مسعود پیرهادی
در تاریخ ملتها، همیشه فصلهایی هست که ظاهرا آرامتر از دیگر زمانها جلوه میکند؛ روزهایی که صداهای میدان خاموشتر است و آمار درگیریها فروکش میکند. اما آنان که تاریخ و سنت الهی و روش دشمن را میشناسند، خوب میدانند که ایامِ فراغت از جنگ، خطرناکترین دورههاست؛ زیرا دشمن در همین سکوت، نقشه میکشد، موضع عوض میکند، خود را بازآرایی میکند و برای نبرد بعدی آماده میشود.
قرآن به صراحت هشدار میدهد: «وَ اَعِدّوا لَهُم ما استَطَعتُم مِن قوَّة…»؛ آمادهسازی، فرمان خداست، نه توصیه نظامی. و در حدیث است که امیرالمؤمنین فرمودند: «مَن نام لم ینم عنه»؛ تو اگر بخوابی، دشمن نمیخوابد. پس غفلت، گناهی است که هزینهاش را ملتها میدهند.
این حقیقت امروز از همیشه روشنتر است. جنگ غزه و پیامدهای راهبردی آن، پرده را کنار زده است. رژیم صهیونیستی بعد از شکستهای پیدرپی، با وجود تظاهر به قدرت، در حال بازسازی ساختارهای امنیتیاش است. ارتش آمریکا ـکه طبق ادعای مقامات خودشانـ اکنون بیثباتترین دوره نظامی پس از جنگ سرد را تجربه میکند، بهسرعت در حال آرایش جدید در منطقه است. سخنان اخیر ترامپ درباره استفاده از زرادخانه هستهای و اعترافش به نقش مستقیم در حمله رژیم صهیونیستی به ایران، درست کنار هشدار رهبر انقلاب که فرمودند «مشکل ما با آمریکا ذاتی است»، تصویری روشن ارائه میدهد: دشمن، جنگ را تمامشده نمیداند؛ ما هم نباید بدانیم.
تاریخ نیز همین را میگوید.
جنگ صفین با یک صلح به ظاهر آرام، متوقف شد؛ اما معاویه در همان زمانِ صلح، ارتشش را چند برابر کرد. از آن طرف صلح حدیبیه، فصل قدرتیابی پنهانی اسلام بود. در دوران معاصر، پس از آتشبس ایران و عراق، صدام در همان سالهای به ظاهر آرام، ارتش را برای جنگ کویت تجهیز کرد. آمریکا بعد از عراق و افغانستان، بلافاصله وارد بازآرایی شد. رژیم صهیونیستی پس از جنگ ۳۳روزه، برنامهریزی برای جنگهای بعدی را آغاز کرد؛ و اکنون نیز همین روند را دنبال میکند.
خطای استراتژیک این است که «فروکش صدای جنگ» را «پایان جنگ» تصور کنیم. آنچه امروز در مرزهای فلسطین، در خلیج فارس، در پایگاههای آمریکا، در اتاقهای فکر اروپا و در پروژههای امنیتی رژیم صهیونیستی در جریان است، چیزی جز طراحی مرحله بعدی نیست. دشمن از شکستهایش فقط یک درس میگیرد: مرحله بعد باید سختتر و پیچیدهتر باشد.
در چنین شرایطی، کشور باید الگوی «آرامش فعال» را دنبال کند. یعنی دوران فراغت، صرف استراحت نشود؛ بلکه تبدیل شود به زمانی برای تقویت بنیههای دفاعی، اصلاح ساختارهای مدیریتی، بازسازی زیرساختها، ارتقای فناوریهای نوین و آماده نگهداشتن توان مردمی. انقلاب اسلامی عمق راهبردیاش را مدیون همین منطق بوده است؛ نه منطقِ دل بستن به وعدههای دشمن.
جنگِ ارادهها تمام نشده و نمیشود؛ از اینرو جمهوری اسلامی باید همواره آماده باشد. این فقط هشدار سیاسی نیست؛ نسخه نجات کشور است. هر جا آمادگی داشتیم، پیروز شدیم و هر جا دچار خوشبینی یا توقف شدیم، دشمن جلو آمد.
امروز، با توجه به تحرکات تازه در منطقه، احتمال جابه جایی قدرتها، ضعف ساختاری آمریکا، آشفتگی صهیونیستها و تزلزل نظم جهانی غرب، بهترین زمان برای افزایش ظرفیت دفاعی، انسجام ملی، مدیریت هوشمند اطلاعاتی و تقویت صنایع راهبردی است. دشمن از دل سکوت، تهاجم میزاید؛ ما باید از دل همین سکوت، قدرت بسازیم.
این دوره، دوره خوابیدن نیست؛ دوره برخاستن است. دوره ترمیم خطاها، تقویت نیروها، ارتقای تجهیزات، افزایش بازدارندگی، اصلاح روشها و میدان دادن به نسل تازه است. هر کس امروز از آمادگی سخن بگوید، آینده را تضمین کرده؛ و هر کس سخن از فراغت بگوید، آینده را فروخته است.
در پایان باید باز به آیه برگردیم: «اَعِدّوا…». آمادهسازی، «دستور» خداست. و به حدیث: «مَن نام لم ینم عنه». اگر ما بخوابیم، دشمن نمیخوابد. پس در ایام فراغت از جنگ، بیش از زمان جنگ باید هوشیار بود.
آرامش اگر با آمادگی همراه نباشد، خطرناکترین نوع غفلت است و ملتها نه با غفلت، بلکه با بیداری زنده میمانند.