ضرورت حفظ تالاب‌های کشور

حیات و حفظ کارکردهای تالاب‌ها اساساً به وضعیت هیدرولوژیک و مدیریتی حوضه آبریز مربوط به آن وابسته است. میزان جریانات سطحی و زیرزمینی تغذیه‌کننده تالاب‌ها و همچنین کیفیت آب و میزان رسوبات ورودی به آنها از جمله عوامل اصلی تاثیرگذار بر پایداری اکوسیستم‌های تالابی است، از این رو حفاظت و احیای تالاب‌ها برای حفظ تنوع زیستی و پایداری محیط‌ زیست ضروری قلمداد شده و اقدامات مؤثری در این زمینه باید صورت پذیرد تا از تخریب بیشتر این اکوسیستم‌های حساس جلوگیری شود. 
حدود پنج دهه از تصویب کنوانسیون رامسر که با تلاش ایران و با هدف محافظت خردمندانه از تالاب‌ها به امضای کشورهای جهان رسید می‌گذرد. ایران که پیش‌تر با ثبت ۲۵ تالاب یکی از مهم‌ترین کشورهای کنوانسیون رامسر بود، حالا با دست‌کم ۱۰ تالاب در معرض خطر شدید در صدر فهرست مونترو قرار گرفته است؛ به‌طوری‌که گفته می‌شود دوسوم تالاب‌های کشور به کانون گردوغبار تبدیل شده‌اند. در فهرست مونترو کنوانسیون رامسر، نام تالاب‌هایی ثبت می‌شود که خطر نابودی آن‌ها را به‌شدت تهدید می‌کند.
کنوانسیون رامسر کشورهای عضو را به بهره‌برداری صحیح از تالاب‌ها متعهد می‌کرد. این کنوانسیون در طول بیش از پنج دهه گذشته به‌تدریج دایره وظایف کشورهای دارای پهنه‌های آبی را با توجه به اهمیت آن‌ها در توسعه پایدار گسترده‌تر کرد. به همین میزان توجه و تلاش کشورها نیز برای محافظت از تالاب‌ها بیشتر شد. با این حال، بسیاری از تالاب‌ها در جهان با خطر نابودی و تهدید بقا مواجه شدند. در این میان وضعیت برخی کشورها بحرانی‌تر اعلام شده است. 
ایران که خاستگاه اصلی کنوانسیون رامسر بود، با گذشت حدود پنج دهه به یکی از کشورهایی تبدیل شده که بیشتر تالاب‌هایش با خطر مواجه‌اند. پیش‌تر سپهر غرب، عضو فرهنگستان علوم، با استناد به داده‌های مطالعاتی گفته بود که ایران در شاخص از دست دادن تالاب‌ها با نمره ۴۵/۴ در رتبه جهانی  ۹۸ قرار گرفته و نمره‌اش نسبت به ۱۰ سال گذشته بیش از ۱۴ درصد افت داشته است.
به گفته ناصر طالب بیدختی، عضو هیئت‌علمی دانشگاه شیراز، در حال حاضر ایران با ۹ سایت تالابی در آستانه انقراض به همراه یونان در صدر فهرست سیاه (مونترو) کنوانسیون رامسر قرار دارد. 
تالاب انزلی در استان گیلان، تالاب‌های انتهای جنوبی هامون، پوزک، هامون صابری، هامون هیرمند در استان سیستان و بلوچستان، تالاب‌های نی‌ریز و کمیجان در استان فارس و تالاب‌های شادگان، خودالامیه و خورموسی در استان خوزستان، پهنه‌های آبی در معرض انقراض در ایران‌اند. علاوه بر این تالاب‌ها که نامشان در فهرست مونترو درج شده است، دیگر تالاب‌های نیز چندان وضعیت مناسبی ندارند. تالاب‌های آلاگل و آلما گل در استان گلستان و تالاب‌های شور گل، یادگارلو و درگه سنگی در استان آذربایجان غربی از آن جمله‌اند. داده‌های پژوهشی آشکار می‌کند که دست‌کم ۲۰ تالاب استان فارس نیز به‌شدت در معرض خشکی کامل قرار گرفته‌اند. تابستان امسال نیز تالاب هشیلان در استان کرمانشاه به‌طور کامل خشک شد. اواخر تیرماه نیز سازمان حفاظت محیط‌‌زیست از خشکی کامل تالاب گاوخونی خبر داد. هشدارها درباره خطر خشک شدن تالاب هورالعظیم نیز همچنان جدی است. ضمن اینکه تالاب میانکاله هم وضعیت مناسبی ندارد. 
