صنایع دستی به عنوان یکی از برگ برندههای اقتصادی و فرهنگی ایران حال و روز خوشی ندارد
ریشههای مهجوریت صنایع دستی
میگویند صنایعدستی رونق گذشته را ندارد و شواهد سهم ناچیز صنایعدستی ایران در بازار جهانی را نشان میدهد. توان رقابتی صنایعدستی ایران در میان کشورهای منطقه و بازارهای جهانی کاهشیافته و کارشناسان معتقدند صنایعدستی برای حضور بینالمللی نیاز به حمایت دولت دارد و سالیان سال بدون حمایت دولتها و فقط با تکیهبر تمدن کهن ایران رشد و ادامه مسیر داده است اما تحول در این رشته زمانی صورت میگیرد که بتوانیم بازاری مناسب برای فروش آنها ایجاد کنیم. نگاه جامع و کامل همراه با مدیریت مدرن و جدی راه رسیدن به این هدفهاست و این نوع نگاه و مدیریت در کنار برنامهریزیهای دقیق ما را به نتیجه مطلوب میرساند.
ایران از پیشگامان اصلی هنر صنعت صنایعدستی در جهان است که از ۶۰۰ اثر معرفی و ثبت شده شورای جهانی صنایع دستی (WCC) وابسته به یونسکو، ۴۵۰ اثر و صنعت را به خود اختصاص داده است.
لال جین همدان شهر جهانی سفال، تبریز شهر جهانی فرش، مشهد شهر جهانی سنگهای قیمتی، سیرجان شهر جهانی گلیم، مریوان شهر جهانی گیوه کردی، روستای کلپورگان سراوان پایتخت جهانی سفال دستساز، اصفهان شهر جهانی صنایعدستی، آباده شهر جهانی منبتکاری، روستای خراشاد خراسان جنوبی پایتخت جهانی توربافی (پارچهبافی سنتی)، میبد شهر جهانی زیلو، ملایر شهر جهانی مبلمان منبتکاریشده، روستای قاسمآباد چابکسر پایتخت جهانی چادرشببافی، شیراز شهر جهانی صنایعدستی، و زنجان شهر جهانی ملیلهدوزی است. بااینحال بسیاری از شاخههای صنایعدستی ایران در معرض فراموشی قرارگرفته و مهمتر از همه اینکه صنایعدستی ایران در برابر صنایعدستی کشورهای منطقه توان رقابتی خود را ازدستداده است.
غفلت از گردشگری خلاق و ترغیب گردشگران به خرید محصولات دستی
یکی از نقاط ضعف صنایعدستی ایران از منظر کارشناسان این است که باوجود رشتههای مختلف صنایعدستی در نقاط مختلف کشور، کارگاههایی وجود ندارد تا گردشگر نحوه ساخت را ببیند و انگیزه خرید پیدا کند. درصورتیکه گردشگران در سفر به کشورهایی مانند چین علاوه بر سایتهای تاریخی و طبیعی همواره بازدیدی از کارخانههای یشم و مروارید دارند و در ایتالیا یکی از نقاط موردتوجه در شهر ونیز، کارگاههای شیشه و بلور معروف این شهر نقطه پایان برنامههای گردشگران میشود و مسافران از این فروشگاهها محصولات صنایعدستی را باقیمتهای متفاوت خریداری میکنند.
عباس مقیمی، از کارشناسان و صاحبنظران این حوزه معتقد است: در صنعت گردشگری، مبحثی با عنوان گردشگری خلاق داریم که در این فصل از گردشگری یکی از شیوهها، بازدید از همین کارگاههای صنایعدستی است. گردشگر در حین تماشای نزدیک از یک کارگاه صنایعدستی در ساخت این محصول مشارکت میکند و همین باعث میشود گردشگران به خرید محصولات دستی ترغیب شوند. در برخی اوقات گردشگر میتواند پشت چرخ سفالگری بنشیند و محصول سفالی را به همراه تولیدکننده یا بهتنهایی بسازد. همین اقدامات باعث جذابیت صنایعدستی میشود و به نظر میرسد یکی از کارهای اساسی که باید در حوزه گردشگری انجام شود، گشایش درهای کارگاهها و تولیدیهای صنایعدستی رو به گردشگران است تا مسافران از نزدیک این محیطها را ببینند. زمانی که گردشگر از نزدیک فرآیند تولید ساخت صنایعدستی را میبیند و در آن مشارکت میکند بیشتر علاقهمند به این حوزه میشود و به خرید محصولات دستساز ترغیب میشود.
