
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
شاعر گمانههای خوب
|حسن شجاعي|
اين روزها حال و هواي جامعه شعر کشور مثل روزهاي پاييز ابري است و علاقه مندان به اين حوزه در سوگ دوازدهمين سالگرد درگذشت قيصر امين پور شاعر بلند آوازه کشور بهسر مي برند.
هشتم آبان سال 86 روزي بود که اين شاعر برجسته رخ در نقاب خاک کشيد تا ديگر شعر نابي از حنجره او طنين انداز نشود. شايد 48 سال عمر براي اين شاعر فرهيخته زمان کوتاهي باشد و دريغ از اين عمر کوتاه که باعث شد فرهنگ ايران اسلامي از وجود اين شاعر فرهيخته بي نصيب بماند.
بيان مشکلاتو دغدغه هاي مردم در جاي جاي اشعار اين شاعر بزرگ نمايان است و مردمي بودن از جمله خصائل برجسته او به شمار مي رود.
تعدادي از غزلها و حدود ۲۰ شعر نيمايي قيصر شامل، طوفان در پرانتز (نثر ادبي در سال ۱۳۶۵)، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان در همان سال)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان در سال ۱۳۶۸)، بيبال پريدن (نثر ادبي در سال ۱۳۷۰)، مجموعه شعر آينههاي ناگهان (در سال ۱۳۷۲)، به قول پرستو (شعر نوجوان در سال ۱۳۷۵)، گزينه اشعار (در سال ۱۳۷۸)، مجموعه شعر گلها همه آفتابگردانند (در سال ۱۳۸۰) و دستور زبان عشق (در سال درگذشت شاعر يعني ۱۳۸۶) در طول اين سال ها منتشر شدند و در اختيار علاقه مندان قرار گرفت.
در ميان آثار قيصر، «منظومه روز دهم» و «مثل چشمه، مثل رود» از شاخصترين آثار حوزه نوجوان او و مجموعه شعر «آينههاي ناگهان» از جريانسازترين کتابهاي او به شمار ميروند.
عليرضا قزوه، شاعر و مدير سابق مرکز آفرينشهاي حوزه هنري هم معتقد است: «حضور مؤثر قيصر امين پور در سپهر شعر انقلاب است که الان بعد از گذشت حدود چهار دهه و بعد از غربالگري شعر انقلاب، همچنان قيصر را يکي شاخصترين چهرههاي اين حوزه ميدانيم.»
براي آشنايي با شخصيت فرهنگي و هنري قيصر امين پور «رسالت» گفت و گويي با دو تن از شاعران هم دوره وي ترتيب داده که در ادامه اين گپ و گفت را مي خوانيد.
امير عاملي از شعراي نسل انقلاب که دوستي ديرينه با قيصر امين پور دارد در ابتداي گفت و گو با «رسالت» ضمن بيان خاطره اي از وي که طبق وصيتش از عاملي خواسته بود سنگ قبرش را خوشنويسي کند گفت: در ملاقاتي که با هم داشتيم اين درخواست را از من داشت و همواره مي گفت که زودتر از من از دنيا مي رود.
عاملي سپس به روحيات اخلاقي و شخصيت قيصر امين پور اشاره کرد و ادامه داد: وي به تمام معني انسان و با شخصيت بود و در حوزه هنري و شعر هم سرآمد دوران خود به شمار مي رفت.
وي با تأکید بر اينکه شاعري در قامت قيصر امين پور هر يکصدسال يکبار پا به عرصه هستي مي گذارد گفت: شعر امين پور برخاسته از دغدغه هاي مردم و حرف دل آنها بود و هيچوقت رنگ کهنگي به خود نمي گرفت و نخواهد گرفت. شعر قيصر نه آنقدر بوي کهنگي مي داد که دل را بزند و نه آنقدر مدرن بود که کسي درکش نکند. اشعار وي هم آييني بود و هم عاشقانه، هم اجتماعي بود و هم سياسي و همه اينها در قالب زيباترين کلمات بيان مي شد. از ويژگي هاي
شعر قيصر مردمي بودن آن بود و فارغ از ريا و دو رويي اشعار خود را ارائه مي کرد.
عاملي سپس به سبک هاي مختلف شعري که قيصر امين پور به آن تسلط داشت پرداخت و تصريح کرد: همانطور که غزل را به زيبايي
مي سرود، شعر نيمايي را هم بيان مي کرد و در حوزه شعر کودک هم به همان اندازه توانمند بود. اين توانمندي به ندرت در شعرا بروز و ظهور مي کند و قيصر در زمره بهترين ها بود.اين شاعر معاصر، تربيت شاعر را به زمانه گره مي زند و خاطر نشان مي کند: شعر و هنر بايد در خون افراد باشد و هر زمانه اي شاعر دوران خود را دارد. شايد ديگر مانند قيصر شاعري متولد نشود اما بايد درنظر داشت که اين هنر در خون انسان نهفته است و خيلي با تربيت و درس و کتاب نمي توان شاعر تربيت کرد. امين پور از خانواده اي فقير و از شهري دوردست به تهران آمد و بهخاطر ذات پاک و هنر نابش قيصر شد. اين سادگي در اشعارش هم نمود دارد و به همين خاطر به دل مي نشيند. شايد بتوان گفت قيصر امين پور به درستي مصداق اين شعر آنچه خوبان همه دارند تو يکجا داري باشد و همين موضوع او را براي هميشه در فرهنگ و هنر اين کشور ماندگار کرده است.
عباس براتي پور از اساتيد حوزه شعر و ادب فارسي نيز در گفت و گو با «رسالت» قيصر امين پور را انساني وارسته و فارغ از تعلقات دنيوي دانست که غم مردم و جامعه را داشت و در اشعارش نيز اين موضوعات به کرات ديده مي شد.
وي ادامه داد: آنچه از قيصر امين پور باقي مانده نه تنها اشعار ماندگار و منحصر به فرد وي است بلکه شاگردان خوبي که در اين حوزه به جامعه فرهنگ وهنرمعرفي کرده نشان از علاقه او به تربيت نسل جديدي از شعراي انقلابي است تا اين مسير همچنان ادامه داشته باشد.
براتي پور با تأکید بر اينکه درگذشت قيصر امين پور ضايعه اي بزرگ براي فرهنگ و هنر کشور محسوب مي شود، يادآور شد: ايشان در طول دوران عمر کوتاه خود اشعاري را از خود برجاي گذاشت که شايد از نظر کميت زياد نباشد اما از نظر کيفي از آثار ماندگار فرهنگ اين مرز و بوم محسوب مي شود و کارنامه درخشاني در اين حوزه به شمار مي رود.
وي در ادامه ضمن توصيه به جوانان براي ادامه راه اين شاعر پرآوازه گفت: استفاده از سيره و روش اين شاعر بلند آوازه که هيچ تعلق دنيوي نداشت و تمام عمر با برکت خود را صرف مردم و بيان دغدغه هاي آنها داشت بايد مدنظر شعراي جوان قرار گيرد و توجه داشته باشند آنچه باعث ماندگاري آنها در بين مردم مي شود مردمداري و بيان مشکلات و دردهاي آنهاست.
اين روزها حال و هواي جامعه شعر کشور مثل روزهاي پاييز ابري است و علاقه مندان به اين حوزه در سوگ دوازدهمين سالگرد درگذشت قيصر امين پور شاعر بلند آوازه کشور بهسر مي برند.
هشتم آبان سال 86 روزي بود که اين شاعر برجسته رخ در نقاب خاک کشيد تا ديگر شعر نابي از حنجره او طنين انداز نشود. شايد 48 سال عمر براي اين شاعر فرهيخته زمان کوتاهي باشد و دريغ از اين عمر کوتاه که باعث شد فرهنگ ايران اسلامي از وجود اين شاعر فرهيخته بي نصيب بماند.
بيان مشکلاتو دغدغه هاي مردم در جاي جاي اشعار اين شاعر بزرگ نمايان است و مردمي بودن از جمله خصائل برجسته او به شمار مي رود.
تعدادي از غزلها و حدود ۲۰ شعر نيمايي قيصر شامل، طوفان در پرانتز (نثر ادبي در سال ۱۳۶۵)، منظومه ظهر روز دهم (شعر نوجوان در همان سال)، مثل چشمه، مثل رود (شعر نوجوان در سال ۱۳۶۸)، بيبال پريدن (نثر ادبي در سال ۱۳۷۰)، مجموعه شعر آينههاي ناگهان (در سال ۱۳۷۲)، به قول پرستو (شعر نوجوان در سال ۱۳۷۵)، گزينه اشعار (در سال ۱۳۷۸)، مجموعه شعر گلها همه آفتابگردانند (در سال ۱۳۸۰) و دستور زبان عشق (در سال درگذشت شاعر يعني ۱۳۸۶) در طول اين سال ها منتشر شدند و در اختيار علاقه مندان قرار گرفت.
در ميان آثار قيصر، «منظومه روز دهم» و «مثل چشمه، مثل رود» از شاخصترين آثار حوزه نوجوان او و مجموعه شعر «آينههاي ناگهان» از جريانسازترين کتابهاي او به شمار ميروند.
عليرضا قزوه، شاعر و مدير سابق مرکز آفرينشهاي حوزه هنري هم معتقد است: «حضور مؤثر قيصر امين پور در سپهر شعر انقلاب است که الان بعد از گذشت حدود چهار دهه و بعد از غربالگري شعر انقلاب، همچنان قيصر را يکي شاخصترين چهرههاي اين حوزه ميدانيم.»
براي آشنايي با شخصيت فرهنگي و هنري قيصر امين پور «رسالت» گفت و گويي با دو تن از شاعران هم دوره وي ترتيب داده که در ادامه اين گپ و گفت را مي خوانيد.
امير عاملي از شعراي نسل انقلاب که دوستي ديرينه با قيصر امين پور دارد در ابتداي گفت و گو با «رسالت» ضمن بيان خاطره اي از وي که طبق وصيتش از عاملي خواسته بود سنگ قبرش را خوشنويسي کند گفت: در ملاقاتي که با هم داشتيم اين درخواست را از من داشت و همواره مي گفت که زودتر از من از دنيا مي رود.
عاملي سپس به روحيات اخلاقي و شخصيت قيصر امين پور اشاره کرد و ادامه داد: وي به تمام معني انسان و با شخصيت بود و در حوزه هنري و شعر هم سرآمد دوران خود به شمار مي رفت.
وي با تأکید بر اينکه شاعري در قامت قيصر امين پور هر يکصدسال يکبار پا به عرصه هستي مي گذارد گفت: شعر امين پور برخاسته از دغدغه هاي مردم و حرف دل آنها بود و هيچوقت رنگ کهنگي به خود نمي گرفت و نخواهد گرفت. شعر قيصر نه آنقدر بوي کهنگي مي داد که دل را بزند و نه آنقدر مدرن بود که کسي درکش نکند. اشعار وي هم آييني بود و هم عاشقانه، هم اجتماعي بود و هم سياسي و همه اينها در قالب زيباترين کلمات بيان مي شد. از ويژگي هاي
شعر قيصر مردمي بودن آن بود و فارغ از ريا و دو رويي اشعار خود را ارائه مي کرد.
عاملي سپس به سبک هاي مختلف شعري که قيصر امين پور به آن تسلط داشت پرداخت و تصريح کرد: همانطور که غزل را به زيبايي
مي سرود، شعر نيمايي را هم بيان مي کرد و در حوزه شعر کودک هم به همان اندازه توانمند بود. اين توانمندي به ندرت در شعرا بروز و ظهور مي کند و قيصر در زمره بهترين ها بود.اين شاعر معاصر، تربيت شاعر را به زمانه گره مي زند و خاطر نشان مي کند: شعر و هنر بايد در خون افراد باشد و هر زمانه اي شاعر دوران خود را دارد. شايد ديگر مانند قيصر شاعري متولد نشود اما بايد درنظر داشت که اين هنر در خون انسان نهفته است و خيلي با تربيت و درس و کتاب نمي توان شاعر تربيت کرد. امين پور از خانواده اي فقير و از شهري دوردست به تهران آمد و بهخاطر ذات پاک و هنر نابش قيصر شد. اين سادگي در اشعارش هم نمود دارد و به همين خاطر به دل مي نشيند. شايد بتوان گفت قيصر امين پور به درستي مصداق اين شعر آنچه خوبان همه دارند تو يکجا داري باشد و همين موضوع او را براي هميشه در فرهنگ و هنر اين کشور ماندگار کرده است.
عباس براتي پور از اساتيد حوزه شعر و ادب فارسي نيز در گفت و گو با «رسالت» قيصر امين پور را انساني وارسته و فارغ از تعلقات دنيوي دانست که غم مردم و جامعه را داشت و در اشعارش نيز اين موضوعات به کرات ديده مي شد.
وي ادامه داد: آنچه از قيصر امين پور باقي مانده نه تنها اشعار ماندگار و منحصر به فرد وي است بلکه شاگردان خوبي که در اين حوزه به جامعه فرهنگ وهنرمعرفي کرده نشان از علاقه او به تربيت نسل جديدي از شعراي انقلابي است تا اين مسير همچنان ادامه داشته باشد.
براتي پور با تأکید بر اينکه درگذشت قيصر امين پور ضايعه اي بزرگ براي فرهنگ و هنر کشور محسوب مي شود، يادآور شد: ايشان در طول دوران عمر کوتاه خود اشعاري را از خود برجاي گذاشت که شايد از نظر کميت زياد نباشد اما از نظر کيفي از آثار ماندگار فرهنگ اين مرز و بوم محسوب مي شود و کارنامه درخشاني در اين حوزه به شمار مي رود.
وي در ادامه ضمن توصيه به جوانان براي ادامه راه اين شاعر پرآوازه گفت: استفاده از سيره و روش اين شاعر بلند آوازه که هيچ تعلق دنيوي نداشت و تمام عمر با برکت خود را صرف مردم و بيان دغدغه هاي آنها داشت بايد مدنظر شعراي جوان قرار گيرد و توجه داشته باشند آنچه باعث ماندگاري آنها در بين مردم مي شود مردمداري و بيان مشکلات و دردهاي آنهاست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
خودکشی سیاسی حریری با هفت تیر سعودی
| گروه بين الملل |
عربستان سعودي براي جبران شکستهاي متعدد خود در منطقه، خود را به آب و آتش مي زند! استعفاي سعد الدين حريري ، نخست وزير غرب گرا و غير مستقل لبنان پرده اي ديگر از ادامه اين تلاشهاي وقيحانه از سوي سعوديها را آشکار کرده است. با اين حال، فرجام و نتيجه اين بازي نامتوازن و پرهزينه سعوديها، چيزي جز افزايش دامنه شکست آنها در منطقه نخواهد بود.
شايد بهتر بود حريري قبل از اعلام استعفاي خود تحت تأثير القائات و دستورات مقامات سعودي ، کمي تاريخ سياسي معاصر لبنان و منطقه را مرور مي کرد! «سعد حريري» و«سمير جعجع» هرگز نخواستهاند چشمان خود را بر روي واقعيات بيروت و منطقه باز نمايند. در جريان جنگ 33 روزه، اعضاي حزب 14 مارس از هيچ تلاشي در جهت سرنگوني حزبالله فروگذار نکردند. اما سيد حسن نصرالله و رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان پاسخ کوبندهاي به آنها و تلآويو دادند. پس از پيروزي حزبالله در جنگ 33 روزه، سينيوره و هوادارانش با حمايت علني سيا و موساد فعاليتهاي خود بر ضد سيدحسن نصرالله و ميشل عون را شدت دادند، اما شيعيان و مسيحيان ماروني نسبت به توطئههاي نخست وزير خودفروخته لبنان آگاه شده وبا حضور گسترده خود در خيابانهاي منتهي به دفتر سينيوره مخالفت علني خود را با دخالت واشنگتن و تلآويو در امورداخلي بيروت اعلام کردند. هرچند که اعضاي گروه 14 مارس سعي نمودند تجمع هواداران جريان 8 مارس را به خشونت بکشانند اما در اين راه موفقيتي به دست نياوردند.از زمان ترور رفيق حريري توسط دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا و اسرائيل، جريان 14 مارس تلاش زيادي را در جهت وقوع «انقلاب سرو» در لبنان انجام داده است، اما هوشياري و درايت «حزبالله» توطئه آنها را خنثي ساخته است.منابع حمايت مالي از معترضان براي ادامه تظاهرات، متعدد است اما مهمترين آنها سفارتهاي امارات و سعودي در لبنان هستند.بدون شک اصلي ترين نقش ميداني را در ناآرامي هاي
اخير لبنان، سعوديها ايفا کرده اند. آنها نيز به مانند هميشه از ايالات متحده و فرانسه دستور گرفته اند. مطابق آخرين گزارشهاي منتشر شده، نماينده ويژهاي از سفارت امارات در بيروت در اتاق فرماندهي تظاهرات وابسته به حزب «القوات اللبنانيه» (به رياست سمير جعجع) حضور دارد و علاوه بر آن نمايندگان ديگري نيز اقدامات را با افراد حاضر در خيابانها هماهنگ ميکنند.
اما در زمينه هزينههاي لجستيک و رسانهاي، منابع آگاه به وبگاه «العهد» گفتند: سفارت امارات تمام هزينههاي پشتيباني از جمله حمل و نقل، وسايل صوتي، چتر، پرچمهاي لبنان، توالت سيار ، غذاي آماده و آب را پرداخت کرده است. پرداخت نقدي نيز در کار بوده است و به هر کسي که روزانه براي بستن مسيرها حاضر ميشده۱۰۰ دلار و براي شب ماندن در مسيرها، در چادر يا خارج آن ۱۵۰ دلار پرداخت ميشده است.
در ادامه اين گزارش آمده، معترضاني که از خيابانها عقب کشيدهاند، اعلام کردهاند، اموال زيادي در خيابانها و ميدانها ميان تظاهراتکنندگان تقسيم ميشود و اين موضوع سؤالهاي زيادي را ايجاد ميکند مثلا هزينه تريبونهاي سيار، گروههاي موسيقي و توالتهاي سياربسيار بالاست، اقداماتي که در راستاي تشويق تظاهراتکنندگان به باقي ماندن در صحنه انجام ميشود.معترضاني که دست از تظاهرات برداشتهاند از سوار شدن عدهاي سرمايهگذار مشهور بر موج تظاهرات در راستاي حمايت از سياستمداران مشخص مانند سمير جعجع، «سامي الجميل» و امثال آن ابراز نگراني کردند.العهد افزود: امارات تنها طرف تحريککننده در اين زمينه نيست، اين کشور هزينههاي پخش مستقيم، کارمندان و خبرنگاران رسانههايي خاص که اين تظاهراتها را «انقلاب» ميناميدند، پرداخت ميکرد. شبکه «MTV» به مديريت «ميشل المر» خواستار افزايش پرداختيهاي امارات شد و سفارت امارات نيز اين وعده را به وي داد اما سفارت عربستان نيز به او وعده داده پرونده قضائياش درباره جاسوسي را پاک خواهد کرد و در اين زمينه به او کمک ميکند.
در پايان اين گزارش آمده، شبکه «MBC» نيز تحت فشارهاي سفارت عربستان و وسوسههاي مالي سفارت امارات قرار گرفته است . «پيير ضاهر» مدير اين شبکه به دو سفارت مذکور قول مساعد براي پوشش کامل تظاهرات را داده اما گفته برخي تمايزهاي حرفهاي را نسبت به MTV و شبکه «الجديد» حفظ ميکند زيرا او خواهان باز ماندن برخي خطها و لو به شکل جزئي با جريان «8 مارس» است.«سيد حسن نصرالله» دبيرکل حزبالله در سخنراني اخير از احتمال وجود برخي سناريوها و توطئهها هشدار داد و گفت که مردم لبنان به ويژه معترضان نبايد آنچه را که برخي سفارتهاي خارجي ميگويند، باور کنند.
متأسفانه حمايت خاندان آل سعود از «سمير جعجع»،يکي از اصلي ترين تروريستهاي وابسته به سيا و موساد بر هيچ کس پوشيده نيست.تشديد حمايت رياض از استعفاي اخير حريري نيز نشان دهنده تعلق خاطر و اشتراک منافع جريان۱۴ مارس و عربستان سعودي مي باشد.از سوي ديگر،وزارت امورخارجه عربستان سعودي سعي در تلفيق عربي و
بين المللي نمودن بحران بيروت و زمينه سازي جهت مداخله غرب در لبنان دارد.اين رويکرد با توجه به نقش آفريني مؤثر جريان۸ مارس در بيروت محکوم به شکست است.از اين رو بهتر است عربستان سعودي خود را به عنوان طلايه دار گروهي شکست خورده معرفي نکند.بدون شک رياض در نهايت ناچار خواهد بود نگاه خود نسبت به مسائل جاري در بيروت و منطقه راتغيير دهد.در غير اين صورت،عواقب سلبي نشئت گرفته ازنوع نگاه فعلي رياض به بيروت مي تواند به پاشنه آشيل قدرت در
آل سعود تبديل شود.
عربستان سعودي براي جبران شکستهاي متعدد خود در منطقه، خود را به آب و آتش مي زند! استعفاي سعد الدين حريري ، نخست وزير غرب گرا و غير مستقل لبنان پرده اي ديگر از ادامه اين تلاشهاي وقيحانه از سوي سعوديها را آشکار کرده است. با اين حال، فرجام و نتيجه اين بازي نامتوازن و پرهزينه سعوديها، چيزي جز افزايش دامنه شکست آنها در منطقه نخواهد بود.
