به مناسبت هفته ملی پرستار مطرح شد:
پــرستاری حرفه عشق و اشک

گروه اجتماعی
«پرستاران بزرگ‌ترین گروه شغلی را در بخش مراقبت‌های بهداشتی تشکیل می‌دهند و در بسیاری از کشور‌ها با حقوق و مزایای کافی و وجود قوانین حمایتی، شرایط مناسب و رضایت‌بخشی دارند، اما در ایران حرفه پرستاری با فرسودگی شغلی، اضافه‌کاری اجباری، کمبود نیروی انسانی و حقوق و مزایای ناکافی گره‌خورده است. به همین علت طی سال‌های اخیر بسیاری از پرستاران برای نشان دادن اعتراض خود به «اضافه‌کار اجباری با حقوق ساعتی ۲۰ هزار تومان»، «کارانه‌های حداقلی»، «تعرفه‌های نمایشی» و «پرداخت ناچیز حقوق برای دو شیفت کاری طاقت‌فرسا»؛ عطای این حرفه را به لقایش بخشیده‌اند و یا به‌ناچار گزینه مهاجرت و تغییر شغل را انتخاب کرده‌اند.» این جمله، چکیده‌ای از گفته‌های آتنا وحیدی است، پرستاری که گمان می‌کند مدیران توجه کمی به آن‌ها دارند و در این سال‌ها مهاجرت پزشکان بیش از پرستاران در مرکز توجه وزارت بهداشت بوده است، درحالی‌که پرستاران بیشترین مواجهه با بیمار را دارند و در کسب رضایت‌مندی آنان بیش از سایر گروه‌های درمانی اثرگذار هستند. 
او معتقد است کم‌اهمیت نشان دادن این حرفه، افت کیفیت خدمات پرستاری را به‌دنبال داشته و بیشترین آسیب متوجه بیماران و دریافت‌کنندگان خدمات است. اگرچه پرستاران همواره به نحوی تحقق مطالبات خود را پیگیری کرده‌اند که خدشه‌ای به عملکرد بخش‌های بیمارستانی وارد نشود، که همین هم نشان‌دهنده دلسوزی و حس وظیفه‌شناسی آن‌هاست، اما در یک سال اخیر فشار معیشتی آنقدر زیاد شده که نمی‌توان انتظار داشت فردی که در تنگنای اقتصادی و کار دشوار روزگار می‌گذراند به فکر کیفیت ارائه خدمات باشد، آن هم در شرایطی که همچنان مقامات مسئول به اهمیت و حساسیت نقش پرستار در نظام سلامت واقف نیستند. 
وحیدی یکی از مهم‌ترین جلوه‌های این کم‌اهمیتی را در مدل قرارداد‌هایی که با جامعه پرستاری منعقد می‌شود، عنوان و در‌این‌باره توضیح می‌دهد: «همان‌طور که بارها دبیرکل خانه پرستار مطرح کرده، ما چندین مدل قرارداد داریم که شامل پرستاران ۸۹ روزه، پرستارانِ شرکتی، تبصره ۳، تبصره ۴، پیمانی، قراردادی، رسمی و غیره می‌شود و مزد و مزایای هرکدام از این پرستاران با یکدیگر فرق دارد. این اختلاف دستمزد در حالی است که شرح وظایف آن‌ها یکسان است. در این میان پرستاران رسمی از امنیت شغلی به‌مراتب بیشتری برخوردارند و نیروی سازمانی تلقی می‌شوند. در استخدام پیمانی برخلاف استخدام رسمی، افراد برای انجام کار و ارائه خدمات پذیرفته می‌شوند. این افراد تحت نظر آیین‌نامه استخدامی پیمانی مشغول به کار هستند. استخدام پیمانی نوعی استخدام نیمه‌رسمی و موقت برای یک تا سه سال است و انتظار می‌رود در صورت رضایت کارفرما و عملکرد خوبِ کارمند، قرارداد تمدید و حتی ارتقاء و استخدام آن‌ها به‌صورت رسمی باشد. پرستاران شرکتی درواقع استخدامِ یک شرکت خصوصی یا دولتی غیر وابسته هستند. یعنی فرد به‌صورت مستقیم با بیمارستان یا دانشگاه قراردادی ندارد و فقط با شرکت واسطه قرارداد دارد و نیروی شرکتی به‌حساب می‌آید. 
