تنوع مدارس و تقویت عدالت آموزشی

گروه اجتماعی 
بیش از سه دهه از اجرای سیاست تنوع‌بخشی به مدارس کشور می‌گذرد و امروز در کنار مدارس دولتی، ۲۳ نوع مدرسه دیگر نیز فعالیت می‌کنند. دیدگاه‌های متفاوتی در این باره مطرح است؛ برخی «تنوع مدارس را مصداق عدالت آموزشی و برخی هم حذف این تنوع را آغازی بر تقویت کیفی مدارس دولتی عادی و گام نهادن در مسیر عدالت آموزشی می‌دانند، آن هم مبتنی بر این استدلال‌ها که چند تکه کردن مدارس دولتی و تقسیم‌بندی آن به مدارس شاهد، هیئت‌امنایی، سمپاد و نمونه دولتی در‌نهایت باعث شده است دانش‌آموزان مستعد، معلمان قوی‌تر و امکانات آموزشی بیشتر سهم این مدارس باشد و مدارس دولتی عادی نه سهمی از امکانات دارند و نه سهمی از دانش‌آموزان مستعد و معلمان کارکُشته!» 
موضوعی که از سوی دولت چهاردهم نیز مورد انتقاد واقع شده و براین اساس کاهش تنوع مدارس و تمرکز بر کیفیت مدارس دولتی از اولویت‌های مورد تاکید وزیر آموزش‌وپرورش است. علیرضا کاظمی معتقد است: «تنوع و تکثر مدارس سبب شده تا معلمان و دانش‌‌آموزان نخبه به مجموعه‌های گلخانه‌ای کوچ کنند. به همین علت مدارس دولتی ضعیف شده است. زیرا تمام ظرفیت‌های توانمندسازی مدارس دولتی از آن گرفته شده است.»
گروهی از کارشناسان هم بر این امر صحه می گذارند که «یکی از آثار زیانبار اجرای سیاست تنوع مدارس در کشور به‌هم ریختن اکوسیستم مدارس است؛ چراکه تعلیم و تربیت، شکل گلخانه‌ای به خود می‌گیرد. مدرسه محلی برای تعلیم و تربیت و رشد اجتماعی، علمی و رفتاری دانش‌آموزان است و همه دانش‌آموزان نابغه صرف‌نظر از پولدار و یا بی‌پول باید در کنار یکدیگر تحصیل کنند.»
حجت الله بنیادی، استاد دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگر مسائل آموزش‌وپرورش نیز دیدگاه مشابهی دارد، و دراین باره عنوان می‌کند: «تنوع مدارس، نشانه برخورداری از تنوع آموزشی نیست بلکه عارضه دور شدن از عدالت است. ضمن آنکه دسته‌بندی مدارس نگاهی منفی را در جامعه ایجاد می‌کند، یک سری اقشار به دلایل مختلفی دسترسی بهتر و بیشتری به امکانات تحصیلی دارند که این مسئله آن عدالت و انسجام اجتماعی را به هم می‌ریزد.» این پژوهشگر در گفت‌و‌گو با «رسالت» تحلیلی جامع در این مورد ارائه کرده که در ادامه می‌خوانید. 
