از آنها ببينيم، اما شتر ديدي؟ نديدي!
*خودکفايي گندم، فداي واردات ممنوعه
چند بار نوشتيم وضعيت گندم کاران خوب نيست از کشت و کاشت بي ثمر و کم ثمر خسته شدند، با آنها گفتوگو کرديم و طلب هايشان از دولت را برشمردند و با بغض از فروش زمين هاي پر آب لرستان به ديگران و خارجي ها براي کشت هندوانه گله کردند و گفتند اگر قرار باشد دولت گندم ما را بخرد بعد از 4 الي 6 ماه خوش بينانه هر يک کيلو گندم را به قيمت 1600 تومان مي خرند، دردهايشان را به مجري طرح ملي گندم وزارت جهاد کشاورزي، علي اسفندياري پور منتقل کرديم، منکر شد! به کل، تمام حرف ها را تکذيب و محورهاي گفت وگو را از کم اطلاعي نويسنده دانست و اين که چرا دولت درست از کشاورزان گندم را نمي خرد و باوجود ممنوعيت واردات گندم طبق ابلاغيه شماره ۰۲۰/ ۳۲۹۴3 مصوب بهمن ماه سال 1394 و پيگيري هاي مجدد وزير جهادکشاورزي و معاونش براي جلوگيري از واردشدن گندم به کشور، اين محصول استراتژيک را دو الي سه برابر قيمت تضميني داخلي وارد مي کند و درحال باز پس گيري خوداکفايي در زمينه گندم است؟ پاسخي نداد.
*مصوبه افزايش حقوقها و تخلف دولتيها
بارها قلم زديم که چرا مصوبه افزايش حقوق ها اجرا نمي شود،
طبق گفته رئيس مجلس رفتار دولت در اين باره غيرقانوني است. در اين مورد شايد با 20 نماينده مجلس که عمدتا از کميسيون برنامه و وبودجه، اقتصادي و اجتماعي بودند گفت وگو کرديم که حداقل بگيران افزايش محسوسي احساس نکردند، برخي پاسخ دادند:"عملکرد دولت غيرقانوني نيست، بلکه مصوبه مجلس را طبق قانون اجرا مي کند و مشکل از عدم هماهنگي خواسته هاي نمايندگان با قانون مکتوب شده بودجه سال 98 است." اما عده ديگر معتقد بودند موضوع سوءتفاهم مطرح نيست و دولت
به طور مستقيم مصوبه مجلس را اجرا نمي کند. چندين بار پرسيديم درنهايت آيا شاهد تغييري در اجراي اين قانون توسط دولت خواهيم بود؟ و بسيار صريح پاسخ دادند:«خير. چنين اتفاقي نخواهد افتاد و تا پايان سال موضوع افزايش حقوق ها به همين منوال پيش مي رود.»
*جدال مرکز پژوهشهاي مجلس و دولت براي قطع وابستگي بودجه به نفت
خبر مرکز پژوهشهاي مجلس را براي راهکار قطع وابستگي بودجه کشور به نفت را بررسي کرديم، باتوجه به اين برنامه ميتوان اقتصاد را از وابستگي به نفت پاکسازي کرد و اين وابستگي را به صفر رساند اما يا دولتي ها از پژوهش هاي
مجلسي ها خوششان نميآيد و هيچ عمل و واکنشي نسبت به گزارش هاي مرکز پژوهشها نشان نمي دهند يا سازوکار آن بعد از 40 سال فراهم نيست، به هرحال طبق اين گزارش، از لحظه تصويب طرح اصلاحيه قانون بودجه 1398 يا قانون بودجه بدون نفت ورود درآمد نفت به بودجه دولت صفر ميشود و پس از كسر سهم شركت ملي نفت، صد درصد درآمد نفت وارد صندوق توسعه ملي خواهد شد که اين روزها خبر از تصويب اصلاح ساختار بودجه 98 بود.
اما بعد از آن، رئيس سازمان برنامه و بودجه از کاهش ۱۰ درصدي وابستگي بودجه به نفت با يک طرح جديد خبر داد.
طرح مجلس نشان مي دهد که وابستگي را به صفر ميرساند و نوبخت با طرح سازمان برنامه و بودجه از کاهش وابستگي 10 درصد درسال جاري سخن گفت. کل اين طرح شامل ۲۴ برنامه است که برنامه امسال و ۱۳ برنامه نيز در سال ۹۹ عملياتي خواهد شد.
سخنان رئيس سازمان برنامه و بودجه، محمدباقر نوبخت مبني بر به صفر رساندن وابستگي بودجه کل کشور به نفت را بررسي کرديم که او درمورد برنامه دولت براي انجام آن گفته بود:" براي به صفر رساندن وابستگي بودجه به نفت، امسال ۲۵ هزار ميليارد تومان اوراق اسناد خزانه، براي طرح هاي عمراني اختصاص و سال گذشته 54 هزار ميليارد تومان براي بودجه هاي عمراني درنظر گرفته و اختصاص يافت که نسبت به سال قبل از آن ۳۰ درصد رشد داشت.
او همچنين گفت که امسال با صرفهجويي ۶۲ هزار ميليارد تومان، منابع بودجه ها را به پروژههاي اولويت دار مانند آزادراه تهران- شمال اختصاص دادهايم و درسال جاري احداث ۱۰۰ هزار واحد مسکوني در بخش بافت فرسوده را در برنامه داريم و اين غير از طرحي است که براي ساخت ۱۰۰ هزار واحد ديگر شامل ۵۰ هزار واحد مسکوني در روستاها و ۵۰ هزار واحد مسکوني در شهرها ساخته خواهد شد.
نوبخت تاکيد کرده بود که تا پايان سال ۹۸ طي8 برنامه، ۹۸۸ هزار فرصت شغلي ايجاد مي شود که بخش زيادي از آن در حوزه مسکن است و ۲۰ درصد اول منابع لازم، براي ايجاد اين ۹۸۸ هزار شغل به دستگاه هاي اجرايي داده شده و وزارت راه و شهرسازي بايد بگويد با ۲۰ درصد تخصيصي تاکنون چه تعداد واحد مسکوني ساخته است."
جداي از سوال نوبخت از وزارت راه و شهرسازي، پرسيديم باتوجه به طرح پيشنهادي مرکز پژوهش ها و طرح نوبخت، دولت درصدد مقاومت دربرابر راهکارهاي مجلس است؟ و آيا طرح نوبخت ميتواند درعمل وابستگي را قطع کند؟
اما نمايندگان کنوني و کارشناساني که روزي خودشان پستي در يکي از نهادهاي دولتي داشتند يا دارند و نمي خواهند عنواني از آنها ببريم، گفتند اختصاص بودجه هاي کشور به بخش عمران راه حل قطع وابستگي به نفت نيست و اين کار صرفا براي توجيه کردن اذهان عمومي است.
*بازاري که با افزايش نرخ دلار، قيمتهايش فضايي شد
اين بار با مسئولان تماس گرفتيم و دليل عدم کاهش قيمت ها با وجود نزول نرخ دلار را جويا شديم و گفتند دلار کاهش پيدا کند قيمت هاي بازار پايين نمي آيد و دليل هم آوردند. اما در نقطه نظراتشان نديدند که مردم با افزايش قيمتها ديگر ماههاست گوشتي نميخرند و برنج ايراني نميخورند، نديدند از شدت کار زياد و باقي ماندن همچنان پايين تر از خط فقر شب ها يادشان
مي رود ميوه بخورند يا اصلا نمي توانند ميوه بخرند.
در ايران دولت با کاهش ارزش پول ملي که به معناي بالا بردن نرخ دلار است، کسري بودجه را جبران ميکند اما با پايين آمدن نرخ دلار درصدد تعديل قيمت هاي بازار نيست و ادله هم دارد و تمام قد از دلايل عدم کاهش قيمت هاي
بازار دفاع مي کند و حتما روزي منتقدان را کور شده از نور مديريت دولتي ميخواند.
مردان سياست چه زماني مردم عادي را درک کردند؟ تا به حال شده بفهمند بعد از 30 سال کارگري و کاسبي، در سن60 سالگي، کارکردن به عنوان پيک موتوري يعني چه؟
براي يک بار هم که شده زن سرپرست خانواده را که از 7 صبح پشت ميز خياطي اش در کارگاه توليدي مي نشيند
و 8 شب خسته تر از صبح به خانه بازميگردد، درک کرده اند؟
اين زن تنها يک نمونه از هزاران زن سرپرستي است که بايد قوي تر از مردان زندگي بگذراند و چراغ خانه را روشن نگه دارد، او ماهانه 500 هزارتومان اجاره مسکن، 600 هزارتومان اقساط بانک براي 15 ميليون تومان رهن خانه، 50 تومان پول قبضهاي ماهانه، 350 تومان اقساط صندوق قرض الحسنه، 400 هزارتومان اقساط وام کالا، 300 هزارتومان اقساط وام ازدواج دخترش براي فراهم کردن جهيزيه، 200 هزارتومان قسط ماهانه 40 کيلو برنجي که هرسال مي خرد و ديگر هزينه هاي زندگي که بايد پرداخت کند و با حقوقي که از کار در توليدي(تنها 1 ميليون و 500 هزارتومان) به دست ميآورد، روزها را شب و هفته ها را تا آخر ماه سپري ميکند، کدام مسئولي او را مي شناسد؟ اين قشر و ديگر اقشار صرفا زمان راي گيري براي مردان سياست مهم مي شوند، تا راي آنها را براي تکيه بر کرسي رياست جمهوري کشور، مجلس يا ساير نهادها به دست بياورند.
با کارشناسان اقتصادي درمورد دليل عدم کاهش قيمت هاي
بازار با وجود کاهش قيمت دلار گفت وگو کرديم و معتقدند خود دولت، يعني رئيس جمهور و کابينه اقتصادي آن قيمت دلار را بالا بردند و با اين کار، اعتماد از دست رفته مردم را هم تخريب کردند، حال کاهش 50 يا 100 توماني دلار را در بوق و کرنا ميکنند و از کاهش دم ميزنند، ديگر اعتمادي نيست و به همين دليل قيمت هاي بازار کاهش پيدا نخواهد کرد، زيرا واردکننده يا خريدار، کالاي مصرفي خود را با دلار 12 يا 13 هزارتومان خريده و توان فروش پايين تر از آن را ندارد.
هزاران سوال پرسيديم و خسته نشديم، اين بار هم مي پرسيم چه کسي پاسخگوي ضرر مردم است؟
واژه مردم شامل پيرمردي است که حقوق بازنشستگي کفاف 15 روز زندگي اش را نمي دهد، شامل جواني است که با کمترين سرمايه شروع به زندگي کرد و برنامه هايش براي خريد مسکن به يکباره بر سرش آوار شد، پسري که توان ازدواج ندارد، پدري که به سختي معيشت را مي گذراند و بايد به دخترش جهيزيه دهد و هزاران مثال ديگر که گوش شنوايي براي گفتن قصه شان نيست.
براي بررسي سياست هاي ارزي دولت و دليل عدم کاهش قيمت ها با پايين آمدن نرخ دلار با اقتصاددان، علي سعدوندي گفت وگو کرديم که در ادامه مي خوانيد.
«مسئله اين است که در کشور ما مشاهده پذيري يا تاثيرپذيري نرخ ارز بالاست، بنابراين با افزايش نرخ ارز، شاهد تورم موقت هستيم و دليلش هم اين است که سياست گذاران از ارز به عنوان لنگر تورم استفاده مي کنند. يعني نرخ ارز را تثبيت تا تورم را کنترل کنند، اما اين سياست در کوتاه مدت موثر است و از افزايش قيمت کالاهاي خارجي جلوگيري و مقدار کمي باعث کنترل نرخ تورم مي شود، اما واقعيت اين است که تثبيت نرخ ارز باعث افزايش و انباشت فشارها بر اين بازار
مي شود و به جايي مي رسد که دولت، بانک مرکزي و حاکميت نمي توانند نرخ ارز را کنترل کنند و درآن لحظه قيمت ارز به شدت افزايش پيدا و فنر اصلي آزاد مي شود و تلاطمات گسترده اي در ديگر بازارها به وجود مي آورد، درنتيجه اين سياست موثر نيست و به دليل همين سياست بوده که هرچند سال يک بار شاهد جهش ارزي بوديم.»
*براي کنترل نرخ ارز و معتدل شدن بازارها بايد نرخ ارز آزاد شود
«سياست درست دقيقا عکس اين است، يعني بايد نرخ ارز آزاد و قيمت ارز تک نرخي باشد. با افزايش قيمت ارز، درآمدهاي دولت هم افزايش پيدا مي کند و افزايش درآمدهاي دولت موجب جبران کسري بودجه
مي شود، کسري بودجه از علل تورم است، زماني که با کسري بودجه مواجه مي شويم سياست ارز تک نرخي شناور در بلندمدت براي کنترل تورم موثر است، متاسفانه نرخ ارز را سرکوب مي کنيم و به اين دليل که دولت کسري ريالي بودجه دارد سعي بر جبران آن با فروش ارز است.»
*سياست تثبيت نرخ ارز که در کوتاه مدت به نظر مي رسد ضدتورم باشد
«بنابراين سياستي که به نظر مي رسد در کوتاه مدت ضدتورم باشد در بلندمدت خودش يک سياست تورمي است، زماني که فنر ارزي آزاد شد شاهد به طول انجاميدن تعادل قيمت ارز در بازار بوديم. طبق تجربه بعد از آزاد شدن فنر ارزي، يک سال قيمت ها جهشي است اما بعد از آن در بازار ارز و ديگر بازارها تعادل ايجاد مي شود. اما نکته مهم تر اين است که با تثبيت نرخ ارز به واردات سوبسيد مي دهيم و باعث تعطيلي توليدات داخل مي شويم، اين همان کاري است که تحت عنوان بيماري هلندي يا سم زدايي در اقتصاد شناخته مي شود.»
«بيماري هلندي يعني: اقتصاد داخل تخريب شود و سياست 50 سال گذشته توليدملي بر همين اساس بوده است که باعث از بين رفتن صنعت نساجي با توان بالاي توجيه اقتصادي شده است. نرخ ارز مهم ترين شاخصي است که بر توليد داخل تاثير مي گذارد يعني ممکن است توليد داخل را سودآور کند يا کالاهاي داخلي را درمقايسه با کالاهاي خارجي از رده بي کيفيت کند. سياست ارزي از سال 1350 تاکنون درراستاي تقويت کالاي خارجي و به ضرر توليد ملي بوده و متاسفانه بيشتر کارشناسان هم بر اين روش تاکيد مي کنند.»
وي در پاسخ به ين پرسش که با توجه به آزادشدن فنر ارزي وگذشت يک سال و عدم ايجاد تعادل، آيا بازهم قيمت دلار افزايش پيدا مي کند، گفت: «خير، درحال حاضر فنر ارزي آزاد شده و اين به نفع اقتصاد است، اما اينکه تصور کنيم مي توانيم قيمت ارز را به 6 هزارتومان بازگردانيم خيال خامي بيش نيست، نرخ ارز در همين محدوده تعادلي است و اگر کشور مي خواهد به سمت تقويت توليد داخل حرکت کند دلار بايد مقداري از قيمت کنوني هم بيشتر باشد. به اين دليل که کالاي خارجي ارزان تر است و کالاهاي داخلي نمي توانند با آنها رقابت کنند.»
نه تنها علي سعدوندي، بلكه کارشناسان بسياري معتقدند فنر ارز بايد آزاد شود و سرکوب قيمتها نميتواند منجر به مهار تورم شود، اما اينکه فکرکنيم با آزادسازي فنر ارزي بلافاصله شاهد روند نزولي و بازگشت آرامش به اقتصاد کشور هستيم و به يک باره درآمدهاي مردم واقعي ميشود درست نيست، بلکه تمام راهکارهاي علم اقتصاد در بلندمدت تاثير واقعي خودشان را ميگذارند. مانند روشي که مردان اقتصاد دولت از سال 50 تاکنون پيش گرفتند و بعد از چهار دهه اکنون اثرات منفي آن را به شکلي محسوس مي بينيم، شايد خانوادههايمان از شرايط سال 70 الي 80 بسيار راضي بودند اما دريغ از اين که آن زمان نقطه اوج مسير اشتباه اقتصاد بوده است؛ بنابراين اجراي روشهاي درست، پرريسک اما پر بازده است و اين که چه کسي جسارت و شجاعت اجراي آن را داشته باشد هنوز بعد از چهار دهه مشخص نشده است.
قيمتهاي بازار همچنان بالاست و با سير نزولي و کاهش نرخ دلار هيچ تغييري نکردند. از افزايش دلار و به تناسب آن بالا رفتن قيمت ها نوشتيم، شايد مسئولان درد مردم را بفهمند و شب ها قبل از خواب کمي به آن فکر کنند بلکه تغيير رويه اي از آنها ببينيم، اما شتر ديدي؟ نديدي!
