رابطه تناقض‌آلود صنعت سلامت و محیط زیست

گروه اجتماعی 
«پزشکی و مراقبت سلامت که یک‌دستاورد علمی و تکنولوژیک است، در‌حالی‌که درباره خطرات محیط‌زیستی برای انسان هشدار می‌دهد و توصیه‌ها و برنامه‌هایی دارد، اما همزمان خود در ایجاد خطرات جدید سهیم و مسئول است. بر این اساس می‌توان گفت، رابطه سلامت و محیط‌زیست یک رابطه 
دو سویه است. یعنی همانطور که محیط‌زیست می‌تواند سلامت انسان را به خطر اندازد، مجموعه اقداماتی که برای سلامت انجام می‌شود، دارای تبعات محیط‌زیستی است.» این عبارت‌ بخشی از اظهارات سیمین کاظمی، پژوهشگر جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت است. 
این پژوهشگر در نشست سلسله گفت‌وگو‌های تعاملی کنشگران اجتماعی و مردم که به همت کمپین حمایت از زاگرس مهربان و با مشارکت تشکل‌های مدنی برگزار شده، به بررسی رابطه سلامت و محیط‌زیست پرداخته و در این زمینه نکات مهمی را مطرح کرده است که در ادامه بخش‌هایی از آن را می‌خوانیم. 
به گزارش« رسالت»، سیمین کاظمی در ابتدای این نشست، با اشاره به اینکه ما هر روز از طریق شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها پیام‌های زیادی درباره انواع خطرات دریافت می‌کنیم، عنوان کرده است: «بسیاری از این خطرت مربوط به آب، هوا، غذا و خاک و محیط ما می‌شوند. اینکه فلان ماده غذایی را نباید خورد، از فلان آب نباید استفاده کرد. آلودگی هوا، گرما، کیفیت آب، پارازیت ماهواره و تشعشعات مراکز هسته‌ای از‌جمله خطرات زمانه ما هستند. اولریش بک جامعه‌شناس آلمانی معتقد است که ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که قبل از هرچیز خطر و هستار‌های مربوط به آن مشخص می‌شود. خطر‌هایی که غالبا از جنس بوم شناختی و زیست‌محیطی هستند.»
این پژوهشگر جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت در ادامه بیان کرده است: «در قرن‌های گذشته چنین خطراتی موضوعیت نداشت و بیشتر ترس بشر از ارواح، اجنه، زلزله، سیل، خشکسالی و قحطی و طاعون و وبا بود. با صنعتی شدن جوامع نوع و شدت خطر‌ها تغییر کرد. در‌واقع در همه اعصار خطر وجود داشته است: در عصر ماقبل مدرن (ماقبل صنعتی)، عصر مدرن اول (صنعت‌گرایی) و عصر مدرن دوم (صنعت‌گرایی متأخر). در جامعه سنتی خطر‌ها را به امور ماورای طبیعی و خارج از اختیار انسان نسبت می‌دادند و از این‌رو محاسبه‌ناپذیر قلمداد می‌شدند. اما در عصر مدرن، خطرات بیشتر تولیدات انسانی و ساخته بشر هستند. رشد علم و تکنولوژی در عصر مدرن به کنترل‌پذیری، محاسبه و جبران خطر‌ها کمک کرد. اما در عصر مدرنیته متأخر، علم و تکنولوژی بیش از آنکه به محاسبه و کنترل کمک کند خود ایجاد کننده خطر‌های جبران‌ناپذیر و شدید‌تر شده و هر کسی می‌کوشد از مخاطرات ایمن بماند.»
 او مطرح کرده است: «پزشکی و مراقبت از سلامت که یک‌دستاورد علمی و تکنولوژیک است، در‌حالی‌که درباره خطرات محیط‌زیستی برای انسان هشدار می‌دهد و توصیه‌ها و برنامه‌هایی دارد، اما همزمان خود در ایجاد خطرات جدید سهیم و مسئول است. بنابراین رابطه سلامت و محیط‌زیست یک رابطه دو طرفه است. یعنی همانطور که محیط‌زیست می‌تواند سلامت انسان را به خطر اندازد، مجموعه اقداماتی که برای سلامت انجام می‌شود، دارای تبعات محیط‌زیستی است.»
