توانخواهان از خیابان به خانه رانده‌شده‌اند!

مطابق استانداردهای جهانی، شهر باید برای تمامی گروه‌های جامعه دسترسی‌پذیر باشد. این دسترسی‌پذیری به معنای یک ‌مناسب‌سازی اصولی و جامع است که افراد توانخواه را به حضور و پویایی در جامعه دعوت می‌کند. نقص برنامه‌ریزی كالبدی در كنار کم‌توجهی مدیریتی؛ به انضمام عدم تخصص كافی مجریان در رعایت فضاهای عمومی مناسب اعم از پیاده‌روها تا محل عبور از خیابان در كنار رمپ‌هایی كه غیراستاندارد هستند و ..... جملگی بیانگر نادیده انگاری افراد دارای معلولیت در شهرهاست. 
نشانه‌های یک «شهر دسترس‌پذیر»، حضور پرتعداد افراد توانخواه در خیابان‌ها و اماکن عمومی است اما آنان از خیابان به خانه رانده‌شده‌اند. بر اساس گفته معاون توانبخشی سازمان بهزیستی، حدود
 ۱۰ درصد از جمعیت ایران را معلولان تشکیل می‌دهند اما در اغلب شهر‌ها چیدمان تمام فضا‌های زندگی مطابق با استاندارد‌های دسترسی برای «همه» شهروندان نیست و افراد دارای معلولیت برای ورود و خروج از خانه و جابه‌جایی از یک محیط به محیط دیگر با مشکلات و موانع متعددی مواجه هستند و به‌ناچار گوشه‌گیر شده‌اند. خانه‌ها و محیط‌های غیرقابل‌دسترس می‌تواند اثرات مخربی بر سلامت روانی و جسمی افراد دارای معلولیت داشته باشد و بر اشتغال و کرامت، آزادی، شمول اجتماعی، بهره‌وری اقتصادی، سلامت و رفاه این افراد و خانواده‌هایشان تأثیر منفی بگذارد. 
 حق معلولان در دسترسی به تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی 
آن‌طور که در خبرها روایت‌شده، افراد توانخواه در شماری از کشورها، از خدمات شهری سهمی ندارند و آنچه در عمل اجرایی شده با استانداردهای پیش‌بینی‌شده در قوانین هنوز فاصله بسیاری دارد اما در این کشورها حداقل‌های مناسب‌سازی و ایجاد امکانات فیزیکی برای آن‌ها در اتوبوس‌ها، پیاده‌روها، ساختمان‌ها، مراکز هنری و فرهنگی فراهم‌شده است و اگر بخواهیم عملکرد ایران را در ‌مناسب‌سازی بررسی کنیم، می‌توان گفت کوشش‌هایی در این زمینه برای معلولان انجام‌شده است ولی بااین‌همه به نظر می‌رسد استمرار انزوای نسبی معلولان، پیامی شفاف به ارگان‌های دست‌اندر‌کار ‌مناسب‌سازی دارد؛ اینکه تا تحقق اهداف در این زمینه هنوز راه زیادی هست. حتی ساختمان‌های اداری، بانک‌ها و مراکز تجاری هم یا رمپ طراحی نکرده‌اند یا در صورت طراحی، با شیب نامناسب، افراد دارای معلولیت را درخطر سقوط قرار می‌دهند.
