
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 16
بسیج؛ قلب فرهنگ انقلابی
جواد شاملو
دمودستگاه محرم و عزاداری حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، توانسته یک روح را در خودش حفظ کند. از پس قرون متمادی و نسلهای مختلف. این تشکیلات، حافظ یک فرهنگ است و حافظ یک حال و هوا. حال و هوایی که هرساله تکرار میشود و همچون زنجیری نسلها را به یکدیگر پیوند میدهد. محرم و صفر که به گفته مرحوم امام خمینی اسلام را زنده نگهداشته، یک آیین است. رسمی دینی و فرهنگی که بهشدت قاعدهمند است و دارای سلسلهمراتب مخصوص به خود. بسیج نیز چون مراسم محرم و صفر، یک آیین است. از جنس رسمی فرهنگی است که باید همچون یک مراسم و همچون عبادتی جمعی، بهجا آورده شود. بسیج بااینکه تشکیلاتی منسجم است اما ابدا یک سازمان نیست و عبارت «سازمان بسیج مستضعفین» را جز با مسامحه نمیتوان به زبان آورد؛ چراکه سازمان لفظ دقیقی نیست برای تشکیلاتی که بیشتر یک مراسم آیینی است. تأکید روی عبارت مراسم آیینی، ازآنرو است که بسیج ذاتا خصلتی فرهنگی دارد و مبتنی بر یک حال و هوای بهخصوص است که اگر جز این بود، نمیتوانست آنچنانکه رهبر معظم انقلاب در پیام تبریک هفته بسیج نگاشتند، نسلها را به یکدیگر پیوند دهد. روح زنده و در جریان است که یک فرهنگ را بهراحتی میان نسلها جابهجا میکند. بسیج درواقع میدانی است برای یک سبک زندگی خاص. میدانی برای انجام کارهایی که در خارج از این تشکیلات امکانشان وجود ندارد.
میدانی است برای خلقوخویی متفاوت و مهمترین نهاد برای انقلابی گری. بسیج جایی است برای بیواسطه، بی چشمداشت و بی محدودیت اما باقاعده برای انقلاب کار کردن، محیطی است برای کسی که میخواهد ارتباطی تنگتر با شهدا گرفته باشد.
تشکیلاتی است شدیدا وابسته به دوران انقلاب اسلامی که هرجا باشد، همچون یک قلب، فرهنگ انقلاب را در شریانهای محیط اطرافش پمپاژ میکند.
بسیجی تا ابد، فرزند روحالله است. امام خمینی، تنها مؤسس و مولد بسیج نیست بلکه مؤلف آن است. بسیج همچون شعری است که امام آن را سروده باشد.
همانند محرم و صفر که بدون امام حسین قابل تصور نیست، بسیج نیز واقعهای است که پیوندی همیشگی با امام دارد. بسیج جایی است برای فرزند خمینی بودن.
بسیج راهگشا است، همچون کلیدی که هر قفلی را باز میکند. روحیه بدون چشمداشت، بدون خستگی، همراه با نیروی عشق و ایمان و همراه با کار دقیق جمعی، بسیج را تبدیل به عصای دست ملت ایران کرده است. از زلزله کرمانشاه گرفته تا سیل لرستان و خوزستان، از روزهای یکهتازی کرونا گرفته تا جبهههای دفاع از حرم و جابهجای مناطق محروم ایران، با بسیجیها آشنایند و با آنها خاطره دارند. در کنار تمام این خدمات عمرانی و فرهنگی، باید فراموش نکرد که جامه رزم، زینت بسیجی است و فنون نظامی، نماد ماهیت جانبازانه فرهنگ بسیج. بسیج ابتکار بینظیر امام خمینی است که با انواع و اقسام سربازی تفاوت فراوان دارد و تنها با خدمت خودخواسته، خالصانه و از ته دل شناخته میشود.
دمودستگاه محرم و عزاداری حضرت سیدالشهدا علیهالسلام، توانسته یک روح را در خودش حفظ کند. از پس قرون متمادی و نسلهای مختلف. این تشکیلات، حافظ یک فرهنگ است و حافظ یک حال و هوا. حال و هوایی که هرساله تکرار میشود و همچون زنجیری نسلها را به یکدیگر پیوند میدهد. محرم و صفر که به گفته مرحوم امام خمینی اسلام را زنده نگهداشته، یک آیین است. رسمی دینی و فرهنگی که بهشدت قاعدهمند است و دارای سلسلهمراتب مخصوص به خود. بسیج نیز چون مراسم محرم و صفر، یک آیین است. از جنس رسمی فرهنگی است که باید همچون یک مراسم و همچون عبادتی جمعی، بهجا آورده شود. بسیج بااینکه تشکیلاتی منسجم است اما ابدا یک سازمان نیست و عبارت «سازمان بسیج مستضعفین» را جز با مسامحه نمیتوان به زبان آورد؛ چراکه سازمان لفظ دقیقی نیست برای تشکیلاتی که بیشتر یک مراسم آیینی است. تأکید روی عبارت مراسم آیینی، ازآنرو است که بسیج ذاتا خصلتی فرهنگی دارد و مبتنی بر یک حال و هوای بهخصوص است که اگر جز این بود، نمیتوانست آنچنانکه رهبر معظم انقلاب در پیام تبریک هفته بسیج نگاشتند، نسلها را به یکدیگر پیوند دهد. روح زنده و در جریان است که یک فرهنگ را بهراحتی میان نسلها جابهجا میکند. بسیج درواقع میدانی است برای یک سبک زندگی خاص. میدانی برای انجام کارهایی که در خارج از این تشکیلات امکانشان وجود ندارد.
میدانی است برای خلقوخویی متفاوت و مهمترین نهاد برای انقلابی گری. بسیج جایی است برای بیواسطه، بی چشمداشت و بی محدودیت اما باقاعده برای انقلاب کار کردن، محیطی است برای کسی که میخواهد ارتباطی تنگتر با شهدا گرفته باشد.
تشکیلاتی است شدیدا وابسته به دوران انقلاب اسلامی که هرجا باشد، همچون یک قلب، فرهنگ انقلاب را در شریانهای محیط اطرافش پمپاژ میکند.
بسیجی تا ابد، فرزند روحالله است. امام خمینی، تنها مؤسس و مولد بسیج نیست بلکه مؤلف آن است. بسیج همچون شعری است که امام آن را سروده باشد.
همانند محرم و صفر که بدون امام حسین قابل تصور نیست، بسیج نیز واقعهای است که پیوندی همیشگی با امام دارد. بسیج جایی است برای فرزند خمینی بودن.
بسیج راهگشا است، همچون کلیدی که هر قفلی را باز میکند. روحیه بدون چشمداشت، بدون خستگی، همراه با نیروی عشق و ایمان و همراه با کار دقیق جمعی، بسیج را تبدیل به عصای دست ملت ایران کرده است. از زلزله کرمانشاه گرفته تا سیل لرستان و خوزستان، از روزهای یکهتازی کرونا گرفته تا جبهههای دفاع از حرم و جابهجای مناطق محروم ایران، با بسیجیها آشنایند و با آنها خاطره دارند. در کنار تمام این خدمات عمرانی و فرهنگی، باید فراموش نکرد که جامه رزم، زینت بسیجی است و فنون نظامی، نماد ماهیت جانبازانه فرهنگ بسیج. بسیج ابتکار بینظیر امام خمینی است که با انواع و اقسام سربازی تفاوت فراوان دارد و تنها با خدمت خودخواسته، خالصانه و از ته دل شناخته میشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
بانک مرکزی سریعتر نسبت به ارائه تسهیلات بخش مسکن اقدام کند
گروه اقتصادی
ساخت یکمیلیون مسکن در هرسال یکی از قولهای رئیس دولت سیزدهم به مردم بود که از همان روزهای اول ورود به پاستور نیز بر اجرای آن تأکید شده است. بدیهی است تحقق این وعده مهم نیازمند عزم همگانی استفاده از همه ظرفیتهای قانونی و اجرایی کشور و نیز مشارکت جدی بانکها و بخش خصوصی خواهد بود تا با تخصیص اعتبارات لازم و رفع موانع موجود، شاهد رونق یافتن ساختوساز مسکن در کشور باشیم.
سید ناصر موسوی لارگانی در گفتوگو با «رسالت» درباره ضرورت توجه بیشتر نسبت به ساخت مسکن برای افراد بیبضاعت گفت: «طرح مسکنی دولت طرح بسیار مهم و خوبی است فقط باید برنامهریزیهای بهتری در این زمینه صورت بگیرد. بهطور مثال در حال حاضر اعلام کردهاند که افراد باید آورده چهل میلیون تومانی داشته باشند؛ درحالیکه بعضی از خانوادهها شاید چهار میلیون تومان هم نداشته باشند چه برسد به اینکه چهل میلیون تومان پیشپرداخت بدهند.»وی ادامه داد: « پرداخت اقساط چندمیلیونی برای برخی از خانوارهایی که درآمد بسیار پایینی دارند، غیرممکن است. بنابراین باید برنامهریزی بهتری صورت بگیرد تا افراد فاقد مسکن بتوانند از این فرصت استفاده کنند و خانهدار شوند.» موسوی لارگانی مشکلات زیرساختی کشور و لزوم حل این مشکلات را عاملی مهم برای تحقق ساخت یکمیلیون مسکن دولت عنوان کرد و گفت:
« متأسفانه چند سالی است که زیرساختهای کشور ازجمله حملونقل کشور نوسازی نشده و با این وضعیت کار آسانی نیست که بخواهیم سالی یکمیلیون مسکن بسازیم. البته مجلس به همین دلیل نیز اعتبارات 20 درصدی از کل اعتبارات بانکی را برای بخش مسکن بهعنوان سند بالادستی ابلاغ کرد.»وی اضافه کرد: «امیدواریم با افزایش اعتبارات و تسهیلات بانکی در این بخش و افزایش سرمایه بانک مسکن شاهد تحقق این وعده دولت باشیم چراکه بههرحال رونق صنعت مسکن میتواند به رونق اشتغال هم منجر شود و چنانچه در این مسیر نیازمند مصوبه جدیدی هم باشیم، مجلس قطعاهمکاری خواهد کرد کما اینکه موضوع تسهیلات مسکن قانون جهش تولید نیز بهتازگی ابلاغشده و بانک مرکزی باید سریعتر نسبت به آن اقدام کند.»عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با انتقاد از کمتوجهی دولت یازدهم و دوازدهم نسبت به ساختوساز مسکن اظهار داشت: « وقتی کشور در ساخت مسکن رکود داشته باشد، شاهد افزایش چشمگیر قیمت مسکن هم خواهیم بود زیرا تناسب عرضه و تقاضا از بین میرود همچنان که در یکی، دو سال اخیر قیمت مسکن چند برابر شد. البته این نکته را هم باید موردتوجه قرار دهیم که ساختوساز مسکن درجایی انجام شود که ایجاد زیرساختهای لازم هم امکانپذیر باشد و دسترسی به امکاناتی مانند آب، برق، گاز و مدرسه وجود داشته باشد.» نماینده فلاورجان در مجلس شورای اسلامی با اعلام آمادگی مجلس برای کمک به دولت در راستای تحقق وعده جهش تولید مسکن افزود: «در قانون پیشبینیهای لازم شده است و در درجه اول دولت باید قانون را اجرا کند و در مرحله بعد مجلس باید پیگیر مصوبات خود باشد. در حال حاضر مهمترین بحث، اعطای اعتبارات و تسهیلات لازم برای ساخت مسکن است. امیدوارم دولت جدید یک دولت عملکننده به قانون باشد چراکه اگر به قانون عمل شود، قطعاخیلی از مشکلات حل میشود.»
ساخت یکمیلیون مسکن در هرسال یکی از قولهای رئیس دولت سیزدهم به مردم بود که از همان روزهای اول ورود به پاستور نیز بر اجرای آن تأکید شده است. بدیهی است تحقق این وعده مهم نیازمند عزم همگانی استفاده از همه ظرفیتهای قانونی و اجرایی کشور و نیز مشارکت جدی بانکها و بخش خصوصی خواهد بود تا با تخصیص اعتبارات لازم و رفع موانع موجود، شاهد رونق یافتن ساختوساز مسکن در کشور باشیم.
سید ناصر موسوی لارگانی در گفتوگو با «رسالت» درباره ضرورت توجه بیشتر نسبت به ساخت مسکن برای افراد بیبضاعت گفت: «طرح مسکنی دولت طرح بسیار مهم و خوبی است فقط باید برنامهریزیهای بهتری در این زمینه صورت بگیرد. بهطور مثال در حال حاضر اعلام کردهاند که افراد باید آورده چهل میلیون تومانی داشته باشند؛ درحالیکه بعضی از خانوادهها شاید چهار میلیون تومان هم نداشته باشند چه برسد به اینکه چهل میلیون تومان پیشپرداخت بدهند.»وی ادامه داد: « پرداخت اقساط چندمیلیونی برای برخی از خانوارهایی که درآمد بسیار پایینی دارند، غیرممکن است. بنابراین باید برنامهریزی بهتری صورت بگیرد تا افراد فاقد مسکن بتوانند از این فرصت استفاده کنند و خانهدار شوند.» موسوی لارگانی مشکلات زیرساختی کشور و لزوم حل این مشکلات را عاملی مهم برای تحقق ساخت یکمیلیون مسکن دولت عنوان کرد و گفت:
« متأسفانه چند سالی است که زیرساختهای کشور ازجمله حملونقل کشور نوسازی نشده و با این وضعیت کار آسانی نیست که بخواهیم سالی یکمیلیون مسکن بسازیم. البته مجلس به همین دلیل نیز اعتبارات 20 درصدی از کل اعتبارات بانکی را برای بخش مسکن بهعنوان سند بالادستی ابلاغ کرد.»وی اضافه کرد: «امیدواریم با افزایش اعتبارات و تسهیلات بانکی در این بخش و افزایش سرمایه بانک مسکن شاهد تحقق این وعده دولت باشیم چراکه بههرحال رونق صنعت مسکن میتواند به رونق اشتغال هم منجر شود و چنانچه در این مسیر نیازمند مصوبه جدیدی هم باشیم، مجلس قطعاهمکاری خواهد کرد کما اینکه موضوع تسهیلات مسکن قانون جهش تولید نیز بهتازگی ابلاغشده و بانک مرکزی باید سریعتر نسبت به آن اقدام کند.»عضو کمیسیون اقتصادی مجلس با انتقاد از کمتوجهی دولت یازدهم و دوازدهم نسبت به ساختوساز مسکن اظهار داشت: « وقتی کشور در ساخت مسکن رکود داشته باشد، شاهد افزایش چشمگیر قیمت مسکن هم خواهیم بود زیرا تناسب عرضه و تقاضا از بین میرود همچنان که در یکی، دو سال اخیر قیمت مسکن چند برابر شد. البته این نکته را هم باید موردتوجه قرار دهیم که ساختوساز مسکن درجایی انجام شود که ایجاد زیرساختهای لازم هم امکانپذیر باشد و دسترسی به امکاناتی مانند آب، برق، گاز و مدرسه وجود داشته باشد.» نماینده فلاورجان در مجلس شورای اسلامی با اعلام آمادگی مجلس برای کمک به دولت در راستای تحقق وعده جهش تولید مسکن افزود: «در قانون پیشبینیهای لازم شده است و در درجه اول دولت باید قانون را اجرا کند و در مرحله بعد مجلس باید پیگیر مصوبات خود باشد. در حال حاضر مهمترین بحث، اعطای اعتبارات و تسهیلات لازم برای ساخت مسکن است. امیدوارم دولت جدید یک دولت عملکننده به قانون باشد چراکه اگر به قانون عمل شود، قطعاخیلی از مشکلات حل میشود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
رویکرد دولت سیزدهم در موضوعات مختلف نویدبخش بهبود شرایط است
گروه سیاسی
مهدی شریفیان، نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به اولویتهای دولت سیزدهم گفت: با توجه به شرایط خاص کشور و کمکاری جدی که در دولتهای یازدهم و دوازدهم در حوزههای مختلف کشور شاهد بودیم، دولت سیزدهم با اولویتهای متعددی روبهرواست.
وی افزود: طبعا با توجه به اهمیت موضوع سلامت مردم، اولویت نخست دولت کنترل بیماری کروناست که در این راه با افزایش واردات واکسن و اقدام همهجانبه در واکسیناسیون عمومی مردم، به نظر میرسد آمار ابتلا به این بیماری تا حدودی کنترلشده اما این به معنای پایان مبارزه با این بیماری نیست و حتما مردم و دولت باید هوشیارانه این مقابله را ادامه دهند.
سلامت، معیشت و بهبود اقتصاد؛ اولویتهای نخست دولت سیزدهم
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ادامه داد: بعد از مقابله با بیماری کرونا و حوزه سلامت، افزایش سطح رفاه و بهبود معیشت مردم، بسیار مهم است. کنترل تورم، افزایش رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و اقداماتی ازایندست در بهبود معیشت مردم مؤثر است و دولت سیزدهم این موضوع را در اولویت خود قرار داده است.
وی تصریح کرد: موضوع پروژهها و طرحهای نیمهتمام هم یکی دیگر از این اولویتهاست. دولتهای مختلف در سطح کشور پروژههای بیشماری را آغاز کردهاند که به هر دلیل مدتزمان طولانی در حال اجرا مانده و یا راکد شدهاند. این طرحها و پروژههای نیمهتمام علاوه بر مشغول کردن و معطل نگاهداشتن بخشی از ظرفیتهای کشور، در حوزههای محلی موجب کاهش اعتماد مردم به دولتها را ایجاد کرده است.
شریفیان با تأکید برافزایش هزینههای یک پروژه باگذشت زمان، توضیح داد: مثلا اگراحداث بیمارستانی که میتوان در سه سال آن را به اتمام رساند بیش از 13 سال اجرای این پروژه طول بکشد، طبعا علاوه بر اینکه مردم از خدمات درمانی مناسب در یک منطقه برخوردار نشدهاند، بلکه کارآمدی آن بخش از دولت که متولی اجرای این پروژه است در نگاه مردم منطقه محل احداث آن بیمارستان زیر سؤال رفته است. به همین دلیل من فکر میکنم اولویت بعدی دولت حتما اتمام پروژههای نیمهتمام خواهد بود.
رسیدگی به مسائل اجتماعی و فرهنگی اهمیت ویژهای دارد
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ادامه داد: رسیدگی به مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی هم به لحاظ اهمیت در اولویت دولت سیزدهم قرار گیرد. دولتهای اخیر به مسائل فرهنگی و اجتماعی که بهعنوان زیربنای بسیاری از کارکردهای جامعه شناخته میشود بیتفاوت بودهاند و حتی با آن با بیمهری برخورد کردهاند.
وی در پایان گفت: درمجموع هرچند رئیسجمهور محترم در این مورد صحبتی نمیکند، اما باید گفت دولت سیزدهم میراث دار دولتهایی شده است که به دلایل مختلف ازجمله عدم اعتماد به توانمندیهای داخلی، گره زدن همه شئون کشور به دولتهای خارجی و موضوعی مثل مذاکرات و بیتوجهی به سیاستهای مختلف کلان نظام ازجمله اقتصاد مقاومتی، در شرایط بسیار نامناسبی کشور را به دولت بعدی تحویل دادهاند، اما رویکرد دولت سیزدهم در موضوعات مختلف نویدبخش تغییر در شرایط است.
