رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دومین پیام تلویزیونی خطاب به ملت ایران در پی تهاجم رژیم صهیونی، کلیدواژه جدیدی را ناظر به تحولات سیاسی و میدانی نبرد مطرح کردند: «صلح تحمیلی». اما بهکارگیری این واژه از سوی ایشان به چه دلیل و متکی بر چه نکات و اطلاعات و محاسبهای است؟
۱. ناکامی دشمن در یک رویارویی بیش از بیستساله
دشمنان ملت ایران و مشخصا دولت زورگوی آمریکا، از دو دهه پیش، مقابله با حرکت پیشرفت علمی و صنعتی و دفاعی ایران اسلامی را بهصورت جدی در دستور کار خود قرار دادند. نماد مهم این مقابله دشمنی غربیها و در رأس آنها دولت آمریکا با میدانداری رژیم نیابتی صهیونی بوده است. این دشمنی، بیش از هر چیز، باهدف جلوگیری از تبدیل شدن ملت ایران به یک قدرت منطقهای و بینالمللی و خالی کردن دست ملت ایران از مؤلفههای قدرت ملی خود بوده است.
به گزارش رسانه khamenei.irاین دشمنی، در همه این سالها، با اشکال مختلفی در جریان بوده و ادامه یافته است. ترور دانشمندان هستهای، فضاسازی تبلیغاتی و جنگ تبلیغاتی، سوءاستفاده از نهادهای بینالمللی، فشار و تحریم اقتصادی و مواردی از این قبیل، راهکارها و برنامههایی بوده که دشمنان برای توقف حرکت پیشرفت علمی و صنعتی ایران و مشخصا برنامه هستهای و توان دفاعی کشور دنبال کردهاند.
۲. تبدیل ایران به قدرت مهم منطقهای
اما واقعیت صحنه در طی همه این سالها این بوده که شبکه صهیونیستی حاکم بر دنیا و دولت آمریکا، علیرغم همه تهدیدات و توطئهها و دشمنیها، نتوانست حرکت پیشرفت ملی ایران را در این عرصهها متوقف کند. واقعیت صحنه این بوده و هست که ایران اسلامی از مسیر گسترش و تعمیق پیشرفتهای علمی و فناورانه خود، امروز به یک قدرت اثرگذار منطقهای تبدیلشده است. نکته مهم اینکه این اقتدار ملی ایران تنها محدود به این عرصهها نبوده، بلکه نفوذ عمیق منطقهای را نیز به همراه داشته است؛ یعنی قدرتی که رهبر انقلاب از آن با عنوان «عمق راهبردی نظام» یاد کردهاند.
۳. ناامیدی دشمن در از بین بردن مؤلفههای قدرت ایران
بعد از طوفان الاقصی که تحولی عمیق در جغرافیای سیاسی منطقه به دنبال داشت و افسانه بازدارندگی رژیم صهیونی را بر باد فنا داد، دشمنان ایران اسلامی تلاش کردند از هر طریق ممکن جلوی استمرار تقویت مؤلفههای قدرت ملی ایران را بگیرند و کشور را در این عرصهها دچار توقف و یا حتی عقبگَرد کنند.
در همین راستا، ترامپ تلاش کرد آنچه در طی این سالها دولت آمریکا نتوانسته بود با فشار حداکثری و تبلیغات دروغین و مانند اینها به دست بیاورد، از طریق مذاکرات هستهای به دست بیاورد؛ اما از اینسو با هدایتهای رهبر انقلاب و مقاومت ملت در مقابل زیادهخواهیها، این خواست استکباری دولت آمریکا و سگ نگهبانش در منطقه، یعنی رژیم نیابتی صهیونی، عملی نشد. همه اینها در کنار هم، دشمنان ملت ایران را بیشازپیش از دستیابی به هدف راهبردی خود، یعنی از بین بردن مؤلفههای قدرت ملی ایران، ناامید و مأیوس کرد.
۴. خطای محاسباتی دشمن آمریکایی-صهیونی
در این میان، تحول مهم دیگر دچار شدن دشمنان ملت ایران به یک خطای محاسباتی مهم بود. برخی تحولات داخلی ایران و نیز تحولات مرتبط با جبهه مقاومت، دولت آمریکا و رژیم نیابتی صهیونی را دچار این توهم کرد که ایران اسلامی ضعیف شده است. دشمنان، بر اساس این توهم و خطای مهم محاسباتی، گمان کردند الان بهترین موقعیت برای محقق کردن رؤیاهای شیطانیشان درباره ایران است. آنچه در روز جمعه بیستوسوم خردادماه ۱۴۰۴ رخ داد، در واقع، متکی بر همین توهم بود و دشمن صهیونی در این حرکت خباثتآمیز خود، با اتکاء به دولت آمریکا، دست به جنایت علیه ملت ایران زد: «از اول حدس زده میشد که در این حرکت خباثتآمیز رژیم صهیونیستی، آمریکا هم دخالت دارد؛ ولی با این حرفهای اخیری که اینها میزنند، این حدس روزبهروز تقویت میشود.» 28/۳/1404
دشمنان ملت ایران، در این حرکت خود که برآمده از طراحیهای پیشین بود، تصور میکردند ضربه به برخی چهرههای ارشد نظامی ایران و حملات هوایی به برخی افراد و نقاط موجب نوعی فروپاشی داخلی در ایران میشود و آنچه میخواهند برایشان در دسترس خواهد بود. آنچه از زبان نحس نجس نتانیاهو بعد از حمله این رژیم به ایران شنیده شد هم مبتنی بر نوعی تحریک مردم و جدا کردن آنها از نظام اسلامی بود.