شايد بهتر بود حريري قبل از اعلام استعفاي خود تحت تأثير القائات و دستورات مقامات سعودي ، کمي تاريخ سياسي معاصر لبنان و منطقه را مرور مي کرد! «سعد حريري» و«سمير جعجع» هرگز نخواستهاند چشمان خود را بر روي واقعيات بيروت و منطقه باز نمايند. در جريان جنگ 33 روزه، اعضاي حزب 14 مارس از هيچ تلاشي در جهت سرنگوني حزبالله فروگذار نکردند. اما سيد حسن نصرالله و رزمندگان مقاومت اسلامي لبنان پاسخ کوبندهاي به آنها و تلآويو دادند. پس از پيروزي حزبالله در جنگ 33 روزه، سينيوره و هوادارانش با حمايت علني سيا و موساد فعاليتهاي خود بر ضد سيدحسن نصرالله و ميشل عون را شدت دادند، اما شيعيان و مسيحيان ماروني نسبت به توطئههاي نخست وزير خودفروخته لبنان آگاه شده وبا حضور گسترده خود در خيابانهاي منتهي به دفتر سينيوره مخالفت علني خود را با دخالت واشنگتن و تلآويو در امورداخلي بيروت اعلام کردند. هرچند که اعضاي گروه 14 مارس سعي نمودند تجمع هواداران جريان 8 مارس را به خشونت بکشانند اما در اين راه موفقيتي به دست نياوردند.از زمان ترور رفيق حريري توسط دستگاههاي اطلاعاتي آمريکا و اسرائيل، جريان 14 مارس تلاش زيادي را در جهت وقوع «انقلاب سرو» در لبنان انجام داده است، اما هوشياري و درايت «حزبالله» توطئه آنها را خنثي ساخته است.منابع حمايت مالي از معترضان براي ادامه تظاهرات، متعدد است اما مهمترين آنها سفارتهاي امارات و سعودي در لبنان هستند.بدون شک اصلي ترين نقش ميداني را در ناآرامي هاي
اخير لبنان، سعوديها ايفا کرده اند. آنها نيز به مانند هميشه از ايالات متحده و فرانسه دستور گرفته اند. مطابق آخرين گزارشهاي منتشر شده، نماينده ويژهاي از سفارت امارات در بيروت در اتاق فرماندهي تظاهرات وابسته به حزب «القوات اللبنانيه» (به رياست سمير جعجع) حضور دارد و علاوه بر آن نمايندگان ديگري نيز اقدامات را با افراد حاضر در خيابانها هماهنگ ميکنند.
اما در زمينه هزينههاي لجستيک و رسانهاي، منابع آگاه به وبگاه «العهد» گفتند: سفارت امارات تمام هزينههاي پشتيباني از جمله حمل و نقل، وسايل صوتي، چتر، پرچمهاي لبنان، توالت سيار ، غذاي آماده و آب را پرداخت کرده است. پرداخت نقدي نيز در کار بوده است و به هر کسي که روزانه براي بستن مسيرها حاضر ميشده۱۰۰ دلار و براي شب ماندن در مسيرها، در چادر يا خارج آن ۱۵۰ دلار پرداخت ميشده است.
در ادامه اين گزارش آمده، معترضاني که از خيابانها عقب کشيدهاند، اعلام کردهاند، اموال زيادي در خيابانها و ميدانها ميان تظاهراتکنندگان تقسيم ميشود و اين موضوع سؤالهاي زيادي را ايجاد ميکند مثلا هزينه تريبونهاي سيار، گروههاي موسيقي و توالتهاي سياربسيار بالاست، اقداماتي که در راستاي تشويق تظاهراتکنندگان به باقي ماندن در صحنه انجام ميشود.معترضاني که دست از تظاهرات برداشتهاند از سوار شدن عدهاي سرمايهگذار مشهور بر موج تظاهرات در راستاي حمايت از سياستمداران مشخص مانند سمير جعجع، «سامي الجميل» و امثال آن ابراز نگراني کردند.العهد افزود: امارات تنها طرف تحريککننده در اين زمينه نيست، اين کشور هزينههاي پخش مستقيم، کارمندان و خبرنگاران رسانههايي خاص که اين تظاهراتها را «انقلاب» ميناميدند، پرداخت ميکرد. شبکه «MTV» به مديريت «ميشل المر» خواستار افزايش پرداختيهاي امارات شد و سفارت امارات نيز اين وعده را به وي داد اما سفارت عربستان نيز به او وعده داده پرونده قضائياش درباره جاسوسي را پاک خواهد کرد و در اين زمينه به او کمک ميکند.
در پايان اين گزارش آمده، شبکه «MBC» نيز تحت فشارهاي سفارت عربستان و وسوسههاي مالي سفارت امارات قرار گرفته است . «پيير ضاهر» مدير اين شبکه به دو سفارت مذکور قول مساعد براي پوشش کامل تظاهرات را داده اما گفته برخي تمايزهاي حرفهاي را نسبت به MTV و شبکه «الجديد» حفظ ميکند زيرا او خواهان باز ماندن برخي خطها و لو به شکل جزئي با جريان «8 مارس» است.«سيد حسن نصرالله» دبيرکل حزبالله در سخنراني اخير از احتمال وجود برخي سناريوها و توطئهها هشدار داد و گفت که مردم لبنان به ويژه معترضان نبايد آنچه را که برخي سفارتهاي خارجي ميگويند، باور کنند.
متأسفانه حمايت خاندان آل سعود از «سمير جعجع»،يکي از اصلي ترين تروريستهاي وابسته به سيا و موساد بر هيچ کس پوشيده نيست.تشديد حمايت رياض از استعفاي اخير حريري نيز نشان دهنده تعلق خاطر و اشتراک منافع جريان۱۴ مارس و عربستان سعودي مي باشد.از سوي ديگر،وزارت امورخارجه عربستان سعودي سعي در تلفيق عربي و
بين المللي نمودن بحران بيروت و زمينه سازي جهت مداخله غرب در لبنان دارد.اين رويکرد با توجه به نقش آفريني مؤثر جريان۸ مارس در بيروت محکوم به شکست است.از اين رو بهتر است عربستان سعودي خود را به عنوان طلايه دار گروهي شکست خورده معرفي نکند.بدون شک رياض در نهايت ناچار خواهد بود نگاه خود نسبت به مسائل جاري در بيروت و منطقه راتغيير دهد.در غير اين صورت،عواقب سلبي نشئت گرفته ازنوع نگاه فعلي رياض به بيروت مي تواند به پاشنه آشيل قدرت در
آل سعود تبديل شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
آیا کلینتون دوباره میآید؟
|گروه بين الملل|
طي روزهاي اخير، زمزمه هاي تازه اي در خصوص حضور مجدد هيلاري کلينتون در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري سال آۀينده شنيده مي شود. صورت ماجرا از اين قرار است که نشريه محافظهکار «نشنال ريويو» به نقل از مشاور «هيلاري کلينتون» از احتمال حضور وي در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ خبر داد.اين نشريه آمريکايي به نقل از «فيليپ رينس»نوشت که اگر هيلاري کلينتون گمان کند که بيشترين احتمال پيروزي را در برابر «دونالد ترامپ» در اختيار دارد، نامزدي در اين رقابت ها را مد نظر قرار خواهد داد.به نظر مي رسد خيز احتمالي کلينتون براي حضور در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري سال آينده، برگرفته از دو عامل باشد.
شايد تا قبل از پيشتازي «اليزابت وارن» در نظرسنجي هاي عمومي و ملي و غلبه وي بر «جو بايدن» و ديگر نامزدهاي حزب دموکرات، کلينتون عزم راسخي براي ورود دوباره به رقابتهاي انتخاباتي نداشت اما افزايش تصاعدي آراي وارن ، اين انگيزه را به هيلاري کلينتون داده است تا به عنوان يک«رئيس جمهور بالقوه زن» ، بار ديگر شانس خود را براي پيروزي در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري آينده امتحان کند.
موضوع ديگر، به افزايش آراي نامزدهاي حزب دموکرات در ايالتهاي حساس و خاکستري مربوط مي شود. نبايد فراموش کرد که کلينتون در انتخابات ۲۰۱۶ با وجود کسب بيشترين آراي مردمي (۶۵ ميليون رأي) در سيستم کالج الکترال از دونالد ترامپ رقيب جمهوريخواه خود (با نتيجه ۲۲۷ رأي در برابر ۳۰۴ رأي) شکست خورد. در آن زمان، شکست هيلاري کلينتون در سه ايالت حساس و تعيين کننده ويسکانسين، پنسيلوانيا و ميشيگان سبب شد تا وي شکست خود در برابر ترامپ را قطعي قلمداد کند. نظرسنجي هاي انجام شده طي دو سال اخير نشان مي دهد که آراي اين سه ايالت حساس، به سود دموکراتها و نامزد نهايي آنها در انتخابات( اعم از اينکه چه کسي باشد) تغيير کرده است. به عبارت بهتر، هيلاري کلينتون به خوبي مي داند که حتي با وجود تکرار شکست وي در ايالاتي مانند کاروليناي شمالي، اوهايو و فلوريدا( در انتخابات سال 2016)، پيروزي در سه ايالت ويسکانسين، پنسيلوانيا و ميشيگان براي جبران شکست سال 2016 وي در برابر ترامپ کافي خواهد بود.کلينتون در انتخابات ۲۰۱۶ با وجود کسب بيشترين آراي مردمي
(۶۵ ميليون رأي) در کارزار آراي گزينشگران الکترال از دونالد ترامپ رقيب جمهوريخواه خود با نتيجه ۲۲۷ رأي در برابر ۳۰۴ رأي شکست خورد.وي چند هفته پيش در واکنش به يکي از توئيت هاي ترامپ، خطاب به او گفته بود: من را وسوسه نکن. به کارت برس.در پي انتشار اخبار احتمال حضور دقيقه ۹۰ کلينتون در گردونه رقابت ها، برخي سناتورهاي دموکرات از جمله ديک دوربين، مارتين هاينريش و جو مانچين عليه اين اقدام هشدار داده و آن را اشتباه خواندند.ديان فاينستاين، ريچارد بلومنتال، داگ جونز، مازي هيرونو، تامي داک ورث و جان تستر نيز سناتورهاي دموکراتي بودند که به احتمال حضور کلينتون در رقابت هاي انتخاباتي ترديد دارند.نتايج آخرين نظرسنجيها از محبوبيت داوطلبان نامزدي حزب دموکرات در انتخابات ۲۰۲۰ نشان مي دهد که سناتور اليزابت وارن با جلو افتادن از جو بايدن (معاون باراک اوباما) با ۲۸ درصد محبوبيت در صدر است و بايدن با اختلافي هفت درصدي به مقام دوم نزول کرده است.در نظرسنجي دانشگاه کوييني پياک، سناتور برني سندرز نيز با ۱۵ درصد آراي پاسخ دهندگان در جايگاه سوم قرار دارد.در هر حال، حضور دوباره کلينتون در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري آمريکا، مولد چالشهاي جديدي خواهد بود.
نشنال ريويو
طي روزهاي اخير، زمزمه هاي تازه اي در خصوص حضور مجدد هيلاري کلينتون در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري سال آۀينده شنيده مي شود. صورت ماجرا از اين قرار است که نشريه محافظهکار «نشنال ريويو» به نقل از مشاور «هيلاري کلينتون» از احتمال حضور وي در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري ۲۰۲۰ خبر داد.اين نشريه آمريکايي به نقل از «فيليپ رينس»نوشت که اگر هيلاري کلينتون گمان کند که بيشترين احتمال پيروزي را در برابر «دونالد ترامپ» در اختيار دارد، نامزدي در اين رقابت ها را مد نظر قرار خواهد داد.به نظر مي رسد خيز احتمالي کلينتون براي حضور در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري سال آينده، برگرفته از دو عامل باشد.
شايد تا قبل از پيشتازي «اليزابت وارن» در نظرسنجي هاي عمومي و ملي و غلبه وي بر «جو بايدن» و ديگر نامزدهاي حزب دموکرات، کلينتون عزم راسخي براي ورود دوباره به رقابتهاي انتخاباتي نداشت اما افزايش تصاعدي آراي وارن ، اين انگيزه را به هيلاري کلينتون داده است تا به عنوان يک«رئيس جمهور بالقوه زن» ، بار ديگر شانس خود را براي پيروزي در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري آينده امتحان کند.
موضوع ديگر، به افزايش آراي نامزدهاي حزب دموکرات در ايالتهاي حساس و خاکستري مربوط مي شود. نبايد فراموش کرد که کلينتون در انتخابات ۲۰۱۶ با وجود کسب بيشترين آراي مردمي (۶۵ ميليون رأي) در سيستم کالج الکترال از دونالد ترامپ رقيب جمهوريخواه خود (با نتيجه ۲۲۷ رأي در برابر ۳۰۴ رأي) شکست خورد. در آن زمان، شکست هيلاري کلينتون در سه ايالت حساس و تعيين کننده ويسکانسين، پنسيلوانيا و ميشيگان سبب شد تا وي شکست خود در برابر ترامپ را قطعي قلمداد کند. نظرسنجي هاي انجام شده طي دو سال اخير نشان مي دهد که آراي اين سه ايالت حساس، به سود دموکراتها و نامزد نهايي آنها در انتخابات( اعم از اينکه چه کسي باشد) تغيير کرده است. به عبارت بهتر، هيلاري کلينتون به خوبي مي داند که حتي با وجود تکرار شکست وي در ايالاتي مانند کاروليناي شمالي، اوهايو و فلوريدا( در انتخابات سال 2016)، پيروزي در سه ايالت ويسکانسين، پنسيلوانيا و ميشيگان براي جبران شکست سال 2016 وي در برابر ترامپ کافي خواهد بود.کلينتون در انتخابات ۲۰۱۶ با وجود کسب بيشترين آراي مردمي
(۶۵ ميليون رأي) در کارزار آراي گزينشگران الکترال از دونالد ترامپ رقيب جمهوريخواه خود با نتيجه ۲۲۷ رأي در برابر ۳۰۴ رأي شکست خورد.وي چند هفته پيش در واکنش به يکي از توئيت هاي ترامپ، خطاب به او گفته بود: من را وسوسه نکن. به کارت برس.در پي انتشار اخبار احتمال حضور دقيقه ۹۰ کلينتون در گردونه رقابت ها، برخي سناتورهاي دموکرات از جمله ديک دوربين، مارتين هاينريش و جو مانچين عليه اين اقدام هشدار داده و آن را اشتباه خواندند.ديان فاينستاين، ريچارد بلومنتال، داگ جونز، مازي هيرونو، تامي داک ورث و جان تستر نيز سناتورهاي دموکراتي بودند که به احتمال حضور کلينتون در رقابت هاي انتخاباتي ترديد دارند.نتايج آخرين نظرسنجيها از محبوبيت داوطلبان نامزدي حزب دموکرات در انتخابات ۲۰۲۰ نشان مي دهد که سناتور اليزابت وارن با جلو افتادن از جو بايدن (معاون باراک اوباما) با ۲۸ درصد محبوبيت در صدر است و بايدن با اختلافي هفت درصدي به مقام دوم نزول کرده است.در نظرسنجي دانشگاه کوييني پياک، سناتور برني سندرز نيز با ۱۵ درصد آراي پاسخ دهندگان در جايگاه سوم قرار دارد.در هر حال، حضور دوباره کلينتون در رقابتهاي انتخابات رياست جمهوري آمريکا، مولد چالشهاي جديدي خواهد بود.
نشنال ريويو

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
حسن عباسی آزاد شد
حسن عباسي که با شکايت وزارت اطلاعات بازداشت و روانه زندان شده بود، آزاد شد.به گزارش خبرنگار حوزه حقوقي- قضائي گروه اجتماعي باشگاه خبرنگاران جوان، حسن عباسي که مدتي قبل با شکايت وزارت اطلاعات بازداشت و روانه زندان شده بود، آزاد شد.حسن عباسي مرداد ماه امسال با شکايت وزارت اطلاعات و رأي دادگاه به حبس محکوم شد و براي گذراندن دوران حبس روانه زندان شد.جعفرينژاد وکيل حسن عباسي در گفتوگو با خبرنگار حوزه حقوقي- قضائي گروه اجتماعي باشگاه خبرنگاران جوان، در مورد علت آزادي موکلش پيش از اتمام دوران محکوميت از زندان اظهار کرد: موکلم پس از تحمل يک سوم مجازات حبس موضوع محکوميت، مشمول آزادي مشروط مندرج در قانون مجازات اسلامي شده و هم اکنون آزاد است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 12
خودروی بی بدیل!
| نفيسه امامي |
به تازگي جواد سليماني، مديرعامل گروه خودروسازي سايپا اعلام کرده «روند توقف توليد پرايد از سال گذشته آغاز شده، اما خبر آن براي جلوگيري از وارد شدن التهاب به بازار تاکنون رسانه اي نشده بود.» پيش از اين خبر بارها تصميم سايپا مبني بر توقف توليد پرايد اعلام شد اما عملياتي نشده بود، ولي ظاهرا اين تصميم اين بار جامه عمل پوشيده و قرار است تيبا، کوييک و ساينا محصولات جايگزين پرايد باشند.
پرايد از دهه ٧٠ در ايران به توليد رسيد و با استقبال زيادي در آن سالها روبه رو شد و با فروش صدها هزار دستگاه در سال، سهم يکي از پرفروش ترين خودروها در بازار ايران را از آن خود کرد. پرايد در مقايسه با ساير خودروها از قيمت پايين تري برخوردار بود و اين مزيتي براي آن محسوب مي شد
تا اولين گزينه براي خريد خودرو براي قشر متوسط و ضعيف محسوب شود و طرفداران خاص خود را داشته باشد چراکه مصرف پايين سوخت و هزينه پايين نگهداري، استهلاک پايين و خدمات پس از فروش ارزان در مقايسه با محصولات ساير خودروسازان، مزيت هاي اين خودرو محسوب مي شود، اما همواره انتقادها از پايين بودن سطح ايمني اين خودرو مطرح مي شد تا جايي که از مهمترين دلايلي که منتقدان براي توقف توليد آن ذکر مي کردند، ايمني پايين اين خودرو بود.
در نتايج تست مؤسسه ايمني بزرگراه هاي آمريکا، خودروي پرايد بدترين خودروي سواري شناخته شده که مي تواند جان سرنشينان را به خطر بيندازد. پرايد در تست تصادف، به سختي امتياز 2 ستاره از 5 ستاره را به خود اختصاص داده که نکته بسيار قابل تأملي است. ضمن اينکه در بررسي هاي داخلي رتبه يک تصادفات در داخل کشور نيز به پرايد مي رسد. رئيس پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي نيز در اين باره اعلام کرده «طي ۱۱ سال گذشته، 34 درصد از جان باختگان و مجروحان حوادث رانندگي، سرنشين خودروي پرايد بودهاند.»
با توجه به مزيت هايي که براي پرايد ذکر گرديد، نمي توانيم از ايمني پايين اين خودرو که از بزرگترين معايب آن محسوب شود، چشم پوشي کرد زيرا خودرويي که بيشترين ميزان فروش در کشور را کسب کرده، کمترين ميزان استاندارد در تصادفات را دارد.
حميد مقيمي از اعضاي بخش مهندسي خودروسازي سايپا در گفت و گو با «رسالت» با اشاره به توقف توليد پرايد در کشور مي گويد: «قبل از اين بارها اخباري مبني بر توقف توليد پرايد اعلام شده بود اما عملياتي نشد، در حاليکه اين بار تصميم جدي براي توقف آن گرفته شد و قرار است توليد پرايد مدل۱۳۲ تا پايان دي ماه ۹۸، پرايد مدل۱۱۱ تا پايان ارديبهشت ۹۹ و پرايد مدل۱۳۱ تا پايان تيرماه ۹۹ به پايان برسد.»
مقيمي با بيان اينکه پلتفرم پرايد بعد از ورود به کشور تغييرات متعددي داشته است، مي افزايد: «از زماني که پرايد در داخل به توليد انبوه رسيد، از نظر ايمني بدنه آن تقويت شده و ترمز اي بي اس، فرمان هيدروليک و ايربگ به آن اضافه شده و تغييرات متناسب با نيازهاي کشور انجام گرفته است. هر آنچه که استاندارد در کشور براي توليد خودرو الزامي کرده براي پرايد در نظر گرفته شده است.»
وي درباره آمار بالاي تصادفات منجر به جرح و فوت توسط پرايد در کشور بيان مي کند: «اين آمار بايد به نسبت خودروهاي موجود در بازار باشد. خودرويي که بيشترين تيراژ توليد را داراست، به طور قطع بيشترين ميزان تصادفات را هم دارد، زيرا تعداد زيادي از اين خودرو در خيابان ها و جاده هاي کشور در حال تردد هستند.»
مقيمي با بيان اينکه پرايد تست هاي تصادف را در اروپا گذرانده که مجوز توليد آن صادر شده است، مي گويد: «در سال 90 تست هاي تصادف از پرايد گرفته شد و بدنه آن تقويت شد و مورد تأييد مراجع ذي صلاح کشور قرار گرفت. خودروهاي تيبا، کوييک و ساينا نيز تست هاي مربوط ايمني و تصادف را گذرانده و مورد تأييد قرار گرفته اند.»