مهدی شریفیان، نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به اولویتهای دولت سیزدهم گفت: با توجه به شرایط خاص کشور و کمکاری جدی که در دولتهای یازدهم و دوازدهم در حوزههای مختلف کشور شاهد بودیم، دولت سیزدهم با اولویتهای متعددی روبهرواست.
وی افزود: طبعا با توجه به اهمیت موضوع سلامت مردم، اولویت نخست دولت کنترل بیماری کروناست که در این راه با افزایش واردات واکسن و اقدام همهجانبه در واکسیناسیون عمومی مردم، به نظر میرسد آمار ابتلا به این بیماری تا حدودی کنترلشده اما این به معنای پایان مبارزه با این بیماری نیست و حتما مردم و دولت باید هوشیارانه این مقابله را ادامه دهند.
سلامت، معیشت و بهبود اقتصاد؛ اولویتهای نخست دولت سیزدهم
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ادامه داد: بعد از مقابله با بیماری کرونا و حوزه سلامت، افزایش سطح رفاه و بهبود معیشت مردم، بسیار مهم است. کنترل تورم، افزایش رشد اقتصادی، کاهش نرخ بیکاری و اقداماتی ازایندست در بهبود معیشت مردم مؤثر است و دولت سیزدهم این موضوع را در اولویت خود قرار داده است.
وی تصریح کرد: موضوع پروژهها و طرحهای نیمهتمام هم یکی دیگر از این اولویتهاست. دولتهای مختلف در سطح کشور پروژههای بیشماری را آغاز کردهاند که به هر دلیل مدتزمان طولانی در حال اجرا مانده و یا راکد شدهاند. این طرحها و پروژههای نیمهتمام علاوه بر مشغول کردن و معطل نگاهداشتن بخشی از ظرفیتهای کشور، در حوزههای محلی موجب کاهش اعتماد مردم به دولتها را ایجاد کرده است.
شریفیان با تأکید برافزایش هزینههای یک پروژه باگذشت زمان، توضیح داد: مثلا اگراحداث بیمارستانی که میتوان در سه سال آن را به اتمام رساند بیش از 13 سال اجرای این پروژه طول بکشد، طبعا علاوه بر اینکه مردم از خدمات درمانی مناسب در یک منطقه برخوردار نشدهاند، بلکه کارآمدی آن بخش از دولت که متولی اجرای این پروژه است در نگاه مردم منطقه محل احداث آن بیمارستان زیر سؤال رفته است. به همین دلیل من فکر میکنم اولویت بعدی دولت حتما اتمام پروژههای نیمهتمام خواهد بود.
رسیدگی به مسائل اجتماعی و فرهنگی اهمیت ویژهای دارد
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس ادامه داد: رسیدگی به مسائل مختلف اجتماعی و فرهنگی هم به لحاظ اهمیت در اولویت دولت سیزدهم قرار گیرد. دولتهای اخیر به مسائل فرهنگی و اجتماعی که بهعنوان زیربنای بسیاری از کارکردهای جامعه شناخته میشود بیتفاوت بودهاند و حتی با آن با بیمهری برخورد کردهاند.
وی در پایان گفت: درمجموع هرچند رئیسجمهور محترم در این مورد صحبتی نمیکند، اما باید گفت دولت سیزدهم میراث دار دولتهایی شده است که به دلایل مختلف ازجمله عدم اعتماد به توانمندیهای داخلی، گره زدن همه شئون کشور به دولتهای خارجی و موضوعی مثل مذاکرات و بیتوجهی به سیاستهای مختلف کلان نظام ازجمله اقتصاد مقاومتی، در شرایط بسیار نامناسبی کشور را به دولت بعدی تحویل دادهاند، اما رویکرد دولت سیزدهم در موضوعات مختلف نویدبخش تغییر در شرایط است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
دومین اجلاس مهم منطقهای در دولت رئیسی
گروه سیاسی
رهیافت دولت مردمی احیا ظرفیتهای داخلی و خارجی برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور است و برای تحقق این مهم در تلاش است از دیپلماسی برای تعمیق روابط با دیگر کشورها استفاده کند چه آنکه در عصر حاضر نمیشود بدون داشتن اقتصاد قوی به سیاستی آرام دستیافت و از طرف دیگر داشتن سیاستهای اصولی لازمه اقتصادی پایدار است. همچنین نوع تعاملات بینالمللی کشورها در سامان اقتصادی آنها بیتأثیر نیست و اگر ابزارهای کارآمدی در اختیار داشته باشند، خواهند توانست به بهبود نسبی وضع اقتصادی کشور کمک کنند؛ «دیپلماسی» یکی از این ابزارهای تقریباً نوین است. حال اگر این ابزار صرفاً برای حوزه اقتصادی باشد ترکیب بامسمای «دیپلماسی اقتصادی» خواهد بود که وجه نظری آن همان «اقتصاد سیاسی» است. دولت سیزدهم برخلاف دولت قبلی که تمرکز خود را روی چند کشور خاص غربی متمرکز کرده بود و نهایتاً نیز با هزینه سنگین عمر و سرمایه ملت به بنبست رسید، در تلاش است روی کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان که کم هم نیستند، تمرکز کند به همین منظور در تلاش است از ظرفیت نهادهای منطقهای نیز بهره ببرد.
ماهیت سازمان اکو
یکی از همین نهادها، سازمان همکاری اقتصادی است که بهاختصار «اکو» نامیده میشود، این سازمان در ابتدا با مشارکت سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان بر اساس معاهده ازمیر و باهدف اعتلای سطح زندگی اقتصادی مردم منطقه در ۱۹۸۴ تأسیس شد. سپس کشورهای افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان در ۱۹۹۲ به این سازمان ملحق شدند. ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم، گسترش تجارت درون منطقهای و فرامنطقهای و حذف موانع تجاری، تلاش در جهت ادغام تجارت کشورهای منطقه با تجارت جهانی و ارتقای همکاریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی، توسعه زیربناهای حملونقل و ارتباطات، توسعه همگرایی بخش دولتی و خصوصی با تأکید بر آزادسازی اقتصادی و تدوین برنامه مشترک جهت توسعه منابع انسانی و بهرهبرداری از منابع طبیعی از اهداف این سازمان است.
مقر سازمان اکو
مقر دبیرخانه سازمان متشکل از دبیرکل، معاونین، مدیران و کارکنان در تهران است و مسئولیت هماهنگی و نظارت بر اجرای فعالیتهای اکو و کمک به برگزاری نشستها را بر عهده دارد. همچنین شورای وزیران از میان نامزدهای انتخابشده از سوی کشورهای عضو دبیرکل را برای یک مدت سهساله غیرقابل تمدید انتخاب میکند و دبیرکل بالاترین مقام اجرایی سازمان است. نشست سران نیز هر دو سال یکبار جهت اتخاذ رهنمودهای کلی برگزار میشود و شورای وزیران که بالاترین رکن تصمیمگیری و سیاستگذاری سازمان است، سالی یکبار تشکیل جلسه میدهد. شورای نمایندگان دائم بازوی اجرایی شورای وزیران است و هرماه در سطح سفرا در تهران تشکیل جلسه میدهد. شورای برنامهریزی منطقهای نیز سالی یکبار در سطح روسای سازمانهای برنامهریزی کشورهای عضو تشکیل جلسه میدهد و وظایفی از قبیل تدوین برنامههای عملی برای تحقق اهداف سازمان، بررسی برنامههای گذشته و پیشنهاد تشکیل نهادهای منطقهای را به عهده دارد.
شرکت رئیسی در اجلاس اکو
پانزدهمین نشست سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) یک شنبه هفتم آذرماه سال جاری به میزبانی ترکمنستان برگزار خواهد شد و این کشور ریاست دورهای اکو را عهدهدار خواهد بود. منابع و ظرفیتهای گسترده اقتصادی بهویژه در بخشهای معدن، نفت و گاز و گردشگری کشورهای عضو سازمان اکو سرمایه ارزشمندی را در اختیار این سازمان مهم اقتصادی منطقه قرار داده است. از طرفی جمهوری اسلامی ایران به دلیل داشتن مرز زمینی با ۵ کشور عضو اکو و دارا بودن موقعیت راهبُردی جغرافیایی برای برقراری اتصال سایر اعضاء به آبهای بینالمللی و نیز به دلیل استقرار دبیرخانه دائمی اکو در تهران از موقعیت محوری در این سازمان برخوردار است. در همین راستا، سید ابراهیم رئیسی روز شنبه به دعوت رسمی «قربانقلی بردی محمداف» همتای ترکمنستانی و بهمنظور شرکت در پانزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، به عشقآباد پایتخت ترکمنستان سفر میکند. رئیسجمهور کشورمان با حضور و سخنرانی در این اجلاس، مواضع و پیشنهادات جمهوری اسلامی ایران را درزمینهٔ تقویت مناسبات منطقهای و بینالمللی و بهویژه رفع موانع و افزایش سطح همکاریها و تبادلات اقتصادی کشورهای عضو سازمان اکو تشریح و تبیین خواهد کرد. رئیسی همچنین در این سفر ضمن دیدار با همتایان شرکتکننده در اجلاس، راههای توسعه و تعمیق روابط دوجانبه را موردبحث و بررسی قرار میدهد. دیدار با تجار و ایرانیان مقیم ترکمنستان از دیگر برنامههای سفر رئیسجمهور است.
آمادگی ایران برای همکاری با اکو
خسرو ناظری، دبیرکل سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در آستانه نشست سران اکو، روز چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ با مهدی صفری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه دیدار کرد و گزارشی از روند آمادهسازی نشست سران سازمان اکو در عشقآباد ارائه و از مساعدتهای جمهوری اسلامی ایران در این خصوص تشکر کرد. صفری نیز گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری با همسایگان را اولویت دولت جمهوری اسلامی ایران دانست و بر نقش اکو در تحقق اهداف کشورهای عضو تأکید کرد. وی حضور هیئت عالیرتبه کشورمان در نشست قریبالوقوع سران اکو در ترکمنستان را نشانه اهمیت و جایگاه برجسته اکو دانست و خاطرنشان کرد جمهوری اسلامی ایران آماده است در اجرای تصمیمات مهمی که از سوی سران منطقه در نشست اکو در عشقآباد اتخاذ خواهد شد، پیشقدم باشد.
دیدارهای حاشیهای اکو
اجلاس اکو فرصت مناسبی برای دیدارهای یک و چندجانبه مقامات کشورمان با سران دیگر کشورهاست. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان روز چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ پس از برگزاری دومین نشست وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان در یک نشست خبری اعلام کرد نگاه دولت سیزدهم به همسایگان نگاه همراهی جدی است و ازجمله این همسایگان جمهوری آذربایجان است که ما در چارچوب همین سیاست، همکاریهای سازنده را در کشورمان مدیریت خواهیم کرد و امیدوارم بتوانیم از ظرفیتهای موجود بین دو کشور استفاده کنیم. امیدوارم سریع پیش برویم که در نشست اکو که در ماه آینده میلادی برگزار میشود، دیدار روسای جمهور دو کشور فراهم شود.بههرروی، عزم دولت مردمی برای استفاده از ظرفیتهای مغفولمانده برای بهبود وضع اقتصادی کشورمان نویددهنده رهیافت جدید اقتصادی است و بهزعم خبرگان اجلاس اکو تلاقی دو اولویت دولت یعنی سیاست همسایگی و دیپلماسی اقتصادی است و اگر دولت گذشته به جای فرصت سوزی و سرمایه سوزی به دنبال سیاست خارجی متوازن بود و از ظرفیت کشورهای منطقه و همسایه غافل نمیشد شاید وضعیت اقتصادی امروز طور دیگری رقم میخورد و مردم در عصر برجام، شدیدترین فشارهای اقتصادی را تحمل نمیکردند.
رهیافت دولت مردمی احیا ظرفیتهای داخلی و خارجی برای بهبود وضعیت اقتصاد کشور است و برای تحقق این مهم در تلاش است از دیپلماسی برای تعمیق روابط با دیگر کشورها استفاده کند چه آنکه در عصر حاضر نمیشود بدون داشتن اقتصاد قوی به سیاستی آرام دستیافت و از طرف دیگر داشتن سیاستهای اصولی لازمه اقتصادی پایدار است. همچنین نوع تعاملات بینالمللی کشورها در سامان اقتصادی آنها بیتأثیر نیست و اگر ابزارهای کارآمدی در اختیار داشته باشند، خواهند توانست به بهبود نسبی وضع اقتصادی کشور کمک کنند؛ «دیپلماسی» یکی از این ابزارهای تقریباً نوین است. حال اگر این ابزار صرفاً برای حوزه اقتصادی باشد ترکیب بامسمای «دیپلماسی اقتصادی» خواهد بود که وجه نظری آن همان «اقتصاد سیاسی» است. دولت سیزدهم برخلاف دولت قبلی که تمرکز خود را روی چند کشور خاص غربی متمرکز کرده بود و نهایتاً نیز با هزینه سنگین عمر و سرمایه ملت به بنبست رسید، در تلاش است روی کشورهای همسایه و دیگر کشورهای جهان که کم هم نیستند، تمرکز کند به همین منظور در تلاش است از ظرفیت نهادهای منطقهای نیز بهره ببرد.
ماهیت سازمان اکو
یکی از همین نهادها، سازمان همکاری اقتصادی است که بهاختصار «اکو» نامیده میشود، این سازمان در ابتدا با مشارکت سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان بر اساس معاهده ازمیر و باهدف اعتلای سطح زندگی اقتصادی مردم منطقه در ۱۹۸۴ تأسیس شد. سپس کشورهای افغانستان، تاجیکستان، آذربایجان، ازبکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان در ۱۹۹۲ به این سازمان ملحق شدند. ارتقای شرایط برای توسعه اقتصادی پایدار و افزایش سطح زندگی و رفاه مردم، گسترش تجارت درون منطقهای و فرامنطقهای و حذف موانع تجاری، تلاش در جهت ادغام تجارت کشورهای منطقه با تجارت جهانی و ارتقای همکاریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فنی و علمی، توسعه زیربناهای حملونقل و ارتباطات، توسعه همگرایی بخش دولتی و خصوصی با تأکید بر آزادسازی اقتصادی و تدوین برنامه مشترک جهت توسعه منابع انسانی و بهرهبرداری از منابع طبیعی از اهداف این سازمان است.
مقر سازمان اکو
مقر دبیرخانه سازمان متشکل از دبیرکل، معاونین، مدیران و کارکنان در تهران است و مسئولیت هماهنگی و نظارت بر اجرای فعالیتهای اکو و کمک به برگزاری نشستها را بر عهده دارد. همچنین شورای وزیران از میان نامزدهای انتخابشده از سوی کشورهای عضو دبیرکل را برای یک مدت سهساله غیرقابل تمدید انتخاب میکند و دبیرکل بالاترین مقام اجرایی سازمان است. نشست سران نیز هر دو سال یکبار جهت اتخاذ رهنمودهای کلی برگزار میشود و شورای وزیران که بالاترین رکن تصمیمگیری و سیاستگذاری سازمان است، سالی یکبار تشکیل جلسه میدهد. شورای نمایندگان دائم بازوی اجرایی شورای وزیران است و هرماه در سطح سفرا در تهران تشکیل جلسه میدهد. شورای برنامهریزی منطقهای نیز سالی یکبار در سطح روسای سازمانهای برنامهریزی کشورهای عضو تشکیل جلسه میدهد و وظایفی از قبیل تدوین برنامههای عملی برای تحقق اهداف سازمان، بررسی برنامههای گذشته و پیشنهاد تشکیل نهادهای منطقهای را به عهده دارد.
شرکت رئیسی در اجلاس اکو
پانزدهمین نشست سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو) یک شنبه هفتم آذرماه سال جاری به میزبانی ترکمنستان برگزار خواهد شد و این کشور ریاست دورهای اکو را عهدهدار خواهد بود. منابع و ظرفیتهای گسترده اقتصادی بهویژه در بخشهای معدن، نفت و گاز و گردشگری کشورهای عضو سازمان اکو سرمایه ارزشمندی را در اختیار این سازمان مهم اقتصادی منطقه قرار داده است. از طرفی جمهوری اسلامی ایران به دلیل داشتن مرز زمینی با ۵ کشور عضو اکو و دارا بودن موقعیت راهبُردی جغرافیایی برای برقراری اتصال سایر اعضاء به آبهای بینالمللی و نیز به دلیل استقرار دبیرخانه دائمی اکو در تهران از موقعیت محوری در این سازمان برخوردار است. در همین راستا، سید ابراهیم رئیسی روز شنبه به دعوت رسمی «قربانقلی بردی محمداف» همتای ترکمنستانی و بهمنظور شرکت در پانزدهمین اجلاس سران سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، به عشقآباد پایتخت ترکمنستان سفر میکند. رئیسجمهور کشورمان با حضور و سخنرانی در این اجلاس، مواضع و پیشنهادات جمهوری اسلامی ایران را درزمینهٔ تقویت مناسبات منطقهای و بینالمللی و بهویژه رفع موانع و افزایش سطح همکاریها و تبادلات اقتصادی کشورهای عضو سازمان اکو تشریح و تبیین خواهد کرد. رئیسی همچنین در این سفر ضمن دیدار با همتایان شرکتکننده در اجلاس، راههای توسعه و تعمیق روابط دوجانبه را موردبحث و بررسی قرار میدهد. دیدار با تجار و ایرانیان مقیم ترکمنستان از دیگر برنامههای سفر رئیسجمهور است.
آمادگی ایران برای همکاری با اکو
خسرو ناظری، دبیرکل سازمان همکاری اقتصادی (اکو) در آستانه نشست سران اکو، روز چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ با مهدی صفری معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه دیدار کرد و گزارشی از روند آمادهسازی نشست سران سازمان اکو در عشقآباد ارائه و از مساعدتهای جمهوری اسلامی ایران در این خصوص تشکر کرد. صفری نیز گسترش همکاریهای اقتصادی و تجاری با همسایگان را اولویت دولت جمهوری اسلامی ایران دانست و بر نقش اکو در تحقق اهداف کشورهای عضو تأکید کرد. وی حضور هیئت عالیرتبه کشورمان در نشست قریبالوقوع سران اکو در ترکمنستان را نشانه اهمیت و جایگاه برجسته اکو دانست و خاطرنشان کرد جمهوری اسلامی ایران آماده است در اجرای تصمیمات مهمی که از سوی سران منطقه در نشست اکو در عشقآباد اتخاذ خواهد شد، پیشقدم باشد.
