
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 22
خواندن شعر جدایی ارس حماقت است
گروه سیاسی
یعقوب رضازاده، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به اظهارات ضدایرانی اردوغان در باکو و شعرخوانی جداییطلبانه او در مورد رودخانه ارس به «رسالت» میگوید: اینگونه اظهارات توسط اردوغان سابقهدار است. او در مسائل سوریه نیز دخالت کرده بود و اکنون هم تصور میکند اگر در مورد مرزهای ما نیز اظهارنظر یا دخالتی داشته باشد، نظرش مورد قبول واقع و نفوذش افزایش مییابد، اما باید بداند که این طور نیست و ما در مورد مرزهایمان با کسی صحبت نداریم.
وی افزود: مبدأ رودخانه ارس در کشور ترکیه است و در ادامه به مرزهای خداآفرین، کلیدر و جلفا در کشور جمهوری آذربایجان و بخشی هم به ارمنستان میرسد. بنابراین ما بیشترین مرز مشترک در رودخانه ارس را با آذربایجان و ارمنستان داریم. بنابراین بهتر است هیچکس در مورد مرزهای آبی مشترک خود کمتر یا بیشتر صحبت نکند.
رضازاده تشریح کرد: ما پروتکل رودخانههای مرزی را داریم و تمام کشورها موظف هستند به آن احترام بگذارند. بنابراین اظهارات اردوغان به نوعی خارج از حوزه خودش بوده است و همینطور که رئیس دستگاه دیپلماسی پاسخ لازم را به اردوغان داد، موضع مجلس و کمیسیون امنیت ملی نیز مطابق با وزیر امور خارجه است.
او ادامه داد: اردوغان به دلیل حفظ منافع خودش در مورد این موارد صحبت میکند و به نوعی زبان مشترکی که بین آنها و آذربایجان است، نیز مزید بر علت است. او میخواهد با این حرفها نفوذ خود را در مناطق قفقاز و روسیه و منافع مشترک با جمهوری آذربایجان افزایش دهد. این زیادهخواهی است و هر کشور و هر رئیسجمهوری هم که به دنبال زیادهخواهی باشد با شکست روبهرو میشود. در نتیجه بهترین سیاست کشورها و دولتها حفظ منافع و مصالح مردم و کشور خودش است.این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ضمن اشاره به شعرخوانی اردوغان در مورد جدایی ارس نیز اشاره و تأکید کرد: اگر به مرزهای ما با ترکیه نگاه کنید، مرزهای ما با ترکیه از منطقه سه جانبه دالامپرداغ در منطقه آذربایجان غربی آغاز میشود و ما حدود ۴۷۸ کیلومتر مرز مشترک با ترکیه داریم. این مرزها تا میله سه جانبه گنگشلاق که در مرز ماکوست ادامه دارد و از آن به بعد ربطی به ترکیه ندارد و اینکه شعر جدایی ارس را میخواند، حماقت است.او خاطرنشان کرد: شعر جدایی ارس یک قصه است و این قصه هم حقیقت نیست. مرز ما با ترکیه نیز در میله سهجانبه گنگشلاق تمام میشود و اردوغان هیچ ادعایی در این مناطق ندارد. در نتیجه این مرزها بینالمللی است و هیچ گونه تغییری در آن ایجاد نشده است. مرز ما بعد از منطقه گنگشلاق، رودخانه ارس به پلدشت و جلفا و سپس مناطق خداآفرین و کلیدر حرکت میکند و بعد هم به منطقه پارس آباد
و درنهایت در مناطق آستارا با ترکیه تمام میشود و وارد مرزهای کشورهای مشترک در دریاچه خزر می شویم.
رضازاده اضافه کرد: اردوغان نه در تاریخ، نه در افسانه و نه در حقیقت هیچ تعلقاتی به رودخانه ارس ندارد. ترکیه تنها در مبدأ رودخانه ارس با ما حدود يك یا ۲ کیلومتر مرز مشترک دارد و در مقابل ما بیش از ۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک در طول دریاچه خزر و رودخانه ارس باآ ذربایجان غربی داریم نه با ترکیه.عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در انتها یادآورشد: راه اتصال تمام کشورهای خاور دور از جمله پاکستان و چین به ترکیه مرز بازرگان ماست و این مرز ،راه ورود تمام صنعت، تکنولوژی و علم و تجارت به ترکیه است و اگر اردوغان زیادهگویی کند جمهوری اسلامی این راه را میبندد و نفس ترکیه میگیرد. این کشور هیچ منبعی از خود ندارد ترکیه حتی گازش را از ما تأمین میکند و تنها منبع درآمد آنها ورود توریسم و گردشگری است که اکنون به دلیل شیوع کرونا به صفر رسیده است. بنابراین بهتر است حواسشان به مصالح و منافع خودشان باشد.
یعقوب رضازاده، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به اظهارات ضدایرانی اردوغان در باکو و شعرخوانی جداییطلبانه او در مورد رودخانه ارس به «رسالت» میگوید: اینگونه اظهارات توسط اردوغان سابقهدار است. او در مسائل سوریه نیز دخالت کرده بود و اکنون هم تصور میکند اگر در مورد مرزهای ما نیز اظهارنظر یا دخالتی داشته باشد، نظرش مورد قبول واقع و نفوذش افزایش مییابد، اما باید بداند که این طور نیست و ما در مورد مرزهایمان با کسی صحبت نداریم.
وی افزود: مبدأ رودخانه ارس در کشور ترکیه است و در ادامه به مرزهای خداآفرین، کلیدر و جلفا در کشور جمهوری آذربایجان و بخشی هم به ارمنستان میرسد. بنابراین ما بیشترین مرز مشترک در رودخانه ارس را با آذربایجان و ارمنستان داریم. بنابراین بهتر است هیچکس در مورد مرزهای آبی مشترک خود کمتر یا بیشتر صحبت نکند.
رضازاده تشریح کرد: ما پروتکل رودخانههای مرزی را داریم و تمام کشورها موظف هستند به آن احترام بگذارند. بنابراین اظهارات اردوغان به نوعی خارج از حوزه خودش بوده است و همینطور که رئیس دستگاه دیپلماسی پاسخ لازم را به اردوغان داد، موضع مجلس و کمیسیون امنیت ملی نیز مطابق با وزیر امور خارجه است.
او ادامه داد: اردوغان به دلیل حفظ منافع خودش در مورد این موارد صحبت میکند و به نوعی زبان مشترکی که بین آنها و آذربایجان است، نیز مزید بر علت است. او میخواهد با این حرفها نفوذ خود را در مناطق قفقاز و روسیه و منافع مشترک با جمهوری آذربایجان افزایش دهد. این زیادهخواهی است و هر کشور و هر رئیسجمهوری هم که به دنبال زیادهخواهی باشد با شکست روبهرو میشود. در نتیجه بهترین سیاست کشورها و دولتها حفظ منافع و مصالح مردم و کشور خودش است.این عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس ضمن اشاره به شعرخوانی اردوغان در مورد جدایی ارس نیز اشاره و تأکید کرد: اگر به مرزهای ما با ترکیه نگاه کنید، مرزهای ما با ترکیه از منطقه سه جانبه دالامپرداغ در منطقه آذربایجان غربی آغاز میشود و ما حدود ۴۷۸ کیلومتر مرز مشترک با ترکیه داریم. این مرزها تا میله سه جانبه گنگشلاق که در مرز ماکوست ادامه دارد و از آن به بعد ربطی به ترکیه ندارد و اینکه شعر جدایی ارس را میخواند، حماقت است.او خاطرنشان کرد: شعر جدایی ارس یک قصه است و این قصه هم حقیقت نیست. مرز ما با ترکیه نیز در میله سهجانبه گنگشلاق تمام میشود و اردوغان هیچ ادعایی در این مناطق ندارد. در نتیجه این مرزها بینالمللی است و هیچ گونه تغییری در آن ایجاد نشده است. مرز ما بعد از منطقه گنگشلاق، رودخانه ارس به پلدشت و جلفا و سپس مناطق خداآفرین و کلیدر حرکت میکند و بعد هم به منطقه پارس آباد
و درنهایت در مناطق آستارا با ترکیه تمام میشود و وارد مرزهای کشورهای مشترک در دریاچه خزر می شویم.
رضازاده اضافه کرد: اردوغان نه در تاریخ، نه در افسانه و نه در حقیقت هیچ تعلقاتی به رودخانه ارس ندارد. ترکیه تنها در مبدأ رودخانه ارس با ما حدود يك یا ۲ کیلومتر مرز مشترک دارد و در مقابل ما بیش از ۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک در طول دریاچه خزر و رودخانه ارس باآ ذربایجان غربی داریم نه با ترکیه.عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس در انتها یادآورشد: راه اتصال تمام کشورهای خاور دور از جمله پاکستان و چین به ترکیه مرز بازرگان ماست و این مرز ،راه ورود تمام صنعت، تکنولوژی و علم و تجارت به ترکیه است و اگر اردوغان زیادهگویی کند جمهوری اسلامی این راه را میبندد و نفس ترکیه میگیرد. این کشور هیچ منبعی از خود ندارد ترکیه حتی گازش را از ما تأمین میکند و تنها منبع درآمد آنها ورود توریسم و گردشگری است که اکنون به دلیل شیوع کرونا به صفر رسیده است. بنابراین بهتر است حواسشان به مصالح و منافع خودشان باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 61
به یاد آر
معصومه پورصادقی- دبیر گروه سیاسی
حدود 5 سال پیش (25 تیر 1395) در یکی از شبهای تابستان خبری، سراسر جهان را در بهت و وحشت فرو برد. تصویری از رئیسجمهور ترکیه بر روی صفحه موبایل خبرنگار روزنامه حریت که در حال پخش مصاحبه با رجب طیب اردوغان از محلی نامعلوم و با نرمافزار «فیس تایم» بود، درصدر اخبار جهان قرار گرفت.
ترکیه دستخوش تلاطم سیاسی شده بود و اردوغان که در هتلی در مارماریس به ظاهر شب آرامی را میگذراند، به ناگهان به خواست محافظانش با سه هواپیما محل هتل را ترک کرد تا به دست کماندوهای ارتش این کشور که به هتل حمله کرده بودند، نیفتد.
اردوغان بعد از فرار از مارماریس، از محلی ناشناس هوادارانش را به خیابان فرا خواند و به این صورت توانست از کودتا جان سالم در برده و حتی از مرگ و پایان امپراطوری مغرورانهاش فرار کند.
این کودتا و نحوه نجات اردوغان از مخمصه که بعدها حتی در مورد آن شک و تردیدهای زیادی هم مطرح شد و در اوج بحرانهای خاورمیانه و جنگ در کشورهای عراق و سوریه و بین گروههای تروریستی مورد حمایت آنکارا با دولتهای مرکزی سوریه و عراق اتفاق افتاد، اردوغان واقعی را به جهان نشان داد.
اردوغانی که پنجشنبه 20 آذر در قرهباغ شعر «ارس ارس» خواند، همانی است که آن شب از طریق یک نرم افزار و با گوشی شخصیاش با سی ان ان ترک مصاحبه و مردم ترکیه را به خیابانها فراخواند تا بتواند به پشتوانه آنها از کودتا و مرگ نجات پیدا کند؛ او حالا و 5 سال بعد از آن شبها و در رژه مشترک نظامیان جمهوری آذربایجان و ترکیه در منطقه قرهباغ، نشان داد نه تنها شب بیداریهای مقامات ایران را فراموش کرده است و حوادث آن شب کودتا و شکستهایی که در سوریه و عراق در حمایت از گروههای تروریستی خورده است و فرو پاشیدن کاخ آرزوها و آمالش برای سلطه بر منطقه، نه تنها درس عبرتی برایش نشده، بلکه او را در باد توهمات بیهودهای انداخته است که شاید بتواند آن حقارت شب کودتا را و آن شکستهای منطقهای را در جایی دیگر جبران کند، توهم بیمارگونهای كه اگر به خود نیاید، دیر یا زود، سرنوشت شاید برایش چیزی بدتر از کودتا رقم بزند.
اردوغان در رژه مشترک با نیروهای جمهوری آذربایجان شعری را به زبان آورد که موجی از اعتراضات ملی را در ایران برانگیخته است.
رئیسجمهور ترکیه پا را از گلیم پهن کردهاش در منطقه فراتر نهاد و کوشید با قطعه شعری که در سالهای اخیر ورد زبان برخی «پان ترکیستها» بوده است، تعرضی نابخشودنی به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران بکند.
در همین راستا، محمدجواد ظریف در تويیتی که نشانههای قابل توجه و جالبی در آن نهفته بود، به این یاوهگویی پاسخ داد.
ظریف بدون به کارگیری عبارات دیپلماتیک و مرسوم برای مقامات عالیرتبه دیگر کشورها، او را غیرمستقیم و با عنوان «اردوغان» خطاب کرد و نکتهای حاوی یک واقعیت تاریخی را به او گوشزد کرد که شعری که خوانده است جدا افتادن طفلی از مادر را فریاد میزند، این مادر، همان سرزمین ایران است که طفلش از او جدا شده است.
اما تويیت ظریف نکته دیگری هم داشت. او اردوغان را مستقیم مورد خطاب قرار نداده است و در عین حال به او گوشزد کرده است که جدا شدن آذربایجان از ایران را به ایرانیان یادآوری کردهای و آنچه گفتهای نه تنها چیزی از این سرزمین کم نمیکند که در واقع حاکمیت و استقلال جمهوری آذربایجان را مورد شک و تردید قرار داده است. این تويیت را میتوان خلاصهای از تاریخ تحولات 200 ساله ایران دانست که بر اساس عهدنامه گلستان بخشهایی از شمال غرب ایران از خاک اصلی خود جدا شد.ایران امروز شاید با مشکلات و سختیهای خواسته و ناخواسته بسیاری روبهرو باشد، شاید با نامرادیها و نامهربانیهای زیادی از دوست و دشمن خود روبهرو باشد و شاید اما آنچه که باید باشد و میتواند باشد، هنوز نباشد و به قول معروف باید هنوز راه نیمه رفته را با درایت و عقلانیت ادامه دهد تا به مقصود خود نزدیک و نزدیکتر شود، اما، همین سختیها و عبور از طوفانهای سیاسی کوچک و بزرگ منطقهای، جهانی و تحولاتی که هر کدام میتوانست کشوری به جایگاه منطقه ایران را به شکلی دیگر درآورد که با برخیها اینگونه کرد، همان که با شوروی شد، همان که با یوگسلاوی و ... شد، اما این شدائد و کینهها و توطئه ها، ایران امروز را «جان سخت»تر از هر زمان دیگری کرده است و هر خیال خامی را، در هر سری که باشد، به سنگ استواری خواهد زد که نام آن سنگ، چیزی نیست جز ملت ایران، چیزی نیست جز باور و ایمان و اعتقادات ملتی چند هزار ساله که ستونهای اعتقادی خود را بر مبنای دین و ملیت آنچنان مستحکم کرده است که به همگان ثابت کند کدام باد است که بخواهد این بید استوار از آسیای مرکزی و قفقاز تا کرانههای خلیجفارس و دریای عمان را به لرزه بیاورد.
آنانی که خیالهای خامی علیه ایران بر سر دارند، قطعا این خیالهای خام خود را به زندگی بدون بازگشت خواهند بود. اما با وجود همه اینها نمیتوان منکر واقعیتهای عینی هم شد. ایران و ترکیه همسایگان ناگزیر یکدیگر هستند و بسیار اشتراکات فرهنگی و تاریخی دارند و تنها همسایگاناند که برای هم میمانند.
دو کشور در روزهای سخت در کنار یکدیگر بودهاند و باید از این پس هم همین رویکرد را داشته باشند که غیر از این، نه ایران و نه ترکیه، هیچکدام، نمیتوانند در منطقهای با این همه تلاطم و بحران و پویاییهای سیاسی، آنگونه که باید و شاید از ظرفیتها و فرصتها استفاده کنند.
مقامات جمهوری آذربایجان و ترکیه باید به نیکی دریافته باشند که اگر پای تمامیت ارضی و خاک ایران در میان باشد، 40 سال که سهل است، ایرانیها مادام العمر آمادهاند برایش جان بدهند.
حدود 5 سال پیش (25 تیر 1395) در یکی از شبهای تابستان خبری، سراسر جهان را در بهت و وحشت فرو برد. تصویری از رئیسجمهور ترکیه بر روی صفحه موبایل خبرنگار روزنامه حریت که در حال پخش مصاحبه با رجب طیب اردوغان از محلی نامعلوم و با نرمافزار «فیس تایم» بود، درصدر اخبار جهان قرار گرفت.
ترکیه دستخوش تلاطم سیاسی شده بود و اردوغان که در هتلی در مارماریس به ظاهر شب آرامی را میگذراند، به ناگهان به خواست محافظانش با سه هواپیما محل هتل را ترک کرد تا به دست کماندوهای ارتش این کشور که به هتل حمله کرده بودند، نیفتد.
اردوغان بعد از فرار از مارماریس، از محلی ناشناس هوادارانش را به خیابان فرا خواند و به این صورت توانست از کودتا جان سالم در برده و حتی از مرگ و پایان امپراطوری مغرورانهاش فرار کند.
این کودتا و نحوه نجات اردوغان از مخمصه که بعدها حتی در مورد آن شک و تردیدهای زیادی هم مطرح شد و در اوج بحرانهای خاورمیانه و جنگ در کشورهای عراق و سوریه و بین گروههای تروریستی مورد حمایت آنکارا با دولتهای مرکزی سوریه و عراق اتفاق افتاد، اردوغان واقعی را به جهان نشان داد.
اردوغانی که پنجشنبه 20 آذر در قرهباغ شعر «ارس ارس» خواند، همانی است که آن شب از طریق یک نرم افزار و با گوشی شخصیاش با سی ان ان ترک مصاحبه و مردم ترکیه را به خیابانها فراخواند تا بتواند به پشتوانه آنها از کودتا و مرگ نجات پیدا کند؛ او حالا و 5 سال بعد از آن شبها و در رژه مشترک نظامیان جمهوری آذربایجان و ترکیه در منطقه قرهباغ، نشان داد نه تنها شب بیداریهای مقامات ایران را فراموش کرده است و حوادث آن شب کودتا و شکستهایی که در سوریه و عراق در حمایت از گروههای تروریستی خورده است و فرو پاشیدن کاخ آرزوها و آمالش برای سلطه بر منطقه، نه تنها درس عبرتی برایش نشده، بلکه او را در باد توهمات بیهودهای انداخته است که شاید بتواند آن حقارت شب کودتا را و آن شکستهای منطقهای را در جایی دیگر جبران کند، توهم بیمارگونهای كه اگر به خود نیاید، دیر یا زود، سرنوشت شاید برایش چیزی بدتر از کودتا رقم بزند.
اردوغان در رژه مشترک با نیروهای جمهوری آذربایجان شعری را به زبان آورد که موجی از اعتراضات ملی را در ایران برانگیخته است.
رئیسجمهور ترکیه پا را از گلیم پهن کردهاش در منطقه فراتر نهاد و کوشید با قطعه شعری که در سالهای اخیر ورد زبان برخی «پان ترکیستها» بوده است، تعرضی نابخشودنی به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران بکند.
در همین راستا، محمدجواد ظریف در تويیتی که نشانههای قابل توجه و جالبی در آن نهفته بود، به این یاوهگویی پاسخ داد.
ظریف بدون به کارگیری عبارات دیپلماتیک و مرسوم برای مقامات عالیرتبه دیگر کشورها، او را غیرمستقیم و با عنوان «اردوغان» خطاب کرد و نکتهای حاوی یک واقعیت تاریخی را به او گوشزد کرد که شعری که خوانده است جدا افتادن طفلی از مادر را فریاد میزند، این مادر، همان سرزمین ایران است که طفلش از او جدا شده است.
اما تويیت ظریف نکته دیگری هم داشت. او اردوغان را مستقیم مورد خطاب قرار نداده است و در عین حال به او گوشزد کرده است که جدا شدن آذربایجان از ایران را به ایرانیان یادآوری کردهای و آنچه گفتهای نه تنها چیزی از این سرزمین کم نمیکند که در واقع حاکمیت و استقلال جمهوری آذربایجان را مورد شک و تردید قرار داده است. این تويیت را میتوان خلاصهای از تاریخ تحولات 200 ساله ایران دانست که بر اساس عهدنامه گلستان بخشهایی از شمال غرب ایران از خاک اصلی خود جدا شد.ایران امروز شاید با مشکلات و سختیهای خواسته و ناخواسته بسیاری روبهرو باشد، شاید با نامرادیها و نامهربانیهای زیادی از دوست و دشمن خود روبهرو باشد و شاید اما آنچه که باید باشد و میتواند باشد، هنوز نباشد و به قول معروف باید هنوز راه نیمه رفته را با درایت و عقلانیت ادامه دهد تا به مقصود خود نزدیک و نزدیکتر شود، اما، همین سختیها و عبور از طوفانهای سیاسی کوچک و بزرگ منطقهای، جهانی و تحولاتی که هر کدام میتوانست کشوری به جایگاه منطقه ایران را به شکلی دیگر درآورد که با برخیها اینگونه کرد، همان که با شوروی شد، همان که با یوگسلاوی و ... شد، اما این شدائد و کینهها و توطئه ها، ایران امروز را «جان سخت»تر از هر زمان دیگری کرده است و هر خیال خامی را، در هر سری که باشد، به سنگ استواری خواهد زد که نام آن سنگ، چیزی نیست جز ملت ایران، چیزی نیست جز باور و ایمان و اعتقادات ملتی چند هزار ساله که ستونهای اعتقادی خود را بر مبنای دین و ملیت آنچنان مستحکم کرده است که به همگان ثابت کند کدام باد است که بخواهد این بید استوار از آسیای مرکزی و قفقاز تا کرانههای خلیجفارس و دریای عمان را به لرزه بیاورد.
آنانی که خیالهای خامی علیه ایران بر سر دارند، قطعا این خیالهای خام خود را به زندگی بدون بازگشت خواهند بود. اما با وجود همه اینها نمیتوان منکر واقعیتهای عینی هم شد. ایران و ترکیه همسایگان ناگزیر یکدیگر هستند و بسیار اشتراکات فرهنگی و تاریخی دارند و تنها همسایگاناند که برای هم میمانند.
دو کشور در روزهای سخت در کنار یکدیگر بودهاند و باید از این پس هم همین رویکرد را داشته باشند که غیر از این، نه ایران و نه ترکیه، هیچکدام، نمیتوانند در منطقهای با این همه تلاطم و بحران و پویاییهای سیاسی، آنگونه که باید و شاید از ظرفیتها و فرصتها استفاده کنند.
مقامات جمهوری آذربایجان و ترکیه باید به نیکی دریافته باشند که اگر پای تمامیت ارضی و خاک ایران در میان باشد، 40 سال که سهل است، ایرانیها مادام العمر آمادهاند برایش جان بدهند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 47
بازی باخت- باخت
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
«احمد» اینکاره است، از آن قماربازهای حرفهای که موهای سرش را در این راه سفید کرده، کلی سماجت به خرج میدهیم و پاپی میشویم، اینوآن را واسطه میکنیم تا چند کلامی با صدای خفهای که از ته حلقش درمیآید، به ما که خودمان را عشق قمار جا زدهایم، راه و چاه نشان بدهد.
آنقدر تیز است و زبل که لام تا کام حرفی نمیزند و شگردها و شیوههایش را لو نمیدهد، میگوید، «برایش حکم خط قرمز را دارد.»هرچند تا حدودی با این شگردها غریبه نیستیم اما هر بار که فکر میکنیم دست سایتهای قمار و گردانندگانش را خواندهایم، آنان برگ «آس» دیگری رو میکنند؛ تازهترینش همین همراه کردن چهرههای شاخصِ مشهور و جذب آنها به سایتهای شرطبندی است.
چهرههایی که بهظاهر موجهاند و شاید هم بسیار محبوب. پیشتر، این ستارههای پوشالی بودند که در باغ سبز نشان میدادند، هنوز هم نمونهای جعلی از زندگی مطلوب را در نظر مخاطبان خویش مجسم میکنند و گاه با ترور شخصیت و نفی منش انسانی، هرچه تابو و هنجار است را یکجا زیر پا میگذارند.
اصولا همه ما میدانیم که وقتی پای پول در میان باشد، شاخهای مجازی سر از پا نمیشناسند و آنقدر حقه و شگرد در آستیندارند که ما از آن غافلیم و با هزارها و حتی میلیونها فالوور، دستبهکارهای عجیبوغریب میزنند، مثلا دروغکی خود را با تکه پارچهای خفه میکنند و عکسهای ناجور میگذارند و یا گوجه و هشتپا، دوغ و تخممرغ و مارمولک دریایی و یک نخ سیگار را در مخلوطکن میریزند و سر میکشند.
در لایوهای اینستاگرامی هر ناسزایی را به یکدیگر نسبت میدهند و هر فحشی را به جان میخرند تا بیشتر دیده شوند، این دیده شدن برای آنان، نانوآب میشود، به این صورت که بعد از کلی لایک و جمعکردن فالوور، سایت شرطبندی را زیر پستشان تگ میکنند و حتی به عشقهای اجارهای تن میدهند و مثلا با جنجالهای اینستاگرامی، قید یکدیگر را میزنند و راهشان از هم جدا میشود و یا افشاگریهای سریالی را علیه یکدیگر به راه میاندازند و به حاشیهها پروبال میدهند، اما این مأموریتی از پیش تعیینشده است، «احمد» همان قمارباز حرفهای که اول صحبتمان از او نام بردیم، مشابه همین گفتارها را تکرار میکند اما به شکلی دیگر.
ما از گفتههای او دستگیرمان میشود که صفحات مجازی شاخهای اینستاگرامی، «قمارخانه» است. جايی كه پول حرف اول را میزند و خیلیها در این صفحات چرخی میزنند تا به نان و نوایی برسند.
داروندارت را میبازی، تا ریال آخر
«او» با همه کارکشتگی، زنگ خطر را برای ما به صدا درمیآورد: «قمار بیرحم است. فقط همان چند بار اول، برای آلوده کردن و کشاندنت به این وادی، احتمال برد با رقمهای بسیار ناچیز است، بعدازآن حتی اگر ببری هم، پولوپلهای در کار نیست، به باختن هم که بیفتی، از یکدندگی، از برآشفتگی، دست از قمار برنمیداری اما بازهم بخت یارت نخواهد بود و آنوقت است که داروندارت را میبازی، تا ریال آخر..... ماهیت سایتهای شرطبندی، سیستمهای رباتیک است و خیلیها بهسادگی آب خوردن درگیر این سیستم خواهند شد و تصور میکنند اگر بهصورت رندم، چندین بار پول اندکی کسب کنند، میتوانند ثروتی نجومی به دست بیاورند اما بهیکباره درگیر ربات میشوند و کل سرمایه و هست و نیستشان را به باد میدهند.»
