گام‌هایی برای مقابله با خشکسالی انباشته

گروه اجتماعی 
«۲۵ استان کشور و بیش از ۵۳ شهر این روز‌ها با تنش آبی مواجه هستند.» این آمار از سیطره خشکسالی بلندمدت و انباشته حکایت دارد. از نشانه‌های این وضعیت خشک شدن دریاچه‌ها و رودخانه‌ها، افت سطح آب‌های زیرزمینی، فرونشست زمین، بیابان‌زایی، فرسایش خاک و طوفان‌های گردوغبار است. 
«کشوری که چند دهه خشکسالی را تجربه کرده است باید به یکسری ضوابط و دستورالعمل‌ها پایبند باشد، به‌ویژه آنکه به دلیل نداشتن برنامه منطبق بر شرایط خشکسالی و عدم تلاش برای سازگاری با این شرایط، به‌شدت به منابع آبی لطمه وارد شده و با برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی، کشور با یک خشکسالی عمیق و ریشه‌ای مواجه است.» این عبارت گزیده‌ای از اظهارات محمد بهنام رسولی، کارشناس آب در گفت‌وگو با «رسالت» است. او گوشزد می‌کند که «در پنج دهه اخیر تعداد سال‌های ترسالی به نسبت سال‌های خشکسالی بسیار ناچیز است. از این‌رو نقش حکمرانی آب و نوع نگاه حکمرانان آب در چنین شرایطی بسیار مهم است. چراکه در این وضعیت اولین گام در حکمرانی آب، داشتن درک صحیح از شرایط موجود است. وقتی در مدیریت منابع آب بدانیم بیلان بسیاری از آبخوان‌های کشور همچنان منفی است، بسیاری از تالاب‌ها و دریاچه‌ها کماکان خشک مانده‌اند، نشست‌های زمین به دلیل خالی شدن سفره‌های زیرزمینی در بسیاری از مناطق کشور همچنان وجود دارد و در این زمینه در جهان دارای رتبه نخست هستیم و اتلاف آب در بخش کشاورزی بسیار بالاست، آنگاه مبتنی بر این شرایط است که حکمرانی آب همراه با آگاهی‌بخشی نسبت به تصورات غلط درباره منابع آبی کشور می‌تواند به سیاستگذاری در زمینه بهبود سیستم‌های توزیع و تخصیص آب، بهسازی سیستم‌های آبیاری کشاورزی، قیمت‌گذاری واقعی آب و سایر سیاست‌های مبتنی بر شرایط محیط و منابع کشور بپردازد.»
این کارشناس می‌گوید: «مصرف آب به‌شدت از نوع مدیریت تخصیص آب اثرپذیر است. در واقع موانع ذهنی تا حد بسیار زیادی متأثر از این نوع مدیریت‌ها هستند. این امر تنها در مدیریت منابع طبیعی وجود ندارد و در تمام بخش‌های اقتصادی و حتی سیاسی، رفتار و نوع نگاه مدیریت‌ها بر نوع رفتار و نگاه مردم مؤثر است. وقتی برآیند مصرف‌کننده از نحوه مدیریت عرضه‌کننده این باشد که در حال حاضر هیچ‌گونه مشکلی در زمینه تأمین منابع آب موردنیاز وجود ندارد و نوع مصرف آب مطابق با یک شرایط خشکسالی نیست قطعا مصرفش افزایش خواهد یافت و دلیلی برای انطباق مصرف با شرایط خشکسالی نمی‌بیند.»
