چرا ترامپ نتوانست در عرض 24 ساعت به جنگ اوکراین پایان دهد؟
معمای یک گره کور راهبردی در جهان
فخرالدین اسدی
تحلیلگر حوزه روابط بینالملل
همگان به یاد دارند که در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر سال گذشته میلادی ، ترامپ از عزم خود جهت پایان دادن به جنگ اوکراین خبر داد. نامزد حزب جمهوریخواه مدعی بود که در عرض 24 ساعت به نبرد نسبتا طولانیمدتی که میان کی یف و مسکو و با مداخلهگرایی ناتو جریان دارد، پایان خواهد داد .اما اکنون باگذشت حدود چهار ماه از حضور ترامپ در رأس معادلات قدرت، خبری از آتشبس در جنگ اوکراین نیست! فراتر از آن، مقامات کاخ سفید از گزینههایی مانند آتشبس 30 روزه ( بهجای آتشبس دائمی) بهمثابه اهدافی مطلوب در قبال این نبرد یاد میکنند.صورتمسئله گویاست:ترامپ بهوضوح نسبت به ناتوانی خود در قبال پایان دادن فوری به جنگ اوکراین شده و در این مسیر هر دو سیاستمدار ( طرفین نبرد) یعنی پوتین و زلنسکی را متهم به زیادهخواهی میسازد. مقامات دولت آمریکا از یکسو به زلنسکی اعلام کرده اندکه باید بخشی از خاک کشورش ازجمله مناطق کریمه و دونتسک را جهت انعقاد پیمان صلح نهایی به روسها واگذار کنند. از سوی دیگر، ترامپ و مارک روبیو، وزیر خارجهاش معتقدند که روسها درمطالبات سرزمینی جدید خود از کی یف زیاده روی نموده و علاوه بر مناطق جنگ، خواستار الحاق مناطقی هستند که هنوز به تصرف آنها درنیامده است.
گره کور راهبردی در اوکراین
واقعیت امر این است که ما با یک گره کور راهبردی در جنگ اوکراین مواجه هستیم.این گره کور، منبعث از یک سیاستگذاری کلان در دو سوی آتلانتیک است:استراتژی خلق بحرانهای هدفمند! اساسا یکی از اصلیترین دلایل مقاومت همهجانبه اروپائیان در قبال پایان یافتن جنگ اوکراین همین مسئله است. بازیگران اروپایی ناتو میگویند آنها هزینه میزبانی جنگ را در خاک خود داده و با اصرار پیدرپی مبنی بر گسترش ناتو به شرق ، مسکو را در خصوص حمله به اوکراین تحریک کردهاند. در چنین شرایطی پایان یافتن جنگ با الحاق چندین منطقه اوکراین به خاک روسیه و ارائه تضمینهای محکم به مسکو در خصوص عدم الحاق دائمی اوکراین به پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو)، کابوسی سخت برای کشورهای اروپایی به شمار میآید. اما ترامپ این نگرانی را اساسا بهمثابه یک مؤلفه مهم در سیاستگذاری خود در قبال جنگ اوکراین به شمار نمیآورد.رئیسجمهور آمریکا اکنون با نارضایتی مشترک روسها، اوکراینیها و اروپائیان از رویکرد کاخ سفید در قبال جنگ کنونی مواجه است. ضمن آنکه انعقاد پیمان بهرهبرداری از منابع کمیاب معدنی در اوکراین در قبال ارسال تجهیزات نظامی واشنگتن به کی یف، بار دیگر گارد ولادیمیر پوتین و همراهانش در قبال ترامپ را بسته ساخته است. به عبارت بهتر، رئیسجمهور روسیه معتقد است که ترامپ به فرمول اولیه ومشترکی که طرفین ( روسیه و آمریکای ترامپ) در خصوص آن در روزهای اول حضور جمهوریخواهان در کاخ سفید به توافق رسیده بودند، پشت کرده است.
شکست استراتژی سادهسازی بحرانها
آنچه در این آوردگاه بیشازپیش محکومبه شکست است، معطوف به استراتژی سادهسازی بحرانها توسط کاخ سفید است. ترامپ تصور میکرد در مقام، موقعیت و قدرتی قرار دارد که میتواند بهسادگی بحرانهایی که اتفاقا مصدر اصلی وقوع آنها واشنگتن بوده را حلوفصل کند. بحرانهایی که امروز در قاموس امنیتی و سیاست خارجی آمریکا خلقشده، با یک تماس تلفنی یا برگزاری یک ملاقات دیپلماتیک قابلحل نیست! به نظر میرسد ترامپ بهاندازهای ذهن خود را معطوف به الگوواره های تجاری و مالی نموده که حتی بایستهها و ثوابت حداقلی در مناسبات سیاسی-راهبردی در نظام بینالملل را نادیده انگاشته است. درهرحال، برخلاف آنچه ترامپ تصور میکند، نهتنها جنگ اوکراین در عرض 24 ساعت قابل پایان یافتن نیست، ،بلکه نشانهها و مصادیق پیچیدگی و وخامت اوضاع در جنگ اوکراین روزبهروز بیشتر میشود! بسیاری از تحلیلگران مسائل نظامی و امنیتی در ناتو معتقدند فرسایشی شدن نبرد اوکراین منجر به افزایش مخاطرات و تصاعد بحران در این آوردگاه شده و بخش اعظمی از این بحرانها ، حتی از سوی آمریکا-اروپا بهعنوان بانیان اصلی آغاز این جنگ تمامعیار غیرقابلکنترل خواهد بود.
اعتراف ترامپ
اما نکتهای که در اینجا نمیتوان نادیده انگاشت، معطوف به اعتراف بزرگ ترامپ در خصوص قصور ناتو است. رئیسجمهور کنونی آمریکا برخلاف جوبایدن رئیسجمهور سابق این کشور، معتقد است جنگ اوکراین محصول اصرار مشترک آمریکا و اروپائیان مبنی بر گسترش پیمان آتلانتیک شمالی به شرق و محاصره راهبردی روسیه از طریق پیوستن کشورهایی مانند اوکراین، گرجستان و مولداوی به این پیمان بوده است. در چنین شرایطی، ترامپ اساسا روایتگری ناقص بایدن و دموکراتها از جنگ اوکراین را تغییر داده و وزن ناتو را در بازی مقصر سازی در نظام بینالملل سنگینتر ساخته است. این جنگ تلخ ، باهدف مهار راهبرد "محاصره همهجانبه مسکو" و جلوگیری از تحقق سناریو و نقشه ژئو استراتژیک جدید ناتو در حوزه پیرامونی روسیه صورت گرفت. پس از آغاز نبرد، واشنگتن و لندن به زلنسکی اصرار کردند که ضمن اصرار بر ادامه نبرد، دیپلماسی و مذاکره بر سرنقاط اختلافی با مسکو را با خط قرمز خود در این معادله خونین تبدیل کند. رئیسجمهور اوکراین نیز چارهای جز بازی در زمین پراز سنگلاخی که غربیها برای وی مهیا کرده بودند نداشت.اکنون نیز با حضور جمهوریخواهان درکاخ سفید، بار دیگر زلنسکی ناچار است در همان چارچوبی حرکت کند که ترامپ به وی دستور می دهد، حتی اگر مدتی در برابر آن مقاومت کند!