دیدارهای حاشیهای اکو
اجلاس اکو فرصت مناسبی برای دیدارهای یک و چندجانبه مقامات کشورمان با سران دیگر کشورهاست. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان روز چهارشنبه ۵ آبان ۱۴۰۰ پس از برگزاری دومین نشست وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان در یک نشست خبری اعلام کرد نگاه دولت سیزدهم به همسایگان نگاه همراهی جدی است و ازجمله این همسایگان جمهوری آذربایجان است که ما در چارچوب همین سیاست، همکاریهای سازنده را در کشورمان مدیریت خواهیم کرد و امیدوارم بتوانیم از ظرفیتهای موجود بین دو کشور استفاده کنیم. امیدوارم سریع پیش برویم که در نشست اکو که در ماه آینده میلادی برگزار میشود، دیدار روسای جمهور دو کشور فراهم شود.بههرروی، عزم دولت مردمی برای استفاده از ظرفیتهای مغفولمانده برای بهبود وضع اقتصادی کشورمان نویددهنده رهیافت جدید اقتصادی است و بهزعم خبرگان اجلاس اکو تلاقی دو اولویت دولت یعنی سیاست همسایگی و دیپلماسی اقتصادی است و اگر دولت گذشته به جای فرصت سوزی و سرمایه سوزی به دنبال سیاست خارجی متوازن بود و از ظرفیت کشورهای منطقه و همسایه غافل نمیشد شاید وضعیت اقتصادی امروز طور دیگری رقم میخورد و مردم در عصر برجام، شدیدترین فشارهای اقتصادی را تحمل نمیکردند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
آلزایمر انگلیسی
عابد اکبری
کنش بریتانیا در برجام همچنان در راستای موضع اتحادیه اروپایی قابلتعریف است. اینکه ایران باید به تعهدات برجامی خود برگردد و دوران خروج یکجانبه آمریکا از برجام را به شکل کامل فراموش کند. آمریکاییها مدام بر این خط و مشی تأکید کرده و اروپاییها را سازماندهی میکنند، در همین رابطه جیک سالیوان هفته گذشته گفت: «بخشی از دلیل اینکه رئیسجمهور میخواهد فرصتی برای هماهنگی نزدیک با شرکای اروپایی خود، بهویژه با E3 که بخشی از مذاکرات هستند، داشته باشد، این است که پس از چهار سال اختلاف در سیاست ایران در دولت، یک جبهه متحد داشته باشیم.»
آمریکاییها برای این هماهنگی بهاندازهای موضع بالا را در پیشگرفتهاند که نسبت به فراهم شدن زمینههای مذاکراتی از سوی بریتانیا و اروپاییها طی دیداری که باقری کنی با آنها داشته اماواگر مطرح کردند. دراینارتباط ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته بود:« از مذاکرات ایران و اروپا استقبال میکنیم اما «مقصد نهایی» مذاکرات باید در وین باشد، جایی که ایالاتمتحده میتواند به موضوعاتی بپردازد که ممکن است ایران بخواهد مطرح کند.»
بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا در حاشیه نشست گروه 20 در رم ( بعد از لغو تمام تعرفههای اقتصادی ایجادشده از سوی آمریکا( ترامپ) علیه اروپا بهمثابه استخوان تازه) به تلاشهای اخیر ایران برای تسریع برنامه هستهای و تلاش برای جلوگیری از کار بازرسان اشاره کرد:«ما توافق کردیم که ادامه پیشرفتهای هستهای ایران و موانع بر سرکار آژانس، احتمال بازگشت به برجام را به خطر میاندازد. برای گفتوگو در مورد خطرات ناشی از تشدید برنامه هستهای ایران برای امنیت بینالمللی گفتوگوهایی بین رهبران اروپایی و آمریکا صورت گرفته است. ما عزم خود را برای اطمینان از اینکه ایران هرگز نمیتواند به سلاح هستهای دست یابد یا تولید کند، ابراز کردیم و نگرانی شدید و فزاینده خود را در مورد سرعت تحریکآمیز برنامه هستهای، مانند تولید اورانیوم با غنای بالا و فلز اورانیوم اعلام کردهایم.»
در این موضعگیری حرف تازهای بعد از خروج دیده نمیشود. صرفا ابراز نگرانیهایی از امنیت بینالمللی که با استناد به روایتهای رژیم صهیونیستی طرح و در رسانهها ارائه میشود. بدون اینکه اشارهای به تمام کاستیها و بدعهدیهای خود و شریک استراتژیکشان داشته باشند.
انگلیسیها معتقدند «وضعیت کنونی بر اهمیت راهحل مذاکرهای تأکید میکند که بازگشت ایران و ایالاتمتحده به پایبندی کامل به برجام را فراهم میکند و زمینه را برای ادامه تعامل دیپلماتیک برای حلوفصل موارد اختلافی باقیمانده فراهم میکند.» انگلیسیها در موضعگیریهای رسمی خود صرفا از تصمیم بایدن برای بازگرداندن ایالاتمتحده به پایبندی کامل به برجام تا زمانی که ایران همین کار را انجام دهد، استقبال میکنند. ازنظر انگلیس که اکنون موضعگیریهایش همراستا با آلمان و فرانسه و اتحادیه اروپا به آمریکا نزدیک شده است بازگشت سریع ایران به مذاکرات را تنها راه مطمئن برای جلوگیری از تشدید تنش خطرناکی است که به نفع هیچکس نیست. انگلیسیها با خطر استدلالی تکراری 6 سال گذشته بر پایبندی به تعهدات برجامی سخن میگویند. جمله دیپلماتیکی که هیچ ارزشافزودهای در مقابل اقدامات ایران و برای اقتصاد ایران نداشته است. جایی که هیچیک از ابتکارات آنها برای نجات توافق با ایران نتوانست پوششی بر وضعیت وخیم کشورهای اروپایی بهخصوص انگلیس در برطرف کردن فاصله عمیق میان ادعای تأثیرگذاری و قابلیت سیاسی در روابط فراآتلانتیک باشد. رابطهای که پیشازاین مرشایمر در سفر خود به تهران آن را با کمک گرفتن از استعاره سگ دستآموز توصیف کرده بود که آمریکاییها میتوانند مسیر و جهت آن را تعیین کنند. همانطور که ناتوانی اینها در مقابله مؤثر سیاسی با تحریمهای فراسرزمینی آمریکا نشان داد.
کنش بریتانیا در برجام همچنان در راستای موضع اتحادیه اروپایی قابلتعریف است. اینکه ایران باید به تعهدات برجامی خود برگردد و دوران خروج یکجانبه آمریکا از برجام را به شکل کامل فراموش کند. آمریکاییها مدام بر این خط و مشی تأکید کرده و اروپاییها را سازماندهی میکنند، در همین رابطه جیک سالیوان هفته گذشته گفت: «بخشی از دلیل اینکه رئیسجمهور میخواهد فرصتی برای هماهنگی نزدیک با شرکای اروپایی خود، بهویژه با E3 که بخشی از مذاکرات هستند، داشته باشد، این است که پس از چهار سال اختلاف در سیاست ایران در دولت، یک جبهه متحد داشته باشیم.»
آمریکاییها برای این هماهنگی بهاندازهای موضع بالا را در پیشگرفتهاند که نسبت به فراهم شدن زمینههای مذاکراتی از سوی بریتانیا و اروپاییها طی دیداری که باقری کنی با آنها داشته اماواگر مطرح کردند. دراینارتباط ند پرایس، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفته بود:« از مذاکرات ایران و اروپا استقبال میکنیم اما «مقصد نهایی» مذاکرات باید در وین باشد، جایی که ایالاتمتحده میتواند به موضوعاتی بپردازد که ممکن است ایران بخواهد مطرح کند.»
بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا در حاشیه نشست گروه 20 در رم ( بعد از لغو تمام تعرفههای اقتصادی ایجادشده از سوی آمریکا( ترامپ) علیه اروپا بهمثابه استخوان تازه) به تلاشهای اخیر ایران برای تسریع برنامه هستهای و تلاش برای جلوگیری از کار بازرسان اشاره کرد:«ما توافق کردیم که ادامه پیشرفتهای هستهای ایران و موانع بر سرکار آژانس، احتمال بازگشت به برجام را به خطر میاندازد. برای گفتوگو در مورد خطرات ناشی از تشدید برنامه هستهای ایران برای امنیت بینالمللی گفتوگوهایی بین رهبران اروپایی و آمریکا صورت گرفته است. ما عزم خود را برای اطمینان از اینکه ایران هرگز نمیتواند به سلاح هستهای دست یابد یا تولید کند، ابراز کردیم و نگرانی شدید و فزاینده خود را در مورد سرعت تحریکآمیز برنامه هستهای، مانند تولید اورانیوم با غنای بالا و فلز اورانیوم اعلام کردهایم.»
در این موضعگیری حرف تازهای بعد از خروج دیده نمیشود. صرفا ابراز نگرانیهایی از امنیت بینالمللی که با استناد به روایتهای رژیم صهیونیستی طرح و در رسانهها ارائه میشود. بدون اینکه اشارهای به تمام کاستیها و بدعهدیهای خود و شریک استراتژیکشان داشته باشند.
انگلیسیها معتقدند «وضعیت کنونی بر اهمیت راهحل مذاکرهای تأکید میکند که بازگشت ایران و ایالاتمتحده به پایبندی کامل به برجام را فراهم میکند و زمینه را برای ادامه تعامل دیپلماتیک برای حلوفصل موارد اختلافی باقیمانده فراهم میکند.» انگلیسیها در موضعگیریهای رسمی خود صرفا از تصمیم بایدن برای بازگرداندن ایالاتمتحده به پایبندی کامل به برجام تا زمانی که ایران همین کار را انجام دهد، استقبال میکنند. ازنظر انگلیس که اکنون موضعگیریهایش همراستا با آلمان و فرانسه و اتحادیه اروپا به آمریکا نزدیک شده است بازگشت سریع ایران به مذاکرات را تنها راه مطمئن برای جلوگیری از تشدید تنش خطرناکی است که به نفع هیچکس نیست. انگلیسیها با خطر استدلالی تکراری 6 سال گذشته بر پایبندی به تعهدات برجامی سخن میگویند. جمله دیپلماتیکی که هیچ ارزشافزودهای در مقابل اقدامات ایران و برای اقتصاد ایران نداشته است. جایی که هیچیک از ابتکارات آنها برای نجات توافق با ایران نتوانست پوششی بر وضعیت وخیم کشورهای اروپایی بهخصوص انگلیس در برطرف کردن فاصله عمیق میان ادعای تأثیرگذاری و قابلیت سیاسی در روابط فراآتلانتیک باشد. رابطهای که پیشازاین مرشایمر در سفر خود به تهران آن را با کمک گرفتن از استعاره سگ دستآموز توصیف کرده بود که آمریکاییها میتوانند مسیر و جهت آن را تعیین کنند. همانطور که ناتوانی اینها در مقابله مؤثر سیاسی با تحریمهای فراسرزمینی آمریکا نشان داد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
ادبیات مقاومت و مقاومت ادبیات
گروه فرهنگی
پنجمین سری از ستون میدان فردوسی را با مقدمه ای نسبتا طولانی آغاز می کنیم؛ چراکه در هفته بسیج هستیم و به همین مناسبت به عنوان دوستدار این مکتب، شاید نیاز باشد نسبت خودمان را با پدیده ای همچون شاهنامه فردوسی، خاصه در این برهه از تاریخ روشن کنیم. بسیج کلمهای است که در جهان گفتمانی و معنایی مقاومت معنا میشود. این مقاومت، خاص مقاومت اسلامی نیست؛ بلکه هر جا مقاومتی علیه یک قدرت مهاجم بزرگتر صورت بگیرد، لاجرم جوششی مردمی بهدوراز قواعد مرسوم نیز شکل میگیرد که ما امروز آن را بسیج میخوانیم. بسیج اگر باروح مقاومت تغذیه نشود، ریشههایش سست خواهد شد، محل خود را از دست خواهد داد و تبدیل به سازمانی تشریفاتی میگردد. وقتی جنگ و هجوم مستقیم و سخت به پایان میرسد و شیوه هجوم، عمیقتر میگردد لاجرم شیوه مقاومت نیز باید عمیقتر شود. در هجوم زمینی و نظامی، ما رگ گردن خود را نمایان میکنیم که مبادا یک وجب از خاکمان را به تاراج ببرند. اما وقتی فرهنگمان مورد هجوم قرار میگیرد، این غیرت بسیار کمتر دیده میشود. در این حوزه هم اگر آنچه موردتهاجم قرارگرفته، مؤلفههای دینی با سنتی را هدف قرار داده باشد، واکنش شدیدتری میانگیزد نسبت به زمانی که چیزی مانند زبان مورد هجوم قرار گیرد. این در حالی است که در تاریخ بارها ما خاک خود را ازدستدادهایم، اما با زبانمان، که بستر علم، معارف و دین ما است، مهاجم را در خود مستحیل ساختهایم. وقتی به این بیندیشیم که زبان فارسی، دومین زبان اسلام و نخستین زبان تشیع است و در هیچ زبانی بهاندازه این زبان در مدح و منقبت پیامبر خدا و اوصیاء او شعر و نثر خلق نشده و این ادبیات، جلوه گاه عرفان و اخلاق اسلامی-ایرانی-شرقی است؛ دیگر به فردوسی و حافظ و سعدی طور دیگری نگاه میکنیم. آنها را قلعهبانهایی میبینیم که از معارف و فرهنگ ما پاسداری میکنند. ایران را دریاها، کوهها، جنگلها و صحراها تشکیل نمیدهند. ایران یعنی رشتهکوه شصتهزار بیتی شاهنامه فردوسی، قله دماوند دیوان حافظ، دریای آرام و خروشان مولوی و گلستان و بوستان سعدی. اینها از بین نمیروند، چون از جنس روحند و روح از بین نمیرود. کار هنر هم جز این نیست؛ تبدیل وقایع و آدمها و سرزمینها به روح، بیرون کشیدن جان و روح یک واقعه و ماندگار کردن آن. زبان، روح یک فرهنگ و یک کشور است و باید از زبان بسیجیوار دفاع کرد. زبان فارسی پشتوانه ما است و اگر به اهمیت آن بیندیشیم، دیگر نهتنها به فردوسی و حافظ و سعدی، بلکه به کسانی چون محمود دولتآبادی و نادر ابراهیمی و دیگر نویسندگان یا شاعران معاصر هم جور دیگری خواهیم نگریست. اینان را همچون سردارانی میبینیم که چه بخواهند و چه نخواهند، دارند از در زمین مقاومت فرهنگی و زبانی ایران اسلامی، نقشی فوقالعاده ایفا میکنند. اکنون زمان آن رسیده که در کنار ادبیات مقاومت، به مقاومت ادبیات نیز توجه کنیم. در مقاومت ادبیات، هر اثر ادبی و زبانی که فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی پایبند باشد، در پازل مقاومت قرار میگیرد. اصولا وقتی در نظر داشته باشیم که ما باید در قامت یک کشور با گستره فرهنگی و اجتماعی وسیع به مقاومت برخیزیم، حتی به آشپزی و ورزش کشور نیز بهعنوان ابزارهای مقاومتی نگاه میکنیم و این موضوعی است که نگاه امنیتی به فرهنگ، مخل آن است. نگاه صرفا امنیتی به فرهنگ در عمق و کنه خود، ضد امنیت است چراکه عملا در جهت فرهنگزدایی و پوک کردن ساختار کشور گام برمیدارد. نگاه مقاومتی، با خود دید باز به همراه میآورد و نگاه صرفا امنیتی، نگرشها را به سمت تنگ شدن میبرد.
دیدار با نویسندگان در هفته بسیج؛ اقدام در خور تقدیر رئیس مجلس
رویکرد فرهنگمبنا به هویت و تاریخ انقلاب را میشد در سخنان اخیر قالیباف با جمع نسبتا کثیری از نویسندگان رصد کرد. خود این رخداد که رئیس پارلمان در هفته بسیج، نویسندگان را فراخواند و بسیج را بیش از هر چیز یک فرهنگ بخواند، بسیار امیدآفرین بود. وقتی میگوییم رویکرد امنیتی به فرهنگ، در واقع ضد امنیت است یعنی این سخن قالیباف در دیدار با نویسندگان: «با گوشت و پوست و استخوان خود می گویم جز با اتکا به فرهنگ و باورهای خود، مقابل دشمن نجنگیدیم.» او همچنین گفت: «با چشم خود دیدیم یک نوجوان 17 ساله تخریبچی در معبر افتاده و پایش قطع شده است و یک خرج
آر پی چی هم پشت او بود که آتش گرفته بود و بالای هزار درجه هم حرارت داشت و پشت او را سوزانده بود اما وقتی خواستیم او را از معبر درآوریم می گفت به من دست نزنید فقط مراقب باشید این بخش از محور پاک سازی نشده، رزمندگان روی مین نروند. آیا آموزش و نظامی گری اینها را به او یاد داده است؟ آیا این جز فرهنگ محرم و صفر و عاشورا است؟ آیا این جز سنت های الهی است؟» محمدباقرقالیباف در ادامه، از اهمیت زیربنایی امر مقدس فرهنگ در اقتصاد سخن گفت. به گزارش خبرگزاری مجلس شورای اسلامی؛ قالیباف با بیان اینکه امروز با مشکل فرهنگ اقتصادی مواجه هستیم، یادآور شد:در دفاع مقدس عنصر انسان و رزمندگان تنها موضوع مهم در جنگ بود اما آیا امروز شهروندان و مردم در تصمیمات مهم هستند و یا صرفا برای خالی نبودن عریضه به آنها نگاه می شود؟ به عنوان یک مدیر می گویم برای اصلاح شرایط، 2 نیاز داریم که یکی از آنها فناوری است؛ فناوری تحولی را ایجاد کرده که در این عصر هر مدیری باید درک دقیق و درستی از این بستر داشته باشد و تحولات عظیمی ایجاد کند و سامانه های 110 پلیس و 137 شهرداری یک نمونه آن است؛ فناوری سبک زندگی دیگری است که حتی فرهنگ را نیز تحت تأثیر قرار داده است. رئیس قوه مقننه افزود: موضوع دیگری که مدیریت در ابعاد دفاعی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست
که هر کدام از استراتژی های حکمرانی است به آن احتیاج دارد، فرهنگ است؛ و از قضا من معتقدم کار فرهنگی کار درازمدت نیست بلکه هم به لحظه جواب می دهد و هم تمدن سازی می کند،
هرچقدر زحمت بکشید تا همان شب نتیجه آن را می بینید. وی اضافه کرد: زمانی که به نیروی انتظامی رفتم در جلسات اول با فرماندهان در ماه نخست کاری از من پرسیدند برنامه شما برای نیروی انتظامی چیست؟ در آن جلسه گفتم که همه ما مدرسه رفته ایم
و می دانیم که از دانش آموز می پرسیدند پدرت چه کاره است؛ من کاری می کنم که وقتی فرزند شما در مقطع ابتدایی در کلاس حاضر شد و معلم درباره شغل پدرش از او پرسید، پسر و دختر شما اضطراب نگیرد، لحظه شماری کند تا نوبتش شود و با افتخار بگوید پدر من پلیس است. قالیباف اضافه کرد: دو ماه بعد از آن جلسه، در دانشگاه با جامعه شناسان صحبت کردم که پرسیدند در نیروی انتظامی قصد داری چه کنی که من گفتم قصد دارم رویکرد امنیت تهدیدمحور را به رویکرد «امنیت جامعه محور» تغییر دهم و از آن ها
کمک خواستم؛ آیا این جز فرهنگ است؟
با اتمام این مقدمه طولانی، به سراغ فردوسی برویم. او که در مسیر مقاومت ادبیات، گامی ابدی برداشته است. در شاهنامه شخصیتی هست به نام شهرسب که تنها چهار بیت به او پرداخته میشود اما نقشی مهم و معماگونه دارد. این شخصیت، وزیر سومین شاه شاهنامه یعنی طهمورث است. فردوسی در داستان نخستین شاهان شاهنامه، روایتگر شکلگیری تمدن بشری است و مدام به ریشه و سرمنشاء پدیدهها اشاره میکند که به یک شاهباز میگردد. این قسمت از شاهنامه، ازآنجا روایت اساطیر ایرانی از تاریخ تمدن بشر است اهمیتی ویژه دارد. در تاریخ تمدن اسلامی، تمدن بشری از حضرت آدم آغازشده و با پیامبران بعدی، رشد یافته و پیشرفته میشود. تاریخ تمدنهای غیرتوحیدی، با منطق تکامل پیش میروند و پیدایش کشاورزی و دیگر مؤلفههای تمدنی را ناگهانی و با سرمنشاءهایی ناپیدا میشمارند. اما روایت اساطیری شاهنامه از شکلگیری تمدن بشری توحیدی است یا غیرتوحیدی؟ شاهان ابتدایی شاهنامه به ترتیب؛ کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید هستند. در مورد نبی بودن این شاهان حدس و گمانهایی هست، غیرازاین، در شاهنامه اساسا شاهان تا زمانی که شکرگزار درگاه الهی باشند با فره ایزدی همراهاند. اما برای قضاوتی دقیقتر، شخصیت شهرسب بیشتر به کار میآید. وزیر طهمورث دیوبند که خصوصیاتی شدیدا پارسا و پیامبرگونه دارد:
مر او را یکی پاک دستور(وزیر) بود
که رایش ز کردار بد دور بود
خنیده به هر جای شهرسپ نام
نزد جز به نیکی به هر جای گام
همهروزه بسته ز خوردن دو لب
بهپیش جهاندار برپای شب
چنان بر دل هرکسی بود دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
سرمایه بد اختر شاه را
دربسته بد جان بدخواه را
همه راه نیکی نمودی به شاه
همه راستی خواستی پایگاه
چنان شاه پالوده گشت از بدی
که تابید ازو فره ایزدی
برفت اهرمن را به افسون ببست
چو بر تیزرو بارگی برنشست
وجود این شخصیت در کنار طهمورث دیوبند، نشان از مسیر الهی و توحیدی شکلگیری تمدن در جهانبینی شاهنامه دارد. همانگونه که دیدیم، نماز شب و روزه که میتوان آن را مجاز از کلیت عبادت گرفت، یادگار شهرسب است. اینچنین احتمال پیامبر بودن شهرسب بسیار تقویت میشود. طهمورث دیوبند باقدرتگیری و با تحقیر دیوان، ایشان را علیه خود میشوراند اما درنهایت بر آنها پیروز میگردد. سپس آنها را به بند میکشد و دیوان برای فرار از کشته شدن پیشنهاد میدهند که نوشتن را به او بیاموزند. باید دانست فردوسی به نقل اساطیر وفادار است و خودش مؤلف بیچونوچرای شاهنامه نیست. بهاینترتیب، طهمورث از دیوان نوشتن را میآموزد و آن را به دیگران میآموزاند. نوشتن در شاهنامه، قدرتی است جادویی که در چنته دیوان بود و طهمورث به یاری خدا آن را به میان انسانها آورد. باید قدر یادگار دیوان را دانست!