مردم صنایعدستی را بهعنوان یک کالای ضروری نگاه نمیکنند
اما دیگر کارشناسان مشکل صنایعدستی را در مسائل دیگر میبینند و معتقدند صنایعدستی حتی در بازار داخلی هم از چشمان ایرانیان به دورافتاده است. در فضای مجازی که اغلب خریدوفروشها اینترنتی شده و مردم علاقهمند هستند همهچیز را از دریچه اینترنت و شبکههای اجتماعی رصد کنند، صنایعدستی در این ویترین زیبا و ارزان هم که برای معرفی و تبلیغات محصولات است، مهجور مانده است. بااینحال عباس مقیمی تأکید میکند: «برخی سایتها فروش اینترنتی صنایعدستی را رواج دادهاند اما در حوزه صنایعدستی معمولاً گردشگران به دنبال خرید حضوری صنایعدستی هستند و بالطبع این خریدوفروشها از طریق حضوری معنا پیدا میکند و متقاضی بیشتر دوست دارد از تمامی محصولات صنایعدستی دیدن و بعد انتخاب کند. از طرفی زمانی فروش اینترنتی معنا پیدا میکند که صنایعدستی به یکی از ضرورتها، ابزارهای موردنیاز و وسایل روزمره زندگی مردم تبدیل شوند. آن زمان اگر نیازمندی ما محصولات دستساز باشد، باید به سایتهای فروش رجوع کنیم و محصولاتمان را برای خرید انتخاب کنیم. اما چون هنوز مردم صنایعدستی را بهعنوان یک کالای ضروری نگاه نمیکنند، هنوز بازارهای آنلاین فروش جایگاه مناسبی را در اذهان عمومی پیدا نکردهاند.»
این کارشناس در ادامه یکی از مشکلات صنایعدستی ایران را برندسازی دانسته و میگوید: «اگرچه در زمینه برندسازی محصولات دستی ایران، کالایی که جایگاه واقعی خود را در دنیا پیدا کرده فرش دستباف است. اما این عرصه هم نتوانسته در یک چارچوب مشخص در بازار عرضاندام کند. میبینیم برخی کشورها مانند چین و هند فرش تولیدی خود را بانام فرش ایرانی در بازار میفروشند. البته صنعت فرش جایگاه خوبی را در بازارهای جهانی دارد اما در میان بقیه صنایع ایران و در داخل کشور جایگاه کمتر شناختهشدهای دارد. متأسفانه صنایعدستی ایران در برندسازی ضعیف عمل کرده و در دنیای تجارت نتوانسته بازاریابی قوی از خود نشان دهد. از طرفی باید به این نکته توجه کرد که معمولا نمایشگاههای استانی و جشنوارهها راهکاری برای تبلیغات و بازاریابی صنایعدستی و ظرفیتهای گردشگری محسوب میشوند و در سایه همین بازارهای محلی میتوانیم محصولاتمان را به مردمان خودمان و محصولاتمان را در عرصه بینالمللی به گردشگران معرفی کنیم. با توجه به اینکه ایران کشوری است که تنوع صنایعدستی آن بسیار است و در هر استان حداقل دو یا بیش از سه نوع صنایعدستی تخصصی وجود دارد، در این نمایشگاهها بهراحتی میتوان پتانسیلها و مزیتهای استانها را به نمایش گذاشت و این ظرفیتها را به گردشگران معرفی کرد تا گردشگرانی که از نقاط مختلف برای دیدن جاذبههای کشورها سفر میکنند، با این صنایعدستی آشنا شوند و به خرید این محصولات دستساز ترغیب شوند. درواقع رونق گردشگری به رونق بازار صنایعدستی و بازاریابی این محصولات کمک خواهد کرد.»
