توافق شرم‌الشیخ و پیروزی استراتژیک مقاومت غزه بررسی شد
اعجاز تاب‌آوری

مذاکرات نفس‌گیر و غیرمستقیم در شرم‌الشیخ مصر، در نهایت به فازی از توافق رسید که امیدها را برای پایان دادن به دو سال جنگ ویرانگر و کشتار بی‌سابقه در نوار غزه زنده کرد. این توافق، صرف‌نظر از جزئیات فنی و مراحل اجرایی، نقطه عطفی تاریخی در منازعه فلسطین و رژیم صهیونیستی است؛ نقطه‌ای که در آن، اراده و استقامت یک ملت تحت محاصره، بر ماشین جنگی تمام‌عیار و حمایت‌های بین‌المللی آن پیروز شد. درک ابعاد این توافق، مستلزم نگاهی عمیق به دستاوردهای مقاومت، شکست‌های استراتژیک رژیم اشغالگر و مهم‌تر از همه، چالش‌های شکننده‌ای است که در انتظار آینده غزه و منطقه است.

​​​​​​​طبق اخبار منتشرشده، توافق اولیه بر سه محور اصلی استوار است که هر یک به تنهایی، گواهی بر عقب‌نشینی اجباری رژیم صهیونیستی است: آزادی و تبادل اسرا، عقب‌نشینی ارتش از اغلب مناطق غزه و ورود گسترده کمک‌های انسانی.
شادی و تکبیر مردم مظلوم غزه، از زیر آوار و ویرانی، بهترین معیار برای سنجش این پیروزی است. این مردم، که از نزدیک‌ترین تجربه خود می‌دانند که صهیونیست‌ها قابل اعتماد نیستند، با این حال نفس راحتی می‌کشند و این توقف جنگ را نتیجه قهرمانی مقاومت می‌دانند. تبادل اسرا در این مقیاس، که شامل آزادی تعداد قابل توجهی از اسرای فلسطینی دربند رژیم در ازای اسرای صهیونیست است، نه‌تنها یک موفقیت دیپلماتیک برای حماس است، بلکه یک پیروزی بزرگ روانی و اجتماعی برای کل جامعه فلسطینی محسوب می‌شود.
اما مهم‌ترین اعتراف و شکست، در بخش عقب‌نشینی نهفته است. هدف اعلامی و اصلی دولت نتانیاهو، نابودی کامل حماس و زیرساخت‌های آن بود. این هدف، با صرف میلیون‌ها دلار بودجه نظامی، به‌کارگیری مدرن‌ترین تسلیحات و ارتکاب جنایات جنگی بی‌شمار، نه تنها محقق نشد، بلکه رژیم مجبور شد با همان نیرویی مذاکره کند که قصد نابودی آن را داشت. ترور نافرجام رهبران حماس در قطر، تنها چند هفته پیش از این مذاکرات، عمق شکست و استیصال کابینه نتانیاهو را نشان می‌دهد: در نهایت، پس از دو سال، راهی جز مذاکره با حماس باقی نماند. این بدان معناست که حماس، نه تنها بقای سیاسی و نظامی خود را حفظ کرده، بلکه توانسته است اراده خود را بر دشمن تحمیل کند. این یک پیروزی استراتژیک به تمام معناست.
با وجود فضای شادی و پیروزی، مردم غزه و تحلیلگران جهانی نسبت به پایداری این توافق درازمدت، عمیقا نگران و محتاط هستند. این احتیاط ریشه در ماهیت تاریخی و عملکرد اخیر رژیم صهیونیستی دارد. تجربه آتش‌بس ۴۰ روزه در اوایل سال جاری میلادی، که رژیم با نقض آن جنگ را از سر گرفت، یک هشدار جدی است.
رژیم صهیونیستی اساسا یک رژیم متجاوز است که بر پایه اشغالگری بنا شده و منطق آن، نفی حقوق فلسطینی‌هاست. تضمین‌های آمریکا و حضور واسطه‌های منطقه‌ای تنها تا حدی می‌توانند جلوی تمایلات جنایتکارانه آن را بگیرند. نتانیاهو، که از سوی تندروهای کابینه‌اش تحت فشار است و با اتهامات داخلی و بین‌المللی بی‌سابقه‌ای روبه‌رواست، ممکن است در هر لحظه برای نجات جایگاه سیاسی خود و فرار از محاکمه، به نقض توافق و ادامه جنگ روی آورد. جامعه جهانی، به ویژه کشورهای عربی و اسلامی، باید به شدت بر رژیم نظارت کنند و در صورت هرگونه نقض، فورا واکنش نشان دهند. این شکنندگی وضعیت، لازمه آگاهی و آمادگی مستمر است.
