یادگار شهید طهرانیمقدم تنها موشک نیست؛ یادگار او اخلاص، اراده، معنویت و عشق به آرمانهاست
پدر اخلاص
جواد شاملو
در امتحانات زمان مدرسه، در مورد شخصیتهای علمی یا تاریخی مختلف ممکن بود با چنین سؤالاتی مواجه شویم: کریستوف کلمب که بود و چه کرد؟ مهمترین اقدامات زمان امپراطوری ناپلئون بناپارت را نام ببرید. نظریه داروین را شرح دهید. ابن خلدون چه جایگاهی در علم جامعهشناسی داشت؟
ما اغلب شخصیتهای تاریخی را به صورت «که بود و چه کرد» میشناسیم. آنها از جهت کاری که انجام دادهاند و تأثیری که در این جهان نهادهاند برای ما اهمیت دارند. این کار ممکن است منفی باشد و ممکن است مثبت باشد؛ ما هم به همین نسبت یا آنها را محترم ارزیابی میکنیم و یا شایسته شماتت. اما آنها را همواره با کارشان میسنجیم. اما برخی شخصیتها را نمیتوان به این چشم دید. فرض کنید یک نوجوان چهارده ساله که با هزار ترفند به جبهه رفتهاست و در اولین دقایق اولین عملیات به شهادت رسیده است؛ بدون اینکه یک تیر شلیک کند یا تنها یکی از افراد دشمن را زخمی کند. او «چه کرد؟» ظاهرا او در روند جنگ هیچ تأثیری نگذاشت؛ چراکه از نظر مادی حتی یک تن از افراد دشمن را حتی زخمی هم نکرد. اما چنین نوجوانی به اندازه تمام ژنرالهای نظامی تاریخ شایسته احترام است. حتی اگر همچون شهید حسین فهمیده، نوجوان سیزده ساله، نارنجکبه کمر به زیر تانک هم نرفته باشد. نگاه «که بود و چه کرد» بیش از آنکه به ارزش ذاتی اعمال و کردار افراد بپردازد، به ارزش عینی و بیرونی آنها کار دارد. در حالی که بسیاری از حماسههای بزرگ هستند که نتیجه بیرونی خاصی در بر نداشتند.
اصحاب امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا 72 نفر ذکر شدهاند. این اصحاب چه توسط خود حضرت اباعبدالله علیه الصلوات و السلام و چه توسط دیگر ائمه معصومین، مورد تجلیل و تقدیر ویژه قرار گرفتهاند. اما مگر ثمره بیرونی و عینی حضور آنها در صحرای کربلا چه بود؟ آیا آنها توانستند از شهادت سید و سالار شهیدان جلوگیری کنند؟ تنها در تیراندازی نخست دشمن، گفته میشود 40 تن از 72 تن به شهادت رسیدند. علی الظاهر، تنها 10 یا 12 تن از اصحاب به میدان رفتند و تن به تن با دشمن جنگیدند. وقتی مثلا در مورد ادیسون میپرسیم او «که بود و چه کرد» انتظار این پاسخ را داریم: «او لامپ را اختراع کرد». اگر این پاسخ نبود اصلا مهم نبود ادیسون کیست. مگر کم بودند دانشمندانی که در راه اختراع لامپ جان کندند و به هیچ جا نرسیدند و هیچ نام و نشانی هم از آنها در تاریخ نیست؟ چرا اصحاب حضرت ثارالله اینقدر برای ما مورد احتراماند؟ چون منطق ما در مواجهه با یاران آن حضرت، همچون منطق ما در مواجهه با مخترع لامپ نیست. بلکه ما در مورد آنها از خود میپرسیم آنها «چه میتوانستند بکنند و بسته به حداکثر توان خود چه کردند؟». این معنای وفاست. یعنی کسی از حداکثر کاری که میتواند در قبال شخصی دیگر انجام دهد دریغ نکند. برای ما بیش از آن که «چه کرد؟» مهم باشد؛ «که بود؟» مهم است.
خطری که وجود دارد این است که ما در شناخت و معرفی بزرگانمان، آنها را محدود به تأثیرات بیرونیشان ببینیم. شهید حسن طهرانیمقدم که بود؟ پدر صنعت موشکی ایران. شهید قاسم سلیمانی که بود؟ از بین برنده فتنه شوم داعش. شهید سیدمرتضی آوینی که بود؟ سازنده مستند روایت فتح. اگر تعریفهای ما اینگونه باشد؛ این شخصیتها چه فرقی دارند با ادیسون؟ او هم کار بزرگی کرده است دیگر. قهرمانهای ما شخصیتهایی نورانیاند که قبل از موفقیتهای عظیم بیرونی، در درون خود و در جهان خود به فتوحات عظیم دست یافتهاند. شهید حسن طهرانیمقدم پدر صنعت موشکی نبود، او پدر اخلاص بود. در پیامهایی که رهبر انقلاب به مناسبت شهادت این بزرگان صادر میکنند بیش از آنکه به دستاوردهای آنان اشاره شود، به عظمت وجودی آنان اشاره میشود. «سردار عالیقدر، دانشمند برجسته و پارسای بیادعا، سردار حسن مقدم». این الفاظ، یعنی پارسا و بیادعا بودن سختتر است توانبخشیدن به صنعت دفاعی هواوفضای سپاه. «آن جانبرکفان نستوه با سینه گشاده و عزم راسخ همواره به پیشواز خطر شتافته و در دوران دفاع مقدس و پس از آن، هرگز احساس خستگی به خود راه ندادند». فرماندهان و قهرمانان ما، درجهدارهای ارتشهای کشورهای دیگر نیستند که آنها را با نگاه میلیتاریستی و عملکردهای استراتژیک تحلیل کنیم. حیف است تا گفتیم طهرانی مقدم به یاد موشک بیفتیم. یادگار او موشک نیست؛ یادگار او اخلاص، اراده، معنویت و عشق او به آرمانهاست.