*خودکفايي گندم، فداي واردات ممنوعه
چند بار نوشتيم وضعيت گندم کاران خوب نيست از کشت و کاشت بي ثمر و کم ثمر خسته شدند، با آنها گفتوگو کرديم و طلب هايشان از دولت را برشمردند و با بغض از فروش زمين هاي پر آب لرستان به ديگران و خارجي ها براي کشت هندوانه گله کردند و گفتند اگر قرار باشد دولت گندم ما را بخرد بعد از 4 الي 6 ماه خوش بينانه هر يک کيلو گندم را به قيمت 1600 تومان مي خرند، دردهايشان را به مجري طرح ملي گندم وزارت جهاد کشاورزي، علي اسفندياري پور منتقل کرديم، منکر شد! به کل، تمام حرف ها را تکذيب و محورهاي گفت وگو را از کم اطلاعي نويسنده دانست و اين که چرا دولت درست از کشاورزان گندم را نمي خرد و باوجود ممنوعيت واردات گندم طبق ابلاغيه شماره ۰۲۰/ ۳۲۹۴3 مصوب بهمن ماه سال 1394 و پيگيري هاي مجدد وزير جهادکشاورزي و معاونش براي جلوگيري از واردشدن گندم به کشور، اين محصول استراتژيک را دو الي سه برابر قيمت تضميني داخلي وارد مي کند و درحال باز پس گيري خوداکفايي در زمينه گندم است؟ پاسخي نداد.
*مصوبه افزايش حقوقها و تخلف دولتيها
بارها قلم زديم که چرا مصوبه افزايش حقوق ها اجرا نمي شود،
طبق گفته رئيس مجلس رفتار دولت در اين باره غيرقانوني است. در اين مورد شايد با 20 نماينده مجلس که عمدتا از کميسيون برنامه و وبودجه، اقتصادي و اجتماعي بودند گفت وگو کرديم که حداقل بگيران افزايش محسوسي احساس نکردند، برخي پاسخ دادند:"عملکرد دولت غيرقانوني نيست، بلکه مصوبه مجلس را طبق قانون اجرا مي کند و مشکل از عدم هماهنگي خواسته هاي نمايندگان با قانون مکتوب شده بودجه سال 98 است." اما عده ديگر معتقد بودند موضوع سوءتفاهم مطرح نيست و دولت
به طور مستقيم مصوبه مجلس را اجرا نمي کند. چندين بار پرسيديم درنهايت آيا شاهد تغييري در اجراي اين قانون توسط دولت خواهيم بود؟ و بسيار صريح پاسخ دادند:«خير. چنين اتفاقي نخواهد افتاد و تا پايان سال موضوع افزايش حقوق ها به همين منوال پيش مي رود.»
*جدال مرکز پژوهشهاي مجلس و دولت براي قطع وابستگي بودجه به نفت
خبر مرکز پژوهشهاي مجلس را براي راهکار قطع وابستگي بودجه کشور به نفت را بررسي کرديم، باتوجه به اين برنامه ميتوان اقتصاد را از وابستگي به نفت پاکسازي کرد و اين وابستگي را به صفر رساند اما يا دولتي ها از پژوهش هاي
مجلسي ها خوششان نميآيد و هيچ عمل و واکنشي نسبت به گزارش هاي مرکز پژوهشها نشان نمي دهند يا سازوکار آن بعد از 40 سال فراهم نيست، به هرحال طبق اين گزارش، از لحظه تصويب طرح اصلاحيه قانون بودجه 1398 يا قانون بودجه بدون نفت ورود درآمد نفت به بودجه دولت صفر ميشود و پس از كسر سهم شركت ملي نفت، صد درصد درآمد نفت وارد صندوق توسعه ملي خواهد شد که اين روزها خبر از تصويب اصلاح ساختار بودجه 98 بود.
اما بعد از آن، رئيس سازمان برنامه و بودجه از کاهش ۱۰ درصدي وابستگي بودجه به نفت با يک طرح جديد خبر داد.
طرح مجلس نشان مي دهد که وابستگي را به صفر ميرساند و نوبخت با طرح سازمان برنامه و بودجه از کاهش وابستگي 10 درصد درسال جاري سخن گفت. کل اين طرح شامل ۲۴ برنامه است که برنامه امسال و ۱۳ برنامه نيز در سال ۹۹ عملياتي خواهد شد.
سخنان رئيس سازمان برنامه و بودجه، محمدباقر نوبخت مبني بر به صفر رساندن وابستگي بودجه کل کشور به نفت را بررسي کرديم که او درمورد برنامه دولت براي انجام آن گفته بود:" براي به صفر رساندن وابستگي بودجه به نفت، امسال ۲۵ هزار ميليارد تومان اوراق اسناد خزانه، براي طرح هاي عمراني اختصاص و سال گذشته 54 هزار ميليارد تومان براي بودجه هاي عمراني درنظر گرفته و اختصاص يافت که نسبت به سال قبل از آن ۳۰ درصد رشد داشت.
او همچنين گفت که امسال با صرفهجويي ۶۲ هزار ميليارد تومان، منابع بودجه ها را به پروژههاي اولويت دار مانند آزادراه تهران- شمال اختصاص دادهايم و درسال جاري احداث ۱۰۰ هزار واحد مسکوني در بخش بافت فرسوده را در برنامه داريم و اين غير از طرحي است که براي ساخت ۱۰۰ هزار واحد ديگر شامل ۵۰ هزار واحد مسکوني در روستاها و ۵۰ هزار واحد مسکوني در شهرها ساخته خواهد شد.
نوبخت تاکيد کرده بود که تا پايان سال ۹۸ طي8 برنامه، ۹۸۸ هزار فرصت شغلي ايجاد مي شود که بخش زيادي از آن در حوزه مسکن است و ۲۰ درصد اول منابع لازم، براي ايجاد اين ۹۸۸ هزار شغل به دستگاه هاي اجرايي داده شده و وزارت راه و شهرسازي بايد بگويد با ۲۰ درصد تخصيصي تاکنون چه تعداد واحد مسکوني ساخته است."
جداي از سوال نوبخت از وزارت راه و شهرسازي، پرسيديم باتوجه به طرح پيشنهادي مرکز پژوهش ها و طرح نوبخت، دولت درصدد مقاومت دربرابر راهکارهاي مجلس است؟ و آيا طرح نوبخت ميتواند درعمل وابستگي را قطع کند؟
اما نمايندگان کنوني و کارشناساني که روزي خودشان پستي در يکي از نهادهاي دولتي داشتند يا دارند و نمي خواهند عنواني از آنها ببريم، گفتند اختصاص بودجه هاي کشور به بخش عمران راه حل قطع وابستگي به نفت نيست و اين کار صرفا براي توجيه کردن اذهان عمومي است.
*بازاري که با افزايش نرخ دلار، قيمتهايش فضايي شد
اين بار با مسئولان تماس گرفتيم و دليل عدم کاهش قيمت ها با وجود نزول نرخ دلار را جويا شديم و گفتند دلار کاهش پيدا کند قيمت هاي بازار پايين نمي آيد و دليل هم آوردند. اما در نقطه نظراتشان نديدند که مردم با افزايش قيمتها ديگر ماههاست گوشتي نميخرند و برنج ايراني نميخورند، نديدند از شدت کار زياد و باقي ماندن همچنان پايين تر از خط فقر شب ها يادشان
مي رود ميوه بخورند يا اصلا نمي توانند ميوه بخرند.
در ايران دولت با کاهش ارزش پول ملي که به معناي بالا بردن نرخ دلار است، کسري بودجه را جبران ميکند اما با پايين آمدن نرخ دلار درصدد تعديل قيمت هاي بازار نيست و ادله هم دارد و تمام قد از دلايل عدم کاهش قيمت هاي
بازار دفاع مي کند و حتما روزي منتقدان را کور شده از نور مديريت دولتي ميخواند.
مردان سياست چه زماني مردم عادي را درک کردند؟ تا به حال شده بفهمند بعد از 30 سال کارگري و کاسبي، در سن60 سالگي، کارکردن به عنوان پيک موتوري يعني چه؟
براي يک بار هم که شده زن سرپرست خانواده را که از 7 صبح پشت ميز خياطي اش در کارگاه توليدي مي نشيند
و 8 شب خسته تر از صبح به خانه بازميگردد، درک کرده اند؟
اين زن تنها يک نمونه از هزاران زن سرپرستي است که بايد قوي تر از مردان زندگي بگذراند و چراغ خانه را روشن نگه دارد، او ماهانه 500 هزارتومان اجاره مسکن، 600 هزارتومان اقساط بانک براي 15 ميليون تومان رهن خانه، 50 تومان پول قبضهاي ماهانه، 350 تومان اقساط صندوق قرض الحسنه، 400 هزارتومان اقساط وام کالا، 300 هزارتومان اقساط وام ازدواج دخترش براي فراهم کردن جهيزيه، 200 هزارتومان قسط ماهانه 40 کيلو برنجي که هرسال مي خرد و ديگر هزينه هاي زندگي که بايد پرداخت کند و با حقوقي که از کار در توليدي(تنها 1 ميليون و 500 هزارتومان) به دست ميآورد، روزها را شب و هفته ها را تا آخر ماه سپري ميکند، کدام مسئولي او را مي شناسد؟ اين قشر و ديگر اقشار صرفا زمان راي گيري براي مردان سياست مهم مي شوند، تا راي آنها را براي تکيه بر کرسي رياست جمهوري کشور، مجلس يا ساير نهادها به دست بياورند.
با کارشناسان اقتصادي درمورد دليل عدم کاهش قيمت هاي
بازار با وجود کاهش قيمت دلار گفت وگو کرديم و معتقدند خود دولت، يعني رئيس جمهور و کابينه اقتصادي آن قيمت دلار را بالا بردند و با اين کار، اعتماد از دست رفته مردم را هم تخريب کردند، حال کاهش 50 يا 100 توماني دلار را در بوق و کرنا ميکنند و از کاهش دم ميزنند، ديگر اعتمادي نيست و به همين دليل قيمت هاي بازار کاهش پيدا نخواهد کرد، زيرا واردکننده يا خريدار، کالاي مصرفي خود را با دلار 12 يا 13 هزارتومان خريده و توان فروش پايين تر از آن را ندارد.
هزاران سوال پرسيديم و خسته نشديم، اين بار هم مي پرسيم چه کسي پاسخگوي ضرر مردم است؟
واژه مردم شامل پيرمردي است که حقوق بازنشستگي کفاف 15 روز زندگي اش را نمي دهد، شامل جواني است که با کمترين سرمايه شروع به زندگي کرد و برنامه هايش براي خريد مسکن به يکباره بر سرش آوار شد، پسري که توان ازدواج ندارد، پدري که به سختي معيشت را مي گذراند و بايد به دخترش جهيزيه دهد و هزاران مثال ديگر که گوش شنوايي براي گفتن قصه شان نيست.
براي بررسي سياست هاي ارزي دولت و دليل عدم کاهش قيمت ها با پايين آمدن نرخ دلار با اقتصاددان، علي سعدوندي گفت وگو کرديم که در ادامه مي خوانيد.
«مسئله اين است که در کشور ما مشاهده پذيري يا تاثيرپذيري نرخ ارز بالاست، بنابراين با افزايش نرخ ارز، شاهد تورم موقت هستيم و دليلش هم اين است که سياست گذاران از ارز به عنوان لنگر تورم استفاده مي کنند. يعني نرخ ارز را تثبيت تا تورم را کنترل کنند، اما اين سياست در کوتاه مدت موثر است و از افزايش قيمت کالاهاي خارجي جلوگيري و مقدار کمي باعث کنترل نرخ تورم مي شود، اما واقعيت اين است که تثبيت نرخ ارز باعث افزايش و انباشت فشارها بر اين بازار
مي شود و به جايي مي رسد که دولت، بانک مرکزي و حاکميت نمي توانند نرخ ارز را کنترل کنند و درآن لحظه قيمت ارز به شدت افزايش پيدا و فنر اصلي آزاد مي شود و تلاطمات گسترده اي در ديگر بازارها به وجود مي آورد، درنتيجه اين سياست موثر نيست و به دليل همين سياست بوده که هرچند سال يک بار شاهد جهش ارزي بوديم.»
*براي کنترل نرخ ارز و معتدل شدن بازارها بايد نرخ ارز آزاد شود
«سياست درست دقيقا عکس اين است، يعني بايد نرخ ارز آزاد و قيمت ارز تک نرخي باشد. با افزايش قيمت ارز، درآمدهاي دولت هم افزايش پيدا مي کند و افزايش درآمدهاي دولت موجب جبران کسري بودجه
مي شود، کسري بودجه از علل تورم است، زماني که با کسري بودجه مواجه مي شويم سياست ارز تک نرخي شناور در بلندمدت براي کنترل تورم موثر است، متاسفانه نرخ ارز را سرکوب مي کنيم و به اين دليل که دولت کسري ريالي بودجه دارد سعي بر جبران آن با فروش ارز است.»
*سياست تثبيت نرخ ارز که در کوتاه مدت به نظر مي رسد ضدتورم باشد
«بنابراين سياستي که به نظر مي رسد در کوتاه مدت ضدتورم باشد در بلندمدت خودش يک سياست تورمي است، زماني که فنر ارزي آزاد شد شاهد به طول انجاميدن تعادل قيمت ارز در بازار بوديم. طبق تجربه بعد از آزاد شدن فنر ارزي، يک سال قيمت ها جهشي است اما بعد از آن در بازار ارز و ديگر بازارها تعادل ايجاد مي شود. اما نکته مهم تر اين است که با تثبيت نرخ ارز به واردات سوبسيد مي دهيم و باعث تعطيلي توليدات داخل مي شويم، اين همان کاري است که تحت عنوان بيماري هلندي يا سم زدايي در اقتصاد شناخته مي شود.»
«بيماري هلندي يعني: اقتصاد داخل تخريب شود و سياست 50 سال گذشته توليدملي بر همين اساس بوده است که باعث از بين رفتن صنعت نساجي با توان بالاي توجيه اقتصادي شده است. نرخ ارز مهم ترين شاخصي است که بر توليد داخل تاثير مي گذارد يعني ممکن است توليد داخل را سودآور کند يا کالاهاي داخلي را درمقايسه با کالاهاي خارجي از رده بي کيفيت کند. سياست ارزي از سال 1350 تاکنون درراستاي تقويت کالاي خارجي و به ضرر توليد ملي بوده و متاسفانه بيشتر کارشناسان هم بر اين روش تاکيد مي کنند.»
وي در پاسخ به ين پرسش که با توجه به آزادشدن فنر ارزي وگذشت يک سال و عدم ايجاد تعادل، آيا بازهم قيمت دلار افزايش پيدا مي کند، گفت: «خير، درحال حاضر فنر ارزي آزاد شده و اين به نفع اقتصاد است، اما اينکه تصور کنيم مي توانيم قيمت ارز را به 6 هزارتومان بازگردانيم خيال خامي بيش نيست، نرخ ارز در همين محدوده تعادلي است و اگر کشور مي خواهد به سمت تقويت توليد داخل حرکت کند دلار بايد مقداري از قيمت کنوني هم بيشتر باشد. به اين دليل که کالاي خارجي ارزان تر است و کالاهاي داخلي نمي توانند با آنها رقابت کنند.»
نه تنها علي سعدوندي، بلكه کارشناسان بسياري معتقدند فنر ارز بايد آزاد شود و سرکوب قيمتها نميتواند منجر به مهار تورم شود، اما اينکه فکرکنيم با آزادسازي فنر ارزي بلافاصله شاهد روند نزولي و بازگشت آرامش به اقتصاد کشور هستيم و به يک باره درآمدهاي مردم واقعي ميشود درست نيست، بلکه تمام راهکارهاي علم اقتصاد در بلندمدت تاثير واقعي خودشان را ميگذارند. مانند روشي که مردان اقتصاد دولت از سال 50 تاکنون پيش گرفتند و بعد از چهار دهه اکنون اثرات منفي آن را به شکلي محسوس مي بينيم، شايد خانوادههايمان از شرايط سال 70 الي 80 بسيار راضي بودند اما دريغ از اين که آن زمان نقطه اوج مسير اشتباه اقتصاد بوده است؛ بنابراين اجراي روشهاي درست، پرريسک اما پر بازده است و اين که چه کسي جسارت و شجاعت اجراي آن را داشته باشد هنوز بعد از چهار دهه مشخص نشده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 39
مولود مبارک دهه هشتاد
|محسن پيرهادي - مديرمسئول|
روز گذشته، انتخابات دور جديد شوراياري ها در سطح محلات شهر تهران برگزار شد. اگرچه برخي رويکردهاي سياسي و اشکالات، نگذاشت مشارکت نيم ميليوني تهرانيها در اين انتخابات، آن طور که بايد به کام شان شيرين شود، اما جاي خوشحالي است که اين مولود مبارک دهه هشتاد، به دور پنجم خود رسيد. بايد از همه کساني که در رشد نهاد مردم سالاري و سپردن امور محلي به مردم نقش داشته اند، تشکر کرد. شوراهاي شهر و روستا که در سال ۷۷ و در دوران دولت اصلاحات، شکل يافته بود، اگرچه در دوره اول درگير حواشي شد، اما نهايتا، به پيشرفت تهران در ابعاد مختلف اجتماعي و عمراني کمک شاياني کرد و در واقع، در مسير تحقق حکمراني مطلوب در پايتخت، يک گام رو به جلو بود. مردمي کردن اداره امور، حتي اگر با اشکالاتي همراه شود، در نهايت به نفع مردم است و اگر کار در مسير درستي قرار گيرد، دوره به دوره، کاستي ها و کمبودها نيز برطرف شده و نقاط قوت، بيشتر جلوه گر مي شوند و دقيقا از همين روست که از برگزاري انتخابات دور پنجم شوراياري هاي تهران، استقبال مي کنيم.
در هر دهه از انقلاب، شاهد رويش جديدي در حرکت به سمت مردم سالاري حداکثري و استفاده از ظرفيت هاي نهفته محلي در پايتخت بوده ايم. اگر دهه هفتاد، براي شهر تهران، دهه تولد شوراي شهر بود، دهه هشتاد، شوراياري ها با ابتکار محمدباقر قاليباف، شهردار وقت تهران به وجود آمد و با همراهي شوراي سوم و چهارم و به ويژه رئيس شورا، دوره به دوره، رنگ و بوي جدي تري گرفت.
