
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 16
ثوابت و متغیرات همافزایی با مسکو
حنیف غفاری
سفر رئیسجمهور کشورمان به مسکو، قطعا مولد نگرانیهایی برای مخالفان راهبرد « نگاه به شرق» بوده است. برخی مخالفان، به لحاظ مخالفت ماهوی با هر آنچه «قدرت غرب» را به چالش بکشد منتقد این رویکرد بوده و برخی دیگر نیز در خصوص حدودوثغور این «همافزایی راهبردی» آگاهی ندارند. واقعیت امر این است که بازیگران حوزه روابط بینالملل، با یک سلسله تهدیدات، فرصتها ، ضعفها و قوتها در حوزه سیاست خارجی خود روبهرو هستند. بهعنوانمثال، جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ مزیت ژئو پلیتیک و هم به لحاظ قدرت گفتمان سازی در منطقه غرب آسیا، قدرت فزایندهای در جهان امروز پیداکرده است. از سوی دیگر، در ترسیم مناسبات ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین، ما با یک«مخرج مشترک راهبردی» تحت عنوان « همگرایی نتیجه محور» روبهرو هستیم.
این نگاه نتیجه محور منبعث از دغدغهها و اهداف مشترک تهران، مسکو و پکن در نظام بینالملل میباشد، آنهم در جهانی که بسیاری از بازیگران غربی تلاش همزمانی را برای مهار قدرت هر سه بازیگر مذکور آغاز کرده و ادامه میدهند. بنابراین، همافزایی راهبردی ایران و روسیه، مبتنی بر ایده آل گرایی بازدارنده نبوده و اتفاقا ریشه در واقعیات و مناسبات جهان و آیندهپژوهی آن دارد.
پس از عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و افزایش نقشآفرینی کشورمان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بسیاری از مناسبات و همکاریهای اقتصادی میتواند با همکاری طرفین به فعلیت برسد.پیششرط این موضوع، ترسیم یک چارچوب همکاری راهبردی میان کشورمان، روسیه و چین میباشد. بسیاری از فرصتها و ظرفیتها ذیل همین چارچوب راهبردی معنا پیدا میکند.در غیر این صورت، تکثر دغدغهها و عدم استخوانبندی ثوابت و اجزای اصلی این منظومه ، منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصتها به ضرر تهران، مسکو و پکن خواهد شد. سفر آیتالله رئیسی ، رئیسجمهور کشورمان به مسکو در برهه کنونی از اهمیت فزایندهای برخوردار میباشد زیرا ناظر بر همین «چارچوب راهبردی» تعریف میشود.]
تصمیماتی که در این سفر و در سطح رؤسای جمهور دو کشور اتخاذ میشود، بهصورت توأمان « بسترساز» و « فرصت محور» هستند، یعنی در احصاء و به فعلیت رسانی همکاریهای راهبردی هم حکم « علت» و هم در حكم « معلول» ایفای نقش میکنند. آنچه در طول سالهای گذشته ما با فقدان آن مواجه بودهایم، همین «چارچوب راهبردی» بوده است. قطعا این چارچوب ، دارای ثوابت و متغیراتی است. ثوابت این چارچوب راهبردی ناظر بر اهداف بلندمدت و میانمدت طرفین بوده و در تنیم مواضع و رفتارها ( چه در عرصه آشکار و چه پنهان) به مبنای تصمیمگیری و اقدام مشترک تهران و مسکو در حوزههای همکاریهای فیمابینی تبدیل خواهد شد. بعد متغیر این منظومه، ناظر بر دغدغهها و تصمیم سازیهای مشترک کوتاهمدت و پروژه محور میباشد که آن نیز ناظر بر نگاه تاکتیکی طرفین تعریف میشود. بااینحال، حسن انعقاد یک چارچوب راهبردی و طولانیمدت مشترک در «ارتباط سیستماتیک » استراتژیها و تاکتیکهاست.
در یک جمله، ما شاهد شکلگیری منظومهای خواهیم بود که در آن رفتارها با استراتژیها یا استراتژیها با رفتارها تعارض ماهوی و ذاتی نخواهد داشت.
سفر رئیسجمهور کشورمان به مسکو، قطعا مولد نگرانیهایی برای مخالفان راهبرد « نگاه به شرق» بوده است. برخی مخالفان، به لحاظ مخالفت ماهوی با هر آنچه «قدرت غرب» را به چالش بکشد منتقد این رویکرد بوده و برخی دیگر نیز در خصوص حدودوثغور این «همافزایی راهبردی» آگاهی ندارند. واقعیت امر این است که بازیگران حوزه روابط بینالملل، با یک سلسله تهدیدات، فرصتها ، ضعفها و قوتها در حوزه سیاست خارجی خود روبهرو هستند. بهعنوانمثال، جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ مزیت ژئو پلیتیک و هم به لحاظ قدرت گفتمان سازی در منطقه غرب آسیا، قدرت فزایندهای در جهان امروز پیداکرده است. از سوی دیگر، در ترسیم مناسبات ایران و کشورهایی مانند روسیه و چین، ما با یک«مخرج مشترک راهبردی» تحت عنوان « همگرایی نتیجه محور» روبهرو هستیم.
این نگاه نتیجه محور منبعث از دغدغهها و اهداف مشترک تهران، مسکو و پکن در نظام بینالملل میباشد، آنهم در جهانی که بسیاری از بازیگران غربی تلاش همزمانی را برای مهار قدرت هر سه بازیگر مذکور آغاز کرده و ادامه میدهند. بنابراین، همافزایی راهبردی ایران و روسیه، مبتنی بر ایده آل گرایی بازدارنده نبوده و اتفاقا ریشه در واقعیات و مناسبات جهان و آیندهپژوهی آن دارد.
پس از عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاریهای شانگهای و افزایش نقشآفرینی کشورمان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا، بسیاری از مناسبات و همکاریهای اقتصادی میتواند با همکاری طرفین به فعلیت برسد.پیششرط این موضوع، ترسیم یک چارچوب همکاری راهبردی میان کشورمان، روسیه و چین میباشد. بسیاری از فرصتها و ظرفیتها ذیل همین چارچوب راهبردی معنا پیدا میکند.در غیر این صورت، تکثر دغدغهها و عدم استخوانبندی ثوابت و اجزای اصلی این منظومه ، منجر به از دست رفتن بسیاری از فرصتها به ضرر تهران، مسکو و پکن خواهد شد. سفر آیتالله رئیسی ، رئیسجمهور کشورمان به مسکو در برهه کنونی از اهمیت فزایندهای برخوردار میباشد زیرا ناظر بر همین «چارچوب راهبردی» تعریف میشود.]
تصمیماتی که در این سفر و در سطح رؤسای جمهور دو کشور اتخاذ میشود، بهصورت توأمان « بسترساز» و « فرصت محور» هستند، یعنی در احصاء و به فعلیت رسانی همکاریهای راهبردی هم حکم « علت» و هم در حكم « معلول» ایفای نقش میکنند. آنچه در طول سالهای گذشته ما با فقدان آن مواجه بودهایم، همین «چارچوب راهبردی» بوده است. قطعا این چارچوب ، دارای ثوابت و متغیراتی است. ثوابت این چارچوب راهبردی ناظر بر اهداف بلندمدت و میانمدت طرفین بوده و در تنیم مواضع و رفتارها ( چه در عرصه آشکار و چه پنهان) به مبنای تصمیمگیری و اقدام مشترک تهران و مسکو در حوزههای همکاریهای فیمابینی تبدیل خواهد شد. بعد متغیر این منظومه، ناظر بر دغدغهها و تصمیم سازیهای مشترک کوتاهمدت و پروژه محور میباشد که آن نیز ناظر بر نگاه تاکتیکی طرفین تعریف میشود. بااینحال، حسن انعقاد یک چارچوب راهبردی و طولانیمدت مشترک در «ارتباط سیستماتیک » استراتژیها و تاکتیکهاست.
در یک جمله، ما شاهد شکلگیری منظومهای خواهیم بود که در آن رفتارها با استراتژیها یا استراتژیها با رفتارها تعارض ماهوی و ذاتی نخواهد داشت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
با حفظ اصل نه شرقی، نه غربی با تمام کشورها ارتباط میگیریم
گروه سیاسی
زهره الهیان، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» در خصوص فعال شدن دیپلماسی همهجانبه گرایی در دولت سیزدهم و سفر رئیسجمهور به روسیه
بیان کرد: سفر سید ابراهیم رئیسی به کشور روسیه درواقع از منظر بینالمللی و همچنین داخلی سفر بسیار مهمی ارزیابی میشود.
وی افزود: همانطور که قبلاهم رئیسجمهور کشورمان در اعلام مواضع دولت این بحث را مطرح کرد که در حوزه تعاملات بینالمللی به دنبال توازن بر تعامل با کشورهای مختلف هستیم قاعدتا باید از همه ظرفیتهای بینالمللی بهره گرفت.
الهیان تأکید کرد: بهخصوص در شرایط تحریمی که آمریکا و غرب بدعهدی کردند و در مقابل تعهدات خودشان و رفع تحریمها پیمانشکنی کردند، ما نیاز داریم تا برای خنثیسازی اثرات تحریمها که مستقیماحقوق ملت ایران را مورد تحریم قرار داده است به ظرفیت همه کشورها نگاه مثبتی داشته باشیم و تعامل با کشورهای مختلف را برقرار کنیم.
نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: در این میان کشورهایی مثل چین و روسیه با توجه به ظرفیت بالایی که دارند بسیار بااهمیت هستند و ما میتوانیم با حفظ اصل نه شرقی ،نه غربی از ظرفیت تمام کشورها برای پیشرفت و پیشبرد اهداف اقتصادی کشورمان استفاده کنیم.
سفر رئیسی به مسکو، نقطه عطف برای تعامل با روسیه است
وی با اشاره به سفر رئیسی به مسکو اظهار میکند که به همین دلیل این سفر میتواند نقطه عطفی برای تعاملات جدیتر با کشور روسیه با حفظ منافع ملی و درواقع تبادل علم، دانش، فناوری و همچنین تبادلات اقتصادی و کمک به رشد اقتصادی کشور ما باشد.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس یادآور شد که قاعدتا آمریکا و کشورهای اروپایی و بهویژه
رژیم صهیونیستی نگران از توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورها بهویژه روسیه و چین هستند و این باعث شده تا یک نوع شرق هراسی در سطح رسانهها و فضای افکار عمومی شکل دهند و مشابه این تحریکات را در بحث تفاهمنامه 25 ساله ایران و چین را دیدیم.
وی در انتها خاطرنشان کرد: غربیها خوب متوجه هستند که این نوع تعاملات میتواند تحریمها را خنثی کند و اثرات بسیار مثبتی در رشد اقتصادی کشور ما داشته باشد و این مطلوب آنها نیست.
زهره الهیان، نماینده مردم تهران و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» در خصوص فعال شدن دیپلماسی همهجانبه گرایی در دولت سیزدهم و سفر رئیسجمهور به روسیه
بیان کرد: سفر سید ابراهیم رئیسی به کشور روسیه درواقع از منظر بینالمللی و همچنین داخلی سفر بسیار مهمی ارزیابی میشود.
وی افزود: همانطور که قبلاهم رئیسجمهور کشورمان در اعلام مواضع دولت این بحث را مطرح کرد که در حوزه تعاملات بینالمللی به دنبال توازن بر تعامل با کشورهای مختلف هستیم قاعدتا باید از همه ظرفیتهای بینالمللی بهره گرفت.
الهیان تأکید کرد: بهخصوص در شرایط تحریمی که آمریکا و غرب بدعهدی کردند و در مقابل تعهدات خودشان و رفع تحریمها پیمانشکنی کردند، ما نیاز داریم تا برای خنثیسازی اثرات تحریمها که مستقیماحقوق ملت ایران را مورد تحریم قرار داده است به ظرفیت همه کشورها نگاه مثبتی داشته باشیم و تعامل با کشورهای مختلف را برقرار کنیم.
نماینده مردم تهران در مجلس ادامه داد: در این میان کشورهایی مثل چین و روسیه با توجه به ظرفیت بالایی که دارند بسیار بااهمیت هستند و ما میتوانیم با حفظ اصل نه شرقی ،نه غربی از ظرفیت تمام کشورها برای پیشرفت و پیشبرد اهداف اقتصادی کشورمان استفاده کنیم.
سفر رئیسی به مسکو، نقطه عطف برای تعامل با روسیه است
وی با اشاره به سفر رئیسی به مسکو اظهار میکند که به همین دلیل این سفر میتواند نقطه عطفی برای تعاملات جدیتر با کشور روسیه با حفظ منافع ملی و درواقع تبادل علم، دانش، فناوری و همچنین تبادلات اقتصادی و کمک به رشد اقتصادی کشور ما باشد.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس یادآور شد که قاعدتا آمریکا و کشورهای اروپایی و بهویژه
رژیم صهیونیستی نگران از توسعه روابط جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورها بهویژه روسیه و چین هستند و این باعث شده تا یک نوع شرق هراسی در سطح رسانهها و فضای افکار عمومی شکل دهند و مشابه این تحریکات را در بحث تفاهمنامه 25 ساله ایران و چین را دیدیم.
وی در انتها خاطرنشان کرد: غربیها خوب متوجه هستند که این نوع تعاملات میتواند تحریمها را خنثی کند و اثرات بسیار مثبتی در رشد اقتصادی کشور ما داشته باشد و این مطلوب آنها نیست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
دست دوستی ایران با ابرقدرتهای شرق، پیام سفر به روسیه است
گروه سیاسی
سید مجتبی محفوظی، نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» با اشاره به سفر رئیسجمهور به روسیه بیان کرد: ایران درصدد گسترش روابطش با کشورهایی است که خواهان این رابطه هستند. یکی از این کشورها نیز روسیه است. روسیه فعلی با روسیه تزاری تفاوتهای فراوانی دارد نه در ریشهها بلکه در عملکردها و رویکردهای آنها این موضوع مشخص است.
وی افزود: زمانی که ما شاهد جنگ جهانی علیه سوریه بودیم، روسیه با یک تصمیمگیری بسیار سریع و بهموقع به محور مقاومت پیوست و وارد کارزار جنگ علیه تکفیری و تروریستها شد که میدانیم از چه سمتی حمایت میشدند و چه افرادی پشت آنها بودند.
او یادآور شد که حمایت روسیه از محور مقاومت یعنی قد علم کردن در مقابل زیادیخواهیهای آمریکای جهان خوار و شیطان بزرگ و همراهانش در منطقه. این اقدام پیامهای بسیاری داشت.
محفوظی همچنین با اشاره مباحث اخیر در مورد عدم تفاوت روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق، بیان کرد: بنابراین روسیه با این رویکرد و پیشینه چند سال اخیر حضور فیزیکی و حمایت نظامی از محور مقاومت با روسیه تزاری زمین تا آسمان متفاوت است و فاصله دارد.
این نماینده مجلس اضافه میکند: ضمن اینکه ما چه بگوییم روسیه تفاوت دارد با آنچه در قبل بوده و چه بگوییم تفاوت ندارد، در مباحث سیاسی امروز اصلااین مقولهها مطرح نیست و مسئله این است که امروز بر سر چه موضوعاتی به توافق میرسیم.
وی ادامه داد: آن چیزی که امروز اهمیت دارد این است که بر سر چه موضوعاتی به توافق میرسیم و هدف اصلی چیست و اینکه آنها ازلحاظ ماهیت تفاوت کردند یا نکردند موضوعیت ندارد.
محفوظی عنوان کرد: موضوع اصلی آن است که ما میخواهیم برای آینده رقم بزنیم و امروز نسبت به سفر رئیسی به مسکو بسیار خوشبین هستیم و البته این سفر پیامهای بسیاری دارد که ما با ابرقدرتهایی بهغیراز آمریکا که
در حال افول است دست دوستی داریم و روابط خوبی برقرار کردیم و روابط بینالمللی رو به گسترشی داریم.