*پرايد نمي تواند سقف استانداردهاي جديد را پاس کند
تعيين سطح استاندارد براي توليد خودرو يکي از موضوعات مهمي است که ميان وزارت صمت و سازمان ملي استاندارد مطرح شده تا خودروهاي توليد شده بتوانند استانداردهاي تعيين شده را پاس کنند؛ سطحي که پرايد از عهده لحاظ کردن آن بر نمي آمد.
احمد نعمت بخش دبير انجمن خودروسازان نيز در گفت و گو با «رسالت» مي گويد: «پرايد پايين ترين سطح استانداردهايي که براي خودرو در نظر گرفته شده را کسب کرده است، در حاليکه برندهايي مانند بنز و جنرال موتورز به دنبال استانداردسازي بالاي خودروهاي خود هستند اما محصولي مانند پرايد حداقل هاي استانداردها را رعايت مي کند.» وي با اشاره به تعيين استانداردهاي جديد در توليد خودرو مي گويد: «سازمان ملي استاندارد با وزارت صمت در حال رايزني براي تعيين استانداردهاي جديد هستند و به همين علت خط توليد پرايد متوقف شده است، زيرا اين خودرو نمي تواند سقف استانداردهاي جديد را پاس کند. در حاليکه خودروهاي جايگزين پرايد داراي استانداردهاي بيشتر و کيفيت بالاتر، اما قيمت بيشتري هستند.»
دبير انجمن خودروسازان تصريح مي کند: «طبق قانون بايد از ابتداي دي ماه امسال بيش از 63 استاندارد از استانداردهاي 85 گانه براي توليد خودرو پاس شود اما به دليل وجود تحريم ها بعضي از استانداردها را نمي توان لحاظ کرد و سازمان ملي استاندارد هم به اين مسئله واقف است. لحاظ شدن بعضي از استانداردها، نسل خودرو را تغيير مي دهد و پلتفرم را متفاوت مي کند که اين در شرايط فعلي شدني نيست.»
وي با تأکید بر اينکه نبايد يک مدل خودرو طي چند سال به توليد برسد، مي افزايد: «توليد خودرو در طول 20 سال عملکرد مناسبي محسوب نمي شود، اما صنعت خودروسازي به دليل وجود تحريم ها، مجبور به چنين توليدي شد. اگر تحريم بر صنعت خودرو کشور وضع نمي شد، محصولات جديد در سال 2008 ميلادي توليد مي شدند و اين يکي از مهم ترين برنامه هاي ما در صنعت خودروسازي کشور بود اما متأسفانه نتوانست عملياتي شود.»
نعمت بخش اضافه مي کند: «علاوه بر پايين بودن استانداردهاي پرايد، مردم در حدود 20 سال از اين خودرو استفاده کرده اند و ديگر براي آنها جذابيت ندارد. با توقف خط توليد پرايد و پژو 405 و ورود خودروهاي جديد، رضايت مشتريان هم حاصل مي شود.
توقف توليد پرايد، تصميم شايسته اي بود، همان طور که زماني توليد پيکان متوقف شد.»
* زمان از رده خارج کردن پرايد نرسيده است
شايد به زعم عده اي توقف خط توليد پرايد بايد به زمان ديگري موکول مي شد تا جايگزين
مناسب تري براي آن درنظر گرفته شود اما با توجه به عدم رقابت پذير بودن صنعت خودرو در کشور، جايگزين مناسبي براي اين خودرو تا سالهاي آتي نه تنها درنظر گرفته نمي شد بلکه همچنان پرايد با آپشن هاي محدود و ايمني پايين به توليد
ميرسيد. حسن کريمي سنجري کارشناس صنعت خودرو درگفت و گو با «رسالت» با اشاره به اينکه کشور اصرار زيادي براي توليد يک مدل خودرو طي چند سال دارد، مي گويد: «مدل هاي خودرو بر اساس پلتفرم ها طراحي مي شوند و پلتفرم ها هم داراي عمر مشخصي هستند و به دليل رقابت پذيري و مشتري مداري، ماهيت آن طي چند سال تغيير مي کند و قواي محرکه آن ارتقا پيدا مي کند. در نتيجه ساختار پلتفرم ها تغيير مي کند. بعضي از شرکت ها به قدري در طراحي قوي عمل مي کنند که هر سال مدل جديدي از پلتفرم ها را ارائه مي دهند.»
وي ادامه مي دهد: «طراحي پلتفرم خودرو مستلزم داشتن دانش فني، زنجيره تأمين شامل قطعه سازان و برخورداري از بازار وسيع است. بنابراين هر کشوري بر پلتفرم نمي تواند سرمايه گذاري کند زيرا اين سه الزام را هيچ کدام از شرکت هاي خودروسازي ما در اختيار ندارند، بنابراين با شرکت هاي خودروسازي مشارکت کرده ايم و پلتفرم آنها را خريداري کرده ايم و به توليد انبوه رسانده ايم مانند خريد پلتفرم پژو و پرايد.»
کريمي سنجري با اشاره به اينکه اکنون زمان مناسبي براي توقف خط توليد پرايد نيست، افزود: «در شرايط فعلي کشور به دليل وجود تحريم ها، امکان خريد پلتفرم جديد خودرو وجود ندارد تا آن را به توليد انبوه رساند. ضمن اينکه امکان طراحي پلتفرم خودرو هم در داخل نيست، پس ما چاره اي جز توليد خودروهايي که از 20 سال قبل توليدمي شده اند را نداريم. هرچند نمي توان منکر پايين بودن استانداردهاي خودروي پرايد بود، اما اگر اين خودرو که پايين ترين قيمت خودرو را در کشور داراست به توليد نرسد، چه خودروي ديگري را مي توانيم جايگزين آن کنيم؟»
وي پرايد را انتخاب اقشار ضعيف جامعه عنوان مي کند و مي گويد: «با توقف خط توليد پرايد، اين ماشين ارزان قيمت را از خانواده ها مي گيريم. بايد جلوگيري از توليد پرايد را به زماني موکول کنيم که صنعت خودرو به سهولت جايگزين مناسبت تري
به جاي آن داشته باشد در حاليکه فعلا صنعت خودروسازي به دليل وجود محدوديت ها امکان چنين جايگزيني را ندارد. با درنظر گرفتن اين شرايط، زمان از رده خارج کردن اين خودرو مناسب نيست و بايد به زماني موکول شود که تحريم ها رفع و با قيمت مناسب خودروهاي ديگري جايگزين شوند.»
اين کارشناس خودرو، با اشاره به جايگزيني تيبا، کوييک و ساينا به جاي پرايد مي گويد: «اين خودروها به لحاظ ايمني و استاندارد شرايط خيلي بهتري نسبت به پرايد ندارند. لحاظ کردن استانداردهاي 85 گانه براي خودروها در کشور به تعويق افتاده، زيرا صنعت خودروسازي امکان استفاده از الزامات اين استانداردها را ندارد و خودروهاي جايگزين نامبرده شده هم نمي توانند توسط استانداردهاي 85 گانه مورد تأييد قرار بگيرند. شايد اين خودروها تا سه سال آينده هم توليد شوند اما بعد از آن به سطح پايين استاندارد مي رسند.» وي تصريح مي کند: «قيمت خودروهاي تيبا، کوييک و ساينا از پرايد بالاتر است و شايد اصرار وزارت صمت بر حذف پرايد از گردونه توليد، به دليل به فروش رسيدن زير قيمت تمام شده آن و ضرردهي اش باشد. با اين حال معتقدم مي بايست در شرايط مناسب تري توليد پرايد متوقف مي شد.»
صنعت خودرو در دنيا بسيار پيشتاز شده و ما با دنيا فاصله معنا دار و زيادي داريم و يکي از دلايل مهم آن را عدم وجود رقابت در اين صنعت مي توان عنوان کرد. پرايد خودروي متعلق به چند دهه قبل است که تغييرات جدي در آن به وجود نيامده و هرگز نمي توان آن را با خودروهاي دنيا مقايسه کرد. پرايد سالها جاي خود را در ميان خانواده ها باز کرد و خودرويي ارزان با استهلاک پايين محسوب
مي شد، در حاليکه نمي توان به بهانه ارزاني، از کيفيت و مقاومت پايين آن چشم پوشي کرد.
حال بايد ديد با توجه به پيشرفت لاک پشتي صنعت خودروي کشور، چه پلتفرم هاي جديد و اختصاصياي با توجه به وعده سايپايي ها طراحي و عرضه مي شود.
به تازگي جواد سليماني، مديرعامل گروه خودروسازي سايپا اعلام کرده «روند توقف توليد پرايد از سال گذشته آغاز شده، اما خبر آن براي جلوگيري از وارد شدن التهاب به بازار تاکنون رسانه اي نشده بود.» پيش از اين خبر بارها تصميم سايپا مبني بر توقف توليد پرايد اعلام شد اما عملياتي نشده بود، ولي ظاهرا اين تصميم اين بار جامه عمل پوشيده و قرار است تيبا، کوييک و ساينا محصولات جايگزين پرايد باشند.
پرايد از دهه ٧٠ در ايران به توليد رسيد و با استقبال زيادي در آن سالها روبه رو شد و با فروش صدها هزار دستگاه در سال، سهم يکي از پرفروش ترين خودروها در بازار ايران را از آن خود کرد. پرايد در مقايسه با ساير خودروها از قيمت پايين تري برخوردار بود و اين مزيتي براي آن محسوب مي شد
تا اولين گزينه براي خريد خودرو براي قشر متوسط و ضعيف محسوب شود و طرفداران خاص خود را داشته باشد چراکه مصرف پايين سوخت و هزينه پايين نگهداري، استهلاک پايين و خدمات پس از فروش ارزان در مقايسه با محصولات ساير خودروسازان، مزيت هاي اين خودرو محسوب مي شود، اما همواره انتقادها از پايين بودن سطح ايمني اين خودرو مطرح مي شد تا جايي که از مهمترين دلايلي که منتقدان براي توقف توليد آن ذکر مي کردند، ايمني پايين اين خودرو بود.
در نتايج تست مؤسسه ايمني بزرگراه هاي آمريکا، خودروي پرايد بدترين خودروي سواري شناخته شده که مي تواند جان سرنشينان را به خطر بيندازد. پرايد در تست تصادف، به سختي امتياز 2 ستاره از 5 ستاره را به خود اختصاص داده که نکته بسيار قابل تأملي است. ضمن اينکه در بررسي هاي داخلي رتبه يک تصادفات در داخل کشور نيز به پرايد مي رسد. رئيس پليس راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي نيز در اين باره اعلام کرده «طي ۱۱ سال گذشته، 34 درصد از جان باختگان و مجروحان حوادث رانندگي، سرنشين خودروي پرايد بودهاند.»
با توجه به مزيت هايي که براي پرايد ذکر گرديد، نمي توانيم از ايمني پايين اين خودرو که از بزرگترين معايب آن محسوب شود، چشم پوشي کرد زيرا خودرويي که بيشترين ميزان فروش در کشور را کسب کرده، کمترين ميزان استاندارد در تصادفات را دارد.
حميد مقيمي از اعضاي بخش مهندسي خودروسازي سايپا در گفت و گو با «رسالت» با اشاره به توقف توليد پرايد در کشور مي گويد: «قبل از اين بارها اخباري مبني بر توقف توليد پرايد اعلام شده بود اما عملياتي نشد، در حاليکه اين بار تصميم جدي براي توقف آن گرفته شد و قرار است توليد پرايد مدل۱۳۲ تا پايان دي ماه ۹۸، پرايد مدل۱۱۱ تا پايان ارديبهشت ۹۹ و پرايد مدل۱۳۱ تا پايان تيرماه ۹۹ به پايان برسد.»
مقيمي با بيان اينکه پلتفرم پرايد بعد از ورود به کشور تغييرات متعددي داشته است، مي افزايد: «از زماني که پرايد در داخل به توليد انبوه رسيد، از نظر ايمني بدنه آن تقويت شده و ترمز اي بي اس، فرمان هيدروليک و ايربگ به آن اضافه شده و تغييرات متناسب با نيازهاي کشور انجام گرفته است. هر آنچه که استاندارد در کشور براي توليد خودرو الزامي کرده براي پرايد در نظر گرفته شده است.»
وي درباره آمار بالاي تصادفات منجر به جرح و فوت توسط پرايد در کشور بيان مي کند: «اين آمار بايد به نسبت خودروهاي موجود در بازار باشد. خودرويي که بيشترين تيراژ توليد را داراست، به طور قطع بيشترين ميزان تصادفات را هم دارد، زيرا تعداد زيادي از اين خودرو در خيابان ها و جاده هاي کشور در حال تردد هستند.»
مقيمي با بيان اينکه پرايد تست هاي تصادف را در اروپا گذرانده که مجوز توليد آن صادر شده است، مي گويد: «در سال 90 تست هاي تصادف از پرايد گرفته شد و بدنه آن تقويت شد و مورد تأييد مراجع ذي صلاح کشور قرار گرفت. خودروهاي تيبا، کوييک و ساينا نيز تست هاي مربوط ايمني و تصادف را گذرانده و مورد تأييد قرار گرفته اند.»
*پرايد نمي تواند سقف استانداردهاي جديد را پاس کند
تعيين سطح استاندارد براي توليد خودرو يکي از موضوعات مهمي است که ميان وزارت صمت و سازمان ملي استاندارد مطرح شده تا خودروهاي توليد شده بتوانند استانداردهاي تعيين شده را پاس کنند؛ سطحي که پرايد از عهده لحاظ کردن آن بر نمي آمد.
احمد نعمت بخش دبير انجمن خودروسازان نيز در گفت و گو با «رسالت» مي گويد: «پرايد پايين ترين سطح استانداردهايي که براي خودرو در نظر گرفته شده را کسب کرده است، در حاليکه برندهايي مانند بنز و جنرال موتورز به دنبال استانداردسازي بالاي خودروهاي خود هستند اما محصولي مانند پرايد حداقل هاي استانداردها را رعايت مي کند.» وي با اشاره به تعيين استانداردهاي جديد در توليد خودرو مي گويد: «سازمان ملي استاندارد با وزارت صمت در حال رايزني براي تعيين استانداردهاي جديد هستند و به همين علت خط توليد پرايد متوقف شده است، زيرا اين خودرو نمي تواند سقف استانداردهاي جديد را پاس کند. در حاليکه خودروهاي جايگزين پرايد داراي استانداردهاي بيشتر و کيفيت بالاتر، اما قيمت بيشتري هستند.»
دبير انجمن خودروسازان تصريح مي کند: «طبق قانون بايد از ابتداي دي ماه امسال بيش از 63 استاندارد از استانداردهاي 85 گانه براي توليد خودرو پاس شود اما به دليل وجود تحريم ها بعضي از استانداردها را نمي توان لحاظ کرد و سازمان ملي استاندارد هم به اين مسئله واقف است. لحاظ شدن بعضي از استانداردها، نسل خودرو را تغيير مي دهد و پلتفرم را متفاوت مي کند که اين در شرايط فعلي شدني نيست.»
وي با تأکید بر اينکه نبايد يک مدل خودرو طي چند سال به توليد برسد، مي افزايد: «توليد خودرو در طول 20 سال عملکرد مناسبي محسوب نمي شود، اما صنعت خودروسازي به دليل وجود تحريم ها، مجبور به چنين توليدي شد. اگر تحريم بر صنعت خودرو کشور وضع نمي شد، محصولات جديد در سال 2008 ميلادي توليد مي شدند و اين يکي از مهم ترين برنامه هاي ما در صنعت خودروسازي کشور بود اما متأسفانه نتوانست عملياتي شود.»
نعمت بخش اضافه مي کند: «علاوه بر پايين بودن استانداردهاي پرايد، مردم در حدود 20 سال از اين خودرو استفاده کرده اند و ديگر براي آنها جذابيت ندارد. با توقف خط توليد پرايد و پژو 405 و ورود خودروهاي جديد، رضايت مشتريان هم حاصل مي شود.
توقف توليد پرايد، تصميم شايسته اي بود، همان طور که زماني توليد پيکان متوقف شد.»
* زمان از رده خارج کردن پرايد نرسيده است
شايد به زعم عده اي توقف خط توليد پرايد بايد به زمان ديگري موکول مي شد تا جايگزين
مناسب تري براي آن درنظر گرفته شود اما با توجه به عدم رقابت پذير بودن صنعت خودرو در کشور، جايگزين مناسبي براي اين خودرو تا سالهاي آتي نه تنها درنظر گرفته نمي شد بلکه همچنان پرايد با آپشن هاي محدود و ايمني پايين به توليد
ميرسيد. حسن کريمي سنجري کارشناس صنعت خودرو درگفت و گو با «رسالت» با اشاره به اينکه کشور اصرار زيادي براي توليد يک مدل خودرو طي چند سال دارد، مي گويد: «مدل هاي خودرو بر اساس پلتفرم ها طراحي مي شوند و پلتفرم ها هم داراي عمر مشخصي هستند و به دليل رقابت پذيري و مشتري مداري، ماهيت آن طي چند سال تغيير مي کند و قواي محرکه آن ارتقا پيدا مي کند. در نتيجه ساختار پلتفرم ها تغيير مي کند. بعضي از شرکت ها به قدري در طراحي قوي عمل مي کنند که هر سال مدل جديدي از پلتفرم ها را ارائه مي دهند.»
وي ادامه مي دهد: «طراحي پلتفرم خودرو مستلزم داشتن دانش فني، زنجيره تأمين شامل قطعه سازان و برخورداري از بازار وسيع است. بنابراين هر کشوري بر پلتفرم نمي تواند سرمايه گذاري کند زيرا اين سه الزام را هيچ کدام از شرکت هاي خودروسازي ما در اختيار ندارند، بنابراين با شرکت هاي خودروسازي مشارکت کرده ايم و پلتفرم آنها را خريداري کرده ايم و به توليد انبوه رسانده ايم مانند خريد پلتفرم پژو و پرايد.»
کريمي سنجري با اشاره به اينکه اکنون زمان مناسبي براي توقف خط توليد پرايد نيست، افزود: «در شرايط فعلي کشور به دليل وجود تحريم ها، امکان خريد پلتفرم جديد خودرو وجود ندارد تا آن را به توليد انبوه رساند. ضمن اينکه امکان طراحي پلتفرم خودرو هم در داخل نيست، پس ما چاره اي جز توليد خودروهايي که از 20 سال قبل توليدمي شده اند را نداريم. هرچند نمي توان منکر پايين بودن استانداردهاي خودروي پرايد بود، اما اگر اين خودرو که پايين ترين قيمت خودرو را در کشور داراست به توليد نرسد، چه خودروي ديگري را مي توانيم جايگزين آن کنيم؟»
وي پرايد را انتخاب اقشار ضعيف جامعه عنوان مي کند و مي گويد: «با توقف خط توليد پرايد، اين ماشين ارزان قيمت را از خانواده ها مي گيريم. بايد جلوگيري از توليد پرايد را به زماني موکول کنيم که صنعت خودرو به سهولت جايگزين مناسبت تري
به جاي آن داشته باشد در حاليکه فعلا صنعت خودروسازي به دليل وجود محدوديت ها امکان چنين جايگزيني را ندارد. با درنظر گرفتن اين شرايط، زمان از رده خارج کردن اين خودرو مناسب نيست و بايد به زماني موکول شود که تحريم ها رفع و با قيمت مناسب خودروهاي ديگري جايگزين شوند.»
اين کارشناس خودرو، با اشاره به جايگزيني تيبا، کوييک و ساينا به جاي پرايد مي گويد: «اين خودروها به لحاظ ايمني و استاندارد شرايط خيلي بهتري نسبت به پرايد ندارند. لحاظ کردن استانداردهاي 85 گانه براي خودروها در کشور به تعويق افتاده، زيرا صنعت خودروسازي امکان استفاده از الزامات اين استانداردها را ندارد و خودروهاي جايگزين نامبرده شده هم نمي توانند توسط استانداردهاي 85 گانه مورد تأييد قرار بگيرند. شايد اين خودروها تا سه سال آينده هم توليد شوند اما بعد از آن به سطح پايين استاندارد مي رسند.» وي تصريح مي کند: «قيمت خودروهاي تيبا، کوييک و ساينا از پرايد بالاتر است و شايد اصرار وزارت صمت بر حذف پرايد از گردونه توليد، به دليل به فروش رسيدن زير قيمت تمام شده آن و ضرردهي اش باشد. با اين حال معتقدم مي بايست در شرايط مناسب تري توليد پرايد متوقف مي شد.»
صنعت خودرو در دنيا بسيار پيشتاز شده و ما با دنيا فاصله معنا دار و زيادي داريم و يکي از دلايل مهم آن را عدم وجود رقابت در اين صنعت مي توان عنوان کرد. پرايد خودروي متعلق به چند دهه قبل است که تغييرات جدي در آن به وجود نيامده و هرگز نمي توان آن را با خودروهاي دنيا مقايسه کرد. پرايد سالها جاي خود را در ميان خانواده ها باز کرد و خودرويي ارزان با استهلاک پايين محسوب
مي شد، در حاليکه نمي توان به بهانه ارزاني، از کيفيت و مقاومت پايين آن چشم پوشي کرد.
