وضعیت منابع آبی به نقطه نگران‌کننده‌ای رسیده است
سایۀ کم‌آبی بر سر پایتخت‌نشینان

گروه اجتماعی 
تهران با یکی از سخت‌ترین دوره‌های کم‌بارشی و خشکسالی خود مواجه شده و معاون وزیر نیرو هشدار داده است که منابع تأمین آب شرب پایتخت در سد‌های لار، لتیان، ماملو و به‌ویژه سد کرج با کاهش قابل‌ملاحظه‌ای رو‌به‌روست و از عموم شهروندان درخواست کرده تا صرفه‌جویی و مدیریت مصرف آب را جدی بگیرند. موج بارش‌های اخیر باران و برف در مناطق مختلف کشور نیز سهم چندانی برای حل مشکل کمبود منابع آبی به‌خصوص در استان تهران نداشته و بارش‌های مقطعی یک ماه گذشته نتوانسته است کمبود بارش زمستانی پایتخت را جبران کند. عیسی بزرگ‌زاده، سخنگوی صنعت آب کشور از کاهش چشمگیر بارندگی در سال آبی جاری خبر داده و در‌این‌باره توضیح داده است: «میزان بارش‌های کشور از ابتدای مهرماه تا ۱۷ اسفند، به ۹۳/۸ میلی‌متر رسیده که این میزان نسبت به میانگین درازمدت (۱۵۷/۸ میلی‌متر) کاهش ۴۱ درصدی را نشان می‌دهد، همچنین نسبت به دوره مشابه سال آبی گذشته ۲۱ درصد کاهش به ثبت رسیده است که استان تهران ازجمله استان‌های کم‌بارش بوده است.
این کاهش بارندگی (در طول دوره سرد سال) اثر مستقیم بر وضعیت ذخایر سدها گذاشته است، به‌طوری‌که حجم آب موجود در مخازن سدهای کشور نسبت به سال گذشته ۷ درصد افت داشته و اکنون به ۲۲/۰۹ میلیارد مترمکعب رسیده است.»
آن‌طور که محمد جوان‌بخت، معاون وزیر نیرو در امور آب و آبفا عنوان کرده است: « براثر کاهش ۴۷ درصدی بارش استان تهران در قیاس با متوسط بلندمدت، منابع تأمین آب شرب پایتخت در سد‌های لار، لتیان، ماملو و به‌ویژه سد کرج با کاهش قابل‌ملاحظه‌ای رو‌به‌روست. سد کرج با ۷ درصد پرشدگی در شرایط بحرانی قرار دارد و این میزان از خالی بودن سد بی‌سابقه است. همچنین سد لار با یک درصد پرشدگی و سد‌های لتیان و ماملو با ۱۲ درصد پرشدگی شرایطی مشابه دارند. خالی بودن سد کرج، که یکی از اصلی‌ترین منابع تأمین آب شرب تهران محسوب می‌شود، در طول تاریخ بهره‌برداری این سد بی‌سابقه است و محدودیتی جدی برای تأمین پایدار آب پایتخت محسوب می‌شود.»
محسن اردکانی، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران، نیز با اشاره به بی‌سابقه‌ترین دوره خشکسالی در ۵۷ سال اخیر در پایتخت، تأکید کرده که شهروندان باید مصرف آب خود را حداقل ۲۰ درصد کاهش دهند. 
به گفته وی سرانه مصرف آب هر شهروند تهرانی ۲۵۰ لیتر در شبانه‌روز است که بسیار بالاتر از الگوی استاندارد ۱۳۰ لیتر محسوب می‌شود. او هشدار داده که ۶۰ درصد شهروندان تا دو برابر الگوی تعیین‌شده و ۵ درصد بیش از دو برابر این مقدار آب مصرف می‌کنند. 
عیسی بزرگ‌زاده، سخنگوی صنعت آب هم با تأکید بر لزوم مدیریت مصرف آب در بخش‌های شرب، کشاورزی و صنعت، پیامدهای ادامه این روند را نگران‌کننده توصیف و خاطرنشان کرده است: «اگر وضعیت بارندگی در ماه‌های آینده بهبود نیابد، احتمال بروز تنش آبی در تابستان سال آینده افزایش خواهد یافت، بنابراین، توجه به برنامه‌های سازگاری با کم‌آبی و اصلاح الگوی مصرف یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است.» اما علیرغم این هشدارها، برنامه‌ای برای مواجهه با مشکل کم‌آبی در تهران یا دشت‌هایی که با بحران بیشتری رو‌به‌رو هستند ارائه نشده‌ و هیچ سناریوی جدیدی در وزارت نیرو برای مدیریت تأثیرات ناشی از خشک‌سالی‌های پیاپی و کم‌آبی حاصل از آن مطرح نیست. 
