در ایام چهلمین روز شهادت سیدحسن نصرالله دشمن صهیونیست هرچه بیشتر در باتلاق جنگ فرو رفته است
نصـرالله زنده در رگهای مقاومت
جواد شاملو
در آستانه قسمت سومیم. قسمت سوم از سریالی که نامش را شاید بتوان وعده صادق گذاشت. سریالی که هر قسمتش تلخیها و شیرینیهای پیشبینیناپذیری دارد. تلخیهای قسمت اولش شهادت سردار زاهدی و سیدرضی بود و شیرینیاش بزرگترین حمله پهپادی علیه پایتخت ظلم و اشغال. تلخیهای قسمت دومش شهادت هنیه و نصرالله بود و شیرینیاش بزرگترین حمله موشکی علیه قلعه تاریکی. تلخیهای قسمت سومش شهادت یحیی و نیروهای پدافندی ما بود و اکنون منتظر شیرینی این قسمتیم. ضربه خوردن رژیمی که ۷۰ سال است اسلام و انسان را میآزارد. رژیمی که از نگاهش یهودی نبودن جرم است و مسلمان بودن جنایت و فلسطینی بودن اثم کبیر. سوای این سریال ، سریال دیگری هم در آستانه رسیدن به قسمت جدید است. قهرمان این سریال ملت ایران است. سریالی که انقلاب اسلامی آغاز شد، با دفاع مقدس ادامه یافت؛ با نهضت مدافعان حرم به اوج رسید و اکنون به مرحله و فصلی جدید رسیده است. فصلی که نامش را میتوان فاتحان اقصی نامید. باید بپذیریم که ایران بعد از شکست پروژه آمریکایی-صهیونیستی تکفیریها در عراق و سوریه اکنون وارد مرحله جدیدی شده که ماهیت آن، رویارویی مستقیم با اشغالگران قدس است. به مدد سه دهه تدبیر دقیق امنیتی رهبر انقلاب، این جنگ از مرحله زد و خورد فراتر نمیرود و التهاب آن، داخل مرزهای کشور را لمس نمیکند؛ اما به هر حال کشور وارد جنگ مقدس قدس میشود؛ جنگی که در آن وصله ناجور این منطقه از پیش بازنده است. باید دانست توان تسلیحاتی رژیم اشغالگر از اساس جهت بازدارندگی بود؛ ذات اشغالگری دشمن صهیونیست جایی برای بودن بود، نه پایگاهی برای پیش رفتن. رؤیایی که اکنون بر باد رفته و اراضی اشغالی در حال تبدیل شدن به پادگانی هستند که شباهتی به یک کشور ندارد.
در آستانه چهلمین روز شهادت سید مقاومتیم، کسی که غیرتمان نمیگذارد هنوز نبودنش را باور کنیم. او ستاره آسمان دنیایی بود که نبودنش تاریکی این آسمان را بیش از پیش به چشممان میزند. شهیدی که شهادتش واقع در سریالی بود که با شهادت حاجقاسم آغاز شد. شهادت سید تا امروز چیزی را به نفع رژیم عوض نکرده؛ بلکه اگر نیک بنگریم عامل محرک عملیات وعده صادق۲ بود و در اصل مبدأ آغاز درگیری مستقیم ایران و رژیم. بیتعارف، وعده صادق۱ ظرفیت آغاز این سطح از تخاصم را نداشت و ایران بیش و کم، از انتقام خون شهید هنیه گذشته بود. شهادت سید، کابوس گسترش شعاع نبرد را برای اسرائیل محقق کرد و باعث شد جنایت دشمن در غزه، برایش ارزان تمام نشود. خون سید، قطعیترین آغاز برای کاملترین پایان اسرائیل بود. فردای آزادی قدس هیچ کس نمیتواند داستان نابودی غاصبان را بدون نام نصرالله آغاز کند. همانگونه که تاریخ مبارزه با رژیم اشغالگر نیز بدون نام شهید سیدحسن نصرالله، ناقص و از یکی از حماسیترین فصلهای این مبارزه، غافل است. او کسی بود که حزبالله را از یک جنبش آزادیبخش برای لبنان، تبدیل به یک بازیگر بینالمللی برای مقابله با استکبار کرد. شهادت او برای رژیم اشغالگر یک عملیات انتحاری بود، کاری که نتانیاهو به آن تن داد و تحلیل این اشتباه او، کار مورخان آینده است. به طور گذرا میتوان که سلسلهها و رژیمهای ظالممبنا همواره به افراد ناقصالعقل و مستی میرسند که افولشان را سرعت میبخشد. همانگونه که یزید عرض بنیامیه را سوزاند و حکم نابودیاش در سالهای بعد را امضا کرد. نتانیاهو نامی است که حتی تاریخنویسان یهود هم از او به نیکی یاد نخواهند کرد. همانطور که امروز در میان ۷۲ ملت اسلامی، کسی ننگ طرفداری از یزید و ارادت به او را به خود نمیچسباند.