سال‌هاست که یک مؤسسه زیر نظر هیئت‌امنای صرفه‌جویی ارزی وزارت بهداشت به‌منظور ساماندهی نیروهای پرستاری غیررسمی و شرکتی تأسیس شده. عملکرد آن مبتنی بر خرید خدمت از پرستاران برای فعالیت بیمارستان‌های دولتی و عقد قرارداد با نیروهای شرکتی در کنار سایر شرکت‌های فعال در سطح کشور است. در حال حاضر این مؤسسه، مسئولیت تخصیص نیروی پرستار در بیمارستان‌های دولتی و دانشگاهی کشور را برعهده دارد و عملکرد آن از عوامل اصلی مصائب پرستاران شرکتی است. پرستاران شرکتی به‌اندازه پرستاران استخدام وزارت بهداشت امنیت شغلی ندارند. آن‌ها همچنین کم‌تر از پرستاران استخدام رسمی دریافتی دارند، بسیاری‌شان بیمه ندارند، کارانه‌ها را دریافت نمی‌کنند، برای اضافه‌کاری کمتر پول می‌گیرند و بیشترین تعویق در پرداخت‌هایشان اتفاق می‌افتد.» 
 استقبال کمتر مردان از حرفه پرستاری! 
وضعیت قرارداد‌ها، پرداختی‌ها و مزایای شغلی این حرفه به حدی نامطلوب است که مردان کمتر از زنان از حرفه پرستاری استقبال کرده و یا در آن ماندگار می‌شوند. مشاهدات آتنا وحیدی هم نشان می‌دهد، حرفه پرستاری به‌خصوص در بخش‌های عمومی بیمارستان‌ها عمدتا به شغلی زنانه بدل شده است. مبتنی بر آمار‌های رسمی ۷۵ درصد پرستاران، زن و ۲۵ درصد، مرد هستند و شاید اگر مطالبات آنان از صفحه کاغذ فراتر می‌رفت، امروز وضعیت این حرفه متفاوت‌تر بود. 
خواسته‌های پرستاران روشن است و خواهان رفع تبعیض‌های پرداختی پرسنل درمان، تصحیح و افزایش محسوس رقم‌های پرداختی تعرفه‌گذاری، افزایش حقوق و مزایا در احکام حقوقی، تأمین نیروی انسانی و بهبود شرایط رفاهی و تسویه کامل معوقات خود هستند، اما همچنان این مطالبات بی‌پاسخ مانده است و بسیاری از قوانین حوزه پرستاری اجرایی نشده؛ ازجمله عدم اجرای قانون سخت و زیان‌آور بودن شغل پرستاری که سال ۱۳۶۸ تصویب شده است که برمبنای آن با ٢۵ سال سابقه کار پرستاران می‌توانند بازنشسته شوند. دوم، اجرای ناصحیح تعرفه‌گذاری خدمات پرستاری که در سال ۱۳۸۶ تصویب شده است. سوم، قانون ارتقای بهره‌وری نظام بالینی که براساس آن ساعت کار پرستاران کاهش می‌یابد که در سال ۸۸ به تصویب مجلس رسیده و بر اساس آن محاسبه ساعت کاری، حداکثر مجاز آن و سقف اضافه‌کار برای خدمات بالینی پرستاران بخش‌های دولتی و غیردولتی تعیین شده است. این قانون هرگز به طور کامل اجرایی نشده و به همین علت شیفت‌های طولانی، تعداد بیماران خارج از ظرفیت توان پرستاران و سقف پرداختی برای اضافه‌کار اجباری (که بسیار کمتر از ساعات واقعی است) به عواملی برای نارضایتی پرستاران بدل شده است. 
