آسیبهای تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا غیرقابلجبران است
مدارس آلوده به فقر یادگیری!
گروه اجتماعی
«٤٠درصد دانشآموزان دچار فقر یادگیریاند و برخی دانشآموزان باوجود حضور در مدرسه، مهارتهای پایه سواد را بهدرستی کسب نمیکنند.» آماری هشدارآمیز که از سوی معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش مطرحشده است.
رضوان حکیمزاده تلویحا اعلام کرده است، افت شدید سواد دانشآموزان، به مراحل بسیار خطرناکی رسیده و ضعف یادگیری، شانس موفقیت تحصیلی و شغلی آنها را بهطور چشمگیری کاهش داده است. این موضوع با اصول عدالت آموزشی و توزیع برابر فرصتهای یادگیری در تضاد است و دانشآموزانی که در دوره ابتدایی مهارتهای اصلی سواد را نیاموزند در ادامه عملا از یادگیری بازخواهند ماند.
این در حالی است که تعطیلات مدارس و آموزش غیرحضوری در شهرهای آلوده، امسال نیز بهمانند سالیان گذشته در حال تکرار است! اگرچه مطابق اظهارات مسئولان نظام تعلیم و تربیت، آموزش مجازی از طریق شبکه شاد ادامه دارد، اما ترافیک سنگین این شبکه، به همراه کنُدی اینترنت و قطع برق باعث اختلال در کلاسهای آنلاین شده و شواهد متعدد نشان میدهند که این شرایط فقر یادگیری را وارد سطح عمیقتر و گستردهتری کرده است. باوجود اهمیت آموزش مجازی در شرایط اضطراری هماینک ۳۰ درصد دانشآموزان یعنی حدود ۵ میلیون دانشآموز از وسایل هوشمند آموزش بیبهره هستند. بنابراین کودکان کمبرخودار بیشترین آسیب را متحمل شدهاند و از قربانیان اصلی آموزش مجازی و یا تعطیلی مدارس به شمار میروند.
نمرات دانشآموزان رشته علوم انسانی در پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم، زیر ۱۰ است
مریم زارعیان از صاحبنظران حوزه تعلیم و تربیت عنوان میکند: «یکی از مسائلی که همگام با سایر کشورها در سالهای اخیر گریبان آموزش را گرفت و باعث افت کیفی بیشازپیش در نظام آموزشی شد، آموزش مجازی بهواسطه کرونا و پسازآن بهواسطه کمبود سوخت و آلودگی هواست که این موضوع باعث شده دانشآموزان در ابعاد مختلف افت تحصیلی داشته باشند. قابلانکار نیست که وضعیت تحصیلی دانشآموزان نسبت به قبل از دوران مجازی شدن آموزش بسیار افت کرده است. ازنظر فردی وقتی دانشآموزی بهصورت مجازی باکلاس ارتباط برقرار میکند حواسپرتی از حداقل مسائلی است که برای او پیش میآید. ازنظر محیطی نیز میتوان گفت مجازی شدن آموزش تأثیر منفی بر کیفیت یادگیری دارد چون وقتی فرد در فضای حضوری قرار میگیرد معلم میتواند میزان یادگیری دانشآموزان را مورد داوری قرار دهد و فرد را درگیر یادگیری کند ولی وقتی فرد در فضای مجازی قرار دارد عملااین امکان از معلم نیز سلب میشود و ارزشیابیهایی که در زمان آزمونهای آنلاین انجام میشود به معلمان برای سنجش درست یادگیری کمکی نمیکند.» اما جدا از تبعات و پیامدهای آموزش مجازی، دانشآموزان مهارتهای پایه سواد را در مدرسه هم بهدرستی فرا نمیگیرند. به روایت معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزشوپرورش این مهارتها شامل خواندن، نوشتن، حساب کردن و سخن گفتن است و مطابق نقطهنظر کارشناسان، سیستم ضعیف آموزشوپرورش و معلمانی که بهخوبی آموزش نمیبینند، تراکم بالای کلاسهای درس، حجم زیاد مطالب کتابهای درسی و عدم فرصت کافی معلمان برای تفهیم مطالب به دانشآموزان بخشی از دلایل افت تحصیلی به شمار میرود. این موضوع پدیدهای است که آمار و ارقام، خصوصا در یک دهه اخیر، حکم تأییدی بر آن زدهاند و آنطور که علی عبداللهی کارشناس آموزش عنوان میکند: «اگر نگاهی به معدل دانش آموزان در دوران متوسطه در رشتههای مختلف بیندازیم، متوجه این بیسوادی خواهیم شد. برای مثال، میانگین نمرات دانشآموزان رشته علوم انسانی در پایههای دهم، یازدهم و دوازدهم، زیر ۱۰ است. این موضوع نشان میدهد که دانشآموزان حتی خواندن و نوشتن را هم درست نیاموختهاند.»