نماینده مردم آبادان در مجلس درانتها تصریح کرد: کشورهای زیادی خواهان این هستند که روابط خود را با ایران احیا کنند و توسعه دهند. پیام اصلی این سفر نیز همین است و امیدوار هستیم نتایج خوب و موقری هم برای ایران و هم روسیه و هم برای منطقه در برداشته باشد.
سید مجتبی محفوظی، نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با «رسالت» با اشاره به سفر رئیسجمهور به روسیه بیان کرد: ایران درصدد گسترش روابطش با کشورهایی است که خواهان این رابطه هستند. یکی از این کشورها نیز روسیه است. روسیه فعلی با روسیه تزاری تفاوتهای فراوانی دارد نه در ریشهها بلکه در عملکردها و رویکردهای آنها این موضوع مشخص است.
وی افزود: زمانی که ما شاهد جنگ جهانی علیه سوریه بودیم، روسیه با یک تصمیمگیری بسیار سریع و بهموقع به محور مقاومت پیوست و وارد کارزار جنگ علیه تکفیری و تروریستها شد که میدانیم از چه سمتی حمایت میشدند و چه افرادی پشت آنها بودند.
او یادآور شد که حمایت روسیه از محور مقاومت یعنی قد علم کردن در مقابل زیادیخواهیهای آمریکای جهان خوار و شیطان بزرگ و همراهانش در منطقه. این اقدام پیامهای بسیاری داشت.
محفوظی همچنین با اشاره مباحث اخیر در مورد عدم تفاوت روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق، بیان کرد: بنابراین روسیه با این رویکرد و پیشینه چند سال اخیر حضور فیزیکی و حمایت نظامی از محور مقاومت با روسیه تزاری زمین تا آسمان متفاوت است و فاصله دارد.
این نماینده مجلس اضافه میکند: ضمن اینکه ما چه بگوییم روسیه تفاوت دارد با آنچه در قبل بوده و چه بگوییم تفاوت ندارد، در مباحث سیاسی امروز اصلااین مقولهها مطرح نیست و مسئله این است که امروز بر سر چه موضوعاتی به توافق میرسیم.
وی ادامه داد: آن چیزی که امروز اهمیت دارد این است که بر سر چه موضوعاتی به توافق میرسیم و هدف اصلی چیست و اینکه آنها ازلحاظ ماهیت تفاوت کردند یا نکردند موضوعیت ندارد.
محفوظی عنوان کرد: موضوع اصلی آن است که ما میخواهیم برای آینده رقم بزنیم و امروز نسبت به سفر رئیسی به مسکو بسیار خوشبین هستیم و البته این سفر پیامهای بسیاری دارد که ما با ابرقدرتهایی بهغیراز آمریکا که
در حال افول است دست دوستی داریم و روابط خوبی برقرار کردیم و روابط بینالمللی رو به گسترشی داریم.
نماینده مردم آبادان در مجلس درانتها تصریح کرد: کشورهای زیادی خواهان این هستند که روابط خود را با ایران احیا کنند و توسعه دهند. پیام اصلی این سفر نیز همین است و امیدوار هستیم نتایج خوب و موقری هم برای ایران و هم روسیه و هم برای منطقه در برداشته باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 14
تهران و مسکو بدون توقف
گروه سیاسی
سفر حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور ایران به روسیه و دیدار با پوتین موضوعی است که تمام رسانههای دنیا را بدون استثنا به خود درگیر کرده و دستکم برای بررسی ابعاد مختلف این سفر در هر رسانه، تیمی از خبرنگاران در نظر گرفتهشدهاند. با رویکرد و سیاستهای مختلف، اهداف و سوژههای متفاوت. اما اذهان عمومی دنیا در عصر فعلی نسبت به گذشته آگاهی بیشتری نسبت به رویکردها و وابستگیهای رسانهای دارند.
خط و خطوط خبری مشخصی که این روزها از سفر رئیسی به مسکو بازنشر میشود، یک نکته را آشکار میکند و آن «عصبانیت و تلاش تمامقد غرب برای تخریب نگاه شرقی ایران» است. نگاهی که طی سالهای اخیر بهواسطه سرکار بودن یک دولت لیبرال، بهکلی خشکید و میدان عمل و نقطه تمرکز ایران را روی آمریکا و متحدانش تنظیم کرد. پیش از پرداختن به تحلیلهای این سفر و ارتباطگیری، به جزئیات سفر رئیسجمهور به مسکو میپردازیم.
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی ،رئیسجمهور که به دعوت رسمی همتای روس خود و در راستای گسترش تعاملات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، عازم روسیه شده بود، روز گذشته وارد فرودگاه مسکو شد.
رئیسی و هیئت همراه، روز چهارشنبه در بدو ورود به فرودگاه مسکو از سوی «نیکولای شولگینوف»، وزیر انرژی روسیه و رئیس روسی کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه و معاون وزیر خارجه این کشور مورد استقبال رسمی قرار گرفت.
سفر روسیه، سومین سفر خارجی رئیسی پس از تاجیکستان و ترکمنستان در کسوت ریاست جمهوری ایران است و در راستای سیاست دولت سیزدهم مبنی بر فعال کردن روابط اقتصادی با همسایگان و کشورهای منطقه و قاره آسیاست.
رئیسی: تهدید به تحریم مانع پیشرفت ایران نمیشود
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در آغاز نشست مشترک با سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران از وی برای پذیرش سفر به مسکو باوجود شرایط همهگیری کرونا، با توجه به اهمیت مرحله فعلی در روابط بینالملل تشکر کرد.
همچنین رئیسجمهور کشورمان در این دیدار اظهار کرد: ما هیچ محدودیتی برای گسترش و توسعه روابط با روسیه نداریم و خواهان برقراری روابط راهبردی با مسکو هستیم.
وی افزود: اسناد همکاری راهبردی میتواند افق روابط را در طول ۲۰ سال مشخص کند. همچنین به دنبال افزایش حجم روابط تجاری با روسیه هستیم و تلاش زیادی در این زمینه انجام خواهیم داد.
رئیسی ادامه داد: بیش از 40 سال است که در رویارویی با آمریکا هستیم. در حال تلاش برای رفع تحریمهای کشورمان هستیم و امیدواریم که منجر به لغو تحریمها شود. تهدید به تحریم مانع پیشرفت ایران نمیشود. تجربه خوبی در همکاری با روسیه در سوریه، در مبارزه با تروریسم داریم که میتواند مبنایی برای روابط مشترک باشد.
پوتین: حمایتهای ایران و روسیه از سوریه به عبور از تهدیدات تروریستی کمک کرد
«ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه روز چهارشنبه در دیدار با حجتالاسلام «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران گفت: حمایتهای ایران و روسیه به جلوگیری از تهدیدات تروریستی در سوریه کمک کرد.
پوتین در این دیدار خطاب به همتای ایرانی گفت: «از زمان تحلیف جنابعالی، ما در تماس دائم هستیم اما درهرصورت ویدئوکنفرانس یا تماس تلفنی نمیتواند جای دیدار حضوری باشد. علیرغم شرایط سخت پاندمی، سال گذشته تبادلات تجاری دو کشور روند مثبت ۶ درصدی را داشت.»
رئیسجمهور روسیه افزود: «پروژههای هنگفت دوجانبه در حال اجرا است و ما در زمینههای گوناگونی همکاری داریم. درصحنه بینالمللی همکاری تنگاتنگی داریم. با کوششهای دو کشور توانستیم به سوریه در مبارزه با تروریسم بینالمللی کمک کنیم.»
پوتین گفت: «اوضاع در افغانستان موردتوجه ویژه دو طرف بود و من مایلم این موضوعات مهم مورد رایزنی قرار گیرند و نظر جنابعالی را جویا شوم.»
او در ادامه گفت: «بر پایه توافقنامه موقت روابط بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا گسترش مییابد و فعالانه تلاش میکنیم یک پایه دائم در شکل منطقه آزاد تجاری بین ایران و اتحادیه اوراسیا تشکیل شود. ایران بهعنوان ناظر در سازمان شانگهای فعالیت میکند و بدیهی است که بخواهم نظرات شمارا درباره برجام جویا شوم.»
رئیسجمهور روسیه افزود: «میتوانیم بگوییم دستور کار وسیعی را پیش رو داریم. از دیدار جنابعالی بسیار خرسندم. در شروع صحبت میخواهم از شما خواهش کنم که بهترین آرزوی سلامتی را خدمت رهبر معظم ایران آقای [آیتالله سید علی] خامنهای منتقل فرمایید»
ابعاد سیاسی سفر رئیسی به مسکو، منشأ مباحث تا علل آنها
در گزارش قبلی به اهمیت ارتباط با روسیه و توسعه تجارت با آنها اشاره کردیم. اما در این گزارش مباحث بیشتر سیاسی است. مباحثی تحت عنوان «فشار دولتهای غربی و رسانههای انگلیسیزبان برای منفی جلوه دادن ارتباط ایران با روسیه یا کشورهای شرقی»، «تلاش غربگرایان برای همانندسازی فدراسیون روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق» و «جریان سازی علیه مذاکرات هستهای».
مباحثی که تمام آنها از یک کوزه آب میخورند و آن چیزی نیست جز ترس استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا از تقویت ارتباط کشورهایی که نتوانسته منابعشان را غارت و سرشان را خم کند.
اکنون بیش از ۴۰ سال است که آمریکا بنای جنگ با جمهوری اسلامی ایران را دارد و به هر روشی تلاش کرده تا ضربهای به بدنه این نظام وارد کند و اصلیترین روشهایشان، ابزار تحریم بوده است. قطعا خاطرتان هست که مدتهاست کارشناسان و مسئولان در ردههای مختلف تأکید و اصرار میکنند ابزار تحریم آمریکا در برابر ایران شکستخورده است و حتی کارشناسان غربی و آمریکایی نیز بارها به این مسئله اذعان کردهاند.
حال این ادعا به مرحله اثبات رسیده است. بارها در گزارشهای مختلف از اثبات شدن قدرت ایران، تأثیر مقاومت سالهای اخیر و پافشاری بر مواضع بحق کشورمان قلم زدیم و این روزها هرکدام از این مقولهها یکبهیک به مرحله پایانیِ اثبات نزدیک میشوند و یکی از مهمترین آنها «اثبات شکست ابزار تحریم» است.
تحریم، ابزار آمریکا علیه ایران، روسیه و چین که این روزها علیه خودشان قد علم کرده است
در این بخش قصد داریم این مسئله را برای شما بشکافیم. در حال حاضر تحریم یکی از ابزارهای آمریکا، به خطرناکترین قاتل هژمونی پوشالی این کشور تبدیلشده است.
آمریکاییها سالهاست با استفاده از تحریم، سعی دارند جلوی پیشرفت و قوی شدن کشورهای مختلف بهویژه ایران، روسیه و چین را بگیرند و علتش نیز ترس بزرگ آنها بابت از دست دادن جایگاهی است که بعد از جنگ جهانی دوم درسطح جهان به دست آوردند.
قطعا از دست دادن این جایگاه برایشان گران تمام میشود، همانطور که تاکنون شده است. همانطور که تاکنون هزاران هزار میلیارد دلار برای تثبیت ناامنی در منطقه غرب آسیا، اختلاف میان مسلمانان و رویگردان شدن مسلمانان از اسلام هزینه کردهاند. اما در آخر چه چیزی نصیبشان شده است؟
با کمی بررسی مبرهن است که تنها آوردهای که از اینهمه تلاش و هزینه داشتند، درس عبرت بود. درسی که به آنها فهماند باید از افغانستان خارج شوند، از سوریه و عراق دست بکشند، برای حصول نتیجه مذاکرات هستهای وین اصرار و تلاش کنند و درنهایت بهجای دخالت در امور کشورها، سرشان به کار خودشان باشد.
همانندسازی فدراسیون روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق، پروژه جدید غرب و غربگرایان
حال ارتباط وسیعتر کشورهای آسیایی نیز حاصل همین سیاست و رفتاری است که آمریکاییها اتخاذ کردند و خیال میکردند با تحریم میتوانند تا ابد کشورهایی که میتوانند همتراز با او قرار بگیرند را عقب نگه دارند.
در بازه زمانی فعلی نیز با مطرح کردن مباحثی مانند عدم تفاوت بین فدراسیون روسیه فعلی و روسیه تزاری سابق در حال چنگ زدن به ریسمان پوسیدهای هستند که بهزودی گسسته خواهد شد.
روسیه فعلی با روسیه تزاری تفاوتهای فراوانی دارد، این تفاوت نه در ریشهها بلکه در عملکردها و رویکردهایشان مشخص است.
هیچکس نمیتواند این اصل را نقض کند که کشورها حاضرند برای منافع کشور دوست یا متحدشان از منافع خود چشمپوشی کنند، لذا اینکه در رسانهها این توقع ایجادشده که روسیه باید تمام و کمال منافع ایران را در نظر بگیرد، درست نیست و یک نفوذ روانی برای تأثیر بر دیپلماسی دولت سیزدهم است.
یک مثال برای توضیح تفاوت روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق کافی است؛ زمانی که شاهد جنگ جهانی علیه سوریه بودیم روسیه با یک تصمیمگیری بسیار سریع و بموقع به محور مقاومت پیوست و وارد کارزار جنگ علیه تکفیریها و تروریستها شد. تروریستهایی که همه میدانند مخلوق چه دولتهایی بودند.
لذا حمایت روسیه از محور مقاومت یعنی قد علم کردن در مقابل زیادی خواهیهای آمریکای جهانخوار و شیطان بزرگ و همراهانش در منطقه. بنابراین روسیه با این رویکرد و پیشینه چند سال اخیر حضور فیزیکی و حمایت نظامی از محور مقاومت با روسیه تزار زمین تا آسمان متفاوت است و فاصله دارد.
سفر حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی بهعنوان رئیسجمهور ایران به روسیه و دیدار با پوتین موضوعی است که تمام رسانههای دنیا را بدون استثنا به خود درگیر کرده و دستکم برای بررسی ابعاد مختلف این سفر در هر رسانه، تیمی از خبرنگاران در نظر گرفتهشدهاند. با رویکرد و سیاستهای مختلف، اهداف و سوژههای متفاوت. اما اذهان عمومی دنیا در عصر فعلی نسبت به گذشته آگاهی بیشتری نسبت به رویکردها و وابستگیهای رسانهای دارند.
خط و خطوط خبری مشخصی که این روزها از سفر رئیسی به مسکو بازنشر میشود، یک نکته را آشکار میکند و آن «عصبانیت و تلاش تمامقد غرب برای تخریب نگاه شرقی ایران» است. نگاهی که طی سالهای اخیر بهواسطه سرکار بودن یک دولت لیبرال، بهکلی خشکید و میدان عمل و نقطه تمرکز ایران را روی آمریکا و متحدانش تنظیم کرد. پیش از پرداختن به تحلیلهای این سفر و ارتباطگیری، به جزئیات سفر رئیسجمهور به مسکو میپردازیم.
حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی ،رئیسجمهور که به دعوت رسمی همتای روس خود و در راستای گسترش تعاملات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، عازم روسیه شده بود، روز گذشته وارد فرودگاه مسکو شد.
رئیسی و هیئت همراه، روز چهارشنبه در بدو ورود به فرودگاه مسکو از سوی «نیکولای شولگینوف»، وزیر انرژی روسیه و رئیس روسی کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ایران و روسیه و معاون وزیر خارجه این کشور مورد استقبال رسمی قرار گرفت.
سفر روسیه، سومین سفر خارجی رئیسی پس از تاجیکستان و ترکمنستان در کسوت ریاست جمهوری ایران است و در راستای سیاست دولت سیزدهم مبنی بر فعال کردن روابط اقتصادی با همسایگان و کشورهای منطقه و قاره آسیاست.
رئیسی: تهدید به تحریم مانع پیشرفت ایران نمیشود
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در آغاز نشست مشترک با سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران از وی برای پذیرش سفر به مسکو باوجود شرایط همهگیری کرونا، با توجه به اهمیت مرحله فعلی در روابط بینالملل تشکر کرد.