ارتباط تنگاتنگ صنایعدستی و گردشگری
بدون تردید صنایعدستی و گردشگری ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. به گفته شهاب علیعرب، نایبرئیس کمیسیون گردشگری اتاق ایران در حوزه پذیرش گردشگر، سطح اختلاف ایران با دیگر کشورها حتی کشورهای همسایه بالاست. در برنامه هفتم پیشبینی شده که شمار گردشگران میبایست به
۱۵ میلیون نفر برسد. اما بر اساس آمارهایی که رسانههای داخلی منتشر کردهاند، حتی میزان گردشگران از کشورهای همسایه هم کاهش یافته است. در این میان مسائل معیشتی سبب شده که در بازارهای داخلی نیز کمتر کسی به صنایعدستی توجه کند. از این گذشته فعالان حوزه صنایعدستی افزایش هزینههای سفر در کشور را نیز عامل دیگری میدانند که باعث شده است مسافران سهم محدودی از بودجهشان را برای خرید صنایعدستی در سفر در نظر بگیرند.
مقیمی در تأیید این موضوع، با اشاره به تأثیر رونق گردشگری در توسعه صنایعدستی عنوان میکند: «صنایعدستی یکی از مکملهای اصلی گردشگری است و خود بهتنهایی قادر به جذب گردشگر نیست. زمانی که گردشگران وارد مقصد جدیدی میشوند، برای آشنایی با موضوعات فرهنگی آن شهر یا منطقه در وهله اول با صنایعدستی آنجا آشنایی پیدا میکنند و انواع مختلف صنایعدستی آن شهر را دنبال میکنند تا برای خانواده و بستگان خود سوغات موردپسندشان را خریداری کنند و ببرند. این سوغات جنبه یادگاری دارد و نماد شهری است که گردشگران به آنجا سفر کردهاند. صنایعدستی با توجه به تنوعی که دارند، در هر کشور و منطقهای ویژگی خاص خود را دارند. به همین خاطر زمانی که فردی سوغاتی از یک شهر خریداری میکند و آن را در خانه خود نگه میدارد، میتواند این ادعا را داشته باشد که من به آن منطقه سفر کرده بودم و در سفرم، این صنایعدستی را خریدهام. ازاینرو صنایعدستی بهعنوان مکملی برای صنعت گردشگری تلقی میشوند و جاذبههای گردشگری معمولاً توسعه گردشگری را در زمینه توسعه صنایعدستی فراهم خواهد کرد.»
پرویز امانی نیز در قامت کارشناس صنایعدستی با تأیید این موضوع بیان میکند: «طبیعی است که صنایعدستی به صنعت گردشگری وابسته است و بخش عمدهای از حجم تقاضا برای صنایعدستی ناشی از میل به خرید گردشگران است. اما مشکل اصلی صنایعدستیمان این است که نتوانستهایم برای محصولات دست سازمان برندسازی کنیم. زمانی هم که برندسازی در بازاری ضعیف باشد، نمیتوان انتظار داشت میزان تقاضا برای کالایی افزایش پیدا کند. این خلأ در صنعت گردشگری هم جبرانپذیر نیست. در صنایعدستی تولیدمان سنتی است و نتوانستهایم صاحب برند باشیم، از سویی در بخشهای مختلف گردشگری نتوانستهایم جایگاه مناسبی برای صنایعدستی پیدا کنیم. بنابراین باوجوداین ضعف نمیتوان به رونق فروش صنایعدستی پیرو رونق گردشگری امیدوار بود.»