آتنا وحیدی می‌گوید: «حقوقی که پرستاران دریافت می‌کنند آن‌قدر ناچیز است که اغلب ترجیح می‌دهند از این حرفه کناره‌گیری کرده و یا مهاجرت کنند.» احمد نجاتیان، رئیس سازمان نظام پرستاری نیز در گفت‌و‌گو با رسانه‌ها با تایید این موضوع عنوان می‌کند: «ما در چند سال گذشته حتی به تعداد بازنشستگان پرستاری نیز نتوانستیم نیرو جذب کنیم. براساس آمار وزارت بهداشت سالانه ۳ هزار پرستار بازنشسته می‌شوند و در کنار مسئله بازنشستگی نیرو‌ها، پدیده ترک خدمت پرستاران را هم داریم.» 
این مقام مسئول بیان می‌کند: «زمانی که نظام سلامت به کمبود نیرو دچار می‌شود، اضافه‌کاری اجباری به پرستاران تحمیل می‌شود و همچنین به‌دلیل کمبود نیرو، پرستاران نمی‌توانند از قانون مشاغل سخت و زیان‌آور استفاده کنند تا با ۲۵ سال سابقه کاری بازنشسته شوند. درنتیجه این مسائل در کنارهم زنجیره عواملی را ایجاد می‌کند که به نارضایتی پرستاران و ترک خدمت آن‌ها یا مهاجرت به کشورهای دیگر منجر می‌شود.» 
  وقتی قانون بازنشستگی مشاغل سخت برای پرستاران اجرا نمی‌شود
یکی از پرستاران دراین‌باره عنوان می‌کند: «با ۲۸ سال سابقه کار، باوجوداینکه پرستاری جزو مشاغل سخت و زیان‌آور است و طبق قانون استخدام کشوری پرستاران می‌توانند بعد از ۲۵ سال با ۳۰ روز حقوق بازنشسته شوند، مسئولین ما هرروز به یک بهانه از قبول درخواست بازنشستگی من و امثال من سرباز می‌زنند. یک روز می‌گویند نیرو نداریم، روز دیگر نبود بودجه برای استخدام پرستاران تازه فارغ‌التحصیل شده و پرستاران بیکار را بهانه می‌آورند. روزی دیگر به سخنان مقامات عالی‌رتبه استناد می‌کنند که پرستاران باید تمام و کمال در خدمت بیمارستان‌ها باشند و بهانه‌های دیگر... در بیمارستانی که کار می‌کنم، چند نفر دیگر هم شرایط مرا دارند. واقعیت این است که ما به لحاظ روحی و جسمی توان ادامه کار نداریم.»
پرستار دیگری نیز در همین رابطه بیان می‌کند: «طبق قانون، پرستاران تمام‌وقت به دلیل سختی کار بعد از 25 سال باید بازنشسته شوند. اما مسئولین ما با پرستارانی که متقاضی بازنشستگی و استفاده از قانون مشاغل سخت و زیان‌آور هستند به بهانه‌های مختلف مخالفت می‌کنند. ظاهراً قانونی که خودشان نوشته‌اند، فقط روی کاغذ است و اجرا نمی‌شود و ما از مزایای مشاغل سخت و زیان‌آور محروم هستیم. من سال‌ها پرستار بالینی بوده‌ام. یعنی بیش از ۲۵ سال است که بر بالین بیمار حاضرشده و مدام هم در حال کار بوده‌ام. مسئول نبوده‌ام که روی صندلی بنشینم. حالا هم خسته و فرسوده هستم. یا قانون را اجرا کنند یا آن را لغو کنند. قانون برای پشت ویترین که نیست. تمام مشکلات ما پرستاران از همین بی‌قانونی‌ها ناشی می‌شود.» 