همچنین رئیسجمهور کشورمان در این دیدار اظهار کرد: ما هیچ محدودیتی برای گسترش و توسعه روابط با روسیه نداریم و خواهان برقراری روابط راهبردی با مسکو هستیم.
وی افزود: اسناد همکاری راهبردی میتواند افق روابط را در طول ۲۰ سال مشخص کند. همچنین به دنبال افزایش حجم روابط تجاری با روسیه هستیم و تلاش زیادی در این زمینه انجام خواهیم داد.
رئیسی ادامه داد: بیش از 40 سال است که در رویارویی با آمریکا هستیم. در حال تلاش برای رفع تحریمهای کشورمان هستیم و امیدواریم که منجر به لغو تحریمها شود. تهدید به تحریم مانع پیشرفت ایران نمیشود. تجربه خوبی در همکاری با روسیه در سوریه، در مبارزه با تروریسم داریم که میتواند مبنایی برای روابط مشترک باشد.
پوتین: حمایتهای ایران و روسیه از سوریه به عبور از تهدیدات تروریستی کمک کرد
«ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه روز چهارشنبه در دیدار با حجتالاسلام «سید ابراهیم رئیسی» رئیسجمهور ایران گفت: حمایتهای ایران و روسیه به جلوگیری از تهدیدات تروریستی در سوریه کمک کرد.
پوتین در این دیدار خطاب به همتای ایرانی گفت: «از زمان تحلیف جنابعالی، ما در تماس دائم هستیم اما درهرصورت ویدئوکنفرانس یا تماس تلفنی نمیتواند جای دیدار حضوری باشد. علیرغم شرایط سخت پاندمی، سال گذشته تبادلات تجاری دو کشور روند مثبت ۶ درصدی را داشت.»
رئیسجمهور روسیه افزود: «پروژههای هنگفت دوجانبه در حال اجرا است و ما در زمینههای گوناگونی همکاری داریم. درصحنه بینالمللی همکاری تنگاتنگی داریم. با کوششهای دو کشور توانستیم به سوریه در مبارزه با تروریسم بینالمللی کمک کنیم.»
پوتین گفت: «اوضاع در افغانستان موردتوجه ویژه دو طرف بود و من مایلم این موضوعات مهم مورد رایزنی قرار گیرند و نظر جنابعالی را جویا شوم.»
او در ادامه گفت: «بر پایه توافقنامه موقت روابط بین ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا گسترش مییابد و فعالانه تلاش میکنیم یک پایه دائم در شکل منطقه آزاد تجاری بین ایران و اتحادیه اوراسیا تشکیل شود. ایران بهعنوان ناظر در سازمان شانگهای فعالیت میکند و بدیهی است که بخواهم نظرات شمارا درباره برجام جویا شوم.»
رئیسجمهور روسیه افزود: «میتوانیم بگوییم دستور کار وسیعی را پیش رو داریم. از دیدار جنابعالی بسیار خرسندم. در شروع صحبت میخواهم از شما خواهش کنم که بهترین آرزوی سلامتی را خدمت رهبر معظم ایران آقای [آیتالله سید علی] خامنهای منتقل فرمایید»
ابعاد سیاسی سفر رئیسی به مسکو، منشأ مباحث تا علل آنها
در گزارش قبلی به اهمیت ارتباط با روسیه و توسعه تجارت با آنها اشاره کردیم. اما در این گزارش مباحث بیشتر سیاسی است. مباحثی تحت عنوان «فشار دولتهای غربی و رسانههای انگلیسیزبان برای منفی جلوه دادن ارتباط ایران با روسیه یا کشورهای شرقی»، «تلاش غربگرایان برای همانندسازی فدراسیون روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق» و «جریان سازی علیه مذاکرات هستهای».
مباحثی که تمام آنها از یک کوزه آب میخورند و آن چیزی نیست جز ترس استکبار جهانی و در رأس آنها آمریکا از تقویت ارتباط کشورهایی که نتوانسته منابعشان را غارت و سرشان را خم کند.
اکنون بیش از ۴۰ سال است که آمریکا بنای جنگ با جمهوری اسلامی ایران را دارد و به هر روشی تلاش کرده تا ضربهای به بدنه این نظام وارد کند و اصلیترین روشهایشان، ابزار تحریم بوده است. قطعا خاطرتان هست که مدتهاست کارشناسان و مسئولان در ردههای مختلف تأکید و اصرار میکنند ابزار تحریم آمریکا در برابر ایران شکستخورده است و حتی کارشناسان غربی و آمریکایی نیز بارها به این مسئله اذعان کردهاند.
حال این ادعا به مرحله اثبات رسیده است. بارها در گزارشهای مختلف از اثبات شدن قدرت ایران، تأثیر مقاومت سالهای اخیر و پافشاری بر مواضع بحق کشورمان قلم زدیم و این روزها هرکدام از این مقولهها یکبهیک به مرحله پایانیِ اثبات نزدیک میشوند و یکی از مهمترین آنها «اثبات شکست ابزار تحریم» است.
تحریم، ابزار آمریکا علیه ایران، روسیه و چین که این روزها علیه خودشان قد علم کرده است
در این بخش قصد داریم این مسئله را برای شما بشکافیم. در حال حاضر تحریم یکی از ابزارهای آمریکا، به خطرناکترین قاتل هژمونی پوشالی این کشور تبدیلشده است.
آمریکاییها سالهاست با استفاده از تحریم، سعی دارند جلوی پیشرفت و قوی شدن کشورهای مختلف بهویژه ایران، روسیه و چین را بگیرند و علتش نیز ترس بزرگ آنها بابت از دست دادن جایگاهی است که بعد از جنگ جهانی دوم درسطح جهان به دست آوردند.
قطعا از دست دادن این جایگاه برایشان گران تمام میشود، همانطور که تاکنون شده است. همانطور که تاکنون هزاران هزار میلیارد دلار برای تثبیت ناامنی در منطقه غرب آسیا، اختلاف میان مسلمانان و رویگردان شدن مسلمانان از اسلام هزینه کردهاند. اما در آخر چه چیزی نصیبشان شده است؟
با کمی بررسی مبرهن است که تنها آوردهای که از اینهمه تلاش و هزینه داشتند، درس عبرت بود. درسی که به آنها فهماند باید از افغانستان خارج شوند، از سوریه و عراق دست بکشند، برای حصول نتیجه مذاکرات هستهای وین اصرار و تلاش کنند و درنهایت بهجای دخالت در امور کشورها، سرشان به کار خودشان باشد.
همانندسازی فدراسیون روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق، پروژه جدید غرب و غربگرایان
حال ارتباط وسیعتر کشورهای آسیایی نیز حاصل همین سیاست و رفتاری است که آمریکاییها اتخاذ کردند و خیال میکردند با تحریم میتوانند تا ابد کشورهایی که میتوانند همتراز با او قرار بگیرند را عقب نگه دارند.
در بازه زمانی فعلی نیز با مطرح کردن مباحثی مانند عدم تفاوت بین فدراسیون روسیه فعلی و روسیه تزاری سابق در حال چنگ زدن به ریسمان پوسیدهای هستند که بهزودی گسسته خواهد شد.
روسیه فعلی با روسیه تزاری تفاوتهای فراوانی دارد، این تفاوت نه در ریشهها بلکه در عملکردها و رویکردهایشان مشخص است.
هیچکس نمیتواند این اصل را نقض کند که کشورها حاضرند برای منافع کشور دوست یا متحدشان از منافع خود چشمپوشی کنند، لذا اینکه در رسانهها این توقع ایجادشده که روسیه باید تمام و کمال منافع ایران را در نظر بگیرد، درست نیست و یک نفوذ روانی برای تأثیر بر دیپلماسی دولت سیزدهم است.
یک مثال برای توضیح تفاوت روسیه فعلی با روسیه تزاری سابق کافی است؛ زمانی که شاهد جنگ جهانی علیه سوریه بودیم روسیه با یک تصمیمگیری بسیار سریع و بموقع به محور مقاومت پیوست و وارد کارزار جنگ علیه تکفیریها و تروریستها شد. تروریستهایی که همه میدانند مخلوق چه دولتهایی بودند.
لذا حمایت روسیه از محور مقاومت یعنی قد علم کردن در مقابل زیادی خواهیهای آمریکای جهانخوار و شیطان بزرگ و همراهانش در منطقه. بنابراین روسیه با این رویکرد و پیشینه چند سال اخیر حضور فیزیکی و حمایت نظامی از محور مقاومت با روسیه تزار زمین تا آسمان متفاوت است و فاصله دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
ریلگذاری تهران-مسکو در مسیر انرژی
نفیسه امامی
ایران و روسیه دو کشور با اهداف مشترک استراتژیک و مهم هستند که گسترش روابط میان آنها همواره مورد تأکید دولتمردان بوده است. هردو کشور دارای ذخایر مهم انرژی هستند که بهرهبرداری از این منابع میتواند فصل مشترکی برای همکاریهای فیمابین فراهم کند.
جواد اوجی، وزیر نفت کشورمان و نیکلای شولگینوف وزیر انرژی روسیه که ریاست کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و روسیه را نیز به عهدهدارند، در روزهای گذشته راههای ارتقای سطح همکاریهای دو کشور را در زمینه اقتصادی و نفتی بررسی کردند و از دستور کار قرار گرفتن توسعه همکاریهای دو کشور در حوزه استخراج نفت و گاز خبر دادند.
تقویت همکاری ایران و روسیه در قالب اوپک پلاس باهدف تأمین منافع و تنظیم بازار انرژی، تأمین نیازمندیهای متقابل، همکاری منطقهای در انتقال گاز ایران به پاکستان و هند با مشارکت شرکتهای روسی، بومیسازی تجهیزات نفت در ایران، همکاری در حوزه الانجی و انتقال فناوری و سرمایهگذاری مشترک، از مهمترین محورهای رایزنی وزیر نفت کشورمان با معاون نخستوزیر روسیه در مسکو بوده است.
همواره در بخش تعامل تجاری در حوزه انرژی میان دو کشور، رقابت میان ایران و روسیه برای صادرات گاز به اروپا مطرحشده است درحالیکه ایران باوجود صادرات گاز به کشورهای همسایه مانند عراق و کویت، نیازی به صادرات اروپا پیدا نمیکند که صرفه اقتصادی هم ندارد. در طرف مقابل روسیه نیز نقشی برای حضور در بازار گاز کشورهای همسایه ایران تعریف نکرده است.
تفاوت بازار صادراتی گاز روسیه و ایران
به نظر میرسد طرح چنین مسائلی میتواند بستر به حاشیه رفتن سایر ظرفیتها برای گسترش روابط تجاری را فراهم کند. بهعنوان نمونه شرکت روسنفت بیش از 70 درصد از خدمات وارداتی نفتی موردنیاز خود را بومیسازی کرده است. این بومیسازی با توجه به تحریم شرکتهای غربی علیه ایران و روسیه میتواند به تبادل فناوری میان دو کشور کمک کند.
عرصه همکاری ایران و روسیه در حوزه انرژی بسیار گسترده است که میتوان به تعیین تکلیف خط لوله ترانس کاسپین برای انتقال گاز ترکمنستان از دریای خزر به اروپا، هدایت روسها به سرمایهگذاری در صنایع بالادست گازی و فعالسازی کریدور ترانزیتی شمال به جنوب اشاره کرد.
ظرفیت همکاریهای مشترک میان تهران و مسکو با حضور شرکتهای سرمایهگذار در دو کشور میتواند اثر تحریمها را خنثی کرده و همگرایی بیشتری در حوزه اقتصادی و بهخصوص نفت و گاز با توجه به تحولات کلان حوزه انرژی دنیا ایجاد کند.
سفر ابراهیم رئیسی به مسکو هم سرآغاز تعریف دوباره از تعامل دوسویه میان ایران و روسیه محسوب میشود که ضروری است امتیازهای لازم بر اساس منافع کشور از این سفر کسب گردد.
فرصت بهرهبرداری از تجربه گازی روسیه
سعید میرترابی، کارشناس حوزه انرژی و عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با «رسالت»، با اشاره به روابط میان ایران و روسیه در حوزه انرژی گفت: ایران قبل از انقلاب از روسیه گاز میخرید چون از منابع خود استفاده نمیکرد و در سالهای بعد نیز در پروژههای نفت و گاز ایران و اکتشاف و توسعه میدانهای نفتی در کشورمان حضور پیدا کرد. همچنین روسیه در پروژه گازی پارس جنوبی با ایران همکاری داشت اما واقعیت این است که دامنه همکاریها خیلی گسترده نبوده است.
میرترابی ادامه داد: صنعت نفت ایران درگذشته توسط غرب پایهگذاری شد و حالا هم تکنولوژیهای روز صنعت انرژی دراختیار آمریکا و اروپا قرار دارد. ضمن اینکه در مدیران صنعت نفت ایران، همواره گرایش بیشتری برای همکاری با غرب وجود داشته و از روسیه و یا چین در مسیرهای جایگزین استفادهشده است.
وی با اشاره به تجربه روسیه درکشیدن خطوط لوله گاز دریایی و خشکی بیان کرد: روسیه دارای ذخایر گازی بیشتری نسبت به نفت است و ازنظر تکنولوژی و تجربه، فعالیت زیادی در این بخش داشته است که میتواند بستر ایجاد زمینههای مشترک با ایران را فراهم کند.
وی ادامه داد: روسها میتوانند در طرح انتقال گاز ایران از خلیجفارس یا کنار ساحل به پاکستان یا عمان با ایران همکاری کنند. این در شرایطی است که روسیه در این مناطق ذینفع نیست و ایران را رقیب خود نمیداند و میتوان از ظرفیت آنها استفاده کرد.
میرترابی با اشاره به نقش روسیه در اوپک پلاس گفت: روسها در اوپک پلاس باقدرتهای بزرگتر همکاری میکنند. متأسفانه ایران در سال های اخیر جایگاه گذشته خود را در اوپک ازدستداده است درحالیکه درگذشته ایران جایگاه دوم اوپک را در اختیار داشت. چنانچه ایران به بازار نفت بازگردد و ظرفیت تولید خود را بازیابی کند، امکان مانور بیشتری در کنار روسیه و عربستان خواهد داشت. استاد دانشگاه خوارزمی گفت: کشور ظرفیت صادرات دو میلیون بشکهای در هرروز دارد. اگر محدودیتهای فروش نفت ایران برداشته شود و بتواند مجددا تعدادی از کشورها را در اوپک با خود همراه کند، میتواند از طریق اوپک روی اوپک پلاس تأثیر بگذارد.
محدودیت در همکاری چین و روسیه با اعمال تحریمها
این کارشناس حوزه نفت و انرژی بابیان اینکه اعمال تحریمهای بینالمللی علیه ایران، در تداوم همکاریهای میان چین و روسیه محدودیت ایجاد کرد، افزود: تحریمها باعث تعلیق و توقف در پروژهها شد اما چین حضور بیشتری نسبت به روسیه داشت زیرا این کشور بهشدت نیازمند خرید انرژی است ولی روسیه صادرکننده انرژی است. بنابراین چینیها ما را بهعنوان رقیب درنظر نگرفتند و حتی توانمندی ایران در صنعت نفت و انرژی برای آنها امتیاز محسوب شد.وی با اشاره به همکاری منطقهای در انتقال گاز ایران به پاکستان و هند با مشارکت شرکتهای روسی گفت: ایران پروژه خط لوله گاز را به پاکستان و هند دارد و بخشهای پاکستان و هند را میتواند با مشارکت روسیه انجام دهد. ایران خط لوله را تا مرز پاکستان رساند اما پاکستان به دلیل وجود فشارهای سیاسی از ایران گاز نخرید. روسها اکنون میتوانند برای کشیدن خط لوله به هند که پروژه بزرگی است با ایران مشارکت کنند. میرترابی در پایان با اشاره به همکاریهای ایران و روسیه در حوزه الانجی بیان کرد: روسیه در بخش ال ان جی فعالیت زیادی نکرده است و از طریق لوله انرژی را به اروپا منتقل میکند. الانجی پروژهی گرانی است و برای ایران به علت محدودیت در منابع مالی بهصرفه نیست. انتقال گاز به کشورهای همجوار ازطریق لوله بهصرفهتر است اما مسائل سیاسی و منطقهای این نحوه انتقال را سختتر کرده است. اگر تأسیسات در حوزه الانجی ایجاد شود شرایط را برای صادرات بیشتر فراهم میکند. درصورتیکه محدودیتها برداشته شود، امکان فعالیت بیشتر در حوزه الانجی وجود دارد.