 خشکسالی عمدتا منشأ انسانی دارد و محصول دهه‌ها برنامه‌ریزی ناهماهنگ است
رسولی عنوان می‌کند که «متغیرهای طبیعی آب‌وهوا و خشکسالی تأثیر غیرقابل‌انکاری بر منابع آب ایران داشته‌اند. بااین‌حال، مشکلات آب عمدتا منشأ انسانی داشته و محصول دهه‌ها مدیریت ضعیف ناشی از عدم پیش‌بینی، برنامه‌ریزی ناهماهنگ و درک اشتباه از توسعه است. ایران، درواقع، از خشکسالی اقتصادی– اجتماعی رنج می‌برد که ناشی از توسعه ناپایداری است که تقاضای آب را بسیار بیشتر از عرضه آب در دسترس کشور قرار داده است. به‌جای تلاش برای حفاظت سخت از منابع آب، ایران همچنان در راهکارهای سازه‌ای به‌منظور افزایش ذخیره آب متمرکز شده است. با وجود تجربه شکست در حل مشکلات کمبود آب از طریق انتقال آب، طرح انتقال آب همواره مورد توجه بیشتر است. همچنین، پروژه‌های آب شیرین‌کن عظیم محبوبیت بالایی را به دست آورده‌اند حتی اگر آن‌ها با هزینه‌های محیط‌زیستی و اقتصادی بالا همراه باشند، درحالی‌که کاهش مصرف آب و افزایش بهره‌وری در استفاده از آب می‌تواند با هزینه پایین‌تری به دست آید. کشور ما به تغییر پارادایم «کنترل طبیعت» به پارادایم «مدیریت طبیعت» و کاهش اتکا به راه‌حل‌های سازه‌ای و تکنولوژیکی نیاز دارد. این تنها زمانی دست یافتنی است که تصمیم‌گیرندگان متوجه شوند که آن‌ها توانایی محدودی برای کنترل طبیعت دارند. بدون شناخت کافی از راه‌حل‌های فنی عرضه محور آب و نقش عمده‌ای که انسان در ایجاد و تشدید کمبود آب‌بازی کرده است، یعنی «خشکسالی انسانی» تلاش‌های کشور در حل مشکلات آب محکوم به شکست است. در نهایت مشکلات کنونی آب بیش از چند دهه است که ایجاد شده و نمی‌تواند بلافاصله حل شود. بسیاری از آسیب‌های بخش آب و اکوسیستم‌های کشور در یک دوره کوتاه مدت‌زمانی غیرقابل‌برگشت است. بنابراین، علاوه بر پیشگیری از آسیب‌ها و تلاش برای مرمت آن‌ها، سرمایه‌گذاری جدی برای جلوگیری از مشکلات مشابه در سراسر کشور موردنیاز است. این امر مستلزم مدیریت فعال منابع آب به‌جای«مدیریت بحران» به سبک فعلی است که تمایل دارد، تنها، زمانی به مقابله با مشکلات بپردازد، که تبدیل به یک مشکل فلج‌کننده شده‌اند. مشکلات پیچیده نیاز به راه‌حل‌های پیچیده دارند. یک راه‌حل واحد، مشکل آب را حل نخواهد کرد. ایران دارای بسیاری از چالش‌های مرتبط با آب است که علل ریشه‌ای پیچیده دارد. برای حل این مشکلات لازم است تا یک رویکرد مجموعه‌ای اتخاذ شود که شامل اجرای استراتژی همزمان چندگانه است. ازآنجاکه برخی از علل ریشه‌ای مشکلات مدیریت منابع آب، خارج از بخش آب است، هماهنگی میان بخش‌های مختلف و تعامل با ذی‌نفعان برای توسعه راه‌حل‌های پایدار ضروری است. راه‌حل‌های مؤثر برای رفع مشکلات آب طولانی‌مدت و پیاده‌سازی آن‌ها ازلحاظ سیاسی و اقتصادی پرهزینه هستند. این باعث می‌شود این راه‌حل‌ها برای تصمیم‌گیرندگان که برای افزایش طول مدت خدمت خود نیاز به اثبات سابقه مثبت و اثرات قابل‌توجه دارند، کمتر جذاب باشند.»
این کارشناس در ادامه اظهاراتش به این نکته هم اشاره می‌کند که «کشور ما از شیوه‌های منسوخ شده کشاورزی و منتهی به بهره‌وری بسیار کم در آبیاری و تولید محصول استفاده می‌کند.» رسولی دراین‌باره توضیح می‌دهد: «کشور در شرایطی با خشکسالی دست‌به‌گریبان است که کشاورزی آبی در عمل غالب است، درحالی‌که بازده اقتصادی حاصل از مصرف آب کشاورزی پایین است، و الگوهای محصول در سراسر کشور نامناسب و در بسیاری از مناطق با شرایط دسترسی به آب ناسازگار است. اخیرا نگرانی در مورد مقدار آب مصرف شده در محصولات زراعی در تولید و صادرات  افزایش یافته است. اما این کسب‌وکار