حال بايد ديد با توجه به پيشرفت لاک پشتي صنعت خودروي کشور، چه پلتفرم هاي جديد و اختصاصياي با توجه به وعده سايپايي ها طراحي و عرضه مي شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
اولویت اصلی علاج ناامنی است
فرمانده معظم کل قوا فرمودند: دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولويت اصلي علاج ناامني است.
به گزارش پايگاه اطّلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري، هفدهمين مراسم مشترک دانشآموختگي و تحليف دانشجويان دانشگاههاي افسري ارتش جمهوري اسلامي ايران صبح روز چهارشنبه با حضور حضرت آيتالله خامنهاي فرمانده معظم کل قوا در دانشگاه پدافند هوايي خاتمالانبياء(ص) برگزار شد. ایشان در ابتداي ورود به ميدان با حضور بر مزار شهيدان و قرائت فاتحه، ياد و خاطره مدافعان فداکار اسلام و ميهن را گرامي داشتند.
فرمانده کل قوا سپس از يگانهاي مستقر در ميدان سان ديدند.رهبر انقلاب اسلامي همچنين جانبازان سرافراز حاضر در ميدان را مورد تفقد قرار دادند.حضرت آيتالله خامنهاي سپس در سخناني، حفظ امنيت را مسئوليت مقدس و حساس نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي برشمردند و با اشاره به طراحي دشمنان براي سلب امنيت از برخي کشورهاي منطقه، گفتند: دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولويت اصلي آنان، علاج ناامني است و مردم اين کشورها نيز بدانند مطالبات بحق آنها فقط در چارچوب ساختارهاي قانوني قابل تامين است.رهبر انقلاب اسلامي همچنين بار ديگر مسئولان و مؤثران فکري و همچنين آحاد ملت را به هوشياري در قبال تلاش براي تخريب محاسباتي آنان فراخواندند و تنها راه مقابله با آن را بصيرت دانستند و چند نکته مهم را نيز گوشزد کردند: بايد به آينده و تحقق وعدههاي الهي اميدوار بود، نبايد به دشمن اعتماد کرد، از تحرکات دشمن نبايد لحظه اي غفلت کرد، به پيروزيها غرّه نشويم، و نيروهاي مسلح بايد آمادگي لازم براي مقابله با فتنه را داشته باشند.فرمانده کل قوا در ابتداي سخنان خود به اهميت موضوع امنيت براي هر جامعه و وظيفه مهم نيروهاي مسلح براي تأمين امنيت اشاره کردند و افزودند: اگر در جامعهاي امنيت نباشد، امکان فعاليتهاي اقتصادي، علمي و تحقيقاتي و کارهاي فکري و فرهنگي وجود نخواهد داشت، بنابراين حفظ امنيت يک وظيفه فوقالعاده با ارزش است که بايد قدر آن دانسته شود.ايشان بزرگترين لطمه به يک کشور را سلب امنيت آن دانستند و با اشاره به برنامهريزي دشمنان براي آشوب و سلبِ امنيت برخي کشورهاي منطقه، گفتند: عوامل اين خباثتها و کينهورزيهاي خطرناک، شناختهشده هستند و در پشت اين قضايا، آمريکا و سرويسهاي اطلاعاتي غربي با پشتوانه پول برخي کشورهاي مرتجع منطقه قرار دارند.رهبر انقلاب اسلامي خطاب به دلسوزان عراق و لبنان تأکيد کردند: اولويت اصلي، علاج ناامني است و مردم اين کشورها نيز متوجه باشند که دشمن بهدنبال برهم زدن ساختارهاي قانوني و ايجاد خلأ در اين کشورها است و تنها راه رسيدن مردم به مطالبات بر حقي که دارند، پيگيري آنها در چارچوب ساختارهاي قانوني است.حضرت آيتالله خامنهاي خاطرنشان کردند: دشمنان چنين فکرهايي را براي کشور عزيز ايران هم داشتند اما خوشبختانه ملت هوشيارانه و بهموقع به ميدان آمد و نيروهاي مسلح نيز آماده بودند و آن توطئه خنثي شد.فرمانده کل قوا در ادامه به تفاوت طبيعت ارتشهاي قدرتهاي استکباري با ارتش جمهوري اسلامي پرداختند و گفتند: مسئوليت اصلي ارتشهاي قدرتهاي استکباري تجاوز، غصب و ضربه زدن به کشورهاي ديگر است اما در فلسفه و منطق نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، ضمن آنکه دفاع در جاي خود محکم و قدرتمندانه وجود دارد اما تجاوز ابداً جايگاهي ندارد.ايشان به برخي از جنايات ارتشهاي انگليس، فرانسه و آمريکا در يکصد سال اخير، در شبه قاره هند، شرق و غرب آسيا، و شمال و مرکز آفريقا اشاره کردند و افزودند: مشکل اصلي اين ارتشها، تکيه آنها به نظامهاي استکباري است و بر همين اساس است که ما همواره بر لزوم تکيه ارکان و عناصر مختلف نظام بر قرآن و اسلام تأکيد ميکنيم.حضرت آيتالله خامنهاي گفتند: نظام اسلامي، نيروهاي مسلح خود را اعم از ارتش، سپاه، بسيج و نيروي انتظامي مورد ارج قرار ميدهد و آنها جزو عناصر مؤثر و مهمِ نظام اسلامي هستند.رهبر انقلاب اسلامي، جانفشاني در همه ميدانها و سرافرازي در همه امتحانهاي 40 سال گذشته را از ديگر خصوصيات و ويژگيهاي ارتش جمهوري اسلامي برشمردند و افزودند: تعداد بسياري از عناصر با ايمان ارتش همچون شهيدان صيادشيرازي، ستاري، بابايي، فلاحي و فکوري و همچنين مرحوم ظهيرنژاد و مرحوم سليمي به استقبال نظام جمهوري اسلامي آمدند و خيل عظيم ارتش را بهدنبال خود آوردند.فرمانده کل قوا يکي از عرصههاي سرافرازي ارتش را پشتيباني از جبهه مقاومت در سالهاي اخير دانستند و خاطر نشان کردند: اين نقش آفريني مهم در آينده و در وقت خودش اعلام خواهد شد.ايشان تحول در سازماندهي و در تاکتيکهاي عملياتي و در فکر و فرهنگ و جهتگيريها را از ديگر ويژگيهاي بارز ارتش جمهوري اسلامي خواندند و سپس در خصوص وظايف آينده نيروهاي مسلح از جمله ارتش، نکاتي را بيان کردند.رهبر انقلاب اسلامي به تبيين مختصات يک ملت آزاده پرداختند و گفتند: ملتي که آزادانه اراده، و آزادانه عمل کند و منافع حقيقي خود را بهدرستي تشخيص دهد و با استقلال، اراده و عمل، آن منافع را تامين کند، يک ملت آزاده است.حضرت آيتالله خامنهاي يکي ديگر از مختصات ملت آزاده را «تأثير نپذيرفتن از تخريب محاسباتي دشمن» خواندند و افزودند: يکي از برنامه هاي دشمن، تغيير محاسبات مسئولان و مؤثران فکري و همچنين آحاد مردم است تا منافع حقيقي و ملي خود را نتوانند بهدرستي تشخيص دهند.ايشان با تأکيد براينکه تخريب محاسباتي مسئولان و مردم، همچون وارد کردن بدافزار به يک سيسستم رايانهاي و دستکاري اطلاعات و وارد کردن اطلاعات غلط است، خاطرنشان کردند: گاهي اوقات دشمن در رايانه عمومي مديريت يک کشور و در انديشه و محاسبات آنها اثر ميگذارد اما يک ملت آزاده هيچگاه از اين اقدام تأثير نميپذيرد و شجاعانه بهدنبال منافع ملي خود ميرود.رهبر انقلاب اسلامي لازمه تأثير نپذيرفتن از تخريب محاسباتي دشمن را «بصيرت» دانستند و تأکيد کردند: اگر چشم باز و هوشياري نباشد، نه ميتوان منافع حقيقي و راه رسيدن به آن را تشخيص داد و نه مي توان فردي را که بايد اين بار بزرگ را بهدوش بکشد، بهدرستي شناخت.حضرت آيتالله خامنهاي با تأکيد بر اينکه اگر اين مختصات وجود داشته باشد، ملت به نتايج مطلوبي خواهد رسيد، گفتند: همه آحاد مردم بهويژه نيروهاي مسلح بايد احساس تکليف کنند و مراقب باشند که دشمن در محاسبات فکري آنان تأثيرگذار نشود.ايشان سپس در جمعبندي مباحث مطرح شده چند نکته را بيان کردند: ۱- به دشمن نبايد اعتماد کرد و نبايد به او خوشبيني سادهلوحانه داشت. ۲- نبايد لحظه اي از تحرکات دشمن چشم برداشت و غافل شد. ۳- نبايد دشمن را ناتوان و حقير شمرد، بلکه بايد آن را در اندازههاي خود شناخت و براي مقابله آماده بود. ۴- نبايد به پيروزيها غرّه شد، چرا که يک لحظه غفلت مي تواند همانند جنگ احد، پيروزي را تبديل به شکست کند حتي با حضور پيامبر(ص) در ميدان.رهبر انقلاب اسلامي، «ايمان، مجاهدت، تلاش مستمر، وحدت و همافزايي و مشغول نشدن به سرگرميهاي حقير دنيوي» را از جمله عوامل پيروزي و حفظ آن برشمردند و گفتند: اگر اين عوامل حفظ نشوند، پيروزي ها از دست خواهند رفت.فرمانده کل قوا در خصوص حفظ عوامل پيروزي يک مأموريت ويژه براي نيروهاي مسلح بيان کردند و افزودند: نيروهاي مسلح بايد مراقب فتنه باشند و آرايش و آمادگي هاي لازم را براي مقابله با فتنه داشته باشند، زيرا طبق فرموده خداوند متعال در قرآن، فتنه از کشتار و قتل نيز بدتر است.رهبر انقلاب اسلامي «حفظ اميد به آينده» و «اطمينان به تحقق وعده هاي الهي» را دو عامل مهم براي مقابله با توطئهها برشمردند و گفتند: امروز به لطف خداوند و به کوري چشم دشمنان، جوانان کشور سرشار از اميد هستند و تحقق وعدههاي الهي را که شايد تصور آنها در گذشته دشوار بود، اکنون در مقابل چشمان خود ميبينيم.حضرت آيتالله خامنهاي شکستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي در مقابل جوانان مؤمن حزبالله و جوانان با همت فلسطيني در جنگهاي ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۷ روزه را نمونههاي عيني از تحقق وعدههاي الهي برشمردند و افزودند: ناکامي استکبار در منطقه غرب آسيا، با وجود هزينههاي گزاف و اعتراف خودشان به اين شکست، از ديگر نمونههاي تحقق وعدههاي الهي است.ايشان در پايان سخنان خود تأکيد کردند: به لطف خداوند، راهپيماييهاي بازگشت در غزه، روزي به بازگشت فلسطيني ها به سرزمين خودشان منجر خواهد شد.
در اين مراسم امير سرلشکر موسوي فرمانده کل ارتش با تأکيد بر آمادگي کامل جوانان مؤمن و پر انگيزه ارتش براي تحقق اهداف گام دوم انقلاب اسلامي، گفت: ارتش مبتني بر آموزههاي قرآني، در مقابل دشمنان مقتدرانه و در کنار مردم فداکارانه ايستاده است و نسل جوان ارتش با بصيرت، احساس مسئوليت، ايثار و دست در دست برادران خود در سپاه، راه مجاهدت و مقاومت را برگزيده و آماده جانفشاني در هر زمان و مکان و در هر سطحي هستند.
امير سرتيپ دوم ساعدي فرمانده دانشگاه پدافند هوايي خاتمالانبياء(ص) نيز گزارشي از فعاليتها و برنامههاي تحصيلي و تربيتي دانشگاه بيان کرد.
در اين مراسم تعدادي از فرماندهان، روحانيون، استادان و دانش آموختگان نمونه ارتش، جوايز خود را از دست فرمانده کل قوا دريافت کردند و نمايندگان دانشجويان و دانشآموختگان نيز درجه و سردوشي دريافت کردند.اعطاي پرچم و قرائت خطابه توسط دانشجويان قديم و جديد و اجراي رزمايش ميداني «طلوع خورشيد قائم» از ديگر برنامههاي مراسم دیروز در دانشگاه پدافند هوايي خاتمالانبياء(ص) بود.
به گزارش پايگاه اطّلاعرساني دفتر مقام معظم رهبري، هفدهمين مراسم مشترک دانشآموختگي و تحليف دانشجويان دانشگاههاي افسري ارتش جمهوري اسلامي ايران صبح روز چهارشنبه با حضور حضرت آيتالله خامنهاي فرمانده معظم کل قوا در دانشگاه پدافند هوايي خاتمالانبياء(ص) برگزار شد. ایشان در ابتداي ورود به ميدان با حضور بر مزار شهيدان و قرائت فاتحه، ياد و خاطره مدافعان فداکار اسلام و ميهن را گرامي داشتند.
فرمانده کل قوا سپس از يگانهاي مستقر در ميدان سان ديدند.رهبر انقلاب اسلامي همچنين جانبازان سرافراز حاضر در ميدان را مورد تفقد قرار دادند.حضرت آيتالله خامنهاي سپس در سخناني، حفظ امنيت را مسئوليت مقدس و حساس نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي برشمردند و با اشاره به طراحي دشمنان براي سلب امنيت از برخي کشورهاي منطقه، گفتند: دلسوزان عراق و لبنان بدانند اولويت اصلي آنان، علاج ناامني است و مردم اين کشورها نيز بدانند مطالبات بحق آنها فقط در چارچوب ساختارهاي قانوني قابل تامين است.رهبر انقلاب اسلامي همچنين بار ديگر مسئولان و مؤثران فکري و همچنين آحاد ملت را به هوشياري در قبال تلاش براي تخريب محاسباتي آنان فراخواندند و تنها راه مقابله با آن را بصيرت دانستند و چند نکته مهم را نيز گوشزد کردند: بايد به آينده و تحقق وعدههاي الهي اميدوار بود، نبايد به دشمن اعتماد کرد، از تحرکات دشمن نبايد لحظه اي غفلت کرد، به پيروزيها غرّه نشويم، و نيروهاي مسلح بايد آمادگي لازم براي مقابله با فتنه را داشته باشند.فرمانده کل قوا در ابتداي سخنان خود به اهميت موضوع امنيت براي هر جامعه و وظيفه مهم نيروهاي مسلح براي تأمين امنيت اشاره کردند و افزودند: اگر در جامعهاي امنيت نباشد، امکان فعاليتهاي اقتصادي، علمي و تحقيقاتي و کارهاي فکري و فرهنگي وجود نخواهد داشت، بنابراين حفظ امنيت يک وظيفه فوقالعاده با ارزش است که بايد قدر آن دانسته شود.ايشان بزرگترين لطمه به يک کشور را سلب امنيت آن دانستند و با اشاره به برنامهريزي دشمنان براي آشوب و سلبِ امنيت برخي کشورهاي منطقه، گفتند: عوامل اين خباثتها و کينهورزيهاي خطرناک، شناختهشده هستند و در پشت اين قضايا، آمريکا و سرويسهاي اطلاعاتي غربي با پشتوانه پول برخي کشورهاي مرتجع منطقه قرار دارند.رهبر انقلاب اسلامي خطاب به دلسوزان عراق و لبنان تأکيد کردند: اولويت اصلي، علاج ناامني است و مردم اين کشورها نيز متوجه باشند که دشمن بهدنبال برهم زدن ساختارهاي قانوني و ايجاد خلأ در اين کشورها است و تنها راه رسيدن مردم به مطالبات بر حقي که دارند، پيگيري آنها در چارچوب ساختارهاي قانوني است.حضرت آيتالله خامنهاي خاطرنشان کردند: دشمنان چنين فکرهايي را براي کشور عزيز ايران هم داشتند اما خوشبختانه ملت هوشيارانه و بهموقع به ميدان آمد و نيروهاي مسلح نيز آماده بودند و آن توطئه خنثي شد.فرمانده کل قوا در ادامه به تفاوت طبيعت ارتشهاي قدرتهاي استکباري با ارتش جمهوري اسلامي پرداختند و گفتند: مسئوليت اصلي ارتشهاي قدرتهاي استکباري تجاوز، غصب و ضربه زدن به کشورهاي ديگر است اما در فلسفه و منطق نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي، ضمن آنکه دفاع در جاي خود محکم و قدرتمندانه وجود دارد اما تجاوز ابداً جايگاهي ندارد.ايشان به برخي از جنايات ارتشهاي انگليس، فرانسه و آمريکا در يکصد سال اخير، در شبه قاره هند، شرق و غرب آسيا، و شمال و مرکز آفريقا اشاره کردند و افزودند: مشکل اصلي اين ارتشها، تکيه آنها به نظامهاي استکباري است و بر همين اساس است که ما همواره بر لزوم تکيه ارکان و عناصر مختلف نظام بر قرآن و اسلام تأکيد ميکنيم.حضرت آيتالله خامنهاي گفتند: نظام اسلامي، نيروهاي مسلح خود را اعم از ارتش، سپاه، بسيج و نيروي انتظامي مورد ارج قرار ميدهد و آنها جزو عناصر مؤثر و مهمِ نظام اسلامي هستند.رهبر انقلاب اسلامي، جانفشاني در همه ميدانها و سرافرازي در همه امتحانهاي 40 سال گذشته را از ديگر خصوصيات و ويژگيهاي ارتش جمهوري اسلامي برشمردند و افزودند: تعداد بسياري از عناصر با ايمان ارتش همچون شهيدان صيادشيرازي، ستاري، بابايي، فلاحي و فکوري و همچنين مرحوم ظهيرنژاد و مرحوم سليمي به استقبال نظام جمهوري اسلامي آمدند و خيل عظيم ارتش را بهدنبال خود آوردند.فرمانده کل قوا يکي از عرصههاي سرافرازي ارتش را پشتيباني از جبهه مقاومت در سالهاي اخير دانستند و خاطر نشان کردند: اين نقش آفريني مهم در آينده و در وقت خودش اعلام خواهد شد.ايشان تحول در سازماندهي و در تاکتيکهاي عملياتي و در فکر و فرهنگ و جهتگيريها را از ديگر ويژگيهاي بارز ارتش جمهوري اسلامي خواندند و سپس در خصوص وظايف آينده نيروهاي مسلح از جمله ارتش، نکاتي را بيان کردند.رهبر انقلاب اسلامي به تبيين مختصات يک ملت آزاده پرداختند و گفتند: ملتي که آزادانه اراده، و آزادانه عمل کند و منافع حقيقي خود را بهدرستي تشخيص دهد و با استقلال، اراده و عمل، آن منافع را تامين کند، يک ملت آزاده است.حضرت آيتالله خامنهاي يکي ديگر از مختصات ملت آزاده را «تأثير نپذيرفتن از تخريب محاسباتي دشمن» خواندند و افزودند: يکي از برنامه هاي دشمن، تغيير محاسبات مسئولان و مؤثران فکري و همچنين آحاد مردم است تا منافع حقيقي و ملي خود را نتوانند بهدرستي تشخيص دهند.ايشان با تأکيد براينکه تخريب محاسباتي مسئولان و مردم، همچون وارد کردن بدافزار به يک سيسستم رايانهاي و دستکاري اطلاعات و وارد کردن اطلاعات غلط است، خاطرنشان کردند: گاهي اوقات دشمن در رايانه عمومي مديريت يک کشور و در انديشه و محاسبات آنها اثر ميگذارد اما يک ملت آزاده هيچگاه از اين اقدام تأثير نميپذيرد و شجاعانه بهدنبال منافع ملي خود ميرود.رهبر انقلاب اسلامي لازمه تأثير نپذيرفتن از تخريب محاسباتي دشمن را «بصيرت» دانستند و تأکيد کردند: اگر چشم باز و هوشياري نباشد، نه ميتوان منافع حقيقي و راه رسيدن به آن را تشخيص داد و نه مي توان فردي را که بايد اين بار بزرگ را بهدوش بکشد، بهدرستي شناخت.حضرت آيتالله خامنهاي با تأکيد بر اينکه اگر اين مختصات وجود داشته باشد، ملت به نتايج مطلوبي خواهد رسيد، گفتند: همه آحاد مردم بهويژه نيروهاي مسلح بايد احساس تکليف کنند و مراقب باشند که دشمن در محاسبات فکري آنان تأثيرگذار نشود.ايشان سپس در جمعبندي مباحث مطرح شده چند نکته را بيان کردند: ۱- به دشمن نبايد اعتماد کرد و نبايد به او خوشبيني سادهلوحانه داشت. ۲- نبايد لحظه اي از تحرکات دشمن چشم برداشت و غافل شد. ۳- نبايد دشمن را ناتوان و حقير شمرد، بلکه بايد آن را در اندازههاي خود شناخت و براي مقابله آماده بود. ۴- نبايد به پيروزيها غرّه شد، چرا که يک لحظه غفلت مي تواند همانند جنگ احد، پيروزي را تبديل به شکست کند حتي با حضور پيامبر(ص) در ميدان.رهبر انقلاب اسلامي، «ايمان، مجاهدت، تلاش مستمر، وحدت و همافزايي و مشغول نشدن به سرگرميهاي حقير دنيوي» را از جمله عوامل پيروزي و حفظ آن برشمردند و گفتند: اگر اين عوامل حفظ نشوند، پيروزي ها از دست خواهند رفت.فرمانده کل قوا در خصوص حفظ عوامل پيروزي يک مأموريت ويژه براي نيروهاي مسلح بيان کردند و افزودند: نيروهاي مسلح بايد مراقب فتنه باشند و آرايش و آمادگي هاي لازم را براي مقابله با فتنه داشته باشند، زيرا طبق فرموده خداوند متعال در قرآن، فتنه از کشتار و قتل نيز بدتر است.رهبر انقلاب اسلامي «حفظ اميد به آينده» و «اطمينان به تحقق وعده هاي الهي» را دو عامل مهم براي مقابله با توطئهها برشمردند و گفتند: امروز به لطف خداوند و به کوري چشم دشمنان، جوانان کشور سرشار از اميد هستند و تحقق وعدههاي الهي را که شايد تصور آنها در گذشته دشوار بود، اکنون در مقابل چشمان خود ميبينيم.حضرت آيتالله خامنهاي شکستهاي پي در پي رژيم صهيونيستي در مقابل جوانان مؤمن حزبالله و جوانان با همت فلسطيني در جنگهاي ۳۳ روزه، ۲۲ روزه و ۷ روزه را نمونههاي عيني از تحقق وعدههاي الهي برشمردند و افزودند: ناکامي استکبار در منطقه غرب آسيا، با وجود هزينههاي گزاف و اعتراف خودشان به اين شکست، از ديگر نمونههاي تحقق وعدههاي الهي است.ايشان در پايان سخنان خود تأکيد کردند: به لطف خداوند، راهپيماييهاي بازگشت در غزه، روزي به بازگشت فلسطيني ها به سرزمين خودشان منجر خواهد شد.