رمپ‌های بدون سقف و بدون عاج ضد لغزش در روزهای بارانی، چهارراه‌هایی مجهز به چراغ‌قرمز دستی مخصوص معلولان اما تاریک و خطرآفرین، پیاده‌روهای لمسی برای نابینایان اما پر از شاخ و برگ از جانب آن، آسانسورهای دائماً تعطیل پل‌های عابر پیاده، توالت‌های فرنگی بدون میله و دستگیره، پیاده‌روهایی بدون مانع اما با شیب عرضی زیاد با خطر واژگونی ویلچر، همه نمونه‌هایی از ناکارآمدی ‌مناسب‌سازی و عدم جدّیت در اجرای اصولی آن است. دسترسی افراد دارای معلولیت برای رزرو ون‌های مخصوص حمل‌ونقل دشوار است و عدم تناسب میان عرضه و تقاضا، علت ایجاد ضعف عملکردی در سیستم حمل‌ونقل معلولان به شمار می‌رود و در فاصله‌ چند دقیقه ممکن است رزرو ون‌ها به حداکثر رسیده باشد. در روزهای تعطیل تعداد ون‌ها حتی کمتر از روزهای عادی است و غالباً اولویت سرویس‌دهی به مقصد مراکز درمانی خواهد بود و نه مقاصد تفریحی. به نظر می‌رسد چنین دیدگاهی زندگی یک معلول را بر اساس اولویت‌ها و فوریت‌ها می‌بیند و نه یک زندگی عادی مانند باقی شهروندان. این نگرش منجر به ایجاد یک شکاف میان معلولان و جامعه خواهد شد. باید دانست که فرد معلول الزام به سکنا در محدوده‌ مشخص، به‌صورت تمام‌وقت ندارد. او حق دسترسی به تمام عرصه‌های زندگی اجتماعی را دارد. 
 دسترسی معلولان به ادارات دولتی دشوار است
تینا محمدی، کارشناس حوزه شهرسازی در زمینه علل کم‌توجهی به موضوع مناسب‌سازی شهر‌ها برای افراد دارای معلولیت عنوان می‌کند: «شاید مهم‌ترین علت در این زمینه نمایشی نبودن اقداماتی باشد که برای معلولان ممکن است در یک شهر اتفاق بیفتد. شما این را مقایسه کنید با مثلا‌ً افتتاح یک پل عظیم یا یک تونل یا چیزی از این قبیل که می‌شود از مراسم کلنگ افتتاحیه‌اش گرفته تا مراسم قطع نوار سه رنگ و آغاز به کار پروژه برایش عکس گرفت و تبلیغات کرد و همه‌جا نشان داد که دارد کاری انجام می‌شود. این را بگذارید در کنار ایجاد یک رمپ کوتاه در کنار یک بانک یا اداره‌ای که کسی با صندلی چرخدارش بتواند به آن دسترسی پیدا کند. چیز قابل‌نمایش و عرضه‌ای نیست که مسئولان بتوانند رویش مانور بدهند و از آن بهره‌گیری تبلیغاتی ببرند. موضوع دیگر که شاید اهمیت داشته باشد، این است که این گروه از مردم صدا و قدرتی ندارند. درنتیجه کسانی که مسئول کار هم هستند نیازی نمی‌بینند که به کسانی که بی‌صدا هستند پاسخگو باشند و برای آن‌ها کاری بکنند. بنابراین عملا دسترسی معلولان به ادارات دولتی به دلیل عدم اتخاذ تمهیداتی مثل ساخت و نصب رمپ، به‌سختی انجام می‌شود. بسیاری از اداره‌ها و مراکز حتی در داخل ساختمان هم آسانسور ندارند. وضعیت در ادارات بهزیستی در برخی شهرها به‌گونه‌ای است که سرویس بهداشتی مناسب هم در این سازمان ویژه معلولان وجود ندارد و معلولانی که به آنجا مراجعه می‌کنند، ممکن است از این لحاظ  تحت‌فشار قرار بگیرند.» 