هنوز هم به‌طورمعمول با انتخاب محصول توسط کشاورزان ادامه دارد که عمدتا باقیمت بازار و انتخاب محصول سنتی در منطقه مرتبط است. از طرفی مقدار قابل‌توجهی از آب‌های زیرزمینی کشور برای جبران کسری آب‌های سطحی در آبیاری استفاده می‌شود. در حال حاضر بیش از ۵۵ درصد از کل تقاضای آب از طریق پمپاژ آب‌های زیرزمینی صورت می‌گیرد. هجوم به برداشت آب‌های زیرزمینی منجر به کاهش سطح سفره و کیفیت آن در مناطق مختلف شده است. نزدیک به۵۰ درصد از دشت‌های سراسر کشور در شرایط بحرانی هستند. در نتیجه، فرونشست زمین و فروچاله‌ها به‌دلیل استخراج بیش‌ازحد آب‌های زیرزمینی، کشور را فرا گرفته است. افزایش تمایل به حفر چاه‌های عمیق و برداشت آب‌های زیرزمینی با تکنولوژی جدید باعث شد تا برداشت آب به‌طور سنتی کمتر موردتوجه قرار گیرد.آب‌های زیرزمینی به‌عنوان منبع مکمل آب وقتی استفاده می‌شوند که آب‌های سطحی به‌اندازه کافی نباشند. وقتی سطح دسترسی به آب‌های سطحی در نتیجه خشکسالی و یا تخصیص آب‌های سطحی به ذی‌نفعان متخلف کمتر می‌شود، پمپاژ آب‌های زیرزمینی افزایش می‌یابد. از این‌رو، افزایش تقاضای آب و استفاده بیش از حد در طول سال باعث افزایش پمپاژ آب‌های زیرزمینی شده است. با توجه به قیمت پایین انرژی، هزینه‌های انرژی برای پمپاژ، یک عامل محدودکننده برای بهره‌برداری از آب‌های زیرزمینی نبوده است. وقتی چاه به‌دلیل کاهش سطح سفره خشک می‌شود، کشاورزان چاه‌های عمیق‌تری را با پمپاژهای قوی‌تری حفر می‌کنند. اثر تجمعی حفاری چاه‌های عمیق بسیار شدید بوده است.ازلحاظ تئوری، حفر چاه نیاز به مجوز دارد، اگرچه در عمل، چاه غیرمجاز در همه‌جا حفر شده است. بنابراین، حفاری غیرمجاز مشکل دیگری است که تصمیم‌گیران نیاز به مقابله با آن دارند اما شناسایی و نظارت بر چاه‌های غیرمجاز چندان آسان نیست. دولت تلاش جدی برای نصب کنتورهای هوشمند برای نظارت بهتر بر برداشت آب‌های زیرزمینی و استفاده از انرژی را به‌کار بسته است. بااین‌وجود، این تلاش هنوز منجر به تغییر جدی در رفتار عمده صاحبان چاه‌ها در سراسر کشور نشده است. دولت صرفا ادعا می‌کند که به‌طورجدی به‌دنبال احیا و تعادل بخشی آب‌های زیرزمینی در سطح ملی است، و قصد دارد که روند فعلی استفاده از آب‌های زیرزمینی را معکوس کند. موضوعی که در شرایط خشکسالی انباشته بسیار حائز اهمیت است.»
 هشدارها به یک برنامه جامع ملی برای تعدیل اثرات خشکسالی منجر نشده است
ناصر کرمی، کارشناس محیط‌زیست و اقلیم‌شناس نیز در این میان به مسئله خشکسالی انباشته و تعریف این پدیده پرداخته و می‌گوید: «خشکسالی انباشته به وضعیتی گفته می‌شود که در آن سالیان مکرر بارش کمتر از عادی، امکان جبران کمبود آب و رطوبت را برای چشم‌انداز دشوار کرده و در صورت تداوم حتی می‌تواند زایایی‌ سرزمین را در معرض مخاطره قرار داده و به پهنه‌ای سترون و بی‌برگ و بار تبدیل کند. کاهش بارش نسبت به دوره نرمال بلندمدت در ایران کمابیش از سی سال قبل شروع شده، اما از10 سال قبل بود که روند خشکسالی در ایران تشدید شده و به‌تدریج عمده مساحت ایران را دچار تقلیل منابع آب و خشکیدگی خاک کرد. اگر چه دراین‌باره در سالیان اخیر مکرر رسانه‌ها گفته و نوشته‌اند اما هیچ‌کدام از این هشدارها هرگز به یک برنامه جامع ملی برای تعدیل اثرات خشکسالی انباشته در ایران منجر نشده است. اگر فرض کنیم مقرر باشد که در ایران چنین برنامه‌ای تدوین و اجرا شود، ازجمله این اولویت‌ها می‌تواند رئوس چنین برنامه‌ای به شمار آید. در این زمینه باید به تأمین رطوبت خاک توجه کرد. رطوبت،خون زمین است. خاکی که چند سال متوالی رطوبت کافی دریافت