سلام بر پدر خورشید، آقای نور و ضامن ظهور و درود بر فردای روشن یلدا که موسم قصه دورودراز آفتاب است
امام عسکری برای بقیهالله ، امام مجتبی است برای اباعبدالله
در میان اهلبیت عصمت، اسم هر امام حکمت دارد. اسم نیست، بلکه رسم است. نام نیست، بلکه نماد است. اگر دیدیم نام امامی «حسنبن علی» است، باید بدانیم حکایت او، حکایت غربت و ازخودگذشتگی برای امام بعدی است. هر جا بناست یک امام به فتحی عظیم، حماسهای تاریخی و شکوهی ماندگار دست یابد، قبلش غربتی سنگین و گذشتی همهجانبه لازم است. غربت و گذشتی که تنها از یک کریم برمیآید؛ از یک حسن. حضرت اباعبدالله و حضرت بقیهالله هر دو شوکتی بیمانند و مکنتی بینظیر دارند. اما تا نوبت به امامت آنان برسد، باید دورانی تلختر از زهر سپری شود که ابرمردان این دو دوران دشوار، امام مجتبی و امام عسکری هستند. گویی غربتی که امام مجتبی کشید، در زمان امام حسین جبران شد. اطرافیان امام حسن از زیر پای کریم اهلبیت سجاده کشیدند؛ یاران امام حسین، سپر انسانی ساختند مقابل تیر دشمن تا سید و سالار شهیدان نمازشان را بخوانند. همسر امام حسن، جام زهر به شوی مظلومش میدهد؛ همسر امام حسین، از جان طفل 6ماههاش درراه اباعبدالله میگذرد. در دوران ما هم در شرایطی که اندک زائران امام حسن در بقیع حق ندارند دمی راحت بایستند و با آسودگی زیارتنامه بخوانند یا احیانا عقده دلی باز کنند و نم اشکی بریزند، بزرگترین اجتماع جهان را جمعیت شوریده و شیدای زوار امام حسین در یومالعیار اربعین به نام خامس آل عبا ثبت میکنند. غربت امام حسن مجتبی اما بار دیگر در زمان امام حسن عسکری سر برمیآورد. امام یازدهم در میانه صراط مستقیم امامت، جایگاه بیبدیلی دارند. ایشان وارث همه امامان پیش از خود و والد ثمره نهایی این مسیر رهاییبخش است. اما آنچه ما از پدر امام زمان
خود میدانیم، بسیار کمتر از ائمه دیگر است و این هم راستش بیش از آنکه تقصیر ما باشد، محصول جبر لامروت روزگار است. برخی منابع در توصیف شرایط سخت، جانکاه بلکه عجیبوغریب زمانه حضرت ابومحمد علیهالسلام، به این جمله از خود امام حسن عسکری اشاره میکنند: «آنقدر که من موردشک واقع شدم، هیچیک از پدرانم موردشک واقع نشدند!» برگردیم به تاریخ. جو سامرا هرچند به خاطر حضور دو امام معصوم، خیلی فرق کرده اما به معنای واقعی کلمه امنیتی است. این خفقان تا جایی است که امام دستور میدهند: «در کوچه و خیابان با من اظهار آشنایی نکنید!» گویی پیشوای یازدهم قصد داشتند همهچیز را برای پسرشان به ارث بگذارند؛ همچنان که امام دوم از فرط کرامت، کربلا را بلکه همه داروندارشان؛ ازجمله قاسم و عبدالله را نثار ثارالله کردند. امام عسکری کوتاهترین مدت امامت را دارند و حجتبن الحسن، بیش از یک هزاره است که امام ارض و سماء است.