«حسام» مثل «احمد» پیر این کار است اما پایش را از معرکه پس کشیده، چون تمامی سرورها و حتی خود مدیران سایت در خارج از کشورند و در این ارتباطات مجازی، اصل پول و مبلغی که کاربران برندهشدهاند، پرداخت نمیشود و آنها قادر نیستند بهجایی شکایت ببرند.اصل ورودشان به این سایتها غیرقانونی بوده و اگر ببازند، برای جبران مافات بازهم در این بازی میمانند و بیشتر در منجلاب فرو میروند. «حسام» به برنامهنویسی تسلط دارد و خیلی زود فهمیده، الگوریتم سایتهای قمار بهگونهای طراحیشدهاند که احتمال برنده بودن، نزدیک به صفر و بازنده بودن، حتمی است.
سایتهای شرطبندی، شاهد مثالهای فراوانی میگذارند
«شایان عرفانیان»، مدرس دانشگاه و کارشناس دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا در گفتوگو با «ما» به این الگوریتمها بدبین است و به اصلی در مارکتینگ به نام «شاهد مثال» اشاره دارد. به این معنا که «سایتهای شرطبندی، شاهد مثالهای فراوانی میگذارند، مثلا در صفحههای اصلی آنها، فردی شرکت میکند و هیچ سودی نمیبرد و درصد برنده شدنش صفر است اما نفر دیگری را معرفی کرده و بهگونهای او را ارزشگذاری میکنند که بازهم طرف مقابل فکر میکند، شاید شانس دیگری داشته باشد و بارها این اتفاق میافتد. در سیستمهای الگوریتم معمولا پلهای عمل میشود و شاید در
سه، چهار بار اول برنده از بازی بیرون بیایند و برای بار پنجم هم یک شانس کوچک را امتحان کنند و این برد مختصر، انگیزه ای باشد برای آنکه بارها شرکت کنند.»
پرس و جوهای ما حکایتگر آن است که تمام این سایتها قوانینشان را طوری تدوین کردهاند تا درهرحال فرد متضرر شده و به سود نرسد. به این ترتیب، یا کارتهای بانکی آنان هک خواهد شد و یا شارژ اولیه از بین میرود و مسائل دیگری رخ میدهد که از حوصله این بحث خارج است. سود اصلی سایتهای شرطبندی در دریافت وجه نیست بلکه در سود ناشی از رسوب است. حتی اگر این سایتها بخواهند بهصورت حقیقی، سود پرداخت کرده و بدون استفاده از ربات، صادقانه کار کنند، بازهم منفعت ناشی از رسوب، به آنها صرفه بسیاری میرساند، چون حجم پولی را که انباشت میکنند و نفعی که از این طریق کسب میکنند، شاید از کمیسیونهای آن وجوه بیشتر باشد اما غالبا سایتهای شرطبندی وجه اولیه را دریافت کرده و این وجوه میتواند یکی از اصلیترین حاشیه سودها باشد.
آمارها به کارشناسان دیجیتال مارکتینگ نشان داده، کسانی که در سیستمهای شرطبندی شرکت میکنند، بیش از 63 درصد دورقمی ثبت داشتهاند، یعنی بیش از 10 تا 20 بار در مسابقات شرکت کردهاند و این آمار بسیار بالاست. بنابراین به نظر میرسد آن ارزشگذاری اولیه که اینفلوئنسرها روی سایتهای شرطبندی انجام میدهند، آنقدر دندانگیر است که افراد اگر 5 تا 10 بار هم برنده نشوند، بازهم امیدوارند که شاید دفعه دهم یا بیستم، پیروز مسابقه باشند و رونق سایتهای شرطبندی بر همین موضوع دلالت دارد.
رفتار سلبریتیها و آنچه مبلغ آنند، از دیگر مواردی است که به رونق این سایتها منجر شده و « شایان عرفانیان» بر آن تأکید دارد. «او» میگوید: «کوچ برخی خوانندگان تازهکار به ترکیه و حواشی برای جذب فالوور، بهیکباره پای مخاطبان بسیاری را به صفحات شخصی آنها باز میکند و آنجاست که عضویت در سایتهای شرطبندی را اشاعه میدهند و در چهاردیواری ولنگاری، برای معتبرترین کازینوی آنلاین، تبلیغ می کنند و طعمه های آنان نیز در قبال دریافت پول، به تبلیغ فلان بازی در اینستاگرام روی می آورند.»
«حسام» هم تازهترین دوزوکلک سایتهای قمار آنلاین، برای تور کردن مشتریهای بیشتر را دست گذاشتن روی چهرههای مورد اقبال مردم عنوان میکند، همانها که مثل مهره شطرنج از سوی گردانندگان اصلی در صفحه بازی حرکت میکنند. البته خیلی از این چهرههای شاخص، خود مدیر سایتهای شرطبندی هستند.
40 درصد سایتهای قمار آنلاین متعلق به شاخهای اینستاگرامی
«شایان عرفانیان»، آماری ارائه میدهد که همین موضوع را تأیید میکند، اینکه 40 درصد سایتهای قمار آنلاین از آنکسانی است که تحت عنوان شاخهای اینستاگرامی و سلبریتی در فضای مجازی فعالیت میکنند، آنها در قامت تبلیغاتچی به این عرصه وارد نشدهاند، چون منافع سایتهای قمار بسیار است و اینفلوئنسری که در صفحه اینستاگرامش تعداد بسیاری طرفدار دارد، هیچگاه برای یک سایت شرطبندی تبلیغی نمیگذارد تا در قبال آن، رقمی ناچیز دریافت کند و در کنارش دردسرهای قانونی فراوانی برای خود بتراشد. این مسئله بسیار رایج است و تمامی اینفلوئنسرها وقتی شمار مخاطبانشان به حد مشخص میرسد، یکی از راههای درآمدزاییشان، راهاندازی سایتهای شرطبندی است و اغلب آنها از ایران مهاجرت میکنند، اما برخی در داخل کشور به همین شیوه کسب درآمد کرده و اصطلاحا زندگی لاکچری دارند.»
اما آنان که فریب شاخهای اینستاگرامی را میخورند، هیچگاه به یک زندگی معمولی هم نزدیک نمیشوند، چه رسد به سبک لاکچری. «حسام» که مالباخته است، میداند، وقتی شرطبندی از مبلغی فراتر برود، برگههایی که به فرد داده یا تاسهایی که برای او ریخته میشود، باهدف شکست او طراحیشدهاند.
از او میپرسم، آیا میان دوستانش کسی را میشناسد که از راه شرطبندی زندگی خوبی به هم زده باشد؟ میگوید، «کسی را ندیدم که از این راه، بخت و اقبالی نصیبش شود، چون هیچوقت قرار نیست، صاحب سایت ضرر کند و او از باخت قماربازها پول درمیآورد. هرکس در این راه قدم گذاشته، روز خوش ندیده، چون مدام میبازد و هی میخواهد باختش را جبران کند اما نمیتواند.» برای «حسام» این باخت گران تمامشده، چون ذهنش را درگیر کرده است و مغلوب شدن روی مخش بوده، اول 500 هزار تومان باخته و کلی اذیت شده و آنقدر بازی کرده تا دوباره آن پول را به چنگ بیاورد و چندین بار 6-5 میلیون تومان باخته است. میگوید، اگر نامزدش نبود در قمارخانهها سرزندگیاش معامله میكرد. «او» به لحاظ درآمدی در سطح پایینی قرار دارد، نهتنها او که خیلی از شیفتگان قمار، ساکن طبقات فرودست جامعهاند.
«شایان عرفانیان» نیز به «ما» این موضوع را بازگو میکند که «در سایتهای شرطبندی اغلب دهکهای پایین جامعه و افراد19 تا 27 ساله حضور دارند، چون تمایل دارند بهیکباره ده پله را باهم طی کرده و به ثروت برسند، این خیال خام در آنان نهادینهشده که میتوانند اقبالشان را در این سایتها بیابند، به همین دلیل برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز، از اینوآن پول قرض میکنند و حتی اشیای ارزشمند و لوازم منزل و فرش زیر پای خود را میفروشند. اما کمتر افراد هوشمند و ثروتمندی را میبینیم که بخواهند حتی برای سرگرمی هم به این سیستمها وارد شوند.»
دستگیری پدرخوانده در دستور کار پلیس فتا
از بد ماجرا، هیچگونه نظارتی بر کارکرد اینگونه سایتها و کاربرانش صورت نمیپذیرد و هم مانند قارچ سمی در حال تکثیرند. به گفته آنان که تمام زاروزندگیشان را در قمار باختهاند، کلونی شاخهای مجازی از حمایت مالی- تبلیغاتی فردی ملقب به «مونتیگو» بهرهمندند. سردار وحید مجید، رئیس پلیس فتای نیروی انتظامی که گفتوگویی با روزنامه جام جم انجام داده، از اقدامات لازم قضائی - پلیسی برای بازگرداندن سرکرده و پدرخوانده سایتهای شرطبندی خبر داده و گفته «در هشتماهه نخست امسال هم ۳۵۰۰ سایت شرطبندی و ۲۸۰اکانت تبلیغ را شناسایی کردیم. باید توجه داشت که اکانتهای تبلیغ سهم بسزایی در وقوع این جرمدارند.»
«جواد جاویدنیا»، معاون سابق پیگیری امور ویژه و فضای مجازی دادگستری استان تهران در گفتوگو با «ما» بر بعد نظارتی تأکید دارد و آن را دشوار توصیف میکند، چون این سایتها بلدند، چگونه مخاطبان را با خود همراه کنند، به این طریق که تا مدتی فرد را برنده و جایزهاش را پرداخت میکنند و حتی جوایزی با مبالغ بالا و وسوسهبرانگیز میپردازند. مثلا بهیکباره 10 میلیون فرد را به
50 میلیون میرسانند تا برای کلاهبرداری دام پهن کنند و اینگونه است که آدمها، فریبخورده و اغوا میشوند. اما پایین آمدن ارزش پول ملی هم سبب شده تا 10 هزار تومان و 200 هزار تومان، پول خرد محسوب شده و فرد برای پیروزی در این قمار، هزینه کند و آنکس که در رفاه است و ثروتمند، ککش نمیگزد اما آنکه در نداری و فلاکت است، تمام زندگیاش را قمار میکند. در این زمینه قرار بود، همان اقدامی انجام شود که در بحث بازاریابی شبکهای مطرح بود، در این بازاریابی به یکسری شبکهها مجوز دادند تا در بستری قانونی و مجاز فعالیت کرده و کسی ضرر و زیانی متحمل نشود، درزمینه شرطبندی هم بنا بود با رعایت موازین شرعی و قانونی، محیطی ایجاد شود که به سرانجام نرسید. ما باید به دنبال راهحلهای ریشهای باشیم تا افراد در مجموعهای شرعی و قانونی فعالیت کنند و شاهد انتقال ارز از کشور نباشیم و این پولهای کثیف زیرساختهای اخلاقی و فرهنگی را ویران نکند.»
نسبتهای بردوباخت تنظیمشده و خوشبینانه 2 تا3 درصد احتمال برد است
حدود 5 سال است این نوع سایتها در کشور ترکیه و ارمنستان با شعارهای پرآبوتاب، افراد را بهسوی شرطبندی هدایت میکنند و گردانندگانش بهجای کلمه قمار، کلیدواژه «پیشبینی» و «جایزه» را به کار میبرند اما این واژگان گول زنندهاند. حداقل برای امثال «مهدیس» که مدتی پشتیبان و امور مالی این سایتها بوده اند، دست گردانندگان قمار آنلاین حسابی رو شده. او به ما میگوید: « بعضیها مبالغی را از10 تا 50 میلیون و حتی بیشتر برنده میشوند اما دیگر نمیتوانند وارد سایت شوند. ثبت شرط و برداشت هم مقدور نیست و به اصل پولشان هم نمی رسند و این مسئله بسیار رخ میدهد. شاید افراد آگاه نباشند که نسبتهای بردوباخت هم تنظیمشده و خوشبینانه 2 تا3 درصد احتمال برد است که آنهم به علت قوانین از پیش تعیینشده سایت و برداشت سلیقهای، پولی نصیب فرد نمیشود و خیلی راحت میگویند فلان بند قانونی را رعایت نکردهای.»
کلاهبرداری سایت های قمار، در همین چند مورد خلاصه نمی شود. مدتی قبل که رمزهای بانکی ثابت بود، مدیران این سایت ها، وجوه را به حساب قربانی واریز می کردند و از این طریق، عملیات جابهجایی و روال پولشویی را پی می گرفتند و قربانی، درگیر دادگاه و پاسگاه میشد اما اکنون به دلیل رمز پویا، این مسیر سخت شده و وقتی شاخهای مجازی به مشکل مالی برمیخورند، لایو میگذارند و مخاطبان را به میز قمار دعوت میکنند. ما شنیده ایم، درآمد سایت های قمار، میلیاردی است و رشوههای مختلفی که به این و آن داده می شود، توان مقابله را از سیستم های قضائی و پلیسی ستانده.
«مهدیس» هم به این رشوه دادن ها اشاره کرده و توضیحات دیگری هم ارائه میدهد که بیشتر مربوط به قمار بر سر انتخابات آمریکا و پیش بینی زمان پایان کرونا و کُندی سیستم فیلترینگ است. از قرار معلوم، سایت های شرط بندی باید طی نیم ساعت فیلتر شوند اما فرآیند فیلترینگ، یک هفته طول می کشد و در این مدت بسیاری فریب خورده و در این سایت ها ثبت نام می کنند و پول های زبان بسته، از دست می رود اما نه فقط از جیب مالباختگان بلکه از چرخه مالی کشور خارج می شود.
«مهدیس» در مورد اقدامات و نحوه فعالیت پشتیبانهای سایت هم نکات تأمل برانگیزی را مطرح می کند، آنها مأموریت دارند: « شماره کارت را در اختیار کسانی قرار دهند که تمایل دارند به این وادی قدم بگذارند و افراد هم مشخصات خود را از ایمیل و شماره همراه وارد کرده و در سایت ثبت میکنند و مبلغی را بهعنوان «شارژ» میپردازند که ناچیز است، معمولا 10 تا 20 هزار تومان. برای پرداخت آن، کاربر باید تمامی اطلاعاتش را از شماره کارت تا رمز دوم و رمز اینترنتی درج کند. کسانی هم که حساب خود را به گردانندگان قمار آنلاین اجاره میدهند، باید با هویت واقعی به سایت وارد شوند. درگاههای بانکی سایتهای شرطبندی یا تقلبی و ساختگیاند و یا اجارهای و به دارندگان حسابها، درصدی ناچیز از تراکنشها را پرداخت میکنند. این حسابها و شماره کارتها هرچند روز یکبار تغییر میکنند تا از سوی پلیس فتا قابل رهگیری نباشد.»
«شایان عرفانیان» هم به این مسئله تصریح دارد، اینکه «گردانندگان سایتها، هویت و حساب بانکی برخی افراد را اجاره میکنند و بهسرعت هم این حسابها را تغییر میدهند اما عددی را برای اجاره کارت معامله نمیکنند، بلکه کارتبانکی را دریافت کرده و درازای فروشی که ایجاد میشود، حق کمیسیون 30 تا 35 درصدی میپردازند اما کسی که کارتش را اجاره میدهد، درنهایت میتواند راهی باشد برای پیدا کردن صاحب سایت، چون هویتی زنجیرهای در پشت پرده سایتهای شرطبندی نهفته است و بهسادگی میتوان این زنجیره را پیدا کرد.»
ارقام گردش مالی سایتهای قمار آنلاین، بهاندازه بودجه یک کشور
درست است که میگویند، درجایی که ثروتی انباشتهشده، یکسری رموز هم نهفته است و به این خاطر، اقدامی از سوی مقامات ذیصلاح صورت نمیپذیرد. اما راهحلهای بسیار سادهای برای مسدودسازی چریکی سیستمهای شرطبندی وجود دارد و این کار چندان پیچیده نیست. «عرفانیان» عنوان میکند، «چنین عملی، مستلزم آن است که در رسانهها بازتاب پیدا کند و تنها در این صورت است که آن برخورد جدی علیه سایتهای قمار آنلاین اتفاق میافتد.» البته بازهم اماواگرهایی در کار است، گرچه مردم تا حدودی آگاهی دارند که چنانچه به این سیستم وارد شوند، پولشان به یغما میرود اما درنهایت اقبال عمومی هم وجود دارد، بهواسطه اینکه اینفلوئنسرها بهراحتی اطلاعرسانی کرده و پولهای هنگفتی هم به جیب میزنند. از طرفی «عرفانیان» تأکید میکند: ما هنوز بهدرستی نمیدانیم در پشت پرده، چه سیاستی پنهان است، چون اینگونه القا میشود که برخورد با این سایتها دشوار است. درحالیکه اگر در یک سایت، کالایی عادی به فروش برسد و تخلفی کوچک اتفاق بیفتد، با تغییر هرروزه درگاه بانک، بازهم قابلردیابی است. اما برخی بهمنظور توجیه این دشواری، ادعا میکنند که گردانندگان این سایتها، هویت و حساب بانکی برخی افراد را اجاره میکنند و بهسرعت شماره کارت جدیدی برای واریز وجوه کاربران جایگزین میکنند تا پلیس فتا نتواند آنها را شناسایی کرده و حسابشان را مسدود کند، اما بازهم بهراحتی قابلردیابی و رصد هستند. تکنولوژیهای سایبری و راههای ردگیری بسیار قوی است و کشور ما در حوزه سایبری قدرتمند بوده و اگر تصمیم و عزم جدیای در کار باشد، شاید ردیابی و برچیدن بساط سایتهای قمار آنلاین، 48 ساعت همزمان نبرد. دریافتکنندگان وجه در ایراناند، نه خارج از کشور و دسترسی به آنها اصلا موضوع مبهمی نیست. بهطورکلی ردپای آنها مشخص بوده و عدم برخورد، غیرقابلتوجیه است.» این اظهارات یک اما بزرگ دارد، بهاینعلت که در تولید ثروت، همیشه قدرتهای پشت پردهای هستند که از آن منفعت میبرند، «عرفانیان» نمیخواهد این مسئله را به سیاست ربط بدهد اما قدرتهای مالی تواناییهای بسیاری دارند و میتوانند مانع مقابله با سایتهای قمار آنلاین شوند و اگر ارقام گردش مالی سایتهای شرطبندی را نگاه کنیم، متعجب خواهیم شد، شاید بهاندازه بودجه یک کشور باشد و این در مخیله ما نمیگنجد. چنین ثروتهای هنگفتی، عملیات مقابله را پیچیده میکند، اما رسانهاین قدرت را دارد که اجتماع را با خود همراه کرده تا موضوع رویارویی و مواجهه با سایتهای شرطبندی مورد مطالبه قرار بگیرد و از گردونه حذف شوند.»
«جواد جاویدنیا» هم به این نقش رسانهای باور دارد. وقتی گروه و کانالی میلیونی تشکیلشده و فعالیتش در حوزه تبلیغ قمار است و در قالب این تبلیغات، زندگی رؤیایی را به تصویر میکشد. متقابلا رسانههای رسمی میتوانند اثرگذار باشند، اما معاون سابق پیگیری امور ویژه و فضای مجازی دادگستری استان تهران اذعان میکند،«هیچگونه اقدامی بهمنظور معرفی پشتصحنههای این سایتها و گروهها انجام نمیشود تا مخاطب بداند آن 5 تا 10 هزارتومانی که بهعنوان شارژ اولیه در سایتهای قماربازی هزینه میکنند، چطور میتواند بازارشان را شکل بدهد.»
روزانه در اینستاگرام 12.5 میلیون محتوای مجرمانه بارگذاری میشود
موضوع دیگر هم آن است که گردانندگان سایتهای قمار، عمدتا در خارج کشور به سر میبرند و امکان برخورد یا اعمال حاکمیت نسبت به اشخاص وجود ندارد و در سایر کشورهای دنیا هم مسئولیت با مدیر پلت فرم است، همانند شرکتی که داخل کشوری فعال میشود و موظف است، ضمن تأسیس شعبه نمایندگی، قوانین و حقوق کاربران آن کشور را رعایت بکند و تضمین بدهد که اگر خسارتی حاصل از عملکرد شرکت، به مردم آن جامعه وارد شد، جبران کند. «جاویدنیا» با ابراز تأسف میگوید، «ما این مسائل را نداریم، نه بحث احراز هویت و نه اعمال حاکمیت. از همه مهمتر آنکه، عوامل پشت پرده این سایتها، خارج از کشور هستند و چون نظارتی نیست، افراد میتوانند با اکانت ها و آیدیهای ناشناس وارد شوند و حتی احتمال دارد برخی از اینها داخل کشور باشند اما اینستاگرام فقط خودش را مکلف به همکاری با کشورهای توسعهیافته میداند و الزامات قانونی آنها را میپذیرد و ما از این طریق، هیچگونه پشتیبانیای نداریم. در موردبحث مهندسی اجتماعی و راهکارهای فنی که با ابزارهای پلیسی امکان اجرایی شدن دارد هم باید این مثال را ذکر کرد که همانند شکستن سد است و نمیتوان با بیل جلوی سرریز آن را گرفت.»
مگر پلیس فتا و قوه قضائیه امکان شناسایی چند تن از سرشاخههای سایت شرطبندی رادارند؟ گرچه پروندههای مهمی چه در سطح بینالمللی و چه داخلی در دست پیگیری است، اما این سایتها مثل علف هرز میرویند و از اصل و منشأ نتوانستهایم فضای مجازی را ساماندهی کنیم. دراینبین اظهارنظرهای مختلفی هم مطرح میشود و برخی میگویند، وزارت ارتباطات آدرس 5 هزار متخلف اینستاگرامی را به پلیس ارائه کرده، اما از این تعداد درنهایت امر،
50 نفر قابلشناساییاند. بنابراین مادامیکه اینستاگرام همراهی لازم را نداشته باشد، «آیدیهای» فیک و سیمکارتهای بینامونشان بهراحتی در اختیار افراد قرار میگیرند، در این میان بستر لازم برای تخلف مجرمین فراهم است و هیچگونه همکاریای از ناحیه مدیران تلگرام و اینستاگرام و واتساپ برای شناسایی بسترهای جرم خیز انجام نمیشود.
بااینوجود، از سخنان معاون سابق دادگستری استان تهران اینطور برمیآید که پلیس فتا و دستگاه قضا، برخوردهای لازم را داشته اند اما این سیل ویرانگر را نمیتوان بهراحتی مهار کرد، روزانه در اینستاگرام 12.5 میلیون محتوای مجرمانه بارگذاری میشود، کشورهای دیگر اینها را پای تعهد آورده و با تعیین ضمانت اجرایی، مالیات اخذ کرده و جریمه میکنند، آنهم برای مدیر پلت فرمی که میتواند با یک کلیک ساده، صفحات خلاف قانون را مسدود کند.
قوانین، بازدارنده نیست
در اظهارات «جاویدنیا» این نکته هم مشهود است که افزایش استفاده از فیلترشکن مایه دردسر بوده و عملا قوانین و مقررات کشور در بحث مقابله با این مسئله اجرایی نمیشود و گوگل پلی، منتشرکننده فیلترشکن و ارائهدهنده نرمافزارهایی است که از طریق آنها قماربازی صورت میپذیرد. ما میتوانیم اقدامات مؤثری انجام بدهیم اما آن بخش اجراکننده، تن به این کار نمیدهد و عملا با «وی پی ان» مبارزه نکرده و نسخه قانونی آن را ارائه نمیکند.
بحث دیگر هم مربوط به بستر قانونی این جریان است. قوانین ما نسبت به این فضا بازدارنده نیست. فردی یا افرادی به دلیل فعالیت در باند قمار دستگیرشدهاند اما طبق قانون، حداکثر وثیقهای که قاضی میتوانسته برای این اشخاص صادر بکند، یک میلیارد تومان بوده و به فرض مثال، کشتی و الماس را وثیقه میگذارند که این موضوع تأیید میکند، میزان مجازاتهای ما در برخورد با جرائم، بازدارنده نیست. معاون سابق دادگستری تهران بر این عدم بازدارندگی تأکید داشته و میگوید، «در بعضی کشورها بحث قمار جرم نبوده و با ایرانیهایی که مهاجرت کرده و سایت شرطبندی راهاندازی میکنند، برخوردی صورت نمیگیرد و اینها آزادانه از بازیگر و خواننده را با خود همراه کردهاند و حمایتی پنهان هم از ناحیه دستگاههای امنیتی کشورهای متخاصم علیه ما انجام میشود، به همین علت نمیخواهند با ایرانیهایی که از طریق سایتهای قماربازی درآمد کسب میکنند، مقابلهای داشته باشند. اما اگر خود ما در داخل کشور، بر فضای مجازی و سیستم بانکداری الکترونیکمان نظارت کنیم، میتوانیم مانع حصول درآمدهای کثیف شویم.