آنچه آینده غزه را پیچیده‌تر و پرچالش‌تر می‌سازد، اختلافات عمیق و حل‌نشده در مورد سلاح مقاومت و آینده حکمرانی در غزه است. در این دو موضوع، خطوط قرمز طرفین به شدت در تضاد هستند و نزدیک کردن دیدگاه‌ها نیازمند فشار شدید بین‌المللی و دیپلماسی سخت است.
1. سلاح مقاومت (خلع سلاح): رژیم صهیونیستی و حامی اصلی آن، آمریکا، مصرانه خواستار خلع سلاح حماس و دیگر گروه‌های مقاومت هستند. این درخواست، از دیدگاه مقاومت، به معنای خلع ید از تنها ابزار دفاعی در برابر حملات احتمالی و ادامه‌دار رژیم اشغالگر است. تا زمانی که اشغالگری به پایان نرسیده و حقوق ملت فلسطین به رسمیت شناخته نشده است، سلاح مقاومت یک ضرورت حیاتی و یک ابزار بازدارنده استراتژیک است. پذیرش خلع سلاح، عملا به معنای تسلیم شدن در برابر اراده دشمن و از دست دادن بزرگ‌ترین دستاورد این جنگ است. مقاومت به آسانی زیر بار چنین شرطی نخواهد رفت.
2. آینده حکمرانی غزه: رژیم صهیونیستی و آمریکا تلاش می‌کنند تا حماس را از دایره قدرت سیاسی در غزه خارج سازند و یک مدل حکمرانی مورد تأیید خود را جایگزین کنند. با این حال، حماس با این پایداری و فداکاری، ثابت کرد که بخش غیرقابل انکاری از واقعیت سیاسی غزه و فلسطین است. هرگونه راه‌حل برای حکمرانی باید از طریق توافقات داخلی فلسطینی و با حفظ کرامت و اراده مردم غزه صورت گیرد، نه دیکته‌های خارجی یا تحمیل قدرت‌های اشغالگر. تنها یک دولت فراگیر و مورد قبول مردم فلسطین می‌تواند بازسازی و ثبات بلندمدت را تضمین کند. تلاش رژیم و آمریکا برای استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و فشار رسانه‌ای، تنها برای به دست آوردن اهداف از دست‌رفته نظامی است.
در یک تحلیل جامع، می‌توان گفت که دو سال جنگ غزه، علی‌رغم هزینه‌های انسانی فاجعه‌بار (ده‌ها هزار شهید و زخمی و ویرانی گسترده)، یک شکست اخلاقی و استراتژیک تمام‌عیار را برای رژیم صهیونیستی به دنبال داشت. این جنگ، ماهیت تجاوزکارانه این رژیم را در برابر دیدگان جهانیان، حتی حامیان سنتی آن در غرب، آشکار کرد. امروز، نهادهای بین‌المللی، فعالان حقوق بشر و افکار عمومی جهان، بیش از هر زمان دیگری جنایات رژیم را محکوم می‌کنند.
این رژیم در شرایطی مجبور به مذاکره و عقب‌نشینی شده که به شدت در انزوای جهانی قرار گرفته و دولت نتانیاهو بیش از هر زمان دیگری متزلزل و بی‌اعتبار است. ترامپ و دولت آمریکا نیز، با نمایش‌های خاص خود، تلاش می‌کنند این شکست را در قالب یک «توافق صلح تاریخی» بازنمایی کنند، اما واقعیت این است که این توافق، نتیجه مقاومت قهرمانانه و شکست اهداف نظامی رژیم صهیونیستی است.
در نهایت، پایداری غزه و سربلندی مقاومت، پیامی روشن به جهان فرستاد: ایمان و اراده ملتی که برای آزادی می‌جنگد، با ۲۰۰ هزار تن بمب نیز از بین نمی‌رود. غزه امروز، زخمی و ویران، اما استوار و سرفراز، الگویی از مقاومت است که ثابت کرد حتی در نابرابرترین میدان‌ها نیز، حق و ایستادگی، دست بالا را دارند. وظیفه اکنون، حفظ این دستاورد، نظارت بر اجرای کامل توافق و مقابله با هرگونه توطئه برای خلع سلاح و تضعیف اراده مردم غزه در تعیین آینده خود است. غزه پیروز شد، هرچند مسیر پیش رو 
همچنان ناهموار و نیازمند هوشیاری مضاعف است.