دورافتادگی و ناشناخته ماندن هنرمندان محلی
این کارشناس در ادامه به ناشناس بودن برند ایرانی صنایعدستی در بازارهای جهانی اشاره کرده و میگوید: «به این مشکل باید ناآشنایی باسلیقه خریدار خارجی و همچنین عدم تطابق صنایعدستی ایران با نیازهای خریداران را افزود. دوری تولیدکنندگان از بازار بهویژه عدم دسترسی به بازارهای بینالمللی در کنار محدودیت کانالهای توزیع و کمبود نمایشگاهها و بازارچههای متمرکز در سطح محلی و ملی چالش دیگری است. علاوه بر این فقدان استانداردهای قیمتگذاری صحیح در کنار رونق دلالی در بازار خردهفروشی موجب توزیع کالای قاچاق و عدم تعادل قیمت محصول در بازار میشود. درمجموع دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر در ایران از صنایعدستی ارتزاق میکنند. علاوه بر مشکلات یاد شده، دورافتادگی و ناشناخته ماندن هنرمندان محلی، عدم دسترسی آنها به افراد و یا کارآفرینانی که بازاری برای کسب شان
مهیا کنند و فقدان حمایتهای دولت، صنایعدستی ایران را درخطر نابودی قرار داده است. از طرفی حمایت دولتی هم بیشتر در این حد است که دولت برخی از صنایعدستی بسیار مرغوب را بهعنوان هدیه خریداری کند. از این نوع حمایتها فقط هنرمندان شناخته شده صنایعدستی بهرهمند میشوند، نه هنرمندان جوان یا هنرمندان محلی.»
امانی بابیان اینکه ۴۵۰ هزار هنرمند صنایعدستی در ایران فاقد بیمهاند، میگوید: «به این تعداد باید کسانی را هم که بدون مجوز در خانهها مشغول صنایعدستیاند افزود. بیشتر این هنرمندان، زناناند که علاوه بر کار سخت خانهداری، برای بهبود معیشت خانواده صنایعدستی هم تولید میکنند و در همان حال از هرگونه خدمات بیمهای محروماند. این گروه از هنرمندان معمولا در شهرهای دورافتاده سکونت دارند. کسانی که در حرفههای خُرد این رشته به کار مشغولاند مثل حصیربافان، گلیم و جاجیمبافان، سفالگران، و بسیار هنرهای تزئینی دوختنی همانند خامهدوزی و سوزندوزی و غیره باید از طریق دلالان محصولاتشان را به بازارها عرضه کنند. اگر معدود حمایتهایی هم وجود داشته باشد، صرف صنایعی میشود که در بازارهای خارجی شناخته شدهاند!»
امانی خاطرنشان میکند: «هنرمندان صنایعدستی محلی، اغلب جز بازارهای محلی جایی برای فروش و عرضه محصولاتشان ندارند. در بازارهای محلی هم که خود اهالی تا حدودی از آن هنر سررشته دارند، نیازی به خرید محصولات تازه ندارند. ازاینروست که هنرمندان صنایعدستی، نیاز به بازارهایی خارج از محدوده جغرافیایی خود دارند تا کسبوکارشان رونق گیرد. در خانههای بومگردی که چندی است در برخی مناطق بهمنظور ترویج و توسعه گردشگری ایجاد شده است، امکان ایجاد بازارهای خرد برای برخی از صاحبان این حرفه ایجاد شده است اما تعداد هنرمندانی که بتوانند در آن مناطق بومگردی غرفه یا حتی سایبانی برای خود دست و پا کنند تا به فروش محصولاتشان بپردازند بسیار اندک است.»
در این میان نهتنها از مشوق خبری نیست، بلکه دولت به درآمد هنرمندان صنایعدستی از طریق اخذ مالیات همچشم دوخته است. طبق ماده ۱۴۲ قانون نظام مالیاتها تولیدکنندگان صنایعدستی از پرداخت مالیات معافاند. اما این قانون اجرا نمیشود. امانی دراین زمینه میگوید: «در حال حاضر نهتنها این قانون اجرا نمیشود بلکه تصمیم دارند که ارزشافزوده هم از صنایعدستی گرفته شود. گویا بقای برخی رانتها در اجرایی نشدنِ این قانون است، بعضی تشکلها به دلیل اینکه در حوزههای صنایعدستی درآمدی دارند با اجرای این قانون مخالف هستند. آنهایی که نمیخواهند قانون حمایت از هنرمندان، استادان و فعالان صنایعدستی اجرا شود منافعشان درخطر است و بخش خصوصی منافع آنها را قطع میکند.»