 پهنه‌های آبی حیات‌بخش
بر مبنای تعریف کنوانسیون رامسر، تالاب به تمام پهنه‌های آبی از حمله مرداب‌ها، لجن‌زارها، باتلاق‌ها و آب‌های دائمی و موقت گفته می‌شود که در عرصه‌های طبیعی به‌صورت راکد یا جاری وجود دارند. این پهنه‌های آبی در ایران اینک در پی خشکسالی‌های متوالی و ناکارآمدی در بهره‌برداری و محافظت از منابع آبی تا نابودی و انقراض کامل فاصله زیادی ندارند. حتی مقام‌های دولتی نیز به این وضعیت اذعان کرده‌اند. پیش‌تر علی سلاجقه، رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط‌زیست، گفته بود که بیشتر تالاب‌های بیمارند و گونه‌های گیاهی و جانوری آن‌ها وضعیت مناسبی ندارند. او همچنین تایید کرد که در نتیجه از بین رفتن آبزیان تالاب‌ها، این پهنه‌های آبی «خفه» شده‌اند. 
سازمان حفاظت‌ محیط‌زیست معمولا در موضوع از بین رفتن تالاب‌ها انگشت اتهام را به سمت وزارت نیرو می‌گیرد و این نهاد دولتی را به خودداری از تامین حقابه تالاب‌ها متهم می‌کند. وزارت نیرو نیز می‌گوید به دلیل کم‌بارشی امکان تامین حقابه تالاب‌ها را ندارد.
صرف‌نظر از اینکه دولتی‌ها یکدیگر را در مسئله از بین‌ رفتن تالاب‌ها مقصر می‌دانند، توجه به این موضوع اهمیت دارد که حکمرانی غیراصولی آب، اینک کشور را به مرحله‌ای از تعارض بین حفاظت از محیط‌زیست و تامین آب شرب رسانده است. 
کارشناسان بارها تاکید کرده‌اند که عوامل انسانی نیز به اندازه خشکسالی و کم‌بارشی در نابودی پهنه‌های آبی کشور نقش داشته‌اند. ورود فاضلاب شهری و پسماند کارخانه‌ها به آب تالاب‌ها، قطعه‌قطعه کردن تالاب‌ها، آتش‌ زدن حوضچه‌های نفتی در تالاب‌ها و همچنین استفاده غیرقانونی از آب‌ آن‌ها برای مصارف کشاورزی در کنار نبود برنامه‌های موثر برای احیا، از‌جمله دلایل نابودی پهنه‌های آبی است.
پیش‌تر‌ اسماعیل کهرم، کارشناس مسائل محیط‌زیستی، گفته بود که «تمامی تالاب‌های ایران زیر خط قرمز قرار دارند». به گفته این کارشناس، ساخت‌وساز در اطراف تالاب‌ها و روی رودخانه‌هایی که شریان اصلی تالاب‌ها محسوب می‌شوند، از جمله دلایل بحرانی شدن وضعیت تالاب‌ها در کشور است.»
مجید دلاور، عضو هیئت ‌علمی دانشگاه تربیت مدرس در‌این‌باره توضیح داده است: «محرک‌های اصلی تاثیرگذار بر پایداری اکوسیستم‌های تالابی را می‌توان به دودسته عوامل انسانی و اقلیمی دسته‌بندی کرد. عوامل انسانی سهم قابل توجهی در بحران‌های آبی و زیست‌محیطی تالاب‌های کشور را به خود اختصاص داده‌اند و به تنهایی عامل اصلی خشک شدن بسیاری از تالاب‌های کشور تلقی می‌شوند. تنوع فعالیت‌های انسانی در حوضه‌های آبریز به قدری زیاد و از نظر تاثیرگذاری پیچیده است که شاید نتوان با شفافیت سهم هرکدام را در سرنوشت تالاب مشخص کرد. از جمله مهم‌ترین عوامل در این زمینه، می‌توان به رشد نیاز و مصارف واقعی آب در حوضه‌های آبریز تالاب‌ها و به تبع آن توسعه ناپایدار و ناهمگون اراضی کشاورزی، برداشت بی‌رویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی، توسعه سازه‌ای از جمله سدسازی و انتقالات بین‌حوضه‌ای و همچنین تغییر الگوی کشت و مصرف به ویژه در بخش کشاورزی اشاره کرد. از جمله مثال‌های بارز در خصوص تغییر کاربری بی‌ضابطه در اراضی تالابی کشور یا حوضه‌های آبریز مرتبط با آنها، می‌توان به گسترش اراضی کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و تالاب انزلی اشاره کرد. بنابراین میان پروژه‌های بخش کشاورزی مانند توسعه اراضی و تغییر الگوی کشت به سبب نقش بارز و غیرقابل انکار آنها در برداشت بی‌رویه از منابع آبی حوضه بیشترین تاثیر را در تغییر وضعیت هیدرولوژیک و اکولوژیک تالاب‌های کشور داشته‌اند. با توجه به سهم بالای بخش کشاورزی در مصارف آبی بسیاری از حوضه‌های آبریز کشور، توسعه کشاورزی به نوبه خود توسعه‌های سازه‌ای مرتبط نظیر سدسازی، انتقال آب حوضه‌ای را هم به همراه داشته است که خود عامل تشدید بحران در محیط‌های تالابی است. در حال حاضر اصلی‌ترین رقیب تالاب‌ها برای استفاده از آب‌های سطحی و زیرزمینی بخش کشاورزی است، به‌ طوری که در دشت‌های حاشیه‌ای اغلب تالاب‌ها افت آب زیرزمینی وجود داشته و تالاب‌ها را با چالش جدی کمبود آب مواجه ساخته است.» 
