وقتی مشاوران و روانشناسان اینستاگرامی در کوتاهترین زمان ممکن، مشکل شما را حل میکنند
رخ زرد روانشناسی!
وقتی در جستوجوی بهترین کتابهای انگیزشی و روانشناسی در یک کتابفروشی قدم میزنید، قفسهای پر از کتابهای رنگارنگ با عناوین وسوسهکننده نظرتان را جلب میکند: «۱۰ روزه موفق شوید»، «رازهای پنهان ذهن میلیونرها» و «چگونه با یک لبخند همه را جذب خود کنید». این کتابها وعده میدهند که در کمترین زمان ممکن، زندگی شما را متحول خواهند کرد. در اینستاگرام نیز انواع صفحات روانشناسی با بیوگرافیهای دهانپرکن همگی اصرار دارند «قورباغهات را قورت بده» و «کلیدهای موفقیت پیش ماست»! گردانندگان این صفحات خود را روانشناس معرفی میکنند و بیشتر بر هیجانزدگی، طرح شعارهای فریبنده و راهحلهای سطحی، متکی هستند تا پژوهشهای علمی و عمیق. آنها مانند نویسندگان کتابهای روانشناسی زرد اغلب ادعا میکنند که میتوانند در کوتاهترین زمان ممکن، مشکل شما را حل کنند، اما درواقع تنها چیزی که تغییر میکند، حساب بانکی خودشان است، نه زندگی شما...
بسیاری از افراد هنوز نمیدانند روانشناس یا مشاوری که به او مراجعه یا صفحهاش را در فضای مجازی دنبال میکنند، ممکن است فاقد تحصیلات مرتبط و یا مجوز فعالیت در این حیطه باشد. خیلی از مردم این را هم نمیدانند که چگونه و از چه راهی باید دیدگاههای علمی را از نقطه نظرات زرد تشخیص داد.
اگر عنوان روانشناسی زرد را در گوگل جستوجو کنید، با دیدگاه صاحبنظرانی مواجه خواهید شد که کتابها و اظهاراتی با مضامین زرد را تهدیدی مهم بر سر راه دیدگاههای تخصصی روانشناسی میدانند. اغلب آنان معتقدند روانشناسان زرد سعی میکنند افراد را خیلی زود به جواب برسانند و با ارائه راهکارهای غیرعلمی بگویند رمز زندگی موفق را میشناسند. آنان معمولا منبع علمی ندارند و نقطه نظراتشان از شواهد تجربی پیروی نمیکند. روانشناسی یک رشته علمی است که به مطالعه رفتار، عملکرد ذهنی، فرآیندهای شناختی و روانی انسانها میپردازد. این علم تلاش میکند تا عواملی که رفتارها و تجربیات انسانی را تحتتأثیر قرار میدهند بررسی کرده و به درک عمیقتری از رفتارها و روان انسانی برسد.
اما درحالی که مقاومت قاطبه مردم دربرابر مراجعه به روانشناس بالاست، روانشناسان زرد بسیار پرطرفدارند و این به دلیل نسخههای سادهشدهای است که این حوزه برای افراد و مشکلات پیچیدهشان فراهم میکند و به مخاطب اینگونه القاء میشود که روانشناسی زرد همچون یک درمان سریع بهسرعت دردها را تسکین خواهد داد، این جنبه باعث میشود که جملات انگیزشی و گفتههای روانشناسان زرد با استقبال بالایی روبهرو باشند.
افراد مبتلا به اختلال روان، بهدنبال حل یکشبه مشکلاتشان هستند!
پیشتر مجید صفارینیا، رئیس انجمن روانشناسی اجتماعی به «خبرآنلاین» گفته بود: «حدود یکسوم جامعه ایران اختلال در سلامت روان یا ناسازگاری با زندگی دارند.» او همچنین عنوان کرده بود آمارهایی که مربوط به سلامت روان هستند به سال ۱۳۹۸ برمیگردند که در آن «بهزیستیِ روانشناختی ۳۰ درصد از جامعه دچار اختلال بوده» اما به اعتقاد صفارینیا، طی سالهای اخیر وضعیت سلامت روانی جامعه بیشتر از پیش با چالش مواجه شده، بنابراین احتمالا اختلال در سلامت روان جامعه به «حدود ۳۵ درصد» رسیده است.
