
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
وقتکشی دولت!
گروه اجتماعی
بازهم به جای تعطیلی به اعمال محدودیتهای تازه بسنده شد و دیروز رئیس دولت، با این خبر در ستاد ملی مبارزه با کرونا حضور یافت، هرچند این محدودیتها تازگی ندارد، پیشتر اعمالشده و امتحانش را پس داده؛ محدودیتهایی بیتناسب با میزان شیوع بیماری که سیر آمار مبتلایان و از دست رفتگان را صعودی کرده است. در هفتههای اخیر، کشمکش بسیاری میان کارشناسان و مقامهای بهداشتی با مقامهای دولتی بر سر تعطیلی تهران و دیگر نقاط این کشور به وجود آمده بود و گروهی از مقامها خواستار تعطیلی دوهفتهای پایتخت بودند که روزگذشته پس از برگزاری جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا، شائبه های فراوانی به ذهن متبادر شد که نکند شخص رئیس جمهور با این تعطیلی مخالف است، اما علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ضمن تکذیب مخالفت رئیس جمهور با تعطیلی تهران، این خبر را از اساس کذب محض خوانده است: ایشان نه تنها با این طرح مخالفت نکردند بلکه با حمایت این طرح تأکید کردند، این طرح روز شنبه در ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شود تا سایر اعضا هم نظر بدهند. این طرح روز پنج شنبه مطرح شد و ایشان حمایت کردند، در جلسه امروز نیز این طرح مطرح و سایر اعضا نظرات اصلاحی خود را دادند. واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور هم مخالفت رئیس جمهوری با تعطیلی تهران را تکذیب کرده و گفته است: بخش اعظمی از وقت جلسه امروز ستاد ملی مبارزه با کرونا به بررسی طرح پیشنهادی وزارت بهداشت در زمینه برقراری محدودیتهای کرونایی در سراسر کشور گذشت که کلیات این طرح تصویب شد. این طرح فراتر از تعطیلی تهران یا هر شهر دیگری است و پس از اجرایی شدن، به قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت این اختیار را میدهد که با توجه به میزان درگیری شهرهای مختلف با بیماری، سطوح مختلف محدودیت را برای آنها در نظر گرفته و اجرایی کنند.
عدم جسارت و اراده در تعطیلی تهران
پیشتر حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از احتمال ارائه طرحی دوفوریتی برای تعطیلی تهران و کلانشهرها خبر داده بود تا اگر این بیتفاوتی به خواسته کارشناسان ادامه داشته باشد، مجلس طرح دوفوریتی برای تعطیلی تهران را به صحن پارلمان بیاورد و حالا زهره الهیان، نماینده مردم تهران در گفتوگو با فارس از ۲ پیشنهاد اساسی مذاکره رئیس مجلس با رئیسجمهور بهمنظور اعمال تعطیلی ۲ هفتهای و طرح سهفوریتی این موضوع سخن گفته است. پیشنهاد اول؛ پیگیری این قضیه از طریق مذاکره با رئیسجمهور در جلسه سران قواست و یا از طریق کمیسیون بهداشت مجلس طرح سهفوریتی تعطیلی دوهفتهای برای تصویب به صحن مجلس میآید.
حسن روحانی که به اذعان برخی کارشناسان بر تصمیم خود مبنی بر عدم تعطیلی پافشاری کرده، در ستاد ملی مبارزه با کرونا هشدار داده، «ما از شرایط عادی عبور کردهایم» این اظهارات سبب شد صاحبنظران باقوت و قدرت بیشتری، موضوع تعطیلی را پیگیری کنند چراکه غلبه بر این شرایط غیرعادی، مستلزم اتخاذ تصمیمی مصمم و بیچونوچراست اما تا بدینجا تدابیر اخذشده، تناسبی با گرفتاری ما در تله ویروسی نداشته و حتی در نوع اظهارات شخص رئیسجمهور هم تفاوت چندانی حاصل نشده است؛ اینکه «ویروس فعلا هست، اینکه باید تجمع و تردد به حداقل ممکن برسد و اینکه مسئله بیماریابی بسیار مهم است» ازجمله بدیهیات مسلمی بوده که هرروز رسانهها، آن را از زبان کارشناسان مطرح میکنند. بیان این سخنان از زبان شخص اول دولت، تا هنگامیکه قاطعانه عمل نشود، دردی را دوا نمیکند. دیروز همه منتظر تصمیمی سرنوشتساز ازسوی دولت بودند، تصمیمی برای تعطیلی دوتاسههفتهای تهران، تهرانی که بیاغراق، بیشترین آمار ابتلا و مرگومیر رسمی را به نام خود ثبت کرده است و مسئولان و کارشناسان در مورد وضعیت کرونا در پایتخت و لزوم تعطیلی دوهفتهای این شهر هشدار دادهاند و محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، ۱۸ آبان ماه گفته بود: «متأسفانه ستاد ملی مبارزه با کرونا هنوز پاسخی به پیشنهاد کارشناسی شورای شهر و مجمع نمایندگان تهران مبنی بر تعطیلی دوهفتهای نداده است.» هاشمی تعلل در این امر را متوجه مسئولین تصمیمگیرنده دانسته که جسارت و اراده لازم را برای این اقدام ضروری ندارند.
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت هم طی روزهای گذشته در گفتوگو با خبرگزاری صداوسیما گفته بود: «پیشنهاد تعطیلی کامل تهران روی میز است.» حریرچی وعده داده بود که دراینباره روز شنبه تصمیمگیری میشود. او روز گذشته هم با حضور در برنامه چاپ اول شبکه خبر، با اشاره به مدلهای مختلف کنترل ویروس کرونا در جهان، به مدلی تحتعنوان «سرکوب» اشارهکرده و گفته که این مدل در برخی کشورها مثل چین، نیوزلند، کره جنوبی و تایوان اجرا شد و موفق بود. اجرای مدل سرکوب، نیازمند یک اقتصاد کاملا قوی و حکومتی کاملا قاطع است که هر تصمیمی که دولت میگیرد، اجرا شود. بهطوریکه تایوان با ۲۷ میلیون جمعیت، الان ۲۰۰ روز است که حتی یک فوتی کرونایی ندارد.
حریرچی، تاکتیک در پیشگرفته شده در کشورمان را مبتنیبر سیاست انقباضی و انبساطی متناوب دانسته و توضیح داده، در شرایطی که با آمار بالای فوتیها و ابتلا مواجه هستیم، مهمترین اقدام، تعطیلات شدید است تا کمر بیماری بشکند.
او به نامه 65 نفر از اساتید و مدیران دانشگاهی بهمنظور درخواست تعطیلی۲ هفتهای کل کشور هم اشارهای گذرا داشته و عنوان کرده که قاعدتا به درخواست این افراد توجه خواهیم کرد، اما خواسته ما این است که مردم تعطیلی ۲ هفتهای و یا محدودیت ترددهای شبانه را فرصتی برای سفر و یا دیدوبازدید نپندارند و در رعایت نکات بهداشتی کوشاتر باشند.
معاون کل وزارت بهداشت، با حضور در برنامه صبحگاهی «انتهای الوند» هم در پاسخ به برنامههای وزارت بهداشت برای کاهش مرگومیرها گفته است، مهمترین عملی که در این شرایط میتوان پیش گرفت، تعطیلکردن است. البته موارد دیگر مثل بهداشت فردی، استفاده از ماسک ، تست و قرنطینهکردن بیماران و مبتلایان نیز تأثیرگذار است. تعطیلات به این شرط میتواند تأثیرگذار باشد که مردم به سفر، دیدوبازدید و دورهمی و حتی پارک نروند و از تردد جلوگیری کنند.
محدودیتهای کلیشهای آذرماه
به گفته اعضای کمیته علمی مقابله با کرونا در چنین وضعیتی تنها راه این است که زنجیره انتقال را قطع کنیم و در کنار محدودیتهای سختگیرانه، به تعطیلی رو بیاوریم، حالآنکه دولت اصرار دارد با تکیهبر سیاستها و محدودیتهای نمایشی، ویروس را کنترل کند، آنهم در بزنگاهی حساس که مطابق اظهارات قاسم جانبابایی، معاون درمان وزیر بهداشت، حلقه انتقال بیماری کرونا چرخهای دارد که باید شکسته شود وگرنه نمیتوان آن را به صفر رساند. برخی از صاحبنظران، نسخه شکستن حلقه انتقال را تعطیلی میدانند بااینوجود رئیس دولت اعلام کرده که از روز شنبه اول آذر «تا پایان کرونا» محدودیتهای جدیدی در سراسر کشور «به شکل هفتگی» اجرا میشود.
روحانی روز شنبه ۲۴ آبان در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در این زمینه عنوان کرده، این محدودیتها براساس میزان شیوع کرونا «برای هر شهر» متفاوت خواهد بود.
علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، از اعلام «سه سطح هشدار قرمز، نارنجی و زرد» در کشور خبر داده و گفته است: «اگر شهرستانی در وضعیت قرمز قرار بگیرد بهجز مشاغل خیلی ضروری بقیه مشاغل تعطیل خواهند شد. بیش از ۱۰۰ شهرستان که تهران و اکثر مراکز استان را شامل میشود مشمول این طرح خواهند بود.»
قرار است در شهرستانهایی با وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو مشاغل سطح سه و چهار که جزئیات آن اعلام میشود، تعطیل شوند. اکنون حدود ۱۵۰ شهرستان در وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو هستند و در سطح هشدار یک که حدود ۱۵۵ شهرستان در این وضعیت هستند، مشاغل سطح چهار به مدت دو هفته تعطیل میشوند.
طبق این مصوبه، تعطیلیها شامل «مدارس، آموزشگاهها، دانشگاهها و مراسم فرهنگی و مذهبی» نیز میشود. در سطوح هشدار یک، دو و سه آموزشها و مدارس، غیرحضوری است و برای دانشگاهها و مراسم مذهبی و فرهنگی نیز فعلا به مدت دوهفته محدودیت ایجاد میشود.
رئیسی درباره فعالیت کارکنان ادارهها نیز گفته که در شهرستانهای با سطح هشدار قرمز فقط «حدود یکسوم» کارکنان، در سطح دو یا نارنجی «یکدوم» کارکنان و در شهرستانهای با وضعیت زرد «دوسوم» کارکنان در محل کار خود حضور دارند.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا درباره محدودیت تردد وسایل نقلیه نیز افزوده: «درشهرستانهای با وضعیت دو و سه یعنی قرمز و نارنجی، خودروهای با پلاک هر شهرستان حق خروج از شهرستان را ندارند و خودروهای با پلاک شهرستانهای دیگر حق ورود ندارند.»
براساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا، از روز بیستم آبان هم به مدت یک ماه، «مشاغل غیرضروری» از ساعت ۱۸ تعطیلشدهاند اما بسیاری از کسبه به دلیل هزینه اجارهبها و مشکلات مالی خود، تابع این تصمیم نیستند. محسن فرهادی معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، با عنوان این مطلب که حدود ۶۰ درصد واحدهای صنفی، تعطیلی بعد از ساعت ۱۸ را رعایت کردهاند، گفته: متولی اصلی اجرای پروتکلهای بهداشتی وزارت بهداشت است.