این کارشناس تأکید میکند: «صنایعدستی نیاز به حمایت دولت دارد و سالیان سال بدون حمایت دولتها و فقط با تکیهبر تمدن کهن ایران رشد و ادامه مسیر داده است اما تحول در این رشته زمانی صورت میگیرد که بتوانیم بازاری مناسب برای فروش آنها ایجاد کنیم. نگاه جامع و کامل همراه با مدیریت مدرن و جدی راه رسیدن به این هدفهاست و این نوع نگاه و مدیریت در کنار برنامهریزیهای دقیق ما را به نتیجه مطلوب میرساند. همچنین رونق گردشگری و افزایش تعداد گردشگر میتواند آثار مثبتی در بهبود وضعیت اقتصادی بهویژه در مناطق روستایی، کاهش مهاجرت، توسعه روستاها، افزایش سطح اشتغال و رونق بازار تولیدات کشاورزی و رقابتی شدن و کیفیت کالاها را به همراه داشته باشد. اما متأسفانه به این موارد توجهی نشده است. درکنار این موارد از عمدهترین تنگناها و محدودیتها که مربوط به فعالان صنایعدستی است میتوان به عدم شناخت کافی و مناسب از بازارهای داخلی و جهانی (بازار هدف) و سلایق مشتریان، توجه نکردن به سطح کیفی تولید و نوآوری در محصولات تولیدی، عدم تبلیغات و بازاریابی داخلی و خارجی اشاره کرد. بدون تردید میتوان در مسیر معرفی، تبلیغ و ترویج صنایعدستی استانها بهمنظور بازاریابی در داخل و خارج کشور با شیوههای نوین تبلیغاتی، استفاده از فناوری روز در تولیدات صنایعدستی با حفظ اصالتهای هنر ملی، حمایت و تشویق بخش خصوصی بهمنظور سرمایهگذاری در این بخش بهویژه برای ایجاد بازارچههای صنایعدستی، سیاست گذاری در راستای فروش و صادرات کالاها و شرکت در نمایشگاههای داخلی و خارجی گام برداشت.»
راهکارهای ضروری برای خروج از بحران
برخی از صاحبنظران راهکارهایی برای خروج صنایعدستی از بحران پیشنهاد کردهاند، ازجمله این موارد پیشنهادی، ایجاد یک برند ملی است. به باور آنان «ایجاد یک برند ملی برای صنایعدستی ایران میتواند به شناخت جهانی این محصولات کمک کند و ارزش آنها را افزایش دهد. همکاری با اینفلوئنسرهای ایرانی و خارجی برای معرفی صنایعدستی به مخاطبان گستردهتر بهشرط رفع فیلترینگ، ایجاد صفحات جذاب در شبکههای اجتماعی، ایجاد بازارچههای آنلاین، توسعه همکاریهای بینالمللی، شرکت در نمایشگاههای بینالمللی، برگزاری کارگاههای آموزشی برای معرفی تکنیکهای تولید صنایعدستی ایرانی به هنرمندان خارجی، ایجاد شبکههای همکاری با هنرمندان و طراحان بینالمللی برای تولید محصولات مشترک میتواند به اقتصاد هنرمندان صنایعدستی کمک کند. همچنین حمایت از تولیدکنندگان خرد از طریق تسهیل دسترسی به مواد اولیه، ارائه آموزشهای تخصصی، ارائه تسهیلات مالی به تولیدکنندگان خرد برای توسعه کسبوکار خود و ایجاد زیرساختهای مناسب برای نوآوری و توسعه زنجیره تأمین و توجه به نیازهای نسل جوان از دیگر اقدامات راهبردی برای رونق صنایع دستیست.»