در این راستا به سراغ محمد بهنام رسولی، کارشناس ارشد عمران آب رفته‌ایم و در خصوص حکمرانی نادرست و سیاست‌گذاری‌های غلط در حوزه آب و مسئولیتی که متوجه مردم است، با وی به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم. 
 وضعیت منابع آبی تهران به مرحله‌ای بحرانی رسیده است، به‌طوری‌که حجم ذخایر سد‌های کلیدی تأمین آب تهران به پایین‌ترین سطح در سال‌های اخیر کاهش یافته است، آیا این مسئله ناشی از کاهش بارندگی‌هاست و یا به عدم مدیریت درست و بی‌توجهی به هشدار‌های کارشناسان ارتباط دارد؟
ترکیبی از هر دوی این موارد نقش دارند. ما در وهله اول، تاب‌آوری‌مان را نسبت به شرایط کم‌آبی به‌شدت پایین آورده‌ایم و بیش از منابع، مصارف را گسترش داده‌ایم و این باعث شده در مواقعی که بارندگی همانند سال آبی حاضر، نسبت به سال‌های نرمال کاهش می‌یابد، ذخایر در حوزه آب‌های سطحی و زیرزمینی تاب‌آوری خود را از دست بدهند. معمولا منابع آب زیرزمینی، ذخایر استراتژیک کشور برای پشتیبانی از منابع آب در دوره‌های خشکسالی محسوب می‌شوند، اما چون منابع را به شکل صددرصدی مورد بهره‌برداری قرار داده‌ایم، در سال‌هایی که میزان بارش‌ها کاهش می‌یابد، تاب‌آوری نیز به همان نسبت پایین می‌آید. بنابراین کاهش بارندگی‌ها تأثیرگذار است، چون بخش زیادی از آب تهران از آب‌های سطحی و رودخانه‌هاست. در وهله دوم موضوع تاب‌آوری را ندیده‌ایم، و حتی سال‌هایی هم که بارندگی نرمال بوده، به‌صورت لبه مرزی تابستان‌ها را پشت سر گذاشته‌ایم. طبیعتا زمانی هم که مقداری بارندگی کم شده و محیط سد‌ها کاهش یافته، عملا قدرت مدیریتمان را از دست داده‌ایم. ازاین‌رو باید منابع و مصارف را به نحوی تنظیم کنیم که در سال‌های نرمال مشکلی نداشته باشیم و حتی بتوانیم ذخایر را چه در حوزه آب‌های سطحی و چه زیرزمینی برای شرایط خشکسالی حفظ کنیم، آنگاه در مواقعی که بارندگی کم‌است، توانایی مواجهه با این شرایط را خواهیم داشت.