این کارشناس حوزه شهرسازی بیان می‌کند که «عدم توجه کافی به معلولان باعث شده وقتی مردم با فرد نابینا یا ویلچرنشینی برخورد دارند که نمی‌تواند عادی‌ترین امور زندگی خود را انجام دهد، ناخودآگاه و برحسب وظیفۀ انسانی می‌خواهند کمکش کنند. خود این کمک کردن‌ها در قالب ترحم و دلسوزی نمایش داده می‌شود. درواقع وقتی مردم می‌بینند محیط شهری، اصلاً برای تردد فرد معلول مناسب‌سازی نشده و این فرد بدون کمک نمی‌تواند حتی یک پله را بالا برود، کاملاً طبیعی است که بخواهند به این فرد یاری برسانند. اگر حداقل‌هایی از استانداردسازی شهری مراعات شود، بدون شک افراد معلول مشکلات کمتری خواهند داشت و لازم نیست برای انجام امور عادی مثل تردد یا رد شدن از خیابان و ورود و خروج از آپارتمان‌ها از کسی دیگری کمک بگیرند. باید توجه داشت که در مورد مناسب‌سازی، فاصله میان وعده و عمل مسئولان بسیار زیاد است، این چگونگی تدبیر دولت‌هاست که شهرها را دوستدار و پذیرای معلول می‌کند و این توجه و تدبیر از امتیازات ویژه برای هر شهر محسوب می‌شود.» 
فرزاد مؤمنی، از دیگر کارشناسان حوزه شهرسازی بر اهمیت مناسب‌سازی تأکید کرده و می‌گوید: «نه‌فقط برای معلولان جسمی حرکتی بلکه برای کودکان زیر پنج سال، افراد مسن، خانم‌های باردار یا خانمی که فرزندی به بغل دارد هم باید فضایی مناسب در سطح شهر فراهم کرد، همان‌طور که در کشورهای توسعه‌یافته صندلی‌هایی مخصوص برای این افراد در نظر گرفته‌شده است. بنابراین معلولان تنها افرادی نیستند که با مشکل جسمی حرکتی مواجه‌اند و به اقتضای وضعیتی که یک شخص دارد، می‌توان گفت وی توانخواه است و محیط شهری باید برای او مناسب‌سازی شود. حتی فردی ممکن است ازنظر جسمی سالم باشد، اما در برهه‌ای از زمان دچار مشکل جسمی نظیر شکستگی پا و دست شده و نیاز به حمایت و دریافت خدمات شهری ویژه دارد. افراد توان‌خواه و دارای معلولیت نباید به‌واسطه شرایطی که دارند، آسیب روحی و جسمی ببینند، آنان باید بتوانند مشکلات خودشان را در فضاهای عمومی و همگانی به‌راحتی حل کنند و از ابزارهایی که مدیریت شهری در اختیارشان قرار می‌دهد در راستای تعالی اهداف شهری بهره ببرند.» 
 طرح‌های مناسب‌سازی باید تمامی جمعیت یک شهر را پوشش دهد
این کارشناس حوزه شهرسازی در پاسخ به چرایی عدم توجه جدی به موضوع مناسب‌سازی محیط شهری می‌گوید: «یکی از دلایل این است که در حوزه طراحی و اجرای سیاست‌گذاری‌ها برای مناسب‌سازی محیط شهری، افرادی تصمیم‌گیری می‌کنند، که خودشان معلول نیستند و نمی‌توانند دغدغه‌های یک چنین فردی را داشته باشند، لذا بهتر است در حوزه معاونت شهرسازی و معاونت عمران از افراد معلول و توانخواه استفاده کرد تا از دریچه و نگاه یک فرد توانخواه به مسائل شهری نگاه شود. بااینکه طرح‌ها و ایده‌هایی برای مناسب‌سازی محیط شهری در بخش‌های مختلف مطرح می‌شود، اما در مرحله اجرا و بودجه‌بندی، این برنامه‌ها در اولویت نیست و نگاه و دیدگاه درستی در این زمینه وجود ندارد، لذا سرعت و مطلوبیت متناسبی در حوزه مناسب‌سازی وجود ندارد. از طرفی جامعه معلولان نیز باید دغدغه‌های خود را توسط یک نماینده یا سازمان مردم‌نهاد انتقال دهند تا این دغدغه‌ها به سمت عملیاتی شدن پیش برود، اما متأسفانه چنین امکانی در بیشتر موارد وجود ندارد و این دو عامل باعث شده تا مناسب‌سازی محیط شهری با مشکل و چالش جدی مواجه باشد.» 