برای علی عبداللهی که سالها در گوشهوکنار کشور معلم بوده، در سیستم اداری آموزشوپرورش حضور داشته و در این وزارتخانه فعالیت کرده، کاملا مشخص است که افت شدید سواد دانش آموزان، به مراحل نگرانکنندهای رسیده است.
او با اشاره به نتایج بسیار ضعیف دانشآموزان ایرانی در آزمونهای بینالمللی «تیمز» و «پرلز» میگوید که این ضعف پیشتر در آزمونهای داخلی کشوری قابلمشاهده است. مسعود کبیری، مدیر مرکز ملی مطالعات تیمز و پرلز هم در گفتوگو با «ایسنا» به این مسئله اذعان میکند که بخش زیادی از دانشآموزان به حداقل یادگیری نمیرسند مثلادر آزمون تیمز ۲۰۲۳ حدودا ۴۱ درصد از دانشآموزان شرکت داشتند درحالیکه قبلا این آمار ۳۳ درصد بوده است، این در حالی است که انتظار یادگیری که از آنها داریم برآورده نمیشود، بخشی از اینها مربوط به آموزشوپرورش است که برنامهای برای تثبیت یادگیری افراد داشته باشد و تا این دانشآموزان به یادگیری نرسند آنها را رها نکنند؛ بخشی هم مربوط به دولت است چون تعدادی از دانشآموزان جزو مناطق و خانوادههای محروم هستند و باید دولت سرویسهایی به آنها ارائه دهد تا خانوادهها بیشتر بتوانند انرژی خود را برای آموزش فرزندان خود صرف کنند.» در چنین شرایطی با توجه به استمرار آلودگی هوا و آموزش غیرحضوری، افت تحصیلی بیشازپیش تشدید خواهد شد.
علی عبداللهی، در این زمینه میگوید: «همه دادههایی که در رسانهها و گاه از سوی مقامات آموزشوپرورش منتشرشدهاند، نشان میدهد که ما با یک نوع چالش بیسابقه آموزشی مواجهیم و علیرغم اینکه پس از شیوع ویروس کرونا مقدمات آموزش مجازی فراهم شد اما هنوز هم معلمان ما بهاندازه کافی برای چنین آموزشی تعلیم ندیدهاند و از همه مهمتر اینکه بخش قابلتوجهی از دانشآموزان به شبکههای مربوطه دسترسی ندارند یا از وسایل لازم برای متصل شدن به اینترنت محروم هستند. از سوی دیگر، دانشآموزانی که دسترسی آسان به شبکه جهانی اینترنت ندارند حتی اگر بتوانند به این شبکه متصل شوند با اینترنتی غیرقابل اتکا، کمسرعت و گران روبهرو هستند.»
این کارشناس خاطرنشان میکند: «در فرآیند آموزش مجازی، دانشآموزانی که خانوادههای مرفهی دارند میتوانند از سایر روشهای آموزش نظیر کلاسهای فوقبرنامه و معلم خصوصی استفاده کنند درحالیکه دانشآموزان محروم از چنین امکانی برخوردار نیستند. شکاف اقتصادی موجود در جامعه پررنگتر شده و فقر ناشی از این وضعیت حق آموزش کودکان را با مسئله طبقه و وضعیت اقتصادی خانوارها گرهزده است.»