شوراياري، يکي از مظاهر مردم سالاري در ابرشهر تهران است، نهادي مردمي و جوشيده از دل محلات که چنديست انتخابات و تبليغات آن، شور و نشاط را در سطح محلات و به ويژه جوانان ايجاد کرده است. طبق اعلام مديريت شهري، نيمي از نامزدهاي اين دوره، جوانان و ۲۵ درصد بانوان بوده اند. اصل اين موضوع، بدون ترديد، بسيار خوشحال کننده است و هر چه مردم، بيشتر حضور داشته باشند، مايه خرسندي است. اگرچه از مديريت شهري و بدنه پرتلاش شهرداري تهران، بايد تشکر کرد، اما جاي اين گلايه هم وجود دارد که برخي احزاب اصلاح طلب، تا حدي به اين موضوع اجتماعي و شهري، ورودي سياسي و غيرحرفه اي داشته اند.
در اين دوره بايد اختيارات و اعتبارات شوراياران افزايش يابد. تجربه شخصي اينجانب به عنوان عضو دوره پيشين شوراي شهر تهران و بررسي مسائل و مشکلات ۲۲۰ محله شهر تهران، مؤيد اين ادعاست که همکاري با شوراياري و استفاده از ظرفيت عظيم آن، با تمام نقاط قوت و ضعفش، نزديک ترين، سريع ترين و کم هزينه ترين مدل مردم گرايي و محله محوري در رفع مشکلات پايتخت نشينان و پيشبرد توأمان نرم افزاري و سخت افزاري شهر تهران است. بايد اين نهاد را به فال نيک گرفت و از تجربه آن، در کلان شهرهاي ديگر بهره جست.
روز گذشته، انتخابات دور جديد شوراياري ها در سطح محلات شهر تهران برگزار شد. اگرچه برخي رويکردهاي سياسي و اشکالات، نگذاشت مشارکت نيم ميليوني تهرانيها در اين انتخابات، آن طور که بايد به کام شان شيرين شود، اما جاي خوشحالي است که اين مولود مبارک دهه هشتاد، به دور پنجم خود رسيد. بايد از همه کساني که در رشد نهاد مردم سالاري و سپردن امور محلي به مردم نقش داشته اند، تشکر کرد. شوراهاي شهر و روستا که در سال ۷۷ و در دوران دولت اصلاحات، شکل يافته بود، اگرچه در دوره اول درگير حواشي شد، اما نهايتا، به پيشرفت تهران در ابعاد مختلف اجتماعي و عمراني کمک شاياني کرد و در واقع، در مسير تحقق حکمراني مطلوب در پايتخت، يک گام رو به جلو بود. مردمي کردن اداره امور، حتي اگر با اشکالاتي همراه شود، در نهايت به نفع مردم است و اگر کار در مسير درستي قرار گيرد، دوره به دوره، کاستي ها و کمبودها نيز برطرف شده و نقاط قوت، بيشتر جلوه گر مي شوند و دقيقا از همين روست که از برگزاري انتخابات دور پنجم شوراياري هاي تهران، استقبال مي کنيم.
در هر دهه از انقلاب، شاهد رويش جديدي در حرکت به سمت مردم سالاري حداکثري و استفاده از ظرفيت هاي نهفته محلي در پايتخت بوده ايم. اگر دهه هفتاد، براي شهر تهران، دهه تولد شوراي شهر بود، دهه هشتاد، شوراياري ها با ابتکار محمدباقر قاليباف، شهردار وقت تهران به وجود آمد و با همراهي شوراي سوم و چهارم و به ويژه رئيس شورا، دوره به دوره، رنگ و بوي جدي تري گرفت.
شوراياري، يکي از مظاهر مردم سالاري در ابرشهر تهران است، نهادي مردمي و جوشيده از دل محلات که چنديست انتخابات و تبليغات آن، شور و نشاط را در سطح محلات و به ويژه جوانان ايجاد کرده است. طبق اعلام مديريت شهري، نيمي از نامزدهاي اين دوره، جوانان و ۲۵ درصد بانوان بوده اند. اصل اين موضوع، بدون ترديد، بسيار خوشحال کننده است و هر چه مردم، بيشتر حضور داشته باشند، مايه خرسندي است. اگرچه از مديريت شهري و بدنه پرتلاش شهرداري تهران، بايد تشکر کرد، اما جاي اين گلايه هم وجود دارد که برخي احزاب اصلاح طلب، تا حدي به اين موضوع اجتماعي و شهري، ورودي سياسي و غيرحرفه اي داشته اند.
در اين دوره بايد اختيارات و اعتبارات شوراياران افزايش يابد. تجربه شخصي اينجانب به عنوان عضو دوره پيشين شوراي شهر تهران و بررسي مسائل و مشکلات ۲۲۰ محله شهر تهران، مؤيد اين ادعاست که همکاري با شوراياري و استفاده از ظرفيت عظيم آن، با تمام نقاط قوت و ضعفش، نزديک ترين، سريع ترين و کم هزينه ترين مدل مردم گرايي و محله محوري در رفع مشکلات پايتخت نشينان و پيشبرد توأمان نرم افزاري و سخت افزاري شهر تهران است. بايد اين نهاد را به فال نيک گرفت و از تجربه آن، در کلان شهرهاي ديگر بهره جست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 30
مردمسالاری محلی در ایستگاه پنجم
انتخابات شوراياريها پس از فراز و نشيبهاي فراوان سرانجام از ساعت 8 صبح روز جمعه آغاز شد و پس از دو نوبت دو ساعته تمديد، ساعت ۲۰ پايان يافت.
مسئولان هيئت هاي اجرايي و نظارت اين انتخابات اعلام کردند که دربهاي شعبه هاي اخذ راي ساعت ۲۰ بسته شد اما تا راي گيري از افراد حاضر در شعب تا آخرين نفر، فعاليت مجريان و ناظران ادامه داشت.
۱۲ هزار نفر براي رقابت در اين انتخابات شرکت کردند که سه هزار و ۵۰۰ نفر آنان به عنوان شورايار محلات تهران انتخاب مي شوند. انتخابات در بیش از ۳۵۰ محله شهر تهران برگزار شد.
شوراياران، بازوان مشورتي مديران شهري بويژه اعضاي شوراي شهر محسوب ميشوند که در تصميمسازيهاي شهري از جمله اجراي پروژه ها و نحوه توزيع اعتبارات در محلات نقش تعيين کننده اي دارند.
آمار شرکتکنندگان در پنجمين دوره انتخابات شوراياري از ۵۰۰ هزار نفر گذشت. اين انتخابات، مختص محلات شهر تهران بوده و در نهايت 9 نفر براي هر محله عموما با راي شهروندان ساکن در حوزههاي انتخابيه همان محل انتخاب خواهند شد تا در ادامه بتوانند به عنوان بازوهاي شوراي شهر تهران در سطح محلات فعاليت کنند.
علاوه بر اعضاي شوراي شهر تهران که از صبح ديروز با حضور در محلهاي خود در اين انتخابات شرکت کردند، سخنگوي دولت، شماري از نمايندگان مجلس و ... نيز راي خود را در محلات سکونت به صندوقهاي الکترونيکي اخذ راي انداختند.
اين اولين بار است که در طول تاريخ برگزاري انتخابات در کشورمان انتخاباتي به شکل تماما الکترونيکي برگزار شد و پيش بيني ميشود که اجراي موفقيت آميز آن بتواند مقدمهاي براي انتخابات آتي از جمله انتخابات مجلس، رياست جمهوري و شوراي شهر به این شکل باشد.
تلاشها براي راي آوري در برخي از شعب اخذ راي منجر شد تا برخي از نامزدهاي شوراياري يا طرفداران آنان در اطراف محل راي گيري حاضر شده و شهروندان را به شرکت در انتخابات و راي به نامزدهاي مورد نظرشان تشويق کنند، موضوعي که البته عمدتا با دخالت ماموران پليس و ناظران انتخابات شوراياري از ادامه آن جلوگيري و اين افراد از تجمع در مقابل محل اخذ راي منع شدند.
نايب رئيس ستاد شوراياريهاي شهر تهران درباره برگزاري الکترونيکي اين انتخابات به ايسنا ميگويد: برگزاري الکترونيک انتخابات علاوه بر اينکه منجر به کاهش مصرف کاغذ ميشود شفافيت و اعلام سريعتر نتايج را نيز در پي خواهد داشت. از اين رو اميدواريم که نتايج انتخابات شوراياريها بسيار زودتر از انتخاباتي که در گذشته به شکل کاغذي برگزار ميشد اعلام شود.
در دوره گذشته انتخابات شوراياريها حدود 540 هزار نفر مشارکت داشتند. اين آمار در انتخابات دوره پنجم نيز از مرز 500 هزار نفر عبور کرد که اين عدد فراتر از پيش بينيهاي اوليه بود.
مسئولان هيئت هاي اجرايي و نظارت اين انتخابات اعلام کردند که دربهاي شعبه هاي اخذ راي ساعت ۲۰ بسته شد اما تا راي گيري از افراد حاضر در شعب تا آخرين نفر، فعاليت مجريان و ناظران ادامه داشت.
۱۲ هزار نفر براي رقابت در اين انتخابات شرکت کردند که سه هزار و ۵۰۰ نفر آنان به عنوان شورايار محلات تهران انتخاب مي شوند. انتخابات در بیش از ۳۵۰ محله شهر تهران برگزار شد.
شوراياران، بازوان مشورتي مديران شهري بويژه اعضاي شوراي شهر محسوب ميشوند که در تصميمسازيهاي شهري از جمله اجراي پروژه ها و نحوه توزيع اعتبارات در محلات نقش تعيين کننده اي دارند.
آمار شرکتکنندگان در پنجمين دوره انتخابات شوراياري از ۵۰۰ هزار نفر گذشت. اين انتخابات، مختص محلات شهر تهران بوده و در نهايت 9 نفر براي هر محله عموما با راي شهروندان ساکن در حوزههاي انتخابيه همان محل انتخاب خواهند شد تا در ادامه بتوانند به عنوان بازوهاي شوراي شهر تهران در سطح محلات فعاليت کنند.
علاوه بر اعضاي شوراي شهر تهران که از صبح ديروز با حضور در محلهاي خود در اين انتخابات شرکت کردند، سخنگوي دولت، شماري از نمايندگان مجلس و ... نيز راي خود را در محلات سکونت به صندوقهاي الکترونيکي اخذ راي انداختند.
اين اولين بار است که در طول تاريخ برگزاري انتخابات در کشورمان انتخاباتي به شکل تماما الکترونيکي برگزار شد و پيش بيني ميشود که اجراي موفقيت آميز آن بتواند مقدمهاي براي انتخابات آتي از جمله انتخابات مجلس، رياست جمهوري و شوراي شهر به این شکل باشد.
تلاشها براي راي آوري در برخي از شعب اخذ راي منجر شد تا برخي از نامزدهاي شوراياري يا طرفداران آنان در اطراف محل راي گيري حاضر شده و شهروندان را به شرکت در انتخابات و راي به نامزدهاي مورد نظرشان تشويق کنند، موضوعي که البته عمدتا با دخالت ماموران پليس و ناظران انتخابات شوراياري از ادامه آن جلوگيري و اين افراد از تجمع در مقابل محل اخذ راي منع شدند.
نايب رئيس ستاد شوراياريهاي شهر تهران درباره برگزاري الکترونيکي اين انتخابات به ايسنا ميگويد: برگزاري الکترونيک انتخابات علاوه بر اينکه منجر به کاهش مصرف کاغذ ميشود شفافيت و اعلام سريعتر نتايج را نيز در پي خواهد داشت. از اين رو اميدواريم که نتايج انتخابات شوراياريها بسيار زودتر از انتخاباتي که در گذشته به شکل کاغذي برگزار ميشد اعلام شود.
در دوره گذشته انتخابات شوراياريها حدود 540 هزار نفر مشارکت داشتند. اين آمار در انتخابات دوره پنجم نيز از مرز 500 هزار نفر عبور کرد که اين عدد فراتر از پيش بينيهاي اوليه بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
بوريس جانسون در مسلخ برگزيت
|حنيف غفاري|
شايد برگزارکنندگان همه پرسي سال 2016 در انگليس هرگز تصور نمي کردند که موافقت اکثر شهروندان با خروج از اروپا، منجر به شکل گيري بحراني مزمن و دامنه دار در لندن شود. "ديويد کامرون" و " ترزا مي"، دو قرباني برگزيت از سال 2016 تا کنون بوده اند.
هم اکنون "بوريس جانسون" در حالي به خانه شماره 10 خيابان داونينگ استريت اسباب کشي کرده است که تضميني مبني بر بقاي طولاني مدت وي در اين منزل وجود ندارد!در اين خصوص نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آن گذشت :
نخست اينکه بوريس جانسون توانست در راي گيري داخلي حزب محافظه کار و از ميان 160 هزار راي ،حدود 92 هزار راي را به خود اختصاص دهد. اين به معناي مخالفت حدود 40 درصد از راي دهندگان حزب محافظه کار با نخست وزيري اوست. با اين حال ماجرا در خارج از حزب محافظه کار به مراتب براي نخست وزير جنجالي جديد انگليس سخت تر است! اکثريت مطلق اعضاي حزب کارگر، بسياري از اعضا و طرفداران حزب ليبرال دموکرات و بسياري از راي دهندگان مستقل در انگليس، حضور جانسون در راس معادلات سياسي و اجرايي لندن را فاجعه اي براي کشورشان مي دانند. در چنين شرايطي هر گونه تصميم جنجالي جانسون در خصوص برگزيت و ديگر مسائل جاري در حوزه امنيت و سياست خارجي انگليس ، نه تنها از سوي احزاب مخالف،بلکه از سوي برخي هم حزبي هايش نيز به چالش کشيده خواهد شد. بنابراين، حضور جانسون در راس قدرت، معلول "خواست مردم انگليس" و حتي "اکثريت مطلق محافظه کاران" نبوده است. همين مسئله مي تواند در آينده اي نزديک به پاشنه آشيل نخست وزير جديد انگليس تبديل شود.
دوم اينکه بوريس جانسون به طور ذاتي طرفدار گزينه "خروج سخت از اتحاديه اروپا" مي باشد. او به مانند دونالد ترامپ و جان بولتون معتقد است که تن دادن به برگزيت نرم و توافق با بروکسل به معناي استيلاي بلند مدت ( حداقل 5 ساله) اتحاديه اروپا بر انگليس خواهد بود. از اين رو جانسون به تحريک ترامپ و بولتون قصد دارد بدون اينکه توافقي با طرف اروپايي صورت دهد،از اين مجموعه خارج شود تا در مذاکرات طولاني مدت آتي خود با اتحاديه اروپا ،قدرت مانور و امتيازگيري بيشتري داشته باشد. اين نگاه ايده آل گرايانه بسيار خطرناک خواهد بود زيرا تحقق برگزيت سخت به معناي اعمال نوعي شوک اقتصادي و سياسي به جامعه انگليس خواهد بود. از سوي ديگر، با توجه به اصرار اتحاديه اروپا مبني بر عدم تغيير خواسته هاي خود در قبال برگزيت، تن دادن جانسون به خروج نرم ( همراه با توافق) از اروپا، به معناي عقب نشيني وي از رويکرد قبلي اش در خصوص برگزيت خواهد بود. در اين صورت، جانسون با خشم بخش ديگري از جامعه انگليس، يعني بخش مهمي از ملي گرايان و طرفداران برگزيت سخت مواجه خواهد شد. فراتر از آنچه ذکر شد،؛جرمي کوربين رهبر حزب کارگر نيز با طرح ايده "رفراندوم دوباره" سعي خواهد کرد موقعيت جانسون را در راس قدرت به چالش بکشد. مجموع اين موارد نشان مي دهد که انتخاب هر گزينه اي از سوي نخست وزير جديد، مولد بحران در بخشي از جامعه انگليس خواهد بود. اصلا بعيد به نظر نمي رسد که تا قبل از فرا رسيدن سال 2020 ميلادي، نام بوريس جانسون در کنار ديويد کامرون و ترزا مي ، به عنوان سه قرباني محافظه کار برگزيت قرار گيرد....
شايد برگزارکنندگان همه پرسي سال 2016 در انگليس هرگز تصور نمي کردند که موافقت اکثر شهروندان با خروج از اروپا، منجر به شکل گيري بحراني مزمن و دامنه دار در لندن شود. "ديويد کامرون" و " ترزا مي"، دو قرباني برگزيت از سال 2016 تا کنون بوده اند.
هم اکنون "بوريس جانسون" در حالي به خانه شماره 10 خيابان داونينگ استريت اسباب کشي کرده است که تضميني مبني بر بقاي طولاني مدت وي در اين منزل وجود ندارد!در اين خصوص نکاتي وجود دارد که نمي توان به سادگي از کنار آن گذشت :
نخست اينکه بوريس جانسون توانست در راي گيري داخلي حزب محافظه کار و از ميان 160 هزار راي ،حدود 92 هزار راي را به خود اختصاص دهد. اين به معناي مخالفت حدود 40 درصد از راي دهندگان حزب محافظه کار با نخست وزيري اوست. با اين حال ماجرا در خارج از حزب محافظه کار به مراتب براي نخست وزير جنجالي جديد انگليس سخت تر است! اکثريت مطلق اعضاي حزب کارگر، بسياري از اعضا و طرفداران حزب ليبرال دموکرات و بسياري از راي دهندگان مستقل در انگليس، حضور جانسون در راس معادلات سياسي و اجرايي لندن را فاجعه اي براي کشورشان مي دانند. در چنين شرايطي هر گونه تصميم جنجالي جانسون در خصوص برگزيت و ديگر مسائل جاري در حوزه امنيت و سياست خارجي انگليس ، نه تنها از سوي احزاب مخالف،بلکه از سوي برخي هم حزبي هايش نيز به چالش کشيده خواهد شد. بنابراين، حضور جانسون در راس قدرت، معلول "خواست مردم انگليس" و حتي "اکثريت مطلق محافظه کاران" نبوده است. همين مسئله مي تواند در آينده اي نزديک به پاشنه آشيل نخست وزير جديد انگليس تبديل شود.