ایران و روسیه دو کشور با اهداف مشترک استراتژیک و مهم هستند که گسترش روابط میان آنها همواره مورد تأکید دولتمردان بوده است. هردو کشور دارای ذخایر مهم انرژی هستند که بهرهبرداری از این منابع میتواند فصل مشترکی برای همکاریهای فیمابین فراهم کند.
جواد اوجی، وزیر نفت کشورمان و نیکلای شولگینوف وزیر انرژی روسیه که ریاست کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و روسیه را نیز به عهدهدارند، در روزهای گذشته راههای ارتقای سطح همکاریهای دو کشور را در زمینه اقتصادی و نفتی بررسی کردند و از دستور کار قرار گرفتن توسعه همکاریهای دو کشور در حوزه استخراج نفت و گاز خبر دادند.
تقویت همکاری ایران و روسیه در قالب اوپک پلاس باهدف تأمین منافع و تنظیم بازار انرژی، تأمین نیازمندیهای متقابل، همکاری منطقهای در انتقال گاز ایران به پاکستان و هند با مشارکت شرکتهای روسی، بومیسازی تجهیزات نفت در ایران، همکاری در حوزه الانجی و انتقال فناوری و سرمایهگذاری مشترک، از مهمترین محورهای رایزنی وزیر نفت کشورمان با معاون نخستوزیر روسیه در مسکو بوده است.
همواره در بخش تعامل تجاری در حوزه انرژی میان دو کشور، رقابت میان ایران و روسیه برای صادرات گاز به اروپا مطرحشده است درحالیکه ایران باوجود صادرات گاز به کشورهای همسایه مانند عراق و کویت، نیازی به صادرات اروپا پیدا نمیکند که صرفه اقتصادی هم ندارد. در طرف مقابل روسیه نیز نقشی برای حضور در بازار گاز کشورهای همسایه ایران تعریف نکرده است.
تفاوت بازار صادراتی گاز روسیه و ایران
به نظر میرسد طرح چنین مسائلی میتواند بستر به حاشیه رفتن سایر ظرفیتها برای گسترش روابط تجاری را فراهم کند. بهعنوان نمونه شرکت روسنفت بیش از 70 درصد از خدمات وارداتی نفتی موردنیاز خود را بومیسازی کرده است. این بومیسازی با توجه به تحریم شرکتهای غربی علیه ایران و روسیه میتواند به تبادل فناوری میان دو کشور کمک کند.
عرصه همکاری ایران و روسیه در حوزه انرژی بسیار گسترده است که میتوان به تعیین تکلیف خط لوله ترانس کاسپین برای انتقال گاز ترکمنستان از دریای خزر به اروپا، هدایت روسها به سرمایهگذاری در صنایع بالادست گازی و فعالسازی کریدور ترانزیتی شمال به جنوب اشاره کرد.
ظرفیت همکاریهای مشترک میان تهران و مسکو با حضور شرکتهای سرمایهگذار در دو کشور میتواند اثر تحریمها را خنثی کرده و همگرایی بیشتری در حوزه اقتصادی و بهخصوص نفت و گاز با توجه به تحولات کلان حوزه انرژی دنیا ایجاد کند.
سفر ابراهیم رئیسی به مسکو هم سرآغاز تعریف دوباره از تعامل دوسویه میان ایران و روسیه محسوب میشود که ضروری است امتیازهای لازم بر اساس منافع کشور از این سفر کسب گردد.
فرصت بهرهبرداری از تجربه گازی روسیه
سعید میرترابی، کارشناس حوزه انرژی و عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی در گفتوگو با «رسالت»، با اشاره به روابط میان ایران و روسیه در حوزه انرژی گفت: ایران قبل از انقلاب از روسیه گاز میخرید چون از منابع خود استفاده نمیکرد و در سالهای بعد نیز در پروژههای نفت و گاز ایران و اکتشاف و توسعه میدانهای نفتی در کشورمان حضور پیدا کرد. همچنین روسیه در پروژه گازی پارس جنوبی با ایران همکاری داشت اما واقعیت این است که دامنه همکاریها خیلی گسترده نبوده است.
میرترابی ادامه داد: صنعت نفت ایران درگذشته توسط غرب پایهگذاری شد و حالا هم تکنولوژیهای روز صنعت انرژی دراختیار آمریکا و اروپا قرار دارد. ضمن اینکه در مدیران صنعت نفت ایران، همواره گرایش بیشتری برای همکاری با غرب وجود داشته و از روسیه و یا چین در مسیرهای جایگزین استفادهشده است.
وی با اشاره به تجربه روسیه درکشیدن خطوط لوله گاز دریایی و خشکی بیان کرد: روسیه دارای ذخایر گازی بیشتری نسبت به نفت است و ازنظر تکنولوژی و تجربه، فعالیت زیادی در این بخش داشته است که میتواند بستر ایجاد زمینههای مشترک با ایران را فراهم کند.
وی ادامه داد: روسها میتوانند در طرح انتقال گاز ایران از خلیجفارس یا کنار ساحل به پاکستان یا عمان با ایران همکاری کنند. این در شرایطی است که روسیه در این مناطق ذینفع نیست و ایران را رقیب خود نمیداند و میتوان از ظرفیت آنها استفاده کرد.
میرترابی با اشاره به نقش روسیه در اوپک پلاس گفت: روسها در اوپک پلاس باقدرتهای بزرگتر همکاری میکنند. متأسفانه ایران در سال های اخیر جایگاه گذشته خود را در اوپک ازدستداده است درحالیکه درگذشته ایران جایگاه دوم اوپک را در اختیار داشت. چنانچه ایران به بازار نفت بازگردد و ظرفیت تولید خود را بازیابی کند، امکان مانور بیشتری در کنار روسیه و عربستان خواهد داشت. استاد دانشگاه خوارزمی گفت: کشور ظرفیت صادرات دو میلیون بشکهای در هرروز دارد. اگر محدودیتهای فروش نفت ایران برداشته شود و بتواند مجددا تعدادی از کشورها را در اوپک با خود همراه کند، میتواند از طریق اوپک روی اوپک پلاس تأثیر بگذارد.
محدودیت در همکاری چین و روسیه با اعمال تحریمها
این کارشناس حوزه نفت و انرژی بابیان اینکه اعمال تحریمهای بینالمللی علیه ایران، در تداوم همکاریهای میان چین و روسیه محدودیت ایجاد کرد، افزود: تحریمها باعث تعلیق و توقف در پروژهها شد اما چین حضور بیشتری نسبت به روسیه داشت زیرا این کشور بهشدت نیازمند خرید انرژی است ولی روسیه صادرکننده انرژی است. بنابراین چینیها ما را بهعنوان رقیب درنظر نگرفتند و حتی توانمندی ایران در صنعت نفت و انرژی برای آنها امتیاز محسوب شد.وی با اشاره به همکاری منطقهای در انتقال گاز ایران به پاکستان و هند با مشارکت شرکتهای روسی گفت: ایران پروژه خط لوله گاز را به پاکستان و هند دارد و بخشهای پاکستان و هند را میتواند با مشارکت روسیه انجام دهد. ایران خط لوله را تا مرز پاکستان رساند اما پاکستان به دلیل وجود فشارهای سیاسی از ایران گاز نخرید. روسها اکنون میتوانند برای کشیدن خط لوله به هند که پروژه بزرگی است با ایران مشارکت کنند. میرترابی در پایان با اشاره به همکاریهای ایران و روسیه در حوزه الانجی بیان کرد: روسیه در بخش ال ان جی فعالیت زیادی نکرده است و از طریق لوله انرژی را به اروپا منتقل میکند. الانجی پروژهی گرانی است و برای ایران به علت محدودیت در منابع مالی بهصرفه نیست. انتقال گاز به کشورهای همجوار ازطریق لوله بهصرفهتر است اما مسائل سیاسی و منطقهای این نحوه انتقال را سختتر کرده است. اگر تأسیسات در حوزه الانجی ایجاد شود شرایط را برای صادرات بیشتر فراهم میکند. درصورتیکه محدودیتها برداشته شود، امکان فعالیت بیشتر در حوزه الانجی وجود دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
سالمندی جمعیت تهدیدی برای اقتصاد و سلامت
گروه اجتماعی
یکی از مهمترین تهدیدهای بالقوه نظام سلامت در تمامی کشورهای دنیا پیری جمعیت و شیوع سالمندی است. اهمیت ساختار جمعیت و پویایی آن از این منظر است که محور تمام برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی بر پایه همین مولفه صورت میگیرد. وجود انسان سالم و مولد یکی از اهرمهای اصلی دستیابی به توسعه پایدار و شکوفایی اقتصادی به شمار میرود. حال اگر این فاکتور کلیدی دستخوش تغییرات سنی قرار گرفته و شالوده اصلی یک جامعه را افراد سالخورده تشکیل دهند لاجرم تاثیرات فراوانی را بر خرده نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نیز فاکتورهای محیطی خواهد گذاشت. این نوشتار با هدف پاسخ به سوال «تاثیرات پیری جمعیت و تغییر هرم سنی بر نظام سلامت» که بخش مهمی از نظام اجتماعی را تشکیل میدهد، به رشته تحریر درآمده و در تلاش است با تعریف یک کشور فرضی اثرات سالخوردگی جمعیت را مورد بررسی قرار دهد.
سالخوردگی جمعیت و پیامدهای آن در نظام سلامت
کشور فرضی الف را در نظر بگیرید که دارای جمعیتی در حدود صد میلیون نفر است و طی سه دهه گذشته در لیست کشورهای جوان و دارای نیروی کار مولد قرار داشته و شیوع بیماریهای مزمن ( فشارخون، دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی) و نیز برخی از سرطانها که ناشی از کهولت سن است، به میزان کمتری رخ می دهد. سرانه سلامت به ازای هر فرد در جامعه آن به میزان پایین و هزینههای تحمیل شده به نظام سلامت که اکثراً ناشی از مواجهه با بیماریهای مزمن است به مراتب بسیار کمتر از کشورهای دارای جمعیت پیر بوده است. هم اکنون کشور الف در معرض پدیده پیری جمعیت قرار گرفته و اینکه بر این کشور چه گذشته تا به شرایط فعلی رسیده است معلول یک یا چندعلت نبوده و شبکهای از علل منجر به تغییر هرم سنی جمعیت آن شده است. ریشه این علل میتواند منشا داخلی و خارجی داشته باشد که از مهمترین آنها میتوان به تغییر سبک زندگی به دلیل نفوذ فرهنگهای وارداتی، کاهش فرزندآوری به دلیل شرایط اقتصادی خانوارها، عدم توجه برنامهریزان و سیاستگذاران به افزایش جمعیت و در نهایت عدم حمایتهای مناسب اجتماعی و اقتصادی از سیاست فرزندآوری ذکر کرد. پیری جمعیت و سالخوردگی در صورت عدم تدوین برنامه رشد جمعیت، پیامدهای گستردهای را برای کشور ایجاد خواهد کرد که میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
کاهش عرضه نیروی کار توانمند در جامعه
نیروی کار جوان و سالم چرخهای توسعه و تولید ملی را به حرکت درآورده و در نهایت منجر به افزایش درآمد ملی خواهد شد. شاخص سالخوردگی از مهمترین شاخصهای مرتبط با تحولات جمعیتی محسوب میشود که ازطریق نسبت سالمندان بالای ۶۵ سال به کودکان زیر ۱۵ سال محاسبه میشود و چنانچه این نسبت روند صعودی را در پیش گیرد، جامعه با انفجار سالمندی و کاهش شدید عرضه نیروی کار سالم مواجه شده و در شرایط بحرانی ناگزیر به واردات نیروی کار از کشورهای دیگر خواهد شد که این موضوع خود چالشهای فرهنگی و امنیتی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. به گزارش اقتصاد نیوز، شاخص وابستگی جمعیت در ایران در ابتدای دهه 90 در رقم 41.5 درصد قرار داشت که در سال 91 به 40.9 درصد رسید و برای 3 سال پیاپی در همین عدد باقی ماند. اما از سال 94 افزایشی جزئی در این شاخص پدیدار شد و در سال 95 ایران با جهشی جدی در شاخص وابستگی جمعیت مواجه گشت و این عدد به 43.1 درصد رسید.
روند صعودی که در سال 94 آغاز شده بود تا سال 98 نیز ادامه یافت و این شاخص به 44.8 درصد رسید. به بیان دیگر چنانچه جمعیت ایران را به سه قسمت تقسیم کنیم، حدود یک سوم آن خارج از سن کار یا فعالیت اقتصادی قرار دارند.
افزایش در شاخص وابستگی جمعیت عموما نمی تواند خارج از دو حالت باشد. در حالت نخست می توان این افزایش را ناشی از رشد جمعیت و افزایش نرخ زاد و ولد دانست، چراکه با افزایش فرزند آوری، جمعیت زیر 15 سال افزایش می یابد. در حالت دوم نیز این افزایش را می توان متأثر از افزایش جمعیت مسن کشور تلقی کرد، به بیان دیگر پیر شدن جمعیت می تواند از علت های مهم افزایش نرخ وابستگی جمعیت باشد.
با توجه به اینکه طی چندین سال گذشته، نرخ رشد جمعیت و نرخ زاد و ولد در ایران بسیار کند بوده است، می توان تا حد زیادی افزایش وابستگی جمعیت در دهه گذشته را به علت پیری جمعیت ایران دانست.
کاهش بازدهی نیروی کار سالم از طریق بار تکفل
بار تکفل یا نسبت وابستگی سالمندان شاخصی دیگر در تحولات جمعیت است که بیانگر میزان نسبت وابستگی افراد بالاتر از ۶۴ سال به افراد مولد و شاغل اقتصادی (افراد زیر ۶۴ سال) است. در این شرایط به دنبال توسعهی بیماریها در جمعیت سالمند و الزام برای دریافت خدمات منجر به وارد شدن هزینههایی غیرمستقیم بر بدنه اقتصاد خانوار خواهد شد که میتوان از جمله آن به افزایش غیبت از کار برای نگهداری از سالمند اشاره نمود. همچنین فشار وارد شده بر افراد مولد اقتصادی برای تامین معاش افراد سالخورده تحت تکفل در کشور سالمند فزونی یافته و لاجرم سطح رفاه جامعه کاهش خواهد یافت.
افزایش بیماریهای سالمندی و مزمن
جامعه کهنسال همواره با انواع بیماریهای مرتبط با سن و تهدیدات سلامتی ناشی از پیری جمعیت مواجه خواهد بود. توسعهی بیماریهای مزمن، هزینه ارائه خدمات را افزایش داده و اکثر منابع نظام سلامت صرف درمان بیماران نیازمند به دریافت خدمات اعم از درمانهای سرپایی، بستری و خدمات توانبخشی میگردد و به مثابه یک کالای هزینهای عمل خواهد کرد که هیچ گونه بازگشت و سودی در پی ندارد. برخی از مطالعات نشان می دهد که یک فرد سالمند چهار برابر یک جوان هزینههای درمانی و بهداشتی دارد و این موضوع باعث افزایش مخارج کشور می شود.
شکنندگی در برابر بروز بحرانها و مخاطرات سلامتی
در کشور الف که اکنون در معرض میانسالی و پیری جمعیت قرار گرفته است چنانچه در نظام سلامت بحرانی اتفاق بیفتد و سلامت جامعه در معرض خطر قرار گیرد، به دلیل میانگین سنی بالا و سیستم ایمنی پایین، تبعات و آسیبهای ناشی از بحران تشدید شده و میزان مرگ و میر در مقایسه با کشورهای جوان افزایش چشمگیری خواهد داشت. این بدان معناست که با بروز هرگونه مخاطرات سلامتی در این کشور، هزینه درمان و مصرف منابع بسیار بالا بوده و خروجی قابل قبولی نیز نخواهد داشت.
