
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 16
قدرت نرم جمهوری اسلامی!
محمدكاظم انبارلویی
مردم سالاری دینی در ایران با انقلاب اسلامی، اصلیترین و كلیدیترین قدرت نرم جمهوری اسلامی است.
قدرت ملت ایران فقط اختصاص به انبوه رزمندگان، انبوه موشكها و پهپادها، تانكها و دیگر ادوات نظامی ندارد.
آنچه امروز در ایران مورد توجه نخبگان جهان و ملتهای مظلوم و ستمدیده است همین مفهومی میباشد كه از مردمسالاری دینی است كه امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب و دیگر تئوریسینهای اسلام از آن به عنوان ولایت فقیه یاد می كنند.
مردمسالاری دینی یعنی یك نظام باید با هدایت الهی و اراده مردمی اداره شود.این یك حرف تازه در نگاه بشر به فلسفه سیاسی است.
در نظامهای مردم سالار جهان خبر از اراده الهی و تمكین دولت و ملت به احكام الهی نیست. در نظام های مردمسالار جهان حتی نشانی از اراده مردم در اداره امور نیست. اراده مسلط در این جوامع، اراده صاحبان زر و زور ، تزویر ، سرمایهداران و سرمایه سالاران است . قدرت توسط آنها میچرخد و جابهجا می شود.
جمهوری اسلامی حكومت مسلمانان نیست بلكه حكومت الله و حاكمیت احكام الهی است. احكام اسلام باید در شریانهای اصلی رفتار حكومت با مردم و مردم با حكومت نماد و نمود داشته باشد.
مردمسالاری دینی بر رضایت مردم، ارزشمداری، حقمداری و قانونگرایی استوار است. امكان نقد و حتی اعتراض از طرق قانونی وجود دارد. فضا برای نقد و تذكر باز است.
اتكا اصلی نظام در مردم سالاری دینی روی ایثار، توانایی، خودباوری و همبستگی مردم است.
حكام باید با تكیه به مردم پیگیر آرمانهای اسلام و قرآن باشند.
مسئولان نظام باید از شگردهای دشمنان اسلام و انقلاب با هوشمندی و بصیرت و آگاهی مردم مراقبت كنند.
ترس آمریكا و اروپا از جمهوری اسلامی این است كه ملت ایران در مقام تأسیس یك نظام با استانداردهای الهی و مردمی ایستادهاند و كاستیها و ناراستیها و كجیهای مكتبهای مدعی آزادی، دموكراسی و عدالت را به رخ آنها میكشند.
همین قدرت نرم در ایران بدون اینكه مرزهای جغرافیایی منطقه و جهان را بههم بزند، مرزهای فكری و فرهنگی و سیاسی جهان را تحتتأثیر قرار داده و موجب بیداری اسلامی در جهان اسلام و بیداری و هوشیاری دیگر ملتها شده است.
استكبار جهانی برای مقابله با جمهوری اسلامی طی 40 سال گذشته همواره برای تصویر روشن مردمسالاری اسلامی در ایران گاهی «جمهوریت» و گاهی «اسلامیت» نظام را با عوامل داخلی و بیرونی خود زیر سؤال برده تا مردم جهان در جاذبههای آنها تردید كنند.اولین رئیس جمهور منتخب ملت به رأی ملت پشت كرد و همراه منافقین به پاریس فرار كرد.این آغاز اخلال در نظام ما بود تاكنون هم ادامه دارد. مردم به زودی پای صندوقهای رأی خواهند آمد و سیزدهمین رئیس جمهور كشور و افراد شوراهای اسلامی را انتخاب خواهند كرد . این خیزش ملی نوعی بازتولید قدرت نرم در جمهوری اسلامی است . مردم با انتخاب خود یك نوسازی جدی در دستگاه اجرایی پدید خواهند آورد و یك گام بلند به پدیداری «ایران قوی» نزدیك می شود.
مردم نیك می دانند علاج مشكلات كشور در یك انتخابات پرشور با مشاركت بالا و انتخاب فردی كارآمد و كاربلد برای ریاست قوه مجریه است.
مردم دوست دارند رقابت در انتخابات مبتنی بر اخلاق و رعایت شئونات اسلامی باشد. مردم دوست دارند رقابت در حوزه «برنامه» و «كارنامه» باشد تا بتوانند انتخاب درست كنند. متأسفانه یك ضلع رقابت طی 30 سال گذشته با خلق دوقطبیهای كاذب و خروج از مدار اخلاق و سیاستورزی اسلامی و با كمك و رانت رسانههای دشمن در سازه قدرت نرم جمهوری اسلامی اخلال می كند. این جریان اجازه نمیدهد دوقطبی حقیقی و واقعی كه متضمن رشد و پیشرفت جامعه اسلامی است شكل بگیرد.آنها به شدت جلوی ظهور دوقطبی كارآمدی و ناكارآمدی را میگیرند و نمیگذارند ملت به سمت انتخاب احسن برود.لذا كشور را در مسیر براندازی نرم قرار میدهند و تاكنون با این رویكرد دو، سه فتنه را كلید زدند. اراده این جریان در صورت پیروزی «خروج از حاكمیت» و
در صورت شكست «خروج بر حاكمیت» بوده است و تاكنون زیانهای جبرانناپذیری به نظام زدهاند و چهره مردمسالاری دینی را مخدوش كردهاند.
این جریان با اغوای افكار عمومی و ایجاد اختلاف و چنددستگی ، قداستزدایی از آرمانهای انقلاب و نیز ارسال سیگنال به دشمن و جلب حمایت آنها و هدر دادن ظرفیتهای بزرگ كشور در مقام تصاحب قدرت سیاسی به هر قیمت میشوند.این رویكرد قاعده رقابت اخلاقی و دینی را در جامعه ما به هم میزند.
كسانی كه دچار «خودشیفتگی» ، «خودبینی مفرط» ، «خودمردمبینی» ، «جاهطلبی»، «خودبرتربینی»، «خوداصلحبینی» و... هستند كارگزار در تراز نظام اسلامی نیستند. آنها با ورود در رقابتها دنیا و آخرت خود را خراب میكنند و از این رهگذر بزرگترین آسیبها را به نظام میزنند و تحقق مردمسالاری دینی واقعی را به تأخیر میاندازند. در این
ماه رمضان 1400 باید برای نامزدهای مطرح دعا كرد تا بتوانند با رقابت اخلاقی خود به قدرت نرم جمهوری اسلامی بیفزایند و ایران قوی را انشاءالله تقویت كنند.
مردم سالاری دینی در ایران با انقلاب اسلامی، اصلیترین و كلیدیترین قدرت نرم جمهوری اسلامی است.
قدرت ملت ایران فقط اختصاص به انبوه رزمندگان، انبوه موشكها و پهپادها، تانكها و دیگر ادوات نظامی ندارد.
آنچه امروز در ایران مورد توجه نخبگان جهان و ملتهای مظلوم و ستمدیده است همین مفهومی میباشد كه از مردمسالاری دینی است كه امام خمینی (ره)، رهبر معظم انقلاب و دیگر تئوریسینهای اسلام از آن به عنوان ولایت فقیه یاد می كنند.
مردمسالاری دینی یعنی یك نظام باید با هدایت الهی و اراده مردمی اداره شود.این یك حرف تازه در نگاه بشر به فلسفه سیاسی است.
در نظامهای مردم سالار جهان خبر از اراده الهی و تمكین دولت و ملت به احكام الهی نیست. در نظام های مردمسالار جهان حتی نشانی از اراده مردم در اداره امور نیست. اراده مسلط در این جوامع، اراده صاحبان زر و زور ، تزویر ، سرمایهداران و سرمایه سالاران است . قدرت توسط آنها میچرخد و جابهجا می شود.
جمهوری اسلامی حكومت مسلمانان نیست بلكه حكومت الله و حاكمیت احكام الهی است. احكام اسلام باید در شریانهای اصلی رفتار حكومت با مردم و مردم با حكومت نماد و نمود داشته باشد.
مردمسالاری دینی بر رضایت مردم، ارزشمداری، حقمداری و قانونگرایی استوار است. امكان نقد و حتی اعتراض از طرق قانونی وجود دارد. فضا برای نقد و تذكر باز است.
اتكا اصلی نظام در مردم سالاری دینی روی ایثار، توانایی، خودباوری و همبستگی مردم است.
حكام باید با تكیه به مردم پیگیر آرمانهای اسلام و قرآن باشند.
مسئولان نظام باید از شگردهای دشمنان اسلام و انقلاب با هوشمندی و بصیرت و آگاهی مردم مراقبت كنند.
ترس آمریكا و اروپا از جمهوری اسلامی این است كه ملت ایران در مقام تأسیس یك نظام با استانداردهای الهی و مردمی ایستادهاند و كاستیها و ناراستیها و كجیهای مكتبهای مدعی آزادی، دموكراسی و عدالت را به رخ آنها میكشند.
همین قدرت نرم در ایران بدون اینكه مرزهای جغرافیایی منطقه و جهان را بههم بزند، مرزهای فكری و فرهنگی و سیاسی جهان را تحتتأثیر قرار داده و موجب بیداری اسلامی در جهان اسلام و بیداری و هوشیاری دیگر ملتها شده است.
استكبار جهانی برای مقابله با جمهوری اسلامی طی 40 سال گذشته همواره برای تصویر روشن مردمسالاری اسلامی در ایران گاهی «جمهوریت» و گاهی «اسلامیت» نظام را با عوامل داخلی و بیرونی خود زیر سؤال برده تا مردم جهان در جاذبههای آنها تردید كنند.اولین رئیس جمهور منتخب ملت به رأی ملت پشت كرد و همراه منافقین به پاریس فرار كرد.این آغاز اخلال در نظام ما بود تاكنون هم ادامه دارد. مردم به زودی پای صندوقهای رأی خواهند آمد و سیزدهمین رئیس جمهور كشور و افراد شوراهای اسلامی را انتخاب خواهند كرد . این خیزش ملی نوعی بازتولید قدرت نرم در جمهوری اسلامی است . مردم با انتخاب خود یك نوسازی جدی در دستگاه اجرایی پدید خواهند آورد و یك گام بلند به پدیداری «ایران قوی» نزدیك می شود.
مردم نیك می دانند علاج مشكلات كشور در یك انتخابات پرشور با مشاركت بالا و انتخاب فردی كارآمد و كاربلد برای ریاست قوه مجریه است.
مردم دوست دارند رقابت در انتخابات مبتنی بر اخلاق و رعایت شئونات اسلامی باشد. مردم دوست دارند رقابت در حوزه «برنامه» و «كارنامه» باشد تا بتوانند انتخاب درست كنند. متأسفانه یك ضلع رقابت طی 30 سال گذشته با خلق دوقطبیهای كاذب و خروج از مدار اخلاق و سیاستورزی اسلامی و با كمك و رانت رسانههای دشمن در سازه قدرت نرم جمهوری اسلامی اخلال می كند. این جریان اجازه نمیدهد دوقطبی حقیقی و واقعی كه متضمن رشد و پیشرفت جامعه اسلامی است شكل بگیرد.آنها به شدت جلوی ظهور دوقطبی كارآمدی و ناكارآمدی را میگیرند و نمیگذارند ملت به سمت انتخاب احسن برود.لذا كشور را در مسیر براندازی نرم قرار میدهند و تاكنون با این رویكرد دو، سه فتنه را كلید زدند. اراده این جریان در صورت پیروزی «خروج از حاكمیت» و
در صورت شكست «خروج بر حاكمیت» بوده است و تاكنون زیانهای جبرانناپذیری به نظام زدهاند و چهره مردمسالاری دینی را مخدوش كردهاند.
این جریان با اغوای افكار عمومی و ایجاد اختلاف و چنددستگی ، قداستزدایی از آرمانهای انقلاب و نیز ارسال سیگنال به دشمن و جلب حمایت آنها و هدر دادن ظرفیتهای بزرگ كشور در مقام تصاحب قدرت سیاسی به هر قیمت میشوند.این رویكرد قاعده رقابت اخلاقی و دینی را در جامعه ما به هم میزند.
كسانی كه دچار «خودشیفتگی» ، «خودبینی مفرط» ، «خودمردمبینی» ، «جاهطلبی»، «خودبرتربینی»، «خوداصلحبینی» و... هستند كارگزار در تراز نظام اسلامی نیستند. آنها با ورود در رقابتها دنیا و آخرت خود را خراب میكنند و از این رهگذر بزرگترین آسیبها را به نظام میزنند و تحقق مردمسالاری دینی واقعی را به تأخیر میاندازند. در این
ماه رمضان 1400 باید برای نامزدهای مطرح دعا كرد تا بتوانند با رقابت اخلاقی خود به قدرت نرم جمهوری اسلامی بیفزایند و ایران قوی را انشاءالله تقویت كنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
لغو تمام تحریمها تنها راه بازگشت آمریکا به برجام است
گروه سیاسی
مهدی سعادتی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با «رسالت» به لزوم لغو تمام تحریمهای آمریکا اشاره کرد و افزود: کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، چین، روسیه و آمریکا یک توافق بینالمللی هستهای را با ایران امضا کردهاند و اگر میخواهند ادامه داشته باشد، باید تمام تحریمهای آمریکا برداشته شود.
وی ادامه داد: آمریکا خودش از برجام خارج شده است و اگر قصد بازگشت دارد باید به این شرط عمل کند در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران هیچ اقدامی برای احیای برجام نمیکند. هرچقدر در این سالها به تعهدات برجامی خود عمل کردهایم بس است و بر موضع خود مصر هستیم.
سعادتی گفت: درصورتیکه تمام تحریمهای آمریکا، نه برخی از آنها یا صرفا تحریمهای هستهای، لغو شود و ایران راستی آزمایی کند که لغو آنها درست است و مجددا اعمال نخواهد شد به تعهدات برجامی خود عمل میکند.
هیچ کس اجازه نقض موضع جمهوری اسلامی ایران را ندارد
این عضو کمیسیون امنیت ملی تأکید کرد: این موضع جمهوری اسلامی ایران است و هیچکس اجازه نقض آن را ندارد. یکبار مذاکرات برجامی انجامشده و مذاکره مجدد و امتیازدادن مجدد معنا ندارد.وی یادآور شد: طبق حقوق بینالملل این حق ایران است که طبق مفاد توافق برجام درصورت عدم اجرای تعهدات طرف مقابل، تعهدات برجامی خود را کاهش دهد. آنها در تمام این سالها در حال نقض برجام بودند تا ایران را به خروج از این توافق وادار کنند و درنهایت بگویند این ایران بود که باعث از دست رفتن برجام شد.
او گفت: هرچند باوجود پاره کردن برجام توسط ترامپ، ایران را ناقض برجام می دانند و این جالب است. البته جای تعجب نیست چراکه اروپاییها نیز نوچه و متحد آمریکا هستند و تمام گامهای آنها برای فشار بیشتر به ایران است.سعادتی عنوان کرد: بعد از انجام گامهای جدی کاهشی ایران که طبق قانون مجلس صورت گرفت اروپاییها طوری که گویا منتظر فرصت بودند، ایران را ناقض برجام و حقوقبشر خواندند و گفتند اقدامات هستهای ما خطرناک است.این نماینده مجلس افزود: این در حالی است که خطرناک، خودشان هستند و کشورهایی بمب اتم دارد اروپا و آمریکاست. ما هیچگاه به سمت بمب هستهای حرکت نمیکنیم اما دشمنان بدانند اگر بیشازحد به مواضع زورگویانه خود اصرار ورزند ایران با آنها همگام نمیشود. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در انتها خاطرنشان کرد: ما لغو برخی از تحریمها را نمیپذیریم و آمریکا موظف به لغو تمام تحریمهاست. سناریوی بازگشت گامبهگام یا توافق موقت نیز طرح کسانی است که منافعشان به خارج از کشور و دشمنان کشور وابسته است. بههیچوجه این سیاست پذیرفته نیست و جای بحث هم ندارد. موضع ایران مشخص و آسان است.
مهدی سعادتی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با «رسالت» به لزوم لغو تمام تحریمهای آمریکا اشاره کرد و افزود: کشورهای انگلیس، آلمان، فرانسه، چین، روسیه و آمریکا یک توافق بینالمللی هستهای را با ایران امضا کردهاند و اگر میخواهند ادامه داشته باشد، باید تمام تحریمهای آمریکا برداشته شود.
وی ادامه داد: آمریکا خودش از برجام خارج شده است و اگر قصد بازگشت دارد باید به این شرط عمل کند در غیر این صورت جمهوری اسلامی ایران هیچ اقدامی برای احیای برجام نمیکند. هرچقدر در این سالها به تعهدات برجامی خود عمل کردهایم بس است و بر موضع خود مصر هستیم.
سعادتی گفت: درصورتیکه تمام تحریمهای آمریکا، نه برخی از آنها یا صرفا تحریمهای هستهای، لغو شود و ایران راستی آزمایی کند که لغو آنها درست است و مجددا اعمال نخواهد شد به تعهدات برجامی خود عمل میکند.
هیچ کس اجازه نقض موضع جمهوری اسلامی ایران را ندارد
این عضو کمیسیون امنیت ملی تأکید کرد: این موضع جمهوری اسلامی ایران است و هیچکس اجازه نقض آن را ندارد. یکبار مذاکرات برجامی انجامشده و مذاکره مجدد و امتیازدادن مجدد معنا ندارد.وی یادآور شد: طبق حقوق بینالملل این حق ایران است که طبق مفاد توافق برجام درصورت عدم اجرای تعهدات طرف مقابل، تعهدات برجامی خود را کاهش دهد. آنها در تمام این سالها در حال نقض برجام بودند تا ایران را به خروج از این توافق وادار کنند و درنهایت بگویند این ایران بود که باعث از دست رفتن برجام شد.
او گفت: هرچند باوجود پاره کردن برجام توسط ترامپ، ایران را ناقض برجام می دانند و این جالب است. البته جای تعجب نیست چراکه اروپاییها نیز نوچه و متحد آمریکا هستند و تمام گامهای آنها برای فشار بیشتر به ایران است.سعادتی عنوان کرد: بعد از انجام گامهای جدی کاهشی ایران که طبق قانون مجلس صورت گرفت اروپاییها طوری که گویا منتظر فرصت بودند، ایران را ناقض برجام و حقوقبشر خواندند و گفتند اقدامات هستهای ما خطرناک است.این نماینده مجلس افزود: این در حالی است که خطرناک، خودشان هستند و کشورهایی بمب اتم دارد اروپا و آمریکاست. ما هیچگاه به سمت بمب هستهای حرکت نمیکنیم اما دشمنان بدانند اگر بیشازحد به مواضع زورگویانه خود اصرار ورزند ایران با آنها همگام نمیشود. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در انتها خاطرنشان کرد: ما لغو برخی از تحریمها را نمیپذیریم و آمریکا موظف به لغو تمام تحریمهاست. سناریوی بازگشت گامبهگام یا توافق موقت نیز طرح کسانی است که منافعشان به خارج از کشور و دشمنان کشور وابسته است. بههیچوجه این سیاست پذیرفته نیست و جای بحث هم ندارد. موضع ایران مشخص و آسان است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
موفقیت در صنایع نظامی نمونه توفیقات در برابر توطئه دشمنان است
رئیس قوه قضائیه گفت: کشوری که نوآوری، خلاقیت ، کار و تلاش فراوانی در عرصههای مختلف علمی و دفاعی و صنعتی دارد میتواند در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جایگاه برتر از این داشته باشد.به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی که به مناسبت روز ارتش، صبح دیروز در بازدید از دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش در جمع فرماندهان عالی ارتش جمهوری اسلامی ایران سخن میگفت از رشادت، شجاعت، جانفشانی و ایستادگی نیروهای ارتش در ۴۰ سال گذشته و تلاشهای صورت گرفته برای توسعه کمی و کیفی بخشهای مختلف ارتش تقدیر کرد و گفت: ارتش جمهوری اسلامی صیانت از امنیت جمهوری اسلامی را به سیادت ایران اسلامی تبدیل کرد. حجتالاسلام رئیسی بر همین اساس خاطرنشان کرد که رشادتها و جانفشانیها و پایمردیهای نیروهای ارتش باید برای عصرها و نسلهای آینده تبیین شود تا بدانند که چه مردان بزرگی بودند که از همه وجود خود برای دفاع از انقلاب اسلامی و کشور گذشتند و در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان و گروههای تکفیری همچون داعش ایستادند و خوش درخشیدند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به پخش مستندی از تاریخچه ارتش و گزارش فرماندهان و مسئولان بخشهای مختلف ارتش درباره عملکرد مجموعه تحت امرشان که
در این جلسه بهصورت تصویری به نمایش درآمد توصیه کرد که این گزارشها از طریق رسانه ملی به مردم نشان داده شود تا همگان بدانند که در ۴۰ سال گذشته در این مرزوبوم چه گذشته و مردان غیور و چهرههای غیرتمند ما در نیروهای مسلح با استفاده از دانش و ابزار فنی روز توانستند چه موفقیتهای چشمگیری به دست آورند. حجتالاسلام رئیسی به خون غلطیدن ۴۸ هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی در راه دفاع از وطن و ارزشهای الهی را نشانه بزرگی برای تصدیق عملکرد و توفیقات نیروهای مسلح کشورمان در ۴۰ سال اخیر دانست.رئیس قوه قضائیه حضور مقتدرانه نیروی دریایی ارتش در آبهای بینالمللی و برخورد با دزدان دریایی و تعقیب دشمنان در فراتر از مرزها از خلیج عدن تا دیگر نقاط و همچنین حفاظت از ناوها و ناوشکنها و حریم آبی کشورمان بهویژه اقداماتی که برای بازسازی تجهیزات در این عرصه صورت گرفته قابلتقدیر دانسته و افتخارآمیز توصیف کردحجتالاسلامرئیسی
با بیان اینکه رشادتها، ایستادگیها و شهادتها ایران اسلامی را بیمه کرده است
این نکته را نیز متذکر شد که حضور ارتش درصحنههای مختلف دفاع از کشور و خدمت به مردم موجب ماندگاری نام حماسهآفرینان ارتش در قلب ملت شده است.
رئیس قوه قضائیه ایمان به خدا را از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: امروز ارتش ما ارتشی مکتبی و خداباور است که دست خدا را مافوق همه ایادی میداند و نگاه و اتکای نیروهای ارتشی ما به خداوند متعال است.
حجتالاسلام رئیسی مؤلفه دیگر قدرت و ویژگی مهم ارتش جمهوری اسلامی ایران را انقلابی بودن عنوان کرد و افزود: نیروهای ارتش، انقلاب را با همه وجود باور دارند و پای انقلاب و دفاع از ارزشها ایستاده و با اندیشه و عمل انقلابی برخی کارهای بهظاهر نشدنی را محقق کردند.
رئیس دستگاه قضا با اشاره به تأکیدات مکرر رهبر حکیم و بصیرت آفرین و فرمانده کل قوا بر توانمندی نیروهای انقلابی در کشور تأکید کرد: در گام دوم انقلاب اسلامی باید شعار «ما میتوانیم» را در عرصههای مختلف به نمایش بگذاریم. حجتالاسلام رئیسی افزود: کشوری که نوآوری، خلاقیت، کار و تلاش فراوانی در عرصههای مختلف علمی و دفاعی و صنعتی دارد میتواند در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جایگاه برتر از این داشته باشد و هر جا باعزت و اقتدار حرکت کردیم پیروز بودهایم.
رئیس قوه قضائیه نمونهای از توفیقات کشورمان در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان را موفقیت در صنایع نظامی دانست و گفت ایران در عرصه دفاعی و صنایع نظامی همچون عرصه هستهای تحریم بوده و تهدید شده اما نیروهای مسلح ما با اتکا به خدا و توان داخلی و نوآوری و خلاقیت نشان دادند که بااراده پولادین و اقدام و عمل میتوان از تحریمها عبور کرد. حجتالاسلام رئیسی ادامه داد: اینکه مقام معظم رهبری بارها توصیه و تأکید کردند که ما میتوانیم بر مشکلات فائق آییم در ارتش جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسید و باوجود بیشترین تحریمها و تهدیدها در عرصههای دفاعی و صنایع نظامی بیشترین پیشرفت را داشتهایم و این میتواند الگویی باشد تا در سایر عرصهها نیز دشمن را ناامید کنیم.
مردمی بودن از دیگر مؤلفههایی بود که رئیس دستگاه قضا بهعنوان ویژگی ارتش جمهوری اسلامی از آن یاد کرد و گفت که ارتش مردم را باور دارد و مردم هم به ارتش اعتماد دارند و این جایگاه و پایگاه نیروهای مسلح در بین مردم در سایه همراهی و همدلی با ملت به دست آمده است. حجتالاسلام رئیسی تصریح کرد دیواری که دور پادگانها کشیده شده فقط برای تعیین حدود پادگانهاست وگرنه ارتش ما در دل مردم جا دارد درحالیکه در دنیا ارتشها با مردم فاصله جدی دارند و رابطهای با آنها ندارند.
رئیس دستگاه قضا ولایی بودن را دیگر مؤلفه قدرت و ویژگی ارتش جمهوری اسلامی دانست و گفت: در دنیا ارتشهای فراوانی وجود دارند و هر کشوری برای خود نیروهای مسلح دارد اما باور به ولایت و اطاعت از ولی ویژگی منحصربهفرد ارتش ماست. حجتالاسلام رئیسی افزود: ارتش جمهوری اسلامی خود را نیروی مسلح تحت امر نایب امام زمان میداند و با همه وجود ولایت را باور دارد و معتقد است آنچه به رفتار و اقدامات او معنا میدهد ولایی بودن و اتصال به مقام ولایت است. حجتالاسلام رئیسی خطرپذیر بودن را دیگر ویژگی ارتش جمهوری اسلامی و از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: دشمن میداند که اگر کوچکترین خطایی بکند جریان بااراده قدرتمند و شهادتطلب مقابل او میایستد و برای همین جرئت نمیکند کوچکترین تعرضی به حریم خاکی و آبی و هوایی کشورمان انجام دهد.
وی تصریح کرد: دشمن میداند نیروی ارتش ما بهعنوان یک نیروی انقلابی و ولایتمدار و خطرپذیر و مردمی آمادهبهخدمت در میدان است و برای دفاع از انقلاب و ارزشها و تمامیت ارضی ایران اسلامی از جان خود میگذرند.رئیس قوه قضائیه از کارنامه ارتش در عرصه خدمترسانی به مردم نیز همچون توانمندیها و موفقیتهای ارتش در عرصه دفاعی و امنیتی تقدیر کرد و گفت: ارتش با برگزاری بیش از ۱۰ رزمایش موفق در مدت اخیر کارنامه درخشانی داشته اما در کنار اینکارهای بزرگ از یاری مردم نیز غفلت نکرده است.وی تصریح کرد: اعتماد مردم و لبخندی که ارتش بر لب مردم بهخصوص آنها که نیازمند یاری بودهاند نشانده و رضایت فرمانده کل قوا از نیروهای ارتشی سرمایه بزرگی برای ارتش است که باید قدر آن را دانست. حجتالاسلام رئیسی تأکید کرد: یقین داریم اراده پولادین ارتش و ایمان به خدا و ولایی و مردمی و انقلابی بودن این نیرو و توانمندیها و همچنین برخورداری از جدیدترین فناوریها و بهترین تجهیزات نقطه قوت ارتش جمهوری اسلامی در تولید قدرت است.
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی که به مناسبت روز ارتش، صبح دیروز در بازدید از دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش در جمع فرماندهان عالی ارتش جمهوری اسلامی ایران سخن میگفت از رشادت، شجاعت، جانفشانی و ایستادگی نیروهای ارتش در ۴۰ سال گذشته و تلاشهای صورت گرفته برای توسعه کمی و کیفی بخشهای مختلف ارتش تقدیر کرد و گفت: ارتش جمهوری اسلامی صیانت از امنیت جمهوری اسلامی را به سیادت ایران اسلامی تبدیل کرد. حجتالاسلام رئیسی بر همین اساس خاطرنشان کرد که رشادتها و جانفشانیها و پایمردیهای نیروهای ارتش باید برای عصرها و نسلهای آینده تبیین شود تا بدانند که چه مردان بزرگی بودند که از همه وجود خود برای دفاع از انقلاب اسلامی و کشور گذشتند و در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان و گروههای تکفیری همچون داعش ایستادند و خوش درخشیدند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به پخش مستندی از تاریخچه ارتش و گزارش فرماندهان و مسئولان بخشهای مختلف ارتش درباره عملکرد مجموعه تحت امرشان که
در این جلسه بهصورت تصویری به نمایش درآمد توصیه کرد که این گزارشها از طریق رسانه ملی به مردم نشان داده شود تا همگان بدانند که در ۴۰ سال گذشته در این مرزوبوم چه گذشته و مردان غیور و چهرههای غیرتمند ما در نیروهای مسلح با استفاده از دانش و ابزار فنی روز توانستند چه موفقیتهای چشمگیری به دست آورند. حجتالاسلام رئیسی به خون غلطیدن ۴۸ هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی در راه دفاع از وطن و ارزشهای الهی را نشانه بزرگی برای تصدیق عملکرد و توفیقات نیروهای مسلح کشورمان در ۴۰ سال اخیر دانست.رئیس قوه قضائیه حضور مقتدرانه نیروی دریایی ارتش در آبهای بینالمللی و برخورد با دزدان دریایی و تعقیب دشمنان در فراتر از مرزها از خلیج عدن تا دیگر نقاط و همچنین حفاظت از ناوها و ناوشکنها و حریم آبی کشورمان بهویژه اقداماتی که برای بازسازی تجهیزات در این عرصه صورت گرفته قابلتقدیر دانسته و افتخارآمیز توصیف کردحجتالاسلامرئیسی
با بیان اینکه رشادتها، ایستادگیها و شهادتها ایران اسلامی را بیمه کرده است
این نکته را نیز متذکر شد که حضور ارتش درصحنههای مختلف دفاع از کشور و خدمت به مردم موجب ماندگاری نام حماسهآفرینان ارتش در قلب ملت شده است.