دوم اينکه بوريس جانسون به طور ذاتي طرفدار گزينه "خروج سخت از اتحاديه اروپا" مي باشد. او به مانند دونالد ترامپ و جان بولتون معتقد است که تن دادن به برگزيت نرم و توافق با بروکسل به معناي استيلاي بلند مدت ( حداقل 5 ساله) اتحاديه اروپا بر انگليس خواهد بود. از اين رو جانسون به تحريک ترامپ و بولتون قصد دارد بدون اينکه توافقي با طرف اروپايي صورت دهد،از اين مجموعه خارج شود تا در مذاکرات طولاني مدت آتي خود با اتحاديه اروپا ،قدرت مانور و امتيازگيري بيشتري داشته باشد. اين نگاه ايده آل گرايانه بسيار خطرناک خواهد بود زيرا تحقق برگزيت سخت به معناي اعمال نوعي شوک اقتصادي و سياسي به جامعه انگليس خواهد بود. از سوي ديگر، با توجه به اصرار اتحاديه اروپا مبني بر عدم تغيير خواسته هاي خود در قبال برگزيت، تن دادن جانسون به خروج نرم ( همراه با توافق) از اروپا، به معناي عقب نشيني وي از رويکرد قبلي اش در خصوص برگزيت خواهد بود. در اين صورت، جانسون با خشم بخش ديگري از جامعه انگليس، يعني بخش مهمي از ملي گرايان و طرفداران برگزيت سخت مواجه خواهد شد. فراتر از آنچه ذکر شد،؛جرمي کوربين رهبر حزب کارگر نيز با طرح ايده "رفراندوم دوباره" سعي خواهد کرد موقعيت جانسون را در راس قدرت به چالش بکشد. مجموع اين موارد نشان مي دهد که انتخاب هر گزينه اي از سوي نخست وزير جديد، مولد بحران در بخشي از جامعه انگليس خواهد بود. اصلا بعيد به نظر نمي رسد که تا قبل از فرا رسيدن سال 2020 ميلادي، نام بوريس جانسون در کنار ديويد کامرون و ترزا مي ، به عنوان سه قرباني محافظه کار برگزيت قرار گيرد....

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 25
حرکت سينوسی در دفاع از دولت و نقد سايرين!
| مهدي عامري |
حجت الاسلام محسن غرويان اخيرا در گفتوگوهايي با رسانه هاي اصلاح طلب ضمن همدردي با مردم تلاش مي کند همچنان مردم را همراه دولت و مجلس نشان دهد و بدون توجه به عملکرد برخي افراد رويکردي را اتخاد كرده است که ظاهرا با تناقض روبروست.
ايشان در گفتوگو با روزنامه همدلي (1 مرداد 98)، تاييد ميکند که مردم از وضع موجود راضي نيستند و وضعيت اقتصادي و عملکرد دولت موجب شده تا به دليل گراني افسار گسيخته «تعدادي از اقلام لازم را از سبد خانواده خالي کنند و در نتيجه سفرههايشان کوچک شود.» اما ايشان راي ندادن را امري نادرست مي داند چرا که «موجب ميشود يکسري از ناکارآمدها روي کار بيايند و اوضاع را از ايني که هست، بدتر ميکنند». ايشان قبلا هم از وضع نابسامان معيشت مردم گله کرده بود. (آرمان، 16 تير)
ايشان مجددا سياست پيشين انتخاباتي اصلاح طلبان و اعتداليون را سر دست ميگيرد که به جاي ارائه عملکرد و پاسخگويي درست در برابر مردم، با ارائه تصوير ي
وحشتناک از رقيب سعي در ترغيب مردم به خود دارد! چنانچه در چند دوره قبل نيز با همين حربه که اگر به ما راي ندهيد و ديگران بيايند جنگ ميشود، دلار
5 هزار تومان ميشود، تحريمها بيشتر ميشود، در خيابانها ديوار ميکشند و مردم را از ايران بيرون ميکنند سعي در گرفتن راي مردم داشتند!
اکنون که اوضاع اقتصادي به اعتراف جناب غرويان به هم ريخته است ايشان، بايد پاسخ دهد آن روزهايي که براي حمايت از دولت روحاني سينه چاک ميکرد و به عنوان استاد حوزه و دانشگاه مردم را به روزگار خوش وعده ميداد، فکر چنين روزهايي را نميکرد؟ ايشان با کدامين مبنا و عقلانيتي به حمايت از دولتي که سابقه و کارنامه موفقي نداشت، قيام کرد؟
اينک که وعدههاي دولت زمين مانده است و نه تحريمها برداشته شده و نه اوضاع اقتصادي بهبود يافته است، ايشان با چه ضمانتي، مجددا مردم را با ترس از رقيب به حمايت از دولت و جريان حاکم بر مجلس و دولت فرا ميخواند؟ آمارها نشان ميدهد پيش از اين دولت فروش نفت، وضع معيشت، مسکن، اشتغال و عزت ايرانيان در خارج به مراتب بهتر از امروز بود ضمن آنکه صنعت هستهاي تعطيل نشده بود! حال چطور ايشان ادعا دارد که اگر جريان فعلي بر سر کار نباشد وضع بدتر ميشود؟ اين سخن ايشان با سخن ديگري از وي چطور قابل جمع است که گفته بودند: «کساني که بهعنوان کانديدا نيز در انتخابات حضور پيدا ميکنند نبايد به دنبال اين باشند که مردم از روي سرخوردگي به جريان مقابل به آنها رأي بدهند، بلکه بايد از دانش و تخصص کافي برخوردار باشند.» (همان) چطور ايشان جايي اين گونه سخن ميگويد و چند روز بعد خودشان براي جذب مردم از سياست استفاده از سرخوردگي جريان مقابل استفاده ميکند؟
ايشان در ادامه صحبت خود سخن درستي را با سران اصلاحات مطرح ميکند که در انتخابات آتي به گونه اي ليست خود را ببندند که «بتوانند بعدها از انتخاب خود به خوبي دفاع کنند». آيا جناب غرويان خود مصداق اين گزاره هستند؟ ايشان ميتوانند از انتخاب ديروز خود دفاع کنند؟ يا تنها دفاعشان اين است که درست است وضع خراب شده اما اگر ما نبوديم وضع بدتر بود؟ ايشان گفتهاند «ممکن است افراد بعد از برنده شدن در انتخابات تغيير موضع بدهند.» آيا وضع فعلي مبتني بر اين سخن است و به نظر ايشان دولت و مجلس فعلي تغيير موضع داده اند و ديگر قابل دفاع نيستند؟
ايشان تاکيد دارد که «مردم حق دارند، به نوعي به شرايط بدي که دچارش شدهاند، اعتراض کنند. در چنين فضايي لازم است تا با گفتوگو و ارائه گزارش و سخنرانيها و برگزاري جلسات مختلف فضا را براي حضور در انتخابات فراهم کنيم.»
خوب است ايشان پاسخ دهد منظور از مردم چه کساني هستند؟ آيا اگر کساني به عملکرد دولت محبوب ايشان اعتراض و يا حتي انتقاد کند به سياهنمايي و تضعيف دولت متهم نميشود و ايشان و ساير همفکرانشان دم از وحدت و حمايت از دولت در هر شرايطي نميزنند؟
ايشان به جاي پاسخگويي، سياست ديگر اين طيف را اجرا ميکند و تقصيرها را به گردن ديگران انداخته و سايرين را در موضع اتهام قرار ميدهد و طلبکارانه اين بار شوراي نگهبان را مسئول وضع موجود ميداند! اگر واقعا ايشان به عملکرد شوراي نگهبان انتقاد داشتند چرا درا يام انتخابات با رفقاي خود مدام تکرار ميکردند که مردم به ليست اميد راي دهند؟
چرا همان روز صراحتا با مردم اين مطلب را در ميان نميگذاشتند که به خاطر عملکرد شوراي نگهبان مجبور به حمايت از ليستي شدهاند که افراد ضعيف و ناکارآمد و غير نخبه و غيرکاردان در آن قرار دارند؟ شايد اگر آن روز اين طور سخن ميگفتند مردم در انتخاب خود تجديد نظر مي کردند! اين چطور با اخلاق جور در مي آيد که در ايام انتخابات از کسي يا کساني حمايت شود و چند سال بعد اعلام کنند: «احراز صلاحيتها به گونهاي باشد که شايستهها و کاردانها فرصت حضور در عرصه را داشته باشند اميدوارم شوراي نگهبان در تعيين صلاحيتها به گونهاي عمل کند تا نخبگان و کاربلدها بتوانند فرصت حضور داشته باشند.» ايشان پيشتر (روزنامه آرمان 16 تير 98) نيز گفته بود: «اصلح بايد براساس مصالح مردم تعيين شود. نهادهاي نظارتي بايد اين نکته را در نظر داشته باشد که چه کساني از تعهد، تخصص و دانش کافي در راستاي حل مشکلات مردم برخوردار هستند و با توجه به اين شرايط افراد را در معرض آراي مردم قرار بدهند. نبايد به سمتي حرکت کرد که مردم مجبور به انتخاب بين بد و بدتر شوند.»
آيا آن روزي که ايشان از آقاي روحاني دفاع ميکرد نظرشان اين بود و به مردم اعلام مي کرد که حمايت ايشان از روحاني حمايت از بد در مقابل بدتر است و در واقع آقاي روحاني دانش و تخصص کافي را براي حل مشکلات ندارد؟ اگر نظرشان چنين نبوده است و واقعا آقاي روحاني و ليست اميد را اصلح ميدانستند امروز چه جاي انتقاد به شوراي نگهبان است؟ البته گويا ايشان در اين ميان حرکت سينوسي دارد و ضمن اينکه به نهادهاي نظارتي انتقاد ميکند که دايره انتخاب مردم را تنگ کردهاند در عين حال آقاي روحاني را داراي مديريت شايسته ميداند که البته باز با همان سياست «نگذاشتند کار کند» سعي در پوشش ضعفهاي امروز دارد؛ «ايشان ايدههاي خوبي براي مديريت کشور داشتند و در شرايط کنوني نيز دارند که اگر موانع موجود اجازه ميداد وضعيت امروز کشور به مراتب بهتر از وضعيت کنوني بود. مراکز و کانونهاي قدرت که به صورت موازي در کناردولت قرار داشتند موانع متعددي پيشروي دولت آقاي روحاني گذاشتند و آقاي روحاني بيش از آنکه انرژي خود را صرف اجراي ايدههاي خود کند به دنبال برداشتن اين موانع بود.» در واقع اين انتقاد به ايشان وارد است که به نظر اين جريان از جمله آقاي غرويان به هر بهانهاي دنبال مقصري ميگردند تا شکستهاي خود را در پس آن پنهان کنند، بدون آنکه توجه کنند در اين بين دچار تناقض ميشوند! اگر آقاي روحاني اصلح بوده است چرا به شوراي نگهبان ايراد ميگيرند و اگر از روي اجبار به فردي غير اصلح راي دادند چرا به نهادهاي ديگر ميتازند که مانع ايجاد کردند؟ خوب است يک بار شفاف و منطقي اين استاد فلسفه براي مردم اين مطلب را روشن کند.
ايشان مجددا از آقاي خاتمي ميخواهد در انتخابات آتي هم ورود کند! اما به نظر مهم اين است هر ورودي با حس مسئوليت باشد و اگر کسي به انتخابات ورود و از فرد يا گروهي حمايت ميکند بعدها در اوضاع به همريخته از نقش خود در وضع به وجود آمده شانه خالي نکند و نواقص و کمبودها را به ديگران نسبت ندهد!
حجت الاسلام محسن غرويان اخيرا در گفتوگوهايي با رسانه هاي اصلاح طلب ضمن همدردي با مردم تلاش مي کند همچنان مردم را همراه دولت و مجلس نشان دهد و بدون توجه به عملکرد برخي افراد رويکردي را اتخاد كرده است که ظاهرا با تناقض روبروست.
ايشان در گفتوگو با روزنامه همدلي (1 مرداد 98)، تاييد ميکند که مردم از وضع موجود راضي نيستند و وضعيت اقتصادي و عملکرد دولت موجب شده تا به دليل گراني افسار گسيخته «تعدادي از اقلام لازم را از سبد خانواده خالي کنند و در نتيجه سفرههايشان کوچک شود.» اما ايشان راي ندادن را امري نادرست مي داند چرا که «موجب ميشود يکسري از ناکارآمدها روي کار بيايند و اوضاع را از ايني که هست، بدتر ميکنند». ايشان قبلا هم از وضع نابسامان معيشت مردم گله کرده بود. (آرمان، 16 تير)
ايشان مجددا سياست پيشين انتخاباتي اصلاح طلبان و اعتداليون را سر دست ميگيرد که به جاي ارائه عملکرد و پاسخگويي درست در برابر مردم، با ارائه تصوير ي
وحشتناک از رقيب سعي در ترغيب مردم به خود دارد! چنانچه در چند دوره قبل نيز با همين حربه که اگر به ما راي ندهيد و ديگران بيايند جنگ ميشود، دلار
5 هزار تومان ميشود، تحريمها بيشتر ميشود، در خيابانها ديوار ميکشند و مردم را از ايران بيرون ميکنند سعي در گرفتن راي مردم داشتند!
اکنون که اوضاع اقتصادي به اعتراف جناب غرويان به هم ريخته است ايشان، بايد پاسخ دهد آن روزهايي که براي حمايت از دولت روحاني سينه چاک ميکرد و به عنوان استاد حوزه و دانشگاه مردم را به روزگار خوش وعده ميداد، فکر چنين روزهايي را نميکرد؟ ايشان با کدامين مبنا و عقلانيتي به حمايت از دولتي که سابقه و کارنامه موفقي نداشت، قيام کرد؟
اينک که وعدههاي دولت زمين مانده است و نه تحريمها برداشته شده و نه اوضاع اقتصادي بهبود يافته است، ايشان با چه ضمانتي، مجددا مردم را با ترس از رقيب به حمايت از دولت و جريان حاکم بر مجلس و دولت فرا ميخواند؟ آمارها نشان ميدهد پيش از اين دولت فروش نفت، وضع معيشت، مسکن، اشتغال و عزت ايرانيان در خارج به مراتب بهتر از امروز بود ضمن آنکه صنعت هستهاي تعطيل نشده بود! حال چطور ايشان ادعا دارد که اگر جريان فعلي بر سر کار نباشد وضع بدتر ميشود؟ اين سخن ايشان با سخن ديگري از وي چطور قابل جمع است که گفته بودند: «کساني که بهعنوان کانديدا نيز در انتخابات حضور پيدا ميکنند نبايد به دنبال اين باشند که مردم از روي سرخوردگي به جريان مقابل به آنها رأي بدهند، بلکه بايد از دانش و تخصص کافي برخوردار باشند.» (همان) چطور ايشان جايي اين گونه سخن ميگويد و چند روز بعد خودشان براي جذب مردم از سياست استفاده از سرخوردگي جريان مقابل استفاده ميکند؟
ايشان در ادامه صحبت خود سخن درستي را با سران اصلاحات مطرح ميکند که در انتخابات آتي به گونه اي ليست خود را ببندند که «بتوانند بعدها از انتخاب خود به خوبي دفاع کنند». آيا جناب غرويان خود مصداق اين گزاره هستند؟ ايشان ميتوانند از انتخاب ديروز خود دفاع کنند؟ يا تنها دفاعشان اين است که درست است وضع خراب شده اما اگر ما نبوديم وضع بدتر بود؟ ايشان گفتهاند «ممکن است افراد بعد از برنده شدن در انتخابات تغيير موضع بدهند.» آيا وضع فعلي مبتني بر اين سخن است و به نظر ايشان دولت و مجلس فعلي تغيير موضع داده اند و ديگر قابل دفاع نيستند؟
ايشان تاکيد دارد که «مردم حق دارند، به نوعي به شرايط بدي که دچارش شدهاند، اعتراض کنند. در چنين فضايي لازم است تا با گفتوگو و ارائه گزارش و سخنرانيها و برگزاري جلسات مختلف فضا را براي حضور در انتخابات فراهم کنيم.»