پنجمین سری از ستون میدان فردوسی را با مقدمه ای نسبتا طولانی آغاز می کنیم؛ چراکه در هفته بسیج هستیم و به همین مناسبت به عنوان دوستدار این مکتب، شاید نیاز باشد نسبت خودمان را با پدیده ای همچون شاهنامه فردوسی، خاصه در این برهه از تاریخ روشن کنیم. بسیج کلمهای است که در جهان گفتمانی و معنایی مقاومت معنا میشود. این مقاومت، خاص مقاومت اسلامی نیست؛ بلکه هر جا مقاومتی علیه یک قدرت مهاجم بزرگتر صورت بگیرد، لاجرم جوششی مردمی بهدوراز قواعد مرسوم نیز شکل میگیرد که ما امروز آن را بسیج میخوانیم. بسیج اگر باروح مقاومت تغذیه نشود، ریشههایش سست خواهد شد، محل خود را از دست خواهد داد و تبدیل به سازمانی تشریفاتی میگردد. وقتی جنگ و هجوم مستقیم و سخت به پایان میرسد و شیوه هجوم، عمیقتر میگردد لاجرم شیوه مقاومت نیز باید عمیقتر شود. در هجوم زمینی و نظامی، ما رگ گردن خود را نمایان میکنیم که مبادا یک وجب از خاکمان را به تاراج ببرند. اما وقتی فرهنگمان مورد هجوم قرار میگیرد، این غیرت بسیار کمتر دیده میشود. در این حوزه هم اگر آنچه موردتهاجم قرارگرفته، مؤلفههای دینی با سنتی را هدف قرار داده باشد، واکنش شدیدتری میانگیزد نسبت به زمانی که چیزی مانند زبان مورد هجوم قرار گیرد. این در حالی است که در تاریخ بارها ما خاک خود را ازدستدادهایم، اما با زبانمان، که بستر علم، معارف و دین ما است، مهاجم را در خود مستحیل ساختهایم. وقتی به این بیندیشیم که زبان فارسی، دومین زبان اسلام و نخستین زبان تشیع است و در هیچ زبانی بهاندازه این زبان در مدح و منقبت پیامبر خدا و اوصیاء او شعر و نثر خلق نشده و این ادبیات، جلوه گاه عرفان و اخلاق اسلامی-ایرانی-شرقی است؛ دیگر به فردوسی و حافظ و سعدی طور دیگری نگاه میکنیم. آنها را قلعهبانهایی میبینیم که از معارف و فرهنگ ما پاسداری میکنند. ایران را دریاها، کوهها، جنگلها و صحراها تشکیل نمیدهند. ایران یعنی رشتهکوه شصتهزار بیتی شاهنامه فردوسی، قله دماوند دیوان حافظ، دریای آرام و خروشان مولوی و گلستان و بوستان سعدی. اینها از بین نمیروند، چون از جنس روحند و روح از بین نمیرود. کار هنر هم جز این نیست؛ تبدیل وقایع و آدمها و سرزمینها به روح، بیرون کشیدن جان و روح یک واقعه و ماندگار کردن آن. زبان، روح یک فرهنگ و یک کشور است و باید از زبان بسیجیوار دفاع کرد. زبان فارسی پشتوانه ما است و اگر به اهمیت آن بیندیشیم، دیگر نهتنها به فردوسی و حافظ و سعدی، بلکه به کسانی چون محمود دولتآبادی و نادر ابراهیمی و دیگر نویسندگان یا شاعران معاصر هم جور دیگری خواهیم نگریست. اینان را همچون سردارانی میبینیم که چه بخواهند و چه نخواهند، دارند از در زمین مقاومت فرهنگی و زبانی ایران اسلامی، نقشی فوقالعاده ایفا میکنند. اکنون زمان آن رسیده که در کنار ادبیات مقاومت، به مقاومت ادبیات نیز توجه کنیم. در مقاومت ادبیات، هر اثر ادبی و زبانی که فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی پایبند باشد، در پازل مقاومت قرار میگیرد. اصولا وقتی در نظر داشته باشیم که ما باید در قامت یک کشور با گستره فرهنگی و اجتماعی وسیع به مقاومت برخیزیم، حتی به آشپزی و ورزش کشور نیز بهعنوان ابزارهای مقاومتی نگاه میکنیم و این موضوعی است که نگاه امنیتی به فرهنگ، مخل آن است. نگاه صرفا امنیتی به فرهنگ در عمق و کنه خود، ضد امنیت است چراکه عملا در جهت فرهنگزدایی و پوک کردن ساختار کشور گام برمیدارد. نگاه مقاومتی، با خود دید باز به همراه میآورد و نگاه صرفا امنیتی، نگرشها را به سمت تنگ شدن میبرد.
دیدار با نویسندگان در هفته بسیج؛ اقدام در خور تقدیر رئیس مجلس
رویکرد فرهنگمبنا به هویت و تاریخ انقلاب را میشد در سخنان اخیر قالیباف با جمع نسبتا کثیری از نویسندگان رصد کرد. خود این رخداد که رئیس پارلمان در هفته بسیج، نویسندگان را فراخواند و بسیج را بیش از هر چیز یک فرهنگ بخواند، بسیار امیدآفرین بود. وقتی میگوییم رویکرد امنیتی به فرهنگ، در واقع ضد امنیت است یعنی این سخن قالیباف در دیدار با نویسندگان: «با گوشت و پوست و استخوان خود می گویم جز با اتکا به فرهنگ و باورهای خود، مقابل دشمن نجنگیدیم.» او همچنین گفت: «با چشم خود دیدیم یک نوجوان 17 ساله تخریبچی در معبر افتاده و پایش قطع شده است و یک خرج
آر پی چی هم پشت او بود که آتش گرفته بود و بالای هزار درجه هم حرارت داشت و پشت او را سوزانده بود اما وقتی خواستیم او را از معبر درآوریم می گفت به من دست نزنید فقط مراقب باشید این بخش از محور پاک سازی نشده، رزمندگان روی مین نروند. آیا آموزش و نظامی گری اینها را به او یاد داده است؟ آیا این جز فرهنگ محرم و صفر و عاشورا است؟ آیا این جز سنت های الهی است؟» محمدباقرقالیباف در ادامه، از اهمیت زیربنایی امر مقدس فرهنگ در اقتصاد سخن گفت. به گزارش خبرگزاری مجلس شورای اسلامی؛ قالیباف با بیان اینکه امروز با مشکل فرهنگ اقتصادی مواجه هستیم، یادآور شد:در دفاع مقدس عنصر انسان و رزمندگان تنها موضوع مهم در جنگ بود اما آیا امروز شهروندان و مردم در تصمیمات مهم هستند و یا صرفا برای خالی نبودن عریضه به آنها نگاه می شود؟ به عنوان یک مدیر می گویم برای اصلاح شرایط، 2 نیاز داریم که یکی از آنها فناوری است؛ فناوری تحولی را ایجاد کرده که در این عصر هر مدیری باید درک دقیق و درستی از این بستر داشته باشد و تحولات عظیمی ایجاد کند و سامانه های 110 پلیس و 137 شهرداری یک نمونه آن است؛ فناوری سبک زندگی دیگری است که حتی فرهنگ را نیز تحت تأثیر قرار داده است. رئیس قوه مقننه افزود: موضوع دیگری که مدیریت در ابعاد دفاعی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، محیط زیست
که هر کدام از استراتژی های حکمرانی است به آن احتیاج دارد، فرهنگ است؛ و از قضا من معتقدم کار فرهنگی کار درازمدت نیست بلکه هم به لحظه جواب می دهد و هم تمدن سازی می کند،
هرچقدر زحمت بکشید تا همان شب نتیجه آن را می بینید. وی اضافه کرد: زمانی که به نیروی انتظامی رفتم در جلسات اول با فرماندهان در ماه نخست کاری از من پرسیدند برنامه شما برای نیروی انتظامی چیست؟ در آن جلسه گفتم که همه ما مدرسه رفته ایم
و می دانیم که از دانش آموز می پرسیدند پدرت چه کاره است؛ من کاری می کنم که وقتی فرزند شما در مقطع ابتدایی در کلاس حاضر شد و معلم درباره شغل پدرش از او پرسید، پسر و دختر شما اضطراب نگیرد، لحظه شماری کند تا نوبتش شود و با افتخار بگوید پدر من پلیس است. قالیباف اضافه کرد: دو ماه بعد از آن جلسه، در دانشگاه با جامعه شناسان صحبت کردم که پرسیدند در نیروی انتظامی قصد داری چه کنی که من گفتم قصد دارم رویکرد امنیت تهدیدمحور را به رویکرد «امنیت جامعه محور» تغییر دهم و از آن ها
کمک خواستم؛ آیا این جز فرهنگ است؟
با اتمام این مقدمه طولانی، به سراغ فردوسی برویم. او که در مسیر مقاومت ادبیات، گامی ابدی برداشته است. در شاهنامه شخصیتی هست به نام شهرسب که تنها چهار بیت به او پرداخته میشود اما نقشی مهم و معماگونه دارد. این شخصیت، وزیر سومین شاه شاهنامه یعنی طهمورث است. فردوسی در داستان نخستین شاهان شاهنامه، روایتگر شکلگیری تمدن بشری است و مدام به ریشه و سرمنشاء پدیدهها اشاره میکند که به یک شاهباز میگردد. این قسمت از شاهنامه، ازآنجا روایت اساطیر ایرانی از تاریخ تمدن بشر است اهمیتی ویژه دارد. در تاریخ تمدن اسلامی، تمدن بشری از حضرت آدم آغازشده و با پیامبران بعدی، رشد یافته و پیشرفته میشود. تاریخ تمدنهای غیرتوحیدی، با منطق تکامل پیش میروند و پیدایش کشاورزی و دیگر مؤلفههای تمدنی را ناگهانی و با سرمنشاءهایی ناپیدا میشمارند. اما روایت اساطیری شاهنامه از شکلگیری تمدن بشری توحیدی است یا غیرتوحیدی؟ شاهان ابتدایی شاهنامه به ترتیب؛ کیومرث، هوشنگ، طهمورث و جمشید هستند. در مورد نبی بودن این شاهان حدس و گمانهایی هست، غیرازاین، در شاهنامه اساسا شاهان تا زمانی که شکرگزار درگاه الهی باشند با فره ایزدی همراهاند. اما برای قضاوتی دقیقتر، شخصیت شهرسب بیشتر به کار میآید. وزیر طهمورث دیوبند که خصوصیاتی شدیدا پارسا و پیامبرگونه دارد:
مر او را یکی پاک دستور(وزیر) بود
که رایش ز کردار بد دور بود
خنیده به هر جای شهرسپ نام
نزد جز به نیکی به هر جای گام
همهروزه بسته ز خوردن دو لب
بهپیش جهاندار برپای شب
چنان بر دل هرکسی بود دوست
نماز شب و روزه آیین اوست
سرمایه بد اختر شاه را
دربسته بد جان بدخواه را
همه راه نیکی نمودی به شاه
همه راستی خواستی پایگاه
چنان شاه پالوده گشت از بدی
که تابید ازو فره ایزدی
برفت اهرمن را به افسون ببست
چو بر تیزرو بارگی برنشست
وجود این شخصیت در کنار طهمورث دیوبند، نشان از مسیر الهی و توحیدی شکلگیری تمدن در جهانبینی شاهنامه دارد. همانگونه که دیدیم، نماز شب و روزه که میتوان آن را مجاز از کلیت عبادت گرفت، یادگار شهرسب است. اینچنین احتمال پیامبر بودن شهرسب بسیار تقویت میشود. طهمورث دیوبند باقدرتگیری و با تحقیر دیوان، ایشان را علیه خود میشوراند اما درنهایت بر آنها پیروز میگردد. سپس آنها را به بند میکشد و دیوان برای فرار از کشته شدن پیشنهاد میدهند که نوشتن را به او بیاموزند. باید دانست فردوسی به نقل اساطیر وفادار است و خودش مؤلف بیچونوچرای شاهنامه نیست. بهاینترتیب، طهمورث از دیوان نوشتن را میآموزد و آن را به دیگران میآموزاند. نوشتن در شاهنامه، قدرتی است جادویی که در چنته دیوان بود و طهمورث به یاری خدا آن را به میان انسانها آورد. باید قدر یادگار دیوان را دانست!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
سقوط آزاد لیر و اردوغان
گروه بینالملل
رجب طیب اردوغان کنترل خود بر معادلات اقتصادی ترکیه را در عمل ازدستداده و قدرت مهار کاهش دنبالهدار ارزش لیر در برابر دیگر ارزهای جهانی را ندارد. ارزش «لیر» ترکیه همچنان در سراشیبی سقوط قرارگرفته و اعتراضات گستردهای را در این کشور به همراه داشته است.کاهش ارزش «لیر» و بحران اقتصادی در ترکیه موج اعتراضات را به همراه داشته است. سهشنبهشب برخی از شهرهای ترکیه شاهد تظاهرات بودند.ویدئوها و تصاویر منتشر شده، تظاهرات در شهرهای استانبول و آنکارا را نشان میدهند.نیروهای پلیس در شهرهای ترکیه و بهویژه آنکارا و استانبول اقدام به مسدود کردن مسیرها در برابر معترضان کردهاند.علاوه بر این نیروهای پلیس ترکیه، موانعی را در برابر معترضان در میدان «تقسیم» قرار دادهاند.از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون ارزش «لیر» در مسیر سقوط قرارگرفته و کاهشی ۴۵ درصدی را تجربه کرده است.علاوه بر آنکارا و استانبول، برخی شهرهای دیگر ترکیه نیز شاهد تظاهرات بودند؛ در شهر «باتیکنت» در نزدیکی پایتخت ترکیه، معترضان با سر دادن شعارهایی خواستار استعفای «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهور این کشور شدند.اعتراضات در سایر شهرهای ترکیه نیز گسترشیافته و پیشبینی میشود شاهد استمرار آن باشیم.
اردوغان به کارهای نمایشی اعتیاد پیدا کرده است
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی نوشت که رئیسجمهور ترکیه به انجام کارهای نمایشی در سطح بینالمللی با هدف افزایش محبوبیت داخلی خود اعتیاد پیدا کرده است. روزنامه نیویورکتایمز به قلم «کارلوتا گال» مدیرمسئول این روزنامه در استانبول در گزارشی نوشت که «رجب طیب اردوغان» در داخل ترکیه بهشدت احساس ضعف میکند و ازاینرو دست به کارهای نمایشی در سطح جهانی میزند.
به نوشته این روزنامه، مقامات اسکاتلند در اجلاس آبوهوایی «گلاسکو» درخواست دولت ترکیه برای حضور یک کاروان امنیتی بزرگ در کنار اردوغان را رد کرده بودند و این همان دلیلی بود که رئیسجمهور ترکیه از حضور در این اجلاس انصراف داده و از ایتالیا به ترکیه بازگشته بود. اردوغان اصرار داشت که همانند جو بایدن یک کاروان امنیتی چشمگیر او را در این سفر همراهی کنند و او بتواند تصویر اسکورت امنیتی خود را در داخل ترکیه دستمایه تبلیغ قرار دهد اما مخالفت مقامات اسکاتلند او را بهشدت عصبانی کرده بود. «کارلوتا گال» در چرایی این رفتار اردوغان نوشت که او بهطور جد در سطح داخلی و خارجی احساس ضعف سیاسی میکند و ازاینرو به انجام تاکتیکهای قدیمی و تکراری برای کسب محبوبیت داخلی همچنان ادامه میدهد. او عدم حضور اردوغان در اجلاس آبوهوایی گلاسکو را نمایش او برای چهرهسازی از خود در انتخابات ۲۰۲۳ دانسته است.
او افزود: «اردوغان ۱۸سال است که در قدرت حضور دارد و ازاینرو خوب میداند که چگونه بازی کند، اما بااینوجود امروزه ازلحاظ سیاسی بیش از هر دوره دیگری ضعیف شده است.»
سیاست خارجی نامتوازن اردوغان
در کنار این موارد، باید به سیاست خارجی نامتوازن و شکستخورده اردوغان نیز اشاره کرد. سیاستی که در گروی ایجاد بحران و تنش در مناطق دیگر ازجمله قرهباغ و حتی مناطق مرزی عراق و سوریه میباشد. «سنان اولجان» رئیس مرکز پژوهشهای اقتصادی و سیاستخارجی استانبول نیز به نیویورکتایمز گفت که اردوغان از سیاست خارجی برای بهبود چهره خود در یک دهه گذشته در داخل ترکیه استفاده کرده است.»