 برخی از کارشناسان بر این باورند که مشکل تهران در تأمین آب بزرگ‌تر از مسئله کاهش بارندگی است. از طرف دیگر، تهران شهری نبوده که چنین جمعیتی را در خود بپذیرد و گسترش اختاپوسی بدون توجه به زیرساخت‌ها سبب تحمیل پروژه‌های مختلف برای تأمین آب مردم تهران شده است، در چنین شرایطی چه باید کرد؟ 
همان‌طور که اشاره کردید در سال‌هایی هم که بارندگی نرمال باشد، مسئله آب تهران کماکان وجود دارد. درحال حاضر بابت تأمین آب پایتخت، فشار زیادی به آب‌های زیرزمینی وارد شده و سطح آب به شکل سالانه درحال افت است و با پدیده فرونشست هم مواجهیم، بنابراین اگر بخواهیم به شکل نرمال هم نگاه کنیم، در شرایطی که بارندگی طی دوره‌های بلندمدت به شکل متوسط اتفاق بیفتد، میزان برداشت و واریز با هم متفاوت است، و حساب‌و‌کتابمان در حوزه منابع آبی به هم خورده، دلیل آن توسعه ناپایدار و مشوق‌هایی است که به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم داده شده و این موضوع مردم را به سمت پایتخت کشانده و جمعیت این شهر روز‌به‌روز افزایش یافته و حالا مشکل و نا‌ترازی تشدید شده و مصارف از منابع پیشی گرفته است. نگاهمان باید بلندمدت باشد، با یک یا دو سال بارندگی شاید سد‌ها پرآب شوند اما همچنان نا‌چاریم بر آب‌های زیرزمینی فشار وارد کنیم و به‌این‌ترتیب آبخوان‌هایمان توان و قدرت خود را برای همیشه از دست می‌دهند، لذا مسئله صرفا بارندگی نیست، حتی اگر بارندگی هم مناسب باشد، میزان اتکا به آب‌های سطحی و زیرزمینی بیش از توان و پتانسیل محدوده‌ای است که آب را به مصرف می‌رسانیم، از سوی دیگر بحث تغییرات اقلیمی هم باید مورد‌توجه باشد، در این زمینه دو رویکرد مقابله با تغییرات اقلیمی و دیگری سازگاری با آن مطرح است. در حال حاضر جهان به این باور رسیده است که نمی‌توان جلوی چنین تغییراتی را گرفت و باید با نتایج و تأثیرات آن سازگار شد، بنابراین باید بپذیریم که این اتفاقات در قسمت‌های مختلف زمین با سناریو‌های مختلفی رخ می‌دهد و خودمان را برای این شرایط آماده کنیم. متأسفانه در پهنای سرزمینی ما، عمده سناریو‌های تغییرات اقلیمی با کاهش بارندگی و افزایش دوره‌های خشکسالی مواجه است. این موضوع، لزوم مدیریت منابع و مصارف را دو‌چندان می‌کند و شاید همانند
 10 سال قبل نتوانیم به آب‌های سطحی اتکا کنیم، میانگین بارندگی‌های ١۵‌ساله کشور نسبت به میانگین ۵٠‌ساله، نزدیک به ٢٠ میلیمتر در پهنای سرزمینی کاهش یافته و به هر نقطه‌ای که نگاه کنیم، این نمودار کاهش بارندگی قابل مشاهده است، از این‌رو باید نوع مصارف و برنامه‌ریزی و چیدمان توسعه را با منابع آبی تحت‌فشار و تنش‌های بیشتر سازگار کنیم. 
امسال پنجمین سال پی‌درپی خشکسالی در استان تهران است و مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای تهران گفته است آب جیره‌بندی نخواهد شد و فقط مردم مصرف آب را مدیریت کرده و صرفه‌جویی کنند، اما اینکه مسئولیتی را صرفا به مردم واگذار کنیم، آن هم در شرایطی که به نظر می‌رسد مسئولان برنامه مشخصی برای چگونگی مدیریت این وضعیت ندارند، اقدامی کارساز و عملی خواهد بود؟
مطابق اظهارات مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران «سرانه مصرف آب هر شهروند تهرانی ۲۵۰ لیتر در شبانه‌روز است که بسیار بالا‌تر از الگوی استاندارد ۱۳۰ لیتر محسوب می‌شود» و مردم در این زمینه می‌توانند نقش مؤثری داشته باشند. اما باید مسئله الگوی مصرف را به شکل پایه‌ای حل کرد و نباید با فشار بر منابع آب زیرزمینی برای شهروندان آب تأمین کرد و بعدهم اطمینان خاطر داد که جای نگرانی نیست. لازم است، ضمن هشدارهای لازم، استفاده صحیح و متناسب با شرایط را به شهروندان آموزش داد. از طرفی به یکسری راهکار‌ها نظیر جیره‌بندی باید از منظر فنی