در کشور ایران نیز بر طبق آمارهای مرکز آمار در سال ۱۳۹۸، رشد سالانه جمعیت به ۲۴/۱ درصد رسید. این بدان معناست که به ازای هر یک صدنفر در سال کمتر از دو نفر به جمعیت اضافه میشود. بر طبق پیش بینی صاحب نظران چنانچه روند رشد جمعیت بر همین منوال ادامه یابد و تدابیری اندیشیده نشود، متوسط رشد سالانه جمعیت به صفر رسیده و احتمال منفی نیز خواهد داشت. صالح قاسمی- پژوهشگر جمعیت در این باره به ایسنا می گوید: شاخصهای جمعیتی کشور رکوردهای نگرانکنندهای را ثبت کرده است به طوریکه نرخ رشد جمعیتی ایران حدود ۰/۶ درصد است و پیشبینی میشود حدود ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، نرخ رشد جمعیت صفر درصد و سپس نرخ رشد منفی جمعیت (یعنی کاهش جمعیت) را ثبت کنیم.
بر طبق تعاریف جهانی، جمعیتی را که میانه سنی آن زیر ۲۰ سال است جوان، جمعیتی را که میانه سنی آن بین ۲۰ تا ۳۰ سال است میانسال و در پایان جمعیتی دارای میانه ۳۰ سال و بالاتر از آن را پیر به حساب میآورند. در ایران بر طبق بررسیهای سال ۱۳۹۵ میانه سنی جمعیت برابر با ۳۰ سال بوده است و این مفهوم به معنای سالمندی جمعیت در ایران است. شاخص سالخوردگی در ایران در طول سه دهه گذشته از میزان ۶۸/۶ به میزان ۴/۲۵ درصد و به میزان چهار برابر افزایش یافته که نشاندهنده روند انفجار سالمندی در ایران است.
نقطه مقابل افزایش سالمندی جمعیت، کاهش میزان باروری و فرزندآوری است. نیکلاس ابرشتات از محققان آمریکایی پیرامون مسئله جمعیت در ایران میگوید: « کاهش نرخ باروری در ایران در طی سه دهه گذشته حیرت انگیز و چیزی در حدود ۷۰ درصد بوده است. این میزان یکی از پرشتابترین آمارهای کاهش میزان نرخ باروری در جهان و در میان کشورهای اسلامی است.» قاسمی با اشاره به شاخص نرخ باروری تشریح می کند: «امروز نرخ باروری کشور (میانگین تعداد فرزندان یک زن) به حدود ۱/۶ فرزند به ازای هر زن رسیده است. پایینترین نرخ باروری امروز در تمام منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به نام ایران ثبت شده و این درحالی است که سال 65 نرخ باروری 6.5 فرزند به ازای هر زن بود.» به گفته این جمعیت شناس، امروز 10.5 درصد جمعیت ما بالای 60 سال است که رکورد محسوب میشود و تا سه دهه آینده این 10.5 درصد به بیش از 30 درصد افزایش می یابد که یک سونامی سالمندی در کشور ایجاد میشود و ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... کشور را متزلزل خواهد کرد.
نتیجه گیری
در طول سالیان گذشته بارها مسئله برنامهریزی بر روی سیاستهای افزایش جمعیت از جانب رهبری به مسئولان گوشزد شده است اما در دولت های گذشته هیچ گونه مداخله صحیحی صورت نپذیرفت و روند افزایش سالمندی و کاهش نرخ باروری بر قوت خود باقی ماند. مسئله افزایش جمعیت نیازمند همراهی مولفههای گوناگونی است تا نتیجهای کارآمد ایجاد شود. این مولفهها شامل وضعیت اقتصادی و ثبات ملی در کشور، فرهنگسازی در کانون خانواده، حمایتهای همه جانبه دولت از فرزندآوری نه فقط در حرف و سخن بلکه در مقام عمل و اجرا، مدیریت مهاجرت جوانان به کشورهای دیگر، ارتقای سلامت جامعه و تولید روزافزون سرمایه سلامتی در جامعه و در نهایت توسعه سبک زندگی ایرانی اسلامی است و در این مسیر قانون جوانی جمعیت پس از گذشت ۷ سال از ابلاغ سیاستهای جمعیتی به تصویب رسیده و کارشناسان حوزه جمعیت آن را نخستین قانون دقیق و جامع حمایت از فرزندآوری در ایران می دانند.
در این زمینه صالح قاسمی- پژوهشگر جمعیت با اشاره به اینکه قانون جوانی جمعیت تمام ماجرا نیست اما قدم نخست بسیار مؤثری است، می گوید: زمان کمی داریم، حق نداریم فرصتسوزی کنیم چراکه در دولت گذشته اقداماتی صورت نگرفته و 8 سال از بهترین سالهای پنجره جمعیتی ایران فرصتسوزی شده است و حداکثر 8 تا 10 سال فرصت باقی داریم به همین دلیل دولت سیزدهم باید بدون حتی یک روز از اتلاف فرصت باقیمانده، اجرای قانون جوانی جمعیت را در دستور کار قرار دهد تا از فرصت باقیمانده حداکثر استفاده شود.
یکی از مهمترین تهدیدهای بالقوه نظام سلامت در تمامی کشورهای دنیا پیری جمعیت و شیوع سالمندی است. اهمیت ساختار جمعیت و پویایی آن از این منظر است که محور تمام برنامهریزیهای اقتصادی و اجتماعی بر پایه همین مولفه صورت میگیرد. وجود انسان سالم و مولد یکی از اهرمهای اصلی دستیابی به توسعه پایدار و شکوفایی اقتصادی به شمار میرود. حال اگر این فاکتور کلیدی دستخوش تغییرات سنی قرار گرفته و شالوده اصلی یک جامعه را افراد سالخورده تشکیل دهند لاجرم تاثیرات فراوانی را بر خرده نظامهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و نیز فاکتورهای محیطی خواهد گذاشت. این نوشتار با هدف پاسخ به سوال «تاثیرات پیری جمعیت و تغییر هرم سنی بر نظام سلامت» که بخش مهمی از نظام اجتماعی را تشکیل میدهد، به رشته تحریر درآمده و در تلاش است با تعریف یک کشور فرضی اثرات سالخوردگی جمعیت را مورد بررسی قرار دهد.
سالخوردگی جمعیت و پیامدهای آن در نظام سلامت
کشور فرضی الف را در نظر بگیرید که دارای جمعیتی در حدود صد میلیون نفر است و طی سه دهه گذشته در لیست کشورهای جوان و دارای نیروی کار مولد قرار داشته و شیوع بیماریهای مزمن ( فشارخون، دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی) و نیز برخی از سرطانها که ناشی از کهولت سن است، به میزان کمتری رخ می دهد. سرانه سلامت به ازای هر فرد در جامعه آن به میزان پایین و هزینههای تحمیل شده به نظام سلامت که اکثراً ناشی از مواجهه با بیماریهای مزمن است به مراتب بسیار کمتر از کشورهای دارای جمعیت پیر بوده است. هم اکنون کشور الف در معرض پدیده پیری جمعیت قرار گرفته و اینکه بر این کشور چه گذشته تا به شرایط فعلی رسیده است معلول یک یا چندعلت نبوده و شبکهای از علل منجر به تغییر هرم سنی جمعیت آن شده است. ریشه این علل میتواند منشا داخلی و خارجی داشته باشد که از مهمترین آنها میتوان به تغییر سبک زندگی به دلیل نفوذ فرهنگهای وارداتی، کاهش فرزندآوری به دلیل شرایط اقتصادی خانوارها، عدم توجه برنامهریزان و سیاستگذاران به افزایش جمعیت و در نهایت عدم حمایتهای مناسب اجتماعی و اقتصادی از سیاست فرزندآوری ذکر کرد. پیری جمعیت و سالخوردگی در صورت عدم تدوین برنامه رشد جمعیت، پیامدهای گستردهای را برای کشور ایجاد خواهد کرد که میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
کاهش عرضه نیروی کار توانمند در جامعه
نیروی کار جوان و سالم چرخهای توسعه و تولید ملی را به حرکت درآورده و در نهایت منجر به افزایش درآمد ملی خواهد شد. شاخص سالخوردگی از مهمترین شاخصهای مرتبط با تحولات جمعیتی محسوب میشود که ازطریق نسبت سالمندان بالای ۶۵ سال به کودکان زیر ۱۵ سال محاسبه میشود و چنانچه این نسبت روند صعودی را در پیش گیرد، جامعه با انفجار سالمندی و کاهش شدید عرضه نیروی کار سالم مواجه شده و در شرایط بحرانی ناگزیر به واردات نیروی کار از کشورهای دیگر خواهد شد که این موضوع خود چالشهای فرهنگی و امنیتی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. به گزارش اقتصاد نیوز، شاخص وابستگی جمعیت در ایران در ابتدای دهه 90 در رقم 41.5 درصد قرار داشت که در سال 91 به 40.9 درصد رسید و برای 3 سال پیاپی در همین عدد باقی ماند. اما از سال 94 افزایشی جزئی در این شاخص پدیدار شد و در سال 95 ایران با جهشی جدی در شاخص وابستگی جمعیت مواجه گشت و این عدد به 43.1 درصد رسید.
روند صعودی که در سال 94 آغاز شده بود تا سال 98 نیز ادامه یافت و این شاخص به 44.8 درصد رسید. به بیان دیگر چنانچه جمعیت ایران را به سه قسمت تقسیم کنیم، حدود یک سوم آن خارج از سن کار یا فعالیت اقتصادی قرار دارند.
افزایش در شاخص وابستگی جمعیت عموما نمی تواند خارج از دو حالت باشد. در حالت نخست می توان این افزایش را ناشی از رشد جمعیت و افزایش نرخ زاد و ولد دانست، چراکه با افزایش فرزند آوری، جمعیت زیر 15 سال افزایش می یابد. در حالت دوم نیز این افزایش را می توان متأثر از افزایش جمعیت مسن کشور تلقی کرد، به بیان دیگر پیر شدن جمعیت می تواند از علت های مهم افزایش نرخ وابستگی جمعیت باشد.
با توجه به اینکه طی چندین سال گذشته، نرخ رشد جمعیت و نرخ زاد و ولد در ایران بسیار کند بوده است، می توان تا حد زیادی افزایش وابستگی جمعیت در دهه گذشته را به علت پیری جمعیت ایران دانست.
کاهش بازدهی نیروی کار سالم از طریق بار تکفل
بار تکفل یا نسبت وابستگی سالمندان شاخصی دیگر در تحولات جمعیت است که بیانگر میزان نسبت وابستگی افراد بالاتر از ۶۴ سال به افراد مولد و شاغل اقتصادی (افراد زیر ۶۴ سال) است. در این شرایط به دنبال توسعهی بیماریها در جمعیت سالمند و الزام برای دریافت خدمات منجر به وارد شدن هزینههایی غیرمستقیم بر بدنه اقتصاد خانوار خواهد شد که میتوان از جمله آن به افزایش غیبت از کار برای نگهداری از سالمند اشاره نمود. همچنین فشار وارد شده بر افراد مولد اقتصادی برای تامین معاش افراد سالخورده تحت تکفل در کشور سالمند فزونی یافته و لاجرم سطح رفاه جامعه کاهش خواهد یافت.
افزایش بیماریهای سالمندی و مزمن
جامعه کهنسال همواره با انواع بیماریهای مرتبط با سن و تهدیدات سلامتی ناشی از پیری جمعیت مواجه خواهد بود. توسعهی بیماریهای مزمن، هزینه ارائه خدمات را افزایش داده و اکثر منابع نظام سلامت صرف درمان بیماران نیازمند به دریافت خدمات اعم از درمانهای سرپایی، بستری و خدمات توانبخشی میگردد و به مثابه یک کالای هزینهای عمل خواهد کرد که هیچ گونه بازگشت و سودی در پی ندارد. برخی از مطالعات نشان می دهد که یک فرد سالمند چهار برابر یک جوان هزینههای درمانی و بهداشتی دارد و این موضوع باعث افزایش مخارج کشور می شود.
شکنندگی در برابر بروز بحرانها و مخاطرات سلامتی
در کشور الف که اکنون در معرض میانسالی و پیری جمعیت قرار گرفته است چنانچه در نظام سلامت بحرانی اتفاق بیفتد و سلامت جامعه در معرض خطر قرار گیرد، به دلیل میانگین سنی بالا و سیستم ایمنی پایین، تبعات و آسیبهای ناشی از بحران تشدید شده و میزان مرگ و میر در مقایسه با کشورهای جوان افزایش چشمگیری خواهد داشت. این بدان معناست که با بروز هرگونه مخاطرات سلامتی در این کشور، هزینه درمان و مصرف منابع بسیار بالا بوده و خروجی قابل قبولی نیز نخواهد داشت.
در کشور ایران نیز بر طبق آمارهای مرکز آمار در سال ۱۳۹۸، رشد سالانه جمعیت به ۲۴/۱ درصد رسید. این بدان معناست که به ازای هر یک صدنفر در سال کمتر از دو نفر به جمعیت اضافه میشود. بر طبق پیش بینی صاحب نظران چنانچه روند رشد جمعیت بر همین منوال ادامه یابد و تدابیری اندیشیده نشود، متوسط رشد سالانه جمعیت به صفر رسیده و احتمال منفی نیز خواهد داشت. صالح قاسمی- پژوهشگر جمعیت در این باره به ایسنا می گوید: شاخصهای جمعیتی کشور رکوردهای نگرانکنندهای را ثبت کرده است به طوریکه نرخ رشد جمعیتی ایران حدود ۰/۶ درصد است و پیشبینی میشود حدود ۱۰ تا ۱۵ سال آینده، نرخ رشد جمعیت صفر درصد و سپس نرخ رشد منفی جمعیت (یعنی کاهش جمعیت) را ثبت کنیم.
بر طبق تعاریف جهانی، جمعیتی را که میانه سنی آن زیر ۲۰ سال است جوان، جمعیتی را که میانه سنی آن بین ۲۰ تا ۳۰ سال است میانسال و در پایان جمعیتی دارای میانه ۳۰ سال و بالاتر از آن را پیر به حساب میآورند. در ایران بر طبق بررسیهای سال ۱۳۹۵ میانه سنی جمعیت برابر با ۳۰ سال بوده است و این مفهوم به معنای سالمندی جمعیت در ایران است. شاخص سالخوردگی در ایران در طول سه دهه گذشته از میزان ۶۸/۶ به میزان ۴/۲۵ درصد و به میزان چهار برابر افزایش یافته که نشاندهنده روند انفجار سالمندی در ایران است.
نقطه مقابل افزایش سالمندی جمعیت، کاهش میزان باروری و فرزندآوری است. نیکلاس ابرشتات از محققان آمریکایی پیرامون مسئله جمعیت در ایران میگوید: « کاهش نرخ باروری در ایران در طی سه دهه گذشته حیرت انگیز و چیزی در حدود ۷۰ درصد بوده است. این میزان یکی از پرشتابترین آمارهای کاهش میزان نرخ باروری در جهان و در میان کشورهای اسلامی است.» قاسمی با اشاره به شاخص نرخ باروری تشریح می کند: «امروز نرخ باروری کشور (میانگین تعداد فرزندان یک زن) به حدود ۱/۶ فرزند به ازای هر زن رسیده است. پایینترین نرخ باروری امروز در تمام منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا به نام ایران ثبت شده و این درحالی است که سال 65 نرخ باروری 6.5 فرزند به ازای هر زن بود.» به گفته این جمعیت شناس، امروز 10.5 درصد جمعیت ما بالای 60 سال است که رکورد محسوب میشود و تا سه دهه آینده این 10.5 درصد به بیش از 30 درصد افزایش می یابد که یک سونامی سالمندی در کشور ایجاد میشود و ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... کشور را متزلزل خواهد کرد.