حمید سوری، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در واکنش به اعمال محدودیتهای جدید کرونایی و ممنوعیت تردد در ساعاتی از شبانهروز بیان کرده، به نظر نمیرسد ایجاد این قبیل محدودیتها فرجام مؤثری در کنترل اپیدمی داشته باشد چراکه ما وقتی زمان را برای تعاملات اجتماعی و رفتارهای روزمره متراکم میکنیم، عملا ممکن است احتمال افزایش سرعت انتشار و مواجهه را بیشتر کنیم.
برخی کارشناسان این طرح را کافی ندانسته و خواهان تعطیلی دوهفتهای کشور هستند. در همین حال محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری در نامهای به حسن روحانی خواستار تعطیلی حداقل دوهفتهای کشور شد ه است. او اعلام کرده که طبق نظر اکثر متخصصان ازجمله ۶۵ رئیس دانشگاه علوم پزشکی، راه مهار بیماری قطع زنجیره بیماری و تعطیلی حداقل دوهفتهای است.
میرزابیگی همچنین خبر داده که «بیش از ۴۰ هزار نفر از پرستاران به کرونا مبتلا شده و حدود ۳۵ هزار نفر از آنان بعد از بهبود درهمان بخشهای سابق مشغول به کارشدهاند و تاکنون ۷۰ پرستار جانباختهاند.» در شرایط کنونی جامعه، قشری که بیش از همه تحتفشار مضاعف روحی و جسمی قرار دارد کادر درمان و پرستاران هستند. آنها همزمان با ورود کشور به موج سوم کرونا، بیشازپیش خسته و فرسوده شدهاند.طی روزهای گذشته استاندار تهران هم موافقت خود را با تعطیلی این شهر ابراز داشته است. طبق گفته او، «در حال حاضر ۶ هزار و ۵۰۰ بیمار در بیمارستانهای استان تهران در حال درمان هستند و پیشنهاد تعطیلی مطرحشده تا بتوانیم بار مراجعات به بیمارستانها را کم کنیم.»
در این میان، معاون وزارت بهداشت از انفجار کرونایی سخن گفته و کارشناسان نیز هشدار دادهاند که اگر اقدام مؤثری صورتنگیرد، ممکن است سیستم درمانی از هم بپاشد.
تصمیمات ناقص و ناکافی، پاسخگو نیست
علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «از مدتها قبل همه بر این مسئله اتفاقنظر داشتند که تهران باید دو تا سه هفته تعطیل شود و در حال حاضر وضعیت کشور بهگونهای است که چارهای جز این نداریم. وزیر بهداشت بهعنوان فرمانده کرونای کشور همواره گلایهمنداست و میگوید دستمان بسته است و شهردار و شورای شهر و سایر بخشها بر این تعطیلی تأکیددارند و حتی گفته میشود رئیسجمهور هم قبلا دستور داده که تهران دو هفته تعطیل شود و بعد خبر آمد که استاندار مخالفت کرده و پس از اعلام موافقت استاندار، این پرسش مطرح است که چه کسی با این تعطیلی مخالفت دارد؟ بیتردید تا بهصورت علمی با کرونا برخورد نکنیم، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد و روزبهروز وضعیتمان بدتر خواهد شد. هفته پیش اعلام کردند که از ساعت 18 هرروز محدودیتی اعمالشده و تمامی مراکز بهجز مراکز ضروری تعطیل خواهند بود اما همه باز هستند. اینهمه محدودیت اعمالشده اما چقدر به آن عمل میشود؟ آیا صرف محدودیت گذاشتن کافی است؟»
دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد
ناجی در ادامه با اشاره به اینکه دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد، میگوید: «اگر قرار باشد تعطیلی کامل هم در کشور بهصورت ایرانیزه انجام شود، بهتر است اقدامی نکنیم، این دستورالعملهای کاغذی و اجرایی نشده، ایرانیزه کردن بسیاری از مباحث علمی است و وضعیت ما را بدتر میکند. ما در فاصله بین اسفند و فروردین یکزمان طلایی را از دست دادیم. اگر تعطیلیها را بهصورت درست و کامل در این دوماه انجام میدادیم، خیلی راحت میتوانستیم با تعطیلی کاملکردن کشور، بیشتر از چین و سایر کشورها در کنترل کرونا موفق ظاهر شویم. برخی تصور میکنند دولت به دلیل مسائل اقتصادی از تعطیلیها اجتناب میکند اما واقعیت این است که طبق گفتههای مبادی رسمی کشور، بسیاری از کسبوکارها خوابیده و بسیاری از کارگران روزمزد بهخاطر مصائب اقتصادی که شاید چندان هم به کرونا ربطی نداشته باشد، تعطیل هستند. بنابراین باید تحلیل اقتصادی داشت تا ببینیم تداوم این وضعیت چقدر به نفع اقتصاد است؟ ما روزانه بالغبر 400 نفر از هموطنانمان را از دست میدهیم و هزینههای بسیاری در بیمارستانها صرف میشود، آیا هزینه اینها کمتر است؟ آیا ما دیدهایم که دولت از یکسو متخصصان بهداشت و سلامت را و در سوی دیگر متخصصان اقتصادی را گذاشته باشد تا مشخص شود با اتخاذ کدام سناریو هزینههای کمتری را متحمل میشویم؟ با این شرایط به هیچ کجا نخواهیم رسید و حتی ازنظر اقتصادی هم به شرایط بدتری میرسیم و روزانه سرمایههای انسانیمان را از دست میدهیم، سرمایههایی که در بین آنها متخصصانی هستند که جایگزین کردن آنها بسیار مشکل است. بنابراین تصمیمات ناقص و ناکافی بسیار تأسفبار است.»
لزوم قطع زنجیره انتقال با ایجاد سکون اجباری
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در پاسخ به این پرسش که اگر بر روی محدودیتهای فعلی نظارتی وجود داشته باشد از تعطیلی کارآمدتر است، میگوید: کرونا، بیماری تراکم است و ما اگر تراکم را از بین نبریم، نمیتوانیم زنجیره انتقال را بشکنیم. وقتی از مردم انتظار داریم تا ساعت 18 سرکار حضورداشته باشند اما به تراکم جمعیت فکر نمیکنیم، وقتی ناوگان حملونقل عمومی باید دو برابر بشود اما نمیشود و مردم در تراکم بسیار زیاد، سینهبهسینه سوار واگنهای مترو میشوند، وقتی مردم زمانی طولانی را در زیر یک سقف، بدون تهویه حضور دارند، چطور تصور میکنیم با اعمال محدودیت، ویروس قابلکنترل است؟ اکنون شرایط ما به نحوی است که باید تعطیل کنیم تا زنجیره قطع شود و بازتوانی در بیمارستانها صورت بگیرد. به کشورهایی مثل آلمان و انگلیس نگاه کنید با تعداد کشتههایی کمتر از ما، شهرهایشان را تعطیلی کامل میکنند. در همین مدتی قبل تعداد نمونههای مثبت ما، 2 تا 3 هزار نفر بود و اکنون به 11 تا 12 هزار نفر رسیده و این افزایش آمارها به دلیل بیماریابی گسترده نیست، بلکه تعداد مواردمان افزایشیافته است و به همان نسبت تعداد مرگومیرهایمان بیشتر شده، این حرف کاملا غلط است که بیماریابی گسترده میتواند به کنترل ویروس بینجامد، کشورهای پیشرفته همین اقدام را انجام دادهاند، مثل آمریکا که توفیقی نداشتهاند، چون پروتکل اصلی، قطع زنجیره ویروس است که آن را رعایت نمیکنند. ما شرایطمان مشابه آمریکاست، بهغیراز اینکه آن وجه تکنولوژی و بیماریابی را کمتر داریم. بنابراین آنچه اولازهمه اهمیت دارد، قطع زنجیره ویروس است که این با ایجاد سکون در جامعه، ممکن است. در این شرایط که ما طبق آمارهای رسمی روزانه، 12- 11 هزار نفر تعداد موارد مثبت جدید داریم و بالغبر 400 نفر میمیرند، باید در جامعه با جبر و زور سکون ایجاد کنیم.»
ناجی معتقد است که این سکون را نمیتوان با توصیه انجام داد،تعطیلی کامل در سایر کشورها با خواهش و تمنا نیست، نظامیان در سطح شهر حضور دارند، بنابراین جنبه فراموششده کنترل کرونا در ایران، زبانشناسی و جامعهشناسی مردم ماست، اگر همین فردا تهران دو هفته تعطیل شود، مردم باروبندیل را میبندند تا راهی سفر شوند، پس اجبار لازم است. ضمن اینکه زمان طلایی را ازدستدادهایم و با تعطیل کردن گسترده و اجبار مردم، بازهم ممکن است به آن نتیجه موردنظر دست نیابیم، اما درهرصورت نمیتوان مانع تعطیلی شد. بعد از خاتمه تعطیلی دوهفتهای باید با افزایش تعداد ناوگان حملونقل عمومی بهصورت منطقی، افراد در سطح جامعه و محل کار حاضر شوند. حتی اگر توانایی نداریم که بهیکباره تعداد اتوبوسهایمان را سه برابر کنیم، با شیفت بندی افراد در بخش خصوصی و دولتی مانع تراکم شویم و در کنار این مسئله، تقویت بیماریابی و قرنطینه است. به نظر میرسد که در پروتکلهای درمانی هم باید تغییراتی ایجاد کنیم و از طرفی استفاده از داروهای ویروسی در اوایل بیماری حائزاهمیت است.»
دلم برای وزیر بهداشت میسوزد
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری، لازمه غلبه بر کرونا را تصمیمگیری درست میداند و درعینحال توضیح میدهد: ما از ارگانی مثل وزارت بهداشت، مسئولیتی را طلب میکنیم که قدرتی برای اعمال تصمیمات مختلف ندارد و از این نظر دلم برای وزیر میسوزد، به این مجموعه ظلم حداکثری میشود. اینکه در اردیبهشتماه اعلامشده 25 میلیون نفر از جمعیت ما مصون هستند و این عفونت را گرفتهاند و بعد مجددا اعلام میشود 35 میلیون نفر یعنی 40 درصد از جامعه ما مبتلابه کرونا شدهاند، تفکر اشتباهی است. ایمنی گلهای با عفونت طبیعی، غیراخلاقی و غیرعلمی است و این ایمنی فقط با واکسن به وجود میآید. حال تصور کنیم حدود 40 درصد جامعه ما، طبق مطالعاتی که نه ابزارش و نه جمعیت اش درست است، آلودهشدهاند پرسش این است که چرا مطالعات سرولوژی را در کشور انجام میدهیم؟ آیا به دنبال این هستیم که 50 میلیون نفر دیگر از جمعیتمان را هم آلوده کنیم؟ ما این مطالعات را باید در جهت اقدامات پیشگیرانه انجام بدهیم اما متأسفانه به این شبهه که تصمیم بر آن است که ایمنی گلهای با عفونت طبیعی به وجود بیاید، دامن زدهایم و این بسیار زشت بوده و امکانپذیر نیست.»