رئیس قوه قضائیه ایمان به خدا را از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: امروز ارتش ما ارتشی مکتبی و خداباور است که دست خدا را مافوق همه ایادی میداند و نگاه و اتکای نیروهای ارتشی ما به خداوند متعال است.
حجتالاسلام رئیسی مؤلفه دیگر قدرت و ویژگی مهم ارتش جمهوری اسلامی ایران را انقلابی بودن عنوان کرد و افزود: نیروهای ارتش، انقلاب را با همه وجود باور دارند و پای انقلاب و دفاع از ارزشها ایستاده و با اندیشه و عمل انقلابی برخی کارهای بهظاهر نشدنی را محقق کردند.
رئیس دستگاه قضا با اشاره به تأکیدات مکرر رهبر حکیم و بصیرت آفرین و فرمانده کل قوا بر توانمندی نیروهای انقلابی در کشور تأکید کرد: در گام دوم انقلاب اسلامی باید شعار «ما میتوانیم» را در عرصههای مختلف به نمایش بگذاریم. حجتالاسلام رئیسی افزود: کشوری که نوآوری، خلاقیت، کار و تلاش فراوانی در عرصههای مختلف علمی و دفاعی و صنعتی دارد میتواند در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جایگاه برتر از این داشته باشد و هر جا باعزت و اقتدار حرکت کردیم پیروز بودهایم.
رئیس قوه قضائیه نمونهای از توفیقات کشورمان در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان را موفقیت در صنایع نظامی دانست و گفت ایران در عرصه دفاعی و صنایع نظامی همچون عرصه هستهای تحریم بوده و تهدید شده اما نیروهای مسلح ما با اتکا به خدا و توان داخلی و نوآوری و خلاقیت نشان دادند که بااراده پولادین و اقدام و عمل میتوان از تحریمها عبور کرد. حجتالاسلام رئیسی ادامه داد: اینکه مقام معظم رهبری بارها توصیه و تأکید کردند که ما میتوانیم بر مشکلات فائق آییم در ارتش جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسید و باوجود بیشترین تحریمها و تهدیدها در عرصههای دفاعی و صنایع نظامی بیشترین پیشرفت را داشتهایم و این میتواند الگویی باشد تا در سایر عرصهها نیز دشمن را ناامید کنیم.
مردمی بودن از دیگر مؤلفههایی بود که رئیس دستگاه قضا بهعنوان ویژگی ارتش جمهوری اسلامی از آن یاد کرد و گفت که ارتش مردم را باور دارد و مردم هم به ارتش اعتماد دارند و این جایگاه و پایگاه نیروهای مسلح در بین مردم در سایه همراهی و همدلی با ملت به دست آمده است. حجتالاسلام رئیسی تصریح کرد دیواری که دور پادگانها کشیده شده فقط برای تعیین حدود پادگانهاست وگرنه ارتش ما در دل مردم جا دارد درحالیکه در دنیا ارتشها با مردم فاصله جدی دارند و رابطهای با آنها ندارند.
رئیس دستگاه قضا ولایی بودن را دیگر مؤلفه قدرت و ویژگی ارتش جمهوری اسلامی دانست و گفت: در دنیا ارتشهای فراوانی وجود دارند و هر کشوری برای خود نیروهای مسلح دارد اما باور به ولایت و اطاعت از ولی ویژگی منحصربهفرد ارتش ماست. حجتالاسلام رئیسی افزود: ارتش جمهوری اسلامی خود را نیروی مسلح تحت امر نایب امام زمان میداند و با همه وجود ولایت را باور دارد و معتقد است آنچه به رفتار و اقدامات او معنا میدهد ولایی بودن و اتصال به مقام ولایت است. حجتالاسلام رئیسی خطرپذیر بودن را دیگر ویژگی ارتش جمهوری اسلامی و از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: دشمن میداند که اگر کوچکترین خطایی بکند جریان بااراده قدرتمند و شهادتطلب مقابل او میایستد و برای همین جرئت نمیکند کوچکترین تعرضی به حریم خاکی و آبی و هوایی کشورمان انجام دهد.
وی تصریح کرد: دشمن میداند نیروی ارتش ما بهعنوان یک نیروی انقلابی و ولایتمدار و خطرپذیر و مردمی آمادهبهخدمت در میدان است و برای دفاع از انقلاب و ارزشها و تمامیت ارضی ایران اسلامی از جان خود میگذرند.رئیس قوه قضائیه از کارنامه ارتش در عرصه خدمترسانی به مردم نیز همچون توانمندیها و موفقیتهای ارتش در عرصه دفاعی و امنیتی تقدیر کرد و گفت: ارتش با برگزاری بیش از ۱۰ رزمایش موفق در مدت اخیر کارنامه درخشانی داشته اما در کنار اینکارهای بزرگ از یاری مردم نیز غفلت نکرده است.وی تصریح کرد: اعتماد مردم و لبخندی که ارتش بر لب مردم بهخصوص آنها که نیازمند یاری بودهاند نشانده و رضایت فرمانده کل قوا از نیروهای ارتشی سرمایه بزرگی برای ارتش است که باید قدر آن را دانست. حجتالاسلام رئیسی تأکید کرد: یقین داریم اراده پولادین ارتش و ایمان به خدا و ولایی و مردمی و انقلابی بودن این نیرو و توانمندیها و همچنین برخورداری از جدیدترین فناوریها و بهترین تجهیزات نقطه قوت ارتش جمهوری اسلامی در تولید قدرت است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
انقلابیگری و کارآمدی وجه تمایز دولت آینده
سعید نوروزی
شاید بتوان یکی از دلایل اصلی تحمل مردم در برابر سختیها، مشکلات اقتصادی و ناکارآمدیها در این سالها خصوصا سال گذشته را انتخابات ۱۴۰۰ نامید! سالی که چشم همه به روند احتمالی تغییرات دوختهشده و انتظار میرود بعد از سالها بیتدبیری و ناامیدی، جریان غربگرا جای خود را به نگاه انقلابی و مدیریت جهادی بدهد. طی سالهای گذشته، مدیریت دولتی که شمایل کاملی از ناکارآمدی و بیبرنامگی شناخته میشود، کشور را با مشکلات متعددی روبه رو کرد و نتیجه آن شد دوری مردم و نگاهها از آرمانهای انقلاب و خط فکری اسلامی. در کنار آن و بهواسطه افزایش جریان غربگرایی از سوی مسئولین، یک حس ناامیدی نسبت به انقلاب اسلامی در بین مردم در حال رواج است که حتی باعث سرخوردگی سیاسی و اجتماعی در سایه عدم مشاهده گام عملی جدی برای برونرفت از شرایط موجود شده است.از همین رو میتوان گفت سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یک رویداد مهم و سرنوشتساز برای تاریخ ایران میباشد و در صورت رویکرد صحیح جریان انقلابی و طبیعتا انتخاب کاندیدای اصلح باید خرداد ۱۴۰۰ را نقطه عطف دانست؛ البته همانطور که اشاره شد رسیدن به این نقطه عطف ملاکها و معیارهای خودش را دارد که بهواسطه انتخاب مردم بهوجود میآید؛ یعنی از سویی میتواند یک دوره جدید برای کشور باشد و از سویی دیگر میتواند برای آینده مردم، انقلاب و نظام تبدیل به فرصتسوزی شود. در طی سالهای مدیریت روحانی به کشور، جریان انقلابی زمان و وقت خود را صرف تبیین تصمیمات و نوع نگاه جریان غربگرا کرده است اما اکنون در صورت عدم اقدام آگاهانه ممکن است این فرصت مهم را برای ایجاد تغییر از دست بدهد. تجربه انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ تجربه خوبی است برای آنکه نشان دهد که حتی اگر یک جریان منطق قویتری در شناخت مشکلات و همچنین راهکارهای برونرفت از آن را داشته باشد، به علت اتخاذ برخی تصمیمات و رفتارهای اشتباه میتواند از عرصه رقابت بهعنوان بازنده بیرون بیاید و جریان غربگرایان میتواند مجددا از فضای حاکم بر میدان رقابت به سود خود استفاده کرده و نگاهها مطلوب غربگرایان شود.
البته لازم به ذکر است در انتخابات پیشرو غربگرایان میدانند که امکان چندانی برای همراه کردن جامعه با کاندیدای نهاییشان ندارند و باید بیشترین نگاهشان معطوف به نقاط ضعف طرف مقابل و بهرهمندی حداکثری از آن باشد. در درجه اول، تلاش برای ایجاد چندصدایی در میان نیروهای انقلاب (یعنی همان اتفاقات سال ۹۲) و در درجه دوم تغییر محوریت بحثها از سمت مطالبات مردم به سمت موجسازیهای کاذب (همانند تجربه سال ۹۶) مهمترین محور کارهای آنها بهحساب میآید. از همین رو در کنار نیاز به رفتارهای عقلانی کاندیداها و جریانهای انقلابی، باید هرچه زودتر برای مردم روشن شود که ادامه جریان غربگرایی چه زیانهایی دارد و تغییر رویکرد و آمدن نیروهای تازهنفس و معتقد به آرمانها و قوی کردن ایران چه دستاوردهایی میتواند داشته باشد.
اما چند نکته:
۱- مسئله مهم آمدن جریانی است که برای حل مشکلات نگاهش به داخل است و قویتر شدن ایران را در اقتصاد مقاومتی-مردمی میداند نه آمریکا و اروپا. مطمئنا یکی از دلایل حائز اهمیت بودن انتخابات ۱۴۰۰، آینده اقتصادی بوده و در صورت استمرار مدیران موجود و نگاه آنها به مذاکرات (دموکراتها) مشکلات اقتصادی دوچندان شده و بهواسطه گذاشتن تمام تخممرغها در سبد مذاکره دیگر نمیتوان امید داشت که گرههای اقتصادی باز شود و درنتیجه سفره مردم بازهم کوچکتر خواهد شد. اما با روی کار آمدن جریان انقلابی میتوان امید داشت که جلوی افزایشگرانی و تورم گرفته میشود و در کنار آن با نگاه به اقتصاد داخلی و تولید ملی، برای حل مشکلات تلاش خواهد شد. وجهه تمایز اصلی این دو جریان (انقلابی-غربگرا) در همین نگاه به داخل و خارج است.
۲- همچنین آنچه که شاخص جریان انقلابی است، توجه به آرمانها و باورهای دینی است. جریان فکری که معتقد و وفادار به ارزشها و انقلاب است. اما در مقابل، جریان دیگر یعنی غربگرایان، شیفته خارج از ایران و مشخصا غرب بوده و پیشرفت ایران را درگرو قرار گرفتن در مدار غرب میداند. جریانی که مروج رفتارها و ارزشهای غربی در جامعه است و میتوان با نگاهی به گذشته گفت که غربیها نیز به این جریان در داخل ایران بهعنوان یک سرمایه نگاه میکنند. حالا امروز باتجربه وجود نگاه غربگرایی طی این سالها در تصمیمگیریها ازجمله توافق برجام، روشن است که ادامه وضع موجود میتواند با دوری از ارزشها و اهداف انقلاب و نظام، کشور را به لبه پرتگاه ببرد.
۳- یادمان نرود جریان غربگرا در تمام تحلیلهای خود با ضریب بخشیدن به آمریکا، سعی داشته تا چهره دشمن بودن آمریکا را در ذهنها تغییر داده و با دوقطبی دموکراتها-جمهوریخواهان نیز یک چهره مردمدوست از حزب دموکراتها بسازد. بررسی مجموعه تحلیلهای این جریان پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا نیز خود مدعی اثبات این گزاره است؛ تا جایی که تصمیمگیری برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات سال ۱۴۰۰ را نیز وابسته به نتیجه نهایی صندوقهای رأی آمریکا میدانستند و پس از رأی آوری جو بایدن، امید آنها به احیای برجام و استفاده از آن برای انتخابات ۱۴۰۰ فراهم شد. حالا امروز در شرایطی که نهتنها بایدن برجام را احیا نکرده، بلکه حاضر نشده تحریمها خصوصا تحریمهای دارویی در دوران کرونا را لغو کند؛ باید از این جریان پرسید: آیا باید تمام منابع کشور در خدمت غربگرایان برای تعامل با دولتی دموکرات قرار بگیرد و باروی کار آمدن یک دولت جمهوریخواه بازهم کشور در یک سراشیبی محض قرار گیرد؟ و تا چه زمانی مردم باید توان این نگاه شما به مسئولیتداری را بدهند؟! امروز پیش از پیش لزوم تغییر جریان حاکم بر دولت احساس میشود و با توجه به عملکرد این جریان نیاز است که با آمدن نگاه نو، وضعیت کشور از آنچه که امروز در آن قرارگرفته، دور شده و به سمت رشد برود. همچنین باید یادآوری کرد این جریان، انقلابیگری را افراطیگری و تندروی میداند، اما مذاکره و سازش و تسلیم را عقلانیت دانسته و سادهلوحی خودشان در برابر غربیها را انکار میکند و بدعهدی و نقض پیمان را نیز نقص رویکرد خودشان نمیداند.
۴- یک مسئله دیگری که میتوان از روبه رو قرار گرفتن جریان انقلابی با جریان غربگرایی در آن نام برد، بحث سادهزیستی و اشرافیگری است. در جریان انقلابی و تفکر آنها اشرافیگری وجود ندارد درحالیکه تنها با محل سکونت و سبک زندگی افراد جریان غربگرا میتوان بهراحتی متوجه شد که آنها نهتنها زندگیای همچون مردم و جامعه نداشته بلکه حتی از آرمانها و آنچه که در اسلام هم تعریفشده دور هستند. از خودروها و پوشاک برند خارجی گرفته تا ویلاهای شمال تهران و لواساننشینی این جماعت. بهواسطه همین است که مردم در این سالها فهمیدهاند که جریان غربگرایی و سازشکاران یعنی اشرافیگری، نجومیبگیری، مرفهنشینی و... و برعکس آن گفتمان انقلاب و اسلام یعنی سادهزیستی، تلاش، جهاد و مردمیبودن.
با این اوصاف در پایان باید گفت، انتخاب ۱۴۰۰ یعنی یا ادامه وضع موجود و بیشتر شدن مشکلات یا اصلاح مدیریت و آینده روشن. انتخابات ریاست جمهوری امسال، انتخاب میان جریانی است که یکی آمریکا را چاره مشکلات میداند و دلخوش به آنها است و دیگری بهبود وضعیت را در کمتر شدن رانتها، مبارزه با فساد و حمایت از تولید داخلی میداند و معتقد است با برنامه میتوان کشور را اداره کرد نه توافق با خارج. امروز اگر از لزوم رفتن جریان غربگرا صحبت میکنیم به خاطر آینده کشور و سرنوشت مردم و نسلهای بعدی است. بهاینعلت که در این جریان نه ولایتپذیری مطرح است و نه اعتقادی به مردم و ارزشهای انقلاب و تولید ملی وجود دارد! برعکس آن، در مقابل این جریان، جریان انقلاب با باور بر این شاخصها بر عدالتخواهی، فسادستیزی، دوری از رانت، حضور در بین مردم و حمایت از قشر ضعیف جامعه تأکید دارد. به امید انتخابی که سرانجام آن، گفتمان عدالت، پیشرفت، انقلابیگری و کارآمدی باشد.
شاید بتوان یکی از دلایل اصلی تحمل مردم در برابر سختیها، مشکلات اقتصادی و ناکارآمدیها در این سالها خصوصا سال گذشته را انتخابات ۱۴۰۰ نامید! سالی که چشم همه به روند احتمالی تغییرات دوختهشده و انتظار میرود بعد از سالها بیتدبیری و ناامیدی، جریان غربگرا جای خود را به نگاه انقلابی و مدیریت جهادی بدهد. طی سالهای گذشته، مدیریت دولتی که شمایل کاملی از ناکارآمدی و بیبرنامگی شناخته میشود، کشور را با مشکلات متعددی روبه رو کرد و نتیجه آن شد دوری مردم و نگاهها از آرمانهای انقلاب و خط فکری اسلامی. در کنار آن و بهواسطه افزایش جریان غربگرایی از سوی مسئولین، یک حس ناامیدی نسبت به انقلاب اسلامی در بین مردم در حال رواج است که حتی باعث سرخوردگی سیاسی و اجتماعی در سایه عدم مشاهده گام عملی جدی برای برونرفت از شرایط موجود شده است.از همین رو میتوان گفت سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یک رویداد مهم و سرنوشتساز برای تاریخ ایران میباشد و در صورت رویکرد صحیح جریان انقلابی و طبیعتا انتخاب کاندیدای اصلح باید خرداد ۱۴۰۰ را نقطه عطف دانست؛ البته همانطور که اشاره شد رسیدن به این نقطه عطف ملاکها و معیارهای خودش را دارد که بهواسطه انتخاب مردم بهوجود میآید؛ یعنی از سویی میتواند یک دوره جدید برای کشور باشد و از سویی دیگر میتواند برای آینده مردم، انقلاب و نظام تبدیل به فرصتسوزی شود. در طی سالهای مدیریت روحانی به کشور، جریان انقلابی زمان و وقت خود را صرف تبیین تصمیمات و نوع نگاه جریان غربگرا کرده است اما اکنون در صورت عدم اقدام آگاهانه ممکن است این فرصت مهم را برای ایجاد تغییر از دست بدهد. تجربه انتخابات سال ۹۲ و ۹۶ تجربه خوبی است برای آنکه نشان دهد که حتی اگر یک جریان منطق قویتری در شناخت مشکلات و همچنین راهکارهای برونرفت از آن را داشته باشد، به علت اتخاذ برخی تصمیمات و رفتارهای اشتباه میتواند از عرصه رقابت بهعنوان بازنده بیرون بیاید و جریان غربگرایان میتواند مجددا از فضای حاکم بر میدان رقابت به سود خود استفاده کرده و نگاهها مطلوب غربگرایان شود.
البته لازم به ذکر است در انتخابات پیشرو غربگرایان میدانند که امکان چندانی برای همراه کردن جامعه با کاندیدای نهاییشان ندارند و باید بیشترین نگاهشان معطوف به نقاط ضعف طرف مقابل و بهرهمندی حداکثری از آن باشد. در درجه اول، تلاش برای ایجاد چندصدایی در میان نیروهای انقلاب (یعنی همان اتفاقات سال ۹۲) و در درجه دوم تغییر محوریت بحثها از سمت مطالبات مردم به سمت موجسازیهای کاذب (همانند تجربه سال ۹۶) مهمترین محور کارهای آنها بهحساب میآید. از همین رو در کنار نیاز به رفتارهای عقلانی کاندیداها و جریانهای انقلابی، باید هرچه زودتر برای مردم روشن شود که ادامه جریان غربگرایی چه زیانهایی دارد و تغییر رویکرد و آمدن نیروهای تازهنفس و معتقد به آرمانها و قوی کردن ایران چه دستاوردهایی میتواند داشته باشد.
اما چند نکته:
۱- مسئله مهم آمدن جریانی است که برای حل مشکلات نگاهش به داخل است و قویتر شدن ایران را در اقتصاد مقاومتی-مردمی میداند نه آمریکا و اروپا. مطمئنا یکی از دلایل حائز اهمیت بودن انتخابات ۱۴۰۰، آینده اقتصادی بوده و در صورت استمرار مدیران موجود و نگاه آنها به مذاکرات (دموکراتها) مشکلات اقتصادی دوچندان شده و بهواسطه گذاشتن تمام تخممرغها در سبد مذاکره دیگر نمیتوان امید داشت که گرههای اقتصادی باز شود و درنتیجه سفره مردم بازهم کوچکتر خواهد شد. اما با روی کار آمدن جریان انقلابی میتوان امید داشت که جلوی افزایشگرانی و تورم گرفته میشود و در کنار آن با نگاه به اقتصاد داخلی و تولید ملی، برای حل مشکلات تلاش خواهد شد. وجهه تمایز اصلی این دو جریان (انقلابی-غربگرا) در همین نگاه به داخل و خارج است.
۲- همچنین آنچه که شاخص جریان انقلابی است، توجه به آرمانها و باورهای دینی است. جریان فکری که معتقد و وفادار به ارزشها و انقلاب است. اما در مقابل، جریان دیگر یعنی غربگرایان، شیفته خارج از ایران و مشخصا غرب بوده و پیشرفت ایران را درگرو قرار گرفتن در مدار غرب میداند. جریانی که مروج رفتارها و ارزشهای غربی در جامعه است و میتوان با نگاهی به گذشته گفت که غربیها نیز به این جریان در داخل ایران بهعنوان یک سرمایه نگاه میکنند. حالا امروز باتجربه وجود نگاه غربگرایی طی این سالها در تصمیمگیریها ازجمله توافق برجام، روشن است که ادامه وضع موجود میتواند با دوری از ارزشها و اهداف انقلاب و نظام، کشور را به لبه پرتگاه ببرد.
۳- یادمان نرود جریان غربگرا در تمام تحلیلهای خود با ضریب بخشیدن به آمریکا، سعی داشته تا چهره دشمن بودن آمریکا را در ذهنها تغییر داده و با دوقطبی دموکراتها-جمهوریخواهان نیز یک چهره مردمدوست از حزب دموکراتها بسازد. بررسی مجموعه تحلیلهای این جریان پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا نیز خود مدعی اثبات این گزاره است؛ تا جایی که تصمیمگیری برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات سال ۱۴۰۰ را نیز وابسته به نتیجه نهایی صندوقهای رأی آمریکا میدانستند و پس از رأی آوری جو بایدن، امید آنها به احیای برجام و استفاده از آن برای انتخابات ۱۴۰۰ فراهم شد. حالا امروز در شرایطی که نهتنها بایدن برجام را احیا نکرده، بلکه حاضر نشده تحریمها خصوصا تحریمهای دارویی در دوران کرونا را لغو کند؛ باید از این جریان پرسید: آیا باید تمام منابع کشور در خدمت غربگرایان برای تعامل با دولتی دموکرات قرار بگیرد و باروی کار آمدن یک دولت جمهوریخواه بازهم کشور در یک سراشیبی محض قرار گیرد؟ و تا چه زمانی مردم باید توان این نگاه شما به مسئولیتداری را بدهند؟! امروز پیش از پیش لزوم تغییر جریان حاکم بر دولت احساس میشود و با توجه به عملکرد این جریان نیاز است که با آمدن نگاه نو، وضعیت کشور از آنچه که امروز در آن قرارگرفته، دور شده و به سمت رشد برود. همچنین باید یادآوری کرد این جریان، انقلابیگری را افراطیگری و تندروی میداند، اما مذاکره و سازش و تسلیم را عقلانیت دانسته و سادهلوحی خودشان در برابر غربیها را انکار میکند و بدعهدی و نقض پیمان را نیز نقص رویکرد خودشان نمیداند.
۴- یک مسئله دیگری که میتوان از روبه رو قرار گرفتن جریان انقلابی با جریان غربگرایی در آن نام برد، بحث سادهزیستی و اشرافیگری است. در جریان انقلابی و تفکر آنها اشرافیگری وجود ندارد درحالیکه تنها با محل سکونت و سبک زندگی افراد جریان غربگرا میتوان بهراحتی متوجه شد که آنها نهتنها زندگیای همچون مردم و جامعه نداشته بلکه حتی از آرمانها و آنچه که در اسلام هم تعریفشده دور هستند. از خودروها و پوشاک برند خارجی گرفته تا ویلاهای شمال تهران و لواساننشینی این جماعت. بهواسطه همین است که مردم در این سالها فهمیدهاند که جریان غربگرایی و سازشکاران یعنی اشرافیگری، نجومیبگیری، مرفهنشینی و... و برعکس آن گفتمان انقلاب و اسلام یعنی سادهزیستی، تلاش، جهاد و مردمیبودن.
با این اوصاف در پایان باید گفت، انتخاب ۱۴۰۰ یعنی یا ادامه وضع موجود و بیشتر شدن مشکلات یا اصلاح مدیریت و آینده روشن. انتخابات ریاست جمهوری امسال، انتخاب میان جریانی است که یکی آمریکا را چاره مشکلات میداند و دلخوش به آنها است و دیگری بهبود وضعیت را در کمتر شدن رانتها، مبارزه با فساد و حمایت از تولید داخلی میداند و معتقد است با برنامه میتوان کشور را اداره کرد نه توافق با خارج. امروز اگر از لزوم رفتن جریان غربگرا صحبت میکنیم به خاطر آینده کشور و سرنوشت مردم و نسلهای بعدی است. بهاینعلت که در این جریان نه ولایتپذیری مطرح است و نه اعتقادی به مردم و ارزشهای انقلاب و تولید ملی وجود دارد! برعکس آن، در مقابل این جریان، جریان انقلاب با باور بر این شاخصها بر عدالتخواهی، فسادستیزی، دوری از رانت، حضور در بین مردم و حمایت از قشر ضعیف جامعه تأکید دارد. به امید انتخابی که سرانجام آن، گفتمان عدالت، پیشرفت، انقلابیگری و کارآمدی باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
دوای گرانی دارو
گروه اجتماعی
زهره سادات موسوی/ روزنامهنگار
گرانی دارو از آن سوژههای همیشگی است که هیچگاه نخنما نمیشود و مکانیزم ناکارآمد نظام قیمتگذاری در کشور را میتوان دلیل گرانی بسیاری از داروهای وارداتی دانست. برخی میگویند علت این موضوع، تغییر ارز برخی داروها از ترجیحی به نیمایی از سوی وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو است و ناصر ریاحی، رئیس اتحادیه واردکنندگان دارو، تأکید میکند: ارز نیمایی نسبت به ارز ترجیحی چهار برابر است پس طبیعتا دارو گران میشود. این ماجرا را باید از سوی بیمه حل کرد و بودجه بیشتری به بیمه اختصاص داد تا آنچه بیمار از جیب خود میپردازد، یا کمتر باشد یا حداقل تغییر نکند. مارجین واردکننده اکنون برای داروهای بالای 100 هزار تومان حدود 6 یا هفت درصد است. بنابراین گرانی دارو هیچ ارتباطی به واردکنندگان ندارد.
حذف ارز دولتی دارو؛ خوب یا بد؟
کارشناسان میگویند حذف ارز دولتی دارو که در سال 99 اتفاق افتاد میتواند منجر به شکسته شدن مقاومتها در نرخگذاری منطقی شود که به سبب آن نرخ فروش دارو منطقی شده و سود ریالی شرکتهای دارویی افزایش پیدا خواهد کرد. امیر حکمت، کارشناس صنعت دارو ضمن بیشتر دانستن مزایای حذف ارز دولتی دارو از معایب آن، معتقد است: حذف ارز دولتی دارو و به دنبال آن افزایش قیمت دارو ممکن است « صادرات غیررسمی و اصطلاحا چمدانی دارو را کاهش داده و از تقاضای دارو در بازار بکاهد. ضمن اینکه مصرف دارو در داخل کشور هم منطقیتر شده و اتلاف دارو در منازل کاهش خواهد یافت. این شرایط، حجم فروش داروهایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. البته در این صورت، داروهایی که برند معتبرتری دارند، از اقبال بیشتری برای فروش برخوردار خواهند بود. همچنین در صورت افزایش قیمت دارو بعد از حذف ارز دولتی دارو، احتمالا دوره وصول مطالبات داروسازان از بیمهها و بیمارستانها را افزایش خواهد داد، مگر آنکه سازوکاری برای بیمهها تعیین شود که بار مالی بر دوش بیمهها، موجب ضعف آنها در پرداخت سهمشان نشود. البته در حال حاضر اکثر داروهایی که مشمول حذف ارز دولتی شدهاند، جزء داروهای لیست بیمه نبوده و در این مرحله، حذف ارز دولتی مکملها و داروهای OTC تأثیری بر دوره وصول مطالبات داروسازان ندارد.»
سختگیری سازمان غذا و دارو تنها برای قیمت داروهای تولیدی
از طرفی در واکنش به اظهارات واردکنندگان دارو که میگویند واردات داروهای خارجی که مشابه داخلی دارند قطعشده است، واعظ مهدوی، رئیس انجمن اقتصاد سلامت ایران این ادعا را کذب دانسته و معتقد است « گلوی تولید را فشردند و افسار واردات را رها کردند درنتیجه قیمت وارداتیها دائما در حال افزایش است و قیمت داروهای داخلی فریز شده است.» وی مکانیزم ناکارآمد نظام قیمتگذاری دارو در کشور را دلیل ارزان بودن داروهای داخلی و گرانی بسیار داروهای وارداتی عنوان میدارد و میگوید: « در سال 90 نرخ ارز 1000 تومان بوده و میانگین نرخ مؤثر ارز برای تأمین دارو 10 هزار تومان تمام میشود حال اینکه میانگین تغییر داروهای داخل 60 درصد است. چطور ممکن است نرخ ارز بیش از 10 هزار درصد افزایش پیداکرده باشد اما قیمت دارو فقط 60 درصد افزایش پیدا کند؟ اکنون بیشتر بخشهای صنعت دارو در حال ورشکستگی هستند. علت آنهم این است که کمیسیون ماده 20 که باید قیمت را بر اساس قیمت تمامشده اعلام کند این کار را فقط برای داروهای وارداتی انجام میدهند. چرا سازمان غذا و دارو که آنقدر درباره قیمت داروهای تولیدی سختگیری میکند درباره قیمت داروهای وارداتی ساکت است و اجازه میدهد دارویی که با ارز ترجیحی واردشده باقیمت نیمایی فروخته شود؟»
از همه اینها که بگذریم به مردم و جیبشان میرسیم. جیبهایی که در جریان فشارهای اقتصادی چند سال اخیر آنقدر تنگ و کوچکشدهاند که دیگر نمیتوانند افزایش دارو را در سبد خانوار خود تاب بیاورند. عدهای بر این باورند که ارز دارو باید حذف و مبلغ آن به بیمهها انتقال یابد تا آنها بتوانند درصد بیشتری از هزینهها را تقبل کنند. از طرفی بیمهها باید تمام داروها را تحت پوشش قرار دهند و در این موضوع پای اماواگرها و حذف و تبصرهها در میان نباشد.
