چگونه فناوریهای بومی میتوانند صنعت کشاورزی را متحول کنند؟
کشاورزی مدرن و امنیت غذایی
گروه اقتصادی
در شرایطی که اقتصاد جهانی در حال گذار از الگوهای سنتی بهسوی اقتصادهای نوآور، فناورمحور و دانشبنیان است، کشاورزی نیز از این تحول بینصیب نمانده است. کشورهای پیشرو با سرمایهگذاری هوشمندانه در حوزه فناوریهای نوین، موفق شدهاند ضمن افزایش بهرهوری، امنیت غذایی خود را تقویت کرده، صادرات محصولات کشاورزی را رونق بخشند و کشاورزی را از یک فعالیت سنتی به یک صنعت درآمدزا و رقابتی در عرصه جهانی تبدیل کنند. در جمهوری اسلامی ایران، کشاورزی همواره یکی از پایههای اصلی اقتصاد، تأمینکننده امنیت غذایی، اشتغالزا در مناطق روستایی و یکی از محورهای تحقق اقتصاد مقاومتی بوده است. با این حال چالشهایی مانند تغییرات اقلیمی، کمبود منابع آب، فرسایش خاک، وابستگی به واردات برخی نهادهها و کاهش صادرات رقابتی، مانع از شکوفایی بخش کشاورزی به میزان شایسته شده است. در چنین شرایطی، افزایش بهرهوری با اتکا به فناوریهای بومی و تکنولوژیهای روز ضرورتی استراتژیک به نظرمیرسد و دیگر یک انتخاب اختیاری نیست. به بیان دیگر میتوان عنوان داشت که بهرهگیری از دانش فنی شرکتهای دانشبنیان داخلی، هوشمندسازی مزرعهها، استفاده از سامانههای نوین آبیاری، مدیریت دادههای اقلیمی، سنجش از دور، اینترنت اشیا در کشاورزی، پلتفرمهای بازارمحور و کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت مزرعه، بخشی از ظرفیتهایی هستند که در صورت سیاستگذاری دقیق و حمایت عملیاتی، میتوانند صنعت کشاورزی را متحول کنند. این تحول نه تنها باعث افزایش عملکرد در واحد سطح و کاهش هزینهها خواهد شد، بلکه موجب ارتقاء کیفیت تولید، توسعه صادرات غیرنفتی و ایجاد درآمد پایدار در مناطق روستایی میشود. از منظر اقتصادی بهرهوری بالاتر یعنی تولید بیشتر با مصرف منابع کمتر و این به صورت دقیق همان الگویی است که میتواند ما را در مسیر تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی یاری دهد. افزون بر این، توجه به فناوریهای بومیسازیشده باعث تقویت زنجیره تأمین داخلی، رونق شرکتهای فناور، اشتغالزایی برای جوانان متخصص و کاهش وابستگی به واردات محصولات و تجهیزات کشاورزی خواهد شد. در این گزارش تلاش میشود تا با نگاهی جامع، ابعاد مختلف بهرهگیری از فناوریهای نوین در افزایش بهرهوری کشاورزی مورد واکاوی قرار گیرد که در ادامه میخوانید.
فناوری بومی و هوشمندسازی مزرعه
در سالهای اخیر، پیشرفت شرکتهای دانشبنیان در حوزه تولید تجهیزات سنجش از دور، سامانههای پایش رطوبت خاک، تحلیلگرهای هوشمند برای مصرف کود و سموم و همچنین پهپادهای سمپاش و نقشهبردار، امکان استفاده بهینه از نهادهها و منابع را فراهم ساخته است. در حال حاضر، برخی استانها همچون خراسان رضوی، فارس و کرمان توانستهاند با بهرهگیری از این فناوریها در تولید گندم، زعفران، پسته و برخی محصولات استراتژیک، بهرهوری را تا ۳۰ درصد افزایش دهند. این تجربهها نشان میدهد که کشاورزی سنتی، در صورت هوشمندسازی، میتواند با کاهش هزینههای تولید، افزایش کیفیت محصول و ارتقاء قدرت رقابتی در بازارهای منطقهای، به موتور محرک صادرات غیرنفتی تبدیل شود.
*سامانههای دیجیتال؛ از زنجیره ارزش تا بازار
یکی از چالشهای اصلی بخش کشاورزی، نبود شفافیت در زنجیره توزیع و فروش محصولات است. خوشبختانه در سالهای اخیر، با راهاندازی پلتفرمهای دیجیتال کشاورزی، امکان اتصال مستقیم کشاورزان به بازار نهایی، حذف واسطههای غیرضرور و شفافسازی قیمتها فراهم شده است. شایان ذکر است تا بگوییم که درهمین زمینه، طرحهایی با هدف ایجاد شبکه سراسری دادههای کشاورزی نیز اجرا و عملیاتی شده است. این شبکهها، ضمن کمک به تحلیل دقیق آمار تولید و نیاز مصرف، زمینهساز برنامهریزی بهتر در سیاستگذاریهای حمایتی و تأمین نهادهها نیز میشوند.
آبیاری هوشمند و مدیریت بحران منابع آب
در شرایط کمآبی و ضرورت مدیریت مصرف بهویژه در مناطق مرکزی و جنوبی، حرکت به سمت سامانههای نوین آبیاری مانند آبیاری قطرهای هوشمند و سیستمهای کنترل از راه دور امری اجتنابناپذیر است. برخی شرکتهای دانشبنیان داخلی موفق شدهاند سامانههایی طراحی کنند که با اتصال به ایستگاههای اقلیمی، بهترین زمان و میزان آبیاری را بر اساس نیاز واقعی گیاه تعیین میکنند. تعمیم این الگو به سطح کلان، نهتنها به کاهش شدید هدررفت آب کمک میکند، بلکه با کاهش مصرف انرژی، در تحقق اهداف توسعه زیرساخت سبز نیز سهم خواهد داشت.