****
 آقای بنیادی برخی از کارشناسان تنوع مدارس را نادرست می‌دانند و پیوسته تاکید می‌کنند که باید این مشکل حل شود. شکل‌گیری این همه مدرسه برای چیست و پیامد‌هایش چه بوده است؟ 
تنوعی که در مدارس کشور وجود دارد، مغایر با عدالت آموزشی است وبه هیچ عنوان با تنوع موجود موافق نیستم، به این دلیل که در یک جامعه نرمال اگر یک تا دو درصد دانش‌آموزان دارای استعداد برتر باشند و به امکانات ویژه‌ای برای تحصیل نیاز داشته باشند، این دو درصد در تمامی شهرها و روستاهای بزرگ و کوچک توزیع شده‌اند. البته با واژه مستعد هم موافق نیستم، چون استعداد به دانستن ریاضی و فیزیکی محدود نمی‌شود. دامنه استعداد‌ها بسیار گسترده است و این محدود کردن خودش با اصل عدالت مغایر است. ولی با این فرض که استعداد را تا به این حد کوچک معنا کنیم، توزیع مدارس سمپاد به یک سری از شهر‌های بزرگ در مراکز استان‌ها منحصر است و دانش‌آموزان شهر‌های کوچک و روستا‌ها از چنین خدماتی محروم‌اند. آیا یک دانش‌آموز که در مدرسه روستایی یا شبانه‌روزی تحصیل می‌کند نمی‌تواند تیزهوش باشد؟ ما عدالت توزیعی را درباره مدارس تیزهوشان هم برقرار نکرده‌‌ایم، مگراینکه طرح شهاب این را حل کند که آن هم به دلیل ضعف در اجرا با شکست مواجه شد، بنابراین مدارس سمپاد نمونه بارز نقض عدالت آموزشی است. مدارس نمونه دولتی نیز به همین شکل است و فلسفه وجودی مدارس شاهد هم شاید در زمان جنگ که فرزندان گرانقدر شهدا به توجه و رسیدگی بیشتر نیاز داشتند، معنا داشت ولی در حال حاضر باتوجه به گذشت چندین سال از جنگ، این مدارس، به مدارس خاصی برای عده خاصی از دانش‌آموزان تبدیل شده‌اند که بازهم این مسئله مغایر با عدالت است. در این مدارس به اسم پاسداشت یک ارزش که واقعا مقدس است، ٩٠ درصد امکانات را در اختیار افراد خاص و فرزندان مسئولان قرار داده‌ایم. کما اینکه دسته‌بندی مدارس یک نگاه منفی را در جامعه ایجاد می‌کند، یک سری اقشار به دلایل مختلفی دسترسی بهتر و بیشتری به امکانات تحصیلی دارند که این مسئله آن عدالت اجتماعی و انسجام اجتماعی را به هم می‌ریزد. چند تکه کردن مدارس دولتی و تقسیم‌بندی آن به مدارس شاهد، هیئت‌امنایی، سمپاد و نمونه دولتی در‌نهایت باعث شده است معلمان قوی‌تر و امکانات آموزشی بیشتر سهم این مدارس باشد و دولتی‌های عادی نه سهمی از امکانات دارند و نه سهمی از معلمان کارکُشته! از این‌رو تنوع مدارس، نشانه برخورداری از تنوع آموزشی نیست بلکه عارضه دور شدن از عدالت است. 
 گروهی از صاحب‌نظران بر این باورند که تنوع در مدارس با عدالت می‌تواند همخوانی داشته باشد اما آن چیزی که ما اجرا می‌کنیم تنوع نیست، شما هم‌چنین نظری دارید؟
بله همینطور است. مقام معظم رهبری نیز تاکید کرده‌اند عدالت آموزشی این است که تنوع و تفاوتی بین مدارس براساس وضعیت اجتماعی و اقتصادی دانش‌آموزان و محل جغرافیایی‌ای که در آن قرار دارند وجود نداشته باشد و هر تنوعی براساس این سه مورد باشد خلاف عدالت است. تنوع را باید درون مدارس محقق کرد. در یک مدرسه ۵٠٠ نفره ممکن است ۵ دانش‌آموز در رشته ریاضی و دو دانش‌آموز هم در رشته تئاتر و داستان‌نویسی استعداد ویژه‌ای داشته باشند. تنوعی از استعداد‌ها درون مدرسه وجود دارد و در یک جمع ۵٠٠ نفره تمامی دانش‌آموزان استعداد یکسانی ندارند. برای اینکه نظام آموزشی ما مبتنی بر عدالت باشد، باید درون مدرسه، معلمان و خدمات آموزشی را متنوع و قوی کرد. نظام‌های آموزشی پیشرو نیز این کار را انجام می‌دهند یعنی دانش‌آموزان مستعد را شناسایی و جداسازی نمی‌کنند اما برای آنها برنامه‌های مکمل و اضافه می‌گذارند. از این رو باید خدمات متنوع را درون مدارس و متناسب با استعداد‌های هر دانش‌آموز ارائه داد. ما یک سری از دانش‌آموزان خاص را در مدارس خاصی قرار داده‌ و این‌گونه القاء کرده‌ایم که جامعه باید در خدمت این دانش‌آموزان باشند، همین نگاه هم در آینده این دانش‌آموزان متجلی می‌شود و به‌نوعی آن چیزی که مطلوب جامعه است رخ نمی‌دهد. تفکیک مدارس به‌نوعی قشربندی کردن جامعه است و این تفکیک باعث از‌بین‌رفتن محیط نرمال یادگیری در کلاس‌های درس شده و تا زمانی که دانش‌آموزان از نظر علمی در کنار هم قرار نگیرند، موفقیتی صورت نمی‌گیرد. 
