بدون اصلاح حکمرانی آب هر راه‌حلی ازجمله انتقال آب و سدسازی محکوم به شکست است
ضرورت نگاه نو به حکمرانی آب

گروه اجتماعی 
تجارب انتقال آب و سدسازی‌ نشان داده است که برخی از پروژه‌های این چنینی نه‌تنها به حل بحران آب شرب کمکی نمی‌کند، که به سامانه‌های زیستی آسیب می‌رساند و اقلیم مناطق مبدأ  آب را به سمت خشکسالی سوق می‌دهد. از این رو فعالان محیط زیست پیوسته هشدار می‌دهند که چنین پروژه‌هایی، بدون توجه به ملاحظات زیست‌محیطی، نه‌تنها بحران آب کشور را حل نمی‌کند، که آن را وارد مرحله‌ای پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر خواهد کرد. تحلیل و تبیین این موضوع از چنان اهمیتی برخوردار است که در امتداد سلسله گفت‌وگو‌های تعاملی کنشگران اجتماعی و مردم در مورد بحران آب، کمپین حمایت از زاگرس مهربان با مشارکت تشکل‌های مدنی، جلسه‌ای را با عنوان «چالش‌های زیست‌محیطی و اجتماعی سد ماندگان در حوضه آبریز کارون»؛ با حضور حمیدرضا یاقوتی کارشناس ژئوتکنیک برگزار کرد. 

به گزارش «رسالت»، این کارشناس در ابتدای جلسه، با اشاره به دو گزینه انتقال آب از سد ماندگان و خرسان ٣ که مد‌نظر دست اندر‌کاران قرار گرفته، گفت: «هرگونه توسعه اقتصادی با عملکرد انتقال آب ‌برای کشاورزان، نه‌تنها به توسعه اقتصادی پایدار و متوازن در این حوضه منجر نشده بلکه با توهم فراوانی آب، شکاف میان منابع و مصارف بیشتر شده است. تجارب به‌دست آمده در ۵٠‌ساله اخیر دراین حوضه آبریز نشان داده است که به‌محض تأمین آب در هر مرحله از طرح‌های انتقال آب، تقاضا برای مصرف به همان اندازه بلکه فراتر از آن افزایش یافته است. بنابراین قبل از مدیریت جامع هم‌بست شاخص‌ها، هرگونه انتقال آب تنش آبی را بیشتر می‌سازد. این درحالی است که دو گزینه انتقال آب از سد ماندگان و خرسان ٣ مد‌نظر دست اندر‌کاران قرار گرفته است. البته شنیده ها حاکی ازآن است که گزینه خرسان ٣ اولویت ندارد.»
حمیدرضا یاقوتی در ادامه با بیان این مطلب که در سال‌های اخیر مقادیر بارندگی و جریان‌های سطحی حوضه‌های آبریز ایران نسبت به نیم قرن گذشته به‌شدت کاهش یافته است، عنوان کرد: «طی پژوهش‌های صورت گرفته با آزمون‌های متفاوت، روند بارندگی بلند‌مدت در حوضه‌ها منفی بوده و میانگین حجم جریان‌های تجدید‌پذیر بیست‌ساله اخیر به پنجاه‌ساله بین ١٣- تا ٦٣- درصد کاهش یافته است. با روند رشد مصرف، چنانچه این‌روند کاهشی در دهه‌های آینده رخ دهد با از‌بین‌رفتن پتانسیل مهم‌ترین منابع تأمین آب تجدیدپذیرو پدیده شکست هیدرولیکی مواجه خواهیم شد، لذا در چنین شرایطی، بدون اصلاح حکمرانی آب هر راه‌حلی ازجمله انتقال آب محکوم به شکست است.»