در اين مراسم امير سرلشکر موسوي فرمانده کل ارتش با تأکيد بر آمادگي کامل جوانان مؤمن و پر انگيزه ارتش براي تحقق اهداف گام دوم انقلاب اسلامي، گفت: ارتش مبتني بر آموزههاي قرآني، در مقابل دشمنان مقتدرانه و در کنار مردم فداکارانه ايستاده است و نسل جوان ارتش با بصيرت، احساس مسئوليت، ايثار و دست در دست برادران خود در سپاه، راه مجاهدت و مقاومت را برگزيده و آماده جانفشاني در هر زمان و مکان و در هر سطحي هستند.
امير سرتيپ دوم ساعدي فرمانده دانشگاه پدافند هوايي خاتمالانبياء(ص) نيز گزارشي از فعاليتها و برنامههاي تحصيلي و تربيتي دانشگاه بيان کرد.
در اين مراسم تعدادي از فرماندهان، روحانيون، استادان و دانش آموختگان نمونه ارتش، جوايز خود را از دست فرمانده کل قوا دريافت کردند و نمايندگان دانشجويان و دانشآموختگان نيز درجه و سردوشي دريافت کردند.اعطاي پرچم و قرائت خطابه توسط دانشجويان قديم و جديد و اجراي رزمايش ميداني «طلوع خورشيد قائم» از ديگر برنامههاي مراسم دیروز در دانشگاه پدافند هوايي خاتمالانبياء(ص) بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
بارور سازی ابرها، بر سر دوراهی
| حانيه مسجودي |
نيمه دوم سال آغاز شد و ميزان بارندگيها ميتواند سرنوشت آب و هوايي نيمه نخست سال را مشخص کند، مدتي است صحبت از بارورسازي ابرهاست، اما بايد ديد آيا اين روش علمي و مصنوعي ميتواند مشکل کمآبي را از ريشه حل کند ياخير، طبق تحقيقات انجامشده، بارورسازي صحيح ميتواند بارش منطقه موردنظر را 20 الي 25 درصد افزايش دهد اما تعدادي از کارشناسان معتقدند اين اقدام، نميتواند کمآبي را بهصورت دائمي برطرف کند و به دليل هزينه بالا تکرار شود. اما از نکات بسيار مهم که شايد موردتوجه قرار نگيرد فراهم ساختن زيرساختها و آبخيزداري صحيح است، «رسالت» براي بررسي اين موضوع با پدر علم کويرشناسي، پرويز کردواني و پدر علم هواشناسي ايران، حسين اردکاني به گفتوگو پرداخت.
*بارورسازي ابر، سرگرمي بيش نيست
پرويز کردواني دراينباره به «رسالت» ميگويد: «ابتدا بايد ديد چه اتفاقي براي منابع آبي کشور رخ داده که ميخواهند ابرها را بارور کنند، مديران يا مسئولان آب در رژيم گذشته و وزارت نيروي فعلي گفتند بايد از تکنولوژيهاي نوين استفاده کنيم تا هرچقدر ميخواهيم آب مصرف کنيم اين ايده سه تکنولوژي را دربرميگرفت، درگذشته از قنات آب برميداشتند اما گفتند چاههاي عميق و نيمه عميق حفر کنيد و با استفاده از آب زيرزميني و برداشت از قنات هرچقدر ميخواهيد آب مصرف کنيد.»
وي افزود: «اکنون چاههاي عميق در رفسنجان و ابرکوه ۴۰۰ متر و ۴۵۰ متر در جهرم چاههاي عميق حفر کردند و امروز اما منابع آبي مصرف و به پايان رسيد و بعدازاين کار، تکنولوژي پيشرفتهتري از کشورهاي خارجي گرفتيم و در رژيم گذشته و بعد از انقلاب علاوه بر اينکه گفتند هرچقدر ميخواهيد چاه بزنيد تکنولوژي جديدي به نام سدسازي و انتقال آب را در دستور کار قراردادند و قرار شد با ساخت سد آبهاي سطحي را به تمام نقاط منتقل کنيم و نام اين را هم عامل توسعه گذاشتند.»
کردواني تأکيد کرد: «سومين تکنولوژي که از خارج کشور آمد شير و شلنگ آب بود. اروپاييها تا ۱۷۰ سال پيش از پشتبام با کاسه و کوزه، آب جمعآوري ميکردند اما شير و شلنگ را اختراع کردند و سومين و آخرين تکنولوژي را سمبل تمدن ناميدند يعني کساني که در مناطق کم برخوردار زندگي ميکردند و شير و شلنگ نداشتند متمدن محسوب نميشدند، با اين سه تکنولوژي تا توانستيم آب برداشت کرديم و هيچکس به ما نگفت ممکن است روزي آب تمام شود.»
او يادآور شد: «متأسفانه نحوه استفاده از چاه و سدها را ناديده گرفتند و حال که نياز به توسعه کشاورزي است و متوليان درخواست آب ميکنند وزارت نيرو ميگويد آب نداريم زيرا هرچه چاه بوده حفر کرديم و تمام سدسازيها انجامشده است، حال بعدازاين شرايط سه تکنولوژي ديگر به ما پيشنهادشده است، يکي بارورسازي ابر، انتقال آب از درياها و يکي هم استفاده از آبهاي ژرف در عمق
1500 الي 2000 متر است.»
وي افزود: «ميخواهند با اين سه تکنولوژي ما را سرگرم کنند، چراکه هرچه چاه و سد بوده زدند و حفر چاههاي بيرويه باعث ايجاد 25 مشکل در کشور شده است که يکي از آنها رانش، شکاف و نشست زمين است. اما هيچيک از اين اقدامات نميتواند مشکلات ما را رفع کند زيرا وضعيت آب کشور طوري خرابشده که شهرها يکي پس از ديگري به خشکسالي نزديک ميشوند و آبهايشان تمام ميشود.»
*چرا باروري ابر مشکل را حل نميکند؟
کردواني در تشريح اينکه چرا بارورسازي ابر مشکلي را حل نميکند، گفت: «کشورهاي پيشرفته گفتهاند باروريهايي که بهصورت طبيعي انجام ميشود را ميتوانيم افزايش دهيم. سپس چگونگي بارندگي در سطح کره زمين را بررسي کردند و مناطق را به دودسته عمده استوايي و مرطوب و گرم و خشک تقسيم کردند، تصميم بر آن شد اگر ميخواهند بارش در مناطقي که بهطور طبيعي وجود دارد را افزايش دهند بايد هسته تراکم در بالاي دريا و خشکي وجود داشته باشد.»
وي اظهار کرد: «هسته تراکم مواد کاني هستند، زيرا کانيها سردند و رطوبت به آنها برخورد ميکند و تبديل به ابر و آب ميشوند؛ به اينها هسته تراکم ميگويند و کارش اين است که هوا را متراکم و تبديل به ابر کند، حال اگر هسته تراکم ايجاد شود شرايط بارندگي به وجود ميآيد زيرا رطوبت در هوا بسيار زياد اما دما بالاست.»
وي توضيح داد: «اما در باقي نقاط خشک مانند ايران به هسته تراکم يا همان گردوغبار در هوا نياز است، برخي ميگويند اين گردوغبار در هوا خوب نيست، اما اين گردوغبار گاهي باعث بارندگي بيشتر ميشوند و اگر بخواهد بارندگي افزايش يابد بايد گردوغبار بيشتر شود، بنابراين نخست نياز به گردوغبار است که هسته تراکم ايجاد کند و بعد به کريستالهاي يخ تبديل ميشوند و تمام بارندگيها به اين شکل هستند.»
وي افزود: «اين موارد بايد در طبيعت ايجاد شوند، اما ميخواهند ابر را بارور کنند زيرا نميتوانند کاري کنند که هوا بهصورت طبيعي ابر بسازد، بنابراين ابر را بارور ميکنند و براي اين کار بايد مؤلفههاي بسياري را رعايت کنند، بايد ابر را بشناسند و بدانند قطر ابر نبايد کمتر از 2 کيلومتر باشد. با 3 روش ميتوان اين کار را انجام داد، يکي يدود نقره و يکي کانيها هستند، يک گرم آن صدها ذره و کريستال يخ درست ميکند و ابر و رطوبت را به يخ و برف تبديل ميکند.»
کردواني ادامه داد: «لازمه بعدي دانستن سرعت باد است، زيرا پاشش يدود نقره و تبديلشدن آن به يخ زمانبر است و سرعت باد تأثيرگذار است، زماني اين کار ميتواند جوابگو باشد که دماي هوا در ارتفاع بالا بين منفي 20 الي 25 درجه زير صفر باشد، به همين دليل است که در تابستان نميتوان باروري ابر کرد.»
وي تأکيد کرد: «سال 1380 در گيلان به دليل نبودن سد آب بارورسازي ابر انجام دادند، اما بعد گفتند اين بارشها در افغانستان باريده است، درنتيجه براي بارورسازي درست بايد شرايط ابر را بدانند که چقدر يدود نقره در هوا رها کنند، اگر يدود نقره کم يا زياد باشد بارندگي نميشود، کم بودن يدود نقره نميتواند ابرها را سرد کند و اگر خيلي زياد باشد نيز رطوبت يخ ميزند و مانند تگرگ ميبارند. بنابراين بارندگيهاي اينچنيني فقط در زمستانها که هوا سرد است انجام ميشود.»
پدر کويرشناسي ايران گفت: «طبق تحقيقات در شهرهايي که ميزان بارش از 250 ميليليتر در سال کمتر است نبايد باروري ابر انجام داد، مانند تهران، يزد و نائين. به اين دليل که هزينه بسيار زيادي ميخواهد اما درنتيجه بارندگي کمي به دست ميآيد زيرا رطوبتي ندارد، بهطور مثال يزد 60 ميليمتر بارندگي دارد و هوايش اصلا رطوبت ندارد بنابراين توصيه ميشود بارورسازي نکنيد و صرفهجويي کنيد.»
اين کارشناس ميگويد: «در سال 1381 طي سخنراني در يزد در مورد بارورسازي ابرها گفتم که باروري ابر در يزد خيانت است و رئيس بارورسازي يزد از من شکايت کرد اما جناب اردکاني که اکنون وزير نيروست، آن زمان معاون وزير نيرو بود و ماجرا را فهميد و به او گفت شکايتتان را پس بگيريد.»
او تصريح کرد: «سه سال پيش هم که به يزد رفتم مجدد همين موضوع را گفتم و جواديان زاده، رئيس باروري ابر يزد براي من نامه نوشت که فرمايشات شما کاملاً صحيح است و سازمان ملل هم تاييد کرده اما ما در يزد باروري ابر نميکنيم بلکه در بالاي قله شيرکوه اين کار را انجام ميدهيم، قله شيرکوه متوسط 350 ميليمتر در سال بارندگي دارد و بعضي سالها تا 700 ميليليتر بارندگي دارد بنابراين اگر هم ميخواهند در تهران اين کار را انجام دهند بايد بالاي قله البرز باشد.»
کردواني گفت: «اما بارورسازي ابر بالاي کوه ممکن است باعث هدر رفتن آب باران شود زيرا آبخيزداري درستي انجامنشده است، مانند امسال که همه هدر رفت و سيل به راه افتاد، حتي يک سال هم در يزد اين کار را کردند و خانههاي اساتيد يزد را آب گرفت، دليلش اين است که پيش از انجام اين کار بايد دامنه کوه را آبخيزداري و تخت و بستر درست کنند تا بتواند مسير بارندگي را کنترل کند.»
اين استاد دانشگاه افزود: «کشورهاي پيشرفته مانند اروپا و آمريکا که سيستم باروري ابر را راهاندازي کردند سالهاست از اين تکنولوژي استفاده نميکنند به اين دليل که ميگويند فايدهاي ندارد و ممکن است يکبار اين کار را انجام دهيم اما مشکل آب را حل نخواهد کرد و يکبار بارندگي ميشود و تمام.»
کردواني تشريح کرد: «بااينکه کشورهاي ابداعکننده اين تکنولوژي ديگر از آن براي بارورسازي ابرها استفاده نميکنند، اما در برخي موارد مورداستفاده است و يکي از آنها جلوگيري از مه گرفتگي فرودگاههاست، يکي ديگر از موارد استفاده نيز در مناطق کشاورزي است مانند کاليفرنيا، کرج و مازندران که بايد ايستگاه آگرو کليماتولوژي(ايستگاه هواشناسي کشاورزي) داشته باشند نه سينوپتيک که ما در اين مناطق داريم. اگر ايستگاه آگرو داشته باشيم آنها پيش از هر اتفاقي پيشبيني ميکنند.»
*اگر بارورسازي ابر مشکل را حل ميکند چرا يزد همچنان بيآب است؟
پدر علم کويرشناسي با بيان اينکه کشورهاي توسعه نيافته از بارورسازي ابر استفاده ميکنند، اظهار کرد: «اما کشورهاي توسعه نيافته هنوز از اين تکنولوژي براي بارورسازي ابر استفاده ميکنند. هزينه بارورسازي ابر بسيار زياد است و مشکلي را حل نميکند اينطور نيست که باعث بارش دائميشود، اما ادعا ميکنند اگر آبخيزداري کنيم ميتوان با بارورسازي ابر در بالاي قله مشکل بارشهاي کم را حل کنيم، اما تمام اينها دروغ است.»
او ادامه داد: «از سال 1375 ايستگاه بارورسازي ابر را در يزد درست کردند و اگر مدعي هستند که بارورسازي ابر مشکل را حل ميکند پس چرا يزد همچنان بيآب است؟ يزد آب آشاميدني خود را از 4 استان ديگر تامين ميکند. سال گذشته هم مي خواستند اين کار را کنند اما هواپيمايي نيست، اما بعد از بارندگي کار را متوقف کردند، ممکن است زمستان امسال مجدد اين کار را آغاز کنند.»
کردواني در پايان ميگويد: «لازم نيست اين کارها را کنند، کاري کنند که در زمان بارندگي سيل نيايد و زمين هاي زراعي و خانه ها از بين نروند، اکنون ميگويند 20 الي 30
استان را باروري ابر مي کنيم اما سوال است که کجا مشکل آب را حل کرديد؟ 35 سال پيش من تمام نکات آبخيزداري و بارانهاي سيل آسا را نوشتم و اگر گوش مي کردند اين اتفاقات نمي افتاد.»
*بارورسازي ابر 20 الي 25 درصد بارشها را افزايش مي دهد
حسين اردکاني، پدر علم هواشناسي نيز دراينباره به «رسالت» ميگويد: «تمام کشورهاي جهان بارورسازي ابر را به عنوان يک برنامه تحقيقاتي درنظر ميگيرند و براي مناطقي است که آنها از نظر ابرناک بودن مناسب هستند و اين تحقيقات مخصوص دارد که ابرناکي هرمنطقه به چه صورت است و درنتيجه اقليم آن منطقه را حتما درنظر بگيرند.»
او ادامه داد: «اما در کشور ما نخست بايد درنظر گرفته شود که کدام مناطق براي بارورسازي مناسب هستند و اين نخستين قدم است، دومين قدم اين است که امروزه درجهان بارورسازي ابر علم بسيار بالايي ميخواهد و بايد ميکروفيزيک ابر را کامل بشناسيم براي شناخت ميکروفيزيک ابر، رادار هواشناسي بايد شرايط را بسنجد، همچنين از ماهواره ها و تصاوير آنها استفاده کند، بنابراين با تخصص افراد هواشناس ميتوان منطقه مورد نظر را براي بارورسازي آماده کرد.»
اردکاني افزود: «براي بارورسازي ابر بايد تغیيرات دما و ارتفاع منطقه را حداقل براي 24 يا 48 ساعت آينده پيشبيني و نوع ابرهايي که در آن منطقه درحال حرکت هستند را شناسايي کرد، اين مرحله يکي از مهم ترين مراحل بارورسازي ابر است، زيرا نوع ابرها در ميزان بارشي که ايجاد ميکند متفاوت خواهد بود بنابراين اگر ما تمام تحقيقات را خوب انجام دهيم طبق آخرين مطالعات ميتوانيم 20 الي 25 درصد بارورسازي انجام و مقدار ابر و بارش را افزايش دهيم.»
وي تصريح کرد: «اگر کوچکترين اشتباهي در اين کار رخ دهد ممکن است جواب عکس بگيريم، اگر در منطقه مورد نظر تحقيقات لازم انجام نشود تبعات زيادي در پي دارد، که اين مسئله بسيار اتفاق افتاده است بنابراين بارورسازي ابر براي کار تحقيقاتي بسيار خوب است و من براي منطقه اي که اين شرايط را داشته باشد موافق هستم.»
پدر علم هواشناسي ايران گفت: «نوع بارورسازي متفاوت است، از يدود نقره و پودر يخ استفاده ميشود، اما طبق آخرين تحقيقات امروز در دنيا از کربن مايع استفاده ميکنند، کربن مايع در فلوريدا آمريکا توليد ميشود اما اينکه ما چگونه ميتوانيم کربن مايع را داخل ابر وارد کنيم يک بحث تخصصي است.»
وي در مورد نظرات استاد کردواني ابراز کرد: «براي پاسخ به صحبت هاي استاد کردواني بايد نشستي تخصصي برگزار شود، درست است که بارورسازي ابر خطر آفرين است اما منفعت نيز دارد، زيرا اگر بارشهاي منطقه مورد نظر
20 درصد افزايش يابد قابل توجه است، دربسياري از نقاط دنيا اين کار انجام ميشود اما مهم است که تحقيقات انجامشده بر منطقه مورد نظر اجازه باروري را بدهد.»
وي افزود: «در سال 1350 و پيش از آن هم اين کار در کرج انجام شد و آن زمان من رئيس اداره پيشبيني هواشناسي ايران بودم. کانادايي ها کار را انجام دادند و گفتند 18 الي 20 درصد بارشها را افزايش داديم اما اينکه از نظر آماري درست يا غلط بود نمي دانم، بنابراين اگر اين کار انجام شود ضرري ندارد و کار تحقيقاتي است.»
اردکاني درپايان گفت: «سيلهاي اخير هم هيچ ربطي به بارورسازي ابرها ندارد و دو سيستم مطالعاتي هست که من آنرا ديدم و اصلا مربوط به بارورسازي نيست.»
نيمه دوم سال آغاز شد و ميزان بارندگيها ميتواند سرنوشت آب و هوايي نيمه نخست سال را مشخص کند، مدتي است صحبت از بارورسازي ابرهاست، اما بايد ديد آيا اين روش علمي و مصنوعي ميتواند مشکل کمآبي را از ريشه حل کند ياخير، طبق تحقيقات انجامشده، بارورسازي صحيح ميتواند بارش منطقه موردنظر را 20 الي 25 درصد افزايش دهد اما تعدادي از کارشناسان معتقدند اين اقدام، نميتواند کمآبي را بهصورت دائمي برطرف کند و به دليل هزينه بالا تکرار شود. اما از نکات بسيار مهم که شايد موردتوجه قرار نگيرد فراهم ساختن زيرساختها و آبخيزداري صحيح است، «رسالت» براي بررسي اين موضوع با پدر علم کويرشناسي، پرويز کردواني و پدر علم هواشناسي ايران، حسين اردکاني به گفتوگو پرداخت.
*بارورسازي ابر، سرگرمي بيش نيست
پرويز کردواني دراينباره به «رسالت» ميگويد: «ابتدا بايد ديد چه اتفاقي براي منابع آبي کشور رخ داده که ميخواهند ابرها را بارور کنند، مديران يا مسئولان آب در رژيم گذشته و وزارت نيروي فعلي گفتند بايد از تکنولوژيهاي نوين استفاده کنيم تا هرچقدر ميخواهيم آب مصرف کنيم اين ايده سه تکنولوژي را دربرميگرفت، درگذشته از قنات آب برميداشتند اما گفتند چاههاي عميق و نيمه عميق حفر کنيد و با استفاده از آب زيرزميني و برداشت از قنات هرچقدر ميخواهيد آب مصرف کنيد.»