خوب است ايشان پاسخ دهد منظور از مردم چه کساني هستند؟ آيا اگر کساني به عملکرد دولت محبوب ايشان اعتراض و يا حتي انتقاد کند به سياهنمايي و تضعيف دولت متهم نميشود و ايشان و ساير همفکرانشان دم از وحدت و حمايت از دولت در هر شرايطي نميزنند؟
ايشان به جاي پاسخگويي، سياست ديگر اين طيف را اجرا ميکند و تقصيرها را به گردن ديگران انداخته و سايرين را در موضع اتهام قرار ميدهد و طلبکارانه اين بار شوراي نگهبان را مسئول وضع موجود ميداند! اگر واقعا ايشان به عملکرد شوراي نگهبان انتقاد داشتند چرا درا يام انتخابات با رفقاي خود مدام تکرار ميکردند که مردم به ليست اميد راي دهند؟
چرا همان روز صراحتا با مردم اين مطلب را در ميان نميگذاشتند که به خاطر عملکرد شوراي نگهبان مجبور به حمايت از ليستي شدهاند که افراد ضعيف و ناکارآمد و غير نخبه و غيرکاردان در آن قرار دارند؟ شايد اگر آن روز اين طور سخن ميگفتند مردم در انتخاب خود تجديد نظر مي کردند! اين چطور با اخلاق جور در مي آيد که در ايام انتخابات از کسي يا کساني حمايت شود و چند سال بعد اعلام کنند: «احراز صلاحيتها به گونهاي باشد که شايستهها و کاردانها فرصت حضور در عرصه را داشته باشند اميدوارم شوراي نگهبان در تعيين صلاحيتها به گونهاي عمل کند تا نخبگان و کاربلدها بتوانند فرصت حضور داشته باشند.» ايشان پيشتر (روزنامه آرمان 16 تير 98) نيز گفته بود: «اصلح بايد براساس مصالح مردم تعيين شود. نهادهاي نظارتي بايد اين نکته را در نظر داشته باشد که چه کساني از تعهد، تخصص و دانش کافي در راستاي حل مشکلات مردم برخوردار هستند و با توجه به اين شرايط افراد را در معرض آراي مردم قرار بدهند. نبايد به سمتي حرکت کرد که مردم مجبور به انتخاب بين بد و بدتر شوند.»
آيا آن روزي که ايشان از آقاي روحاني دفاع ميکرد نظرشان اين بود و به مردم اعلام مي کرد که حمايت ايشان از روحاني حمايت از بد در مقابل بدتر است و در واقع آقاي روحاني دانش و تخصص کافي را براي حل مشکلات ندارد؟ اگر نظرشان چنين نبوده است و واقعا آقاي روحاني و ليست اميد را اصلح ميدانستند امروز چه جاي انتقاد به شوراي نگهبان است؟ البته گويا ايشان در اين ميان حرکت سينوسي دارد و ضمن اينکه به نهادهاي نظارتي انتقاد ميکند که دايره انتخاب مردم را تنگ کردهاند در عين حال آقاي روحاني را داراي مديريت شايسته ميداند که البته باز با همان سياست «نگذاشتند کار کند» سعي در پوشش ضعفهاي امروز دارد؛ «ايشان ايدههاي خوبي براي مديريت کشور داشتند و در شرايط کنوني نيز دارند که اگر موانع موجود اجازه ميداد وضعيت امروز کشور به مراتب بهتر از وضعيت کنوني بود. مراکز و کانونهاي قدرت که به صورت موازي در کناردولت قرار داشتند موانع متعددي پيشروي دولت آقاي روحاني گذاشتند و آقاي روحاني بيش از آنکه انرژي خود را صرف اجراي ايدههاي خود کند به دنبال برداشتن اين موانع بود.» در واقع اين انتقاد به ايشان وارد است که به نظر اين جريان از جمله آقاي غرويان به هر بهانهاي دنبال مقصري ميگردند تا شکستهاي خود را در پس آن پنهان کنند، بدون آنکه توجه کنند در اين بين دچار تناقض ميشوند! اگر آقاي روحاني اصلح بوده است چرا به شوراي نگهبان ايراد ميگيرند و اگر از روي اجبار به فردي غير اصلح راي دادند چرا به نهادهاي ديگر ميتازند که مانع ايجاد کردند؟ خوب است يک بار شفاف و منطقي اين استاد فلسفه براي مردم اين مطلب را روشن کند.
ايشان مجددا از آقاي خاتمي ميخواهد در انتخابات آتي هم ورود کند! اما به نظر مهم اين است هر ورودي با حس مسئوليت باشد و اگر کسي به انتخابات ورود و از فرد يا گروهي حمايت ميکند بعدها در اوضاع به همريخته از نقش خود در وضع به وجود آمده شانه خالي نکند و نواقص و کمبودها را به ديگران نسبت ندهد!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 22
بارقههای امید در سیما
|حسن شجاعي|
بي شک مستندات تلويزيوني از جمله برنامه هاي جذاب مخاطبان امروزي به شمارميروند؛ نسل هايي که در گذشته نبوده و اينک در زمان حاضر به دنبال حقايق در قاب مستندهاي تلويزيوني مي گردند.
در اين ميان شبکه مستند سيما موضوعاتي جذاب و ديدني از تاريخ معاصر ايران را به تصوير کشيده و با ساختارشکني برنامه هاي رايج در تلويزيون برنامه هايي را به مخاطب عرضه ميکند که ديدن آن خالي از لطف نيست.
يکي، دو نمونه از اين برنامه ها مستند «راه طي شده» و «قديس» است که توسط علي ملاقلي پور و حسين لامعي کارگرداني شده و در قاب شبکه مستند به نمايش درآمده است.
«راه طي شده» روايتي صريح و بيپرده از افکار و انديشههاي مهدي بازرگان، روشنفکر ديني، سياستمدار و نخست وزير دولت موقت در سال ۵۷ را تشريح مي کند. در اين مستند، شخصيت فکري و سياسي مهندس بازرگان در گفتوگو با افرادي همچون محمد توسلي، هاشم صباغيان، ابوالفضل حکيمي، اکبر بديعزادگان، مجتبي مطهري، محمدمهدي جعفري، فريدون سحابي، محمدنويد بازرگان و... مورد واکاوي قرار گرفته است. در اين برنامه همچنين گوشههايي از فعاليتهاي سياسي بازرگان در جبهه ملي، نهضت آزادي و دولت موقت به تصوير کشيده شده است.
نام اين مستند برگرفته از عنوان يکي از مهمترين کتابهاي بازرگان به همين نام بوده و مورد توجه اهالي رسانه قرار گرفته است. مراسم رونمايي از اين مستند با واکنشهاي زيادي از سوي اعضاي نهضت آزادي همراه بود و پس از آن اين مستند از راهيابي به جشنواره سينما حقيقت باز ماند. در اين ميان حتي محمدتوسلي دبيرکل نهضت آزادي به رئيس شبکه مستند نامه نوشت و از پخش اين برنامه گلايه کرد.
آنچه در اين مستند بيش از همه به چشم مي آيد نگاه مستند و واقعي از شخصيت سياسي مهدي بازرگان است و فارغ ازهرگونه جهت گيري هاي سياسي واقعيتي دوام با روشنفکري را به همراه دارد. با اينکه برخي افراد با توجه به گرايش هاي سياسي اين مستند را برخلاف نظرات و عقايد خود برداشت مي کنند اما نگاه تمامي بخش هاي اين مستند نشان مي دهد که «راه طي شده» همان راه طي شده اي است که نسل جوان بايد از آن آگاه مي شد. نکته جالبي که در اين مستند به تصوير کشيده شد بهره مندي از نقطه نظرات افرادي است که با گرايش هاي مرتبط با مهدي بازرگان در کشور حضور دارند. اينکه اين مستند توجه موافقين و مخالفين اين موضوع را به خود جلب کرده نشان از موفقيت اين برنامه دارد. در عين حال بازخواني شخصيت ها و چهره هاي تاريخ معاصر ايران يکي از الزامات امروز نسل جوان است و پرداختن به اينگونه موضوعات در شرايطي که فضاي سياسي کشور از تکاثر برخوردار است مثبت به نظر مي رسد.
از سوي ديگر تلاش کارگردان براي روايت يکدست و روان موضوع و بيان حقايق دوران زندگي آنها از نکات مثبتي است که در تمامي بخش هاي مستند به چشم مي آيد. بايد به اين نکته توجه داشت که عوامل ساخت اين مستند به عنوان نماينده نسلي که پرسشگر است متفکرانه بخش هاي مختلف اين مستند را در کنا رهم قرار داده اند تا نسل جوان امروز به آساني بتواند يکي از مهم ترين ادوارتاريخي اين کشور را قضاوت نمايد.
علي ملاقلي پور کارگردان اين مستند در مسير ساخت اين مستند مورد نقدهاي فراواني قرارگرفت و با اينکه تجارب مختلفي در حوزه هاي مختلف سينما داشت اما در زمان ساخت اين مستند با چالش هاي زيادي روبه رو بود، اما اين دليل نشد تا از ادامه راه باز بماند و در پايان «راه طي شده» به سرانجامي دلنشين و ماندگار رسيد. در روايت اين داستان بخش هاي مختلف زندگي بازرگان به تصوير کشيده شد، آنهم توسط همفکران و افرادي که به شدت با افکار و عقايد او نزديک بودند و بيان اين نظرات از جانب همفکران او نشان مي دهد که کارگردان برخلاف جانبداري از جريان و جهتي خاص که پس از پخش اين مستند از سوي برخي منتقدان مطرح شد بسيار هدفمند و از زبان نزديکان او به بررسي زندگي بازرگان پرداخته است. آنچه در اين مستند بيش از همه به چشم مي آيد
و حلقه مفقوده اي است که کارگردان به دنبال آن است بيرون آمده جرياني به نام سازمان مجاهدين خلق از دل تفکر ليبرالي نهضت آزادي است که در اين سال ها کمتر به آن پرداخته شده و کارگردان با استناد به کتب و نوشته هاي موجود و نيز گفت و گو با نزديکان بازرگان به اين واقعيت صحه مي گذارد. شايد يکي از مهمترين دلايل برخي مخالفت ها با اين مستند همين نگاه متفاوت به زندگي بازرگان و نيز خط مشي و جايگاه نهضت آزادي است که برخلاف جريانات رايج و روالي که طي اين سال ها به اين موضوع پرداخته از منظر تازه و مهمي به اين رويداد تاريخي مي نگرد. اينکه به شکل مستند از زبان افرادي نظير محمد توسلي به نقش و ارتباط نهضت آزادي و سازمان مجاهدين پرداخته مي شود و وقايع زندان بازرگان در سال 42 و علاقه و تمايل او به جذب جوانان براي انجام مبارزه مسلحانه مورد حمايت قرار مي گيرد، از جمله نکاتي است که در اين مستند به آن پرداخته شده و غالبا هم به دليل عدم علاقه اين طيف به ارتباط با سازمان مجاهدين خلق مورد گلايه مندي است.
آنچه بايد بيش از همه مورد توجه قرار گيرد نوع نگاه عوامل ساخت اين مستند به موضوع و واکاوي نکات تاريک اين برهه از تاريخ معاصر ايران باشد. ضمن اينکه يکي از نکات مثبت اين فيلم توجه به افرادي است که با بازرگان ارتباط صميمانه و نزديک داشته و در سال هاي زندان در کنار وي بوده اند. به همين خاطر مستندات و مطالبي که در اين مجموعه به سمع و نظر مخاطب مي رسد بر مبناي يکسري واقعيات متقن است و تنها دليلي که منتقدان را برآشفته
مي کند همان نگاهي است که کورسويي از نقاط تاريک سال هاي فعاليت نهضت آزادي و سازمان مجاهدين را به تصوير کشيده است.
در مورد مستند «قديس» هم همين نگاه وجود دارد و باتوجه به اينکه در اين سال ها احمد شاملو از زاويه اي که همه علاقمند به آن هستند ديده شده اين مستند به مذاق خيلي ها خوش نيامده است.
حسين لامعي کارگردان اين مستند در مورد چرايي ساخت اين مستند مي گويد: «در تاريخ ادبيات معاصر ايران کسي جرأت نداشت کوچکترين نقدي بر شاملو وارد کند. به همين خاطر مستندي کلي در مورد جريان روشنفکري نساختم بلکه در مورد يک شخص ساختم. معنياش اين است که ما وارد جزئيات نميشويم، چون هزينه دارد! حرف کلي زدن که هزينه ندارد. شما ظاهرا همه چيز را ميگوييد ولي در اصل هيچ چيزي نميگوييد. شاملو يک «بُت» است در جريان روشنفکري و شما دست گذاشتيد روي روند تبديل شدن اين چهره به يک اسطوره…»
نکته اي که در «قديس» هم همانند «راه طي شده» ديده مي شود استفاده از افرادي مانند مسعود بهنود ،جواد مجابي و ايران درودي است که به وي نزديک بوده و فيلم يکسره به سراغ مخالفان شاملو نرفته تا رعايت انصاف را کرده باشد.
اينکه طي اين سال ها در ذهن مخاطبان اين نکته مدام تکرار شده که به شخصت شاملو چکار داريد و فقط به شعرهايش بپردازيد دراين فيلم بي پرده مورد نقد قرار مي گيرد و تمامي ابعاد اين فرد به قضاوت کشيده مي شود
تا قديس بودن او به چالش کشيده شود. جسارت رسانه ملي در ورود به موضوعات اينچنيني جاي تقدير دارد و مي تواند راه را براي ساخت مستندهايي از اين دست بيش از گذشته باز نمايد.
به نظر مي رسد يکي از دلايلي که شاملو قديس شد همين است که هر بار که سر مزارش مي رويد ميبينيد شکسته است، يا در سالهاي قبل بعضاً کساني که در سالمرگ او حضور پيدا مي کردند دستگير ميشدند. اينها مسائلي است که به قديس شدن شاملو کمک کرد و در اين مستند تلاش شد تا از زواياي مختلف اين مسير نادرست اصلاح شود.
به هر روي به نظر مي رسد رسانه ملي پس از پخش سريال گاندو در حوزه مستند نيز گام هايي مثبت براساس واقع بيني همراه با جذابيت هاي موضوعي و بصري را در ساخت و توليد مستندهاي فاخر در دستو رکار دارد و براساس نياز نسل جوان در جهت اطلاع و آگاهي از تاريخ معاصر ايران اسلامي برنامه هاي جذاب و در عين حال تاثير گذاري را در قاب تلويزيون به نمايش مي گذارد.
بي شک مستندات تلويزيوني از جمله برنامه هاي جذاب مخاطبان امروزي به شمارميروند؛ نسل هايي که در گذشته نبوده و اينک در زمان حاضر به دنبال حقايق در قاب مستندهاي تلويزيوني مي گردند.
در اين ميان شبکه مستند سيما موضوعاتي جذاب و ديدني از تاريخ معاصر ايران را به تصوير کشيده و با ساختارشکني برنامه هاي رايج در تلويزيون برنامه هايي را به مخاطب عرضه ميکند که ديدن آن خالي از لطف نيست.
يکي، دو نمونه از اين برنامه ها مستند «راه طي شده» و «قديس» است که توسط علي ملاقلي پور و حسين لامعي کارگرداني شده و در قاب شبکه مستند به نمايش درآمده است.
«راه طي شده» روايتي صريح و بيپرده از افکار و انديشههاي مهدي بازرگان، روشنفکر ديني، سياستمدار و نخست وزير دولت موقت در سال ۵۷ را تشريح مي کند. در اين مستند، شخصيت فکري و سياسي مهندس بازرگان در گفتوگو با افرادي همچون محمد توسلي، هاشم صباغيان، ابوالفضل حکيمي، اکبر بديعزادگان، مجتبي مطهري، محمدمهدي جعفري، فريدون سحابي، محمدنويد بازرگان و... مورد واکاوي قرار گرفته است. در اين برنامه همچنين گوشههايي از فعاليتهاي سياسي بازرگان در جبهه ملي، نهضت آزادي و دولت موقت به تصوير کشيده شده است.
نام اين مستند برگرفته از عنوان يکي از مهمترين کتابهاي بازرگان به همين نام بوده و مورد توجه اهالي رسانه قرار گرفته است. مراسم رونمايي از اين مستند با واکنشهاي زيادي از سوي اعضاي نهضت آزادي همراه بود و پس از آن اين مستند از راهيابي به جشنواره سينما حقيقت باز ماند. در اين ميان حتي محمدتوسلي دبيرکل نهضت آزادي به رئيس شبکه مستند نامه نوشت و از پخش اين برنامه گلايه کرد.
آنچه در اين مستند بيش از همه به چشم مي آيد نگاه مستند و واقعي از شخصيت سياسي مهدي بازرگان است و فارغ ازهرگونه جهت گيري هاي سياسي واقعيتي دوام با روشنفکري را به همراه دارد. با اينکه برخي افراد با توجه به گرايش هاي سياسي اين مستند را برخلاف نظرات و عقايد خود برداشت مي کنند اما نگاه تمامي بخش هاي اين مستند نشان مي دهد که «راه طي شده» همان راه طي شده اي است که نسل جوان بايد از آن آگاه مي شد. نکته جالبي که در اين مستند به تصوير کشيده شد بهره مندي از نقطه نظرات افرادي است که با گرايش هاي مرتبط با مهدي بازرگان در کشور حضور دارند. اينکه اين مستند توجه موافقين و مخالفين اين موضوع را به خود جلب کرده نشان از موفقيت اين برنامه دارد. در عين حال بازخواني شخصيت ها و چهره هاي تاريخ معاصر ايران يکي از الزامات امروز نسل جوان است و پرداختن به اينگونه موضوعات در شرايطي که فضاي سياسي کشور از تکاثر برخوردار است مثبت به نظر مي رسد.
از سوي ديگر تلاش کارگردان براي روايت يکدست و روان موضوع و بيان حقايق دوران زندگي آنها از نکات مثبتي است که در تمامي بخش هاي مستند به چشم مي آيد. بايد به اين نکته توجه داشت که عوامل ساخت اين مستند به عنوان نماينده نسلي که پرسشگر است متفکرانه بخش هاي مختلف اين مستند را در کنا رهم قرار داده اند تا نسل جوان امروز به آساني بتواند يکي از مهم ترين ادوارتاريخي اين کشور را قضاوت نمايد.