چرا بیمهها تمام داروها را پوشش نمیدهند؟
سید حسین بهشتیان، نایبرئیس کمیسیون سلامت و بهداشت شورای عالی استانها با مهم خواندن بحث دارو و نقش مهم آن در سبد سلامت به «رسالت» میگوید: « در مورد داروهایی که با برند کارخانه تولید میشود و ما به آن برندینگ میگوییم یا داروهایی که تحت لیسانساند، نزدیک به 7 تا 8 ماه است که بحثهایی را داشتهایم و حتی به وزیر بهداشت و معاون وزیر نامه نوشتیم و از آنها در مورد اتفاقاتی که در بحث دارو و قیمتگذاری میافتد توضیح خواستیم، هرچند جوابی دریافت نکردیم. ضمن اینکه ما یک بحث کمی و قیمتی و یک بحث کیفیتی داریم. بهعنوانمثال من بهعنوان یک داروساز و کارشناس نظرم این است که چنانچه ما روی محصولی اسم دارو میگذاریم نباید آنها را بیمهای و غیربیمهای کنیم. مثلا اکثر داروهای تقویتی به استثنای دو، سه قلم، جزء بیمه نیستند و با توجه به اینکه 95 درصد مردم بیمه هستند خب اینیک ضرر است. شما نزد دکتر که میروید هر چیزی که برایتان بنویسد حتما در آن تقویتی است و همین قیمت نسخه را بالا میبرد و بر روی بیمار و خانواری که میخواهد از آن استفاده کند فشار میآید. اینیک بحث کیفیتی است. یا در بحث کرونا، یکی از مواردی که برای پیشگیری و درمان کرونا میگفتند، داروهای تقویتی بود. خب بیمار کرونایی میخواهد دارو را از داروخانه بگیرد یا در بیمارستان بستری است و هیچکدام را بیمه قبول نمیکند. این خود با اصل مقابله با کرونا و برخی از انواع بیماریها مغایرت دارد. سؤال این است که وزارت بهداشت دقیقا دارد چکار میکند؟ اینیکی از اساسیترین خواستههای ماست که چرا داروهای تقویتی جزء بیمه نیستند و میتوانند هزینه یک نسخه را بسیار بالا ببرند. در حال حاضر قیمت یک بسته دهتایی قرص کلسیم بین 20 تا 30 هزار تومان است. یعنی اگر فردی روزی یکدانه از این قرص مصرف کند، درواقع دارد روزی 2 هزار تومان کلسیم جوشان استفاده میکند. در بحث کیفیتی یکی دیگر از مسائلی که وجود دارد این است که بیمه ارزانترین دارو را قبول میکند. خودشان یک قیمتی را تعیین میکنند و دیگر بالاتر از آن را قبول نمیکنند. این نیز مشکلی برای تولیدکننده است چراکه میگوید داروخانه ارزانتر را میخرد و لذا دراینبین رقابت بسیار کم میشود. تولیدکننده میگوید من کلی هزینه میکنم بهترین جنس را استفاده میکنم، قیمت میگذارم 1000 تومان، یکی دیگر آن را با جنس دیگری با 800 تومان تولید میکند. بیمه، آن 1000 تومانی را قبول ندارد و میگوید آن 800 تومانی را باید قیمت بزنید. خب این خودش روی سلامت نیز تأثیر میگذارد. باز من یک مثال دیگر بزنم که شاید خندهدار هم باشد مثلا adult cold همانطور که از اسمش معلوم است قرصی است که برای سرماخوردگی بزرگسالان استفاده میشود. جالب است بدانید بیمه، سرماخوردگی بزرگسالان را بالای 12 سال قبول نمیکند. این مسائل باعث میشود هزینههای نسخه بالا برود. بیمار نسخه را به داروخانه میبرد و آنجا میگویند اینیکی را بیمه قبول نمیکند، این تقویتی است، این ارزانترش را قبول میکند، این خارجی است و غیره و درنهایت نسخه دست مریض بهقولمعروف شیری بییال و دم و شکم است. درواقع تمام آنچه که وظیفه دولت است کنار گذاشته شده تا بیمهها ضرر نکنند اما خب مردم چه میشوند؟»
عدم شفافیت در حوزه داروهای تحت لیسانس و برندینگ
وی در ادامه به موضوع ارز برداشتهشده از داروهای خارجی دارای مشابه داخلی، برندینگ و گرانی ناشی از آن و همچنین به عدم شفافیت در موضوع تولید داروهای تحت لیسانس اشارهکرده و عنوان میدارد: « در مورد داروهای تقویتی خارجی که کلا ارز را برداشتند و باعث شد قیمت آنها ناگهان چند برابر شود. مثلا آمار داریم داروی تقویتی خارجی که مشتری خودش را داشت ناگهان 4 تا 5 برابر گران شده است. برخی از داروها که جنبه درمانی دارند و اثباتشده است نیز چند برابر شدند. بهعنوانمثال ما دارویی به نام متفورمین داریم که با اسم تجاری گلوگوفاژ در ایران توسط شرکت اکتوور دارد تولید میشود. با توجه به اینکه ارز را از آن گرفتند ناگهان قیمت گلوگوفاژ که مثلا 1000 تومان بود، 5000 تومان شد. یعنی 5 برابر. دارویی که به نسبت مصرف زیادی هم داشت و افرادی که دچار بیماری دیابت هستند بسیار به آن اعتقاد داشتند و میگفتند داروی خوبی است. اکنون نیز چون به این گلوگوفاژ عادت کردهاند مجبورند استفاده کنند. همین اتفاق در مورد پلاویکس افتاد. این دارو برای مشکلات قلبی استفاده میشود که حدود 57 هزار تومان بود، ناگهان شد حدود 160 هزار تومان و این قیمت اکنون به حدود 340 هزار تومان رسیده است. یعنی اگر 50 تومان را معیار بگذاریم تا 300 تومان، میشود حدود 6 برابر. درصورتیکه نمیتوانیم بگوییم ارز نیمایی به آن میزان بالا رفته است. ما در بحث پلاویکس نامهای هم به وزیر نوشتیم و به همراه ضمیمه فاکتور روز، مبنای قیمتی این دارو و اینکه چرا ناگهان چنین افزایش قیمتی داشته است را جویا شدیم. هیچکس جواب ما را نداد. همین پلاویکس در هند با 700 تومان دارد دست هندیها میرسد. در ترکیه که اقتصادش بسیار آزادتر از ماست حدود 160 هزار تومان است. من از هلند تحتلیسانس قیمت گرفتم، جعبه 28 تایی اش حدود 200 هزار تومان درآمد. اصل این شرکت فرانسوی است. در مورد همین پلاویکس ما یک برند ایرانی مشابه داریم که به آن افتخار میکنیم به نام اُسویکس که در حال حاضر جعبه 30 تایی اش 45 هزار تومان است. همین داروی اسویکس، تحت لیسانس شرکت داروسازی سانوفی فرانسه با برند پلاویکس سانوفی، دارد در ایران تولید میشود و قیمتش 330 هزار تومان یعنی چیزی حدود 8 برابر نمونه ایرانیاش است. برندینگ و تحتلیسانس تولید کردن در دنیا، معروف است و ما نمیگوییم این کار را نکنیم اما بههرحال باید این مسئله در حوزه دارو شفاف شود. در بحث تحت لیسانسها شفافیت کم است و باید بدانیم دقیقا چه اتفاقی دارد میافتد. لذا همانطور که پیشتر گفتم در زمینه کیفی، بیمهها بسیاری از داروها را قبول نمیکنند و سبد خانوار دارد گران میشود.یکی هم همین بحثهای کمی است که قیمتگذاری بر چه اساسی صورت میگیرد. »
ظاهرسازی وزارت بهداشت، داروخانهها را به ورشکستگی کشانده است
بهشتیان، گریزی هم به بلایی که وزارت بهداشت بر سر داروخانهها آورده و باعث شده است بسیاری از آنها به سمت ورشکستگی پیش بروند، میزند و میگوید: «بهعنوانمثال اگر قرص استامینوفن باقیمت 1000 تومان به دست مصرفکننده میرسید، 750 تومان قیمتی بود که به داروخانهها داده میشد. دولت برای اینکه آن را گران نکند آمد و اینطرف را گران کرد یعنی قبلا به داروخانه 750 تومان میداد الان 900 تا 920 تومان میدهد. حتی داروهایی داریم که زیر 5 درصد برای داروخانهها سود دارند. این خودش تبدیل به معضلی شده است و درواقع دست کردن دولت در جیب داروخانهداران است. من فکر میکنم اینها دارند ظاهرسازی میکنند یعنی میخواهند به هر قیمتی شده بگویند چیزی گران نشده است، اما واقعیت این است زمانی که تأمین اجتماعی گران میشود، حقوق کارگر و فلان و بهمان گران میشود، کارخانه مجبور است جنس خود را گران کند و چارهای ندارد. شما ارز 4200 تومانی را برای آن وسیلهای که دارد آن دارو را تولید میکند میدهید، اما برای مواد همراه دارو که سوبسیدی داده نمیشود. لذا تولیدکننده مجبور است دارویش را گران کند. دولت دارد بهنوعی دست در جیب مردم و کارخانهداران نیز میکند. میگوید فلان چیز را آزاد حساب کنیم، آنیکی را تحت برندینگ کنیم، اگر کسی میخواهد پلاویکس استفاده کند و جنس خوب میخواهد پول خوب بدهد. دارو در همه جای دنیا استراتژیک است اما در کشور ما وارد یک بازیهایی شده است. در بحث قلمهای انسولین ما کماکان مشکلداریم و در داروخانهها نیست. از آنطرف در خصوص قیمتش نیز مشکلداریم. خب این دارو الان حدود 35 تومان است، حال براساس نوع قلم دارو، این عدد کمی بالا و پایین میشود. دولت حدود 4، 5 ماه پیش آمد با 19 هزار تومان این انسولین را توزیع کرد. خب 35 هزار تومان تا 19 هزار تومان کجا؟ در شرایطی که همهچیز گران شده است چطور میشود شما که 7، 8 سال دارید با 35 هزار تومان توزیع میکنید ناگهان میتوانید با 19 هزار تومان توزیع کنید؟ آن قیمت را از کجا آوردید؟ اینیکی را از کجا آوردید؟ حتی معاون وزیر آمد و گفت ما این را میتوانیم زیر 15 هزار تومان دست مردم بدهیم. اکنون میبینیم حتی همان 35 هزارتومانی نیز دست مردم نیست و دارند دنبالش میدوند. اینها مسائلی است که باید در خصوص آنها شفافیت صورت بگیرد. راحت به مردم بگوییم چه مشکلاتی داریم. بحث قاچاق معکوس وجود دارد. زمانی که قیمت یک دارو در ایران بسیار ارزان است، قطعا قاچاق سودآور است. در بحث شیر خشکها و داروهای خارجی و داروهایی که سوبسید میدهیم ما این مشکل راداریم. چنانچه گذرتان به داروخانه بیفتد، نسخهتان زیر 100 تا 150 هزار تومان نمیشود و این موضوع سبد خانوار را برای خانواری که حداقل 4 تا 5 نفر هستند بسیار گران کرده است.»
جهش قیمت داروهای ایرانی در یکسال گذشته
این پزشک داروساز با اشاره به اینکه در یکسال گذشته داروهای ایرانی حدود 30 تا 50 درصد افزایش قیمت داشته است، این گرانی را با توجه به تورم بازار چندان زیاد نمیداند اما معتقد است نسبت به چند سال گذشته که گرانی حدود 5 تا 10 درصد بود، قیمتها جهش زیادی داشتهاند: « در مورد برخی از داروها، قیمت مصرفکننده بالا نرفته است بلکه قیمتی که به داروخانهها ارائه میشود گران شده است و درواقع حاشیه سود داروخانهها را کم کردهاند بهگونهای که بسیاری از داروها سود 5، 6 و 7 درصد برای داروخانهدار د. از طرفی در مقایسه با داروهای خارجی و داروهای تحت لیسانسی که داشتند توزیع میکردند داروهای ایرانی چندان گران نشد. البته من این را با توجه به تورمی که در بازار است عرض میکنم وگرنه من یادم میآید سالهای قبل که دارو گران میشد، این افزایش قیمت در حد 5 یا 10 درصد بود. نسبت به آن زمانها بله، دارو بسیار گران شد یعنی ناگهان جهش داشت اما نسبت به بقیه اقلام موجود در بازار خب نه، اینجور نیست و آنقدری گران نشده است. ضمن اینکه عرض کردم بازیهایی که بیمهها دارند سر بیمهگزارانشان درمیآورند زیاد شده است. بیمهها بسیاری از برندها را قبول نمیکنند، داروهای تقویتی تقریبا اکثرشان جزء بیمه نیستند یا بیمهها مد کردهاند که تعداد اقلام نباید از یکسری بیشتر شود. اینها مسائلی است که فشار را بر روی بیمهشده گذاشته است و باعث شده مواردی رخ دهد مثلاینکه پزشک در صفحه دوم دفترچه دارو مینویسد یا در برگه جداگانه مینویسد و غیره. میگوید خب بیمه قبول نمیکند. وگرنه اینکه الان دولت بگوید من دارو را تنها در حد یکدهم و یکپنجم آن تورم حاکم بر بازار آزاد، گران کردم این را شاید راست بگوید اما اتفاقاتی که در کنارش افتاده باعث شده است نتیجهاش بشود یک نسخه گرانقیمت برای بیمهشدهای که دارویش را از داروخانه میگیرد.»
پرداخت یارانه دارو به بیمهها
نایبرئیس کمیسیون سلامت و بهداشت شورای عالی استانها طرفدار ارائه سوبسید به بیمهشده بهجای دارو است و دلایل این طرفداری خود را چنین اظهار میدارد: « شاید 20 سال این بحثها ست که میگویند بهجای اینکه به دارو سوبسید بدهیم به بیمهشده بدهید یعنی توان بیمههایمان را بالا ببریم. در حال حاضر بیمههای سرپایی 70 به 30 هستند یعنی 70 درصد هزینه را بیمه میدهد و30 درصد را خود بیمه شونده. البته داروها فرق میکنند، برخی داروها را تا 100 درصدش را بیمه میدهد اما در سرپاییها اکثر داروها 70 به 30 هستند. در نسخ بیمارستانی باز این 90 به 10 است یعنی 90 در صد را بیمه میدهد، 10 درصد را بیمه شونده و البته برخی موارد تا 100 هم میرود. من خودم طرفدار این بحث هستم و میگویم بهجای اینکه سوبسید را بدهیم به دارویی که داریم ارز 4200 تومانی به آن میدهیم این را بدهیم به بیمهها. بگوییم آقای بیمه شما اولا باید صد درصد داروها را بیمه کنی و آن چیزی که فارماکوپه دارویی ایران است و وزارت بهداشت بهعنوان دارو قبول دارد جزء داروها باشد و دیگر نگویی این تقویتی است و این فلان است و آن بهمان است و بیمه به آن تعلق نمیگیرد. دوم اینکه نرخ 70 به 30 را 95 به 5 کنید، زیرا هرقدر دارو گران شود آن 30 درصد سهم بیمه شونده نیز بالا میرود. در اینجا بگذارید یک پرانتز بازکنم. اولین کار دولت در وزارت بهداشت برای درستکار کردن مؤسسات زیر نظرش این است که نظارت کافی داشته باشد. چنانچه نظارت باشد، پزشک نمیآید 10تا B 12 بنویسد، چیزی که نیاز نیست. از او باید توضیح خواسته شود که چرا برای بیمار 10 تا نوشتی؟ آیا واقعا نیاز داشت؟ این نظارت نیست و دولت بهجای اینکه بگوید من نظارت خود را زیاد میکنم تا نسخهها منطقی باشد، میآید این قسمت را پاک میکند و میگوید چون مثلا داروی تقویتی برای بیمار سودی ندارد، آمپول B 12 را از بیمه حذف میکنم. من بهعنوان کسی که طرفدار این است که به بیمهها سوبسید داده شود، یکی از موارد همین بحث واقعی شدن قیمت داروهاست. یعنی آموکسیسیلین که الان هر ورق آن 4 هزار تومان است بشود 10 هزار تومان، در این حالت چند اتفاق میافتد؛ اول اینکه قاچاق معکوس رخ نمیدهد. مسئله دوم ابیوز یا استفاده نابجا از داروهایی که مردم بدون نسخه از داروخانه میگیرند به حداقل میرسد. فرد میگوید دو تا آموکسیسیلین میخواهم میشود 30 هزار تومان، خب میروم پیش پزشک که حداقل یک معاینه هم مرا بکند. یکی هم بحث اینکه اگر قرار است دارو به قیمت واقعی برسد و به بیمهها پول داده شود، بیمهها نیز موظف باشند در قسمت پزشک، سیستم ارجاعشان را درست بکنند. چند سال پیش اگر یادتان باشد طرح تحول سلامت راه افتاد. طرحی که کلیتاش خوب بود چراکه بههرحال مردم داشتند بیمه میشدند اما یک اشکال مهم داشت و آن اینکه بیمار پایش نمیشد. این انجام نشد و کلی هم هزینه در بحث درمان روی دست دولت گذاشت. حالا کاری ندارم بهجای اینکه روی پیشگیری هزینه کنند آمدند و روی درمان هزینه کردند. حال در بحث بیمهها نیز اگر اینها قوی شوند، این اتفاق خواهد افتاد که بگویند ما اینیکی را پوشش نمیدهیم، آنیکی تحت برند است و میرود کنار و غیره. دولت باید اینها را موظف کند که ما پول را میدهیم به شما و شما باید تمام داروها را طبق قوانین پوشش دهید و از آنطرف نیز وزارت بهداشت باید نظارتهایش را بیشتر کند. فرض کنید دارو گران است. فرد میآید و آن را با بیمه به قیمت مثلا 700 هزار تومان میگیرد و در بازار آزاد به یکسوم قیمت میفروشد. اینیک جور کاسبی میشود. چنانچه این نظارت نباشد همین طرح نیز به شکست منجر میشود. درنتیجه به نظر من کارهایی که وزارت بهداشت میتواند بکند اول اینکه پول یارانه دارو را بدهد به بیمهها، دوم اینکه به بحث برندینگ داخلی احترام بگذارد. از طرفی چند کارخانه سراغ دارم که برند تولید میکنند و باعث افتخار است و دارند با این برند حتی صادرات انجام میدهند،اما یک کارخانه هم هست که برند فرانسه و فلان جا را اینجا تولید میکند و اصلا معلوم نیست این تحت لیسانس یعنی چه؟ ضمن اینکه این برندینگ اگر طبق قوانین بینالمللی باشد و دروغی نباشد، قسمتی از پول تولید این مثلا پلاویکس باید برود به کارخانه اصلی چون تحت لیسانس است. لذا در اینجا یک ارزی هم دارد از کشور خارج میشود. من فکر میکنم اگر وزارت بهداشت به بحث برندینگ و تولیدکننده ایرانی احترام بگذارد و بیمهها و کارخانهها را قوی کند و قیمت واقعی دارو اتفاق بیفتد بهمراتب شرایط بهتری را تجربه خواهیم کرد. بسیاری از تولیدکنندهها طرفدار این قسمت هستند و میگویند ما ارز دولتی نمیخواهیم، چراکه مثل جنس کوپنی میماند. این جنس کوپنی را به کارخانهها میدهند و بعد 10 نفر را میفرستند و سؤال و جواب میکنند که این پول را از کجا آوردی؟ کجا بردی ؟ چه چیزی باهاش خریدی؟ اما زمانی که ارز آزاد باشد تولیدکننده میگوید من از بازار آزاد ارز 25 هزارتومانی گرفتم و این هم مشخصات است. در این حالت نیز، باید نظارتها قوی باشد که قیمتها عجیبوغریب نشود.»
زهره سادات موسوی/ روزنامهنگار
گرانی دارو از آن سوژههای همیشگی است که هیچگاه نخنما نمیشود و مکانیزم ناکارآمد نظام قیمتگذاری در کشور را میتوان دلیل گرانی بسیاری از داروهای وارداتی دانست. برخی میگویند علت این موضوع، تغییر ارز برخی داروها از ترجیحی به نیمایی از سوی وزارت بهداشت و سازمان غذا و دارو است و ناصر ریاحی، رئیس اتحادیه واردکنندگان دارو، تأکید میکند: ارز نیمایی نسبت به ارز ترجیحی چهار برابر است پس طبیعتا دارو گران میشود. این ماجرا را باید از سوی بیمه حل کرد و بودجه بیشتری به بیمه اختصاص داد تا آنچه بیمار از جیب خود میپردازد، یا کمتر باشد یا حداقل تغییر نکند. مارجین واردکننده اکنون برای داروهای بالای 100 هزار تومان حدود 6 یا هفت درصد است. بنابراین گرانی دارو هیچ ارتباطی به واردکنندگان ندارد.
حذف ارز دولتی دارو؛ خوب یا بد؟
کارشناسان میگویند حذف ارز دولتی دارو که در سال 99 اتفاق افتاد میتواند منجر به شکسته شدن مقاومتها در نرخگذاری منطقی شود که به سبب آن نرخ فروش دارو منطقی شده و سود ریالی شرکتهای دارویی افزایش پیدا خواهد کرد. امیر حکمت، کارشناس صنعت دارو ضمن بیشتر دانستن مزایای حذف ارز دولتی دارو از معایب آن، معتقد است: حذف ارز دولتی دارو و به دنبال آن افزایش قیمت دارو ممکن است « صادرات غیررسمی و اصطلاحا چمدانی دارو را کاهش داده و از تقاضای دارو در بازار بکاهد. ضمن اینکه مصرف دارو در داخل کشور هم منطقیتر شده و اتلاف دارو در منازل کاهش خواهد یافت. این شرایط، حجم فروش داروهایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. البته در این صورت، داروهایی که برند معتبرتری دارند، از اقبال بیشتری برای فروش برخوردار خواهند بود. همچنین در صورت افزایش قیمت دارو بعد از حذف ارز دولتی دارو، احتمالا دوره وصول مطالبات داروسازان از بیمهها و بیمارستانها را افزایش خواهد داد، مگر آنکه سازوکاری برای بیمهها تعیین شود که بار مالی بر دوش بیمهها، موجب ضعف آنها در پرداخت سهمشان نشود. البته در حال حاضر اکثر داروهایی که مشمول حذف ارز دولتی شدهاند، جزء داروهای لیست بیمه نبوده و در این مرحله، حذف ارز دولتی مکملها و داروهای OTC تأثیری بر دوره وصول مطالبات داروسازان ندارد.»
سختگیری سازمان غذا و دارو تنها برای قیمت داروهای تولیدی
از طرفی در واکنش به اظهارات واردکنندگان دارو که میگویند واردات داروهای خارجی که مشابه داخلی دارند قطعشده است، واعظ مهدوی، رئیس انجمن اقتصاد سلامت ایران این ادعا را کذب دانسته و معتقد است « گلوی تولید را فشردند و افسار واردات را رها کردند درنتیجه قیمت وارداتیها دائما در حال افزایش است و قیمت داروهای داخلی فریز شده است.» وی مکانیزم ناکارآمد نظام قیمتگذاری دارو در کشور را دلیل ارزان بودن داروهای داخلی و گرانی بسیار داروهای وارداتی عنوان میدارد و میگوید: « در سال 90 نرخ ارز 1000 تومان بوده و میانگین نرخ مؤثر ارز برای تأمین دارو 10 هزار تومان تمام میشود حال اینکه میانگین تغییر داروهای داخل 60 درصد است. چطور ممکن است نرخ ارز بیش از 10 هزار درصد افزایش پیداکرده باشد اما قیمت دارو فقط 60 درصد افزایش پیدا کند؟ اکنون بیشتر بخشهای صنعت دارو در حال ورشکستگی هستند. علت آنهم این است که کمیسیون ماده 20 که باید قیمت را بر اساس قیمت تمامشده اعلام کند این کار را فقط برای داروهای وارداتی انجام میدهند. چرا سازمان غذا و دارو که آنقدر درباره قیمت داروهای تولیدی سختگیری میکند درباره قیمت داروهای وارداتی ساکت است و اجازه میدهد دارویی که با ارز ترجیحی واردشده باقیمت نیمایی فروخته شود؟»
از همه اینها که بگذریم به مردم و جیبشان میرسیم. جیبهایی که در جریان فشارهای اقتصادی چند سال اخیر آنقدر تنگ و کوچکشدهاند که دیگر نمیتوانند افزایش دارو را در سبد خانوار خود تاب بیاورند. عدهای بر این باورند که ارز دارو باید حذف و مبلغ آن به بیمهها انتقال یابد تا آنها بتوانند درصد بیشتری از هزینهها را تقبل کنند. از طرفی بیمهها باید تمام داروها را تحت پوشش قرار دهند و در این موضوع پای اماواگرها و حذف و تبصرهها در میان نباشد.