گرچه طبق گفتههای «جاویدنیا» اقدامات خوبی در حوزه درگاههای بانکی صورت گرفته و تلاش شده درگاههای رسمی در اختیار سایتهای شرطبندی قرار نگیرد اما «در حال حاضر جریان به سمتی رفته که افراد، اطلاعات کارتهای بانکی و یا اطلاعات فعالسازی نرمافزارهای مالی خود را در اختیار مدیران سایتهای قمار قرار میدهند و فرد با استفاده از کارت اشخاصی که قماربازی میکنند یا کارتهایی که بهصورت اجارهای در اختیار اینها قرارگرفته، مبادلات مالی را انجام میدهند. حتی برخی، آن هنگام که رمز دوم ثابت مطرح بود، فریبخورده و این رمز را در اختیار مدیران سایت قرار میدادند و آنها هم برای مبادلات مالی از این حسابها استفاده میکردند. در مواردی وجوه این افراد را از کارتهایشان سرقت میکردند و این عملا، بستر را تضعیف میکند. باید به مرحلهای رسید که یک رهگیری هوشمند بهصورت مالی از سوی مراکز مبارزه با پولشویی ایجاد شود اما به دلایل متعدد و باوجود دسترسیهای مختلفی که وجود دارد، نرمافزارهای لازم هنوز در بستر بانک مرکزی و بانکهای عامل طراحی نشده تا بتوانند تراکنشهای مشکوک را بهصورت خودکار تشخیص بدهند، شیوه آنها به این صورت است که پولها یکجا جمع شده و بهتدریج به حسابهای مبدأ منتقل میشود و از آن حسابها، در قالب خریدهای بیت کوین و خریدهای غیر رهگیری دیگر از کشور خارج میشود. یا ممکن است از طریق صرافیهایی بهصورت غیرقانونی این کار صورت بپذیرد، نکته دیگر که بسیار مهم بوده، این است که مشخص شود فرد دارنده حساب بانکی، شغلش چیست و درآمد معمولش باید چقدر باشد و اگر این درآمد از میزان مشخصی بالاتر رفت، حساب باید بهطور خودکار مسدود شود، وقتی چنین بسترهایی وجود ندارد، یعنی عملا نه از حیث مالی و نه از حیث فضای مجازی هیچگونه حاکمیتی اعمال نمیشود و باعث تشدید هرجومرج خواهد شد.»
رشد سایتهای شرطبندی در یک ماه، بیش از نیم سال بوده است
مثل این است که شهری، نه کلانتری دارد و نه مرزبانی و افراد هم چهرههایشان را با روبند پوشاندهاند و زیرلباسشانهم مشخص نیست که چه سلاحی را پنهان کردهاند و چه مالی را غیرقانونی جابهجا میکنند، به این طریق، «هیچ بحران و رویدادی تاکنون نتوانسته در مسیر مالاندوزی و کلاهبرداری آنان سنگاندازی کند و اتفاقا ماه گذشته سایتهای شرطبندی چنان رشدی داشتهاند که قابلباور نیست و این رشد بیش از نیم سال بوده و کرونا بر جریان قمار، تأثیر مثبت گذاشته است.» ما این را از زبان «شایان عرفانیان» میشنویم و موضوع دیگری که او بیان میکند، این است که «طبق آخرین آمارها، مجموعه بازدید از فضای مجازی در ماه، 23 میلیارد است که فقط مختص کشور ماست و هر نفر احتمال دارد هزاران ساعت بازدید داشته باشد و میانگین حضور هر نفر در فضای مجازی، 6 ساعت است، مگر اینفلوئنسرهای اصلی با مخاطبان گسترده، چند درصد تبلیغاتشان در مورد سایتهای شرطبندی است؟ اگر یک کاربر عادی از صفحه آنها بازدید کند، از 20 تبلیغ، حداقل دو تبلیغ را در خصوص شرطبندی مشاهده میکند.»
«احمد» اینکاره است، از آن قماربازهای حرفهای که موهای سرش را در این راه سفید کرده، کلی سماجت به خرج میدهیم و پاپی میشویم، اینوآن را واسطه میکنیم تا چند کلامی با صدای خفهای که از ته حلقش درمیآید، به ما که خودمان را عشق قمار جا زدهایم، راه و چاه نشان بدهد.
آنقدر تیز است و زبل که لام تا کام حرفی نمیزند و شگردها و شیوههایش را لو نمیدهد، میگوید، «برایش حکم خط قرمز را دارد.»هرچند تا حدودی با این شگردها غریبه نیستیم اما هر بار که فکر میکنیم دست سایتهای قمار و گردانندگانش را خواندهایم، آنان برگ «آس» دیگری رو میکنند؛ تازهترینش همین همراه کردن چهرههای شاخصِ مشهور و جذب آنها به سایتهای شرطبندی است.
چهرههایی که بهظاهر موجهاند و شاید هم بسیار محبوب. پیشتر، این ستارههای پوشالی بودند که در باغ سبز نشان میدادند، هنوز هم نمونهای جعلی از زندگی مطلوب را در نظر مخاطبان خویش مجسم میکنند و گاه با ترور شخصیت و نفی منش انسانی، هرچه تابو و هنجار است را یکجا زیر پا میگذارند.
اصولا همه ما میدانیم که وقتی پای پول در میان باشد، شاخهای مجازی سر از پا نمیشناسند و آنقدر حقه و شگرد در آستیندارند که ما از آن غافلیم و با هزارها و حتی میلیونها فالوور، دستبهکارهای عجیبوغریب میزنند، مثلا دروغکی خود را با تکه پارچهای خفه میکنند و عکسهای ناجور میگذارند و یا گوجه و هشتپا، دوغ و تخممرغ و مارمولک دریایی و یک نخ سیگار را در مخلوطکن میریزند و سر میکشند.
در لایوهای اینستاگرامی هر ناسزایی را به یکدیگر نسبت میدهند و هر فحشی را به جان میخرند تا بیشتر دیده شوند، این دیده شدن برای آنان، نانوآب میشود، به این صورت که بعد از کلی لایک و جمعکردن فالوور، سایت شرطبندی را زیر پستشان تگ میکنند و حتی به عشقهای اجارهای تن میدهند و مثلا با جنجالهای اینستاگرامی، قید یکدیگر را میزنند و راهشان از هم جدا میشود و یا افشاگریهای سریالی را علیه یکدیگر به راه میاندازند و به حاشیهها پروبال میدهند، اما این مأموریتی از پیش تعیینشده است، «احمد» همان قمارباز حرفهای که اول صحبتمان از او نام بردیم، مشابه همین گفتارها را تکرار میکند اما به شکلی دیگر.
ما از گفتههای او دستگیرمان میشود که صفحات مجازی شاخهای اینستاگرامی، «قمارخانه» است. جايی كه پول حرف اول را میزند و خیلیها در این صفحات چرخی میزنند تا به نان و نوایی برسند.
داروندارت را میبازی، تا ریال آخر
«او» با همه کارکشتگی، زنگ خطر را برای ما به صدا درمیآورد: «قمار بیرحم است. فقط همان چند بار اول، برای آلوده کردن و کشاندنت به این وادی، احتمال برد با رقمهای بسیار ناچیز است، بعدازآن حتی اگر ببری هم، پولوپلهای در کار نیست، به باختن هم که بیفتی، از یکدندگی، از برآشفتگی، دست از قمار برنمیداری اما بازهم بخت یارت نخواهد بود و آنوقت است که داروندارت را میبازی، تا ریال آخر..... ماهیت سایتهای شرطبندی، سیستمهای رباتیک است و خیلیها بهسادگی آب خوردن درگیر این سیستم خواهند شد و تصور میکنند اگر بهصورت رندم، چندین بار پول اندکی کسب کنند، میتوانند ثروتی نجومی به دست بیاورند اما بهیکباره درگیر ربات میشوند و کل سرمایه و هست و نیستشان را به باد میدهند.»
«حسام» مثل «احمد» پیر این کار است اما پایش را از معرکه پس کشیده، چون تمامی سرورها و حتی خود مدیران سایت در خارج از کشورند و در این ارتباطات مجازی، اصل پول و مبلغی که کاربران برندهشدهاند، پرداخت نمیشود و آنها قادر نیستند بهجایی شکایت ببرند.اصل ورودشان به این سایتها غیرقانونی بوده و اگر ببازند، برای جبران مافات بازهم در این بازی میمانند و بیشتر در منجلاب فرو میروند. «حسام» به برنامهنویسی تسلط دارد و خیلی زود فهمیده، الگوریتم سایتهای قمار بهگونهای طراحیشدهاند که احتمال برنده بودن، نزدیک به صفر و بازنده بودن، حتمی است.
سایتهای شرطبندی، شاهد مثالهای فراوانی میگذارند
«شایان عرفانیان»، مدرس دانشگاه و کارشناس دیجیتال مارکتینگ و تولید محتوا در گفتوگو با «ما» به این الگوریتمها بدبین است و به اصلی در مارکتینگ به نام «شاهد مثال» اشاره دارد. به این معنا که «سایتهای شرطبندی، شاهد مثالهای فراوانی میگذارند، مثلا در صفحههای اصلی آنها، فردی شرکت میکند و هیچ سودی نمیبرد و درصد برنده شدنش صفر است اما نفر دیگری را معرفی کرده و بهگونهای او را ارزشگذاری میکنند که بازهم طرف مقابل فکر میکند، شاید شانس دیگری داشته باشد و بارها این اتفاق میافتد. در سیستمهای الگوریتم معمولا پلهای عمل میشود و شاید در
سه، چهار بار اول برنده از بازی بیرون بیایند و برای بار پنجم هم یک شانس کوچک را امتحان کنند و این برد مختصر، انگیزه ای باشد برای آنکه بارها شرکت کنند.»
پرس و جوهای ما حکایتگر آن است که تمام این سایتها قوانینشان را طوری تدوین کردهاند تا درهرحال فرد متضرر شده و به سود نرسد. به این ترتیب، یا کارتهای بانکی آنان هک خواهد شد و یا شارژ اولیه از بین میرود و مسائل دیگری رخ میدهد که از حوصله این بحث خارج است. سود اصلی سایتهای شرطبندی در دریافت وجه نیست بلکه در سود ناشی از رسوب است. حتی اگر این سایتها بخواهند بهصورت حقیقی، سود پرداخت کرده و بدون استفاده از ربات، صادقانه کار کنند، بازهم منفعت ناشی از رسوب، به آنها صرفه بسیاری میرساند، چون حجم پولی را که انباشت میکنند و نفعی که از این طریق کسب میکنند، شاید از کمیسیونهای آن وجوه بیشتر باشد اما غالبا سایتهای شرطبندی وجه اولیه را دریافت کرده و این وجوه میتواند یکی از اصلیترین حاشیه سودها باشد.
آمارها به کارشناسان دیجیتال مارکتینگ نشان داده، کسانی که در سیستمهای شرطبندی شرکت میکنند، بیش از 63 درصد دورقمی ثبت داشتهاند، یعنی بیش از 10 تا 20 بار در مسابقات شرکت کردهاند و این آمار بسیار بالاست. بنابراین به نظر میرسد آن ارزشگذاری اولیه که اینفلوئنسرها روی سایتهای شرطبندی انجام میدهند، آنقدر دندانگیر است که افراد اگر 5 تا 10 بار هم برنده نشوند، بازهم امیدوارند که شاید دفعه دهم یا بیستم، پیروز مسابقه باشند و رونق سایتهای شرطبندی بر همین موضوع دلالت دارد.
رفتار سلبریتیها و آنچه مبلغ آنند، از دیگر مواردی است که به رونق این سایتها منجر شده و « شایان عرفانیان» بر آن تأکید دارد. «او» میگوید: «کوچ برخی خوانندگان تازهکار به ترکیه و حواشی برای جذب فالوور، بهیکباره پای مخاطبان بسیاری را به صفحات شخصی آنها باز میکند و آنجاست که عضویت در سایتهای شرطبندی را اشاعه میدهند و در چهاردیواری ولنگاری، برای معتبرترین کازینوی آنلاین، تبلیغ می کنند و طعمه های آنان نیز در قبال دریافت پول، به تبلیغ فلان بازی در اینستاگرام روی می آورند.»
«حسام» هم تازهترین دوزوکلک سایتهای قمار آنلاین، برای تور کردن مشتریهای بیشتر را دست گذاشتن روی چهرههای مورد اقبال مردم عنوان میکند، همانها که مثل مهره شطرنج از سوی گردانندگان اصلی در صفحه بازی حرکت میکنند. البته خیلی از این چهرههای شاخص، خود مدیر سایتهای شرطبندی هستند.
40 درصد سایتهای قمار آنلاین متعلق به شاخهای اینستاگرامی
«شایان عرفانیان»، آماری ارائه میدهد که همین موضوع را تأیید میکند، اینکه 40 درصد سایتهای قمار آنلاین از آنکسانی است که تحت عنوان شاخهای اینستاگرامی و سلبریتی در فضای مجازی فعالیت میکنند، آنها در قامت تبلیغاتچی به این عرصه وارد نشدهاند، چون منافع سایتهای قمار بسیار است و اینفلوئنسری که در صفحه اینستاگرامش تعداد بسیاری طرفدار دارد، هیچگاه برای یک سایت شرطبندی تبلیغی نمیگذارد تا در قبال آن، رقمی ناچیز دریافت کند و در کنارش دردسرهای قانونی فراوانی برای خود بتراشد. این مسئله بسیار رایج است و تمامی اینفلوئنسرها وقتی شمار مخاطبانشان به حد مشخص میرسد، یکی از راههای درآمدزاییشان، راهاندازی سایتهای شرطبندی است و اغلب آنها از ایران مهاجرت میکنند، اما برخی در داخل کشور به همین شیوه کسب درآمد کرده و اصطلاحا زندگی لاکچری دارند.»
اما آنان که فریب شاخهای اینستاگرامی را میخورند، هیچگاه به یک زندگی معمولی هم نزدیک نمیشوند، چه رسد به سبک لاکچری. «حسام» که مالباخته است، میداند، وقتی شرطبندی از مبلغی فراتر برود، برگههایی که به فرد داده یا تاسهایی که برای او ریخته میشود، باهدف شکست او طراحیشدهاند.
از او میپرسم، آیا میان دوستانش کسی را میشناسد که از راه شرطبندی زندگی خوبی به هم زده باشد؟ میگوید، «کسی را ندیدم که از این راه، بخت و اقبالی نصیبش شود، چون هیچوقت قرار نیست، صاحب سایت ضرر کند و او از باخت قماربازها پول درمیآورد. هرکس در این راه قدم گذاشته، روز خوش ندیده، چون مدام میبازد و هی میخواهد باختش را جبران کند اما نمیتواند.» برای «حسام» این باخت گران تمامشده، چون ذهنش را درگیر کرده است و مغلوب شدن روی مخش بوده، اول 500 هزار تومان باخته و کلی اذیت شده و آنقدر بازی کرده تا دوباره آن پول را به چنگ بیاورد و چندین بار 6-5 میلیون تومان باخته است. میگوید، اگر نامزدش نبود در قمارخانهها سرزندگیاش معامله میكرد. «او» به لحاظ درآمدی در سطح پایینی قرار دارد، نهتنها او که خیلی از شیفتگان قمار، ساکن طبقات فرودست جامعهاند.
«شایان عرفانیان» نیز به «ما» این موضوع را بازگو میکند که «در سایتهای شرطبندی اغلب دهکهای پایین جامعه و افراد19 تا 27 ساله حضور دارند، چون تمایل دارند بهیکباره ده پله را باهم طی کرده و به ثروت برسند، این خیال خام در آنان نهادینهشده که میتوانند اقبالشان را در این سایتها بیابند، به همین دلیل برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز، از اینوآن پول قرض میکنند و حتی اشیای ارزشمند و لوازم منزل و فرش زیر پای خود را میفروشند. اما کمتر افراد هوشمند و ثروتمندی را میبینیم که بخواهند حتی برای سرگرمی هم به این سیستمها وارد شوند.»
دستگیری پدرخوانده در دستور کار پلیس فتا
از بد ماجرا، هیچگونه نظارتی بر کارکرد اینگونه سایتها و کاربرانش صورت نمیپذیرد و هم مانند قارچ سمی در حال تکثیرند. به گفته آنان که تمام زاروزندگیشان را در قمار باختهاند، کلونی شاخهای مجازی از حمایت مالی- تبلیغاتی فردی ملقب به «مونتیگو» بهرهمندند. سردار وحید مجید، رئیس پلیس فتای نیروی انتظامی که گفتوگویی با روزنامه جام جم انجام داده، از اقدامات لازم قضائی - پلیسی برای بازگرداندن سرکرده و پدرخوانده سایتهای شرطبندی خبر داده و گفته «در هشتماهه نخست امسال هم ۳۵۰۰ سایت شرطبندی و ۲۸۰اکانت تبلیغ را شناسایی کردیم. باید توجه داشت که اکانتهای تبلیغ سهم بسزایی در وقوع این جرمدارند.»
«جواد جاویدنیا»، معاون سابق پیگیری امور ویژه و فضای مجازی دادگستری استان تهران در گفتوگو با «ما» بر بعد نظارتی تأکید دارد و آن را دشوار توصیف میکند، چون این سایتها بلدند، چگونه مخاطبان را با خود همراه کنند، به این طریق که تا مدتی فرد را برنده و جایزهاش را پرداخت میکنند و حتی جوایزی با مبالغ بالا و وسوسهبرانگیز میپردازند. مثلا بهیکباره 10 میلیون فرد را به
50 میلیون میرسانند تا برای کلاهبرداری دام پهن کنند و اینگونه است که آدمها، فریبخورده و اغوا میشوند. اما پایین آمدن ارزش پول ملی هم سبب شده تا 10 هزار تومان و 200 هزار تومان، پول خرد محسوب شده و فرد برای پیروزی در این قمار، هزینه کند و آنکس که در رفاه است و ثروتمند، ککش نمیگزد اما آنکه در نداری و فلاکت است، تمام زندگیاش را قمار میکند. در این زمینه قرار بود، همان اقدامی انجام شود که در بحث بازاریابی شبکهای مطرح بود، در این بازاریابی به یکسری شبکهها مجوز دادند تا در بستری قانونی و مجاز فعالیت کرده و کسی ضرر و زیانی متحمل نشود، درزمینه شرطبندی هم بنا بود با رعایت موازین شرعی و قانونی، محیطی ایجاد شود که به سرانجام نرسید. ما باید به دنبال راهحلهای ریشهای باشیم تا افراد در مجموعهای شرعی و قانونی فعالیت کنند و شاهد انتقال ارز از کشور نباشیم و این پولهای کثیف زیرساختهای اخلاقی و فرهنگی را ویران نکند.»
نسبتهای بردوباخت تنظیمشده و خوشبینانه 2 تا3 درصد احتمال برد است
حدود 5 سال است این نوع سایتها در کشور ترکیه و ارمنستان با شعارهای پرآبوتاب، افراد را بهسوی شرطبندی هدایت میکنند و گردانندگانش بهجای کلمه قمار، کلیدواژه «پیشبینی» و «جایزه» را به کار میبرند اما این واژگان گول زنندهاند. حداقل برای امثال «مهدیس» که مدتی پشتیبان و امور مالی این سایتها بوده اند، دست گردانندگان قمار آنلاین حسابی رو شده. او به ما میگوید: « بعضیها مبالغی را از10 تا 50 میلیون و حتی بیشتر برنده میشوند اما دیگر نمیتوانند وارد سایت شوند. ثبت شرط و برداشت هم مقدور نیست و به اصل پولشان هم نمی رسند و این مسئله بسیار رخ میدهد. شاید افراد آگاه نباشند که نسبتهای بردوباخت هم تنظیمشده و خوشبینانه 2 تا3 درصد احتمال برد است که آنهم به علت قوانین از پیش تعیینشده سایت و برداشت سلیقهای، پولی نصیب فرد نمیشود و خیلی راحت میگویند فلان بند قانونی را رعایت نکردهای.»
کلاهبرداری سایت های قمار، در همین چند مورد خلاصه نمی شود. مدتی قبل که رمزهای بانکی ثابت بود، مدیران این سایت ها، وجوه را به حساب قربانی واریز می کردند و از این طریق، عملیات جابهجایی و روال پولشویی را پی می گرفتند و قربانی، درگیر دادگاه و پاسگاه میشد اما اکنون به دلیل رمز پویا، این مسیر سخت شده و وقتی شاخهای مجازی به مشکل مالی برمیخورند، لایو میگذارند و مخاطبان را به میز قمار دعوت میکنند. ما شنیده ایم، درآمد سایت های قمار، میلیاردی است و رشوههای مختلفی که به این و آن داده می شود، توان مقابله را از سیستم های قضائی و پلیسی ستانده.
«مهدیس» هم به این رشوه دادن ها اشاره کرده و توضیحات دیگری هم ارائه میدهد که بیشتر مربوط به قمار بر سر انتخابات آمریکا و پیش بینی زمان پایان کرونا و کُندی سیستم فیلترینگ است. از قرار معلوم، سایت های شرط بندی باید طی نیم ساعت فیلتر شوند اما فرآیند فیلترینگ، یک هفته طول می کشد و در این مدت بسیاری فریب خورده و در این سایت ها ثبت نام می کنند و پول های زبان بسته، از دست می رود اما نه فقط از جیب مالباختگان بلکه از چرخه مالی کشور خارج می شود.
«مهدیس» در مورد اقدامات و نحوه فعالیت پشتیبانهای سایت هم نکات تأمل برانگیزی را مطرح می کند، آنها مأموریت دارند: « شماره کارت را در اختیار کسانی قرار دهند که تمایل دارند به این وادی قدم بگذارند و افراد هم مشخصات خود را از ایمیل و شماره همراه وارد کرده و در سایت ثبت میکنند و مبلغی را بهعنوان «شارژ» میپردازند که ناچیز است، معمولا 10 تا 20 هزار تومان. برای پرداخت آن، کاربر باید تمامی اطلاعاتش را از شماره کارت تا رمز دوم و رمز اینترنتی درج کند. کسانی هم که حساب خود را به گردانندگان قمار آنلاین اجاره میدهند، باید با هویت واقعی به سایت وارد شوند. درگاههای بانکی سایتهای شرطبندی یا تقلبی و ساختگیاند و یا اجارهای و به دارندگان حسابها، درصدی ناچیز از تراکنشها را پرداخت میکنند. این حسابها و شماره کارتها هرچند روز یکبار تغییر میکنند تا از سوی پلیس فتا قابل رهگیری نباشد.»
«شایان عرفانیان» هم به این مسئله تصریح دارد، اینکه «گردانندگان سایتها، هویت و حساب بانکی برخی افراد را اجاره میکنند و بهسرعت هم این حسابها را تغییر میدهند اما عددی را برای اجاره کارت معامله نمیکنند، بلکه کارتبانکی را دریافت کرده و درازای فروشی که ایجاد میشود، حق کمیسیون 30 تا 35 درصدی میپردازند اما کسی که کارتش را اجاره میدهد، درنهایت میتواند راهی باشد برای پیدا کردن صاحب سایت، چون هویتی زنجیرهای در پشت پرده سایتهای شرطبندی نهفته است و بهسادگی میتوان این زنجیره را پیدا کرد.»
ارقام گردش مالی سایتهای قمار آنلاین، بهاندازه بودجه یک کشور
درست است که میگویند، درجایی که ثروتی انباشتهشده، یکسری رموز هم نهفته است و به این خاطر، اقدامی از سوی مقامات ذیصلاح صورت نمیپذیرد. اما راهحلهای بسیار سادهای برای مسدودسازی چریکی سیستمهای شرطبندی وجود دارد و این کار چندان پیچیده نیست. «عرفانیان» عنوان میکند، «چنین عملی، مستلزم آن است که در رسانهها بازتاب پیدا کند و تنها در این صورت است که آن برخورد جدی علیه سایتهای قمار آنلاین اتفاق میافتد.» البته بازهم اماواگرهایی در کار است، گرچه مردم تا حدودی آگاهی دارند که چنانچه به این سیستم وارد شوند، پولشان به یغما میرود اما درنهایت اقبال عمومی هم وجود دارد، بهواسطه اینکه اینفلوئنسرها بهراحتی اطلاعرسانی کرده و پولهای هنگفتی هم به جیب میزنند. از طرفی «عرفانیان» تأکید میکند: ما هنوز بهدرستی نمیدانیم در پشت پرده، چه سیاستی پنهان است، چون اینگونه القا میشود که برخورد با این سایتها دشوار است. درحالیکه اگر در یک سایت، کالایی عادی به فروش برسد و تخلفی کوچک اتفاق بیفتد، با تغییر هرروزه درگاه بانک، بازهم قابلردیابی است. اما برخی بهمنظور توجیه این دشواری، ادعا میکنند که گردانندگان این سایتها، هویت و حساب بانکی برخی افراد را اجاره میکنند و بهسرعت شماره کارت جدیدی برای واریز وجوه کاربران جایگزین میکنند تا پلیس فتا نتواند آنها را شناسایی کرده و حسابشان را مسدود کند، اما بازهم بهراحتی قابلردیابی و رصد هستند. تکنولوژیهای سایبری و راههای ردگیری بسیار قوی است و کشور ما در حوزه سایبری قدرتمند بوده و اگر تصمیم و عزم جدیای در کار باشد، شاید ردیابی و برچیدن بساط سایتهای قمار آنلاین، 48 ساعت همزمان نبرد. دریافتکنندگان وجه در ایراناند، نه خارج از کشور و دسترسی به آنها اصلا موضوع مبهمی نیست. بهطورکلی ردپای آنها مشخص بوده و عدم برخورد، غیرقابلتوجیه است.» این اظهارات یک اما بزرگ دارد، بهاینعلت که در تولید ثروت، همیشه قدرتهای پشت پردهای هستند که از آن منفعت میبرند، «عرفانیان» نمیخواهد این مسئله را به سیاست ربط بدهد اما قدرتهای مالی تواناییهای بسیاری دارند و میتوانند مانع مقابله با سایتهای قمار آنلاین شوند و اگر ارقام گردش مالی سایتهای شرطبندی را نگاه کنیم، متعجب خواهیم شد، شاید بهاندازه بودجه یک کشور باشد و این در مخیله ما نمیگنجد. چنین ثروتهای هنگفتی، عملیات مقابله را پیچیده میکند، اما رسانهاین قدرت را دارد که اجتماع را با خود همراه کرده تا موضوع رویارویی و مواجهه با سایتهای شرطبندی مورد مطالبه قرار بگیرد و از گردونه حذف شوند.»
«جواد جاویدنیا» هم به این نقش رسانهای باور دارد. وقتی گروه و کانالی میلیونی تشکیلشده و فعالیتش در حوزه تبلیغ قمار است و در قالب این تبلیغات، زندگی رؤیایی را به تصویر میکشد. متقابلا رسانههای رسمی میتوانند اثرگذار باشند، اما معاون سابق پیگیری امور ویژه و فضای مجازی دادگستری استان تهران اذعان میکند،«هیچگونه اقدامی بهمنظور معرفی پشتصحنههای این سایتها و گروهها انجام نمیشود تا مخاطب بداند آن 5 تا 10 هزارتومانی که بهعنوان شارژ اولیه در سایتهای قماربازی هزینه میکنند، چطور میتواند بازارشان را شکل بدهد.»