این عضو هیئت ‌علمی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه بیان کرده است: «توسعه ناهمگون صنعتی شهری و سازه‌های ذخیره و انتقال جریان بدون توجه به پتانسیل‌های آبی حوضه‌های آبریز از جمله عوامل مهم انسانی در بحران‌های تالابی کشور محسوب می‌شود. نکته مهم در اقدامات توسعه‌ای در حوضه‌های آبریز، طراحی آنها بر اساس اصول توسعه پایدار و آمایش سرزمین، ظرفیت برد و توان طبیعی منطقه است که متاسفانه در بسیاری از مناطق تالابی کشور این مهم مورد توجه قرار نگرفته است.
 البته نباید از نظر دور داشت که عوامل انسانی خود برونداد و حاصل برهم کنش محرک‌های برونی اقتصادی، اجتماعی و گاه سیاسی بوده که از آن جمله می‌توان به مواردی چون فقر اقتصادی و فرهنگی؛ نبود سازوکارهای اجرایی مناسب در مدیریت و بهره‌برداری از منابع، ضعف قوانین و مقررات حمایتی و بازدارنده اشاره کرد. این عوامل بیانگر ضعف و کمبودهایی در حکمرانی موثر آب در محیط‌های تالابی است. در این راستا تبیین اهداف و اجرای سیاست‌های اجرایی برای استفاده بهینه و پایدار از منابع آب در حوضه‌های آبریز؛ تنظیم چارچوب‌های حقوقی و قوانین و مقررات اجرایی در فراهم کردن بستر مناسب برای تقویت مدیریت پایدار و موثر آب و ایجاد یا تقویت سازمان‌های مدیریت یکپارچه آب و محیط زیست و همچنین رویه‌های برنامه‌ریزی آنها می‌تواند بسیار سودمند باشد.»
اما در کنار عوامل انسانی عوامل اقلیمی نظیر تغییر اقلیم و نوسانات اقلیمی نیز نقشی موثر در تشدید بحران‌های آبی مرتبط با تالاب‌های کشور داشته‌اند. دلاور در این باره تشریح کرده است: «این عوامل را هرچند نمی‌توان عامل اصلی ایجاد بحران‌های تالابی در کشور دانست اما به نوبه خود نقش بسزایی در تشدید آنها یا تحریک عوامل انسانی موثر داشته‌اند. وقوع خشکسالی‌های مکرر و پدیده گرمایش زمین باعث تغییراتی در مقدار و رژیم بارشی همچنین درجه حرارت در بسیاری از مناطق کشور شده است. این مهم علاوه بر تاثیرگذاری بر پتانسیل منابع آب تجدید‌پذیر، باعث افزایش نیاز آبی محصولات و به نوبه آن افزایش برداشت از منابع آبی می‌شود و خود عامل مهمی در تشدید مسائل آبی و زیست‌محیطی محیط‌های تالابی محسوب می‌شود. در مقایسه با سایر کشورها، ایران ما به دلیل قرارگیری در کمربند خشک و نیمه‌خشک کره زمین همواره با خشکسالی‌های متعددی روبه‌رو بوده است که این مهم با توجه به روند روبه رشد گرمایش زمین حادتر نیز می‌شود. میانگین بارندگی در کشور ما حدود 240 میلی‌متر است که حدود یک‌سوم بارندگی جهانی را دربر می‌گیرد. با توجه به وضعیت درجه حرارت میزان تبخیر بیش از دوسوم میزان بارندگی‌ها را با تنش مواجه می‌کند که تاثیر منفی آن بر منابع آب‌های سطحی و زیرزمینی و به نوبه آن دریاچه‌ها و محیط‌های تالابی نمایان می‌شود. مطالعات انجام‌شده در خصوص بررسی چشم‌انداز تغییر اقلیم در سطح کشور حاکی از