۵. حرکت عظیم ملت ایران
اما در سوی دیگر میدان نبرد، تحولاتی رخ داد که دشمن و مشخصا ائتلاف
ترامپ- نتانیاهو هرگز گمان آن را نمیکرد: «ملت ایران نشان داد که هم متین است، هم شجاع است، هم وقتشناس است. این حرکت عظیمی که مردم در روز جشن غدیر به دنیا نشان دادند، حرکت عظیمی بود؛ اجتماعات مردم، راهپیماییهای مردم در همین چند روز، حضورشان در نماز جمعهها و راهپیماییشان بعد از نماز، همه اینها نشاندهنده رشد ملت ایران و قوام عقلانیت و معنویت، همراه با شجاعت و وقتشناسی در ملت عزیزمان است.» 28/۳/1404
ملت ایران با اتحاد و انسجامی چشمگیر و فوق تصورات دشمن به مقابله با دشمن برخاست. از سوی دیگر نیز باتدبیر و راهبری فرماندهی معظم کل قوا، نیروهای مسلح از همان ساعات اولیه نبرد توانستند ضربات سنگینی بر پیکر متجاوز وارد کنند: «دشمن صهیونی یک اشتباه بزرگی کرده، یک جنایت بزرگی را مرتکب شده و باید مجازات بشود و دارد مجازات میشود؛ همین حالا دارد مجازات میشود. مجازاتی که ملت ایران و نیروهای مسلح ما برای این دشمن خبیث انجام دادند و دارند انجام میدهند و برای آینده برنامه دارند، مجازات سختی است و او را دچار ضعف کرده.» 28/۳/1404
۶. افشای توطئه دشمن برای ملت
اما با آشکار شدن نشانههای قدرت ملی ایران اسلامی، اعم از قدرت نرم و قدرت سخت و به رخ دشمن کشیدن اتحاد ملی، دولت آمریکا و مشخصاترامپ که صحنه را کاملابه ضرر رژیم نیابتی صهیونی دید، با موضعگیریهای خاصی مبنی بر تسلیم ایران اسلامی وارد صحنه شد: «اخیرا رئیسجمهور آمریکا زبان به تهدید گشوده، ما را تهدید میکند؛ هم تهدید میکند، هم با یک بیان سخیف و غیرقابل قبولی از ملت ایران صریحا میخواهد که بیایید تسلیم من بشوید!» 28/۳/1404
آنچه رهبر انقلاب تحت عنوان «صلح تحمیلی» از آن یاد کردند، در واقع، به همین توطئه دولت آمریکا اشاره دارد. دولت متکبر آمریکا درحالیکه صحنه را کاملابه زیان همپیمان خود میبیند، میخواهد آنچه در طی دو دهه فشار و اخیراجنگ نظامی با نیابت رژیم صهیونی نتوانسته کسب کند، با صلح تحمیلی و تسلیم شدن ملت ایران به دست بیاورد. اینجاست که رهبر انقلاب چنین توطئهای را افشا کرده و قاطعانه آن را رد میکنند: «ملت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد ــ همچنان که تا حالا ایستاده ــ در مقابل صلح تحمیلی [هم] محکم میایستد. ملت ایران در مقابل تحمیل، تسلیم هیچکس نمیشود.» 28/۳/1404
۷. نشانه ضعف دشمن
نکته کلیدی و پایانی اینکه خود ورود آمریکاییها به تحولات مرتبط با جنگ با این دست موضعگیریها، نشان از ضعف و ناتوانی فزاینده رژیم صهیونی دارد: «همین هم که دوستان آمریکاییاش وارد صحنه میشوند و حرف میزنند، نشانه ضعف او و نشانه ناتوانی او ست.» 28/۳/1404 و واقعیت معادلات میدانی این است که «ورود آمریکا در این قضیه صد درصد به ضرر اوست. آنچه او در این زمینه ضربه خواهد خورد، بهمراتب بیشتر است ازآنچه ایران ممکن است صدمه بخورد. صدمه آمریکا اگر ورود نظامی در این میدان بکند، بدون تردید صدمه جبرانناپذیری خواهد بود.» 28/۳/1404