روزانه در اینستاگرام 12.5 میلیون محتوای مجرمانه بارگذاری میشود
موضوع دیگر هم آن است که گردانندگان سایتهای قمار، عمدتا در خارج کشور به سر میبرند و امکان برخورد یا اعمال حاکمیت نسبت به اشخاص وجود ندارد و در سایر کشورهای دنیا هم مسئولیت با مدیر پلت فرم است، همانند شرکتی که داخل کشوری فعال میشود و موظف است، ضمن تأسیس شعبه نمایندگی، قوانین و حقوق کاربران آن کشور را رعایت بکند و تضمین بدهد که اگر خسارتی حاصل از عملکرد شرکت، به مردم آن جامعه وارد شد، جبران کند. «جاویدنیا» با ابراز تأسف میگوید، «ما این مسائل را نداریم، نه بحث احراز هویت و نه اعمال حاکمیت. از همه مهمتر آنکه، عوامل پشت پرده این سایتها، خارج از کشور هستند و چون نظارتی نیست، افراد میتوانند با اکانت ها و آیدیهای ناشناس وارد شوند و حتی احتمال دارد برخی از اینها داخل کشور باشند اما اینستاگرام فقط خودش را مکلف به همکاری با کشورهای توسعهیافته میداند و الزامات قانونی آنها را میپذیرد و ما از این طریق، هیچگونه پشتیبانیای نداریم. در موردبحث مهندسی اجتماعی و راهکارهای فنی که با ابزارهای پلیسی امکان اجرایی شدن دارد هم باید این مثال را ذکر کرد که همانند شکستن سد است و نمیتوان با بیل جلوی سرریز آن را گرفت.»
مگر پلیس فتا و قوه قضائیه امکان شناسایی چند تن از سرشاخههای سایت شرطبندی رادارند؟ گرچه پروندههای مهمی چه در سطح بینالمللی و چه داخلی در دست پیگیری است، اما این سایتها مثل علف هرز میرویند و از اصل و منشأ نتوانستهایم فضای مجازی را ساماندهی کنیم. دراینبین اظهارنظرهای مختلفی هم مطرح میشود و برخی میگویند، وزارت ارتباطات آدرس 5 هزار متخلف اینستاگرامی را به پلیس ارائه کرده، اما از این تعداد درنهایت امر،
50 نفر قابلشناساییاند. بنابراین مادامیکه اینستاگرام همراهی لازم را نداشته باشد، «آیدیهای» فیک و سیمکارتهای بینامونشان بهراحتی در اختیار افراد قرار میگیرند، در این میان بستر لازم برای تخلف مجرمین فراهم است و هیچگونه همکاریای از ناحیه مدیران تلگرام و اینستاگرام و واتساپ برای شناسایی بسترهای جرم خیز انجام نمیشود.
بااینوجود، از سخنان معاون سابق دادگستری استان تهران اینطور برمیآید که پلیس فتا و دستگاه قضا، برخوردهای لازم را داشته اند اما این سیل ویرانگر را نمیتوان بهراحتی مهار کرد، روزانه در اینستاگرام 12.5 میلیون محتوای مجرمانه بارگذاری میشود، کشورهای دیگر اینها را پای تعهد آورده و با تعیین ضمانت اجرایی، مالیات اخذ کرده و جریمه میکنند، آنهم برای مدیر پلت فرمی که میتواند با یک کلیک ساده، صفحات خلاف قانون را مسدود کند.
قوانین، بازدارنده نیست
در اظهارات «جاویدنیا» این نکته هم مشهود است که افزایش استفاده از فیلترشکن مایه دردسر بوده و عملا قوانین و مقررات کشور در بحث مقابله با این مسئله اجرایی نمیشود و گوگل پلی، منتشرکننده فیلترشکن و ارائهدهنده نرمافزارهایی است که از طریق آنها قماربازی صورت میپذیرد. ما میتوانیم اقدامات مؤثری انجام بدهیم اما آن بخش اجراکننده، تن به این کار نمیدهد و عملا با «وی پی ان» مبارزه نکرده و نسخه قانونی آن را ارائه نمیکند.
بحث دیگر هم مربوط به بستر قانونی این جریان است. قوانین ما نسبت به این فضا بازدارنده نیست. فردی یا افرادی به دلیل فعالیت در باند قمار دستگیرشدهاند اما طبق قانون، حداکثر وثیقهای که قاضی میتوانسته برای این اشخاص صادر بکند، یک میلیارد تومان بوده و به فرض مثال، کشتی و الماس را وثیقه میگذارند که این موضوع تأیید میکند، میزان مجازاتهای ما در برخورد با جرائم، بازدارنده نیست. معاون سابق دادگستری تهران بر این عدم بازدارندگی تأکید داشته و میگوید، «در بعضی کشورها بحث قمار جرم نبوده و با ایرانیهایی که مهاجرت کرده و سایت شرطبندی راهاندازی میکنند، برخوردی صورت نمیگیرد و اینها آزادانه از بازیگر و خواننده را با خود همراه کردهاند و حمایتی پنهان هم از ناحیه دستگاههای امنیتی کشورهای متخاصم علیه ما انجام میشود، به همین علت نمیخواهند با ایرانیهایی که از طریق سایتهای قماربازی درآمد کسب میکنند، مقابلهای داشته باشند. اما اگر خود ما در داخل کشور، بر فضای مجازی و سیستم بانکداری الکترونیکمان نظارت کنیم، میتوانیم مانع حصول درآمدهای کثیف شویم.
گرچه طبق گفتههای «جاویدنیا» اقدامات خوبی در حوزه درگاههای بانکی صورت گرفته و تلاش شده درگاههای رسمی در اختیار سایتهای شرطبندی قرار نگیرد اما «در حال حاضر جریان به سمتی رفته که افراد، اطلاعات کارتهای بانکی و یا اطلاعات فعالسازی نرمافزارهای مالی خود را در اختیار مدیران سایتهای قمار قرار میدهند و فرد با استفاده از کارت اشخاصی که قماربازی میکنند یا کارتهایی که بهصورت اجارهای در اختیار اینها قرارگرفته، مبادلات مالی را انجام میدهند. حتی برخی، آن هنگام که رمز دوم ثابت مطرح بود، فریبخورده و این رمز را در اختیار مدیران سایت قرار میدادند و آنها هم برای مبادلات مالی از این حسابها استفاده میکردند. در مواردی وجوه این افراد را از کارتهایشان سرقت میکردند و این عملا، بستر را تضعیف میکند. باید به مرحلهای رسید که یک رهگیری هوشمند بهصورت مالی از سوی مراکز مبارزه با پولشویی ایجاد شود اما به دلایل متعدد و باوجود دسترسیهای مختلفی که وجود دارد، نرمافزارهای لازم هنوز در بستر بانک مرکزی و بانکهای عامل طراحی نشده تا بتوانند تراکنشهای مشکوک را بهصورت خودکار تشخیص بدهند، شیوه آنها به این صورت است که پولها یکجا جمع شده و بهتدریج به حسابهای مبدأ منتقل میشود و از آن حسابها، در قالب خریدهای بیت کوین و خریدهای غیر رهگیری دیگر از کشور خارج میشود. یا ممکن است از طریق صرافیهایی بهصورت غیرقانونی این کار صورت بپذیرد، نکته دیگر که بسیار مهم بوده، این است که مشخص شود فرد دارنده حساب بانکی، شغلش چیست و درآمد معمولش باید چقدر باشد و اگر این درآمد از میزان مشخصی بالاتر رفت، حساب باید بهطور خودکار مسدود شود، وقتی چنین بسترهایی وجود ندارد، یعنی عملا نه از حیث مالی و نه از حیث فضای مجازی هیچگونه حاکمیتی اعمال نمیشود و باعث تشدید هرجومرج خواهد شد.»
رشد سایتهای شرطبندی در یک ماه، بیش از نیم سال بوده است
مثل این است که شهری، نه کلانتری دارد و نه مرزبانی و افراد هم چهرههایشان را با روبند پوشاندهاند و زیرلباسشانهم مشخص نیست که چه سلاحی را پنهان کردهاند و چه مالی را غیرقانونی جابهجا میکنند، به این طریق، «هیچ بحران و رویدادی تاکنون نتوانسته در مسیر مالاندوزی و کلاهبرداری آنان سنگاندازی کند و اتفاقا ماه گذشته سایتهای شرطبندی چنان رشدی داشتهاند که قابلباور نیست و این رشد بیش از نیم سال بوده و کرونا بر جریان قمار، تأثیر مثبت گذاشته است.» ما این را از زبان «شایان عرفانیان» میشنویم و موضوع دیگری که او بیان میکند، این است که «طبق آخرین آمارها، مجموعه بازدید از فضای مجازی در ماه، 23 میلیارد است که فقط مختص کشور ماست و هر نفر احتمال دارد هزاران ساعت بازدید داشته باشد و میانگین حضور هر نفر در فضای مجازی، 6 ساعت است، مگر اینفلوئنسرهای اصلی با مخاطبان گسترده، چند درصد تبلیغاتشان در مورد سایتهای شرطبندی است؟ اگر یک کاربر عادی از صفحه آنها بازدید کند، از 20 تبلیغ، حداقل دو تبلیغ را در خصوص شرطبندی مشاهده میکند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
افتتاح خط راهآهن ایران و افغانستان، مسیر جدید توسعه اقتصادی دو کشور
حانیه مسجودی
شهریار حیدری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درمورد افتتاح خط راه آهن ایران و افغانستان به «رسالت» میگوید: یکی از راههای توسعه کشور، خط حمل و نقل ریلی، زمینی و هوایی است و یکی از مهمترین صنایعی که در بحث توسعه در دنیا بسيار رایج است صنعت حمل و نقل ریلی است. خطوط راه آهن ایران وافغانستان نیز اکنون پس از سالها افتتاح شد و دو کشور به دنبال این ارتباط ریلی بودند.
وی افزود: افغانستان کشوری است که در حوزه تولید مواد خام در منطقه پیشرفته است اما صنعت متناسب با تولید ندارد، بنابراین هم وارد کننده و هم صادر کننده است. یکی از مشکلات افغانستان، به اصطلاح در تنگنای جغرافیایی است چراکه به آبهای آزاد دسترسی ندارد. اما با استفاده از این خط ریلی و راهآهن ارتباط این کشور به دریاهای آزاد از جمله دریای عمان از خاک جمهوری اسلامی ایران برقرار میشود.
حیدری تأکید کرد: خط راه آهن ایران و افغانستان یک مزیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای این کشور محسوب میشود و با توجه به ارتباطی که اکنون برقرار شد میتوانیم بسیاری از کالاهایی که امکان صادرات یا وارد کردن آنها به دلیل شرایط جغرافیایی را با خودرو نداشتیم با استفاده از خط آهن برقرار کنیم.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس عنوان کرد: در آینده ارتباط داخلی نیز با این خط راه آهن برقرار میشود. همچنین این ارتباط به توان اقتصادی دو کشور نیز کمک میکند و ژئوپلیتیک خوبی هم برای ما و هم برای افغانستان خواهد بود چرا که افغانستان مشترکات زیادی با جمهوری اسلامی ایران دارد و یکی از راههای استفاده از این مشترکات ارتباط زمینی یا هوایی یا ریلی است. ارتباط زمینی و هوایی تا حدودی در مرزها برقرار بوده اما جوابگو نبوده است.
او افزود: بنده پیش از نمایندگی در مجلس شورای اسلامی مدیرکل مرز بودم و کاملا از شرایط مرزی و موقعیت مرزی و نیازمندیهای دو طرف اطلاعات دقیق دارم. بنابراین ایجاد خط ریلی یک ضرورت بود و خوشبختانه بعد از سالها که دو ملت پشت مرزها آرزوی برقراری آن را داشتند، ایجاد شد.
حیدری میگوید: آمریکاییها سالها برای انجام نشدن این کار با بهره گیری از ابزارهای ضد امنیتی و سیاسی درصدد ایجاد خلل و از دو جهت تلاش کرده بودند تا افتتاح خط راه آهن ایران و افغانستان انجام نشود. در نتیجه این اقدام نشان از توان و قدرتمندی جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و میتواند راه جدیدی برای ورود به موضوعات اقتصادی دو کشور باشد.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در انتها یادآورشد: افغانستان باید ضریب امنیت این مسیر را بیشتر کند تا زمانی جریانات ضد امنیتی آن را تهدید نکند.
شهریار حیدری، نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی درمورد افتتاح خط راه آهن ایران و افغانستان به «رسالت» میگوید: یکی از راههای توسعه کشور، خط حمل و نقل ریلی، زمینی و هوایی است و یکی از مهمترین صنایعی که در بحث توسعه در دنیا بسيار رایج است صنعت حمل و نقل ریلی است. خطوط راه آهن ایران وافغانستان نیز اکنون پس از سالها افتتاح شد و دو کشور به دنبال این ارتباط ریلی بودند.
وی افزود: افغانستان کشوری است که در حوزه تولید مواد خام در منطقه پیشرفته است اما صنعت متناسب با تولید ندارد، بنابراین هم وارد کننده و هم صادر کننده است. یکی از مشکلات افغانستان، به اصطلاح در تنگنای جغرافیایی است چراکه به آبهای آزاد دسترسی ندارد. اما با استفاده از این خط ریلی و راهآهن ارتباط این کشور به دریاهای آزاد از جمله دریای عمان از خاک جمهوری اسلامی ایران برقرار میشود.
حیدری تأکید کرد: خط راه آهن ایران و افغانستان یک مزیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی برای این کشور محسوب میشود و با توجه به ارتباطی که اکنون برقرار شد میتوانیم بسیاری از کالاهایی که امکان صادرات یا وارد کردن آنها به دلیل شرایط جغرافیایی را با خودرو نداشتیم با استفاده از خط آهن برقرار کنیم.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس عنوان کرد: در آینده ارتباط داخلی نیز با این خط راه آهن برقرار میشود. همچنین این ارتباط به توان اقتصادی دو کشور نیز کمک میکند و ژئوپلیتیک خوبی هم برای ما و هم برای افغانستان خواهد بود چرا که افغانستان مشترکات زیادی با جمهوری اسلامی ایران دارد و یکی از راههای استفاده از این مشترکات ارتباط زمینی یا هوایی یا ریلی است. ارتباط زمینی و هوایی تا حدودی در مرزها برقرار بوده اما جوابگو نبوده است.
او افزود: بنده پیش از نمایندگی در مجلس شورای اسلامی مدیرکل مرز بودم و کاملا از شرایط مرزی و موقعیت مرزی و نیازمندیهای دو طرف اطلاعات دقیق دارم. بنابراین ایجاد خط ریلی یک ضرورت بود و خوشبختانه بعد از سالها که دو ملت پشت مرزها آرزوی برقراری آن را داشتند، ایجاد شد.
حیدری میگوید: آمریکاییها سالها برای انجام نشدن این کار با بهره گیری از ابزارهای ضد امنیتی و سیاسی درصدد ایجاد خلل و از دو جهت تلاش کرده بودند تا افتتاح خط راه آهن ایران و افغانستان انجام نشود. در نتیجه این اقدام نشان از توان و قدرتمندی جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و میتواند راه جدیدی برای ورود به موضوعات اقتصادی دو کشور باشد.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس در انتها یادآورشد: افغانستان باید ضریب امنیت این مسیر را بیشتر کند تا زمانی جریانات ضد امنیتی آن را تهدید نکند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
دلسوزی برای تروریست رسانهای ممنوع
معصومه منفرد
بیست و دوم مهرماه 98 خبر بازداشت یکی از نیروهای ضدانقلاب در خروجی رسانهها قرار گرفت. روحالله زم که علاقه داشت با نام نیما صدایش بزنند، در دام اطلاعاتی و امنیتی سازمان اطلاعات سپاه قرار گرفت و به ایران منتقل شد.
وی در سالهای گذشته و در خارج از ایران با تاسیس رسانهای در فضای مجازی، شبکهای از جاسوسی و نفوذ را راهاندازی کرده بود.
روحالله زم یک مهره اطلاعاتی و تحت حفاظت شدید سرویسهای جاسوسی غرب، منطقه و رژیم صهیونیستی قرار داشت.
به دام انداختن و خارج کردن او از پرده آهنین محافظتی، از جمله شگردهای شگفتانگیز دستگاه اطلاعاتی ایران بود.
نام روحالله زم بیشتر با کانال تلگرامی به نام «آمدنیوز» گره خورده بود و این کانال در واقع حلقه اتصال برای فعالیتهای جاسوسی و خرابکارانه علیه منافع ملی ایران و با سرمایهگذاری دشمنان و ضدانقلاب اداره میشد.
پیش از دستگیری روح الله زم، ابعاد خیانت و جنایتهای اقدامات او و تیمش تا حد زیادی برای افکار عمومی ایران آشکار شده بود. «آمدنیوز» دشمنی با جمهوری اسلامی و حاکمیت ارضی ایران را سرفصل فعالیتهایش قرار داده بود و حمایت از دوقطبیهای کاذب در دعواهای سیاسی داخلی از دیگر شگردهای این شبکه رسانهای در جنگ روانی و رسانهای دشمن بود.
اما از سرفصلهای مهم کارکردی رسانه روحالله زم،
ایجاد آشوب و شورش در ایران و حمایت از اقدامات تروریستی بود و هیچ ابایی در مسیر برهم زدن نظم و امنیت داخل ایران نداشت.
پشتیبانی رسانهای از گروههای تجزیه طلب و معاند، ایجاد تورهای جذب اطلاعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی و انتقال آنها به سرویسهای جاسوسی دشمن از جمله اقدامات این گروه بود.
در انتخابات ریاست جمهوری 96 آمدنیوز به کمپین تبلیغاتی یکی از نامزدهای ریاستجمهوری تبدیل شده بود و دیگر نامزدها را با انواع افترا و تهمت تخریب می کرد. زم در یکی از اظهاراتش در خارج از کشور، حمایت از یک نامزد خاص را برنامهای دیکته شده برای پیروزی وی و ادامه ناکارآمدیها در دستگاه اجرایی قید کرده بود.
او معتقد بود پیروزی اینچنینی و عملکرد آن نامزد در حوزه اجرایی باعث افزایش نارضایتی و در نتیجه شورش اقتصادی و معیشتی خواهد شد.
اما اوج خیانتهای روحالله زم و کانال آمدنیوز بسترسازی برای آشوبهای دی ماه 96 بود. کانال زم به مرجع اصلی بیانیههای ایجاد مراکز و هستههای شورش در سراسر کشور تبدیل شده بود.
او روشهای مختلف شورش و تخریب شهرها و مراکز دولتی، بانکها، مقر پلیس، بسیج و سپاه، مساجد و حتی اموال خصوصی مردم را آموزش میداد.
فعالیتهای آمدنیوز خسارتهای مالی و جانی بسیاری را برای ایران و مردم کشور به همراه داشت. صدها میلیارد تومان به اموال مردم آسیب رسید و جان هموطنانمان به واسطه شورش های دی ماه 96 از دست رفت.
شورش دی ماه 96 بستری را فراهم کرد تا غرب و به ویژه آمریکا سلسله اقدامات خرابکارانه و فشارهای اقتصادی و معیشتی را بر کشور چندبرابر کنند. به زعم آنها فرصت استثنایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم شده و به تبع آن سیاستهای خصمانه را تشدید کردند.
بر همین اساس، روح الله زم و شبکه تروریستی – رسانه ای او در تیررس سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی ایران قرار گرفت تا یکی از دشمنان مسلم مردم کشور نابود شود.
تروریسم رسانهای علیه مردم ایران در سالهای اخیر در قالب جنگ روانی و رسانهای دشمن تشدید شده و مهرههای خائن بسیاری در این بستر در حال فعالیت هستند.
شبکه ایران اینترنشنال یکی از این مهرههای رسانهای است که در سال 96 تاسیس شد و مورد حمایت مالی سعودیهاست، شبکهای که به طور آشکار از اقدام تروریستی اهواز حمایت کرد و همایشهای منافقین در اروپا را با پوشش زنده پخش میکند.
حال با تایید حکم اعدام روحالله زم، عدهای در داخل و همچنین اپوزیسیون خارجنشین به مخالفت با اقدام قوه قضائیه به حکم معترض شده و بار دیگر هشتگهایی مانند نه به اعدام راه انداختهاند، زم هرچند خود مستقیم دست به اسلحه برای تیراندازی به مردم نبرد ولی او بستر لازم را برای تحریک و حضور تروریستها در شورشها فراهم کرد و جان و مال مردم را به خطر انداخت.
حکم اعدام برای چنین فردی بسیار اندک است و او باید هزاران بار اعدام شود و به مردم ایران بابت خسارتهای غیرقابل جبران تاوان پس دهد.
رصد شبکههای اجتماعی و رسانههای ضدانقلاب و معاند در روزهای اخیر نشان میدهد که دشمن برای فشار به دستگاه قضا و دولت ایران دست به کار شده و بیانیهها و متنهای تهدیدآمیزی نیز منتشر میکند، اما نکته مهم این است که اعدام روحالله زم باید هرچه سریعتر اجرایی شود و این اعدام درس عبرتی برای خائنین و مزدورانی باشد که برای رسیدن به مقاصد شوم خود هر جنایتی را مباح میدانند و دست در دست دشمن به سوی مردم خود اسلحه کشیدهاند. فعالیتهای روحالله زم همانند اقدامات مسعود رجوی در هم پیمانی با صدام حسین بعثی برای حمله به ایران است و رجوی و منافقین به خاطر جنایتهایشان تا همیشه مورد غضب مردم ایران هستند و تا ابد بخشیده نخواهند شد و روزگاری پاسخ جنایتهایشان را خواهند دید.
زم و هر آن کسی که در حال خیانت علیه منافع ملی ایران و در هم پیمانی با دشمنان است، باید بدانند روز جزا خواهد رسید و گریزی از آن نیست.
بیست و دوم مهرماه 98 خبر بازداشت یکی از نیروهای ضدانقلاب در خروجی رسانهها قرار گرفت. روحالله زم که علاقه داشت با نام نیما صدایش بزنند، در دام اطلاعاتی و امنیتی سازمان اطلاعات سپاه قرار گرفت و به ایران منتقل شد.
وی در سالهای گذشته و در خارج از ایران با تاسیس رسانهای در فضای مجازی، شبکهای از جاسوسی و نفوذ را راهاندازی کرده بود.
روحالله زم یک مهره اطلاعاتی و تحت حفاظت شدید سرویسهای جاسوسی غرب، منطقه و رژیم صهیونیستی قرار داشت.
به دام انداختن و خارج کردن او از پرده آهنین محافظتی، از جمله شگردهای شگفتانگیز دستگاه اطلاعاتی ایران بود.
نام روحالله زم بیشتر با کانال تلگرامی به نام «آمدنیوز» گره خورده بود و این کانال در واقع حلقه اتصال برای فعالیتهای جاسوسی و خرابکارانه علیه منافع ملی ایران و با سرمایهگذاری دشمنان و ضدانقلاب اداره میشد.
پیش از دستگیری روح الله زم، ابعاد خیانت و جنایتهای اقدامات او و تیمش تا حد زیادی برای افکار عمومی ایران آشکار شده بود. «آمدنیوز» دشمنی با جمهوری اسلامی و حاکمیت ارضی ایران را سرفصل فعالیتهایش قرار داده بود و حمایت از دوقطبیهای کاذب در دعواهای سیاسی داخلی از دیگر شگردهای این شبکه رسانهای در جنگ روانی و رسانهای دشمن بود.
اما از سرفصلهای مهم کارکردی رسانه روحالله زم،
ایجاد آشوب و شورش در ایران و حمایت از اقدامات تروریستی بود و هیچ ابایی در مسیر برهم زدن نظم و امنیت داخل ایران نداشت.
پشتیبانی رسانهای از گروههای تجزیه طلب و معاند، ایجاد تورهای جذب اطلاعات سیاسی، اقتصادی و امنیتی و انتقال آنها به سرویسهای جاسوسی دشمن از جمله اقدامات این گروه بود.
در انتخابات ریاست جمهوری 96 آمدنیوز به کمپین تبلیغاتی یکی از نامزدهای ریاستجمهوری تبدیل شده بود و دیگر نامزدها را با انواع افترا و تهمت تخریب می کرد. زم در یکی از اظهاراتش در خارج از کشور، حمایت از یک نامزد خاص را برنامهای دیکته شده برای پیروزی وی و ادامه ناکارآمدیها در دستگاه اجرایی قید کرده بود.
او معتقد بود پیروزی اینچنینی و عملکرد آن نامزد در حوزه اجرایی باعث افزایش نارضایتی و در نتیجه شورش اقتصادی و معیشتی خواهد شد.
اما اوج خیانتهای روحالله زم و کانال آمدنیوز بسترسازی برای آشوبهای دی ماه 96 بود. کانال زم به مرجع اصلی بیانیههای ایجاد مراکز و هستههای شورش در سراسر کشور تبدیل شده بود.
او روشهای مختلف شورش و تخریب شهرها و مراکز دولتی، بانکها، مقر پلیس، بسیج و سپاه، مساجد و حتی اموال خصوصی مردم را آموزش میداد.
فعالیتهای آمدنیوز خسارتهای مالی و جانی بسیاری را برای ایران و مردم کشور به همراه داشت. صدها میلیارد تومان به اموال مردم آسیب رسید و جان هموطنانمان به واسطه شورش های دی ماه 96 از دست رفت.
شورش دی ماه 96 بستری را فراهم کرد تا غرب و به ویژه آمریکا سلسله اقدامات خرابکارانه و فشارهای اقتصادی و معیشتی را بر کشور چندبرابر کنند. به زعم آنها فرصت استثنایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم شده و به تبع آن سیاستهای خصمانه را تشدید کردند.
بر همین اساس، روح الله زم و شبکه تروریستی – رسانه ای او در تیررس سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی ایران قرار گرفت تا یکی از دشمنان مسلم مردم کشور نابود شود.
تروریسم رسانهای علیه مردم ایران در سالهای اخیر در قالب جنگ روانی و رسانهای دشمن تشدید شده و مهرههای خائن بسیاری در این بستر در حال فعالیت هستند.
شبکه ایران اینترنشنال یکی از این مهرههای رسانهای است که در سال 96 تاسیس شد و مورد حمایت مالی سعودیهاست، شبکهای که به طور آشکار از اقدام تروریستی اهواز حمایت کرد و همایشهای منافقین در اروپا را با پوشش زنده پخش میکند.
حال با تایید حکم اعدام روحالله زم، عدهای در داخل و همچنین اپوزیسیون خارجنشین به مخالفت با اقدام قوه قضائیه به حکم معترض شده و بار دیگر هشتگهایی مانند نه به اعدام راه انداختهاند، زم هرچند خود مستقیم دست به اسلحه برای تیراندازی به مردم نبرد ولی او بستر لازم را برای تحریک و حضور تروریستها در شورشها فراهم کرد و جان و مال مردم را به خطر انداخت.