محمدرضا شالبافان، سرپرست دفتر سلامت روان وزارت بهداشت نیز در همایش سلامت روان در محیط کار (مهرماه سال گذشته) اظهار کرده بود: «بر اساس آخرین مطالعات انجام شده در سال ۱۴۰۰ حدود ۲۵ درصد جمعیت عمومی دارای اختلالات سلامت روان هستند و آمار نسبت به مطالعات قبلی افزایش یافته است.» همچنین به گفته وحید شریعت، رئیس انجمن روانپزشکان ایران:
« نتایج آخرین پیمایش غربالگری سلامت روان نشان میدهد حدود ۳۰ درصد از مردم ایران به اختلالات روانی مبتلا شدهاند.»
بااینحال بسیاری از افراد حاضر نیستند برای بهبود حال روانی خود به روانشناس و مشاور مراجعه کنند. در اغلب موارد، بهویژه آنهایی که با اختلال روان دستبهگریبان هستند، بهدنبال نسخهای طلایی میگردند تا یکشبه مشکلاتشان بهپایان برسد، به همین علت، روانشناسان زرد در شبکههای اجتماعی دنبالکنندگان و طرفداران زیادی دارند. گروهی از این افراد در برنامههای صداوسیما به شهرت رسیدهاند؛ بدون اینکه مدرک و صلاحیتشان بررسی شود، با رابطه و دوستی در برنامههای تلویزیونی حضور پیدا کرده و وقتی مورد اقبال قرار میگیرند، با خواندن چند کتاب و چند فایل صوتی و مقاله؛ کارگاه و همایش و سمینار راه میاندازند و به قول خودشان مشکلات هزاران نفر را در دو ساعت حل میکنند! روشهای آنان معمولا بر احساسات، ترندهای روز و راهکارهای خودیاری متکی است، اما از پایه علمی لازم برخوردار نیست. بااینحال، چون ساده و در دسترس است، افراد زیادی به این روشها علاقهمند میشوند.
تاریخچه روانشناسی زرد
میگویند «روانشناسی زرد یا عامهپسند از قرن هفدهم شکل گرفت، زمانی که فیلسوفانی مانند رنه دکارت و جان لاک سعی کردند با دانش خود درباره انسان، پایههای علم روانشناسی را بنا کنند. با انتشار نظریات زیگموند فروید، این نوع روانشناسی بیش از پیش مورد توجه مردم قرار گرفت. او کتاب تعبیر خواب را منتشر کرد و همین باعث شد که بسیاری از افراد به ایدههایش درباره ذهن و ناخودآگاه علاقهمند شوند. در دهه ۱۹۶۰، موج جدیدی از روانشناسی زرد شکل گرفت و کتابهای پرفروشی در این زمینه منتشر شدند. یکی از معروفترین آنها، گریز از آزادی نوشته اریش فروم بود که به ارتباط میان علاقه مردم به ادیان شرقی و نیاز آنها به آزادی فردی پرداخت. در دهه ۱۹۷۰، کتابهای خودیاری بسیار محبوب شدند. یکی از این کتابها، من خوبم، تو خوبی نوشته توماس هریس بود که فروش بالایی داشت. سپس در دهه ۱۹۸۰، جان گری کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی را منتشر کرد که به یکی از پرطرفدارترین کتابهای خودیاری تبدیل شد و به بررسی تفاوتهای رفتاری زنان و مردان پرداخت. امروزه نیز روانشناسی زرد با استفاده از ایدههای ساده و جذاب همچنان مورد توجه است و رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش مهمی در گسترش آن دارند.»
اگرچه مسائل روانشناختی معمولا به بررسی دقیق نیاز دارند، اما روانشناسی زرد اغلب پاسخهای سطحی و خوشایندی ارائه میدهد که شاید در عمل چندان کارساز نباشد. تستهای شخصیتی غیرعلمی که در فضای مجازی بسیار دیده میشوند، نمونهای از این نوع روانشناسی هستند. بسیاری از افراد معروف در برنامههای تلویزیونی یا پادکستها به گسترش این نوع باورها کمک زیادی کردهاند. رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز باعث شدهاند که این ایدهها به سرعت بین مردم پخش شوند و بسیاری آنها را بدون بررسی علمی بپذیرند.
