رمزگشایی از بازی ضدایرانی اروپائیان در زمین واشنگتن و تل‌آویو
تروئیکای صهیونیستی

سعید سبحانی
تحلیلگر مسائل بین‌الملل 
   سه کشور آلمان ،انگلیس و فرانسه ابایی از ابراز تعلق‌خاطر مطلق خود به رژیم منفور صهیونیستی و دولت منحوس آمریکا در تقابل با کشورمان ندارند. وقاحت سیاستمداران ارشد اروپایی به‌جایی رسیده که فردریش مرتز، صدراعظم این کشور صراحتا از رژیم صهیونیستی بابت حمله به خاک پاک و مقدس کشورمان و ترور فرماندهان شهیدمان تقدیر نموده و حمله آمریکا به تأسیسات فردو را نیز امری طبیعی قلمداد می‌کند!  پس از اقدام تجاوزکارانه آمریکا در حمله به تأسیسات هسته‌ای ایران، بسیاری از کشورهای جهان از غرب آسیا  تا آمریکای لاتین این تجاوز را محکوم کردند. این در حالی است که آن‌گونه که انتظار می‌رفت و پیش‌بینی می‌شد، سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان و پیش از آن‌ها مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا این اقدام خلاف موازین و قواعد بین‌المللی را محکوم نکردند و در عوض از ایران خواستند به «دیپلماسی»پایبند باشد و پای میز مذاکره بازگردد!
 شراکت مطلق اروپائیان در جنگ علیه ایران 
مواضع  مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا  نشانه‌ای دال بر اوج خصومت اروپائیان با ایران و ایرانیان است. کایا کالاس دقیقا  پس از حملات آمریکا به سایت‌های هسته‌ای ایران کاهش تنش و بازگشت به مذاکرات را خواستار شد.
 کالاس در ایکس نوشت: 
«من از همه طرف‌ها می‌خواهم یک‌قدم عقب‌نشینی کنند، به میز مذاکره برگردند و از هرگونه تشدید بیشتر تنش خودداری کنند. ایران نباید سلاح هسته‌ای تولید کند و وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا روز دوشنبه در مورد این وضعیت گفت‌وگو خواهند کرد.»
استراتژی تروئیکای اروپایی یا همان تروئیکای صهیونیستی در برهه کنونی کاملا مشخص است: مهار ترکیبی  ایران و فضاسازی جهت استمرار جنایات مشترک واشنگتن و تل‌آویو.این همان کار ویژه ای‌است که اروپائیان از ابتدا برای خود تعریف نموده‌اند اما به‌واسطه شرایط حساس کنونی شاهد ظهور و بروز کامل و آشکار آن هستیم.
 بیانیه بروکسل را به خاطر دارید؟!
بهتر است مقامات وزارت امور خارجه کشورمان در پاسخ به دشمنان اروپایی نظام و ملت ایران یک‌بار متن سند موسوم به «بیانیه بروکسل» که پس از خروج رسمی ترامپ از برجام توسط فدریکا موگرینی، مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا و با هدف باقی ماندن ایران در برجام قرائت شد را مرور کنند.در آن زمان اروپائیان از ایران خواستند تا ضمن خویشتنداری و اجتناب از مقابله‌به‌مثل با خروج کاخ سفید ( دولت اول ترامپ) از توافق هسته‌ای ، از مزایای اقتصادی توافق و رفع تحریم‌ها بهره‌مند شود.مواردی که در آن بیانیه اروپائیان نسبت به انجام آن‌ها معتقد شدند عبارت بودند از :
- حفظ و تعمیق روابط اقتصادی با ایران
- تداوم فروش نفت، گاز، میعانات گازی و فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی ایران و تعاملات مالی مربوط
- تعاملات مؤثر بانکی با ایران
- ادامه روابط حمل‌ونقل مؤثر دریایی، زمینی و هوایی و خط آهن با ایران
- تأمین بیشتر اعتبارات صادراتی اتحادیه اروپایی و ایجاد مسیرهای ویژه در حوزه‌های مالی، بانکی، بیمه‌ای و تجاری باهدف تسهیل همکاری‌های اقتصادی و مالی شامل ارائه حمایت‌های عملی از تجارت و سرمایه‌گذاری
- تکمیل و اجرای بیشتر یادداشت تفاهم و قراردادهای منعقده بین شرکت‌های اروپایی و طرف‌های ایرانی
- سرمایه‌گذاری بیشتر در ایران
- حمایت از فعالان اقتصادی اتحادیه اروپایی و تأمین فضای اطمینان‌بخش حقوقی
- ایجاد هر چه بیشتر فضای شفاف و قانونمند اقتصادی
اکنون حدود هفت سال از صدور آن بیانیه موهوم می‌گذرد و اروپائیان نه‌تنها حتی «یک گام»در مسیر احقاق حقوق حقه ایران در سند برجام برنداشته‌اند،بلکه رسما تبدیل به بازوان اجرایی و به عبارتی بهتر، مهره‌های بازی واشنگتن و تل‌آویو در مواجهه با کشورمان تبدیل‌شده‌اند. 
