واشنگتن چه نقشی در تصاعد جنگ در لبنان دارد؟
بازی کاخ سفید با آتش

علیرضا صادقی
تحلیلگر حوزه روابط بین الملل

مقامات کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا نسبت به تشدید مناقشات جاری در منطقه ابراز تاسف کرده و در خصوص شکل گیری جنگی تمام عیار در لبنان هشدار داده اند. با این حال نمی توان نقش واشنگتن در تزریق، تشدید و بسط بحران در لبنان را نادیده انگاشت. به عبارت بهتر، در خصوص مواضع آمریکا ( در قبال بیروت) ،شاهد رویکرد پارادوکسیکال و متناقضی هستیم که در گفتار و رفتار مقامات کاخ سفید تبلور پیدا کرده است. در مقابل، مقاومت لبنان به‌خوبی بازی مشترک صهیونیست‌ها وآمریکارادراین‌خصوص دریافته است.صورت مسئله مشخص است؛دیدار صمیمانه هوکشتاین فرستاده ویژه آمریکا درامور لبنان،  با افسران ارتش رژیم اسرائیل،نشان می‌دهد او هیچ ترسی ازاین‌که متهم به همکاری با اسرائیل در تحرکات متجاوزانه آن علیه لبنان شود، نداردوبنابراین دلیلی ندارد که مقامات لبنانی تصور کنند هوکشتاین یک میانجی است و باید دوستانه با او برخورد کرد. فراتر از آن، بسیاری ازسیاستمداران لبنانی که طرفدارجریان هشت‌مارس(جریان حامی مقاومت) هستند نیز به تبعیت از حزب‌الله گاردسخت وبسته‌ای دربرابر لابی‌گری‌های آمریکا در بیروت دارند. در حال حاضر نیز آمریکا از استراتژی تصاعد بحران در بیروت حمایت می کند. 
    کاخ سفید و عدم تعهد 
هوکشتاین طی هفته ها و ماه های اخیر گزارشها و داده های دروغین و غیر قابل توجیهی را در خصوص شرایط جنگ در لبنان ارائه کرده است. دریک عملیات گمراه‌کننده ازخلال فرستادن پیام‌های اطمینان‌بخش به لبنانی‌ها، مبنی‌بر این‌که بیروت و ضاحیه آن خارج از دایره هدف‌گیری‌های رژیم صهیونیستی هستند، شرکت کرده است. در حال حاضر، آمریکایی ها تلاش می کنند از فرامتن جنگ ایجاد شده میان رژیم اشغالگر قدس و مقاومت لبنان، از بیروت امتیاز گیرند اما با قاطعیت  هوشمندی حزب الله مواجه شده اند. آمریکا ورژیم صهیونیستی ازابتدای جنگ غزه این پیام ارعاب رابه بیروت مخابره کرده‌اند اما با واکنش مدبرانه مقاومت لبنان در جبهه شمالی مواجه شده‌اند. ارتش رژیم اسرائیل و موساد اذعان دارند که معادلات جبهه شمالی شدیدا پیچیده و بحرانی شده و تل‌آویو قدرت ابتکار عمل میدانی و محیطی خود را در این حوزه حساس نبرد از دست داده است. چندی قبل هم بعدازتشدید حملات موشکی حزب‌الله علیه شمال فلسطین که موجب وحشت صهیونیست‌هاو حتی آمریکا وغرب نیز شد، این فرستاده جنجالی آمریکا مجبورشد درسفری ناگهانی برای نجات صهیونیست‌ها درشمال فلسطین راهی منطقه شود. از زمان آغاز جنگ غزه وپیوستن حزب‌الله به نبرد طوفان‌الاقصی،آموس هوکشتاین با هدف آرام‌کردن جبهه جنوب لبنان و نجات اشغالگران در شمال فلسطین، بارها به لبنان سفر کرد اما هربار، ناکام‌تر از گذشته به واشنگتن بازگشت.همان گونه که اشاره شد، ماموریت اصلی آمریکایی ها در جنگ لبنان، کاهش شدت تنش نیست، بلکه تغییر موازنه نبرد به سود صهیونیستهاست. 
