پوشیدن لباس تکراری نهتنها ایرادی ندارد بلکه میتواند نمادی از سبک زندگی آگاهانه باشد
ریشههای مصرفگرایی در خرید پوشاک
گروه اجتماعی
مایی که مربوط به نسلهای گذشتهایم، خوب بهخاطر داریم که چند دست لباس را سالها به تن میکردیم و این لباسها آنقدر تکراری بودند که هنوز هم به یاد داریم چه لباسی را دقیقا در چه مکانی و چه موقعی به تن کرده بودیم. با اینکه سالهای زیادی نگذشته اما شیوه مصرف پوشاک نسل امروز انگار فرسنگها با آن دوران فاصله دارد.
این نسل برای رفتن به سر کار، مهمانی و یا خرید ساده همیشه یک سوال را در ذهن دارد: چه لباسی بپوشم؟ آنها معمولا خودشان را میبینند که در مقابل انبوهی از لباسهای داخل کمد میایستند. مدتی به محتویات آن زل میزنند و با نومیدی آنها را به هم میریزند. بعد با بیحوصلگی شانههایشان را بالا میاندازند و میگویند: «چیزی برای پوشیدن ندارم.»
طبق گفته کارشناسان، این اتفاق وقتی میافتد که فرد درواقع ازآنچه در کمد لباسهایش قرار دارد، اطلاع دقیقی ندارد و صرفا میخرد و روی هم تلمبار میکند! در این میان ترویج مُد سریع نیز به عطش خرید افزوده و حالا خیلیها هر بار که راهی بازار میشوند، لباسهای نو میخرند و آنقدر به این کار ادامه میدهند و آنها را رویهم انبار میکنند تا به حجم قابلتوجهی برسد. تا جایی که کمد پر میشود از لباسهایی که دور از چشم برای خود یکجا نشستهاند.
خرید افراطی، منبعی برای تسلی و دلخوشی کوتاهمدت
آیدین رسولی، تحلیلگر مسائل رفتاری در زمینه عطش خرید لباس به «ما» میگوید: «در گذشته فروشندههای پوشاک سالانه چهار بار به صورت فصلی خریدِ عمده داشتند، امروزه این چرخههای خرید کوتاه و کوتاهتر شدهاند، چون ولع خرید لباس در نزد مصرفکننده افزایش یافته و بعدهم افراد لباسهایشان را خروار خروار دور میریزند. پژوهشها نشان میدهد که مردم هرچه بیشتر بر ارزشهای مادیگرایانه تمرکز میکنند، هرچه بیشتر پول و ظاهر و جایگاه اجتماعی و داراییهای مادی برایشان مهمتر میشود، بیشتر خرید میکنند و چون به دلیل وضعیت اقتصادی امکان خریدهای جدی و بزرگ وجود ندارد، افراد به خرید لباس روی آوردهاند و به همان نسبت، بیشتر افسرده و مدام دلواپس هستند. این ایده در مقابل هزاران تبلیغ و پیام بازرگانی قرار میگیرد که هر روز به ما وعده میدهند داشتن کالا یا کالاهایی باعث شادیمان خواهد شد. سازندههای تبلیغات، مصرف یک کالا یا محصول را به این پیام گره میزنند که "نیازهای تو با مصرف این کالا برطرف خواهند شد و به رضایت خواهی رسید." اما واقعیت این است که این رضایت هیچ گاه حاصل نخواهد شد و کمد لباسهای ما شلوغ و شلوغتر میشود. درواقع بسیاری از لباسهای خریداری شده، تنها یک یا دو بار پوشیده و سپس در کمدها انباشته میشوند و این درحالی است که ناتوانی در کنترل هزینهها و مدیریت مالی، سطح استرس و اضطراب را به طور چشمگیری افزایش میدهد.»