امام عسکری، زندانی محله عسکر یا همان لشکر است اما پسرش «ذیالعسکر» است؛ صاحب لشکر بلکه صاحب همه لشکرها. امام عسکری همعصر زمانهای است که تقیه در اوج است و اختناق از هر کوی و برزن موج میزند ولی پسرش ولیعصر قیام و انتقام و علمدار دوره نصرت و فتحالفتوح. از امام حسن عسکری هم مانند امام حسن مجتبی چندان سخن نمیرود اما پسر ایشان نیز همچون اباعبداللهالحسین، مشهور همه آسمانها و محبوب همه زمینها و فصلالختام همه یلداهای جور و ستم است. شهره است که امام عسکری مشرف به سفر حج نشدهاند؛ هرچند در برخی منابع قابلاعتنا، آثاری از حضور ایشان در مکه دیده میشود. لیکن اگر بنا به نقل معروفتر بپذیریم که امام یازدهم به زیارتخانه خدا نرفته باشند، دیری نخواهد پایید که فرزندشان امام مهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف در کنار کعبه ظهور میکنند و قطع بهیقین آن ظهور، حق کعبه را بالاتر از هر طوافی ادا خواهد کرد. صدالبته امام حسن عسکری، حج دیگری را باب کرد. بر اساس آنچه شهرت دارد، نخستین کسانی که در روز بیغروب اربعین به زیارت سید و سالار شهیدان رفتهاند، خود خاندان حضرت امام حسین هستند. از «حسنبن علی ثانی» حدیثی متقن و کاملا مستند به دست ما رسیده است که در آن «زیارت اربعین» را «یکی از علامتهای مؤمن» میشمارند. تأثیر شگرف و مبنایی این حدیث امام یازدهم در اهتمام پیروان ادیان توحیدی به آیین حماسهساز اربعین را بههیچوجه نمیتوان نادیده گرفت. آیینی که اکنون به اوج شکوه رسیده ریشه در کلام گهربار امام حسن عسکری علیهالسلام دارد. شگفتا! هم محبوبیت اربعین اباعبدالله و هم اقتدار ظهور بقیهالله، مدیون بصیرت امامی است که دشمن، او را اسیر میخواست لیکن اسوه تمام آزادگان و احرار جهان شد و خصم، لسان او را همراه با لکنت میخواست اما الگوی همه سخنوران و حقنویسان عالم شد. زیارت اربعین بهمنزله حج است و مانند حج، اتحاد و عظمت مسلمانان را نمایان میکند. قطعا جا دارد که تمام عظمت زیارت اربعین را؛ یکی از ثمرات تلاشهای بیوقفه امام عسکری در ساختاربخشی به شیعیان بهحساب آوریم. طبق جمعبندی رهبر معظم انقلاب اسلامی «انسان دویست و پنجاهساله» مدت 6ساله امامت حضرت عسکری، دوره اوج و زمانه انسجام تشکیلات وسیع تشیع است.
در این زمان، هرچه امام در محدودیت است، ساختار امامت اما بهواسطه امنا و وکلا، روزبهروز ارتباط عمیقتری با شیعیان برقرار میکند و هرچه حضور ظاهری امام، کمرنگتر و رقیقتر میشود، تشکل شیعه، مستحکمتر میگردد. این قصه حسنهای آل محمد است که در زمین غربت، بذر شکوه میکارند و در ساعت غروب، طلوع را پی میریزند. آری! ظهور کمتری دارند این دو امام حسن از امام بعدیشان، اما درست مثل ریشههای یک درخت از برای شاخه و برگ! حُسناند برای این دو یوسف! تکبیرةالاحرام این دو قیام بزرگ راه حق! امام حسن مجتبی، شرایط قیام باشکوه حسینی را فراهم میآورد و امام حسن عسکری، قائم آل محمد را دور از چشم فراعنه، مخفیانه میپروراند.