چرا بیمهها تمام داروها را پوشش نمیدهند؟
سید حسین بهشتیان، نایبرئیس کمیسیون سلامت و بهداشت شورای عالی استانها با مهم خواندن بحث دارو و نقش مهم آن در سبد سلامت به «رسالت» میگوید: « در مورد داروهایی که با برند کارخانه تولید میشود و ما به آن برندینگ میگوییم یا داروهایی که تحت لیسانساند، نزدیک به 7 تا 8 ماه است که بحثهایی را داشتهایم و حتی به وزیر بهداشت و معاون وزیر نامه نوشتیم و از آنها در مورد اتفاقاتی که در بحث دارو و قیمتگذاری میافتد توضیح خواستیم، هرچند جوابی دریافت نکردیم. ضمن اینکه ما یک بحث کمی و قیمتی و یک بحث کیفیتی داریم. بهعنوانمثال من بهعنوان یک داروساز و کارشناس نظرم این است که چنانچه ما روی محصولی اسم دارو میگذاریم نباید آنها را بیمهای و غیربیمهای کنیم. مثلا اکثر داروهای تقویتی به استثنای دو، سه قلم، جزء بیمه نیستند و با توجه به اینکه 95 درصد مردم بیمه هستند خب اینیک ضرر است. شما نزد دکتر که میروید هر چیزی که برایتان بنویسد حتما در آن تقویتی است و همین قیمت نسخه را بالا میبرد و بر روی بیمار و خانواری که میخواهد از آن استفاده کند فشار میآید. اینیک بحث کیفیتی است. یا در بحث کرونا، یکی از مواردی که برای پیشگیری و درمان کرونا میگفتند، داروهای تقویتی بود. خب بیمار کرونایی میخواهد دارو را از داروخانه بگیرد یا در بیمارستان بستری است و هیچکدام را بیمه قبول نمیکند. این خود با اصل مقابله با کرونا و برخی از انواع بیماریها مغایرت دارد. سؤال این است که وزارت بهداشت دقیقا دارد چکار میکند؟ اینیکی از اساسیترین خواستههای ماست که چرا داروهای تقویتی جزء بیمه نیستند و میتوانند هزینه یک نسخه را بسیار بالا ببرند. در حال حاضر قیمت یک بسته دهتایی قرص کلسیم بین 20 تا 30 هزار تومان است. یعنی اگر فردی روزی یکدانه از این قرص مصرف کند، درواقع دارد روزی 2 هزار تومان کلسیم جوشان استفاده میکند. در بحث کیفیتی یکی دیگر از مسائلی که وجود دارد این است که بیمه ارزانترین دارو را قبول میکند. خودشان یک قیمتی را تعیین میکنند و دیگر بالاتر از آن را قبول نمیکنند. این نیز مشکلی برای تولیدکننده است چراکه میگوید داروخانه ارزانتر را میخرد و لذا دراینبین رقابت بسیار کم میشود. تولیدکننده میگوید من کلی هزینه میکنم بهترین جنس را استفاده میکنم، قیمت میگذارم 1000 تومان، یکی دیگر آن را با جنس دیگری با 800 تومان تولید میکند. بیمه، آن 1000 تومانی را قبول ندارد و میگوید آن 800 تومانی را باید قیمت بزنید. خب این خودش روی سلامت نیز تأثیر میگذارد. باز من یک مثال دیگر بزنم که شاید خندهدار هم باشد مثلا adult cold همانطور که از اسمش معلوم است قرصی است که برای سرماخوردگی بزرگسالان استفاده میشود. جالب است بدانید بیمه، سرماخوردگی بزرگسالان را بالای 12 سال قبول نمیکند. این مسائل باعث میشود هزینههای نسخه بالا برود. بیمار نسخه را به داروخانه میبرد و آنجا میگویند اینیکی را بیمه قبول نمیکند، این تقویتی است، این ارزانترش را قبول میکند، این خارجی است و غیره و درنهایت نسخه دست مریض بهقولمعروف شیری بییال و دم و شکم است. درواقع تمام آنچه که وظیفه دولت است کنار گذاشته شده تا بیمهها ضرر نکنند اما خب مردم چه میشوند؟»
عدم شفافیت در حوزه داروهای تحت لیسانس و برندینگ
وی در ادامه به موضوع ارز برداشتهشده از داروهای خارجی دارای مشابه داخلی، برندینگ و گرانی ناشی از آن و همچنین به عدم شفافیت در موضوع تولید داروهای تحت لیسانس اشارهکرده و عنوان میدارد: « در مورد داروهای تقویتی خارجی که کلا ارز را برداشتند و باعث شد قیمت آنها ناگهان چند برابر شود. مثلا آمار داریم داروی تقویتی خارجی که مشتری خودش را داشت ناگهان 4 تا 5 برابر گران شده است. برخی از داروها که جنبه درمانی دارند و اثباتشده است نیز چند برابر شدند. بهعنوانمثال ما دارویی به نام متفورمین داریم که با اسم تجاری گلوگوفاژ در ایران توسط شرکت اکتوور دارد تولید میشود. با توجه به اینکه ارز را از آن گرفتند ناگهان قیمت گلوگوفاژ که مثلا 1000 تومان بود، 5000 تومان شد. یعنی 5 برابر. دارویی که به نسبت مصرف زیادی هم داشت و افرادی که دچار بیماری دیابت هستند بسیار به آن اعتقاد داشتند و میگفتند داروی خوبی است. اکنون نیز چون به این گلوگوفاژ عادت کردهاند مجبورند استفاده کنند. همین اتفاق در مورد پلاویکس افتاد. این دارو برای مشکلات قلبی استفاده میشود که حدود 57 هزار تومان بود، ناگهان شد حدود 160 هزار تومان و این قیمت اکنون به حدود 340 هزار تومان رسیده است. یعنی اگر 50 تومان را معیار بگذاریم تا 300 تومان، میشود حدود 6 برابر. درصورتیکه نمیتوانیم بگوییم ارز نیمایی به آن میزان بالا رفته است. ما در بحث پلاویکس نامهای هم به وزیر نوشتیم و به همراه ضمیمه فاکتور روز، مبنای قیمتی این دارو و اینکه چرا ناگهان چنین افزایش قیمتی داشته است را جویا شدیم. هیچکس جواب ما را نداد. همین پلاویکس در هند با 700 تومان دارد دست هندیها میرسد. در ترکیه که اقتصادش بسیار آزادتر از ماست حدود 160 هزار تومان است. من از هلند تحتلیسانس قیمت گرفتم، جعبه 28 تایی اش حدود 200 هزار تومان درآمد. اصل این شرکت فرانسوی است. در مورد همین پلاویکس ما یک برند ایرانی مشابه داریم که به آن افتخار میکنیم به نام اُسویکس که در حال حاضر جعبه 30 تایی اش 45 هزار تومان است. همین داروی اسویکس، تحت لیسانس شرکت داروسازی سانوفی فرانسه با برند پلاویکس سانوفی، دارد در ایران تولید میشود و قیمتش 330 هزار تومان یعنی چیزی حدود 8 برابر نمونه ایرانیاش است. برندینگ و تحتلیسانس تولید کردن در دنیا، معروف است و ما نمیگوییم این کار را نکنیم اما بههرحال باید این مسئله در حوزه دارو شفاف شود. در بحث تحت لیسانسها شفافیت کم است و باید بدانیم دقیقا چه اتفاقی دارد میافتد. لذا همانطور که پیشتر گفتم در زمینه کیفی، بیمهها بسیاری از داروها را قبول نمیکنند و سبد خانوار دارد گران میشود.یکی هم همین بحثهای کمی است که قیمتگذاری بر چه اساسی صورت میگیرد. »
ظاهرسازی وزارت بهداشت، داروخانهها را به ورشکستگی کشانده است
بهشتیان، گریزی هم به بلایی که وزارت بهداشت بر سر داروخانهها آورده و باعث شده است بسیاری از آنها به سمت ورشکستگی پیش بروند، میزند و میگوید: «بهعنوانمثال اگر قرص استامینوفن باقیمت 1000 تومان به دست مصرفکننده میرسید، 750 تومان قیمتی بود که به داروخانهها داده میشد. دولت برای اینکه آن را گران نکند آمد و اینطرف را گران کرد یعنی قبلا به داروخانه 750 تومان میداد الان 900 تا 920 تومان میدهد. حتی داروهایی داریم که زیر 5 درصد برای داروخانهها سود دارند. این خودش تبدیل به معضلی شده است و درواقع دست کردن دولت در جیب داروخانهداران است. من فکر میکنم اینها دارند ظاهرسازی میکنند یعنی میخواهند به هر قیمتی شده بگویند چیزی گران نشده است، اما واقعیت این است زمانی که تأمین اجتماعی گران میشود، حقوق کارگر و فلان و بهمان گران میشود، کارخانه مجبور است جنس خود را گران کند و چارهای ندارد. شما ارز 4200 تومانی را برای آن وسیلهای که دارد آن دارو را تولید میکند میدهید، اما برای مواد همراه دارو که سوبسیدی داده نمیشود. لذا تولیدکننده مجبور است دارویش را گران کند. دولت دارد بهنوعی دست در جیب مردم و کارخانهداران نیز میکند. میگوید فلان چیز را آزاد حساب کنیم، آنیکی را تحت برندینگ کنیم، اگر کسی میخواهد پلاویکس استفاده کند و جنس خوب میخواهد پول خوب بدهد. دارو در همه جای دنیا استراتژیک است اما در کشور ما وارد یک بازیهایی شده است. در بحث قلمهای انسولین ما کماکان مشکلداریم و در داروخانهها نیست. از آنطرف در خصوص قیمتش نیز مشکلداریم. خب این دارو الان حدود 35 تومان است، حال براساس نوع قلم دارو، این عدد کمی بالا و پایین میشود. دولت حدود 4، 5 ماه پیش آمد با 19 هزار تومان این انسولین را توزیع کرد. خب 35 هزار تومان تا 19 هزار تومان کجا؟ در شرایطی که همهچیز گران شده است چطور میشود شما که 7، 8 سال دارید با 35 هزار تومان توزیع میکنید ناگهان میتوانید با 19 هزار تومان توزیع کنید؟ آن قیمت را از کجا آوردید؟ اینیکی را از کجا آوردید؟ حتی معاون وزیر آمد و گفت ما این را میتوانیم زیر 15 هزار تومان دست مردم بدهیم. اکنون میبینیم حتی همان 35 هزارتومانی نیز دست مردم نیست و دارند دنبالش میدوند. اینها مسائلی است که باید در خصوص آنها شفافیت صورت بگیرد. راحت به مردم بگوییم چه مشکلاتی داریم. بحث قاچاق معکوس وجود دارد. زمانی که قیمت یک دارو در ایران بسیار ارزان است، قطعا قاچاق سودآور است. در بحث شیر خشکها و داروهای خارجی و داروهایی که سوبسید میدهیم ما این مشکل راداریم. چنانچه گذرتان به داروخانه بیفتد، نسخهتان زیر 100 تا 150 هزار تومان نمیشود و این موضوع سبد خانوار را برای خانواری که حداقل 4 تا 5 نفر هستند بسیار گران کرده است.»
جهش قیمت داروهای ایرانی در یکسال گذشته
این پزشک داروساز با اشاره به اینکه در یکسال گذشته داروهای ایرانی حدود 30 تا 50 درصد افزایش قیمت داشته است، این گرانی را با توجه به تورم بازار چندان زیاد نمیداند اما معتقد است نسبت به چند سال گذشته که گرانی حدود 5 تا 10 درصد بود، قیمتها جهش زیادی داشتهاند: « در مورد برخی از داروها، قیمت مصرفکننده بالا نرفته است بلکه قیمتی که به داروخانهها ارائه میشود گران شده است و درواقع حاشیه سود داروخانهها را کم کردهاند بهگونهای که بسیاری از داروها سود 5، 6 و 7 درصد برای داروخانهدار د. از طرفی در مقایسه با داروهای خارجی و داروهای تحت لیسانسی که داشتند توزیع میکردند داروهای ایرانی چندان گران نشد. البته من این را با توجه به تورمی که در بازار است عرض میکنم وگرنه من یادم میآید سالهای قبل که دارو گران میشد، این افزایش قیمت در حد 5 یا 10 درصد بود. نسبت به آن زمانها بله، دارو بسیار گران شد یعنی ناگهان جهش داشت اما نسبت به بقیه اقلام موجود در بازار خب نه، اینجور نیست و آنقدری گران نشده است. ضمن اینکه عرض کردم بازیهایی که بیمهها دارند سر بیمهگزارانشان درمیآورند زیاد شده است. بیمهها بسیاری از برندها را قبول نمیکنند، داروهای تقویتی تقریبا اکثرشان جزء بیمه نیستند یا بیمهها مد کردهاند که تعداد اقلام نباید از یکسری بیشتر شود. اینها مسائلی است که فشار را بر روی بیمهشده گذاشته است و باعث شده مواردی رخ دهد مثلاینکه پزشک در صفحه دوم دفترچه دارو مینویسد یا در برگه جداگانه مینویسد و غیره. میگوید خب بیمه قبول نمیکند. وگرنه اینکه الان دولت بگوید من دارو را تنها در حد یکدهم و یکپنجم آن تورم حاکم بر بازار آزاد، گران کردم این را شاید راست بگوید اما اتفاقاتی که در کنارش افتاده باعث شده است نتیجهاش بشود یک نسخه گرانقیمت برای بیمهشدهای که دارویش را از داروخانه میگیرد.»
پرداخت یارانه دارو به بیمهها
نایبرئیس کمیسیون سلامت و بهداشت شورای عالی استانها طرفدار ارائه سوبسید به بیمهشده بهجای دارو است و دلایل این طرفداری خود را چنین اظهار میدارد: « شاید 20 سال این بحثها ست که میگویند بهجای اینکه به دارو سوبسید بدهیم به بیمهشده بدهید یعنی توان بیمههایمان را بالا ببریم. در حال حاضر بیمههای سرپایی 70 به 30 هستند یعنی 70 درصد هزینه را بیمه میدهد و30 درصد را خود بیمه شونده. البته داروها فرق میکنند، برخی داروها را تا 100 درصدش را بیمه میدهد اما در سرپاییها اکثر داروها 70 به 30 هستند. در نسخ بیمارستانی باز این 90 به 10 است یعنی 90 در صد را بیمه میدهد، 10 درصد را بیمه شونده و البته برخی موارد تا 100 هم میرود. من خودم طرفدار این بحث هستم و میگویم بهجای اینکه سوبسید را بدهیم به دارویی که داریم ارز 4200 تومانی به آن میدهیم این را بدهیم به بیمهها. بگوییم آقای بیمه شما اولا باید صد درصد داروها را بیمه کنی و آن چیزی که فارماکوپه دارویی ایران است و وزارت بهداشت بهعنوان دارو قبول دارد جزء داروها باشد و دیگر نگویی این تقویتی است و این فلان است و آن بهمان است و بیمه به آن تعلق نمیگیرد. دوم اینکه نرخ 70 به 30 را 95 به 5 کنید، زیرا هرقدر دارو گران شود آن 30 درصد سهم بیمه شونده نیز بالا میرود. در اینجا بگذارید یک پرانتز بازکنم. اولین کار دولت در وزارت بهداشت برای درستکار کردن مؤسسات زیر نظرش این است که نظارت کافی داشته باشد. چنانچه نظارت باشد، پزشک نمیآید 10تا B 12 بنویسد، چیزی که نیاز نیست. از او باید توضیح خواسته شود که چرا برای بیمار 10 تا نوشتی؟ آیا واقعا نیاز داشت؟ این نظارت نیست و دولت بهجای اینکه بگوید من نظارت خود را زیاد میکنم تا نسخهها منطقی باشد، میآید این قسمت را پاک میکند و میگوید چون مثلا داروی تقویتی برای بیمار سودی ندارد، آمپول B 12 را از بیمه حذف میکنم. من بهعنوان کسی که طرفدار این است که به بیمهها سوبسید داده شود، یکی از موارد همین بحث واقعی شدن قیمت داروهاست. یعنی آموکسیسیلین که الان هر ورق آن 4 هزار تومان است بشود 10 هزار تومان، در این حالت چند اتفاق میافتد؛ اول اینکه قاچاق معکوس رخ نمیدهد. مسئله دوم ابیوز یا استفاده نابجا از داروهایی که مردم بدون نسخه از داروخانه میگیرند به حداقل میرسد. فرد میگوید دو تا آموکسیسیلین میخواهم میشود 30 هزار تومان، خب میروم پیش پزشک که حداقل یک معاینه هم مرا بکند. یکی هم بحث اینکه اگر قرار است دارو به قیمت واقعی برسد و به بیمهها پول داده شود، بیمهها نیز موظف باشند در قسمت پزشک، سیستم ارجاعشان را درست بکنند. چند سال پیش اگر یادتان باشد طرح تحول سلامت راه افتاد. طرحی که کلیتاش خوب بود چراکه بههرحال مردم داشتند بیمه میشدند اما یک اشکال مهم داشت و آن اینکه بیمار پایش نمیشد. این انجام نشد و کلی هم هزینه در بحث درمان روی دست دولت گذاشت. حالا کاری ندارم بهجای اینکه روی پیشگیری هزینه کنند آمدند و روی درمان هزینه کردند. حال در بحث بیمهها نیز اگر اینها قوی شوند، این اتفاق خواهد افتاد که بگویند ما اینیکی را پوشش نمیدهیم، آنیکی تحت برند است و میرود کنار و غیره. دولت باید اینها را موظف کند که ما پول را میدهیم به شما و شما باید تمام داروها را طبق قوانین پوشش دهید و از آنطرف نیز وزارت بهداشت باید نظارتهایش را بیشتر کند. فرض کنید دارو گران است. فرد میآید و آن را با بیمه به قیمت مثلا 700 هزار تومان میگیرد و در بازار آزاد به یکسوم قیمت میفروشد. اینیک جور کاسبی میشود. چنانچه این نظارت نباشد همین طرح نیز به شکست منجر میشود. درنتیجه به نظر من کارهایی که وزارت بهداشت میتواند بکند اول اینکه پول یارانه دارو را بدهد به بیمهها، دوم اینکه به بحث برندینگ داخلی احترام بگذارد. از طرفی چند کارخانه سراغ دارم که برند تولید میکنند و باعث افتخار است و دارند با این برند حتی صادرات انجام میدهند،اما یک کارخانه هم هست که برند فرانسه و فلان جا را اینجا تولید میکند و اصلا معلوم نیست این تحت لیسانس یعنی چه؟ ضمن اینکه این برندینگ اگر طبق قوانین بینالمللی باشد و دروغی نباشد، قسمتی از پول تولید این مثلا پلاویکس باید برود به کارخانه اصلی چون تحت لیسانس است. لذا در اینجا یک ارزی هم دارد از کشور خارج میشود. من فکر میکنم اگر وزارت بهداشت به بحث برندینگ و تولیدکننده ایرانی احترام بگذارد و بیمهها و کارخانهها را قوی کند و قیمت واقعی دارو اتفاق بیفتد بهمراتب شرایط بهتری را تجربه خواهیم کرد. بسیاری از تولیدکنندهها طرفدار این قسمت هستند و میگویند ما ارز دولتی نمیخواهیم، چراکه مثل جنس کوپنی میماند. این جنس کوپنی را به کارخانهها میدهند و بعد 10 نفر را میفرستند و سؤال و جواب میکنند که این پول را از کجا آوردی؟ کجا بردی ؟ چه چیزی باهاش خریدی؟ اما زمانی که ارز آزاد باشد تولیدکننده میگوید من از بازار آزاد ارز 25 هزارتومانی گرفتم و این هم مشخصات است. در این حالت نیز، باید نظارتها قوی باشد که قیمتها عجیبوغریب نشود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
شناگری با دست و پای بسته!
حانیه مسجودی
از برخی حرفها، برداشتهای مختلفی صورت میگیرد و صحبتهای اخیر رئیسجمهور نیز جزء همانهاست. حسن روحانی در نشست اخیر هیئت دولت گفت که ما همان دولتی هستیم که دولت یازدهم را اداره کردیم و کشور را از رشد اقتصادی منفی به رشد اقتصادی مثبت رساندیم.
روحانی میگوید: ما همان شناگر ماهری بودیم که مسابقه را بردیم حالا پا و دست ما را بستهاند و میگویند پا بزنید. یک کلمه هم علیه آمریکا نمیگویند و خود را سوپر انقلابی میدانند. میدانند اگر ما تحریم نبودیم الان میلیونها واکسن کوواکس را تزریق میکردیم.
نکتهای که جلبتوجه میکند ادعای رئیسجمهور مبنی بر بسته بودن دست و پای دولت بهواسطه تحریمهاست. روحانی معتقد است دولتش در دوره قبلی بسیار خوب عمل کرده و اگر کسانی غیر از خودش و کابینهاش بر کرسی ریاست پاستور تکیه میزدند اکنون ایران با قحطی روبهرو شده بود و تمام مشکلات به تحریمها مربوط است.
ترس از تحریم و خود تحریم، بهانه دولت برای کار نکردن
باری! ربط دادن تزریق واکسن کوواکس به تحریمها توسط رئیسجمهور را که کنار بگذاریم سؤالات مهمی بعد از گوش دادن به صحبتهای روحانی به ذهن تمام کسانی که به روحانی رأی دادند یا ندادند، خطور میکند. سؤالاتی که بسیار شکبرانگیز و ساده است. یعنی روحانی واقعا از آنها مطلع نیست یا نمیخواهد مطلع باشد؟
برشمردن این سؤالات برای ما تکرار مکررات است، اما گویا رئیس دولت دوازدهم با آنها آشنایی ندارد. بهطور مثال در طول 40 سال گذشته و در دوره تمام رؤسای جمهور، تحریمها وجود داشته و حتی در دولتهای ششم و نهم شدیدترین تحریمها نسیب ایران شدند بهجرئت میتوان گفت که چنین اتفاقی برای سفره و معیشت مردم نیفتاد.
چطور جناب رئیسجمهور نمیداند که با حداقل حقوقی که درصد بالایی از مردم با آن زندگی خود را میگذرانند، حتی نمیتوان نیمی از ماه رمضان را بدون احتساب خرج پوشاک و اجاره و مسکن گذراند؟
یا شاید معاون اول او که در مناظرات انتخاباتی مردم را از گران شدن ناچیز نرخ ماست میترساند، چشمانش را بر نایاب شدن پوشک، گوشت قرمز، مرغ، کره، روغن و چندین برابر شدن قیمت حبوبات و برنج بسته است؟
فرکانسهای زندگی دولتمردان با مردم متفاوت است
سؤالات بسیار و درد مردم از فریادشان پیداست. فریادی که به گوش روحانی نمیرسد چراکه فرکانسهای زندگی دولتمردان با سایر مردم متفاوت است.
رئیسجمهور سوءمدیریت و کارنکردنهای خودش و دولتش را پای تحریمها میگذارد. بهتبع آن نیز کاسبان و تولیدکنندگان داخلی نیز همهچیز را به دلار ربط میدهند. سروته این ماجرا از همان زمانی که با افزایش یکباره نرخ دلار مواجه شدیم و دلار جهانگیری به میدان آمد مشخص بود. با افزایش نرخ دلار در اوایل دولت دوازدهم کسری بودجهای که بهواسطه نبود مدیریت درست در بودجهنویسی وجود داشت، تأمین شد و همگام با این شوک اقتصادی تمام کالاهای اساسی گرانیهای عجیبی را تجربه کردند. حالا زمان آن بود که دولت خودش را قهرمان نشان دهد.
از سوی دیگر اسحاق جهانگیری عنوان کرد که برای واردات کالاهای اساسی دلار 4200 یا دولتی را اختصاص میدهند و نگرانی از این بابت وجود ندارد. اما متأسفانه دولت یازدهم و دوازدهم طوری مدیریت کرده است که وقتی روحانی و معاون اولش میگویند نگران نباشید، مطمئن میشوند که باید نگران باشند.
از دولت نه شنا کردن میخواهیم و نه دویدن
نگرانیای که بیمورد هم نبود و کمکم شبکه گسترده فساد و رانتخواری از کنار دلار 4200 تومانی شکل گرفت و گسترده شد. درنتیجه این اقدام و تصمیم اشتباه تورم و گرانی دامان کشور را گرفت و هیچ بخشی مستثنی نبود. بنابراین تمام مسائل و مشکلاتی که بابت تصمیمات اشتباه آقایان دولت دوازدهم پیشآمده را نمیتوان به تحریمها ربط داد و گفت که دست و پای دولت را بستهاند و میگویند شنا کنید!
ما از دولت نه شنا کردن میخواهیم و نه دویدن، همین بس که اختیارات گسترده خود را کم نشان ندهند و با تصمیمات اشتباه گلوی اقتصاد و معیشت مردم را نشانه نگیرند، لذا اختیارات زیاد است اما انتظارات کم. انتظارات ما با حرفهای رئیسجمهور کاهش یافته است. دریافتهایم کسی که خودش را به خوابزده نمیتوان بیدار کرد.
البته ربط دادن تمام مشکلات فعلی به تحریمها توسط رئیسجمهور مسبوق به سابقه است. وی در خلل تلاش برای پیروز شدن انتخابات ریاست جمهوری نهتنها مسائل اقتصادی و وارداتی را به تحریم و عدم رابطه با آمریکا ربط میداد بلکه آب خوردن مردم را نیز به مذاکره و رابطه با آمریکا گره زد. اما همین یک گره برای کور شدن گرههای دیگر اقتصادی کافی بود. حال اما انتظار این است؛ همانطور که رئیسجمهور در این نشست گفته است اقدامات اخیر یعنی مذاکره با 1+4 و واردات واکسن هدف انتخاباتی ندارد، آقایان مجددا منافع ملی را به منافع خودشان گره نزنند.
از برخی حرفها، برداشتهای مختلفی صورت میگیرد و صحبتهای اخیر رئیسجمهور نیز جزء همانهاست. حسن روحانی در نشست اخیر هیئت دولت گفت که ما همان دولتی هستیم که دولت یازدهم را اداره کردیم و کشور را از رشد اقتصادی منفی به رشد اقتصادی مثبت رساندیم.
روحانی میگوید: ما همان شناگر ماهری بودیم که مسابقه را بردیم حالا پا و دست ما را بستهاند و میگویند پا بزنید. یک کلمه هم علیه آمریکا نمیگویند و خود را سوپر انقلابی میدانند. میدانند اگر ما تحریم نبودیم الان میلیونها واکسن کوواکس را تزریق میکردیم.
نکتهای که جلبتوجه میکند ادعای رئیسجمهور مبنی بر بسته بودن دست و پای دولت بهواسطه تحریمهاست. روحانی معتقد است دولتش در دوره قبلی بسیار خوب عمل کرده و اگر کسانی غیر از خودش و کابینهاش بر کرسی ریاست پاستور تکیه میزدند اکنون ایران با قحطی روبهرو شده بود و تمام مشکلات به تحریمها مربوط است.
ترس از تحریم و خود تحریم، بهانه دولت برای کار نکردن
باری! ربط دادن تزریق واکسن کوواکس به تحریمها توسط رئیسجمهور را که کنار بگذاریم سؤالات مهمی بعد از گوش دادن به صحبتهای روحانی به ذهن تمام کسانی که به روحانی رأی دادند یا ندادند، خطور میکند. سؤالاتی که بسیار شکبرانگیز و ساده است. یعنی روحانی واقعا از آنها مطلع نیست یا نمیخواهد مطلع باشد؟
برشمردن این سؤالات برای ما تکرار مکررات است، اما گویا رئیس دولت دوازدهم با آنها آشنایی ندارد. بهطور مثال در طول 40 سال گذشته و در دوره تمام رؤسای جمهور، تحریمها وجود داشته و حتی در دولتهای ششم و نهم شدیدترین تحریمها نسیب ایران شدند بهجرئت میتوان گفت که چنین اتفاقی برای سفره و معیشت مردم نیفتاد.
چطور جناب رئیسجمهور نمیداند که با حداقل حقوقی که درصد بالایی از مردم با آن زندگی خود را میگذرانند، حتی نمیتوان نیمی از ماه رمضان را بدون احتساب خرج پوشاک و اجاره و مسکن گذراند؟
یا شاید معاون اول او که در مناظرات انتخاباتی مردم را از گران شدن ناچیز نرخ ماست میترساند، چشمانش را بر نایاب شدن پوشک، گوشت قرمز، مرغ، کره، روغن و چندین برابر شدن قیمت حبوبات و برنج بسته است؟
فرکانسهای زندگی دولتمردان با مردم متفاوت است
سؤالات بسیار و درد مردم از فریادشان پیداست. فریادی که به گوش روحانی نمیرسد چراکه فرکانسهای زندگی دولتمردان با سایر مردم متفاوت است.
رئیسجمهور سوءمدیریت و کارنکردنهای خودش و دولتش را پای تحریمها میگذارد. بهتبع آن نیز کاسبان و تولیدکنندگان داخلی نیز همهچیز را به دلار ربط میدهند. سروته این ماجرا از همان زمانی که با افزایش یکباره نرخ دلار مواجه شدیم و دلار جهانگیری به میدان آمد مشخص بود. با افزایش نرخ دلار در اوایل دولت دوازدهم کسری بودجهای که بهواسطه نبود مدیریت درست در بودجهنویسی وجود داشت، تأمین شد و همگام با این شوک اقتصادی تمام کالاهای اساسی گرانیهای عجیبی را تجربه کردند. حالا زمان آن بود که دولت خودش را قهرمان نشان دهد.
از سوی دیگر اسحاق جهانگیری عنوان کرد که برای واردات کالاهای اساسی دلار 4200 یا دولتی را اختصاص میدهند و نگرانی از این بابت وجود ندارد. اما متأسفانه دولت یازدهم و دوازدهم طوری مدیریت کرده است که وقتی روحانی و معاون اولش میگویند نگران نباشید، مطمئن میشوند که باید نگران باشند.
از دولت نه شنا کردن میخواهیم و نه دویدن
نگرانیای که بیمورد هم نبود و کمکم شبکه گسترده فساد و رانتخواری از کنار دلار 4200 تومانی شکل گرفت و گسترده شد. درنتیجه این اقدام و تصمیم اشتباه تورم و گرانی دامان کشور را گرفت و هیچ بخشی مستثنی نبود. بنابراین تمام مسائل و مشکلاتی که بابت تصمیمات اشتباه آقایان دولت دوازدهم پیشآمده را نمیتوان به تحریمها ربط داد و گفت که دست و پای دولت را بستهاند و میگویند شنا کنید!
ما از دولت نه شنا کردن میخواهیم و نه دویدن، همین بس که اختیارات گسترده خود را کم نشان ندهند و با تصمیمات اشتباه گلوی اقتصاد و معیشت مردم را نشانه نگیرند، لذا اختیارات زیاد است اما انتظارات کم. انتظارات ما با حرفهای رئیسجمهور کاهش یافته است. دریافتهایم کسی که خودش را به خوابزده نمیتوان بیدار کرد.
البته ربط دادن تمام مشکلات فعلی به تحریمها توسط رئیسجمهور مسبوق به سابقه است. وی در خلل تلاش برای پیروز شدن انتخابات ریاست جمهوری نهتنها مسائل اقتصادی و وارداتی را به تحریم و عدم رابطه با آمریکا ربط میداد بلکه آب خوردن مردم را نیز به مذاکره و رابطه با آمریکا گره زد. اما همین یک گره برای کور شدن گرههای دیگر اقتصادی کافی بود. حال اما انتظار این است؛ همانطور که رئیسجمهور در این نشست گفته است اقدامات اخیر یعنی مذاکره با 1+4 و واردات واکسن هدف انتخاباتی ندارد، آقایان مجددا منافع ملی را به منافع خودشان گره نزنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
رمزگشایی از افاضات سالیوان
سعید سبحانی
یکی از افرادی که در پروسه انعقاد توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5 که در سال 2015 به امضا رسید نقش پررنگی ایفا کرد، جیک سالیوان بود! کسی که اکنون مشاور امنیت ملی دولت بایدن است. سالیوان پس از خروج دولت ترامپ از برجام این اقدام را شدیدا موردانتقاد قرار داد اما پس از چند ماه، تأکید کرد که اگر دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 پیروز شوند، نمیتوان بدون دریافت مطالبات جدید از ایران به توافق هستهای بازگشت! به عبارت بهتر، وی بهمانند افرادی مانند وندی شرمن و رابرت مالی، زیر توافقی زد که امضایش زیر پای آن بود!
امروز، جیک سالیوان، همان سالیوان است! او اکنون رسما در کسوت مشاور امنیت ملی دولت بایدن مشغول به فعالیت است. او هنوز نیز تأکید دارد که «بازگشت واقعی به برجام» خط قرمز ایالاتمتحده محسوب میشود زیرا اهرمهای فشار علیه ایران را در خصوص برگزاری مذاکرات منطقهای و موشکی از بین میبرد. این همان نگاه مسموم، بازدارنده، غیرحقوقی و وقیحانهای است که در میان
سیاستمداران آمریکایی( اعم از دموکرات یا جمهوریخواه) در قبال برجام وجود دارد .در این معادله، اساسا تفاوتی میان آنتونی بلینکن، جیک سالیوان، وندی شرمن و جو بایدن وجود ندارد.
اظهارات اخیر جیک سالیوان در خصوص بازگشت آمریکا به برجام، در نوع خود قابلتأمل است. مشاور امنیت ملی آمریکا میگوید: تا زمانی که ایالاتمتحده از بازگشت کامل ایران به تعهدات برجامی اطمینان حاصل نکرده است، هیچ تحریمی لغو نخواهد شد. جو بایدن پیشازاین گفته بود غنیسازی ۶۰درصدی «کمککننده» نیست!مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه ۱۸ آوریل (۲۹ فروردین) در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز در رابطه با مذاکرات غیرمستقیم میان ایالاتمتحده و ایران و تلاش برای مهار برنامه هستهای ایران سخن گفت.به گزارش فاکسنیوز، جیک سالیوان در اظهارات خود درعینحال که مشخص نکرد ایالاتمتحده در قبال لغو تحریمها چه چیز از ایران دریافت خواهد کرد، تأکید کرد که اعتماد به ایران در مورداجرای تعهداتش از اهمیت بسیار برخوردار است.سالیوان افزود: «آنچه میخواهم بگویم این است که ایالاتمتحده پیش از آنکه مطمئن نشود که ایران بهطور کامل به تعهدات خود طبق برجام برخواهد گشت، تحریمها لغو نخواهند شد.اینکه ایران برنامه هستهای خود را متوقف کند، اینکه این تعلیق طولانیتر باشد، اینکه سطح غلظت غنیسازی و میزان غنیسازی کاهش یابد و اینکه تا زمانی که ما در تمام این موارد اطمینان حاصل نکنیم، ایالاتمتحده هیچگونه امتیازی نخواهد داد.»