این تحلیلگر مسائل رفتاری در ادامه میگوید: «من این روزها از خودم میپرسم چه چیزی نسبت به دوران جوانی من تغییر کرده است؟ من آن زمان توانایی خرید یک، دو یا حداکثر چهار تیشرت در سال را داشتم. امروز فرزندانم برای هر مهمانی یک تیشرت یا لباس میخَرَند. اگر توجه کرده باشید قیمت پوشاک در سالهای اخیر بهواسطه مُد فوری کاهش پیدا کرده است. با این حال شاهد این هستیم که طبقهی متوسط در حال ضعیفشدن است. چیزهایی که مردم واقعاً احتیاج دارند گران است، مثل خرید خانه و یا اتومبیل. از سوی دیگر خرید افراطی لباس، منبعی برای تسلی و دلخوشی کوتاهمدت است: "امروز میتوانم یک تیشرت بخرم، با اینکه همهچیزم را از دست دادهام."»
رسولی در تحلیل «مصرفگرایی در حوزه خرید لباس» به دو نوع کالا یا محصول اشاره میکند: «نوع اول کالاهایی هستند که برای مدت طولانی استفاده میکنید، مثل ماشین لباسشویی یا خودرو. نوع دوم کالاهایی هستند که برای مدت کوتاهی استفاده شده و دور ریخته میشوند، مثل لباس. مصرفگرایی زمانی اتفاق میافتد که انسان با کالاهایی که برای مدت طولانی استفاده میکند مثل کالاهای دورریختنی و کمعمر برخورد میکند. درست است که بدون خرید پوشاک زندگی ممکن نخواهد بود. ما لباسهایمان را دوست داریم و بخشی از هویتمان را با انتخاب لباس تعریف کرده و در عرصه عمومی به نمایش میگذاریم. اما شاید بتوانیم با چند سؤال از خودمان شروع کنیم: سالانه چند قطعه لباس خریداری میکنیم؟ تا چه حد در انتخاب لباسها و کیفیت آنها دقت میکنیم؟ آیا دوست داریم بیشتر لباس داشته باشیم یا ترجیح میدهیم تعدادی کمتر ولی با کیفیت بهتر خریداری کنیم؟»
پوشیدن لباس تکراری ایرادی ندارد و نمادی از سبک زندگی هوشمندانه است
میگل یوسفی، جامعهشناس نیز در این زمینه به «رسانهها» میگوید: «روی آوردن به خریدن لباسهای زیاد، دلایل مختلفی دارد؛ رقابتهای تجاری، تجملگرایی، مد و فشن و تبلیغات، مردم را تشویق میکند که هر لباس تازه را نشانهٔ «آگاهی» و «بهروز بودن» بدانند. برخی بهدلیل اختلالات شخصیتی نمیتوانند لباس تکراری بپوشند. این افراد نیاز جدی به جلب توجه دارند و این نیاز را در لباسپوشی خود نشان میدهند.»
این جامعهشناس معتقد است، خرید افراطی لباس، فقط موضوع سلیقه شخصی افراد نیست؛ بلکه بازتاب فشارهای اجتماعی و فرهنگی برای ظاهر افراد است. پوشیدن لباسهای قبلی میتواند به صرفهجویی مالی، کاهش مصرفگرایی و حفظ محیطزیست کمک کند، در صورتی که هنوز بسیاری آن را نشانه کمبود یا بیتوجهی میدانند. همین نگاه باعث میشود هزینههای زیادی برای خرید لباسهای جدید صرف شود، در حالی که انتخاب لباسهای باکیفیت و استفاده طولانیمدت از آنها، راهحلی ساده و مؤثر است. شاید وقت آن رسیده باشد که نگاه خود به لباس را تغییر دهیم. پوشیدن لباس تکراری نهتنها ایرادی ندارد، بلکه میتواند نمادی از سبک زندگی هوشمندانه، آگاهانه و پایدار باشد.
پوشش تکراری، برای فرد و محیط زیست یک مزیت است
درهمین حال نادیا اصغری، طراح لباس نیز به «ما» میگوید: «افراد شیک پوش لزوما به تعداد بیشماری لباس دسترسی ندارند بلکه از لباسهای محدود با بالاترین کیفیت و به بهترین شکل برای ساختن استایل خود استفاده میکنند. بنابراین داشتن لباسهای زیاد نه تنها به معنای شیک پوشی نیست بلکه سردرگمی شما را نیز در انتخاب لباس افزایش داده و شما به مرور زمان خواهید دید که تنها از چند لباس خاص استفاده میکنید و بیشتر لباسها بدون استفاده باقی ماندهاند. وقتی تعداد لباسها محدود اما از کیفیت عالی و تطبیق پذیر انتخاب شده باشند این به معنای پوشیدن یک لباس برای چندین بار متوالی است پس پوشیدن لباس تکراری در شیک پوشی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است که اتفاقا مزایایی هم برای فرد و محیط زیست به دنبال دارد.»