بازهم به جای تعطیلی به اعمال محدودیتهای تازه بسنده شد و دیروز رئیس دولت، با این خبر در ستاد ملی مبارزه با کرونا حضور یافت، هرچند این محدودیتها تازگی ندارد، پیشتر اعمالشده و امتحانش را پس داده؛ محدودیتهایی بیتناسب با میزان شیوع بیماری که سیر آمار مبتلایان و از دست رفتگان را صعودی کرده است. در هفتههای اخیر، کشمکش بسیاری میان کارشناسان و مقامهای بهداشتی با مقامهای دولتی بر سر تعطیلی تهران و دیگر نقاط این کشور به وجود آمده بود و گروهی از مقامها خواستار تعطیلی دوهفتهای پایتخت بودند که روزگذشته پس از برگزاری جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا، شائبه های فراوانی به ذهن متبادر شد که نکند شخص رئیس جمهور با این تعطیلی مخالف است، اما علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ضمن تکذیب مخالفت رئیس جمهور با تعطیلی تهران، این خبر را از اساس کذب محض خوانده است: ایشان نه تنها با این طرح مخالفت نکردند بلکه با حمایت این طرح تأکید کردند، این طرح روز شنبه در ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شود تا سایر اعضا هم نظر بدهند. این طرح روز پنج شنبه مطرح شد و ایشان حمایت کردند، در جلسه امروز نیز این طرح مطرح و سایر اعضا نظرات اصلاحی خود را دادند. واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور هم مخالفت رئیس جمهوری با تعطیلی تهران را تکذیب کرده و گفته است: بخش اعظمی از وقت جلسه امروز ستاد ملی مبارزه با کرونا به بررسی طرح پیشنهادی وزارت بهداشت در زمینه برقراری محدودیتهای کرونایی در سراسر کشور گذشت که کلیات این طرح تصویب شد. این طرح فراتر از تعطیلی تهران یا هر شهر دیگری است و پس از اجرایی شدن، به قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت این اختیار را میدهد که با توجه به میزان درگیری شهرهای مختلف با بیماری، سطوح مختلف محدودیت را برای آنها در نظر گرفته و اجرایی کنند.
عدم جسارت و اراده در تعطیلی تهران
پیشتر حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از احتمال ارائه طرحی دوفوریتی برای تعطیلی تهران و کلانشهرها خبر داده بود تا اگر این بیتفاوتی به خواسته کارشناسان ادامه داشته باشد، مجلس طرح دوفوریتی برای تعطیلی تهران را به صحن پارلمان بیاورد و حالا زهره الهیان، نماینده مردم تهران در گفتوگو با فارس از ۲ پیشنهاد اساسی مذاکره رئیس مجلس با رئیسجمهور بهمنظور اعمال تعطیلی ۲ هفتهای و طرح سهفوریتی این موضوع سخن گفته است. پیشنهاد اول؛ پیگیری این قضیه از طریق مذاکره با رئیسجمهور در جلسه سران قواست و یا از طریق کمیسیون بهداشت مجلس طرح سهفوریتی تعطیلی دوهفتهای برای تصویب به صحن مجلس میآید.
حسن روحانی که به اذعان برخی کارشناسان بر تصمیم خود مبنی بر عدم تعطیلی پافشاری کرده، در ستاد ملی مبارزه با کرونا هشدار داده، «ما از شرایط عادی عبور کردهایم» این اظهارات سبب شد صاحبنظران باقوت و قدرت بیشتری، موضوع تعطیلی را پیگیری کنند چراکه غلبه بر این شرایط غیرعادی، مستلزم اتخاذ تصمیمی مصمم و بیچونوچراست اما تا بدینجا تدابیر اخذشده، تناسبی با گرفتاری ما در تله ویروسی نداشته و حتی در نوع اظهارات شخص رئیسجمهور هم تفاوت چندانی حاصل نشده است؛ اینکه «ویروس فعلا هست، اینکه باید تجمع و تردد به حداقل ممکن برسد و اینکه مسئله بیماریابی بسیار مهم است» ازجمله بدیهیات مسلمی بوده که هرروز رسانهها، آن را از زبان کارشناسان مطرح میکنند. بیان این سخنان از زبان شخص اول دولت، تا هنگامیکه قاطعانه عمل نشود، دردی را دوا نمیکند. دیروز همه منتظر تصمیمی سرنوشتساز ازسوی دولت بودند، تصمیمی برای تعطیلی دوتاسههفتهای تهران، تهرانی که بیاغراق، بیشترین آمار ابتلا و مرگومیر رسمی را به نام خود ثبت کرده است و مسئولان و کارشناسان در مورد وضعیت کرونا در پایتخت و لزوم تعطیلی دوهفتهای این شهر هشدار دادهاند و محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، ۱۸ آبان ماه گفته بود: «متأسفانه ستاد ملی مبارزه با کرونا هنوز پاسخی به پیشنهاد کارشناسی شورای شهر و مجمع نمایندگان تهران مبنی بر تعطیلی دوهفتهای نداده است.» هاشمی تعلل در این امر را متوجه مسئولین تصمیمگیرنده دانسته که جسارت و اراده لازم را برای این اقدام ضروری ندارند.
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت هم طی روزهای گذشته در گفتوگو با خبرگزاری صداوسیما گفته بود: «پیشنهاد تعطیلی کامل تهران روی میز است.» حریرچی وعده داده بود که دراینباره روز شنبه تصمیمگیری میشود. او روز گذشته هم با حضور در برنامه چاپ اول شبکه خبر، با اشاره به مدلهای مختلف کنترل ویروس کرونا در جهان، به مدلی تحتعنوان «سرکوب» اشارهکرده و گفته که این مدل در برخی کشورها مثل چین، نیوزلند، کره جنوبی و تایوان اجرا شد و موفق بود. اجرای مدل سرکوب، نیازمند یک اقتصاد کاملا قوی و حکومتی کاملا قاطع است که هر تصمیمی که دولت میگیرد، اجرا شود. بهطوریکه تایوان با ۲۷ میلیون جمعیت، الان ۲۰۰ روز است که حتی یک فوتی کرونایی ندارد.
حریرچی، تاکتیک در پیشگرفته شده در کشورمان را مبتنیبر سیاست انقباضی و انبساطی متناوب دانسته و توضیح داده، در شرایطی که با آمار بالای فوتیها و ابتلا مواجه هستیم، مهمترین اقدام، تعطیلات شدید است تا کمر بیماری بشکند.
او به نامه 65 نفر از اساتید و مدیران دانشگاهی بهمنظور درخواست تعطیلی۲ هفتهای کل کشور هم اشارهای گذرا داشته و عنوان کرده که قاعدتا به درخواست این افراد توجه خواهیم کرد، اما خواسته ما این است که مردم تعطیلی ۲ هفتهای و یا محدودیت ترددهای شبانه را فرصتی برای سفر و یا دیدوبازدید نپندارند و در رعایت نکات بهداشتی کوشاتر باشند.
معاون کل وزارت بهداشت، با حضور در برنامه صبحگاهی «انتهای الوند» هم در پاسخ به برنامههای وزارت بهداشت برای کاهش مرگومیرها گفته است، مهمترین عملی که در این شرایط میتوان پیش گرفت، تعطیلکردن است. البته موارد دیگر مثل بهداشت فردی، استفاده از ماسک ، تست و قرنطینهکردن بیماران و مبتلایان نیز تأثیرگذار است. تعطیلات به این شرط میتواند تأثیرگذار باشد که مردم به سفر، دیدوبازدید و دورهمی و حتی پارک نروند و از تردد جلوگیری کنند.
محدودیتهای کلیشهای آذرماه
به گفته اعضای کمیته علمی مقابله با کرونا در چنین وضعیتی تنها راه این است که زنجیره انتقال را قطع کنیم و در کنار محدودیتهای سختگیرانه، به تعطیلی رو بیاوریم، حالآنکه دولت اصرار دارد با تکیهبر سیاستها و محدودیتهای نمایشی، ویروس را کنترل کند، آنهم در بزنگاهی حساس که مطابق اظهارات قاسم جانبابایی، معاون درمان وزیر بهداشت، حلقه انتقال بیماری کرونا چرخهای دارد که باید شکسته شود وگرنه نمیتوان آن را به صفر رساند. برخی از صاحبنظران، نسخه شکستن حلقه انتقال را تعطیلی میدانند بااینوجود رئیس دولت اعلام کرده که از روز شنبه اول آذر «تا پایان کرونا» محدودیتهای جدیدی در سراسر کشور «به شکل هفتگی» اجرا میشود.
روحانی روز شنبه ۲۴ آبان در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در این زمینه عنوان کرده، این محدودیتها براساس میزان شیوع کرونا «برای هر شهر» متفاوت خواهد بود.
علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، از اعلام «سه سطح هشدار قرمز، نارنجی و زرد» در کشور خبر داده و گفته است: «اگر شهرستانی در وضعیت قرمز قرار بگیرد بهجز مشاغل خیلی ضروری بقیه مشاغل تعطیل خواهند شد. بیش از ۱۰۰ شهرستان که تهران و اکثر مراکز استان را شامل میشود مشمول این طرح خواهند بود.»
قرار است در شهرستانهایی با وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو مشاغل سطح سه و چهار که جزئیات آن اعلام میشود، تعطیل شوند. اکنون حدود ۱۵۰ شهرستان در وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو هستند و در سطح هشدار یک که حدود ۱۵۵ شهرستان در این وضعیت هستند، مشاغل سطح چهار به مدت دو هفته تعطیل میشوند.
طبق این مصوبه، تعطیلیها شامل «مدارس، آموزشگاهها، دانشگاهها و مراسم فرهنگی و مذهبی» نیز میشود. در سطوح هشدار یک، دو و سه آموزشها و مدارس، غیرحضوری است و برای دانشگاهها و مراسم مذهبی و فرهنگی نیز فعلا به مدت دوهفته محدودیت ایجاد میشود.
رئیسی درباره فعالیت کارکنان ادارهها نیز گفته که در شهرستانهای با سطح هشدار قرمز فقط «حدود یکسوم» کارکنان، در سطح دو یا نارنجی «یکدوم» کارکنان و در شهرستانهای با وضعیت زرد «دوسوم» کارکنان در محل کار خود حضور دارند.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا درباره محدودیت تردد وسایل نقلیه نیز افزوده: «درشهرستانهای با وضعیت دو و سه یعنی قرمز و نارنجی، خودروهای با پلاک هر شهرستان حق خروج از شهرستان را ندارند و خودروهای با پلاک شهرستانهای دیگر حق ورود ندارند.»
براساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا، از روز بیستم آبان هم به مدت یک ماه، «مشاغل غیرضروری» از ساعت ۱۸ تعطیلشدهاند اما بسیاری از کسبه به دلیل هزینه اجارهبها و مشکلات مالی خود، تابع این تصمیم نیستند. محسن فرهادی معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، با عنوان این مطلب که حدود ۶۰ درصد واحدهای صنفی، تعطیلی بعد از ساعت ۱۸ را رعایت کردهاند، گفته: متولی اصلی اجرای پروتکلهای بهداشتی وزارت بهداشت است.
