وقتی موضوعی به اهمیت بحران خاک مغفول میماند
فرسایش خاک چالشی با عواقب بزرگ
گروه اجتماعی- حسن طباطبایی
فرسایش خاك دركشورمان ماجرایی بیپایان و پرآب چشم است، ماجرایی كه سریع و موذیانه هرروز اتفاق میافتد ولی كمتر كسی است كه حتی به خاك زیرپایش نگاه بیندازد و به نابودی این بستر حیات فكر كند. سالانه بین دو تا چهار میلیارد تن فرسایش خاک در کشور رخ میدهد و این میزان در سالهای اخیر به دلیل وقوع سیلابها افزایشیافته است.
خسارت مستقیم و غیرمستقیم این فرسایش، ۲۸ دلار به ازای هر تن خاک برآورد شده و علیرغم اهمیت و تأثیر فرسایش خاک بر محیطزیست و حیات انسانها، این موضوع جزو اولویتها نیست. بنابراین فقط خشکسالی کشور را تهدید نمیکند، بلکه از دست رفتن خاک حاصلخیز عامل دیگر نابودی زندگی و حیات است.
طرفداران محیطزیست ممکن است واکنش سراسری و پرشوری نسبت به موضوعاتی مثل کمبود آب یا قطع درختان و سدسازی داشته باشند، اما فاجعهبارترین گزارشهای مربوط به فرسایش خاک؛ گوشه چشمی از کسیتر نمیکند. اگرچه بسیاری از دانشمندان سالهاست که بر اهمیت خاک حاصلخیز تأکید کرده و برای مهار این روند انقراض و فرسایشی خاک هشدار داده و راهکار ارائه کردهاند، اما حتی در مجامع بینالمللی زیستمحیطی نیز توجه و بودجه کافی برای مهار این پروسه و احیای خاک اختصاص داده نشده است.
پژوهشگران میگویند فرسایش خاک میتواند به بزرگترین بحران محیطزیست تبدیل شود. فرسایش یعنی خاک آنقدر تخریب میشود که حاصلخیزیاش از بین میرود. گیاه که نروید، به میزان زمینهای بیابانی اضافه میشود و ایرانی که بخش زیادی از مساحتش خشک است، با فضای ناملایمتری از تخریب محیطزیست روبهرو خواهد شد.
فرسایش خاک را «مرگ خاموش طبیعت» نیز لقب دادهاند. بیصدا و آرام لایهای از زمین که میتواند زندگیبخش باشد، فرسوده میشود و حالا سالهاست خاک کشور حفاظ خود را ازدستداده و در مواقع ریزش بارانهای سیلآسا شسته شده و بهشدت آسیبپذیر است.
فرسایش بسیار حاد و فراتر از بحران در زاگرس مرکزی
سهند غفاری، استاد دانشگاه در رشته خاکشناسی با تأکید بر اینکه سیلابها معمولا آزمون جامعی از مدیریت آبوخاک و منابع طبیعی هستند، میگوید: «متأسفانه در این سالها ما نتوانستیم آبوخاک را مدیریت کنیم و درنتیجه، به هنگام وقوع سیلابهای شدید، با سیلی گلآلود مواجهیم زیرا توجهی به آبخیزداری نداشتیم و به همین دلیل در مواقع بارشهای سیلآسا، حاصلخیزی خاک کشور از بین میرود.»
آبخیزداری شامل مدیریت اکوسیستمهای طبیعی و منابع آبهای زیرزمینی و سطحی است. کارشناسان معتقدند با اجرای پروژههای آبخیزداری، علاوهبر افزایش سطح سفرههای زیرزمینی، میتوان فرسایش خاک را کنترل کرد. فرسایش خاک فرآیندی منفی و غیرطبیعی است که در مناطق خشک، نیمهخشک و مناطق سیلابزده رخ میدهد و منجر به ازدسترفته حاصلخیزی خاک میشود. کارشناسان معتقدند که فرسایش و از بین رفتن بیشازحد خاک در ایران باعث ایجاد گلولای شدید بعد از سیلابها میشود.
این استاد خاکشناسی با اشاره به آمار فرسایش خاک در ایران و جهان میگوید: «سالانه در حدود ۲۴ میلیارد تن خاک در جهان فرسایش مییابد و در کشور ما این رقم حدود دو میلیارد تن در سال است. بنابراین، هشت درصد از فرسایش خاک در جهان از آن کشور ما است، درصورتیکه یک درصد از وسعت جهان راداریم.»
دخالتهای بیمورد در عرصه منابع طبیعی و محیطزیست، تجاوز، تخریب و تبدیل اراضی، شخمزدنهای بیحد، واگذاری غیرفنی، غیرکارشناسی و غیرعلمی تمامی عواملی هستند که خاک را در معرض نابودی قرار دادهاند.