هم نگاه کرد. چون بسیاری از بخش‌های شبکه آب، فرسوده است و در صورت کاهش فشار آب، ممکن است آلودگی به شبکه وارد شود. این را هم باید در نظر گرفت که موضوع قطع برق با آب متفاوت است، چون شهروندان پیش از قطعی برق امکان و ظرفیتی برای ذخیره‌سازی ندارند اما آب قابل ذخیره‌سازی است، و مردم پیش از قطع، آن را در ظروف و مخازنی ذخیره می‌کنند و در اغلب موارد پس از اینکه آب دوباره وارد شبکه می‌شود، هرچه را ذخیره کرده‌اند، دور می‌ریزند. لذا موضوع جیره‌بندی به‌عنوان یک تلنگر با‌توجه‌به مسائل فنی آن خالی از فایده نخواهد بود ولی از طرفی شهروندان نیز انتظار دارند که یک‌طرفه با این بحران مواجه نشوند و در گام نخست، اصلاح سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌ها را ببینند، و با مشترکین پرمصرف برخورد شود تا آن‌ها نیز نقش و سهم خود را در این رابطه ایفا کنند. اینکه صد درصد سهم را به مردم بدهیم تا با کاهش مصرف، این موضوع را مدیریت کنند، منصفانه و امکان‌پذیر نیست. در‌واقع مردم باید به نسبت سهم خودشان، در این زمینه نقش داشته باشند و داده‌های شفاف و واقعی در اختیارشان قرار گیرد و پس از آگاه‌سازی و اطلاع‌رسانی، به آن‌ها آموزش بدهیم که چگونه کاهش مصرف را رقم بزنند. در برخی موارد نیز شاید لازم باشد دولت سوبسید‌هایی بدهد و مردم وقتی ببینند که حکمرانان آب، مسئله را درک کرده و به سمت اصلاح پیش رفته‌اند، آن‌ها نیز صرفه‌جویی خواهند کرد. البته در اینجا مباحث تعرفه‌ای هم مطرح است و ممکن است برخی افراد در یک مجتمع مسکونی به دلیل داشتن استخر، جکوزی و فضای سبز وسیع، به‌اندازه ده‌ها واحد مسکونی مصرف آب داشته باشند که در این زمینه باید مدیریت لازم به لحاظ قیمتی و سلبی اعمال شود. 
 باتوجه به اینکه مسئله قیمت‌گذاری را مطرح کردید، لطفا نقطه‌نظر خود را در این زمینه ارائه کنید، چون برخی از کارشناسان معتقدند دولت‌ها نتوانسته‌اند جلوی اتلاف آب از یک‌سو و مصرف بی‌رویه آب را از سوی دیگر بگیرند که یکی از دلایل آن، نحوه قیمت‌گذاری آب به‌طور یکسان در کشور است. شما راهکار‌های این‌چنینی را مؤثر می‌دانید و به اجرای آن معتقدید؟
بله راهکار‌های قیمتی و اقتصادی با فرمول‌های مختلف مؤثر است، حتی قیمت آب می‌تواند در مناطق مختلف یک کلانشهر هم متفاوت باشد، این ایده برای شهر تهران مطرح‌شده است. همان‌طور که قیمت زمین و ملک در هر نقطه‌ای متفاوت است، قیمت انشعاب آب هم می‌تواند این تفاوت را داشته باشد. طبیعتا کم‌مصرف‌ها باید بهای آب کم‌تری بپردازند و با افزایش مصرف، تعرفه‌ها به‌صورت پلکانی رشد کند تا بتوانیم آن حداقل بهداشت و شرب را برای همه مشترکین به‌عنوان یک حق اساسی قائل باشیم. فکر می‌کنم این منصفانه است که پرمصرف‌ها تعرفه و هزینه بیشتری برای آب مصرفی خود بپردازند. 
 سوای مسئله تفاوت در قیمت‌گذاری، راهکار‌هایی نظیر جداسازی آب شرب و بهداشتی را تا چه حد مؤثر می‌دانید؟ 
تفکیک آب شرب از بهداشتی در مناطقی قابل‌طرح است که منبع آب وجود دارد، اما ممکن است کیفیت مناسبی نداشته باشد و آن را در حد بهداشتی با هزینه کم‌تری تصفیه می‌کنند و بخشی از آن را با‌کیفیت بهتر و هزینه بالا‌تر به حد کیفیت شرب می‌رسانند. بنابراین باید آبی وجود داشته باشد که در دو سطح کیفی به مشترکین ارائه کرد. ما اکنون با مسئله موجودیت آب مواجهیم. ضمن اینکه منابع آب سطحی، مخازن پشت سد‌ها و منابع زیرزمینی ما با‌کیفیت هستند، لذا نمی‌توانیم تفکیک و تفاوتی میان آب با‌کیفیت و فاقد کیفیت قائل شویم. از طرفی موجودی منابع ما نسبت به مصارف پایین است، نه اینکه هزینه آب و پروسه تصفیه متفاوت باشد، ازاین‌رو برای مناطق داخلی کشور مثل تهران، مشهد، شیراز و مابقی نقاط عملا چنین گزینه‌ای به لحاظ فنی قابل بررسی نیست.