حمید سوری، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در واکنش به اعمال محدودیتهای جدید کرونایی و ممنوعیت تردد در ساعاتی از شبانهروز بیان کرده، به نظر نمیرسد ایجاد این قبیل محدودیتها فرجام مؤثری در کنترل اپیدمی داشته باشد چراکه ما وقتی زمان را برای تعاملات اجتماعی و رفتارهای روزمره متراکم میکنیم، عملا ممکن است احتمال افزایش سرعت انتشار و مواجهه را بیشتر کنیم.
برخی کارشناسان این طرح را کافی ندانسته و خواهان تعطیلی دوهفتهای کشور هستند. در همین حال محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری در نامهای به حسن روحانی خواستار تعطیلی حداقل دوهفتهای کشور شد ه است. او اعلام کرده که طبق نظر اکثر متخصصان ازجمله ۶۵ رئیس دانشگاه علوم پزشکی، راه مهار بیماری قطع زنجیره بیماری و تعطیلی حداقل دوهفتهای است.
میرزابیگی همچنین خبر داده که «بیش از ۴۰ هزار نفر از پرستاران به کرونا مبتلا شده و حدود ۳۵ هزار نفر از آنان بعد از بهبود درهمان بخشهای سابق مشغول به کارشدهاند و تاکنون ۷۰ پرستار جانباختهاند.» در شرایط کنونی جامعه، قشری که بیش از همه تحتفشار مضاعف روحی و جسمی قرار دارد کادر درمان و پرستاران هستند. آنها همزمان با ورود کشور به موج سوم کرونا، بیشازپیش خسته و فرسوده شدهاند.طی روزهای گذشته استاندار تهران هم موافقت خود را با تعطیلی این شهر ابراز داشته است. طبق گفته او، «در حال حاضر ۶ هزار و ۵۰۰ بیمار در بیمارستانهای استان تهران در حال درمان هستند و پیشنهاد تعطیلی مطرحشده تا بتوانیم بار مراجعات به بیمارستانها را کم کنیم.»
در این میان، معاون وزارت بهداشت از انفجار کرونایی سخن گفته و کارشناسان نیز هشدار دادهاند که اگر اقدام مؤثری صورتنگیرد، ممکن است سیستم درمانی از هم بپاشد.
تصمیمات ناقص و ناکافی، پاسخگو نیست
علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «از مدتها قبل همه بر این مسئله اتفاقنظر داشتند که تهران باید دو تا سه هفته تعطیل شود و در حال حاضر وضعیت کشور بهگونهای است که چارهای جز این نداریم. وزیر بهداشت بهعنوان فرمانده کرونای کشور همواره گلایهمنداست و میگوید دستمان بسته است و شهردار و شورای شهر و سایر بخشها بر این تعطیلی تأکیددارند و حتی گفته میشود رئیسجمهور هم قبلا دستور داده که تهران دو هفته تعطیل شود و بعد خبر آمد که استاندار مخالفت کرده و پس از اعلام موافقت استاندار، این پرسش مطرح است که چه کسی با این تعطیلی مخالفت دارد؟ بیتردید تا بهصورت علمی با کرونا برخورد نکنیم، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد و روزبهروز وضعیتمان بدتر خواهد شد. هفته پیش اعلام کردند که از ساعت 18 هرروز محدودیتی اعمالشده و تمامی مراکز بهجز مراکز ضروری تعطیل خواهند بود اما همه باز هستند. اینهمه محدودیت اعمالشده اما چقدر به آن عمل میشود؟ آیا صرف محدودیت گذاشتن کافی است؟»
دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد
ناجی در ادامه با اشاره به اینکه دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد، میگوید: «اگر قرار باشد تعطیلی کامل هم در کشور بهصورت ایرانیزه انجام شود، بهتر است اقدامی نکنیم، این دستورالعملهای کاغذی و اجرایی نشده، ایرانیزه کردن بسیاری از مباحث علمی است و وضعیت ما را بدتر میکند. ما در فاصله بین اسفند و فروردین یکزمان طلایی را از دست دادیم. اگر تعطیلیها را بهصورت درست و کامل در این دوماه انجام میدادیم، خیلی راحت میتوانستیم با تعطیلی کاملکردن کشور، بیشتر از چین و سایر کشورها در کنترل کرونا موفق ظاهر شویم. برخی تصور میکنند دولت به دلیل مسائل اقتصادی از تعطیلیها اجتناب میکند اما واقعیت این است که طبق گفتههای مبادی رسمی کشور، بسیاری از کسبوکارها خوابیده و بسیاری از کارگران روزمزد بهخاطر مصائب اقتصادی که شاید چندان هم به کرونا ربطی نداشته باشد، تعطیل هستند. بنابراین باید تحلیل اقتصادی داشت تا ببینیم تداوم این وضعیت چقدر به نفع اقتصاد است؟ ما روزانه بالغبر 400 نفر از هموطنانمان را از دست میدهیم و هزینههای بسیاری در بیمارستانها صرف میشود، آیا هزینه اینها کمتر است؟ آیا ما دیدهایم که دولت از یکسو متخصصان بهداشت و سلامت را و در سوی دیگر متخصصان اقتصادی را گذاشته باشد تا مشخص شود با اتخاذ کدام سناریو هزینههای کمتری را متحمل میشویم؟ با این شرایط به هیچ کجا نخواهیم رسید و حتی ازنظر اقتصادی هم به شرایط بدتری میرسیم و روزانه سرمایههای انسانیمان را از دست میدهیم، سرمایههایی که در بین آنها متخصصانی هستند که جایگزین کردن آنها بسیار مشکل است. بنابراین تصمیمات ناقص و ناکافی بسیار تأسفبار است.»
لزوم قطع زنجیره انتقال با ایجاد سکون اجباری
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در پاسخ به این پرسش که اگر بر روی محدودیتهای فعلی نظارتی وجود داشته باشد از تعطیلی کارآمدتر است، میگوید: کرونا، بیماری تراکم است و ما اگر تراکم را از بین نبریم، نمیتوانیم زنجیره انتقال را بشکنیم. وقتی از مردم انتظار داریم تا ساعت 18 سرکار حضورداشته باشند اما به تراکم جمعیت فکر نمیکنیم، وقتی ناوگان حملونقل عمومی باید دو برابر بشود اما نمیشود و مردم در تراکم بسیار زیاد، سینهبهسینه سوار واگنهای مترو میشوند، وقتی مردم زمانی طولانی را در زیر یک سقف، بدون تهویه حضور دارند، چطور تصور میکنیم با اعمال محدودیت، ویروس قابلکنترل است؟ اکنون شرایط ما به نحوی است که باید تعطیل کنیم تا زنجیره قطع شود و بازتوانی در بیمارستانها صورت بگیرد. به کشورهایی مثل آلمان و انگلیس نگاه کنید با تعداد کشتههایی کمتر از ما، شهرهایشان را تعطیلی کامل میکنند. در همین مدتی قبل تعداد نمونههای مثبت ما، 2 تا 3 هزار نفر بود و اکنون به 11 تا 12 هزار نفر رسیده و این افزایش آمارها به دلیل بیماریابی گسترده نیست، بلکه تعداد مواردمان افزایشیافته است و به همان نسبت تعداد مرگومیرهایمان بیشتر شده، این حرف کاملا غلط است که بیماریابی گسترده میتواند به کنترل ویروس بینجامد، کشورهای پیشرفته همین اقدام را انجام دادهاند، مثل آمریکا که توفیقی نداشتهاند، چون پروتکل اصلی، قطع زنجیره ویروس است که آن را رعایت نمیکنند. ما شرایطمان مشابه آمریکاست، بهغیراز اینکه آن وجه تکنولوژی و بیماریابی را کمتر داریم. بنابراین آنچه اولازهمه اهمیت دارد، قطع زنجیره ویروس است که این با ایجاد سکون در جامعه، ممکن است. در این شرایط که ما طبق آمارهای رسمی روزانه، 12- 11 هزار نفر تعداد موارد مثبت جدید داریم و بالغبر 400 نفر میمیرند، باید در جامعه با جبر و زور سکون ایجاد کنیم.»
ناجی معتقد است که این سکون را نمیتوان با توصیه انجام داد،تعطیلی کامل در سایر کشورها با خواهش و تمنا نیست، نظامیان در سطح شهر حضور دارند، بنابراین جنبه فراموششده کنترل کرونا در ایران، زبانشناسی و جامعهشناسی مردم ماست، اگر همین فردا تهران دو هفته تعطیل شود، مردم باروبندیل را میبندند تا راهی سفر شوند، پس اجبار لازم است. ضمن اینکه زمان طلایی را ازدستدادهایم و با تعطیل کردن گسترده و اجبار مردم، بازهم ممکن است به آن نتیجه موردنظر دست نیابیم، اما درهرصورت نمیتوان مانع تعطیلی شد. بعد از خاتمه تعطیلی دوهفتهای باید با افزایش تعداد ناوگان حملونقل عمومی بهصورت منطقی، افراد در سطح جامعه و محل کار حاضر شوند. حتی اگر توانایی نداریم که بهیکباره تعداد اتوبوسهایمان را سه برابر کنیم، با شیفت بندی افراد در بخش خصوصی و دولتی مانع تراکم شویم و در کنار این مسئله، تقویت بیماریابی و قرنطینه است. به نظر میرسد که در پروتکلهای درمانی هم باید تغییراتی ایجاد کنیم و از طرفی استفاده از داروهای ویروسی در اوایل بیماری حائزاهمیت است.»