نکند همچون مجروح یک حادثه که دیر به او خون رسانده‌اند امکان بازیابی دشواری دارد. شکل ساده‌تر همه مشکلات اقلیمی ایران این است که خاک در عمده مساحت کشور رطوبتش را ازدست‌داده است. بازگرداندن رطوبت به خاک ایران می‌تواند دغدغه اول هر برنامه جامع محیطی در ایران و حتی دغدغه اول هر ایرانی باشد. راه‌حل‌ها البته دراین‌باره دشوار و پیچیده‌اند. مثلا باید به رهاسازی سیلاب‌ها و بلااثر شدن بسیاری از سدهای موجود کمک کرد. اما آب در خشکسالی کالای گرانی است و بعید است نه دولت و نه مردم معیشت امروز را برای مصایب آینده خاک فرو بگذارند. از طرفی باید به این نکته توجه کرد که اثر خشکسالی بلندمدت بر چشم‌انداز یکسان نیست. جاهایی بیشتر و جاهایی کمتر آسیب می‌بینند. باید به‌سرعت بخش‌های آسیب‌دیده را شناسایی و برای ترمیم آن‌ها (تأمین رطوبت) اقدام کرد. راه‌حل این مسئله، ترسیم نقشه آسیب‌پذیری ایران در برابر خشکسالی انباشته با لایه‌های مختلف اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی است. همچنین باید این نکته را متذکر شد که معمولا در تقسیم منابع باقی‌مانده آب فقط به نیاز انسان توجه می‌شود. طبیعت و زیستمندان آن چون لابی فشار ندارند فراموش می‌شوند. مثلا بر سر آب حوضه زاینده‌رود بین بختیاری‌ها و اصفهانی‌ها کشمکش وجود دارد. دولت سعی می‌کند این هر دو را راضی نگه دارد. در این میان سهم عرصه‌های طبیعی، مثلا تالاب گاوخونی کاملا فراموش شده است. درحالی‌که آب زاینده‌رود در وهله اول حق و سهم گاوخونی است. موضوع حائز اهمیت دیگر این است که برای معیشت‌های ازدست‌رفته و همچنین معیشت‌های آب بر باید جایگزین فراهم شود. مثال ساده‌اش، کشاورزی است. باید برای تأمین آب به شماری از کشاورزان کمک کرد. اما درجاهایی هم باید الگوی کشت و آبیاری کلا تغییر کند.»
این کارشناس خاطرنشان می‌کند: «آب در خشکسالی مثل نان در سال قحطی است. میزان مصرف آن و شکل مصرف آن و نحوه توزیع منابع آن باید عادلانه و در قالب یک برنامه دقیق و فراگیر تعیین شود. اتفاقا حاکمیت باید تمام‌قد دخالت کند. سپردن حکمرانی آب به مردم افسانه شیرینی است که جای بازگفتن آن در دوران خشکسالی انباشته نیست. شناسایی گروه‌های اجتماعی آسیب‌پذیر نیز نباید از قلم بیفتد. در چشم‌انداز انسانی مناطقی آسیب‌پذیرتر هستند. مثلا همین خشکسالی بلندمدت باعث خالی شدن نیمی از روستاهای شرق کشور در پنج سال اخیر شده است. این روستائیان کجا رفته‌اند و اکنون چگونه روزگار می‌گذرانند؟ آن‌ها که مانده‌اند چه سرنوشتی در پیش دارند؟ شهرهایی که مقصد این انبوه مهاجران بوده‌اند اکنون دچار چه وضعیت اجتماعی تازه‌ای هستند؟ آیا ممکن است این مهاجرت‌های اقلیمی نشانه برخی تنش‌های قومی، مذهبی، اقتصادی یا امنیتی در آینده شده باشد؟ این‌ها نمونه‌ای از پرسش‌هایی هستند که مسئولان باید سریعا برای آن‌ها هم پاسخ دقیق و مستند بیابند و هم البته واکنش مؤثر و مناسب برگرفته از پاسخ‌های دریافتی نشان دهند. فراموش نکنیم که خشکسالی انباشته حاصل چندین سال بارش کمتر از نرمال است. لابد می‌توان امیدوار بود طبیعت حد تعادل نگه دارد و با ترسالی انباشته به‌زودی به داد زمین برسد. اما متأسفانه مدل‌ها و روندهای اقلیمی درباره ایران چنین فرضی را تأيید نمی‌کنند. فرض غالب اقلیم شناسان این است که تحت تأثیر گرمایش جهانی خشکسالی کنونی ایران و خاورمیانه نه تنها تداوم داشته باشد بلکه حتی شاید تشدید شود. مسئولانه‌تر این است که فرض‌های بدبینانه‌تر را جدی بگیریم و سیاست‌های مدیریت محیطی را بر مبنای آن‌ها تنظیم کنیم. در پسانرمال اقلیمی، واقع‌بینانه‌تر بدبینی مدام است.»