به گفته غفاری، در زاگرس مرکزی و زاگرس مرتفع این فرسایش بسیار حاد و فراتر از بحران است: «یعنی در هر هکتار بین ۲۴ تا ۴۰
تن خاک سالانه در این مناطق فرسایش پیدا میکند که زنگ خطری جدی به شمار میرود. این در حالی است که اگر ما مدیریت صحیحی در زمینه آبخیزداری و حفاظت از خاک داشتیم، سیلابها نمیتوانستند حجم وسیعی از خاک را با خودشان جابجا کنند و از بین ببرند. خاکی که در کشور ما
٨٠٠ سال طول میکشد تا یک سانتیمتر از آن ساخته شود، به رسوباتی که حاصلخیز نیستند و در عوض پشت سدها جمع شده و باعث کاهش عمر مفید آنها شده، تبدیل میشوند.»
یک کارشناس محیطزیست نیز میگوید: «در زمینه بهرهبرداری و حفاظت از خاک قوانینی وجود دارد، اما عمل به آن را شاهد نبودهایم؛ مثلا قوانین حفاظت از خاک مشخص میکند چه تعداد دام باید وارد مراتع شوند یا چه ممیزی انجام شود. برخی گونهها حتی نباید وارد مراتع شوند.»
مطابق تأکیدات این کارشناس محیطزیست، هم در شمال کشور و هم در اراضی زاگرس مرکزی و حتی در کویر دام مازاد به شکل گستردهای در مراتع دیده میشود و هیچ توجهی به قوانین حفاظت از خاک نمیشود: «دام در اغلب مراتع از گاو و گوسفند به بز تبدیلشده است. این در حالی است که در قوانین مربوط به چرای دام، هر بُز برابر با چهار واحد چرای دام دیگراست؛ یعنی این حیوان چهار برابر یک گوسفند مرتع را تخریب میکند و همین موضوع هم سبب شده تا مراتع ما آسیب جدی ببینند.»
کوچ زودهنگام عشایر نیز به باور او سبب از بین رفتن خاک در کشور شده است: «درگذشته عشایر مسیرها را پیاده طی میکردند و تقریبا دو ماه در مسیر بودند تا به مقصد برسند. در مسیر نیز از مراتع میانبند استفاده میکردند و زمانی که به ییلاق میرسیدند، دیگر علوفهای که نیاز داشتند، از مرز گلدهی گذشته بودند و به دانه دهی میرسیدند. بنابراین، زمانی احشام از علوفه استفاده میکردند که به باردهی رسیده بودند و چرای احشام با جابجایی دانهها باعث افزایش پوشش گیاهی میشد. اما امروزه با کوچ زودهنگام و حذف مراتع میانبند بهواسطه جادهسازیها و سدسازیها، عملا فرصتی به گیاه برای طی فرآیند رشد داده نمیشود. این خود باعث فقر مرتع شده و زمینه فرسایش خاک را ایجاد کرده است.»
موضوع دیگری که این محقق به آن اشاره میکند، بهرهبرداریهای ناپایدار از جنگلهای کشور است: «بهطور نمونه، در زاگرس بهرهبرداری از درختان به شکل زغالگیری، کتیرا یا گرفتن صمغ و شیره از درختان انجام میشود که بهشدت پوشش گیاهی جنگل را تحت تأثیر قرار داده است.»
در هنگام وقوع سیلابها معمولا برخی از کارشناسان نوک پیکان انتقاد خود را به سمت سدسازیها نشانه میگیرند و این سازههای عظیم را از دلایل افزایش تبعات سیل میدانند. این کارشناس محیطزیست معتقد است: «سدسازیهای مهارگسیختهای که در سالهای گذشته اتفاق افتاده، از دیگر عوامل نابودی خاک و دلایل سیلاب است. سدسازی در کشور ما و بهویژه در مناطقی که ضریب فرسایش خاک بالا بوده، از سویی تعادل اکوسیستم منطقه را به هم زده و از سویی دیگر زمینه انتقال رسوبات به اراضی پاییندست را کاهش داده و با اختلالی که در چرخه اکوسیستم ایجاد کرده، مشکلات بسیاری را به بار آورده است.»
او انتقال آب بین حوضهای را هم در از بین رفتن خاک کشور مؤثر میداند: «انتقال آب بین حوضهای نهتنها باعث خشک شدن آب چشمهها و رودخانهها میشود بلکه زمینه نابودی خاک را نیز رقم میزند. آبخیزداری غیراصولی و ساخت سدهای کارشناسی نشده باعث شده است تا ما تالابهای خود را از دست بدهیم و کانونهای فرسایش بادی ایجاد شوند. بنابراین، از سویی در ارتفاعات شیبدار، مراتع را از بین بردهایم و از سوی دیگر با سدسازیهای غیراصولی، باعث فرسایش خاک شدهایم.»