این طراح لباس عنوان میکند: «در دنیای مد مفهومی به نام “ارزش هر بار پوشیدن” معرفی شده است. این عبارت به هزینه هر بار پوشیدن یک لباس اشاره دارد مثلا اگر شما شلوار جین ارزانی به قیمت ۴۰ هزار تومان خریدهاید که فقط ۲۰ بار میتوانید بپوشید ارزش هربار پوشیدن آن ۲ هزار تومان است. اما اگر یک شلوار جین باکیفیت به قیمت ۱۰۰ هزار تومان خریداری کنید که بتوان ۱۰۰ بار پوشید ارزش هر بار پوشیدن آن هزار تومان است و در واقع شما در حالت دوم به طور متوسط هزینه کمتری پرداخت میکنید. لباسی که بیشتر بتوان آن را پوشید ارزش هزینه کردن را دارد و لباسهای ارزان قیمت نه تنها هزینه بیشتر را در درازمدت به شما تحمیل میکنند بلکه شیک پوشی شما را نیز تحت تاثیر قرار داده و باعث تولید زباله بیشتر، هدر رفت منابع بیشتر و آسیب شدیدتر به محیط زیست میشوند.»
باتوجه به محدودیت منابع آب، لباسهای ما باارزش هستند
اصغری بیان میکند: «فرض کنیم که در یک کشور حدود ۲۳۵ میلیون عدد لباس به عنوان زباله دور ریخته شود، صرف نظر از این که مردم فقط به خاطر تکراری بودن این لباسها را دور ریختهاند و یا این که قابل پوشیدن نبودهاند، تصور این که همین مقدار زباله چقدر محیط زیست را آلوده میکند و یا تولید همین مقدار لباس به چه میزان منابع و انرژی نیاز دارد دشوار است. برای تولید هر کیلوگرم پنبه ۱۰ هزار تا ۲۰ هزار لیتر آب نیاز است و با در نظر گرفتن محدودیت منابع آبی میتوان گفت که لباسها واقعا باارزش هستند و باید بارها پوشیده شوند تا ارزش واقعی خود را نشان دهند. بنابراین باید سعی کنیم از خرید لباسهای ارزان و یکبار مصرف خودداری کرده و به جای آنها، لباسهایی باکیفیت و بادوام و تطبیق پذیر تهیه کنیم تا بتوانیم بارها آنها را بپوشیم. در این صورت نه تنها هزینههای خود را کاهش میدهیم بلکه برای حفظ محیط زیست نیز قدم مهمی برمیداریم.»
این طراح لباس با اشاره به پوشیدن لباس تکراری از سوی برخی افراد مشهور میگوید: «اگر به خوانندگان و بازیگران نگاهی بیندازیم خواهیم دید که بیشتر آنان در تلاشند با پوششهای زیبا و گرانبها، نگاه مردم را بیشتر به سوی خود بکشانند. مدلها، خوانندگان و بازیگران، چهرههای سرشناسی هستند که مردم تلاش میکنند با آنها همانندسازی کنند. در برابر این گروه، گروهی دیگر از چهرههای سرشناس هستند که معمولاً لباسهای تکراری یا شبیه به هم میپوشند، چون پوشیدن لباس تکراری هیچ اشکالی ندارد و باید در این زمینه فرهنگسازی کرد.»