حکام عباسی مانند فرعون، روایتها و اخبار مربوط به این قیامکننده پیروز را شنیده بودند و دائم دنبال آن کودک موعود بودند، اما تدبیر امام یازدهم تا آنجاست که خودشان میفرمایند: «خلیفه گمان میکند من بچهای ندارم!» لیکن تقدیر آن است که در شلوغترین روز سامرا که مردم، عزادار شهادت امام حسن عسکری بودند، سرانجام آن طفل دیده شود. بنیالعباس به خلقالله گفتهاند که ابومحمد، تنها با بیستوهشت سال سن، به مرگ طبیعی رحلت کرده و فرزندی هم ندارد! اما گریه جمعیت، بوی گریه بر یک شهید میدهد... و هیهات! کودکی از لابهلای جمعیت جلو میرود! پیکر پدر جوانش برای اقامه نماز، پیشاپیش مردم است! جعفر کذاب جلو ایستاده تا نماز را بخواند و امامت را به تاراج برد. طفل پنجساله اما با هیئت امامت و هیبت ولایت، به مختصر اشارهای او را کنار میزند و با صدایی معصومانه اما بینهایت پرطنین و گیرا «اللهاکبر» میگوید: «اللهم إن کان محسنا فزد فی احسانه... اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...». کودک اینچنین میگوید و سامرا اشک میریزد. این نماز که اولین و آخرین جلوه امام زمان ماست تا به امروز، تمام میشود... نماز تمام میشود و... راستی سامرا! معمولا سراغ گمشده را از کسی میگیرند که آخرین بار او را دیده! تو میدانی گمشده ما کجاست؟
جواد شاملو / یازدهمین شماره روزنامهدیواری «حق»
خود میدانیم، بسیار کمتر از ائمه دیگر است و این هم راستش بیش از آنکه تقصیر ما باشد، محصول جبر لامروت روزگار است. برخی منابع در توصیف شرایط سخت، جانکاه بلکه عجیبوغریب زمانه حضرت ابومحمد علیهالسلام، به این جمله از خود امام حسن عسکری اشاره میکنند: «آنقدر که من موردشک واقع شدم، هیچیک از پدرانم موردشک واقع نشدند!» برگردیم به تاریخ. جو سامرا هرچند به خاطر حضور دو امام معصوم، خیلی فرق کرده اما به معنای واقعی کلمه امنیتی است. این خفقان تا جایی است که امام دستور میدهند: «در کوچه و خیابان با من اظهار آشنایی نکنید!» گویی پیشوای یازدهم قصد داشتند همهچیز را برای پسرشان به ارث بگذارند؛ همچنان که امام دوم از فرط کرامت، کربلا را بلکه همه داروندارشان؛ ازجمله قاسم و عبدالله را نثار ثارالله کردند. امام عسکری کوتاهترین مدت امامت را دارند و حجتبن الحسن، بیش از یک هزاره است که امام ارض و سماء است.
امام عسکری، زندانی محله عسکر یا همان لشکر است اما پسرش «ذیالعسکر» است؛ صاحب لشکر بلکه صاحب همه لشکرها. امام عسکری همعصر زمانهای است که تقیه در اوج است و اختناق از هر کوی و برزن موج میزند ولی پسرش ولیعصر قیام و انتقام و علمدار دوره نصرت و فتحالفتوح. از امام حسن عسکری هم مانند امام حسن مجتبی چندان سخن نمیرود اما پسر ایشان نیز همچون اباعبداللهالحسین، مشهور همه آسمانها و محبوب همه زمینها و فصلالختام همه یلداهای جور و ستم است. شهره است که امام عسکری مشرف به سفر حج نشدهاند؛ هرچند در برخی منابع قابلاعتنا، آثاری از حضور ایشان در مکه دیده میشود. لیکن اگر بنا به نقل معروفتر بپذیریم که امام یازدهم به زیارتخانه خدا نرفته باشند، دیری نخواهد پایید که فرزندشان امام مهدی عجلالله تعالی فرجهالشریف در کنار کعبه ظهور میکنند و قطع بهیقین آن ظهور، حق کعبه را بالاتر از هر طوافی ادا خواهد کرد. صدالبته امام حسن عسکری، حج دیگری را باب کرد. بر اساس آنچه شهرت دارد، نخستین