 ضمن اینکه تنوع در مدارس هم اغلب شامل دانش‌آموزانی می‌شود که وضعیت مالی خوبی دارند!
بله عموما با وضعیت مالی دانش‌آموزان مرتبط است. یکی از اشتباهات نظام آموزشی ما همین جداسازی طبقاتی است. وقتی براساس طبقه اجتماعی به برخی دانش‌آموزان فرصت می‌دهیم که در مدارس بهتری درس بخوانند، باورهای درونی محصلان را از بین می‌بریم و او با خود می‌گوید چون وضع مالی خانواده‌ام مناسب نبود، نتوانستم به فلان مدرسه خاص بروم. یکی از کارکردهای اصلی مدرسه از بین بردن طبقات اجتماعی است و باید فرزند پزشک و مسئول در کنار فرزند کارگر و کارمند به مدرسه بروند. در این میان اتفاق نادرستی که در مدارسی نظیر سمپاد رخ داده و ظلم مضاعفی در حق خانواده‌های کم بضاعت است، پرداخت شهریه معادل نصف شهریه مدارس غیردولتی است. البته در بخشی از آئین‌نامه حق ثبت مدارس سمپاد به تخفیف اشاره شده و مدیران باید به اقتضای شرایط دانش‌آموزان تخفیفی ارائه دهند که این هم به نوعی تحقیر خانواده‌های کم بضاعت و محروم است. همین جداکردن دانش‌آموزان و بردن مستعدها به مدارس سمپاد آن هم دانش‌آموزانی که پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده‌هایشان تقریباً بالاست به نوعی تبعیض محسوب می‌شود. 
 توسعه مدارس سمپاد متوقف شده، فکر می‌کنید به چه علت چنین تصمیمی اتخاذ شده است؟
چون چشم‌اندازی برای توسعه مدارس سمپاد نداشتیم و هنوز هم نداریم. شما اگر سند تحول بنیادین و برنامه‌های متنوعی که در حیطه توسعه آموزش‌و‌پرورش تدوین شده را ملاحظه کنید، می‌بینید که هیچ برنامه و شاخص دقیقی برای توسعه این مدارس وجود نداشته و در مدارس غیردولتی نیز به همین شکل است. ما توسعه این مدارس را بر مبنای عرضه و تقاضا گذاشته‌ایم و به‌نوعی توسعه مدارس سمپاد بدون قاعده بوده است. در حال حاضر نیز توقف توسعه این مدارس و استمرار فعالیت سایر مدارس، ادامه همان رویه نادرستی هست که در گذشته وجود داشته. به نظرم اگر مقرر شده توسعه مدارس سمپاد متوقف شود، بهتر است که این مدارس به‌عنوان مراکز آموزش عادی فعالیت کنند اما چنین اقدامی به این معنا نیست که ما به دانش‌آموزان مستعد کشور توجه نکنیم. شکی در این نیست که منافع ملی ما از این طریق برآورده می‌شود و دانش‌آموزان مستعد کشور به تناسب استعداد و ظرفیتی که دارند، باید به شکل عادلانه و صحیح، بیشتر در کانون توجه باشند. البته عدالت را به معنای تساوی نمی‌دانم، عدالت به این معناست که ما بتوانیم متناسب با استعداد‌های هر فردی شرایط شکوفایی او را فراهم کنیم، به‌صورتی که آن فرد بتواند خدمات بهتر و ارزنده‌تری به کشور ارائه کند. 
