

انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ثوابت و متغیرات همافزایی با مسکو
حنیف غفاری
سفر رئیسجمهور کشورمان به مسکو، قطعا مولد نگرانیهایی برای مخالفان راهبرد « نگاه به شرق» بوده است. برخی مخالفان، به لحاظ مخالفت ماهوی با هر آنچه «قدرت غرب» را به چالش بکشد منتقد این رویکرد بوده و برخی دیگر نیز در خصوص حدودوثغور این «همافزایی راهبردی» آگاهی ندارند. واقعیت امر این است که بازیگران حوزه روابط بینالملل، با یک سلسله تهدیدات، فرصتها ، ضعفها و قوتها در حوزه سیاست خارجی خود روبهرو هستند. بهعنوانمثال، جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ مزیت ژئو پلیتیک و هم به لحاظ قدرت گفتمان سازی در منطقه غرب آسیا، قدرت فزایندهای در جهان امروز پیداکرده است. از سوی دیگر، در ترسیم مناسبات ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین، ما با یک«مخرج مشترک راهبردی» تحت عنوان « همگرایی نتیجه محور» روبهرو هستیم.
این نگاه نتیجه محور منبعث از دغدغهها و اهداف مشترک تهران، مسکو و پکن در نظام بینالملل میباشد، آنهم در جهانی که بسیاری از بازیگران غربی تلاش همزمانی را برای مهار قدرت هر سه بازیگر مذکور آغاز کرده و ادامه میدهند. بنابراین، همافزایی راهبردی ایران و روسیه، مبتنی بر ایده آل گرایی بازدارنده نبوده و اتفاقا ریشه در واقعیات و مناسبات جهان و آیندهپژوهی آن دارد.
پس از عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و افزایش نقشآفرینی کشورمان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بسیاری از مناسبات و همکاریهای اقتصادی میتواند با همکاری طرفین به فعلیت برسد.پیششرط این موضوع، ترسیم یک چارچوب همکاری راهبردی میان کشورمان، روسیه و چین میباشد. بسیاری از فرصتها و ظرفیتها ذیل همین چارچوب راهبردی معنا پیدا میکند.در غیر این صورت، تکثر دغدغهها و عدم استخوانبندی ثوابت و اجزای اصلی این منظومه ، منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصتها به ضرر تهران، مسکو و پکن خواهد شد. سفر آیتالله رئیسی ، رئیسجمهور کشورمان به مسکو در برهه کنونی از اهمیت فزایندهای برخوردار میباشد زیرا ناظر بر همین «چارچوب راهبردی» تعریف میشود.]
تصمیماتی که در این سفر و در سطح رؤسای جمهور دو کشور اتخاذ میشود، بهصورت توأمان « بسترساز» و « فرصت محور» هستند، یعنی در احصاء و به فعلیت رسانی همکاریهای راهبردی هم حکم « علت» و هم در حكم « معلول» ایفای نقش میکنند. آنچه در طول سالهای گذشته ما با فقدان آن مواجه بودهایم، همین «چارچوب راهبردی» بوده است. قطعا این چارچوب ، دارای ثوابت و متغیراتی است. ثوابت این چارچوب راهبردی ناظر بر اهداف بلندمدت و میانمدت طرفین بوده و در تنیم مواضع و رفتارها ( چه در عرصه آشکار و چه پنهان) به مبنای تصمیمگیری و اقدام مشترک تهران و مسکو در حوزههای همکاریهای فیمابینی تبدیل خواهد شد. بعد متغیر این منظومه، ناظر بر دغدغهها و تصمیم سازیهای مشترک کوتاهمدت و پروژه محور میباشد که آن نیز ناظر بر نگاه تاکتیکی طرفین تعریف میشود. بااینحال، حسن انعقاد یک چارچوب راهبردی و طولانیمدت مشترک در «ارتباط سیستماتیک » استراتژیها و تاکتیکهاست.
در یک جمله، ما شاهد شکلگیری منظومهای خواهیم بود که در آن رفتارها با استراتژیها یا استراتژیها با رفتارها تعارض ماهوی و ذاتی نخواهد داشت.