کسانی که در روز بیغروب اربعین به زیارت سید و سالار شهیدان رفتهاند، خود خاندان حضرت امام حسین هستند. از «حسنبن علی ثانی» حدیثی متقن و کاملا مستند به دست ما رسیده است که در آن «زیارت اربعین» را «یکی از علامتهای مؤمن» میشمارند. تأثیر شگرف و مبنایی این حدیث امام یازدهم در اهتمام پیروان ادیان توحیدی به آیین حماسهساز اربعین را بههیچوجه نمیتوان نادیده گرفت. آیینی که اکنون به اوج شکوه رسیده ریشه در کلام گهربار امام حسن عسکری علیهالسلام دارد. شگفتا! هم محبوبیت اربعین اباعبدالله و هم اقتدار ظهور بقیهالله، مدیون بصیرت امامی است که دشمن، او را اسیر میخواست لیکن اسوه تمام آزادگان و احرار جهان شد و خصم، لسان او را همراه با لکنت میخواست اما الگوی همه سخنوران و حقنویسان عالم شد. زیارت اربعین بهمنزله حج است و مانند حج، اتحاد و عظمت مسلمانان را نمایان میکند. قطعا جا دارد که تمام عظمت زیارت اربعین را؛ یکی از ثمرات تلاشهای بیوقفه امام عسکری در ساختاربخشی به شیعیان بهحساب آوریم. طبق جمعبندی رهبر معظم انقلاب اسلامی «انسان دویست و پنجاهساله» مدت 6ساله امامت حضرت عسکری، دوره اوج و زمانه انسجام تشکیلات وسیع تشیع است.
در این زمان، هرچه امام در محدودیت است، ساختار امامت اما بهواسطه امنا و وکلا، روزبهروز ارتباط عمیقتری با شیعیان برقرار میکند و هرچه حضور ظاهری امام، کمرنگتر و رقیقتر میشود، تشکل شیعه، مستحکمتر میگردد. این قصه حسنهای آل محمد است که در زمین غربت، بذر شکوه میکارند و در ساعت غروب، طلوع را پی میریزند. آری! ظهور کمتری دارند این دو امام حسن از امام بعدیشان، اما درست مثل ریشههای یک درخت از برای شاخه و برگ! حُسناند برای این دو یوسف! تکبیرةالاحرام این دو قیام بزرگ راه حق! امام حسن مجتبی، شرایط قیام باشکوه حسینی را فراهم میآورد و امام حسن عسکری، قائم آل محمد را دور از چشم فراعنه، مخفیانه میپروراند.
حکام عباسی مانند فرعون، روایتها و اخبار مربوط به این قیامکننده پیروز را شنیده بودند و دائم دنبال آن کودک موعود بودند، اما تدبیر امام یازدهم تا آنجاست که خودشان میفرمایند: «خلیفه گمان میکند من بچهای ندارم!» لیکن تقدیر آن است که در شلوغترین روز سامرا که مردم، عزادار شهادت امام حسن عسکری بودند، سرانجام آن طفل دیده شود. بنیالعباس به خلقالله گفتهاند که ابومحمد، تنها با بیستوهشت سال سن، به مرگ طبیعی رحلت کرده و فرزندی هم ندارد! اما گریه جمعیت، بوی گریه بر یک شهید میدهد... و هیهات! کودکی از لابهلای جمعیت جلو میرود! پیکر پدر جوانش برای اقامه نماز، پیشاپیش مردم است! جعفر کذاب جلو ایستاده تا نماز را بخواند و امامت را به تاراج برد. طفل پنجساله اما با هیئت امامت و هیبت ولایت، به مختصر اشارهای او را کنار میزند و با صدایی معصومانه اما بینهایت پرطنین و گیرا «اللهاکبر» میگوید: «اللهم إن کان محسنا فزد فی احسانه... اللهم انا لا نعلم منه الا خیرا...». کودک اینچنین میگوید و سامرا اشک میریزد. این نماز که اولین و آخرین جلوه امام زمان ماست تا به امروز، تمام میشود... نماز تمام میشود و... راستی سامرا! معمولا سراغ گمشده را از کسی میگیرند که آخرین بار او را دیده! تو میدانی گمشده ما کجاست؟
جواد شاملو / یازدهمین شماره روزنامهدیواری «حق»


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.