برهم خوردن تعادل بین عرضه و تقاضای آب در استان اصفهان
این کارشناس ژئوتکنیک تصریح کرد: «یکی از زیرمجموعه‌های حوضه آبریز اصلی فلات مرکزی، حوضه آبریز گاوخونی و رودخانه اصلی آن زاینده‌رود است. حوضه آبریز زاینده‌رود از نوع بسته با مساحتی حدود ٢٦٩١٧ کیلومتر‌مربع، از ارتفاعات زردکوه بختیاری سر چشمه می‌گیرد. این‌رودخانه پس از مسافت ٣۵٠ کیلومتر به تالاب گاوخونی سرریز می‌شود و به‌شدت تحت‌تأثیر بارش برف در ارتفاعات زاگرس بوده و تأثیر‌پذیری بالایی از تغییرات اقلیمی و آب‌و‌هوا دارد. جریان آب این‌رودخانه در مطلوب‌ترین شرایط ۱/۲ میلیارد متر‌مکعب در سال یا ۳۸ مترمکعب در ثانیه است. شوربختانه برهم خوردن تعادل بین عرضه و تقاضای آب در استان اصفهان باعث مشکلات متعددی در منطقه شده است. با روند رشد جمعیت و مهاجرت (آب شرب)، عدم چیدمان صحیح صنایع (صنعت) و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و سطحی (کشاورزی)، این‌رودخانه نقش حیاتی در منطقه مرکزی دارد و باتوجه به مواردی که ذکر کردم، از راهکار‌های محکوم به شکست؛ انتقال آب به حوضه زاینده‌رود است که هر بار انتقال نه‌تنها وضعیت حوضه را بهبود نداده است بلکه به دلیل توسعه و تخصیص‌های جدید، کمبود آب بیشتر شده است و از سویی نیز ایجاد تنش میان ذی‌نفعان درون حوضه و میان دو حوضه آبریز را در پی داشته است.»
یاقوتی افزود: «عدم تعادل بین منابع و تقاضای آب، رشد بی‌رویه مصرف و افزایش بارگذاری، گرم‌شدن زمین و تغییرات اقلیمی در تشدید بحران آب سهم بسزایی دارد. از این‌رو برای بهره‌گیری از شاخص جامع مدیریت هم‌بست منابع آب در حوضه زاینده‌رود، تعریف صحیح، جامع و پایدار شرایط ذینفعان از منظر منابع آب سطحی و منابع با‌ارزش زیرزمینی و اتخاذ سیاست‌های مدیریتی حائز اهمیت است. به طور مثال با عنایت به کاهش میزان بارندگی نسبت به میانگین بلند‌مدت در استان اصفهان، اما همچنان این استان در بخش دامداری رتبه اول را به خود اختصاص داده است. درصورتی که پرورش و تولید یک کیلوگرم گوشت گوساله بیش از ١۵ مترمکعب آب نیاز دارد و اگر این موارد رعایت شود نیازی به انتقال آب و یا سدسازی نیست.»
این کارشناس در بخش دیگری از اظهاراتش عنوان کرد: «انتقال میان حوضه‌ای آب‌ باید بر پایه ۵ حلقه منسجم یعنی مازاد و کمبود واقعی، پایداری، حکمرانی خوب، متوازن‌سازی حقوق موجود با نیاز‌ها و دانش مطمئن باشد و باید معیار‌هایی را در این زمینه با طرح سؤالاتی مدنظر داشت، نخست اینکه آیا نیاز آبی کنونی و آینده حوضه مبدأبه طور کامل تأمین می‌شود ومازاد واقعی وجود دارد؟ دوم، حوضه دریافت کننده؛ از آب به شکل کارآمد استفاده می‌کند و کسری داخلی وجود ندارد؟ سوم، حوضه دریافت کننده، هیچ منبع جایگزینی برای تأمین آب ندارد؟ چهارم، منافع، عادلانه تقسیم می‌شود و هزینه‌ها کاملا جبران می‌گردد؟ پنجم، آیا آثار و پیامد‌های آن بر محیط‌زیست حداقلی خواهد بود؟ ششم، آیا اثرات اجتماعی – فرهنگی به حداقل می‌رسد؟ چراکه هیچ‌گونه اختلال اجتماعی فرهنگی، حتی تحریک عواطف از‌جمله عواطف مذهبی نباید در  هیچ یک از دو منطقه ایجاد شود. هفتم، آیا پروژه انتقال بر مبنای پایداری و تاب‌آوری و یا سازگار‌پذیر با تنش‌های طبیعی و اجتماعی طراحی می‌شود؟ هشتم، تصمیم‌گیری مشارکتی در پروژه وجود دارد و نسبت به عموم از‌جمله افراد تأثیر پذیرفته، پاسخگویی دارد؟ نهم، به‌حقوق و مسئولیت‌های کنونی (محلی و ملی بین‌المللی) احترام گذاشته می‌شود؟ دهم، به عدم قطعیت و ریسک و خلأ‌ها در دانش به طور کافی پرداخته می‌شود؟»
انتخاب ساختگاه سد باید با دیدگاه افق محور حوضه آبریز انجام شود
وی با انتقاد از اینکه هرگونه توسعه اقتصادی با عملکرد انتقال آب ‌برای کشاورزان، نه‌تنها به توسعه اقتصادی پایدار و متوازن در حوضه آبریز زاینده‌رود منتهی نشده بلکه با توهم فراوانی آب، شکاف میان منابع و مصارف بیشتر شده است، گفت: «امروزه با‌توجه‌به تغییرات اقلیمی شاهد پدیده‌های حدی منابع آب همانند خشکسالی و سیلاب در سراسر نقاط دنیا هستیم. از گذشته تاکنون به‌منظور ذخیره آب، تولید انرژی برق، مصارف کشاورزی، شرب و صنعت از سد‌ها استفاده شده است، که در کنار مزیت‌های خود البته باعث اثرات مخرب محیط‌زیستی شده. براین اساس انتخاب ساختگاه سد باید با دیدگاه افق محور حوضه آبریز انجام شود. با عنایت به مطالعات مرتبط و تجارت حاصله، هرگونه انتقال آب بدون در‌نظر‌گرفتن مدیریت منابع آب به مصارف حوضه آبریز رودخانه زاینده‌رود جوابگو نخواهد بود.»
این کارشناس ژئوتکنیک در ادامه این جلسه، خلاصه‌ای از سه دهه مطالعات در حوضه رودخانه خرسان با دیدگاه انتقال آب به حوضه آبریز زاینده‌رود را تشریح و در این زمینه توضیح داد: «نتایج این مطالعات نشان می‌دهد، احداث سد‌ها موجب تقسیم‌بندی حوضه‌ها به حوضه‌های مهندسی و طبیعی خواهد شد. با‌توجه‌به تحقیقات صورت گرفته، حوضه مهندسی و طبیعی رودخانه زاینده‌رود و نمودار هم‌بست، عامل عدم تعادل بین منابع و مصارف و به‌خصوص در سال‌های اخیر عامل اصلی تشدید خشکسالی بوده است. میزان تخصیص به استان اصفهان در تمام مطالعات حوضه خرسان با مطالعات اخیر سد ماندگان مغایرت بسیار دارد (از ٣٢ میلیون متر مکعب در سال به ٢٨٠ میلیون متر‌مکعب در سال). در مطالعات انتقال آب از سد ماندگان، دبی طراحی انتقال با سه خط لوله  10.5 متر‌مکعب درثانیه مد‌نظر است در‌صورتی‌که آورد یا دبی ورودی پشت مخزن سد ماندگان 8.45 متر مکعب است. اساسا تحلیل هیدرولیکی دقیق به آمار مناسب و وسیع نیاز دارد و هرچه دوره آماری موجود طولانی‌تر بوده کیفیت آن بالا‌تر می‌رود. در محدوده مذکور، آمار آبدهی موجود درایستگاه‌های هیدرومتری مختلف است لذا در گزارشات محدوده سد ماندگان با مدل‌ها و روش‌های بدون درنظر گرفتن تغییرات اقلیمی بازسازی شده است. همچنین وضعیت اقلیمی یک منطقه متناظر با ارتفاع از سطح دریا و نوع بارش و میزان شدت آن است. نمودار‌های هیپسومتریک و آلتی متریک ۵٠ درصد مساحت (آمار میانه) محاسبه شده است درصورتی که تغییرات اقلیمی و ذوب یخچال‌های طبیعی محدوده طرح در محاسبات درج نشده است. از طرفی باتوجه به تقسیمات زیر حوضه در گزارش سد ماندگان، شیب حوضه وجهت