 صنعت مراقبت‌های بهداشتی تقریبا ۵ درصد از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای را برعهده ‌دارد
این پژوهشگر در بخش دیگری از سخنان خود، به آثار محیط‌زیست بر سلامت پرداخته و در‌این‌باره توضیح داده است: «براساس داده‌های سازمان بهداشت جهانی، ۲۴ درصد از کل مرگ‌و‌میر‌های جهانی با محیط‌زیست مرتبط هستند. تغییرات اقلیمی از طرق مختلف بر زندگی و سلامت انسان‌ها تأثیر می‌گذارد. این تغییرات، عناصر ضروری سلامت - هوای پاک، آب آشامیدنی سالم، تأمین مواد غذایی مغذی و سرپناه امن - را تهدید می‌کند و پتانسیل تضعیف دهه‌ها پیشرفت در سلامت جهانی را دارد. بین سال‌های ٢٠٣٠ تا ٢٠۵٠، انتظار می‌رود تغییرات اقلیمی سالانه ٢۵٠٠٠٠ مرگ اضافی، تنها ناشی از سوءتغذیه، مالاریا، اسهال و استرس گرمایی ایجاد کند. در ایران هم به‌عنوان یک کشور در‌حال‌توسعه از زمان شروع صنعتی شدن در دهه ١٩٧٠ آلودگی هوا به‌تدریج افزایش یافته است. در سال ٢٠١٩، میزان مرگ‌و‌میر ناشی از آلودگی هوای محیطی  74/40     مرگ در هر ١٠٠٠٠٠ نفر گزارش شد. اکنون گفته می‌شود سالانه بین چهل تا پنجاه هزار مرگ به علت آلودگی هوا اتفاق می‌افتد. براساس نتایج مطالعه جهانی سهم عوامل خطر محیطی در کل بار بیماری‌ها در کشور در سال ٢٠١٧ بر حسب شاخص تعداد سال‌های از دست رفته به‌واسطه مرگ یا ناتوانی  (Disability-adjusted life years) (DALYs) و تعداد موارد مرگ به ترتیب حدود ٨ و ١٣ درصد بوده است.»
کاظمی اضافه کرده است: «آنچه گفته شد فقط اندکی از اثرات منفی آلودگی و تغییرات محیط‌زیست بر سلامت بشر است، صنعت مراقبت‌های بهداشتی تقریبا ۵ درصد از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای را بر عهده‌دارد و این صنعت را به پنجمین تولیدکننده بزرگ در سراسر جهان تبدیل می‌کند. در ایالات متحده، بخش مراقبت‌های بهداشتی حدود ۸ تا ۱۰ درصد از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای ملی را به خود اختصاص می‌دهد و هر تخت بیمارستانی می‌تواند روزانه بیش از ۱۰ کیلوگرم زباله تولید کند. دستگاه‌ها و وسایل پزشکی به‌تنهایی تقریبا ۵٠ درصد از انتشار گاز‌های گلخانه‌ای در ایالات متحده را تشکیل می‌دهند. برآورد‌های فعلی نشان می‌دهد که تقریبا نیمی از جمعیت جهان به دلیل دفع غیرایمن زباله‌های مراقبت‌های بهداشتی با تهدید‌هایی ناشی از آلودگی محیط‌زیست و سلامت انسان مواجه هستند.»
ناظر بر تأکیدات این پژوهشگر، صنعت مراقبت سلامت در سه بخش تولید، حمل‌و‌نقل و محل دفن پسماند به محیط‌زیست آسیب می‌زند. در بخش تولید پلاستیک‌های مبتنی بر نفت به طور گسترده در بسیاری از وسایل یکبار مصرف استفاده می‌شوند. طراحی وسایل بدون توجه به استفاده مجدد یا بازیافت صورت می‌گیرد. در بخش حمل‌و‌نقل، به تولید گاز‌های گلخانه‌ای می‌انجامد. در سوزاندن پسماند‌ها مواد سمی تولید می‌شود. خاکستر سمی حاصل از زباله سوز‌ها ممکن است به آب‌های زیرزمینی نشت کند. دفن زباله‌های دستگاه‌های الکترونیکی یا زباله‌های الکترونیکی پزشکی، سموم مضر و فلزات سنگین مانند جیوه، آرسنیک و سرب را آزاد می‌کند. با این وصف مراقبت سلامت خود به تهدیدی برای سلامت انسان و محیط‌زیست تبدیل شده است. 