نتیجه گیری
در طول سالیان گذشته بارها مسئله برنامهریزی بر روی سیاستهای افزایش جمعیت از جانب رهبری به مسئولان گوشزد شده است اما در دولت های گذشته هیچ گونه مداخله صحیحی صورت نپذیرفت و روند افزایش سالمندی و کاهش نرخ باروری بر قوت خود باقی ماند. مسئله افزایش جمعیت نیازمند همراهی مولفههای گوناگونی است تا نتیجهای کارآمد ایجاد شود. این مولفهها شامل وضعیت اقتصادی و ثبات ملی در کشور، فرهنگسازی در کانون خانواده، حمایتهای همه جانبه دولت از فرزندآوری نه فقط در حرف و سخن بلکه در مقام عمل و اجرا، مدیریت مهاجرت جوانان به کشورهای دیگر، ارتقای سلامت جامعه و تولید روزافزون سرمایه سلامتی در جامعه و در نهایت توسعه سبک زندگی ایرانی اسلامی است و در این مسیر قانون جوانی جمعیت پس از گذشت ۷ سال از ابلاغ سیاستهای جمعیتی به تصویب رسیده و کارشناسان حوزه جمعیت آن را نخستین قانون دقیق و جامع حمایت از فرزندآوری در ایران می دانند.
در این زمینه صالح قاسمی- پژوهشگر جمعیت با اشاره به اینکه قانون جوانی جمعیت تمام ماجرا نیست اما قدم نخست بسیار مؤثری است، می گوید: زمان کمی داریم، حق نداریم فرصتسوزی کنیم چراکه در دولت گذشته اقداماتی صورت نگرفته و 8 سال از بهترین سالهای پنجره جمعیتی ایران فرصتسوزی شده است و حداکثر 8 تا 10 سال فرصت باقی داریم به همین دلیل دولت سیزدهم باید بدون حتی یک روز از اتلاف فرصت باقیمانده، اجرای قانون جوانی جمعیت را در دستور کار قرار دهد تا از فرصت باقیمانده حداکثر استفاده شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
لزوم تشکیل دولت مقتدر در عراق
گروه بینالملل
روزنامه الشرق الاوسط با اشاره به اینکه ائتلاف اخیر میان نیروهای سنی، کُرد و بخشی از شیعیان ناپایدار است نوشت که کنار گذاشتن رئیس ائتلاف دوله القانون از قدرت غیرممکن به نظر میرسد.
روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» با انتشار یادداشتی در خصوص تنشهای سیاسی جاری در عراق و رایزنیهای گروههای سیاسی برای تشکیل دولت آتی نوشت که در سایه صدور حکم اخیر دادگاه فدرال عراق که فعالیت هیئترئیسه پارلمان را به دلیل دادخواستهای ارائهشده به حالت تعلیق درآورده، ائتلاف نیروهای سیاسی که نخستین نشست آن برگزارشده، دوامی ندارد.
در این یادداشت به نقل از یک منبع آگاه سیاسی مستقل عراقی آمده است: «به نظر میرسد که ائتلاف نیروهای سنی و کُرد با بخشی از شیعیان به دلیل غافلگیریهایی که ممکن است در روزهای آینده منجر به تغییر صحنه سیاسی شود، دوام نیابد».
این منبع آگاه سیاسی افزود: «صدور دستور دادگاه فدرال عراق برای توقف فعالیت [هیئترئیسه] پارلمان، بهمنزله نخستین غافلگیری بود که احزاب شیعه را تشویق کرد تا باقدرت وارد خط میانجیگری بین جریان صدر و نیروهای «الاطار التنسیقی» (چارچوب هماهنگی) شوند، تا امکان دستیابی به تفاهم، هرچند نسبی، در خصوص برخی قضایا فراهم شود و درنتیجه موجب سازماندهی مجدد و عدم غلبه ائتلاف طولی سنی-شیعی-کردی شود. ائتلافی که شامل طرفهایی است که همچنان فاقد نمایندگی کامل هستند و طی فرآیند سیاسی عراق رأی کافی را کسب نکرده و همچنان نیازمند توافقات با سایرین است».
این منبع در خصوص اینکه آیا انتخاب مجدد «نوری المالکی» بهعنوان دبیرکل حزب الدعوه پس از انتشار اخباری مبنی بر برکناری وی، صحنه را با صدریان پیچیده خواهد کرد، گفت: «رابطه بین صدر و المالکی پیچیده باقی خواهد ماند و هیچ نشانهای مبنی بر تغییر به سمت بهتر شدن آن وجود ندارد، اما این مانع از گفتوگو با بقیه نیروهای الاطار التنسیقی نیست».
وی در خصوص شایعات منتشرشده مبنی بر جدا شدن بخشی از الاطار التنسیقی و پیوستن به جریان صدر گفت که بعید است بخشی از چارچوب هماهنگی فقط بهمنظور تقسیم مناصب به جریان صدر بپیوندد زیرا چارچوب هماهنگی به دنبال این است که یک فراکسیون قوی با چندین هدف متحد باقی بماند، درحالیکه صدر میخواهد آن را بر اساس شرایطش تجزیه کند. یعنی پیوستن به آن بر اساس اصل اکثریتی که طرفدار آن است و این بهمنزله منزوی کردن برخی نیروهای حاضر در چارچوب هماهنگی و به حاشیه راندن آنها به بهانه رفتن به سمت اپوزیسیون است».
لزوم اتحاد گروههای شیعی
بدون شک اتحاد گروههای شیعی در تشکیل دولت عراق مهمترین پیششرط ایجاد ثبات سیاسی در این کشور محسوب میشود. نباید فراموش کرد که مطالبهای به نام خروج اشغالگران آمریکایی از عراق که بر اساس مصوبه پارلمان این کشور کاملا قانونی میباشد،با تشکیل دولتی قدرتمند در بغداد کاملا امکانپذیر خواهد بود. بیدلیل نیست که آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی جملگی نهایت تلاش خود را در راستای جلوگیری از اقتدار شیعیان و اتحاد آنها در تشکیل دولتی قدرتمند و ضد اشغالگری در بغداد به کار بستهاند. در چنین شرایطی گروههای شیعی که اکثرا مخالف اشغالگری آمریکا در عراق هستند، باید بدون توجه به کارشکنیهای غرب و متحدان آن در تشکیل دولت عراق، اقدام قاطعانهای در مقابل این موارد صورت دهند.
الشرق الاوسط
روزنامه الشرق الاوسط با اشاره به اینکه ائتلاف اخیر میان نیروهای سنی، کُرد و بخشی از شیعیان ناپایدار است نوشت که کنار گذاشتن رئیس ائتلاف دوله القانون از قدرت غیرممکن به نظر میرسد.
روزنامه سعودی «الشرق الاوسط» با انتشار یادداشتی در خصوص تنشهای سیاسی جاری در عراق و رایزنیهای گروههای سیاسی برای تشکیل دولت آتی نوشت که در سایه صدور حکم اخیر دادگاه فدرال عراق که فعالیت هیئترئیسه پارلمان را به دلیل دادخواستهای ارائهشده به حالت تعلیق درآورده، ائتلاف نیروهای سیاسی که نخستین نشست آن برگزارشده، دوامی ندارد.
در این یادداشت به نقل از یک منبع آگاه سیاسی مستقل عراقی آمده است: «به نظر میرسد که ائتلاف نیروهای سنی و کُرد با بخشی از شیعیان به دلیل غافلگیریهایی که ممکن است در روزهای آینده منجر به تغییر صحنه سیاسی شود، دوام نیابد».
این منبع آگاه سیاسی افزود: «صدور دستور دادگاه فدرال عراق برای توقف فعالیت [هیئترئیسه] پارلمان، بهمنزله نخستین غافلگیری بود که احزاب شیعه را تشویق کرد تا باقدرت وارد خط میانجیگری بین جریان صدر و نیروهای «الاطار التنسیقی» (چارچوب هماهنگی) شوند، تا امکان دستیابی به تفاهم، هرچند نسبی، در خصوص برخی قضایا فراهم شود و درنتیجه موجب سازماندهی مجدد و عدم غلبه ائتلاف طولی سنی-شیعی-کردی شود. ائتلافی که شامل طرفهایی است که همچنان فاقد نمایندگی کامل هستند و طی فرآیند سیاسی عراق رأی کافی را کسب نکرده و همچنان نیازمند توافقات با سایرین است».
این منبع در خصوص اینکه آیا انتخاب مجدد «نوری المالکی» بهعنوان دبیرکل حزب الدعوه پس از انتشار اخباری مبنی بر برکناری وی، صحنه را با صدریان پیچیده خواهد کرد، گفت: «رابطه بین صدر و المالکی پیچیده باقی خواهد ماند و هیچ نشانهای مبنی بر تغییر به سمت بهتر شدن آن وجود ندارد، اما این مانع از گفتوگو با بقیه نیروهای الاطار التنسیقی نیست».
وی در خصوص شایعات منتشرشده مبنی بر جدا شدن بخشی از الاطار التنسیقی و پیوستن به جریان صدر گفت که بعید است بخشی از چارچوب هماهنگی فقط بهمنظور تقسیم مناصب به جریان صدر بپیوندد زیرا چارچوب هماهنگی به دنبال این است که یک فراکسیون قوی با چندین هدف متحد باقی بماند، درحالیکه صدر میخواهد آن را بر اساس شرایطش تجزیه کند. یعنی پیوستن به آن بر اساس اصل اکثریتی که طرفدار آن است و این بهمنزله منزوی کردن برخی نیروهای حاضر در چارچوب هماهنگی و به حاشیه راندن آنها به بهانه رفتن به سمت اپوزیسیون است».
لزوم اتحاد گروههای شیعی
بدون شک اتحاد گروههای شیعی در تشکیل دولت عراق مهمترین پیششرط ایجاد ثبات سیاسی در این کشور محسوب میشود. نباید فراموش کرد که مطالبهای به نام خروج اشغالگران آمریکایی از عراق که بر اساس مصوبه پارلمان این کشور کاملا قانونی میباشد،با تشکیل دولتی قدرتمند در بغداد کاملا امکانپذیر خواهد بود. بیدلیل نیست که آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی جملگی نهایت تلاش خود را در راستای جلوگیری از اقتدار شیعیان و اتحاد آنها در تشکیل دولتی قدرتمند و ضد اشغالگری در بغداد به کار بستهاند. در چنین شرایطی گروههای شیعی که اکثرا مخالف اشغالگری آمریکا در عراق هستند، باید بدون توجه به کارشکنیهای غرب و متحدان آن در تشکیل دولت عراق، اقدام قاطعانهای در مقابل این موارد صورت دهند.
الشرق الاوسط

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
سازمان ملل؛ قاتل یا نجاتبخش؟!
گروه بینالملل
درحالیکه محاصره بیرحمانه یمن توسط سعودیها و اماراتیها ادامه دارد، سازمان ملل متحد بدون آنکه اقدامی در راستای جلوگیری از این محاصره صورت دهد صرفا در مقام یک هشداردهنده ظاهرشده است!
سازمان ملل متحد اخیرا اعلام کرده است که میلیونها یمنی در بحبوحه کمبود مواد غذایی، گرسنگی فزایندهای را تجربه میکنند.به گزارش خبرگزاری «آناتولی» سازمان پناهندگان سازمان ملل متحد در توییتی نوشت: «خانوادههای آواره در یمن به دلیل قطع کمکهای غذایی با گرسنگی فزاینده مواجه هستند.»
این سازمان اعلام کرد که بیش از نیمی از چهار میلیون آواره یمنی در مناطقی زندگی میکنند که بهعنوان وضعیت غذایی اضطراری طبقهبندیشدهاند.این نهاد با اشاره به اینکه بودجه سازمانهای امداد و کمک سازمان ملل در یمن ازجمله برنامه جهانی غذا گفت: «در ژانویه، میلیونها نفر جیره غذایی کاهشیافته ،دریافت خواهند کرد.»
بحرانی که ادامه دارد
یمن از سال ۲۰۱۴،درگیر خشونت و بیثباتی بوده است و ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی وضعیت را وخیمتر کرده و یکی از بدترین بحرانهای انسانی در جهان را ایجاد کرده است، بهطوریکه نزدیک به ۸۰ درصد یا حدود ۳۰ میلیون نفر به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند و بر اساس برآوردهای سازمان ملل بیش از ۱۳ میلیون نفر درخطر گرسنگی هستند.
«شرستی ترومسدال» نماینده ویژه نروژ در امور یمن که چندی قبل به تهران سفر کرد، با «علیاصغر خاجی» مشاور ارشد وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در امور ویژه سیاسی در محل وزارت امور خارجه دیدار و گفتوگو کرد.در این دیدار آخرین تحولات صحنههای داخلی و خارجی یمن بررسی و درباره زمینههای همکاری مشترک ایران و نروژ در رابطه با بحران یمن، رایزنی و بحث و تبادلنظر شد.دو طرف در این ملاقات درباره مسائل و ابعاد مختلف بحران یمن گفتوگو کرده و راههای دستیابی به صلح و توقف بحران در این کشور را موردبررسی قراردادند.
در این دیدار، خاجی ضمن اشاره به وضعیت اسفناک مردم مقاوم یمن و شرایط بسیار دشوار ناشی از جنگ و محاصره ظالمانه اقتصادی، خواستار مداخله هر چه بیشتر سازمان ملل متحد و جامعه جهانی برای توقف جنگ و رفع محاصره غیرانسانی این مردم شد. لازم به ذکر است حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سفر هفته گذشتهاش به عمان (۲۰ دیماه) با «محمد عبدالسلام» مذاکرهکننده ارشد دولت نجات ملی یمن در مسقط دیدار و بر لزوم برطرف شدن محاصره یمن و پایان جنگ علیه این کشور تأکید کرد.
چرا سازمان ملل اقدامی نمیکند؟!
سؤال اصلی این است که چرا سازمان ملل متحد بهعنوان نهادی بینالمللی اقدامی در راستای رفع محاصره یمن صورت نمیدهد؟ متأسفانه رفتار و رویکرد مقامات ارشد سازمان ملل متحد، به متغیری وابسته به اراده آمریکا ، فرانسه ، انگلیس و سعودیها تبدیلشده است. در این میان، جان باختن مظلومانه هزاران کودک نیز برای سازمان ملل متحد موضوعیتی ندارد! بدون شک سازمان ملل متحد، اصلیترین متهم فجایع انسانی در یمن محسوب میشود.سازمانی ظاهرا بینالمللی که هدف اصلی خود را بهجای کاهش درد و رنج ملت یمن، بر روی شکست مقاومت در این کشور متمرکز ساخته است. طی روزهای اخیر، اخبار امیدوارکنندهای از یمن به گوش میرسد.رزمندگان مقاومت یمن نهتنها در استان استراتژیک و تعیینکننده مأرب، بلکه در الحدیده و دیگر نقاط این کشور نیز در حال رقم پیروزی تاریخی و بزرگی هستند فراتر از آن، خرید تسلیحات آمریکایی از سوی ریاض ، نهتنها موازنه نبرد را به سود ائتلاف متجاوز سعودی تغییر نداده، بلکه برشدت و ضریب آسیبپذیری عربستان درصحنه جنگ نامنظم با یمنیها افزوده است. بدون شک، عربستان سعودی تنها بازنده جنگ یمن نیست و شبکه حامی ریاض به سرکردگی آمریکا و شبکه پیرو ریاض با عاملیت القاعده جملگی بازندگان این عرصه خواهند بود. دولت بایدن بهاندازهای از شکست سعودیها در یمن وحشتزده است که حتی ژست ظاهری و حقوق بشری خود در خصوص توقف ارسال و فروش تسلیحات به ریاض را زیر پا گذاشت اما کالبد بیجان بن سلمان و همراهانش، با تنفس مصنوعی آنتونی بلینکن و جیک سالیوان احیا نخواهد شد! یمنیها در آیندهای نزدیک، پیروزی خود را درمأرب و الحدیده اعلام خواهند کرد. پیروزیهای بزرگی که اصلیترین پیشنیاز پیروزی نهایی مقاومت یمن در یک نبرد هفتساله و طولانی با متجاوزین محسوب میشود.