زیرساختهای آموزش مجازی آماده نیست؟
ابراهیم سحرخیز، معاون اسبق آموزش متوسطه وزارت آموزشوپرورش نیز با تأکید بااینکه آموزشوپرورش ما بحرانزده است، در گفتوگو با «رسالت» عنوان میکند: «آموزش غیرحضوری در شرایطی انجام میشود که معلمان توانمند ما کم هستند و البته برای توانمندسازی آنها اقدامی صورت نپذیرفته است. ٣٠ سال است که آموزش ضمن خدمت معلمان تعطیلشده و اولویت برای وزارتخانه این است که حقوق معلمان سر ماه پرداخت بشود، بنابراین سایر مسائل ازجمله روشهای نوین یاددهی یادگیری موردتوجه نیست. اینروشها باید به معلمان آموزش داده شود، در غیر این صورت آموزگاران در کلاس درس هم توفیقی برای آموزش نخواهند داشت، چه رسد به آموزش غیرحضوری که ارتباط چهره به چهره وجود ندارد. در کشورهایی نظیر ژاپن و سنگاپور بهعنوان پیشگامان تکنولوژی، وقتی قرار بود از برد هوشمند در کلاس درس استفاده شود، حدود ٣٠ درصد معلمان استفاده از این ابزار را بلد نبودند، این آمار در کشور ما فاجعهبارتر است. ضمن آنکه در آموزشوپرورش با یک شکاف فناوری مواجهیم و درحالیکه اغلب دانشآموزان در بسیاری از کشورها به تبلت و ابزارهای هوشمند دسترسی دارند، ٣٠ درصد دانشآموزان ما حتی از داشتن موبایل محروماند. از طرفی سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در تولید محتوای الکترونیکی ناموفق بوده و شبکه شاد هم پیوسته دچار افتوخیز است. زیرساختها بهگونهای نیست که بتوان از این شبکه بهعنوان مکملِ آموزش حضوری استفاده کرد. ضمن آنکه هنوز در برخی از مناطق روستایی ٣٠ تا ٤٠ درصد دانشآموزان دسترسی آسان به اینترنت ندارند. حتی در نقاط شهری نیز وضعیت مطلوب نیست و اینترنت مکرر قطع و وصل میشود. در چنین فضایی چطور انتظار داریم دانشآموزان بتوانند از طریق شبکه شاد آموزش ببینند. ما در دوره ابتدایی بهویژه پایه اول نمیتوانیم به شبکه شاد متکی باشیم. در برخی از نقاط کشور، دانشآموزان دوزبانه هستند، به این معنا که زبان روزمره آنان فارسی نیست، طبیعتا این دانشآموزان از طریق شبکه شاد قادر به آموختن نیستند. باتوجه به اینکه تعطیلات طولانی به دلیل آلودگی هوا و کمبود برق، افت تحصیلی را تشدید و در فرآیند یادگیری خلل ایجاد میکند، نظام آموزشی باید برای این دانشآموزان، کارهای فوقالعاده و اقدامات اضافهای انجام دهد تا این دانشآموزان بازمانده از یادگیری هم بتوانند عقبماندگی تحصیلی خود را جبران کنند.» سحرخیز در ادامه با تأکید براینکه زیرساختهای آموزش مجازی آماده نیست، میگوید: «علیرغم کسب تجربه در ایام کرونا، همچنان برای تولید محتوا و آموزش بهشیوه مجازی دچار مشکلیم، از اینرو با غیرحضوری شدن آموزشها نمیتوان امیدوار بود که خللی در روند آموزش ایجاد نشود. نکته دیگر این است که این روزها خانوادهها درگیر مسائل اقتصادی و معیشتی هستند، برخی از دانشآموزان ما بد سرپرستاند و یا خانوادههای پرجمعیتی دارند و دغدغهها و مسائل روزمره به والدین اجازه نمیدهد که بر فرزند خود نظارت کرده و ببینند که آیا در شبکه شاد حضور دارد یا خیر. به این موضوع هم باید توجه کنیم که سطح سواد و فرهنگ خانوادهها در مقوله یادگیری تأثیرگذار است. برخی از والدین فرزندانشان را به هر تدبیری مدیریت کرده و پای شبکه شاد مینشانند و با توجه به سطح سواد و دانشی که دارند تا حدودی این خلأ آموزش حضوری را پر میکنند. اما برخی والدین از چنین سطح دانشی برخوردار نیستند و یا ساختار خانواده گسسته و ازهمپاشیده است و نظارتی بر رفتار و عملکرد دانشآموز وجود ندارد.»