«سونور چاگابتای» مدیر میز ترکیه در اندیشکده واشنگتن نیز گفت که اردوغان نگران و از اینکه قدرت را از دست بدهد، ترسیده است.اردوغان به مدت خیلی طولانی در قدرت است اما اکنون مشخص است که قدرتش را ازدستداده و بسیار خسته است. او دیگر نمیتواند به رقابت ادامه دهد.» سیاستها و رفتارهای ترکیه در سالهای گذشته بهطور فزایندهای به سمت تنشزایی و ایجاد مشکلات خرد و کلان برای همسایگان و کشورهای منطقه پیش رفته است و سیاست «تنش صفر با همسایگان» که بخش مهمی از راهبرد حزب عدالت و توسعه در سالهای اولیه به قدرت رسیدن این حزب را تشکیل میداد، رنگ باخته و ترکیه به رهبری اردوغان در سالهای بعد به تنش حداکثری با بسیاری از کشورهای منطقه رسیده است.
اوضاع بحرانی در آنکارا
این گزارش در حالی منتشر شده است که اوضاع اقتصادی ترکیه در ماههای گذشته بهشدت بحرانی بوده بهگونهای که ارزش لیر از ۱/۱۷ لیر در برابر دلار در آگوست سال ۲۰۰۸ به حدود 14 لیر در برابر دلار طی روزهای گذشته رسیده است.از سوی دیگر حزب عدالت و توسعه با انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۳ مواجه است و طبق آخرین نظرسنجیها میزان محبوبیت اردوغان در پی بحران لیر، رکود شدید و بحران دولت مرکزی با کردها در سه سال گذشته بهشدت پایین آمده است. مؤسسه نظرسنجی ترکیهای «ماک» نیز در تازهترین گزارش خود که در پنجم آبان ماه منتشر شد، نوشت که خشم و عصبانیت در جامعه ترکیه وجود دارد و در نظرسنجی صورت گرفته در خصوص رأی مردم در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو ۴۲ درصد گفتهاند که به اردوغان رأی نخواهند داد و ۳۷ درصد هنوز حامی او هستند که با توجه به استمرار روند کاهشی لیر، از میزان هواداران وی نیز کاسته شده است. برخی مؤسسات نظرسنجی معتقدند که اکنون محبوبیت اردوغان به حدود 25 درصد کاهش پیدا کرده است. «محمد علی کولات» رئیس این مؤسسه به روزنامه زمان ترکیه گفت که اردوغان همانطور که حزب عدالت و توسعه را به جایگاه و قدرت کنونی رساند، همانگونه نیز عامل شکست و افول آن خواهد شد.
موسسه نظرسنجی «متروپل» اعلام کرد که در نظرسنجی اخیر ۵۳/۷ درصد از رأیدهندگان ترکیه عنوان کردند که حزب حاکم عدالت و توسعه (AKP) در انتخابات عمومی ۲۰۲۳ شکست خواهد خورد. بر اساس این گزارش، تنها ۳۷/۸ درصد از شرکتکنندگان دهندگان بر این باورند که حزب عدالت و توسعه در قدرت باقی خواهد ماند. در میان رأیدهندگان به حزب جنبش ناسیونالیست (MHP) نزدیک به حزب حاکم، ۵۵/۲ معتقدند حزب عدالت و توسعه در باقی خواهد ماند و تنها ۳۸/۳ درصد فکر میکنند که این حزب سقوط میکند.
رجب طیب اردوغان کنترل خود بر معادلات اقتصادی ترکیه را در عمل ازدستداده و قدرت مهار کاهش دنبالهدار ارزش لیر در برابر دیگر ارزهای جهانی را ندارد. ارزش «لیر» ترکیه همچنان در سراشیبی سقوط قرارگرفته و اعتراضات گستردهای را در این کشور به همراه داشته است.کاهش ارزش «لیر» و بحران اقتصادی در ترکیه موج اعتراضات را به همراه داشته است. سهشنبهشب برخی از شهرهای ترکیه شاهد تظاهرات بودند.ویدئوها و تصاویر منتشر شده، تظاهرات در شهرهای استانبول و آنکارا را نشان میدهند.نیروهای پلیس در شهرهای ترکیه و بهویژه آنکارا و استانبول اقدام به مسدود کردن مسیرها در برابر معترضان کردهاند.علاوه بر این نیروهای پلیس ترکیه، موانعی را در برابر معترضان در میدان «تقسیم» قرار دادهاند.از ابتدای سال جاری میلادی تاکنون ارزش «لیر» در مسیر سقوط قرارگرفته و کاهشی ۴۵ درصدی را تجربه کرده است.علاوه بر آنکارا و استانبول، برخی شهرهای دیگر ترکیه نیز شاهد تظاهرات بودند؛ در شهر «باتیکنت» در نزدیکی پایتخت ترکیه، معترضان با سر دادن شعارهایی خواستار استعفای «رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهور این کشور شدند.اعتراضات در سایر شهرهای ترکیه نیز گسترشیافته و پیشبینی میشود شاهد استمرار آن باشیم.
اردوغان به کارهای نمایشی اعتیاد پیدا کرده است
روزنامه نیویورکتایمز در گزارشی نوشت که رئیسجمهور ترکیه به انجام کارهای نمایشی در سطح بینالمللی با هدف افزایش محبوبیت داخلی خود اعتیاد پیدا کرده است. روزنامه نیویورکتایمز به قلم «کارلوتا گال» مدیرمسئول این روزنامه در استانبول در گزارشی نوشت که «رجب طیب اردوغان» در داخل ترکیه بهشدت احساس ضعف میکند و ازاینرو دست به کارهای نمایشی در سطح جهانی میزند.
به نوشته این روزنامه، مقامات اسکاتلند در اجلاس آبوهوایی «گلاسکو» درخواست دولت ترکیه برای حضور یک کاروان امنیتی بزرگ در کنار اردوغان را رد کرده بودند و این همان دلیلی بود که رئیسجمهور ترکیه از حضور در این اجلاس انصراف داده و از ایتالیا به ترکیه بازگشته بود. اردوغان اصرار داشت که همانند جو بایدن یک کاروان امنیتی چشمگیر او را در این سفر همراهی کنند و او بتواند تصویر اسکورت امنیتی خود را در داخل ترکیه دستمایه تبلیغ قرار دهد اما مخالفت مقامات اسکاتلند او را بهشدت عصبانی کرده بود. «کارلوتا گال» در چرایی این رفتار اردوغان نوشت که او بهطور جد در سطح داخلی و خارجی احساس ضعف سیاسی میکند و ازاینرو به انجام تاکتیکهای قدیمی و تکراری برای کسب محبوبیت داخلی همچنان ادامه میدهد. او عدم حضور اردوغان در اجلاس آبوهوایی گلاسکو را نمایش او برای چهرهسازی از خود در انتخابات ۲۰۲۳ دانسته است.
او افزود: «اردوغان ۱۸سال است که در قدرت حضور دارد و ازاینرو خوب میداند که چگونه بازی کند، اما بااینوجود امروزه ازلحاظ سیاسی بیش از هر دوره دیگری ضعیف شده است.»
سیاست خارجی نامتوازن اردوغان
در کنار این موارد، باید به سیاست خارجی نامتوازن و شکستخورده اردوغان نیز اشاره کرد. سیاستی که در گروی ایجاد بحران و تنش در مناطق دیگر ازجمله قرهباغ و حتی مناطق مرزی عراق و سوریه میباشد. «سنان اولجان» رئیس مرکز پژوهشهای اقتصادی و سیاستخارجی استانبول نیز به نیویورکتایمز گفت که اردوغان از سیاست خارجی برای بهبود چهره خود در یک دهه گذشته در داخل ترکیه استفاده کرده است.»
«سونور چاگابتای» مدیر میز ترکیه در اندیشکده واشنگتن نیز گفت که اردوغان نگران و از اینکه قدرت را از دست بدهد، ترسیده است.اردوغان به مدت خیلی طولانی در قدرت است اما اکنون مشخص است که قدرتش را ازدستداده و بسیار خسته است. او دیگر نمیتواند به رقابت ادامه دهد.» سیاستها و رفتارهای ترکیه در سالهای گذشته بهطور فزایندهای به سمت تنشزایی و ایجاد مشکلات خرد و کلان برای همسایگان و کشورهای منطقه پیش رفته است و سیاست «تنش صفر با همسایگان» که بخش مهمی از راهبرد حزب عدالت و توسعه در سالهای اولیه به قدرت رسیدن این حزب را تشکیل میداد، رنگ باخته و ترکیه به رهبری اردوغان در سالهای بعد به تنش حداکثری با بسیاری از کشورهای منطقه رسیده است.
اوضاع بحرانی در آنکارا
این گزارش در حالی منتشر شده است که اوضاع اقتصادی ترکیه در ماههای گذشته بهشدت بحرانی بوده بهگونهای که ارزش لیر از ۱/۱۷ لیر در برابر دلار در آگوست سال ۲۰۰۸ به حدود 14 لیر در برابر دلار طی روزهای گذشته رسیده است.از سوی دیگر حزب عدالت و توسعه با انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۳ مواجه است و طبق آخرین نظرسنجیها میزان محبوبیت اردوغان در پی بحران لیر، رکود شدید و بحران دولت مرکزی با کردها در سه سال گذشته بهشدت پایین آمده است. مؤسسه نظرسنجی ترکیهای «ماک» نیز در تازهترین گزارش خود که در پنجم آبان ماه منتشر شد، نوشت که خشم و عصبانیت در جامعه ترکیه وجود دارد و در نظرسنجی صورت گرفته در خصوص رأی مردم در انتخابات ریاستجمهوری پیش رو ۴۲ درصد گفتهاند که به اردوغان رأی نخواهند داد و ۳۷ درصد هنوز حامی او هستند که با توجه به استمرار روند کاهشی لیر، از میزان هواداران وی نیز کاسته شده است. برخی مؤسسات نظرسنجی معتقدند که اکنون محبوبیت اردوغان به حدود 25 درصد کاهش پیدا کرده است. «محمد علی کولات» رئیس این مؤسسه به روزنامه زمان ترکیه گفت که اردوغان همانطور که حزب عدالت و توسعه را به جایگاه و قدرت کنونی رساند، همانگونه نیز عامل شکست و افول آن خواهد شد.
موسسه نظرسنجی «متروپل» اعلام کرد که در نظرسنجی اخیر ۵۳/۷ درصد از رأیدهندگان ترکیه عنوان کردند که حزب حاکم عدالت و توسعه (AKP) در انتخابات عمومی ۲۰۲۳ شکست خواهد خورد. بر اساس این گزارش، تنها ۳۷/۸ درصد از شرکتکنندگان دهندگان بر این باورند که حزب عدالت و توسعه در قدرت باقی خواهد ماند. در میان رأیدهندگان به حزب جنبش ناسیونالیست (MHP) نزدیک به حزب حاکم، ۵۵/۲ معتقدند حزب عدالت و توسعه در باقی خواهد ماند و تنها ۳۸/۳ درصد فکر میکنند که این حزب سقوط میکند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
خطاهای فاحش در الگوی حکمرانی آب
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
حواسمان پرت بود، پرت چیزهایی که فکر میکردیم بسیار مهمتر از آب است، شنیده بودیم که در آیندهای نهچندان دور، نزاعها بر سر آب خواهد بود، اما در باورمان نمیگنجید خرده اعتراضات به شیوه توزیع منابع آب، روزی دستمایه جدالهای گسترده و ادامهدار میشود. سالهاست اصفهانیها مکرر نسبت به طرحهای انتقالی از این استان به کرمان و یزد اعتراض دارند و کثرت تکرار آن در برخی مواقع، اهمیتش را پاک از یادمان برده است. گاهی سروصدای یکی از این اعتراضها بلند شده و معترضان خشونت به خرج دادهاند و مسیر خط لوله آب اصفهان به یزد را درهمشکستهاند و آبرسانی به یزد را دچار اختلال کردهاند اما سابقه مجادله در حوضه زایندهرود فقط به این موضوع ختم نمیشود؛ نزاع کشاورزان در تیرماه سال ۹۵ بر سر پروژه انتقال آب بن-بروجن سبب شد یک نفر جانش را از دست بدهد. بااینهمه، واخواهی کنونی به سبب تعمیق بحران آب و بستنشینی معترضان، با گذشته تفاوتی آشکار دارد.
مدتهاست تصاویر تلخ و روشنی از نحوه سیاستگذاری در عرصه حکمرانی آب پیش رویمان گشوده شده و در سالیان پیشین، پژوهشگران منابع آب، مدام با نمایان ساختن سوءمدیریتهایی که مسبب بحران فعلی بوده، قاطعانه هشدار دادهاند که چیزی از ذخایر آبی باقی نمانده و اگر چیدمان توسعه را تغییر ندهیم، برایمان گران تمام میشود. اما ذهن سیاستگذاران معطوف بر لایزال بودن منابع است و سابق بر این، با تمام قوا به انکار خشکسالی برخاستهاند و دل خود را به چندین سال بارندگی بیشتر خوش کردهاند و به عبارت بهتر، فهم دقیق و درستی از واقعیتهای اقلیمی نداشتهاند. حاصل این نگرش، تشدید تظاهرات مستمر و وسیع کشاورزان و دیگر اقشار اجتماعی به خشکیدگی زایندهرود و سپس پیوستن شهروندان معترض به سیاستآبرسانی دولتها در مرکز استان چهارمحال و بختیاری است. توقف پروژههای انتقال آب از تونل بهشتآباد، گلاب و سد و تونل کوهرنگ ۳ و تخصیص آب به طرحهای کشاورزی و ممانعت از انتقال آب برای صنایع آب بر و اجرای عدالت در توزیع و تسریع در تکمیل پروژه آبرسانی بن- بروجن برای تأمین آب شرب، محوریترین درخواستهای تجمعکنندگان چهارمحال و بختیاری را تشکیل میدهد تا نشان دهند ناظران منفعل ماجرا نیستند.
بدیهی به نظر میرسد که بحران آب مسئلهای چندوجهی است و فهم سویههای مختلف آن نیازمند مقدمهچینی، بازتعریف و صورتبندی مسئله است، اما دراینبین، لغزشها و اشتباهاتی که در مسیر توسعه مرتکب شدهایم را باید بازیگر نقش اول این بحران قلمداد کرد.
حجت میانآبادی- پژوهشگر سیاستگذاری منابع آب، از توسعهای که همهجانبه و پایدار نباشد، انتقاد کرده و آن را توهم توسعه نامگذاری میکند: «وقتی دم از توسعه میزنیم، مطمئنا هدفمان رشد است اما باید بین توسعه و رشد و پیشرفت تفاوت قائل شویم. از نگاه عامیانه، توسعه حتما منجر به رشد و رفاه و آسایش میشود اما عملا اینگونه نیست و توسعه رو به فقر موضوعی است که ما بهشدت از آن غافل بودهایم.»
«هومان خاکپور»- فعال محیطزیست و کارشناس منابع طبیعی هم در گفتوگوی مفصلی که با «ما» دارد، برای کالبدشکافی اعتراضات و الزامات حکمرانی آب، به چیدمان توسعه اشاره دارد که «مطابق با داشتههایمان طراحی نشده و بارگذاریها، مازاد بر توان اکولوژیکی منابع آبوتاب آوری طبیعت مدلسازی شده است» و در حال حاضر که با ورشکستگی آب مواجهایم، «خاکپور» حالوروزمان را به تاجری تشبیه میکند که تمام پسانداز و درآمدش را خرج کرده و حتی وام گرفته و مقروض است.
***
پس از اصفهان، اعتراضات مردم چهارمحال و بختیاری به «بیآبی» وارد چهارمین روز خود شده است. سالهای گذشته بارها در رابطه با اعتراضات آبی و جنگ بر سر آن از سوی کارشناسان هشدارهای لازم داده شد و اکنون بعید نیست که سایر استانها نیز یکی پس از دیگری به پا خاسته و معترض وضع موجود باشند، چه عواملی، کشور را به این نقطه پرتنش رسانده؟
بحران آب به چند دهه گذشته و رویکرد توسعه محوری که در کل کشور حاکم است، بازمیگردد و الگوی درست و مشخصی در این رابطه نداشتهایم. توسعه در کشور ما بر دوپایه اجرایی شده، اول توسعه با نگاه بخشی و دوم با نگاه منطقهای. در نگرش بخشی، هرکدام از حوزههای کشاورزی و صنایع و شرب و خدمات راه خود را پیمودهاند و هیچگاه از یک الگوی منسجم، تحت عنوان توسعه پایدار بهره نبرده و با یکدیگر همپوشانی نداشتهاند. علاوه بر این، نگاه منطقهای هم آسیبزده، به این مفهوم که استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان و یزد و سایر استانهای کشور، باتوجه به خواستههای کوتاهمدت مردم خود، توسعه را بهپیش برده و از یک الگوی ساختاریافته و مدون برای کل کشور با نگاه ملی و جامع بینصیب ماندهاند. ما طبق ملاحظات هر منطقه چیدمان توسعه را طراحی نکردهایم و این باعث شده که بهطور مشخص در طول دو تا سه دهه گذشته لطمه ببینیم. کشور ما خشک است و خشکسالی جزء شرایط طبیعی آن محسوب میشود و این درحالی است که چیدمان توسعه مطابق با داشتههایمان طراحی نشده و بارگذاریها، مازاد بر توان اکولوژیکی منابع آبوتاب آوری طبیعت مدلسازی شده است و در حال حاضر با ورشکستگی آب مواجهایم، مصداق تاجری که تمام پسانداز و درآمدش را خرج کرده و حتی وام گرفته و مقروض است و بااینحال، همچنان موضوعی به این اهمیت از سوی مسئولان درک و دریافت نشده و انگار باور ندارند که کشوری ورشکسته و بحرانی ازنظر منابع آب هستیم، بر همین اساس توسعه بخش کشاورزی و صنایع در استانهایی که به کمبود منابع آب دچارند، در دستور کار مسئولان قرار دارد و متأسفانه صنایع را در نقاطی مستقر کردهایم که بیشترین افت سطح ایستابی آب را دارد و به بهانه سرمایهگذاریهایی که صورت گرفته، به دنبال انتقال آب از یک نقطهبهنقطه دیگرند؛ علاوه بر اینکه چنین مشکلی بین استانها وجود دارد، در داخل استانها نیز با چنین چالشی مواجهایم و توسعه به سمتی پیش رفته که نمایندگان مجلس برای جلب آرای مردم حوزه انتخابیه خود در دورههای بعدی، کشاورزی و صنعت را توسعه دادهاند تا بتوانند اشتغال ایجاد کنند که موجب شده بحرانهایی ازایندست در حوزه آب رخ دهد.