مؤمنی راهکارهای حل این مشکل را اولویت‌بندی برنامه‌های شهری دانسته و عنوان می‌کند: «متأسفانه برنامه‌ها با توجه به جامعه آماری شهر و تعداد جمعیت معلول در نظر گرفته می‌شود، درصورتی‌که نباید به مناسب‌سازی محیط شهری به چشم یک جامعه آماری نگاه کرد. این مسئله بسیار مهم است که به موضوع معلولان و مناسب‌سازی محیط شهری با دیدگاه موجودیت تمام نگاه کرد تا برای همان درصد کم از جامعه شهری عدالت اجتماعی تحقق پیدا کند. با این دیدگاه مناسب‌سازی لازم‌الاجرا خواهد بود. در صورت اعمال چنین دیدگاهی، در طراحی فضاهای همگانی و حتی طراحی فضاهای نیمه عمومی و شخصی هم توانخواهان و معلولان مدنظر قرار می‌گیرند و در طراحی‌ها و برنامه‌ریزی‌ها لحاظ می‌شوند، باوجوداینکه در حال حاضر در حوزه پیاده‌روسازی از سمت معاونت شهرسازی و معماری استانداردسازی‌هایی در نظر گرفته‌شده است تا پیاده‌روهای سطح شهر، بخشی برای تردد افراد نابینا داشته باشد. حتی ساخت رمپ در ساختمان‌ها برای معلولانی که از ویلچر استفاده می‌کنند نیز در نظر گرفته‌شده است و بدون رمپ مجوز احداث ساختمان و فضاهای همگانی داده نمی‌شود، البته چنین استانداردهایی در طراحی برخی فضاهای شهری مدنظر قرار نگرفته است، به‌عنوان‌مثال در طراحی ایستگاه مترو چنین استانداردی موردتوجه نیست و باید موردتوجه قرار گیرد. ازنظر من فردی می‌تواند یک استاندارد ویژه مطرح کند که خودش معلول باشد و شرایط یک فرد معلول یا توانخواه را درک کند؛ این فرد باید در تمامی جلسات کارشناسی و مدیریتی در خصوص تصمیم‌گیری پروژه‌های شهری حضورداشته باشد و دیدگاه‌های جامعه معلول را به‌درستی بیان و مسائل را پیگیری کند. چنین فردی می‌تواند توازنی در راستای تحقق عدالت اجتماعی و مناسب‌سازی محیط شهری برای معلولان جسمی حرکتی، معلولان ذهنی و توانخواهان ایجاد کند و در این صورت برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری در این بخش مشخص و لازم‌الاجرا خواهد بود.» 
این کارشناس شهرسازی در خاتمه با مهم دانستن نقش برنامه‌ریزان و مدیران شهری در زمینه مناسب‌سازی تأکید می‌کند: «نقش آن‌ها بسیار پررنگ و کلیدی است و باید بررسی کنند که آیا برنامه‌ مناسب‌سازی در جوامع توسعه‌یافته و کشورهای پیشرفته منجر به افزایش رضایت‌مندی شهروندان و افزایش مشارکت و پیوستگی اجتماعی شده است یا خیر؛ البته چنانچه موفقیت‌های جوامع دیگر در این خصوص بررسی شود، می‌توان الگوبرداری خوبی کرد. برنامه‌ریزان به‌عنوان مشاوران شهر اطلاعات را جمع‌آوری و آن‌ها را بر اساس ساختار فضایی شهرهای ما بومی‌سازی می‌کنند؛ بومی‌سازی نباید منجر به حذف الگوها و تجربیات شود ازاین‌رو باید فضاهای آزمایشگاهی ایجاد و میزان رضایت‌مندی جامعه شهری موردبررسی قرار گیرد تا برنامه‌ها و طرح‌ها در قالب یک استاندارد یا نشریه به مدیران شهری ابلاغ شود. مدیران شهری هم باید این برنامه‌ها را عملیاتی فرض کرده و در اولویت‌های دوم و سوم خود قرار ندهند و به‌عنوان اقدامات ضروری در دستور کار داشته باشند. ازنظر زمانی هم باید در راستای برنامه‌های اصلی قرار گیرد تا بودجه‌ریزی و تأمین مالی برای مناسب‌سازی با مشکل مواجه نشود. طرح‌های برنامه‌ریزان و مدیران باید تمامی جمعیت یک شهر را پوشش دهد تا عدالت اجتماعی محقق شود چراکه علت شکست طرح‌های مناسب‌سازی شهری، نبود چنین دیدگاهی هست.» 