 بعضی معتقدند بیشترین هدررفت آب تصفیه‌شده مربوط به فرسودگی شبکه انتقال آب کشور است و طول عمر بسیاری از لوله‌ها تمام شده است و برخی از لوله‌ها به ۴۰ تا ۵۰ سال پیش برمی‌گردند و باید ترمیم شود. این شرایط باعث هدررفت آب می‌شود، درحالی‌که با کمبود منابع آبی روبرو هستیم و مدیریت درست منابع موجود اهمیت بالایی دارد، به اعتقاد شما این موضوع تا چه حدی حائز اهمیت است؟
طبیعتا مهم است. اما حداقل در چند دهه گذشته که منابع آب جدیدی برای انتقال به شهر تهران وجود داشته، هزینه اصلاح شبکه بیشتر بوده است. یعنی در مقام مقایسه، همواره منبع آب جدید (احداث سد و پروژه انتقال آب) به نسبت اصلاح و ترمیم شبکه، جذاب‌تر بوده است! ولی این جذابیت به زمانی مربوط می‌شود که هنوز منابع آبی وجود داشت تا تهران بتواند به سمت آن دست‌درازی کند، در حال حاضر که منابع جدیدی وجود ندارد، دیگر چاره‌ای نداریم و علیرغم هزینه بالا، باید شبکه را ترمیم و اصلاح کرد تا اتلاف آب به حداقل ممکن برسد. شبکه آب تهران در بسیاری از بخش‌ها، فرسوده است و بخشی از آب تصفیه شده به همین دلیل هدر می‌رود. به لحاظ کیفی نیز می‌تواند مشکلاتی را پدید آورد و فشار شبکه کاهش پیدا کند. در این صورت فاضلاب‌ و آب‌های اطراف لوله امکان ورود دارند، چون در یک دوره‌ای نشتی اتفاق افتاده و در اطراف لوله، محیط اشباعی از آب وجود دارد و به‌محض اینکه فشار داخل لوله را کم‌کرده و یا به صفر برسانید، جریان برعکس می‌شود و به‌جای اینکه از لوله، آب به بیرون نشت کند، آبی که اطراف لوله است، به داخل آن ورود کرده و پس از وصل مجدد آب، ممکن است تا مدت‌زمان زیادی آب همراه با آلودگی و خاک به شیر‌های آب منتقل شود. بنابراین چاره‌ای نیست جز اینکه پرت شبکه را کاهش داده و از همین موجودی آب به نحو بهینه استفاده کنیم. طبیعتا به سرمایه‌گذاری و تکنولوژی بالایی نیاز است و می‌طلبد در اولویت‌بندی بودجه‌ها و منابع و مصارف مالی این موضوع لحاظ شده و به‌عنوان یکی از گام‌های ضروری مدیریت مصرف در دستور کار قرار گیرد. اگر این موارد در پازل مدیریت مصرف مورد‌توجه باشد و مردم چنین اقداماتی را ببینند، بدون تردید تشویق می‌شوند که در این عرصه مشارکت جدی‌تر و فعال‌تری داشته باشند و در این صورت احساس نمی‌کنند یک تنه بار تمام نا‌ترازی‌ها به آن‌ها منتقل شده است.
 یکی از مشکلاتی که در ناترازی انرژی و مصرف بی‌رویه خود را نشان داده، این است که دولت‌ها و شیوه حکمرانی، صرفه‌جویی را در حد یک امر اخلاقی پایین آورده‌اند، در‌حالی‌که باید با سیاست‌گذاری و تصمیم‌گیری‌های کلان همه مصرف‌کنندگان را موظف به بهره‌وری بیشتر و کاهش مصرف می‌کردند، اقدامی که در سایر کشور‌ها نیز مورد‌توجه است، دیدگاه شما در‌این‌باره چیست؟ 
ما پیش از کاهش مصرف آب باید نوع نگاهمان به آب و الگوی مصرف را تغییر بدهیم. در کشور‌های متعددی از‌جمله انگلستان و شهر لندن در مواقع خشکسالی قوانین بسیار سختگیرانه‌ای اعمال می‌شود و جرایم سنگینی برای آبیاری چمن و شستشوی خودرو در خانه‌ها و معابر گذاشته می‌شود. بنابراین شهروندان لندن جدا از مباحث ایجابی و آموزشی، با جرایم سنگینی در صورت تخلفات آبی مواجه می‌شوند. موضوع مدیریت آب در کالیفرنیا نیز بسیار حائز اهمیت است و در هنگام خشکسالی، آبیاری چمن ممنوع است، به حدی که گاه چمن‌ها خشک می‌شوند و این یعنی دستورالعمل‌های بسیار سختگیرانه‌ای اعمال می‌شود. اما در کشور ما برخورد‌ها نه در حوزه ایجابی و نه در حوزه سلبی صحیح نیست. استفاده ناصحیح از آب در کشور ما چه در حوزه مصارف کلانی نظیر چاه‌های غیرمجاز در بخش کشاورزی، چه در حوزه مصارف شهری و الگو‌های ناصحیح مصرف آب جرم‌انگاری نشده است. 