معاون اسبق آموزش متوسطه اگرچه معتقد است هرروز تعطیلی مدارس آسیبزاست و قابل جبران نخواهد بود، اما مشکل فقر یادگیری دانشآموزان را صرفا ناشی از تعطیلی مدارس نمیداند. او دراینباره توضیح میدهد: «سی سال است که با این مسئله دستبهگریبانیم، به این دلیل که آموزشوپرورش در طول سه دهه اخیر افت کرده و به کیفیت معلم و محتوای دروس توجهی نشده، ارزشیابیها نیز دچار اشکال است و معلمان دوره ابتدایی به ارزشیابی توصیفی اعتقادی ندارند. از سوی دیگر مطابق بررسیها، اغلب آموزگاران ما دروسی را آموزش میدهند که با رشته تحصیلی آنها مرتبط نیست و در چنین وضعیتی معلم قادر نخواهد بود در کلاس درس مطالب را بهدرستی به دانشآموزان تفهیم کند. در زمان غیرحضوری شدن آموزشها، انتقال مطلب به دانشآموز عملا غیرممکن است. درکنار این موضوع، حجم زیاد کتابهای درسی نیز مزید بر علت شده تا در فرآیند آموزش مجازی مشکلاتی پدید آید. اغلب تلاش میشود اقیانوسی از مطالب را به دانشآموزان بیاموزیم، که حتی عمق این اقیانوس به یک سانتیمتر هم نمیرسد. به همین دلیل گفته میشود دیپلم دانشآموزان ایرانی معادل لیسانس بعضی کشورهاست. بنابراین باید مقداری از حجم کتابهای درسی را کاهش داد، در این صورت انتقال و آموزش مفاهیم درسی بهشکل مجازی راحتتر خواهد بود.»بااینحال تردیدی نیست که آموزش غیرحضوری حتی اگر به بهترین شکل نیز برگزار شود، دانشآموزان را دچار افت یادگیری و افت پنهان میکند.
بهنام بهراد، عضو پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش دوم مهر ۱۴۰۰ به این موضوع اشارهکرده بود. مطابق اظهارات او «در پیمایشی که سازمان همکاری و توسعه اقتصادی در سال ۲۰۲۰ انجام داد، مشخص شد در آزمون پیزا که کیفیت نظام ملی آموزش را میسنجد و ۸۰ کشور عضو آن هستند، آنهایی که بیشترین میزان تعطیلی را داشتند کمترین نمره و کشورهایی که کمترین میزان تعطیلی را داشتند بالاترین عملکرد و نمره را داشتند، بنابراین هرچقدر میزان تعطیلی بیشتر شود باید انتظار عملکرد تحصیلی بدتر را داشت.» وی با تأکید براینکه برخی تصور میکنند با برگرداندن دانشآموزان به نظام آموزشی افت تحصیلی جبران میشود، متذکر شد: «اصلااینگونه نیست و این افت تحصیلی پایدار است و از بین نخواهد رفت، بانک جهانی در سال ۲۰۲۰ گزارش داده کودکانی که تحت تأثیر افت یادگیری قرار میگیرند، ۱۰ تریلیون دلار معادل ۸ درصد از جی دی پی جهانی از درآمدشان را در طول زندگی از دست میدهند و این برابر است با از دست دادن یک سال درآمد برای این دانشآموزان.»
حضور دانشآموز در مدرسه بهمعنای یادگیری مطلوب نیست
پیامد این مسئله در کشور ما گستردهتر است و آنطور که نرگس ملکزاده، کارشناس آموزش میگوید: «تعطیلی مدارس بر کاهش یادگیری تأثیر مستقیمی دارد.» ملکزاده در گفتوگو با «رسالت» عنوان میکند: «نظام تعلیم و تربیت ما هنوز نتوانسته آموزش مجازی را بهدرستی مدیریت کند. علیرغم راهاندازی شبکه شاد که میتوان آن را صرفا مقدمهسازی برای آموزش مجازی دانست و علیرغم تجربه تعطیلی مدارس در دوران کرونا هنوز کیفیت آموزش به این شیوه، پیشرفت چشمگیری ندارد. بررسیها نشان میدهد ضعف دانشآموزانی که دوران ابتدایی خود را در ایام همهگیری کرونا گذراندهاند در خواندن و نوشتن محسوس است و تأثیرات آن در مقاطع بالاتر تحصیلی نیز به چشم میخورد. اگرچه مسئولان در هنگام تعطیلی مدارس به دلیل آلودگی هوا عنوان میکنند که آموزش تعطیل نشده و کلاس درس به شیوه مجازی دایر است اما آموزش چهره به چهره با آموزش مجازی متفاوت است، بهویژه در کشور ما که دسترسی عمومی به امکانات آموزشی در برنامه شاد به خاطر پوشش اینترنت با چالش جدی روبهرو است. ترافیک سنگین این شبکه، مشکل کندی اینترنت و قطع برق باعث اختلال در کلاسهای آنلاین شده، بنابراین آموزش تعطیل نیست اما از آموزش باکیفیت هم خبری نیست. زمانی که زیرساخت مناسب برای آموزش مجازی وجود ندارد باید در طرح درس سالانه، با ظرافت این تعطیلات را لحاظ کرد تا در این ایام از ظرفیت فضای مجازی نه برای آموزش بلکه برای تکرار و تمرین دروس استفاده کرد. آموزش مجازی بهعنوان یک آموزش مستقل کارآمد نیست. ضمن آنکه دانشآموزان در کلاس درس هم ششدانگ حواسشان با معلم نیست، طبیعتا در کلاس آنلاین نیز تمرکز لازم را نخواهند داشت اما میتوان مطالب تدریس شده در کلاس درس را از طریق آموزش آنلاین مرور کرد.»