دلم برای وزیر بهداشت میسوزد
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری، لازمه غلبه بر کرونا را تصمیمگیری درست میداند و درعینحال توضیح میدهد: ما از ارگانی مثل وزارت بهداشت، مسئولیتی را طلب میکنیم که قدرتی برای اعمال تصمیمات مختلف ندارد و از این نظر دلم برای وزیر میسوزد، به این مجموعه ظلم حداکثری میشود. اینکه در اردیبهشتماه اعلامشده 25 میلیون نفر از جمعیت ما مصون هستند و این عفونت را گرفتهاند و بعد مجددا اعلام میشود 35 میلیون نفر یعنی 40 درصد از جامعه ما مبتلابه کرونا شدهاند، تفکر اشتباهی است. ایمنی گلهای با عفونت طبیعی، غیراخلاقی و غیرعلمی است و این ایمنی فقط با واکسن به وجود میآید. حال تصور کنیم حدود 40 درصد جامعه ما، طبق مطالعاتی که نه ابزارش و نه جمعیت اش درست است، آلودهشدهاند پرسش این است که چرا مطالعات سرولوژی را در کشور انجام میدهیم؟ آیا به دنبال این هستیم که 50 میلیون نفر دیگر از جمعیتمان را هم آلوده کنیم؟ ما این مطالعات را باید در جهت اقدامات پیشگیرانه انجام بدهیم اما متأسفانه به این شبهه که تصمیم بر آن است که ایمنی گلهای با عفونت طبیعی به وجود بیاید، دامن زدهایم و این بسیار زشت بوده و امکانپذیر نیست.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
شور و شیرین انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
«کمآبی تقدیر جغرافیایی ماست» این را وزیر نیرو میگوید، گفتمانی غالب که ترجیعبند سخنان اوست. ظاهرا میتوان به جنگ تقدیر شتافت، نشان به آن نشان که«آبهای شمال و جنوب منبعی بیپایان است»، این را وزیر بر زبان میآورد و انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی را به مدد «مجموعه شکوفاییهای این چهار دهه دستاوردی عظیم و گشودن صفحهای جدید برای حیات و توسعه کشور قلمداد میکند.» رئیس دولت هم، این خط انتقال را «امید» نام نهاده و بر این عقیده است که با خط انتقالی «نهفقط آب، بلکه امید به فلات مرکزی میرسد.» اما چنین نگرشی، طیف وسیعی از اردوگاه مخالفان را تشکیل داده، البته صدای مخالفان آنقدر بلند نبوده تا در عزم مدیران برای نفس اجرای طرح تأثیری داشته باشد و رئیس دولت در پانزدهمین روز آبان ماه، وقتی قرار بود، مرحله نخست طرح انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی به بهرهبرداری برسد، تمامقد در مقام دفاع از این ابر پروژه برآمد و بهمنظور پاسخگویی به منتقدان سخنانی را مطرح کرد که بازهم در چرخش مواضع آنان کارساز نبود و ازقضا به این شائبهها پروبال داد که با کدامین ادله و مستندات میتوان پذیرفت، این پروژه میراثی ماندگار و خط بطلانی بر کابوس کمآبی باشد؟ بهزعم آنان که آرزومند بقای محیطزیست هستند، اینگونه طرحها مسبب آلودگی، شوری و نابودی بخشی از آبزیان و اکوسیستم خلیجفارس است و به تخلیه پساب شور و تخریب دریا منتهی میشود و با جانمایی لولههای انتقال آب، موجودات زنده دریا در معرض تهدید قرار میگیرند بنابراین دفاعیات مرد اول دولت در تغییر دیدگاه نقادان کارگر نیفتاده است.
درهرصورت، موافقان یا بهتر است بگوییم حامیان این پروژه، کشورهای عربی حوزه خلیجفارساند که «سالانه بیش از ۳۰ میلیارد مترمکعب آب شیرین از خلیجفارس برداشت میکنند درحالیکه کل برداشت ما به ۸۰۰ میلیون مترمکعب نخواهد رسید.» این را از سخنان عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست درمییابیم، اما به گواه تفسیر و تحلیلهایی که از جانب برخی کنشگران عرصه محیطزیست صورت پذیرفته تکیهبر این استدلال، مطلوب نیست. محمدحسن معماریان، عضو هیئتعلمی دانشگاه یزد چنین طرزتفکری را ناشایست توصیف میکند. به گفته معماریان، «بهتر است بهجای شرکت در مسابقه آلودگی زیستمحیطی بهصورت حقوقی، این عمل کشورهای حاشیه خلیجفارس را به چالش بکشیم.»
عدم توان محیطزیست در اظهار مخالفت؟
عملیات اجرایی طرح انتقال آب خلیجفارس به استانهای هرمزگان، یزد و کرمان در اردیبهشتماه ۱۳۹۲ آغاز شد تا بدین سبب، «شهرهای فلات مرکزی همچون یزد و کرمان لبیتر کرده و از خشکسالی نجات یابند.» این طرح در همان برهه زمانی، با عدم موافقت کارشناسان زیستمحیطی متوقف شد و حتی به یاد میآوریم که در یازدهمین روز از مهرماه 97 «مسعود تجریشی»، معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، تصدیق کرده بود به دلیل شرایط خاص خلیجفارس، بههیچوجه موافق انتقال آب از این پهنه آبی نیست، حالا اظهارات سابقش را بگذارید در کنار تازهترین گفتارهایش که از طرح انتقال آب خلیجفارس حمایت کرده است و انگیزه این اعلام حمایت را عدم توان سازمان متبوعش در اظهار مخالفت عنوان کرده و به ذکر این نکته اکتفا نموده است که میدانیم چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند تا خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«تجریشی» در ارائه توضیحات بیشتر، بر لزوم تأسیس صنایع کشور در کنار دریاها تأکید کرده است. او این اقدام را بهجای انتقال آب به فلات مرکزی مفیدتر خوانده، بهاینعلت که تخریبهای کمتری در حق محیطزیست روا داشته میشود. هرچند «تجریشی» در گفت وگو با ایسنا، ضمن جانبداری بیپرده و آشکار از طرحهایی مانند انتقال آب خلیجفارس تأکید میکند، برای اینگونه پروژهها با همکاری وزارت نیرو برنامههای مشخصی تدوین شده است و میدانیم که چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند که خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«فاطمه ظفرنژاد»، پژوهشگر آب و توسعه پایدار، طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیجفارس را با عنوان سیاست غلط آبی تبیین کرده و میگوید: این خطوط انتقال و راهکارهای گرانقیمت، پاسخگوی کدام نیاز ما خواهد بود؟ روی کدام ویژگی اقلیمی تمرکز کردهایم؟ آیا شبیهسازی یک شهر کویری به شهرهای اروپا نیاز موجهی برای انتقال آب است؟ آیا مردم دریافتکننده آب به خوشبختی خواهند رسید یا به مهاجرت و زندگی در کلانشهری پرمصائب ناگزیر خواهند شد؟
ویژگیهای اعلامشده طرح
درهرحال، عملیات انتقال آب خلیجفارس از ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی، پیامدهای فراوانی دارد که هریک بهتنهایی میتواند موضوع گزارشی مبسوط باشد. میگویند 17 استانی که مشمول این طرح هستند، سالانه «60 میلیارد مترمکعب» آب مصرف میکنند.
موضوع شایان توجه دیگر، مقصود استفاده از آب دریاست که معمولا به سه منظور صورت میپذیرد:
1- طرحهای برداشت و استفاده از آب دریا بدون نمکزدایی در استانهای ساحلی برای مصارف آبزیپروری و خنک کردن برجهای نیروگاهها/ 2-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای مصرف در استانهای ساحلی/ 3-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای انتقال به استانهای غیرساحلی. تصویب طرحهای دسته سوم مشمول دو شرط بسیار اساسی است: اول، طراحی و تصویب برنامههای سازگاری با کمآبی و مدیریت مصرف و تقاضا در استانهای مقصد و دوم، عدم استفاده از منابع مالی دولتی و صرفا استفاده از منابع مالی بخش غیردولتی برای نمکزدایی و انتقال آب.
مطالعات مربوط به انتقال آب دریا در قالب طرح مطالعه تأمین و انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به مرکز فلات ایران، نشان میدهد در افق سال ۱۴۲۵، در تأمین نیاز آبی صنایع این استانها با استفاده از منابع آب متعارف درون سرزمینی، معادل ۹۰۰ میلیون مترمکعب کسری وجود خواهد داشت که تأمین آن از آب نمکزدایی شده دریا برنامهریزی شده است.
در مرحله اول طرح نمکزدایی و انتقال آب دریا، آب لازم برای صنایع معدنی گلگهر سیرجان (۴۰ میلیون مترمکعب) و شرکت مس سرچشمه (۳۰ میلیون مترمکعب) در استان کرمان و شرکت معدنی چادرملو و سایر صنایع (۲۰ میلیون مترمکعب) در استان یزد تأمین میشود. همچنین آب شرب و صنعت به میزان ۵۰ میلیون مترمکعب برای استان هرمزگان و مصارف شرب و بهداشت روستاهای مسیر انتقال به میزان ۱۰ میلیون مترمکعب در استانهای کرمان و هرمزگان دیده شده است.
این طرح گام بلندی به سمت تأمین آب لازم برای توسعه صنعتی در استانهای دارای مواد و صنایع معدنی است. طول قطعه اول این طرح ۳۰۳ کیلومتر از تأسیسات نمکزدایی تا معدن گلگهر، طول قطعه دوم ۱۵۰ کیلومتر از معدن گلگهر تا مس سرچشمه و قطعه سوم بهطول ۳۷۰ کیلومتر از میانه قطعه دوم تا مجتمع فولاد اردکان یزد است. حال آنکه نظام مدیریت منابع آب کشور همه گزینههای شناختهشده با توجه به فناوری در دسترس انسان برای غلبه بر کمآبی و البته تثبیت حیات مسکون در مناطق مختلف کشور را مدنظر دارد و قیمت تمامشده هر مترمکعب آب شیرین انتقالی بهقرار اطلاع بین 5/1 تا 4/3 یورو در نوسان است. این قیمت آب شیرین انتقالی بدان معناست که عمدتا برای مصارف صنعتی توجیه دارد. این محاسبات نشان میدهد سازگاری با کمآبی برای مدیریت خردمندانه منابع آب برای مقاصد کشاورزی و شرب در همه استانها بهشدت ضروری مینماید. بدیهی است تأمین آب موردنیاز شرب و بهداشت مردم در تمامی مناطق سرزمین به هر طریق ممکن و مقدور اولویت اصلی است. تولید ناخالص داخلی ما حدود ۴۵۰ میلیارد دلار بوده و تبدیل شدن به کشوری با حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و قرار گرفتن در بین ۱۰ اقتصاد برتر جهان که همگی تولید ناخالص داخلی بالاتر از ۱۵۰۰ میلیارد دلار دارند، ملزومات بسیاری میطلبد، اما یک لازمه بسیار بنیادین آن، شیوه استفاده از منابع محیط زیستی است که ما به آن پایبند نیستیم. مصداق آن، فاز نخست این طرح است که قرار بوده روزانه 200 هزار مترمکعب، آب را شیرین کند و با پیمودن 3.5 کیلومتر، به سیرجان و گلگهر برسد. بر این اساس، مصرف صنایع کشور تا 30 سال آینده به 3 میلیارد مترمکعب میرسد اما واضح است که این انتقال به سود صنایع بزرگ و درنهایت به زیان مردم و محیطزیست تمام میشود. این صنایع عبارتاند از، مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر و مجتمع مس سرچشمه و مجتمع معدنی و فولادی استان یزد، سهامدارانش؛ سه شرکت «گلگهر» و «ملی مس» و «چادر ملو» هستند. اینها، هم از اجرای پروژه سود زیادی میبرند و هم انتقال آب میتواند برای مجتمعهای صنعتی آنان مفید واقع شود.
طبق گفته «حسین ملکی نژاد»، دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزد» ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین شده از خلیجفارس به مجتمعهای تولیدی و صنایع یزد اختصاص مییابد «که درنهایت این میزان آب به پساب صنعتی تبدیل خواهد شد و مسلما آلودگیهایی به همراه خواهد داشت.»برای بررسی ابعاد این طرح، نظرات «ناصر خیاط خلقی» از پژوهشگران باسابقه این عرصه ارائه شده است. او در گفتوگو با «رسالت» کلامش را با این پرسش آغاز میکند که «آیا چنین اقداماتی در مسیر نجات آب است یا در افقی دور بر مخمصههای ما میافزاید؟» «خیاط خلقی» در پاسخ به آن، نقلقولهایی را از وزیر نیرو ذکر میکند: «شیرین سازی آب دریا یکی از پروژههای مهم در سطح دنیاست که حدود 75 درصد نمکزدایی در منطقه ما صورت میپذیرد و بیش از 850 آبشیرینکن در منطقه خلیجفارس فعالند که 25 مورد آن، آبشیرینکنهای بزرگ با ظرفیت بیش از یکصد هزار مترمکعب در شبانهروز است و این پروژه در زمره طرحهای بزرگ قرار دارد. حدود 67 سال است که نمکزدایی از سوی کشورهای همسایه بهطورجدی شروع شده و اکنون به سبب ارتقای سطح تکنولوژی امکان اقتصادی کردن آنها تا حدی موجود است.»