این محقق تجاوز به حریم رودخانهها و تصرفاتی همچون ویلاسازی و گسترش زمینهای کشاورزی را نیز سبب کاهش عرض بستر رودخانهها و مؤثر در فرسایش خاک میداند: «این اتفاق هم سرعت و شدت آب و هم فرسایش شدید خاک و دیوارههای رودخانه را افزایش میدهد. حال اینکه مدیران ما نتوانستهاند حریم و بستر رودخانهها را حفاظت کنند.»
خسارت ۶۰۰ میلیون دلاری عرصههای بیابانی در سال
به روایت وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور؛ در حال حاضر ۳۰ میلیون هکتار از عرصههای بیابانی کشور تحت تأثیر فرسایش خاک است، از این میزان ۱۴ میلیون هکتار بهعنوان مناطق بحرانی خسارتزا به منابع زیست انسانی کشور خسارت وارد میکند، عرصههای بیابانی در سال حدود ۶۰۰ میلیون دلار به کشور در بخشهای مختلف خسارت وارد میکند و این میزان خسارت براساس مطالعات سازمان منابع طبیعی و بخشهای دانشگاهی و تحقیقاتی بهدستآمده است.
در همین راستا؛ تورج فتحی، معاون دفتر آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست کشور در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، بابیان اینکه خاک یکی از عناصر ارزشمند طبیعت است میگوید: با توجه به اقلیم هر منطقهای وقتی خاکی را نابود یا تخریب میکنیم، تولید لایه خاک به زمانی در مقیاس زمینشناسی نیاز دارد تا آن خاک دوباره احیا شود، در مناطق آبوهوای خشک و کشور ما که در کمربند خشکی قرارگرفته، به چندصد هزارتا چند میلیون سال زمان نیاز است تا یک سانتیمتر یا چند سانتیمتر خاک بدون هیچگونه فعالیت انسانی در زمین زایش شود.
وی با اشاره به اینکه در ایران برخلاف مناطقی مانند حارهای استوایی و دیگر مناطق گرمسیری که فعالیت فرآوری خاک به لحاظ طبیعی سرعت بیشتری دارد، میافزاید: اگر منابع خاکی را بهواسطه استخراج، تولید ماده معدنی و باطلهبرداری فعالیتهای معدنکاری نابود کنیم، زایش خاک با توجه به شرایط سرعت اندک تولید آن در کشور ما غیرقابلبازگشت است، زیرا در اثر معدنکاری، پروفیل خاک که لایه زندهای از محیطزیست است و در هر سانتیمتر مکعب آن بسته به نوع آبوهوا و اقلیم هر منطقه هزاران تا میلیونها موجود زنده ذرهبینی دارد، نابود خواهد شد.
پدیده غیرقابلبرگشت تولید خاک
معاون دفتر آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست کشور اظهار میکند: در مباحث محاورهای و عامیانه برای خاک ارزشی قائل نیستیم، درحالیکه تمام فعالیتهای انسانی از تولید محصولات کشاورزی و منابع غذایی از بستر خاک آغاز میشود، بنابراین بهمنظور حیات وزندگی باید در حفاظت از این لایه خاک اقدامات زیستمحیطی اساسی انجام شود.
وی درباره نقش معادن در فرسایش و تخریب خاک، میگوید: هنگامیکه براثر فعالیتهای معدنکاری یا تأسیسات در محدوده معادن با اقدامات جادهسازی و راهسازی سبب تخریب و تغییر خاک میشویم منابع خاکی در این مناطق بهطور صددرصد از بین نمیرود، بلکه دچار فرسایش شده و تخریب اتفاق میافتد.
در فعالیتهای معدنی بخشی از خاک بهطور کامل نابود و بخش دیگر دچار فرسایش خاکی و قسمتی هم گرفتار آلودگی میشود. فتحی دراینباره اظهار میکند: با نابودی کامل خاک با پدیده غیرقابلبرگشت تولید خاک روبهرو هستیم، اما در تخریب بخشی از منابع خاک براثر فرسایشها که قابل احیا هستند، فرآیندها هزینهبر و زمانبر است، اما تخلیه فاضلابها و باطلهکاری یا پسابهای سمی معادن، بخش تأثیرپذیری از خاک را در معرض آلودگی قرار میدهند.