نقطهای تاریک برای سازمان ملل
نسلکشی آشکار سعودیها و اماراتیها در یمن، نقطهای تاریک برای سازمان ملل متحد محسوب میشود.بر همگان مسجل است که کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه که خود در حمایت سیاسی، نظامی و تسلیحاتی از سعودیها در طول هفت سال اخیر( از زمان آغاز جنگ یمن تاکنون ) نقش داشتهاند، هیچگاه درصدد مواجهه با اقدامات وحشیانه محمد بن سلمان برنمیآیند! گویا از دید مقامات سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی،اساسا اتفاقی در یمن رخ نداده و این کشور نیز جایی در نقشه جغرافیای جهان ندارد. تقسیمبندی ملتهای جهان به شهروندان درجه اول و دوم و ... سیاست اعلامنشده ولی علنی غرب در قبال ساکنان کره زمین محسوب میشود.
بر این اساس از دید رسانهها و سیاستمداران غربی و همچنین افرادی که در سازمان ملل متحد در مسند قدرت قرارگرفتهاند، میان ساکنان یمن و ساکنان کشورهای غربی از زمین تا آسمان فاصله وجود دارد! بیدلیل نبود که در دوران حضور بان کیمون در مسند دبیر کلی سازمان ملل متحد، وی صراحتا عربستان را از لیست سیاه سازمان ملل خارج کرد تا ذهن سعودیها بیشازپیش روی کشتار بیرحمانه یمنیها متمرکز شود.این روند در دوران حضور آنتونیو گوترش در مقام دبیر کلی سازمان ملل متحد نیز ادامه دارد. بهتر است دبیر کل سازمان ملل متحد و اعضای کمیته حقوق بشر سازمان ملل پاسخ دهند که چه اقدام واقعی در راستای خروج یمن از وضعیت بحرانی و نجات جان مردم بیدفاع این کشور صورت دادهاند!
درحالیکه محاصره بیرحمانه یمن توسط سعودیها و اماراتیها ادامه دارد، سازمان ملل متحد بدون آنکه اقدامی در راستای جلوگیری از این محاصره صورت دهد صرفا در مقام یک هشداردهنده ظاهرشده است!
سازمان ملل متحد اخیرا اعلام کرده است که میلیونها یمنی در بحبوحه کمبود مواد غذایی، گرسنگی فزایندهای را تجربه میکنند.به گزارش خبرگزاری «آناتولی» سازمان پناهندگان سازمان ملل متحد در توییتی نوشت: «خانوادههای آواره در یمن به دلیل قطع کمکهای غذایی با گرسنگی فزاینده مواجه هستند.»
این سازمان اعلام کرد که بیش از نیمی از چهار میلیون آواره یمنی در مناطقی زندگی میکنند که بهعنوان وضعیت غذایی اضطراری طبقهبندیشدهاند.این نهاد با اشاره به اینکه بودجه سازمانهای امداد و کمک سازمان ملل در یمن ازجمله برنامه جهانی غذا گفت: «در ژانویه، میلیونها نفر جیره غذایی کاهشیافته ،دریافت خواهند کرد.»
بحرانی که ادامه دارد
یمن از سال ۲۰۱۴،درگیر خشونت و بیثباتی بوده است و ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی وضعیت را وخیمتر کرده و یکی از بدترین بحرانهای انسانی در جهان را ایجاد کرده است، بهطوریکه نزدیک به ۸۰ درصد یا حدود ۳۰ میلیون نفر به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند و بر اساس برآوردهای سازمان ملل بیش از ۱۳ میلیون نفر درخطر گرسنگی هستند.
«شرستی ترومسدال» نماینده ویژه نروژ در امور یمن که چندی قبل به تهران سفر کرد، با «علیاصغر خاجی» مشاور ارشد وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در امور ویژه سیاسی در محل وزارت امور خارجه دیدار و گفتوگو کرد.در این دیدار آخرین تحولات صحنههای داخلی و خارجی یمن بررسی و درباره زمینههای همکاری مشترک ایران و نروژ در رابطه با بحران یمن، رایزنی و بحث و تبادلنظر شد.دو طرف در این ملاقات درباره مسائل و ابعاد مختلف بحران یمن گفتوگو کرده و راههای دستیابی به صلح و توقف بحران در این کشور را موردبررسی قراردادند.
در این دیدار، خاجی ضمن اشاره به وضعیت اسفناک مردم مقاوم یمن و شرایط بسیار دشوار ناشی از جنگ و محاصره ظالمانه اقتصادی، خواستار مداخله هر چه بیشتر سازمان ملل متحد و جامعه جهانی برای توقف جنگ و رفع محاصره غیرانسانی این مردم شد. لازم به ذکر است حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در سفر هفته گذشتهاش به عمان (۲۰ دیماه) با «محمد عبدالسلام» مذاکرهکننده ارشد دولت نجات ملی یمن در مسقط دیدار و بر لزوم برطرف شدن محاصره یمن و پایان جنگ علیه این کشور تأکید کرد.
چرا سازمان ملل اقدامی نمیکند؟!
سؤال اصلی این است که چرا سازمان ملل متحد بهعنوان نهادی بینالمللی اقدامی در راستای رفع محاصره یمن صورت نمیدهد؟ متأسفانه رفتار و رویکرد مقامات ارشد سازمان ملل متحد، به متغیری وابسته به اراده آمریکا ، فرانسه ، انگلیس و سعودیها تبدیلشده است. در این میان، جان باختن مظلومانه هزاران کودک نیز برای سازمان ملل متحد موضوعیتی ندارد! بدون شک سازمان ملل متحد، اصلیترین متهم فجایع انسانی در یمن محسوب میشود.سازمانی ظاهرا بینالمللی که هدف اصلی خود را بهجای کاهش درد و رنج ملت یمن، بر روی شکست مقاومت در این کشور متمرکز ساخته است. طی روزهای اخیر، اخبار امیدوارکنندهای از یمن به گوش میرسد.رزمندگان مقاومت یمن نهتنها در استان استراتژیک و تعیینکننده مأرب، بلکه در الحدیده و دیگر نقاط این کشور نیز در حال رقم پیروزی تاریخی و بزرگی هستند فراتر از آن، خرید تسلیحات آمریکایی از سوی ریاض ، نهتنها موازنه نبرد را به سود ائتلاف متجاوز سعودی تغییر نداده، بلکه برشدت و ضریب آسیبپذیری عربستان درصحنه جنگ نامنظم با یمنیها افزوده است. بدون شک، عربستان سعودی تنها بازنده جنگ یمن نیست و شبکه حامی ریاض به سرکردگی آمریکا و شبکه پیرو ریاض با عاملیت القاعده جملگی بازندگان این عرصه خواهند بود. دولت بایدن بهاندازهای از شکست سعودیها در یمن وحشتزده است که حتی ژست ظاهری و حقوق بشری خود در خصوص توقف ارسال و فروش تسلیحات به ریاض را زیر پا گذاشت اما کالبد بیجان بن سلمان و همراهانش، با تنفس مصنوعی آنتونی بلینکن و جیک سالیوان احیا نخواهد شد! یمنیها در آیندهای نزدیک، پیروزی خود را درمأرب و الحدیده اعلام خواهند کرد. پیروزیهای بزرگی که اصلیترین پیشنیاز پیروزی نهایی مقاومت یمن در یک نبرد هفتساله و طولانی با متجاوزین محسوب میشود.
نقطهای تاریک برای سازمان ملل
نسلکشی آشکار سعودیها و اماراتیها در یمن، نقطهای تاریک برای سازمان ملل متحد محسوب میشود.بر همگان مسجل است که کشورهایی مانند آمریکا، انگلیس و فرانسه که خود در حمایت سیاسی، نظامی و تسلیحاتی از سعودیها در طول هفت سال اخیر( از زمان آغاز جنگ یمن تاکنون ) نقش داشتهاند، هیچگاه درصدد مواجهه با اقدامات وحشیانه محمد بن سلمان برنمیآیند! گویا از دید مقامات سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی،اساسا اتفاقی در یمن رخ نداده و این کشور نیز جایی در نقشه جغرافیای جهان ندارد. تقسیمبندی ملتهای جهان به شهروندان درجه اول و دوم و ... سیاست اعلامنشده ولی علنی غرب در قبال ساکنان کره زمین محسوب میشود.
بر این اساس از دید رسانهها و سیاستمداران غربی و همچنین افرادی که در سازمان ملل متحد در مسند قدرت قرارگرفتهاند، میان ساکنان یمن و ساکنان کشورهای غربی از زمین تا آسمان فاصله وجود دارد! بیدلیل نبود که در دوران حضور بان کیمون در مسند دبیر کلی سازمان ملل متحد، وی صراحتا عربستان را از لیست سیاه سازمان ملل خارج کرد تا ذهن سعودیها بیشازپیش روی کشتار بیرحمانه یمنیها متمرکز شود.این روند در دوران حضور آنتونیو گوترش در مقام دبیر کلی سازمان ملل متحد نیز ادامه دارد. بهتر است دبیر کل سازمان ملل متحد و اعضای کمیته حقوق بشر سازمان ملل پاسخ دهند که چه اقدام واقعی در راستای خروج یمن از وضعیت بحرانی و نجات جان مردم بیدفاع این کشور صورت دادهاند!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 5
هفتخوان بازی سازی در ایران
محمدمهدی خدایی
ساخت ویدئوگیم در ایران از ظرفیت بینظیر گیمرهای علاقهمند و برنامهنویسان با استعداد برخوردار است و پیشینه این صنعت در ایران با وجود تمام فراز و نشیبها، گویای این ظرفیت عظیم است. اما چه شد اکنون در این صنعت شاهد رکود در داخل کشور هستیم و راه برونرفت از این رکود چیست؟ هرچند اولین استودیوهای بازیسازی ایرانی کار خود را در اوایل دهه هفتاد شروع کردند، فعالیت رسمی در این زمینه از اواسط دهه هشتاد و همزمان با تأسیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای شروع شد. با شکلگیری بنیاد، توسعهدهندگان ایرانی کمی منظمتر شدند و با توجه به حمایتهایی که در این دوران از بازیسازان صورت میگرفت بازیهای متعددی وارد بازار شد. در این دوران اگرچه کیفیت بازیهای ایرانی در حد بازیهای خارجی نبود اما این بازیها با استقبال خوبی روبهرو شدند. تنها مشکلی که در این میان وجود داشت نبود ناشران ایرانی بود.
همانطور که در بخش ابتدایی متن به آن اشاره کردیم در حوزه بازیهای ویدئویی، خصوصاً برای رایانههای شخصی، توسعهدهنده به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد. ناشران در ازای مشارکت در سود نهایی، هزینههای ساخت بازی را به عهده میگیرند و بازیساز را در مسیر چندساله تولید پشتیبانی میکنند. همچنین با توجه به شبکه ارتباطی که با عرضهکنندگان دارند، بازی را به دست مصرفکنندگان میرسانند. در ایران اما قضیه فرق میکرد.
اغلب فروشندگان بازیهای ویدئویی تا پیش از تأسیس بنیاد بهصورت غیرمجاز فعالیت میکردند. پس با وجود آمدن تب تولید بازی در ایران، این فروشندگان، با سرمایهای بسیار اندک، اقدام به تأسیس شرکتهای نشر بازیهای ویدئویی کردند. متأسفانه این شرکتها که تنها عرضهکننده بازیهای ویدئویی بودند حتی برای پخش بازیهای ایرانی در بازار نیز کارشکنی میکردند. مثلا از بنیاد درخواست داشتند که به ازای هر بازی ایرانی که عرضه میکنند مجوز چندین بازی خارجی را بگیرند. این موضوع تا حدی پیشرفته بود که برخی از این شرکتها بازیهای مودیفای شده مثلا با تغییر پرچم دشمنان در یک بازی خارجی به پرچم فلسطین اشغالی - تولید میکردند تا بتوانند برای نشر بازیهای خارجی مجوز بگیرند . از طرفی بسیاری از بازی های ایرانی در انبار این ناشران قلابی خاک میخورد و حتی از عرضه این بازیها خودداری میکردند. به سبب این کارشکنیها شرایط برای تولیدکنندگان ایرانی سخت شد و برخی از بازیسازان ایرانی مثل مدیر استودیو سازنده بازی کریمخان زند به خارج از کشور مهاجرت کردند.
همزمان با این اتفاقات تحریمهای شدیدتری در اوایل دهه نود بر ایران تحمیل شد. نتیجه این اتفاق کم شدن بودجه فرهنگی و به دنبال آن کاهش حمایتهای سازمانی از بازیسازان بود. از طرفی تلفنهای هوشمند چند سالی بود که وارد بازار شده بودند و فرآیند ساخت آنها نیز هزینه و زمان بسیار کمتری را نسبت به بازیهای کامپیوتری نیاز داشت. همین به عاملی برای کوچ کردن توسعهدهندگان به سمت بازیهای موبایلی تبدیل شد. البته به علت سیاستهای حمایتی بنیاد ملی بازیهای رایانهای نسبت به بازیهای موبایلی و پدید آمدن پلتفرمهای قوی مثل کافه بازار، محیطی امن برای پیشرفت بازیسازان در بستر گوشیهای هوشمند ایجاد شد.
قانون چه میگوید؟
از سال 1361، «اداره کل همکاریهای سمعی و بصری» معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی امور بازیهای رایانهای در کشور شناخته میشد. سپس در سال 1385 «بنیاد ملی بازیهای رایانهای» با تصمیم «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تأسیس شد. بااینوجود تا سال 1390 فعالان در حوزه تولید، نشر و عرضه بازیهای ویدئویی باید مجوز خود را از وزارت ارشاد میگرفتند. تا اینکه در این سال به پیشنهاد وزیر ارشاد، عبارت «صدور مجوز تولید و توزیع انواع بازیهای رایانهای و کنسولی» نیز به اساسنامه بنیاد الحاق گردید.
در حوزه قوانین، از زمان ورود بازیهای رایانهای تا سال 1373، قانون مخصوص به بازیهای رایانهای وجود نداشت. در مورد تولید، نشر و عرضه بازیها نیز وزارت ارشاد با توجه به قوانین تصویبشده برای دیگر انواع محتواهای سمعی بصری بر بازیهای رایانهای نظارت میکرد. تا اینکه در این سال «آییننامه مجوز تأسیس و نظارت بر مراکز عرضه و استفاده از بازیهای تصویری و رایانهای» به تصویب وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید. اولین مقررهای که واژه «بازی رایانهای» در آن بهکاررفته است، این آییننامه است و بهواسطه آن مراکز تولید، نشر و عرضه بازیهای رایانهای بهعنوان «مرکز فرهنگی» شناخته شدند. لازم به ذکر است که مراکز فرهنگی در قانون از مزیتهای همچون معافیت مالیاتی برخوردار هستند.
شرایط کنونی
متأسفانه به علت بیتوجهی به مسئله نشر در این سالها، در ایران شرکتهای بسیار کمی وجود دارند که واقعا درزمینهٔ نشر فعالیت کنند. بازیسازان موبایلی اغلب خود بهعنوان ناشر بازی خود را به فروشگاهها عرضه میکنند بااینحال، شرکت آوا گیمز با همکاری کافه بازار توانسته در سالهای اخیر در حوزه بازیهای موبایلی به یک ناشر معتبر تبدیل شود. در مورد بازیهای کامپیوتری اما شرایط فرق میکند. در چند سال اخیر به علت کوچ بازیسازان به سمت بازیهای موبایلی، بازیهای بسیار کمی برای رایانههای شخصی منتشر شده است. بازیهایی مثل نگاره، فرزندان مورتا و سفیر عشق عناوینی بودند که توانستند برای مدتی هرچند کوتاه سکوت بازار بازیهای کامپیوتری را بشکنند بااینحال وضعیت درزمینهٔ بازیهای کامپیوتری مطلوب نیست.