بر اساس آنچه دویچه وله گزارش داده است، پیشازاین جو بایدن، رئیسجمهور و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در واکنش به خبر غنیسازی ۶۰درصدی ایران گفته بودند که این اقدام ایران در شرایطی که مذاکراتی در جریان است «کمککننده» نخواهد بود و «جدی بودن ایران» برای رسیدن به یک توافق را زیر سؤال خواهد برد!
حمایت سالیوان از تاکتیک بازگشت پوچ به برجام
جیک سالیوان ازجمله مسئولین آمریکایی میباشد که از تاکتیک بازگشت پوچ به برجام حمایت میکند. به عبارت بهتر، او معتقد است که بازگشت واقعی به توافق هستهای و تعلیق واقعی تحریمهای ایران باید بهعنوان خط قرمز نامرئی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود. دموکراتها مدتهاست بر روی تاکتیکی به نام «بازگشت پوچ به برجام» تمرکز کردهاند. آنها حتی قبل از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این تاکتیک را در اتاقهای فکر خود طراحی و در انتظار فرصتی برای اجرای آن بودند. بر اساس این تاکتیک، آمریکا در عین اینکه با «بازگشت اعلامی» به توافق هستهای،یکی از اعضای برجام محسوب میشود و خود را مدافع «چندجانبه گرایی در نظام بینالملل» قلمداد میکند، اما در عمل مانع از تعلیق تحریمهای نفتی، بانکی، اعتباری و تجاری علیه ایران میشود؛ یا این پروسه (رفع تحریمها) را با هدایت وزارتخانههای امور خارجه و خزانهداری خود، بهصورت قطرهچکانی صورت میدهد. هدف آمریکا از این اقدام، آمادهسازی ایران برای «امتیازدهی بیشتر» در مقابل «تعهدپذیری کمتر غرب» است.درهرحال، جیک سالیوان با اعلام مواضع اخیر خود، نشان داد که کماکان همان تاکتیک را دنبال میکند هرچند که آغاز غنیسازی 60 درصدی اورانیوم از سوی جمهوری اسلامی ایران،وی و همراهانش در کاخ سفید را شدیدا وحشتزده ساخته است!سالیوان عدم رفع تحریمها و مکانیسم ماشه را باهم میخواهد!
در این میان، باید مراقب اهداف فنی و حقوقی سالیوان و همراهانش در خصوص بازگشت غیرواقعی به برجام بود. «بازگشت پوچ آمریکا به برجام» قطعا برای کشورمان مضر خواهد بود زیرا واشنگتن در عین اینکه تحریمها را کماکان در عمل علیه کشورمان اعمال میکند، از حقوق تعبیهشده در سند برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه کشورمان بهرهمند خواهد شد. یکی از این موارد، «مکانیزم ماشه» است. در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اعضای دائمی و غیردائمی شورای امنیت، به علت خروج رسمی آمریکا از برجام مانع از فعالسازی این مکانیزم مخرب و پرهزینه شدند، اما درصورتیکه دولت بایدن بهصورت ظاهری به توافق هستهای بازگردد، میتواند هرزمانی که اراده کند و بدون آنکه استدلالی برای دیگر اعضای کمیته مشترک برجام و شورای امنیت داشته باشد، تحریمهای چندجانبه را علیه کشورمان فعال کند.سخنان حکیمانه اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ناظر به همین مسئله است. اینکه اگر آمریکا بدون رفع واقعی تحریمها به برجام برگردد، در آن صورت چنین بازگشتی برای ما نهتنها سود ندارد، بلکه ضرر هم خواهد داشت.
استراتژی فشار هوشمندانه بهجای استراتژی فشار حداکثری
در این معادله، باید نگاه استراتژیک و کلان آمریکا نسبت به پدیده برجام را نیز در نظر گرفت. در یک نگاه کلی، رئیسجمهور جدید آمریکا و اطرافیانش مانند «جیک سالیوان» و«بلینکن»معتقدند که باید نسبت به «استراتژی فشار حداکثری ترامپ» و اقداماتی که وی در دوران ریاست جمهوری خود در تقابل با ایران و برجام صورت داده ، نگاهی «فرصت محور» داشت .
دولت بایدن معتقد است که باید از طریق برگزاری مذاکرات موازی، که در یک همزمانی نسبی با یکدیگر قرار دارند، ایران را در همه ابعاد موشکی، منطقهای و هستهای محدود کرد! بایدن معتقد است در استراتژی «فشار هوشمندانه»، «برجام دفرمه شده» بهعنوان یک «سکوی پرتاب بهسوی توافقات محدودکننده بعدی علیه ایران» اصالت دارد نه یک «نقطه پایان منازعه میان ایران و آمریکا». بدون شک بایدن نیز در این مسیر بهمانند رؤسای جمهوری قبلی آمریکا محکوم به شکست خواهد بود....
یکی از افرادی که در پروسه انعقاد توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5 که در سال 2015 به امضا رسید نقش پررنگی ایفا کرد، جیک سالیوان بود! کسی که اکنون مشاور امنیت ملی دولت بایدن است. سالیوان پس از خروج دولت ترامپ از برجام این اقدام را شدیدا موردانتقاد قرار داد اما پس از چند ماه، تأکید کرد که اگر دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 پیروز شوند، نمیتوان بدون دریافت مطالبات جدید از ایران به توافق هستهای بازگشت! به عبارت بهتر، وی بهمانند افرادی مانند وندی شرمن و رابرت مالی، زیر توافقی زد که امضایش زیر پای آن بود!
امروز، جیک سالیوان، همان سالیوان است! او اکنون رسما در کسوت مشاور امنیت ملی دولت بایدن مشغول به فعالیت است. او هنوز نیز تأکید دارد که «بازگشت واقعی به برجام» خط قرمز ایالاتمتحده محسوب میشود زیرا اهرمهای فشار علیه ایران را در خصوص برگزاری مذاکرات منطقهای و موشکی از بین میبرد. این همان نگاه مسموم، بازدارنده، غیرحقوقی و وقیحانهای است که در میان
سیاستمداران آمریکایی( اعم از دموکرات یا جمهوریخواه) در قبال برجام وجود دارد .در این معادله، اساسا تفاوتی میان آنتونی بلینکن، جیک سالیوان، وندی شرمن و جو بایدن وجود ندارد.
اظهارات اخیر جیک سالیوان در خصوص بازگشت آمریکا به برجام، در نوع خود قابلتأمل است. مشاور امنیت ملی آمریکا میگوید: تا زمانی که ایالاتمتحده از بازگشت کامل ایران به تعهدات برجامی اطمینان حاصل نکرده است، هیچ تحریمی لغو نخواهد شد. جو بایدن پیشازاین گفته بود غنیسازی ۶۰درصدی «کمککننده» نیست!مشاور امنیت ملی آمریکا روز یکشنبه ۱۸ آوریل (۲۹ فروردین) در گفتوگو با شبکه فاکسنیوز در رابطه با مذاکرات غیرمستقیم میان ایالاتمتحده و ایران و تلاش برای مهار برنامه هستهای ایران سخن گفت.به گزارش فاکسنیوز، جیک سالیوان در اظهارات خود درعینحال که مشخص نکرد ایالاتمتحده در قبال لغو تحریمها چه چیز از ایران دریافت خواهد کرد، تأکید کرد که اعتماد به ایران در مورداجرای تعهداتش از اهمیت بسیار برخوردار است.سالیوان افزود: «آنچه میخواهم بگویم این است که ایالاتمتحده پیش از آنکه مطمئن نشود که ایران بهطور کامل به تعهدات خود طبق برجام برخواهد گشت، تحریمها لغو نخواهند شد.اینکه ایران برنامه هستهای خود را متوقف کند، اینکه این تعلیق طولانیتر باشد، اینکه سطح غلظت غنیسازی و میزان غنیسازی کاهش یابد و اینکه تا زمانی که ما در تمام این موارد اطمینان حاصل نکنیم، ایالاتمتحده هیچگونه امتیازی نخواهد داد.»
بر اساس آنچه دویچه وله گزارش داده است، پیشازاین جو بایدن، رئیسجمهور و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا در واکنش به خبر غنیسازی ۶۰درصدی ایران گفته بودند که این اقدام ایران در شرایطی که مذاکراتی در جریان است «کمککننده» نخواهد بود و «جدی بودن ایران» برای رسیدن به یک توافق را زیر سؤال خواهد برد!
حمایت سالیوان از تاکتیک بازگشت پوچ به برجام
جیک سالیوان ازجمله مسئولین آمریکایی میباشد که از تاکتیک بازگشت پوچ به برجام حمایت میکند. به عبارت بهتر، او معتقد است که بازگشت واقعی به توافق هستهای و تعلیق واقعی تحریمهای ایران باید بهعنوان خط قرمز نامرئی سیاست خارجی آمریکا تبدیل شود. دموکراتها مدتهاست بر روی تاکتیکی به نام «بازگشت پوچ به برجام» تمرکز کردهاند. آنها حتی قبل از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، این تاکتیک را در اتاقهای فکر خود طراحی و در انتظار فرصتی برای اجرای آن بودند. بر اساس این تاکتیک، آمریکا در عین اینکه با «بازگشت اعلامی» به توافق هستهای،یکی از اعضای برجام محسوب میشود و خود را مدافع «چندجانبه گرایی در نظام بینالملل» قلمداد میکند، اما در عمل مانع از تعلیق تحریمهای نفتی، بانکی، اعتباری و تجاری علیه ایران میشود؛ یا این پروسه (رفع تحریمها) را با هدایت وزارتخانههای امور خارجه و خزانهداری خود، بهصورت قطرهچکانی صورت میدهد. هدف آمریکا از این اقدام، آمادهسازی ایران برای «امتیازدهی بیشتر» در مقابل «تعهدپذیری کمتر غرب» است.درهرحال، جیک سالیوان با اعلام مواضع اخیر خود، نشان داد که کماکان همان تاکتیک را دنبال میکند هرچند که آغاز غنیسازی 60 درصدی اورانیوم از سوی جمهوری اسلامی ایران،وی و همراهانش در کاخ سفید را شدیدا وحشتزده ساخته است!سالیوان عدم رفع تحریمها و مکانیسم ماشه را باهم میخواهد!
در این میان، باید مراقب اهداف فنی و حقوقی سالیوان و همراهانش در خصوص بازگشت غیرواقعی به برجام بود. «بازگشت پوچ آمریکا به برجام» قطعا برای کشورمان مضر خواهد بود زیرا واشنگتن در عین اینکه تحریمها را کماکان در عمل علیه کشورمان اعمال میکند، از حقوق تعبیهشده در سند برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه کشورمان بهرهمند خواهد شد. یکی از این موارد، «مکانیزم ماشه» است. در دوران ریاست جمهوری ترامپ، اعضای دائمی و غیردائمی شورای امنیت، به علت خروج رسمی آمریکا از برجام مانع از فعالسازی این مکانیزم مخرب و پرهزینه شدند، اما درصورتیکه دولت بایدن بهصورت ظاهری به توافق هستهای بازگردد، میتواند هرزمانی که اراده کند و بدون آنکه استدلالی برای دیگر اعضای کمیته مشترک برجام و شورای امنیت داشته باشد، تحریمهای چندجانبه را علیه کشورمان فعال کند.سخنان حکیمانه اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز ناظر به همین مسئله است. اینکه اگر آمریکا بدون رفع واقعی تحریمها به برجام برگردد، در آن صورت چنین بازگشتی برای ما نهتنها سود ندارد، بلکه ضرر هم خواهد داشت.
استراتژی فشار هوشمندانه بهجای استراتژی فشار حداکثری
در این معادله، باید نگاه استراتژیک و کلان آمریکا نسبت به پدیده برجام را نیز در نظر گرفت. در یک نگاه کلی، رئیسجمهور جدید آمریکا و اطرافیانش مانند «جیک سالیوان» و«بلینکن»معتقدند که باید نسبت به «استراتژی فشار حداکثری ترامپ» و اقداماتی که وی در دوران ریاست جمهوری خود در تقابل با ایران و برجام صورت داده ، نگاهی «فرصت محور» داشت .
دولت بایدن معتقد است که باید از طریق برگزاری مذاکرات موازی، که در یک همزمانی نسبی با یکدیگر قرار دارند، ایران را در همه ابعاد موشکی، منطقهای و هستهای محدود کرد! بایدن معتقد است در استراتژی «فشار هوشمندانه»، «برجام دفرمه شده» بهعنوان یک «سکوی پرتاب بهسوی توافقات محدودکننده بعدی علیه ایران» اصالت دارد نه یک «نقطه پایان منازعه میان ایران و آمریکا». بدون شک بایدن نیز در این مسیر بهمانند رؤسای جمهوری قبلی آمریکا محکوم به شکست خواهد بود....

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
زیست رسانهای در سایه هویت فرهنگ اسلامی
علی پژوهش
عملیاتی کردن مفاهیم دینی در موقعیتهای اجتماعی موضوعی است که این روزها علاقهمندان بسیاری برای اجرای آن دستبهکار شدهاند.
اینکه در فضای رسانههای امروز بتوان این دو مقوله را با یکدیگر ترکیب کرد و برای تعالی بشر از آن استفاده نمود موضوعی است که در گفتوگو با مهدی حاجی دبیر کارگروه مسجد رسانه ملی به بحث گذاشته شد. وی در ابتدا عنوان کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی تعابیر متعددی دربارهرسانه در منظومهفکری خود دارند. برای مثال میفرمایند:«دنیای امروز برمدار جنگ تبلیغاتی و رسانهای و درواقع برمدار جنگ جبهههای خبری و دستگاههای تولیدکنندهپیام حرکت میکند» که حاکی از نگاه سیستماتیک یا فرآیندگرای ایشان است. رهبر معظم انقلاب در مقطع دیگری درباره رسانهها میفرمایند: «امروز رسانهها در دنیا فکر، رفتار و هویت فرهنگی انسانها را الغا میکنند و تعیینکننده هستند.»سیستمی با پیچیدگیهای رسانه در تعامل با دیگر اجزای جامعه دارای ظرافتهای خاصی است که باید آنها را نیز مدنظر قرار دهیم .
این کارشناس رسانه افزود،واقعیت این است که بشر امروز در آستانه تجربه سبک متفاوتی از زندگی است که میتوان از آن تحت عنوان «زیست رسانهای» یاد کرد. بهوضوح شاهد هستیم که ضریب نفوذ رسانهها در ابعاد مختلف زندگی انسان، همواره در حال افزایش است. امروز رسانهها بر شعائر مختلف زندگی بشر ازجمله اقتصاد، کشاورزی، آموزش، تعاملات خانوادگی و سیاسی اثر میگذارد. عقلانیت اقتضا میکند که بشر خود را برای مواجهه با این الگوی نوین زندگی آماده کند،هنگامی در این زیست رسانهای موفق خواهیم بود که خود را با نگاه رهبر انقلاب که برگرفته از آموزههای الهی است بهدرستی مطابقت دهیم،نیروهای انقلابی رسانه باید به این مسئله فکر کنند و برای فراهم کردن زیرساختهای زیست رسانهای تلاش کنند. نکته مهمی که نباید از آن غافل شد نقش مادران در این زیستبوم رسانهای است. معتقدم پرستاران دلسوزی که نهاد خانواده را در این زیست رسانهای حفظ خواهند کرد، بهطورقطع مادران هستند. دختران امروز ایران که قرار است تا در دهه های آینده نقش مادری را در خانوادهها بر عهده بگیرند، آنها باید خود را برای زندگی نوین رسانهای بشر آماده کنند تا بتوانند در آینده یک نسل صالح از فرزندان ایرانزمین را تربیت کنندو علاوه بر اینکه رسانهها افکار آنها را تحت تأثیر قرار ندهند. این مادران باشند که رسانهها را برای نیل به ارزشهای الهی جهت میدهند. متأسفانه تا امروز نیروهای رسانهای کشور گام مؤثری برای تحقق این مطالبه برنداشتهاند.
حاجی در ادا مه عنوان کرد،رهبر معظم انقلاب در سال 1364 میفرمایند: یکی از اهداف رسانه، نشر اسلام است. ایشان مدتی بعد، در سال 1372 این عبارت را تکمیل و فرمودند: «در رسانه باید طرح حقایق اسلام ناب محمدی و اهلبیت بهگونهای صحیح و اصیل ارائه شود.» البته بهطورقطع منظور ایشان ترویج معارف دینی صرفااز طریق برنامههای گفت وگو محور با حضور کارشناسان دینی نبوده است. امروز مطالبه جدی ما از حوزههای علمیه معرفی قالبها و چارچوبهای نوین برای ترویج معارف دینی است.
برای مثال کسی نمیتواند تأثیر تولیدات فاخری مانند «یوسف پیامبر(ع)»، «مختارنامه» یا «امام علی (ع)» را با برنامههای گفت وگو محور یکسان بداند، اما تعداد این آثار تأثیرگذار به حدی اندک است که پخش مکرر آنها، برخی از مخاطبان را دچار دلزدگی میکند
دلیل این تکرار این است که ما امروز طرح مشخصی برای پرداختن به سایر مفاهیم دینی نداریم.
این کارشناس ادامه داد، رهبر معظم انقلاب همچنین سال 1378 «هـ .ش» در رابطه با رسانه انقلاب
میفرمایند: «معرفی و ترویج فرهنگ و ارزشهای والای اسلام و ایران باید اولویت رسانه باشد.» واضح است که کلیدواژه ذهنی ایشان ایرانی اسلامی است، رهبر انقلاب قائل به اهمیت هر دو مؤلفه هستند و بقای این مفاهیم را در گروی نابودی دیگری نمیدانند. همینطور ایشان سال 1383 «هـ.ش» و در ادامه مباحث خود جهت ترسیم الگوی رسانه انقلابی میفرمایند: «ارتقا معرفت دینی روشن بینانه یکی از وظایف رسانه است، من روی عنوان روشن بینانه تکیه میکنم، معرفت دینی باید ارتقاو گسترش پیدا کند، اما یک معرفت دینی روشنبینانه و آگاهانه» اصحاب رسانه امروز چه فعالیتی برای معرفی دین به مردم با دیدگاهی روشن بینانه داشتهاند؟ حقیقت امر این است که تاکنون ورود جدی به این مسائل انجام نشده است!
بهزعم وی نیروهای رسانهای انقلاب باید نسبت به اقتضائات پیشروی زیست رسانهای، ابزار و مدل مواجهه خود را ترسیم کنیم، روزی منبر رسانه اسلام بود، در مقطعی هم هیئت و کاست اما در آینده چه پیش خواهد آمد و آیا ما برای این تغییرات آماده هستیم؟! متأسفانه باید اذعان کرد که امروز برای بیان بسیاری از مفاهیم دینی خود در رسانه، الگوی مشخصی نداریم، برای مثال با توجه به تقارن این ایام با ماه مبارک رمضان باید بگویم که رسانه انقلاب
در حال حاضر الگوی مشخصی برای ساخت یک برنامه مناسب افطار ویژه نوجوانان ندارد، متفکرین پاسخ مناسبی به این مسئله ندادند که برای یک نوجوان چه برنامهای مناسب است؟ مخاطب اغلب برنامههای رسانهای ما در حال حاضر افراد روزهدار هستند که دریافت پیام رسانه برای آنها در اولویت نیست.
معتقدم رسانهها باید نوجوانان را مخاطب اصلی برنامههای ویژه ماه مبارک قرار دهند که مدت زیادی از شروع سن تکلیف آنها نمیگذارد یا اساساوارد این ایام نشدهاند؛ بنابراین نیاز بیشتری به خوراک رسانهای برای پذیرش فلسفه احکام دینی دارند.
این کارشناس رسانه معتقد است که مفهوم رسانه با فرد معنا پیدا میکند، رسانه محدود به ابزار تکنولوژیک آن نیست. شخصی که آن ابزار (نور،صدا، تصویر و...) را ترکیب میکند تا محتوایی تولید کند یک انسان رسانه است که اعلام میکند با استفاده از این ابزارها میتوان پیامی را به مخاطب منتقل کرد. هنگامی که از زیرساخت تولید محتوا صحبت میکنیم
در حقیقت منظور ما این است که رسانه انقلاب باید انسان رسانههای متعددی تربیتکرده باشد تا اگر هریک از آنها به هر دلیلی امکان ادامه همکاری با آن را نداشت، بتواند فرد جدیدی را جایگزین کند. عمیقا معتقدم که در فضای رسانهای کشور «نیاز به نفر داریم
اثر اهمیت کمتری برای ما دارد.» رسانه انقلاب باید افراد زیادی مانند آقای سلحشور تربیت کند تا فقدان آنها اثر منفی بر فرآیندها نداشته باشد.
حاجی افزود، تحکیم انقلاب اسلامی هدف دیگر رسانه در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب است. ایشان در سال 1364 «هـ.ش» میفرمایند: «تحکیم انقلاب باید در رسانهها اتفاق بیفتد.» ایشان در
29 آذرماه سال 1364 نیز میفرمایند: «سیستم رسانهای باید زبان گویای مدیریت جامعه و دستگاه اجرایی انقلاب باشد.» مطالبهای که امروزه نیز بهطور کامل محقق نشده است، متأسفانه شاخصی وجود ندارد که امکان ارزیابی میزان تحقق این مطالبات رهبری را
بر مبنای آن داشته باشیم، از صداوسیما بهعنوانمثال بارز این مسئله نام میبرم، زمانی که یک برنامه طنز در تلویزیون تولید میشود، بر اساس اقتضائات آن مخاطب از طریق روابط عمومی سازمان با رسانه ملی ارتباط برقرار میکنند،اما هنگامیکه یک محتوای مذهبی یا انقلابی تولید میشود، اغلب مخاطبان با این تلقی که سازمان در حال انجاموظیفه خود است
هیچ بازخوردی از مخاطب خاص آن برنامه به رسانه ملی نمیدهند. بنابراین مدیران تلویزیون تصور میکنند برنامههای ازایندست رضایت مخاطب را کسب نکرده است و بهمرور آنها را حذف یا جایگزین میکنند! چراکه ارزیابیهای سازمان ناظر به اصل «رضایت مخاطب» است و عدم دریافت بازخورد از ناحیه مخاطب را مبنای نارضایتی آنها قرار میدهد.متأسفانه مخاطبان این دست از برنامهها به هر دلیلی رضایت خود را اعلام نمیکنند، اما در فضای مجازی یا حوزههای عمومی کوچک خود از تماشای آن برنامه ابراز رضایت میکنند. بهزعم بنده یکی از راههای تحقق اهداف رسانه انقلابی همین مسئله حساس شدن مخاطب به محتوا و مشارکت فعال او در رسانه است. سادهتر بگویم، «زمانی که نبض مردمی رسانه به آن جهت نمیدهد، رسانه مبتنی بر تقاضاهایی که پیش میآیند، رفتار خود را تنظیم میکند.» نقطهضعفی که سیستمهای نظارتی رسانه ملی باید برای رفع آن چارهاندیشی کنند.
وی در ادامه گفت: رهبر انقلاب همچنین درباره اهمیت رسانه در سال 1383 میفرمایند: «رسانه باید برای ایجاد باور حقیقی نسبت به ارزشها و بنیانهای فکری انقلاب و نظام اسلامی تلاش کند.» سؤال بنده از فعالان فرهنگی انقلاب این است که برای تحقق این مهم چه فعالیتهای پژوهشی و عملیاتی انجام داده و در اختیار نظام رسانهای کشور قرار دادهاید؟ منظور اینجا صرفارسانه ملی نیست، تمام نهادهای فرهنگی کشور مخاطب سخن بنده هستند اگر امروز یک مؤسسه خصوصی بخواهد برای ترویج ارزشهای انقلاب برنامه بسازد، کدام منبع پژوهشی، طرح مدون یا مرجع نظری بومیسازی شده را در اختیار دارد؟ آیا امروز میدانیم، پاسخگویی به نیازهای رسانهای یک بانوی خانهدار با مخاطب دانشگاهی یا نوجوان دوره متوسطه چه تفاوتهایی دارد؟
بهزعم او یکی از نکاتی که کاملا در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب برای مواجهه با رسانه مشهود است
اصرار ایشان به ایجاد وحدت و همدلی در جامعه توسط رسانه هست.ایشان در سال 1383 «هـ.ش» میفرمایند:«جهتگیری به سمت وحدت ملی، ایجاد امید و ترسیم افقهای پیشروی ملت یکی از وظایف رسانه است.» اما رسانههای ما امروز گاهی
به سمت ایجاد دوگانههای غیرضروری و حرکت در مسیر کسب منفعت جناحی گام برمیدارند که قطعامنظور نظر رهبر انقلاب نیست. ایشان در 18 شهریور سال 1384 «هـ.ش» نیز فرمودند: «رسانهها باید برای حفظ و تقویت وحدت در جامعه تلاش کنند» یا در 27 فروردین سال 1385 میفرمایند: «رسانهها باید از طرح مسائل تفرقهآمیز در جامعه پرهیز کنند.» ایشان در مقطع دیگری در خصوص وحدتآفرینی رسانهها فرمودند:«ایجاد همگرایی عمومی، فضای محبت، همکاری و وحدت در کشور و میان مردم وظیفه رسانههاست، باید روحیه محبت، وحدت، همگرایی، ارتباط و پیوند در میان مردم تقویت شود.» اساسارمز پیروزی انقلاب اسلامی و امام راحل در رهبری این نهضت، ایجاد همدلی و وحدت در جامعه است. اقوام، سلایق و تفکرات مختلف در کشور ذیل پرچم ایشان متحد شده و رژیم پهلوی را ساقط کردند. رسانهها نباید به دوگانگی دامن بزنند، رسانهها نباید کوتاهمدت نگاه کنند. البته نگاه بنده کنار گذاشتن مطالبه گری رسانهها نیست، بلکه رعایت انصاف را شرط میدانم، مطالبه گری به رفتار جناحی تبدیل نشود این رمز موفقیت است .
این کارشناس رسانه سپس گفت: ویژگی دیگری که رهبری برای رسانه انقلابی بر میشمرند، «بزرگداشت، تکریم و معرفی نخبگان به مردم است.» البته بهطورقطع منظور ایشان از نخبگان در اشخاص مشهور یا در اصطلاح سلبریتیها خلاصه نمیشود. یکی دیگر از جملات رهبر انقلاب که نقل به مضمون میکنم
در خصوص ارزش پرداختن به همین مسئله است. ایشان در مقطعی جملهای با این مضمون فرمودند که «چرا زمان رسانه را باید به افرادی اختصاص داد که زندگی حقیقی آنها متفاوت از چیزی است که نمایش میدهند و پرداختن به آنها موضوعیت ندارد!» اما متأسفانه این فضا در حال رشد است. تصور کنید که رسانه ملی پرداختن انحصاری به سلبریتیها بهعنوان گروه مرجع را متوقف کرد، برنامههای متعدد شبکههای اینترنتی که در حال پخش است و مخاطب آن را دنبال میکند، باید چگونه کنترل شود؟! راهکار همان افزایش بهداشت رسانهای است که پیشتر به آن اشاره کردم، مخاطب باید به مرحلهای برسد که چه چیزی را بشنود و از چه گویندهای بشنود.وی خاطرنشان کرد،رهبر معظم انقلاب قائل به سیاستگذاری مبتنی بر شناخت دشمن هستند.سالهاست که ایشان این مطالبه را دارند، اما بسیاری از کنشگران رسانهای کشور بدون توجه به این مسئله در حال فعالیت نامنظم هستند و دچار روزمرگی شدهاند. دشمنان ما بیکار نیستند، اخیرادر فضای مجازی گروهی از سربازان رژیم اشغالگر قدس را دیدید که سالها آموزش زبان فارسی دیدهاند، فرهنگ ایران را فراگرفتهاند تا وارد تقابل با ایران شوند اما سؤال بنده این است، تا امروز چند نفر از کنشگران رسانهای ما آماده رویارویی با دشمن هستند، فرهنگ، زبان و ارزشهای ایشان را شناختهایم و سیاستگذاری مبتنی بر شناخت دشمن داشتهایم، پاسخ به این سؤال میتواند رافع بسیاری از معضلات ما در عرصه رسانه باشد.
عملیاتی کردن مفاهیم دینی در موقعیتهای اجتماعی موضوعی است که این روزها علاقهمندان بسیاری برای اجرای آن دستبهکار شدهاند.
اینکه در فضای رسانههای امروز بتوان این دو مقوله را با یکدیگر ترکیب کرد و برای تعالی بشر از آن استفاده نمود موضوعی است که در گفتوگو با مهدی حاجی دبیر کارگروه مسجد رسانه ملی به بحث گذاشته شد. وی در ابتدا عنوان کرد: رهبر معظم انقلاب اسلامی تعابیر متعددی دربارهرسانه در منظومهفکری خود دارند. برای مثال میفرمایند:«دنیای امروز برمدار جنگ تبلیغاتی و رسانهای و درواقع برمدار جنگ جبهههای خبری و دستگاههای تولیدکنندهپیام حرکت میکند» که حاکی از نگاه سیستماتیک یا فرآیندگرای ایشان است. رهبر معظم انقلاب در مقطع دیگری درباره رسانهها میفرمایند: «امروز رسانهها در دنیا فکر، رفتار و هویت فرهنگی انسانها را الغا میکنند و تعیینکننده هستند.»سیستمی با پیچیدگیهای رسانه در تعامل با دیگر اجزای جامعه دارای ظرافتهای خاصی است که باید آنها را نیز مدنظر قرار دهیم .