نادیده گرفتن آثار منفی مراقبت سلامت
پرسش این است که در‌این‌رابطه متقابل محیط‌زیست و سلامت چرا کمتر به اثرات منفی مراقبت سلامت بر محیط‌زیست پرداخته می‌شود؟ کاظمی در‌این‌باره عنوان کرده است: «اولین پاسخ در تسلط دیدگاه استثناگرایی یا معافیت‌گرایی است که انسان را از بقیه دنیا جدا می‌کند و به انسان حق می‌دهد که محیط را برای سلامت و رفاه مورد مداخله و دستکاری قرار دهد. اما این پاسخ کافی نیست. پاسخ اصلی را باید در مشخصات پزشکی سرمایه‌داری پیدا کرد.»
مطابق اظهارات کاظمی، با اینکه تعاریف مختلفی از سلامت صورت گرفته و اقدامات مختلفی برای تأمین سلامت صورت گرفته اما سلامت را باید بیشتر از یک امر بیولوژیک، یک برساخت اجتماعی بدانیم که در دوره های
مختلف تعاریف مختلفی داشته است. از جمله در پزشکی عصر سرمایه داری تعریف سلامت به طور کلی متفاوت از سلامت در دوره های قبل است. 
این پژوهشگر جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت مطرح کرده است: «با ظهور پزشکی مدرن تعریف سلامت به قلمرو اختیارات پزشکی منتقل و حرفه پزشکی عهده‌دار تعریف سلامت شد. حرفه پزشکی با استفاده از دانش پزشکی که عموما بی‌طرف و فارغ از منفعت در نظر گرفته می‌شود، بر بخش سلامت تسلط یافت و انحصار تعریف سلامت را به‌دست گرفت. فریدسون معتقد بود که حرفه پزشکی بر بخش سلامت تسلط دارد نه بدان خاطر که علمی برتر و انسان‌دوستانه است، بلکه به‌خاطر آنکه از لحاظ سیاسی به خوبی سازمان‌یافته است. حرفه پزشکی حق انحصاری یک حرفه شغلی را دارد، انحصاری که از طریق دولت و طبقه حاکم برای آن تضمین می‌شود و از استقلال در کار خویش برخوردار می‌گردد و برای جامعه وسیع‌تر موضوعاتی را تعیین و مشخص می‌کند که پزشکی بر آن‌ها نظارت دارد. در چنین محیط محافظت شده‌ای، حرفه پزشکی از قدرت کافی برای کنترل همه جنبه‌های کاری خود بدون دخالتی از جانب گروه‌های غیرتخصصی برخوردار خواهد بود. قدرت حرفه پزشکی یک موضوع مهم در جامعه‌شناسی سلامت است. از آنجا که حرفه پزشکی نه‌تنها تعریف سلامت و بیماری را تعیین می‌کند، بلکه می‌تواند بگوید چه کار‌هایی باید انجام شود و چه مداخله‌ای باید صورت گیرد، بنابراین قدرت پزشکی را می‌توان کلید توضیح مشکلات مختلف سلامت، از‌جمله عدم ارتباط بین مراقبت‌های سلامت ارائه‌شده با نیاز‌های سلامت جمعیت دانست.»