مثبتاندیشی یا پذیرش کامل احساسات؟
مینا مجلسی در قامت روان درمانگر با تأیید این موارد عنوان میکند: «در مبحث روانشناسی، دو مسیر متفاوت وجود دارد: روانشناسی علمی که بر پایه پژوهشهای دقیق و شواهد تجربی استوار است، و روانشناسی زرد که با شعارهای انگیزشی و توصیههای سادهانگارانه، تصویری غیرواقعی از رشد فردی ارائه میدهد. تفاوت این دو رویکرد تنها در سبک بیان نیست، بلکه در تأثیرات عمیقی است که بر ذهن و زندگی ما میگذارند. یکی از تفاوتهای بارز روانشناسی زرد و علمی، تأکید افراطی بر مثبتاندیشی است. در روانشناسی زرد، معمولا به افراد گفته میشود که همیشه باید مثبت فکر کنند و هر گونه احساس منفی را سرکوب کنند. این رویکرد میتواند به سرکوب احساسات منفی و ایجاد انتظارات غیرواقعبینانه منجر شود. در مقابل، روانشناسی علمی به همه احساسات انسانها توجه میکند و بر این باور است که تمام احساسات، اعم از مثبت و منفی، بخشی از تجربه انسانی هستند و باید به طور متعادل و سالم مدیریت شوند. روانشناسی زرد به طور مداوم بر تلاش بیوقفه و فعالیت مستمر تأکید میکند. براساس این دیدگاه، افراد نباید هیچگاه به خود استراحت بدهند و باید دائما در حال تلاش و حرکت باشند. در حالی که روانشناسی علمی به اهمیت استراحت و بازسازی تأکید دارد و معتقد است که استراحت نه تنها برای سلامت جسمی ضروری است بلکه به بهبود عملکرد روانی و فکری نیز کمک میکند.»
زخمها باعث قویتر شدن میشوند یا نیاز به درمان دارند؟
این روانشناس در ادامه تأکید میکند: «جملاتی مانند «زخمی که شما را نکشد، قویترتان میکند» در روانشناسی زرد رایج است، اما این باور، به معنای نادیده گرفتن آسیبهای روانی است. این جمله به افراد میگوید که از آسیبها و دردها نباید ناامید شوند و باید از آنها درس بگیرند. در واقعیت، بسیاری از آسیبها و مشکلات میتوانند اثرات طولانیمدتی بر سلامت روان داشته باشند و درمان نیازمند زمان و پشتیبانی متخصص است. روانشناسی زرد، بر این باور استوار است که هر فرد میتواند در مواجهه با سختیها و محدودیتها ستاره شود و به موفقیت دست یابد. این دیدگاه به طور غیرمنصفانهای از فشارهای واقعی زندگی غافل میشود و بر این باور است که تنها با تلاش فردی میتوان بر همه مشکلات غلبه کرد. اما در روانشناسی علمی، اهمیت درک محدودیتهای واقعی زندگی و یافتن راهحلهای معقول برای مقابله با آنها برجسته است. یکی از باورهای رایج در روانشناسی زرد این است که فقط با داشتن ذهن ثروتمند و مثبت میتوان به موفقیت مالی دست یافت. در حالی که این دیدگاه، شرایط محیطی را نادیده میگیرد. روانشناسی علمی بر این نکته تأکید دارد که موفقیت مالی علاوهبر تلاش، نیازمند عوامل دیگری مانند شرایط اقتصادی و حتی شانس است. روانشناسی زرد اغلب دنبال جذب مخاطب و کسب سود است. کارگاهها و دورههای آموزشی با وعدههای بزرگ از جمله راز موفقیت و قدرت ذهن میتوانند مخاطبان زیادی را جذب کنند، اما این مفاهیم بیشتر به فروش رؤیای موفقیت و کسب درآمد مربوط میشوند تا ارائه راهکارهای علمی برای رشد و بهبود زندگی. در مقابل، روانشناسی علمی هدفش کمک به افراد برای درک عمیقتر از خود و ارتقاء کیفیت زندگی از طریق اصول علمی و مبتنی بر شواهد است.»