این کارشناس رسانه افزود،واقعیت این است که بشر امروز در آستانه تجربه سبک متفاوتی از زندگی است که میتوان از آن تحت عنوان «زیست رسانهای» یاد کرد. بهوضوح شاهد هستیم که ضریب نفوذ رسانهها در ابعاد مختلف زندگی انسان، همواره در حال افزایش است. امروز رسانهها بر شعائر مختلف زندگی بشر ازجمله اقتصاد، کشاورزی، آموزش، تعاملات خانوادگی و سیاسی اثر میگذارد. عقلانیت اقتضا میکند که بشر خود را برای مواجهه با این الگوی نوین زندگی آماده کند،هنگامی در این زیست رسانهای موفق خواهیم بود که خود را با نگاه رهبر انقلاب که برگرفته از آموزههای الهی است بهدرستی مطابقت دهیم،نیروهای انقلابی رسانه باید به این مسئله فکر کنند و برای فراهم کردن زیرساختهای زیست رسانهای تلاش کنند. نکته مهمی که نباید از آن غافل شد نقش مادران در این زیستبوم رسانهای است. معتقدم پرستاران دلسوزی که نهاد خانواده را در این زیست رسانهای حفظ خواهند کرد، بهطورقطع مادران هستند. دختران امروز ایران که قرار است تا در دهه های آینده نقش مادری را در خانوادهها بر عهده بگیرند، آنها باید خود را برای زندگی نوین رسانهای بشر آماده کنند تا بتوانند در آینده یک نسل صالح از فرزندان ایرانزمین را تربیت کنندو علاوه بر اینکه رسانهها افکار آنها را تحت تأثیر قرار ندهند. این مادران باشند که رسانهها را برای نیل به ارزشهای الهی جهت میدهند. متأسفانه تا امروز نیروهای رسانهای کشور گام مؤثری برای تحقق این مطالبه برنداشتهاند.
حاجی در ادا مه عنوان کرد،رهبر معظم انقلاب در سال 1364 میفرمایند: یکی از اهداف رسانه، نشر اسلام است. ایشان مدتی بعد، در سال 1372 این عبارت را تکمیل و فرمودند: «در رسانه باید طرح حقایق اسلام ناب محمدی و اهلبیت بهگونهای صحیح و اصیل ارائه شود.» البته بهطورقطع منظور ایشان ترویج معارف دینی صرفااز طریق برنامههای گفت وگو محور با حضور کارشناسان دینی نبوده است. امروز مطالبه جدی ما از حوزههای علمیه معرفی قالبها و چارچوبهای نوین برای ترویج معارف دینی است.
برای مثال کسی نمیتواند تأثیر تولیدات فاخری مانند «یوسف پیامبر(ع)»، «مختارنامه» یا «امام علی (ع)» را با برنامههای گفت وگو محور یکسان بداند، اما تعداد این آثار تأثیرگذار به حدی اندک است که پخش مکرر آنها، برخی از مخاطبان را دچار دلزدگی میکند
دلیل این تکرار این است که ما امروز طرح مشخصی برای پرداختن به سایر مفاهیم دینی نداریم.
این کارشناس ادامه داد، رهبر معظم انقلاب همچنین سال 1378 «هـ .ش» در رابطه با رسانه انقلاب
میفرمایند: «معرفی و ترویج فرهنگ و ارزشهای والای اسلام و ایران باید اولویت رسانه باشد.» واضح است که کلیدواژه ذهنی ایشان ایرانی اسلامی است، رهبر انقلاب قائل به اهمیت هر دو مؤلفه هستند و بقای این مفاهیم را در گروی نابودی دیگری نمیدانند. همینطور ایشان سال 1383 «هـ.ش» و در ادامه مباحث خود جهت ترسیم الگوی رسانه انقلابی میفرمایند: «ارتقا معرفت دینی روشن بینانه یکی از وظایف رسانه است، من روی عنوان روشن بینانه تکیه میکنم، معرفت دینی باید ارتقاو گسترش پیدا کند، اما یک معرفت دینی روشنبینانه و آگاهانه» اصحاب رسانه امروز چه فعالیتی برای معرفی دین به مردم با دیدگاهی روشن بینانه داشتهاند؟ حقیقت امر این است که تاکنون ورود جدی به این مسائل انجام نشده است!
بهزعم وی نیروهای رسانهای انقلاب باید نسبت به اقتضائات پیشروی زیست رسانهای، ابزار و مدل مواجهه خود را ترسیم کنیم، روزی منبر رسانه اسلام بود، در مقطعی هم هیئت و کاست اما در آینده چه پیش خواهد آمد و آیا ما برای این تغییرات آماده هستیم؟! متأسفانه باید اذعان کرد که امروز برای بیان بسیاری از مفاهیم دینی خود در رسانه، الگوی مشخصی نداریم، برای مثال با توجه به تقارن این ایام با ماه مبارک رمضان باید بگویم که رسانه انقلاب
در حال حاضر الگوی مشخصی برای ساخت یک برنامه مناسب افطار ویژه نوجوانان ندارد، متفکرین پاسخ مناسبی به این مسئله ندادند که برای یک نوجوان چه برنامهای مناسب است؟ مخاطب اغلب برنامههای رسانهای ما در حال حاضر افراد روزهدار هستند که دریافت پیام رسانه برای آنها در اولویت نیست.
معتقدم رسانهها باید نوجوانان را مخاطب اصلی برنامههای ویژه ماه مبارک قرار دهند که مدت زیادی از شروع سن تکلیف آنها نمیگذارد یا اساساوارد این ایام نشدهاند؛ بنابراین نیاز بیشتری به خوراک رسانهای برای پذیرش فلسفه احکام دینی دارند.
این کارشناس رسانه معتقد است که مفهوم رسانه با فرد معنا پیدا میکند، رسانه محدود به ابزار تکنولوژیک آن نیست. شخصی که آن ابزار (نور،صدا، تصویر و...) را ترکیب میکند تا محتوایی تولید کند یک انسان رسانه است که اعلام میکند با استفاده از این ابزارها میتوان پیامی را به مخاطب منتقل کرد. هنگامی که از زیرساخت تولید محتوا صحبت میکنیم
در حقیقت منظور ما این است که رسانه انقلاب باید انسان رسانههای متعددی تربیتکرده باشد تا اگر هریک از آنها به هر دلیلی امکان ادامه همکاری با آن را نداشت، بتواند فرد جدیدی را جایگزین کند. عمیقا معتقدم که در فضای رسانهای کشور «نیاز به نفر داریم
اثر اهمیت کمتری برای ما دارد.» رسانه انقلاب باید افراد زیادی مانند آقای سلحشور تربیت کند تا فقدان آنها اثر منفی بر فرآیندها نداشته باشد.
حاجی افزود، تحکیم انقلاب اسلامی هدف دیگر رسانه در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب است. ایشان در سال 1364 «هـ.ش» میفرمایند: «تحکیم انقلاب باید در رسانهها اتفاق بیفتد.» ایشان در
29 آذرماه سال 1364 نیز میفرمایند: «سیستم رسانهای باید زبان گویای مدیریت جامعه و دستگاه اجرایی انقلاب باشد.» مطالبهای که امروزه نیز بهطور کامل محقق نشده است، متأسفانه شاخصی وجود ندارد که امکان ارزیابی میزان تحقق این مطالبات رهبری را
بر مبنای آن داشته باشیم، از صداوسیما بهعنوانمثال بارز این مسئله نام میبرم، زمانی که یک برنامه طنز در تلویزیون تولید میشود، بر اساس اقتضائات آن مخاطب از طریق روابط عمومی سازمان با رسانه ملی ارتباط برقرار میکنند،اما هنگامیکه یک محتوای مذهبی یا انقلابی تولید میشود، اغلب مخاطبان با این تلقی که سازمان در حال انجاموظیفه خود است
هیچ بازخوردی از مخاطب خاص آن برنامه به رسانه ملی نمیدهند. بنابراین مدیران تلویزیون تصور میکنند برنامههای ازایندست رضایت مخاطب را کسب نکرده است و بهمرور آنها را حذف یا جایگزین میکنند! چراکه ارزیابیهای سازمان ناظر به اصل «رضایت مخاطب» است و عدم دریافت بازخورد از ناحیه مخاطب را مبنای نارضایتی آنها قرار میدهد.متأسفانه مخاطبان این دست از برنامهها به هر دلیلی رضایت خود را اعلام نمیکنند، اما در فضای مجازی یا حوزههای عمومی کوچک خود از تماشای آن برنامه ابراز رضایت میکنند. بهزعم بنده یکی از راههای تحقق اهداف رسانه انقلابی همین مسئله حساس شدن مخاطب به محتوا و مشارکت فعال او در رسانه است. سادهتر بگویم، «زمانی که نبض مردمی رسانه به آن جهت نمیدهد، رسانه مبتنی بر تقاضاهایی که پیش میآیند، رفتار خود را تنظیم میکند.» نقطهضعفی که سیستمهای نظارتی رسانه ملی باید برای رفع آن چارهاندیشی کنند.
وی در ادامه گفت: رهبر انقلاب همچنین درباره اهمیت رسانه در سال 1383 میفرمایند: «رسانه باید برای ایجاد باور حقیقی نسبت به ارزشها و بنیانهای فکری انقلاب و نظام اسلامی تلاش کند.» سؤال بنده از فعالان فرهنگی انقلاب این است که برای تحقق این مهم چه فعالیتهای پژوهشی و عملیاتی انجام داده و در اختیار نظام رسانهای کشور قرار دادهاید؟ منظور اینجا صرفارسانه ملی نیست، تمام نهادهای فرهنگی کشور مخاطب سخن بنده هستند اگر امروز یک مؤسسه خصوصی بخواهد برای ترویج ارزشهای انقلاب برنامه بسازد، کدام منبع پژوهشی، طرح مدون یا مرجع نظری بومیسازی شده را در اختیار دارد؟ آیا امروز میدانیم، پاسخگویی به نیازهای رسانهای یک بانوی خانهدار با مخاطب دانشگاهی یا نوجوان دوره متوسطه چه تفاوتهایی دارد؟
بهزعم او یکی از نکاتی که کاملا در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب برای مواجهه با رسانه مشهود است
اصرار ایشان به ایجاد وحدت و همدلی در جامعه توسط رسانه هست.ایشان در سال 1383 «هـ.ش» میفرمایند:«جهتگیری به سمت وحدت ملی، ایجاد امید و ترسیم افقهای پیشروی ملت یکی از وظایف رسانه است.» اما رسانههای ما امروز گاهی
به سمت ایجاد دوگانههای غیرضروری و حرکت در مسیر کسب منفعت جناحی گام برمیدارند که قطعامنظور نظر رهبر انقلاب نیست. ایشان در 18 شهریور سال 1384 «هـ.ش» نیز فرمودند: «رسانهها باید برای حفظ و تقویت وحدت در جامعه تلاش کنند» یا در 27 فروردین سال 1385 میفرمایند: «رسانهها باید از طرح مسائل تفرقهآمیز در جامعه پرهیز کنند.» ایشان در مقطع دیگری در خصوص وحدتآفرینی رسانهها فرمودند:«ایجاد همگرایی عمومی، فضای محبت، همکاری و وحدت در کشور و میان مردم وظیفه رسانههاست، باید روحیه محبت، وحدت، همگرایی، ارتباط و پیوند در میان مردم تقویت شود.» اساسارمز پیروزی انقلاب اسلامی و امام راحل در رهبری این نهضت، ایجاد همدلی و وحدت در جامعه است. اقوام، سلایق و تفکرات مختلف در کشور ذیل پرچم ایشان متحد شده و رژیم پهلوی را ساقط کردند. رسانهها نباید به دوگانگی دامن بزنند، رسانهها نباید کوتاهمدت نگاه کنند. البته نگاه بنده کنار گذاشتن مطالبه گری رسانهها نیست، بلکه رعایت انصاف را شرط میدانم، مطالبه گری به رفتار جناحی تبدیل نشود این رمز موفقیت است .
این کارشناس رسانه سپس گفت: ویژگی دیگری که رهبری برای رسانه انقلابی بر میشمرند، «بزرگداشت، تکریم و معرفی نخبگان به مردم است.» البته بهطورقطع منظور ایشان از نخبگان در اشخاص مشهور یا در اصطلاح سلبریتیها خلاصه نمیشود. یکی دیگر از جملات رهبر انقلاب که نقل به مضمون میکنم
در خصوص ارزش پرداختن به همین مسئله است. ایشان در مقطعی جملهای با این مضمون فرمودند که «چرا زمان رسانه را باید به افرادی اختصاص داد که زندگی حقیقی آنها متفاوت از چیزی است که نمایش میدهند و پرداختن به آنها موضوعیت ندارد!» اما متأسفانه این فضا در حال رشد است. تصور کنید که رسانه ملی پرداختن انحصاری به سلبریتیها بهعنوان گروه مرجع را متوقف کرد، برنامههای متعدد شبکههای اینترنتی که در حال پخش است و مخاطب آن را دنبال میکند، باید چگونه کنترل شود؟! راهکار همان افزایش بهداشت رسانهای است که پیشتر به آن اشاره کردم، مخاطب باید به مرحلهای برسد که چه چیزی را بشنود و از چه گویندهای بشنود.وی خاطرنشان کرد،رهبر معظم انقلاب قائل به سیاستگذاری مبتنی بر شناخت دشمن هستند.سالهاست که ایشان این مطالبه را دارند، اما بسیاری از کنشگران رسانهای کشور بدون توجه به این مسئله در حال فعالیت نامنظم هستند و دچار روزمرگی شدهاند. دشمنان ما بیکار نیستند، اخیرادر فضای مجازی گروهی از سربازان رژیم اشغالگر قدس را دیدید که سالها آموزش زبان فارسی دیدهاند، فرهنگ ایران را فراگرفتهاند تا وارد تقابل با ایران شوند اما سؤال بنده این است، تا امروز چند نفر از کنشگران رسانهای ما آماده رویارویی با دشمن هستند، فرهنگ، زبان و ارزشهای ایشان را شناختهایم و سیاستگذاری مبتنی بر شناخت دشمن داشتهایم، پاسخ به این سؤال میتواند رافع بسیاری از معضلات ما در عرصه رسانه باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
صنعت دارویی کشور گرفتار تعارض منافع شدید
گروه اجتماعی
مهدی اسفندیار، پژوهشگر و نویسنده حوزه سلامت با اشاره به اینکه صنعت دارویی ما دچار تعارض منافع شدید است، در خصوص عدم باورپذیری گزارشها و ادعاهای مسئولین این حوزه به «رسالت » میگوید: « در این صنعت تمام ارکان تصمیم گیر اعم از سیاستگذاری، اجرا، تولید و غیره چرخههای وابسته به هم هستند و گزارشات و ادعاهای آنها را چندان نمیشود باور کرد. چرا؟ چون همزمان بااینکه ادعا میشود قیمت داروها بهصرفه نیست و شرکتها در حال ضرر هستند، اسناد، مدارک و اطلاعات و شواهدی به دست میآید که حکایت از این دارد که شرکتهای دارویی در حال توزیع آفرهای جنسی هستند. مثلا به ازای هر 5 آنتیبیوتیک 6 تا، 3 تا، 2 تا حتی یکی به یکی به خریدار پاداش میدهند. اگر این صنعت بهصرف نباشد، آفرها باید برداشته شود درحالیکه در شرایط اوج تحریم و ورشکستگی ادعایی، آفرها سر جای خود است. این یک مطلب است که باید بگوییم قرائن نشان میدهد قیمتهای دارو در ایران نسبت به آن چیزی که تمام میشود قیمت مناسبی است. تجربه نشان داده با توجه به اینکه مسئولین وزارت بهداشت در ادوار مختلف باوجوداینکه ادعا میکردند ما در بخش دارو سهامدار نیستیم یا اصطلاحا کننده کار و ذینفع نیستیم اما درنهایت در بخش سازمان غذا و دارو میدیدیم اینها دوباره سر از همان صنایع دارویی درمیآوردند یا حتی در بخشهای نظارتی در قسمتهای مختلف و حساس کسانی که در حوزه سلامت کار میکنند به شکل عجیبی دوباره از صنعت دارو بهعنوان «بیزینس» کار سر درمیآورند و با توجه به شرایطی که کشور ما دارد و مسئولین در اداره حوزه سلامت تحت هیچ عنوان حاضر نیستند از تجربه کشورهای دیگر در شفافیت و سامان دادن به بخش دارو استفاده کنند و در این وضعیت، طبیعتا قیمت داروها افزایش پیدا خواهد کرد و مردم بیپناه در برابر سودجویی عدهای قرار خواهند گرفت که هم رسانه دستشان است و هم پستهای سیاسی و اجرایی و هم از سوی مجلس و بخشهای مختلف حمایت میشوند . شما شک نکنید که خیلی زود از بخشهای مختلف حاکمیت، فریاد «وا اسفا صنعت دارو از دست رفت!» بلند میشود و پشت آن موجی راه میافتد و قیمتهای جدید تحت پوشش صنعت بیمه درمیآید و صنعت بیمه برای اینکه قیمتهای جدید را پوشش بدهد اقدام به حذف خدماتش از مردم و تحت پوشش قرار دادن دارو میکند و جالب است این قصه دقیقا زمانی دارد صدایش بلند میشود که در بحث پزشکی ما دنبال این هستیم که تعرفهها را واقعی کنیم. لذا یکبار دیگر صنعت دارویی که در همه این سالها به پشتوانه حمایتهای آقای دکتر نمکی و تیمش؛ بههرحال من نمیگویم زیادهخواهی چراکه برای اثبات آن نیاز به مستند داریم اما به نظرم حقش را تمام و کمال و شاید بیشتر نیز دریافت کرده است، موفق میشود با این مانورها جلوی واقعی شدن تعرفه را بگیرد و خودش را پرزنت کند.»
توقف قاچاق دارو تنها نیاز به اراده دارد
اسفندیار در پاسخ به این پرسش که به گفته عدهای حذف ارز برخی داروها میتواند به دلیل قاچاق دارو به کشورهای همسایه باشد، معتقد است مردم نباید به جرم عدم توانایی دولت در کنترل قاچاق سرشان باقیمتهای بالا بریده شود: « قاچاق را چه کسی انجام میدهد؟ آدمهایش کاملا مشخص است. آیا سیستمهای نظارتی نمیتوانند بفهمند چند کانتینر دارو دارد از مرز میرود؟ من معتقد هستم در بحث دارو باید به مردم یارانه داد. بهخصوص با این گرانی وحشتناکی که در این سالها ایجاد شده و اقتصاد مردم فلج شده است و بهخصوص بازنشستهها به وضعیتی افتادهاند که واقعا رقتبار است، حداقل کاری که دولت و مجلس میتواند انجام دهد این است که این سوبسیدها را بدهد و چنانچه نمیخواهد بدهد حداقل باید یارانه عمومی را 3 تا 4 برابر بکند که مردم بتوانند دوام بیاورند. من فکر میکنم به جرم ناتوانی دولت در کنترل قاچاق ارز ما وظیفه نداریم سر مردم را ببریم. الان سالهاست که این سیاست دارد انجام میشود. میگویند نمیتوانیم قاچاق سوخت را کنترل کنیم، قیمت سوخت را بالا میبرند. قاچاق دارو را نمیتوانیم کنترل کنیم، قیمت دارو را بالا میبرند. بدون اینکه نگاه کنند برای مردم و اقتصاد آنها چه اتفاقی خواهد افتاد. خب اگر دولت نمیتواند اینها را کنترل کند مشروعیت خودش زیر سؤال است. دیگر دست از مالیات گرفتن از مردم و وضع قوانین هم باید بردارد. معنا ندارد که دولت در انجام وظایف حاکمیتی خود ناتوان باشد و سر مردم را ببرد. قاچاق دارو برای اینکه متوقف شود نیاز به اراده دارد و تمام. »
حذف ارز داروهای خارجی با مشابه خارجی از سه منظر
وی حذف ارز از داروهای خارجی با مشابه داخلی را در سه گروه دستهبندی کرده و میافزاید: «یک نوع آن، این است که مثلا یک دارویی مربوط به شیمیدرمانی است. نوع خوب و برند خیلی عالی خارجی آن از قبل در شرکتهای دارویی تأمین شده و شرکتهای بیمه نیز آن را پوشش میدهند، خب من ندیدم ارز این مدل از داروها را بخواهند قطع کنند و در خصوص داروهای بیماریهای مزمن بررسیها نشان میدهد، اختلاف مشابه خارجی با نوع ایرانی آن به لحاظ کیفیت بسیار زیاد است. به نظر من قطع ارز آنها یک جنایت است و نباید اجازه داد هزینههای کمرشکن بر مردم تحمیل شود،اما یکسری داروها ست که من پزشک با یک شرکتی از آنسوی آبها یا همین داخل قرارداد بستهام که داروی آنها را تحت پوشش قرار دهم و آن برند خاص از دارو را در نسخه بنویسم. اینجا حاکمیت باید با این سودجویان برخورد کند، اما ازآنجاییکه در کشور ما شفافیت بر درآمد وجود ندارد و حوزه سلامت تحت عنوان قدیسپروری و تقدسمآبی از نظارت کاملا خارج شده و به خود ارجاعی رسیده است و با تخلفاتی که خیلیهایشان در دنیا جرم هستند برخورد نمیشود، بسیاری از مردم از این منظر آسیب میبینند، اما نوع سومی هم وجود دارد. امروز به نظر میرسد وارد کردن نوع خارجی برخی داروها دیگر معنا ندارد. کیفیت تولید داخلی بخش عمدهای از داروها واقعا تأیید شده است و در این شرایط تحریمها به نظرم عاقلانه هم نیست که وارد شوند. مثلا اسویکسی که در داخل میزنیم خیلی ارتباط معناداری با مشابه فرانسویاش که در کشور ما در عبیدی بستهبندی میشود ندارد و بسیاری از بیماران از نوع داخلیاش راضی هستند. این باید علمی بحث شود. پس سه دسته شد یکی سودجویی پزشکان، دوم داروهایی که مربوط به بیماریهای مزمن است و ما واقعا کیفیت مناسبی در داخل نداریم و یکی هم بحث اینکه بله کیفیت داروهایمان خوب است و ما باید از تولید داخلیمان حمایت کنیم.»
لابیگری دلیل افزایش قیمت داروهای ایرانی
این پژوهشگر حوزه سلامت معتقد است برای افزایش قیمت داروی ایرانی هیچ توجیهی بهجز لابیگری وجود ندارد: «به نظرم قیمت گذار و سیاستگذار و ناظر و مجری عملا در کشور ما یکی هستند و قابلباور نیست غیرازاین هم باشد. سیستم نظام سلامت ما مطلقا منافع حاکمیت و مردم را پوشش نمیدهد و اصناف چه پزشکی، چه دندانپزشکی، چه پیراپزشکی و چه دارو در رتبه اول برای کسب منفعت هستند و اگر چیزی باقی ماند تقدیم مردم و حاکمیت میشود.»
مهدی اسفندیار، پژوهشگر و نویسنده حوزه سلامت با اشاره به اینکه صنعت دارویی ما دچار تعارض منافع شدید است، در خصوص عدم باورپذیری گزارشها و ادعاهای مسئولین این حوزه به «رسالت » میگوید: « در این صنعت تمام ارکان تصمیم گیر اعم از سیاستگذاری، اجرا، تولید و غیره چرخههای وابسته به هم هستند و گزارشات و ادعاهای آنها را چندان نمیشود باور کرد. چرا؟ چون همزمان بااینکه ادعا میشود قیمت داروها بهصرفه نیست و شرکتها در حال ضرر هستند، اسناد، مدارک و اطلاعات و شواهدی به دست میآید که حکایت از این دارد که شرکتهای دارویی در حال توزیع آفرهای جنسی هستند. مثلا به ازای هر 5 آنتیبیوتیک 6 تا، 3 تا، 2 تا حتی یکی به یکی به خریدار پاداش میدهند. اگر این صنعت بهصرف نباشد، آفرها باید برداشته شود درحالیکه در شرایط اوج تحریم و ورشکستگی ادعایی، آفرها سر جای خود است. این یک مطلب است که باید بگوییم قرائن نشان میدهد قیمتهای دارو در ایران نسبت به آن چیزی که تمام میشود قیمت مناسبی است. تجربه نشان داده با توجه به اینکه مسئولین وزارت بهداشت در ادوار مختلف باوجوداینکه ادعا میکردند ما در بخش دارو سهامدار نیستیم یا اصطلاحا کننده کار و ذینفع نیستیم اما درنهایت در بخش سازمان غذا و دارو میدیدیم اینها دوباره سر از همان صنایع دارویی درمیآوردند یا حتی در بخشهای نظارتی در قسمتهای مختلف و حساس کسانی که در حوزه سلامت کار میکنند به شکل عجیبی دوباره از صنعت دارو بهعنوان «بیزینس» کار سر درمیآورند و با توجه به شرایطی که کشور ما دارد و مسئولین در اداره حوزه سلامت تحت هیچ عنوان حاضر نیستند از تجربه کشورهای دیگر در شفافیت و سامان دادن به بخش دارو استفاده کنند و در این وضعیت، طبیعتا قیمت داروها افزایش پیدا خواهد کرد و مردم بیپناه در برابر سودجویی عدهای قرار خواهند گرفت که هم رسانه دستشان است و هم پستهای سیاسی و اجرایی و هم از سوی مجلس و بخشهای مختلف حمایت میشوند . شما شک نکنید که خیلی زود از بخشهای مختلف حاکمیت، فریاد «وا اسفا صنعت دارو از دست رفت!» بلند میشود و پشت آن موجی راه میافتد و قیمتهای جدید تحت پوشش صنعت بیمه درمیآید و صنعت بیمه برای اینکه قیمتهای جدید را پوشش بدهد اقدام به حذف خدماتش از مردم و تحت پوشش قرار دادن دارو میکند و جالب است این قصه دقیقا زمانی دارد صدایش بلند میشود که در بحث پزشکی ما دنبال این هستیم که تعرفهها را واقعی کنیم. لذا یکبار دیگر صنعت دارویی که در همه این سالها به پشتوانه حمایتهای آقای دکتر نمکی و تیمش؛ بههرحال من نمیگویم زیادهخواهی چراکه برای اثبات آن نیاز به مستند داریم اما به نظرم حقش را تمام و کمال و شاید بیشتر نیز دریافت کرده است، موفق میشود با این مانورها جلوی واقعی شدن تعرفه را بگیرد و خودش را پرزنت کند.»
توقف قاچاق دارو تنها نیاز به اراده دارد
اسفندیار در پاسخ به این پرسش که به گفته عدهای حذف ارز برخی داروها میتواند به دلیل قاچاق دارو به کشورهای همسایه باشد، معتقد است مردم نباید به جرم عدم توانایی دولت در کنترل قاچاق سرشان باقیمتهای بالا بریده شود: « قاچاق را چه کسی انجام میدهد؟ آدمهایش کاملا مشخص است. آیا سیستمهای نظارتی نمیتوانند بفهمند چند کانتینر دارو دارد از مرز میرود؟ من معتقد هستم در بحث دارو باید به مردم یارانه داد. بهخصوص با این گرانی وحشتناکی که در این سالها ایجاد شده و اقتصاد مردم فلج شده است و بهخصوص بازنشستهها به وضعیتی افتادهاند که واقعا رقتبار است، حداقل کاری که دولت و مجلس میتواند انجام دهد این است که این سوبسیدها را بدهد و چنانچه نمیخواهد بدهد حداقل باید یارانه عمومی را 3 تا 4 برابر بکند که مردم بتوانند دوام بیاورند. من فکر میکنم به جرم ناتوانی دولت در کنترل قاچاق ارز ما وظیفه نداریم سر مردم را ببریم. الان سالهاست که این سیاست دارد انجام میشود. میگویند نمیتوانیم قاچاق سوخت را کنترل کنیم، قیمت سوخت را بالا میبرند. قاچاق دارو را نمیتوانیم کنترل کنیم، قیمت دارو را بالا میبرند. بدون اینکه نگاه کنند برای مردم و اقتصاد آنها چه اتفاقی خواهد افتاد. خب اگر دولت نمیتواند اینها را کنترل کند مشروعیت خودش زیر سؤال است. دیگر دست از مالیات گرفتن از مردم و وضع قوانین هم باید بردارد. معنا ندارد که دولت در انجام وظایف حاکمیتی خود ناتوان باشد و سر مردم را ببرد. قاچاق دارو برای اینکه متوقف شود نیاز به اراده دارد و تمام. »
حذف ارز داروهای خارجی با مشابه خارجی از سه منظر
وی حذف ارز از داروهای خارجی با مشابه داخلی را در سه گروه دستهبندی کرده و میافزاید: «یک نوع آن، این است که مثلا یک دارویی مربوط به شیمیدرمانی است. نوع خوب و برند خیلی عالی خارجی آن از قبل در شرکتهای دارویی تأمین شده و شرکتهای بیمه نیز آن را پوشش میدهند، خب من ندیدم ارز این مدل از داروها را بخواهند قطع کنند و در خصوص داروهای بیماریهای مزمن بررسیها نشان میدهد، اختلاف مشابه خارجی با نوع ایرانی آن به لحاظ کیفیت بسیار زیاد است. به نظر من قطع ارز آنها یک جنایت است و نباید اجازه داد هزینههای کمرشکن بر مردم تحمیل شود،اما یکسری داروها ست که من پزشک با یک شرکتی از آنسوی آبها یا همین داخل قرارداد بستهام که داروی آنها را تحت پوشش قرار دهم و آن برند خاص از دارو را در نسخه بنویسم. اینجا حاکمیت باید با این سودجویان برخورد کند، اما ازآنجاییکه در کشور ما شفافیت بر درآمد وجود ندارد و حوزه سلامت تحت عنوان قدیسپروری و تقدسمآبی از نظارت کاملا خارج شده و به خود ارجاعی رسیده است و با تخلفاتی که خیلیهایشان در دنیا جرم هستند برخورد نمیشود، بسیاری از مردم از این منظر آسیب میبینند، اما نوع سومی هم وجود دارد. امروز به نظر میرسد وارد کردن نوع خارجی برخی داروها دیگر معنا ندارد. کیفیت تولید داخلی بخش عمدهای از داروها واقعا تأیید شده است و در این شرایط تحریمها به نظرم عاقلانه هم نیست که وارد شوند. مثلا اسویکسی که در داخل میزنیم خیلی ارتباط معناداری با مشابه فرانسویاش که در کشور ما در عبیدی بستهبندی میشود ندارد و بسیاری از بیماران از نوع داخلیاش راضی هستند. این باید علمی بحث شود. پس سه دسته شد یکی سودجویی پزشکان، دوم داروهایی که مربوط به بیماریهای مزمن است و ما واقعا کیفیت مناسبی در داخل نداریم و یکی هم بحث اینکه بله کیفیت داروهایمان خوب است و ما باید از تولید داخلیمان حمایت کنیم.»