اظهارات متناقض وزیر نیرو
«خیاط خلقی» با استناد به گفتههای وزیر نیرو که این شیوه را مطمئنترین شیوه برای تأمین آب صنایع از دریاها عنوان کرده، توضیح میدهد: « در اظهارنظرهای وزیر ذرهای از پایبندی به اصول مدیریت پایدار منابع آب
دیده نمیشود، سؤال اینجاست که آیا گفتههای اردکانیان و تیم مربوط به وی که خالی از هرگونه بررسی و اتکا به طرحهای مصوب نظارت نیرو در مورد تعادل بخشی در دشتهای کم آب کشور در 16 سال پیش است، با این تصمیمات و طرحهای بزرگ و هزاران میلیارد تومان بار اقتصادی، منافاتی ندارد؟ آیا میان این تصمیمها و آن تصمیمی که در 16 سال پیش برای اجرای طرح تعادلبخشی بهعنوان یگانه طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور گرفته شد، پارادوکسی وجود ندارد؟»
کارنامه وزارت نیرو، نمایانگر آن است که «تعادل بخشی» را به حاشیه رانده اند و راهحل پایدار تأمین آب را دریاچه مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس در جنوب کشور میدانند و این عملکرد بهزعم «خیاط خلقی» شایسته نیست: «سالهاست به بهانههای متعدد ازجمله نبود اعتبارات، سر متخصصان و مردم را بهنوعی بند کردهاند. اعتبارات و هزینههایی که در مقابل هزینههای مطالعات اجرایی برای تعادل بخشی بسیار بالاست، اما اعتباراتی که برای طرحهای تعادل بخشی صرف میشود در مقابل هزینههای مطالعه، اجرا، شیرین سازی، تجهیزات و نظارت و انتقال بسیار پایین است.»
نادیده گرفتن مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب
این پژوهشگر، سخنان «رضا اردکانیان» مبنی براینکه دریاهای شمال و جنوب کشور، به معنای توسعه پایدار منابع آب است را در بوته نقد قرار میدهد: « توسعه پایدار منابع آب متعلق به کشورهایی است که جمیع جوانب زیستمحیطی و اقتصادی و منابع آبی را بررسی کردهاند نه اینکه هنوز تعادل بخشی را اجرا نکرده، درصدد انتقال آب باشیم، مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب، دارای اصول اولیهای است که باید آنها را بدانیم. چهبسا شیرین سازی و انتقال کوچک و محدود آب از دریای مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس دارای مصائب زیستمحیطی بسیاری است ولی برای دریاهایی مثل عمان و خلیجفارس، اگر به مقدار خیلی محدود
آنهم برای تأمین و حل مشکل کمآبی در مصارف شرب و حتی صنایع موجود باشد، میتوان مورداستفاده قرار داد اما چنانچه طرز تفکر این است که طرحی عریض و طویل را بهعنوان توسعه پایدار در جامعه جا بیندازیم و سپس آبی را انتقال بدهیم و بدون در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی و اقتصادی و بررسی پتانسیلها و استفاده مجدد از آبهای هدررفته در مناطق کم آب کشور، دهها برابر به میزان صنایع اضافه کنیم، اقدامی نادرست است. برای صنایع موجود چارهای نیست. اینها احداث شدهاند و باید آب آنها را تأمین کرد. بنابراین شیرین سازی و انتقال آب را بهمنظور تأمین نیازهای شرب و صنعت چندان نمیتوان مورد مخالفت قرار داد، اما اینکه در افق آینده، صنایع را گسترش دهیم و بعد از طریق عمان یا خلیجفارس، آب را شیرین و منتقل کنیم، نه جنبه اقتصادی دارد و نه ازنظر زیستمحیطی عملی درست است.»
تصور کنید آبی شیرین با هزار هزینه و براساس فهرستبهای بالا حفاری میشود و در برخی بخشها تا حدود 50 درصد در مسیر انتقال، هدررفت و اتلاف آب رخ میدهد و این نشانگر عدم مدیریت صحیح است. گزینههای بسیاری روی میز است که همه آنها در طرح تعادل بخشی مصوب وزارت نیرو بهعنوان طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور مورداستفاده قرار میگیرد. این دشتها تعدادشان کم نیست و از بین 600 دشت کشور، نزدیک به 400 مورد با کسری مخزن منابع آب زیرزمینی روبهرو است و این به معنای بحرانی بودن وضعیت منابع آب کشور است و حتی در شرایط فعلی، بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی این دشتها که بیشتر توسط چاهها صورت میگیرد، با توجه به دبیهای مجاز و راهکارهای قانونی که وزارت نیرو ارائه داده، به پتانسیل مخازن آب زیرزمینی ضربه میزند. به همین علت «خیاط خلقی» با در نظر گرفتن همه جوانب زیستمحیطی محدود، مشکلی با انتقال آب برای شرب ندارد اما مطابق بررسیهای این پژوهشگر، «نیاز صنایع موجود را بایستی با حسابوکتاب تأمین کرد و شروع به کارخانه سازی در مناطق بیابانی و کویری به امید آنکه آبی قرار است از عمان و خلیجفارس منتقل شود، خطایی راهبردی و صدمهای بزرگ به محیطزیست کشور به شمار میرود و درمجموع، فرار از اعمال مدیریت منابع آب در داخل دشتها و دست یازیدن به پروژههای انتقال، روش مناسبی برای رسیدن به مدیریت جامع آب کشور نیست.»
حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت در شیرین سازی آب دریا مصرف میشود
به اذعان او، پیش از انتقال باید یکسری مطالعات اجتماعی- اقتصادی بسیار جامع و ارزیابیهای دقیق مالی و توسعه انسانی، ریسکپذیری در مقابل سوانح، آمایش سرزمین و نحوه تعامل با زلزله، سیل، طوفان و بسیاری از بحرانهای طبیعی در اغلب طرحهای انتقالی و شیرین سازی در کانون توجه باشد که نیست و بدون در نظر گرفتن این موارد، قرار است در فاز نخست 450 میلیون مترمکعب آبشور را به 150 میلیون مترمکعب آب شیرین تبدیل کنیم و مردم استانهای کرمان و هرمزگان از آن بهرهمند شوند، ولی برای تأمین نیازهای بلندمدت و بهطور مشخص صنایع نمیتوانیم از این آب در درازمدت استفاده کنیم و آن را به صنایع جدید هم اختصاص دهیم. مهمتر از همه آنکه مطابق گفتههای صاحبنظران، هزینههای شیرین سازی به دلیل آبگیری از دریا، نمکزدایی، دستگاههای پمپاژ و مبدأ، تقویت فشار مخازن، مسیر راه در مبدأ و یا در بین راه و مجموعه خطوط لوله و بسیاری از تجهیزات و ادوات بهمنظور حفظ و نگهداری، هزینه واحد آب شیرین حاصل از کار را بسیار افزایش میدهد و آنطور که «خیاط خلقی» میگوید: «شیرین سازی آب دریا به روش اسمز معکوس فعلا پیشروترین و مقرونبهصرفهترین روش در شیرینسازی آبهای شور است و انرژی برقی که در این روش مصرف میشود، حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت است اما انتقال آب اگر در مسیرها و مسافتهای طولانیتر باشد، این انرژی افزایش مییابد.»
جان کلام
«این پژوهشگر» در فرجام سخن تأکید میکند: ما درحالی سالهای بسیار حیاتی را پشت سر گذاردهایم که به مدیریت منابع آب، اهمیت چندانی ندادهایم و در حال حاضر با مصیبتی به نام کمآبی و بیآبی مواجهه شدهایم، نباید ادعا کنیم که دشتها و فلات ما در منطقه پرآبی واقع شدهاند و تنها یکسوم متوسط جهانی دارای بارندگی هستیم. در بعضی مناطق کشور220 میلیمتر، متوسط بارندگی سالیانه نیست، بلکه صحبت از 80 تا 150میلیمتر است و متأسفانه با ازدیاد جمعیت از یکسو و مشکلات اقلیمی کشور از سوی دیگر، با عدم برنامهریزیهای خودمان و فشارهای فراوانی که به آبخوانهای کشور وارد کردهایم، ذخایر ثابت کشور مورد دستبرد واقع شده و ذخایر غیرقابل تجدید ما، در حال حاضر هرسال کمتر میشود و این نمیتواند توجیه مناسبی برای وزارت نیرو باشد تا آب دریای عمان و خلیجفارس را منهای همه آن مسائل اقتصادی، حتی به فرض توجیه اقتصادی، با این شعار که آب نداریم، منتقل کند. این ازنقطهنظر مدیریت جامع منابع آب، بسیار خطاست و در آینده ازنظر زیستمحیطی مشکلات فراوانی را برای کشور به وجود میآورد.»
او علت مخالفتش را با انتقال آب خلیجفارس اینگونه مطرح میکند: «ما در دشتهایی که با دست خودمان باعث کسری مخازن شدهایم، هنوز پتانسیلیابی نکردهایم، هنوز طرحهای بسیاربزرگ تعادل بخشی که هزینههای مطالعه، اجرا و نظارت آن، قابلمقایسه با هزینههای بسیار بالای انتقال آب از عمان و خلیجفارس به فلات مرکزی و کویر و شرق کشور نیست را صورت ندادهایم. هنوز امتحان خود را بهعنوان متخصصین عرصه آب پس ندادهایم و طرحهای تعادل بخشی را اجرا نکردهایم. هنوز طرحهای سطوح آبگیر و آبخیزداری و آبخوانداری درستی را به اجرا نگذاشتهایم، هنوز از آبهای زیرزمینی و سطحی خود استفاده نکردهایم، هنوز از پتانسیلهای مرگبار نتوانستهایم آن بهرهبرداری درست را داشته باشیم که هم جلوی خسارتهای مالی و هم خسارتهای جانی را بگیریم و درنهایت از این پتانسیل عظیم برای ذخیرهسازی منابع آب استفاده کنیم، ما هنوز راههای نرفته بسیاری داریم، در این شرایط چگونه میتوانیم گرانترین و غیرقابلتوجیهترین و خسارتبارترین شیوه برای محیطزیست کشور را بهعنوان تنها راه توسعه پایدار منابع آب معرفی کنیم.»
پینوشت: باتوجه به تضارب آرای موجود در این زمینه پذیرای نظرات سایر پژوهشگران و مجری طرح برای انتشار در شمارههای آتی خواهیم بود.