وي افزود: «اکنون چاههاي عميق در رفسنجان و ابرکوه ۴۰۰ متر و ۴۵۰ متر در جهرم چاههاي عميق حفر کردند و امروز اما منابع آبي مصرف و به پايان رسيد و بعدازاين کار، تکنولوژي پيشرفتهتري از کشورهاي خارجي گرفتيم و در رژيم گذشته و بعد از انقلاب علاوه بر اينکه گفتند هرچقدر ميخواهيد چاه بزنيد تکنولوژي جديدي به نام سدسازي و انتقال آب را در دستور کار قراردادند و قرار شد با ساخت سد آبهاي سطحي را به تمام نقاط منتقل کنيم و نام اين را هم عامل توسعه گذاشتند.»
کردواني تأکيد کرد: «سومين تکنولوژي که از خارج کشور آمد شير و شلنگ آب بود. اروپاييها تا ۱۷۰ سال پيش از پشتبام با کاسه و کوزه، آب جمعآوري ميکردند اما شير و شلنگ را اختراع کردند و سومين و آخرين تکنولوژي را سمبل تمدن ناميدند يعني کساني که در مناطق کم برخوردار زندگي ميکردند و شير و شلنگ نداشتند متمدن محسوب نميشدند، با اين سه تکنولوژي تا توانستيم آب برداشت کرديم و هيچکس به ما نگفت ممکن است روزي آب تمام شود.»
او يادآور شد: «متأسفانه نحوه استفاده از چاه و سدها را ناديده گرفتند و حال که نياز به توسعه کشاورزي است و متوليان درخواست آب ميکنند وزارت نيرو ميگويد آب نداريم زيرا هرچه چاه بوده حفر کرديم و تمام سدسازيها انجامشده است، حال بعدازاين شرايط سه تکنولوژي ديگر به ما پيشنهادشده است، يکي بارورسازي ابر، انتقال آب از درياها و يکي هم استفاده از آبهاي ژرف در عمق
1500 الي 2000 متر است.»
وي افزود: «ميخواهند با اين سه تکنولوژي ما را سرگرم کنند، چراکه هرچه چاه و سد بوده زدند و حفر چاههاي بيرويه باعث ايجاد 25 مشکل در کشور شده است که يکي از آنها رانش، شکاف و نشست زمين است. اما هيچيک از اين اقدامات نميتواند مشکلات ما را رفع کند زيرا وضعيت آب کشور طوري خرابشده که شهرها يکي پس از ديگري به خشکسالي نزديک ميشوند و آبهايشان تمام ميشود.»
*چرا باروري ابر مشکل را حل نميکند؟
کردواني در تشريح اينکه چرا بارورسازي ابر مشکلي را حل نميکند، گفت: «کشورهاي پيشرفته گفتهاند باروريهايي که بهصورت طبيعي انجام ميشود را ميتوانيم افزايش دهيم. سپس چگونگي بارندگي در سطح کره زمين را بررسي کردند و مناطق را به دودسته عمده استوايي و مرطوب و گرم و خشک تقسيم کردند، تصميم بر آن شد اگر ميخواهند بارش در مناطقي که بهطور طبيعي وجود دارد را افزايش دهند بايد هسته تراکم در بالاي دريا و خشکي وجود داشته باشد.»
وي اظهار کرد: «هسته تراکم مواد کاني هستند، زيرا کانيها سردند و رطوبت به آنها برخورد ميکند و تبديل به ابر و آب ميشوند؛ به اينها هسته تراکم ميگويند و کارش اين است که هوا را متراکم و تبديل به ابر کند، حال اگر هسته تراکم ايجاد شود شرايط بارندگي به وجود ميآيد زيرا رطوبت در هوا بسيار زياد اما دما بالاست.»
وي توضيح داد: «اما در باقي نقاط خشک مانند ايران به هسته تراکم يا همان گردوغبار در هوا نياز است، برخي ميگويند اين گردوغبار در هوا خوب نيست، اما اين گردوغبار گاهي باعث بارندگي بيشتر ميشوند و اگر بخواهد بارندگي افزايش يابد بايد گردوغبار بيشتر شود، بنابراين نخست نياز به گردوغبار است که هسته تراکم ايجاد کند و بعد به کريستالهاي يخ تبديل ميشوند و تمام بارندگيها به اين شکل هستند.»
وي افزود: «اين موارد بايد در طبيعت ايجاد شوند، اما ميخواهند ابر را بارور کنند زيرا نميتوانند کاري کنند که هوا بهصورت طبيعي ابر بسازد، بنابراين ابر را بارور ميکنند و براي اين کار بايد مؤلفههاي بسياري را رعايت کنند، بايد ابر را بشناسند و بدانند قطر ابر نبايد کمتر از 2 کيلومتر باشد. با 3 روش ميتوان اين کار را انجام داد، يکي يدود نقره و يکي کانيها هستند، يک گرم آن صدها ذره و کريستال يخ درست ميکند و ابر و رطوبت را به يخ و برف تبديل ميکند.»
کردواني ادامه داد: «لازمه بعدي دانستن سرعت باد است، زيرا پاشش يدود نقره و تبديلشدن آن به يخ زمانبر است و سرعت باد تأثيرگذار است، زماني اين کار ميتواند جوابگو باشد که دماي هوا در ارتفاع بالا بين منفي 20 الي 25 درجه زير صفر باشد، به همين دليل است که در تابستان نميتوان باروري ابر کرد.»
وي تأکيد کرد: «سال 1380 در گيلان به دليل نبودن سد آب بارورسازي ابر انجام دادند، اما بعد گفتند اين بارشها در افغانستان باريده است، درنتيجه براي بارورسازي درست بايد شرايط ابر را بدانند که چقدر يدود نقره در هوا رها کنند، اگر يدود نقره کم يا زياد باشد بارندگي نميشود، کم بودن يدود نقره نميتواند ابرها را سرد کند و اگر خيلي زياد باشد نيز رطوبت يخ ميزند و مانند تگرگ ميبارند. بنابراين بارندگيهاي اينچنيني فقط در زمستانها که هوا سرد است انجام ميشود.»
پدر کويرشناسي ايران گفت: «طبق تحقيقات در شهرهايي که ميزان بارش از 250 ميليليتر در سال کمتر است نبايد باروري ابر انجام داد، مانند تهران، يزد و نائين. به اين دليل که هزينه بسيار زيادي ميخواهد اما درنتيجه بارندگي کمي به دست ميآيد زيرا رطوبتي ندارد، بهطور مثال يزد 60 ميليمتر بارندگي دارد و هوايش اصلا رطوبت ندارد بنابراين توصيه ميشود بارورسازي نکنيد و صرفهجويي کنيد.»
اين کارشناس ميگويد: «در سال 1381 طي سخنراني در يزد در مورد بارورسازي ابرها گفتم که باروري ابر در يزد خيانت است و رئيس بارورسازي يزد از من شکايت کرد اما جناب اردکاني که اکنون وزير نيروست، آن زمان معاون وزير نيرو بود و ماجرا را فهميد و به او گفت شکايتتان را پس بگيريد.»
او تصريح کرد: «سه سال پيش هم که به يزد رفتم مجدد همين موضوع را گفتم و جواديان زاده، رئيس باروري ابر يزد براي من نامه نوشت که فرمايشات شما کاملاً صحيح است و سازمان ملل هم تاييد کرده اما ما در يزد باروري ابر نميکنيم بلکه در بالاي قله شيرکوه اين کار را انجام ميدهيم، قله شيرکوه متوسط 350 ميليمتر در سال بارندگي دارد و بعضي سالها تا 700 ميليليتر بارندگي دارد بنابراين اگر هم ميخواهند در تهران اين کار را انجام دهند بايد بالاي قله البرز باشد.»
کردواني گفت: «اما بارورسازي ابر بالاي کوه ممکن است باعث هدر رفتن آب باران شود زيرا آبخيزداري درستي انجامنشده است، مانند امسال که همه هدر رفت و سيل به راه افتاد، حتي يک سال هم در يزد اين کار را کردند و خانههاي اساتيد يزد را آب گرفت، دليلش اين است که پيش از انجام اين کار بايد دامنه کوه را آبخيزداري و تخت و بستر درست کنند تا بتواند مسير بارندگي را کنترل کند.»
اين استاد دانشگاه افزود: «کشورهاي پيشرفته مانند اروپا و آمريکا که سيستم باروري ابر را راهاندازي کردند سالهاست از اين تکنولوژي استفاده نميکنند به اين دليل که ميگويند فايدهاي ندارد و ممکن است يکبار اين کار را انجام دهيم اما مشکل آب را حل نخواهد کرد و يکبار بارندگي ميشود و تمام.»
کردواني تشريح کرد: «بااينکه کشورهاي ابداعکننده اين تکنولوژي ديگر از آن براي بارورسازي ابرها استفاده نميکنند، اما در برخي موارد مورداستفاده است و يکي از آنها جلوگيري از مه گرفتگي فرودگاههاست، يکي ديگر از موارد استفاده نيز در مناطق کشاورزي است مانند کاليفرنيا، کرج و مازندران که بايد ايستگاه آگرو کليماتولوژي(ايستگاه هواشناسي کشاورزي) داشته باشند نه سينوپتيک که ما در اين مناطق داريم. اگر ايستگاه آگرو داشته باشيم آنها پيش از هر اتفاقي پيشبيني ميکنند.»
*اگر بارورسازي ابر مشکل را حل ميکند چرا يزد همچنان بيآب است؟
پدر علم کويرشناسي با بيان اينکه کشورهاي توسعه نيافته از بارورسازي ابر استفاده ميکنند، اظهار کرد: «اما کشورهاي توسعه نيافته هنوز از اين تکنولوژي براي بارورسازي ابر استفاده ميکنند. هزينه بارورسازي ابر بسيار زياد است و مشکلي را حل نميکند اينطور نيست که باعث بارش دائميشود، اما ادعا ميکنند اگر آبخيزداري کنيم ميتوان با بارورسازي ابر در بالاي قله مشکل بارشهاي کم را حل کنيم، اما تمام اينها دروغ است.»
او ادامه داد: «از سال 1375 ايستگاه بارورسازي ابر را در يزد درست کردند و اگر مدعي هستند که بارورسازي ابر مشکل را حل ميکند پس چرا يزد همچنان بيآب است؟ يزد آب آشاميدني خود را از 4 استان ديگر تامين ميکند. سال گذشته هم مي خواستند اين کار را کنند اما هواپيمايي نيست، اما بعد از بارندگي کار را متوقف کردند، ممکن است زمستان امسال مجدد اين کار را آغاز کنند.»
کردواني در پايان ميگويد: «لازم نيست اين کارها را کنند، کاري کنند که در زمان بارندگي سيل نيايد و زمين هاي زراعي و خانه ها از بين نروند، اکنون ميگويند 20 الي 30
استان را باروري ابر مي کنيم اما سوال است که کجا مشکل آب را حل کرديد؟ 35 سال پيش من تمام نکات آبخيزداري و بارانهاي سيل آسا را نوشتم و اگر گوش مي کردند اين اتفاقات نمي افتاد.»
*بارورسازي ابر 20 الي 25 درصد بارشها را افزايش مي دهد
حسين اردکاني، پدر علم هواشناسي نيز دراينباره به «رسالت» ميگويد: «تمام کشورهاي جهان بارورسازي ابر را به عنوان يک برنامه تحقيقاتي درنظر ميگيرند و براي مناطقي است که آنها از نظر ابرناک بودن مناسب هستند و اين تحقيقات مخصوص دارد که ابرناکي هرمنطقه به چه صورت است و درنتيجه اقليم آن منطقه را حتما درنظر بگيرند.»
او ادامه داد: «اما در کشور ما نخست بايد درنظر گرفته شود که کدام مناطق براي بارورسازي مناسب هستند و اين نخستين قدم است، دومين قدم اين است که امروزه درجهان بارورسازي ابر علم بسيار بالايي ميخواهد و بايد ميکروفيزيک ابر را کامل بشناسيم براي شناخت ميکروفيزيک ابر، رادار هواشناسي بايد شرايط را بسنجد، همچنين از ماهواره ها و تصاوير آنها استفاده کند، بنابراين با تخصص افراد هواشناس ميتوان منطقه مورد نظر را براي بارورسازي آماده کرد.»
اردکاني افزود: «براي بارورسازي ابر بايد تغیيرات دما و ارتفاع منطقه را حداقل براي 24 يا 48 ساعت آينده پيشبيني و نوع ابرهايي که در آن منطقه درحال حرکت هستند را شناسايي کرد، اين مرحله يکي از مهم ترين مراحل بارورسازي ابر است، زيرا نوع ابرها در ميزان بارشي که ايجاد ميکند متفاوت خواهد بود بنابراين اگر ما تمام تحقيقات را خوب انجام دهيم طبق آخرين مطالعات ميتوانيم 20 الي 25 درصد بارورسازي انجام و مقدار ابر و بارش را افزايش دهيم.»
وي تصريح کرد: «اگر کوچکترين اشتباهي در اين کار رخ دهد ممکن است جواب عکس بگيريم، اگر در منطقه مورد نظر تحقيقات لازم انجام نشود تبعات زيادي در پي دارد، که اين مسئله بسيار اتفاق افتاده است بنابراين بارورسازي ابر براي کار تحقيقاتي بسيار خوب است و من براي منطقه اي که اين شرايط را داشته باشد موافق هستم.»
پدر علم هواشناسي ايران گفت: «نوع بارورسازي متفاوت است، از يدود نقره و پودر يخ استفاده ميشود، اما طبق آخرين تحقيقات امروز در دنيا از کربن مايع استفاده ميکنند، کربن مايع در فلوريدا آمريکا توليد ميشود اما اينکه ما چگونه ميتوانيم کربن مايع را داخل ابر وارد کنيم يک بحث تخصصي است.»
وي در مورد نظرات استاد کردواني ابراز کرد: «براي پاسخ به صحبت هاي استاد کردواني بايد نشستي تخصصي برگزار شود، درست است که بارورسازي ابر خطر آفرين است اما منفعت نيز دارد، زيرا اگر بارشهاي منطقه مورد نظر
20 درصد افزايش يابد قابل توجه است، دربسياري از نقاط دنيا اين کار انجام ميشود اما مهم است که تحقيقات انجامشده بر منطقه مورد نظر اجازه باروري را بدهد.»
وي افزود: «در سال 1350 و پيش از آن هم اين کار در کرج انجام شد و آن زمان من رئيس اداره پيشبيني هواشناسي ايران بودم. کانادايي ها کار را انجام دادند و گفتند 18 الي 20 درصد بارشها را افزايش داديم اما اينکه از نظر آماري درست يا غلط بود نمي دانم، بنابراين اگر اين کار انجام شود ضرري ندارد و کار تحقيقاتي است.»
اردکاني درپايان گفت: «سيلهاي اخير هم هيچ ربطي به بارورسازي ابرها ندارد و دو سيستم مطالعاتي هست که من آنرا ديدم و اصلا مربوط به بارورسازي نيست.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
ماده 37 و آييننامه دير هنگام اجرايی آن
|غلامرضا انبارلويي|
آييننامه اجرايي بند چ ماده 37 قانون احكام دائمي برنامههايتوسعه كشور مصوب سال 95 به حكم قسمت اخير بند الف آن قرار بود ظرف مدت 6 ماه از تاريخ ابلاغ اين قانون توسط هيئت وزيران جهت اجرا ابلاغ ميگرديد كه بعد از 26 ماه تأخير و تعويق در تاريخ 3/7/98 در 8 ماده و چند بند به تصويب دولت رسيده است كه حاوي ايرادات عديدهایي به شرح زير است. مهمترين ايراد آن ماده يك آييننامه است كه چنين مقرر داشته است.
ماده 1- كليه دستگاههاي اجرايي مشمول ماده (5) قانون مديريت خدمات كشوري – مصوب 1386- مكلفند يك درصد (%1) از اعتبارات هزينهاي خود و شركتهاي دولتي يك درصد (%1) اعتبارات هزينهاي دريافتي از بودجه عمومي خود را به استثناي فصول (1) ، (4) و (6) مطابق سازوكار مندرج در اين آييننامه در قالب قرارداد با سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، صرف توليد برنامههاي مرتبط با اهداف، وظايف و مأموريتهاي خود، جهت فرهنگسازي و آگاهي بخشي و اطلاع رساني نمايند. (1)
الف – به طوريكه ملاحظه ميشود دولت در آييننامه خود احتساب يك درصد (1%) اعتبارات شركتهاي دولتي را محدود به دريافتي شركتهاي دولتي از بودجه عمومي نموده است. در حالي كه مقنن در بند چ چنين محدوديتي را قائل نشده است.
ب- دستگاههاي اجرايي مشمول ماده 5 قانون خدمات كشوري همه دستگاهها از جمله شركتهاي دولتي هستند. بودجه شركتهاي دولتي در پيوست شماره 3 قانون بودجه به تصويب مجلس ميرسد كه مشتمل است بر بودجه هزينهاي و بودجه سرمايهاي كه حكم بند چ ماده 37 قانون احكام دائمي برنامههاي توسعه بر بودجه هزينهاي آنها مترتب است و بند يك مصوبه دولت با اضافه نمودن قيد بودجه عمومي آنها متني را كه مقنن در قانون برنامه نياورده با مصوبه خود به متن قانون اضافه كرده است و حكم مقنن را مقيد نموده است.
ج- در ماده 2 مصوبه كارگروهي تعيين شده كه تعيين سازوكار اجرايي و نظارت بر اجراي آن مصوبه بخوانيد مصرف اعتبار مربوطه را بر عهده آن نهاده است در حالي كه تشخيص هزينه و مصرف اعتباري را كه مقنن به صدا و سيما داده نميتوان بر عهده يك كار گروه 7 نفره نهاد.
د- در ماده 3 حتي بررسي و تصويب اولویتها و محتواي برنامه سازي صدا و سيما جزء وظايف آن كار گروه قرار گرفته كه متن ماده 3 مصوبه مخل اختيارات سازمان صدا و سيما ميباشد.
ختم كلام- تحديد ماده يك مصوبه و توسعه مقرر در مواد 2 و 3 مصوبه انطباق مصوبه يا متن قانون را مخدوش كرده و لازم است مصوبه اصلاح گردد.
پينوشت:
1- تصويبنامه شماره 83004 مورخ 3/7/98
آييننامه اجرايي بند چ ماده 37 قانون احكام دائمي برنامههايتوسعه كشور مصوب سال 95 به حكم قسمت اخير بند الف آن قرار بود ظرف مدت 6 ماه از تاريخ ابلاغ اين قانون توسط هيئت وزيران جهت اجرا ابلاغ ميگرديد كه بعد از 26 ماه تأخير و تعويق در تاريخ 3/7/98 در 8 ماده و چند بند به تصويب دولت رسيده است كه حاوي ايرادات عديدهایي به شرح زير است. مهمترين ايراد آن ماده يك آييننامه است كه چنين مقرر داشته است.
ماده 1- كليه دستگاههاي اجرايي مشمول ماده (5) قانون مديريت خدمات كشوري – مصوب 1386- مكلفند يك درصد (%1) از اعتبارات هزينهاي خود و شركتهاي دولتي يك درصد (%1) اعتبارات هزينهاي دريافتي از بودجه عمومي خود را به استثناي فصول (1) ، (4) و (6) مطابق سازوكار مندرج در اين آييننامه در قالب قرارداد با سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، صرف توليد برنامههاي مرتبط با اهداف، وظايف و مأموريتهاي خود، جهت فرهنگسازي و آگاهي بخشي و اطلاع رساني نمايند. (1)
الف – به طوريكه ملاحظه ميشود دولت در آييننامه خود احتساب يك درصد (1%) اعتبارات شركتهاي دولتي را محدود به دريافتي شركتهاي دولتي از بودجه عمومي نموده است. در حالي كه مقنن در بند چ چنين محدوديتي را قائل نشده است.
ب- دستگاههاي اجرايي مشمول ماده 5 قانون خدمات كشوري همه دستگاهها از جمله شركتهاي دولتي هستند. بودجه شركتهاي دولتي در پيوست شماره 3 قانون بودجه به تصويب مجلس ميرسد كه مشتمل است بر بودجه هزينهاي و بودجه سرمايهاي كه حكم بند چ ماده 37 قانون احكام دائمي برنامههاي توسعه بر بودجه هزينهاي آنها مترتب است و بند يك مصوبه دولت با اضافه نمودن قيد بودجه عمومي آنها متني را كه مقنن در قانون برنامه نياورده با مصوبه خود به متن قانون اضافه كرده است و حكم مقنن را مقيد نموده است.
ج- در ماده 2 مصوبه كارگروهي تعيين شده كه تعيين سازوكار اجرايي و نظارت بر اجراي آن مصوبه بخوانيد مصرف اعتبار مربوطه را بر عهده آن نهاده است در حالي كه تشخيص هزينه و مصرف اعتباري را كه مقنن به صدا و سيما داده نميتوان بر عهده يك كار گروه 7 نفره نهاد.
د- در ماده 3 حتي بررسي و تصويب اولویتها و محتواي برنامه سازي صدا و سيما جزء وظايف آن كار گروه قرار گرفته كه متن ماده 3 مصوبه مخل اختيارات سازمان صدا و سيما ميباشد.
