مسئول که بلاگر نمی‌شود!

سیدمحمد بحرینیان
یک. پیش‌ازاین، جامعه ما در حوزه تصمیمات بزرگی همچون سپردن زمام اداره امور کشور به یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری، تحت تأثیر سلبریتی ها و بلاگرها بوده است. بازیگران، خوانندگان و چهره‌هایی که باوجود هنرهای فراوان، قطعا در سیاست و اقتصاد هنرمند نبودند و طبیعتا نمی‌توانستند تبعات تصمیم و تایید خود نسبت به یک شخص یا مسئله را تشخیص دهند. نتیجه آن‌که با تمام توان پای‌کار یک نامزد انتخاباتی می‌ایستادند اما چندی بعد که پیامدهای آن تصمیم معلوم می‌شد، چیزی گردن نمی‌گرفتند. البته اگر هم نسبت به وضع پیش‌آمده، مسئولیت‌پذیر بودند و عذرخواهی می‌کردند، باز تغییری ایجاد نمی‌کرد. مردم به‌هرحال ناراضی بودند و از چهره‌های یادشده عصبانی. حالا چند سالی است که یا سلبریتی ها و بلاگرها در فضای کلان سیاست کمتر دخالت می‌کنند یا اگر هم دخالت می‌کنند، چندان بازتابی پیدا نمی‌کند. درواقع جامعه ما از این مرحله گذشته است.
دو. حالا چند سالی است که اراده جمعی ایرانیان، میلی به تبعیت از سلبریتی ها ندارد، اما برخی از مدیران سیاسی و اقتصادی کشور جای خالی آن‌ها را پرکرده و عملا بلاگر شده‌اند. ما همان‌طور که در شبکه‌های اجتماعی بلاگر غذا و سفر و سیاحت داریم، بلاگر سیاست و اقتصاد هم داریم و عجیب آن‌که عمده این بلاگرها، مسئولان سابق یا لاحق‌اند.
سه. ویژگی برخی بلاگرها چیست؟ آن‌ها هر روز موضعی می‌گیرند. اگر این مواضع یکجا تجمیع شود، مؤید هم نیستند و دارای قالب و قاموس مشترک نیستند.
 مواضع بلاگرها عمدتا ژله‌ای است و هرروز رنگی پیدا می‌کند، هدف بلندی را دنبال نمی‌کند. درواقع هدف دو چیز است، یا پول درآوردن و یا بیشتر دیده شدن. دقیقا به همین علت است که موضع یک بلاگر، هرچه نادر و شاذ باشد، بیشتر بازخورد می‌گیرد و بلاگر را به آنچه دنبال می‌کرده نزدیک‌تر می‌کند.
چهار.چند نمونه، مسئله را به ذهن نزدیک می‌کند. یک سیاستمدار سرشناس ما، اخیرا تهدید کرده است که در صورت وقوع حمله به تأسیسات ما، قطر را با خاک یکسان می‌کنیم. 
یک مسئول اقتصادی، هر بار که حرف می‌زند، در بازار ارز نوسان ایجاد می‌کند، مسئول دیگری از دولت، عملا با موضع‌گیری خود سیاست‌های کلان همان دولت را به چالش می‌کشد و دیگری از همین حالا طوری موضع می‌گیرد که گویا قصد نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری دارد. همین مواضع، در همین ماه‌های اخیر هم چالش‌های بزرگی ایجاد کرده‌اند، خاصه آن‌که عرصه بین‌الملل، عرصه اظهارات نسنجیده نیست.
پنج. واضح است که این نکته، جریانی و سیاسی نیست و به این دولت و آن دولت هم محدود نیست. متأسفانه پدیده مدیر-بلاگرها به اغلب حوزه‌های اجرایی، تقنینی و حتی نظامی هم سرایت کرده است. بیش از این نیازی به ورود مصداقی نیست اما اگر در حوزه‌ای مشکل ریشه‌داری ایجاد کند، ناگزیر از ورود مصداقی خواهیم بود. اصل سخن این است: یک مسئول به‌واسطه جایگاه و امکانات و اختیاراتی که دارد، به‌اندازه کافی دیده می‌شود و نیازی به دیده شدن افراطی نیست. اگر هم کسی می‌خواهد بیشتر دیده شود یا در یادها بماند، می‌تواند با عملکرد خوب خود در بلندمدت، به چنین هدفی دست یابد.