لابیگری دلیل افزایش قیمت داروهای ایرانی
این پژوهشگر حوزه سلامت معتقد است برای افزایش قیمت داروی ایرانی هیچ توجیهی بهجز لابیگری وجود ندارد: «به نظرم قیمت گذار و سیاستگذار و ناظر و مجری عملا در کشور ما یکی هستند و قابلباور نیست غیرازاین هم باشد. سیستم نظام سلامت ما مطلقا منافع حاکمیت و مردم را پوشش نمیدهد و اصناف چه پزشکی، چه دندانپزشکی، چه پیراپزشکی و چه دارو در رتبه اول برای کسب منفعت هستند و اگر چیزی باقی ماند تقدیم مردم و حاکمیت میشود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
بیاعتنایی شاخص به تغییرات دامنه نوسان
نفیسه امامی
بر اساس مصوبه هیئتمدیره سازمان بورس، از دیروز اول اردیبهشتماه دامنه نوسان مثبت ۶ و منفی ۳ درصدی در بازار سهام اعمال گردید تا بلکه گامی در جهت تغییر روند شاخص برداشته شود. بعد از شتاب گرفتن روند نزولی شاخص بورس، سازمان بورس تصمیماتی در راستای کاهش ضرر سهامداران از تداوم روند نزولی بازار و کاهش نوسانهای ایجادشده در بازار اتخاذ کرد و مصوبه تغییر دامنه نوسان بورس را از منفی و مثبت پنج به مثبت ٦ و منفی دو از 25 بهمن سال گذشته اجرایی کرد.این تغییر دامنه نوسان از مثبت و منفی 5 به مثبت 6 و منفی 2 درصد در حالی انجام گرفت که قرار بود صرفا برای دو هفته در بازار سهام باهدف کنترل ریزش شاخص و قیمت سهام شرکتها در این بازار اعمال شود، اما بازار به این تغییر دامنه نامتقارن تنها چند روز روی مثبت نشان داد و بعدازآن مجددا در مسیر نوسان قرار گرفت.
اجرای این مصوبه در بازار با اظهارنظرهای مختلفی از سوی کارشناسان نسبت به این تصمیم شورای عالی بورس روبه رو شد. عدهای از تحلیلگران اساسا معتقد به حذف دامنه نوسان بورس برای ایجاد زودتر تعادل در معاملات بازار بودند و بارها اعلام کردند که بازار برای آنکه بتواند هر چه زودتر به روند واقعی خود بازگردد، باید اقدام به حذف یا افزایش دامنه نوسان کند تا مدت اصلاح زمانی شاخص بورس به زمان کوتاهتری تبدیل شود.
بازار از ابتدای سال 1400 بازهم با نوسان مضاعف روبه رو گردید و اعضای هیئتمدیره سازمان بورس و اوراق بهادار، بار دیگر تکلیف دامنه نوسان را برای یک ماه از منفی 2 تا مثبت 6 به
منفی 3 تا مثبت 6 تغییر دادند. این تغییر همزمان با آزادسازی معاملات الگوریتمی در بازار بود تا بهزعم تصمیمگیرندگان سازمان بتواند بر روند حرکت شاخص تأثیرگذار شود. شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران دیروز و همزمان با اجرای تغییر دامنه نوسان بازهم روند نزولی به خود گرفت و با افت ۵۳۰۰ واحدی به یکمیلیون و ۲۱۴ هزار و ۲۸۰ واحد رسید. هرچند به نظر میرسد افت قیمت دلار هم در ریزش بازار بیتأثیر نبوده است.آنچه که در این میان بارها به آن اشارهشده، بیاعتمادی است که هماکنون سرمایهگذاران بازار از آن رنج میبرند و منجر به کاهش نقدینگی و ترس از انجام معاملات در آن شده است. به نظر میرسد بازار نیازمند شوک قویتر و جدیتری در مقایسه با تغییر دامنه نوسان است. در شرایطی که بسیاری از کارشناسان معتقدند سهام موجود در بازار ارزنده شده است، اما میزان خرید در بازار بهشدت افت کرده و از سهام موجود استقبالی نمیشود.
سیدفرهنگ حسینی، کارشناس بازار سرمایه : روند فرسایشی بورس پویایی بازار را از بین برده است
سید فرهنگ حسینی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «رسالت» درباره تأثیرگذاری دستورالعملهایی مانند تغییر دامنه نوسان در ایجاد شوک و روند صعودی به بازار اظهار کرد: روند فعلی بازار در دو بخش بنیادی و رفتاری قابلبررسی و تحلیل است. در بخش رفتاری سهامداران و سرمایهگذاران بهخصوص افراد جدیدالورود پس از ترس از رکود بازار در میانههای سال 1399 و ناامیدی در اواخر سال 1399 اکنون در مرحله تسلیم هستند و ترجیح میدهند با هر میزان ضرری از بازار خارج شوند.
وی ادامه داد: این گروه توجهی به ارزندگی یا عدم ارزندگی سهام و مسائل بنیادی یا دیدگاه بلندمدت در بازار سرمایه ندارند. بیشتر این گروه، نگران از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در بازارهای موازی ازجمله رمز ارز هستند و با دیدن بازده بالای این بازار، به دنبال انتقال سرمایه خود به آن حوزه رفتهاند. حسینی بابیان اینکه در حوزه رفتاری، موضوع صفنشینی سهامداران مطرح است، گفت: در شرایط فعلی بازار، زمانی که سهامداران در سهام پرتفوی خود، صفهای فروش سنگین را طی چندین روز میبینند، تحت تأثیر مسائل رفتاری قرار میگیرند و اثراتی با عناوین اثر ربایشی، بازخورد و تودهوار بر آنها غالب شده و آنها نیز تمایل به رفتن در صف فروش دارند، لذا شاهد تشدید صفهای فروش هستیم.
وی تصریح کرد: بین نیمی تا دوسوم نمادها صفهای فروش سنگین دارند و عدم تعادل بازار به هر دلیلی، عاملی است که سبب تشدید منفی شده و حتی میتواند به حباب منفی و ارزانی بیشازحد سهام منجر شود. تداوم خروج پول حقیقی گواه این موضوع و تلاش بسیاری از حقیقیها برای فروش به هر قیمتی است. وی با اشاره به وجود فشار فروش در بازار سرمایه بیان کرد: ممکن است برخی از سهامداران نیاز به نقدینگی داشته باشند، اما نمیتوانند سهام خود را نقد کنند، لذا فشار فروش در بخشی از بازار که امکان فروش و نقد کردن وجود دارد، افزایش مییابد و این موضوع سبب فشار در سایر بخشهای بازار و عدم تعادل آن سهامها نیز میشود، لذا دومینووار حتی سهمهای ارزنده نیز تحتفشار فروش قرار میگیرند. این کارشناس بورس بر ضرورت افزایش دامنه نوسان در دیدگاه کلان تأکید کرد تا پدیدههای صفنشینی و تودهواری از بین برود و افزود: افزایش دامنه در این مقطع اقدام مثبت و مؤثری بود، اما باید توجه داشت بهکارگیری دامنه نامتقارن در مقاطع کوتاهمدت به کار برده شده و عملا نتوانسته کارکرد مورد انتظار را ایفا کند.
حسینی ادامه داد: شدت واکنش رفتاری را میتوان در بازگشایی نمادهای سیمانی در روز چهارشنبه مشاهده کرد که باوجود افزایش نرخ، شاهد بیش از نصف تا دوسوم قیمتی در برخی از نمادهای این گروهها بودیم. این موضوع نشان میدهد که روند فرسایشی سهامداران را خسته کرده و پویایی بازار را از بین برده است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تغییر دامنه نوسان در کنار آزاد شدن معاملات الگوریتمی میتواند به بازار کمک کند یا خیر؟ گفت: معاملات الگوریتمی بخشی از روند طبیعی تحول فناوری و اجتنابناپذیر است. معاملات الگوریتمی به تسهیل تصمیمگیریها و تسریع و بهینه نمودن معاملات و حذف کارهای تکراری کمک کرده و میتواند به عمقبخشی در معاملات منجر شود.
حسینی اضافه کرد: همانگونه که امروز در خصوص دسترسی یا عدم دسترسی آنلاینها بحثی نمیشود، در خصوص معاملات الگوریتمی هم این موضوع صادق است و بایستی بهعنوان ابزاری غیرقابلحذف در بازار به آن نگاه شود. این موضوع لزوم توجه بیشازپیش به توسعه زیرساختها را سبب شده است. این کارشناس بازار سرمایه یادآور شد: توسعه بازارگردانی، نقدشوندگی و پویایی بازار که همگی از ویژگیهای کارایی عملیاتی بازار است، مبتنی بر دسترسی مناسب به زیرساختها و ابزارهای معاملات الگوریتمی است، ولی در دوره محدودیت، عملا فعالیت بازارگردانی با سختیهای قابلتوجهی روبه رو شد. وی در پایان بابیان اینکه روند صعودی خوبی در قیمتهای جهانی عوامل تولید مانند گاز و انرژیهای دیگر رخداده است، گفت: باوجود ارزندگی سهام بسیاری از این شرکتها، اما بازار استقبالی از آنها نمیکند. قیمت نفت و محصولات پتروشیمی بین
50 تا 100 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
در قیمت فولاد نیز شاهد رکوردشکنی قیمتهای جهانی هستیم و قیمتهای فلزات رنگین مانند مس و سرب و روی روند مناسبی دارند و انتظارات در خصوص فلز مس مثبت است.
بر اساس مصوبه هیئتمدیره سازمان بورس، از دیروز اول اردیبهشتماه دامنه نوسان مثبت ۶ و منفی ۳ درصدی در بازار سهام اعمال گردید تا بلکه گامی در جهت تغییر روند شاخص برداشته شود. بعد از شتاب گرفتن روند نزولی شاخص بورس، سازمان بورس تصمیماتی در راستای کاهش ضرر سهامداران از تداوم روند نزولی بازار و کاهش نوسانهای ایجادشده در بازار اتخاذ کرد و مصوبه تغییر دامنه نوسان بورس را از منفی و مثبت پنج به مثبت ٦ و منفی دو از 25 بهمن سال گذشته اجرایی کرد.این تغییر دامنه نوسان از مثبت و منفی 5 به مثبت 6 و منفی 2 درصد در حالی انجام گرفت که قرار بود صرفا برای دو هفته در بازار سهام باهدف کنترل ریزش شاخص و قیمت سهام شرکتها در این بازار اعمال شود، اما بازار به این تغییر دامنه نامتقارن تنها چند روز روی مثبت نشان داد و بعدازآن مجددا در مسیر نوسان قرار گرفت.
اجرای این مصوبه در بازار با اظهارنظرهای مختلفی از سوی کارشناسان نسبت به این تصمیم شورای عالی بورس روبه رو شد. عدهای از تحلیلگران اساسا معتقد به حذف دامنه نوسان بورس برای ایجاد زودتر تعادل در معاملات بازار بودند و بارها اعلام کردند که بازار برای آنکه بتواند هر چه زودتر به روند واقعی خود بازگردد، باید اقدام به حذف یا افزایش دامنه نوسان کند تا مدت اصلاح زمانی شاخص بورس به زمان کوتاهتری تبدیل شود.
بازار از ابتدای سال 1400 بازهم با نوسان مضاعف روبه رو گردید و اعضای هیئتمدیره سازمان بورس و اوراق بهادار، بار دیگر تکلیف دامنه نوسان را برای یک ماه از منفی 2 تا مثبت 6 به
منفی 3 تا مثبت 6 تغییر دادند. این تغییر همزمان با آزادسازی معاملات الگوریتمی در بازار بود تا بهزعم تصمیمگیرندگان سازمان بتواند بر روند حرکت شاخص تأثیرگذار شود. شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران دیروز و همزمان با اجرای تغییر دامنه نوسان بازهم روند نزولی به خود گرفت و با افت ۵۳۰۰ واحدی به یکمیلیون و ۲۱۴ هزار و ۲۸۰ واحد رسید. هرچند به نظر میرسد افت قیمت دلار هم در ریزش بازار بیتأثیر نبوده است.آنچه که در این میان بارها به آن اشارهشده، بیاعتمادی است که هماکنون سرمایهگذاران بازار از آن رنج میبرند و منجر به کاهش نقدینگی و ترس از انجام معاملات در آن شده است. به نظر میرسد بازار نیازمند شوک قویتر و جدیتری در مقایسه با تغییر دامنه نوسان است. در شرایطی که بسیاری از کارشناسان معتقدند سهام موجود در بازار ارزنده شده است، اما میزان خرید در بازار بهشدت افت کرده و از سهام موجود استقبالی نمیشود.
سیدفرهنگ حسینی، کارشناس بازار سرمایه : روند فرسایشی بورس پویایی بازار را از بین برده است
سید فرهنگ حسینی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «رسالت» درباره تأثیرگذاری دستورالعملهایی مانند تغییر دامنه نوسان در ایجاد شوک و روند صعودی به بازار اظهار کرد: روند فعلی بازار در دو بخش بنیادی و رفتاری قابلبررسی و تحلیل است. در بخش رفتاری سهامداران و سرمایهگذاران بهخصوص افراد جدیدالورود پس از ترس از رکود بازار در میانههای سال 1399 و ناامیدی در اواخر سال 1399 اکنون در مرحله تسلیم هستند و ترجیح میدهند با هر میزان ضرری از بازار خارج شوند.
وی ادامه داد: این گروه توجهی به ارزندگی یا عدم ارزندگی سهام و مسائل بنیادی یا دیدگاه بلندمدت در بازار سرمایه ندارند. بیشتر این گروه، نگران از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در بازارهای موازی ازجمله رمز ارز هستند و با دیدن بازده بالای این بازار، به دنبال انتقال سرمایه خود به آن حوزه رفتهاند. حسینی بابیان اینکه در حوزه رفتاری، موضوع صفنشینی سهامداران مطرح است، گفت: در شرایط فعلی بازار، زمانی که سهامداران در سهام پرتفوی خود، صفهای فروش سنگین را طی چندین روز میبینند، تحت تأثیر مسائل رفتاری قرار میگیرند و اثراتی با عناوین اثر ربایشی، بازخورد و تودهوار بر آنها غالب شده و آنها نیز تمایل به رفتن در صف فروش دارند، لذا شاهد تشدید صفهای فروش هستیم.
وی تصریح کرد: بین نیمی تا دوسوم نمادها صفهای فروش سنگین دارند و عدم تعادل بازار به هر دلیلی، عاملی است که سبب تشدید منفی شده و حتی میتواند به حباب منفی و ارزانی بیشازحد سهام منجر شود. تداوم خروج پول حقیقی گواه این موضوع و تلاش بسیاری از حقیقیها برای فروش به هر قیمتی است. وی با اشاره به وجود فشار فروش در بازار سرمایه بیان کرد: ممکن است برخی از سهامداران نیاز به نقدینگی داشته باشند، اما نمیتوانند سهام خود را نقد کنند، لذا فشار فروش در بخشی از بازار که امکان فروش و نقد کردن وجود دارد، افزایش مییابد و این موضوع سبب فشار در سایر بخشهای بازار و عدم تعادل آن سهامها نیز میشود، لذا دومینووار حتی سهمهای ارزنده نیز تحتفشار فروش قرار میگیرند. این کارشناس بورس بر ضرورت افزایش دامنه نوسان در دیدگاه کلان تأکید کرد تا پدیدههای صفنشینی و تودهواری از بین برود و افزود: افزایش دامنه در این مقطع اقدام مثبت و مؤثری بود، اما باید توجه داشت بهکارگیری دامنه نامتقارن در مقاطع کوتاهمدت به کار برده شده و عملا نتوانسته کارکرد مورد انتظار را ایفا کند.
حسینی ادامه داد: شدت واکنش رفتاری را میتوان در بازگشایی نمادهای سیمانی در روز چهارشنبه مشاهده کرد که باوجود افزایش نرخ، شاهد بیش از نصف تا دوسوم قیمتی در برخی از نمادهای این گروهها بودیم. این موضوع نشان میدهد که روند فرسایشی سهامداران را خسته کرده و پویایی بازار را از بین برده است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تغییر دامنه نوسان در کنار آزاد شدن معاملات الگوریتمی میتواند به بازار کمک کند یا خیر؟ گفت: معاملات الگوریتمی بخشی از روند طبیعی تحول فناوری و اجتنابناپذیر است. معاملات الگوریتمی به تسهیل تصمیمگیریها و تسریع و بهینه نمودن معاملات و حذف کارهای تکراری کمک کرده و میتواند به عمقبخشی در معاملات منجر شود.
حسینی اضافه کرد: همانگونه که امروز در خصوص دسترسی یا عدم دسترسی آنلاینها بحثی نمیشود، در خصوص معاملات الگوریتمی هم این موضوع صادق است و بایستی بهعنوان ابزاری غیرقابلحذف در بازار به آن نگاه شود. این موضوع لزوم توجه بیشازپیش به توسعه زیرساختها را سبب شده است. این کارشناس بازار سرمایه یادآور شد: توسعه بازارگردانی، نقدشوندگی و پویایی بازار که همگی از ویژگیهای کارایی عملیاتی بازار است، مبتنی بر دسترسی مناسب به زیرساختها و ابزارهای معاملات الگوریتمی است، ولی در دوره محدودیت، عملا فعالیت بازارگردانی با سختیهای قابلتوجهی روبه رو شد. وی در پایان بابیان اینکه روند صعودی خوبی در قیمتهای جهانی عوامل تولید مانند گاز و انرژیهای دیگر رخداده است، گفت: باوجود ارزندگی سهام بسیاری از این شرکتها، اما بازار استقبالی از آنها نمیکند. قیمت نفت و محصولات پتروشیمی بین
50 تا 100 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
در قیمت فولاد نیز شاهد رکوردشکنی قیمتهای جهانی هستیم و قیمتهای فلزات رنگین مانند مس و سرب و روی روند مناسبی دارند و انتظارات در خصوص فلز مس مثبت است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
روند فرسایشی بورس پویایی بازار را از بین برده است
سید فرهنگ حسینی، کارشناس بازار سرمایه در گفتوگو با «رسالت» درباره تأثیرگذاری دستورالعملهایی مانند تغییر دامنه نوسان در ایجاد شوک و روند صعودی به بازار اظهار کرد: روند فعلی بازار در دو بخش بنیادی و رفتاری قابلبررسی و تحلیل است. در بخش رفتاری سهامداران و سرمایهگذاران بهخصوص افراد جدیدالورود پس از ترس از رکود بازار در میانههای سال 1399 و ناامیدی در اواخر سال 1399 اکنون در مرحله تسلیم هستند و ترجیح میدهند با هر میزان ضرری از بازار خارج شوند.
وی ادامه داد: این گروه توجهی به ارزندگی یا عدم ارزندگی سهام و مسائل بنیادی یا دیدگاه بلندمدت در بازار سرمایه ندارند. بیشتر این گروه، نگران از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در بازارهای موازی ازجمله رمز ارز هستند و با دیدن بازده بالای این بازار، به دنبال انتقال سرمایه خود به آن حوزه رفتهاند. حسینی بابیان اینکه در حوزه رفتاری، موضوع صفنشینی سهامداران مطرح است، گفت: در شرایط فعلی بازار، زمانی که سهامداران در سهام پرتفوی خود، صفهای فروش سنگین را طی چندین روز میبینند، تحت تأثیر مسائل رفتاری قرار میگیرند و اثراتی با عناوین اثر ربایشی، بازخورد و تودهوار بر آنها غالب شده و آنها نیز تمایل به رفتن در صف فروش دارند، لذا شاهد تشدید صفهای فروش هستیم.
وی تصریح کرد: بین نیمی تا دوسوم نمادها صفهای فروش سنگین دارند و عدم تعادل بازار به هر دلیلی، عاملی است که سبب تشدید منفی شده و حتی میتواند به حباب منفی و ارزانی بیشازحد سهام منجر شود. تداوم خروج پول حقیقی گواه این موضوع و تلاش بسیاری از حقیقیها برای فروش به هر قیمتی است. وی با اشاره به وجود فشار فروش در بازار سرمایه بیان کرد: ممکن است برخی از سهامداران نیاز به نقدینگی داشته باشند، اما نمیتوانند سهام خود را نقد کنند، لذا فشار فروش در بخشی از بازار که امکان فروش و نقد کردن وجود دارد، افزایش مییابد و این موضوع سبب فشار در سایر بخشهای بازار و عدم تعادل آن سهامها نیز میشود، لذا دومینووار حتی سهمهای ارزنده نیز تحتفشار فروش قرار میگیرند. این کارشناس بورس بر ضرورت افزایش دامنه نوسان در دیدگاه کلان تأکید کرد تا پدیدههای صفنشینی و تودهواری از بین برود و افزود: افزایش دامنه در این مقطع اقدام مثبت و مؤثری بود، اما باید توجه داشت بهکارگیری دامنه نامتقارن در مقاطع کوتاهمدت به کار برده شده و عملا نتوانسته کارکرد مورد انتظار را ایفا کند.
حسینی ادامه داد: شدت واکنش رفتاری را میتوان در بازگشایی نمادهای سیمانی در روز چهارشنبه مشاهده کرد که باوجود افزایش نرخ، شاهد بیش از نصف تا دوسوم قیمتی در برخی از نمادهای این گروهها بودیم. این موضوع نشان میدهد که روند فرسایشی سهامداران را خسته کرده و پویایی بازار را از بین برده است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تغییر دامنه نوسان در کنار آزاد شدن معاملات الگوریتمی میتواند به بازار کمک کند یا خیر؟ گفت: معاملات الگوریتمی بخشی از روند طبیعی تحول فناوری و اجتنابناپذیر است. معاملات الگوریتمی به تسهیل تصمیمگیریها و تسریع و بهینه نمودن معاملات و حذف کارهای تکراری کمک کرده و میتواند به عمقبخشی در معاملات منجر شود.
حسینی اضافه کرد: همانگونه که امروز در خصوص دسترسی یا عدم دسترسی آنلاینها بحثی نمیشود، در خصوص معاملات الگوریتمی هم این موضوع صادق است و بایستی بهعنوان ابزاری غیرقابلحذف در بازار به آن نگاه شود. این موضوع لزوم توجه بیشازپیش به توسعه زیرساختها را سبب شده است. این کارشناس بازار سرمایه یادآور شد: توسعه بازارگردانی، نقدشوندگی و پویایی بازار که همگی از ویژگیهای کارایی عملیاتی بازار است، مبتنی بر دسترسی مناسب به زیرساختها و ابزارهای معاملات الگوریتمی است، ولی در دوره محدودیت، عملا فعالیت بازارگردانی با سختیهای قابلتوجهی روبه رو شد. وی در پایان بابیان اینکه روند صعودی خوبی در قیمتهای جهانی عوامل تولید مانند گاز و انرژیهای دیگر رخداده است، گفت: باوجود ارزندگی سهام بسیاری از این شرکتها، اما بازار استقبالی از آنها نمیکند. قیمت نفت و محصولات پتروشیمی بین
50 تا 100 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
در قیمت فولاد نیز شاهد رکوردشکنی قیمتهای جهانی هستیم و قیمتهای فلزات رنگین مانند مس و سرب و روی روند مناسبی دارند و انتظارات در خصوص فلز مس مثبت است.
وی ادامه داد: این گروه توجهی به ارزندگی یا عدم ارزندگی سهام و مسائل بنیادی یا دیدگاه بلندمدت در بازار سرمایه ندارند. بیشتر این گروه، نگران از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در بازارهای موازی ازجمله رمز ارز هستند و با دیدن بازده بالای این بازار، به دنبال انتقال سرمایه خود به آن حوزه رفتهاند. حسینی بابیان اینکه در حوزه رفتاری، موضوع صفنشینی سهامداران مطرح است، گفت: در شرایط فعلی بازار، زمانی که سهامداران در سهام پرتفوی خود، صفهای فروش سنگین را طی چندین روز میبینند، تحت تأثیر مسائل رفتاری قرار میگیرند و اثراتی با عناوین اثر ربایشی، بازخورد و تودهوار بر آنها غالب شده و آنها نیز تمایل به رفتن در صف فروش دارند، لذا شاهد تشدید صفهای فروش هستیم.
وی تصریح کرد: بین نیمی تا دوسوم نمادها صفهای فروش سنگین دارند و عدم تعادل بازار به هر دلیلی، عاملی است که سبب تشدید منفی شده و حتی میتواند به حباب منفی و ارزانی بیشازحد سهام منجر شود. تداوم خروج پول حقیقی گواه این موضوع و تلاش بسیاری از حقیقیها برای فروش به هر قیمتی است. وی با اشاره به وجود فشار فروش در بازار سرمایه بیان کرد: ممکن است برخی از سهامداران نیاز به نقدینگی داشته باشند، اما نمیتوانند سهام خود را نقد کنند، لذا فشار فروش در بخشی از بازار که امکان فروش و نقد کردن وجود دارد، افزایش مییابد و این موضوع سبب فشار در سایر بخشهای بازار و عدم تعادل آن سهامها نیز میشود، لذا دومینووار حتی سهمهای ارزنده نیز تحتفشار فروش قرار میگیرند. این کارشناس بورس بر ضرورت افزایش دامنه نوسان در دیدگاه کلان تأکید کرد تا پدیدههای صفنشینی و تودهواری از بین برود و افزود: افزایش دامنه در این مقطع اقدام مثبت و مؤثری بود، اما باید توجه داشت بهکارگیری دامنه نامتقارن در مقاطع کوتاهمدت به کار برده شده و عملا نتوانسته کارکرد مورد انتظار را ایفا کند.
حسینی ادامه داد: شدت واکنش رفتاری را میتوان در بازگشایی نمادهای سیمانی در روز چهارشنبه مشاهده کرد که باوجود افزایش نرخ، شاهد بیش از نصف تا دوسوم قیمتی در برخی از نمادهای این گروهها بودیم. این موضوع نشان میدهد که روند فرسایشی سهامداران را خسته کرده و پویایی بازار را از بین برده است.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا تغییر دامنه نوسان در کنار آزاد شدن معاملات الگوریتمی میتواند به بازار کمک کند یا خیر؟ گفت: معاملات الگوریتمی بخشی از روند طبیعی تحول فناوری و اجتنابناپذیر است. معاملات الگوریتمی به تسهیل تصمیمگیریها و تسریع و بهینه نمودن معاملات و حذف کارهای تکراری کمک کرده و میتواند به عمقبخشی در معاملات منجر شود.
حسینی اضافه کرد: همانگونه که امروز در خصوص دسترسی یا عدم دسترسی آنلاینها بحثی نمیشود، در خصوص معاملات الگوریتمی هم این موضوع صادق است و بایستی بهعنوان ابزاری غیرقابلحذف در بازار به آن نگاه شود. این موضوع لزوم توجه بیشازپیش به توسعه زیرساختها را سبب شده است. این کارشناس بازار سرمایه یادآور شد: توسعه بازارگردانی، نقدشوندگی و پویایی بازار که همگی از ویژگیهای کارایی عملیاتی بازار است، مبتنی بر دسترسی مناسب به زیرساختها و ابزارهای معاملات الگوریتمی است، ولی در دوره محدودیت، عملا فعالیت بازارگردانی با سختیهای قابلتوجهی روبه رو شد. وی در پایان بابیان اینکه روند صعودی خوبی در قیمتهای جهانی عوامل تولید مانند گاز و انرژیهای دیگر رخداده است، گفت: باوجود ارزندگی سهام بسیاری از این شرکتها، اما بازار استقبالی از آنها نمیکند. قیمت نفت و محصولات پتروشیمی بین
50 تا 100 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشته است.
در قیمت فولاد نیز شاهد رکوردشکنی قیمتهای جهانی هستیم و قیمتهای فلزات رنگین مانند مس و سرب و روی روند مناسبی دارند و انتظارات در خصوص فلز مس مثبت است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
لزوم صحتسنجی در وین
معصومه پورصادقی-دبیر گروه سیاسی
مذاکرات ایران و 1+4 سهشنبه شب در وین موقتا پایان یافت تا اواسط هفته آتی در این پایتخت اروپایی از سر گرفته شود، این دور تحتالشعاع تحولات و اقدام تروریستی در نطنز قرار گرفت؛ تا جایی که فضای جلسه را در برخی مقاطع با چالش مواجه کرد. اما یکی از ویژگیهای این سری از گفتوگوها این بود که مذاکرهکنندگان سعی میکردند ارزیابی مثبتتر و رو به رشدتری را از روند مذاکرات ارائه کنند.
مذاکرهکنندگان طی تقریبا یک هفته گذشته از کلیات به جزئیات رسیدند. سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه و مذاکرهکننده کشورمان گفت که ایران متون پیشنهادی خود درباره تحریمهایی که آمریکا باید رفع کند و همچنین اقداماتی که ایران باید در بازگشت به پایبندی کامل به برجام انجام دهد که در نشست کمیسیون مشترک برجام به سایر طرفها ارائه کرد. او در روز آخر مذاکرات این دور گفت که تقریبا همه تیمهای مذاکرهکننده متون خود را ارائه و تبادل کردند. ارزیابی او از فضای جلسات همچنان این بود که اتمسفر گفتوگوها «سازنده است». شاید یکی از مهمترین نتایج این دور از گفتوگوها این بود که نوشتن پیشنویس متن تفاهم آغاز شد. اما این اتفاق لزوما به مفهوم رسیدن به مرحله نهایی و سهولت کار نیست، بلکه همه طرفها تقریبا بهدشواری و پیچیدگی مسیر اشاره کردند.