آن است که بارندگی در مناطق شمال ‌غرب، غرب و جنوب ‌غرب نسبت به وضعیت فعلی و به‌طور میانگین کاهش می‌یابد در صورتی که میزان بارندگی برای مناطق شرق، جنوب شرق و مرکزی دارای یک روند نسبی افزایشی خواهد بود. این افزایش بارندگی برای مناطقی است که میزان تبخیر و تعرق خیلی بالایی دارند و با توجه به افزایش دمای کره زمین طی زمان این افزایش بارندگی چندان مفید و اثربخش نخواهد بود. این مساله آثار سوئی بر اکوسیستم‌های آبی کشور از جمله محیط‌های تالابی خواهد داشت. با توجه به مطالب ذکرشده، حل بحران‌های کنونی و پیش روی تالاب‌های کشور نیازمند مسیری جامع است که بخش مدیریت منابع آب و هیدرولوژی حوضه از مهم‌ترین آنهاست.» 
این عضو هیت ‌علمی دانشگاه تربیت مدرس خاطرنشان کرده است: «نخستین گام در جهت بهبود این وضعیت، ریشه‌یابی عوامل دخیل در وقوع این پدیده و تعیین سهم هر یک از آنهاست. یافته‌های حاصل از تحلیل‌ها می‌تواند، نگرش ما را از اقدامات قابل انجام برای احیا و بازتوانی تالاب‌ها شکل دهد. بدین معنی که آیا منابع آب تامین‌کننده نیاز زیست‌محیطی تالاب‌ها متاثر از تغییرات شرایط اقلیمی، دستخوش دگرگونی شده‌اند یا خیر و اینکه آیا می‌توان آنچه به عنوان پتانسیل منابع آب تاریخی حوضه مرسوم بوده را همچنان در نظر گرفت؟ و سپس با نگاهی واقع‌بینانه، نقشه راه مدیریت جامع تالاب‌ها و با «تعریف جدیدی از خدمات زیست‌محیطی» آنها را ارائه داد. مسلماً مهم‌ترین راهبرد در تعریف نقشه راه ذکرشده، کاهش مصرف واقعی در سطح حوضه با تکیه بر حکمرانی موثر آب به منظور تامین نیاز زیست‌محیطی تالاب‌ها خواهد بود.»
 کانون‌های پراکنش گردوغبار 
محافظت از تالاب‌ها به این دلیل از شاخص‌های مهم محیط‌زیست به شمار می‌رود که این پهنه‌های آبی از سیلاب‌های ویرانگر جلوگیری می‌کنند، مانع رسوب رودخانه‌ها می‌شوند، در کاهش آلودگی هوا نقش دارند و مانع بروز پدیده گردوغبار می‌شوند. به همین میزان نیز نابودی تالاب‌ها علاوه بر نابودی گیاهان و جانوران، ابتلا به بیماری‌های مختلف و آسیب‌هایی مانند مهاجرت‌های اقلیمی را در پی دارد. 
گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس از وضعیت تالاب‌های کشور نشان می‌دهد که بیشتر این پهنه‌های آبی اکنون علاوه بر از دست‌ دادن کارکردهای زیستگاهی و مزایای اقتصادی، به کانون‌های پراکنش گردوغبار تبدیل شده‌اند و سلامت ساکنان پیرامونشان به‌شدت در معرض خطر است. 
بر اساس این گزارش، «مدیریت نادرست منابع آبی کشور و نوسانات شدید اقلیمی» در دهه‌های اخیر دلایل اصلی خشکی و تهدید بقای تالاب‌های کشور بوده‌اند. 
خبرگزاری دولتی ایرنا نیز به نقل از افشین دانه‌کار، عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران، نوشته است: «تمام تالاب‌های فلات مرکزی دچار مرگ آبی شده‌اند و فلات مرکزی ایران با ۱۰ میلیارد مترمکعب کمبود آب روبه‌رو است.»