*حمایتهای دولتی و مردمی برای جهش فناورانه کشاورزی
بدیهی است که جهش فناورانه در بخش کشاورزی، بدون پشتوانههای حمایتی از سوی دولت و مشارکت فعال مردم و بخش خصوصی، مممکن نخواهد بود چراکه کشاورزی نوین نیازمند بسترهای مناسب، تسهیلات مالی، آموزشهای تخصصی و همچنین دسترسی عادلانه به فناوریهای بومی و پیشرفته است. در همین راستا، حمایتهای هدفمند و هوشمندانه دولت میتواند بهمثابه سوخت موتور پیشرفت این بخش عمل کند. ازمنظر دولتی، تأمین اعتبارات یارانهای برای تجهیز مزارع به سامانههای آبیاری هوشمند، پهپادهای کشاورزی، بذرهای اصلاحشده مقاوم به خشکسالی و ایجاد مراکز توسعه فناوریهای بومی در مناطق کشاورزی، میتواند نقطه آغاز تحولی عمیق باشد. تدوین برنامههای جامع برای تجاریسازی دستاوردهای علمی و فناورانه کشاورزی و اتصال دانشگاهها به نیازهای واقعی کشاورزان نیز ضرورتی غیرقابل انکار است. علاوه بر این، اصلاح ساختارهای سنتی توزیع، کاهش بوروکراسی اداری در اعطای مجوزهای فناورانه و ایجاد صندوقهای تخصصی حمایت از شرکتهای دانشبنیان فعال در بخش کشاورزی نیز از جمله اقداماتی است که دولت میتواند برای تسهیل مسیر جهش فناورانه انجام دهد. از سوی دیگر مردم و سرمایهگذاران نیز میتوانند نقشآفرینی مؤثری داشته باشند. هدایت سرمایههای مردمی به سمت استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان کشاورزی بهویژه از طریق بازار سرمایه و صندوقهای جسورانه، سبب ایجاد چرخه مالی پویایی میشود که هم نوآوری را حمایت میکند و هم سودآوری پایدار ایجاد مینماید. ایجاد تعاونیهای فناورمحور، شبکههای آموزش مردمی و ارتقای دانش فنی کشاورزان نیز از مصادیق نقشآفرینی مردم در این روند است. در نهایت، پیوند حضور دولت با عزم جدی مردم و بخش خصوصی، میتواند کشاورزی را از شیوههای سنتی عبور داده و آن را به الگویی از کشاورزی پیشرفته، بهرهور، دانشبنیان و صادراتمحور تبدیل کند؛ الگویی که نهتنها امنیت غذایی کشور را تضمین میکند، بلکه در مسیر توسعه پایدار و تحقق اقتصاد مقاومتی، نقشی کلیدی ایفا خواهد کرد.
سخن پایانی
افزایش بهرهوری در بخش کشاورزی، بهویژه با بهرهگیری از فناوریهای نوین بومی، نهتنها گامی در مسیر خودکفایی غذایی هرچهتمامتر است، بلکه بستری برای توسعه اقتصادی، اشتغالزایی پایدار و کاهش وابستگی به واردات نیز فراهم میآورد. در شرایطی که منابع آبی و خاکی با ضرورت مدیریت و بهینهسازی مصرف مواجهاند، استفاده هوشمندانه از فناوریهایی مانند کشاورزی دقیق، سامانههای هوشمند آبیاری، بذرهای اصلاحشده بومی، سنجش از دور، اینترنت اشیاء و پهپادهای کشاورزی، میتواند ضمن ارتقاء بهرهوری تولید، مصرف منابع را نیز بهینه سازد. یکی از مهمترین مزیتهای رویکرد فناورانه در کشاورزی آن است که بومیسازی فناوری، متناسب با اقلیم، ظرفیتها و نیازهای محلی انجام میشود؛ این امر وابستگی به واردات تکنولوژی را کاهش داده و سبب میشود دانش و مهارت در داخل کشور نهادینه شود. در چنین الگویی شرکتهای دانشبنیان نقش کلیدی ایفا میکنند و میتوانند با هدایت سرمایهگذاری و جذب نخبگان بومی، کشاورزی را به صنعتی پویا و پایدار تبدیل کنند. از سوی دیگر، توسعه فناوریهای کشاورزی میتواند دروازهای برای صادرات محصولات دانشبنیان و خدمات فناورانه به کشورهای منطقه و همسایه باز کند و سهم کشور را در بازارهای بینالمللی افزایش دهد. این مهم، هم در راستای سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی است و هم در خدمت تحقق رشد اقتصادی هدفگذاریشده در برنامه هفتم توسعه میباشد. در نهایت، برای تحقق کامل این اهداف، نیازمند سیاستگذاری هوشمند، حمایت عملی دولت از شرکتهای نوآور، گسترش آموزشهای کاربردی در حوزه کشاورزی فناورمحور و ایجاد ارتباط مؤثر میان دانشگاه، صنعت و بخش کشاورزی هستیم. تنها با همافزایی این بخشهاست که میتوان از ظرفیتهای بالقوه کشاورزی حداکثر بهره را برد و آیندهای پایدار و اقتصادی مبتنی بر فناوری را برای کشور رقم زد.