«کمآبی تقدیر جغرافیایی ماست» این را وزیر نیرو میگوید، گفتمانی غالب که ترجیعبند سخنان اوست. ظاهرا میتوان به جنگ تقدیر شتافت، نشان به آن نشان که«آبهای شمال و جنوب منبعی بیپایان است»، این را وزیر بر زبان میآورد و انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی را به مدد «مجموعه شکوفاییهای این چهار دهه دستاوردی عظیم و گشودن صفحهای جدید برای حیات و توسعه کشور قلمداد میکند.» رئیس دولت هم، این خط انتقال را «امید» نام نهاده و بر این عقیده است که با خط انتقالی «نهفقط آب، بلکه امید به فلات مرکزی میرسد.» اما چنین نگرشی، طیف وسیعی از اردوگاه مخالفان را تشکیل داده، البته صدای مخالفان آنقدر بلند نبوده تا در عزم مدیران برای نفس اجرای طرح تأثیری داشته باشد و رئیس دولت در پانزدهمین روز آبان ماه، وقتی قرار بود، مرحله نخست طرح انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی به بهرهبرداری برسد، تمامقد در مقام دفاع از این ابر پروژه برآمد و بهمنظور پاسخگویی به منتقدان سخنانی را مطرح کرد که بازهم در چرخش مواضع آنان کارساز نبود و ازقضا به این شائبهها پروبال داد که با کدامین ادله و مستندات میتوان پذیرفت، این پروژه میراثی ماندگار و خط بطلانی بر کابوس کمآبی باشد؟ بهزعم آنان که آرزومند بقای محیطزیست هستند، اینگونه طرحها مسبب آلودگی، شوری و نابودی بخشی از آبزیان و اکوسیستم خلیجفارس است و به تخلیه پساب شور و تخریب دریا منتهی میشود و با جانمایی لولههای انتقال آب، موجودات زنده دریا در معرض تهدید قرار میگیرند بنابراین دفاعیات مرد اول دولت در تغییر دیدگاه نقادان کارگر نیفتاده است.
درهرصورت، موافقان یا بهتر است بگوییم حامیان این پروژه، کشورهای عربی حوزه خلیجفارساند که «سالانه بیش از ۳۰ میلیارد مترمکعب آب شیرین از خلیجفارس برداشت میکنند درحالیکه کل برداشت ما به ۸۰۰ میلیون مترمکعب نخواهد رسید.» این را از سخنان عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست درمییابیم، اما به گواه تفسیر و تحلیلهایی که از جانب برخی کنشگران عرصه محیطزیست صورت پذیرفته تکیهبر این استدلال، مطلوب نیست. محمدحسن معماریان، عضو هیئتعلمی دانشگاه یزد چنین طرزتفکری را ناشایست توصیف میکند. به گفته معماریان، «بهتر است بهجای شرکت در مسابقه آلودگی زیستمحیطی بهصورت حقوقی، این عمل کشورهای حاشیه خلیجفارس را به چالش بکشیم.»
عدم توان محیطزیست در اظهار مخالفت؟
عملیات اجرایی طرح انتقال آب خلیجفارس به استانهای هرمزگان، یزد و کرمان در اردیبهشتماه ۱۳۹۲ آغاز شد تا بدین سبب، «شهرهای فلات مرکزی همچون یزد و کرمان لبیتر کرده و از خشکسالی نجات یابند.» این طرح در همان برهه زمانی، با عدم موافقت کارشناسان زیستمحیطی متوقف شد و حتی به یاد میآوریم که در یازدهمین روز از مهرماه 97 «مسعود تجریشی»، معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، تصدیق کرده بود به دلیل شرایط خاص خلیجفارس، بههیچوجه موافق انتقال آب از این پهنه آبی نیست، حالا اظهارات سابقش را بگذارید در کنار تازهترین گفتارهایش که از طرح انتقال آب خلیجفارس حمایت کرده است و انگیزه این اعلام حمایت را عدم توان سازمان متبوعش در اظهار مخالفت عنوان کرده و به ذکر این نکته اکتفا نموده است که میدانیم چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند تا خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«تجریشی» در ارائه توضیحات بیشتر، بر لزوم تأسیس صنایع کشور در کنار دریاها تأکید کرده است. او این اقدام را بهجای انتقال آب به فلات مرکزی مفیدتر خوانده، بهاینعلت که تخریبهای کمتری در حق محیطزیست روا داشته میشود. هرچند «تجریشی» در گفت وگو با ایسنا، ضمن جانبداری بیپرده و آشکار از طرحهایی مانند انتقال آب خلیجفارس تأکید میکند، برای اینگونه پروژهها با همکاری وزارت نیرو برنامههای مشخصی تدوین شده است و میدانیم که چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند که خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«فاطمه ظفرنژاد»، پژوهشگر آب و توسعه پایدار، طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیجفارس را با عنوان سیاست غلط آبی تبیین کرده و میگوید: این خطوط انتقال و راهکارهای گرانقیمت، پاسخگوی کدام نیاز ما خواهد بود؟ روی کدام ویژگی اقلیمی تمرکز کردهایم؟ آیا شبیهسازی یک شهر کویری به شهرهای اروپا نیاز موجهی برای انتقال آب است؟ آیا مردم دریافتکننده آب به خوشبختی خواهند رسید یا به مهاجرت و زندگی در کلانشهری پرمصائب ناگزیر خواهند شد؟
ویژگیهای اعلامشده طرح
درهرحال، عملیات انتقال آب خلیجفارس از ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی، پیامدهای فراوانی دارد که هریک بهتنهایی میتواند موضوع گزارشی مبسوط باشد. میگویند 17 استانی که مشمول این طرح هستند، سالانه «60 میلیارد مترمکعب» آب مصرف میکنند.
موضوع شایان توجه دیگر، مقصود استفاده از آب دریاست که معمولا به سه منظور صورت میپذیرد:
1- طرحهای برداشت و استفاده از آب دریا بدون نمکزدایی در استانهای ساحلی برای مصارف آبزیپروری و خنک کردن برجهای نیروگاهها/ 2-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای مصرف در استانهای ساحلی/ 3-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای انتقال به استانهای غیرساحلی. تصویب طرحهای دسته سوم مشمول دو شرط بسیار اساسی است: اول، طراحی و تصویب برنامههای سازگاری با کمآبی و مدیریت مصرف و تقاضا در استانهای مقصد و دوم، عدم استفاده از منابع مالی دولتی و صرفا استفاده از منابع مالی بخش غیردولتی برای نمکزدایی و انتقال آب.
مطالعات مربوط به انتقال آب دریا در قالب طرح مطالعه تأمین و انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به مرکز فلات ایران، نشان میدهد در افق سال ۱۴۲۵، در تأمین نیاز آبی صنایع این استانها با استفاده از منابع آب متعارف درون سرزمینی، معادل ۹۰۰ میلیون مترمکعب کسری وجود خواهد داشت که تأمین آن از آب نمکزدایی شده دریا برنامهریزی شده است.
در مرحله اول طرح نمکزدایی و انتقال آب دریا، آب لازم برای صنایع معدنی گلگهر سیرجان (۴۰ میلیون مترمکعب) و شرکت مس سرچشمه (۳۰ میلیون مترمکعب) در استان کرمان و شرکت معدنی چادرملو و سایر صنایع (۲۰ میلیون مترمکعب) در استان یزد تأمین میشود. همچنین آب شرب و صنعت به میزان ۵۰ میلیون مترمکعب برای استان هرمزگان و مصارف شرب و بهداشت روستاهای مسیر انتقال به میزان ۱۰ میلیون مترمکعب در استانهای کرمان و هرمزگان دیده شده است.
این طرح گام بلندی به سمت تأمین آب لازم برای توسعه صنعتی در استانهای دارای مواد و صنایع معدنی است. طول قطعه اول این طرح ۳۰۳ کیلومتر از تأسیسات نمکزدایی تا معدن گلگهر، طول قطعه دوم ۱۵۰ کیلومتر از معدن گلگهر تا مس سرچشمه و قطعه سوم بهطول ۳۷۰ کیلومتر از میانه قطعه دوم تا مجتمع فولاد اردکان یزد است. حال آنکه نظام مدیریت منابع آب کشور همه گزینههای شناختهشده با توجه به فناوری در دسترس انسان برای غلبه بر کمآبی و البته تثبیت حیات مسکون در مناطق مختلف کشور را مدنظر دارد و قیمت تمامشده هر مترمکعب آب شیرین انتقالی بهقرار اطلاع بین 5/1 تا 4/3 یورو در نوسان است. این قیمت آب شیرین انتقالی بدان معناست که عمدتا برای مصارف صنعتی توجیه دارد. این محاسبات نشان میدهد سازگاری با کمآبی برای مدیریت خردمندانه منابع آب برای مقاصد کشاورزی و شرب در همه استانها بهشدت ضروری مینماید. بدیهی است تأمین آب موردنیاز شرب و بهداشت مردم در تمامی مناطق سرزمین به هر طریق ممکن و مقدور اولویت اصلی است. تولید ناخالص داخلی ما حدود ۴۵۰ میلیارد دلار بوده و تبدیل شدن به کشوری با حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و قرار گرفتن در بین ۱۰ اقتصاد برتر جهان که همگی تولید ناخالص داخلی بالاتر از ۱۵۰۰ میلیارد دلار دارند، ملزومات بسیاری میطلبد، اما یک لازمه بسیار بنیادین آن، شیوه استفاده از منابع محیط زیستی است که ما به آن پایبند نیستیم. مصداق آن، فاز نخست این طرح است که قرار بوده روزانه 200 هزار مترمکعب، آب را شیرین کند و با پیمودن 3.5 کیلومتر، به سیرجان و گلگهر برسد. بر این اساس، مصرف صنایع کشور تا 30 سال آینده به 3 میلیارد مترمکعب میرسد اما واضح است که این انتقال به سود صنایع بزرگ و درنهایت به زیان مردم و محیطزیست تمام میشود. این صنایع عبارتاند از، مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر و مجتمع مس سرچشمه و مجتمع معدنی و فولادی استان یزد، سهامدارانش؛ سه شرکت «گلگهر» و «ملی مس» و «چادر ملو» هستند. اینها، هم از اجرای پروژه سود زیادی میبرند و هم انتقال آب میتواند برای مجتمعهای صنعتی آنان مفید واقع شود.
طبق گفته «حسین ملکی نژاد»، دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزد» ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین شده از خلیجفارس به مجتمعهای تولیدی و صنایع یزد اختصاص مییابد «که درنهایت این میزان آب به پساب صنعتی تبدیل خواهد شد و مسلما آلودگیهایی به همراه خواهد داشت.»برای بررسی ابعاد این طرح، نظرات «ناصر خیاط خلقی» از پژوهشگران باسابقه این عرصه ارائه شده است. او در گفتوگو با «رسالت» کلامش را با این پرسش آغاز میکند که «آیا چنین اقداماتی در مسیر نجات آب است یا در افقی دور بر مخمصههای ما میافزاید؟» «خیاط خلقی» در پاسخ به آن، نقلقولهایی را از وزیر نیرو ذکر میکند: «شیرین سازی آب دریا یکی از پروژههای مهم در سطح دنیاست که حدود 75 درصد نمکزدایی در منطقه ما صورت میپذیرد و بیش از 850 آبشیرینکن در منطقه خلیجفارس فعالند که 25 مورد آن، آبشیرینکنهای بزرگ با ظرفیت بیش از یکصد هزار مترمکعب در شبانهروز است و این پروژه در زمره طرحهای بزرگ قرار دارد. حدود 67 سال است که نمکزدایی از سوی کشورهای همسایه بهطورجدی شروع شده و اکنون به سبب ارتقای سطح تکنولوژی امکان اقتصادی کردن آنها تا حدی موجود است.»