وقتی پزشکی مدرن در عصر سرمایه‌داری، سلامت را به مصرف گره‌ می‌زند
البته کاظمی در ادامه تأکید کرده است که «نباید در قدرت پزشکی و استقلال آن اغراق کرد یا حتی خوشبین بود. طبقه مسلط در جامعه سرمایه‌داری (یعنی بورژوازی) بر پزشکی تسلط دارد. دانش، پراتیک و نهاد‌های پزشکی هر چقدر هم که مستقل به نظر برسند، در تحلیل نهایی همگی تحت سلطه سیاسی و هژمونی ایدئولوژیک بورژوازی هستند. سلطه طبقه حاکم نه‌تنها در نهاد‌ها و پراتیک پزشکی سرمایه‌داری، بلکه در تار‌و‌پود دانش پزشکی تنیده شده است. دانش پزشکی، مانند سایر علوم تحت سلطه سرمایه‌داری، تحت سلطه یک ایدئولوژی پوزیتیویستی و مکانیکی بوده است که نمونه بارز علمی است که تحت هژمونی بورژوازی ایجاد شده است. برخلاف تصور رایج، مراکز اصلی قدرت در تأمین مالی، مدیریت، تحقیقات و آموزش پزشکی، نه حرفه‌های پزشکی، بلکه بخش‌هایی از طبقه سرمایه‌دار بوده‌اند. بنابراین دانش پزشکی را نمی‌توان بی‌طرف و بدون جهت‌گیری طبقاتی تلقی کرد. به‌این‌ترتیب پزشکی که تحت سلطه طبقه حاکم است با اتکا به داعیه بی‌طرفی و علمی بودن و انسان‌دوستی، انحصار تولید سلامت و راه‌ها و ابزار‌های ارتقا سلامت را به عهده‌دارد. پزشکی مدرن در عصر سرمایه‌داری، سلامت را به مصرف گره‌زده است و به‌این‌ترتیب دستورات و شیوه‌هایی را برای رسیدن به سلامت توصیه و تجویز می‌کند که همگی متکی به مصرف بیشتر محصولات بهداشتی و مراقبتی و انواع دارو‌ها و مکمل‌ها و وسایلی هستند که حتی اثربخشی آن‌ها برای ارتقا سلامت اثبات نشده است، اما برای شرکت‌ها و طبقه سرمایه‌دار سود هنگفتی به ارمغان می‌آورد. این مصرف‌گرایی بی‌حد و مرز که به توصیه و تجویز پزشکی سرمایه‌داری رواج یافته، نه‌تنها به سلامت بیشتر انسان و جوامع منجر نشده، بلکه تبعات محیط‌زیستی شدید داشته است. مطالعات نشان می‌دهد که پزشکی تحت شیوه تولید سرمایه‌داری، و با استفاده از تسلطی که بر تعریف سلامت به‌دست آورده، به قلمرو‌های دیگری نیز نفوذ کرده که تا‌به‌حال تحت کنترل پزشکی نبوده‌اند. حالا حرفه پزشکی برخی مسائل اخلاقی و اجتماعی را به‌عنوان بیماری معرفی می‌کند و برای آن‌ها راه‌حل و درمان دارویی و مداخلات پزشکی ارائه می‌کند.»
پزشکی سرمایه‌داری کمتر به سلامت انسان و محیط‌زیست می‌اندیشد
کاظمی خاطرنشان کرده است: «زشتی، اعتیاد، بارداری و زایمان، تقویت و بهبود، مشکلات قاعدگی حالا تحت نفوذ پزشکی هستند و پزشکی راهکار‌های درمانی برای آن‌ها خلق می‌کند که همه این راه‌ها با مصرف بیشتر و استفاده بیش‌از‌حد از منابع هموار می‌شود. مثلا از قاعدگی که وضعیتی طبیعی است بیماری نمایی می‌کنند و با ساختن فوبیای عفونت ده‌ها راه‌حل را برای پیشگیری از عفونت پیشنهاد می‌کنند. در نتیجه باید گفت که پزشکی عصر سرمایه‌داری بیش از آنکه به سلامت انسان و محیط‌زیست بیندیشد به‌عنوان ابزار سودآوری برای شرکت و متناسب با شیوه تولید سرمایه‌داری کار می‌کند. حرفه پزشکی با وصل کردن خود به علم پزشکی توانسته است خود را در برابر انتقادات بیرون از پزشکی مصون و از منتقدان سلب اعتبار کند. در مجموع وقتی به اثرات محیط‌زیست بر سلامت می‌پردازیم، لازم است به عوامل ساختاری تخریب محیط‌زیست توجه کنیم و بد‌انیم که پزشکی سرمایه‌داری خود بخشی از این ساختار ویرانگر است که در تبدیل جامعه معاصر به‌جامعه خطر دست داشته است.»