آیا تشدید این بحران باعث شده تا اعتراضات مدنی به خیابانها کشیده شود؟
اگر از جنبه مطالبه گری در حوزه محیطزیست، به این مسئله خوشبینانه نگاه کنیم، به نظر میرسد که بیداری محیط زیستی اتفاق افتاده و در نوع خود بسیار تحسینبرانگیز است و مردم مطالبه گر شده و به رویه غلط توسعه معترضاند اما نگرانی از این بابت است که حرکتهای مردمی منجر به نزاعهای منطقهای و قومی و درگیریها و تنشهای بین استانی شود. امیدوارم این مطالبه گری صرفا در حوزه محیطزیست و سرزمین باشد و به مناقشات منطقهای ختم نشود. بهطور خاص در مورد استان چهارمحال و بختیاری، پیش از اینکه مردم به خیابانها بیایند، فعالین و کنشگران محیطزیست این استان تمامی راههایی که ممکن بود مسئولان به خواسته آنها بر اساس اصول پایدار تن بدهند را رفتهاند؛ برای پروژه کوهرنگ 3 و بهشتآباد از گزینه شکایت به مقامات قضائی استفاده کردند اما متأسفانه رسیدگی نشد و یا کسانی که توان و قدرت لابیگری بیشتری داشتند، مانع از رسیدگی به مطالبات و پروندههایی شدند که کنشگران محیطزیست بارها پیگیری کرده بودند. حداقل کنشگران از اینکه پیگیری قانونی و مدنی آنها به نتیجه نرسید، سرخورده شدند و به سراغ نمایندگان مجلس رفتند، نمایندگانی که حداقل در یک یا دو دوره گذشته، با شعارهای محیط زیستی پایکار آمدند و این جای خوشحالی و امیدواری داشت که حتی در کلام، مطالبات این حوزه در برنامه کاندیداهای انتخابات مجلس مطرح شد اما در مقام عمل بازهم نتیجهای حاصل نشد و مطالبات مردم و کنشگران محیطزیست از سوی نمایندگان بیپاسخ ماند و در سطح استانی و ملی؛ دستگاههای متولی، ازجمله وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیطزیست اقدامی انجام ندادند و تنها راهی که باقی ماند، حرکتهای خودجوش مردمی بود.
برخی کنشگران محیطزیست نگران هستند و میگویند مطالبات در این حرکتهای مردمی بهصورت منسجم مطرح نمیشود و احتمال دارد خواستهها به سمتوسوی صنفی شدن برود، این استدلال چقدر درست است؟
بالاخره برای جنبشی که ساختار و برنامه ندارد و آغاز و انتهای آن نامعلوم است، این نگرانی وجود دارد. بههرحال جامعه ما چندان تجربه کنشگری و مطالبه گری مدنی ندارد، حداقل در حوزه محیطزیست و منابع طبیعی و سرزمین، این کنشگری تجربه نشده و ممکن است خواستهها به سمت صنفی شدن برود. به فرض مثال اگر صنف کشاورزان، مدیریت این حرکتهای مردمی را به عهده بگیرند، دیگر به ملاحظات محیط زیستی توجهی نمیشود و این میتواند آسیب به محیطزیست را به دنبال داشته باشد و با تخصیص آب بیشتر به بخش کشاورزی، طرحهای انتقال آب تقویت شود.
ظاهرا یکی از انتقادات مردم چهارمحال و بختیاری به عدم تکمیل پروژه بن- بروجن برمیگردد درحالی که سال 96 جمعی از نمایندگان مردم اصفهان در نامهای به سرپرست وزارت نیرو تأکید کردند که طرح بن_ بروجن غیرقانونی است و باید متوقف شود و تأکید کردند این پروژه تیر خلاصی بر پیکره زایندهرود است. اما بهتازگی نماینده مردم شهرکرد در مجلس خبر داده است که ما توانستهایم پروژه غیرفعال بن-بروجن را فعال کنیم و ۲۲۰ میلیارد تومان اعتبار برای این طرح دریافت کنیم.
ببینید وقتی جنبشها و حرکتهای مردمی شفاف نباشد و گردش اطلاعات به معنای واقعی صورت نگیرد، اینگونه برداشت میشود که تجمعات در سطح استانها، با منافع منطقهای گرهخورده است و واقعا هم این نگرانی وجود دارد که اگر حرکتی را در استان چهارمحال و بختیاری میبینیم شاید واکنشی باشد به کنشی در استان اصفهان. آنچه در اصفهان اتفاق افتاد، کنشی محیط زیستی نبود بلکه صنفی بود و بعدازآن، محیطزیستیها و یا کسانی که نگران میراث فرهنگی و خطرات فرونشست زمین بودند به ماجرا اضافه شدند ولی اصل و پایه کنش در اصفهان صنفی بود و بیم آن میرود که این واکنش در چهارمحال و بختیاری هم به واکنشی صنفی تغییر ماهیت بدهد و به مطالبهای برای پروژه بن- بروجن و یا تخصیص آب به طرحهای کشاورزی تبدیل شود؛ کما اینکه به همین سمت رفته وتجمع کنندگان مواردی که اشاره کردم را خواستار شده اند. این دغدغهمندی کاملا بجاست که وقتی حرکتهای مدنی در بستر محیطزیست نباشد و کنشگران نتوانند اینگونه حرکتها را مدیریت کنند، ممکن است به خواستههای صنفی و گروهی منتهی شود و مشکلات را تشدید کند. واقعیت این است که ما در حوضه زایندهرود و خاصتر در حوضه کارون که موضوع چالش بین دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان است با بحران شدید آب مواجهایم و بارگذاریهایی که در هر دو استان اتفاق افتاده مشکل را تقویت کرده است. همیشه این را گفتهام و بازهم تکرار میکنم که بیش از 80 تا 90 درصد چالشهای ما در حوضه زایندهرود مربوط به مدیریت آب در استان اصفهان است، ولی اگر همان 10 درصد برداشت آبی هم که در استان چهارمحال و بختیاری اتفاق میافتد، دارای خطا و اشکال است، از آن خطا هم نباید چشمپوشی کرد. این انتقاد نیز متوجه اصفهان است که آن 10 درصد اشکال در حوضه بالادست زایندهرود نباید موجب شود که چشمهایمان را بر خطاهای مدیریتی حوضه پاییندست ببندیم و آدرس غلط بدهیم. ما حفر چند هزار حلقه چاه در اطراف زایندهرود که عامل اصلی فرونشست در استان اصفهان است را نادیده میگیریم. براساس گزارشهای منتشرشده، این استان چیزی در حدود 10 تا 12 میلیارد مترمکعب کسری آبخوان دارد و چنانچه 10 درصد خطاهای چهارمحال و بختیاری برطرف شود و مبنا را بر این بگذاریم که مطابق آمارهای رسمی منتشرشده، چهارمحال آن 150 تا 200 میلیون مترمکعب را که در برابر بحران آب اصفهان بسیار ناچیز است، برداشت نکند و حتی اگر روند برداشتها از سفرههای زیرزمینی در استان اصفهان متوقف هم بشود، چیزی در حدود 50 سال زمان لازم است تا در صورت امکان، آبخوان به شرایط عادی برگردد. این نگرانکننده است که افرادی به شکل هدفمند به دلیل درخطر بودن منافع اقتصادی و اجتماعیشان آدرس غلط میدهند. در مورد پروژه بن- بروجن اعتقاددارم که منطقی نیست ما با هزینهای کلان، آب را از حوضه کارون وارد حوضه زایندهرود کنیم و دوباره از حوضه زایندهرود تحت عنوان پروژه بن- بروجن به حوضه کارون برگردانیم؛ این کار هم اشتباه است. هرچند در سالهای گذشته این تحلیلی که ارائه کردهام با واکنشهای تندی در استان روبهرو شده، ولی هرگونه بارگذاری که بر روی زایندهرود انجام شود؛ چه تحت عنوان توسعه باغات در بالادست یعنی منطقه چهارمحال و بختیاری و چه پروژههای انتقال آب به بهانه شرب و به کام صنعت در قالب پروژه بن- بروجن باشد اشتباه است. اما واقعیت این است که آنچه ذکر شد، بخش ناچیزی از بحران آب در اصفهان را تشکیل میدهد. ما برای نجات اصفهان و زایندهرود و تالاب گاوخونی، باید تمام حوضه را از سراب تا پایاب باهم ببینیم و با مشارکت همه ذینفعان و دستاندرکاران این مسئله مدیریت شود. اگر انتظار داریم که مردم استان چهارمحال و بختیاری برای زایندهرود دلشان بسوزد، باید از خود اصفهان شروع کنیم، وقتی کشاورزان چهارمحال و بختیاری میبینند که هنوز در غرب اصفهان و منطقه فلاورجان، برنج کشت میشود، چطور میتوانیم مردم چهارمحال را متقاعد کنیم که مصرفشان را مدیریت کرده و کاهش دهند. اگر دلسوزان اصفهانی انتظار دارند بالادست همکاری کند و در یک برنامه اقدام جامع مشارکتی بتوانیم زایندهرود را نجات دهیم، باید کشت برنج متوقف شود و چاههای غیرمجاز پلمب شود. فقط در دشت مهیار، بالای 24 هزار حلقه چاه داریم، اگرچه برای نجات اصفهان فقط پلمب چاههای غیرمجاز کافی نیست و برداشتهای مجاز نیز باید به نصف کاهش پیدا کند، آن هنگام است که باید توقع داشته باشیم، با برداشتهای غیرمجاز در چهارمحال و بختیاری بهشدت برخورد شود. دولت هم باید با اختصاص یارانههای هدفمند به کشاورزان جبران کند. واقعیت این است که وضعیت کنونی زایندهرود ما بهمثابه بیمار سرطانی در حال مرگ است و هرچه بخواهیم زمان را برای جراحی بیمار از دست بدهیم، مشکل را بیشتر خواهیم کرد و شاید زمانی برسد که دیگر جراحی هم جوابگو نباشد.
شاید گفته شود، منع کردن مردم از کشاورزی در این شرایط، سخت است
بله سخت است. اما چارهای نیست و فکر میکنم در شرایط کنونی، هیچچیز در کشور واجبتر از سرمایهگذاری روی این موضوع و مدیریت کردن بحث آب نیست و باید مردم را هم به مشارکت دعوت کنیم.
شما از مدیریت منابع آب سخن میگویید، درحالیکه این روزها برای تحقق برخی پروژهها لابیگری شده و مشاهده میکنیم که برای پیگیری پروژه انتقال آب ونک به رفسنجان، کوهرنگ ۳ و انتقال آب خرسان به یزد و کرمان و اصفهان، در برابر پروژه بن- بروجن لابی میشود.
پروژه بن_ بروجن بخشی از مردم استان چهارمحال و بختیاری را منتفع میکند. اما هرگز نباید این پروژه به یک گروکشی برای کوهرنگ 3 و طرح انتقال آب بهشتآباد تبدیل و باعث شود مردم نسبت به برخی از نمایندگان خود بیاعتماد شوند. از یاد نبریم که لابیگریها و معاملات منطقهای خطرناک است. حرف کنشگران محیطزیست در استان چهارمحال و بختیاری این است که در شرایط کنونی، هر نوع انتقال آب و هر طرحی غلط است؛ چه طرح بن- بروجن و کوهرنگ 3 و چه طرح بهشتآباد و یا خرسان باشد. در پروژه خرسان که اکنون بهعنوان سد مطرح است، هدفگذاری شده آن تخصیصی که به کرمان و یزد دادهاند، از طریق این سد انجام شود. درصورتیکه خرسان در یک منطقه جنگلی واقعشده و علاوه بر خسارتهای سد و آسیبهایی که به پاییندست وارد میکند، انتقال آب در آن رویشگاه جنگلی بهشدت میتواند آسیبزا باشد و آن بخشی که قرار است به کرمان و یزد منتقل شود خسارت آفرین است. در مورد سد ونک- رفسنجان هم که پیشینه آن به سال 1379 برمیگردد، این قضیه مصداق دارد. وقتی این سد برای انتقال آب سرشاخههای کارون از استان چهارمحالوبختیاری به دشت رفسنجان واقع در کرمان تخصیص میگیرد، برخلاف بسیاری از طرحهای انتقال آب که در پوشش تأمین نیازهای شرب اجرایی میشوند، تخصیص آن بهصورت شفاف باهدف تأمین نیاز باغات پسته رفسنجان اعلام میشود و جالب است که تخصیص آن با آب منطقهای کرمان نیست بلکه به نام شرکت عمران رفسنجان است، آنگاه در چهارمحال و بختیاری نمایندگان دلخوشاند به اینکه بخشی از تخصیص را با شرکت عمران رفسنجان توافق کردهاند تا برای شهرستانهای لردگان و بروجن باشد و اصلا به کارون و خسارتهای محیطزیستیاش توجهی ندارند. این طرح از سال 1379 تا دولت دوم روحانی که کلانتری ریاست سازمان حفاظت محیطزیست را عهدهدار شد، مجوز ارزیابی زیستمحیطی دریافت نکرد، درحالیکه سال 1380 وقتی کلانتری از وزارت جهاد کشاورزی برکنار شده بود، بهعنوان نماینده شرکت عمران رفسنجان در چهارمحال و بختیاری برای آزادسازی اراضی دریاچه سد اقدام کرد تا مردم محلی را متقاعد سازد زمینهایشان خریداری شود. اما با آغاز دولت احمدینژاد نتوانستند مجوز ارزیابی زیستمحیطی دریافت کنند و حتی در دولت اول روحانی که معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست بود مجوزی اخذ نشد. پسازآنکه کلانتری در قامت ریاست این سازمان فعالیتش را آغاز کرد، مجوز صادر شد که خوشبختانه با مخالفت اصفهانیها و با کمک کنشگران استان چهارمحال و بختیاری هنوز آن طرح آغاز نشده، اما عجیب است که برخلاف کنشگران حوزه محیطزیست و پژوهشگران آب در استان چهارمحال و بختیاری، نمایندگان مجلس چالشی با این پروژه ندارند و از آن دفاع هم میکنند و معتقدند درحال حاضر دولت بودجه ندارد و با بودجه شرکت عمران رفسنجان بخشی از نیازهای آبی حوزه کشاورزی را در دشتهایی که با بحران مواجه هستند، حل میکنیم.
ایکاش با تخصیصهای دادهشده، بحرانهای بخش کشاورزی حل میشد؛ مگر تاکنون در نقطهای از کشور توانستهایم، با طرح انتقال آب، بحران فرونشست زمین در دشتها را کاهش دهیم و یا کنترل کنیم؟ در همین استان اصفهان براساس آمار موجود به میزان انتقال هر لیتر آب، 6لیتر بارگذاری شده و با یک طرح انتقال آب، فشار روی آبخوانها و منابع آب را6 برابر کردهایم، این تجربه تلخ در همهجا میتواند تکرار شود. متأسفانه نمایندگان این مناطق با خیالی خام، برای آنکه بهصورت موقت بتوانند مردم حوزه انتخابیه خود را راضی نگهدارند، نابخردانه و نادانسته از طرحهای اینچنینی حمایت میکنند.
آیا حرف و سخن دیگری باقیمانده که بخواهید به آن اشارهای مختصر داشته باشید؟
امیدوارم مسئولان در حوزه مدیریت منابع آب، مبتنی بر توسعه پایدار و عقلانیت عمل کنند و همه ذینفعان نیز مشارکت داشته باشند؛ این مشکل صرفا از طریق وزارت نیرو حل نمیشود. اگر وزارت جهاد کشاورزی، سازمان جنگلها و حفاظت محیطزیست و بخش صنعت همکاری نکنند و یا بخشهایی مانند گردشگری که میتوانند اشتغال آفرین باشند، به این حوزه ورود نکنند، توفیقی کسب نخواهیم کرد. باید اراده و عزمی ملی در بین حاکمیت و ذینفعان وجود داشته باشد و در حال حاضر چون مردم اطلاعات شفافی ندارند، اصفهانیها تصور میکنند که آب هست و استان چهارمحال و بختیاری برداشت بیشتری دارد.
اهالی این استان نیز فکر میکنند، با طرحهای انتقال آب، یزد و کرمان و اصفهان منتفع میشوند. تا زمانی که چنین تفکری حاکم باشد، مشارکتی اتفاق نمیافتد. ایکاش مسئولان با مردم صادقانه سخن بگویند و اعتمادشان را جلب کنند. قوه قضائیه نیز باید به این مسئله ورود کند، گاهی مواقع لازم است که بوروکراسی سفت و سختی در رأس کار حاکم باشد. وقتی میگوییم لازم است با چاههای غیرمجاز برخورد شود، نباید تعارف داشته باشیم. ما در این زمینه موفق نبودهایم، همانطور که وزارت نیرو طی 5-4 سال گذشته در طرح تعادل بخشی دشتها موفق نبوده و نتوانسته چاهها را کنترل کند. حتی بخش کشاورزی که ادعا میکند، 30 تا 40 درصد این بخش را به سیستم آبیاری تحتفشار مجهز و الگوی مصرف را اصلاحکرده، باید آماری ارائه دهد که چقدر توانسته به تعادل بخشی کمک کند؟ متأسفانه در هر نقطهای هم که با سیستم آبیاری تحتفشار، الگوی مصرف را اصلاحکردهایم، آب مازاد دوباره صرف توسعه کشاورزی شده و هیچ کمکی به آبخوان نشده که اینها نشان میدهد طرح شکستخورده است. درحالیکه قرار بود خروجی این طرح کمک به آبخوان باشد و از افت سطح آبهای زیرزمینی و درنهایت از فرونشست جلوگیری کنیم. ما نتوانستهایم با تخلفات برخورد کنیم، سال 1388 مجلس شورای اسلامی مصوب کرد، تمام چاههای غیرمجازی که تا سال 1385 حفرشدهاند، مجوز بگیرند که بهیکباره تعداد چاههای مجوزدار ما چندین برابر شد. وقتی چنین بلاهایی را بر سر سرزمین میآوریم، معلوم است که امروز به چنین نقطهای میرسیم.
حواسمان پرت بود، پرت چیزهایی که فکر میکردیم بسیار مهمتر از آب است، شنیده بودیم که در آیندهای نهچندان دور، نزاعها بر سر آب خواهد بود، اما در باورمان نمیگنجید خرده اعتراضات به شیوه توزیع منابع آب، روزی دستمایه جدالهای گسترده و ادامهدار میشود. سالهاست اصفهانیها مکرر نسبت به طرحهای انتقالی از این استان به کرمان و یزد اعتراض دارند و کثرت تکرار آن در برخی مواقع، اهمیتش را پاک از یادمان برده است. گاهی سروصدای یکی از این اعتراضها بلند شده و معترضان خشونت به خرج دادهاند و مسیر خط لوله آب اصفهان به یزد را درهمشکستهاند و آبرسانی به یزد را دچار اختلال کردهاند اما سابقه مجادله در حوضه زایندهرود فقط به این موضوع ختم نمیشود؛ نزاع کشاورزان در تیرماه سال ۹۵ بر سر پروژه انتقال آب بن-بروجن سبب شد یک نفر جانش را از دست بدهد. بااینهمه، واخواهی کنونی به سبب تعمیق بحران آب و بستنشینی معترضان، با گذشته تفاوتی آشکار دارد.