حکم اعدام برای چنین فردی بسیار اندک است و او باید هزاران بار اعدام شود و به مردم ایران بابت خسارتهای غیرقابل جبران تاوان پس دهد.
رصد شبکههای اجتماعی و رسانههای ضدانقلاب و معاند در روزهای اخیر نشان میدهد که دشمن برای فشار به دستگاه قضا و دولت ایران دست به کار شده و بیانیهها و متنهای تهدیدآمیزی نیز منتشر میکند، اما نکته مهم این است که اعدام روحالله زم باید هرچه سریعتر اجرایی شود و این اعدام درس عبرتی برای خائنین و مزدورانی باشد که برای رسیدن به مقاصد شوم خود هر جنایتی را مباح میدانند و دست در دست دشمن به سوی مردم خود اسلحه کشیدهاند. فعالیتهای روحالله زم همانند اقدامات مسعود رجوی در هم پیمانی با صدام حسین بعثی برای حمله به ایران است و رجوی و منافقین به خاطر جنایتهایشان تا همیشه مورد غضب مردم ایران هستند و تا ابد بخشیده نخواهند شد و روزگاری پاسخ جنایتهایشان را خواهند دید.
زم و هر آن کسی که در حال خیانت علیه منافع ملی ایران و در هم پیمانی با دشمنان است، باید بدانند روز جزا خواهد رسید و گریزی از آن نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
پولشویی در سیستم بانکی بهسادگی انجام میشود!
گروه اجتماعی
این روزها بحث قمار و شیوه برخورد با آنها مطرح است. برخی از کارشناسان فضای مجازی در گفتوگو با «رسالت» عنوان کردهاند که ما دارای مکانیزم های قانونی لازم هستیم اما در اینجا دو بحث مطرح بوده؛یکی ضمانت اجرایی و نکته دیگر این است که اگر بخواهیم جامعهای سالم داشته باشیم باید یکسری پروتکل را تدوین و اجرایی کنیم، به این دلیل که برای سیستم بانکی کشور تفاوتی نمیکند این پول از کجا میآید، درواقع پولشویی در سیستم بانکی بهسادگی انجام میشود و شاید مشکل از قانون باشد اما نمیتوان توپ تقصیر را در زمین مردم انداخت. اینیک بهانه است برای کسانی که میخواهند از چنین قضیهای سود ببرند، وگرنه رصد این مسائل برای سیستم مالی کشور چندان پیچیده و دشوار نیست و اینها تا چند سال پیش درگاه داشتند و افراد زیر 18 سال هم بهراحتی میتوانستند در چنین بستری قمار کنند. بنابراین مکانیزم مالی کشور بسیار اهمیت دارد، چون گردش حساب و نقل و انتقالاتی که صورت میپذیرد، آنقدر اغواکننده است که برای سیستم بانکی کشور ردیابی و برخورد با سایتهای قماربازی در اولویت نیست و برخورد با اینها برای مسئولان ما جذابیت ندارد. از سوی دیگر یکسری اینفلوئنسرها در پلتفرم اینستاگرام یا سایر شبکههای اجتماعی بهصورت علنی قمار را تبلیغ میکنند و قربانیان اینها بیشتر افراد کمسن و سال هستند. اینها مدام سایتها را تغییر داده و انواع و اقسام مکانیزم های پرداخت را میگذارند. در این میان رصد فضای مجازی مهجور مانده، چون عدهای از این طریق رشوه میگیرند و سود میبرند و در اینجا رسانهها باید سیستم مالی را بازخواست کنند و در عین حال عملکرد سیستم قضائی و پلیسی کشور باید در برخورد با اینها روشن باشد، همچنین ضرورت دارد، کارتل ها بستهشده و سیستم مالی مشخص باشد که چطور وجوه مالی میآید و میرود. ما اگر بخواهیم برای یک سایت قانونی، «ای نماد» بگیریم، باید هزار و یک پروتکل را رعایت کنیم اما خیلی از سایتها بسیار ساده، «اینماد» ندارند و فعالیت میکنند. بیتردید قوه قضائیه و نیروی انتظامی باید بهصورت جدی با آنها برخورد کنند. مسئلهای که بسیار نگرانکننده بوده این است که در وضعیت اقتصادی فعلی شاهد خروج ارز هستیم و از طرفی اغلب کسانی که فریب سایتهای قمار را میخورند، سواد درستی ندارند و یا کمسن و سالاند و به سیستمهای اینترنتی اعتماد میکنند. برخی در توجیه عدم برخورد با آنها از تغییر مدام کارتهای بانکی سایتهای شرطبندی میگویند، درحالیکه برای سیستم بانکی رصد این مسئله اصلا سخت نیست. ما در همه کشورها، سیستمی به نام کریدیت داریم، یعنی کار و درآمد هرکسی مشخص است و در یک حد منطقی، پول بهحساب فرد وارد میشود، از سوی دیگر، مگر سایتهای شرطبندی چقدر میتوانند شماره کارتهای جدید ارائه بدهند؟ بالاخره که باید این فرآیند و چرخه روزی تمام شود و اگر چنین مسئلهای هم باشد باز سیستم بانکی مقصر است و باید پیگیری کند که چرا یک مجموعه باید
10 یا چندین حساب بانکی داشته باشد؟ به نظر میرسد این موضوع برای سیستمهای مالی منفعت دارد و برای آنها اهمیتی ندارد که این پول از کجا میآید وفقط به سود خود فکر میکنند. درحالیکه اگر فردی در لاسوگاس آمریکا هم بخواهد قمار کند با یک محدودیت کریدیتی روبهرو است و به فرض مثال میگویند، فقط اجازه داری 5 درصد کریدیت را قمار کنی، اما در کشور ما چنین مکانیزم سادهای وجود ندارد. بعد هم برخورد با این مسئله فرآیند پیچیدهای نیست و ردپای آنها را میتوان از طریق اینفلوئنسرهای مبتذل در اینستاگرام پیدا کرد.
این روزها بحث قمار و شیوه برخورد با آنها مطرح است. برخی از کارشناسان فضای مجازی در گفتوگو با «رسالت» عنوان کردهاند که ما دارای مکانیزم های قانونی لازم هستیم اما در اینجا دو بحث مطرح بوده؛یکی ضمانت اجرایی و نکته دیگر این است که اگر بخواهیم جامعهای سالم داشته باشیم باید یکسری پروتکل را تدوین و اجرایی کنیم، به این دلیل که برای سیستم بانکی کشور تفاوتی نمیکند این پول از کجا میآید، درواقع پولشویی در سیستم بانکی بهسادگی انجام میشود و شاید مشکل از قانون باشد اما نمیتوان توپ تقصیر را در زمین مردم انداخت. اینیک بهانه است برای کسانی که میخواهند از چنین قضیهای سود ببرند، وگرنه رصد این مسائل برای سیستم مالی کشور چندان پیچیده و دشوار نیست و اینها تا چند سال پیش درگاه داشتند و افراد زیر 18 سال هم بهراحتی میتوانستند در چنین بستری قمار کنند. بنابراین مکانیزم مالی کشور بسیار اهمیت دارد، چون گردش حساب و نقل و انتقالاتی که صورت میپذیرد، آنقدر اغواکننده است که برای سیستم بانکی کشور ردیابی و برخورد با سایتهای قماربازی در اولویت نیست و برخورد با اینها برای مسئولان ما جذابیت ندارد. از سوی دیگر یکسری اینفلوئنسرها در پلتفرم اینستاگرام یا سایر شبکههای اجتماعی بهصورت علنی قمار را تبلیغ میکنند و قربانیان اینها بیشتر افراد کمسن و سال هستند. اینها مدام سایتها را تغییر داده و انواع و اقسام مکانیزم های پرداخت را میگذارند. در این میان رصد فضای مجازی مهجور مانده، چون عدهای از این طریق رشوه میگیرند و سود میبرند و در اینجا رسانهها باید سیستم مالی را بازخواست کنند و در عین حال عملکرد سیستم قضائی و پلیسی کشور باید در برخورد با اینها روشن باشد، همچنین ضرورت دارد، کارتل ها بستهشده و سیستم مالی مشخص باشد که چطور وجوه مالی میآید و میرود. ما اگر بخواهیم برای یک سایت قانونی، «ای نماد» بگیریم، باید هزار و یک پروتکل را رعایت کنیم اما خیلی از سایتها بسیار ساده، «اینماد» ندارند و فعالیت میکنند. بیتردید قوه قضائیه و نیروی انتظامی باید بهصورت جدی با آنها برخورد کنند. مسئلهای که بسیار نگرانکننده بوده این است که در وضعیت اقتصادی فعلی شاهد خروج ارز هستیم و از طرفی اغلب کسانی که فریب سایتهای قمار را میخورند، سواد درستی ندارند و یا کمسن و سالاند و به سیستمهای اینترنتی اعتماد میکنند. برخی در توجیه عدم برخورد با آنها از تغییر مدام کارتهای بانکی سایتهای شرطبندی میگویند، درحالیکه برای سیستم بانکی رصد این مسئله اصلا سخت نیست. ما در همه کشورها، سیستمی به نام کریدیت داریم، یعنی کار و درآمد هرکسی مشخص است و در یک حد منطقی، پول بهحساب فرد وارد میشود، از سوی دیگر، مگر سایتهای شرطبندی چقدر میتوانند شماره کارتهای جدید ارائه بدهند؟ بالاخره که باید این فرآیند و چرخه روزی تمام شود و اگر چنین مسئلهای هم باشد باز سیستم بانکی مقصر است و باید پیگیری کند که چرا یک مجموعه باید
10 یا چندین حساب بانکی داشته باشد؟ به نظر میرسد این موضوع برای سیستمهای مالی منفعت دارد و برای آنها اهمیتی ندارد که این پول از کجا میآید وفقط به سود خود فکر میکنند. درحالیکه اگر فردی در لاسوگاس آمریکا هم بخواهد قمار کند با یک محدودیت کریدیتی روبهرو است و به فرض مثال میگویند، فقط اجازه داری 5 درصد کریدیت را قمار کنی، اما در کشور ما چنین مکانیزم سادهای وجود ندارد. بعد هم برخورد با این مسئله فرآیند پیچیدهای نیست و ردپای آنها را میتوان از طریق اینفلوئنسرهای مبتذل در اینستاگرام پیدا کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
گام دوم انقلاب، نیازمند گام محکم فرهنگی
گروه فرهنگی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، ستاد انقلاب فرهنگی به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شد. این ستاد باهدف گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، تقویت انقلاب فرهنگی ، اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی تشکیل و سپس به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر ماهیت داد.
در دوران رهبری حضرت آیتالله خامنهای، شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت خود را همانند قبل استمرار داد تا اینکه در سال ۱۳۷۵، رهبر معظم انقلاب اسلامی ترکیب جدیدی را برای این شورا انتخاب نمودند. در خردادماه ۱۳۹۰، وزارت ورزش و جوانان به بخش حقوقی این شورا افزوده شد. همچنین در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۹۳ اعضای حقوقی و حقیقی این شورا همچون دوره گذشته با اضافه شدن معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور ، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده و رئیس دفتر تبلیغات اسلامی بهعنوان اعضای حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب گردیدند و همواره ریاست این
شورا، رئیسجمهوری اسلامی ایران هست.
پس از بیانیه گام دوم انقلاب توسط مقام معظم رهبری، به نظر میرسد شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز نیازمند نوعی گام دوم باشد که شاید در این گام بر اساس تجاربی که طی 36 سال گذشته کسب کرده است مصوبات اقتضائی بایستی جای خود را به مصوبات هدفمندتر دهد.براین اساس در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، هدف تمدن نوین اسلامی است و هدف محوری و اساسی گام دوم شورای عالی انقلاب فرهنگی، تمرکز بر شاخصهای تمدن نوین اسلامی تلقی میشود. درواقع متغیر مستقل علم و فناوری و سیاست فرهنگی باید رسیدن به تمدن نوین اسلامی باشد. یکی از امور بنیادین این عرصه مهم تمدنی که بیانگر شاخصهای دوره ظهور است، استقرار عدالت و جلوگیری از تبعیض و فساد است که در راهبرد چهارم بیانیه گام دوم تصریحشده است. امید میرود که با تشکیل کمیته گام دوم در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی شاهد مجموعه اقداماتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای تخصصی باشیم که کاملامعطوف به یک هدف روشن حرکت کند.
همواره با مطالبات مطلوب مقام معظم رهبری فاصله داریم
۱۹ آذرماه سال جاری، سی و ششمین سالگرد تشکیل این شورا بود. در این راستا دکتر سعید رضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره اینکه چقدر از مطالبات مقام معظم رهبری در شورای عالی انقلاب فرهنگی محقق شده است، عنوان کرد: «واقعیت این است ما همیشه با خواستهها و مطالبات مطلوب مقام معظم رهبری فاصله داریم. معمولا روحیه ایشان تراز جهانی است و در افق گشاییهایی که در حوزه علم و فرهنگ میکنند بهاصطلاح نمیشود ادعا کرد در رضایت و یا مطالبات ایشان موفق بودهایم که آن را تأمین کنیم. یک تعبیری من در دیدار رهبری در سال ۷۰ با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی میدیدم که ایشان میگویند در حوزه فرهنگ نمیتوانیم یکشبه یا یکروزه یا یکساله اقداماتی کنیم تا جامعه فرهنگی مطلوب شود. ایشان میگویند این کارها، کارهایی است که
۴۰ تا ۵۰ سال زمان ببرد تا ما به استقرار جامعه اسلامی برسیم.»
بهطور حتم شورای عالی انقلاب فرهنگی حافظ مرجعیت فرهنگی است که بهعنوان عالیترین نهاد فرهنگی کشور مشغول سیاستگذاری، تدوین ضوابط و نظارت در حوزه فرهنگ است. بیشک هر نهاد فرهنگی دارای نقاط قوت و ضعف است. آنچه در حال حاضر بهعنوان نقد شورای عالی انقلاب اسلامی به کار میرود مشغولیتهای متعدد اعضای این شورا ست. هنگامیکه مشغولیتها افزوده و بار مسئولیتها بیشتر شود، نمیتوان بر یک مسئله متمرکز بود. بهطور عموم چهرههای عضو این شورا، والامقام و مشهور هستند که همین امر گاه ممکن است موجب دوری از محور اصلی اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی شود.
ریاست رئیسجمهور در این شورا ضعف است یا مزیت؟
یکی دیگر از نقدهای وارده بر فعالیت این شورا ریاست رئیسجمهور کشور است. آگاهان این عرصه براین باورند که باید به دنبال راهکاری بود که رئیسجمهور قدرت بالایی در شورا نداشته باشد و سپس سازوکاری برای اجرایی شدن مصوبات ترتیب داده شود. بهطور حتم تحقق اهداف این نهاد عالی فرهنگی، ملزم به فعالیتی تماموقت است که با چهرههای مشهور و ردهبالای کشور ممکن نخواهد بود.
تحلیل یا نگاه انتزاعی؟
بهطور حتم فرهنگ والا و نظام هنجاری فرهنگ برای ساماندهی فرهنگ بسیار مؤثرتر از تفکر انتزاعی مسائل است. آنچه اکنون حائزاهمیت است رصد مسائل با نگاه تحلیلگرانه و بهدوراز تفکر انتزاعی نسبت به مسائل است. از دیگر انتقادهای واردشده بر این شورا، تفکر انتزاعی و چهبسا قدیمی است. ازاینرو عدهای معتقدند که حضور متخصصان جوان در این نهاد لازمه تحقق اهداف است چراکه متخصصان جوان به میدان مشرفتر و با نسل امروز بیشتر آشنا هستند و میتوانند علت را از دلیل تفکیک کنند.
در این زمینه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه این شورا نیازمند بازسازی روندی و محتوایی است، میگوید: «با توجه به لزوم بازمهندسی اسناد شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضرورت دارد نگاه و محور اساسی این بازمهندسی بر اساس نگاه و راهبردهای گام دوم باشد. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، هدف محوری را دستیابی به تمدن نوین اسلامی عنوان کردهاند. درواقع متغیر مستقل علم و فرهنگ باید رسیدن به تمدن نوین اسلامی باشد و کانون اصلی این تمدن که مربوط به دوره ظهور است؛ استقرار عدالت، رفع تبعیض اجتماعی، رعایت حقوق دیگران، ایجاد آرامش و امنیت مردم است.»
وی بابیان اینکه باید روی سنتهای فرهنگی و سنتهای علم و فناوری کشور تأکید کنیم اظهار داشت: «آنچه موجب اعتمادسازی بوده آن است که بتوانیم سنتهای اجتماعی پایدار ایجاد کنیم و بر استمرار کارها تأکید داشته باشیم.»
روششناسی سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در شورا چیست؟
مبانی معرفتشناختی، ارزش شناختی، هستی شناختی و انسانشناختی پشتوانه این سیاستگذاریهاست. شورا در ماهیت جمعیاش، در دوگانههای وظیفه فرهنگی و حق فرهنگی، استقلال فرهنگی و توسعه فرهنگی، امنیت فرهنگی و حیات خردهفرهنگها، غایتگرایی فرهنگی و وظیفه گرایی فرهنگی، آزادی فرهنگی و عدالت فرهنگی، خیر جمعی فرهنگی و خیر فردی فرهنگی هریک هویتی پویاست اما شورای عالی انقلاب فرهنگی در کنار این عوامل از کدام مبانی تکنولوژیهای ارتباطی یا پدیدههای باردار فرهنگی استفاده میکند؟ بهطور حتم شناخت نقاط ضعف و قوت مزایا میتواند از افول مرجعیت فرهنگی جلوگیری کند. آنچه در شرایط حال حاضر اهمیت دارد بسط عدالت، فرآیندی در سازوکار اعضای این شوراست. اگرچه اندیشمندان کشور والامقام و نظریاتشان حرکت در مسیر فرهنگ عمومی است اما نباید فراموش کرد که حل مسئله از میدان عمل آغاز میگردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، ستاد انقلاب فرهنگی به دستور امام خمینی (ره) تشکیل شد. این ستاد باهدف گسترش نفوذ فرهنگ اسلامی در شئون جامعه، تقویت انقلاب فرهنگی ، اعتلای فرهنگ عمومی و تزکیه محیطهای علمی و فرهنگی تشکیل و سپس به شورای عالی انقلاب فرهنگی تغییر ماهیت داد.
در دوران رهبری حضرت آیتالله خامنهای، شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت خود را همانند قبل استمرار داد تا اینکه در سال ۱۳۷۵، رهبر معظم انقلاب اسلامی ترکیب جدیدی را برای این شورا انتخاب نمودند. در خردادماه ۱۳۹۰، وزارت ورزش و جوانان به بخش حقوقی این شورا افزوده شد. همچنین در تاریخ ۲۶ مهر ۱۳۹۳ اعضای حقوقی و حقیقی این شورا همچون دوره گذشته با اضافه شدن معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهور ، معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده و رئیس دفتر تبلیغات اسلامی بهعنوان اعضای حقوقی شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب گردیدند و همواره ریاست این
شورا، رئیسجمهوری اسلامی ایران هست.
پس از بیانیه گام دوم انقلاب توسط مقام معظم رهبری، به نظر میرسد شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز نیازمند نوعی گام دوم باشد که شاید در این گام بر اساس تجاربی که طی 36 سال گذشته کسب کرده است مصوبات اقتضائی بایستی جای خود را به مصوبات هدفمندتر دهد.براین اساس در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، هدف تمدن نوین اسلامی است و هدف محوری و اساسی گام دوم شورای عالی انقلاب فرهنگی، تمرکز بر شاخصهای تمدن نوین اسلامی تلقی میشود. درواقع متغیر مستقل علم و فناوری و سیاست فرهنگی باید رسیدن به تمدن نوین اسلامی باشد. یکی از امور بنیادین این عرصه مهم تمدنی که بیانگر شاخصهای دوره ظهور است، استقرار عدالت و جلوگیری از تبعیض و فساد است که در راهبرد چهارم بیانیه گام دوم تصریحشده است. امید میرود که با تشکیل کمیته گام دوم در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی شاهد مجموعه اقداماتی در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شوراهای تخصصی باشیم که کاملامعطوف به یک هدف روشن حرکت کند.
همواره با مطالبات مطلوب مقام معظم رهبری فاصله داریم
۱۹ آذرماه سال جاری، سی و ششمین سالگرد تشکیل این شورا بود. در این راستا دکتر سعید رضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره اینکه چقدر از مطالبات مقام معظم رهبری در شورای عالی انقلاب فرهنگی محقق شده است، عنوان کرد: «واقعیت این است ما همیشه با خواستهها و مطالبات مطلوب مقام معظم رهبری فاصله داریم. معمولا روحیه ایشان تراز جهانی است و در افق گشاییهایی که در حوزه علم و فرهنگ میکنند بهاصطلاح نمیشود ادعا کرد در رضایت و یا مطالبات ایشان موفق بودهایم که آن را تأمین کنیم. یک تعبیری من در دیدار رهبری در سال ۷۰ با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی میدیدم که ایشان میگویند در حوزه فرهنگ نمیتوانیم یکشبه یا یکروزه یا یکساله اقداماتی کنیم تا جامعه فرهنگی مطلوب شود. ایشان میگویند این کارها، کارهایی است که
۴۰ تا ۵۰ سال زمان ببرد تا ما به استقرار جامعه اسلامی برسیم.»
بهطور حتم شورای عالی انقلاب فرهنگی حافظ مرجعیت فرهنگی است که بهعنوان عالیترین نهاد فرهنگی کشور مشغول سیاستگذاری، تدوین ضوابط و نظارت در حوزه فرهنگ است. بیشک هر نهاد فرهنگی دارای نقاط قوت و ضعف است. آنچه در حال حاضر بهعنوان نقد شورای عالی انقلاب اسلامی به کار میرود مشغولیتهای متعدد اعضای این شورا ست. هنگامیکه مشغولیتها افزوده و بار مسئولیتها بیشتر شود، نمیتوان بر یک مسئله متمرکز بود. بهطور عموم چهرههای عضو این شورا، والامقام و مشهور هستند که همین امر گاه ممکن است موجب دوری از محور اصلی اهداف شورای عالی انقلاب فرهنگی شود.
ریاست رئیسجمهور در این شورا ضعف است یا مزیت؟
یکی دیگر از نقدهای وارده بر فعالیت این شورا ریاست رئیسجمهور کشور است. آگاهان این عرصه براین باورند که باید به دنبال راهکاری بود که رئیسجمهور قدرت بالایی در شورا نداشته باشد و سپس سازوکاری برای اجرایی شدن مصوبات ترتیب داده شود. بهطور حتم تحقق اهداف این نهاد عالی فرهنگی، ملزم به فعالیتی تماموقت است که با چهرههای مشهور و ردهبالای کشور ممکن نخواهد بود.
تحلیل یا نگاه انتزاعی؟
بهطور حتم فرهنگ والا و نظام هنجاری فرهنگ برای ساماندهی فرهنگ بسیار مؤثرتر از تفکر انتزاعی مسائل است. آنچه اکنون حائزاهمیت است رصد مسائل با نگاه تحلیلگرانه و بهدوراز تفکر انتزاعی نسبت به مسائل است. از دیگر انتقادهای واردشده بر این شورا، تفکر انتزاعی و چهبسا قدیمی است. ازاینرو عدهای معتقدند که حضور متخصصان جوان در این نهاد لازمه تحقق اهداف است چراکه متخصصان جوان به میدان مشرفتر و با نسل امروز بیشتر آشنا هستند و میتوانند علت را از دلیل تفکیک کنند.
در این زمینه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه این شورا نیازمند بازسازی روندی و محتوایی است، میگوید: «با توجه به لزوم بازمهندسی اسناد شورای عالی انقلاب فرهنگی، ضرورت دارد نگاه و محور اساسی این بازمهندسی بر اساس نگاه و راهبردهای گام دوم باشد. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب، هدف محوری را دستیابی به تمدن نوین اسلامی عنوان کردهاند. درواقع متغیر مستقل علم و فرهنگ باید رسیدن به تمدن نوین اسلامی باشد و کانون اصلی این تمدن که مربوط به دوره ظهور است؛ استقرار عدالت، رفع تبعیض اجتماعی، رعایت حقوق دیگران، ایجاد آرامش و امنیت مردم است.»
وی بابیان اینکه باید روی سنتهای فرهنگی و سنتهای علم و فناوری کشور تأکید کنیم اظهار داشت: «آنچه موجب اعتمادسازی بوده آن است که بتوانیم سنتهای اجتماعی پایدار ایجاد کنیم و بر استمرار کارها تأکید داشته باشیم.»
روششناسی سیاستگذاری و برنامهریزی فرهنگی در شورا چیست؟
مبانی معرفتشناختی، ارزش شناختی، هستی شناختی و انسانشناختی پشتوانه این سیاستگذاریهاست. شورا در ماهیت جمعیاش، در دوگانههای وظیفه فرهنگی و حق فرهنگی، استقلال فرهنگی و توسعه فرهنگی، امنیت فرهنگی و حیات خردهفرهنگها، غایتگرایی فرهنگی و وظیفه گرایی فرهنگی، آزادی فرهنگی و عدالت فرهنگی، خیر جمعی فرهنگی و خیر فردی فرهنگی هریک هویتی پویاست اما شورای عالی انقلاب فرهنگی در کنار این عوامل از کدام مبانی تکنولوژیهای ارتباطی یا پدیدههای باردار فرهنگی استفاده میکند؟ بهطور حتم شناخت نقاط ضعف و قوت مزایا میتواند از افول مرجعیت فرهنگی جلوگیری کند. آنچه در شرایط حال حاضر اهمیت دارد بسط عدالت، فرآیندی در سازوکار اعضای این شوراست. اگرچه اندیشمندان کشور والامقام و نظریاتشان حرکت در مسیر فرهنگ عمومی است اما نباید فراموش کرد که حل مسئله از میدان عمل آغاز میگردد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
سرزمین مادری
وحید عظیمنیا
گویا رئیسجمهور گُرجیتبار ترکیه بنا ندارد، از سلسله حماقتهای ریز و درشت خود دست بردارد. همان حماقتی که باعث شد شهریور ۱۳۹۱ آرزوی خواندن نماز در مسجد امویان دمشق با سرنگونی دولت بشار اسد را در سر بپروراند اما با پیروزی جبهه مقاومت، نه تنها این آرزو بلکه آرزوی اختلافافکنی بین مردم جمهوریآذربایجان و ایران را هم به گور خواهد برد.