این مشکلات در شرایطی مطرح  می‌شود که کارشناسان حوزه سلامت پیوسته هشدار می‌دهند: «فشار کاری شدید پرستاران هم ازنظر جسمی و هم روحی -روانی آنان را به سمت استیصال و فرسودگی برده است. بنابراین لازم است هر چه زودتر با ورود نیروهای تازه‌نفس و جایگزین از این فشار کاری کاسته شود.» هشداری که در سالیان اخیر بارها از سوی پرستاران و سازمان نظام پرستاری مطرح‌شده اما بدون پیگیری مانده و همچنان با مقاومت دستگاه‌های اجرایی همراه است. 
پرستار دیگری  می‌گوید: «مراجعات و اعتراضات ما به مسئولین مختلف تا امروز بدون نتیجه مانده و هیچ نهادی پاسخگو نبوده است.» 
او شرح می‌دهد که «شیفت‌های طولانی مدت برای کادر درمانی به‌ویژه پرستاران که شغل بسیار سختی دارند، چندان مطلوب نبوده و خستگی مفرط می‌تواند هم برای بیماران مشکل‌زا و هم برای پرستاران خطرآفرین باشد. از طرفی دستمزدها در وضعیت فعلی کفاف خیلی از هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد. چند سال پیش به علت درمان فرزندم مجبور شدم که مبلغی را قرض کنم و اکنون برای پرداخت این هزینه‌ها مجبور هستم هم شیفت‌های سنگین بردارم و هم شغل دوم داشته باشم. ما شغل بسیار سختی داریم و کم‌خوابی بخشی از زندگی همیشگی‌‌مان است اما دریافتی ما در حدی نیست که بتوانیم از پس هزینه‌های زندگی بربیاییم. درحالی‌که خیلی از پزشکان در نظام سلامت دریافتی‌های زیادی دارند.» 
این پرستار چندان به بهبود شرایط امیدوار نیست، اگرچه می‌گوید، با مسئولیت محمدرضا ظفرقندی بر مجموعه وزارت بهداشت و درمان و ریاست مسعود پزشکیان بر دولت چهاردهم می‌توان خوشبین بود که برخی مشکلات برطرف شود، ولی بر این موضوع هم تأکید می‌کند که تجربه دولت‌های پیشین ثابت کرده، تغییر و تحولات به‌ندرت به نفع پرستاران بوده و دغدغه اصلی وزارت بهداشت همواره محدود به تسهیل و بهبود شرایط برای پزشکان است. به همین علت است که کارانه پرداختی به پزشکان چهل برابر کارانه‌ پرداختی به پرستاران است و این مصداق آشکار تبعیض و بی‌عدالتی است. 
 شغل دوم، مهاجرت و ترک خدمت؛ انتخاب‌های رایج پرستاران! 
به روایت این پرستار، «روی آوردن به شغل دوم، مهاجرت و ترک خدمت درحالی‌که تبدیل‌شدن به انتخاب‌های رایج جامعه پرستاری است». رئیس سازمان نظام پرستاری نیز خبر داده است که در یک سال اخیر یک هزار و ۵۰۰ نفر از پرستاران تازه استخدام‌شده ترک خدمت کرده و حدود ۵۰۰ پرستار دیگر نیز در همین مدت از ایران مهاجرت کرده‌اند.  مبتنی بر آماری که محمد شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار در گفت‌و‌گو با «ایلنا» ارائه کرده، «به‌طور متوسط ۳۰۰۰ پرستار از کشور می‌روند. درد اینجاست که بسیاری از این‌ها پرستارانی باسابقه ۱۰ یا ۱۵ ساله و در سال‌های اوج توانایی هستند، ولی می‌روند و دردناک‌تر این است که پرستاران باسابقه ما به هر کشوری که فکرش را بکنید مهاجرت می‌کنند؛ از کشورهای حاشیه خلیج‌فارس گرفته تا اروپا و استرالیا، چون همه‌جا دستمزدها خیلی بیشتر از اینجاست.» این درحالی است که طی سال‌های اخیر کمبود نیروی انسانی در بیمارستان‌ها به‌حدی بحرانی شده است که بسیاری از بیماران فقط به‌دلیل کمبود یا نبود پرستار جانشان را از دست می‌دهند. 