مدتهاست تصاویر تلخ و روشنی از نحوه سیاستگذاری در عرصه حکمرانی آب پیش رویمان گشوده شده و در سالیان پیشین، پژوهشگران منابع آب، مدام با نمایان ساختن سوءمدیریتهایی که مسبب بحران فعلی بوده، قاطعانه هشدار دادهاند که چیزی از ذخایر آبی باقی نمانده و اگر چیدمان توسعه را تغییر ندهیم، برایمان گران تمام میشود. اما ذهن سیاستگذاران معطوف بر لایزال بودن منابع است و سابق بر این، با تمام قوا به انکار خشکسالی برخاستهاند و دل خود را به چندین سال بارندگی بیشتر خوش کردهاند و به عبارت بهتر، فهم دقیق و درستی از واقعیتهای اقلیمی نداشتهاند. حاصل این نگرش، تشدید تظاهرات مستمر و وسیع کشاورزان و دیگر اقشار اجتماعی به خشکیدگی زایندهرود و سپس پیوستن شهروندان معترض به سیاستآبرسانی دولتها در مرکز استان چهارمحال و بختیاری است. توقف پروژههای انتقال آب از تونل بهشتآباد، گلاب و سد و تونل کوهرنگ ۳ و تخصیص آب به طرحهای کشاورزی و ممانعت از انتقال آب برای صنایع آب بر و اجرای عدالت در توزیع و تسریع در تکمیل پروژه آبرسانی بن- بروجن برای تأمین آب شرب، محوریترین درخواستهای تجمعکنندگان چهارمحال و بختیاری را تشکیل میدهد تا نشان دهند ناظران منفعل ماجرا نیستند.
بدیهی به نظر میرسد که بحران آب مسئلهای چندوجهی است و فهم سویههای مختلف آن نیازمند مقدمهچینی، بازتعریف و صورتبندی مسئله است، اما دراینبین، لغزشها و اشتباهاتی که در مسیر توسعه مرتکب شدهایم را باید بازیگر نقش اول این بحران قلمداد کرد.
حجت میانآبادی- پژوهشگر سیاستگذاری منابع آب، از توسعهای که همهجانبه و پایدار نباشد، انتقاد کرده و آن را توهم توسعه نامگذاری میکند: «وقتی دم از توسعه میزنیم، مطمئنا هدفمان رشد است اما باید بین توسعه و رشد و پیشرفت تفاوت قائل شویم. از نگاه عامیانه، توسعه حتما منجر به رشد و رفاه و آسایش میشود اما عملا اینگونه نیست و توسعه رو به فقر موضوعی است که ما بهشدت از آن غافل بودهایم.»
«هومان خاکپور»- فعال محیطزیست و کارشناس منابع طبیعی هم در گفتوگوی مفصلی که با «ما» دارد، برای کالبدشکافی اعتراضات و الزامات حکمرانی آب، به چیدمان توسعه اشاره دارد که «مطابق با داشتههایمان طراحی نشده و بارگذاریها، مازاد بر توان اکولوژیکی منابع آبوتاب آوری طبیعت مدلسازی شده است» و در حال حاضر که با ورشکستگی آب مواجهایم، «خاکپور» حالوروزمان را به تاجری تشبیه میکند که تمام پسانداز و درآمدش را خرج کرده و حتی وام گرفته و مقروض است.
***
پس از اصفهان، اعتراضات مردم چهارمحال و بختیاری به «بیآبی» وارد چهارمین روز خود شده است. سالهای گذشته بارها در رابطه با اعتراضات آبی و جنگ بر سر آن از سوی کارشناسان هشدارهای لازم داده شد و اکنون بعید نیست که سایر استانها نیز یکی پس از دیگری به پا خاسته و معترض وضع موجود باشند، چه عواملی، کشور را به این نقطه پرتنش رسانده؟
بحران آب به چند دهه گذشته و رویکرد توسعه محوری که در کل کشور حاکم است، بازمیگردد و الگوی درست و مشخصی در این رابطه نداشتهایم. توسعه در کشور ما بر دوپایه اجرایی شده، اول توسعه با نگاه بخشی و دوم با نگاه منطقهای. در نگرش بخشی، هرکدام از حوزههای کشاورزی و صنایع و شرب و خدمات راه خود را پیمودهاند و هیچگاه از یک الگوی منسجم، تحت عنوان توسعه پایدار بهره نبرده و با یکدیگر همپوشانی نداشتهاند. علاوه بر این، نگاه منطقهای هم آسیبزده، به این مفهوم که استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان و یزد و سایر استانهای کشور، باتوجه به خواستههای کوتاهمدت مردم خود، توسعه را بهپیش برده و از یک الگوی ساختاریافته و مدون برای کل کشور با نگاه ملی و جامع بینصیب ماندهاند. ما طبق ملاحظات هر منطقه چیدمان توسعه را طراحی نکردهایم و این باعث شده که بهطور مشخص در طول دو تا سه دهه گذشته لطمه ببینیم. کشور ما خشک است و خشکسالی جزء شرایط طبیعی آن محسوب میشود و این درحالی است که چیدمان توسعه مطابق با داشتههایمان طراحی نشده و بارگذاریها، مازاد بر توان اکولوژیکی منابع آبوتاب آوری طبیعت مدلسازی شده است و در حال حاضر با ورشکستگی آب مواجهایم، مصداق تاجری که تمام پسانداز و درآمدش را خرج کرده و حتی وام گرفته و مقروض است و بااینحال، همچنان موضوعی به این اهمیت از سوی مسئولان درک و دریافت نشده و انگار باور ندارند که کشوری ورشکسته و بحرانی ازنظر منابع آب هستیم، بر همین اساس توسعه بخش کشاورزی و صنایع در استانهایی که به کمبود منابع آب دچارند، در دستور کار مسئولان قرار دارد و متأسفانه صنایع را در نقاطی مستقر کردهایم که بیشترین افت سطح ایستابی آب را دارد و به بهانه سرمایهگذاریهایی که صورت گرفته، به دنبال انتقال آب از یک نقطهبهنقطه دیگرند؛ علاوه بر اینکه چنین مشکلی بین استانها وجود دارد، در داخل استانها نیز با چنین چالشی مواجهایم و توسعه به سمتی پیش رفته که نمایندگان مجلس برای جلب آرای مردم حوزه انتخابیه خود در دورههای بعدی، کشاورزی و صنعت را توسعه دادهاند تا بتوانند اشتغال ایجاد کنند که موجب شده بحرانهایی ازایندست در حوزه آب رخ دهد.
آیا تشدید این بحران باعث شده تا اعتراضات مدنی به خیابانها کشیده شود؟
اگر از جنبه مطالبه گری در حوزه محیطزیست، به این مسئله خوشبینانه نگاه کنیم، به نظر میرسد که بیداری محیط زیستی اتفاق افتاده و در نوع خود بسیار تحسینبرانگیز است و مردم مطالبه گر شده و به رویه غلط توسعه معترضاند اما نگرانی از این بابت است که حرکتهای مردمی منجر به نزاعهای منطقهای و قومی و درگیریها و تنشهای بین استانی شود. امیدوارم این مطالبه گری صرفا در حوزه محیطزیست و سرزمین باشد و به مناقشات منطقهای ختم نشود. بهطور خاص در مورد استان چهارمحال و بختیاری، پیش از اینکه مردم به خیابانها بیایند، فعالین و کنشگران محیطزیست این استان تمامی راههایی که ممکن بود مسئولان به خواسته آنها بر اساس اصول پایدار تن بدهند را رفتهاند؛ برای پروژه کوهرنگ 3 و بهشتآباد از گزینه شکایت به مقامات قضائی استفاده کردند اما متأسفانه رسیدگی نشد و یا کسانی که توان و قدرت لابیگری بیشتری داشتند، مانع از رسیدگی به مطالبات و پروندههایی شدند که کنشگران محیطزیست بارها پیگیری کرده بودند. حداقل کنشگران از اینکه پیگیری قانونی و مدنی آنها به نتیجه نرسید، سرخورده شدند و به سراغ نمایندگان مجلس رفتند، نمایندگانی که حداقل در یک یا دو دوره گذشته، با شعارهای محیط زیستی پایکار آمدند و این جای خوشحالی و امیدواری داشت که حتی در کلام، مطالبات این حوزه در برنامه کاندیداهای انتخابات مجلس مطرح شد اما در مقام عمل بازهم نتیجهای حاصل نشد و مطالبات مردم و کنشگران محیطزیست از سوی نمایندگان بیپاسخ ماند و در سطح استانی و ملی؛ دستگاههای متولی، ازجمله وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیطزیست اقدامی انجام ندادند و تنها راهی که باقی ماند، حرکتهای خودجوش مردمی بود.
برخی کنشگران محیطزیست نگران هستند و میگویند مطالبات در این حرکتهای مردمی بهصورت منسجم مطرح نمیشود و احتمال دارد خواستهها به سمتوسوی صنفی شدن برود، این استدلال چقدر درست است؟
بالاخره برای جنبشی که ساختار و برنامه ندارد و آغاز و انتهای آن نامعلوم است، این نگرانی وجود دارد. بههرحال جامعه ما چندان تجربه کنشگری و مطالبه گری مدنی ندارد، حداقل در حوزه محیطزیست و منابع طبیعی و سرزمین، این کنشگری تجربه نشده و ممکن است خواستهها به سمت صنفی شدن برود. به فرض مثال اگر صنف کشاورزان، مدیریت این حرکتهای مردمی را به عهده بگیرند، دیگر به ملاحظات محیط زیستی توجهی نمیشود و این میتواند آسیب به محیطزیست را به دنبال داشته باشد و با تخصیص آب بیشتر به بخش کشاورزی، طرحهای انتقال آب تقویت شود.
ظاهرا یکی از انتقادات مردم چهارمحال و بختیاری به عدم تکمیل پروژه بن- بروجن برمیگردد درحالی که سال 96 جمعی از نمایندگان مردم اصفهان در نامهای به سرپرست وزارت نیرو تأکید کردند که طرح بن_ بروجن غیرقانونی است و باید متوقف شود و تأکید کردند این پروژه تیر خلاصی بر پیکره زایندهرود است. اما بهتازگی نماینده مردم شهرکرد در مجلس خبر داده است که ما توانستهایم پروژه غیرفعال بن-بروجن را فعال کنیم و ۲۲۰ میلیارد تومان اعتبار برای این طرح دریافت کنیم.
ببینید وقتی جنبشها و حرکتهای مردمی شفاف نباشد و گردش اطلاعات به معنای واقعی صورت نگیرد، اینگونه برداشت میشود که تجمعات در سطح استانها، با منافع منطقهای گرهخورده است و واقعا هم این نگرانی وجود دارد که اگر حرکتی را در استان چهارمحال و بختیاری میبینیم شاید واکنشی باشد به کنشی در استان اصفهان. آنچه در اصفهان اتفاق افتاد، کنشی محیط زیستی نبود بلکه صنفی بود و بعدازآن، محیطزیستیها و یا کسانی که نگران میراث فرهنگی و خطرات فرونشست زمین بودند به ماجرا اضافه شدند ولی اصل و پایه کنش در اصفهان صنفی بود و بیم آن میرود که این واکنش در چهارمحال و بختیاری هم به واکنشی صنفی تغییر ماهیت بدهد و به مطالبهای برای پروژه بن- بروجن و یا تخصیص آب به طرحهای کشاورزی تبدیل شود؛ کما اینکه به همین سمت رفته وتجمع کنندگان مواردی که اشاره کردم را خواستار شده اند. این دغدغهمندی کاملا بجاست که وقتی حرکتهای مدنی در بستر محیطزیست نباشد و کنشگران نتوانند اینگونه حرکتها را مدیریت کنند، ممکن است به خواستههای صنفی و گروهی منتهی شود و مشکلات را تشدید کند. واقعیت این است که ما در حوضه زایندهرود و خاصتر در حوضه کارون که موضوع چالش بین دو استان چهارمحال و بختیاری و اصفهان است با بحران شدید آب مواجهایم و بارگذاریهایی که در هر دو استان اتفاق افتاده مشکل را تقویت کرده است. همیشه این را گفتهام و بازهم تکرار میکنم که بیش از 80 تا 90 درصد چالشهای ما در حوضه زایندهرود مربوط به مدیریت آب در استان اصفهان است، ولی اگر همان 10 درصد برداشت آبی هم که در استان چهارمحال و بختیاری اتفاق میافتد، دارای خطا و اشکال است، از آن خطا هم نباید چشمپوشی کرد. این انتقاد نیز متوجه اصفهان است که آن 10 درصد اشکال در حوضه بالادست زایندهرود نباید موجب شود که چشمهایمان را بر خطاهای مدیریتی حوضه پاییندست ببندیم و آدرس غلط بدهیم. ما حفر چند هزار حلقه چاه در اطراف زایندهرود که عامل اصلی فرونشست در استان اصفهان است را نادیده میگیریم. براساس گزارشهای منتشرشده، این استان چیزی در حدود 10 تا 12 میلیارد مترمکعب کسری آبخوان دارد و چنانچه 10 درصد خطاهای چهارمحال و بختیاری برطرف شود و مبنا را بر این بگذاریم که مطابق آمارهای رسمی منتشرشده، چهارمحال آن 150 تا 200 میلیون مترمکعب را که در برابر بحران آب اصفهان بسیار ناچیز است، برداشت نکند و حتی اگر روند برداشتها از سفرههای زیرزمینی در استان اصفهان متوقف هم بشود، چیزی در حدود 50 سال زمان لازم است تا در صورت امکان، آبخوان به شرایط عادی برگردد. این نگرانکننده است که افرادی به شکل هدفمند به دلیل درخطر بودن منافع اقتصادی و اجتماعیشان آدرس غلط میدهند. در مورد پروژه بن- بروجن اعتقاددارم که منطقی نیست ما با هزینهای کلان، آب را از حوضه کارون وارد حوضه زایندهرود کنیم و دوباره از حوضه زایندهرود تحت عنوان پروژه بن- بروجن به حوضه کارون برگردانیم؛ این کار هم اشتباه است. هرچند در سالهای گذشته این تحلیلی که ارائه کردهام با واکنشهای تندی در استان روبهرو شده، ولی هرگونه بارگذاری که بر روی زایندهرود انجام شود؛ چه تحت عنوان توسعه باغات در بالادست یعنی منطقه چهارمحال و بختیاری و چه پروژههای انتقال آب به بهانه شرب و به کام صنعت در قالب پروژه بن- بروجن باشد اشتباه است. اما واقعیت این است که آنچه ذکر شد، بخش ناچیزی از بحران آب در اصفهان را تشکیل میدهد. ما برای نجات اصفهان و زایندهرود و تالاب گاوخونی، باید تمام حوضه را از سراب تا پایاب باهم ببینیم و با مشارکت همه ذینفعان و دستاندرکاران این مسئله مدیریت شود. اگر انتظار داریم که مردم استان چهارمحال و بختیاری برای زایندهرود دلشان بسوزد، باید از خود اصفهان شروع کنیم، وقتی کشاورزان چهارمحال و بختیاری میبینند که هنوز در غرب اصفهان و منطقه فلاورجان، برنج کشت میشود، چطور میتوانیم مردم چهارمحال را متقاعد کنیم که مصرفشان را مدیریت کرده و کاهش دهند. اگر دلسوزان اصفهانی انتظار دارند بالادست همکاری کند و در یک برنامه اقدام جامع مشارکتی بتوانیم زایندهرود را نجات دهیم، باید کشت برنج متوقف شود و چاههای غیرمجاز پلمب شود. فقط در دشت مهیار، بالای 24 هزار حلقه چاه داریم، اگرچه برای نجات اصفهان فقط پلمب چاههای غیرمجاز کافی نیست و برداشتهای مجاز نیز باید به نصف کاهش پیدا کند، آن هنگام است که باید توقع داشته باشیم، با برداشتهای غیرمجاز در چهارمحال و بختیاری بهشدت برخورد شود. دولت هم باید با اختصاص یارانههای هدفمند به کشاورزان جبران کند. واقعیت این است که وضعیت کنونی زایندهرود ما بهمثابه بیمار سرطانی در حال مرگ است و هرچه بخواهیم زمان را برای جراحی بیمار از دست بدهیم، مشکل را بیشتر خواهیم کرد و شاید زمانی برسد که دیگر جراحی هم جوابگو نباشد.
شاید گفته شود، منع کردن مردم از کشاورزی در این شرایط، سخت است
بله سخت است. اما چارهای نیست و فکر میکنم در شرایط کنونی، هیچچیز در کشور واجبتر از سرمایهگذاری روی این موضوع و مدیریت کردن بحث آب نیست و باید مردم را هم به مشارکت دعوت کنیم.
شما از مدیریت منابع آب سخن میگویید، درحالیکه این روزها برای تحقق برخی پروژهها لابیگری شده و مشاهده میکنیم که برای پیگیری پروژه انتقال آب ونک به رفسنجان، کوهرنگ ۳ و انتقال آب خرسان به یزد و کرمان و اصفهان، در برابر پروژه بن- بروجن لابی میشود.
پروژه بن_ بروجن بخشی از مردم استان چهارمحال و بختیاری را منتفع میکند. اما هرگز نباید این پروژه به یک گروکشی برای کوهرنگ 3 و طرح انتقال آب بهشتآباد تبدیل و باعث شود مردم نسبت به برخی از نمایندگان خود بیاعتماد شوند. از یاد نبریم که لابیگریها و معاملات منطقهای خطرناک است. حرف کنشگران محیطزیست در استان چهارمحال و بختیاری این است که در شرایط کنونی، هر نوع انتقال آب و هر طرحی غلط است؛ چه طرح بن- بروجن و کوهرنگ 3 و چه طرح بهشتآباد و یا خرسان باشد. در پروژه خرسان که اکنون بهعنوان سد مطرح است، هدفگذاری شده آن تخصیصی که به کرمان و یزد دادهاند، از طریق این سد انجام شود. درصورتیکه خرسان در یک منطقه جنگلی واقعشده و علاوه بر خسارتهای سد و آسیبهایی که به پاییندست وارد میکند، انتقال آب در آن رویشگاه جنگلی بهشدت میتواند آسیبزا باشد و آن بخشی که قرار است به کرمان و یزد منتقل شود خسارت آفرین است. در مورد سد ونک- رفسنجان هم که پیشینه آن به سال 1379 برمیگردد، این قضیه مصداق دارد. وقتی این سد برای انتقال آب سرشاخههای کارون از استان چهارمحالوبختیاری به دشت رفسنجان واقع در کرمان تخصیص میگیرد، برخلاف بسیاری از طرحهای انتقال آب که در پوشش تأمین نیازهای شرب اجرایی میشوند، تخصیص آن بهصورت شفاف باهدف تأمین نیاز باغات پسته رفسنجان اعلام میشود و جالب است که تخصیص آن با آب منطقهای کرمان نیست بلکه به نام شرکت عمران رفسنجان است، آنگاه در چهارمحال و بختیاری نمایندگان دلخوشاند به اینکه بخشی از تخصیص را با شرکت عمران رفسنجان توافق کردهاند تا برای شهرستانهای لردگان و بروجن باشد و اصلا به کارون و خسارتهای محیطزیستیاش توجهی ندارند. این طرح از سال 1379 تا دولت دوم روحانی که کلانتری ریاست سازمان حفاظت محیطزیست را عهدهدار شد، مجوز ارزیابی زیستمحیطی دریافت نکرد، درحالیکه سال 1380 وقتی کلانتری از وزارت جهاد کشاورزی برکنار شده بود، بهعنوان نماینده شرکت عمران رفسنجان در چهارمحال و بختیاری برای آزادسازی اراضی دریاچه سد اقدام کرد تا مردم محلی را متقاعد سازد زمینهایشان خریداری شود. اما با آغاز دولت احمدینژاد نتوانستند مجوز ارزیابی زیستمحیطی دریافت کنند و حتی در دولت اول روحانی که معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست بود مجوزی اخذ نشد. پسازآنکه کلانتری در قامت ریاست این سازمان فعالیتش را آغاز کرد، مجوز صادر شد که خوشبختانه با مخالفت اصفهانیها و با کمک کنشگران استان چهارمحال و بختیاری هنوز آن طرح آغاز نشده، اما عجیب است که برخلاف کنشگران حوزه محیطزیست و پژوهشگران آب در استان چهارمحال و بختیاری، نمایندگان مجلس چالشی با این پروژه ندارند و از آن دفاع هم میکنند و معتقدند درحال حاضر دولت بودجه ندارد و با بودجه شرکت عمران رفسنجان بخشی از نیازهای آبی حوزه کشاورزی را در دشتهایی که با بحران مواجه هستند، حل میکنیم.