 بهترین شهر در ‌مناسب‌سازی لزوما بهترین قوانین را تدوین نکرده است
قانون حمایت از حقوق معلولان شماری از دستگاه‌های دولتی و نهادهای عمومی را موظف ‌کرده است  فضاهای شهری را در راستای ایجاد فرصت‌های برابر برای همه شهروندان بازنگری کنند اما در بسیاری موارد دسترسی افراد معلول به فضای شهری با مخاطرات بسیاری همراه است و تنها شهرهای کمی مناسب‌سازی بهتری دارند، به‌این‌ترتیب اغلب ایستگاه‌های مترو به آسانسور و ویلچربر مجهز نیستند و پله‌برقی‌های موجود در برخی از ایستگاه‌های مترو نیز با نقص‌های فنی هرروزه، تقریبا همیشه خاموش هستند و اتوبوس‌ها هم تجهیزات ساده‌ای را مانند رمپ‌های متحرک ندارند.
به همه این مشکلات باید موانع و دستک‌های پرتعداد پیاده‌راه‌ها را اضافه کرد که باهدف ایجاد مانع برای تردد موتورسیکلت‌ها نصب‌شده‌اند اما در عمل، به مانعی برای عبور و مرور افراد دارای معلولیت، سالمندان و دیگر شهروندان بدل شده‌اند.  
بر اساس مطالعات مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن مجموعه ضوابطی برای دسترسی عادلانه به امکانات شهری تدوین‌شده است. در این طرح برای مثال، وجود رمپ در کنار پله ضروری خوانده‌شده و شیب رمپ بین ۶ تا ۸ درصد مجاز اعلام‌شده است. بیرون‌زدگی‌های دیوار معابر برای تشخیص و عبور نابینایان می‌بایست از اصول مهندسی مناسب‌ساز پیروی کنند. چراغ‌های راهنمایی عابر پیاده باید به هشداردهنده شنیداری مجهز باشند. دسترسی به ایستگاه اتوبوس باید از پیاده‌راه‌ و بدون مانع باشد. اماکنی با دسترسی پله‌برقی، باید به آسانسور نیز مجهز باشند. وجود حداقل یک توالت فرنگی در هر مجموعه توالت عمومی ضروری است. همان‌طور که پیداست دستورالعمل‌های اجرایی ‌مناسب‌سازی شهری بر جزئیات فراوان، دقیق و کارآمدی تأکید دارد. به‌طورکلی معیارهای ‌مناسب‌سازی در تمام جهان از یک الگوی ثابت پیروی می‌کند. بهترین شهر در ‌مناسب‌سازی معلولان لزوما بهترین قوانین را تدوین نکرده است بلکه به بهترین شکل آن را اجرایی کرده است و مهمتر آنکه نقص برنامه‌ریزی كالبدی در كنار کم‌توجهی مدیریتی؛ به انضمام عدم تخصص كافی مجریان در رعایت فضاهای عمومی مناسب جملگی بیانگر نادیده انگاری افراد دارای معلولیت در شهر است!