رجب طیب اردوغان ۶۶ ساله در جریان سفر اخیر خود به جمهوری آذربایجان و شرکت در رژه نیروهای مسلح این کشور به مناسبت آنچه پیروزی باکو در جنگ قره باغ عنوان میشود، اشعاری درباره رود ارس خواند که به اذعان خِبرگان یکی از مصادیق پانتُرکیستی است. او این بیت را با صدای بلند و البته مغرضانه خواند: ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پر کردند / من از تو جدا نمیشدم به زور جدایمان کردند.
اما اظهارات رئیسجمهور ترکیه که پس از به صندلی قدرت نشستن، چهرهای دیگری برخلاف اسلامخواهی از خود به نمایش گذاشته است، نمایان میشود که ظاهرا نه تنها او بلکه مشاورانش هم آشنا به تاریخ جمهوریآذربایجان و رود ارس نبودند و نیستند.
به قول ظریف ، به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه حاکمیت جمهوریآذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند در باره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.
رئیسجمهور ترکیه به دلیل تمامیتخواهی که یک روز در حال آتشافروزی در سوریه و عراق و دیگر روز در قفقاز است باید تاریخ بخواند و بفهمد گذشت آن روز که ۱۷ شهر ایران به دلیل بیکفایتی مقامات سلسله قاجار از ایران جدا شدند که بخشی از آن امروز در خاک جمهوریآذربایجان و ارمنستان و حتی کشور خودش یعنی در ترکیه قرار دارند.
مشاوران اردوغان بهتر است فرجام زندگی «الکساندر گریبایدوف» سفیر روسیه تزاری در تهران را که خواهر زاده «ایوان پاسکویچ» فرمانده روسیه تزاری و تحمیل کننده
ترکمنچای به ایران بود، به او یادآوری کنند. ملت ایران همان ملتی هستند که تحمل نخواهند کرد کسی به خاک این مرز و بوم نه تنها چشم طمع داشته باشد بلکه حتی چپ نگاه کند.
اگر روزگاری «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» وزیر خارجه فتحعلیشاه که بیش از ۳۰ سال مواجببگیر انگلیس بود و با خیانت به ملت، عهدنامه ننگین ترکمنچای را پذیرفت و بخشی از خاک سرزمین ایران کهن را به دیو و ددهای تزاری سپرد، امروز نه حکومت سیاسی ایران آن حکومت قاجاری است و نه وزیر خارجه این مرز و بوم آن وزیر خارجه.
ایران امروز دست همان کسانی است که 8 سال آزگار زیر توپ و تانک مقابل بیش از ۳۰ کشور جهان از شرق و غرب گرفته تا حتی کشورهای خرپول حاشیه خلیج فارس ایستاد و اجازه نداد یک وجب از خاک این سرزمین جدا شود.
محسن رضایی در واکنش به لاطائلات رجب طیب اردوغان گفت: اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است، درست است. زیرا آذربایجان درقلب ملت ایران و درکنار برادران دیگرش از قوم لر وکرد وبلوچ وعرب قراردارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکست خورده داعش در سوریه است حرف غلطی است.
دیگر از فتحعلی شاه قاجار و میرزا ابوالحسن خان ایلچی و اللهیار خان قاجار و
دار و دسته قاجارها و پهلویهايی که به واسطه بیلیاقتی بخشهايی از خاک این سرزمین را یک روز در شمالغرب (قفقاز) و یک روز در جنوب (بحرین) از دست دادند خبری نیست امروز کسانی میداندار هستند که همچون شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی سردار امت اسلام جبهههای ایستادگی را کیلومترها به آن سوی مرزهای خاکی ایران اسلامی منتقل کردهاند.
مردم جمهوری اسلامی ایران همانطور که در مناقشه ۴۴ روزه قرهباغ اثبات کردند در کنار برادران دینی خود در جمهوریآذربایجان هستند هرگز اجازه نخواهند داد رؤسای جمهور بیسروپایی همچون رجب طیب اردوغان در باکو آتش تفرقه بین آنها بیندازد و ساز جداییطلب کوک کند.اگر بنا بر جداییطلبی هم باشد باید سرزمینهای جدا شده
به دامان سرزمین مادری یعنی ایران کهن برگردند. پس بهتر است این بیت حضرت حافظ به طیب اردوغان تفهیم شود که: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عِرض خود میبری و زحمت ما میداری.
گویا رئیسجمهور گُرجیتبار ترکیه بنا ندارد، از سلسله حماقتهای ریز و درشت خود دست بردارد. همان حماقتی که باعث شد شهریور ۱۳۹۱ آرزوی خواندن نماز در مسجد امویان دمشق با سرنگونی دولت بشار اسد را در سر بپروراند اما با پیروزی جبهه مقاومت، نه تنها این آرزو بلکه آرزوی اختلافافکنی بین مردم جمهوریآذربایجان و ایران را هم به گور خواهد برد.
رجب طیب اردوغان ۶۶ ساله در جریان سفر اخیر خود به جمهوری آذربایجان و شرکت در رژه نیروهای مسلح این کشور به مناسبت آنچه پیروزی باکو در جنگ قره باغ عنوان میشود، اشعاری درباره رود ارس خواند که به اذعان خِبرگان یکی از مصادیق پانتُرکیستی است. او این بیت را با صدای بلند و البته مغرضانه خواند: ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پر کردند / من از تو جدا نمیشدم به زور جدایمان کردند.
اما اظهارات رئیسجمهور ترکیه که پس از به صندلی قدرت نشستن، چهرهای دیگری برخلاف اسلامخواهی از خود به نمایش گذاشته است، نمایان میشود که ظاهرا نه تنها او بلکه مشاورانش هم آشنا به تاریخ جمهوریآذربایجان و رود ارس نبودند و نیستند.
به قول ظریف ، به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارس از سرزمین مادریشان ایران است! آیا او نفهمید که علیه حاکمیت جمهوریآذربایجان سخن گفته است؟ هیچکس نمیتواند در باره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.
رئیسجمهور ترکیه به دلیل تمامیتخواهی که یک روز در حال آتشافروزی در سوریه و عراق و دیگر روز در قفقاز است باید تاریخ بخواند و بفهمد گذشت آن روز که ۱۷ شهر ایران به دلیل بیکفایتی مقامات سلسله قاجار از ایران جدا شدند که بخشی از آن امروز در خاک جمهوریآذربایجان و ارمنستان و حتی کشور خودش یعنی در ترکیه قرار دارند.
مشاوران اردوغان بهتر است فرجام زندگی «الکساندر گریبایدوف» سفیر روسیه تزاری در تهران را که خواهر زاده «ایوان پاسکویچ» فرمانده روسیه تزاری و تحمیل کننده
ترکمنچای به ایران بود، به او یادآوری کنند. ملت ایران همان ملتی هستند که تحمل نخواهند کرد کسی به خاک این مرز و بوم نه تنها چشم طمع داشته باشد بلکه حتی چپ نگاه کند.
اگر روزگاری «میرزا ابوالحسن خان ایلچی» وزیر خارجه فتحعلیشاه که بیش از ۳۰ سال مواجببگیر انگلیس بود و با خیانت به ملت، عهدنامه ننگین ترکمنچای را پذیرفت و بخشی از خاک سرزمین ایران کهن را به دیو و ددهای تزاری سپرد، امروز نه حکومت سیاسی ایران آن حکومت قاجاری است و نه وزیر خارجه این مرز و بوم آن وزیر خارجه.
ایران امروز دست همان کسانی است که 8 سال آزگار زیر توپ و تانک مقابل بیش از ۳۰ کشور جهان از شرق و غرب گرفته تا حتی کشورهای خرپول حاشیه خلیج فارس ایستاد و اجازه نداد یک وجب از خاک این سرزمین جدا شود.
محسن رضایی در واکنش به لاطائلات رجب طیب اردوغان گفت: اگر آقای اردوغان از خواندن شعر ارس منظورش ایران بزرگ است، درست است. زیرا آذربایجان درقلب ملت ایران و درکنار برادران دیگرش از قوم لر وکرد وبلوچ وعرب قراردارد. اگر نظرش تکرار تجربه شکست خورده داعش در سوریه است حرف غلطی است.
دیگر از فتحعلی شاه قاجار و میرزا ابوالحسن خان ایلچی و اللهیار خان قاجار و
دار و دسته قاجارها و پهلویهايی که به واسطه بیلیاقتی بخشهايی از خاک این سرزمین را یک روز در شمالغرب (قفقاز) و یک روز در جنوب (بحرین) از دست دادند خبری نیست امروز کسانی میداندار هستند که همچون شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی سردار امت اسلام جبهههای ایستادگی را کیلومترها به آن سوی مرزهای خاکی ایران اسلامی منتقل کردهاند.
مردم جمهوری اسلامی ایران همانطور که در مناقشه ۴۴ روزه قرهباغ اثبات کردند در کنار برادران دینی خود در جمهوریآذربایجان هستند هرگز اجازه نخواهند داد رؤسای جمهور بیسروپایی همچون رجب طیب اردوغان در باکو آتش تفرقه بین آنها بیندازد و ساز جداییطلب کوک کند.اگر بنا بر جداییطلبی هم باشد باید سرزمینهای جدا شده
به دامان سرزمین مادری یعنی ایران کهن برگردند. پس بهتر است این بیت حضرت حافظ به طیب اردوغان تفهیم شود که: ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عِرض خود میبری و زحمت ما میداری.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
ترامپ خود را پیروز انتخابات میداند
گروه بین الملل
رئیس جمهور فعلی آمریکا، خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 می داند!جمهوریخواهان ، خصوصا سناتورها و نمایندگان حزب جمهوریخواه، در عین اینکه از ترامپ خواسته اند نتایج انتخابات ریاست جمهوری 2020 را بپذیرد، اما هنوز از پذیرش رسمی پیروزی بایدن در انتخابات خودداری می کنند! دلیل این مسئله، ترس از ترامپ و هواداران اوست! به عبارت بهتر، ترامپ در اقدامی کاملا آشکار، حزب جمهوریخواه و ظرفیتهای آن را به گروگان گرفته است. در این خصوص، دونالد ترامپ ، رئیسجمهور آمریکا در تويیتر خود نوشت: چرا رسانههای خبر جعلی،FBI و وزارت دادگستری پیش از انتخابات درباره پرونده (پسر) بایدن گزارش ندادند. به هرحال ما انتخابات را با ۷۵ میلیون رأی بردیم.
در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که ۱۳ آبان (سوم نوامبر) برگزار شد، برآورد رسانهها حاکی است جو بایدن نامزد حزب دموکرات با ۳۰۶ رأی الکترال در مقابل ۲۳۲ رأی ترامپ پیروز شده است.تیم «دونالد ترامپ» از پذیرش شکست امتناع کرده و شکایتهایی را در چند ایالت علیه آنچه به گفته آنها تخلفها و تقلبهای انتخاباتی است، مطرح کرده است، اما این شکایتهای ایالت پذیرفته نشدهاند.رئیس جمهور آمریکا در توییتی با تکرار ادعاهای خود در مورد وجود تقلب در انتخابات نوشت: انتخابات ۲۰۲۰ فاسدترین انتخابات در تاریخ بوده است! بسیار عالی، ما فاسدترین انتخابات تاریخ را برده ایم.
جمهوریخواهان حتی اجازه نمیدهند کمیته مشترک برگزاری مراسم تحلیف اعلام کند. طبق پیش بینی های موجود، جو بایدن و هریس روز ۲۰ ژانویه به عنوان رئیسجمهور تحلیف خواهند شد و این در حالی است که هیچ شواهد مهمی در رد این واقعیت وجود ندارد!با این حال هنوز نشانه ای مبنی بر پذیرش این موضوع از سوی اکثریت مطلق کنگره ( مجلس نمایندگان و سنا )
وجود ندارد. حتی اگر یکی از نمایندگان یا سناتورها مخالفت رسمی خود را با پیروزی بایدن اعلام کند، بار دیگر شاهد ایجاد وقفه در پروسه حضور بایدن در کاخ سفید خواهیم بود. هر چند که قطعا باید تا بیستم ژانویه سال 2021، ترامپ کاخ سفید را ترک کرده و تکلیف رئیس جمهور جدید( بایدن) مشخص شود، اما به نظر می رسد جمهوریخواهان قصد دارند تا آخرین لحظه حضور بایدن در کاخ سفید برای وی دردسر ایجاد کنند، ماجرا می تواند از آنچه هست پیچیده تر شود!
بحران های بی پایان در آمریکا
برخی از اعضای ارشد حزب جمهوریخواه از چند هفته پیش به پیروزی
جو بایدن در انتخابات اذعان نکردهاند و به خبرنگاران گفتهاند برای مشخص شدن این موضوع باید تا روز ۱۴ دسامبر که جلسه مجمع گزینندگان برگزار و رئیسجمهور رسما انتخاب میشود، صبر کرد.CNN نوشته بسیاری از قانونگذاران محافظهکار در مجلس نمایندگان آمریکا گفتهاند که هفته آینده (بعد از برگزاری جلسه مجمع نمایندگان) به منزله پایان تلاشهای ترامپ برای برگرداندن نتیجه انتخابات نخواهد بود.در این میان، سناتورها و نمایندگان می توانند در مسیر انتخاب رئیس جمهور وقفه ایجاد کنند و قانون اساسی و انتخاباتی آمریکا نیز اجازه چنین اقدامی را به آنها داده است! در حال حاضر، بایدن از یک سو مشغول چینش اعضای کابینه خود است و از سوی دیگر، خود را برای نبردی سخت با جمهوریخواهان ، خصوصا جمهوریخواهان کنگره بر سر پذیرش ریاست جمهوری خود آماده می کند. این به معنای وقوع بحرانی عمیق و گسترده در درون حاکمیت آمریکاست. بدون شک بازنده این بحران، نه حزب دموکرات و جمهوریخواه، بلکه کلیت حاکمیت آمریکا و اجزا و مؤلفه های اصلی تشکیل دهنده قدرت در آن هستند.
دویچه وله
رئیس جمهور فعلی آمریکا، خود را پیروز انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 می داند!جمهوریخواهان ، خصوصا سناتورها و نمایندگان حزب جمهوریخواه، در عین اینکه از ترامپ خواسته اند نتایج انتخابات ریاست جمهوری 2020 را بپذیرد، اما هنوز از پذیرش رسمی پیروزی بایدن در انتخابات خودداری می کنند! دلیل این مسئله، ترس از ترامپ و هواداران اوست! به عبارت بهتر، ترامپ در اقدامی کاملا آشکار، حزب جمهوریخواه و ظرفیتهای آن را به گروگان گرفته است. در این خصوص، دونالد ترامپ ، رئیسجمهور آمریکا در تويیتر خود نوشت: چرا رسانههای خبر جعلی،FBI و وزارت دادگستری پیش از انتخابات درباره پرونده (پسر) بایدن گزارش ندادند. به هرحال ما انتخابات را با ۷۵ میلیون رأی بردیم.
در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که ۱۳ آبان (سوم نوامبر) برگزار شد، برآورد رسانهها حاکی است جو بایدن نامزد حزب دموکرات با ۳۰۶ رأی الکترال در مقابل ۲۳۲ رأی ترامپ پیروز شده است.تیم «دونالد ترامپ» از پذیرش شکست امتناع کرده و شکایتهایی را در چند ایالت علیه آنچه به گفته آنها تخلفها و تقلبهای انتخاباتی است، مطرح کرده است، اما این شکایتهای ایالت پذیرفته نشدهاند.رئیس جمهور آمریکا در توییتی با تکرار ادعاهای خود در مورد وجود تقلب در انتخابات نوشت: انتخابات ۲۰۲۰ فاسدترین انتخابات در تاریخ بوده است! بسیار عالی، ما فاسدترین انتخابات تاریخ را برده ایم.
جمهوریخواهان حتی اجازه نمیدهند کمیته مشترک برگزاری مراسم تحلیف اعلام کند. طبق پیش بینی های موجود، جو بایدن و هریس روز ۲۰ ژانویه به عنوان رئیسجمهور تحلیف خواهند شد و این در حالی است که هیچ شواهد مهمی در رد این واقعیت وجود ندارد!با این حال هنوز نشانه ای مبنی بر پذیرش این موضوع از سوی اکثریت مطلق کنگره ( مجلس نمایندگان و سنا )
وجود ندارد. حتی اگر یکی از نمایندگان یا سناتورها مخالفت رسمی خود را با پیروزی بایدن اعلام کند، بار دیگر شاهد ایجاد وقفه در پروسه حضور بایدن در کاخ سفید خواهیم بود. هر چند که قطعا باید تا بیستم ژانویه سال 2021، ترامپ کاخ سفید را ترک کرده و تکلیف رئیس جمهور جدید( بایدن) مشخص شود، اما به نظر می رسد جمهوریخواهان قصد دارند تا آخرین لحظه حضور بایدن در کاخ سفید برای وی دردسر ایجاد کنند، ماجرا می تواند از آنچه هست پیچیده تر شود!
بحران های بی پایان در آمریکا
برخی از اعضای ارشد حزب جمهوریخواه از چند هفته پیش به پیروزی
جو بایدن در انتخابات اذعان نکردهاند و به خبرنگاران گفتهاند برای مشخص شدن این موضوع باید تا روز ۱۴ دسامبر که جلسه مجمع گزینندگان برگزار و رئیسجمهور رسما انتخاب میشود، صبر کرد.CNN نوشته بسیاری از قانونگذاران محافظهکار در مجلس نمایندگان آمریکا گفتهاند که هفته آینده (بعد از برگزاری جلسه مجمع نمایندگان) به منزله پایان تلاشهای ترامپ برای برگرداندن نتیجه انتخابات نخواهد بود.در این میان، سناتورها و نمایندگان می توانند در مسیر انتخاب رئیس جمهور وقفه ایجاد کنند و قانون اساسی و انتخاباتی آمریکا نیز اجازه چنین اقدامی را به آنها داده است! در حال حاضر، بایدن از یک سو مشغول چینش اعضای کابینه خود است و از سوی دیگر، خود را برای نبردی سخت با جمهوریخواهان ، خصوصا جمهوریخواهان کنگره بر سر پذیرش ریاست جمهوری خود آماده می کند. این به معنای وقوع بحرانی عمیق و گسترده در درون حاکمیت آمریکاست. بدون شک بازنده این بحران، نه حزب دموکرات و جمهوریخواه، بلکه کلیت حاکمیت آمریکا و اجزا و مؤلفه های اصلی تشکیل دهنده قدرت در آن هستند.
دویچه وله

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 12
خرید واکسن اسیر در تحریمهای چند لایه آمریکا
نفیسه امامی
درحالیکه انگلیس و روسیه روند واکسیناسیون سراسری علیه کرونا را آغاز کردهاند و سایر کشورها نیز با انجام مقدمات قانونی و مالی آماده واردات و توزیع واکسن میشوند، خرید واکسن اما توسط ایران به دلیل تحریمهای قهرآمیز و یک جانبه آمریکا با مشکل انتقال پول مواجه است که میتواند امکان دسترسی عادلانه واکسن برای مردم کشور را با مشکل روبه رو کند. درحالیکه طبق قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر دسترسی منصفانه و توزیع عادلانه واکسن کرونا، این واکسن باید در دسترس همگان در همه جای جهان قرار بگیرد.
مسئولان کشور بارها اعلام داشتهاند برای خرید حدود ۲۰ میلیون دوز واکسن کرونا به سد تحریمهای بانکی آمریکا برخورد کردهاند، هرچند مقامات آمریکا در اظهاراتی فروش اقلام بشردوستانه ازجمله دارو و تجهیزات پزشکی را مشمول تحریمهای این کشور ندانستهاند، اما در عمل به علت محدودیتهای شدید معاملات بانکی و مالی و تحریم بانک مرکزی خرید و واردات محصولات دارویی ازجمله واکسن آنفلوآنزا با مشکل روبه رو شد و نتوانست بهسرعت در اختیار قرار بگیرد.
حسن روحانی، رئیسجمهور درباره مانعتراشی تحریمهای آمریکا برای خرید واکسن کرونا گفته است: «پول، اراده و تصمیمش هست و دستورش صادر شده، اما آمریکا مانع است و به هر بانک و کشوری مراجعه میکنیم ممانعت میکند.»
عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی هم با تأکید بر وجود مشکل در انتقال پول برای خرید واکسن گفته است: «ازآنجاکه خرید واکسن کرونا بایستی از مسیر رسمی سازمان بهداشت جهانی انجام گیرد، تاکنون راههای پرداخت و انتقال ارز موردنیاز، به خاطر تحریم غیرانسانی دولت آمریکا و ضرورت اخذ مجوز اوفک و با مانع مواجه شده است.»
جلیل میرمحمدی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از دیگر افرادی است که به اظهارنظر در این رابطه پرداخته و اظهار کرده است: «اعتبار لازم برای خرید واکسن تخصیص شده، اما به دلیل تحریمهای بانکی ایران قادر به واریز پول مورد نیاز نیست. »
بعد از رقابت مؤثر و سازنده میان مراکز تحقیقاتی و علمی کشورهای مختلف برای کشف واکسن مؤثر در مقابله با کرونا، سازمان جهانی بهداشت سازوکاری موسوم به کواکس (covax) را برای توزیع عادلانه واکسن کرونا راهاندازی کرد تا کشورهای مختلف بتوانند با عضویت در آن و پیشپرداخت بخشی از هزینهها وارد فهرست خریداران شوند. ایران نیز به همراه کشورهای دیگری به این سازوکار پیوست و پیشپرداخت خرید واکسن را پرداخت کرده است اما مشکل در نقلوانتقال پول دسترسی به واکسن را با سختی مواجه کرده است.
کواکس به دنبال این است بعد از تولید واکسن تایید شده کرونا حدود دو میلیارد دوز از آن را تا پایان سال ۲۰۲۱ در بین کشورها توزیع کند و کارکنان دستگاههای سلامت در اولویت دریافت این واکسن هستند. این در شرایطی است که رویکرد فشار حداکثری آمریکا با تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی درهمآمیخته است و برخلاف ادعای پوچ دولتمردان آمریکایی، حوزه سلامت و دارو در کشورمان از تحریمهای چندلایه آمریکا علیه نظام ارزی و بانکی ایران مصون نمانده است و با ایجاد اخلال در نظام درمانی در مقابله با شیوع کرونا از دسترسی عادلانه و منصفانه به واکسن کرونا ممانعت به عمل خواهد آورد.
زودتر از نوروز 1400 امکان تزریق واکسن وجود ندارد
مصطفی قانعی، رئیس کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا در ایران در گفتوگو با «رسالت» درباره خرید واکسن کرونا توسط ایران گفت: از میان واکسنهای تولیدشده، واکسن آسترازنیکا ساخت دانشگاه آکسفورد که بر پایه آدنا ویروس تولیدشده و بر روی آن آنتیژنهای ویروس کرونا مستقر شده است، مدنظر ایران است. قیمت این واکسن پایینتر از واکسن فایزر خواهد بود و نیاز به زنجیره سرد مانند واکسن فایزر ندارد. به همین علت ایران واکسنهای آدنا ویروس را در لیست پیش خرید قرار داده است.
وی با اشاره به عدم امکان خرید واکسن فایزر توسط ایران بیان کرد: واکسن فایزر به شکل MRNA و دارای پایه ژنی است. برای سالم ماندن این واکسن باید یک دوز آن در منفی 20 درجه و دوز دیگر آن در منفی 80 درجه سانتی گراد نگهداری شود. به همین علت کشورهای خریدار این واکسن باید هواپیما، یخ خشک و امکانات فرودگاهی خاص را فراهم کنند.
قانعی ادامه داد: ایران چنین امکاناتی برای جا به جایی واکسن ندارد و به همین علت اعلام کرده واکسن فایزر برای کشور کارایی نمیتواند داشته باشد. این واکسن با توجه به قیمت بالا، لزوم فراهم آوردن زنجیره سرد و همچنین در اختیار آمریکا بودن نمیتواند به کشورمان داده شود. بنابراین ما به سایر واکسنهایی که سازمان بهداشت جهانی در لیست آمادهسازی قرار داده است، اعلام خرید کردهایم و پول پیشخرید آنهم دادهشده است.
رئیس کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا به تأثیرگذاری واکسن آسترازنیکا اشاره کرد و افزود: با توجه به مقالات چاپشده در مجلات معتبر اگر در تزریق بار اول واکسن، نصف دوز و در مرحله دوم دوز کامل زده شود، پیشگیری 95 درصدی از بیماری ایجاد خواهد شد و اثربخشی مناسبی در برابر بیماری خواهد داشت.
قانعی درباره تأثیرگذاری منفی تحریمها برای خرید واکسن بیان کرد: آمریکا اعلام میکند غذا و دارو در لیست تحریم نیست درحالیکه انتقال پول خرید همه کالاها را دچار مشکل کرده است. بانک مرکزی تحریم شده و زمانی که انتقال پول امکانپذیر نباشد، امکان خرید هم وجود نخواهد داشت. آمریکا باوجود خباثتی که دارد اعلام کرده است هر شرکتی که با ایران معامله کند دیگر نمیتواند با این کشور تبادل تجاری داشته باشد.
وی حجم تجارت شرکتهای بزرگ با آمریکا را بسیار بیشتر از ایران عنوان کرد و افزود: شرکتها به علت تبادلات مالی و تجاری زیاد با آمریکا، از تجارت با ایران منصرف میشوند. خزانهداری آمریکا جلوی همه راههای معامله با ایران را بسته است که نمونه آنهم در خرید واکسن آنفلوآنزا قابلمشاهده بود که در زمان مناسب به دست ما نرسید.
قانعی به تولید واکسن کرونا در کشور اشاره کرد و ادامه داد: به دلیل وجود شرایط اورژانسی و لزوم ایمنی کادر درمان و بهداشت، تولید واکسن در داخل و خرید آن را از خارج در دستور کار قرار دادهایم، اما برای خرید آن با چالش مواجه هستیم.