این کارشناس آموزش در ادامه با اشاره به فقر یادگیری بیان میکند: «این نوع فقر نهتنها در کشور ما بلکه تقریبا در سایر کشورها باتوجهبه گزارش بانک جهانی نگرانکننده است و طبق اعلام این مرکز از ۸۰ درصد کودکانی که امکان حضور در مدرسه برایشان فراهم شده، ۲۵ درصد آنها با فقر یادگیری مواجه هستند و دلایل گوناگونی در بهوجودآمدن آن نقش دارد اما باید در نظر داشت که صرف حضور دانشآموز در مدرسه بهمعنای یادگیری مطلوب نیست. بسیاری از دانشآموزان، بهویژه در مناطق کمبرخوردار و دوزبانه، مهارتهای سواد پایه را بهطور کامل فرانمیگیرند و این موارد نرخ فقر یادگیری را در کشور افزایش داده است. بنابراین یادگیری درست و کامل تنها محدود به زمان حضور در مدرسه نیست و دانشآموزانی هستند که باوجود گذراندن ساعتها در کلاس درس، آنطور که بایدوشاید مهارتهای خواندن، نوشتن، حساب کردن و سخن گفتن را کسب نمیکنند. مسئولان نظام آموزشی نسبت به این مسئله ابراز نگرانی کردهاند، چراکه تداوم اینروند به ترک تحصیل منجر خواهد شد. باید به این موضوع به شکل جدی توجه کرد و با مدیریت آن، از تکرار پایه و پسازآن پدیده ترک تحصیل جلوگیری کرد.»
دانشآموزان به دلایل مختلف خود را به مدرسه نزدیک نمیبینند
«وقتی ٤٠ درصد دانشآموزان دچار فقر یادگیریاند، یعنی نظام تعلیم و تربیت ما برای دانشآموزانی که شرایط نامساعدی ازنظر آموزشی دارند، کاری انجام نداده است.» رسول احمدی، جامعهشناس علوم تربیتی بابیان این عبارت، از چهار عامل عدم جذابیت و ناکارآمدی روشهای آموزشی، مشکلات مادی دانشآموزان و خانوادههای آنها، کمبود امکانات سختافزاری آموزشی و درنهایت شکاف فرهنگی میان مدرسه و دانشآموزان بهعنوان دلایل کمسوادی و فقر یادگیری دانشآموزان نام میبرد. او دراینباره به «رسالت» میگوید: «اگر به کارهای میدانی در زمینه بازماندگی از تحصیل یا مشکلات دانشآموزان بهخصوص در مناطق محروم مراجعه کنیم، به چهار دلیل مهم اشاره میشود. دلیل اول این است که روشهای آموزشی و در مجموع مدارس برای بچهها جذابیت ندارند. بهعبارتدیگر، روشهایی که استفاده میشود با روحیات بچهها یا نیازهای آنها سازگار نیست. بنابراین، خیلی از آنها خوب درس نمیخوانند یا خیلی زود مدرسه را برای همیشه ترک میکنند. این موضوع در میان دانشآموزانی که در خانوادههای تهیدست زندگی میکنند یا در مناطق دورافتادهتر هستند، بیشتر اتفاق میافتد.»