علي ملاقلي پور کارگردان اين مستند در مسير ساخت اين مستند مورد نقدهاي فراواني قرارگرفت و با اينکه تجارب مختلفي در حوزه هاي مختلف سينما داشت اما در زمان ساخت اين مستند با چالش هاي زيادي روبه رو بود، اما اين دليل نشد تا از ادامه راه باز بماند و در پايان «راه طي شده» به سرانجامي دلنشين و ماندگار رسيد. در روايت اين داستان بخش هاي مختلف زندگي بازرگان به تصوير کشيده شد، آنهم توسط همفکران و افرادي که به شدت با افکار و عقايد او نزديک بودند و بيان اين نظرات از جانب همفکران او نشان مي دهد که کارگردان برخلاف جانبداري از جريان و جهتي خاص که پس از پخش اين مستند از سوي برخي منتقدان مطرح شد بسيار هدفمند و از زبان نزديکان او به بررسي زندگي بازرگان پرداخته است. آنچه در اين مستند بيش از همه به چشم مي آيد
و حلقه مفقوده اي است که کارگردان به دنبال آن است بيرون آمده جرياني به نام سازمان مجاهدين خلق از دل تفکر ليبرالي نهضت آزادي است که در اين سال ها کمتر به آن پرداخته شده و کارگردان با استناد به کتب و نوشته هاي موجود و نيز گفت و گو با نزديکان بازرگان به اين واقعيت صحه مي گذارد. شايد يکي از مهمترين دلايل برخي مخالفت ها با اين مستند همين نگاه متفاوت به زندگي بازرگان و نيز خط مشي و جايگاه نهضت آزادي است که برخلاف جريانات رايج و روالي که طي اين سال ها به اين موضوع پرداخته از منظر تازه و مهمي به اين رويداد تاريخي مي نگرد. اينکه به شکل مستند از زبان افرادي نظير محمد توسلي به نقش و ارتباط نهضت آزادي و سازمان مجاهدين پرداخته مي شود و وقايع زندان بازرگان در سال 42 و علاقه و تمايل او به جذب جوانان براي انجام مبارزه مسلحانه مورد حمايت قرار مي گيرد، از جمله نکاتي است که در اين مستند به آن پرداخته شده و غالبا هم به دليل عدم علاقه اين طيف به ارتباط با سازمان مجاهدين خلق مورد گلايه مندي است.
آنچه بايد بيش از همه مورد توجه قرار گيرد نوع نگاه عوامل ساخت اين مستند به موضوع و واکاوي نکات تاريک اين برهه از تاريخ معاصر ايران باشد. ضمن اينکه يکي از نکات مثبت اين فيلم توجه به افرادي است که با بازرگان ارتباط صميمانه و نزديک داشته و در سال هاي زندان در کنار وي بوده اند. به همين خاطر مستندات و مطالبي که در اين مجموعه به سمع و نظر مخاطب مي رسد بر مبناي يکسري واقعيات متقن است و تنها دليلي که منتقدان را برآشفته
مي کند همان نگاهي است که کورسويي از نقاط تاريک سال هاي فعاليت نهضت آزادي و سازمان مجاهدين را به تصوير کشيده است.
در مورد مستند «قديس» هم همين نگاه وجود دارد و باتوجه به اينکه در اين سال ها احمد شاملو از زاويه اي که همه علاقمند به آن هستند ديده شده اين مستند به مذاق خيلي ها خوش نيامده است.
حسين لامعي کارگردان اين مستند در مورد چرايي ساخت اين مستند مي گويد: «در تاريخ ادبيات معاصر ايران کسي جرأت نداشت کوچکترين نقدي بر شاملو وارد کند. به همين خاطر مستندي کلي در مورد جريان روشنفکري نساختم بلکه در مورد يک شخص ساختم. معنياش اين است که ما وارد جزئيات نميشويم، چون هزينه دارد! حرف کلي زدن که هزينه ندارد. شما ظاهرا همه چيز را ميگوييد ولي در اصل هيچ چيزي نميگوييد. شاملو يک «بُت» است در جريان روشنفکري و شما دست گذاشتيد روي روند تبديل شدن اين چهره به يک اسطوره…»
نکته اي که در «قديس» هم همانند «راه طي شده» ديده مي شود استفاده از افرادي مانند مسعود بهنود ،جواد مجابي و ايران درودي است که به وي نزديک بوده و فيلم يکسره به سراغ مخالفان شاملو نرفته تا رعايت انصاف را کرده باشد.
اينکه طي اين سال ها در ذهن مخاطبان اين نکته مدام تکرار شده که به شخصت شاملو چکار داريد و فقط به شعرهايش بپردازيد دراين فيلم بي پرده مورد نقد قرار مي گيرد و تمامي ابعاد اين فرد به قضاوت کشيده مي شود
تا قديس بودن او به چالش کشيده شود. جسارت رسانه ملي در ورود به موضوعات اينچنيني جاي تقدير دارد و مي تواند راه را براي ساخت مستندهايي از اين دست بيش از گذشته باز نمايد.
به نظر مي رسد يکي از دلايلي که شاملو قديس شد همين است که هر بار که سر مزارش مي رويد ميبينيد شکسته است، يا در سالهاي قبل بعضاً کساني که در سالمرگ او حضور پيدا مي کردند دستگير ميشدند. اينها مسائلي است که به قديس شدن شاملو کمک کرد و در اين مستند تلاش شد تا از زواياي مختلف اين مسير نادرست اصلاح شود.
به هر روي به نظر مي رسد رسانه ملي پس از پخش سريال گاندو در حوزه مستند نيز گام هايي مثبت براساس واقع بيني همراه با جذابيت هاي موضوعي و بصري را در ساخت و توليد مستندهاي فاخر در دستو رکار دارد و براساس نياز نسل جوان در جهت اطلاع و آگاهي از تاريخ معاصر ايران اسلامي برنامه هاي جذاب و در عين حال تاثير گذاري را در قاب تلويزيون به نمايش مي گذارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 18
کابوس دارو برای بیماران هموفیلی
| گروه اجتماعي- معصومه شمسيني غياثوند |
اول تا هفتم مردادماه به عنوان هفته حمايت از بيماران هموفيلي نامگذاري شده است. در ايران بيش از 12 هزار بيمار هموفيلي شناسايي شده است و در حال حاضر نميتوان از اين بيماري پيشگيري به عمل آورد اما با کمک دانش و درمان مناسب ميتوان شدت آن را کنترل کرد و انتظار عمري نزديك به عمر طبيعي را داشت.
به منظور بررسي هفته حمايت از بيماران هموفيلي و مشکلات آنها گفتوگويي با مديرعامل کانون هموفيلي ايران داشتيم که در اين گفتوگو به بررسي مشکلات بيماران هموفيلي در رابطه با تهيه داروي مورد نياز آن و نقش سازمانهاي بيمهگر در اين رابطه پرداختيم.
*نامگذاري اول تا هفتم مرداد به عنوان هفته هموفيلي
احمد قويدل، مديرکانون هموفيلي ايران در گفتوگو با رسالت با بيان اينکه در گذشته بيماران هموفيلي از دارويهاي نو ترکيب استفاده ميکردند و زنده ماندن آنها به تهيه دارو توسط سازمان انتقال خون بستگي داشت، گفت: بيماري هموفيلي کمبود فاکتور8 و 9 است که به جنس مونث ارتباط دارد. اما ساير اختلالات انعقاد خون به همان نام نامگذاري ميشوند.
سخنگوي کانون هموفيلي ايران گفت: سطح دسترسي بيماران ايراني به دارو 2/4 دهم است. در کشورهاي فقير که منابع تهيه دارو ندارند اين عدد زير يک است. در کشورهاي اروپايي اين عدد بين 7 الي 10 است. روش درمان در اين کشورها از طريق پروتئين است و بيمار هموفيلي زندگي عادي دارد و حتي بسکتبال بازي ميکند.
*درمان کودکان هموفيلي يك تا 15 سال از طريق پروتئين
قويدل با بيان اينکه وزير سابق بهداشت اجازه شيوه درمان با پروتئين را به کودکان هموفيلي يك تا 15 سال را داد، عنوان کرد: 60 درصد اين کودکان که نزديک 520 نفر هستند تحت درمان قرار گرفتند و زندگي عادي دارند. نزديک به 12 نفر اين کودکان خونريزي نکردند و زندگي عادي را داشتند.
مديرعامل کانون هموفيلي ايران با بيان اينکه دوران خون ريزي ماهانه زنان نبايد بيش از يک هفته طول بکشد، گفت: اگر بيش از آن باشد بايد به پزشک مراجعه کنند به ويژه اگر داراي کبودي باشند که بدون ضربه به آن مبتلا شده باشند اين بيماران بايد آزمايش تخصصي انجام دهد. در اين روز سعي ميشود کارشناسان با هدف عبور از ارتباط سنتي بين مادران و دختران اين بيماري را مورد پيشگيري و درمان قرار دهند.
وي بيان کرد: اميد به زندگي بيماران هموفيلي ما همانند کشورهاي اروپايي است که در نتيجه حمايت از آنها صورت گرفته است. در کشور بيماران هموفيلي داريم که پدربزرگ و مادربزرگ هستند که با وجود اين بيماري هنوز زندگي ميکنند.
*بيش از 12 هزار بيمار هموفيلي در کشور زندگي ميکنند
سخنگوي کانون هموفيلي ايران، با بيان اينکه مجموع بيماران هموفيلي در کشور بيش از 12 هزار نفر هستند، گفت: بيشترين اين بيماران در استان تهران، خراسان رضوي و سيستان و بلوچستان زندگي ميکنند. هيچ رابطه بين بيماري مکان زندگي و اين بيماري وجود ندارد و تنها به دليل تراکم مراکز درماني در شهرها اين بيماران در شهرها زندگي ميکنند.
قويدل با تاکيد بر اينکه اگر داروهاي بيماران هموفيلي در دسترس نباشد صحبت کردن در هفته بيماران هموفيلي بيفايده است، گفت: بايد داروي اين بيماران در دسترس باشد در غير اين صورت هر خدمت لوکسي به اين بيماران بي فايده
است. شاهرگ حياتي بيماران هموفيلي داروهاي آنها است که متاسفانه زنجيره تامين داروي اين بيماران به دليل سياست گذاري غلط در وضعيت بحراني قرار دارد.
وي با بيان اينکه بدهي سازمان بيمه گر به مراکز درماني تبديل به کابوس بزرگي شده است، خاطرنشان کرد: يک داروخانه کوچک براي بيماران هموفيلي وجود دارد و براي تهيه داروي بيماران هموفيلي تقاضاي 12 ميلياردي از سازمانهاي بيمهگر براي شرکتهاي پخش شده است چرا که اين بيماران در معرض تهديد جدي قرار دارند.
سخنگوي کانون هموفيلي ايران، با انتقاد از شرکتهاي توزيع کننده دارو براي توزيع داروي اين بيماران گفت: متاسفانه اين شرکتها هيچ خط قرمزي را رعايت نميکنند. داروي بيماران هموفيلي کنسرو لوبيا نيست. شرکتهايي که يارانه دارو را دريافت کردهاند نبايد اين داروها را نگه دارند، کار برخي از اين شرکتها جنايت در حق کودکان و آرزوهاي آنهاست.
قويدل با بيان اينکه مشکل تهيه داروي بيماران هموفيلي به وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو اطلاع داده شده است، گفت: سازمانهاي بيمه گر ظرفيت پرداخت هزينه دارو را ندارند. اين بحران جدي است، سازمانهاي بيمه گر معتقد هستند که مصرف داروي بيماران هموفيلي بايد کاهش پيدا کند که اين مساوي با معلويت و مشکلات متعدد براي اين بيماران است.
*تصميم عجيب و غريب دولت در اختصاص يارانه داوروي با بيان اينکه وضعيتي پيش آمده است که دولت در تصميم عجيب و غريب، يارانه داروي بيماران خاص را پرداخت نميکند، گفت: دولت اعلام ميکند که بيماران صعب العلاج نگران نباشند سازمان هاي بيمه گر يارانه آنها را ميدهند، اين اقدام به اين دليل است که يارانهاي که به اين بيماران داده ميشود از فهرست قاچاق خارج شده است و براي اينکه از قاچاق آن جلوگيري شود يارانه آن به جيب سازمانهاي بيمه رفته است.
سخنگوي کانون هموفيلي ايران، با بيان اينکه هيچ سازمان بيمهگري در کشور نداريم که بتواند هزينههاي گزاف درمان بيماران هموفيلي را بدهد، گفت: سازمان بيمهگر نميتواند هزينه داروخانه بدهند، بيمارستانها نميتواند هزينه شرکتهاي داروي را بدهد. شرکتهاي دارويي هم نميتوانند هزينه توليد کننده را بدهند در نتيجه اين موضوع به چالش بزرگي تبديل شده است در حالي که از صندوق ذخيره ارزي 500 هزاريورو برداشته شده و هنوز گزارشي در اين رابطه منتشر نشده است
اول تا هفتم مردادماه به عنوان هفته حمايت از بيماران هموفيلي نامگذاري شده است. در ايران بيش از 12 هزار بيمار هموفيلي شناسايي شده است و در حال حاضر نميتوان از اين بيماري پيشگيري به عمل آورد اما با کمک دانش و درمان مناسب ميتوان شدت آن را کنترل کرد و انتظار عمري نزديك به عمر طبيعي را داشت.
به منظور بررسي هفته حمايت از بيماران هموفيلي و مشکلات آنها گفتوگويي با مديرعامل کانون هموفيلي ايران داشتيم که در اين گفتوگو به بررسي مشکلات بيماران هموفيلي در رابطه با تهيه داروي مورد نياز آن و نقش سازمانهاي بيمهگر در اين رابطه پرداختيم.
*نامگذاري اول تا هفتم مرداد به عنوان هفته هموفيلي
احمد قويدل، مديرکانون هموفيلي ايران در گفتوگو با رسالت با بيان اينکه در گذشته بيماران هموفيلي از دارويهاي نو ترکيب استفاده ميکردند و زنده ماندن آنها به تهيه دارو توسط سازمان انتقال خون بستگي داشت، گفت: بيماري هموفيلي کمبود فاکتور8 و 9 است که به جنس مونث ارتباط دارد. اما ساير اختلالات انعقاد خون به همان نام نامگذاري ميشوند.
سخنگوي کانون هموفيلي ايران گفت: سطح دسترسي بيماران ايراني به دارو 2/4 دهم است. در کشورهاي فقير که منابع تهيه دارو ندارند اين عدد زير يک است. در کشورهاي اروپايي اين عدد بين 7 الي 10 است. روش درمان در اين کشورها از طريق پروتئين است و بيمار هموفيلي زندگي عادي دارد و حتي بسکتبال بازي ميکند.
*درمان کودکان هموفيلي يك تا 15 سال از طريق پروتئين
قويدل با بيان اينکه وزير سابق بهداشت اجازه شيوه درمان با پروتئين را به کودکان هموفيلي يك تا 15 سال را داد، عنوان کرد: 60 درصد اين کودکان که نزديک 520 نفر هستند تحت درمان قرار گرفتند و زندگي عادي دارند. نزديک به 12 نفر اين کودکان خونريزي نکردند و زندگي عادي را داشتند.
مديرعامل کانون هموفيلي ايران با بيان اينکه دوران خون ريزي ماهانه زنان نبايد بيش از يک هفته طول بکشد، گفت: اگر بيش از آن باشد بايد به پزشک مراجعه کنند به ويژه اگر داراي کبودي باشند که بدون ضربه به آن مبتلا شده باشند اين بيماران بايد آزمايش تخصصي انجام دهد. در اين روز سعي ميشود کارشناسان با هدف عبور از ارتباط سنتي بين مادران و دختران اين بيماري را مورد پيشگيري و درمان قرار دهند.
وي بيان کرد: اميد به زندگي بيماران هموفيلي ما همانند کشورهاي اروپايي است که در نتيجه حمايت از آنها صورت گرفته است. در کشور بيماران هموفيلي داريم که پدربزرگ و مادربزرگ هستند که با وجود اين بيماري هنوز زندگي ميکنند.
*بيش از 12 هزار بيمار هموفيلي در کشور زندگي ميکنند
سخنگوي کانون هموفيلي ايران، با بيان اينکه مجموع بيماران هموفيلي در کشور بيش از 12 هزار نفر هستند، گفت: بيشترين اين بيماران در استان تهران، خراسان رضوي و سيستان و بلوچستان زندگي ميکنند. هيچ رابطه بين بيماري مکان زندگي و اين بيماري وجود ندارد و تنها به دليل تراکم مراکز درماني در شهرها اين بيماران در شهرها زندگي ميکنند.
قويدل با تاکيد بر اينکه اگر داروهاي بيماران هموفيلي در دسترس نباشد صحبت کردن در هفته بيماران هموفيلي بيفايده است، گفت: بايد داروي اين بيماران در دسترس باشد در غير اين صورت هر خدمت لوکسي به اين بيماران بي فايده
است. شاهرگ حياتي بيماران هموفيلي داروهاي آنها است که متاسفانه زنجيره تامين داروي اين بيماران به دليل سياست گذاري غلط در وضعيت بحراني قرار دارد.
وي با بيان اينکه بدهي سازمان بيمه گر به مراکز درماني تبديل به کابوس بزرگي شده است، خاطرنشان کرد: يک داروخانه کوچک براي بيماران هموفيلي وجود دارد و براي تهيه داروي بيماران هموفيلي تقاضاي 12 ميلياردي از سازمانهاي بيمهگر براي شرکتهاي پخش شده است چرا که اين بيماران در معرض تهديد جدي قرار دارند.