تصویرسازی کاذب  از مداخله گرایی آمریکا
رسانه های آمریکایی و اروپایی در حال تصویرسازی کاذب و وارونه ای نسبت به تحولات جاری در لبنان و مداخله گرایی کاخ سفید ، پنتاگون و سنتکام در این عرصه هستند. یورونیوز، در تازه ترین گزارش خود از تشدید حضور نیروهای آمریکایی در منطقه غرب آسیا، به مثابه یک اقدام منطقی در راستای مدیریت جنگ غزه و لبنان و جلوگیری از تشدید تنشها قرار داده است! در مقابل ، این رسانه اروپایی جمهوری اسلامی ایران ، حزب الله و دیگر اضلاع جبهه مقاومت که تعلق ذاتی و جغرافیایی به منطقه دارند را به صورت غیر مستقیم متهم به تحریک رژیم اشغالگر قدس جهت گسترش دامنه جنایات تل آویو کرده است! در بخشی از این گزارش متوهمانه و وقیحانه آمده است :
" پنتاگون  اعلام کرد که به دلیل افزایش قابل توجه خشونت بین اسرائیل و نیروهای حزب‌الله لبنان که پتانسیل وقوع یک درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر را افزایش داده است، نیروهای بیشتری را به خاورمیانه اعزام می‌کند. لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا در روزهای اخیر با یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل تماس‌های متوالی داشت، و برای آتش‌بس و کاهش تنش‌ها در منطقه فشار می‌آورد."
 سوالی که غرب پاسخ نمی دهد!
بهتر است منابع رسانه ای و دولت غرب به این سوال مهم و کلیدی پاسخ دهند  که اساسا چه لزومی دارد که آمریکا از هزاران فرسنگ آن سوی منطقه غرب آسیا، نیروهای خود را به سوی خلیج فارس و دریای سرخ گسیل سازد؟! از سوی دیگر، کتمان نقش مستقیم و غیر قابل انکار واشنگتن در جنایات و نسل کشی ،نمی تواند مانع از افشای حقایقی ملموس مانند ارسال تسلیحات سنگین به تل آویو با هدف بمباران غیرنظامیان در لبنان و غزه شود! این مسئله به اندازه ای محرز و پررنگ است که حتی صدای برخی سازمان های حقوق بشری ( که قبلا در قبال تحولات منطقه غرب آسیا منفعل بودند) را بلند نموده و شهروندان آمریکایی و اروپایی را در تقابل مطلق با دولت هایشان قرارداده است. 
  قدرمتیقن تحولات جاری در لبنان 
قدر متیقن تحولات جاری در لبنان و غزه مشخص است:آمریکا و اتحادیه اروپا نه تنها کارکردی به نام ایجاد امنیت در منطقه غرب آسیا را برای خود متصور نیستند، بلکه استراتژی کلان آنها بر پایه خلق تنش های مزمن امنیتی و عمومی در این حوزه ژئو استراتژیک مهم استوار است.افکار عمومی دنیا مدتهاست از این تصویرسازی کاذب عبور کرده اند.با گذشت نزدیک به یک سال از جنگ غزه، ماهیت حضور و عملکرد بازیگران غربی در منطقه و حمایت مطلق آنها از کشتار و خشونت علیه فلسطینیان و دیگر مردم غرب آسیا، بیش از هر مقطع زمانی و تاریخی دیگر در معرض مشاهده ، درک و قضاوت جهانیان قرار گرفته است.
 نتیجه بازی کاخ سفید با آتش
در اینجا نمی توان از نتیجه بازی کاخ سفید با آتش در سرزمین سروها( لبنان ) به سادگی گذشت.مسلما نتیجه این بازی نه تنها به ضرر دموکراتها و جمهوری خواهان، بلکه به ضرر موجودیت و حاکمیت آمریکا رقم خورده و پازل های راهبردی و استراتژیک واشنگتن در منطقه را به سود جبهه مقاومت جا به جا خواهد کرد.در جنگ 33 روزه سال 2006 میلادی نیز مقامات آمریکایی تلاش کردند با حمایت مطلق و میدانی از رژیم اشغالگر قدس، حذف مقاومت از لبنان را کلید بزنند اما در پایان جنگ شاهد تقویت جایگاه و تسلط مقاومت بر صحنه و میدان شدند. چنین قاعده ای در خصوص جنگ غزه و جنگ روزهای اخیر در لبنان نیر صادق است. آمریکا و رژیم اشغالگر قدس دست به بازی پرریسکی زده اند که نتیجه آن، قطعا با آنچه واشنگتن و تل آویو تصور می کنند فرسنگها فاصله دارد.