ختم كلام- تحديد ماده يك مصوبه و توسعه مقرر در مواد 2 و 3 مصوبه انطباق مصوبه يا متن قانون را مخدوش كرده و لازم است مصوبه اصلاح گردد.
پينوشت:
1- تصويبنامه شماره 83004 مورخ 3/7/98

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 36
تفهیم مفاهیم جدید در دیپلماسی خارجی!
|حسن کربلايي|
تا به امروز دولت موسوم به «اعتدال و تدبير»(!) سه گام را در زمينه کاهش تعهدات برجامي برداشته است. اين سه گام پاسخي بود روشن در مواجهه با رفتارهاي خصومتآميز و غيرمتعهدانه و روشنتر بگوئيم؛ شيادانه آمريکا و اروپا در قبال فعاليتهاي هستهاي ايران و تعهدنامه برجام!
بعد از برداشتن گامهاي اول و دوم و اينک گام سوم از سوي ايران، نزديک به 60 روز پيش اروپا يا دقيقتر؛ دوستان و همپيمانان اروپا مکلف شدند انتظارات ايران در قبال تعهداتشان در نسبت با برجام و ايجاد گشايش مالي و اقتصادي مشخص ايران را فراهم کنند. اما تا به امروز گامي از سوي دوستان واشنگتن برداشته نشده است؛ همانطور که در گذشته نيز چنين شد.
در راستاي کاهش تعهدات برجامي، گام چهارم نيز قطعا از سوي ايران به زودي برداشته ميشود زيرا هم اينک نيز نشانههايي دال بر وجود اراده اروپائي براي پاسخ به تقاضاي مستدل و بر حق ايران مشاهده نميشود.
حال پرسش اين است که آيا اروپا متنبه خواهد شد؟ آيا گامهاي چهارگانه تهران در حيطه کاهش تعهدات برجامي، اروپا را قانع و تحريص به برداشتن موانع ايجاد شده بر سر راه اجراي کامل و طرفيني برجام خواهد کرد؟!
تجربه نشان داده است که خير!
دولتهاي اروپائي از خود اراده مستقلي ندارند. اين مجموعه در خدمت اهداف آمريکا قرار دارد. وقتي در سال 1397 ترامپ وقيحانه زير ميز بازي زد و مانند قدارهکشي منطقگريز از پيمان برجام بيرون رفت؛ اروپائيها ميتوانستند با عنايت به تعهدنامهاي که امضاء کردهاند، به مفاد اين تعهدنامه پايبند بمانند. اما نه تنها چنين نکردند که همراهي آشکار با واشنگتن را به نمايش گذاشتند.
اروپائيان منافع شهروندان خود را از ياد بردهاند و دقيقا در راستاي هدف اين منافع به پاي خواستهها و تمنيات کاخ سفيد عمل ميکنند. بيترديد، اروپا زير بار تأکيدات قانوني و مستدل طرف ايراني نخواهد رفت و همچنان به وقتکشي و تضييع حقوق ملت ايران و در نهايت با گمان مجبور کردن تهران به تحمل خواستههايي فراتر از برجام ـ در فرآيندي يک طرفه ـ پيش خواهد رفت! خواستههايي از جنس محدود کردن قدرت موشکي ايران و قدرت منطقهاي!
اما تهران چه بايد کند؟ دولتمردان چه برنامهاي براي صيانت از حقوق حقه ملت شريف و مظلوم ايران در پيش رو دارند؟
خب، گامهاي اول، دوم و سوم که کارساز نبود. در صورت برداشته شدن گام چهارم نيز چنان که گفتيم ـ قطعا ـ اروپا بر ريل خواستههاي قانوني و مشروع طرف ايراني قرار نميگيرد. چون نشانهاي جز اين پيدا نيست. پس چه بايد کرد؟ آيا بايد همچنان با خوشخيالي منتظر تغيير مشي و رويه اروپا باشيم؟ آيا بايد همچنان بخشي از فعاليت هستهايمان معطل ناز و غمزه و عشوههاي سياسي و مکر آلمان، انگليس و فرانسه باشد؟ آيا خسارت برجام تا امروز کافي نبوده است؟
حضرت امام خميني (ره) بنيانگذار نظام الهي و مقدس جمهوري اسلامي و حضرت آيتاللهالعظمي امام خامنهاي رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي و بعدتر؛ تاريخ انقلاب اسلامي به ما آموختهاند که هر گاه يک قدم از خواستههايمان عقب بنشينيم؛ دشمن موذيانه و جديتر به پيش ميآيد.
پس عاقلانه است که بر پايه مشي مقاومت و روحيه انقلابي پا در جا محکم کنيم و گام چهارم را به عنوان پايان تعهدات برجامي در نظر بگيريم و برجام را تمام شده بدانيم!
يقين بدانيد که در اين صورت؛
اولا: طرفهاي مقابل ايران بيش از گذشته درک خواهند کرد که ايران در راه صيانت از منافع خود جدي است.
ثانيا: طرفهاي مقابل ايران متوجه ميشوند عزم ملت ايران در صيانت از استقلال و عزت خود جدي است.
ثالثا: طرفهاي مقابل ايران متوجه ميشوند اگر شرارت کنند هزينه بيشتري بايد پرداخت کنند.
گويش سياسي رئيس جمهور و گفتمان ديپلماسي خارجي کشور بايد ظرفيت تفهيم مفاهيم جديدي از مناسبات ايران با آمريکا و اروپا را داشته باشد. اين مفاهيم بايد متضمن عزت و اقتدار ملت ايران باشد.
ادعاهايي چون «فتحالفتوح بودن برجام»، «رفع تمام تحريمها در يک شب»، «امضاي جان کري تضمين است»، «قدرت بالاي چانهزني و توانمندي در علم ديپلماسي دولتيان» و ... رويايي بيش نبوده و بايد با آن وداع کرد.
غرب براي هميشه با بدعهدي و نقض عهد در گفتمان ديپلماسي خارجي ما غروب کرده است. بايد به روابط راهبردي با کشورهاي همسايه و نيز با قدرتهاي نوظهور چون چين، هند، روسيه، برزيل و ... انديشيد.
تا به امروز دولت موسوم به «اعتدال و تدبير»(!) سه گام را در زمينه کاهش تعهدات برجامي برداشته است. اين سه گام پاسخي بود روشن در مواجهه با رفتارهاي خصومتآميز و غيرمتعهدانه و روشنتر بگوئيم؛ شيادانه آمريکا و اروپا در قبال فعاليتهاي هستهاي ايران و تعهدنامه برجام!
بعد از برداشتن گامهاي اول و دوم و اينک گام سوم از سوي ايران، نزديک به 60 روز پيش اروپا يا دقيقتر؛ دوستان و همپيمانان اروپا مکلف شدند انتظارات ايران در قبال تعهداتشان در نسبت با برجام و ايجاد گشايش مالي و اقتصادي مشخص ايران را فراهم کنند. اما تا به امروز گامي از سوي دوستان واشنگتن برداشته نشده است؛ همانطور که در گذشته نيز چنين شد.
در راستاي کاهش تعهدات برجامي، گام چهارم نيز قطعا از سوي ايران به زودي برداشته ميشود زيرا هم اينک نيز نشانههايي دال بر وجود اراده اروپائي براي پاسخ به تقاضاي مستدل و بر حق ايران مشاهده نميشود.
حال پرسش اين است که آيا اروپا متنبه خواهد شد؟ آيا گامهاي چهارگانه تهران در حيطه کاهش تعهدات برجامي، اروپا را قانع و تحريص به برداشتن موانع ايجاد شده بر سر راه اجراي کامل و طرفيني برجام خواهد کرد؟!
تجربه نشان داده است که خير!
دولتهاي اروپائي از خود اراده مستقلي ندارند. اين مجموعه در خدمت اهداف آمريکا قرار دارد. وقتي در سال 1397 ترامپ وقيحانه زير ميز بازي زد و مانند قدارهکشي منطقگريز از پيمان برجام بيرون رفت؛ اروپائيها ميتوانستند با عنايت به تعهدنامهاي که امضاء کردهاند، به مفاد اين تعهدنامه پايبند بمانند. اما نه تنها چنين نکردند که همراهي آشکار با واشنگتن را به نمايش گذاشتند.
اروپائيان منافع شهروندان خود را از ياد بردهاند و دقيقا در راستاي هدف اين منافع به پاي خواستهها و تمنيات کاخ سفيد عمل ميکنند. بيترديد، اروپا زير بار تأکيدات قانوني و مستدل طرف ايراني نخواهد رفت و همچنان به وقتکشي و تضييع حقوق ملت ايران و در نهايت با گمان مجبور کردن تهران به تحمل خواستههايي فراتر از برجام ـ در فرآيندي يک طرفه ـ پيش خواهد رفت! خواستههايي از جنس محدود کردن قدرت موشکي ايران و قدرت منطقهاي!
اما تهران چه بايد کند؟ دولتمردان چه برنامهاي براي صيانت از حقوق حقه ملت شريف و مظلوم ايران در پيش رو دارند؟
خب، گامهاي اول، دوم و سوم که کارساز نبود. در صورت برداشته شدن گام چهارم نيز چنان که گفتيم ـ قطعا ـ اروپا بر ريل خواستههاي قانوني و مشروع طرف ايراني قرار نميگيرد. چون نشانهاي جز اين پيدا نيست. پس چه بايد کرد؟ آيا بايد همچنان با خوشخيالي منتظر تغيير مشي و رويه اروپا باشيم؟ آيا بايد همچنان بخشي از فعاليت هستهايمان معطل ناز و غمزه و عشوههاي سياسي و مکر آلمان، انگليس و فرانسه باشد؟ آيا خسارت برجام تا امروز کافي نبوده است؟
حضرت امام خميني (ره) بنيانگذار نظام الهي و مقدس جمهوري اسلامي و حضرت آيتاللهالعظمي امام خامنهاي رهبر حکيم و فرزانه انقلاب اسلامي و بعدتر؛ تاريخ انقلاب اسلامي به ما آموختهاند که هر گاه يک قدم از خواستههايمان عقب بنشينيم؛ دشمن موذيانه و جديتر به پيش ميآيد.
پس عاقلانه است که بر پايه مشي مقاومت و روحيه انقلابي پا در جا محکم کنيم و گام چهارم را به عنوان پايان تعهدات برجامي در نظر بگيريم و برجام را تمام شده بدانيم!
يقين بدانيد که در اين صورت؛
اولا: طرفهاي مقابل ايران بيش از گذشته درک خواهند کرد که ايران در راه صيانت از منافع خود جدي است.
ثانيا: طرفهاي مقابل ايران متوجه ميشوند عزم ملت ايران در صيانت از استقلال و عزت خود جدي است.
ثالثا: طرفهاي مقابل ايران متوجه ميشوند اگر شرارت کنند هزينه بيشتري بايد پرداخت کنند.
گويش سياسي رئيس جمهور و گفتمان ديپلماسي خارجي کشور بايد ظرفيت تفهيم مفاهيم جديدي از مناسبات ايران با آمريکا و اروپا را داشته باشد. اين مفاهيم بايد متضمن عزت و اقتدار ملت ايران باشد.
ادعاهايي چون «فتحالفتوح بودن برجام»، «رفع تمام تحريمها در يک شب»، «امضاي جان کري تضمين است»، «قدرت بالاي چانهزني و توانمندي در علم ديپلماسي دولتيان» و ... رويايي بيش نبوده و بايد با آن وداع کرد.
غرب براي هميشه با بدعهدي و نقض عهد در گفتمان ديپلماسي خارجي ما غروب کرده است. بايد به روابط راهبردي با کشورهاي همسايه و نيز با قدرتهاي نوظهور چون چين، هند، روسيه، برزيل و ... انديشيد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 16
کدام انسان عاقلی به دنبال جنگ است؟
| احمدرضا هدايتي|
بار ديگر در حالي در آستانه يازدهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي قرار گرفتهايم که ظاهرا قرار است مجددا شگرد ترس از جنگ و شعار تعامل با جهان و موضوع نظارت استصوابي شوراي نگهبان، به ابزاري براي جمعآوري رأي تبديل شود و متأسفانه بهنظر ميرسد، رئيس جمهور محترم نيز خواسته يا ناخواسته با اين توطئه دشمنان همنوا شدهاند.
از يکسو نظارت استصوابي را زير سؤال ميبرند و خواستار حضور بيقيد و شرط همه داوطلبين کانديداتوري (حتي منافقين) در رقابتهاي انتخاباتي ميشوند و از سوي ديگر دلسوزان انقلاب را متهم به جنگطلبي با دنيا ميکنند و در مراسم افتتاحيه سال تحصيلي جديد دانشجويان، ضمن طرح اين سؤال که؛ «پيشرفت و آینده کشور در سايه تعامل با دنياست يا تقابل؟» مدعي ميشوند که؛ «يک عده ميگويند تعامل سازنده بايد داشت و عدهاي ديگر عنوان ميکنند که بايد به سمت تقابل مستمر و دائم برويم.»
وي در ادامه خاطرنشان کرد: «يک عده ميگويند حل مشکلات با جهان راهي ندارد، جز قدرتنمايي و بايد طرف مقابل را بشکنيم. دشمن ما آنقدر خبيث است که بايد آنرا بشکنيم و با او مقابله کنيم چراکه اينجا دوئل است، بايد بزنيم، بکشيم و کشته شويم و عدهاي ميگويند اينطور نيست ميتوان بسياري از مشکلات را با دنيا حل کرد.»
از آنجا که تاکنون در مورد ضرورت و اهميت نظارت استصوابي و همچنين روشهاي مشابهي که در اکثر کشورهاي جهان (حتي اروپا و آمريکا) در اين رابطه مورد استفاده قرار ميگيرد، مطالب متعدد و متنوعي از سوي صاحبنظران منتشر شده است، لذا در اين وجيزه قصد نداريم، به اين موضوع بپردازيم.
تنها به ذکر اين نکته بسنده ميکنيم که اگر نظارت استصوابي و تأييد يا رد صلاحيتها، مانع پيشرفت امور محسوب ميشوند، چرا عملکرد اعضاء شوراهاي اسلامي که تقريبا بدون هرگونه قيد و بند در انتخابات شرکت ميکنند، در حد مطلوب و رضايتبخش نیستند و در شهري مانند تهران عمدتا به اموري مانند؛ تغيير نام خيابانها و حذف عنوان شهيد از معابر و پيگيري مسائلي مانند ورود زنان به ورزشگاهها محدود ميشود؟
اما در مورد اينکه؛ آيا پيشرفت کشور در سايه تعامل با دنياست يا در تقابل؟ بايد گفت که اولا پيشرفت واقعي در سايه توکل به خداوندو اعتماد به جوانان و حمايت از مبتکرين، مخترعين، متخصصين و دانشمندان کشور و استفاده بهينه از نيروهاي درونزا، قابل حصول است و البته در بسياري از موارد مادي و غيرمعنوي، تعامل با دنيا ميتواند، حرکت در اين مسير را تسريع نمايد.
در عين حال نبايد اين نکته را فراموش کنيم که، بسياري از کشورهاي پيشرو که اکنون مدعي قدرت هستند، ابتدا با استفاده از توان داخلي و عمدتا بدون اتکا به ديگران و از طريق توليد علم و دانش و محصولات متنوع صنعتي و غيرصنعتي و انواع خدمات، زمينههاي وابستگي ديگران را فراهم و در ادامه به قول جنابعالي به تعامل با آنها و در واقع به استثمار آنها مبادرت نمودند.
البته قرار نيست ما هم شيوه پليد آنها را در استثمار ملتها برگزينيم، اما قطعا شما هم قبول داريد، تعاملي سازنده است که اولا بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت استوار باشد و ثانيا بتواند منافع کشور و مصالح مردم را در يک رابطه عادلانه، عاقلانه و محترمانه تأمين نمايد و در عصر حاضر چنين چيزي ممکن نيست، مگر اينکه کشور از نظر قدرت سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، علمي و دفاعي، در شرايط مشابه و ترجيحا در شرايط برتريساز قرار داشته باشد و تمام حرف دلسوزان انقلاب نيز در همين نکته خلاصه ميشود.
شما همچون گذشته بر اين نکته اصرار داريد که؛ عدهاي به دنبال جنگ و کشت و کشتار ديگران هستند، اما براساس کدام مستندي چنين ادعايي را مطرح ميکنيد؟ کدام انسان باوجدان و عاقلي حاضر به جنگ و کشتار همنوعان خود است، وقتي ميشود به شکل عادلانه و عاقلانه مشکل را برطرف کرد؟
بيشک اگر تعامل مبتني بر روابط منطقي، عادلانه و منافع متقابل باشد، هيچکس مايل به استفاده از روشهاي قهرآميز نيست، اما اين امر مشروط بر آن است که شرط احترام و منافع متقابل برقرار باشد و طرف مقابل از موضع قدرت و زيادهخواهانه وارد گفتوگو نشود، اما آيا واقعا در رفتار متکبرانه غربيها و پيامهاي قلدرمآبانه آمريکا براي ارتباط با جمهوري اسلامي ايران، اين اصل برقرار است؟
بنابراين شما بگوييد که جنگطلب کيست؟ آنهايي جنگ طلبند که از همان ابتداي انقلاب اسلامي شمشير را از رو بستند و به تهديد و تحريم و تخريب و ترور عليه ملت ايران اسلامي متوسل شدند و هر روز بر شدت آن افزودند يا کساني که به تجربه، ماهيت پليد جنگطلبان را شناختهاند؟
هموطنان شما جنگ طلبند که از روي دلسوزي، تعامل منفعلانه و از موضع ضعف با گرگها را زيانبار ميدانند، يا کساني که در اقصي نقاط جهان پايگاه نظامي و زندان و بازداشتگاه دارند و هر روز در امور داخلي کشورهاي مختلف دخالت ميکنند؟
کساني که طي 300 سال گذشته آغازگر هيچ جنگي نبودهاند يا کساني که مرتکب هزاران جنايت و خيانت ديگر شدهاند و به رغم ادعاي دفاع از حقوق بشر، از گروههاي تروريستي حمايت ميکنند و ردپاي آتشافروزي آنها در تمام جنگها و آشوبهاي چند قرن اخير در نقاط مختلف دنيا ديده ميشود؟
کساني که پس از گذشت صدها سال از جنايتي که در زمان هخامنشيان در حق ايرانيان مرتکب شدند، بهجاي عذرخواهي، هر سال سالروز اين جنايت را جشن ميگيرند و بر خلاف قوانين بينالمللي به اشغالگريها و وحشيگريهايشان ادامه ميدهند، يا کساني که مخالف اين جنايتکاران هستند؟
مگر دولت خودگردان فلسطين که سالها در تعامل با دشمنان بشريت بوده و راه گفتوگو را انتخاب کرده است، چه دستاوردي کسب کرده که اکنون شما اينقدر بر تعامل با دشمنان اسلام تأکيد داريد؟
مگر آمريکاييها حاضر شدند اندکي و فقط اندکي در برابر خواسته کشوري مانند؛ کره شمالي کوتاه بيايند و يا شما نتيجه اعتماد، تعامل و مذاکره آمريکا با قذافي معدوم و کرنش مُرسي رئيسجمهور وقت مصر در برابر آمريکا را فراموش کردهايد؟
قطعا حساب ملتها از دولتها جداست، اما شما بيشتر از همه ما ميدانيد که خباثت، خيانت و زيادهخواهيهاي دولتهاي غربي و بهخصوص آمريکاييها محدود به اين موارد نميشود و در آخرين نمونه، بايد به خيانت اخير آمريکاييها در حق کردهاي سوريه اشاره کرد. با اين حال چگونه شما از تعامل سازنده با اين دول زيادهخواه و متکبر سخن ميرانيد؟
البته رئيس جمهور محترم در جريان سخنراني اخيرشان در جمع دانشجويان در دانشگاه تهران به چند نکته مهم و کاملا درست از جمله اينکه؛ ايران هم ميتواند به تنهايي و بدون اتکا به ديگران پيشرفت کند و يا ضرورت تعامل دانشگاه با بخش صنعت و همچنين به لزوم مهارتآموزي هم اشاره کردند، که بايد به اين موارد، بر ضرورت شايستهسالاري، تقويت سيستم کنترل و نظارت و مهمتر از همه اين موارد، بر اصل تربيت نيروي انساني و کادرسازي تراز انقلاب اسلامي هم تأکيد ميکردند.
کلام آخر اينکه؛ استمرار طرح موضوعات فوق و يا موارد مشابه مانند؛ طرح همهپرسي در رابطه با مسائلي که رهبر معظم انقلاب به صراحت انجام آنها را مغاير با منافع کشور و مصالح جامعه اعلام نمودند و اکثريت جامعه نيز با حضورشان در صحنههاي مختلف دفاع از انقلاب اسلامي (مثل انتخابات و راهپيماييها) عدم ضرورت آنها را تأييد کردهاند، نهتنها نميتواند در حل مشکلات مؤثر واقع شود، بلکه دوقطبيسازي جامعه را در پي داشته و امنيت کشور را در معرض تهديد قرار خواهد داد.