این استاد دانشگاه با تاکید بر اهمیت محافظت از تالاب‌ها افزوده، بررسی‌ها نشان می‌دهد که جوامع محلی بیش از ۵۰ خدمت از تالاب‌ها دریافت می‌کنند. او نیز تایید کرده است که بیشتر تالاب‌های خشک‌شده در کشور اکنون به کانون ریزگردها تبدیل شده‌اند و خشک شدن آن‌ها به از دست رفتن آب‌های زیرزمینی منجر شده که نخستین آسیب آن متوجه جوامع محلی است و در بلندمدت می‌تواند مانعی در برابر توسعه باشد. 
 تالاب‌های محافظت‌نشده در حال انفجار! 
اما درکنار این موارد، مبتنی بر مقاله‌ای که در روزنامه گاردین منتشر شده، تالاب‌ها و مرداب‌ها ذخایر عظیمی از کربن هستند، و ادامه تخریب آن‌ها می‌تواند اهداف مربوط به تغییرات اقلیمی را نابود کند. 
به گزارش گاردین پوده‌زارها (پیت‌لندها) که نوعی تالاب هستند تنها ۳ درصد از سطح زمین را اشغال می‌کنند اما حاوی کربنی بیشتر از تمام جنگل‌های جهان هستند. 
جنبه دیگر اهمیت پوده‌زاها توانایی آنها برای کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای است. وقتی پوده‌زارها تخریب یا زهکشی می‌شوند، کربن ذخیره‌شده در آن‌ها به دی‌اکسید کربن تبدیل شده و در جو آزاد می‌شود. پوده‌زارهای تخریب‌شده هر سال حدود ۲ میلیارد تُن دی‌اکسید کربن منتشر می‌کنند که تقریباً ۵ درصد از کل انتشار جهانی است! اگر تخریب این‌گونه تالاب‌ها ادامه پیدا کند، جهان به‌سختی می‌تواند به اهداف کاهش گرمایش زمین برسد. 
این تالاب‌ها همچنین در تنظیم آب‌وهوای محلی و جهانی نقش عمده‌ای دارند. پوده‌زارها آب را جذب و به تدریج آزاد می‌کنند، که به جلوگیری از سیل و خشکسالی کمک می‌کند. این اکوسیستم‌ها دمای منطقه‌ای را تنظیم و از گرم شدن بیش‌ازحد زمین جلوگیری می‌کنند. 
ارزش اقتصادی و زیست‌محیطی حفاظت از پوده‌زارها نیز جنبه دیگر اهمیت این اکوسیستم است. زیرا احیای پوده‌زارهای تخریب‌شده راهکاری کم‌هزینه و بسیار مؤثر برای کاهش تغییرات اقلیمی است. بسیاری از کشورها اکنون تلاش دارند با برنامه‌های بازسازی تالاب‌ها، انتشار کربن را کاهش دهند و از فروپاشی این اکوسیستم‌های ارزشمند جلوگیری کنند. 
به گزارش گاردین پژوهشگران تأکید کردند که گسترش مناطق حفاظت‌شده برای حفظ پوده‌زارها مهم است، اما مدیریت و تأمین مالی این مناطق نیز باید بهبود یابد، زیرا بسیاری از آن‌ها با کمبود بودجه مواجه هستند. همچنین، اجرای قوانین زیست‌محیطی که از زمین در برابر بهره‌برداری مخرب محافظت کند و بهبود حقوق زمین برای جوامع بومی، به‌ویژه در مواردی که حفاظت از این تالاب‌ها به فروش اعتبار کربن مرتبط می‌شود، می‌تواند تأثیر قابل‌توجهی داشته باشد. 
حفاظت و احیای پوده‌زارها یکی از سریع‌ترین و مؤثرترین راه‌ها برای کاهش تغییرات اقلیمی است. اگر این اکوسیستم‌ها تخریب شوند، انتشار گازهای گلخانه‌ای افزایش خواهد یافت و هدف حفظ گرمایش زمین زیر ۱/۵ درجه سانتی‌گراد تقریباً غیرممکن خواهد شد. با این حال متأسفانه بسیاری از تالاب‌های ایران خشک شده یا در معرض خشک شدن قرار دارند. عوامل متعددی از جمله سدسازی، برداشت بی‌رویه آب، تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آبی به این وضعیت دامن زده‌اند. از این رو حفاظت و احیای تالاب‌ها برای حفظ تنوع زیستی و پایداری محیط‌ زیست کشور ضروری است و اقدامات مؤثری در این زمینه باید صورت پذیرد تا از تخریب بیشتر این اکوسیستم‌های حساس جلوگیری شود.