 در یک چنین شرایطی، تا چه اندازه می‌توان مسئولیت را متوجه مردم دانست؟
مردم را نمی‌توان مقصر دانست، چون به‌هرحال آن‌ها تابع سیاست‌ها و برنامه‌ها بوده‌اند. مدیریت کلان آب را باید مورد پرسش قرارداد که چرا نا‌ترازی آب به این شدت رخ داده است. یک سری سیاست‌های توسعه‌ای نظیر گسترش صنایع و کشاورزی لجام‌گسیخته را به‌عنوان امنیت غذایی ترویج کرده‌ایم. سیاست‌های شرکت‌های آبفا نیز در هیچ کجا معطوف بر مدیریت تقاضا نبوده است، همیشه در مدیریت عرضه، این حس را در مشترکین ایجاد کرده‌ایم، که شما به‌دنبال توسعه بروید، ما آب را تأمین می‌کنیم، مبتنی بر همین مسئله، سرمایه‌گذاری‌ صورت گرفته و صنایع شکل گرفته‌اند، بنابراین توسعه‌ با هدایت و تشویق‌ دولت‌ها بوده و مردم سرمایه‌گذاری‌هایی انجام داده و کسب‌و‌کار‌هایی راه اندازی کرده‌اند، و اگر آن‌ها را مقصر نا‌ترازی بد‌انیم ناعادلانه است. قصور از جانب سیاست گذارانی بوده که برای افزایش مصارف و انشعابات، مردم را تشویق کرده‌اند و در حال حاضر آنان را در بن‌بستِ افزایش مصارف و ناکافی بودن منابع قرار داده‌اند. البته ناگفته پیداست که وضعیت آب بغرنج است. چون برق را می‌توان تولید کرد و با انجام سرمایه‌گذاری، نیروگاهی تأسیس و برق را به مدار وارد و به شکل شبکه گسترده ملی از یک قسمت به قسمت دیگر منتقل کرد و در حال حاضر این شبکه توزیع وجود دارد، ولی در حوزه آب این‌گونه نیست. با‌این‌حال می‌بینیم که همچنان سیاست‌های غلط دنبال می‌شود. اخیرا در سفر وزیر نیرو به شهر شیراز مجدد موضوع انتقال آب دریا به این شهر مطرح شده، آن‌هم شهری که ٧٠ درصد آب خود را با راه‌اندازی خط دوم انتقال آب سد درودزن به شیراز، از طریق این سد تأمین می‌کند. وقتی برای شیراز، نسخه آب جدید می‌پیچیم، یعنی این پیام را به صنایع و بخش‌های کشاورزی و خانگی می‌دهیم که همچنان به مصرف خود ادامه بدهند! نه‌فقط برای شیراز که برای اصفهان نیز نسخه آب دریا پیچیده‌ایم، این نسخه برای کرمان نیز درگذشته پیچیده شده است. به‌جای اینکه سیاست‌هایمان را بر مدیریت تقاضا معطوف کنیم، کماکان داریم در بخش مدیریت عرضه شعار‌هایی می‌دهیم که نتیجه منفی و معکوس این شعار‌ها در نا‌ترازی‌های آینده بیشتر نمایان می‌شود. در یک چنین وضعیتی معلوم است که میزان مصارف افزایش می‌یابد و بعد با نا‌ترازی مواجه می‌شویم. لازم است که سیاست‌های کلان به سمت مدیریت تقاضا و توسعه پایدار هدایت شود، توسعه‌ای که درآن نیاز‌های امروز و فردا دیده شود. 