در پایان نشست کمیسیون مشترک که روز سهشنبه برگزار شد، کشورهای مشارکتکننده در برجام توافق کردند علاوه بر دو گروه کارشناسی فعلی (در حوزه لغو تحریمها و هستهای) هفته آینده یک گروه کارشناسی سوم نیز برای گفتوگو در خصوص ترتیبات عملی موردنیاز برای اجرایی شدن لغو تحریمها و سپس بازگشت آمریکا به برجام ایجاد شود.
«انریکه مورا» معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا سهشنبه در توییت خود نوشت که گروه کارشناسی سوم برای رسیدگی به «مسائل توالی» ایجاد شد.
حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان سهشنبه عصر، درحالیکه نشست کمیسیون مشترک پایانیافته بود، گفت: «مذاکرات حدود 60، 70 درصد پیشرفت داشته است و اگر آمریکاییها در چارچوب قانون، مقررات و صداقت حرکت کنند در زمان کوتاهی به نتیجه خواهیم رسید.»
نگاهی گذرا به اظهارات مقامات دولتی ظاهرا تصویر مثبتی را پیشرو میگذارد، اما فراموش نکنیم که متن توافق با نقاط اشتراک شروع شده است و بخشهای سخت و دشوار آن باقیمانده است. بنابراین حتی اگر مذاکرات 60 یا 70 درصد اسمی پیشرفت داشته باشد، به نظر میرسد که 30 یا 40 درصد باقیمانده جزء بخش بسیار سخت آن باشد و چهبسا آن بخش تعیینکننده سرنوشت تحقق یا عدم تحقق هرگونه توافقی باشد.
انریکه مورا که علاوه بر تصدی سمت معاون سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا، رئیس کمیسیون مشترک برجام نیز هست روز سهشنبه پس از پایان نشست کمیسیون مشترک برجام در بخشی از توییت خود نوشت: «طی دو هفته اخیر پیشرفتهایی حاصل شده است، اما کارهای سخت زیادی باید انجام شود.»
«ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا شامگاه سهشنبه در واکنش به مذاکرات وین گفت: «این گفتوگوها مثبت بود و پیشرفتهایی وجود داشته اما همچنان مسیر طولانی پیش روی
ماست. آمریکا هیچ امتیازهایی به ایران پیش از اطمینان یافتن از پایبندی کامل تهران به برجام نخواهد داد.»
کسانی که طی سالهای گذشته مذاکرات هستهای و موضوع برجام را پیگیری کردهاند، نیک میدانند که تا زمانی که گفتوگوها به پایان راه خود نرسد، تضمینی برای موفقیت آن نیست. هر چه مذاکرات به مراحل پایانی میرسد، مسیر آن دشوارتر میشود. بنابراین هرگونه اظهارنظر خوشبینانه کاذب نهتنها سودمند نیست،بلکه مضر هم میتواند باشد. شعف نابجا درباره روند مذاکرات، دستکم میتواند این سیگنال اشتباه را بهطرف مقابل بدهد که طرف ایرانی به همان 60 یا 70 درصد راضی است و میتوان به آن امتیازهای بیشتری در دورههای آتی نداد.
این رویه، بیش از همه خود تیم مذاکرهکننده را دچار سختی کرده و آن را در مسیری صعبالعبور قرار میدهد. از طرف دیگر، افزایش انتظار عمومی از روندی که تضمینی برای آن وجود ندارد، میتواند دولت و کشور را دچار آسیب کند و تیم مذاکرهکننده را تحتفشار قرار دهد. و این روند درنهایت به سود طرف مقابل تمام میشود.
درهرحال، هدف کشورمان از ورود به گفتوگوهای احیای برجام، چیزی جز رفع مؤثر تحریمها نیست. بنابراین هر چیزی کمتر از آن نه مقبول است و نه فایدهای برای کشور دارد. یکی از موارد اختلافی در مذاکرات به دامنه تحریمهایی مربوط میشود که آمریکا باید بردارد. آمریکاییها طبق اظهارنظرهای رسمی مقامات آمریکایی اعلام کردهاند که حاضر نیستند حتی تمام تحریمهای فقط مربوط به دوره ترامپ را بردارند. اکنونکه آمریکاییها تمایل به بازگشت به توافق هستهای دارند، باید شرایط ورود مجدد به آن را مهیا کنند وگرنه بازگشت صرفا نمادین آنها دردی از مشکلات کشور را حل نمیکند، بلکه بالعکس آنها را تشویق میکند که بار دیگر بدون پرداخت هزینه از توافق خارج شوند، ولی وقتی فیلشان یاد هندوستان کرد، برگردند.
نکته دیگر که احتمالا محل اختلاف باشد مربوط به کیفیت راستیآزمایی رفع تحریمهای آمریکاست. با توجه بهدشواری و پیچیدگی این امر، لازم است که چنین کاری بدون بررسی ابعاد آن و عجولانه صورت نگیرد. نباید فراموش کرد که هدف از انجام چنین کاری انجام کاری فرمالیته و تشریفاتی نیست، بلکه حصول اطمینان از رفع واقعی و عملی تحریمهاست. بنابراین این روند باید بهگونهای تنظیم و طراحی شود که ابعاد مبهم در خصوص رفع تحریمها را روشن سازد و کشور از بازگشت عملی آمریکا به تعهدات قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و برجام مطمئن شود.بنابراین، آنچه تا به الان اتفاق افتاده، هنوز تا مقصد نهایی فاصله بسیاری دارد. بنابراین مهمتر از حواشی و فرعیات، پرداختن و تمرکز بر محتوا و اصل موضوع است.
مذاکرات ایران و 1+4 سهشنبه شب در وین موقتا پایان یافت تا اواسط هفته آتی در این پایتخت اروپایی از سر گرفته شود، این دور تحتالشعاع تحولات و اقدام تروریستی در نطنز قرار گرفت؛ تا جایی که فضای جلسه را در برخی مقاطع با چالش مواجه کرد. اما یکی از ویژگیهای این سری از گفتوگوها این بود که مذاکرهکنندگان سعی میکردند ارزیابی مثبتتر و رو به رشدتری را از روند مذاکرات ارائه کنند.
مذاکرهکنندگان طی تقریبا یک هفته گذشته از کلیات به جزئیات رسیدند. سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه و مذاکرهکننده کشورمان گفت که ایران متون پیشنهادی خود درباره تحریمهایی که آمریکا باید رفع کند و همچنین اقداماتی که ایران باید در بازگشت به پایبندی کامل به برجام انجام دهد که در نشست کمیسیون مشترک برجام به سایر طرفها ارائه کرد. او در روز آخر مذاکرات این دور گفت که تقریبا همه تیمهای مذاکرهکننده متون خود را ارائه و تبادل کردند. ارزیابی او از فضای جلسات همچنان این بود که اتمسفر گفتوگوها «سازنده است». شاید یکی از مهمترین نتایج این دور از گفتوگوها این بود که نوشتن پیشنویس متن تفاهم آغاز شد. اما این اتفاق لزوما به مفهوم رسیدن به مرحله نهایی و سهولت کار نیست، بلکه همه طرفها تقریبا بهدشواری و پیچیدگی مسیر اشاره کردند.
در پایان نشست کمیسیون مشترک که روز سهشنبه برگزار شد، کشورهای مشارکتکننده در برجام توافق کردند علاوه بر دو گروه کارشناسی فعلی (در حوزه لغو تحریمها و هستهای) هفته آینده یک گروه کارشناسی سوم نیز برای گفتوگو در خصوص ترتیبات عملی موردنیاز برای اجرایی شدن لغو تحریمها و سپس بازگشت آمریکا به برجام ایجاد شود.
«انریکه مورا» معاون دبیرکل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا سهشنبه در توییت خود نوشت که گروه کارشناسی سوم برای رسیدگی به «مسائل توالی» ایجاد شد.
حسن روحانی، رئیسجمهور کشورمان سهشنبه عصر، درحالیکه نشست کمیسیون مشترک پایانیافته بود، گفت: «مذاکرات حدود 60، 70 درصد پیشرفت داشته است و اگر آمریکاییها در چارچوب قانون، مقررات و صداقت حرکت کنند در زمان کوتاهی به نتیجه خواهیم رسید.»
نگاهی گذرا به اظهارات مقامات دولتی ظاهرا تصویر مثبتی را پیشرو میگذارد، اما فراموش نکنیم که متن توافق با نقاط اشتراک شروع شده است و بخشهای سخت و دشوار آن باقیمانده است. بنابراین حتی اگر مذاکرات 60 یا 70 درصد اسمی پیشرفت داشته باشد، به نظر میرسد که 30 یا 40 درصد باقیمانده جزء بخش بسیار سخت آن باشد و چهبسا آن بخش تعیینکننده سرنوشت تحقق یا عدم تحقق هرگونه توافقی باشد.
انریکه مورا که علاوه بر تصدی سمت معاون سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا، رئیس کمیسیون مشترک برجام نیز هست روز سهشنبه پس از پایان نشست کمیسیون مشترک برجام در بخشی از توییت خود نوشت: «طی دو هفته اخیر پیشرفتهایی حاصل شده است، اما کارهای سخت زیادی باید انجام شود.»
«ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا شامگاه سهشنبه در واکنش به مذاکرات وین گفت: «این گفتوگوها مثبت بود و پیشرفتهایی وجود داشته اما همچنان مسیر طولانی پیش روی
ماست. آمریکا هیچ امتیازهایی به ایران پیش از اطمینان یافتن از پایبندی کامل تهران به برجام نخواهد داد.»
کسانی که طی سالهای گذشته مذاکرات هستهای و موضوع برجام را پیگیری کردهاند، نیک میدانند که تا زمانی که گفتوگوها به پایان راه خود نرسد، تضمینی برای موفقیت آن نیست. هر چه مذاکرات به مراحل پایانی میرسد، مسیر آن دشوارتر میشود. بنابراین هرگونه اظهارنظر خوشبینانه کاذب نهتنها سودمند نیست،بلکه مضر هم میتواند باشد. شعف نابجا درباره روند مذاکرات، دستکم میتواند این سیگنال اشتباه را بهطرف مقابل بدهد که طرف ایرانی به همان 60 یا 70 درصد راضی است و میتوان به آن امتیازهای بیشتری در دورههای آتی نداد.
این رویه، بیش از همه خود تیم مذاکرهکننده را دچار سختی کرده و آن را در مسیری صعبالعبور قرار میدهد. از طرف دیگر، افزایش انتظار عمومی از روندی که تضمینی برای آن وجود ندارد، میتواند دولت و کشور را دچار آسیب کند و تیم مذاکرهکننده را تحتفشار قرار دهد. و این روند درنهایت به سود طرف مقابل تمام میشود.
درهرحال، هدف کشورمان از ورود به گفتوگوهای احیای برجام، چیزی جز رفع مؤثر تحریمها نیست. بنابراین هر چیزی کمتر از آن نه مقبول است و نه فایدهای برای کشور دارد. یکی از موارد اختلافی در مذاکرات به دامنه تحریمهایی مربوط میشود که آمریکا باید بردارد. آمریکاییها طبق اظهارنظرهای رسمی مقامات آمریکایی اعلام کردهاند که حاضر نیستند حتی تمام تحریمهای فقط مربوط به دوره ترامپ را بردارند. اکنونکه آمریکاییها تمایل به بازگشت به توافق هستهای دارند، باید شرایط ورود مجدد به آن را مهیا کنند وگرنه بازگشت صرفا نمادین آنها دردی از مشکلات کشور را حل نمیکند، بلکه بالعکس آنها را تشویق میکند که بار دیگر بدون پرداخت هزینه از توافق خارج شوند، ولی وقتی فیلشان یاد هندوستان کرد، برگردند.
نکته دیگر که احتمالا محل اختلاف باشد مربوط به کیفیت راستیآزمایی رفع تحریمهای آمریکاست. با توجه بهدشواری و پیچیدگی این امر، لازم است که چنین کاری بدون بررسی ابعاد آن و عجولانه صورت نگیرد. نباید فراموش کرد که هدف از انجام چنین کاری انجام کاری فرمالیته و تشریفاتی نیست، بلکه حصول اطمینان از رفع واقعی و عملی تحریمهاست. بنابراین این روند باید بهگونهای تنظیم و طراحی شود که ابعاد مبهم در خصوص رفع تحریمها را روشن سازد و کشور از بازگشت عملی آمریکا به تعهدات قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل و برجام مطمئن شود.بنابراین، آنچه تا به الان اتفاق افتاده، هنوز تا مقصد نهایی فاصله بسیاری دارد. بنابراین مهمتر از حواشی و فرعیات، پرداختن و تمرکز بر محتوا و اصل موضوع است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
موفقیت در صنایع نظامی، نمونه توفیقات در برابر توطئه دشمنان است
رئیس قوه قضائیه گفت: کشوری که نوآوری، خلاقیت ، کار و تلاش فراوانی در عرصههای مختلف علمی و دفاعی و صنعتی دارد میتواند در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جایگاه برتر از این داشته باشد.به گزارش مرکز رسانه قوه قضائیه
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی که به مناسبت روز ارتش، صبح دیروز در بازدید از دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش در جمع فرماندهان عالی ارتش جمهوری اسلامی ایران سخن میگفت از رشادت، شجاعت، جانفشانی و ایستادگی نیروهای ارتش در ۴۰ سال گذشته و تلاشهای صورت گرفته برای توسعه کمی و کیفی بخشهای مختلف ارتش تقدیر کرد و گفت: ارتش جمهوری اسلامی صیانت از امنیت جمهوری اسلامی را به سیادت ایران اسلامی تبدیل کرد. حجتالاسلام رئیسی بر همین اساس خاطرنشان کرد که رشادتها و جانفشانیها و پایمردیهای نیروهای ارتش باید برای عصرها و نسلهای آینده تبیین شود تا بدانند که چه مردان بزرگی بودند که از همه وجود خود برای دفاع از انقلاب اسلامی و کشور گذشتند و در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان و گروههای تکفیری همچون داعش ایستادند و خوش درخشیدند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به پخش مستندی از تاریخچه ارتش و گزارش فرماندهان و مسئولان بخشهای مختلف ارتش درباره عملکرد مجموعه تحت امرشان که
در این جلسه بهصورت تصویری به نمایش درآمد توصیه کرد که این گزارشها از طریق رسانه ملی به مردم نشان داده شود تا همگان بدانند که در ۴۰ سال گذشته در این مرزوبوم چه گذشته و مردان غیور و چهرههای غیرتمند ما در نیروهای مسلح با استفاده از دانش و ابزار فنی روز توانستند چه موفقیتهای چشمگیری به دست آورند. حجتالاسلام رئیسی به خون غلطیدن ۴۸ هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی در راه دفاع از وطن و ارزشهای الهی را نشانه بزرگی برای تصدیق عملکرد و توفیقات نیروهای مسلح کشورمان در ۴۰ سال اخیر دانست.رئیس قوه قضائیه حضور مقتدرانه نیروی دریایی ارتش در آبهای بینالمللی و برخورد با دزدان دریایی و تعقیب دشمنان در فراتر از مرزها از خلیج عدن تا دیگر نقاط و همچنین حفاظت از ناوها و ناوشکنها و حریم آبی کشورمان بهویژه اقداماتی که برای بازسازی تجهیزات در این عرصه صورت گرفته قابلتقدیر دانسته و افتخارآمیز توصیف کردحجتالاسلامرئیسی
با بیان اینکه رشادتها، ایستادگیها و شهادتها ایران اسلامی را بیمه کرده است
این نکته را نیز متذکر شد که حضور ارتش درصحنههای مختلف دفاع از کشور و خدمت به مردم موجب ماندگاری نام حماسهآفرینان ارتش در قلب ملت شده است.
رئیس قوه قضائیه ایمان به خدا را از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: امروز ارتش ما ارتشی مکتبی و خداباور است که دست خدا را مافوق همه ایادی میداند و نگاه و اتکای نیروهای ارتشی ما به خداوند متعال است.
حجتالاسلام رئیسی مؤلفه دیگر قدرت و ویژگی مهم ارتش جمهوری اسلامی ایران را انقلابی بودن عنوان کرد و افزود: نیروهای ارتش، انقلاب را با همه وجود باور دارند و پای انقلاب و دفاع از ارزشها ایستاده و با اندیشه و عمل انقلابی برخی کارهای بهظاهر نشدنی را محقق کردند.
رئیس دستگاه قضا با اشاره به تأکیدات مکرر رهبر حکیم و بصیرت آفرین و فرمانده کل قوا بر توانمندی نیروهای انقلابی در کشور تأکید کرد: در گام دوم انقلاب اسلامی باید شعار «ما میتوانیم» را در عرصههای مختلف به نمایش بگذاریم. حجتالاسلام رئیسی افزود: کشوری که نوآوری، خلاقیت، کار و تلاش فراوانی در عرصههای مختلف علمی و دفاعی و صنعتی دارد میتواند در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جایگاه برتر از این داشته باشد و هر جا باعزت و اقتدار حرکت کردیم پیروز بودهایم.
رئیس قوه قضائیه نمونهای از توفیقات کشورمان در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان را موفقیت در صنایع نظامی دانست و گفت ایران در عرصه دفاعی و صنایع نظامی همچون عرصه هستهای تحریم بوده و تهدید شده اما نیروهای مسلح ما با اتکا به خدا و توان داخلی و نوآوری و خلاقیت نشان دادند که بااراده پولادین و اقدام و عمل میتوان از تحریمها عبور کرد. حجتالاسلام رئیسی ادامه داد: اینکه مقام معظم رهبری بارها توصیه و تأکید کردند که ما میتوانیم بر مشکلات فائق آییم در ارتش جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسید و باوجود بیشترین تحریمها و تهدیدها در عرصههای دفاعی و صنایع نظامی بیشترین پیشرفت را داشتهایم و این میتواند الگویی باشد تا در سایر عرصهها نیز دشمن را ناامید کنیم.
مردمی بودن از دیگر مؤلفههایی بود که رئیس دستگاه قضا بهعنوان ویژگی ارتش جمهوری اسلامی از آن یاد کرد و گفت که ارتش مردم را باور دارد و مردم هم به ارتش اعتماد دارند و این جایگاه و پایگاه نیروهای مسلح در بین مردم در سایه همراهی و همدلی با ملت به دست آمده است. حجتالاسلام رئیسی تصریح کرد دیواری که دور پادگانها کشیده شده فقط برای تعیین حدود پادگانهاست وگرنه ارتش ما در دل مردم جا دارد درحالیکه در دنیا ارتشها با مردم فاصله جدی دارند و رابطهای با آنها ندارند.
رئیس دستگاه قضا ولایی بودن را دیگر مؤلفه قدرت و ویژگی ارتش جمهوری اسلامی دانست و گفت: در دنیا ارتشهای فراوانی وجود دارند و هر کشوری برای خود نیروهای مسلح دارد اما باور به ولایت و اطاعت از ولی ویژگی منحصربهفرد ارتش ماست. حجتالاسلام رئیسی افزود: ارتش جمهوری اسلامی خود را نیروی مسلح تحت امر نایب امام زمان میداند و با همه وجود ولایت را باور دارد و معتقد است آنچه به رفتار و اقدامات او معنا میدهد ولایی بودن و اتصال به مقام ولایت است. حجتالاسلام رئیسی خطرپذیر بودن را دیگر ویژگی ارتش جمهوری اسلامی و از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: دشمن میداند که اگر کوچکترین خطایی بکند جریان بااراده قدرتمند و شهادتطلب مقابل او میایستد و برای همین جرئت نمیکند کوچکترین تعرضی به حریم خاکی و آبی و هوایی کشورمان انجام دهد.
وی تصریح کرد: دشمن میداند نیروی ارتش ما بهعنوان یک نیروی انقلابی و ولایتمدار و خطرپذیر و مردمی آمادهبهخدمت در میدان است و برای دفاع از انقلاب و ارزشها و تمامیت ارضی ایران اسلامی از جان خود میگذرند.رئیس قوه قضائیه از کارنامه ارتش در عرصه خدمترسانی به مردم نیز همچون توانمندیها و موفقیتهای ارتش در عرصه دفاعی و امنیتی تقدیر کرد و گفت: ارتش با برگزاری بیش از ۱۰ رزمایش موفق در مدت اخیر کارنامه درخشانی داشته اما در کنار اینکارهای بزرگ از یاری مردم نیز غفلت نکرده است.وی تصریح کرد: اعتماد مردم و لبخندی که ارتش بر لب مردم بهخصوص آنها که نیازمند یاری بودهاند نشانده و رضایت فرمانده کل قوا از نیروهای ارتشی سرمایه بزرگی برای ارتش است که باید قدر آن را دانست. حجتالاسلام رئیسی تأکید کرد: یقین داریم اراده پولادین ارتش و ایمان به خدا و ولایی و مردمی و انقلابی بودن این نیرو و توانمندیها و همچنین برخورداری از جدیدترین فناوریها و بهترین تجهیزات نقطه قوت ارتش جمهوری اسلامی در تولید قدرت است.
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی که به مناسبت روز ارتش، صبح دیروز در بازدید از دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش در جمع فرماندهان عالی ارتش جمهوری اسلامی ایران سخن میگفت از رشادت، شجاعت، جانفشانی و ایستادگی نیروهای ارتش در ۴۰ سال گذشته و تلاشهای صورت گرفته برای توسعه کمی و کیفی بخشهای مختلف ارتش تقدیر کرد و گفت: ارتش جمهوری اسلامی صیانت از امنیت جمهوری اسلامی را به سیادت ایران اسلامی تبدیل کرد. حجتالاسلام رئیسی بر همین اساس خاطرنشان کرد که رشادتها و جانفشانیها و پایمردیهای نیروهای ارتش باید برای عصرها و نسلهای آینده تبیین شود تا بدانند که چه مردان بزرگی بودند که از همه وجود خود برای دفاع از انقلاب اسلامی و کشور گذشتند و در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان و گروههای تکفیری همچون داعش ایستادند و خوش درخشیدند.
رئیس قوه قضائیه با اشاره به پخش مستندی از تاریخچه ارتش و گزارش فرماندهان و مسئولان بخشهای مختلف ارتش درباره عملکرد مجموعه تحت امرشان که
در این جلسه بهصورت تصویری به نمایش درآمد توصیه کرد که این گزارشها از طریق رسانه ملی به مردم نشان داده شود تا همگان بدانند که در ۴۰ سال گذشته در این مرزوبوم چه گذشته و مردان غیور و چهرههای غیرتمند ما در نیروهای مسلح با استفاده از دانش و ابزار فنی روز توانستند چه موفقیتهای چشمگیری به دست آورند. حجتالاسلام رئیسی به خون غلطیدن ۴۸ هزار شهید ارتش جمهوری اسلامی در راه دفاع از وطن و ارزشهای الهی را نشانه بزرگی برای تصدیق عملکرد و توفیقات نیروهای مسلح کشورمان در ۴۰ سال اخیر دانست.رئیس قوه قضائیه حضور مقتدرانه نیروی دریایی ارتش در آبهای بینالمللی و برخورد با دزدان دریایی و تعقیب دشمنان در فراتر از مرزها از خلیج عدن تا دیگر نقاط و همچنین حفاظت از ناوها و ناوشکنها و حریم آبی کشورمان بهویژه اقداماتی که برای بازسازی تجهیزات در این عرصه صورت گرفته قابلتقدیر دانسته و افتخارآمیز توصیف کردحجتالاسلامرئیسی
با بیان اینکه رشادتها، ایستادگیها و شهادتها ایران اسلامی را بیمه کرده است
این نکته را نیز متذکر شد که حضور ارتش درصحنههای مختلف دفاع از کشور و خدمت به مردم موجب ماندگاری نام حماسهآفرینان ارتش در قلب ملت شده است.
رئیس قوه قضائیه ایمان به خدا را از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: امروز ارتش ما ارتشی مکتبی و خداباور است که دست خدا را مافوق همه ایادی میداند و نگاه و اتکای نیروهای ارتشی ما به خداوند متعال است.
حجتالاسلام رئیسی مؤلفه دیگر قدرت و ویژگی مهم ارتش جمهوری اسلامی ایران را انقلابی بودن عنوان کرد و افزود: نیروهای ارتش، انقلاب را با همه وجود باور دارند و پای انقلاب و دفاع از ارزشها ایستاده و با اندیشه و عمل انقلابی برخی کارهای بهظاهر نشدنی را محقق کردند.
رئیس دستگاه قضا با اشاره به تأکیدات مکرر رهبر حکیم و بصیرت آفرین و فرمانده کل قوا بر توانمندی نیروهای انقلابی در کشور تأکید کرد: در گام دوم انقلاب اسلامی باید شعار «ما میتوانیم» را در عرصههای مختلف به نمایش بگذاریم. حجتالاسلام رئیسی افزود: کشوری که نوآوری، خلاقیت، کار و تلاش فراوانی در عرصههای مختلف علمی و دفاعی و صنعتی دارد میتواند در عرصه اقتصادی و اجتماعی نیز جایگاه برتر از این داشته باشد و هر جا باعزت و اقتدار حرکت کردیم پیروز بودهایم.
رئیس قوه قضائیه نمونهای از توفیقات کشورمان در برابر توطئهها و فتنههای دشمنان را موفقیت در صنایع نظامی دانست و گفت ایران در عرصه دفاعی و صنایع نظامی همچون عرصه هستهای تحریم بوده و تهدید شده اما نیروهای مسلح ما با اتکا به خدا و توان داخلی و نوآوری و خلاقیت نشان دادند که بااراده پولادین و اقدام و عمل میتوان از تحریمها عبور کرد. حجتالاسلام رئیسی ادامه داد: اینکه مقام معظم رهبری بارها توصیه و تأکید کردند که ما میتوانیم بر مشکلات فائق آییم در ارتش جمهوری اسلامی به منصه ظهور رسید و باوجود بیشترین تحریمها و تهدیدها در عرصههای دفاعی و صنایع نظامی بیشترین پیشرفت را داشتهایم و این میتواند الگویی باشد تا در سایر عرصهها نیز دشمن را ناامید کنیم.
مردمی بودن از دیگر مؤلفههایی بود که رئیس دستگاه قضا بهعنوان ویژگی ارتش جمهوری اسلامی از آن یاد کرد و گفت که ارتش مردم را باور دارد و مردم هم به ارتش اعتماد دارند و این جایگاه و پایگاه نیروهای مسلح در بین مردم در سایه همراهی و همدلی با ملت به دست آمده است. حجتالاسلام رئیسی تصریح کرد دیواری که دور پادگانها کشیده شده فقط برای تعیین حدود پادگانهاست وگرنه ارتش ما در دل مردم جا دارد درحالیکه در دنیا ارتشها با مردم فاصله جدی دارند و رابطهای با آنها ندارند.
رئیس دستگاه قضا ولایی بودن را دیگر مؤلفه قدرت و ویژگی ارتش جمهوری اسلامی دانست و گفت: در دنیا ارتشهای فراوانی وجود دارند و هر کشوری برای خود نیروهای مسلح دارد اما باور به ولایت و اطاعت از ولی ویژگی منحصربهفرد ارتش ماست. حجتالاسلام رئیسی افزود: ارتش جمهوری اسلامی خود را نیروی مسلح تحت امر نایب امام زمان میداند و با همه وجود ولایت را باور دارد و معتقد است آنچه به رفتار و اقدامات او معنا میدهد ولایی بودن و اتصال به مقام ولایت است. حجتالاسلام رئیسی خطرپذیر بودن را دیگر ویژگی ارتش جمهوری اسلامی و از مؤلفههای مهم قدرت خواند و گفت: دشمن میداند که اگر کوچکترین خطایی بکند جریان بااراده قدرتمند و شهادتطلب مقابل او میایستد و برای همین جرئت نمیکند کوچکترین تعرضی به حریم خاکی و آبی و هوایی کشورمان انجام دهد.
وی تصریح کرد: دشمن میداند نیروی ارتش ما بهعنوان یک نیروی انقلابی و ولایتمدار و خطرپذیر و مردمی آمادهبهخدمت در میدان است و برای دفاع از انقلاب و ارزشها و تمامیت ارضی ایران اسلامی از جان خود میگذرند.رئیس قوه قضائیه از کارنامه ارتش در عرصه خدمترسانی به مردم نیز همچون توانمندیها و موفقیتهای ارتش در عرصه دفاعی و امنیتی تقدیر کرد و گفت: ارتش با برگزاری بیش از ۱۰ رزمایش موفق در مدت اخیر کارنامه درخشانی داشته اما در کنار اینکارهای بزرگ از یاری مردم نیز غفلت نکرده است.وی تصریح کرد: اعتماد مردم و لبخندی که ارتش بر لب مردم بهخصوص آنها که نیازمند یاری بودهاند نشانده و رضایت فرمانده کل قوا از نیروهای ارتشی سرمایه بزرگی برای ارتش است که باید قدر آن را دانست. حجتالاسلام رئیسی تأکید کرد: یقین داریم اراده پولادین ارتش و ایمان به خدا و ولایی و مردمی و انقلابی بودن این نیرو و توانمندیها و همچنین برخورداری از جدیدترین فناوریها و بهترین تجهیزات نقطه قوت ارتش جمهوری اسلامی در تولید قدرت است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
قدرت نرم جمهوری اسلامی!
-
لغو تمام تحریمها تنها راه بازگشت آمریکا به برجام است
-
موفقیت در صنایع نظامی نمونه توفیقات در برابر توطئه دشمنان است
-
انقلابیگری و کارآمدی وجه تمایز دولت آینده
-
دوای گرانی دارو
-
شناگری با دست و پای بسته!
-
رمزگشایی از افاضات سالیوان
-
زیست رسانهای در سایه هویت فرهنگ اسلامی
-
صنعت دارویی کشور گرفتار تعارض منافع شدید
-
بیاعتنایی شاخص به تغییرات دامنه نوسان
-
روند فرسایشی بورس پویایی بازار را از بین برده است
-
لزوم صحتسنجی در وین
-
موفقیت در صنایع نظامی، نمونه توفیقات در برابر توطئه دشمنان است