سخنگوي کانون هموفيلي ايران، با انتقاد از شرکتهاي توزيع کننده دارو براي توزيع داروي اين بيماران گفت: متاسفانه اين شرکتها هيچ خط قرمزي را رعايت نميکنند. داروي بيماران هموفيلي کنسرو لوبيا نيست. شرکتهايي که يارانه دارو را دريافت کردهاند نبايد اين داروها را نگه دارند، کار برخي از اين شرکتها جنايت در حق کودکان و آرزوهاي آنهاست.
قويدل با بيان اينکه مشکل تهيه داروي بيماران هموفيلي به وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو اطلاع داده شده است، گفت: سازمانهاي بيمه گر ظرفيت پرداخت هزينه دارو را ندارند. اين بحران جدي است، سازمانهاي بيمه گر معتقد هستند که مصرف داروي بيماران هموفيلي بايد کاهش پيدا کند که اين مساوي با معلويت و مشکلات متعدد براي اين بيماران است.
*تصميم عجيب و غريب دولت در اختصاص يارانه داوروي با بيان اينکه وضعيتي پيش آمده است که دولت در تصميم عجيب و غريب، يارانه داروي بيماران خاص را پرداخت نميکند، گفت: دولت اعلام ميکند که بيماران صعب العلاج نگران نباشند سازمان هاي بيمه گر يارانه آنها را ميدهند، اين اقدام به اين دليل است که يارانهاي که به اين بيماران داده ميشود از فهرست قاچاق خارج شده است و براي اينکه از قاچاق آن جلوگيري شود يارانه آن به جيب سازمانهاي بيمه رفته است.
سخنگوي کانون هموفيلي ايران، با بيان اينکه هيچ سازمان بيمهگري در کشور نداريم که بتواند هزينههاي گزاف درمان بيماران هموفيلي را بدهد، گفت: سازمان بيمهگر نميتواند هزينه داروخانه بدهند، بيمارستانها نميتواند هزينه شرکتهاي داروي را بدهد. شرکتهاي دارويي هم نميتوانند هزينه توليد کننده را بدهند در نتيجه اين موضوع به چالش بزرگي تبديل شده است در حالي که از صندوق ذخيره ارزي 500 هزاريورو برداشته شده و هنوز گزارشي در اين رابطه منتشر نشده است

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 18
کاهش تعهدات برجام، خواست مردم است
خطيب نماز جمعه تهران گفت: کاهش تعهدات برجام خواست مردم است.آيتالله سيد احمد خاتمي در خطبههاي نماز جمعه اين هفته تهران با اشاره به اهميت نماز جمعه گفت: نماز جمعه به ايمان گره خورده است، ذکر خداست پس ذکر خدا را بايد زنده نگهداريم. وي افزود: به نماز جمعه و خطبههاي آن بها دهيم و بدانيد که نماز جمعه از اهميت و جايگاه بالايي در اسلام برخوردار است.وي خطاب به خطيبان نماز جمعه سراسر کشور، اظهار داشت: خطيبان نماز جممه وظيفه دارند دلهاي مومنان را متوجه خدا کنند. همه ما بايد توجه داشته باشيم و بر اساس قرآن از خود مراقبت کنيم که اولاد و مسائل ديگر، ما را از ذکر خدا باز ندارند که نماز جمعه يکي از مصاديق آن است. نماز جمعه را فداي اولاد و غيراولاد نکنيم.خاتمي، نماز جمعه را فراجناحي و فراحزبي دانست و گفت: نماز جمعه فراجناحي و فراحزبي است ولي تريبون ولايت و بيان خواستههاي ايشان است.وي تاکيد کرد: من به خودم و ائمه جماعات ديگر توصيه ميکنم که خود را مديون مردم بدانند و وقت گرانبهايي که آنها در اختيار ما قرار ميدهند را به خوبي قدر بدانيم و مطالب مفيدي براي آنها بيان کنيم.خطيب نماز جمعه تهران با اشاره به اينکه ستاد نماز جمعه نيز بايد تلاش کند تا فضاي مناسب و شرايط خوبي را براي نمازگزاران فراهم کند، اظهار داشت: مردم و جوانان نيز بايد اهميت بيشتري براي نماز جمعه قائل باشند.خاتمي در ادامه به وظايف رسانهها در قبال پرداختن به نماز جمعه اشاره نمود و تصريح کرد: رسانههاي شنيداري، ديداري، مکتوب و فضاي مجازي بايد به نماز جمعه بپردازند. از خلوتي نماز جمعه خوشحال نباشيد. تخريب نماز جمعه فرصتسوزي است. از رسانهها انتظار ميرود تلاش بيشتري براي تشويق مردم براي حضور در نماز جمعه انجام دهند.وي افزود: مسئولان نيز در قبال نماز جمعه وظيفه دارند حضور مسئولان بخصوص در تهران از اهميت بالايي برخوردار است و از سوي ديگر به نفع خود آنهاست. حضور در نماز جمعه يکي از جلوههاي مردمي بودن مسئولان است و شايد با اين حضور گرهي از مشکلات مردم گشوده شود.خطيب نماز جمعه تهران در خطبه دوم با اشاره به خطبه ۸۸ امام علي(ع) در نهجالبلاغه گفت: امام علي(ع) در خطبه ۸۸ نهجالبلاغه فرمودند آگاه باشيد که همه از صراط عبور ميکنيد. گذرگاهي که عبور از آن بسيار خطرناک است. صراط از مو باريکتر و از شمشير برانتر است. معبري که قدمها در آن ميلرزد و انسانها مکرر ميلرزند و فرمودند خود را براي چنين روزي آماده کنيم و حريم نگه داريم.وي با اشاره به سالروز عمليات مرصاد، گفت: پنجم مرداد يادآور
سي و يکمين سالگرد عمليات غرورآفرين مرصاد است. عملياتي که در آن منافقين با همکاري صدام به غرب کشور حمله کردند و ميخواستند به ايران آسيب برسانند. بازيگر اصلي اين تجاوز، آمريکا و بازيگران صحنه نيز صدام و منافقين بودند اما رزمندگان اسلام به آنها حمله بردند و کمرشان را شکستند و در اين عمليات ۸۰ درصد منافقين به کلي از بين رفتند.خاتمي ادامه داد: عمليات مرصاد يکي از بزرگترين شکستها براي آمريکا، رژيم صهيونيستي، صدام و منافقين بود.وي به جنايات منافقين در ۴۰ سال گذشته پرداخت و يادآور شد: منافقين همان داعشيهاي اويل انقلاب هستند. هر چه از داعش ميدانيد و شنيدهايد منافقين همانها را به فجيعترين شکل انجام دادند.وي با بيان اينکه آنها ۱۷ هزار نفر را با ترور به شهادت رساندند، مي گويد: ترورهايي بسيار وحشيانه که در آن افراد بيگناه به راحتي کشته ميشدند. آنها امروز نيز نوکر محض آمريکا و رژيم صهيونيستي هستند اما به فضل الهي ذليل شدهاند و امروز نيز هر چه
مي گذرد بيشتر ذليل ميشوند.خاتمي در بخش ديگري از سخنان خود به سالگرد ارتحال آيتالله مشکيني اشاره کرد و گفت: هشتم مرداد سالگرد آيتالله مشکيني است. او فردي مجاهد و عالمي انقلابي بود که ۵۰ جلد کتاب از ايشان به جا مانده و عمرش را با ولايت سپري کرد. استاد اخلاق و بسيار تاثيرگذار بود.وي با اشاره به اقدام انگليس در توقيف نفتکش حامل نفت ايران در جبلالطارق تصريح کرد: دزدي انگليس يادآور انبوه جنايتهاي اين روباه پير است. انگليس يک روباه استعمارگر است که جنايات بسياري عليه ملت ايران انجام داده و موجب نفرت ملت ايران از آنها شده است.خطيب نماز جمعه تهران با بيان اينکه انگليسيها در تکه پاره کردن ايران و تجزيه کشور ما در خط مقدم بوده اند، خاطرنشان کرد: آنها در سال ۱۸۷۲ ميلادي ۱۹۰۱ ميلادي، ۱۸۵۷ ميلادي، ۱۸۸۷ ميلادي و ۱۹۷۱ تلاشهاي فراواني براي تجزيه ايران کردند.خاتمي گفت: آنها همچنين به غارت کشور نيز قرارداد رويترز در سال ۱۸۷۲، ۱۹۰۱ و ۱۸۹۰
به ايران تحميل کردند و از اين طريق به غارت کشور ما پرداختند؛ آنها در قحطيهاي بزرگ پس از جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم که
۴۰ درصد مردم ايران از گرسنگي جانشان را از دست دادند و ۸ تا ۱۰ ميليون از مردم ايران کشته شدند نقش داشتند و انگليس در خط مقدم اين جنايت و قحطي بود.وي افزود: انگليسيها دخالتهاي وحشيانهاي عليه ملت ايران داشتند و تلاش کردند انقلاب مشروطه را به انحراف بکشانند و موجب اعدام مجتهد بزرگ شيخ فضلالله نوري شدند.امام جمعه موقت تهران با اشاره به اينکه انگليس با روي کار آوردن رضاخان قلدر و پسر خبيثش جنايت بزرگي را مرتکب شدند، يادآورشد: کودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آموزش نيروهاي ساواک و پشتيباني از آنها که منجر به شهادت تعداد زيادي از مبارزان شد و همچنين ايجاد و حمايت از فرقه ضاله بابيت و بهائيت از ديگر جنايات انگلستان است.خاتمي اضافه کرد: آنها همچنين مواد مخدر را به ايران آورده و آن را گسترش دادند و همچنين پس از انقلاب، توطئههاي مداومي را عليه انقلاب مردم ايران انجام دادند. آنها در طول هشت سال جنگ تحميلي کمکهاي فراواني به رژيم صدام کردند و در تحريمهاي ظالمانه آمريکا عليه ملت ايران با او همراهي کردند.وي با بيان اينکه انگليس در سالهاي گذشته تلاش فراواني را براي همراه کردن ساير کشورهاي جهان در سياستهاي ضد ايراني آمريکا انجام داده است، گفت: آنها حمايت ويژهاي را از افراد و گروههاي برانداز جمهوري اسلامي انجام دادند و از فتنههاي سال ۱۳۷۸و ۱۳۸۸ حمايت کردند. اينها رمز تنفر ملت ايران از روباه مکار دولت انگليس است.وي با اشاره به توقيف کشتي انگليسي در تنگه هرمز نيز اظهار داشت: توقيف نفتکش انگليسي در تنگه هرمز که متخلف بود و قوانين دريايي را زير پا گذاشته بود و اقدام سپاه در توقيف آن که قدرتمندانه صورت گرفت بسيار اهميت دارد. اين در حالي است که روزي و روزگاري اين روباه مکار در ايران دولت عوض مي کرد و يا دولت سر کار ميآورد اما امروز به فضل خدا به ذلت اين چنيني افتاده است.وي خطاب به دستگاه ديپلماسي کشور، گفت: عزيزان ديپلمات ما حواسشان به گروهها و کشورهايي که مي خواهند ميانجيگري کنند باشد. بايد با موضع عزتمندانه و شجاعانه پيش بروند.خاتمي با اشاره به اقدام وزارت اطلاعات در شناسايي و دستگيري ۱۷ جاسوس سازمان سيا در کشورمان اظهار داشت: اقدام وزارت اطلاعات در دستگيري ۱۷ جاسوس آمريکايي توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) يک اقدام انقلابي بود. آفرين بر اين سربازان گمنام که به موقع اقدام و اعلام کردند و اين جاسوسها را در اختيار دستگاه قضا گذاشتند.وي در بخش ديگري از سخنان خود به کاهش تعهدات برجامي ايران اشاره کرد و گفت: کاهش تعهدات برجامي ايران از اقدامات ستودني است. آمريکا و اروپاييها ۱۱ پيمانشان را زير پا گذاشته بودند و با کمال وقاحت ميگويند شما در قبال اين بدعهديها واکنش نداشته باشيد. چرا بايد واکنش نداشته باشيم. عقل و قرآن به ما ميگويد با اين بدعهديها برخورد داشته باشيم. برخورد ما با اين بدعهديها اقدامي است که تاکنون مسئولان انجام داده اند و تعهدات ايران را در برجام کاهش دادهاند؛ خواست مردم اين است که اين راه را با قدرت ادامه دهند.وي با اشاره به سفر هيئت عاليرتبه از فلسطين به کشورمان و ديدار با مقام معظم رهبري، تاکيد کرد: صهيونيست ها بهدنبال دو چيز هستند. يکي اينکه مسئله فلسطين از يادها برود و ديگر آنکه مسئله فلسطين، مسئلهاي عربي بماند. امام راحل با اعلام روز قدس هر دو اين توطئهها را خنثي کرد و مقام معظم رهبري نيز همينطور. ايشان در اين ديدار فرمودند جمهوري اسلامي در قضيه فلسطين کاملاً جدي است و با هيچ کشوري در دنيا رودربايستي ندارد.وي خاطرنشان کرد: ايران اسلامي و همه آزاديخواهان جهان
معامله قرن را خيانت مي دانند و در برابر آن ايستاده و مقاومت مي کنند.خاتمي با اشاره به احکام مقام معظم رهبري براي رياست کميته امداد و بنياد مستضعفان، گفت: يک نکته در هر دو وجود داشت و هر دو اين احکام بر اين نکته تاکيد داشت که به فکر تهيدستان باشيد و تهيدستان نيز آن افرادي نيستند که گدا هستند. تهيدستان افرادي هستند که نمي توانند زندگيشان را به راحتي اداره کنند. در اين احکام بر توانمندسازي تهيدستان تاکيد شده است.وي با اشاره به اتفاقاتي که در کشور نيجريه رخ داده است، گفت: خبرگزاريها اعلام کردند که عالم بزرگ شيخ زکزاکي رهبر مسلمانان نيجريه با وضعيت جسماني بسيار وخيمي روبهروست. او زنداني ارتش نيجريه است و فرزندانش را به شهادت رساندند.خطيب نماز جمعه تهران با بيان اينکه ما به دولت نيجريه ميگوييم اين بلايي که بر سر شيخ زکزاکي ميآيد به واسطه خواست عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي است، افزود: با طناب پوسيده آنها چاه نرويد که شما هم به قعر چاه خواهيد رفت. وي گفت: نکته ديگر اينکه حال که ايران آغوش باز کرده و پذيراي شيخ زکزاکي براي درمان او است به اين ندا لبيک بگويند. بدانيد که هر بلايي سر اين رهبر مجاهد مسلمانان نيجريه بيايد شما دولت نيجريه در خط مقدم جنايت هستيد.