 همانطور که اشاره کردید تلاش‌های مسئولان ما مبتنی بر مسئله شیرین‌کردن‌آب دریا و انتقال آن، یا حفر چاه ژرف و برداشت بی‌رویه از سفره‌های آب زیرزمینی است و همواره راهکار‌هایی که ارائه می‌دهند حول همین موارد می‌چرخد، انگار مسئولان ما هنوز به عمق بحران آب پی نبرده‌اند، این‌طور نیست؟ 
بله با شما موافقم. اگرچه مسئولان فکر می‌کنند، باید مردم را آگاه کرد، اما در بسیاری از مسائل ازجمله موضوع آب‌، برای آگاه‌سازی باید به سراغ خود آن‌ها رفت، چون نقش تصمیمات‌شان  بسیار گسترده‌تر از تصمیمات خُرد است. اگرچه تصمیمات خُرد در جای خودش اهمیت دارد، اما واقعیت این است که آگاهی و سواد آبی در سطح جامعه نسبت به گذشته رشد کرده و بخش زیادی از مردم با این بحران آشنا هستند و مسئله آب را درک می‌کنند اما زمانی که تصمیماتی در بالادست یا اظهاراتی مبنی بر توسعه بیشتر صورت می‌پذیرد، نقش مردم خیلی نمی‌تواند پررنگ باشد و مردم احساس می‌کنند بین گفته و عمل مسئولان تفاوت وجود دارد و همین مسئله سطح مشارکت و اعتماد عمومی را کاهش می‌دهد. مسئولان وزارت نیرو از یک‌سو پیوسته بر عدم نگرانی مردم تأکید می‌کنند اما از سوی دیگر خبر‌هایی مبنی بر وخامت وضعیت منابع آب را می‌شنوند، این موضوع باعث دوگانگی و تناقض شده و اعتبار گفته‌های مسئولان را زیرسوال می‌برد. هرسال صحبت جیره‌بندی و تنش آبی مطرح است و در‌نهایت با راهکار‌های نادرستی مثل حفر چاه جدید و فشار بیشتر بر منابع، تابستان‌ها را پشت سر می‌گذاریم و هرسال مشکل عمیق‌تر می‌شود. متأسفانه عزمی در مدیران برای حل پایه‌ای مسئله وجود ندارد و به‌این‌ترتیب مشکل حاد و حاد‌تر می‌شود.
 فکر می‌کنید با ادامه مسیر فعلی، پایتخت در تابستان پیش‌رو به لحاظ منابع آبی چه وضعیتی خواهد داشت؟
این موضوع به دو عامل بستگی دارد، اولین عامل، میزان بارندگی‌هاست. به‌هرحال هنوز بهار پیش‌روی ماست و احتمال دارد بارندگی‌های خوبی را شاهد باشیم و سیلاب‌هایی شکل بگیرد و تا حدی، کمبود آب مخازن سد‌ها جبران شود. بنابراین باید ببینیم وضعیت بارندگی‌ها در اردیبهشت و خرداد سال آینده به چه نحوی است، آیا به موجودی مخازن کمک می‌کند؟ عامل دوم هم سیاست و تصمیم مدیران است که تا چه حد با این مسئله واقع‌بینانه برخورد کنند و به سمت مدیریت صحیح مصرف پیش بروند. متأسفانه در چند سال گذشته تابستان‌ها را همیشه با حفر چاه‌های جدید پشت سر گذاشته‌ایم. در صورت ادامه این‌رویه، چندان امیدوار نیستم که اقدامات اصلاحی در دستور کار قرار بگیرد و احتمالا دوباره به سراغ حفر چاه‌های جدید در آبخوان‌هایی می‌رویم که دیگر رمقی برایشان باقی نمانده است. امیدوارم ضمن افزایش بارش‌ها، مدیران نیز این واقعیت را بپذیرند که دچار تنش آبی هستیم و این موضوع را با مردم در میان بگذارند. با‌تجربه‌ای که در حوزه اجتماعی آب کسب کرده‌ام، این ظرفیت را در مردم می‌بینم که اگر اعتمادشان جلب شود، می‌توانیم با مشارکت آن‌ها تنش آبی را پشت سر بگذاریم.