 مأموریت اروپائیان دقیقا چیست؟
مأموریت اروپائیان در قبال ایران تا قبل از حملات اخیر رژیم صهیونیستی و آمریکا، اعمال فشارهای پنهان و آشکار به تهران در راستای « تعهدپذیری یک‌طرفه  در ازای عدم رفع تحریم‌ها»بود. اما اکنون اروپائیان در کاربری خود تغییراتی ایجاد کرده‌اند! آن‌ها نقاب دیپلماسی را رسما از روی چهره برداشته و در ابعاد میدانی و فرامتنی جنگ اخیر در مقابل ایران قرارگرفته‌اند  . اروپائیان با تکیه‌بر تاکتیک «خرید زمان» در ذیل استراتژی «فشار حداکثری علیه ایران» و «پرده‌برداری مکرر از ساختارهای نامرئی و انتزاعی» مانند SPV و «اینستکس»، در راستای تکمیل پازل و استراتژی«مهار حداکثری ایران» وارد عمل شدند. اما اصرار جمهوری اسلامی ایران بر حقوق هسته ای خود سبب شد تا اروپائیان نیز درکنار آمریکا تبدیل به شکست خوردگان این معادله شوند. سران کشورهای اروپایی بارها تأکید کرده‌اند که حاضر به منازعه با واشنگتن بر سر «برجام» نبوده و حفظ مناسبات امنیتی در  دو سوی آتلانتیک را فدای چنین دغدغه‌هایی نمی‌کنند!اما اکنون ماجرا متفاوت است:فردریش مرتز، صدراعظم آلمان وقیحانه از حمله صهیونیست‌ها به خاک ایران تمجید می‌کند و آن را مصداق «کار کثیفی»تلقی کرده که اسرائیل به نیابت از کشورهای اروپایی صورت داده است! امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نیز در جریان تحولات اخیر بارها با مقامات کشورمان ( ازجمله رئیس‌جمهورمان) تماس برقرار کرده و خواستار گنجانده شدن دغدغه‌های موشکی ،هسته‌ای و منطقه‌ای غرب در هرگونه توافقی با ایران شده است! ماکرون نام «خلع سلاح ایران»را «حمایت از دیپلماسی »گذاشته تا مانع از تمرکز افکار عمومی دنیا نسبت به ماهیت خواسته‌ها و منافع وقیحانه خود شود. 
 هزینه‌ای که اروپا باید بپردازد
اصلی‌ترین معضل مشترک اروپائیان و آمریکا ،عدم محاسبه واقع بینانه هزینه و فایده در عرصه سیاست خارجی و مناسبات امنیتی آن‌هاست. اروپائیان با همین محاسبات کاملا نادرست و خطرناک وارد صحنه جنگ اوکراین یا حمایت از نتانیاهو درنسل کشی کودکان فلسطینی و حمله به خاک لبنان شدند. اکنون نیز با همین محاسبه ،آن‌ها وارد صحنه تقابل مطلق با تهران گردیده و در خیال خام خود به فکر مهار همه‌جانبه ایران قوی و قدرتمند هستند. بدون شک ایران نه‌تنها محاسبات اروپائیان در قبال خود و منطقه را به چالش خواهد کشید، بلکه آن‌ها را نیز مانند واشنگتن و تل‌آویو به بازیگرانی شکست‌خورده و تباه‌شده در نظام بین‌الملل تبدیل خواهد کرد. تروئیکای صهیونیستی
( آلمان ،انگلیس و فرانسه) زمانی متوجه شکست خود در برابر ایران می‌شوند  که دیگر برای جبران مافات بسیار دیر خواهد بود. حال که تروئیکای اروپایی تصمیم به‌مواجهه تمام‌عیار با نظام و ملت ما گرفته، خود نیز باید هزینه‌های سخت و غیرقابل‌تصور و پیش‌بینی آن را بپردازند....