سي و يکمين سالگرد عمليات غرورآفرين مرصاد است. عملياتي که در آن منافقين با همکاري صدام به غرب کشور حمله کردند و ميخواستند به ايران آسيب برسانند. بازيگر اصلي اين تجاوز، آمريکا و بازيگران صحنه نيز صدام و منافقين بودند اما رزمندگان اسلام به آنها حمله بردند و کمرشان را شکستند و در اين عمليات ۸۰ درصد منافقين به کلي از بين رفتند.خاتمي ادامه داد: عمليات مرصاد يکي از بزرگترين شکستها براي آمريکا، رژيم صهيونيستي، صدام و منافقين بود.وي به جنايات منافقين در ۴۰ سال گذشته پرداخت و يادآور شد: منافقين همان داعشيهاي اويل انقلاب هستند. هر چه از داعش ميدانيد و شنيدهايد منافقين همانها را به فجيعترين شکل انجام دادند.وي با بيان اينکه آنها ۱۷ هزار نفر را با ترور به شهادت رساندند، مي گويد: ترورهايي بسيار وحشيانه که در آن افراد بيگناه به راحتي کشته ميشدند. آنها امروز نيز نوکر محض آمريکا و رژيم صهيونيستي هستند اما به فضل الهي ذليل شدهاند و امروز نيز هر چه
مي گذرد بيشتر ذليل ميشوند.خاتمي در بخش ديگري از سخنان خود به سالگرد ارتحال آيتالله مشکيني اشاره کرد و گفت: هشتم مرداد سالگرد آيتالله مشکيني است. او فردي مجاهد و عالمي انقلابي بود که ۵۰ جلد کتاب از ايشان به جا مانده و عمرش را با ولايت سپري کرد. استاد اخلاق و بسيار تاثيرگذار بود.وي با اشاره به اقدام انگليس در توقيف نفتکش حامل نفت ايران در جبلالطارق تصريح کرد: دزدي انگليس يادآور انبوه جنايتهاي اين روباه پير است. انگليس يک روباه استعمارگر است که جنايات بسياري عليه ملت ايران انجام داده و موجب نفرت ملت ايران از آنها شده است.خطيب نماز جمعه تهران با بيان اينکه انگليسيها در تکه پاره کردن ايران و تجزيه کشور ما در خط مقدم بوده اند، خاطرنشان کرد: آنها در سال ۱۸۷۲ ميلادي ۱۹۰۱ ميلادي، ۱۸۵۷ ميلادي، ۱۸۸۷ ميلادي و ۱۹۷۱ تلاشهاي فراواني براي تجزيه ايران کردند.خاتمي گفت: آنها همچنين به غارت کشور نيز قرارداد رويترز در سال ۱۸۷۲، ۱۹۰۱ و ۱۸۹۰
به ايران تحميل کردند و از اين طريق به غارت کشور ما پرداختند؛ آنها در قحطيهاي بزرگ پس از جنگ جهاني اول و جنگ جهاني دوم که
۴۰ درصد مردم ايران از گرسنگي جانشان را از دست دادند و ۸ تا ۱۰ ميليون از مردم ايران کشته شدند نقش داشتند و انگليس در خط مقدم اين جنايت و قحطي بود.وي افزود: انگليسيها دخالتهاي وحشيانهاي عليه ملت ايران داشتند و تلاش کردند انقلاب مشروطه را به انحراف بکشانند و موجب اعدام مجتهد بزرگ شيخ فضلالله نوري شدند.امام جمعه موقت تهران با اشاره به اينکه انگليس با روي کار آوردن رضاخان قلدر و پسر خبيثش جنايت بزرگي را مرتکب شدند، يادآورشد: کودتاي ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آموزش نيروهاي ساواک و پشتيباني از آنها که منجر به شهادت تعداد زيادي از مبارزان شد و همچنين ايجاد و حمايت از فرقه ضاله بابيت و بهائيت از ديگر جنايات انگلستان است.خاتمي اضافه کرد: آنها همچنين مواد مخدر را به ايران آورده و آن را گسترش دادند و همچنين پس از انقلاب، توطئههاي مداومي را عليه انقلاب مردم ايران انجام دادند. آنها در طول هشت سال جنگ تحميلي کمکهاي فراواني به رژيم صدام کردند و در تحريمهاي ظالمانه آمريکا عليه ملت ايران با او همراهي کردند.وي با بيان اينکه انگليس در سالهاي گذشته تلاش فراواني را براي همراه کردن ساير کشورهاي جهان در سياستهاي ضد ايراني آمريکا انجام داده است، گفت: آنها حمايت ويژهاي را از افراد و گروههاي برانداز جمهوري اسلامي انجام دادند و از فتنههاي سال ۱۳۷۸و ۱۳۸۸ حمايت کردند. اينها رمز تنفر ملت ايران از روباه مکار دولت انگليس است.وي با اشاره به توقيف کشتي انگليسي در تنگه هرمز نيز اظهار داشت: توقيف نفتکش انگليسي در تنگه هرمز که متخلف بود و قوانين دريايي را زير پا گذاشته بود و اقدام سپاه در توقيف آن که قدرتمندانه صورت گرفت بسيار اهميت دارد. اين در حالي است که روزي و روزگاري اين روباه مکار در ايران دولت عوض مي کرد و يا دولت سر کار ميآورد اما امروز به فضل خدا به ذلت اين چنيني افتاده است.وي خطاب به دستگاه ديپلماسي کشور، گفت: عزيزان ديپلمات ما حواسشان به گروهها و کشورهايي که مي خواهند ميانجيگري کنند باشد. بايد با موضع عزتمندانه و شجاعانه پيش بروند.خاتمي با اشاره به اقدام وزارت اطلاعات در شناسايي و دستگيري ۱۷ جاسوس سازمان سيا در کشورمان اظهار داشت: اقدام وزارت اطلاعات در دستگيري ۱۷ جاسوس آمريکايي توسط سربازان گمنام امام زمان(عج) يک اقدام انقلابي بود. آفرين بر اين سربازان گمنام که به موقع اقدام و اعلام کردند و اين جاسوسها را در اختيار دستگاه قضا گذاشتند.وي در بخش ديگري از سخنان خود به کاهش تعهدات برجامي ايران اشاره کرد و گفت: کاهش تعهدات برجامي ايران از اقدامات ستودني است. آمريکا و اروپاييها ۱۱ پيمانشان را زير پا گذاشته بودند و با کمال وقاحت ميگويند شما در قبال اين بدعهديها واکنش نداشته باشيد. چرا بايد واکنش نداشته باشيم. عقل و قرآن به ما ميگويد با اين بدعهديها برخورد داشته باشيم. برخورد ما با اين بدعهديها اقدامي است که تاکنون مسئولان انجام داده اند و تعهدات ايران را در برجام کاهش دادهاند؛ خواست مردم اين است که اين راه را با قدرت ادامه دهند.وي با اشاره به سفر هيئت عاليرتبه از فلسطين به کشورمان و ديدار با مقام معظم رهبري، تاکيد کرد: صهيونيست ها بهدنبال دو چيز هستند. يکي اينکه مسئله فلسطين از يادها برود و ديگر آنکه مسئله فلسطين، مسئلهاي عربي بماند. امام راحل با اعلام روز قدس هر دو اين توطئهها را خنثي کرد و مقام معظم رهبري نيز همينطور. ايشان در اين ديدار فرمودند جمهوري اسلامي در قضيه فلسطين کاملاً جدي است و با هيچ کشوري در دنيا رودربايستي ندارد.وي خاطرنشان کرد: ايران اسلامي و همه آزاديخواهان جهان
معامله قرن را خيانت مي دانند و در برابر آن ايستاده و مقاومت مي کنند.خاتمي با اشاره به احکام مقام معظم رهبري براي رياست کميته امداد و بنياد مستضعفان، گفت: يک نکته در هر دو وجود داشت و هر دو اين احکام بر اين نکته تاکيد داشت که به فکر تهيدستان باشيد و تهيدستان نيز آن افرادي نيستند که گدا هستند. تهيدستان افرادي هستند که نمي توانند زندگيشان را به راحتي اداره کنند. در اين احکام بر توانمندسازي تهيدستان تاکيد شده است.وي با اشاره به اتفاقاتي که در کشور نيجريه رخ داده است، گفت: خبرگزاريها اعلام کردند که عالم بزرگ شيخ زکزاکي رهبر مسلمانان نيجريه با وضعيت جسماني بسيار وخيمي روبهروست. او زنداني ارتش نيجريه است و فرزندانش را به شهادت رساندند.خطيب نماز جمعه تهران با بيان اينکه ما به دولت نيجريه ميگوييم اين بلايي که بر سر شيخ زکزاکي ميآيد به واسطه خواست عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي است، افزود: با طناب پوسيده آنها چاه نرويد که شما هم به قعر چاه خواهيد رفت. وي گفت: نکته ديگر اينکه حال که ايران آغوش باز کرده و پذيراي شيخ زکزاکي براي درمان او است به اين ندا لبيک بگويند. بدانيد که هر بلايي سر اين رهبر مجاهد مسلمانان نيجريه بيايد شما دولت نيجريه در خط مقدم جنايت هستيد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 29
بحران نفتکشها آزمونی سیاسی برای بوریس جانسون
|گروه سیاسي|
مشاور سابق وزير امور خارجه درمورد انتخاب بوريس جانسون به عنوان نخست وزير انگليس گفت:«بحران نفتکشهاي ايران و انگليس يک آزمون سياسي براي بوريس جانسون خواهد بود و ممکن است تبادل نفتکش ايراني در مقابل نفتکش انگليسي، پاسخ سادهاي براي بحران کنوني باشد.»
حسين نوش آبادي، مشاور سابق وزير امور خارجه درمورد انتخاب بوريس جانسون به عنوان نخست وزير انگليس به «رسالت» گفت:«پيروزي بوريس جانوسن در انتخابات داخلي حزب محافظه کار انگليس در رقابت باجرمي هانت پس از استعفاي ترزا مي از سمت نخست وزيري نقطه آغاز يک تحول و چالش هاي جديد در بريتانياست. بوريس جانسون يک شخصيت جنجالي است که کار خود را از روزنامه نگاري آغاز کرد و با نوشتن کتاب و مقالات در حوزه هاي تاريخي وارد عالم سياست شد و با عضويت در حزب محافظه کار انگليس به سمت قدرت گام برداشت.»
او با اشاره به عقبه بوريس جانسون، افزود:«جانسون از سال 2008 تا 2016 شهردار لندن بودو از سال 2015 از حوزه آکس بريج و روسيليپ جنوبي، عهده دار نمايندگي مجلس شد و از سال 2016 به عنوان وزير مشاور امور خارجه و مشترکالمنافع مشغول به کار شد.»
نوش آبادي ادامه داد:«بوريس جانسون در آمريکا (شهر نيويورک) به دنيا آمد و 55 سال سن دارد و دو تابعيتي است که در سال 2016 به دليل مخالفت با قوانين مالياتي آمريکا از تابعيت آمريکايي خود صرف نظر کرد. گفته مي شود پدربزرگ بوريس جانسون (عثمان کمال) که بعدها نام خود را به جانسون تغيير مي دهد مسلمان و جد او "علي کمال" آخرين وزير داخلي امپراتوري عثماني بوده است.»
ديپلمات سابق ضمن اشاره به مليت اصلي جانسون و مسلمان بودن پدربزرگ او، ابراز کرد:« پدربزرگ بوريس جانسون به دليل مخالفت با سياست هاي مصطفي کمال آتاتورک دستگير و در اغتشاشات داخلي عثماني کشته شد، بنابراين مليت اصلي جانسون ترک تبار است و يک بار هم در يکي از برنامه هاي تلويزيوني پدربزرگ خود را مسلمان و حافظ قرآن خواند که همين حرف باعث تعجب مردم انگليس شد.»
او با بيان موضع جانسون نسبت به اتحاديه اروپا و مخالفت کابينه نخست وزير قبلي، گفت:«جانسون در اولين موضع گيري خود در مقام نخست وزيري وعده داد تا آخر اکتبر سال جاري يعني 3 ماه آينده انگلستان را از اتحاديه اروپا خارج مي کند و در همين رهگذر برخي از افراد کابينه ترزامي نخست وزير قبلي، از جمله وزير خزانه داري تهديد کردند که با انتخاب بوريس جانسون از دولت کناره گيري خواهندکرد.»نماينده ادوار پيشين مجلس دوره نخست وزيري جانسون را پرتلاطم خواند و تاکيد کرد:«به نظر مي رسد دوره نخست وزيري وي پرتلاطم باشد و شايد همان کشمکش چند ماهه نخست وزير سابق با اتحاديه اروپا و عدم توافق، با همه 27 عضو اتحاديه براي خروج از آن، که منجر به استعفاي ترزامي شد نخست وزير جديد را هم درگير نمايد و دچار چالشي کند که به فرض موفقيت در خروج از اتحاديه اروپا، انگلستان را دچار رکود نمايد.»
تبادل ساده نفتکش ايراني با نفتکش توقيف شده انگليسي يک آزمون سياسي براي بوريس جانسون است
مشاور سابق وزير امور خارجه اظهارکرد:«گرچه دولت ترامپ ماه گذشته اعلام اميدواري کرده است که بعد از خروج بريتانيا از اروپا قرارداد تجاري قابل توجهي ميان آمريکا و انگليس امضا خواهدشد و پيام تبريک ترامپ به بوريس جانسون که از او به عنوان انتخاب برتر نام برده و گفته که او عالي است، بي ارتباط با وعده هاي او نباشد.»
نوش آبادي با بيان اينکه يکي از دلايل انتخاب جانسون از سوي حزب محافظه کار انگليس
وعده هاي او براي خروج از اتحاديه اروپاست، گفت:«ناگفته نماند يکي از دلايل انتخاب بوريس جانسون به عنوان نخست وزير از سوي حزب محافظه کار انگليس، همين وعده هاي خروج از اتحاديه اروپا است که باعث شد راي بالايي را نسبت به رقيب خود کسب نمايد.»
او درپايان با بيان اينكه بحران نفتکشهاي ايران و انگليس آزمون سياسي براي بوريس جانسون خواهد بود، ادامه داد:«چالش ديگري که درمقابل نخست وزير جديد انگليس وجود دارد مواجه وي با تنش ميان ايران و انگليس بر سر توقيف نفتکش هاست به طوري که آگاهان سياسي مي گويند بحران نفتکش هايک آزمون سياسي براي بوريس جانسون خواهد بود، ممکن است تبادل نفتکش ايراني با نفتکش توقيف شده انگليسي پاسخ سادهاي براي بحران کنوني باشد.»
مشاور سابق وزير امور خارجه درمورد انتخاب بوريس جانسون به عنوان نخست وزير انگليس گفت:«بحران نفتکشهاي ايران و انگليس يک آزمون سياسي براي بوريس جانسون خواهد بود و ممکن است تبادل نفتکش ايراني در مقابل نفتکش انگليسي، پاسخ سادهاي براي بحران کنوني باشد.»
حسين نوش آبادي، مشاور سابق وزير امور خارجه درمورد انتخاب بوريس جانسون به عنوان نخست وزير انگليس به «رسالت» گفت:«پيروزي بوريس جانوسن در انتخابات داخلي حزب محافظه کار انگليس در رقابت باجرمي هانت پس از استعفاي ترزا مي از سمت نخست وزيري نقطه آغاز يک تحول و چالش هاي جديد در بريتانياست. بوريس جانسون يک شخصيت جنجالي است که کار خود را از روزنامه نگاري آغاز کرد و با نوشتن کتاب و مقالات در حوزه هاي تاريخي وارد عالم سياست شد و با عضويت در حزب محافظه کار انگليس به سمت قدرت گام برداشت.»
او با اشاره به عقبه بوريس جانسون، افزود:«جانسون از سال 2008 تا 2016 شهردار لندن بودو از سال 2015 از حوزه آکس بريج و روسيليپ جنوبي، عهده دار نمايندگي مجلس شد و از سال 2016 به عنوان وزير مشاور امور خارجه و مشترکالمنافع مشغول به کار شد.»
نوش آبادي ادامه داد:«بوريس جانسون در آمريکا (شهر نيويورک) به دنيا آمد و 55 سال سن دارد و دو تابعيتي است که در سال 2016 به دليل مخالفت با قوانين مالياتي آمريکا از تابعيت آمريکايي خود صرف نظر کرد. گفته مي شود پدربزرگ بوريس جانسون (عثمان کمال) که بعدها نام خود را به جانسون تغيير مي دهد مسلمان و جد او "علي کمال" آخرين وزير داخلي امپراتوري عثماني بوده است.»
ديپلمات سابق ضمن اشاره به مليت اصلي جانسون و مسلمان بودن پدربزرگ او، ابراز کرد:« پدربزرگ بوريس جانسون به دليل مخالفت با سياست هاي مصطفي کمال آتاتورک دستگير و در اغتشاشات داخلي عثماني کشته شد، بنابراين مليت اصلي جانسون ترک تبار است و يک بار هم در يکي از برنامه هاي تلويزيوني پدربزرگ خود را مسلمان و حافظ قرآن خواند که همين حرف باعث تعجب مردم انگليس شد.»
او با بيان موضع جانسون نسبت به اتحاديه اروپا و مخالفت کابينه نخست وزير قبلي، گفت:«جانسون در اولين موضع گيري خود در مقام نخست وزيري وعده داد تا آخر اکتبر سال جاري يعني 3 ماه آينده انگلستان را از اتحاديه اروپا خارج مي کند و در همين رهگذر برخي از افراد کابينه ترزامي نخست وزير قبلي، از جمله وزير خزانه داري تهديد کردند که با انتخاب بوريس جانسون از دولت کناره گيري خواهندکرد.»نماينده ادوار پيشين مجلس دوره نخست وزيري جانسون را پرتلاطم خواند و تاکيد کرد:«به نظر مي رسد دوره نخست وزيري وي پرتلاطم باشد و شايد همان کشمکش چند ماهه نخست وزير سابق با اتحاديه اروپا و عدم توافق، با همه 27 عضو اتحاديه براي خروج از آن، که منجر به استعفاي ترزامي شد نخست وزير جديد را هم درگير نمايد و دچار چالشي کند که به فرض موفقيت در خروج از اتحاديه اروپا، انگلستان را دچار رکود نمايد.»
تبادل ساده نفتکش ايراني با نفتکش توقيف شده انگليسي يک آزمون سياسي براي بوريس جانسون است
مشاور سابق وزير امور خارجه اظهارکرد:«گرچه دولت ترامپ ماه گذشته اعلام اميدواري کرده است که بعد از خروج بريتانيا از اروپا قرارداد تجاري قابل توجهي ميان آمريکا و انگليس امضا خواهدشد و پيام تبريک ترامپ به بوريس جانسون که از او به عنوان انتخاب برتر نام برده و گفته که او عالي است، بي ارتباط با وعده هاي او نباشد.»
نوش آبادي با بيان اينکه يکي از دلايل انتخاب جانسون از سوي حزب محافظه کار انگليس
وعده هاي او براي خروج از اتحاديه اروپاست، گفت:«ناگفته نماند يکي از دلايل انتخاب بوريس جانسون به عنوان نخست وزير از سوي حزب محافظه کار انگليس، همين وعده هاي خروج از اتحاديه اروپا است که باعث شد راي بالايي را نسبت به رقيب خود کسب نمايد.»
او درپايان با بيان اينكه بحران نفتکشهاي ايران و انگليس آزمون سياسي براي بوريس جانسون خواهد بود، ادامه داد:«چالش ديگري که درمقابل نخست وزير جديد انگليس وجود دارد مواجه وي با تنش ميان ايران و انگليس بر سر توقيف نفتکش هاست به طوري که آگاهان سياسي مي گويند بحران نفتکش هايک آزمون سياسي براي بوريس جانسون خواهد بود، ممکن است تبادل نفتکش ايراني با نفتکش توقيف شده انگليسي پاسخ سادهاي براي بحران کنوني باشد.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
بازار سرگردان
-
مولود مبارک دهه هشتاد
-
مردمسالاری محلی در ایستگاه پنجم
-
بوريس جانسون در مسلخ برگزيت
-
حرکت سينوسی در دفاع از دولت و نقد سايرين!
-
بارقههای امید در سیما
-
کابوس دارو برای بیماران هموفیلی
-
کاهش تعهدات برجام، خواست مردم است
-
بحران نفتکشها آزمونی سیاسی برای بوریس جانسون