رئیس سازمان نظام پرستاری نیز در گفت‌وگو با خبرگزاری تسنیم، می‌گوید، «درشرایطی که براساس استاندارهای جهانی پزشکی باید به ازای هر تخت بیمارستانی بیش از ۱/۸ پرستار وجود داشته باشد، سالانه به اندازه دو بیمارستان امام خمینی تهران، پرستار از سیستم درمان خارج می‌شود. میانگین پرستار به ازای هر تخت بیمارستانی در ایران به ۰/۹ رسیده است که نشان می‌دهد به ازای هر تخت بیمارستانی کمتر از یک پرستار مشغول به کار است.»
آماری که فعالان صنفی پرستاری از کمبود نیرو ارائه می‌دهند وضعیت را بحرانی‌تر ترسیم می‌کند. به گفته این فعالان، تعداد نیروی پرستار استاندارد، دو شاخص دارد. شاخص اول بر اساس جمعیت است که در کشورهای توسعه‌یافته به ازای هر هزار نفر ۱۰ تا ۱۱ پرستار وجود دارد. شاخص دوم، تعداد پرستار به نسبت تعداد تخت است که باید به عدد استاندارد ۲/۵ پرستار در هر ۲۴ ساعت، به ازای هر تخت برسد؛ اما این عدد در بعضی استان‌های ایران ۰/۶ و ۰/۸ است. 
پرستار یکی از بیمارستان‌های دولتی تهران در‌این‌باره به «ما» می‌گوید: «یکی از دلایل کمبود نیروی انسانی جابه‌جایی پرستاران به کشور‌هایی است که درآمد بالاتری دارند، کشورهایی که با پرستاران به شکل غیرقانونی رفتار نمی‌شود. اضافه‌کار اجباری کادر درمان از‌جمله مصادیق رفتار‌های غیرقانونی است. ما مشکلی با کار کردن نداریم، اما اگر به‌ کارمان نیاز دارند و کمبود نیروی انسانی به مرحله بحرانی رسیده است، باید برای ساعات اضافه‌کار اجباری، بیشتر از ساعات عادی کار بپردازند! نمی‌شود هم کار ما را بخواهند هم از ما برخلاف قانون سوءاستفاده کنند.»  این پرستار خاطرنشان می‌کند: «درهیچ کجای جهان به پرستاری که تا ساعت ۷ شب کار کرده، یک شیفت اضافه دیگر در وضعیتی که خسته و کلافه است تحمیل نمی‌کنند، آن‌هم در نامناسب‌ترین و بدترین شرایطی که بر محیط کار حاکم است. این شیفت‌ها حتی بیش از موظفی هر پرستار است و این امر موجب خستگی و فرسودگی آنان می‌شود. پرداختی‌های پرستاران متناسب با زحمتی که می‌کشند، نیست. به‌غیراز موضوع کمبود نیرو، تفاوت‌های قراردادی و تبعیض بین نیرو‌های رسمی و شرکتی ازنظر حقوقی و امتیاز موجب ایجاد بی‌انگیزگی در جامعه پرستاری شده است. باور کنید که ما چیز زیادی نمی‌خواهیم، ما حق واقعی‌مان را می‌خواهیم. هیچ پرستاری دلش نمی‌خواهد ترک خدمت کند و راهی دیار غربت شود، اما خیلی از ما مجبوریم، انگار عامدانه شرایطی پدید آورده‌اند که برویم. با این اضافه‌کارهای اجباری و حق‌الزحمه‌های بسیار ناچیز، دلیلی برای ماندن و مطالبه‌گری باقی نمانده است...».