بار ديگر در حالي در آستانه يازدهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي قرار گرفتهايم که ظاهرا قرار است مجددا شگرد ترس از جنگ و شعار تعامل با جهان و موضوع نظارت استصوابي شوراي نگهبان، به ابزاري براي جمعآوري رأي تبديل شود و متأسفانه بهنظر ميرسد، رئيس جمهور محترم نيز خواسته يا ناخواسته با اين توطئه دشمنان همنوا شدهاند.
از يکسو نظارت استصوابي را زير سؤال ميبرند و خواستار حضور بيقيد و شرط همه داوطلبين کانديداتوري (حتي منافقين) در رقابتهاي انتخاباتي ميشوند و از سوي ديگر دلسوزان انقلاب را متهم به جنگطلبي با دنيا ميکنند و در مراسم افتتاحيه سال تحصيلي جديد دانشجويان، ضمن طرح اين سؤال که؛ «پيشرفت و آینده کشور در سايه تعامل با دنياست يا تقابل؟» مدعي ميشوند که؛ «يک عده ميگويند تعامل سازنده بايد داشت و عدهاي ديگر عنوان ميکنند که بايد به سمت تقابل مستمر و دائم برويم.»
وي در ادامه خاطرنشان کرد: «يک عده ميگويند حل مشکلات با جهان راهي ندارد، جز قدرتنمايي و بايد طرف مقابل را بشکنيم. دشمن ما آنقدر خبيث است که بايد آنرا بشکنيم و با او مقابله کنيم چراکه اينجا دوئل است، بايد بزنيم، بکشيم و کشته شويم و عدهاي ميگويند اينطور نيست ميتوان بسياري از مشکلات را با دنيا حل کرد.»
از آنجا که تاکنون در مورد ضرورت و اهميت نظارت استصوابي و همچنين روشهاي مشابهي که در اکثر کشورهاي جهان (حتي اروپا و آمريکا) در اين رابطه مورد استفاده قرار ميگيرد، مطالب متعدد و متنوعي از سوي صاحبنظران منتشر شده است، لذا در اين وجيزه قصد نداريم، به اين موضوع بپردازيم.
تنها به ذکر اين نکته بسنده ميکنيم که اگر نظارت استصوابي و تأييد يا رد صلاحيتها، مانع پيشرفت امور محسوب ميشوند، چرا عملکرد اعضاء شوراهاي اسلامي که تقريبا بدون هرگونه قيد و بند در انتخابات شرکت ميکنند، در حد مطلوب و رضايتبخش نیستند و در شهري مانند تهران عمدتا به اموري مانند؛ تغيير نام خيابانها و حذف عنوان شهيد از معابر و پيگيري مسائلي مانند ورود زنان به ورزشگاهها محدود ميشود؟
اما در مورد اينکه؛ آيا پيشرفت کشور در سايه تعامل با دنياست يا در تقابل؟ بايد گفت که اولا پيشرفت واقعي در سايه توکل به خداوندو اعتماد به جوانان و حمايت از مبتکرين، مخترعين، متخصصين و دانشمندان کشور و استفاده بهينه از نيروهاي درونزا، قابل حصول است و البته در بسياري از موارد مادي و غيرمعنوي، تعامل با دنيا ميتواند، حرکت در اين مسير را تسريع نمايد.
در عين حال نبايد اين نکته را فراموش کنيم که، بسياري از کشورهاي پيشرو که اکنون مدعي قدرت هستند، ابتدا با استفاده از توان داخلي و عمدتا بدون اتکا به ديگران و از طريق توليد علم و دانش و محصولات متنوع صنعتي و غيرصنعتي و انواع خدمات، زمينههاي وابستگي ديگران را فراهم و در ادامه به قول جنابعالي به تعامل با آنها و در واقع به استثمار آنها مبادرت نمودند.
البته قرار نيست ما هم شيوه پليد آنها را در استثمار ملتها برگزينيم، اما قطعا شما هم قبول داريد، تعاملي سازنده است که اولا بر سه اصل عزت، حکمت و مصلحت استوار باشد و ثانيا بتواند منافع کشور و مصالح مردم را در يک رابطه عادلانه، عاقلانه و محترمانه تأمين نمايد و در عصر حاضر چنين چيزي ممکن نيست، مگر اينکه کشور از نظر قدرت سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، علمي و دفاعي، در شرايط مشابه و ترجيحا در شرايط برتريساز قرار داشته باشد و تمام حرف دلسوزان انقلاب نيز در همين نکته خلاصه ميشود.
شما همچون گذشته بر اين نکته اصرار داريد که؛ عدهاي به دنبال جنگ و کشت و کشتار ديگران هستند، اما براساس کدام مستندي چنين ادعايي را مطرح ميکنيد؟ کدام انسان باوجدان و عاقلي حاضر به جنگ و کشتار همنوعان خود است، وقتي ميشود به شکل عادلانه و عاقلانه مشکل را برطرف کرد؟
بيشک اگر تعامل مبتني بر روابط منطقي، عادلانه و منافع متقابل باشد، هيچکس مايل به استفاده از روشهاي قهرآميز نيست، اما اين امر مشروط بر آن است که شرط احترام و منافع متقابل برقرار باشد و طرف مقابل از موضع قدرت و زيادهخواهانه وارد گفتوگو نشود، اما آيا واقعا در رفتار متکبرانه غربيها و پيامهاي قلدرمآبانه آمريکا براي ارتباط با جمهوري اسلامي ايران، اين اصل برقرار است؟
بنابراين شما بگوييد که جنگطلب کيست؟ آنهايي جنگ طلبند که از همان ابتداي انقلاب اسلامي شمشير را از رو بستند و به تهديد و تحريم و تخريب و ترور عليه ملت ايران اسلامي متوسل شدند و هر روز بر شدت آن افزودند يا کساني که به تجربه، ماهيت پليد جنگطلبان را شناختهاند؟
هموطنان شما جنگ طلبند که از روي دلسوزي، تعامل منفعلانه و از موضع ضعف با گرگها را زيانبار ميدانند، يا کساني که در اقصي نقاط جهان پايگاه نظامي و زندان و بازداشتگاه دارند و هر روز در امور داخلي کشورهاي مختلف دخالت ميکنند؟
کساني که طي 300 سال گذشته آغازگر هيچ جنگي نبودهاند يا کساني که مرتکب هزاران جنايت و خيانت ديگر شدهاند و به رغم ادعاي دفاع از حقوق بشر، از گروههاي تروريستي حمايت ميکنند و ردپاي آتشافروزي آنها در تمام جنگها و آشوبهاي چند قرن اخير در نقاط مختلف دنيا ديده ميشود؟
کساني که پس از گذشت صدها سال از جنايتي که در زمان هخامنشيان در حق ايرانيان مرتکب شدند، بهجاي عذرخواهي، هر سال سالروز اين جنايت را جشن ميگيرند و بر خلاف قوانين بينالمللي به اشغالگريها و وحشيگريهايشان ادامه ميدهند، يا کساني که مخالف اين جنايتکاران هستند؟
مگر دولت خودگردان فلسطين که سالها در تعامل با دشمنان بشريت بوده و راه گفتوگو را انتخاب کرده است، چه دستاوردي کسب کرده که اکنون شما اينقدر بر تعامل با دشمنان اسلام تأکيد داريد؟
مگر آمريکاييها حاضر شدند اندکي و فقط اندکي در برابر خواسته کشوري مانند؛ کره شمالي کوتاه بيايند و يا شما نتيجه اعتماد، تعامل و مذاکره آمريکا با قذافي معدوم و کرنش مُرسي رئيسجمهور وقت مصر در برابر آمريکا را فراموش کردهايد؟
قطعا حساب ملتها از دولتها جداست، اما شما بيشتر از همه ما ميدانيد که خباثت، خيانت و زيادهخواهيهاي دولتهاي غربي و بهخصوص آمريکاييها محدود به اين موارد نميشود و در آخرين نمونه، بايد به خيانت اخير آمريکاييها در حق کردهاي سوريه اشاره کرد. با اين حال چگونه شما از تعامل سازنده با اين دول زيادهخواه و متکبر سخن ميرانيد؟
البته رئيس جمهور محترم در جريان سخنراني اخيرشان در جمع دانشجويان در دانشگاه تهران به چند نکته مهم و کاملا درست از جمله اينکه؛ ايران هم ميتواند به تنهايي و بدون اتکا به ديگران پيشرفت کند و يا ضرورت تعامل دانشگاه با بخش صنعت و همچنين به لزوم مهارتآموزي هم اشاره کردند، که بايد به اين موارد، بر ضرورت شايستهسالاري، تقويت سيستم کنترل و نظارت و مهمتر از همه اين موارد، بر اصل تربيت نيروي انساني و کادرسازي تراز انقلاب اسلامي هم تأکيد ميکردند.
کلام آخر اينکه؛ استمرار طرح موضوعات فوق و يا موارد مشابه مانند؛ طرح همهپرسي در رابطه با مسائلي که رهبر معظم انقلاب به صراحت انجام آنها را مغاير با منافع کشور و مصالح جامعه اعلام نمودند و اکثريت جامعه نيز با حضورشان در صحنههاي مختلف دفاع از انقلاب اسلامي (مثل انتخابات و راهپيماييها) عدم ضرورت آنها را تأييد کردهاند، نهتنها نميتواند در حل مشکلات مؤثر واقع شود، بلکه دوقطبيسازي جامعه را در پي داشته و امنيت کشور را در معرض تهديد قرار خواهد داد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 27
تب همیشه بد نیست
|سيد محمد بحرينيان - جانشين سردبير|
ناآراميها در کشورهاي منطقه و بهويژه عراق و لبنان، اگرچه ناراحتکننده است، اما چندان نگرانکننده نيست و اتفاقا از جهاتي، داراي محاسني است که کمتر بدان اشارهشده است.
غرب آسيا، بيش از يک قرن است که عمده انرژي دنيا را تأمين ميکند و از همين جهت، موردتوجه و بلکه طمع تمام قدرتهاي دنياست. عوامل مهم ديگر، همچون اهميت ژئوپليتيکي و وجود زمينههاي اسلامي و ضد استکباري که در برخي کشورها ازجمله ايران، پس از انقلاب اسلامي به ادبيات حاکم تبديلشده، باعث شده شبکه صهيونيسم بينالملل در پي آن باشد که حکومتها در اين منطقه، ضعيف و بيثبات باشند و همواره، اختلافات ميان کشورهاي همجوار و اقوام و مذاهب مختلف، پررنگ باشد.
روشن است که عمر حکومتهاي مستبد و غير مردمسالار به سر آمده و دير يا زود، حکومتهاي مرتجع منطقه همچون عربستان سعودي، اردن و بحرين دستخوش تغييرات جدي خواهند شد. عمق تحقير ملت و نارضايتي عمومي در برخي از اين کشورها به حدي است که کافي است همچون تونس، جرقه کوچکي مثل خودسوزي يک جوان ناراضي، سبب ريزش دومينو وار پايههاي حکومتها شود. برخي از حوادث منطقه، بهگونهاي است که به نظر ميرسد، طراحان انديشکده هاي آمريکايي در حال طراحي براي نظامهاي جايگزين احتمالي در کشورهاي خودکامه امروزند. اما چرا و چگونه؟
کشورهاي مردمسالار منطقه که انتخاب مسئولان ارشد و نوع حکومتشان بر اساس آراي عمومي بوده و از استعمار خارجي يا حکومتهاي دستنشانده رهايي يافتهاند سه دستهاند، يا مانند ايران اسلامي هستند که از همان ابتدا با سرعت، شيشه تمام مظاهر و مصاديق وابستگي را شکست، وابستگان حکومت سابق و قدرتهاي بيگانه را تا حد امکان تسويه کرد، پنجه در پنجه زورگويان انداخت و در برابر دخالت آنها ايستاد . حتي از همان روزهاي اول، نام لانه جاسوسي بر سفارت آمريکا نهاد و آن را تعطيل کرد، دسته دوم کشورهايي هستند که باوجود اجراي مردمسالاري و پايان يافتن عصر ديکتاتورها، در تلاش براي تعامل و بلکه نزديکي راهبردي با آمريکا بودند، با اين استدلال که با درگير شدن با آمريکا، براي کشور و ملتشان هزينه اضافه نتراشند، غافل از آنکه مسبب و حامي اصلي ديکتاتوري پيشين کشورشان همان دولت آمريکا بوده است. روشنترين نمونه اين کشورها مصر است که يک مسلمان اخواني بارأي مردم به منصب رياست جمهوري رسيد، اما در هنگامه بحران، ارتش کودتا کرد و در سناريويي آمريکايي، فرمانده کودتا کننده پس از يک سال حکومت موقت، با انتخاباتي نمايشي رئيسجمهور شد و عملاً مصر، به دوران نامبارک پيشين بازگشت. حکومتهايي مانند مصر، پس از به زير کشيدن ديکتاتورهاي سابقشان، همواره در گذار ميان دموکراسي و ديکتاتوري بودهاند، بارأي مردم رئيس دولت انتخاب کردهاند، اما ارتش کودتا کرده و سپس بارأي مردم، فرد ديگري به قدرت رسيده است.
اما مسئله اصلي، نوع سوم حکومتهاي مردمسالار در منطقه غرب آسياست که عراق و لبنان هم در همين دسته قرار ميگيرند. اين دولتها، در برخي ملاحظات و امور، مردمي و حتي خلاف خواسته قدرتهاي مستکبر عمل کردهاند، اما در برخي حوزهها هم نزديک به مواضع آمريکا و انگليس و فرانسه موضع گرفته و عمل کردهاند. درواقع، تکليف اين کشورها، با مسئلهاي به نام آمريکا حلنشده، نه مانند حکومتهاي دسته اول در برابر مداخلات غرب ايستادهاند و نه مانند دسته دوم، کاملا در دامان غرب افتادهاند. در کشورهايي مانند عراق و لبنان، گاهي دست آمريکا از برخي امور تجاري و سياسي قطع ميشود و گاهي، با دولت آمريکا تفاهمنامه امنيتي امضا ميشود.
گاهي اگر بيمار، بهموقع دارو مصرف نکند، بدن براي مقابله با ميکروبهاي مهاجم، تب ميکند تا بتواند در برابر بيماري مقاومت کند. اگر عراق، از روز اول، تکليفش را با آمريکا و متحدانش يکسره و مشخص کرده بود، امروز چنين دچار ناآرامي نميشد. اگرچه اين ناآراميها تلخ است، اما واکنش طبيعي جامعه عراق به يک تأخير تاريخي است. سياسيون، احزاب، گروههاي مرجع و نخبگان عراق و لبنان، همه در اين سهلانگاري تاريخي مقصرند. ناآراميهاي اخير عراق و لبنان، فرصتي تاريخي براي جبران قصور و بلکه تقصير گذشته است. بايد در برابر عوامل خارجي و گروههاي همسو با آنها بهشدت ايستاد. هر گروهي، اعم از شيعه و سني و مسيحي، اگر در جهت تضعيف امنيت ملي کشورهاي منطقه گام برميدارد، مسلما خائن است و بايد در برابر مردم و آينده کشورش پاسخگو باشد. امروز، بهترين فرصت براي پاکسازي ارتش، مجموعههاي حاکميتي و احزاب سياسي عراق و لبنان، به دست مردم اين کشورهاست.
ناآراميها در کشورهاي منطقه و بهويژه عراق و لبنان، اگرچه ناراحتکننده است، اما چندان نگرانکننده نيست و اتفاقا از جهاتي، داراي محاسني است که کمتر بدان اشارهشده است.
غرب آسيا، بيش از يک قرن است که عمده انرژي دنيا را تأمين ميکند و از همين جهت، موردتوجه و بلکه طمع تمام قدرتهاي دنياست. عوامل مهم ديگر، همچون اهميت ژئوپليتيکي و وجود زمينههاي اسلامي و ضد استکباري که در برخي کشورها ازجمله ايران، پس از انقلاب اسلامي به ادبيات حاکم تبديلشده، باعث شده شبکه صهيونيسم بينالملل در پي آن باشد که حکومتها در اين منطقه، ضعيف و بيثبات باشند و همواره، اختلافات ميان کشورهاي همجوار و اقوام و مذاهب مختلف، پررنگ باشد.
روشن است که عمر حکومتهاي مستبد و غير مردمسالار به سر آمده و دير يا زود، حکومتهاي مرتجع منطقه همچون عربستان سعودي، اردن و بحرين دستخوش تغييرات جدي خواهند شد. عمق تحقير ملت و نارضايتي عمومي در برخي از اين کشورها به حدي است که کافي است همچون تونس، جرقه کوچکي مثل خودسوزي يک جوان ناراضي، سبب ريزش دومينو وار پايههاي حکومتها شود. برخي از حوادث منطقه، بهگونهاي است که به نظر ميرسد، طراحان انديشکده هاي آمريکايي در حال طراحي براي نظامهاي جايگزين احتمالي در کشورهاي خودکامه امروزند. اما چرا و چگونه؟
کشورهاي مردمسالار منطقه که انتخاب مسئولان ارشد و نوع حکومتشان بر اساس آراي عمومي بوده و از استعمار خارجي يا حکومتهاي دستنشانده رهايي يافتهاند سه دستهاند، يا مانند ايران اسلامي هستند که از همان ابتدا با سرعت، شيشه تمام مظاهر و مصاديق وابستگي را شکست، وابستگان حکومت سابق و قدرتهاي بيگانه را تا حد امکان تسويه کرد، پنجه در پنجه زورگويان انداخت و در برابر دخالت آنها ايستاد . حتي از همان روزهاي اول، نام لانه جاسوسي بر سفارت آمريکا نهاد و آن را تعطيل کرد، دسته دوم کشورهايي هستند که باوجود اجراي مردمسالاري و پايان يافتن عصر ديکتاتورها، در تلاش براي تعامل و بلکه نزديکي راهبردي با آمريکا بودند، با اين استدلال که با درگير شدن با آمريکا، براي کشور و ملتشان هزينه اضافه نتراشند، غافل از آنکه مسبب و حامي اصلي ديکتاتوري پيشين کشورشان همان دولت آمريکا بوده است. روشنترين نمونه اين کشورها مصر است که يک مسلمان اخواني بارأي مردم به منصب رياست جمهوري رسيد، اما در هنگامه بحران، ارتش کودتا کرد و در سناريويي آمريکايي، فرمانده کودتا کننده پس از يک سال حکومت موقت، با انتخاباتي نمايشي رئيسجمهور شد و عملاً مصر، به دوران نامبارک پيشين بازگشت. حکومتهايي مانند مصر، پس از به زير کشيدن ديکتاتورهاي سابقشان، همواره در گذار ميان دموکراسي و ديکتاتوري بودهاند، بارأي مردم رئيس دولت انتخاب کردهاند، اما ارتش کودتا کرده و سپس بارأي مردم، فرد ديگري به قدرت رسيده است.
اما مسئله اصلي، نوع سوم حکومتهاي مردمسالار در منطقه غرب آسياست که عراق و لبنان هم در همين دسته قرار ميگيرند. اين دولتها، در برخي ملاحظات و امور، مردمي و حتي خلاف خواسته قدرتهاي مستکبر عمل کردهاند، اما در برخي حوزهها هم نزديک به مواضع آمريکا و انگليس و فرانسه موضع گرفته و عمل کردهاند. درواقع، تکليف اين کشورها، با مسئلهاي به نام آمريکا حلنشده، نه مانند حکومتهاي دسته اول در برابر مداخلات غرب ايستادهاند و نه مانند دسته دوم، کاملا در دامان غرب افتادهاند. در کشورهايي مانند عراق و لبنان، گاهي دست آمريکا از برخي امور تجاري و سياسي قطع ميشود و گاهي، با دولت آمريکا تفاهمنامه امنيتي امضا ميشود.
گاهي اگر بيمار، بهموقع دارو مصرف نکند، بدن براي مقابله با ميکروبهاي مهاجم، تب ميکند تا بتواند در برابر بيماري مقاومت کند. اگر عراق، از روز اول، تکليفش را با آمريکا و متحدانش يکسره و مشخص کرده بود، امروز چنين دچار ناآرامي نميشد. اگرچه اين ناآراميها تلخ است، اما واکنش طبيعي جامعه عراق به يک تأخير تاريخي است. سياسيون، احزاب، گروههاي مرجع و نخبگان عراق و لبنان، همه در اين سهلانگاري تاريخي مقصرند. ناآراميهاي اخير عراق و لبنان، فرصتي تاريخي براي جبران قصور و بلکه تقصير گذشته است. بايد در برابر عوامل خارجي و گروههاي همسو با آنها بهشدت ايستاد. هر گروهي، اعم از شيعه و سني و مسيحي، اگر در جهت تضعيف امنيت ملي کشورهاي منطقه گام برميدارد، مسلما خائن است و بايد در برابر مردم و آينده کشورش پاسخگو باشد. امروز، بهترين فرصت براي پاکسازي ارتش، مجموعههاي حاکميتي و احزاب سياسي عراق و لبنان، به دست مردم اين کشورهاست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
شاعر گمانههای خوب
-
خودکشی سیاسی حریری با هفت تیر سعودی
-
آیا کلینتون دوباره میآید؟
-
حسن عباسی آزاد شد
-
خودروی بی بدیل!
-
اولویت اصلی علاج ناامنی است
-
بارور سازی ابرها، بر سر دوراهی
-
ماده 37 و آييننامه دير هنگام اجرايی آن
-
تفهیم مفاهیم جدید در دیپلماسی خارجی!
-
کدام انسان عاقلی به دنبال جنگ است؟
-
تب همیشه بد نیست