رئیس سابق انستیتو پاستور ایران با اعلام واریز پیشپرداخت 180 میلیون دلاری کشور به «کواکس» گفت: برای افرادی که خطر بالای فوت دارند و شامل 12 و نیم میلیون نفر میشوند، در حدود 20 میلیون دوز واکسن پیشخرید شده است. در صورت پرداخت پول پیشپرداخت سه ماه و نیم بعد واکسن در دسترس قرار میگیرد که با این اوصاف تا نوروز 1400 امکان تزریق واکسن وجود نخواهد داشت و این روند برای همه دنیا یکسان است.
وی خرید واکسن از چین را مسیر راحتتری برای انتقال به ایران عنوان کرد و افزود: اقدامات لازم برای خرید از چین و هند انجامگرفته است. سازوکار خرید واکسن بسیار مشخص است به این شکل که سازمان غذا و دارو در سایت خود اعلام کرده هر شرکتی واکسن کرونا در اختیار دارد و مایل به فروش است در این سایت ثبتنام کند. شرکتهای داوطلب باید مدارک لازم را ارائه دهند و در صورت اعتبار آنها، خرید واکسن انجام میگیرد.
درحالیکه انگلیس و روسیه روند واکسیناسیون سراسری علیه کرونا را آغاز کردهاند و سایر کشورها نیز با انجام مقدمات قانونی و مالی آماده واردات و توزیع واکسن میشوند، خرید واکسن اما توسط ایران به دلیل تحریمهای قهرآمیز و یک جانبه آمریکا با مشکل انتقال پول مواجه است که میتواند امکان دسترسی عادلانه واکسن برای مردم کشور را با مشکل روبه رو کند. درحالیکه طبق قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر دسترسی منصفانه و توزیع عادلانه واکسن کرونا، این واکسن باید در دسترس همگان در همه جای جهان قرار بگیرد.
مسئولان کشور بارها اعلام داشتهاند برای خرید حدود ۲۰ میلیون دوز واکسن کرونا به سد تحریمهای بانکی آمریکا برخورد کردهاند، هرچند مقامات آمریکا در اظهاراتی فروش اقلام بشردوستانه ازجمله دارو و تجهیزات پزشکی را مشمول تحریمهای این کشور ندانستهاند، اما در عمل به علت محدودیتهای شدید معاملات بانکی و مالی و تحریم بانک مرکزی خرید و واردات محصولات دارویی ازجمله واکسن آنفلوآنزا با مشکل روبه رو شد و نتوانست بهسرعت در اختیار قرار بگیرد.
حسن روحانی، رئیسجمهور درباره مانعتراشی تحریمهای آمریکا برای خرید واکسن کرونا گفته است: «پول، اراده و تصمیمش هست و دستورش صادر شده، اما آمریکا مانع است و به هر بانک و کشوری مراجعه میکنیم ممانعت میکند.»
عبدالناصر همتی رئیس بانک مرکزی هم با تأکید بر وجود مشکل در انتقال پول برای خرید واکسن گفته است: «ازآنجاکه خرید واکسن کرونا بایستی از مسیر رسمی سازمان بهداشت جهانی انجام گیرد، تاکنون راههای پرداخت و انتقال ارز موردنیاز، به خاطر تحریم غیرانسانی دولت آمریکا و ضرورت اخذ مجوز اوفک و با مانع مواجه شده است.»
جلیل میرمحمدی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس از دیگر افرادی است که به اظهارنظر در این رابطه پرداخته و اظهار کرده است: «اعتبار لازم برای خرید واکسن تخصیص شده، اما به دلیل تحریمهای بانکی ایران قادر به واریز پول مورد نیاز نیست. »
بعد از رقابت مؤثر و سازنده میان مراکز تحقیقاتی و علمی کشورهای مختلف برای کشف واکسن مؤثر در مقابله با کرونا، سازمان جهانی بهداشت سازوکاری موسوم به کواکس (covax) را برای توزیع عادلانه واکسن کرونا راهاندازی کرد تا کشورهای مختلف بتوانند با عضویت در آن و پیشپرداخت بخشی از هزینهها وارد فهرست خریداران شوند. ایران نیز به همراه کشورهای دیگری به این سازوکار پیوست و پیشپرداخت خرید واکسن را پرداخت کرده است اما مشکل در نقلوانتقال پول دسترسی به واکسن را با سختی مواجه کرده است.
کواکس به دنبال این است بعد از تولید واکسن تایید شده کرونا حدود دو میلیارد دوز از آن را تا پایان سال ۲۰۲۱ در بین کشورها توزیع کند و کارکنان دستگاههای سلامت در اولویت دریافت این واکسن هستند. این در شرایطی است که رویکرد فشار حداکثری آمریکا با تحریمهای ظالمانه و غیرقانونی درهمآمیخته است و برخلاف ادعای پوچ دولتمردان آمریکایی، حوزه سلامت و دارو در کشورمان از تحریمهای چندلایه آمریکا علیه نظام ارزی و بانکی ایران مصون نمانده است و با ایجاد اخلال در نظام درمانی در مقابله با شیوع کرونا از دسترسی عادلانه و منصفانه به واکسن کرونا ممانعت به عمل خواهد آورد.
زودتر از نوروز 1400 امکان تزریق واکسن وجود ندارد
مصطفی قانعی، رئیس کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا در ایران در گفتوگو با «رسالت» درباره خرید واکسن کرونا توسط ایران گفت: از میان واکسنهای تولیدشده، واکسن آسترازنیکا ساخت دانشگاه آکسفورد که بر پایه آدنا ویروس تولیدشده و بر روی آن آنتیژنهای ویروس کرونا مستقر شده است، مدنظر ایران است. قیمت این واکسن پایینتر از واکسن فایزر خواهد بود و نیاز به زنجیره سرد مانند واکسن فایزر ندارد. به همین علت ایران واکسنهای آدنا ویروس را در لیست پیش خرید قرار داده است.
وی با اشاره به عدم امکان خرید واکسن فایزر توسط ایران بیان کرد: واکسن فایزر به شکل MRNA و دارای پایه ژنی است. برای سالم ماندن این واکسن باید یک دوز آن در منفی 20 درجه و دوز دیگر آن در منفی 80 درجه سانتی گراد نگهداری شود. به همین علت کشورهای خریدار این واکسن باید هواپیما، یخ خشک و امکانات فرودگاهی خاص را فراهم کنند.
قانعی ادامه داد: ایران چنین امکاناتی برای جا به جایی واکسن ندارد و به همین علت اعلام کرده واکسن فایزر برای کشور کارایی نمیتواند داشته باشد. این واکسن با توجه به قیمت بالا، لزوم فراهم آوردن زنجیره سرد و همچنین در اختیار آمریکا بودن نمیتواند به کشورمان داده شود. بنابراین ما به سایر واکسنهایی که سازمان بهداشت جهانی در لیست آمادهسازی قرار داده است، اعلام خرید کردهایم و پول پیشخرید آنهم دادهشده است.
رئیس کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا به تأثیرگذاری واکسن آسترازنیکا اشاره کرد و افزود: با توجه به مقالات چاپشده در مجلات معتبر اگر در تزریق بار اول واکسن، نصف دوز و در مرحله دوم دوز کامل زده شود، پیشگیری 95 درصدی از بیماری ایجاد خواهد شد و اثربخشی مناسبی در برابر بیماری خواهد داشت.
قانعی درباره تأثیرگذاری منفی تحریمها برای خرید واکسن بیان کرد: آمریکا اعلام میکند غذا و دارو در لیست تحریم نیست درحالیکه انتقال پول خرید همه کالاها را دچار مشکل کرده است. بانک مرکزی تحریم شده و زمانی که انتقال پول امکانپذیر نباشد، امکان خرید هم وجود نخواهد داشت. آمریکا باوجود خباثتی که دارد اعلام کرده است هر شرکتی که با ایران معامله کند دیگر نمیتواند با این کشور تبادل تجاری داشته باشد.
وی حجم تجارت شرکتهای بزرگ با آمریکا را بسیار بیشتر از ایران عنوان کرد و افزود: شرکتها به علت تبادلات مالی و تجاری زیاد با آمریکا، از تجارت با ایران منصرف میشوند. خزانهداری آمریکا جلوی همه راههای معامله با ایران را بسته است که نمونه آنهم در خرید واکسن آنفلوآنزا قابلمشاهده بود که در زمان مناسب به دست ما نرسید.
قانعی به تولید واکسن کرونا در کشور اشاره کرد و ادامه داد: به دلیل وجود شرایط اورژانسی و لزوم ایمنی کادر درمان و بهداشت، تولید واکسن در داخل و خرید آن را از خارج در دستور کار قرار دادهایم، اما برای خرید آن با چالش مواجه هستیم.
رئیس سابق انستیتو پاستور ایران با اعلام واریز پیشپرداخت 180 میلیون دلاری کشور به «کواکس» گفت: برای افرادی که خطر بالای فوت دارند و شامل 12 و نیم میلیون نفر میشوند، در حدود 20 میلیون دوز واکسن پیشخرید شده است. در صورت پرداخت پول پیشپرداخت سه ماه و نیم بعد واکسن در دسترس قرار میگیرد که با این اوصاف تا نوروز 1400 امکان تزریق واکسن وجود نخواهد داشت و این روند برای همه دنیا یکسان است.
وی خرید واکسن از چین را مسیر راحتتری برای انتقال به ایران عنوان کرد و افزود: اقدامات لازم برای خرید از چین و هند انجامگرفته است. سازوکار خرید واکسن بسیار مشخص است به این شکل که سازمان غذا و دارو در سایت خود اعلام کرده هر شرکتی واکسن کرونا در اختیار دارد و مایل به فروش است در این سایت ثبتنام کند. شرکتهای داوطلب باید مدارک لازم را ارائه دهند و در صورت اعتبار آنها، خرید واکسن انجام میگیرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
انتقام سخت را در موعد مناسب از صهیونیستها خواهیم گرفت
فرمانده کل سپاه گفت: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان این جنایتهای ددمنشانه را می پردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.
به گزارش مهر، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در منزل شهید دکتر فخری زاده دانشمند هستهای و دفاعی ایران اسلامی با خانواده شهید دیدار و گفت وگو کرد.
سرلشکر سلامی در این دیدار گفت: جنایت تروریستهای ددمنش، افتخار بزرگی را برای شهید دکتر فخری زاده خلق کرد و این دانشمند را همچون سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که حین حیات، بارها انتقام خود را از آمریکاییها گرفته بود مطرح کرد به گونهای که دشمنان کینه شهید را از سالها قبل در دل داشتند.وی افزود: فرزندان بزرگ این ملت که توسط شیطان بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مظلومانه ترور میشوند، افتخار بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان میآورند. فرمانده کل سپاه خاطر نشان کرد: شهید دکتر فخری زاده دانشمند متخصص و متعهدی
بود که سالها در گمنامی و مظلومیت به میهن اسلامی و مردم خود خدمت کرد، اما خداوند متعال این چهره درخشان و سرفراز را همچون خورشیدی درخشان به عالمیان معرفی کرد و نامش برای همیشه تاریخ در آسمان اقتدار و عزت ایران اسلامی ماندگار شد.فرمانده کل سپاه تصریح کرد: شهید فخریزاده به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت فی سبیل الله
بود رسید و این در واقع بالاترین فوز عظیم است.
سرلشکر سلامی گفت: ساخت شخصیت مصمم، با وقار، با اراده و با صلابت شهید دکتر فخری زاده نمونه بارزی از فرزندان ایران اسلامی است که دشمنان ایران اسلامی هیچ گاه تاب تحمل این چنین مردان مؤمن و متعهد و دانشمندی را ندارند، هرچند از دست دادن این شخصیتهای بزرگ برای کشور دردناک است، اما سند مظلومیت این کشور و ملت عظیم الشان ایران هستند.فرمانده کل سپاه با بیان اینکه چراغ راهی که شهیدان برافروختهاند هرگز فراموش نخواهد شد، تاکید کرد: بی تردید، مسیر پر تلالو شهیدان بویژه شهید فخری زاده پر فروغ تر از گذشته ادامه خواهد یافت.
سرلشکر سلامی در پایان با بیان اینکه رژیم اشغالگر صهیونیستی با این اقدامات ناجوانمردانه، خود را به سمت سقوط و سرنگونی نزدیکتر کرد و این خونهای به ناحق ریخته شده هیمنه نظام سلطه را فرو خواهد ریخت، تصریح کرد: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان این جنایتهای ددمنشانه را میپردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.
به گزارش مهر، سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضور در منزل شهید دکتر فخری زاده دانشمند هستهای و دفاعی ایران اسلامی با خانواده شهید دیدار و گفت وگو کرد.
سرلشکر سلامی در این دیدار گفت: جنایت تروریستهای ددمنش، افتخار بزرگی را برای شهید دکتر فخری زاده خلق کرد و این دانشمند را همچون سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که حین حیات، بارها انتقام خود را از آمریکاییها گرفته بود مطرح کرد به گونهای که دشمنان کینه شهید را از سالها قبل در دل داشتند.وی افزود: فرزندان بزرگ این ملت که توسط شیطان بزرگ آمریکا و رژیم صهیونیستی به صورت مظلومانه ترور میشوند، افتخار بزرگی را برای ایران اسلامی به ارمغان میآورند. فرمانده کل سپاه خاطر نشان کرد: شهید دکتر فخری زاده دانشمند متخصص و متعهدی
بود که سالها در گمنامی و مظلومیت به میهن اسلامی و مردم خود خدمت کرد، اما خداوند متعال این چهره درخشان و سرفراز را همچون خورشیدی درخشان به عالمیان معرفی کرد و نامش برای همیشه تاریخ در آسمان اقتدار و عزت ایران اسلامی ماندگار شد.فرمانده کل سپاه تصریح کرد: شهید فخریزاده به آرزوی دیرینه خود که همانا شهادت فی سبیل الله
بود رسید و این در واقع بالاترین فوز عظیم است.
سرلشکر سلامی گفت: ساخت شخصیت مصمم، با وقار، با اراده و با صلابت شهید دکتر فخری زاده نمونه بارزی از فرزندان ایران اسلامی است که دشمنان ایران اسلامی هیچ گاه تاب تحمل این چنین مردان مؤمن و متعهد و دانشمندی را ندارند، هرچند از دست دادن این شخصیتهای بزرگ برای کشور دردناک است، اما سند مظلومیت این کشور و ملت عظیم الشان ایران هستند.فرمانده کل سپاه با بیان اینکه چراغ راهی که شهیدان برافروختهاند هرگز فراموش نخواهد شد، تاکید کرد: بی تردید، مسیر پر تلالو شهیدان بویژه شهید فخری زاده پر فروغ تر از گذشته ادامه خواهد یافت.
سرلشکر سلامی در پایان با بیان اینکه رژیم اشغالگر صهیونیستی با این اقدامات ناجوانمردانه، خود را به سمت سقوط و سرنگونی نزدیکتر کرد و این خونهای به ناحق ریخته شده هیمنه نظام سلطه را فرو خواهد ریخت، تصریح کرد: رژیم صهیونیستی و اذنابش قطعا تاوان این جنایتهای ددمنشانه را میپردازند و ملت بزرگ ایران در موعد مناسب انتقام سخت خود را از آنان خواهد گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
انگلیس و اتحادیه اروپا در هم می شکنند
گروه بین الملل
برگزاری مذاکرات لندن-بروکسل بر سر آینده خروج انگلیس از اتحادیه اروپا فاصله چندانی تا شکست نهایی ندارد. بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس از شهروندان انگلیسی خواسته است که خود را برای عدم توافق نهایی با اتحادیه اروپا (شکست رسمی مذاکرات) آماده کنند. این در حالیاست که اکثر شهروندان انگلیسی طی ماههای اخیر نه تنها مخالفت خود را با نحوه مذاکرات برگزیت و اداره آن از سوی دولت جانسون اعلام کرده اند، بلکه کلیت خروج کشورشان از اتحادیه اروپا را نیز فاجعه بار خوانده اند.
شهروندان انگلیسی سردرگم هستند
چنانكه شبکه یورونیوز گزارش داده است، بیش از ۲/۵ میلیون انگلیسی در صورت عدم تمدید گذرنامههای خود احتمالا از ۳۱ دسامبر سال جاری میلادی دیگر نمیتوانند وارد خاک اتحادیه اروپا شوند.اگرچه آن دسته از انگلیسی هایی که برای سفری کوتاه و توریستی به این اتحادیه میآیند احتمالا به ویزا نیازی نخواهند داشت اما بنا بر اطلاعاتی که در سایت رسمی مقررات شنگن نوشته شده (SchengenVisaInfo.com)، احتمالا بسیاری از هموطنانشان پس از پایان دوره گذار برگزیت ،یعنی از اول ژانویه سال ۲۰۲۱ میلادی چنین امکانی را نخواهند داشت.
در حال حاضر شهروندان انگلیسی میتوانند آزادانه به همه کشورهای داخل اتحادیه اروپا و منطقه شنگن سفر کنند اما با انقضای تاریخ گذرنامه آنها این وضعیت تغییر خواهد کرد. بر اساس مقررات جدید، از سال ۲۰۲۱ میلادی اتباع این کشور در صورتی میتوانند با پاسپورت کنونی خود وارد منطقه شنگن شوند که هنوز دستکم ۶ ماه از تاریخ اعتبار آن باقی مانده باشد؛ تنها استثنا در موضوع این مقررات نیز برای مردم ایرلند درنظر گرفته شده است.علاوه بر این احتمال میرود که از ابتدای ژانویه، مدت زمان معطلی مسافران انگلیسی در مرز این کشور با اتحادیه اروپا بهطور قابل توجهی افزایش یابد چراکه آنها نیز باید در کنار مسافران دیگر نقاط جهان، برای عبور از مرز اتحادیه در یک صف قرار بگیرند.از مسافران انگلیسی همچنین خواسته میشود تا بلیت برگشت خود را به مأموران مرزی نشان دهند و پول کافی نیز برای دوران اقامت خود در این اتحادیه داشته باشند.اگرچه برای سفرهای توریستی، داشتن ویزا ضروری نیست اما مدت سفر توریستی انگلیسی ها نیز به حداکثر ۹۰ روز محدود خواهد شد که این مسئله مشکلاتی را برای افرادی که خانههای خود را در دوران تعطیلات اجاره میدهند، بهوجود میآورد.
اما به نظر کارشناسان، مشکلات بریتانیاییها به اینجا ختم نمیشود. از آنجا که به دلیل شیوع کرونا بسیاری از سفارتخانهها بخش ویزای خود را موقتا تعطیل کردهاند؛ به نظر میرسد دریافت ویزا برای آن دسته از انگلیسیهایی که پس از ژانویه ۲۰۲۱ باید به این اتحادیه سفر کنند، برای مدتها ممکن نباشد.همچنین احتمال داده میشود شمار قابل توجهی از انگلیسی ها به محض رسیدن به مرزهای اتحادیه، مجبور به بازگشت به خانههایشان شوند زیرا از تغییرات گستردهای که در مقررات آمد و شد
به این اتحادیه بهوجود آمده، بیخبر باشند.
درهم شکستن توأمان لندن و اتحادیه اروپا
آنچه مسلم است اینکه بحران سرتاسر انگلیس و اتحادیه اروپا را فرا گرفته است! حتی اگر توافقی کوتاه مدت و موقت در این خصوص حاصل شود، دیگر نمی توان از آن به عنوان یک توافق پایدار سخن گفت. محصول این عدم توافق، ایجاد استیصال در انگلیس و افزایش هزینه های سیاسی، حقوقی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. به عبارت بهتر، هر دو طرف بازنده این روند هستند. نکته قابل تأمل اینکه میزان محبوبیت جانسون در بین شهروندان انگلیسی به کمتر از 30 درصد رسیده و احتمال سقوط دولت وی نیز افزایش یافته است.
گره کور در لندن و بروکسل
جانسون بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته است. در نهایت، اگر برگزیت سخت تحقق یابد ، در این صورت عملا بسیاری از کسانی که به جانسون رأی دادهند به نیروهای مخالف سیاسی و اجتماعی او تبدیل خواهند شد، چراکه معتقدند جانسون به رأی آنها خیانت کرده است و همین موضوع مولد آشوبها و آسیبهایی در فضای داخلی انگلیس خواهد شد.
اما اگر برگزیت نرم تحقق یابد و انگلیس بخواهد همراه با توافق از اتحادیه اروپا خارج شود، در آن زمان این توافقی که صورت گرفته مورد انتقاد ۴ جریان در داخل لندن قرار میگیرد؛یعنی حزب کارگر، حزب لیبرال دموکرات، ملی گرایان اسکاتلند و ملی گرایان افراطی که موسوم به حزب برگزیت هستند و آنها هم مانند ترامپ خواستار برگزیت سخت هستند. در نتیجه همه این جریان ها درمقابل جانسون قرار خواهند گرفت.به عبارت بهتر، هر گونه توافقی که در نهایت حاصل شود، احتمالا از سوی احزاب مخالف حزب حاکم ( حزب محافظه کار) و حتی برخی افراد در داخل همین حزب به چالش کشیده خواهد شد.
گره برگزیت شايد هیچ گاه باز نشود!
از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که اگر برگزیت نرم اجرایی شود، در حوزه اقتصادی و سیاسی انگلیس تبعاتی مانند کاهش میزان رشد اقتصادی، کوچک شدن اقتصاد این کشور و وابستگی اقتصادی انگلیس و اتحادیه اروپا حداقل تا ۵ سال ادامه پیدا خواهد کرد، بنابراین اینکهما در محاسبات خود عنوان کنیم که با حضور جانسون در قدرت ، گره برگزیت باز شده و شاهد ایجادیک آرامش نسبی در انگلیس خواهیم بود، یک خیال باطل است.
هریک از تصمیمهایی که دولت انگلیس مبنی بر برگزیت سخت یا نرم بگیرد، عواقب و تبعاتی به همراه دارد که میتواند دولت جانسون را با چالش مواجه کند. تنها خصلت و خاصیتی که انتخابات اخیر سراسری انگلیس داشت، این بود که گزینهای که حزب کارگر و لیبرال دموکرات بر آن اصرار داشتند، یعنی برگزاری همه پرسی دوباره، از معادلات حذف شده و رفراندوم دوبارهای در انگلیس بر سر برگزیت انجام نمی شود.در هر حال، جانسون به شهروندان انگلیسی تأکید کرده است که خود را برای خروج بدون توافق ( برگزیت سخت) آماده کنند، اما مشخص نیست که در نهایت شهروندان انگلیسی از سخنان و دستورات نخست وزیرجنجالی خویش در این خصوص تبعیت کنند. آنچه مسلم است اینکه لندن و بروکسل( اتحادیه اروپا)، هر دو وارد مرحله سختی از حیات سیاسی و اقتصادی خود خواهند شد که هدایت و مدیریت آن، از عهده هر دو طرف ، خصوصا طرف انگلیسی تا حدود زیادی خارج خواهد بود.
برگزاری مذاکرات لندن-بروکسل بر سر آینده خروج انگلیس از اتحادیه اروپا فاصله چندانی تا شکست نهایی ندارد. بوریس جانسون، نخست وزیر انگلیس از شهروندان انگلیسی خواسته است که خود را برای عدم توافق نهایی با اتحادیه اروپا (شکست رسمی مذاکرات) آماده کنند. این در حالیاست که اکثر شهروندان انگلیسی طی ماههای اخیر نه تنها مخالفت خود را با نحوه مذاکرات برگزیت و اداره آن از سوی دولت جانسون اعلام کرده اند، بلکه کلیت خروج کشورشان از اتحادیه اروپا را نیز فاجعه بار خوانده اند.
شهروندان انگلیسی سردرگم هستند
چنانكه شبکه یورونیوز گزارش داده است، بیش از ۲/۵ میلیون انگلیسی در صورت عدم تمدید گذرنامههای خود احتمالا از ۳۱ دسامبر سال جاری میلادی دیگر نمیتوانند وارد خاک اتحادیه اروپا شوند.اگرچه آن دسته از انگلیسی هایی که برای سفری کوتاه و توریستی به این اتحادیه میآیند احتمالا به ویزا نیازی نخواهند داشت اما بنا بر اطلاعاتی که در سایت رسمی مقررات شنگن نوشته شده (SchengenVisaInfo.com)، احتمالا بسیاری از هموطنانشان پس از پایان دوره گذار برگزیت ،یعنی از اول ژانویه سال ۲۰۲۱ میلادی چنین امکانی را نخواهند داشت.
در حال حاضر شهروندان انگلیسی میتوانند آزادانه به همه کشورهای داخل اتحادیه اروپا و منطقه شنگن سفر کنند اما با انقضای تاریخ گذرنامه آنها این وضعیت تغییر خواهد کرد. بر اساس مقررات جدید، از سال ۲۰۲۱ میلادی اتباع این کشور در صورتی میتوانند با پاسپورت کنونی خود وارد منطقه شنگن شوند که هنوز دستکم ۶ ماه از تاریخ اعتبار آن باقی مانده باشد؛ تنها استثنا در موضوع این مقررات نیز برای مردم ایرلند درنظر گرفته شده است.علاوه بر این احتمال میرود که از ابتدای ژانویه، مدت زمان معطلی مسافران انگلیسی در مرز این کشور با اتحادیه اروپا بهطور قابل توجهی افزایش یابد چراکه آنها نیز باید در کنار مسافران دیگر نقاط جهان، برای عبور از مرز اتحادیه در یک صف قرار بگیرند.از مسافران انگلیسی همچنین خواسته میشود تا بلیت برگشت خود را به مأموران مرزی نشان دهند و پول کافی نیز برای دوران اقامت خود در این اتحادیه داشته باشند.اگرچه برای سفرهای توریستی، داشتن ویزا ضروری نیست اما مدت سفر توریستی انگلیسی ها نیز به حداکثر ۹۰ روز محدود خواهد شد که این مسئله مشکلاتی را برای افرادی که خانههای خود را در دوران تعطیلات اجاره میدهند، بهوجود میآورد.
اما به نظر کارشناسان، مشکلات بریتانیاییها به اینجا ختم نمیشود. از آنجا که به دلیل شیوع کرونا بسیاری از سفارتخانهها بخش ویزای خود را موقتا تعطیل کردهاند؛ به نظر میرسد دریافت ویزا برای آن دسته از انگلیسیهایی که پس از ژانویه ۲۰۲۱ باید به این اتحادیه سفر کنند، برای مدتها ممکن نباشد.همچنین احتمال داده میشود شمار قابل توجهی از انگلیسی ها به محض رسیدن به مرزهای اتحادیه، مجبور به بازگشت به خانههایشان شوند زیرا از تغییرات گستردهای که در مقررات آمد و شد
به این اتحادیه بهوجود آمده، بیخبر باشند.