اظهارات متناقض وزیر نیرو
«خیاط خلقی» با استناد به گفتههای وزیر نیرو که این شیوه را مطمئنترین شیوه برای تأمین آب صنایع از دریاها عنوان کرده، توضیح میدهد: « در اظهارنظرهای وزیر ذرهای از پایبندی به اصول مدیریت پایدار منابع آب
دیده نمیشود، سؤال اینجاست که آیا گفتههای اردکانیان و تیم مربوط به وی که خالی از هرگونه بررسی و اتکا به طرحهای مصوب نظارت نیرو در مورد تعادل بخشی در دشتهای کم آب کشور در 16 سال پیش است، با این تصمیمات و طرحهای بزرگ و هزاران میلیارد تومان بار اقتصادی، منافاتی ندارد؟ آیا میان این تصمیمها و آن تصمیمی که در 16 سال پیش برای اجرای طرح تعادلبخشی بهعنوان یگانه طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور گرفته شد، پارادوکسی وجود ندارد؟»
کارنامه وزارت نیرو، نمایانگر آن است که «تعادل بخشی» را به حاشیه رانده اند و راهحل پایدار تأمین آب را دریاچه مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس در جنوب کشور میدانند و این عملکرد بهزعم «خیاط خلقی» شایسته نیست: «سالهاست به بهانههای متعدد ازجمله نبود اعتبارات، سر متخصصان و مردم را بهنوعی بند کردهاند. اعتبارات و هزینههایی که در مقابل هزینههای مطالعات اجرایی برای تعادل بخشی بسیار بالاست، اما اعتباراتی که برای طرحهای تعادل بخشی صرف میشود در مقابل هزینههای مطالعه، اجرا، شیرین سازی، تجهیزات و نظارت و انتقال بسیار پایین است.»
نادیده گرفتن مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب
این پژوهشگر، سخنان «رضا اردکانیان» مبنی براینکه دریاهای شمال و جنوب کشور، به معنای توسعه پایدار منابع آب است را در بوته نقد قرار میدهد: « توسعه پایدار منابع آب متعلق به کشورهایی است که جمیع جوانب زیستمحیطی و اقتصادی و منابع آبی را بررسی کردهاند نه اینکه هنوز تعادل بخشی را اجرا نکرده، درصدد انتقال آب باشیم، مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب، دارای اصول اولیهای است که باید آنها را بدانیم. چهبسا شیرین سازی و انتقال کوچک و محدود آب از دریای مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس دارای مصائب زیستمحیطی بسیاری است ولی برای دریاهایی مثل عمان و خلیجفارس، اگر به مقدار خیلی محدود
آنهم برای تأمین و حل مشکل کمآبی در مصارف شرب و حتی صنایع موجود باشد، میتوان مورداستفاده قرار داد اما چنانچه طرز تفکر این است که طرحی عریض و طویل را بهعنوان توسعه پایدار در جامعه جا بیندازیم و سپس آبی را انتقال بدهیم و بدون در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی و اقتصادی و بررسی پتانسیلها و استفاده مجدد از آبهای هدررفته در مناطق کم آب کشور، دهها برابر به میزان صنایع اضافه کنیم، اقدامی نادرست است. برای صنایع موجود چارهای نیست. اینها احداث شدهاند و باید آب آنها را تأمین کرد. بنابراین شیرین سازی و انتقال آب را بهمنظور تأمین نیازهای شرب و صنعت چندان نمیتوان مورد مخالفت قرار داد، اما اینکه در افق آینده، صنایع را گسترش دهیم و بعد از طریق عمان یا خلیجفارس، آب را شیرین و منتقل کنیم، نه جنبه اقتصادی دارد و نه ازنظر زیستمحیطی عملی درست است.»
تصور کنید آبی شیرین با هزار هزینه و براساس فهرستبهای بالا حفاری میشود و در برخی بخشها تا حدود 50 درصد در مسیر انتقال، هدررفت و اتلاف آب رخ میدهد و این نشانگر عدم مدیریت صحیح است. گزینههای بسیاری روی میز است که همه آنها در طرح تعادل بخشی مصوب وزارت نیرو بهعنوان طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور مورداستفاده قرار میگیرد. این دشتها تعدادشان کم نیست و از بین 600 دشت کشور، نزدیک به 400 مورد با کسری مخزن منابع آب زیرزمینی روبهرو است و این به معنای بحرانی بودن وضعیت منابع آب کشور است و حتی در شرایط فعلی، بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی این دشتها که بیشتر توسط چاهها صورت میگیرد، با توجه به دبیهای مجاز و راهکارهای قانونی که وزارت نیرو ارائه داده، به پتانسیل مخازن آب زیرزمینی ضربه میزند. به همین علت «خیاط خلقی» با در نظر گرفتن همه جوانب زیستمحیطی محدود، مشکلی با انتقال آب برای شرب ندارد اما مطابق بررسیهای این پژوهشگر، «نیاز صنایع موجود را بایستی با حسابوکتاب تأمین کرد و شروع به کارخانه سازی در مناطق بیابانی و کویری به امید آنکه آبی قرار است از عمان و خلیجفارس منتقل شود، خطایی راهبردی و صدمهای بزرگ به محیطزیست کشور به شمار میرود و درمجموع، فرار از اعمال مدیریت منابع آب در داخل دشتها و دست یازیدن به پروژههای انتقال، روش مناسبی برای رسیدن به مدیریت جامع آب کشور نیست.»
حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت در شیرین سازی آب دریا مصرف میشود
به اذعان او، پیش از انتقال باید یکسری مطالعات اجتماعی- اقتصادی بسیار جامع و ارزیابیهای دقیق مالی و توسعه انسانی، ریسکپذیری در مقابل سوانح، آمایش سرزمین و نحوه تعامل با زلزله، سیل، طوفان و بسیاری از بحرانهای طبیعی در اغلب طرحهای انتقالی و شیرین سازی در کانون توجه باشد که نیست و بدون در نظر گرفتن این موارد، قرار است در فاز نخست 450 میلیون مترمکعب آبشور را به 150 میلیون مترمکعب آب شیرین تبدیل کنیم و مردم استانهای کرمان و هرمزگان از آن بهرهمند شوند، ولی برای تأمین نیازهای بلندمدت و بهطور مشخص صنایع نمیتوانیم از این آب در درازمدت استفاده کنیم و آن را به صنایع جدید هم اختصاص دهیم. مهمتر از همه آنکه مطابق گفتههای صاحبنظران، هزینههای شیرین سازی به دلیل آبگیری از دریا، نمکزدایی، دستگاههای پمپاژ و مبدأ، تقویت فشار مخازن، مسیر راه در مبدأ و یا در بین راه و مجموعه خطوط لوله و بسیاری از تجهیزات و ادوات بهمنظور حفظ و نگهداری، هزینه واحد آب شیرین حاصل از کار را بسیار افزایش میدهد و آنطور که «خیاط خلقی» میگوید: «شیرین سازی آب دریا به روش اسمز معکوس فعلا پیشروترین و مقرونبهصرفهترین روش در شیرینسازی آبهای شور است و انرژی برقی که در این روش مصرف میشود، حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت است اما انتقال آب اگر در مسیرها و مسافتهای طولانیتر باشد، این انرژی افزایش مییابد.»
جان کلام
«این پژوهشگر» در فرجام سخن تأکید میکند: ما درحالی سالهای بسیار حیاتی را پشت سر گذاردهایم که به مدیریت منابع آب، اهمیت چندانی ندادهایم و در حال حاضر با مصیبتی به نام کمآبی و بیآبی مواجهه شدهایم، نباید ادعا کنیم که دشتها و فلات ما در منطقه پرآبی واقع شدهاند و تنها یکسوم متوسط جهانی دارای بارندگی هستیم. در بعضی مناطق کشور220 میلیمتر، متوسط بارندگی سالیانه نیست، بلکه صحبت از 80 تا 150میلیمتر است و متأسفانه با ازدیاد جمعیت از یکسو و مشکلات اقلیمی کشور از سوی دیگر، با عدم برنامهریزیهای خودمان و فشارهای فراوانی که به آبخوانهای کشور وارد کردهایم، ذخایر ثابت کشور مورد دستبرد واقع شده و ذخایر غیرقابل تجدید ما، در حال حاضر هرسال کمتر میشود و این نمیتواند توجیه مناسبی برای وزارت نیرو باشد تا آب دریای عمان و خلیجفارس را منهای همه آن مسائل اقتصادی، حتی به فرض توجیه اقتصادی، با این شعار که آب نداریم، منتقل کند. این ازنقطهنظر مدیریت جامع منابع آب، بسیار خطاست و در آینده ازنظر زیستمحیطی مشکلات فراوانی را برای کشور به وجود میآورد.»
او علت مخالفتش را با انتقال آب خلیجفارس اینگونه مطرح میکند: «ما در دشتهایی که با دست خودمان باعث کسری مخازن شدهایم، هنوز پتانسیلیابی نکردهایم، هنوز طرحهای بسیاربزرگ تعادل بخشی که هزینههای مطالعه، اجرا و نظارت آن، قابلمقایسه با هزینههای بسیار بالای انتقال آب از عمان و خلیجفارس به فلات مرکزی و کویر و شرق کشور نیست را صورت ندادهایم. هنوز امتحان خود را بهعنوان متخصصین عرصه آب پس ندادهایم و طرحهای تعادل بخشی را اجرا نکردهایم. هنوز طرحهای سطوح آبگیر و آبخیزداری و آبخوانداری درستی را به اجرا نگذاشتهایم، هنوز از آبهای زیرزمینی و سطحی خود استفاده نکردهایم، هنوز از پتانسیلهای مرگبار نتوانستهایم آن بهرهبرداری درست را داشته باشیم که هم جلوی خسارتهای مالی و هم خسارتهای جانی را بگیریم و درنهایت از این پتانسیل عظیم برای ذخیرهسازی منابع آب استفاده کنیم، ما هنوز راههای نرفته بسیاری داریم، در این شرایط چگونه میتوانیم گرانترین و غیرقابلتوجیهترین و خسارتبارترین شیوه برای محیطزیست کشور را بهعنوان تنها راه توسعه پایدار منابع آب معرفی کنیم.»
پینوشت: باتوجه به تضارب آرای موجود در این زمینه پذیرای نظرات سایر پژوهشگران و مجری طرح برای انتشار در شمارههای آتی خواهیم بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
وقتکشی دولت!
-
شور و شیرین انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی