
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 29
ترور در حومه پایتخت
محمدمهدی انصاری
انجام عملیات تروریستی عصر جمعه در آبسرد دماوند و در حومه پایتخت، شوک بزرگی بود. عملیاتی غافلگیرکننده، برنامهریزیشده، متکی به اطلاعات جامع و شناسایی دقیق هدف، کاملا هدفمند و متأسفانه موفق و منجر به شهادت یکی از دانشمندان ممتاز هستهای و دفاعی کشور...
ابعاد این عملیات پیچیده تروریستی هنوز مشخص نیست، اما علاوه بر اینکه قطعا به یکی از سرویسهای اطلاعاتی و نفوذی مهم و قوی مستظهر است،
ظاهر امر تا بدینجا حکایت از انجام یک اقدام دقیق دارد که توسط عوامل و عناصری متبحر و حرفهای صورت پذیرفته و هیچگونه ردپایی از خود نه پیش از عملیات و نه پسازآن، بر جای نگذاشتهاند...
تهیه مواد منفجره، تهیه یک نیسان برای لحظه انفجار، تدارک ریموت انفجار و آزمودن و کنترل آن، تهیه سلاح، کسب اطلاعات موردنظر، کنترل و تعقیب سوژه از رستم کلا به سمت تهران، تماسهای متعدد برای کنترل، مراقبت از محل انجام و لحظه اقدام، هماهنگی دقیق افراد از یک مرکز کنترل و فرماندهی صحنه و ... نشان از چند مسئله دارد:
اول: تعداد زیاد افراد دخیل در انجام عملیات
دوم: آموزش و تمرین و قدرت بالای هماهنگی آنها
سوم: موفق بودن دقیق سناریوی اقدام
چهارم: بهرهگیری از نقاط کور و حفرههای امنیتی
پنجم: عدم دستگیری هیچیک از عوامل
ششم: چند شاخهای بودن عملیات تروریستی (مقصود، استفاده از انفجار با کنترل از راه دور، استفاده از اسلحه و به رگبار بستن سوژه، تعقیب و کنترل سوژه از مبدأ و ... )
پس از عملیات تروریستی خرداد ۹۶ در تلاش عوامل منتسب به داعش در ورود به ساختمان مجلس شورای اسلامی، این گمانهها بسیار تقویت شد که ضریب امنیتی پایتخت جمهوری اسلامی، آنچنانکه انتظار میرفت، بالا و قابلاعتماد نیست.از منظر طبقهبندی سطوح و گریدبندی عملیات تروریستی، اقدام عصر جمعه در به شهادت رساندن دکتر فخری زاده
در گرید یک (Grade A) میگنجد. در این گرید ویژگیهای ذیل قابلتوجه است:
انجام عملیات در روز است نه شب، در شهرهای بزرگ یا پایتخت نه در یک نقطه خنثی و دور از مرکز انجام میشود، هدف عملیات فرد یا افراد بسیار کلیدی یا اماکن و تأسیسات مهم و راهبردی است، طراحی پیچیده دارد، دقیق و بسیار ظریف انجام میشود، غافلگیرکننده است، هیچ بخشی از عملیات حذف نمیشود، نفوذ و فریب و اخذ اطلاعات لحظهای است و هیچ فردی دستگیر یا کشته نمیشود!
ازاینرو، عملیات تروریستی در قبال شهدای قبلی هستهای و حتی حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی در گریدهای B و C میگنجند چون از پیچیدگی لازم طراحی و توان اجرایی حین و بعد از عملیات برخوردار نبودند.
احساس میشود رخنهها و خلأهای موجود در سیستم امنیتی، اطلاعاتی و حفاظتی پایتخت مسئلهساز شده است؛ چراکه در این شرایط خطیر و حساس که در سالگرد حوادث آبان ماه سال گذشته هستیم و مشکلات زیادی که در زمستان ۹۹ پیشبینی میشد و علیالاصول نظامات امنیتی و کنترلی در کشور و بهخصوص در پایتخت باید در وضعیت آمادگی نسبی و سطح بالایی به سر میبردند، یک گروه تروریستی با این پیچیدگی موفق میشوند عمل نموده و جرئت پیدا میکنند وارد اقدام شوند. باید اذعان داشت و هشدار داد شرایط انتظامی و امنیتی حومه پایتخت مطلوب نیست، زیرا اقدامات پرمخاطره و تروریستی و خرابکارانه در حومه کلانشهر تهران (دماوند، اسلامشهر، ورامین و ...) بهراحتی قابل طراحی و اجراست. ترور قاضی مشهور دیوان عالی کشور در ورامین دوهفته قبل و همچنین اغتشاشات خیابانی بسیار بحرانی منطقه شهریار و اسلامشهر و ... در سالهای ۹۶ و ۹۸ ازجمله شواهد این ادعاست.
ضریب امنیتی پایتخت خلأهای زیادی دارد و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه نباید به شیوههای سنتی و بعضا ناکافی در کنترل و مراقبت از شرایط انتظامی و امنیتی تهران بزرگ اکتفا کنند. رصد هوشمند و پایش مستمر و کنترل سیستماتیک هر تحرک ضد امنیتی باید در تور نظارتی و مدیریتی نظام امنیتی کشور باشد. بهرهگیری از تکنیکها و ابزارهای نوین و مدرن شنود و کنترل و پایش میتواند تا حد زیادی مانع از نفوذ و رسوخ عناصر وابسته به دشمن در ارکان جمهوری اسلامی شود.
نکته دیگر اینکه برجام بهعنوان معاهدهای بیثمر و زیانبار علاوه بر اینکه موجب مشکلات اقتصادی و معیشتی و عدم پیشرفت در زمینه هستهای و دفاعی کشور شده، دشمن را در تعرض به حیطه امنیتی و درنوردیدن خطوط قرمز و حریم اطلاعاتی ایران جسور ساخته است. دشمنان ما بهویژه اسرائیل و آمریکا در چند سال اخیر با ترور شهید سلیمانی و اینک شهید فخریزاده رویهای را بدعت گذاشتهاند و قدم در راهی نهادهاند که براساس عرف بینالملل و قواعد مرسوم جهانی، حق ایران در ضربه متقابل و اقدام لازم علیه تمام نخبگان نظامی، هستهای، موشکی و عناصر نظامی و امنیتی این کشورها در خاک خودشان و یا هرکجای دنیا برای ما محفوظ است.
لازم است اقدام متقابل قاطعانه و بدون مماشات علیه مراکز جاسوسی و تروریستی شناسایی شده در خاک اسرائیل انجام شود و چنانچه قرار باشد با رویههای مرسوم چند سال اخیر دولت در قبال اروپا، آمریکا و ... پیش برویم امنیت و انتظام پایتخت و خطوط قرمز ما بیش از این موجب تعرض و هجوم بیمحابای دشمن قرار خواهد گرفت. برجام نباید موجب شود دشمنان ایران اسلامی بیش از این در توهمات و تخیلات خود نسبت به کلیت ایران و ملت ایران دچار اشتباهات تحلیلی و شناختی شوند.
ضربه متقابل انتقامجویانه براساس قاعده «یکی بزنید ده تا میخورید» باید در اوج اقتدار و هیبت و متناسب با غرور ملی ایرانیان و نظام جمهوری اسلامی انجام شود. ان شاء الله
انجام عملیات تروریستی عصر جمعه در آبسرد دماوند و در حومه پایتخت، شوک بزرگی بود. عملیاتی غافلگیرکننده، برنامهریزیشده، متکی به اطلاعات جامع و شناسایی دقیق هدف، کاملا هدفمند و متأسفانه موفق و منجر به شهادت یکی از دانشمندان ممتاز هستهای و دفاعی کشور...
ابعاد این عملیات پیچیده تروریستی هنوز مشخص نیست، اما علاوه بر اینکه قطعا به یکی از سرویسهای اطلاعاتی و نفوذی مهم و قوی مستظهر است،
ظاهر امر تا بدینجا حکایت از انجام یک اقدام دقیق دارد که توسط عوامل و عناصری متبحر و حرفهای صورت پذیرفته و هیچگونه ردپایی از خود نه پیش از عملیات و نه پسازآن، بر جای نگذاشتهاند...
تهیه مواد منفجره، تهیه یک نیسان برای لحظه انفجار، تدارک ریموت انفجار و آزمودن و کنترل آن، تهیه سلاح، کسب اطلاعات موردنظر، کنترل و تعقیب سوژه از رستم کلا به سمت تهران، تماسهای متعدد برای کنترل، مراقبت از محل انجام و لحظه اقدام، هماهنگی دقیق افراد از یک مرکز کنترل و فرماندهی صحنه و ... نشان از چند مسئله دارد:
اول: تعداد زیاد افراد دخیل در انجام عملیات
دوم: آموزش و تمرین و قدرت بالای هماهنگی آنها
سوم: موفق بودن دقیق سناریوی اقدام
چهارم: بهرهگیری از نقاط کور و حفرههای امنیتی
پنجم: عدم دستگیری هیچیک از عوامل
ششم: چند شاخهای بودن عملیات تروریستی (مقصود، استفاده از انفجار با کنترل از راه دور، استفاده از اسلحه و به رگبار بستن سوژه، تعقیب و کنترل سوژه از مبدأ و ... )
پس از عملیات تروریستی خرداد ۹۶ در تلاش عوامل منتسب به داعش در ورود به ساختمان مجلس شورای اسلامی، این گمانهها بسیار تقویت شد که ضریب امنیتی پایتخت جمهوری اسلامی، آنچنانکه انتظار میرفت، بالا و قابلاعتماد نیست.از منظر طبقهبندی سطوح و گریدبندی عملیات تروریستی، اقدام عصر جمعه در به شهادت رساندن دکتر فخری زاده
در گرید یک (Grade A) میگنجد. در این گرید ویژگیهای ذیل قابلتوجه است:
انجام عملیات در روز است نه شب، در شهرهای بزرگ یا پایتخت نه در یک نقطه خنثی و دور از مرکز انجام میشود، هدف عملیات فرد یا افراد بسیار کلیدی یا اماکن و تأسیسات مهم و راهبردی است، طراحی پیچیده دارد، دقیق و بسیار ظریف انجام میشود، غافلگیرکننده است، هیچ بخشی از عملیات حذف نمیشود، نفوذ و فریب و اخذ اطلاعات لحظهای است و هیچ فردی دستگیر یا کشته نمیشود!
ازاینرو، عملیات تروریستی در قبال شهدای قبلی هستهای و حتی حمله به ساختمان مجلس شورای اسلامی در گریدهای B و C میگنجند چون از پیچیدگی لازم طراحی و توان اجرایی حین و بعد از عملیات برخوردار نبودند.
احساس میشود رخنهها و خلأهای موجود در سیستم امنیتی، اطلاعاتی و حفاظتی پایتخت مسئلهساز شده است؛ چراکه در این شرایط خطیر و حساس که در سالگرد حوادث آبان ماه سال گذشته هستیم و مشکلات زیادی که در زمستان ۹۹ پیشبینی میشد و علیالاصول نظامات امنیتی و کنترلی در کشور و بهخصوص در پایتخت باید در وضعیت آمادگی نسبی و سطح بالایی به سر میبردند، یک گروه تروریستی با این پیچیدگی موفق میشوند عمل نموده و جرئت پیدا میکنند وارد اقدام شوند. باید اذعان داشت و هشدار داد شرایط انتظامی و امنیتی حومه پایتخت مطلوب نیست، زیرا اقدامات پرمخاطره و تروریستی و خرابکارانه در حومه کلانشهر تهران (دماوند، اسلامشهر، ورامین و ...) بهراحتی قابل طراحی و اجراست. ترور قاضی مشهور دیوان عالی کشور در ورامین دوهفته قبل و همچنین اغتشاشات خیابانی بسیار بحرانی منطقه شهریار و اسلامشهر و ... در سالهای ۹۶ و ۹۸ ازجمله شواهد این ادعاست.
ضریب امنیتی پایتخت خلأهای زیادی دارد و وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه نباید به شیوههای سنتی و بعضا ناکافی در کنترل و مراقبت از شرایط انتظامی و امنیتی تهران بزرگ اکتفا کنند. رصد هوشمند و پایش مستمر و کنترل سیستماتیک هر تحرک ضد امنیتی باید در تور نظارتی و مدیریتی نظام امنیتی کشور باشد. بهرهگیری از تکنیکها و ابزارهای نوین و مدرن شنود و کنترل و پایش میتواند تا حد زیادی مانع از نفوذ و رسوخ عناصر وابسته به دشمن در ارکان جمهوری اسلامی شود.
نکته دیگر اینکه برجام بهعنوان معاهدهای بیثمر و زیانبار علاوه بر اینکه موجب مشکلات اقتصادی و معیشتی و عدم پیشرفت در زمینه هستهای و دفاعی کشور شده، دشمن را در تعرض به حیطه امنیتی و درنوردیدن خطوط قرمز و حریم اطلاعاتی ایران جسور ساخته است. دشمنان ما بهویژه اسرائیل و آمریکا در چند سال اخیر با ترور شهید سلیمانی و اینک شهید فخریزاده رویهای را بدعت گذاشتهاند و قدم در راهی نهادهاند که براساس عرف بینالملل و قواعد مرسوم جهانی، حق ایران در ضربه متقابل و اقدام لازم علیه تمام نخبگان نظامی، هستهای، موشکی و عناصر نظامی و امنیتی این کشورها در خاک خودشان و یا هرکجای دنیا برای ما محفوظ است.
لازم است اقدام متقابل قاطعانه و بدون مماشات علیه مراکز جاسوسی و تروریستی شناسایی شده در خاک اسرائیل انجام شود و چنانچه قرار باشد با رویههای مرسوم چند سال اخیر دولت در قبال اروپا، آمریکا و ... پیش برویم امنیت و انتظام پایتخت و خطوط قرمز ما بیش از این موجب تعرض و هجوم بیمحابای دشمن قرار خواهد گرفت. برجام نباید موجب شود دشمنان ایران اسلامی بیش از این در توهمات و تخیلات خود نسبت به کلیت ایران و ملت ایران دچار اشتباهات تحلیلی و شناختی شوند.
ضربه متقابل انتقامجویانه براساس قاعده «یکی بزنید ده تا میخورید» باید در اوج اقتدار و هیبت و متناسب با غرور ملی ایرانیان و نظام جمهوری اسلامی انجام شود. ان شاء الله

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 22
رژیم اشغالگر و فتاک
سید صابر شیخالاسلامی
ترور (فتک) به معنای دقیق کلمه دست زدن به اعمال خشونتآمیز همچون قتل، بمبگذاری، تخریب برای یک هدف همچون ترسانگیزی در دل ساکنان یک منطقه یا ملت است تا به زیر سلطه درآمده و به خدمت گرفته شوند.
در ترور شهید فخری زاده دو هدف توسط عاملین گمراه آن پیگیری میشد؛ اولا محروم کردن ملت از دانشمندی برجسته و ثانیا القای این پیام که ادامه راه و ایستادگی و مقاومت هزینه دارد. هدف اول تحقق یافت که ملت حق بر قصاص (که حتما چشم باید در مقابل چشم باشد) را برای خود محفوظ میداند، اما دومی که ایجاد ملال و خستگی و ناامیدی است هرگز؛ که اگر ملت ناامید میشد بعد از شهادت بهشتیها و مطهریها و آیتها، امثال شهیدان فخری زاده، شهریاری و دیگر عزیزان تربیت نمیشد.
حقوق بینالملل مجموعهای از اصول و قواعد الزامآوری است که بر گونههای مختلف روابط بینالمللی حاکم است. جمهوری اسلامی ایران رژیم اشغالگر قدس را دولت نمیپندارد، اما خودشان داعیه دولت بودن دارند بیتوجه به اینکه لازمه غیرقابلانکار عضویت در جامعه ملل التزام به اصول و قواعد حاکم بر آن است یعنی شهروند جامعه جهانی (دولتها و سازمانهای بینالمللی) ابتدا باید بپذیرند که دنیا جنگل نیست و باید از بنای عقلا تبعیت کنند.
ماده 6 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بهعنوان توافقی فراگیر و عرفی بینالمللی مقرر میدارد: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است اين حق بايد بهموجب قانون حمايت بشود. هيچ فردی را نمیتوان خودسرانه (بدون مجوز) از زندگی محروم كرد.
در اردیبهشت ۱۳۹۷ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی از محسن فخری زاده بهعنوان چهرهای محوری در برنامه هستهای و موشکی ایران اسم برد و گفت که این نام را به خاطر داشته باشید.
این بیان تهدیدآمیز اظهارات مسئول و مدیر یک رژیم است و نه سخنان یک روزنامهنگار یا کارشناس سیاسی که برای دولت ایجاد مسئولیت نکند. اظهارات اقرار گونه رئیس رژیم تروریستی اسرائیل با لحاظ قواعد عقلی و حقوقی اثبات گر تروریسم دولتی اسرائیل است. یعنی رئیس یک رژیم شخصا برای قتل شهروندان سایر کشورها برنامهریزی کرده است. این امر از مصادیق بارز تروریسم بینالملل است.
در پیشنویس اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری، آمده بود که اصول کلی جرائم بینالمللی عبارت از: نسل زدایی، نقض فاحش حقوق بشردوستانه، (جنایات جنگی) جنایات علیه بشریت و سایر جنایات بینالمللی است که شامل موارد زیر می شود:
1. تروریسم بینالمللی
2. حملونقل غیرقانونی مواد مخدر
3. مداخله در امور کشورها
4. سلطه استعمار و دیگر اشکال سلطه
اگرچه واضعین پیشنویس از همان ابتدا متوجه بودند اصلیترین متهم این دادگاه خودشان خواهند بود، لذا در متن نهایی عنوان تروریسم حذف شد اما حقیقت این است که تروریسم بینالمللی مصداق بارز جرائم بینالمللی و موجد مسئولیت است.
حال اگر کسی به قتل و ترور عادت کرد چه؟ عادت به قتل از مصادیق افساد فیالارض
از منظر فقهی و جنایتکار حرفهای بینالمللی از منظر حقوق بینالملل است و برای معتاد به قتل چارهای جز از بین رفتن وجود ندارد. به همین دلیل عقلی است که اسرائیل باید از بین برود و محو شود.
ترور (فتک) به معنای دقیق کلمه دست زدن به اعمال خشونتآمیز همچون قتل، بمبگذاری، تخریب برای یک هدف همچون ترسانگیزی در دل ساکنان یک منطقه یا ملت است تا به زیر سلطه درآمده و به خدمت گرفته شوند.
در ترور شهید فخری زاده دو هدف توسط عاملین گمراه آن پیگیری میشد؛ اولا محروم کردن ملت از دانشمندی برجسته و ثانیا القای این پیام که ادامه راه و ایستادگی و مقاومت هزینه دارد. هدف اول تحقق یافت که ملت حق بر قصاص (که حتما چشم باید در مقابل چشم باشد) را برای خود محفوظ میداند، اما دومی که ایجاد ملال و خستگی و ناامیدی است هرگز؛ که اگر ملت ناامید میشد بعد از شهادت بهشتیها و مطهریها و آیتها، امثال شهیدان فخری زاده، شهریاری و دیگر عزیزان تربیت نمیشد.
حقوق بینالملل مجموعهای از اصول و قواعد الزامآوری است که بر گونههای مختلف روابط بینالمللی حاکم است. جمهوری اسلامی ایران رژیم اشغالگر قدس را دولت نمیپندارد، اما خودشان داعیه دولت بودن دارند بیتوجه به اینکه لازمه غیرقابلانکار عضویت در جامعه ملل التزام به اصول و قواعد حاکم بر آن است یعنی شهروند جامعه جهانی (دولتها و سازمانهای بینالمللی) ابتدا باید بپذیرند که دنیا جنگل نیست و باید از بنای عقلا تبعیت کنند.
ماده 6 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی بهعنوان توافقی فراگیر و عرفی بینالمللی مقرر میدارد: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است اين حق بايد بهموجب قانون حمايت بشود. هيچ فردی را نمیتوان خودسرانه (بدون مجوز) از زندگی محروم كرد.
در اردیبهشت ۱۳۹۷ بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی از محسن فخری زاده بهعنوان چهرهای محوری در برنامه هستهای و موشکی ایران اسم برد و گفت که این نام را به خاطر داشته باشید.
این بیان تهدیدآمیز اظهارات مسئول و مدیر یک رژیم است و نه سخنان یک روزنامهنگار یا کارشناس سیاسی که برای دولت ایجاد مسئولیت نکند. اظهارات اقرار گونه رئیس رژیم تروریستی اسرائیل با لحاظ قواعد عقلی و حقوقی اثبات گر تروریسم دولتی اسرائیل است. یعنی رئیس یک رژیم شخصا برای قتل شهروندان سایر کشورها برنامهریزی کرده است. این امر از مصادیق بارز تروریسم بینالملل است.
در پیشنویس اساسنامه دیوان بینالمللی دادگستری، آمده بود که اصول کلی جرائم بینالمللی عبارت از: نسل زدایی، نقض فاحش حقوق بشردوستانه، (جنایات جنگی) جنایات علیه بشریت و سایر جنایات بینالمللی است که شامل موارد زیر می شود:
1. تروریسم بینالمللی
2. حملونقل غیرقانونی مواد مخدر
3. مداخله در امور کشورها
4. سلطه استعمار و دیگر اشکال سلطه
اگرچه واضعین پیشنویس از همان ابتدا متوجه بودند اصلیترین متهم این دادگاه خودشان خواهند بود، لذا در متن نهایی عنوان تروریسم حذف شد اما حقیقت این است که تروریسم بینالمللی مصداق بارز جرائم بینالمللی و موجد مسئولیت است.
حال اگر کسی به قتل و ترور عادت کرد چه؟ عادت به قتل از مصادیق افساد فیالارض
از منظر فقهی و جنایتکار حرفهای بینالمللی از منظر حقوق بینالملل است و برای معتاد به قتل چارهای جز از بین رفتن وجود ندارد. به همین دلیل عقلی است که اسرائیل باید از بین برود و محو شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 31
مرغ مذاکره یک پا دارد
معصومه پورصادقی- دبیر گروه سیاسی
یکی از شناختهترین و معمولترین روشها و ابزارهای پیشبرد سیاست خارجی یک کشور، «مذاکره» است. میتوان تخمین زد که روزانه صدها مورد مذاکره در سطح جهان در یک شبانهروز انجام شود؛ چه بهصورت دوجانبه در بین دو کشور یا چندجانبه و بین چند کشور در یک منطقه و یا در بین نهادها و مجامع بینالمللی بر سر موضوعی مشخص.
«مذاکره»،بخش جداییناپذیری از سرشت انسان است و با گسترش مبادلات و ارتباطات، مذاکره هرچند در روشها و ابزارها ممکن است تغییراتی کرده باشد، اما نه از اهمیت آن کم شده است و نه تردیدی در مورد این باقی میگذارد که اجتنابناپذیر است و در نگاه اول، بهترین و مطلوبترین گزینه.
اما روی سخن این مطلب، مذاکره در حوزه سیاست خارجی است. مذاکره در تمامی حوزههای حیات بشری جاری است اما آنچه در این سطور به آن پرداخته میشود، برمیگردد به مذاکره در حوزه پیچیده و بهشدت سیال و متغیر روابط بینالملل، سیاستها و مناسبات قدرت بین کشورها.
مراد از «مذاکره»، گفتوگوهایی است که هدف نهایی آن دستیابی به توافق در یک یا چند موضوع مشخص در حوزههای مرتبط با سیاست خارجی، روابط بینالملل و اهداف دو کشور است.شاید اگر بخواهیم در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل، «مذاکره» را در مقابل جنگ قرار دهیم، «مذاکره» سادهترین و سهلالوصولترین گزینه برای رسیدن به اهداف و خواستهها به نظر برسد اما حتی با چنین قیاسی، قطعا مذاکره کمتر از دیگر روشهای دستیابی به اهداف، مانند جنگ، نیست.
مذاکره یا همان جنگ سفید
«مذاکره» گاهی تبدیل به جنگ سفید میشود، جنگ بدون خونریزی که میدانش برای نبرد ،
«میز» است و «اسلحه»اش برای غلبهبر طرف مقابل، «توانمندیهای فردی»، «ظرفیتها و توانمندیهای ملی» و «ذهنیت هر یک از طرفین از طرف مقابل» است.
مذاکره حتی میتواند به مثابه جنگ، یا محصول «تنش» باشد و یا نتیجه آن و در سطحی عالیتر، اگر نتایج نهایی مذاکرات در مورد یکی از طرفین بهگونهای نباشد که انتظار دارد و به هر دلیلی، تن به مذاکره و نتایج آن دهد، خود مذاکره و نتایج حاصل از آن میتواند حتی منجر به «جنگ» هم شود. نمونههای بسیاری را میتوان از موارد «جنگ» بعد از یک «توافق» برشمرد.
باید قوی بود
کاملا بدیهی است که «مذاکره» برای جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از ابزارها و روشهای دستیابی به اهداف خود در حوزه سیاستخارجی باشد. اصولا آنچه در 40 سال پیش تجربه شده است، جز «دیپلماسی»، «پرهیز از تنش»، «مقاومت» و در صورت ضرورت «مذاکره» برای کشور نبوده است.ما نه به کشوری حمله کردهایم و نه اقدامی خارج از اصول مرسوم و معمول سیاستخارجی نسبت به همسایگان و سایر کشورها انجام دادهایم. در تمام این سالها هم این اتفاقنظر بین مقامات ارشد کشور بوده است که «باید قوی بود» و در موقعیتی برتر، به سمت مذاکره رفت. این اصل ظاهر سادهای دارد اما، تمام آنچه در این 40 سال پیموده شده است، در این عبارت خلاصه میشود. جمهوری اسلامی ایران باید در تمام حوزهها بتواند از ظرفیتها و پتانسیلهای خود به نحو مطلوبی برای توانمندسازی بهره بگیرد. در این شرایط در هر زمینهای میتوان مذاکره را سرلوحه و انتخاب اول و آخر کشور دانست.
پنج ادعای غربیها علیه ایران
با وقوع انقلاب اسلامی بهتدریج، کشورهای غربی به بهانههای مختلف و مرتبط با صلح و امنیت بینالمللی، بهمرور لیستی از مثلا نگرانیها در ارتباط با ایران را ایجاد و آن را اشاعه دادند و در تمام این مدت، ملاک و معیار خود برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران را این نگرانیها قرار دادند، «برنامه هستهای»، «حقوق بشر»، «تروریسم» و در سالهای اخیر «سیاستهای منطقهای» و «برنامه موشکی ». این پنج عامل متأسفانه «شاهواژه» حرفها و ادعاهای مقامات، رسانهها و اندیشکدههای غربی و حلقه های متحدان آنها در منطقه و علیه جمهوری اسلامی ایران شد و تمام آنچه در مورد ایران بر زبان جاری میکنند به این پنج موضوع برمیگردد.
عبرت از مذاکرات هستهای
مشخصا در حوزه «برنامه هستهای» تجربهای حدودا سه دههای از مذاکره بین ایران و چند کشور دیگر وجود دارد که در این مطلب به سوابق آن پرداخته نمیشود. در سال 92 که دولت تدبیر و امید در پاستور روی کار آمد، محمدجواد ظریف که بهعنوان وزیر امور خارجه منصوب شد، ایدهای را با هدف مذاکرات جدید هستهای با 6 قدرت جهانی اعلام کرد، به نام «حل یک بحران غیرضروری » . او طرحی را در قالب یک برنامه اقدام تهیه و ارائه کرد و بر پایه همان، فصل جدیدی از مذاکرات هستهای بین ایران و 6 قدرت موسوم به 1+5 آغاز شد. مذاکرات دوسالهای که نهایتا به «توافق برجام» ختم شد.توافقی که بهتدریج و با گذشت زمان مشخص شد، آنگونه که دولت در افکار عمومی و مسئولان عالیرتبه انتظار ایجاد کرده بود، تأمینکننده منافع کشورمان در قبال تغییرات گستردهای که در برنامه هستهای ایران داده شد، نبود.
کوتاهیهای واشنگتن قبل از خروج از برجام
حتی قبل از خروج آمریکا از برجام، بدعهدیها و کوتاهیهای واشنگتن در عمل کامل به تعهداتش، اجرای برجام را به دردسرهایی انداخت که بهمرور نشان داد این توافق از کاستیهایی رنج میبرد که به نظر میرسد چیزی فراتر از متن و واژههایی است که بر سر آن توافق شده است، شرایطی که تیم مذاکرهکننده در سال 1392 براساس آن و به پشتوانه آن وارد مذاکرات با قدرتهای غربی شد، را اگر به یکی از مهمترین عناصر مؤثر در مذاکرات حساس در حوزه سیاست خارجی، نگاه کنیم به ظرفیتها و توانمندیهای ملی
پی میبریم. برنامه هستهای با وجود ماهیت صلحآمیز بودن آن و اعلامهای مکرر و کاملا حقوقی مسئولان عالیرتبه کشور ازجمله مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه ایران تولید و برخورداری از سلاح هستهای را حرام میداند، در یک دوره هشتساله به نقطهای رسید که به استناد اسنادی که بعدها منتشر شد، دولت وقت آمریکا حتی قبل از دولت تدبیر و امید، در دولت دهم نیز آمادگی خود را برای مذاکره با ایران اعلام کرده بود. مبنای این رضایت و علاقه واشنگتن برای مذاکره با ایران، همان پیشرفتهایی بود که در برنامه هستهای ایجاد شده بود. آنها بر مبنای یک «توهم و نگرانی» خودساخته، به این تحلیل رسیده بودند که ایران در آستانه رسیدن به توانمندی تولید بمب هستهای است و وقت آن رسیده است که حتی با پذیرش بخشی از شروط ایران و دادن معافیتهای تحریمی، این برنامه را به نقطهای برسانیم که تأمینکننده نگرانیهای متحدان منطقهای آنها در خلیجفارس و خاورمیانه هم باشد. بر اساس همان، مذاکرات هستهای شکل گرفت و درنهایت به توافقی منجر شد که دولت تمامی برنامهریزیها و رویکردهای خود چه در سطح ملی، چه سطح بینالمللی و منطقهای را بر پایه آن قرار داد و کوشید آن ر ا الگویی برای جهان و رفع تنش با همسایگان و جامعه بینالمللی معرفی کند.
برجامی که بر کاغذ ماند
ایران در مقابل برخی از معافیتهایی که عمر چندماهه داشت و بهمرور و با آغاز تدریجی بدعهدی آمریکا و درنهایت خروج این کشور از برجام، صرفا بر روی کاغذ باقی ماند و برنامه هستهای را به دست خود، دستخوش تغییرات بنیادینی کرد که برای سالها آن را به خواست غربیها در سطحی مشخص نگه داشت اما در مقابل، بر اساس اخبار رسمی و غیررسمی منتشر شده، برخی از کشورهای همسایه ایران در آنسوی خلیجفارس، نهتنها برجام ما را الگوی خود قرار ندادند و نهتنها برجام تنشی را بین ما و همسایگان نزدود، بلکه آنها را جسورتر هم کرد و برنامه هستهای بهظاهر مخفی خود را با سرعتی باورنکردنی و با کمکهای تکنولوژیک کشورهایی که دارنده این فناوریها بودند و یا حتی شاید رژیم صهیونیستی و بهرهگیری از منابع مالی خود، به پیشرفتهای زیاد و چشمگیری رساندهاند که بدون تردید میتواند تهدیدی برای کل منطقه باشد. این کشورها نهتنها در این دوره برنامه هستهای خود را تقویت کردند بلکه، پا را فراتر هم نهاده و طی دو سه سال گذشته بارها مدعی شدهاند اگر قرار است مذاکرات جدیدی بین ایران و قدرتهای بزرگ بر سر مسئله هستهای و یا هر موضوع دیگری انجام شود، ما هم باید باشیم.
انتظار دوساله
دولت تدبیر و امید تمام دو سال اخیر بعد از خروج آمریکا از برجام را منتظر ماند تا شاید ترامپ در دوره دوم موفق به ماندن در کاخ سفید نشود و دموکراتها دوباره بر روی کار بیایند و بار دیگر بارقههای امید را به اردوگاه دولت در پاستور و میدان مشق برگرداند. مصاحبهها و چراغ سبزهای اخیری که از سوی رئیسجمهور و تیمش به طرفهای آمریکایی برای بازگشت به میز مذاکره داده شده است، همگی مؤید این انتظار دوساله است. اما بدعهدیهای سال آخر دولت اوباما در اجرای کامل تعهدات آمریکا در برجام و پسازآن، خروج ترامپ از این توافق را کاملا میتوان در راستای یکدیگر دانست. آنچه ترامپ از آن بهعنوان یک توافق بد یاد میکرد امروز در مصاحبههایی که جستهوگریخته از مقامات نزدیک به دولت جدید آمریکا شنیده میشود، به زبان و واژگانی دیگر تکرار میشود. درحالیکه از تهران این پیام در حال انتقال به واشنگتن است که ایران در برابر بازگشت آمریکا به برجام، مجددا و بهصورت کامل به تعهدات خود در برجام پایبند خواهد شد، دقیقا در نقطه مقابل آن چیزی است که این روزها از آمریکا دیده میشود. فارغ از اینکه آمریکاییها متوجه این نکته شدهاند که از یکسو دولت فعلی ایران تمام امور اقتصادی و برنامهریزی خود را به برجام گره زده است و انتخاب دیگری برای اداره کردن امور ندارد و از سوی دیگر، دولت با نگاهی به انتخابات سال 1400 به دنبال احیای مذاکرات هستهای است تا بتواند فضای انتخاباتی سال آینده را به نفع جناح سیاسی خود تقویت کند، چراغ سبز دولت برای مذاکره دقیقا در نقطه مقابل فرمایشات رهبری است که در نشست با فعالان اقتصادی «مذاکره» با آمریکا را نفی کردند ولی دولت همچنان معتقد است که مرغ مذاکره یک پا دارد و بر خواسته خود اصرار دارد. به نظر میرسد دولت تدبیر و امید به فرمایشات و مواضع صریح مقام معظم رهبری در باب عدم مذاکره با آمریکا صرفا بهعنوان یک اهرم فشار بر طرفهای آمریکایی در مذاکرات نگاه میکند و نه مانند گذشته فصلالخطاب!
دولت به دنبال همان برجامی است، که در سال 2015 به آن دست پیدا کرد و از سال 2016 اجرایی شد. اما دولت بایدن این پیام را میدهد که هیچچیز مثل سال 2016 نیست و نمیتوان انتظار داشت که به همان برجام برگردیم و این را میتوان از حرفهای صریح و بیپرده «وندی شرمن» متوجه شد.
قطع شدن بازوی ایران در منطقه
چرا آمریکاییها با قاطعیت هم حرف از مذاکره میزنند و هم درعینحال، اصرار دارند که به همان برجام بر نخواهند گشت چراکه تحولات منطقهای و بینالمللی تغییرات زیادی کرده است. اتفاقاتی در ارتباط با ایران افتاده است که آنها را جسورتر کرده است. برنامه هستهای ایران در نقطه سال 1392 نیست، دولت آمریکا در اقدامی جنایتکارانه سردار سلیمانی را در بغداد به شهادت رساند و بهزعم واهی خود، بازوی ایران در منطقه را قطع کرد، روابط رژیم صهیونیستی با برخی از کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس از حالت عادیسازی عبور کرد و به مرحله ماهعسل رسیده است، توانمندیهای هستهای برخی از کشورهای این منطقه به نقطهای مهم رسید. درست است که تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت تمدید نشد، اما در عمل مشخص است به دلیل فشارها و تحریمهای آمریکا، ایران قابلیت بهرهمندی از مزایای این موضوع مندرج در برجام را هم ندارد. دولت ترامپ که شکافی گسترده بین آمریکا و جامعه بینالمللی بهویژه متحدان خود در غرب ایجاد کرده بود، بهزودی کنار میرود و دولتی بر روی کار خواهد آمد که ادعای «بازگشت رهبری آمریکا» بر جهان را مطرح میکند و به دنبال ایفای نقش رهبری خود در ایجاد اجماع بینالمللی بر موضوعاتی همچون پرونده ایران، خواهد بود. همه اینها نشان میدهد که آمریکایی تمام این 4 سال دولت ترامپ را بهعنوان توانمندی مخفی خود برای تثبیت سلطه بیشازپیش خود بر جهان و عقب راندن دولتهایی مانند ایران که این سلطهگری را به چالش میکشد، در نظر گرفتهاند.
تفاوت تبلیغ و واقعیت در میدان
اصرار دولت تدبیر و امید از یکسو و آنچه از تیم جدید دولت آینده آمریکا مشاهده میشود کاملا نشان میدهد که اصرار بر مذاکره و فرستادن پیامهای صلحجویانه به این دولت، آن چیزی نیست که تأمینکننده منافع ایران در دولت بایدن و در شرایط کنونی باشد. قرار نیست پیامهای جنگ و تنش داده شود اما باید در رویکرد نشان از اشتیاق و تعجیل در ورود به مذاکره تجدیدنظر کرد. تجربه نشان داده است که آنها بر روی ذرهذره شرایط کنونی منطقهای و بینالمللی حساب بازخواهند کرد و تمام عناصر را در محاسبات خود در نظر خواهند گرفت. رویکرد جمهوری اسلامی ایران نفی مطلق مذاکره نیست. اما، بهعنوان شاهدی بر مذاکرات هستهای در وین در دو سال اول دولت تدبیر و امید، میتوانم بگویم آنچه دولت در حال تبلیغ آن است، با آنچه در میدان واقعیتها وجود دارد، فاصله زیادی دارد.
غربیها به دنبال تحمیل برجام دو سه لایه به ایران
برای مذاکره عجله نکنید. پیامهایی که داده میشود مبتنی بر عزت نیست. اگر مطمئن نیستید که به چیزی بهمراتب بیشتر از امتیازات برجام برای ما راضی خواهند شد، مطمئن باشید چیزی بهمراتب بیشتر از هستهای از شما خواهند گرفت. اگر نتوانستند برجام دو و سه را عملی کنند، همین برجام را دو سه لایه، بر شما تحمیل خواهند کرد.
از واگذاری انتخابات آینده نهراسید
باوجود مشکلات اقتصادی که بخش زیادی از آن متأثر از شیوع کرونا ست تا تحریمهای ظالمانه آمریکا، همچنان «دوراندیشیهای راهبردی رهبری»، «نسخه اقتصاد مقاومتی» و «صبر راهبردی مردم» در برابر فشارها را ملاک عمل قرار دهید و از اینکه اگر مذاکرهای شکل نگیرد، انتخابات 1400 را واگذار خواهید کرد، نهراسید. ترور دانشمند کمنظیر حوزه هستهای کشور در روز جمعه 7 آذر بسیاری از معادلات را در مناسبات منطقهای و بینالمللی دستخوش تغییر خواهد کرد. شهادت فخریزاده به دست موساد در روز روشن و پایتخت اتمام حجتی است برای دل نبستن و دلخوش نکردن به آنچه تعهد میکنند و اما در عمل، هیچ پایبندی به آن ندارند. دانشمندی که بیش از اینکه مردم ایران آن را بشناسند، سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از اهمیت و جایگاه و نقش تأثیرگذار آن در قدرتگیری و توانمندیهای موشکی ایران اطلاع داشتند. راه دانشمندان و نخبگانی چون شهید طهرانیمقدم، دانشمندان شهید هستهای و دانشمند ارزشمند شهید فخریزاده با حذف فیزیکی آنها متوقف نخواهد شد اما، بیش از هر چیز باید به این نکته توجه کنیم که این دستاوردها را به نام مذاکره و برای اهداف سیاسی داخلی، بیثمر نکنیم.
یکی از شناختهترین و معمولترین روشها و ابزارهای پیشبرد سیاست خارجی یک کشور، «مذاکره» است. میتوان تخمین زد که روزانه صدها مورد مذاکره در سطح جهان در یک شبانهروز انجام شود؛ چه بهصورت دوجانبه در بین دو کشور یا چندجانبه و بین چند کشور در یک منطقه و یا در بین نهادها و مجامع بینالمللی بر سر موضوعی مشخص.
«مذاکره»،بخش جداییناپذیری از سرشت انسان است و با گسترش مبادلات و ارتباطات، مذاکره هرچند در روشها و ابزارها ممکن است تغییراتی کرده باشد، اما نه از اهمیت آن کم شده است و نه تردیدی در مورد این باقی میگذارد که اجتنابناپذیر است و در نگاه اول، بهترین و مطلوبترین گزینه.
اما روی سخن این مطلب، مذاکره در حوزه سیاست خارجی است. مذاکره در تمامی حوزههای حیات بشری جاری است اما آنچه در این سطور به آن پرداخته میشود، برمیگردد به مذاکره در حوزه پیچیده و بهشدت سیال و متغیر روابط بینالملل، سیاستها و مناسبات قدرت بین کشورها.
مراد از «مذاکره»، گفتوگوهایی است که هدف نهایی آن دستیابی به توافق در یک یا چند موضوع مشخص در حوزههای مرتبط با سیاست خارجی، روابط بینالملل و اهداف دو کشور است.شاید اگر بخواهیم در حوزه سیاست خارجی و روابط بینالملل، «مذاکره» را در مقابل جنگ قرار دهیم، «مذاکره» سادهترین و سهلالوصولترین گزینه برای رسیدن به اهداف و خواستهها به نظر برسد اما حتی با چنین قیاسی، قطعا مذاکره کمتر از دیگر روشهای دستیابی به اهداف، مانند جنگ، نیست.
مذاکره یا همان جنگ سفید
«مذاکره» گاهی تبدیل به جنگ سفید میشود، جنگ بدون خونریزی که میدانش برای نبرد ،
«میز» است و «اسلحه»اش برای غلبهبر طرف مقابل، «توانمندیهای فردی»، «ظرفیتها و توانمندیهای ملی» و «ذهنیت هر یک از طرفین از طرف مقابل» است.
مذاکره حتی میتواند به مثابه جنگ، یا محصول «تنش» باشد و یا نتیجه آن و در سطحی عالیتر، اگر نتایج نهایی مذاکرات در مورد یکی از طرفین بهگونهای نباشد که انتظار دارد و به هر دلیلی، تن به مذاکره و نتایج آن دهد، خود مذاکره و نتایج حاصل از آن میتواند حتی منجر به «جنگ» هم شود. نمونههای بسیاری را میتوان از موارد «جنگ» بعد از یک «توافق» برشمرد.
باید قوی بود
کاملا بدیهی است که «مذاکره» برای جمهوری اسلامی ایران نیز یکی از ابزارها و روشهای دستیابی به اهداف خود در حوزه سیاستخارجی باشد. اصولا آنچه در 40 سال پیش تجربه شده است، جز «دیپلماسی»، «پرهیز از تنش»، «مقاومت» و در صورت ضرورت «مذاکره» برای کشور نبوده است.ما نه به کشوری حمله کردهایم و نه اقدامی خارج از اصول مرسوم و معمول سیاستخارجی نسبت به همسایگان و سایر کشورها انجام دادهایم. در تمام این سالها هم این اتفاقنظر بین مقامات ارشد کشور بوده است که «باید قوی بود» و در موقعیتی برتر، به سمت مذاکره رفت. این اصل ظاهر سادهای دارد اما، تمام آنچه در این 40 سال پیموده شده است، در این عبارت خلاصه میشود. جمهوری اسلامی ایران باید در تمام حوزهها بتواند از ظرفیتها و پتانسیلهای خود به نحو مطلوبی برای توانمندسازی بهره بگیرد. در این شرایط در هر زمینهای میتوان مذاکره را سرلوحه و انتخاب اول و آخر کشور دانست.
پنج ادعای غربیها علیه ایران
با وقوع انقلاب اسلامی بهتدریج، کشورهای غربی به بهانههای مختلف و مرتبط با صلح و امنیت بینالمللی، بهمرور لیستی از مثلا نگرانیها در ارتباط با ایران را ایجاد و آن را اشاعه دادند و در تمام این مدت، ملاک و معیار خود برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران را این نگرانیها قرار دادند، «برنامه هستهای»، «حقوق بشر»، «تروریسم» و در سالهای اخیر «سیاستهای منطقهای» و «برنامه موشکی ». این پنج عامل متأسفانه «شاهواژه» حرفها و ادعاهای مقامات، رسانهها و اندیشکدههای غربی و حلقه های متحدان آنها در منطقه و علیه جمهوری اسلامی ایران شد و تمام آنچه در مورد ایران بر زبان جاری میکنند به این پنج موضوع برمیگردد.
عبرت از مذاکرات هستهای
مشخصا در حوزه «برنامه هستهای» تجربهای حدودا سه دههای از مذاکره بین ایران و چند کشور دیگر وجود دارد که در این مطلب به سوابق آن پرداخته نمیشود. در سال 92 که دولت تدبیر و امید در پاستور روی کار آمد، محمدجواد ظریف که بهعنوان وزیر امور خارجه منصوب شد، ایدهای را با هدف مذاکرات جدید هستهای با 6 قدرت جهانی اعلام کرد، به نام «حل یک بحران غیرضروری » . او طرحی را در قالب یک برنامه اقدام تهیه و ارائه کرد و بر پایه همان، فصل جدیدی از مذاکرات هستهای بین ایران و 6 قدرت موسوم به 1+5 آغاز شد. مذاکرات دوسالهای که نهایتا به «توافق برجام» ختم شد.توافقی که بهتدریج و با گذشت زمان مشخص شد، آنگونه که دولت در افکار عمومی و مسئولان عالیرتبه انتظار ایجاد کرده بود، تأمینکننده منافع کشورمان در قبال تغییرات گستردهای که در برنامه هستهای ایران داده شد، نبود.
کوتاهیهای واشنگتن قبل از خروج از برجام
حتی قبل از خروج آمریکا از برجام، بدعهدیها و کوتاهیهای واشنگتن در عمل کامل به تعهداتش، اجرای برجام را به دردسرهایی انداخت که بهمرور نشان داد این توافق از کاستیهایی رنج میبرد که به نظر میرسد چیزی فراتر از متن و واژههایی است که بر سر آن توافق شده است، شرایطی که تیم مذاکرهکننده در سال 1392 براساس آن و به پشتوانه آن وارد مذاکرات با قدرتهای غربی شد، را اگر به یکی از مهمترین عناصر مؤثر در مذاکرات حساس در حوزه سیاست خارجی، نگاه کنیم به ظرفیتها و توانمندیهای ملی
پی میبریم. برنامه هستهای با وجود ماهیت صلحآمیز بودن آن و اعلامهای مکرر و کاملا حقوقی مسئولان عالیرتبه کشور ازجمله مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه ایران تولید و برخورداری از سلاح هستهای را حرام میداند، در یک دوره هشتساله به نقطهای رسید که به استناد اسنادی که بعدها منتشر شد، دولت وقت آمریکا حتی قبل از دولت تدبیر و امید، در دولت دهم نیز آمادگی خود را برای مذاکره با ایران اعلام کرده بود. مبنای این رضایت و علاقه واشنگتن برای مذاکره با ایران، همان پیشرفتهایی بود که در برنامه هستهای ایجاد شده بود. آنها بر مبنای یک «توهم و نگرانی» خودساخته، به این تحلیل رسیده بودند که ایران در آستانه رسیدن به توانمندی تولید بمب هستهای است و وقت آن رسیده است که حتی با پذیرش بخشی از شروط ایران و دادن معافیتهای تحریمی، این برنامه را به نقطهای برسانیم که تأمینکننده نگرانیهای متحدان منطقهای آنها در خلیجفارس و خاورمیانه هم باشد. بر اساس همان، مذاکرات هستهای شکل گرفت و درنهایت به توافقی منجر شد که دولت تمامی برنامهریزیها و رویکردهای خود چه در سطح ملی، چه سطح بینالمللی و منطقهای را بر پایه آن قرار داد و کوشید آن ر ا الگویی برای جهان و رفع تنش با همسایگان و جامعه بینالمللی معرفی کند.
برجامی که بر کاغذ ماند
ایران در مقابل برخی از معافیتهایی که عمر چندماهه داشت و بهمرور و با آغاز تدریجی بدعهدی آمریکا و درنهایت خروج این کشور از برجام، صرفا بر روی کاغذ باقی ماند و برنامه هستهای را به دست خود، دستخوش تغییرات بنیادینی کرد که برای سالها آن را به خواست غربیها در سطحی مشخص نگه داشت اما در مقابل، بر اساس اخبار رسمی و غیررسمی منتشر شده، برخی از کشورهای همسایه ایران در آنسوی خلیجفارس، نهتنها برجام ما را الگوی خود قرار ندادند و نهتنها برجام تنشی را بین ما و همسایگان نزدود، بلکه آنها را جسورتر هم کرد و برنامه هستهای بهظاهر مخفی خود را با سرعتی باورنکردنی و با کمکهای تکنولوژیک کشورهایی که دارنده این فناوریها بودند و یا حتی شاید رژیم صهیونیستی و بهرهگیری از منابع مالی خود، به پیشرفتهای زیاد و چشمگیری رساندهاند که بدون تردید میتواند تهدیدی برای کل منطقه باشد. این کشورها نهتنها در این دوره برنامه هستهای خود را تقویت کردند بلکه، پا را فراتر هم نهاده و طی دو سه سال گذشته بارها مدعی شدهاند اگر قرار است مذاکرات جدیدی بین ایران و قدرتهای بزرگ بر سر مسئله هستهای و یا هر موضوع دیگری انجام شود، ما هم باید باشیم.
انتظار دوساله
دولت تدبیر و امید تمام دو سال اخیر بعد از خروج آمریکا از برجام را منتظر ماند تا شاید ترامپ در دوره دوم موفق به ماندن در کاخ سفید نشود و دموکراتها دوباره بر روی کار بیایند و بار دیگر بارقههای امید را به اردوگاه دولت در پاستور و میدان مشق برگرداند. مصاحبهها و چراغ سبزهای اخیری که از سوی رئیسجمهور و تیمش به طرفهای آمریکایی برای بازگشت به میز مذاکره داده شده است، همگی مؤید این انتظار دوساله است. اما بدعهدیهای سال آخر دولت اوباما در اجرای کامل تعهدات آمریکا در برجام و پسازآن، خروج ترامپ از این توافق را کاملا میتوان در راستای یکدیگر دانست. آنچه ترامپ از آن بهعنوان یک توافق بد یاد میکرد امروز در مصاحبههایی که جستهوگریخته از مقامات نزدیک به دولت جدید آمریکا شنیده میشود، به زبان و واژگانی دیگر تکرار میشود. درحالیکه از تهران این پیام در حال انتقال به واشنگتن است که ایران در برابر بازگشت آمریکا به برجام، مجددا و بهصورت کامل به تعهدات خود در برجام پایبند خواهد شد، دقیقا در نقطه مقابل آن چیزی است که این روزها از آمریکا دیده میشود. فارغ از اینکه آمریکاییها متوجه این نکته شدهاند که از یکسو دولت فعلی ایران تمام امور اقتصادی و برنامهریزی خود را به برجام گره زده است و انتخاب دیگری برای اداره کردن امور ندارد و از سوی دیگر، دولت با نگاهی به انتخابات سال 1400 به دنبال احیای مذاکرات هستهای است تا بتواند فضای انتخاباتی سال آینده را به نفع جناح سیاسی خود تقویت کند، چراغ سبز دولت برای مذاکره دقیقا در نقطه مقابل فرمایشات رهبری است که در نشست با فعالان اقتصادی «مذاکره» با آمریکا را نفی کردند ولی دولت همچنان معتقد است که مرغ مذاکره یک پا دارد و بر خواسته خود اصرار دارد. به نظر میرسد دولت تدبیر و امید به فرمایشات و مواضع صریح مقام معظم رهبری در باب عدم مذاکره با آمریکا صرفا بهعنوان یک اهرم فشار بر طرفهای آمریکایی در مذاکرات نگاه میکند و نه مانند گذشته فصلالخطاب!
دولت به دنبال همان برجامی است، که در سال 2015 به آن دست پیدا کرد و از سال 2016 اجرایی شد. اما دولت بایدن این پیام را میدهد که هیچچیز مثل سال 2016 نیست و نمیتوان انتظار داشت که به همان برجام برگردیم و این را میتوان از حرفهای صریح و بیپرده «وندی شرمن» متوجه شد.
قطع شدن بازوی ایران در منطقه
چرا آمریکاییها با قاطعیت هم حرف از مذاکره میزنند و هم درعینحال، اصرار دارند که به همان برجام بر نخواهند گشت چراکه تحولات منطقهای و بینالمللی تغییرات زیادی کرده است. اتفاقاتی در ارتباط با ایران افتاده است که آنها را جسورتر کرده است. برنامه هستهای ایران در نقطه سال 1392 نیست، دولت آمریکا در اقدامی جنایتکارانه سردار سلیمانی را در بغداد به شهادت رساند و بهزعم واهی خود، بازوی ایران در منطقه را قطع کرد، روابط رژیم صهیونیستی با برخی از کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس از حالت عادیسازی عبور کرد و به مرحله ماهعسل رسیده است، توانمندیهای هستهای برخی از کشورهای این منطقه به نقطهای مهم رسید. درست است که تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت تمدید نشد، اما در عمل مشخص است به دلیل فشارها و تحریمهای آمریکا، ایران قابلیت بهرهمندی از مزایای این موضوع مندرج در برجام را هم ندارد. دولت ترامپ که شکافی گسترده بین آمریکا و جامعه بینالمللی بهویژه متحدان خود در غرب ایجاد کرده بود، بهزودی کنار میرود و دولتی بر روی کار خواهد آمد که ادعای «بازگشت رهبری آمریکا» بر جهان را مطرح میکند و به دنبال ایفای نقش رهبری خود در ایجاد اجماع بینالمللی بر موضوعاتی همچون پرونده ایران، خواهد بود. همه اینها نشان میدهد که آمریکایی تمام این 4 سال دولت ترامپ را بهعنوان توانمندی مخفی خود برای تثبیت سلطه بیشازپیش خود بر جهان و عقب راندن دولتهایی مانند ایران که این سلطهگری را به چالش میکشد، در نظر گرفتهاند.
تفاوت تبلیغ و واقعیت در میدان
اصرار دولت تدبیر و امید از یکسو و آنچه از تیم جدید دولت آینده آمریکا مشاهده میشود کاملا نشان میدهد که اصرار بر مذاکره و فرستادن پیامهای صلحجویانه به این دولت، آن چیزی نیست که تأمینکننده منافع ایران در دولت بایدن و در شرایط کنونی باشد. قرار نیست پیامهای جنگ و تنش داده شود اما باید در رویکرد نشان از اشتیاق و تعجیل در ورود به مذاکره تجدیدنظر کرد. تجربه نشان داده است که آنها بر روی ذرهذره شرایط کنونی منطقهای و بینالمللی حساب بازخواهند کرد و تمام عناصر را در محاسبات خود در نظر خواهند گرفت. رویکرد جمهوری اسلامی ایران نفی مطلق مذاکره نیست. اما، بهعنوان شاهدی بر مذاکرات هستهای در وین در دو سال اول دولت تدبیر و امید، میتوانم بگویم آنچه دولت در حال تبلیغ آن است، با آنچه در میدان واقعیتها وجود دارد، فاصله زیادی دارد.
غربیها به دنبال تحمیل برجام دو سه لایه به ایران
برای مذاکره عجله نکنید. پیامهایی که داده میشود مبتنی بر عزت نیست. اگر مطمئن نیستید که به چیزی بهمراتب بیشتر از امتیازات برجام برای ما راضی خواهند شد، مطمئن باشید چیزی بهمراتب بیشتر از هستهای از شما خواهند گرفت. اگر نتوانستند برجام دو و سه را عملی کنند، همین برجام را دو سه لایه، بر شما تحمیل خواهند کرد.
از واگذاری انتخابات آینده نهراسید
باوجود مشکلات اقتصادی که بخش زیادی از آن متأثر از شیوع کرونا ست تا تحریمهای ظالمانه آمریکا، همچنان «دوراندیشیهای راهبردی رهبری»، «نسخه اقتصاد مقاومتی» و «صبر راهبردی مردم» در برابر فشارها را ملاک عمل قرار دهید و از اینکه اگر مذاکرهای شکل نگیرد، انتخابات 1400 را واگذار خواهید کرد، نهراسید. ترور دانشمند کمنظیر حوزه هستهای کشور در روز جمعه 7 آذر بسیاری از معادلات را در مناسبات منطقهای و بینالمللی دستخوش تغییر خواهد کرد. شهادت فخریزاده به دست موساد در روز روشن و پایتخت اتمام حجتی است برای دل نبستن و دلخوش نکردن به آنچه تعهد میکنند و اما در عمل، هیچ پایبندی به آن ندارند. دانشمندی که بیش از اینکه مردم ایران آن را بشناسند، سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از اهمیت و جایگاه و نقش تأثیرگذار آن در قدرتگیری و توانمندیهای موشکی ایران اطلاع داشتند. راه دانشمندان و نخبگانی چون شهید طهرانیمقدم، دانشمندان شهید هستهای و دانشمند ارزشمند شهید فخریزاده با حذف فیزیکی آنها متوقف نخواهد شد اما، بیش از هر چیز باید به این نکته توجه کنیم که این دستاوردها را به نام مذاکره و برای اهداف سیاسی داخلی، بیثمر نکنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 20
نوشداروی کرونا خیلی دور خیلی نزدیک
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
این روزها از هرچه بگذریم، سخن «واکسن» خوشتر است و همه با شنیدنش کلی ذوق میکنیم و از سرور و شادمانی، اشک شوق هری میریزد درون چشمهایمان؛ فارغ از آنکه ما هنوز در نقطه «اکنون» ایستادهایم، نقطهای دیوانهوار که ویروس صلابتجهانی را درنوردیده و حضور مقتدرانه و ملموسش را همچنان به رخ میکشد و با قصاوت تمام مرگ را با خود به زندگی میآورد و به سیر جنون آمیزش ادامه میدهد... آمارها هراسآورند و دستها همه آلودهاند و این ماییم، خود ما که عاجزانه تمنای بهبودی داریم. شاید سرنوشت اینگونه مقدر کرده باشد و شاید هم نه، اما قرار نیست مغلوب این کارزار نابرابر باشیم، باید پایداری کرد و در این نبرد تنبهتن، بر دشمنی مشترک چیرگی یافت. برای همین است که جدالهای جانانه علمی و آزمایشگاهی با همه قوا در جریان است تا از شر این ویروس بدفرجام خلاص شویم. تاکنون به دستاوردهای امیدوارکنندهای همدست یافتهایم. مسرتبخش است که 54 واکسن برای مبارزه علیه کرونا در مرحله آزمایشهای بالینی قرار دارند و 164 واکسن دیگر هم در حال سپری کردن مراحل پیشبالینی هستند و ۹ کشور هم طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی در صدر ایستادهاند و ۱۴ واکسن تولیدی از سوی آنها، نسبت به دیگر کاندیداهای احتمالی حائز اهمیت شناختهشده و در مسیر بررسی قرار دارند. در این میان، سه واکسن «فایزر»، «مدرنا» و «آکسفورد» نامشان در فرآیند نهایی تولید میدرخشد و بیش از همه ورد زبانمحافل علمی و دانشگاهیهستند و به ترتیب، 95، 5/94 و 90 درصد مؤثر و دارای ضریب ایمنی اند. هرچند ایمنی 90 درصدی آکسفورد، طبق گزارش اخیر این شرکت، رسمازیرسؤال رفته و در بستهبندیها بهجای یک دوز واکسن، نیم دوز ارائهشده و به همین سبب از تکرار سومین مرحله آزمایشهای بالینی بهقصد ارزیابی دقیق کارایی واکسن خبر میرسد. ماهم در این افتخار ملی و اعتبار علمی از غافله جا نماندهایم و هزاران بارقه امید در دلمان جوانهزده است. وزیر بهداشت از چهار شرکت ایرانی نامبرده که برای تولید واکسن کرونا فعالیت میکنند. سعید نمکی از سه مسیر پیش رو گفته «اول خرید واکسن از منابعی که در دنیا تأيید شدند و قرار است برای خرید ۱۸ میلیون دوز مذاکره کنیم. مقداری هم از منابع دیگر واکسن سازان دنیا، مازاد بر آن مذاکره، خرید کردهایم. مسیر دومی که برای تأمین واکسن دنبال میکنیم تأمین آن از طریق قرارداد تولید مشترک و استفاده از دانش بیرون است که این کار را طی مذاکره با دو ،سه کشور دنبال میکنیم. سومین روش تکیهبر دانش و توان داخلی است.»
گفتوگویی با «محمدحسین یزدی»معاون پژوهشی مرکز تحقیقات واکسن و مدیر گروه ایمنوتراپی پژوهشکده علوم دارویی دانشگاه علومپزشکی تهران ترتیب دادیم و آخرین وضعیت تولید واکسن و روند ساخت و چگونگی دستیابی به آن را جویا شدیم.
برخی شرکتهای بینالمللی از اثربخشی 90 یا ۹۵درصدی واکسن تولیدی خود، خبر میدهند، از میان «فایزر»، «مدرنا» و «آکسفورد» کدامیک میتواند مؤثرتر باشد، آیا در حال حاضر میتوان تحلیلی در رابطه با میزان اثربخشی و کارایی آنها ارائه کرد؟
اگر بخواهیم اثربخشی را درست تحلیل کنیم، باید ببینیم چه انتظاری داریم، واقعیت آن است که واکسن باید با یکبار تزریق و یک یا دو بار یادآور، ایمنی را ایجاد کند تا در بلندمدت و مواجهه با عامل بیماریزا، منجر به محافظت از بدن شود. این موضوع در سنین مختلف و بیماریهای عفونی متعدد ثابت است. واکسنهایی که تا به امروز بیشتر از آن استفاده کرده و منفعت بردهایم، عمدتادر همین تعریف جای میگیرند. غیر از واکسن آنفلوآنزا که یک بحث جداگانهای را به خاطر تغییرات متفاوت ویروس در هرسال دارد و آنتیژنهای سطحی ویروس دائم در حال تغییر هستند و ما ناگزیریم که هرسال واکسن جدید را تزریق کنیم. در مورد سایر بیماریهای عفونی این واقعیت وجود ندارد و ما با همان چند واکسنی که میزنیم معمولادر طول حیاتمان علیه آن عوامل عفونی بهشرط حفظ توانایی سیستم ایمنی و قابلیتهای معمول این سیستم و سلامت عمومی بدن، دیگر مبتلا نخواهیم شد. در رابطه با واکسنهایی که طی کارآزماییهای بالینی نتایجی را نشان دادهاند باید گفت، این کارآزمایی در تعداد محدودی از افراد انجامگرفته و چون نمیتوانیم این کارآزمایی را در تمام جمعیت دنیا انجام بدهیم، مجبور هستیم که چند 10 هزارنفر و درنهایت تا صد هزار نفر را در مراکز مختلف انتخاب کنیم و به آنها واکسن تزریق کنیم و نتایج را در این افراد، باکسانی که واکسینه نشدند مقایسه کنیم تا بتوانیم یک جمعبندی کلی از این موضوع داشته باشیم. تکنولوژی بهکاررفته در دو واکسن مدرنا و فایزر، یک تکنولوژی جدیدالورود به حوزه واکسنهای انسانی هست یعنی سابق بر این، چنین واکسنی را به کار نمیبردیم. واکسن از تیپکدهای ژنتیکی بر روی « ام آر ان ای» بوده که یک ساختار اصطلاحاسازنده پروتئین در ویروس، باکتریها، سلولهای بدن انسان و بهطورکلی در ارگانیسمهای مختلف است. این ساختار برای طولانیمدت در انسان به کار نرفته و فقط یکی ،دو مورد در بیماریهای عفونی حیوانات، ما از «دی ان ای» واکسن استفاده کردیم بهغیراز این تابهحال برای انسان استفادهنشده و نزدیک به 40 هزار نفر را فایزر در مطالعاتش موردمطالعه قرار داده که نشان داده است، این کد ژنتیکی، وقتی وارد بدن این افراد شود، منجر به تولید پروتئین ویروس شده و سیستم ایمنی را تحریک کرده و سپس این سیستم فعالشده و خاطره ایمنی که از این پروتئین به وجود آمده، میتواند بدن را محافظت کند. درواقع تیتر آنتیبادی و میزان سلولهای ایمنی که تحریکشدهاند بهاندازه کافی بوده و در 95 درصد افراد موردمطالعه، این اتفاق افتاده، ما در تمام واکسنها یک تعداد افراد راداریم که اینها نسبت به واکسن «بدون واكنش» هستند. حتی در افراد معمول هم که عفونت در آنها ایجاد میشود، ممکن است از عفونت بهسلامت عبور کنند، اما تیتر آنتیبادی خیلی در بدن آنها بالا نرود و این در مورد واکسن هم صادق است و احتمال دارد در برخی افراد، پاسخ ایمنی ایجاد نکند. البته ما ناگزیر هستیم
واکسنهای موردنظر را درصورتیکه عارضه جانبی نداشته باشند، تزریق کنیم و با افرادی مواجه شویم که ممکن است «پاسخی» از خود در قبال واکسن نشان ندهند، اما تعداد افرادی که پاسخ میدهند، آنقدر غالب باشد که بتواند ردپای ویروس و انتشار آن را در جامعه کاهش بدهد و ویروس را تحت کنترل دربیاورد. این 95 درصدی که در حدود 40 هزار نفر مطالعه شده، اگر روی چند میلیون نفر یا چند میلیارد نفر امتحان شود، ممکن است حتی تا 70-60 درصد هم تقلیل پیدا کند و بهجای 5 درصد پاسخ ندهند، این عدد
20 تا 40 درصد شود. کما اینکه در مورد واکسن آنفلوآنزا هم 60 درصد پوششداریم. به همین دلیل نمیتوانیم بگوییم این واکسن را هرکس بزند، بههیچعنوان به آنفلوآنزا مبتلا نمیشود اما این اعتماد و اطمینان راداریم که اگر با همین پوشش 60 درصدی، در افراد حساس تجویز بشود، میزان عفونت را کم خواهد کرد. وقتی در مورد جامعه صحبت میکنیم، هرچقدر تعداد افرادی که پاسخ میدهند، بیشتر باشد، میزان انتشار ویروس کم میشود. در زمینه واکسن مدرنا و فایزر، با توجه به جدید بودن تکنولوژی آنها در بین واکسنهای انسانی، این 5/94 یا 95 درصد در مطالعهای است که انجامشده و اگر این مطالعات در جمعیت میلیاردی پاسخ بگیرد، ممکن است تقلیل پیدا کند.
آیا این تقلیل، عیب واکسن است؟
نمیتوانیم اینگونه تلقی کنیم، چون تعداد افرادی که ایمن میشوند، هنوز قابلتوجه است و در این شرایط، دیگر ناقل هم نخواهند بود و از میزان انتشار ویروس در جامعه کم میشود و از پاندمی و وضعیتی که همه به یکدیگر ویروس را منتقل میکنندعبور خواهیم کرد، این حداقل کمک واکسن است. در رابطه با آکسفورد، تفاوتش با آن دو واکسن در این است که همان تیپ واکسنی است که سابق بر این هم داشتیم، یعنی یک نوع ویروس است که ارتباطی به انسان ندارد و مربوط به شامپانزه بوده و انسان را نمیتواند آلوده کند. درواقع بهعنوان یک نوع کرونا ویروس شناخته میشود که در شامپانزه، ایجاد آلودگی میکند، اما بههرحال این ویروس را ازلحاظ ژنتیکی تغییر دادهاند و پروتئین سطحی کووید 19 را روی سطح خودش بیان میکند، از آنطرف هم بیماریزاییاش را از بین بردهاند. وقتی این ویروس وارد بدن میشود، بدن علیه کووید 19 مقاوم خواهد شد اما آلوده به هیچ نوع بیماری و ویروسی نمیشود. این تیپ واکسن، سابق بر این هم در بیماریهای دیگر مثل سل بهکاررفته بود، ویروسهایی که تقلیل و تغییر پیداکرده و یا تضعیفشدهاند، اما در مورد فایزر و مدرنا اولین بار است که در انسان به کار میرود و نیاز دارد به اینکه در جمعیت کل مورداستفاده هم نتایج را ببینیم، نه اینکه فقط به کلینيکال ترایال ها اکتفا کنیم. نتایج حال حاضر نشان داده، کلینيکال ترایال ها راضیکننده است. یعنی هرکدام از مراکز علمی دنیا که این پرونده را مورد بررسیقرار دهند به این نتیجه خواهند رسید که واکسن مؤثر بوده اما اینکه چه اتفاقی در کل فرآیند واکسیناسیون جهانی روی میدهد، نیاز به آن دارد که واکسن وارد میدان عمل واقعی بشود. مادامیکه وارد میدان عمل نشود، اگر بارها هم تسترا انجام دهيم به همین نتایج امروز میرسیم. واکسن حتما کمککننده است و شرایط پاندمی را بهبود میدهد اما مسلما ازمیزان 5/94 و95درصد با گستردهتر شدن مطالعات، مقداری کاسته خواهد شد.
فارغ از میزان اثربخشی، آیا این احتمال هست که به فرض مثال واکسن «مدرنا» در یک منطقه ایمنی ایجاد کند اما در منطقهای دیگر نه؟ و برای واکسن «فایزر» و «آکسفورد»نيز به همین ترتیب باشد، آیا چنین مسئلهای ممکن است؟
یکبار دیگر اشاره میکنم که به لحاظ تکنولوژی، فایزر و مدرنا مثل هم هستند و تفاوتی در پاسخ وجود ندارد اما آکسفورد ویروسی تغییر شکل یافته است و به لحاظ بیماریزایی فعال نیست و ایمنیزایی خود را دارد. این احتمال وجود دارد که در افراد مختلف پاسخهایی بدهد که تفاوتی در آن دیده شود. برای فایزر و مدرنا چنین انتظاری نداریم، به این دلیل که تکنولوژیشان یکسان است و نباید با یکدیگر تفاوتی در پاسخ داشته باشند. ولی اگر همینها را با آکسفورد و اسپوتنیک روسیه و سینوفارم چین مقایسه کنیم، تفاوت را خواهیم دید. این نیست که همه واکسنها را با یکمیزان اثرگذاری ببینیم. اگر بخواهیم به یک واکسن ارجحیت بدهیم و بگوییم این مورد نسبت به سایر واکسنها در تمامی جمعیتها یکسان عمل کرده، بهسادگی قابلاجرا نیست، چون فقط دانش فنی آن مطرح نیست بلکه باید تولیدش در سطح جوامع مختلف در نظر گرفته شود. کمپانیهایی مثل فایزر میتوانند موفقتر باشند، چون زیرساختهایشان در دنیا، بهنوعی منتشرشده و در بخشهای مختلف، دارای کمپانیهای سازنده و پلنتهای ساخت و تولید هستند، پس میتوانند در مکانهای متعدد تولید کرده و محصولاتشان را توزیع کنند اما کمپانی مدرنا این قابلیت را ندارد و قبل از این هیچ واکسنی را از این شرکت ندیده بودیم، بنابراین ناگزیر است، زیرساختهای دیگران را مورداستفاده قرار داده و دانش فنی را انتقال بدهد. ازطرفی زیرساخت تولید هم مدنظر است، بهعنوان نمونه، ما در کشور خودمان اگر نخواهیم واکسن را در میان همه افراد توزیع کنیمبازهم نیاز به ۸۰ میلیون دوز واکسن هست، چون بهدو بار تزریق نیاز دارد و حداقل باید به 40 میلیون نفر از گروههای پرخطر شامل کادر درمان و افراد بالای 50 سال و بیماران زمینهای برسد، البته دراینبین اماواگرهایی مطرح است که این میزان از کجا باید تأمین شود، آیا این میزان به دست ما میرسد یا نمیرسد. اینها فارغ از بحث تحریمها و نقلوانتقال پول است و به لحاظ لجستیکی، آیا کسی حاضر است این میزان را تأمین کند؟ ما ناگزیریم یکی از این تکنولوژیها را بگیریم و تحت لیسانس تولید کنیم. این به بحث دیپلماسی و مذاکره برای خرید واکسن بازمیگردد و اینکه نظام سلامت هر کشوری چگونه موفق میشود با کمپانیای وارد تعامل شود. ولی درمجموع نمیتوان تفاوت چشمگیری بین اثرگذاری آن در جمعیتهای مختلف قائل شد، تمامی اینها بدن را در مقابل ویروس مقاوم میکنند.
اگر واکسن «فایزر»، «آکسفورد» و «مدرنا» اینقدر مؤثر هستند، چرا سایر کشورها نیز برای ساخت واکسن اقدام میکنند؟
این به همان بحث لجستیکی بازمیگردد و ما نمیتوانیم بهصورت صددرصدی اعتماد کنیم که این واکسن به دست ما میرسد. آیا فایزر میتواند واکسن را بهتمامی جمعیت دنیا برساند؟ حداقل باید 5 میلیارد نفر در دنیا واکسینه شوند تا ما بتوانیم کووید را تحت کنترل دربیاوریم. این 5 میلیارد
با دو بار تزریق در هر فرد، 10 میلیارد دوز خواهد بود، کدام کمپانی توانایی دارد که 10 میلیارد دوز واکسن تولید کند؟ تقریبابه لحاظ آماری محال به نظر میرسد که یک کمپانی بتواند بهتنهایی تولیدکننده و تأمینکننده این واکسن در سراسر دنیا باشد. بنابراین هر کشوری مجبور است به راهکار درونی خودش فکر کند، بعضی کشورها زیرساخت رادارند و با یک کمپانی صحبت میکنند و تکنولوژی را میگیرند و تولید میکنند، بعضی کشورها ممکن است یکقدم از این هم فراتر بروند و بگویند علاوه بر اینکه دارای زیرساختهای لازم هستیم، سعی میکنیم برای انتقال دانش فنی مذاکره کنیم و حتی برای تولید دانش فنی هم تلاش خواهیم کرد، کما اینکه کشور ما از همان ابتدا این کار را کرده است و در منطقه خاورمیانه، ایران و مصر دو کشوری بودند که دانشگاهها و مراکز تحقیقاتیشان توانستند دو واکسن را در سازمان جهانی بهداشت ثبت کنند. کنسرسیومی مثل کووآکس هم وجود دارد که همه کشورها تقریبادر آن عضویت دارند و هر واکسنی که ثبت شود، همه میتوانند پیشخرید کنند ولی مضاف برآن هر کشوری، بهطور مجزا میتواند و باید زیرساختهای خودش را فعال کند.
پرسش دیگری که اینجا پیش میآید، مربوط به میزان ایمنی و اثربخشی است، چرا واکسن آنفلوآنزا و سرخک 70-60 درصد ایمنی ایجاد میکند، اما در مورد کرونا این قضیه بالعکس است و میزان ایمنی واکسن «فایزر» 95 درصد عنوان میشود؟
واکسن سرخک و آنفلوآنزا، چند سال است مورداستفاده قرارگرفته؟ آماری که ما در مورد ایمنی این واکسنها داریم از کجا میآید؟ بالطبع این واکسنها سابقه مصرف طولانیمدت دارند و چنین آماری از جمعیت کل دنیا و کسانی که واکسیناسیون شدهاند، استخراج میشود و اما واکسن کووید را هنوز همه مردم دنیا استفاده نکردهاند و آمار آن از کلینيکال ترایالها بهدستآمده است و اگر قرار به تولید انبوه باشد و توسط جمعیت میلیاردی استفاده شود، حتمانتایجش مشابه نتایج واکسنهایی خواهد بود که تابهحال استفاده کردهایم و از طرفی باید در پروتکل واکسیناسیون همه جوامع وارد شوند آن موقع آمار کلی، قابل قضاوت خواهد بود.
چنانچه ویروس جهش پیدا کند و قویتر شود، آیا کارایی این واکسنها زیرسؤال نخواهد رفت؟
خوشبختانه از ابتدای همهگیری کووید 19 تا به امروز نزدیک به 300-200 بار این ویروس، جهش پیداکرده اما اغلب جهشها در مناطقی از ویروس بوده که اصطلاحا مناطق خاموش نام دارد. جهشهایی که خیلی باعث تغییر عجیبوغریب ویروس نشده است. بهجز چند جهش مشخص در مناطقی از ویروس که انتشار آن را 12-10 برابر بیشتر کرده و این در مورد بیماریزایی و میزان خطرناکتر شدنش نیست، هرچند خطرناک را باید درست تفسیر کرد، نمیتوانیم بگوییم ویروس بیخطر است
چون بسیار مسری است. سابق بر این ممکن بود یک نفر مبتلا شود و در تماس طولانیمدت با فرد دیگری، آن را هم مبتلا کند. اما امروز به شرایطی رسیده که اگر یک نفر از یک خانواده بگیرد همه افراد آن خانواده به ویروس مبتلا میشوند، حتی اگر در ارتباط کم با فرد مبتلا باشند. پس بیشترین جهشهایی که اتفاق افتاده در سطح انتشار ویروس بوده، ما از ابتدا رفتارهای متفاوتی از ویروس دیدهایم و حتی در بدو شیوع با آنفلوآنزا و سرماخوردگی مقایسه میشد و میزان مرگومیرش را 2 درصد عنوان میکردند، به این دلیل که هنوز، همهگیر نشده بود. بهمحض همهگیری، تعداد مبتلایان افزایش یافت و تظاهرات بالینی واقعیاش آشکار شد. اوایل این تصور وجود داشت که فقط عفونتهای تنفسی ایجاد میکند، چون بیشترین گزارشها مربوط به سندرمهای تنفسی ویروس بود اما بعد مشخص شد، میتواند همه ارگانها را درگیر کند و بهمرور، این ویروس، پتانسیلهای درونی خودش را نشان داد. لذا در پاسخ به سؤال باید بگویم، تابهحال جهشهایی در مورد این ویروس ثبتنشده که بهوضوح ثابت کند، پروتئین سطحیاش تغییر کرده، بنابراین اگر فردی واکسنی علیه این پروتئین سطحی را بگیرد و بدنش ایمن شود، خیلی بعید به نظر میرسد که این ویروس بهسادگی، پروتئین را تغییر بدهد و با یک ویروس جدید مواجه باشیم که فرد واکسن زده نسبت به آن مقاوم نباشد. این موضوع بیشتر در مورد آنفلوآنزا صادق است
چون ویروسهایش بهسرعت جهش پیداکرده و آنتیژنهای سطحی آنها دائم تغییر میکند.
قیمتگذاری این واکسنها به چه صورت خواهد بود آیا طوری هست که همه کشورها از ثروتمند و فقیر بتوانند به آن دسترسی داشته باشند؟
آنچه در مورد قیمت واکسن فایزر و مدرنا اعلام میشود، در هر دوز حدود 30 دلار است، یعنی 60 دلار در یک فرآیند واکسیناسیون کلی برای یک فرد هزینه دارد. بههرحال کشورهایی با درآمد پایین و یا ثروتمند، پروتکلهایشان با یکدیگر متفاوت است
برخی کشورها نظام سلامتشان این توانایی را دارد که بهصورت رایگان، واکسن را در اختیار شهروندانش قرار دهند. اما برخی کشورها این توان را ندارند. واکسنهایی مثل آکسفورد در هر دوز 3 دلار است و درنهایت یک فرد با 6 دلار میتواند از آن استفاده کند و این مقرونبهصرفه تر است. از سوی دیگر، نظام سلامت میتواند اولویتبندی کند و در ابتدا گروههای پرخطر را پوشش دهد که لازمه این اقدام، برنامهریزی است و اگر فردی دور از دسترس بوده و درآمد پایینی دارد و توان و استطاعتش اجازه نمیدهد که واکسن گرانقیمت را بزند، باید دید این فرد چقدر در معرض خطر است و این وظیفه نظام سلامت هر کشوری است که برای آنان بهصورت رایگان، واکسن را تزریق کند. این موضوع هم درخور توجه است که در مناطق دوردست ممکن است افراد در معرض ویروس نباشند، کما اینکه به دلیل نبود اجتماعات گسترده در برخی مناطق کشور، هنوز نقاطی هست که خیلی ردپای شدیدی از ویروس مشاهده نشده و افراد بهصورت محدود با یکدیگر در ارتباط هستند و قاعدتاحساسیتشان به ویروس کمتر خواهد بود.
ما تحریم هستیم آیا این مسئله میتواند در مسیر واردات واکسن مانع ایجاد کند، برنامه ما دراینباره چیست؟
کشور ما، برنامه پیشخرید نزدیک به 20 میلیون دوز واکسن را در دستور کار دارد و این بحث کلی مطرح است که آیا اجازه پیشخرید داریم و یا مباحث بانکی و مالی را میتوانیم هماهنگ کنیم؟ به لحاظ سیاستگذاریها هیچکس نمیتواند این واکسن را برای کشوری تحریم کند و آوردن آن در لیست تحریم ممکن نیست. مشکلی که عمدتاما با آن مواجه میشویم، این است که واکسن را خریدهایم، اما هزینه آن را چطور پرداخت کنیم؟ چون کمپانیها اجازه نقلوانتقال مالی ندارند و ما امیدواریم شرایط بهگونهای پیش برود که این نقل و انتقالات مالی در مسائل دارویی و واکسن و تجهیزات پزشکی تسهیل شود، اما این تنها راه نیست. راهکار دیگر، همان بحث واکسنی است که خودمان در حال ایجاد دانش فنی آن هستیم که اگر میزان اثربخشی لازم را داشته باشد، دیگر نیاز به این نداریم، کشوری دیگر این واکسن را به ما بفروشد. عمده مسئلهای که باید بر روی آن متمرکز بود، این است که به دلیل شرایط خاص، خیلی نمیتوانیم دلخوش باشیم به اینکه در صف خرید واکسن نیازمان را تأمین کنیم. بااینحال، کمپانی سرم هند که با کمپانی استرازنکا و دانشگاه آکسفورد در ارتباط بوده، قرار است یکی از پلنتهای تولید اصلی این واکسن در دنیا باشد و حاضرشده 20 میلیون دوز را به ایران بفروشد، اما چالشهای اقتصادی ما کم نیست و سیاستهای خصمانهای بهطور ناجوانمردانه علیه کشور ما پیاده میشود و اجازه نقلوانتقال پول را در بسیاری موارد نداریم، لذا باید نگاه اصلی این باشد که دانش فنی را ایجاد کنیم، چون توان علمیاش را در ایران داریم.
با توجه به این توان علمی که اشاره کردید، چقدر احتمال دارد که ماهم در تولید واکسن، توفیق داشته باشیم، چون معاون مستعفی وزارت بهداشت، سخنان وزیر بهداشت را درباره تولید واکسن کرونا غیرعلمی و ناشی از شتابزدگی عنوان کرده بودند، چون بهزعم ایشان، هنوز در حال طی مراحل اولیه بوده و بااینحال، ما مدعی معرکه گرفتن برای تولید آن شدهایم!
کاری به اختلافنظرهایی که بعضا اساتید ما در حوزههای مختلف پزشکی باهم پیدا میکنند، ندارم اما دانش ساخت و آن توان علمی که یک کشور نیاز دارد تا به تولید واکسن برسد در ایران موجود است و ما 60 سال تولیدکننده واکسنهای مختلف بودهایم و این دانش فنی، تجمیع پیداکرده، اما بحثی که وجود دارد و در گفتههای معاون مستعفی وزارت بهداشت هم به آن اشارهشده، این است که نباید شتابزده و با بزرگنمایی به این مسئله نگاه کرد. چون مردم ما باید باور داشته باشند که اگر واکسن هم ساخته و تولید شود و حتی واکسن خارجی را از بهترین کمپانیها، خریداری کنیم به معنای خاتمه اپیدمی نیست. جمعکردن اپیدمی نیازمند مجموعه عوامل و مؤلفههای مؤثر است. یکی از مؤلفههای مؤثر، رعایت نکات بهداشتی توسط مردم است. اینگونه نیست که اگر از بهترین کمپانی واکسنی را وارد کرده و تزریق کنیم، تغییر معجزهآسایی رخ بدهد و قرار نیست یک ماه بعد ویروس بهکلی از بین برود. اینکه نباید معرکه گرفت و شتابزده عمل کرد، ناظر به این موضوع هست که اگر دانش فنی واکسن را هم در اختیارداریم، نباید به مردم این امید واهی را بدهیم که ما واکسن تولید میکنیم و شما بعد از تزریق هیچ مشکلی نخواهید داشت. این هم غلط است که تصور کنیم، دانش فنی این کار را نداریم، ما هم دانش فنی و هم توانایی تولید واکسن را در کشور داریم، اما واکسن بهعنوان یکی از ابزارهای مقابله با همهگیری مطرح بوده و راهحل نهایی نیست، درواقع شرط لازم است اما کافی نیست.
پس فکر میکنید ما بتوانیم خودمان واکسن تولید کنیم و آن را در دسترس مردم قرار دهیم؟
چراکه نه؟ ما همه امیدمان به همین است که بتوانیم فازهای انسانی این واکسن را هم بهخوبی طی کنیم و خودمان با زیرساخت و دانش فنی، بدون وابستگی به دیگر کشورها و ایستادن در صف انتظار، اقدام کنیم.
اگر واکسن در میان گروههای پرخطر توزیع شود چقدر زمان میبرد تا بگوییم کرونا به پایان خودش نزدیک شده؟
بستگی به این دارد که میزان پوشش واکسن ما چقدر باشد و چند میلیون نفر را در چه شرایطی ایمن کند. هرچه برنامهریزی این اتفاق مشخصتر،منظمتر و مدونتر باشد
ما زودتر میتوانیم به این نتیجه برسیم که ردپای ویروس از بین رفته، برای توزیع واکسن هم باید اولویتبندی داشته باشیم، نمیتوانیم همه را بهسوی مراکز بهداشتی هدایت کنیم، ضمن اینکه عمده انتقال و انتشار ویروس در اجتماعات است و اگر همه افراد پشت در مراکز بهداشتی تجمع کنند، باعث میشود با یک موج اپیدمی جدیدتر مواجه شویم. واکسن با دارو کاملامتفاوت است. واکسن را فرد سالم برای ایمنی تزریق میکند و دارو را فرد بیمار دریافت خواهد کرد و اگر برنامهریزی غلطی صورت بپذیرد و الگوی درست فرهنگی پیادهسازی نشود، تمام افراد سالم هم در معرض خطر قرار میگیرند. برنامهریزی مؤثر برای واکسیناسیون درست، چالش نظام سلامت در تمامی کشورهای جهان است.
ساخت واکسن معمولا، صرف چه میزان بودجه را میطلبد؟
دانش واکسنسازی یک موضوع چند مؤلفهای است و باید فازهای مختلف مطالعه را در نظر گرفت و هرکدام از این فازها هزینههای جداگانهای دارد. در دنیا نیز پروژههای واکسن معمولاچندملیتی است. در مورد واکسنهای فایزر، مدرنا و آکسفورد هم بهطور مشخص یک کمپانی واحد نبوده بلکه چند کمپانی و کشور، با یکدیگر همکاری کردند و هرکدام بودجههایی را به این موضوع اختصاص دادند، حتی در مورد برخی واکسنها، تا میلیارد دلار هم میتواند هزینه در برداشته باشد. بالطبع درزمینه واکسن کرونا، هزینه برای تولید نهایی بسیار سنگین است اما اینکه تأمینکنندهاش چه کسی و به چه صورت باشد، هر کشوری برنامه مختص به خودش را دارد که منابعش را چگونه هدایت کند. کشور ماهم این اقدام را انجام داده و ارگانهایی پشت تأمین دانش فنی آمدهاند و هزینهها را میپردازند، مصداق آن، ستاد اجرایی فرمان امام (ره) است که تأمین مالی چند واکسن را برعهدهگرفته است. بهعلاوه در تولید واکسن هم بحث اقتصادی و هم بحث برنامهریزی نظام سلامت مطرح است و بخشی از هزینهها را مردم ما باید تأمین کنند که این تا حدودی بازمیگردد به اینکه نظام سلامت، به لحاظ اقتصادی چگونه افراد را طبقهبندی میکند. بهطور ضمنی باید اشاره کرد که هزینه تولید واکسن را اگر بخواهیم محاسبه کنیم، با عدد و رقم، چندین میلیون دلار هزینه دارد.
این روزها از هرچه بگذریم، سخن «واکسن» خوشتر است و همه با شنیدنش کلی ذوق میکنیم و از سرور و شادمانی، اشک شوق هری میریزد درون چشمهایمان؛ فارغ از آنکه ما هنوز در نقطه «اکنون» ایستادهایم، نقطهای دیوانهوار که ویروس صلابتجهانی را درنوردیده و حضور مقتدرانه و ملموسش را همچنان به رخ میکشد و با قصاوت تمام مرگ را با خود به زندگی میآورد و به سیر جنون آمیزش ادامه میدهد... آمارها هراسآورند و دستها همه آلودهاند و این ماییم، خود ما که عاجزانه تمنای بهبودی داریم. شاید سرنوشت اینگونه مقدر کرده باشد و شاید هم نه، اما قرار نیست مغلوب این کارزار نابرابر باشیم، باید پایداری کرد و در این نبرد تنبهتن، بر دشمنی مشترک چیرگی یافت. برای همین است که جدالهای جانانه علمی و آزمایشگاهی با همه قوا در جریان است تا از شر این ویروس بدفرجام خلاص شویم. تاکنون به دستاوردهای امیدوارکنندهای همدست یافتهایم. مسرتبخش است که 54 واکسن برای مبارزه علیه کرونا در مرحله آزمایشهای بالینی قرار دارند و 164 واکسن دیگر هم در حال سپری کردن مراحل پیشبالینی هستند و ۹ کشور هم طبق اعلام سازمان بهداشت جهانی در صدر ایستادهاند و ۱۴ واکسن تولیدی از سوی آنها، نسبت به دیگر کاندیداهای احتمالی حائز اهمیت شناختهشده و در مسیر بررسی قرار دارند. در این میان، سه واکسن «فایزر»، «مدرنا» و «آکسفورد» نامشان در فرآیند نهایی تولید میدرخشد و بیش از همه ورد زبانمحافل علمی و دانشگاهیهستند و به ترتیب، 95، 5/94 و 90 درصد مؤثر و دارای ضریب ایمنی اند. هرچند ایمنی 90 درصدی آکسفورد، طبق گزارش اخیر این شرکت، رسمازیرسؤال رفته و در بستهبندیها بهجای یک دوز واکسن، نیم دوز ارائهشده و به همین سبب از تکرار سومین مرحله آزمایشهای بالینی بهقصد ارزیابی دقیق کارایی واکسن خبر میرسد. ماهم در این افتخار ملی و اعتبار علمی از غافله جا نماندهایم و هزاران بارقه امید در دلمان جوانهزده است. وزیر بهداشت از چهار شرکت ایرانی نامبرده که برای تولید واکسن کرونا فعالیت میکنند. سعید نمکی از سه مسیر پیش رو گفته «اول خرید واکسن از منابعی که در دنیا تأيید شدند و قرار است برای خرید ۱۸ میلیون دوز مذاکره کنیم. مقداری هم از منابع دیگر واکسن سازان دنیا، مازاد بر آن مذاکره، خرید کردهایم. مسیر دومی که برای تأمین واکسن دنبال میکنیم تأمین آن از طریق قرارداد تولید مشترک و استفاده از دانش بیرون است که این کار را طی مذاکره با دو ،سه کشور دنبال میکنیم. سومین روش تکیهبر دانش و توان داخلی است.»
گفتوگویی با «محمدحسین یزدی»معاون پژوهشی مرکز تحقیقات واکسن و مدیر گروه ایمنوتراپی پژوهشکده علوم دارویی دانشگاه علومپزشکی تهران ترتیب دادیم و آخرین وضعیت تولید واکسن و روند ساخت و چگونگی دستیابی به آن را جویا شدیم.
برخی شرکتهای بینالمللی از اثربخشی 90 یا ۹۵درصدی واکسن تولیدی خود، خبر میدهند، از میان «فایزر»، «مدرنا» و «آکسفورد» کدامیک میتواند مؤثرتر باشد، آیا در حال حاضر میتوان تحلیلی در رابطه با میزان اثربخشی و کارایی آنها ارائه کرد؟
اگر بخواهیم اثربخشی را درست تحلیل کنیم، باید ببینیم چه انتظاری داریم، واقعیت آن است که واکسن باید با یکبار تزریق و یک یا دو بار یادآور، ایمنی را ایجاد کند تا در بلندمدت و مواجهه با عامل بیماریزا، منجر به محافظت از بدن شود. این موضوع در سنین مختلف و بیماریهای عفونی متعدد ثابت است. واکسنهایی که تا به امروز بیشتر از آن استفاده کرده و منفعت بردهایم، عمدتادر همین تعریف جای میگیرند. غیر از واکسن آنفلوآنزا که یک بحث جداگانهای را به خاطر تغییرات متفاوت ویروس در هرسال دارد و آنتیژنهای سطحی ویروس دائم در حال تغییر هستند و ما ناگزیریم که هرسال واکسن جدید را تزریق کنیم. در مورد سایر بیماریهای عفونی این واقعیت وجود ندارد و ما با همان چند واکسنی که میزنیم معمولادر طول حیاتمان علیه آن عوامل عفونی بهشرط حفظ توانایی سیستم ایمنی و قابلیتهای معمول این سیستم و سلامت عمومی بدن، دیگر مبتلا نخواهیم شد. در رابطه با واکسنهایی که طی کارآزماییهای بالینی نتایجی را نشان دادهاند باید گفت، این کارآزمایی در تعداد محدودی از افراد انجامگرفته و چون نمیتوانیم این کارآزمایی را در تمام جمعیت دنیا انجام بدهیم، مجبور هستیم که چند 10 هزارنفر و درنهایت تا صد هزار نفر را در مراکز مختلف انتخاب کنیم و به آنها واکسن تزریق کنیم و نتایج را در این افراد، باکسانی که واکسینه نشدند مقایسه کنیم تا بتوانیم یک جمعبندی کلی از این موضوع داشته باشیم. تکنولوژی بهکاررفته در دو واکسن مدرنا و فایزر، یک تکنولوژی جدیدالورود به حوزه واکسنهای انسانی هست یعنی سابق بر این، چنین واکسنی را به کار نمیبردیم. واکسن از تیپکدهای ژنتیکی بر روی « ام آر ان ای» بوده که یک ساختار اصطلاحاسازنده پروتئین در ویروس، باکتریها، سلولهای بدن انسان و بهطورکلی در ارگانیسمهای مختلف است. این ساختار برای طولانیمدت در انسان به کار نرفته و فقط یکی ،دو مورد در بیماریهای عفونی حیوانات، ما از «دی ان ای» واکسن استفاده کردیم بهغیراز این تابهحال برای انسان استفادهنشده و نزدیک به 40 هزار نفر را فایزر در مطالعاتش موردمطالعه قرار داده که نشان داده است، این کد ژنتیکی، وقتی وارد بدن این افراد شود، منجر به تولید پروتئین ویروس شده و سیستم ایمنی را تحریک کرده و سپس این سیستم فعالشده و خاطره ایمنی که از این پروتئین به وجود آمده، میتواند بدن را محافظت کند. درواقع تیتر آنتیبادی و میزان سلولهای ایمنی که تحریکشدهاند بهاندازه کافی بوده و در 95 درصد افراد موردمطالعه، این اتفاق افتاده، ما در تمام واکسنها یک تعداد افراد راداریم که اینها نسبت به واکسن «بدون واكنش» هستند. حتی در افراد معمول هم که عفونت در آنها ایجاد میشود، ممکن است از عفونت بهسلامت عبور کنند، اما تیتر آنتیبادی خیلی در بدن آنها بالا نرود و این در مورد واکسن هم صادق است و احتمال دارد در برخی افراد، پاسخ ایمنی ایجاد نکند. البته ما ناگزیر هستیم
واکسنهای موردنظر را درصورتیکه عارضه جانبی نداشته باشند، تزریق کنیم و با افرادی مواجه شویم که ممکن است «پاسخی» از خود در قبال واکسن نشان ندهند، اما تعداد افرادی که پاسخ میدهند، آنقدر غالب باشد که بتواند ردپای ویروس و انتشار آن را در جامعه کاهش بدهد و ویروس را تحت کنترل دربیاورد. این 95 درصدی که در حدود 40 هزار نفر مطالعه شده، اگر روی چند میلیون نفر یا چند میلیارد نفر امتحان شود، ممکن است حتی تا 70-60 درصد هم تقلیل پیدا کند و بهجای 5 درصد پاسخ ندهند، این عدد
20 تا 40 درصد شود. کما اینکه در مورد واکسن آنفلوآنزا هم 60 درصد پوششداریم. به همین دلیل نمیتوانیم بگوییم این واکسن را هرکس بزند، بههیچعنوان به آنفلوآنزا مبتلا نمیشود اما این اعتماد و اطمینان راداریم که اگر با همین پوشش 60 درصدی، در افراد حساس تجویز بشود، میزان عفونت را کم خواهد کرد. وقتی در مورد جامعه صحبت میکنیم، هرچقدر تعداد افرادی که پاسخ میدهند، بیشتر باشد، میزان انتشار ویروس کم میشود. در زمینه واکسن مدرنا و فایزر، با توجه به جدید بودن تکنولوژی آنها در بین واکسنهای انسانی، این 5/94 یا 95 درصد در مطالعهای است که انجامشده و اگر این مطالعات در جمعیت میلیاردی پاسخ بگیرد، ممکن است تقلیل پیدا کند.
آیا این تقلیل، عیب واکسن است؟
نمیتوانیم اینگونه تلقی کنیم، چون تعداد افرادی که ایمن میشوند، هنوز قابلتوجه است و در این شرایط، دیگر ناقل هم نخواهند بود و از میزان انتشار ویروس در جامعه کم میشود و از پاندمی و وضعیتی که همه به یکدیگر ویروس را منتقل میکنندعبور خواهیم کرد، این حداقل کمک واکسن است. در رابطه با آکسفورد، تفاوتش با آن دو واکسن در این است که همان تیپ واکسنی است که سابق بر این هم داشتیم، یعنی یک نوع ویروس است که ارتباطی به انسان ندارد و مربوط به شامپانزه بوده و انسان را نمیتواند آلوده کند. درواقع بهعنوان یک نوع کرونا ویروس شناخته میشود که در شامپانزه، ایجاد آلودگی میکند، اما بههرحال این ویروس را ازلحاظ ژنتیکی تغییر دادهاند و پروتئین سطحی کووید 19 را روی سطح خودش بیان میکند، از آنطرف هم بیماریزاییاش را از بین بردهاند. وقتی این ویروس وارد بدن میشود، بدن علیه کووید 19 مقاوم خواهد شد اما آلوده به هیچ نوع بیماری و ویروسی نمیشود. این تیپ واکسن، سابق بر این هم در بیماریهای دیگر مثل سل بهکاررفته بود، ویروسهایی که تقلیل و تغییر پیداکرده و یا تضعیفشدهاند، اما در مورد فایزر و مدرنا اولین بار است که در انسان به کار میرود و نیاز دارد به اینکه در جمعیت کل مورداستفاده هم نتایج را ببینیم، نه اینکه فقط به کلینيکال ترایال ها اکتفا کنیم. نتایج حال حاضر نشان داده، کلینيکال ترایال ها راضیکننده است. یعنی هرکدام از مراکز علمی دنیا که این پرونده را مورد بررسیقرار دهند به این نتیجه خواهند رسید که واکسن مؤثر بوده اما اینکه چه اتفاقی در کل فرآیند واکسیناسیون جهانی روی میدهد، نیاز به آن دارد که واکسن وارد میدان عمل واقعی بشود. مادامیکه وارد میدان عمل نشود، اگر بارها هم تسترا انجام دهيم به همین نتایج امروز میرسیم. واکسن حتما کمککننده است و شرایط پاندمی را بهبود میدهد اما مسلما ازمیزان 5/94 و95درصد با گستردهتر شدن مطالعات، مقداری کاسته خواهد شد.
فارغ از میزان اثربخشی، آیا این احتمال هست که به فرض مثال واکسن «مدرنا» در یک منطقه ایمنی ایجاد کند اما در منطقهای دیگر نه؟ و برای واکسن «فایزر» و «آکسفورد»نيز به همین ترتیب باشد، آیا چنین مسئلهای ممکن است؟
یکبار دیگر اشاره میکنم که به لحاظ تکنولوژی، فایزر و مدرنا مثل هم هستند و تفاوتی در پاسخ وجود ندارد اما آکسفورد ویروسی تغییر شکل یافته است و به لحاظ بیماریزایی فعال نیست و ایمنیزایی خود را دارد. این احتمال وجود دارد که در افراد مختلف پاسخهایی بدهد که تفاوتی در آن دیده شود. برای فایزر و مدرنا چنین انتظاری نداریم، به این دلیل که تکنولوژیشان یکسان است و نباید با یکدیگر تفاوتی در پاسخ داشته باشند. ولی اگر همینها را با آکسفورد و اسپوتنیک روسیه و سینوفارم چین مقایسه کنیم، تفاوت را خواهیم دید. این نیست که همه واکسنها را با یکمیزان اثرگذاری ببینیم. اگر بخواهیم به یک واکسن ارجحیت بدهیم و بگوییم این مورد نسبت به سایر واکسنها در تمامی جمعیتها یکسان عمل کرده، بهسادگی قابلاجرا نیست، چون فقط دانش فنی آن مطرح نیست بلکه باید تولیدش در سطح جوامع مختلف در نظر گرفته شود. کمپانیهایی مثل فایزر میتوانند موفقتر باشند، چون زیرساختهایشان در دنیا، بهنوعی منتشرشده و در بخشهای مختلف، دارای کمپانیهای سازنده و پلنتهای ساخت و تولید هستند، پس میتوانند در مکانهای متعدد تولید کرده و محصولاتشان را توزیع کنند اما کمپانی مدرنا این قابلیت را ندارد و قبل از این هیچ واکسنی را از این شرکت ندیده بودیم، بنابراین ناگزیر است، زیرساختهای دیگران را مورداستفاده قرار داده و دانش فنی را انتقال بدهد. ازطرفی زیرساخت تولید هم مدنظر است، بهعنوان نمونه، ما در کشور خودمان اگر نخواهیم واکسن را در میان همه افراد توزیع کنیمبازهم نیاز به ۸۰ میلیون دوز واکسن هست، چون بهدو بار تزریق نیاز دارد و حداقل باید به 40 میلیون نفر از گروههای پرخطر شامل کادر درمان و افراد بالای 50 سال و بیماران زمینهای برسد، البته دراینبین اماواگرهایی مطرح است که این میزان از کجا باید تأمین شود، آیا این میزان به دست ما میرسد یا نمیرسد. اینها فارغ از بحث تحریمها و نقلوانتقال پول است و به لحاظ لجستیکی، آیا کسی حاضر است این میزان را تأمین کند؟ ما ناگزیریم یکی از این تکنولوژیها را بگیریم و تحت لیسانس تولید کنیم. این به بحث دیپلماسی و مذاکره برای خرید واکسن بازمیگردد و اینکه نظام سلامت هر کشوری چگونه موفق میشود با کمپانیای وارد تعامل شود. ولی درمجموع نمیتوان تفاوت چشمگیری بین اثرگذاری آن در جمعیتهای مختلف قائل شد، تمامی اینها بدن را در مقابل ویروس مقاوم میکنند.
اگر واکسن «فایزر»، «آکسفورد» و «مدرنا» اینقدر مؤثر هستند، چرا سایر کشورها نیز برای ساخت واکسن اقدام میکنند؟
این به همان بحث لجستیکی بازمیگردد و ما نمیتوانیم بهصورت صددرصدی اعتماد کنیم که این واکسن به دست ما میرسد. آیا فایزر میتواند واکسن را بهتمامی جمعیت دنیا برساند؟ حداقل باید 5 میلیارد نفر در دنیا واکسینه شوند تا ما بتوانیم کووید را تحت کنترل دربیاوریم. این 5 میلیارد
با دو بار تزریق در هر فرد، 10 میلیارد دوز خواهد بود، کدام کمپانی توانایی دارد که 10 میلیارد دوز واکسن تولید کند؟ تقریبابه لحاظ آماری محال به نظر میرسد که یک کمپانی بتواند بهتنهایی تولیدکننده و تأمینکننده این واکسن در سراسر دنیا باشد. بنابراین هر کشوری مجبور است به راهکار درونی خودش فکر کند، بعضی کشورها زیرساخت رادارند و با یک کمپانی صحبت میکنند و تکنولوژی را میگیرند و تولید میکنند، بعضی کشورها ممکن است یکقدم از این هم فراتر بروند و بگویند علاوه بر اینکه دارای زیرساختهای لازم هستیم، سعی میکنیم برای انتقال دانش فنی مذاکره کنیم و حتی برای تولید دانش فنی هم تلاش خواهیم کرد، کما اینکه کشور ما از همان ابتدا این کار را کرده است و در منطقه خاورمیانه، ایران و مصر دو کشوری بودند که دانشگاهها و مراکز تحقیقاتیشان توانستند دو واکسن را در سازمان جهانی بهداشت ثبت کنند. کنسرسیومی مثل کووآکس هم وجود دارد که همه کشورها تقریبادر آن عضویت دارند و هر واکسنی که ثبت شود، همه میتوانند پیشخرید کنند ولی مضاف برآن هر کشوری، بهطور مجزا میتواند و باید زیرساختهای خودش را فعال کند.
پرسش دیگری که اینجا پیش میآید، مربوط به میزان ایمنی و اثربخشی است، چرا واکسن آنفلوآنزا و سرخک 70-60 درصد ایمنی ایجاد میکند، اما در مورد کرونا این قضیه بالعکس است و میزان ایمنی واکسن «فایزر» 95 درصد عنوان میشود؟
واکسن سرخک و آنفلوآنزا، چند سال است مورداستفاده قرارگرفته؟ آماری که ما در مورد ایمنی این واکسنها داریم از کجا میآید؟ بالطبع این واکسنها سابقه مصرف طولانیمدت دارند و چنین آماری از جمعیت کل دنیا و کسانی که واکسیناسیون شدهاند، استخراج میشود و اما واکسن کووید را هنوز همه مردم دنیا استفاده نکردهاند و آمار آن از کلینيکال ترایالها بهدستآمده است و اگر قرار به تولید انبوه باشد و توسط جمعیت میلیاردی استفاده شود، حتمانتایجش مشابه نتایج واکسنهایی خواهد بود که تابهحال استفاده کردهایم و از طرفی باید در پروتکل واکسیناسیون همه جوامع وارد شوند آن موقع آمار کلی، قابل قضاوت خواهد بود.
چنانچه ویروس جهش پیدا کند و قویتر شود، آیا کارایی این واکسنها زیرسؤال نخواهد رفت؟
خوشبختانه از ابتدای همهگیری کووید 19 تا به امروز نزدیک به 300-200 بار این ویروس، جهش پیداکرده اما اغلب جهشها در مناطقی از ویروس بوده که اصطلاحا مناطق خاموش نام دارد. جهشهایی که خیلی باعث تغییر عجیبوغریب ویروس نشده است. بهجز چند جهش مشخص در مناطقی از ویروس که انتشار آن را 12-10 برابر بیشتر کرده و این در مورد بیماریزایی و میزان خطرناکتر شدنش نیست، هرچند خطرناک را باید درست تفسیر کرد، نمیتوانیم بگوییم ویروس بیخطر است
چون بسیار مسری است. سابق بر این ممکن بود یک نفر مبتلا شود و در تماس طولانیمدت با فرد دیگری، آن را هم مبتلا کند. اما امروز به شرایطی رسیده که اگر یک نفر از یک خانواده بگیرد همه افراد آن خانواده به ویروس مبتلا میشوند، حتی اگر در ارتباط کم با فرد مبتلا باشند. پس بیشترین جهشهایی که اتفاق افتاده در سطح انتشار ویروس بوده، ما از ابتدا رفتارهای متفاوتی از ویروس دیدهایم و حتی در بدو شیوع با آنفلوآنزا و سرماخوردگی مقایسه میشد و میزان مرگومیرش را 2 درصد عنوان میکردند، به این دلیل که هنوز، همهگیر نشده بود. بهمحض همهگیری، تعداد مبتلایان افزایش یافت و تظاهرات بالینی واقعیاش آشکار شد. اوایل این تصور وجود داشت که فقط عفونتهای تنفسی ایجاد میکند، چون بیشترین گزارشها مربوط به سندرمهای تنفسی ویروس بود اما بعد مشخص شد، میتواند همه ارگانها را درگیر کند و بهمرور، این ویروس، پتانسیلهای درونی خودش را نشان داد. لذا در پاسخ به سؤال باید بگویم، تابهحال جهشهایی در مورد این ویروس ثبتنشده که بهوضوح ثابت کند، پروتئین سطحیاش تغییر کرده، بنابراین اگر فردی واکسنی علیه این پروتئین سطحی را بگیرد و بدنش ایمن شود، خیلی بعید به نظر میرسد که این ویروس بهسادگی، پروتئین را تغییر بدهد و با یک ویروس جدید مواجه باشیم که فرد واکسن زده نسبت به آن مقاوم نباشد. این موضوع بیشتر در مورد آنفلوآنزا صادق است
چون ویروسهایش بهسرعت جهش پیداکرده و آنتیژنهای سطحی آنها دائم تغییر میکند.
قیمتگذاری این واکسنها به چه صورت خواهد بود آیا طوری هست که همه کشورها از ثروتمند و فقیر بتوانند به آن دسترسی داشته باشند؟
آنچه در مورد قیمت واکسن فایزر و مدرنا اعلام میشود، در هر دوز حدود 30 دلار است، یعنی 60 دلار در یک فرآیند واکسیناسیون کلی برای یک فرد هزینه دارد. بههرحال کشورهایی با درآمد پایین و یا ثروتمند، پروتکلهایشان با یکدیگر متفاوت است
برخی کشورها نظام سلامتشان این توانایی را دارد که بهصورت رایگان، واکسن را در اختیار شهروندانش قرار دهند. اما برخی کشورها این توان را ندارند. واکسنهایی مثل آکسفورد در هر دوز 3 دلار است و درنهایت یک فرد با 6 دلار میتواند از آن استفاده کند و این مقرونبهصرفه تر است. از سوی دیگر، نظام سلامت میتواند اولویتبندی کند و در ابتدا گروههای پرخطر را پوشش دهد که لازمه این اقدام، برنامهریزی است و اگر فردی دور از دسترس بوده و درآمد پایینی دارد و توان و استطاعتش اجازه نمیدهد که واکسن گرانقیمت را بزند، باید دید این فرد چقدر در معرض خطر است و این وظیفه نظام سلامت هر کشوری است که برای آنان بهصورت رایگان، واکسن را تزریق کند. این موضوع هم درخور توجه است که در مناطق دوردست ممکن است افراد در معرض ویروس نباشند، کما اینکه به دلیل نبود اجتماعات گسترده در برخی مناطق کشور، هنوز نقاطی هست که خیلی ردپای شدیدی از ویروس مشاهده نشده و افراد بهصورت محدود با یکدیگر در ارتباط هستند و قاعدتاحساسیتشان به ویروس کمتر خواهد بود.
ما تحریم هستیم آیا این مسئله میتواند در مسیر واردات واکسن مانع ایجاد کند، برنامه ما دراینباره چیست؟
کشور ما، برنامه پیشخرید نزدیک به 20 میلیون دوز واکسن را در دستور کار دارد و این بحث کلی مطرح است که آیا اجازه پیشخرید داریم و یا مباحث بانکی و مالی را میتوانیم هماهنگ کنیم؟ به لحاظ سیاستگذاریها هیچکس نمیتواند این واکسن را برای کشوری تحریم کند و آوردن آن در لیست تحریم ممکن نیست. مشکلی که عمدتاما با آن مواجه میشویم، این است که واکسن را خریدهایم، اما هزینه آن را چطور پرداخت کنیم؟ چون کمپانیها اجازه نقلوانتقال مالی ندارند و ما امیدواریم شرایط بهگونهای پیش برود که این نقل و انتقالات مالی در مسائل دارویی و واکسن و تجهیزات پزشکی تسهیل شود، اما این تنها راه نیست. راهکار دیگر، همان بحث واکسنی است که خودمان در حال ایجاد دانش فنی آن هستیم که اگر میزان اثربخشی لازم را داشته باشد، دیگر نیاز به این نداریم، کشوری دیگر این واکسن را به ما بفروشد. عمده مسئلهای که باید بر روی آن متمرکز بود، این است که به دلیل شرایط خاص، خیلی نمیتوانیم دلخوش باشیم به اینکه در صف خرید واکسن نیازمان را تأمین کنیم. بااینحال، کمپانی سرم هند که با کمپانی استرازنکا و دانشگاه آکسفورد در ارتباط بوده، قرار است یکی از پلنتهای تولید اصلی این واکسن در دنیا باشد و حاضرشده 20 میلیون دوز را به ایران بفروشد، اما چالشهای اقتصادی ما کم نیست و سیاستهای خصمانهای بهطور ناجوانمردانه علیه کشور ما پیاده میشود و اجازه نقلوانتقال پول را در بسیاری موارد نداریم، لذا باید نگاه اصلی این باشد که دانش فنی را ایجاد کنیم، چون توان علمیاش را در ایران داریم.
با توجه به این توان علمی که اشاره کردید، چقدر احتمال دارد که ماهم در تولید واکسن، توفیق داشته باشیم، چون معاون مستعفی وزارت بهداشت، سخنان وزیر بهداشت را درباره تولید واکسن کرونا غیرعلمی و ناشی از شتابزدگی عنوان کرده بودند، چون بهزعم ایشان، هنوز در حال طی مراحل اولیه بوده و بااینحال، ما مدعی معرکه گرفتن برای تولید آن شدهایم!
کاری به اختلافنظرهایی که بعضا اساتید ما در حوزههای مختلف پزشکی باهم پیدا میکنند، ندارم اما دانش ساخت و آن توان علمی که یک کشور نیاز دارد تا به تولید واکسن برسد در ایران موجود است و ما 60 سال تولیدکننده واکسنهای مختلف بودهایم و این دانش فنی، تجمیع پیداکرده، اما بحثی که وجود دارد و در گفتههای معاون مستعفی وزارت بهداشت هم به آن اشارهشده، این است که نباید شتابزده و با بزرگنمایی به این مسئله نگاه کرد. چون مردم ما باید باور داشته باشند که اگر واکسن هم ساخته و تولید شود و حتی واکسن خارجی را از بهترین کمپانیها، خریداری کنیم به معنای خاتمه اپیدمی نیست. جمعکردن اپیدمی نیازمند مجموعه عوامل و مؤلفههای مؤثر است. یکی از مؤلفههای مؤثر، رعایت نکات بهداشتی توسط مردم است. اینگونه نیست که اگر از بهترین کمپانی واکسنی را وارد کرده و تزریق کنیم، تغییر معجزهآسایی رخ بدهد و قرار نیست یک ماه بعد ویروس بهکلی از بین برود. اینکه نباید معرکه گرفت و شتابزده عمل کرد، ناظر به این موضوع هست که اگر دانش فنی واکسن را هم در اختیارداریم، نباید به مردم این امید واهی را بدهیم که ما واکسن تولید میکنیم و شما بعد از تزریق هیچ مشکلی نخواهید داشت. این هم غلط است که تصور کنیم، دانش فنی این کار را نداریم، ما هم دانش فنی و هم توانایی تولید واکسن را در کشور داریم، اما واکسن بهعنوان یکی از ابزارهای مقابله با همهگیری مطرح بوده و راهحل نهایی نیست، درواقع شرط لازم است اما کافی نیست.
پس فکر میکنید ما بتوانیم خودمان واکسن تولید کنیم و آن را در دسترس مردم قرار دهیم؟
چراکه نه؟ ما همه امیدمان به همین است که بتوانیم فازهای انسانی این واکسن را هم بهخوبی طی کنیم و خودمان با زیرساخت و دانش فنی، بدون وابستگی به دیگر کشورها و ایستادن در صف انتظار، اقدام کنیم.
اگر واکسن در میان گروههای پرخطر توزیع شود چقدر زمان میبرد تا بگوییم کرونا به پایان خودش نزدیک شده؟
بستگی به این دارد که میزان پوشش واکسن ما چقدر باشد و چند میلیون نفر را در چه شرایطی ایمن کند. هرچه برنامهریزی این اتفاق مشخصتر،منظمتر و مدونتر باشد
ما زودتر میتوانیم به این نتیجه برسیم که ردپای ویروس از بین رفته، برای توزیع واکسن هم باید اولویتبندی داشته باشیم، نمیتوانیم همه را بهسوی مراکز بهداشتی هدایت کنیم، ضمن اینکه عمده انتقال و انتشار ویروس در اجتماعات است و اگر همه افراد پشت در مراکز بهداشتی تجمع کنند، باعث میشود با یک موج اپیدمی جدیدتر مواجه شویم. واکسن با دارو کاملامتفاوت است. واکسن را فرد سالم برای ایمنی تزریق میکند و دارو را فرد بیمار دریافت خواهد کرد و اگر برنامهریزی غلطی صورت بپذیرد و الگوی درست فرهنگی پیادهسازی نشود، تمام افراد سالم هم در معرض خطر قرار میگیرند. برنامهریزی مؤثر برای واکسیناسیون درست، چالش نظام سلامت در تمامی کشورهای جهان است.
ساخت واکسن معمولا، صرف چه میزان بودجه را میطلبد؟
دانش واکسنسازی یک موضوع چند مؤلفهای است و باید فازهای مختلف مطالعه را در نظر گرفت و هرکدام از این فازها هزینههای جداگانهای دارد. در دنیا نیز پروژههای واکسن معمولاچندملیتی است. در مورد واکسنهای فایزر، مدرنا و آکسفورد هم بهطور مشخص یک کمپانی واحد نبوده بلکه چند کمپانی و کشور، با یکدیگر همکاری کردند و هرکدام بودجههایی را به این موضوع اختصاص دادند، حتی در مورد برخی واکسنها، تا میلیارد دلار هم میتواند هزینه در برداشته باشد. بالطبع درزمینه واکسن کرونا، هزینه برای تولید نهایی بسیار سنگین است اما اینکه تأمینکنندهاش چه کسی و به چه صورت باشد، هر کشوری برنامه مختص به خودش را دارد که منابعش را چگونه هدایت کند. کشور ماهم این اقدام را انجام داده و ارگانهایی پشت تأمین دانش فنی آمدهاند و هزینهها را میپردازند، مصداق آن، ستاد اجرایی فرمان امام (ره) است که تأمین مالی چند واکسن را برعهدهگرفته است. بهعلاوه در تولید واکسن هم بحث اقتصادی و هم بحث برنامهریزی نظام سلامت مطرح است و بخشی از هزینهها را مردم ما باید تأمین کنند که این تا حدودی بازمیگردد به اینکه نظام سلامت، به لحاظ اقتصادی چگونه افراد را طبقهبندی میکند. بهطور ضمنی باید اشاره کرد که هزینه تولید واکسن را اگر بخواهیم محاسبه کنیم، با عدد و رقم، چندین میلیون دلار هزینه دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
با اقدامات تروریستی حرکت علمی کشور متوقف نمیشود
حسین نوشآبادی ،عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با «رسالت» درباره شهادت شهید فخریزاده و لزوم پاسخ متقابل در برابر این اقدام تروریستی اظهار داشت: شهادت شهید فخری زاده در پی این حادثه تروریستی که از سرمایههای کشور بهحساب میآیند موجب خسارت بزرگی شد و باید با عوامل و آمران جنایت قاطعانه برخورد شود. البته این اقدام کور هیچگاه موجب عقبنشینی ما از حرکت در مسیر هستهای نخواهد شد و تاکنون تجربههای مختلف نشان داده که نمیتوان به اروپا و آمریکاییها اعتماد کرد.حسین نوشآبادی افزود: تصویب و اجرای طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها، حداقل کاری است که میتوان در برابر زیادهخواهیهای آمریکا و غربیها انجام داد. ما باید منافع خودمان را در قالب این طرح دنبال کنیم. اگر غربیها نپذیرند که به تعهدات خود عمل کنند ما هم الزام و تضمینی برای ماندن در برجام و اجرای تعهدات خودمان نداریم. ما باید مطابق با اقدامات غربیها، تعهدات را کاهش بدهیم. این جاده یک جاده یکطرفه نیست باید آنها هم به تعهدات عمل کنند، در غیر اینصورت ما به همان شرایطی که قبل از برجام داشتیم، برخواهیم گشت.نماینده ورامین در مجلس ادامه داد: دولت و نهادهای امنیتی باید اقدام عملی و قاطعی را نسبت به این حادثه داشته باشند و کمیسیون امنیت نیز پیگیریهای لازم را انجام دهد. آنچه مسلم است باید قاطعانه و کوبنده در برابر جنایات اسرائیلیها و غربیها ایستاد و در عزم ملی برای رسیدن منافع کشور تردیدی نداشت. دشمنان بااینکه تاکنون گستاخیهای زیادی داشتهاند اما همیشه در برابر ایستادگی کشور بازنده بودند. تصویب این طرح میتواند نشان دهد که با این اقدامات تروریستی عقبنشینی نخواهیم کرد و حتی اقدامات بازدارنده را ادامه خواهیم داد. نه هراسی از این اقدامات داریم و نه حرکت علمی کشور متوقف میشود. عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس درباره برخی زمزمههای داخلی پیرامون مذاکره با آمریکا گفت: بحث از مذاکره در چنین شرایطی، اقدامی بیهوده است و قطعا چنین موضوعی رخ نخواهد داد. از سویی هم، دلیلی ندارد ایران تحت تأثیر این فشارها قرار بگیرد و پای میز مذاکره برود و حتی با این اقدامات تروریستی نیز در مسیر ایستادگی مصممتر خواهیم شد. اما بااینحال تصمیمگیری درباره مذاکره احتمالی یا اقدام متقابل در برابر این حادثه تروریستی و نحوه مقابله با آن، باید توسط سران کشور و شورای عالی امنیت ملی صورت بگیرد و پسازآن به تأیید رهبری نیز برسد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 13
اصرار دولت به مذاکره،خلاف منافع ملی است
فؤاد ایزدی، عضو هیئتعلمی گروه مطالعات آمریکا و دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در خصوص علاقه دولت به مذاکره با آمریکا و ایجاد روابط با غربیها به «رسالت» میگوید: حالت شیفتگی که دولت نسبت به مذاکره دارد و مدام در مورد مذاکره و فرصت سوزی صحبت میکند نهتنها برای منافع ملی کشور بلکه برای اصل مذاکره هم بد است.وی افزود: کسی که خواستار مذاکره باشد، نباید مدام از آن صحبت کند. صحبت زیاد درباره مذاکره به این معناست که ما وضعیت خوبی نداریم و تمام فشارهایی که آمریکا قصد داشته با تحریمها برای ما ایجاد کند، مؤثر بوده است.این کارشناس مسائل آمریکا افزود: زمانی که زیاد از مذاکره و فرصتسوزی صحبت میشود یعنی ما راهی جز مذاکره نداریم. همچنین برخی حرفهای غیرکارشناسی مبنی بر اینکه بایدن میتواند با سه امضا تحریمها را لغو کند، بیان میشود که غیرواقعی است متأسفانه از برخی مسئولان و کارشناسان شنیده میشود.ایزدی یادآور شد: این صحبتها و اصرار به مذاکره این تصور را ایجاد میکند که ایران بهشدت تحتفشار بوده و سیاست فشار حداکثری جواب داده و جمهوری اسلامی مستأصل شده است و به همین دلیل مسئولان کشور مدام از مذاکرات سخن میگویند و اگر سیاست فشار حداکثری جواب داده باید ادامه پیدا کند و هیچ عجلهای برای تغییر سیاست وجود ندارد و نیازی هم به مذاکره نیست. زیرا فشار حداکثری جواب میدهد!
اگر دولت به توصیههای رهبری، گوش میکرد، کشور وضعیت بهتری داشت
عضو هیئتعلمی گروه مطالعات آمریکا گفت: همانطور که تأکید کردم حرفی که در دولت بیان میشود هم برای منافع ملی و هم برای موضوع مذاکره بد و به ضرر کشور است. از مسئولان و افرادی که ۴۰ سال در حوزه سیاست خارجی کار کردند انتظار میرود که متوجه صحبتهایشان باشند. اما متأسفانه گویا اکنون متوجه نیستند و علیه منافع ملی و حتی ذهنیت خودشان کار میکنند.وی یادآور شد: اگر دولت به توصیههای رهبری در مورد آمریکاییها گوش میکرد هم برای کشور و هم برای خودشان وضعیت بهتری ایجاد میشد.ایزدی در انتها خاطرنشان کرد: دولتمردان درگذشته نشان دادند در بسیاری از مواقع به توصیههای رهبری توجه نمیکنند و این بار هم ممکن است همان رفتار را داشته باشند و توجهی به توصیههای رهبری ندارند.
اگر دولت به توصیههای رهبری، گوش میکرد، کشور وضعیت بهتری داشت
عضو هیئتعلمی گروه مطالعات آمریکا گفت: همانطور که تأکید کردم حرفی که در دولت بیان میشود هم برای منافع ملی و هم برای موضوع مذاکره بد و به ضرر کشور است. از مسئولان و افرادی که ۴۰ سال در حوزه سیاست خارجی کار کردند انتظار میرود که متوجه صحبتهایشان باشند. اما متأسفانه گویا اکنون متوجه نیستند و علیه منافع ملی و حتی ذهنیت خودشان کار میکنند.وی یادآور شد: اگر دولت به توصیههای رهبری در مورد آمریکاییها گوش میکرد هم برای کشور و هم برای خودشان وضعیت بهتری ایجاد میشد.ایزدی در انتها خاطرنشان کرد: دولتمردان درگذشته نشان دادند در بسیاری از مواقع به توصیههای رهبری توجه نمیکنند و این بار هم ممکن است همان رفتار را داشته باشند و توجهی به توصیههای رهبری ندارند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 16
تضعیف اسطورههای قدرت و اقتدار ایران باهدف تحمیل برجام دوم
محمود عباس زاده، یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی ضمن واکنش به ترور دانشمند شهید محسن فخری زاده و اقدامات صورت گرفته در مجلس و کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به «رسالت» میگوید: در جلسه شنبهشب کمیسیون چرایی این اقدام و هدفی که دشمن از آن دارد موردبررسی قرار گرفت و در مورد زمینههایی که در داخل کشور باعث تحقق این هدف توطئه آمیز دشمن میشود و اینکه چهکارهایی میتوان انجام داد نیز بحث شد.وی افزود که درنهایت این جلسه منجر به تصمیم بسیار قاطع و انقلابی مجلس شد و دو فوریت طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» که قبلاً روی آن کارشده بود به تصویب رسید.عباس زاده تأکید کرد ارائه اطلاعات دانشمندان کشور به مجامع بینالمللی و دسترسیهایی که سرویسهای جاسوسی بیگانه در کنار دسترسیهای فرا پادمانی که بر اساس اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی به دست آورده بودند، به شناسایی دانشمندان و طراحی و توسعه طرح توطئه و ترور کمک میکرد. در همین راستا دوفوریتی طرحی که در کمیسیون امنیت ملی طراحیشده بود و در صحن علنی مورد تصویب قرار گرفت و در همین هفته نیز جزئیاتش در صحن علنی بررسی میشود.این نماینده تشریح کرد: در بخشی از بندهای این طرح پیشبینیشده است که جمهوری اسلامی ایران اجرای داوطلبانه پروتکل را لغو یا تعلیق کند. در مورد جزئیات آن نیز مجدداً مجلس تصمیم خواهد گرفت. اما در کمیسیون پیشنهادشده اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی لغو شود. این طرح دربندهای دیگر دولت را ملزم میکند ظرفیتهای تکنولوژی هستهای خود را بازسازی، حفظ و توسعه بدهد.او با اشاره به حتمی بودن انتقام و پاسخ ایران به این اقدام بزدلانه، گفت: بهترین انتقام این است که از تحقق هدف دشمن از این اقدامات جلوگیری و کمانه تیرهایشان باید به خودشان برگردد. نظام بهموقع در مورد اینکه کیفیت این انتقام چطور، کجا و چگونه باشد تصمیمات پشیمان کنندهای اتخاذ خواهد کرد.عباس زاده یادآور شد: متأسفانه پس از سال 92 و بعد از ترور دانشمندان هستهای کشور با تحلیلهای غلط و محاسبات غیردقیق برخی از نیروهای داخلی برجام یک به جمهوری اسلامی ایران تحمیل شد و در این قرارداد هیچیک از طرفهای پنج بهعلاوه یک بهجز ایران به تعهداتشان عمل نکردند. اکنون نیز به نظر میرسد که نظام سلطه با این اقدامات به دنبال تحمیل برجام 2 به ایران است.عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ادامه داد: هدف از تحمیل برجام دوم تضعیف اسطورههای قدرت و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است که بخشی از آن در حوزه سخت به توانمندیهای موشکی در حوزه دفاعی برمیگردد و میخواهند عمق استراتژیک ایران را در منطقه و اقتدار منطقهای ما را هدف قرار دهند. هدف آنها از تلاش برای تحمیل برجام ۲، تضعیف مؤلفههای اقتدار جمهوری اسلامی ایران است.او در پایان تأکید کرد که تضعیف مؤلفههای اقتدار جمهوری اسلامی ایران توسط اسرائیل و آمریکا باهدف تضعیف اقتصاد و فشار به مردم صورت میگیرد. اما با توجه به اینکه دست دشمن خواندهشده است ملت ایران و مجلس انقلابی اجازه تحقق اهدافشان را نخواهد داد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 12
لزوم واکنش قوی ایران و پشیمانی دشمن
حانیه مسجودی
عصر روز جمعه، هفتم آبان ماه با اخبار مربوط به ترور دانشمند هستهای کشورمان، شهید محسن فخری زاده سپری شد. تروریستها عصر جمعه با کمین در بلوار مصطفی خمینیشهر آبسرد دماوند در مسیر خودروی حامل «محسن فخری زاده» رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در یک عملیات انتحاری و مسلحانه، دانشمند هستهای کشورمان را به شهادت رساندند.
بااینکه هنوز هیچکس مسئولیت ترور شهید محسن فخری زاده را به عهده نگرفته است اما اتفاقنظر وجود دارد که این اقدام شنیع در اتاق فکر مشترک آمریکا- رژیم صهیونیستی تدارک دیدهشده است. این در حالی است که تلویزیون رژیم صهیونیستی روز شنبه اعلام کرد که سطح آمادهباش در سفارتخانههای این رژیم از روز گذشته بالا رفته است. در همین ارتباط، شبکه المیادین نیز اعلام کرد که علت بالا رفتن سطح آمادهباش در سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در سرتاسر جهان بیم و نگرانی این رژیم از اقدام تلافیجویانه احتمالی تهران به دنبال جنایت ترور شهید فخری زاده، است.اکنون حدود سه روز از ترور خونین شهید دانشمند کشورمان گذشته است و انتقام احتمالی جمهوری اسلامی ایران، اسرائیلیها را در لاک دفاعی فرو برده است. کارشناسان امر این اقدام را ناشی از ترس نظام سلطه و غربیها از قدرتمند شدن ایران در صنایع موشکی و هستهای میدانند که هرچند وقت یکبار اتفاق میافتد.ترور شهید محسن فخری زاده، احمدی روشن و سایر دانشمندان هستهای کشور نشان از موفقیت ایران در این صنایع دارد و یکی از دلایل اصلی این ترور را میتوان ترس اسرائیل و آمریکا از پیشرفتهای برنامه موشکی کشور دانست.درنتیجه این اقدام بزدلانه مصداقی بارز بر عدم تأثیر تحریمها در پیشبرد برنامه هستهای و موشکی ایران است و ترور دانشمند هستهای کشورمان در برهه حساس فعلی درسی برای غربگرایان داخلی است. بهتر است برخی از مسئولان داخلی کشور که پس از انتخاب جو بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا برای احیای برجام و ادامه مذاکرات بیحاصل ذوقزده شدهاند، این اتفاقات را نادیده نگیرند. حتی میتوان این ترور را یکی دیگر از تبعات سنگین اعتماد به غرب و ارائه اطلاعات دانشمندان کشور در مجامع بینالمللی و بازرسی آژانس خواند. ترور دانشمند هستهای کشور واکنش مقامات کشورهای مختلف ازجمله برنی ساندرز، سناتور دموکرات کنگره آمریکا را در پی داشت. او ترور شهید «فخری زاده» را اقدامی تحریکآمیز و غیرقانونی خواند و به گفته وی این اقدام باهدف تضعیف روند دیپلماسی میان آمریکا و ایران انجامگرفته است. به دنبال این اقدام، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل نیز ترور شهید فخری زاده را محکوم کرد.رهبر معظم انقلاب نیز پسازاین اقدام بزدلانه در پیامی با اشاره به ترور شهید فخری زاده بر پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، تأکید کردند، سرکرده آمریکا و اسرائیلیها بدانند که انتقام ایران حتمی و سخت است. سالهای متمادی است که انقلاب اسلامی با ریخته شدن خون دانشمندان و ترورهای کورکورانه دشمن، پربارتر و باور مردم بهنظام بیشتر میشود. در همین راستا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز امروز در نشستی غیرعلنی به بررسی ابعاد ترور شهید محسن فخری زاده، دانشمند هستهای کشورمان و چگونگی پاسخ به این ترور پرداختند.
دشمن جنایتکار پشیمان نمیشود مگر با واکنشی قوی
بعد از پایان نشست غیرعلنی، محمدباقر قالیباف با تشریح جزئیاتی از این جلسه غیرعلنی تصریح کرد: دشمن جنایتکار پشیمان نمیشود مگر با واکنشی قوی که هم در مقابل خطاهای احتمالی آینده دشمن بازدارندگی ایجاد کند و هم بابت این جنایات از آنها انتقام بگیرد. رئیس مجلس با اشاره به واکنشی که مجلس به این ترور خواهد داشت، گفت: مجلس در حدود وظایف و اختیار خود، فوریت طرحی را در 13 آبان تصویب کرد و در همین جلسه غیرعلنی امروز صبح به مجلس همان طرح موردبحث قرار گرفت و انشاءالله در همین هفته این طرح نهایی خواهد شد. اشاره رئیس مجلس به طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» بود که یکفوریت آن با 196 رأی پیشازاین به تصویب رسیده بود.کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز شب شنبه،
8 آبان ماه برای بررسی ابعاد مختلف این عملیات ترور و راهکارهای پاسخ به آن با دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و دیگر نهادهای مرتبط و مسئول جلسه فوقالعاده برگزار کرد.
عصر روز جمعه، هفتم آبان ماه با اخبار مربوط به ترور دانشمند هستهای کشورمان، شهید محسن فخری زاده سپری شد. تروریستها عصر جمعه با کمین در بلوار مصطفی خمینیشهر آبسرد دماوند در مسیر خودروی حامل «محسن فخری زاده» رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در یک عملیات انتحاری و مسلحانه، دانشمند هستهای کشورمان را به شهادت رساندند.
بااینکه هنوز هیچکس مسئولیت ترور شهید محسن فخری زاده را به عهده نگرفته است اما اتفاقنظر وجود دارد که این اقدام شنیع در اتاق فکر مشترک آمریکا- رژیم صهیونیستی تدارک دیدهشده است. این در حالی است که تلویزیون رژیم صهیونیستی روز شنبه اعلام کرد که سطح آمادهباش در سفارتخانههای این رژیم از روز گذشته بالا رفته است. در همین ارتباط، شبکه المیادین نیز اعلام کرد که علت بالا رفتن سطح آمادهباش در سفارتخانههای رژیم صهیونیستی در سرتاسر جهان بیم و نگرانی این رژیم از اقدام تلافیجویانه احتمالی تهران به دنبال جنایت ترور شهید فخری زاده، است.اکنون حدود سه روز از ترور خونین شهید دانشمند کشورمان گذشته است و انتقام احتمالی جمهوری اسلامی ایران، اسرائیلیها را در لاک دفاعی فرو برده است. کارشناسان امر این اقدام را ناشی از ترس نظام سلطه و غربیها از قدرتمند شدن ایران در صنایع موشکی و هستهای میدانند که هرچند وقت یکبار اتفاق میافتد.ترور شهید محسن فخری زاده، احمدی روشن و سایر دانشمندان هستهای کشور نشان از موفقیت ایران در این صنایع دارد و یکی از دلایل اصلی این ترور را میتوان ترس اسرائیل و آمریکا از پیشرفتهای برنامه موشکی کشور دانست.درنتیجه این اقدام بزدلانه مصداقی بارز بر عدم تأثیر تحریمها در پیشبرد برنامه هستهای و موشکی ایران است و ترور دانشمند هستهای کشورمان در برهه حساس فعلی درسی برای غربگرایان داخلی است. بهتر است برخی از مسئولان داخلی کشور که پس از انتخاب جو بایدن بهعنوان رئیسجمهور آمریکا برای احیای برجام و ادامه مذاکرات بیحاصل ذوقزده شدهاند، این اتفاقات را نادیده نگیرند. حتی میتوان این ترور را یکی دیگر از تبعات سنگین اعتماد به غرب و ارائه اطلاعات دانشمندان کشور در مجامع بینالمللی و بازرسی آژانس خواند. ترور دانشمند هستهای کشور واکنش مقامات کشورهای مختلف ازجمله برنی ساندرز، سناتور دموکرات کنگره آمریکا را در پی داشت. او ترور شهید «فخری زاده» را اقدامی تحریکآمیز و غیرقانونی خواند و به گفته وی این اقدام باهدف تضعیف روند دیپلماسی میان آمریکا و ایران انجامگرفته است. به دنبال این اقدام، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل نیز ترور شهید فخری زاده را محکوم کرد.رهبر معظم انقلاب نیز پسازاین اقدام بزدلانه در پیامی با اشاره به ترور شهید فخری زاده بر پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، تأکید کردند، سرکرده آمریکا و اسرائیلیها بدانند که انتقام ایران حتمی و سخت است. سالهای متمادی است که انقلاب اسلامی با ریخته شدن خون دانشمندان و ترورهای کورکورانه دشمن، پربارتر و باور مردم بهنظام بیشتر میشود. در همین راستا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز امروز در نشستی غیرعلنی به بررسی ابعاد ترور شهید محسن فخری زاده، دانشمند هستهای کشورمان و چگونگی پاسخ به این ترور پرداختند.
دشمن جنایتکار پشیمان نمیشود مگر با واکنشی قوی
بعد از پایان نشست غیرعلنی، محمدباقر قالیباف با تشریح جزئیاتی از این جلسه غیرعلنی تصریح کرد: دشمن جنایتکار پشیمان نمیشود مگر با واکنشی قوی که هم در مقابل خطاهای احتمالی آینده دشمن بازدارندگی ایجاد کند و هم بابت این جنایات از آنها انتقام بگیرد. رئیس مجلس با اشاره به واکنشی که مجلس به این ترور خواهد داشت، گفت: مجلس در حدود وظایف و اختیار خود، فوریت طرحی را در 13 آبان تصویب کرد و در همین جلسه غیرعلنی امروز صبح به مجلس همان طرح موردبحث قرار گرفت و انشاءالله در همین هفته این طرح نهایی خواهد شد. اشاره رئیس مجلس به طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» بود که یکفوریت آن با 196 رأی پیشازاین به تصویب رسیده بود.کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نیز شب شنبه،
8 آبان ماه برای بررسی ابعاد مختلف این عملیات ترور و راهکارهای پاسخ به آن با دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی و دیگر نهادهای مرتبط و مسئول جلسه فوقالعاده برگزار کرد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
شتاب گرفتن موتور رشد هستهای با اقدام پارلمان
گروه سیاسی
درحالیکه چند وقتی است کاهش تعهدات برجامی و احیای صنعت هستهای در دستور کار نهادهای مختلف کشور قرار دارد و مجلس و کمیسیون امنیت ملی نیز بهطور ویژهای در حال بررسی و چکشکاری طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها دراینباره هستند، اقدام تروریستی علیه شهید فخریزاده و شهادت ایشان، نشان از تلاشهای گسترده و برنامهریزیشده تروریستها برای متوقف کردن برنامه هستهای کشور دارد.
رئیس مجلس: امروز راه مماشات بسته است
در همین راستا، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس اندکی پس از وقوع این ماجرا در توییتی نوشت: «امروز راه مماشات بسته است و انتقام گرفتن از آمران و عاملان این جنایتهای بزرگ است که هزینۀ غیرقابلبازگشت این ترورها را مشخص خواهد کرد. در مجلس تعمیق، توسعه و ایجاد جهش در میراث ارزشمند شهید فخری زاده در صنعت هستهای را با طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها پیگیری میکنیم».
بااینحال، ارائه یکفوریتی طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و تصویب آن در حالی با جدیت از سوی مجلس پیگیری شد که برخی دولتیها این طرح را اقدامی نمایشی و دخالت در امور دولت دانستند. اما از سوی دیگر نمایندگان بر این باور بودند که تصویب و اجرایی شدن طرح میتواند به احیا و بازسازی صنعت هستهای کشور بپردازد و پاسخی درخور به اقدامات تحریمی غرب و نقض تعهدات آنان در یک توافق بینالمللی باشد.
همچنین اقدام تروریستی روز جمعه و شهادت فخریزاده در پی آن، اهمیت و حساسیت عملیاتی شدن طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را نشان داد زیرا ترور دانشمند هستهای کشورمان درست زمانی رخ میدهد که مجلس و دیگر نهادهای حاکمیتی در پی الزام سازی قانونی برای بازگشت صنعت هستهای کشور به شرایط مقابل برجام هستند و این موضوع بهخوبی از سوی مخالفان آن رصد میشود. از سوی دیگر، وقوع این حادثه تروریستی، درواقع خط بطلانی بر جریان فکری تساهل و تسامح داخلی در برابر معامله صنعت هستهای کشور در ازای برجامی بیدستاورد و دلیلی دیگر بر اهداف تسلطگرایانه غرب از طرح بازگشت دوباره به برجام و لزوم توافقات بعدی با ایران بود.
اهداف اسرائیلیها از ترور دانشمندان هستهای
حتی انتخاب روز انجام عملیات تروریستی علیه شهید فخریزاده که مصادف با سالگرد شهادت شهریاری بود، درواقع باهدف ارسال این پیام به جمهوری اسلامی ایران بود که توقف جریان پیشرفت هستهای در دستور کار سرویسهای جاسوسی تروریستها قرار دارد. موضوعی که مقامات اسرائیلی نیز با جسارت هرچهتمامتر در اظهاراتشان آن را مطرح کردند و صراحتا هدف از اجرای چنین ترورهایی را متوقف کردن برنامه هستهای کشور خواندند.
چنانکه رونن برگمن، روزنامهنگار اسرائیلی در توییتی نوشت: «نزدیک به موساد و نویسنده کتاب «برخیز و اول بکش» که به موضوع ترور دانشمندان هستهای ایران پرداخته است، مدعی شده ترورهای بیشتری در راه است. یا گیلی کوهن خبرنگار تلویزیون «کان» رژیم صهیونیستی از قول یک مقام ارشد اسرائیلی نوشته است که بدون [شهید] فخری زاده برای ایران بسیار سخت خواهد بود که «برنامه نظامی هستهای» خود را پیش ببرد.»
تبدیلشدن ترور فخریزاده به بومرنگی علیه مخالفان صنعت هستهای
بااینحال، آنچه در لابهلای تمامی واکنشها و اظهارات مقامات ایرانی دیده میشود، تأکید بر پیگیری و تقویت مسیر رشد صنعت هستهای است. در همین راستا، نهتنها کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس روز شنبه جلسه فوقالعادهای را پیرامون این موضوع برگزار کرد بلکه دیروز و در اولین روز کاری مجلس پس وقوع حادثه تروریستی، نمایندگان خواستار بررسی و تصویب هرچه سریعتر طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها شدند. بدین ترتیب، با وجود اینکه پیشازاین یکفوریت طرح تصویبشده بود اما نمایندگان با حدود ۲۰۰ امضا درخواستی را مطرح کردند که بهموجب آن طرح بهصورت دوفوریتی موردبررسی قرار گیرد. بدین ترتیب، با رأیگیری مجلس پیرامون بررسی دوفوریتی طرح و موافقت نمایندگان با این موضوع، قرار شد طرح بهصورت دو فوریت بررسی شود.
با این تفاسیر و با تصویب دوفوریتی طرح، باید گفت گرچه تروریستها سعی داشتند با ترور شهید فخریزاده در برنامه هستهای کشور اخلال یا وقفه ایجاد کنند اما همین اقدام آنان به بومرنگی تبدیل شده که تبعات آن در حال بازگشت به سمت خودشان است و نهتنها به روند بازگشت صنعت هستهای کشور به شرایط ماقبل برجام سرعت داد بلکه تقویت و افزایش دستاوردها و پیشرفتهای هستهای بهعنوان یک مطالبه ملی در دستور کار قرار گرفت.
درحالیکه چند وقتی است کاهش تعهدات برجامی و احیای صنعت هستهای در دستور کار نهادهای مختلف کشور قرار دارد و مجلس و کمیسیون امنیت ملی نیز بهطور ویژهای در حال بررسی و چکشکاری طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها دراینباره هستند، اقدام تروریستی علیه شهید فخریزاده و شهادت ایشان، نشان از تلاشهای گسترده و برنامهریزیشده تروریستها برای متوقف کردن برنامه هستهای کشور دارد.
رئیس مجلس: امروز راه مماشات بسته است
در همین راستا، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس اندکی پس از وقوع این ماجرا در توییتی نوشت: «امروز راه مماشات بسته است و انتقام گرفتن از آمران و عاملان این جنایتهای بزرگ است که هزینۀ غیرقابلبازگشت این ترورها را مشخص خواهد کرد. در مجلس تعمیق، توسعه و ایجاد جهش در میراث ارزشمند شهید فخری زاده در صنعت هستهای را با طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها پیگیری میکنیم».
بااینحال، ارائه یکفوریتی طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و تصویب آن در حالی با جدیت از سوی مجلس پیگیری شد که برخی دولتیها این طرح را اقدامی نمایشی و دخالت در امور دولت دانستند. اما از سوی دیگر نمایندگان بر این باور بودند که تصویب و اجرایی شدن طرح میتواند به احیا و بازسازی صنعت هستهای کشور بپردازد و پاسخی درخور به اقدامات تحریمی غرب و نقض تعهدات آنان در یک توافق بینالمللی باشد.
همچنین اقدام تروریستی روز جمعه و شهادت فخریزاده در پی آن، اهمیت و حساسیت عملیاتی شدن طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها را نشان داد زیرا ترور دانشمند هستهای کشورمان درست زمانی رخ میدهد که مجلس و دیگر نهادهای حاکمیتی در پی الزام سازی قانونی برای بازگشت صنعت هستهای کشور به شرایط مقابل برجام هستند و این موضوع بهخوبی از سوی مخالفان آن رصد میشود. از سوی دیگر، وقوع این حادثه تروریستی، درواقع خط بطلانی بر جریان فکری تساهل و تسامح داخلی در برابر معامله صنعت هستهای کشور در ازای برجامی بیدستاورد و دلیلی دیگر بر اهداف تسلطگرایانه غرب از طرح بازگشت دوباره به برجام و لزوم توافقات بعدی با ایران بود.
اهداف اسرائیلیها از ترور دانشمندان هستهای
حتی انتخاب روز انجام عملیات تروریستی علیه شهید فخریزاده که مصادف با سالگرد شهادت شهریاری بود، درواقع باهدف ارسال این پیام به جمهوری اسلامی ایران بود که توقف جریان پیشرفت هستهای در دستور کار سرویسهای جاسوسی تروریستها قرار دارد. موضوعی که مقامات اسرائیلی نیز با جسارت هرچهتمامتر در اظهاراتشان آن را مطرح کردند و صراحتا هدف از اجرای چنین ترورهایی را متوقف کردن برنامه هستهای کشور خواندند.
چنانکه رونن برگمن، روزنامهنگار اسرائیلی در توییتی نوشت: «نزدیک به موساد و نویسنده کتاب «برخیز و اول بکش» که به موضوع ترور دانشمندان هستهای ایران پرداخته است، مدعی شده ترورهای بیشتری در راه است. یا گیلی کوهن خبرنگار تلویزیون «کان» رژیم صهیونیستی از قول یک مقام ارشد اسرائیلی نوشته است که بدون [شهید] فخری زاده برای ایران بسیار سخت خواهد بود که «برنامه نظامی هستهای» خود را پیش ببرد.»
تبدیلشدن ترور فخریزاده به بومرنگی علیه مخالفان صنعت هستهای
بااینحال، آنچه در لابهلای تمامی واکنشها و اظهارات مقامات ایرانی دیده میشود، تأکید بر پیگیری و تقویت مسیر رشد صنعت هستهای است. در همین راستا، نهتنها کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس روز شنبه جلسه فوقالعادهای را پیرامون این موضوع برگزار کرد بلکه دیروز و در اولین روز کاری مجلس پس وقوع حادثه تروریستی، نمایندگان خواستار بررسی و تصویب هرچه سریعتر طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها شدند. بدین ترتیب، با وجود اینکه پیشازاین یکفوریت طرح تصویبشده بود اما نمایندگان با حدود ۲۰۰ امضا درخواستی را مطرح کردند که بهموجب آن طرح بهصورت دوفوریتی موردبررسی قرار گیرد. بدین ترتیب، با رأیگیری مجلس پیرامون بررسی دوفوریتی طرح و موافقت نمایندگان با این موضوع، قرار شد طرح بهصورت دو فوریت بررسی شود.
با این تفاسیر و با تصویب دوفوریتی طرح، باید گفت گرچه تروریستها سعی داشتند با ترور شهید فخریزاده در برنامه هستهای کشور اخلال یا وقفه ایجاد کنند اما همین اقدام آنان به بومرنگی تبدیل شده که تبعات آن در حال بازگشت به سمت خودشان است و نهتنها به روند بازگشت صنعت هستهای کشور به شرایط ماقبل برجام سرعت داد بلکه تقویت و افزایش دستاوردها و پیشرفتهای هستهای بهعنوان یک مطالبه ملی در دستور کار قرار گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
شهادت شهید فخریزاده نقطه پایانی بر سیاستهای غلط گذشته است
ابوالفضل ظهرهوند تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با «رسالت» درباره اهداف وقوع این جنایت تروریستی و اقدامات لازم برای مقابله با آن اظهار داشت: ترور ناجوانمردانهای که علیه شهید فخریزاده اتفاق افتاد، با ترور قبلی علیه دانشمندان هستهای کشور حدود نه سال فاصله داشت و نشان میدهد مسئله ترور، برخورد و مهار ظرفیتها و رشد علمی ایران یک امر ثابت و در دستور کار غربیهاست. وقتی مقامات اسرائیلی مطرح میکنند برای از بین بردن دانش هستهای باید دانشمندان هستهای کشور را از بین ببرند، این گزاره بسیار مهمی است برای کسانی که رویای غرب دارند تا از خواب بیدار شوند و درک کنند ما نمیتوانیم با غرب به نقطه مطمئنی درروند مذاکرات برسیم. ابوالفضل ظهرهوند ادامه داد: ما باید شهادت شهید فخریزاده را نقطه پایانی بر سیاستهای غلط گذشته بدانیم. باید پاسخ این اقدام را هرچه سریعتر بدهیم زیرا اتفاقا پاسخ کوبنده است که بازدارندگی ایجاد میکند. باید دانست که با غرب تنها در چارچوب بازدارندگی میتوان تعامل کرد و هیچ امکانی برای اعتمادسازی و رسیدن به یک دیالوگ پایدار و مطمئن نیست. از سوی دیگر، باید گفت کسی که پرچم مذاکره با آمریکا را بلند میکند، بهجای اینکه نماینده ایران باشد عملا به نماینده غرب تبدیل شده است. وی همچنین افزود: باید در رابطه با برجام، گامهای جدیتر و بیشتری را برداریم. همچنین قطع دسترسی بازرسان به اطلاعات حساس کشور که درواقع جاسوسان غربی هستند در دستور کار قرار بگیرد. بازگشت به احیای امکانات هستهای و توقف اجرای پروتکل الحاقی باید جزو اقدامات اصلی باشد. همچنین تمامی تعهداتی که پیرامون بازفرآوری، تحقیق و پژوهش و غنیسازی پذیرفتیم و انجام دادیم، باید به همان نقطه آغاز برجام برگردد. اگر غربیها هم اعتراضی دارند درواقع اعتراض به خودشان است زیرا باید آنها به تعهداتش عمل کنند و هزینه خسارتهایی که ما در این مدت متحمل شدهایم را بپردازند تا درباره اقدامات بعدی تصمیم گرفت.این تحلیلگر مسائل بینالملل اظهار داشت: اتفاقا ما باید برجام را به فرصتی برای اثبات تلاشهای غرب در عهدشکنی و نقض تعهدات مدنظر قرار بدهیم، چنانکه شهادت شهید فخریزاده هم نشان داد آنها کماکان پرچم دشمنی علیه ما را در دست دارند. تمام اقدامات و اظهارات غربیها در راستای عملیات روانی علیه ایران است. اینکه هنوز به روشهای ناکارآمدی همچون ترور متوسل میشوند، بیانگر استیصال و از کار افتادن ماشین دیپلماسی و سیاستهای نظامی آنان است. اتفاقا تروریستها از نوع واکنش ایران هراس دارند و ما باید بهخوبی به آن توجه کنیم، درحالیکه متأسفانه این دموکراتهای داخلی هستند که سعی میکنند اوامر دموکراتهای بیرونی را دنبال کنند و به مردم آدرس غلط بدهند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
دردی از مردم دوا نشد
نفیسه امامی
گروه صنعتی ایرانخودرو ثبتنام نهمین مرحله از طرح فروش فوقالعاده محصولات خود را از طریق قرعهکشی با عرضه پنج محصول به مدت سه روز تا پایان سهشنبه ۱۱ آذرماه به اجرا گذاشته است؛ طرحی که به دنبال بهبود وضعیت در بازار خودرو بود، اما با وجود برگزاری چندباره قرعهکشی از سوی خودروسازان و وعده مسئولان وزارت صمت مبنی بر آرامش بازار پس از اجرای این طرح، قیمت خودرو بازهم به رشد صعودی خود ادامه داد و رکوردهای تازهای را از خود به ثبت رساند.
اردیبهشتماه امسال بود که بازار خودرو منحنی شدید قیمتی را به خود دید و پای قرعهکشی در روشهای فروش از خردادماه به میان آمد. طبق این طرح قرار شد محدودیت زمانی ثبتنام در طرحهای فروش خودروسازان برداشته شود و مشتریان از طریق قرعهکشی انتخاب شوند. پیرو این تصمیم وزارت صمت هم تأکید کرد که با انجام قرعهکشی، بازار خودرو مدیریت خواهد شد.
راهکار قرعهکشی خودرو نشان داد نهتنها از تقاضای کاذب کاسته نشد و از التهاب آن کم نگردید، بلکه قیمت خودرو در این چند ماه، روند غیرقابلتصوری را در گرانی طی کرد. به اعتقاد کارشناسان، ریشه التهابات بازار خودرو در مسائلی مانند نرخگذاری دستوری، کمبود عرضه، تورم انتظاری و نوسان بازارهای ارز و سکه است.
علت اصلی وجود مشکل در بازار خودرو عدم تعادل میان عرضه و تقاضاست، بهطوریکه شرکتهای خودروساز نتوانستهاند عطش مردم را به دلایلی همچون قیمتگذاری دستوری دولت، عدم واردات قطعات در دوران تحریم و عدم تناسب میان هزینههای تولید و فروش جوابگو باشند. درنتیجه عرضه در بازار کاهش پیدا کرده و همین مسئله به بالا رفتن قیمتها منجر شده است.
درحال حاضر مشکل اصلی متقاضیان خرید خودرو، قیمت آن است و راهکار کاهش قیمت هم با فروش خودرو به شیوه قرعهکشی محقق نمیشود. هرچند این روش با هدف واگذاری خودرو به متقاضی واقعی عملیاتی شد، اما تأثیری بر حل اساسیترین مشکل آن یعنی قیمت نگذاشت و بازار به سمت آرامش پایدار نرفت.
تا پیش از بابشدن روش قرعهکشی، ظرفیت فروش خودروسازان با چشم بر هم زدنی پر میشد و بیشتر متقاضیان بر این روند معترض بودند بهطوریکه بسیاری این روش را صوری میدانستند. قرعهکشی درواقع روشی بود برای اینکه مصرفکنندگان واقعی بیشازپیش فرصت عرضاندام پیدا کنند، که البته تا حدودی به این روند کمک شد، اما در شکست قیمت حاشیه بازار، موفقیتی کسب نکرد.
بهجای قیمتگذاری صحیح خودرو به سراغ قرعهکشی رفتیم
امیرحسین کاکایی کارشناس خودرو در گفتوگو با «رسالت» درباره اثرات قرعهکشی ثبتنام خودرو در بازار گفت: تنها مزیت قرعهکشی خودرو در این است که رانت هزاران میلیارد تومانی که در پی قیمتگذاری دستوری به مردم داده میشود، بهطور عادلانه میان مردم تقسیم میگردد. قرعهکشی برای فروش خودرو بهنوعی لاتاری ملی محسوب میشود، زیرا چنانچه اسم سرمایهگذار در قرعهکشی دربیاید، سود بالایی را کسب میکند.وی ادامه داد: در طی دو سال و نیم گذشته کسانی که از خودروسازان، خودرو خریداری کردند، بیش از صد هزار میلیارد تومان سود خالص به دست آوردند. اگر از ابتدا خودروساز همین سود را کسب میکرد، دولت میتوانست مالیات آن را از این شرکتها دریافت کند یا همین پول را بهصورت یارانه میان مردم پخش نماید. کاکایی قرعهکشی را روش عادلانه و منصفانه در یک بیعدالتی بزرگ قلمداد کرد و افزود: اگر اکنون مردم کمتر در قرعهکشی شرکت میکنند، به دلیل ضوابط گنجاندهشده در آن است تا مصرفکننده واقعی ثبتنام کند. قیمتهای پایه افزایش پیدا کردهاند و بازار هم دیگر کشش ندارد و حاشیه سود هم کمتر شده است، به همین علت تعداد افرادی که در قرعهکشی ثبتنام میکنند، کاهش داشته است. بنابراین اگر قیمتها در حاشیه بازار کمتر شود، کمتر فردی در قرعهکشی ثبتنام میکند.
این کارشناس خودرو به لزوم افزایش تولید توسط قطعه سازان اشاره کرد و افزود: باوجود تحریمها در دو سال و نیم گذشته، قطعه سازان باید به تعمیق داخلی سازی
کمک میکردند که آنهم نیازمند سرمایه است. چنانچه این پول وارد صنعت خودرو میشد، شرکتها رشد میکردند و درنتیجه تولید بالا میرفت و عرضه زیاد میشد. در این صورت صفی برای خرید خودرو تشکیل نمیشد و میتوانستیم اکنون از کیفیت صحبت کنیم. کاکایی قیمتگذاری دستوری خودرو را باعث بالا رفتن قیمت خودرو عنوان کرد و افزود: بهجای آنکه روش قیمتگذاری تصحیح شود، به سراغ قرعهکشی رفتیم. ضمن اینکه هر بار قرعهکشی هم هزینههای زیادی برای حضور سازمانها برای نظارت و بازرسی دارد. بهجای آنکه به دنبال جهش تولید باشیم، به سراغ سرکوب بازار رفتهایم. تا زمانی که قیمتگذاری غلط خودرو ادامه داشته باشد، قیمتهای بالا در حاشیه بازار وجود خواهند داشت.
وابستگی به واردات قطعات خودرو
روحالله طالبی استاد دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت، فروش اینترنتی و قرعهکشی خودرو را نهتنها حل کردن صورتمسئله معضل خودرو، بلکه پاک کردن آن دانست و به «رسالت» گفت: عرضه و تقاضای خودرو در بازار متعادل نیست و تا زمانی که این روند وجود داشته باشد، بازار خودرو ملتهب خواهد بود. مسئله اصلی در عدم افزایش تولید خودرو است و باید استراتژی شرکتهای خودروساز به سمت تولید در قطعهسازی حرکت کند. طالبی به مشکل وابستگی به واردات قطعات خودرو اشاره کرد و افزود: این وابستگی باعث شد باوجود تحریمها، تنوع محصولات از بین برود، بهعنوان نمونه شرکتها در تولید خودروهای اتومات دچار مشکل شدهاند، زیرا به واردات قطعات الکترونیکی نیاز بالایی وجود دارد و همین مسئله باعث شده تعدادی از خودروها از چرخه بازار خارج شوند. علاوه بر این در شرایط تحریمی قیدوبندهایی گذاشته شد که باعث خروج بخشی از خودروها و بالا رفتن تقاضا شده است.
وی اظهار کرد: تولید شرکتهای ایرانخودرو و سایپا به بیش از یکمیلیون و 700 هزار عدد در سال رسیده بود، اما طرح قرعهکشی به علت کاهش چشمگیر در تولید و تقاضاهای انباشتهشده نتوانست جوابگو باشد. ضمن اینکه با توجه به فاصله قیمت کارخانه تا بازار آزاد، عدهای بهقصد سرمایهگذاری ورود میکنند و نیازهای کاذب هم به آن اضافه میشود. البته در 6ماهه دوم سال روند افزایشی در تولید ایجاد شده است، اما هنوز عرضه با تقاضا هماهنگی ندارد.
استاد دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت با اشاره به اتخاذ قوانین برای جلوگیری از واردات خودرو و عدم وجود رقابت میان شرکتهای خودروساز بیان کرد: ورود تعداد محدودی از خودروهای وارداتی مانند خودروهای دستدوم با تعرفه مشخص میتوانست از عطش سرشار تقاضا کم کند. وقتی محصولی با کاهش عرضه در بازار مواجه شود، قیمت آنهم بهصورت غیرمنطقی بالا میرود.
بازار رقابتی در کشور ما وجود ندارد
طالبی راه اصلی برای رسیدن به قیمت مطلوب و منطقی که با نرخ ارز فعلی هم سازگاری داشته باشد، تولید انبوه توسط قطعه سازان و خودروسازان عنوان کرد و گفت: شرکتهای خودروساز باید تمرکز خود را بر خودروهایی که سالها آن را تولید کردهاند، بگذارند تا قیمت تمامشده کاهش یابد. این روند در بازار رقابتی رخ میدهد، اما در شرایط فعلی بازار رقابتی در کشور ما وجود ندارد.
این کارشناس خودرو اضافه کرد: نزدیک به نیمقرن از فعالیت قطعه سازان در بازار میگذرد و شرکتهای دانشبنیان هم در این زمینه فعال هستند. باید با استراتژی بلندمدت خودروساز به نیاز بازار پاسخ داده شود. خودروساز باید از گذشته مسیر خود را مشخص میکرد، اما این کار صورت نگرفت. اگر بتوانیم در بازار رقابتی ورود کنیم تا هم تولیدات و کیفیت خودرو را بالا ببریم، میتوانیم بسیاری از هزینهها را کاهش دهیم.
طالبی قرعهکشی خودرو را مُسکنی برای بازار مطرح کرد و ادامه داد: اگر فاصله قیمت میان شرکت و بازار تشدید شود، واسطه گران میتوانند قوانین را دور بزنند و خودرو به دست مصرفکننده واقعی نرسد. خودروسازان تولید قطرهچکانی دارند و این روش بازار را بیشتر ملتهب کرده است. وی در ادامه گفت: همه خودروسازان در دنیا حاشیه سود چهاردرصدی دارند و قیمتها علمی هستند. شرکتهای داخلی دچار کمبودهایی شدهاند که باید به آنها حق بدهیم تا نتوانند رقابت تنگاتنگی داشته باشند، اما این مسئله دلیل بر این نیست که خودرویی را با چند برابر قیمت تولید کنیم به بهانه اینکه قیمتها دستوری هستند.
طالبی تصریح کرد: خودروساز ما میتوانست با همین نرخهای ارز خودرو تولید کند، زیرا در سالهای قبل خودروساز با این بهانه که بیشتر قطعات خودرو داخلی است، تولید داشت، اما بعدها خودرو با قیمت دلاری فروخته شد. فولاد و مواد اولیه تولید در داخل تهیه میشود که این مزیت نسبی برای تولید محسوب میگردد.
وی در پایان با انتقاد از بالا بودن هزینه شرکتهای خودروساز بیان کرد: به نظر میرسد تولیدکنندگان خودرو را گران تولید میکنند و ازنظر مدیریت و نیروهای انسانی مشکل دارند یا به بحث تحقیقات بها نمیدهند. دستمزد کارگر و تکنسینهای ما کمتر از آن چیزی است که بخواهیم با نرخ دلار آن را در نظر بگیریم. در گذشته به علت وجود حاشیه بازار خوب خودرو، آن را رفع نکردهایم، که اگر آن موارد حل شده بود، مشکلات فعلی رفع میگردید.
گروه صنعتی ایرانخودرو ثبتنام نهمین مرحله از طرح فروش فوقالعاده محصولات خود را از طریق قرعهکشی با عرضه پنج محصول به مدت سه روز تا پایان سهشنبه ۱۱ آذرماه به اجرا گذاشته است؛ طرحی که به دنبال بهبود وضعیت در بازار خودرو بود، اما با وجود برگزاری چندباره قرعهکشی از سوی خودروسازان و وعده مسئولان وزارت صمت مبنی بر آرامش بازار پس از اجرای این طرح، قیمت خودرو بازهم به رشد صعودی خود ادامه داد و رکوردهای تازهای را از خود به ثبت رساند.
اردیبهشتماه امسال بود که بازار خودرو منحنی شدید قیمتی را به خود دید و پای قرعهکشی در روشهای فروش از خردادماه به میان آمد. طبق این طرح قرار شد محدودیت زمانی ثبتنام در طرحهای فروش خودروسازان برداشته شود و مشتریان از طریق قرعهکشی انتخاب شوند. پیرو این تصمیم وزارت صمت هم تأکید کرد که با انجام قرعهکشی، بازار خودرو مدیریت خواهد شد.
راهکار قرعهکشی خودرو نشان داد نهتنها از تقاضای کاذب کاسته نشد و از التهاب آن کم نگردید، بلکه قیمت خودرو در این چند ماه، روند غیرقابلتصوری را در گرانی طی کرد. به اعتقاد کارشناسان، ریشه التهابات بازار خودرو در مسائلی مانند نرخگذاری دستوری، کمبود عرضه، تورم انتظاری و نوسان بازارهای ارز و سکه است.
علت اصلی وجود مشکل در بازار خودرو عدم تعادل میان عرضه و تقاضاست، بهطوریکه شرکتهای خودروساز نتوانستهاند عطش مردم را به دلایلی همچون قیمتگذاری دستوری دولت، عدم واردات قطعات در دوران تحریم و عدم تناسب میان هزینههای تولید و فروش جوابگو باشند. درنتیجه عرضه در بازار کاهش پیدا کرده و همین مسئله به بالا رفتن قیمتها منجر شده است.
درحال حاضر مشکل اصلی متقاضیان خرید خودرو، قیمت آن است و راهکار کاهش قیمت هم با فروش خودرو به شیوه قرعهکشی محقق نمیشود. هرچند این روش با هدف واگذاری خودرو به متقاضی واقعی عملیاتی شد، اما تأثیری بر حل اساسیترین مشکل آن یعنی قیمت نگذاشت و بازار به سمت آرامش پایدار نرفت.
تا پیش از بابشدن روش قرعهکشی، ظرفیت فروش خودروسازان با چشم بر هم زدنی پر میشد و بیشتر متقاضیان بر این روند معترض بودند بهطوریکه بسیاری این روش را صوری میدانستند. قرعهکشی درواقع روشی بود برای اینکه مصرفکنندگان واقعی بیشازپیش فرصت عرضاندام پیدا کنند، که البته تا حدودی به این روند کمک شد، اما در شکست قیمت حاشیه بازار، موفقیتی کسب نکرد.
بهجای قیمتگذاری صحیح خودرو به سراغ قرعهکشی رفتیم
امیرحسین کاکایی کارشناس خودرو در گفتوگو با «رسالت» درباره اثرات قرعهکشی ثبتنام خودرو در بازار گفت: تنها مزیت قرعهکشی خودرو در این است که رانت هزاران میلیارد تومانی که در پی قیمتگذاری دستوری به مردم داده میشود، بهطور عادلانه میان مردم تقسیم میگردد. قرعهکشی برای فروش خودرو بهنوعی لاتاری ملی محسوب میشود، زیرا چنانچه اسم سرمایهگذار در قرعهکشی دربیاید، سود بالایی را کسب میکند.وی ادامه داد: در طی دو سال و نیم گذشته کسانی که از خودروسازان، خودرو خریداری کردند، بیش از صد هزار میلیارد تومان سود خالص به دست آوردند. اگر از ابتدا خودروساز همین سود را کسب میکرد، دولت میتوانست مالیات آن را از این شرکتها دریافت کند یا همین پول را بهصورت یارانه میان مردم پخش نماید. کاکایی قرعهکشی را روش عادلانه و منصفانه در یک بیعدالتی بزرگ قلمداد کرد و افزود: اگر اکنون مردم کمتر در قرعهکشی شرکت میکنند، به دلیل ضوابط گنجاندهشده در آن است تا مصرفکننده واقعی ثبتنام کند. قیمتهای پایه افزایش پیدا کردهاند و بازار هم دیگر کشش ندارد و حاشیه سود هم کمتر شده است، به همین علت تعداد افرادی که در قرعهکشی ثبتنام میکنند، کاهش داشته است. بنابراین اگر قیمتها در حاشیه بازار کمتر شود، کمتر فردی در قرعهکشی ثبتنام میکند.
این کارشناس خودرو به لزوم افزایش تولید توسط قطعه سازان اشاره کرد و افزود: باوجود تحریمها در دو سال و نیم گذشته، قطعه سازان باید به تعمیق داخلی سازی
کمک میکردند که آنهم نیازمند سرمایه است. چنانچه این پول وارد صنعت خودرو میشد، شرکتها رشد میکردند و درنتیجه تولید بالا میرفت و عرضه زیاد میشد. در این صورت صفی برای خرید خودرو تشکیل نمیشد و میتوانستیم اکنون از کیفیت صحبت کنیم. کاکایی قیمتگذاری دستوری خودرو را باعث بالا رفتن قیمت خودرو عنوان کرد و افزود: بهجای آنکه روش قیمتگذاری تصحیح شود، به سراغ قرعهکشی رفتیم. ضمن اینکه هر بار قرعهکشی هم هزینههای زیادی برای حضور سازمانها برای نظارت و بازرسی دارد. بهجای آنکه به دنبال جهش تولید باشیم، به سراغ سرکوب بازار رفتهایم. تا زمانی که قیمتگذاری غلط خودرو ادامه داشته باشد، قیمتهای بالا در حاشیه بازار وجود خواهند داشت.
وابستگی به واردات قطعات خودرو
روحالله طالبی استاد دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت، فروش اینترنتی و قرعهکشی خودرو را نهتنها حل کردن صورتمسئله معضل خودرو، بلکه پاک کردن آن دانست و به «رسالت» گفت: عرضه و تقاضای خودرو در بازار متعادل نیست و تا زمانی که این روند وجود داشته باشد، بازار خودرو ملتهب خواهد بود. مسئله اصلی در عدم افزایش تولید خودرو است و باید استراتژی شرکتهای خودروساز به سمت تولید در قطعهسازی حرکت کند. طالبی به مشکل وابستگی به واردات قطعات خودرو اشاره کرد و افزود: این وابستگی باعث شد باوجود تحریمها، تنوع محصولات از بین برود، بهعنوان نمونه شرکتها در تولید خودروهای اتومات دچار مشکل شدهاند، زیرا به واردات قطعات الکترونیکی نیاز بالایی وجود دارد و همین مسئله باعث شده تعدادی از خودروها از چرخه بازار خارج شوند. علاوه بر این در شرایط تحریمی قیدوبندهایی گذاشته شد که باعث خروج بخشی از خودروها و بالا رفتن تقاضا شده است.
وی اظهار کرد: تولید شرکتهای ایرانخودرو و سایپا به بیش از یکمیلیون و 700 هزار عدد در سال رسیده بود، اما طرح قرعهکشی به علت کاهش چشمگیر در تولید و تقاضاهای انباشتهشده نتوانست جوابگو باشد. ضمن اینکه با توجه به فاصله قیمت کارخانه تا بازار آزاد، عدهای بهقصد سرمایهگذاری ورود میکنند و نیازهای کاذب هم به آن اضافه میشود. البته در 6ماهه دوم سال روند افزایشی در تولید ایجاد شده است، اما هنوز عرضه با تقاضا هماهنگی ندارد.
استاد دانشکده مهندسی مکانیک دانشگاه علم و صنعت با اشاره به اتخاذ قوانین برای جلوگیری از واردات خودرو و عدم وجود رقابت میان شرکتهای خودروساز بیان کرد: ورود تعداد محدودی از خودروهای وارداتی مانند خودروهای دستدوم با تعرفه مشخص میتوانست از عطش سرشار تقاضا کم کند. وقتی محصولی با کاهش عرضه در بازار مواجه شود، قیمت آنهم بهصورت غیرمنطقی بالا میرود.
بازار رقابتی در کشور ما وجود ندارد
طالبی راه اصلی برای رسیدن به قیمت مطلوب و منطقی که با نرخ ارز فعلی هم سازگاری داشته باشد، تولید انبوه توسط قطعه سازان و خودروسازان عنوان کرد و گفت: شرکتهای خودروساز باید تمرکز خود را بر خودروهایی که سالها آن را تولید کردهاند، بگذارند تا قیمت تمامشده کاهش یابد. این روند در بازار رقابتی رخ میدهد، اما در شرایط فعلی بازار رقابتی در کشور ما وجود ندارد.
این کارشناس خودرو اضافه کرد: نزدیک به نیمقرن از فعالیت قطعه سازان در بازار میگذرد و شرکتهای دانشبنیان هم در این زمینه فعال هستند. باید با استراتژی بلندمدت خودروساز به نیاز بازار پاسخ داده شود. خودروساز باید از گذشته مسیر خود را مشخص میکرد، اما این کار صورت نگرفت. اگر بتوانیم در بازار رقابتی ورود کنیم تا هم تولیدات و کیفیت خودرو را بالا ببریم، میتوانیم بسیاری از هزینهها را کاهش دهیم.
طالبی قرعهکشی خودرو را مُسکنی برای بازار مطرح کرد و ادامه داد: اگر فاصله قیمت میان شرکت و بازار تشدید شود، واسطه گران میتوانند قوانین را دور بزنند و خودرو به دست مصرفکننده واقعی نرسد. خودروسازان تولید قطرهچکانی دارند و این روش بازار را بیشتر ملتهب کرده است. وی در ادامه گفت: همه خودروسازان در دنیا حاشیه سود چهاردرصدی دارند و قیمتها علمی هستند. شرکتهای داخلی دچار کمبودهایی شدهاند که باید به آنها حق بدهیم تا نتوانند رقابت تنگاتنگی داشته باشند، اما این مسئله دلیل بر این نیست که خودرویی را با چند برابر قیمت تولید کنیم به بهانه اینکه قیمتها دستوری هستند.
طالبی تصریح کرد: خودروساز ما میتوانست با همین نرخهای ارز خودرو تولید کند، زیرا در سالهای قبل خودروساز با این بهانه که بیشتر قطعات خودرو داخلی است، تولید داشت، اما بعدها خودرو با قیمت دلاری فروخته شد. فولاد و مواد اولیه تولید در داخل تهیه میشود که این مزیت نسبی برای تولید محسوب میگردد.
وی در پایان با انتقاد از بالا بودن هزینه شرکتهای خودروساز بیان کرد: به نظر میرسد تولیدکنندگان خودرو را گران تولید میکنند و ازنظر مدیریت و نیروهای انسانی مشکل دارند یا به بحث تحقیقات بها نمیدهند. دستمزد کارگر و تکنسینهای ما کمتر از آن چیزی است که بخواهیم با نرخ دلار آن را در نظر بگیریم. در گذشته به علت وجود حاشیه بازار خوب خودرو، آن را رفع نکردهایم، که اگر آن موارد حل شده بود، مشکلات فعلی رفع میگردید.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
آنارشیسم آمریکایی
گروه بینالملل
به نظر میرسد ترامپ قدرت مقاومت خود را در برابر آنچه«تقلب در انتخابات آمریکا» میداند از دست داده است! شکایات انتخاباتی کمپین انتخاباتی ترامپ یکبهیک در پنسیلوانیا، میشیگان، آریزونا و جورجیا رد شده است و حتی بازشماری آرا در شهر میلواکی در ایالت ویسکانسین( جایی که ترامپ معتقد بود در آن قطعا تقلب صورت گرفته است ) منجر به افزایش حدود 130 عدد رأی دیگر به سود
جو بایدن شد! در چنین شرایطی مشاوران ترامپ به وی توصیه کردهاند تا بدون کشاندن کار به دیوان عالی آمریکا، شکست را در مقابل دموکراتها بپذیرد. با تمامی این اوصاف، رئیسجمهور جنجالی آمریکا دست بردار نیست! ترامپ معتقد است که اگر در انتخابات شکست را بپذیرد، خط قرمز اصلی خود، یعنی «شکستناپذیری در عالم سیاست» را رد کرده و موجبات ناامیدی میلیونها نفر از کسانی که به وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 و 2020 رأی دادهاند را فراهم خواهد کرد. اما اوضاع اکنون میتواند بازهم ( علیه ترامپ) بدتر شود! جایی که بایدن بهعنوان رئیسجمهور بعدی ایالاتمتحده بخواهد پروندههای قضائی وی را به جریان انداخته و در خصوص عفو یا عدم عفو وی تصمیمگیری کند! اما اصل ماجرا چیست؟
پروندههای قضائی ترامپ
رئیسجمهور آمریکا دارای پروندههای قضائی متعددی است که مهمترین آنها، به فرار مالیاتی گسترده، روابط نامشروع و ....میباشد. اگر بایدن در ژانویه سال 2021 در رأس معادلات سیاسی و اجرایی ایالاتمتحده حضور پیدا کند، میتواند درخصوص به جریان انداختن این پروندهها یا عفو ترامپ تصمیمگیری کند. این بدترین وضعیت ممکن برای ترامپ محسوب میشود! جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا، این احتمال را که وزارت دادگستری کابینه او، دونالد ترامپ را پسازاین که شهروندی عادی شد مورد تحقیق و تفحص قرار دهد، رد نکرد و گفت که او نمیتواند جلوی تحقیق و تفحص از سوی ایالت نیویورک را بگیرد! این جدیترین اولتیماتوم بایدن به ترامپ محسوب میشود. به عبارت بهتر، اصرار بیشتر ترامپ مبنیبر وقوع تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 2020، میتواند سرنوشت سختتری نسبت به شکست در انتخابات را برای وی رقم بزند. چنانچه ایندیپندنت گزارش داده است، بایدن به تحقیقات جاری درباره ترامپ و کسبوکار او که از سوی ایالت نیویورک در جریان است، اشاره کرد. او تأکید کرده است که بابت این تحقیقات یا نتیجه آنها «از دست من کاری ساخته نیست.» این جمله را میتوان جدیترین تهدید بایدن علیه ترامپ قلمداد کرد! تا قبل از این، بایدن اساسا ورودی به مباحث مربوط به بررسی اتهامات مالیاتی و دیگر شکایات مربوط به ترامپ نمیکرد اما این بار صراحتا وارد این موضوع شده است! مسئلهای که برای طرفداران رئیسجمهور جنجالی آمریکا میتواند نگرانکننده باشد. درصورتیکه ترامپ در خصوص حتی یکی از اتهامات خود محکوم شود، بایدن میتواند با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری خود ، وی ( ترامپ) را مورد عفو قرار دهد!