نکته‌ دیگری که وجود دارد این است که علیرغم صرف هزینه برای مدارس سمپاد، دانش‌آموزان این مدارس بسیار بیشتر از دانش‌آموزان سایر مدارس مهاجرت می‌کنند، بنابراین تربیت آن‌ها به کشور کمکی نکرده و عملا به نیروی انسانی مستعد برای دیگر کشور‌ها بدل شده‌اند! فکر می‌کنید چرا این اتفاق رخ داده؟ 
چون این مدارس عموما وجه برتر را در این می‌بینند که دانش‌آموز صرفا درس بخواند و در کنکور و المپیاد رتبه کسب کند. آیا فقط فردی که ریاضی بلد است یا در رشته تجربی درس می‌خواند استعداد برتر است، آیا استعداد‌های دیگر برتر نیستند؟ آیا فردی که در سایر عرصه‌ها برای کشور مقام کسب می‌کند، استعداد برتر محسوب نمی‌شود؟ هم‌اکنون بحث را به شیوه ناصحیح در چارچوب مدارس سمپاد برای عده‌ای خاص خلاصه‌ کرده‌ایم. ضمن آنکه باید به این پرسش پاسخ داد که کسب رتبه و مقام برتر از سوی دانش‌آموزان سمپادی چه دستاوردی داشته، آیا توانسته‌اند مشکلات کشور را حل کنند؟ چنین رویکردی در مدارس سمپاد حکمفرما نبوده و همچنان نیست، این موضوع سبب شده اولویت نخست دانش‌آموزان سمپادی مهاجرت باشد. اولویت این نیست که اگر احیانا ایده خوبی دارند به‌دنبال اجرای آن با هدف حل مشکلات کشور باشند! به عبارت بهتر نظام آموزش عمومی و عالی با ایده حل مشکلات کشور مدیریت نمی‌شود، این باعث شده دانش‌آموزان مدارس خاص چون به امکانات ویژه‌ای هم دسترسی دارند، تصور کنند، نخبه‌اند، بنابراین به‌جای تلاش برای حل مشکلات، به مهاجرت فکر می‌کنند. توجه به استعداد‌های برتر تکلیفی در راستای منافع ملی است و راه آن تفکیک مدارس به این شکل نیست و این مسیر ما را به بن‌بست رسانده است. 
هرچند باید اذعان کرد که اشکالاتی هم وجود دارد و مقصر آن مسئولان هستند. مصادیقی سراغ دارم از دانش‌آموزان سمپادی که از دانشگاه‌های برتر کشور فارغ‌التحصیل شده‌اند و به دلیل پیدا نکردن شغل و بی‌توجهی مسئولان، تصمیم به مهاجرت گرفته‌اند. این نشان می‌دهد نظام آموزشی ما حتی برای دانش‌آموزان سمپادی هم برنامه‌ای ندارد. آیا به‌عنوان مثال تدبیری صورت گرفته تا دانش‌آموزی که در رشته نجوم برتر است، در پژوهشگاه‌های علوم فضایی و سایر بخش‌هایی که با این رشته مرتبط است، فعالیت کند؟ این اتفاق اصلاح رخ نمی‌دهد. اما در برخی کشور‌ها موسسات علمی برای انجام یک پروژه تحقیقاتی، فرد مورد نیاز خود را تربیت می‌کنند و دوره‌های خاصی برای یک سری از دانش‌آموزان مستعد برگزار می‌شود. پس از 10 سال این دانش‌آموزان می‌توانند یک سری خدمات مشخص را به آن موسسه علمی ارائه بدهند. یعنی دانش‌آموز را با یک هدف معین تربیت می‌کنند. ولی در حال حاضر مشخص نیست دانش‌آموزان سمپاد برای چه مشاغلی و با چه هدفی تربیت می‌شوند. این دانش‌آموزان همانند سایر محصلان  وارد دانشگاه می‌شوند و پس از فارغ‌التحصیلی هیچ آینده شغلی روشنی ندارند. این موضوع سبب می‌شود که آن‌ها مهاجرت کنند. به عبارت دیگر، نظام آموزشی ما دانش‌آموزان سمپادی را برای کشور‌های مقصد مهاجرت تربیت می‌کند و این واقعا تاسف‌آور است.  