سفر رئیسجمهور کشورمان به مسکو، قطعا مولد نگرانیهایی برای مخالفان راهبرد « نگاه به شرق» بوده است. برخی مخالفان، به لحاظ مخالفت ماهوی با هر آنچه «قدرت غرب» را به چالش بکشد منتقد این رویکرد بوده و برخی دیگر نیز در خصوص حدودوثغور این «همافزایی راهبردی» آگاهی ندارند. واقعیت امر این است که بازیگران حوزه روابط بینالملل، با یک سلسله تهدیدات، فرصتها ، ضعفها و قوتها در حوزه سیاست خارجی خود روبهرو هستند. بهعنوانمثال، جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ مزیت ژئو پلیتیک و هم به لحاظ قدرت گفتمان سازی در منطقه غرب آسیا، قدرت فزایندهای در جهان امروز پیداکرده است. از سوی دیگر، در ترسیم مناسبات ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین، ما با یک«مخرج مشترک راهبردی» تحت عنوان « همگرایی نتیجه محور» روبهرو هستیم.
این نگاه نتیجه محور منبعث از دغدغهها و اهداف مشترک تهران، مسکو و پکن در نظام بینالملل میباشد، آنهم در جهانی که بسیاری از بازیگران غربی تلاش همزمانی را برای مهار قدرت هر سه بازیگر مذکور آغاز کرده و ادامه میدهند. بنابراین، همافزایی راهبردی ایران و روسیه، مبتنی بر ایده آل گرایی بازدارنده نبوده و اتفاقا ریشه در واقعیات و مناسبات جهان و آیندهپژوهی آن دارد.
پس از عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و افزایش نقشآفرینی کشورمان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بسیاری از مناسبات و همکاریهای اقتصادی میتواند با همکاری طرفین به فعلیت برسد.پیششرط این موضوع، ترسیم یک چارچوب همکاری راهبردی میان کشورمان، روسیه و چین میباشد. بسیاری از فرصتها و ظرفیتها ذیل همین چارچوب راهبردی معنا پیدا میکند.در غیر این صورت، تکثر دغدغهها و عدم استخوانبندی ثوابت و اجزای اصلی این منظومه ، منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصتها به ضرر تهران، مسکو و پکن خواهد شد. سفر آیتالله رئیسی ، رئیسجمهور کشورمان به مسکو در برهه کنونی از اهمیت فزایندهای برخوردار میباشد زیرا ناظر بر همین «چارچوب راهبردی» تعریف میشود.]
تصمیماتی که در این سفر و در سطح رؤسای جمهور دو کشور اتخاذ میشود، بهصورت توأمان « بسترساز» و « فرصت محور» هستند، یعنی در احصاء و به فعلیت رسانی همکاریهای راهبردی هم حکم « علت» و هم در حكم « معلول» ایفای نقش میکنند. آنچه در طول سالهای گذشته ما با فقدان آن مواجه بودهایم، همین «چارچوب راهبردی» بوده است. قطعا این چارچوب ، دارای ثوابت و متغیراتی است. ثوابت این چارچوب راهبردی ناظر بر اهداف بلندمدت و میانمدت طرفین بوده و در تنیم مواضع و رفتارها ( چه در عرصه آشکار و چه پنهان) به مبنای تصمیمگیری و اقدام مشترک تهران و مسکو در حوزههای همکاریهای فیمابینی تبدیل خواهد شد. بعد متغیر این منظومه، ناظر بر دغدغهها و تصمیم سازیهای مشترک کوتاهمدت و پروژه محور میباشد که آن نیز ناظر بر نگاه تاکتیکی طرفین تعریف میشود. بااینحال، حسن انعقاد یک چارچوب راهبردی و طولانیمدت مشترک در «ارتباط سیستماتیک » استراتژیها و تاکتیکهاست.
در یک جمله، ما شاهد شکلگیری منظومهای خواهیم بود که در آن رفتارها با استراتژیها یا استراتژیها با رفتارها تعارض ماهوی و ذاتی نخواهد داشت.


ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.