او ادامه میدهد: «دلیل دوم مشکلات مادی بچههاست. درنتیجه تمامی دانشآموزان در موقعیت برابری ازنظر آموزشی قرار ندارند. عامل سوم نیز، فقدان امکانات آموزشی است و در مناطق کمتر توسعهیافته با مدارس و امکانات بسیار محدودی سروکار داریم که اشتیاقی برای آمدن به مدرسه باقی نمیگذارد و خیلی از ترکتحصیلهای زودرس هم به خاطر کمبود امکانات و تجهیزات در مدارس است. در مورد عامل چهارم نیز باید اشاره کرد به اینکه دانشآموزان به دلایل مختلف خود را به مدرسه نزدیک نمیبینند، درنتیجه یادگیری را نیز با دشواری انجام میدهند، چون گفتمان غالب نظام آموزشی با نیازهای روز همخوانی ندارد.»
تعطیلی، تأثیرات مخربی بر شرایط آموزش خواهد داشت
این جامعهشناس در تبیین نقش خانواده برای کاهش فقر یادگیری میگوید: «واقعیت این است که همه خانوادهها نمیتوانند مسئولیتی در حوزه یادگیری به عهده بگیرند. خیلی از خانوادهها ممکن است سواد یا دانش لازم برای کمک به بچههای خود را نداشته باشند. بنابراین، آموزشوپرورش باید طوری روند آموزش را تدارک ببیند که بچهها در هر گروه اجتماعی و با هر نوع خانوادهای، بتوانند بهاندازه کافی بیاموزند و نیازی به کمک خانواده نداشته باشند. اگر نظام آموزشی بهعنوان اصلیترین نهاد کشور نتواند بهتمامی دانش آموزان یک آموزش باکیفیت حداقلی ارائه بدهد، صرفنظر از اینکه بچهها متعلق به چه طبقه و گروه و چه خانوادههایی هستند، آینده کشور در معرض خطر قرار میگیرد. برای اینکه سپردن کار به دست خانوادهها را هیچ کشوری انجام نمیدهد. این مدرسه است که وظیفه اصلی آموزش را بر عهده دارد و خانوادهها فقط میتوانند نقش کمکی داشته باشند. برای آن دست خانوادهها که شرایط مطلوب نیست، مدارس باید امکانات ویژهای تدارک ببینند و برای آنها سازمان ویژهای وجود داشته باشد که ناتوانی کمک خانواده از طریق نظام آموزشی جبران شودوگرنه ما هیچ جایی برای جبران چنین شکافی نخواهیم داشت. فراموش نکنیم که مدرسه تنها نهادی در جامعه است که میتواند بهطور واقعی فرصتهای برابر را برای تمامی نسلها به وجود آورد تا آنها بتوانند با کسب مهارتها و دانش لازم آینده خود و جامعه را بسازند. اگر مدرسه چنین امکانی را به وجود نیاورد، نابرابریهای موجود بازتولید میشوند.»
این جامعهشناس علوم تربیتی در خاتمه از تعطیلی مدارس در هنگام آلودگی هوا بهعنوان یکی از دلایل فقر یادگیری دانشآموزان یادکرده و خاطرنشان میکند: «سالهاست که همزمان با فصول سرد سال، آلودگی هوا مهمان کلانشهرها میشود و با توجه به مضرات این آلایندهها معمولا تعطیلی مدارس بهعنوان راهکاری در راستای حفظ سلامت دانش آموزان و البته کاهش تردد خودروها استفاده میشود. امسال نیز مدارس کشور به علت تشدید آلودگی هوا و کمبود برق تعطیلشدهاند، حال اینکه هرروز تعطیلی مدرسه هزینهای معادل ۱۲۰ میلیارد تومان برای دولت در پی خواهد داشت. اگرچه زیان آلودگی هوا، برای سلامت افراد، غیرقابلانکار است اما از این مهم نباید غافل بود که این فرآیند تأثیرات مخربی بر شرایط آموزشی خواهد داشت و البته تجربه چنین آسیبی بهطور شدیدتر در دوران کرونا باوجود آموزشهای مجازی خود را نشان داد که نتیجهاش چیزی نشد جز ضعف تحصیلی، افت راندمان آموزشی و کمسوادی بسیاری از دانش آموزان بهویژه مقاطع ابتدایی که از همان پایههای آغازین مجبور به استفاده از آموزشهای غیرحضوری بودند.»