 آیا در سایر کشورهای جهان نیز به همین صورت است و تنوع مدارس تا به این حد گسترده است؟
خیر. در سایر کشور‌ها برخی مدارس برای دستگاهی خاص و انجام پروژه‌های تحقیقاتی نیرو تربیت می‌کنند، و تاسیس مراکز آموزشی تحت عنوان استعداد برتر یا استعداد درخشان وجود خارجی ندارد. مطابق شاخص‌هایی که تعیین شده برخی از مدارس خاص، دانش‌آموزان را برای فعالیت مورد نظر شناسایی و ضمن آموزش محتوای عمومی، یک سری مبانی و آموزش‌های تخصصی نیز به‌منظور انجام پروژه‌های هدفمند ارائه می‌شود. حال اینکه در کشور ما توزیع دانش‌آموزان متناسب با نیاز‌های کشور نیست و بدون هدف و چشم‌انداز مشخصی، دانش‌آموزان سمپادی را استعداد برتر می‌دانیم و این تصور را در آنان ایجاد کرده‌ایم که این‌ها تافته جدا بافته هستند. ما باید استعداد‌هایی را که جنبه سرمایه‌گذاری ملی دارند شناسایی کنیم مثلا‌ً اگر برای یک دانش‌آموز نخبه
 ١٠٠ میلیون تومان هزینه کنیم و بد‌انیم در آینده هوش سرشار او ۵٠میلیارد تومان منافع ملی برای کشور ایجاد می‌کند این کار با عدالت سازگار است. 
 کاهش تنوع در مدارس و تمرکز بر کیفیت مدارس دولتی از وعده‌های دولت چهاردهم است، آیا با روندی که نظام آموزشی طی می‌کند، چنین وعده‌ای امکان تحقق دارد؟ 
جای قدردانی دارد که رئیس‌جمهور هر هفته جلساتی را برای آموزش‌و‌پرورش تشکیل می‌دهند، این موضوع در تاریخ کشور ما حداقل پس از انقلاب بی‌سابقه است و رئیس دولت هر هفته برای تحقق عدالت آموزشی وقت‌ می‌گذارند ولی متاسفانه مدیران آموزش‌و‌پرورش فاقد آن جسارت، تدبیر و اقتدار لازم برای اصلاح ساختارها هستند. اگر آموزش‌و‌پرورش ساختار‌های زائد را اصلاح کند، آن گاه می‌توان امیدوار بود. گام‌ها را نمی‌توان یک دفعه و ناگهانی برداشت. برای تحول و انجام کار‌های نو باید قدم به قدم پیش رفت. ابتدا باید حوزه ستادی آموزش‌و‌پرورش متحول شده و بعدهم درباره مدارس متنوعی که در کشور وجود دارند تصمیم‌گیری کرد، مسلما تا زمانی که آموزش‌و‌پرورش نتواند سازمان تعلیم و تربیت کودک را با معاونت آموزش ابتدایی ادغام کرده و آن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی را اصلاح کند، نمی‌تواند برای کاهش تنوع مدارس هم گامی بردارد. این‌ها نیاز به یک واقع‌نگری دارد. واقعیت‌های کنونی و نیاز‌های آینده جامعه را باید دید اما چنین رویکردی تاکنون در عملکرد مجموعه آموزش‌و‌پرورش و بیانات مدیران مشهود نبوده است.