ایکاش با تخصیصهای دادهشده، بحرانهای بخش کشاورزی حل میشد؛ مگر تاکنون در نقطهای از کشور توانستهایم، با طرح انتقال آب، بحران فرونشست زمین در دشتها را کاهش دهیم و یا کنترل کنیم؟ در همین استان اصفهان براساس آمار موجود به میزان انتقال هر لیتر آب، 6لیتر بارگذاری شده و با یک طرح انتقال آب، فشار روی آبخوانها و منابع آب را6 برابر کردهایم، این تجربه تلخ در همهجا میتواند تکرار شود. متأسفانه نمایندگان این مناطق با خیالی خام، برای آنکه بهصورت موقت بتوانند مردم حوزه انتخابیه خود را راضی نگهدارند، نابخردانه و نادانسته از طرحهای اینچنینی حمایت میکنند.
آیا حرف و سخن دیگری باقیمانده که بخواهید به آن اشارهای مختصر داشته باشید؟
امیدوارم مسئولان در حوزه مدیریت منابع آب، مبتنی بر توسعه پایدار و عقلانیت عمل کنند و همه ذینفعان نیز مشارکت داشته باشند؛ این مشکل صرفا از طریق وزارت نیرو حل نمیشود. اگر وزارت جهاد کشاورزی، سازمان جنگلها و حفاظت محیطزیست و بخش صنعت همکاری نکنند و یا بخشهایی مانند گردشگری که میتوانند اشتغال آفرین باشند، به این حوزه ورود نکنند، توفیقی کسب نخواهیم کرد. باید اراده و عزمی ملی در بین حاکمیت و ذینفعان وجود داشته باشد و در حال حاضر چون مردم اطلاعات شفافی ندارند، اصفهانیها تصور میکنند که آب هست و استان چهارمحال و بختیاری برداشت بیشتری دارد.
اهالی این استان نیز فکر میکنند، با طرحهای انتقال آب، یزد و کرمان و اصفهان منتفع میشوند. تا زمانی که چنین تفکری حاکم باشد، مشارکتی اتفاق نمیافتد. ایکاش مسئولان با مردم صادقانه سخن بگویند و اعتمادشان را جلب کنند. قوه قضائیه نیز باید به این مسئله ورود کند، گاهی مواقع لازم است که بوروکراسی سفت و سختی در رأس کار حاکم باشد. وقتی میگوییم لازم است با چاههای غیرمجاز برخورد شود، نباید تعارف داشته باشیم. ما در این زمینه موفق نبودهایم، همانطور که وزارت نیرو طی 5-4 سال گذشته در طرح تعادل بخشی دشتها موفق نبوده و نتوانسته چاهها را کنترل کند. حتی بخش کشاورزی که ادعا میکند، 30 تا 40 درصد این بخش را به سیستم آبیاری تحتفشار مجهز و الگوی مصرف را اصلاحکرده، باید آماری ارائه دهد که چقدر توانسته به تعادل بخشی کمک کند؟ متأسفانه در هر نقطهای هم که با سیستم آبیاری تحتفشار، الگوی مصرف را اصلاحکردهایم، آب مازاد دوباره صرف توسعه کشاورزی شده و هیچ کمکی به آبخوان نشده که اینها نشان میدهد طرح شکستخورده است. درحالیکه قرار بود خروجی این طرح کمک به آبخوان باشد و از افت سطح آبهای زیرزمینی و درنهایت از فرونشست جلوگیری کنیم. ما نتوانستهایم با تخلفات برخورد کنیم، سال 1388 مجلس شورای اسلامی مصوب کرد، تمام چاههای غیرمجازی که تا سال 1385 حفرشدهاند، مجوز بگیرند که بهیکباره تعداد چاههای مجوزدار ما چندین برابر شد. وقتی چنین بلاهایی را بر سر سرزمین میآوریم، معلوم است که امروز به چنین نقطهای میرسیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
خباثت آمریکایی این بار گریبان اوپک را گرفت
شیدا آریایی پور، دانشجوی حقوق بینالملل و پژوهشگر
دولت ایالاتمتحده آمریکا در ادامه سیاست های خصمانه خود در قبال کشورهای صاحب نفت، قرار است بخشی از ذخایر استراتژیک نفت این کشور و تعدادی از همپیمانان خود را برای پایین آوردن قیمت جهانی نفت و کشورهای عضو اوپکرا آزاد نماید و بهاینترتیب سیاست های کلان این نهاد اقتصادی بینالمللی را با چالش مواجه سازد.
در همین راستا مقام های رسمی کشورهای عضو اوپک پلاس در اظهارنظرهایی به این رویکرد دولت جو بایدن واکنش نشان داده و خواستار لغو این تصمیم شده اند. این درحالی است که کشورهایی نظیر چین، هند، کره جنوبی و ژاپن هم با این برنامه دولت بایدن همراهی کرده و قرار است بخشی از ذخایر استراتژیک خود را آزاد نمایند و بهاینترتیب پایین نگاهداشتن قیمت نفت را نشانه بروند.
این تصمیم دولت آمریکا که خود ازجمله بزرگ ترین مصرفکنندگان نفت در جهان به شمار میرود در شرایط فعلی بازار اوپک، غیرضروری است و به ضرر کشورهای عضو اوپک منجر خواهد شد.
رفتارهای دوگانه دولت آمریکا با کشورهای دارنده نفت، بهویژه عربستان سعودی که در این اواخر رویکرد خصمانه ای نیز از سوی آمریکا با این کشور دیده میشود، سبب شده تا سیاست های استکباری دولت بایدن، این بار اقتصاد کشورهای دارای نفت را هدف قرار داده و فشار تورمی زیادی را بر این کشورها وارد نماید.
آزادسازی بیش از 35 میلیون بشکه نفت از منابع استراتژیک آمریکا و کشورهای همپیمان آن، ریسک کاهش قیمت در بازار را به شدت افزایش داده و درحالیکه کشورهای عضو اوپک به دنبال ثبات در قیمت نفت و کنترل تولید آن براساس منافع کشورهای عضو هستند، آمریکا با این تصمیم تمام سیاستگذاریهای کشورهای اوپک را تحت الشعاع قرار داده و درآمدهای پیشبینیشده آنها را کاهش خواهد داد.
مقاومت کشورهای صادرکننده نفت در برابر زیادهخواهی آمریکا درخصوص افزایش تولید و کاهش قیمت ها تا این جای کار جواب داده و به نظر میرسد اگر در بین کشورهای اوپک همدلی و همراهی وجود داشته باشد، بتوان در برابر سیاست های اقتصادی آمریکا مقابله کرد.
در این میان همراهی برخی دولت های صنعتی با این تصمیم دولت جو بایدن حائز اهمیت است و می تواند کشورهای عضو اوپک را در تعاملات آتی با این کشورها به تجدیدنظر وادار نماید. اتفاقی که بزرگ ترین اقدام مشترک درزمینهبرداشت از ذخایر استراتژیک نفت در جهان طی 10 سال گذشته به شمار میرود و هدف آن کاهش قیمت نفت و تحتفشار قراردادن کشورهای عضو اوپک است.
بههرحال باید منتظر ماند و دید که در اجلاس یازدهم آذرماه جاری کشورهای عضو اوپک که درخصوص افزایش یا کاهش تولید نفت برگزار می شود چه تصمیمی گرفتهشده و آیا راهکاری برای زیادهخواهی آمریکا و کشورهای همپیمانش اندیشیده می شود یا اوپک تسلیم زورگویی دولت بایدن خواهد شد.
دولت ایالاتمتحده آمریکا در ادامه سیاست های خصمانه خود در قبال کشورهای صاحب نفت، قرار است بخشی از ذخایر استراتژیک نفت این کشور و تعدادی از همپیمانان خود را برای پایین آوردن قیمت جهانی نفت و کشورهای عضو اوپکرا آزاد نماید و بهاینترتیب سیاست های کلان این نهاد اقتصادی بینالمللی را با چالش مواجه سازد.
در همین راستا مقام های رسمی کشورهای عضو اوپک پلاس در اظهارنظرهایی به این رویکرد دولت جو بایدن واکنش نشان داده و خواستار لغو این تصمیم شده اند. این درحالی است که کشورهایی نظیر چین، هند، کره جنوبی و ژاپن هم با این برنامه دولت بایدن همراهی کرده و قرار است بخشی از ذخایر استراتژیک خود را آزاد نمایند و بهاینترتیب پایین نگاهداشتن قیمت نفت را نشانه بروند.
این تصمیم دولت آمریکا که خود ازجمله بزرگ ترین مصرفکنندگان نفت در جهان به شمار میرود در شرایط فعلی بازار اوپک، غیرضروری است و به ضرر کشورهای عضو اوپک منجر خواهد شد.
رفتارهای دوگانه دولت آمریکا با کشورهای دارنده نفت، بهویژه عربستان سعودی که در این اواخر رویکرد خصمانه ای نیز از سوی آمریکا با این کشور دیده میشود، سبب شده تا سیاست های استکباری دولت بایدن، این بار اقتصاد کشورهای دارای نفت را هدف قرار داده و فشار تورمی زیادی را بر این کشورها وارد نماید.
آزادسازی بیش از 35 میلیون بشکه نفت از منابع استراتژیک آمریکا و کشورهای همپیمان آن، ریسک کاهش قیمت در بازار را به شدت افزایش داده و درحالیکه کشورهای عضو اوپک به دنبال ثبات در قیمت نفت و کنترل تولید آن براساس منافع کشورهای عضو هستند، آمریکا با این تصمیم تمام سیاستگذاریهای کشورهای اوپک را تحت الشعاع قرار داده و درآمدهای پیشبینیشده آنها را کاهش خواهد داد.
مقاومت کشورهای صادرکننده نفت در برابر زیادهخواهی آمریکا درخصوص افزایش تولید و کاهش قیمت ها تا این جای کار جواب داده و به نظر میرسد اگر در بین کشورهای اوپک همدلی و همراهی وجود داشته باشد، بتوان در برابر سیاست های اقتصادی آمریکا مقابله کرد.
در این میان همراهی برخی دولت های صنعتی با این تصمیم دولت جو بایدن حائز اهمیت است و می تواند کشورهای عضو اوپک را در تعاملات آتی با این کشورها به تجدیدنظر وادار نماید. اتفاقی که بزرگ ترین اقدام مشترک درزمینهبرداشت از ذخایر استراتژیک نفت در جهان طی 10 سال گذشته به شمار میرود و هدف آن کاهش قیمت نفت و تحتفشار قراردادن کشورهای عضو اوپک است.
بههرحال باید منتظر ماند و دید که در اجلاس یازدهم آذرماه جاری کشورهای عضو اوپک که درخصوص افزایش یا کاهش تولید نفت برگزار می شود چه تصمیمی گرفتهشده و آیا راهکاری برای زیادهخواهی آمریکا و کشورهای همپیمانش اندیشیده می شود یا اوپک تسلیم زورگویی دولت بایدن خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
اجلاس اکو، فرصتی برای تقویت دیپلماسی اقتصادی و تجاری است
گروه سیاسی
ابراهیم عزیزی، نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به اجلاس اکو که هفته آینده در ترکمنستان انجام میشود و ایران نیز حضور دارد، اظهارکرد: سازمانهای منطقهای فرصت بسیار خوبی برای هماهنگی، همافزایی و تعامل بین کشورهای منطقه است.
عزیزی ادامه داد: ازطرف دیگر به دلیل داشتن مشترکات فراوانی که بین کشورهای منطقه است، این امکان را افزایش میدهد تا کشورها با همکاری و تعامل و ارتباط بیشتر بتوانند بر مشکلات و دغدغههای مشترک خویش به توافق برسند. وی افزود: جمهوری اسلامی ایران نیز باید تلاش کند ضمن حضور فعال در سازمانهای منطقهای و درکنار معرفی ظرفیتهای خود از ظرفیت کشورهای عضو سازمان اکو نیز حداکثر استفاده را ببرد. این پیمانهای منطقهای در شرایطی که منطقه دچار التهابات و کاستیهایی است میتواند فرصتهای خوبی برای تمام اعضا باشد.
عزیزی تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران نیز با همین رویکرد دولت سیزدهم درتلاش است با حضور در این سازمانهای منطقهای نقش مؤثر و بازیگر فعال این سازمانها باشد. اکو فرصت بسیار خوبی برای دیپلماسی عمومی و اقتصادی و تجاری و حتی تأمین امنیت منطقهای است و همین همکاریهای فیمابین اعضای اکو میتواند زمینهساز تأمین امنیت جمعی را فراهم کند.
اراده دولت سیزدهم برای نقش مؤثر در سازمانهای منطقهای، راهکار برونرفت از مشکلات مشترک کشورهای همسایه نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ادامه داد: دولت سیزدهم بااراده وارد این سازمانهای منطقهای میشود و بهرهگیری از این فرصتهای مشترک برای برونرفت از مشکلات مشترک ازجمله دستاوردهایی است که این سازمانهای منطقهای میتواند برای ما به همراه داشته باشد. او درانتها خاطرنشان کرد: دولت سیزدهم برخلاف دولت قبلی که ارتباط با کشورهای همسایه و آسیایی را فراموش کرده بود، فعال و پویا برخورد میکند و مجلس یازدهم نیز حتما حامی حضور فعال دولت در سازمانهای منطقهای است که به دنبال همافزایی، تعامل، مشارکت جمعی و توسعه ارتباطات منطقهای هستند خواهد بود.
ابراهیم عزیزی، نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» ضمن اشاره به اجلاس اکو که هفته آینده در ترکمنستان انجام میشود و ایران نیز حضور دارد، اظهارکرد: سازمانهای منطقهای فرصت بسیار خوبی برای هماهنگی، همافزایی و تعامل بین کشورهای منطقه است.
عزیزی ادامه داد: ازطرف دیگر به دلیل داشتن مشترکات فراوانی که بین کشورهای منطقه است، این امکان را افزایش میدهد تا کشورها با همکاری و تعامل و ارتباط بیشتر بتوانند بر مشکلات و دغدغههای مشترک خویش به توافق برسند. وی افزود: جمهوری اسلامی ایران نیز باید تلاش کند ضمن حضور فعال در سازمانهای منطقهای و درکنار معرفی ظرفیتهای خود از ظرفیت کشورهای عضو سازمان اکو نیز حداکثر استفاده را ببرد. این پیمانهای منطقهای در شرایطی که منطقه دچار التهابات و کاستیهایی است میتواند فرصتهای خوبی برای تمام اعضا باشد.
عزیزی تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران نیز با همین رویکرد دولت سیزدهم درتلاش است با حضور در این سازمانهای منطقهای نقش مؤثر و بازیگر فعال این سازمانها باشد. اکو فرصت بسیار خوبی برای دیپلماسی عمومی و اقتصادی و تجاری و حتی تأمین امنیت منطقهای است و همین همکاریهای فیمابین اعضای اکو میتواند زمینهساز تأمین امنیت جمعی را فراهم کند.
اراده دولت سیزدهم برای نقش مؤثر در سازمانهای منطقهای، راهکار برونرفت از مشکلات مشترک کشورهای همسایه نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ادامه داد: دولت سیزدهم بااراده وارد این سازمانهای منطقهای میشود و بهرهگیری از این فرصتهای مشترک برای برونرفت از مشکلات مشترک ازجمله دستاوردهایی است که این سازمانهای منطقهای میتواند برای ما به همراه داشته باشد. او درانتها خاطرنشان کرد: دولت سیزدهم برخلاف دولت قبلی که ارتباط با کشورهای همسایه و آسیایی را فراموش کرده بود، فعال و پویا برخورد میکند و مجلس یازدهم نیز حتما حامی حضور فعال دولت در سازمانهای منطقهای است که به دنبال همافزایی، تعامل، مشارکت جمعی و توسعه ارتباطات منطقهای هستند خواهد بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
میتوانید در همه مسائل عمومی کشور اثربخش و مشکلگشا باشید
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی به مناسبت هفته بسیج خطاب به آحاد بسیجیان خاطرنشان کردند: با اعتماد و توکل بر خداوند دانا و توانا میتوانید در همه مسائل عمومی کشور و ملت اثربخش و مشکلگشا باشید.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در پیامی به مناسبت هفته بسیج خطاب به آحاد بسیجیان، خاطرنشان کردند: با اعتماد و توکل بر خداوند دانا و توانا میتوانید در همه مسائل عمومی کشور و ملت اثربخش و مشکلگشا باشید.
متن پیام رهبر انقلاب به مناسبت هفته بسیج به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
هفته بسیج بر همگان مبارک باد
بهویژه بر رویشهای تازه و با طراوت بسیجی، که همچنان مانند نسل پیش از خود، فرزندان محبوب امام راحل عظیم الشان اند.
عزیزان قدردان جایگاه خود باشید و بدانید که باهمت بلند و در پرتو خردمندی و درست اندیشی و با اعتماد و توکل بر خداوند دانا و توانا میتوانید در همه مسائل عمومی کشور و ملت اثربخش و مشکلگشا باشید، این تجربه چند دهه ملت ایران است.
والسلام علیکم و رحمهالله
سید علی خامنهای
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب و فرمانده کل قوا در پیامی به مناسبت هفته بسیج خطاب به آحاد بسیجیان، خاطرنشان کردند: با اعتماد و توکل بر خداوند دانا و توانا میتوانید در همه مسائل عمومی کشور و ملت اثربخش و مشکلگشا باشید.
متن پیام رهبر انقلاب به مناسبت هفته بسیج به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
هفته بسیج بر همگان مبارک باد
بهویژه بر رویشهای تازه و با طراوت بسیجی، که همچنان مانند نسل پیش از خود، فرزندان محبوب امام راحل عظیم الشان اند.
عزیزان قدردان جایگاه خود باشید و بدانید که باهمت بلند و در پرتو خردمندی و درست اندیشی و با اعتماد و توکل بر خداوند دانا و توانا میتوانید در همه مسائل عمومی کشور و ملت اثربخش و مشکلگشا باشید، این تجربه چند دهه ملت ایران است.
والسلام علیکم و رحمهالله
سید علی خامنهای

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
بسیج؛ قلب فرهنگ انقلابی
-
بانک مرکزی سریعتر نسبت به ارائه تسهیلات بخش مسکن اقدام کند
-
رویکرد دولت سیزدهم در موضوعات مختلف نویدبخش بهبود شرایط است
-
دومین اجلاس مهم منطقهای در دولت رئیسی
-
آلزایمر انگلیسی
-
ادبیات مقاومت و مقاومت ادبیات
-
سقوط آزاد لیر و اردوغان
-
خطاهای فاحش در الگوی حکمرانی آب
-
خباثت آمریکایی این بار گریبان اوپک را گرفت
-
اجلاس اکو، فرصتی برای تقویت دیپلماسی اقتصادی و تجاری است
-
میتوانید در همه مسائل عمومی کشور اثربخش و مشکلگشا باشید