تأثیر منفی روانشناسی زرد بر سلامت روان
مجلسی خاطرنشان میکند: «روانشناسی زرد با ارائه راهکارهای غیرعلمی و گمراهکننده، میتواند تأثیرات منفی بر سلامت روان افراد بگذارد. این نوع روانشناسی که بیشتر به صورت تبلیغاتی و برای جلب توجه مطرح میشود، نه تنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه میتواند به بروز آسیبهای روحی و روانی جدی منجر شود. در نقد روانشناسی زرد باید به برخی از اثرات منفی آن بر سلامت روان اشاره کنیم: یکی از پیامدهای منفی روانشناسی زرد، افزایش استرس و اضطراب است. این روشها معمولا به جای ارائه راهکارهای علمی و اثباتشده، به تبلیغ راههای سریع و بدون پایه علمی برای حل مشکلات میپردازند. نتیجه آن چیزی جز افزایش نگرانیها و احساس عدم کنترل بر زندگی نیست. افراد ممکن است به دلیل ناکامی در پیروی از این توصیهها، خود را مسئول مشکلاتشان بدانند و این احساس بیکفایتی میتواند اضطراب را تشدید کند. روانشناسی زرد معمولا به یک مدل همهگیر از موفقیت اشاره میکند که برای همه افراد، صرفنظر از تفاوتهای فردی، فرهنگی یا اجتماعی، یکسان است. وقتی فرد نتواسته به این موفقیتهای تبلیغشده دست یابد، احساس شکست و بیارزشی در او تقویت میشود، که این خود عامل کاهش شدید اعتماد به نفس است. از آنجا که روانشناسی زرد بر مبنای اطلاعات غلط و بدون تحقیق است، استفاده از آن برای افراد تنها به اتلاف وقت و انرژی منتهی میشود، از طرفی اعتماد به روانشناسی زرد و استفاده از توصیههای آن میتواند باعث تأخیر در تشخیص و درمان مشکلات روانی واقعی شود.»
پاسخ سریع و راهحل کلیشهای
«روانشناسی زرد بسیاری از اطلاعات خود را از روانشناسی علمی دریافت کرده و بعد به گزارشهای شبهعلمی تبدیل میکند.» احسان متینفر بهعنوان رواندرمانگر با بیان این عبارت میگوید: «روانشناسی زرد پاسخ سریع و دم و دستی و راهحل کلیشهای به همه افراد میدهد و از خلال آن خیلی سریع نسخه میدهد و ما آدمهایی هستیم که بسیار نسخه را دوست داریم. درحالیکه یکی از اصول روانشناسی این است که بههیچعنوان راهحل و نسخه ندهیم و بایستی موضوع را ریشهیابی کنیم و به مراجعین بگوییم تو اگر میخواهی مشکلت حل شود بیا از گذشتهات بگو تا بررسی کنیم چرا این الگو برایت پیشآمده و درنهایت در سایه شناختی که به دست میآوری خودت مشکلت را حل کنی و این فرآیند دشواری است. ما معتقدیم روان انسان بسیار پیچیده است. نباید نسخه پیچید ولی در روانشناسی زرد مشاور بهراحتی نسخه میپیچد.»
متینفر در گفتوگو با «رسانه ها» تأکید میکند: «روانشناسان زرد بیشتر اوقات، محتوای فریبندهای دارند و با ترویج تفکر اشتباه میکوشند مخاطب را مجاب کنند که صرفا با تفکر مثبت به موفقیت، ثروت و شادکامی میرسند! درصورتیکه بسیاری از کلمات آنان، مبهم است و تعریف روشنی هم از آنچه می گویند، ارائه نمیکنند و معمولا پدیدههای کاملا بیربط را به هم ربط میدهند. متأسفانه برخی از شبه روانشناسان، همایشها و سمینارهای مختلفی در این زمینه برگزار میکنند و یا آنهایی که بابیان سخنان انگیزشی مشهور شدهاند و راهکارهای بیپایه و اساسی را به زبان میآورند و هیچگونه نظارتی هم بر کار این افراد وجود ندارد و همین باز بودن دستشان باعث شده از ابزارهای مختلف برای فریب مردم استفاده کنند.این گروه از روانشناسان بازاری، سخنانی عمدتا تکراری را مبتنی بر تجارب خود و اطرافیانشان ارائه میکنند و در سالیان اخیر مشاوران و روانشناسان بسیاری که مدعی رواندرمانی و تحول و موفقیت و آرامشاند از اینستاگرام سربرآوردهاند. چون این موضوع به درستی تبیین نشده، بسیاری از افراد به سمت در دسترسترین فضا، یعنی شبکههای اجتماعی و کسانی رفتهاند که ادعای تخصص در حوزه روان دارند اما نه تنها مشکلشان حل نمیشود، بلکه جیبشان هم خالی میشود.»