وی پیرامون اینکه معدنکاری تا چه میزانی میتواند موجب رخ دادن پدیده ریزگرد شود، میافزاید: پدیده ریزگردها براثر میزان ذخایر مواد معدنی، روشهای استخراج معدنکاری بهویژه در مناطق روباز و افزایش بالای مقیاس و عرصههای تحتتأثیر فعالیتهای معدنی میتواند سبب تشکیل کانونهای عظیم و نیز تخریب و آلودگی خاک شود.
معاون دفتر آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست کشور در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه اجرای طرحهای آبخیزداری نقش مهمی در جلوگیری از سیلاب و فرسایش خاک دارد، خاطرنشان میکند: درمجموع اجرای طرحهای آبخیزداری و آبخوانداری میتواند برای توسعه پوشش گیاهی، کنترل فرسایش خاک، ارتقای کیفیت محیطزیست منطقهای و طبیعت مثبت و تأثیرگذار باشد.
بحران خاک موضوعی حائز اهمیت است کە به نسبت بحران آب مغفول ماندە درحالیکه به اذعان عمده کارشناسان، برای کاهش بحران آب، ضرورتاً باید از بحران خاک نیز عبور کرد.
فرسایش آبی و بادی خاک مهمترین عامل تخریب خاک در ایران
آنطور که منصور سهرابی، متخصص بومشناسی میگوید: «خاکهای سالم آب بیشتری را در خود نگه میدارند و زمانی که بارندگی نامطمئن باشد آن را در دسترس گیاهان قرار میدهند و با جلوگیری از سیل، تأثیر بارندگیهای اضافی را تنظیم میکنند. توانایی آنها در جذب بارندگی شدید مانع از خروج مواد مغذی حیاتی از مزارع میشود.»
طبق اطلاعات و دادههای موجود فرسایش آبی و بادی خاک مهمترین عامل تخریب خاک در ایران است که پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و محیطی فراوان و گستردهای را بە دنبال دارد. فرسایش خاک به شکلهای مختلف بادی و آبی در گستره ایران در همه کاربریها وجود دارد. کمترین مقدار متوسط فرسایش خاک برآورد شده در کشور، خیلی بیشتر از حدقابل تحمل خاک و توان خاکسازی است.
از طرف دیگر تغییر کاربری اراضی هم از مهمترین و اضطراریترین چالشهای منابع خاک بهویژه اراضی حاصلخیز کشاورزی است که پیامدهای منفی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بههمراه دارد.
به گفته منصور سهرابی هرگونه عدم حاصلخیزی خاک بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر امنیت غذایی تأثیرگذار خواهد بود. این درحالی است که بیشتر مناطق کشور ازلحاظ اقلیمی در زمره خشک و نیمهخشک طبقهبندی میشوند که معمولا این مناطق دارای خاک حاصلخیزی نیستند. خاکهای مناسب و حاصلخیز کشور کمتر از یکمیلیون هکتار هستند که روشهای کشاورزی مرسوم در این خاکها حاصلخیزی آنها را نیز تهدید میکند. بقیه خاک ایران که در آن کشاورزی صورت میگیرد ازلحاظ حاصلخیزی متوسط تا نامناسب هستند که روزبهروز این خاکها ضعیفتر شده و حاصلخیزی آنها نیز تهدید میشود.
به نظر این بومشناس، ایران باید بهسمت کشاورزی پایدار گام نهد و در برخی مناطق هم از روشهای نوین کشاورزی ازجمله گلخانههای مدرن و عمودی استفاده کند. ادامه روند فعلی ضمن آنکه منابع خاک را با مشکل اساسی مواجه میکند تهدیدی سترگ برای منابع آب هم هست. که نتیجه آن فرسایش بیشازپیش خاک، فرونشست زمین، بیابانزایی بیشتر، تولید کانونهای ریزگرد و گردوغبار بیشتر است.
سهرابی با تأکید براینکه بایستی عملیات آبخیزداری بهطور مؤثر انجام گردد، بیان میکند: «برای احیای مراتع و جنگلها باید گامی جدی برداشت. میبایست بین تعداد دام و ظرفیت مراتع تعادل برقرار کرد. در حال حاضر تعداد دام در ایران بیش از سە برابر ظرفیت مراتع است. در زمینهای شیبدار میبایست از شخم در جهت شیب خودداری کرد. برای مقابلە با فرسایش بادی هم روش مناسب بهمنظور کاهش و کنترل میزان اثرات نامطلوب بادهای شدید استفاده از بادشکنهاست. در مناطق دیم میتوان از سیستمهای کشت لی فارمینگ استفاده کرد کە در آن گیاهان پوششی از خانواده بقولات در تناوب با غلات قرار میگیرد کە هم از فرسایش خاک جلوگیری میکند و هم بە افزایش مادە آلی خاک کمک میکند.»