ارزانترین و پایدارترین راه حل ممکن، کاهش خرید لباس است
کامران داوری هم یکی دیگر از طراحان لباس است که در این زمینه به «ما» میگوید: «خیلی از افراد به ویژه خانمها ابراز میکنند خرید لباس حالشان را خوب میکند حتی اگر به آن لباس نیازی هم نداشته باشند، همینکه میدانند آن قدر لباس دارند، خرسند هستند و بعدهم اذعان میکنند که از این رفتار ضررهای زیادی دیدهاند مثلاً زمانهایی که یک مشکل فوری یا مریضی اورژانسی پیش آمده، پولهایشان را برای خرید لباس هزینه کرده و دیگر چیزی برایشان باقی نمانده که بتوانند خرج کنند و مجبور به قرض کردن شدهاند، با این حال نمیتوانند عادت خرید کردنشان را ترک کنند. مثلاً از کنار یک لباسفروشی ناآشنا رد میشوند و یک خرید اتفاقی میکنند، معمولاً هم خیلی بد از آب درمیآید، چون بیبرنامه خریده شده و همه این لباسها بدون استفاده در کمد انباشته شده و بعدهم به سادگی دور ریخته میشوند. این موضوع واقعا جای نگرانی دارد.»
این طراح لباس عنوان میکند: «همچنان که هزینههای زندگی از جمله مسکن، خوراک و حمل و نقل در بسیاری از نقاط جهان سر به فلک میزند، پوشاک جزو استثناهایی است که روز به روز ارزانتر میشود و «این سقوط آزاد ارزش پوشاک» باعث شده لباسها چنان از چشممان بیفتند که ممکن است یک پیراهن از یک لوله خمیردندان هم به نظرمان دورریختنیتر بیاید. یکی از استدلالهایی که نامهای تجاری ارزان و در واقع مد سریع در دفاع از خود میآورند این است که دارند خوشپوشی را «همهگیر» میکنند اما این استدلال بسیار کوتهبینانه است و نباید در این مسیر قدم گذاشت. به عنوان یک طراح لباس تصور میکنم برای کسانی که به شکل افراطی لباس میخرند، بهترین کار این است که حداقل به فروشگاههای خیریه مراجعه کنند تا خرید آنها نفعی برای افراد آسیب پذیر جامعه به دنبال داشته باشد. گاهی نیز اگر خیاطی بلدیم، بهترین راه برای کاهش خرید لباس، این است که خودمان لباس بدوزیم، مخصوصاً اگر از خردهپارچهها استفاده کنیم یا طرح و مدل لباسهای موجود را تغییر دهیم و لباس جدیدی بدوزیم. حتی میتوانیم به مغازههای مد پایدار مراجعه کنیم. البته همه افراد از چنین فرصتی برخوردار نیستند که ببیند کجا جنس خوب میفروشد و کجا سبزشویی (سوءاستفاده از نام زیستاری و محیط زیستی) صورت میگیرد. بنابراین ارزانترین و پایدارترین راه حل ممکن هم این است که خرید نکنیم. گفتنش آسان است. همزمان با پیام «کمتر بخریم» که صنعت پوشاک اخلاقی سعی در گسترش آن دارد، سرمایهداری هم با شعار «بیشتر خرج کنیم» همه رشتهها را پنبه میکند. میتوانیم پولمان را عاقلانهتر خرج کنیم، اما وقتی به خرید کردن عادت کرده باشیم دیگر بیرون آمدن از آن ورطه کار سختی است.»
تا جایی که میتوانید لباسها را در چرخه مصرف نگه دارید
کامران داوری پیشتر طرفدار پوشاک بسیار ارزان بوده و هنوز کاملاً دست از خرید لباس نکشیده است. اما این روزها از این که لباسهایش را با دقت انتخاب میکند و کمد خلوت و سادهای دارد به خودش افتخار میکند. او میگوید: «بسیاری از دوستانم، وقتی کمد لباسم را میبینند از کم بودن لباسهایم تعجب میکنند. شاید کل لباسهایم در یک چمدان جا شود.»
او با انتخاب کیفیت به جای کمیت در نهایت پولش را پسانداز میکند و قدر لباسهایش را هم بیشتر میداند: «حالا هر بار که خرید میکنم از خریدم لذت میبرم و میدانم تا مدتها آن را خواهم پوشید. راز واقعی لباس در همین نهفته است. ارزش لباسهای ما را پولی مشخص نمیکند که بابت آنها دادهایم، بلکه اهمیتی مشخص میکند که برای ما دارند، این که چقدر دوستشان داریم، آنها را میپوشیم، از آنها مراقبت میکنیم و تا وقتی که میشود آنها را در چرخه مصرف نگه میداریم. هرچه نباشد، پایدارترین لباسها لباسهایی هستند که همین الآن در کمدهایمان داریم.»