شیب در اثر تابش بیشتر در بیش از ٢۵ درصد جنوب و جنوب غرب است که افزایش تبخیر و تعرق و در نتیجه کاهش رطوبت خاک با احداث مخزن سد ماندگان رخ می‌دهد. فرآیند باز‌سازی و تطویل آمار ایستگاه هیدرومتری با استفاده از ایستگاه کتا، رودآباد، ده قرح و آب گرمک به دلیل عدم تطابق با استفاده از انتقالِ نسبت مساحت و بارش، تخمین‌زده و بازسازی شده است. ارتباط برقرار شده بین آمار ایستگاه‌ها با‌توجه‌به سال آبی در دسترس دریک سال نرمال رو به خشک و دو سال دیگر دوره خشک بوده است. لذا براساس قضاوت مهندسی در استفاده ازآمار، با احتیاط محاسبات صورت گرفته است که این احتیاط باید تدقیق شود. با احداث سد ماندگان دبی رودخانه خرسان با افت روبه‌رو خواهد شد. افت سطح آبخوان‌های زیرزمینی، اکوسیستم منطقه و منابع آبی محلی را به‌شدت تهدید می‌کند. بنابر مطالعات کارشناسان کمیسیون اصل نود، در طرح‌های سازه آب و توجیهات اقتصادی، از حدود سال‌های ١٣٧٦ الی ١٣٧٨ مقادیر بارش‌ها و رواناب در بخش وسیعی از مناطق مرکزی، غربی، شرقی و شمال غربی و از سال‌های ١٣٨٤ الی ١٣٨٦ در مناطق عمدتا جنوب و جنوب غربی کشور، با روند کاهشی مواجه بوده است. زنجیره سد‌های کارون از کارون ٣ به‌بعد با تغییرات اکوسیستم منطقه در اثر ساخت سد ماندگان و انتقال ٢٨٠ میلیون متر‌مکعب در سال، موجب خسارات و هدر‌رفت سرمایه‌گذاری و نا‌ترازی انرژی خواهد شد.»
راهکارهایی برای جایگزینی انتقال آب 
این کارشناس در خاتمه اظهاراتش، با ارائه پیشنهاداتی برای جایگزینی انتقال آب و ساخت سد ماندگان عنوان کرد: «اقتصاد خطی منابع با مصارف در جهان منسوخ شده است. اقتصاد چرخشی برای رسیدن به توسعه پایدارو جلوگیری از هدر‌رفت منابع آب و همچنین کاهش کربن حائز اهمیت است. تعیین دقیق میزان استفاده زمین اختصاص یافته به محصولات، تبیین و شناخت محصولات دیم با پیشرفت‌های سنجش از دور به کنترل منابع آبی کمک بسیاری خواهد کرد. با پیشرفت فناوری و پیش‌بینی‌های وضعیت آب‌و‌هوا، ارتباط مستقیم سازمانی (کارگروه ذینفعان با مدیران مرتبط) جهت شناخت افق توزیع بارش و افزایش دما الزامی است. همچنین کاهش استفاده از آب‌های زیر‌زمینی در کشاورزی و دامداری، بهینه‌سازی مصرف آب در صنعت، کاهش و مدیریت مصرف آب در شهر‌ها، جلوگیری از افزایش بی‌رویه ساخت وساز‌ها، بازنگری کلیه طرح‌های بارگذاری و انتقال از زاینده‌ رود و طرح‌های فاقد منابع، اجرای طرح‌های تغذیه مصنوعی در مناطق مؤثر بر تغذیه آبخوان، نصب کنتور برای تمام مصارف شهری، صنعتی و کشاورزی و شناسایی مقدار و توزیع زمانی مصارف و تعیین میزان آب‌های به‌حساب نیامده در مصارف مجاز و غیر‌مجاز، کمک به ایجاد اینجیو‌های حامی محیط‌زیست و ایجاد تشکل‌های آب‌بر با هدف مشارکت مردم در تعدیل مصارف، بازنگری و هر نوع انتقال آب بین حوضه‌ای به اصفهان برای کاهش دیدگاه مصرف‌گرایی و ایجاد یک کارگروه متخصص برای استفاده عاجل از ظرفیت‌های بانک جهانی، بانک توسعه اسلامی، صندوق یونسکو، سازمان ملل باهدف تخصیص بودجه و اعطای وام برای انجام اقدامات اصلاحی فوق مدنظر قرار گیرد.»