آیا ترامپ میتواند خود را عفو کند؟
در این میان، ممکن است رئیسجمهور آمریکا بخواهد از اختیارات ویژه خود استفاده کرده و حکم «عفو» خودش را قبل از پایان حضورش در کاخ سفید صادر کند. بااینحال اکثر کارشناسان حقوقی میگویند که وی ( ترامپ) نمیتواند خود را بابت اقداماتش مورد عفو قرار دهد و تصمیمگیری در این خصوص، میتواند به رئیسجمهور بعدی واگذار شود.بهعنوانمثال، پس از وقوع ماجرای «واتر گیت»و استعفای ناخواسته «نیکسون»، شاهد بودیم که «جرالد فورد» رئیسجمهور بعدی آمریکا در یکی از نخستین تصمیمهای خود پس از حضور در قدرت، نیکسون را عفو کرد. دویچه وله در این خصوص مینویسد:«رئیسجمهور آمریکا وقتی ژانویه از کاخ سفید خارج شود، همچنین مصونیت قضائی خودش را از دست میدهد. پس از ۲۰ ژانویه، ترامپ که فعلا از اذعان به شکست خودداری کرده و برای ماندن تقلا میکند، بیشتر از همیشه در معرض تحقیقات دادستان منطقه منهتن درباره کسبوکارهای خانوادگی و فعالیتهایش و همچنین مالیاتهایش قرار میگیرد.»
این تحقیق دوساله که تنها پرونده کیفری شناختهشده باز علیه ترامپ است، از پاییز گذشته متوقف شده است؛ زمانی که رئیسجمهور آمریکا برای متوقف کردن احضاریه برای عواید مالیاتیاش و دیگر سوابق وارد عمل شد.
ترامپ فعلا قصد عقبنشینی ندارد!
با همه آن اوصاف، ترامپ نشان داده است که فعلا قصد عقبنشینی از ادعاهای خود را ندارد. رئیسجمهور آمریکا که باید تا کمتر از دو ماه دیگر جای خود را به جو بایدن رئیسجمهور منتخب بدهد، اخیرا بار دیگر اتهام تقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را مطرح کرده است.
ترامپ در توییتی نوشت: «بایدن تنها در صورتی میتواند در کسوت رئیسجمهوری وارد کاخ سفید شود که بتواند ثابت کند که رقم احمقانه «هشت میلیون رأی» [برتری نسبت به رقیب] را بهصورت تقلبآمیز یا غیرقانونی به دست نیاورده است. وقتی میبینید که در دیترویت، آتلانتا، فیلادلفیا و میلواکی چه اتفاقی افتاد [به این نتیجه میرسید که] تقلب عظیمی در شمار رأیدهندهها رخداده. بایدن مشکلی بزرگ و لاینحل دارد!»
توییتر در زیر توییت آقای ترامپ هشداری منتشر کرد که میگوید: «این ادعا درباره تقلب در انتخابات، مورد مناقشه است.»
این در حالی است که ترامپ قبل از این اظهارات تأکید کرده بود درصورتیکه رأی مجمع گزینندگان (کالج الکترال) به نفع جو بایدن باشد، کاخ سفید را ترک میکند. مجمع گزینندگان دو هفته دیگر برای اعلام رأی نهایی خود در خصوص نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سوم نوامبر آمریکا تشکیل جلسه میدهد.رویترز نوشت ؛ترامپ در سخنانی که نشان از مصالحه دارد، گفت درصورتیکه مجمع گزینندگان پیروزی بایدن در انتخابات سوم نوامبر ۲۰۲۰ را تأیید کند، در تاریخ مقرر کاخ سفید را ترک میکند.
ترامپ به دیوان عالی شکایت میکند!
پس از ناکامی ترامپ در اثبات ادعای خود مبنی بر تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، وی قصد دارد آخرین مسیرها برای تغییر بازی را امتحان کند اما چشماندازی برای موفقیت وی وجود ندارد. اخیرا یک دادگاه استیناف فدرال دعوی ستاد آقای ترامپ را برای احیای شکایتی در مخالفت با نتیجه شمارش آرا در ایالت پنسیلوانیا را رد کرد، اما تیم حقوقی ترامپ گفت که موضوع را به دیوان عالی ارجاع خواهد داد. دونالد ترامپ که از هفتهها قبل از برگزاری انتخابات به رأیگیری پستی اعتراض داشت و آن را زمینهای برای ایجاد ابهام و فساد در انتخابات عنوان میکرد، پس از برگزاری انتخابات پروندههای حقوقی متعددی را در ایالتهای مختلف به جریان انداخت، اما در به نتیجه رساندن اغلب این پروندهها ناکام ماند.قرار است مراسم تحلیف ریاستجمهوری ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ برگزار شود و ترامپ فرصتی برای تغییر نتیجه انتخابات ندارد!
به نظر میرسد ترامپ قدرت مقاومت خود را در برابر آنچه«تقلب در انتخابات آمریکا» میداند از دست داده است! شکایات انتخاباتی کمپین انتخاباتی ترامپ یکبهیک در پنسیلوانیا، میشیگان، آریزونا و جورجیا رد شده است و حتی بازشماری آرا در شهر میلواکی در ایالت ویسکانسین( جایی که ترامپ معتقد بود در آن قطعا تقلب صورت گرفته است ) منجر به افزایش حدود 130 عدد رأی دیگر به سود
جو بایدن شد! در چنین شرایطی مشاوران ترامپ به وی توصیه کردهاند تا بدون کشاندن کار به دیوان عالی آمریکا، شکست را در مقابل دموکراتها بپذیرد. با تمامی این اوصاف، رئیسجمهور جنجالی آمریکا دست بردار نیست! ترامپ معتقد است که اگر در انتخابات شکست را بپذیرد، خط قرمز اصلی خود، یعنی «شکستناپذیری در عالم سیاست» را رد کرده و موجبات ناامیدی میلیونها نفر از کسانی که به وی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 و 2020 رأی دادهاند را فراهم خواهد کرد. اما اوضاع اکنون میتواند بازهم ( علیه ترامپ) بدتر شود! جایی که بایدن بهعنوان رئیسجمهور بعدی ایالاتمتحده بخواهد پروندههای قضائی وی را به جریان انداخته و در خصوص عفو یا عدم عفو وی تصمیمگیری کند! اما اصل ماجرا چیست؟
پروندههای قضائی ترامپ
رئیسجمهور آمریکا دارای پروندههای قضائی متعددی است که مهمترین آنها، به فرار مالیاتی گسترده، روابط نامشروع و ....میباشد. اگر بایدن در ژانویه سال 2021 در رأس معادلات سیاسی و اجرایی ایالاتمتحده حضور پیدا کند، میتواند درخصوص به جریان انداختن این پروندهها یا عفو ترامپ تصمیمگیری کند. این بدترین وضعیت ممکن برای ترامپ محسوب میشود! جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا، این احتمال را که وزارت دادگستری کابینه او، دونالد ترامپ را پسازاین که شهروندی عادی شد مورد تحقیق و تفحص قرار دهد، رد نکرد و گفت که او نمیتواند جلوی تحقیق و تفحص از سوی ایالت نیویورک را بگیرد! این جدیترین اولتیماتوم بایدن به ترامپ محسوب میشود. به عبارت بهتر، اصرار بیشتر ترامپ مبنیبر وقوع تقلب در انتخابات ریاست جمهوری 2020، میتواند سرنوشت سختتری نسبت به شکست در انتخابات را برای وی رقم بزند. چنانچه ایندیپندنت گزارش داده است، بایدن به تحقیقات جاری درباره ترامپ و کسبوکار او که از سوی ایالت نیویورک در جریان است، اشاره کرد. او تأکید کرده است که بابت این تحقیقات یا نتیجه آنها «از دست من کاری ساخته نیست.» این جمله را میتوان جدیترین تهدید بایدن علیه ترامپ قلمداد کرد! تا قبل از این، بایدن اساسا ورودی به مباحث مربوط به بررسی اتهامات مالیاتی و دیگر شکایات مربوط به ترامپ نمیکرد اما این بار صراحتا وارد این موضوع شده است! مسئلهای که برای طرفداران رئیسجمهور جنجالی آمریکا میتواند نگرانکننده باشد. درصورتیکه ترامپ در خصوص حتی یکی از اتهامات خود محکوم شود، بایدن میتواند با استفاده از اختیارات ریاست جمهوری خود ، وی ( ترامپ) را مورد عفو قرار دهد!
آیا ترامپ میتواند خود را عفو کند؟
در این میان، ممکن است رئیسجمهور آمریکا بخواهد از اختیارات ویژه خود استفاده کرده و حکم «عفو» خودش را قبل از پایان حضورش در کاخ سفید صادر کند. بااینحال اکثر کارشناسان حقوقی میگویند که وی ( ترامپ) نمیتواند خود را بابت اقداماتش مورد عفو قرار دهد و تصمیمگیری در این خصوص، میتواند به رئیسجمهور بعدی واگذار شود.بهعنوانمثال، پس از وقوع ماجرای «واتر گیت»و استعفای ناخواسته «نیکسون»، شاهد بودیم که «جرالد فورد» رئیسجمهور بعدی آمریکا در یکی از نخستین تصمیمهای خود پس از حضور در قدرت، نیکسون را عفو کرد. دویچه وله در این خصوص مینویسد:«رئیسجمهور آمریکا وقتی ژانویه از کاخ سفید خارج شود، همچنین مصونیت قضائی خودش را از دست میدهد. پس از ۲۰ ژانویه، ترامپ که فعلا از اذعان به شکست خودداری کرده و برای ماندن تقلا میکند، بیشتر از همیشه در معرض تحقیقات دادستان منطقه منهتن درباره کسبوکارهای خانوادگی و فعالیتهایش و همچنین مالیاتهایش قرار میگیرد.»
این تحقیق دوساله که تنها پرونده کیفری شناختهشده باز علیه ترامپ است، از پاییز گذشته متوقف شده است؛ زمانی که رئیسجمهور آمریکا برای متوقف کردن احضاریه برای عواید مالیاتیاش و دیگر سوابق وارد عمل شد.
ترامپ فعلا قصد عقبنشینی ندارد!
با همه آن اوصاف، ترامپ نشان داده است که فعلا قصد عقبنشینی از ادعاهای خود را ندارد. رئیسجمهور آمریکا که باید تا کمتر از دو ماه دیگر جای خود را به جو بایدن رئیسجمهور منتخب بدهد، اخیرا بار دیگر اتهام تقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را مطرح کرده است.
ترامپ در توییتی نوشت: «بایدن تنها در صورتی میتواند در کسوت رئیسجمهوری وارد کاخ سفید شود که بتواند ثابت کند که رقم احمقانه «هشت میلیون رأی» [برتری نسبت به رقیب] را بهصورت تقلبآمیز یا غیرقانونی به دست نیاورده است. وقتی میبینید که در دیترویت، آتلانتا، فیلادلفیا و میلواکی چه اتفاقی افتاد [به این نتیجه میرسید که] تقلب عظیمی در شمار رأیدهندهها رخداده. بایدن مشکلی بزرگ و لاینحل دارد!»
توییتر در زیر توییت آقای ترامپ هشداری منتشر کرد که میگوید: «این ادعا درباره تقلب در انتخابات، مورد مناقشه است.»
این در حالی است که ترامپ قبل از این اظهارات تأکید کرده بود درصورتیکه رأی مجمع گزینندگان (کالج الکترال) به نفع جو بایدن باشد، کاخ سفید را ترک میکند. مجمع گزینندگان دو هفته دیگر برای اعلام رأی نهایی خود در خصوص نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سوم نوامبر آمریکا تشکیل جلسه میدهد.رویترز نوشت ؛ترامپ در سخنانی که نشان از مصالحه دارد، گفت درصورتیکه مجمع گزینندگان پیروزی بایدن در انتخابات سوم نوامبر ۲۰۲۰ را تأیید کند، در تاریخ مقرر کاخ سفید را ترک میکند.
ترامپ به دیوان عالی شکایت میکند!
پس از ناکامی ترامپ در اثبات ادعای خود مبنی بر تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، وی قصد دارد آخرین مسیرها برای تغییر بازی را امتحان کند اما چشماندازی برای موفقیت وی وجود ندارد. اخیرا یک دادگاه استیناف فدرال دعوی ستاد آقای ترامپ را برای احیای شکایتی در مخالفت با نتیجه شمارش آرا در ایالت پنسیلوانیا را رد کرد، اما تیم حقوقی ترامپ گفت که موضوع را به دیوان عالی ارجاع خواهد داد. دونالد ترامپ که از هفتهها قبل از برگزاری انتخابات به رأیگیری پستی اعتراض داشت و آن را زمینهای برای ایجاد ابهام و فساد در انتخابات عنوان میکرد، پس از برگزاری انتخابات پروندههای حقوقی متعددی را در ایالتهای مختلف به جریان انداخت، اما در به نتیجه رساندن اغلب این پروندهها ناکام ماند.قرار است مراسم تحلیف ریاستجمهوری ۲۰ ژانویه ۲۰۲۱ برگزار شود و ترامپ فرصتی برای تغییر نتیجه انتخابات ندارد!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
انتقام مانع گستاخی دشمنان
گروه فرهنگی
اتفاقاتی که در طول سالهای اخیر از سوی دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در راستای متوقف کردن و یا جلوگیری از پیشرفتهای علمی دانشمندان این مرزوبوم صورت گرفته موضوع تازهای نیست و همواره در دستور کار سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی و نیز دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار داشته است.
در این زمینه همواره دولتهای مستقر با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و گاها حربههای اطلاعاتی و نظامی تلاش کردهاند که نسبت به پاسخگویی و پیشگیری، اقدامات متناسبی را در دستور کار داشته باشند، اما گویا این پاسخها کافی نبوده و دشمن به خود اجازه داده تا این روند را ادامه دهد و به اهداف شوم خود دست یابد.
در این زمینه موضوع انتقام و پاسخگویی به دشمنان، بحثی است که در آیات و روایات بر آن تأکید شده و به مسلمین اجازه دادهشده که در برابر ظلم کافران و دشمنان از خود دفاع کرده و انتقام خونهای بهناحق ریخته شده را بگیرند.
بااینکه اعتقاد مسلمانان بر این است که انتقام گیرنده اصلی ذات خداوند متعال خواهد بود اما به مسلمین اجازه دادهشده که حق خود را با گرفتن انتقام باز پس گیرند. اسلام ، با هرگونه ظلم و تعدی به فرد یا جامعه مخالف است ازاینرو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب میشمارد. قرآن کریم در آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه به مسلمانان فرمان میدهد با کافران و مشرکان نبرد کنند تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرونشسته و دلهای آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود، موجب گستاخی آنان و پایمالی حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش مییابد.
در این زمینه امام علی علیهالسلام فرمودند: «يَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ.روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم كردن ظالم بر مظلوم است.» امام علی علیهالسلام در اين كلام حكيمانه به ظالمان هشدار مىدهند كه در انتظار انتقام باشند.
برای بررسی بیشتر این موضوع در آیات قرآنی با حجتالاسلام محمد صدارت کارشناس علوم قرآنی گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید؛
تأکید قرآن کریم بر ایستادگی علیه ظلم آشکار
وی در گفتوگو با «رسالت» عنوان کرد: «خداوند در قرآن کریم به دفاع از اسلام و حفظ سرزمین اسلامی، بسیار تأکید کرده است. بنابراین هر اقدام دشمن که باهدف تحتالشعاع قرار دادن دین مبین اسلام باشد، میبایست با پاسخ قاطعانه مواجه شود.»
وی افزود: «فقها و علمای دین همواره بر جهاد و مبارزات دینی تأکید داشتند و پایه این تأکید، فرمان خداوند متعال در قرآن کریم است که میفرماید؛ در مقابل ظلم و ستم همواره ایستادگی کنید.»
حجتالاسلام صدارت تصریح کرد: «آیه ۳۹ سوره مبارکه حج با اشاره به اخراج مردم مکه، میفرماید: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ.» به مسلمانان که مورد قتل و غارت قرار گرفتهاند رخصت جنگ با دشمنان داده شد، زیرا آنها از دشمن سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری آنها قادر است. نزول این آیه، مجوز مقابله با اقدامهای خصمانه دشمنان را بهخوبی آشکار میکند.»
اسلام هراسی، عامل جنایتهای خصمانه دشمنان
این کارشناس علوم قرآنی همچنین خاطرنشان کرد: «ترور یک شخصیت برجسته علمی کشور، مصداق حقیقی ظلم است. نمیتوان ایستاد و تماشا کرد تا دشمن وارد خاک ایران اسلامی شود و علیه منافع ملی و جان مردم دست به اقدامات ظالمانه بزند.»
وی گفت: «اقدام کنونی رژیم صهیونیستی جان عزیزی را گرفت که یک کشور همواره از اطلاعات و دانش علمی آن بهره میبرد. ترور شهید والامقام دکتر محسن فخریزاده ظلم به بزرگان کشور بود و طبق آیات قرآن کریم، اجازه مقابله با چنین ظلمی وجود دارد.»
او اظهار کرد: «خداوند در کتاب آسمانیاش میفرماید: چنانچه ظلم دفع نگردد، فساد زمین را فرا میگیرد. بنابراین ایستادگی علیه ظلم، علاوه بر جلوگیری از پایمال شدن خون شهیدان، از رواج فساد در جامعه نیز جلوگیری خواهد کرد.»
حجتالاسلام صدارت همچنین ادامه داد: «بهطور حتم اگر امروز در مقابل دشمن آشکار سرزمینهای اسلامی ایستادگی نکنیم، جسارت دشمن برای اقدامات ظالمانه را بیش از پیش افزایش خواهیم داد. بنابراین آنچه که در حالحاضر اهمیت دارد، ایستادگی علیه رژیم صهیونیستی باهدف پایان بخشی جسارت بیحدوحصرشان است.»
این استاد حوزه بیان کرد: «جبههای از کشورهای اسلامی تشکیل شده که درصدد رواج تمدن دینی _اسلامی هستند. قلب این جبهه، ایران اسلامی است. اگر امروز دشمنان اسلام در پی ضربه و ترور شخصیتهای برجسته ایرانی هستند، به دلیل اسلام هراسی و مرکزیت ایران اسلامی در رواج تمدن دینی است.»
این کارشناس علوم قرآنی در پایان گفتوگو یادآور شد: «طی سالهای گذشته، ظلم آشکار دشمنان اسلام بهویژه رژیم صهیونیستی علیه ایران، اعمال شده و حال نیز به دلیل فراگیری اسلامهراسی، قوت گرفته است. بنابراین اگر امروز فرمان مبارزه و ایستادگی علیه ظلم صادر نگردد، در آیندهای نزدیک شاهد گسترش ظلم و ستم علیه مرکزیت تمدن دینی_اسلامی خواهیم بود.»
اتفاقاتی که در طول سالهای اخیر از سوی دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در راستای متوقف کردن و یا جلوگیری از پیشرفتهای علمی دانشمندان این مرزوبوم صورت گرفته موضوع تازهای نیست و همواره در دستور کار سرویسهای اطلاعاتی کشورهای غربی و نیز دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی قرار داشته است.
در این زمینه همواره دولتهای مستقر با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و گاها حربههای اطلاعاتی و نظامی تلاش کردهاند که نسبت به پاسخگویی و پیشگیری، اقدامات متناسبی را در دستور کار داشته باشند، اما گویا این پاسخها کافی نبوده و دشمن به خود اجازه داده تا این روند را ادامه دهد و به اهداف شوم خود دست یابد.
در این زمینه موضوع انتقام و پاسخگویی به دشمنان، بحثی است که در آیات و روایات بر آن تأکید شده و به مسلمین اجازه دادهشده که در برابر ظلم کافران و دشمنان از خود دفاع کرده و انتقام خونهای بهناحق ریخته شده را بگیرند.
بااینکه اعتقاد مسلمانان بر این است که انتقام گیرنده اصلی ذات خداوند متعال خواهد بود اما به مسلمین اجازه دادهشده که حق خود را با گرفتن انتقام باز پس گیرند. اسلام ، با هرگونه ظلم و تعدی به فرد یا جامعه مخالف است ازاینرو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب میشمارد. قرآن کریم در آیات ۱۴ و ۱۵ سوره توبه به مسلمانان فرمان میدهد با کافران و مشرکان نبرد کنند تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرونشسته و دلهای آنان تشفی یابد. شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد بدان سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود، موجب گستاخی آنان و پایمالی حقوق دیگران شده و فساد و ناامنی در جامعه گسترش مییابد.
در این زمینه امام علی علیهالسلام فرمودند: «يَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ.روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم كردن ظالم بر مظلوم است.» امام علی علیهالسلام در اين كلام حكيمانه به ظالمان هشدار مىدهند كه در انتظار انتقام باشند.
برای بررسی بیشتر این موضوع در آیات قرآنی با حجتالاسلام محمد صدارت کارشناس علوم قرآنی گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید؛
تأکید قرآن کریم بر ایستادگی علیه ظلم آشکار
وی در گفتوگو با «رسالت» عنوان کرد: «خداوند در قرآن کریم به دفاع از اسلام و حفظ سرزمین اسلامی، بسیار تأکید کرده است. بنابراین هر اقدام دشمن که باهدف تحتالشعاع قرار دادن دین مبین اسلام باشد، میبایست با پاسخ قاطعانه مواجه شود.»
وی افزود: «فقها و علمای دین همواره بر جهاد و مبارزات دینی تأکید داشتند و پایه این تأکید، فرمان خداوند متعال در قرآن کریم است که میفرماید؛ در مقابل ظلم و ستم همواره ایستادگی کنید.»
حجتالاسلام صدارت تصریح کرد: «آیه ۳۹ سوره مبارکه حج با اشاره به اخراج مردم مکه، میفرماید: «أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ.» به مسلمانان که مورد قتل و غارت قرار گرفتهاند رخصت جنگ با دشمنان داده شد، زیرا آنها از دشمن سخت ستم کشیدند و همانا خدا بر یاری آنها قادر است. نزول این آیه، مجوز مقابله با اقدامهای خصمانه دشمنان را بهخوبی آشکار میکند.»
اسلام هراسی، عامل جنایتهای خصمانه دشمنان
این کارشناس علوم قرآنی همچنین خاطرنشان کرد: «ترور یک شخصیت برجسته علمی کشور، مصداق حقیقی ظلم است. نمیتوان ایستاد و تماشا کرد تا دشمن وارد خاک ایران اسلامی شود و علیه منافع ملی و جان مردم دست به اقدامات ظالمانه بزند.»
وی گفت: «اقدام کنونی رژیم صهیونیستی جان عزیزی را گرفت که یک کشور همواره از اطلاعات و دانش علمی آن بهره میبرد. ترور شهید والامقام دکتر محسن فخریزاده ظلم به بزرگان کشور بود و طبق آیات قرآن کریم، اجازه مقابله با چنین ظلمی وجود دارد.»
او اظهار کرد: «خداوند در کتاب آسمانیاش میفرماید: چنانچه ظلم دفع نگردد، فساد زمین را فرا میگیرد. بنابراین ایستادگی علیه ظلم، علاوه بر جلوگیری از پایمال شدن خون شهیدان، از رواج فساد در جامعه نیز جلوگیری خواهد کرد.»
حجتالاسلام صدارت همچنین ادامه داد: «بهطور حتم اگر امروز در مقابل دشمن آشکار سرزمینهای اسلامی ایستادگی نکنیم، جسارت دشمن برای اقدامات ظالمانه را بیش از پیش افزایش خواهیم داد. بنابراین آنچه که در حالحاضر اهمیت دارد، ایستادگی علیه رژیم صهیونیستی باهدف پایان بخشی جسارت بیحدوحصرشان است.»
این استاد حوزه بیان کرد: «جبههای از کشورهای اسلامی تشکیل شده که درصدد رواج تمدن دینی _اسلامی هستند. قلب این جبهه، ایران اسلامی است. اگر امروز دشمنان اسلام در پی ضربه و ترور شخصیتهای برجسته ایرانی هستند، به دلیل اسلام هراسی و مرکزیت ایران اسلامی در رواج تمدن دینی است.»
این کارشناس علوم قرآنی در پایان گفتوگو یادآور شد: «طی سالهای گذشته، ظلم آشکار دشمنان اسلام بهویژه رژیم صهیونیستی علیه ایران، اعمال شده و حال نیز به دلیل فراگیری اسلامهراسی، قوت گرفته است. بنابراین اگر امروز فرمان مبارزه و ایستادگی علیه ظلم صادر نگردد، در آیندهای نزدیک شاهد گسترش ظلم و ستم علیه مرکزیت تمدن دینی_اسلامی خواهیم بود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
ترور در حومه پایتخت
-
رژیم اشغالگر و فتاک
-
مرغ مذاکره یک پا دارد
-
نوشداروی کرونا خیلی دور خیلی نزدیک
-
با اقدامات تروریستی حرکت علمی کشور متوقف نمیشود
-
اصرار دولت به مذاکره،خلاف منافع ملی است
-
تضعیف اسطورههای قدرت و اقتدار ایران باهدف تحمیل برجام دوم
-
لزوم واکنش قوی ایران و پشیمانی دشمن
-
شتاب گرفتن موتور رشد هستهای با اقدام پارلمان
-
شهادت شهید فخریزاده نقطه پایانی بر سیاستهای غلط گذشته است
-
دردی از مردم دوا نشد
-
آنارشیسم آمریکایی
-
انتقام مانع گستاخی دشمنان