درهم شکستن توأمان لندن و اتحادیه اروپا
آنچه مسلم است اینکه بحران سرتاسر انگلیس و اتحادیه اروپا را فرا گرفته است! حتی اگر توافقی کوتاه مدت و موقت در این خصوص حاصل شود، دیگر نمی توان از آن به عنوان یک توافق پایدار سخن گفت. محصول این عدم توافق، ایجاد استیصال در انگلیس و افزایش هزینه های سیاسی، حقوقی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. به عبارت بهتر، هر دو طرف بازنده این روند هستند. نکته قابل تأمل اینکه میزان محبوبیت جانسون در بین شهروندان انگلیسی به کمتر از 30 درصد رسیده و احتمال سقوط دولت وی نیز افزایش یافته است.
گره کور در لندن و بروکسل
جانسون بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته است. در نهایت، اگر برگزیت سخت تحقق یابد ، در این صورت عملا بسیاری از کسانی که به جانسون رأی دادهند به نیروهای مخالف سیاسی و اجتماعی او تبدیل خواهند شد، چراکه معتقدند جانسون به رأی آنها خیانت کرده است و همین موضوع مولد آشوبها و آسیبهایی در فضای داخلی انگلیس خواهد شد.
اما اگر برگزیت نرم تحقق یابد و انگلیس بخواهد همراه با توافق از اتحادیه اروپا خارج شود، در آن زمان این توافقی که صورت گرفته مورد انتقاد ۴ جریان در داخل لندن قرار میگیرد؛یعنی حزب کارگر، حزب لیبرال دموکرات، ملی گرایان اسکاتلند و ملی گرایان افراطی که موسوم به حزب برگزیت هستند و آنها هم مانند ترامپ خواستار برگزیت سخت هستند. در نتیجه همه این جریان ها درمقابل جانسون قرار خواهند گرفت.به عبارت بهتر، هر گونه توافقی که در نهایت حاصل شود، احتمالا از سوی احزاب مخالف حزب حاکم ( حزب محافظه کار) و حتی برخی افراد در داخل همین حزب به چالش کشیده خواهد شد.
گره برگزیت شايد هیچ گاه باز نشود!
از طرف دیگر نباید فراموش کنیم که اگر برگزیت نرم اجرایی شود، در حوزه اقتصادی و سیاسی انگلیس تبعاتی مانند کاهش میزان رشد اقتصادی، کوچک شدن اقتصاد این کشور و وابستگی اقتصادی انگلیس و اتحادیه اروپا حداقل تا ۵ سال ادامه پیدا خواهد کرد، بنابراین اینکهما در محاسبات خود عنوان کنیم که با حضور جانسون در قدرت ، گره برگزیت باز شده و شاهد ایجادیک آرامش نسبی در انگلیس خواهیم بود، یک خیال باطل است.
هریک از تصمیمهایی که دولت انگلیس مبنی بر برگزیت سخت یا نرم بگیرد، عواقب و تبعاتی به همراه دارد که میتواند دولت جانسون را با چالش مواجه کند. تنها خصلت و خاصیتی که انتخابات اخیر سراسری انگلیس داشت، این بود که گزینهای که حزب کارگر و لیبرال دموکرات بر آن اصرار داشتند، یعنی برگزاری همه پرسی دوباره، از معادلات حذف شده و رفراندوم دوبارهای در انگلیس بر سر برگزیت انجام نمی شود.در هر حال، جانسون به شهروندان انگلیسی تأکید کرده است که خود را برای خروج بدون توافق ( برگزیت سخت) آماده کنند، اما مشخص نیست که در نهایت شهروندان انگلیسی از سخنان و دستورات نخست وزیرجنجالی خویش در این خصوص تبعیت کنند. آنچه مسلم است اینکه لندن و بروکسل( اتحادیه اروپا)، هر دو وارد مرحله سختی از حیات سیاسی و اقتصادی خود خواهند شد که هدایت و مدیریت آن، از عهده هر دو طرف ، خصوصا طرف انگلیسی تا حدود زیادی خارج خواهد بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 30
ژنرالها گروهبان هم نبودند!
سید محمد بحرینیان
دولت در حالی هشتمین و آخرین بودجه سالانه خود را به مجلس تقدیم کرد که تقریبا به هیچیک از اهداف برنامه ششم توسعه دست نیافته است و در مقام عمل، حتی به برنامه توسعهای که خود ارائه نموده نیز پایبند نبوده است. کسری عملیاتی بودجه از سی درصد به پنجاهدرصد رسیده که از این منظر در دو دهه اخیر نمونه نداشته است. این بدان معناست که هزینههای دولت از محلهای غیرعملیاتی و غیر پایدار تأمین میشود. اما ریشه مشکل کجاست؟
یک. مشکل اساسی، رشد سرسامآور هزینههاست. در مقابل بهجای ایجاد درآمدهای پایدار، دولت با برنامهای که منجر به تورم بالایی میشود، عملا دست در جیب اقشار متوسط و ضعیف جامعه کرده و بهطور گسترده در حال توزیع رانت ارزی در بودجه است. درحالیکه قیمت ارز رسمی دولت حدود 25 هزار تومان است، رئیسجمهور از ارز 11 هزارتومانی در بودجه سخن میگوید که بهشدت نگرانکننده است.
دو. تجربه فاجعهبار ارز 4200 تومانی در دولت فعلی هنوز فراموش نشده است، زمانی که قیمت دلار لحظهای و به قول جناب جهانگیری، آسانسوری بالا میرفت.
در شرایطی که دوسوم صادرات توسط بخش غیردولتی صورت میگیرد، دلیل دستکاریهای متعدد دولت و بانک مرکزی برای ارزانفروشی ارز چیست؟ آیا حمایت از صادرکنندگان و اقتصاد مقاومتی و جهش تولید فراموششده است و واردات ارزان در دستور کار است؟ شیرینی ارز ارزانتر از نرخ واقعی، تاکنون تنها به گروه خاصی رسیده و پسازاین هم همان خواهد شد. پروندههای متعددی که در دستگاه قضایی در حال رسیدگی است، گواه بیسابقهترین تخلفات اقتصادی در سالهای اخیر و رانتیترین اقتصاد دهههای اخیر است. دولتی که خود را معتقد به اقتصاد آزاد میداند، در حال دستکاری نظام عرضه و تقاضای ارزی است که خود پس از شکست ارز 4200 تومانی بنانهاده است. به بیان سادهتر، زمانی که تنها یکسوم صادرات در بخش دولتی و مابقی در بخش خصوصی صورت میگیرد، دولت اجازه ندارد برای ارز، نرخ دستوری تعیین کند. مگر دولت اجازه دارد با پایین نگاهداشتن دستوری نرخ ارز، به صادرکنندگان و تولیدکنندگان خسارت وارد آورده و از سوی دیگر، واردات و دلالی را تسهیل کند؟ ارزش رانت ارزی با فرض 15 میلیارد دلار سهم دولت از صادرات نفت، بیش از 270 هزار میلیارد تومان و عملا معادل کل کسری بودجه است.
آقای رئیسجمهور، شما حقوقدان هستید نه اقتصاددان. اقتصاد را به اقتصاددانها بسپارید.
سه. این روزها در ادبیات دولتمردان، جای علت و معلول در مسئله تورم تغییریافته است. رشد قیمت ارز عامل تورم بیان میشود، درحالیکه قیمت ارز معلول تورم است. اما خود تورم نیز معلول عامل رشد نقدینگی و رشد نقدینگی معلول چاپ یا خلق پول است. خلق یا اصطلاحا چاپ پول تحت تأثیر سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی و دولت است. لذا سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت خود دولت، عامل رشد پول، رشد نقدینگی، تورم و رشد قیمت دلار است. بااینحال دلیل آدرس غلط دولت در عامل تورم و رشد دلار مشخص نیست.
چهار. دولت به طرق مختلف در حال خلق پول برای جبران کسری بودجه سال 1400 است. برداشت 75 هزار میلیارد تومان از محل صندوق توسعه ملی که مستقیما منجر به خلق و چاپ پول میشود، انتشار 70 هزار میلیارد تومان اوراق پیشفروش نفت که عملا ماهیت درآمد ندارد، بلکه بدهی است و درنهایت انتشار بیش از 120 هزار میلیارد تومان انواع اوراق. روش اول، خلق پول مستقیم است و دو روش آخر، بهطور غیرمستقیم منجر به خلق پول میگردد. دولت مسیری ساده برای دور زدن ممنوعیت استقراض از بانک مرکزی در پیشگرفته است.
از یکسو اوراق را منتشر کرده و عمدتا به بانکهای دولتی میفروشد، سپس بانک مرکزی از دو زاویه میتواند کسری بودجه دولت را با خرید اوراق تأمین نماید. از یکسو با قبولی اوراق دولتی بهجای سپرده قانونی، اجازه خلق نقدینگی را به بانکها میدهد و از سوی دیگر، با خرید اوراق تحت عنوان عملیات بازار باز، با یک دور چرخش، خلق پول پرقدرت بانک مرکزی به دولت میرسد. همه این مسیرها مستقیما به رشد تورم منجر میشود. پایه پولی در ماههای گذشته به رقم 400 هزار میلیارد تومان رسیده و اقدامات بودجه میتواند به رشد 50 درصدی پایه پولی و همین میزان رشد نقدینگی و تورم بافاصلهای کوتاه در سال 1400 منجر شود.
پنج. بودجه کل کشور با اهداف برنامه توسعه و حتی سیاستهای بودجهنویسی 1400 سازگاری ندارد که پیشازاین نمونههایی از آن ذکر شد. درحالیکه نرخ تورم در ۶ ماهه اول، از هدف تورمی کل سال ۹۹ عبور کرده، رئیسکل بانک مرکزی از هدفگذاری مشابهی برای سال ۱۴۰۰ خبر میدهد و از سوی دیگر، بودجه مبتنی بر استقراض و بدهکار کردن دولت آینده است.
عمق اشکالات بودجه ۱۴۰۰ در حدی است که شاید حتی تائید کلیات آن در مجلس، به صلاح نباشد. اگر خاطره تلخ سیف، رئیسکل سابق بانک مرکزی در تعیین نرخ ۴۲۰۰ برای ارز را خوانده باشید، از حرفهای اخیر رئیسجمهور در اعلام عدد ۱۱ هزار تومان برای دلار در سال آینده، واهمه بیشتری پیدا میکنید. لایحه بودجه ۱۴۰۰، برگ آخر دفتر اقتصادی مدعیانی است که قرار بود برای مشکلات کشور، راهحلهای ۱۰۰ روزه داشته باشند، همانها که در سال ۹۲ و در آغاز دوره مدیریت خود میگفتند «وقت آن رسیده که گروهبانها بروند و ژنرالها بیایند.»
دولت در حالی هشتمین و آخرین بودجه سالانه خود را به مجلس تقدیم کرد که تقریبا به هیچیک از اهداف برنامه ششم توسعه دست نیافته است و در مقام عمل، حتی به برنامه توسعهای که خود ارائه نموده نیز پایبند نبوده است. کسری عملیاتی بودجه از سی درصد به پنجاهدرصد رسیده که از این منظر در دو دهه اخیر نمونه نداشته است. این بدان معناست که هزینههای دولت از محلهای غیرعملیاتی و غیر پایدار تأمین میشود. اما ریشه مشکل کجاست؟
یک. مشکل اساسی، رشد سرسامآور هزینههاست. در مقابل بهجای ایجاد درآمدهای پایدار، دولت با برنامهای که منجر به تورم بالایی میشود، عملا دست در جیب اقشار متوسط و ضعیف جامعه کرده و بهطور گسترده در حال توزیع رانت ارزی در بودجه است. درحالیکه قیمت ارز رسمی دولت حدود 25 هزار تومان است، رئیسجمهور از ارز 11 هزارتومانی در بودجه سخن میگوید که بهشدت نگرانکننده است.
دو. تجربه فاجعهبار ارز 4200 تومانی در دولت فعلی هنوز فراموش نشده است، زمانی که قیمت دلار لحظهای و به قول جناب جهانگیری، آسانسوری بالا میرفت.
در شرایطی که دوسوم صادرات توسط بخش غیردولتی صورت میگیرد، دلیل دستکاریهای متعدد دولت و بانک مرکزی برای ارزانفروشی ارز چیست؟ آیا حمایت از صادرکنندگان و اقتصاد مقاومتی و جهش تولید فراموششده است و واردات ارزان در دستور کار است؟ شیرینی ارز ارزانتر از نرخ واقعی، تاکنون تنها به گروه خاصی رسیده و پسازاین هم همان خواهد شد. پروندههای متعددی که در دستگاه قضایی در حال رسیدگی است، گواه بیسابقهترین تخلفات اقتصادی در سالهای اخیر و رانتیترین اقتصاد دهههای اخیر است. دولتی که خود را معتقد به اقتصاد آزاد میداند، در حال دستکاری نظام عرضه و تقاضای ارزی است که خود پس از شکست ارز 4200 تومانی بنانهاده است. به بیان سادهتر، زمانی که تنها یکسوم صادرات در بخش دولتی و مابقی در بخش خصوصی صورت میگیرد، دولت اجازه ندارد برای ارز، نرخ دستوری تعیین کند. مگر دولت اجازه دارد با پایین نگاهداشتن دستوری نرخ ارز، به صادرکنندگان و تولیدکنندگان خسارت وارد آورده و از سوی دیگر، واردات و دلالی را تسهیل کند؟ ارزش رانت ارزی با فرض 15 میلیارد دلار سهم دولت از صادرات نفت، بیش از 270 هزار میلیارد تومان و عملا معادل کل کسری بودجه است.
آقای رئیسجمهور، شما حقوقدان هستید نه اقتصاددان. اقتصاد را به اقتصاددانها بسپارید.
سه. این روزها در ادبیات دولتمردان، جای علت و معلول در مسئله تورم تغییریافته است. رشد قیمت ارز عامل تورم بیان میشود، درحالیکه قیمت ارز معلول تورم است. اما خود تورم نیز معلول عامل رشد نقدینگی و رشد نقدینگی معلول چاپ یا خلق پول است. خلق یا اصطلاحا چاپ پول تحت تأثیر سیاستهای پولی و مالی بانک مرکزی و دولت است. لذا سیاستهای کوتاهمدت و بلندمدت خود دولت، عامل رشد پول، رشد نقدینگی، تورم و رشد قیمت دلار است. بااینحال دلیل آدرس غلط دولت در عامل تورم و رشد دلار مشخص نیست.
چهار. دولت به طرق مختلف در حال خلق پول برای جبران کسری بودجه سال 1400 است. برداشت 75 هزار میلیارد تومان از محل صندوق توسعه ملی که مستقیما منجر به خلق و چاپ پول میشود، انتشار 70 هزار میلیارد تومان اوراق پیشفروش نفت که عملا ماهیت درآمد ندارد، بلکه بدهی است و درنهایت انتشار بیش از 120 هزار میلیارد تومان انواع اوراق. روش اول، خلق پول مستقیم است و دو روش آخر، بهطور غیرمستقیم منجر به خلق پول میگردد. دولت مسیری ساده برای دور زدن ممنوعیت استقراض از بانک مرکزی در پیشگرفته است.
از یکسو اوراق را منتشر کرده و عمدتا به بانکهای دولتی میفروشد، سپس بانک مرکزی از دو زاویه میتواند کسری بودجه دولت را با خرید اوراق تأمین نماید. از یکسو با قبولی اوراق دولتی بهجای سپرده قانونی، اجازه خلق نقدینگی را به بانکها میدهد و از سوی دیگر، با خرید اوراق تحت عنوان عملیات بازار باز، با یک دور چرخش، خلق پول پرقدرت بانک مرکزی به دولت میرسد. همه این مسیرها مستقیما به رشد تورم منجر میشود. پایه پولی در ماههای گذشته به رقم 400 هزار میلیارد تومان رسیده و اقدامات بودجه میتواند به رشد 50 درصدی پایه پولی و همین میزان رشد نقدینگی و تورم بافاصلهای کوتاه در سال 1400 منجر شود.
پنج. بودجه کل کشور با اهداف برنامه توسعه و حتی سیاستهای بودجهنویسی 1400 سازگاری ندارد که پیشازاین نمونههایی از آن ذکر شد. درحالیکه نرخ تورم در ۶ ماهه اول، از هدف تورمی کل سال ۹۹ عبور کرده، رئیسکل بانک مرکزی از هدفگذاری مشابهی برای سال ۱۴۰۰ خبر میدهد و از سوی دیگر، بودجه مبتنی بر استقراض و بدهکار کردن دولت آینده است.
عمق اشکالات بودجه ۱۴۰۰ در حدی است که شاید حتی تائید کلیات آن در مجلس، به صلاح نباشد. اگر خاطره تلخ سیف، رئیسکل سابق بانک مرکزی در تعیین نرخ ۴۲۰۰ برای ارز را خوانده باشید، از حرفهای اخیر رئیسجمهور در اعلام عدد ۱۱ هزار تومان برای دلار در سال آینده، واهمه بیشتری پیدا میکنید. لایحه بودجه ۱۴۰۰، برگ آخر دفتر اقتصادی مدعیانی است که قرار بود برای مشکلات کشور، راهحلهای ۱۰۰ روزه داشته باشند، همانها که در سال ۹۲ و در آغاز دوره مدیریت خود میگفتند «وقت آن رسیده که گروهبانها بروند و ژنرالها بیایند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 19
مطالبهگری از اروپائیان را فراموش نکنیم!
حنیف غفاری
اتحادیه اروپا همچنان خود را برای صدور بیانیه های متعدد علیه «فعالیتهای هسته ای ایران » آماده می کند. تروییکای اروپایی که لحظه ای چشم طمعشان را از استراتژی«مهار همه جانبه ایران» بر نمی دارند، بازی هدفمندی را در زمین ایالات متحده دنبال می کنند. اگرچه برخی افراد تصور می کنند این بازی مربوط به دوران ریاست جمهوری بایدن و حضور دموکرات ها در کاخ سفید است، اما باید تأکید کنیم که چینش پازل مشترک واشنگتن- اتحادیه اروپا علیه ایران دهه هاست آغاز شده و متغیری وابسته به حضور دموکرات ها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید نیست.
تروئیکای اروپایی در بیانیه های ضد ایرانی خود ، دو هدف عمده را دنبال می کنند: نخست اینکه نقض عهد آشکار خود در برجام را ( خصوصا در دوران ریاست جمهوری ترامپ) نادیده انگاشته و تحریف کنند و دیگر آنکه بر اساس مأموریت محول شده جدید از سوی بایدن زمینه را برای ظهور و بروز بازی تاکتیکی جدید در تقابل با ایران آماده کنند.
صورتبندی بازی اتحادیه اروپا در قبال ایران دشوار نیست! نباید فراموش کرد که «مطالبهگری مستمر از اتحادیه اروپا» و « بازخواست اروپا به دلیل عدم عمل به تعهداتش در برجام»،مقولاتی هستند که لحظه ای نباید در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان ( چه در حوزه دیپلماسی رسمی و چه در حوزه دیپلماسی عمومی) فراموش شود. متأسفانه در حوزه دیپلماسی رسمی( که از سوی وزارت خارجه اعمال می شود )، این مطالبهگری به اندازه ای نبوده است که اروپائیان را وادار به تجدید نظر در رفتار، گفتار و مهم تر از همه استمرار بازی وقیحانه آنها در زمین کاخ سفید کند.
مهم ترین مطالبه رسمی ، حقوقی و مهمی که باید از اروپائیان صورت بگیرد، مربوط به «سند بیانیه بروکسل» در سال 2018 میلادی می باشد.واقعیت امر این است که از ۱۱ تعهد مندرج در بیانیه بروکسل« که پس از خروج ترامپ از برجام توسط اروپائیان قرائت شد» و قرار بود اروپا آنها را در قبال حفظ توافق هستهای از سوی کشورمان عملیاتی کند، حتی«یک مورد» را انجام نداده اند.در این میان، اتحادیه اروپا ضمن بازی با کلید واژگان کاذب و مبهمی مانند «SPV» و انعقاد ساختارهایی نامرئی و ذهنی و غیر عملیاتی مانند INSTEX ،ایران را وادار به حفظ کلیت توافق هسته ای نمودند، بدون آنکه در عمل اقدامی جهت تأمین منافع جمهوری اسلامی ایران در برجام صورت دهند. در این میان، باید مراقب آدرسها و نشانههای نادرستی که از سوی جوزف بورل و همراهانش در اتحادیه اروپا مخابره می شود، بود!
بازیگران اروپایی در موضع گیریهای خود ، استراتژی فشار حداکثری علیه ایران را مورد تمجید قرار داده و آن را تنها راه ممکن برای تغییر رفتار کشورمان قلمداد کرده اند.به راستی اروپا به کدام سند پایبند است:«سند خروج ترامپ از برجام» یا سند «برجام»؟!
اگر اکنون «مطالبهگری» از اروپائیان را فراموش کنیم، در آینده ای نزدیک مورد خطاب و مطالبهگری وقیحانهای از سوی آنها قرار خواهیم گرفت! باز شدن زبان تعدادی از سیاستمداران اروپایی و تغییر ژست و گفتار آنها( از ژست مظلومانه به ژست طلبکارانه) آن هم پس از پیروزی بایدن و دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر امسال پیش درآمدی بر یک «بازی خطرناک » از سوی آنهاست که اگر از الان مهار یا کنترل نشوددر آینده نمی توان اقدام چندانی در مواجهه با آن صورت داد.
اتحادیه اروپا همچنان خود را برای صدور بیانیه های متعدد علیه «فعالیتهای هسته ای ایران » آماده می کند. تروییکای اروپایی که لحظه ای چشم طمعشان را از استراتژی«مهار همه جانبه ایران» بر نمی دارند، بازی هدفمندی را در زمین ایالات متحده دنبال می کنند. اگرچه برخی افراد تصور می کنند این بازی مربوط به دوران ریاست جمهوری بایدن و حضور دموکرات ها در کاخ سفید است، اما باید تأکید کنیم که چینش پازل مشترک واشنگتن- اتحادیه اروپا علیه ایران دهه هاست آغاز شده و متغیری وابسته به حضور دموکرات ها یا جمهوریخواهان در کاخ سفید نیست.
تروئیکای اروپایی در بیانیه های ضد ایرانی خود ، دو هدف عمده را دنبال می کنند: نخست اینکه نقض عهد آشکار خود در برجام را ( خصوصا در دوران ریاست جمهوری ترامپ) نادیده انگاشته و تحریف کنند و دیگر آنکه بر اساس مأموریت محول شده جدید از سوی بایدن زمینه را برای ظهور و بروز بازی تاکتیکی جدید در تقابل با ایران آماده کنند.
صورتبندی بازی اتحادیه اروپا در قبال ایران دشوار نیست! نباید فراموش کرد که «مطالبهگری مستمر از اتحادیه اروپا» و « بازخواست اروپا به دلیل عدم عمل به تعهداتش در برجام»،مقولاتی هستند که لحظه ای نباید در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان ( چه در حوزه دیپلماسی رسمی و چه در حوزه دیپلماسی عمومی) فراموش شود. متأسفانه در حوزه دیپلماسی رسمی( که از سوی وزارت خارجه اعمال می شود )، این مطالبهگری به اندازه ای نبوده است که اروپائیان را وادار به تجدید نظر در رفتار، گفتار و مهم تر از همه استمرار بازی وقیحانه آنها در زمین کاخ سفید کند.
مهم ترین مطالبه رسمی ، حقوقی و مهمی که باید از اروپائیان صورت بگیرد، مربوط به «سند بیانیه بروکسل» در سال 2018 میلادی می باشد.واقعیت امر این است که از ۱۱ تعهد مندرج در بیانیه بروکسل« که پس از خروج ترامپ از برجام توسط اروپائیان قرائت شد» و قرار بود اروپا آنها را در قبال حفظ توافق هستهای از سوی کشورمان عملیاتی کند، حتی«یک مورد» را انجام نداده اند.در این میان، اتحادیه اروپا ضمن بازی با کلید واژگان کاذب و مبهمی مانند «SPV» و انعقاد ساختارهایی نامرئی و ذهنی و غیر عملیاتی مانند INSTEX ،ایران را وادار به حفظ کلیت توافق هسته ای نمودند، بدون آنکه در عمل اقدامی جهت تأمین منافع جمهوری اسلامی ایران در برجام صورت دهند. در این میان، باید مراقب آدرسها و نشانههای نادرستی که از سوی جوزف بورل و همراهانش در اتحادیه اروپا مخابره می شود، بود!
بازیگران اروپایی در موضع گیریهای خود ، استراتژی فشار حداکثری علیه ایران را مورد تمجید قرار داده و آن را تنها راه ممکن برای تغییر رفتار کشورمان قلمداد کرده اند.به راستی اروپا به کدام سند پایبند است:«سند خروج ترامپ از برجام» یا سند «برجام»؟!
اگر اکنون «مطالبهگری» از اروپائیان را فراموش کنیم، در آینده ای نزدیک مورد خطاب و مطالبهگری وقیحانهای از سوی آنها قرار خواهیم گرفت! باز شدن زبان تعدادی از سیاستمداران اروپایی و تغییر ژست و گفتار آنها( از ژست مظلومانه به ژست طلبکارانه) آن هم پس از پیروزی بایدن و دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر امسال پیش درآمدی بر یک «بازی خطرناک » از سوی آنهاست که اگر از الان مهار یا کنترل نشوددر آینده نمی توان اقدام چندانی در مواجهه با آن صورت داد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
خواندن شعر جدایی ارس حماقت است
-
به یاد آر
-
بازی باخت- باخت
-
افتتاح خط راهآهن ایران و افغانستان، مسیر جدید توسعه اقتصادی دو کشور
-
دلسوزی برای تروریست رسانهای ممنوع
-
پولشویی در سیستم بانکی بهسادگی انجام میشود!
-
گام دوم انقلاب، نیازمند گام محکم فرهنگی
-
سرزمین مادری
-
ترامپ خود را پیروز انتخابات میداند
-
خرید واکسن اسیر در تحریمهای چند لایه آمریکا
-
انتقام سخت را در موعد مناسب از صهیونیستها خواهیم گرفت
-
انگلیس و اتحادیه اروپا در هم می شکنند
-
ژنرالها گروهبان هم نبودند!
-
مطالبهگری از اروپائیان را فراموش نکنیم!