نشر بازیهای خارجی تراوین و زولا توسط شرکت سورنا پردازش آریا شاید بزرگترین اقدامی بوده است که در حوزه نشر در چندساله اخیر در ایران صورت گرفته است. این شرکت به مدیریت حسن مهدی اصل کار خود را با ساخت نرمافزار برای سازمانهایی مثل صداوسیما شروع کرد و در ادامه با ساخت بازی سیاوش به معروفیت رسید. با توجه به اینکه بازی سیاوش دقیقا در زمانی تولید شده بود که عرضهکنندگان از پخش بازیهای ایرانی امتناع میکردند، این شرکت از همان زمان شروع به نشر بازیهای خودش کرد و اکنون یکی از معدود شرکتهایی است که درزمینهٔ نشر بازی در پلتفرم رایانههای شخصی در ایران فعالیت میکند. البته به گفته رئیس این شرکت، متأسفانه با توجه به نبود زیرساختهای توزیع بهروز برای بازیهای کامپیوتری در ایران و همچنین قیمتهای بسیار زیاد رایانههای شخصی با توجه به افزایش فاجعهبار نرخ ارز، نگاه این ناشر بیشتر به سمت بازارهای بینالمللی مثل استیم است.
یکی از مهمترین دلایل راکد ماندن بازار بازیهای کامپیوتری، سنگاندازی مسئولین در مسیر توسعهدهندگان ایرانی است. وقتی بهترین بازیهای روز دنیا که خریدشان از استیم حدود 60 دلار برای بازیکن خارجی آب میخورد، در ایران بهصورت رایگان و با اینترنت نیمبها میتوان دانلود کرد؛ ما نباید توقع داشته باشیم گیمر ایرانی، بازی ساخت ایران را با قیمت 50 هزار تومان بهصورت فیزیکی از دیجی کالا سفارش بدهد. انگار که یک پرس چلوکباب کوبیده رایگان و چند لقمه کوکو سبزی را با قیمتی هرچند ناچیز در کنار هم قرار دهیم و توقع داشته باشیم مشتری کوکو سبزی را از ما بخرد!
نبود یک بستر شناختهشده برای خرید دیجیتالی بازیها معضل بعدی این صنعت است. امروزه بسیاری از شرکتهای نشر بزرگ مثل یوبیسافت، الکترونیک آرتز و ... هرکدام پلتفرم مخصوصی برای عرضه بازیهای خود دارند و حتی شرکتی مثل اپیک گیمز به پشتوانه موتور بازیاش، فروشگاهی را تأسیس کرد که اکنون با استیم رقابت میکند. این در حالی است که ما در ایران هنوز توجهی به پلتفرمهای عرضه بازی بر روی رایانه های
شخصی نداریم و بازار را بهصورت کلی به دست رقبای خارجی سپردهایم.
آخرین مشکل هم از تحریمها نشئت میگیرد. بسیاری از بازیهای ایرانی، برای اینکه روی پلتفرمهایی مثل استیم عرضه شوند و یا برای کنسولهای ایکسباکس و پلیاستیشن منتشر شوند، نیاز به یک واسط خارجی دارند. این موضوع باعث شده که بازیهای باکیفیت ایرانی یا از مجامع عمومی دور بمانند و یا موفقیت شان به اسم ناشرانی غیر ایرانی نوشته شود. ارتباط گرفتن ایران با عرضهکنندگان بازی در بازارهای جهانی هم مشکل بازیسازان را حل میکند و هم با ایجاد یک درگاه خرید ریالی مانع از خروج حجم قابلتوجهی ارز از ایران میشود. همکاری که کافه بازار برای خریدهای درون برنامهای بازی کلش آف کلنز با شرکت سوپرسل داشت، نمونهای از این توافقات است.
راهحل چیست؟
برای حل مشکلات نشر در داخل کشور ما نیازمند سیاستهای حمایتی از طرف مسئولین هستیم. حداقل کاری که مسئولین میتوانند در این زمینه انجام بدهند این است که با تبلیغ بازیهای خارجی نمک به زخم بازیسازان داخلی نپاشند. مثلا به جای اینکه هرچند وقت یکبار درباره پایین آوردن پینگ بازیهای خارجی تويیت بزنند، کمی به فکر وضعیت اسفبار اینترنت در ایران باشند. مرحله بعدی ایجاد یک نظام آموزشی منسجم است که البته بنیاد ملی بازیهای رایانهای با تأسیس انستیتو ملی بازیسازی در سال 1390، قدمی درستی در این مسیر برداشته است، اما هنوز جای کار زیادی تا رسیدن به شرایط مطلوب دارد. در مرحله آخر نیز با ساخت و حمایت از فروشگاههای عرضه دیجیتال بازی برای رایانههای شخصی تجربه موفق کافه بازار را در حوزه بازیهای کامپیوتری هم تکرار کنند و محیطی بومی برای عرضه بازیها بسازند. قطعاً بعد از عبور از این مشکلات جامعه گیمرهای ایرانی ظرفیت حمایت از یک بازار داخلی را خواهد داشت و بازیسازان میتوانند تنها با کسب درآمد از بازار داخلی به حیات خود ادامه دهند.
ساخت ویدئوگیم در ایران از ظرفیت بینظیر گیمرهای علاقهمند و برنامهنویسان با استعداد برخوردار است و پیشینه این صنعت در ایران با وجود تمام فراز و نشیبها، گویای این ظرفیت عظیم است. اما چه شد اکنون در این صنعت شاهد رکود در داخل کشور هستیم و راه برونرفت از این رکود چیست؟ هرچند اولین استودیوهای بازیسازی ایرانی کار خود را در اوایل دهه هفتاد شروع کردند، فعالیت رسمی در این زمینه از اواسط دهه هشتاد و همزمان با تأسیس بنیاد ملی بازیهای رایانهای شروع شد. با شکلگیری بنیاد، توسعهدهندگان ایرانی کمی منظمتر شدند و با توجه به حمایتهایی که در این دوران از بازیسازان صورت میگرفت بازیهای متعددی وارد بازار شد. در این دوران اگرچه کیفیت بازیهای ایرانی در حد بازیهای خارجی نبود اما این بازیها با استقبال خوبی روبهرو شدند. تنها مشکلی که در این میان وجود داشت نبود ناشران ایرانی بود.
همانطور که در بخش ابتدایی متن به آن اشاره کردیم در حوزه بازیهای ویدئویی، خصوصاً برای رایانههای شخصی، توسعهدهنده به هزینه و زمان زیادی نیاز دارد. ناشران در ازای مشارکت در سود نهایی، هزینههای ساخت بازی را به عهده میگیرند و بازیساز را در مسیر چندساله تولید پشتیبانی میکنند. همچنین با توجه به شبکه ارتباطی که با عرضهکنندگان دارند، بازی را به دست مصرفکنندگان میرسانند. در ایران اما قضیه فرق میکرد.
اغلب فروشندگان بازیهای ویدئویی تا پیش از تأسیس بنیاد بهصورت غیرمجاز فعالیت میکردند. پس با وجود آمدن تب تولید بازی در ایران، این فروشندگان، با سرمایهای بسیار اندک، اقدام به تأسیس شرکتهای نشر بازیهای ویدئویی کردند. متأسفانه این شرکتها که تنها عرضهکننده بازیهای ویدئویی بودند حتی برای پخش بازیهای ایرانی در بازار نیز کارشکنی میکردند. مثلا از بنیاد درخواست داشتند که به ازای هر بازی ایرانی که عرضه میکنند مجوز چندین بازی خارجی را بگیرند. این موضوع تا حدی پیشرفته بود که برخی از این شرکتها بازیهای مودیفای شده مثلا با تغییر پرچم دشمنان در یک بازی خارجی به پرچم فلسطین اشغالی - تولید میکردند تا بتوانند برای نشر بازیهای خارجی مجوز بگیرند . از طرفی بسیاری از بازی های ایرانی در انبار این ناشران قلابی خاک میخورد و حتی از عرضه این بازیها خودداری میکردند. به سبب این کارشکنیها شرایط برای تولیدکنندگان ایرانی سخت شد و برخی از بازیسازان ایرانی مثل مدیر استودیو سازنده بازی کریمخان زند به خارج از کشور مهاجرت کردند.
همزمان با این اتفاقات تحریمهای شدیدتری در اوایل دهه نود بر ایران تحمیل شد. نتیجه این اتفاق کم شدن بودجه فرهنگی و به دنبال آن کاهش حمایتهای سازمانی از بازیسازان بود. از طرفی تلفنهای هوشمند چند سالی بود که وارد بازار شده بودند و فرآیند ساخت آنها نیز هزینه و زمان بسیار کمتری را نسبت به بازیهای کامپیوتری نیاز داشت. همین به عاملی برای کوچ کردن توسعهدهندگان به سمت بازیهای موبایلی تبدیل شد. البته به علت سیاستهای حمایتی بنیاد ملی بازیهای رایانهای نسبت به بازیهای موبایلی و پدید آمدن پلتفرمهای قوی مثل کافه بازار، محیطی امن برای پیشرفت بازیسازان در بستر گوشیهای هوشمند ایجاد شد.
قانون چه میگوید؟
از سال 1361، «اداره کل همکاریهای سمعی و بصری» معاونت امور سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی امور بازیهای رایانهای در کشور شناخته میشد. سپس در سال 1385 «بنیاد ملی بازیهای رایانهای» با تصمیم «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تأسیس شد. بااینوجود تا سال 1390 فعالان در حوزه تولید، نشر و عرضه بازیهای ویدئویی باید مجوز خود را از وزارت ارشاد میگرفتند. تا اینکه در این سال به پیشنهاد وزیر ارشاد، عبارت «صدور مجوز تولید و توزیع انواع بازیهای رایانهای و کنسولی» نیز به اساسنامه بنیاد الحاق گردید.
در حوزه قوانین، از زمان ورود بازیهای رایانهای تا سال 1373، قانون مخصوص به بازیهای رایانهای وجود نداشت. در مورد تولید، نشر و عرضه بازیها نیز وزارت ارشاد با توجه به قوانین تصویبشده برای دیگر انواع محتواهای سمعی بصری بر بازیهای رایانهای نظارت میکرد. تا اینکه در این سال «آییننامه مجوز تأسیس و نظارت بر مراکز عرضه و استفاده از بازیهای تصویری و رایانهای» به تصویب وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید. اولین مقررهای که واژه «بازی رایانهای» در آن بهکاررفته است، این آییننامه است و بهواسطه آن مراکز تولید، نشر و عرضه بازیهای رایانهای بهعنوان «مرکز فرهنگی» شناخته شدند. لازم به ذکر است که مراکز فرهنگی در قانون از مزیتهای همچون معافیت مالیاتی برخوردار هستند.
شرایط کنونی
متأسفانه به علت بیتوجهی به مسئله نشر در این سالها، در ایران شرکتهای بسیار کمی وجود دارند که واقعا درزمینهٔ نشر فعالیت کنند. بازیسازان موبایلی اغلب خود بهعنوان ناشر بازی خود را به فروشگاهها عرضه میکنند بااینحال، شرکت آوا گیمز با همکاری کافه بازار توانسته در سالهای اخیر در حوزه بازیهای موبایلی به یک ناشر معتبر تبدیل شود. در مورد بازیهای کامپیوتری اما شرایط فرق میکند. در چند سال اخیر به علت کوچ بازیسازان به سمت بازیهای موبایلی، بازیهای بسیار کمی برای رایانههای شخصی منتشر شده است. بازیهایی مثل نگاره، فرزندان مورتا و سفیر عشق عناوینی بودند که توانستند برای مدتی هرچند کوتاه سکوت بازار بازیهای کامپیوتری را بشکنند بااینحال وضعیت درزمینهٔ بازیهای کامپیوتری مطلوب نیست.
نشر بازیهای خارجی تراوین و زولا توسط شرکت سورنا پردازش آریا شاید بزرگترین اقدامی بوده است که در حوزه نشر در چندساله اخیر در ایران صورت گرفته است. این شرکت به مدیریت حسن مهدی اصل کار خود را با ساخت نرمافزار برای سازمانهایی مثل صداوسیما شروع کرد و در ادامه با ساخت بازی سیاوش به معروفیت رسید. با توجه به اینکه بازی سیاوش دقیقا در زمانی تولید شده بود که عرضهکنندگان از پخش بازیهای ایرانی امتناع میکردند، این شرکت از همان زمان شروع به نشر بازیهای خودش کرد و اکنون یکی از معدود شرکتهایی است که درزمینهٔ نشر بازی در پلتفرم رایانههای شخصی در ایران فعالیت میکند. البته به گفته رئیس این شرکت، متأسفانه با توجه به نبود زیرساختهای توزیع بهروز برای بازیهای کامپیوتری در ایران و همچنین قیمتهای بسیار زیاد رایانههای شخصی با توجه به افزایش فاجعهبار نرخ ارز، نگاه این ناشر بیشتر به سمت بازارهای بینالمللی مثل استیم است.
یکی از مهمترین دلایل راکد ماندن بازار بازیهای کامپیوتری، سنگاندازی مسئولین در مسیر توسعهدهندگان ایرانی است. وقتی بهترین بازیهای روز دنیا که خریدشان از استیم حدود 60 دلار برای بازیکن خارجی آب میخورد، در ایران بهصورت رایگان و با اینترنت نیمبها میتوان دانلود کرد؛ ما نباید توقع داشته باشیم گیمر ایرانی، بازی ساخت ایران را با قیمت 50 هزار تومان بهصورت فیزیکی از دیجی کالا سفارش بدهد. انگار که یک پرس چلوکباب کوبیده رایگان و چند لقمه کوکو سبزی را با قیمتی هرچند ناچیز در کنار هم قرار دهیم و توقع داشته باشیم مشتری کوکو سبزی را از ما بخرد!
نبود یک بستر شناختهشده برای خرید دیجیتالی بازیها معضل بعدی این صنعت است. امروزه بسیاری از شرکتهای نشر بزرگ مثل یوبیسافت، الکترونیک آرتز و ... هرکدام پلتفرم مخصوصی برای عرضه بازیهای خود دارند و حتی شرکتی مثل اپیک گیمز به پشتوانه موتور بازیاش، فروشگاهی را تأسیس کرد که اکنون با استیم رقابت میکند. این در حالی است که ما در ایران هنوز توجهی به پلتفرمهای عرضه بازی بر روی رایانه های
شخصی نداریم و بازار را بهصورت کلی به دست رقبای خارجی سپردهایم.
آخرین مشکل هم از تحریمها نشئت میگیرد. بسیاری از بازیهای ایرانی، برای اینکه روی پلتفرمهایی مثل استیم عرضه شوند و یا برای کنسولهای ایکسباکس و پلیاستیشن منتشر شوند، نیاز به یک واسط خارجی دارند. این موضوع باعث شده که بازیهای باکیفیت ایرانی یا از مجامع عمومی دور بمانند و یا موفقیت شان به اسم ناشرانی غیر ایرانی نوشته شود. ارتباط گرفتن ایران با عرضهکنندگان بازی در بازارهای جهانی هم مشکل بازیسازان را حل میکند و هم با ایجاد یک درگاه خرید ریالی مانع از خروج حجم قابلتوجهی ارز از ایران میشود. همکاری که کافه بازار برای خریدهای درون برنامهای بازی کلش آف کلنز با شرکت سوپرسل داشت، نمونهای از این توافقات است.
راهحل چیست؟
برای حل مشکلات نشر در داخل کشور ما نیازمند سیاستهای حمایتی از طرف مسئولین هستیم. حداقل کاری که مسئولین میتوانند در این زمینه انجام بدهند این است که با تبلیغ بازیهای خارجی نمک به زخم بازیسازان داخلی نپاشند. مثلا به جای اینکه هرچند وقت یکبار درباره پایین آوردن پینگ بازیهای خارجی تويیت بزنند، کمی به فکر وضعیت اسفبار اینترنت در ایران باشند. مرحله بعدی ایجاد یک نظام آموزشی منسجم است که البته بنیاد ملی بازیهای رایانهای با تأسیس انستیتو ملی بازیسازی در سال 1390، قدمی درستی در این مسیر برداشته است، اما هنوز جای کار زیادی تا رسیدن به شرایط مطلوب دارد. در مرحله آخر نیز با ساخت و حمایت از فروشگاههای عرضه دیجیتال بازی برای رایانههای شخصی تجربه موفق کافه بازار را در حوزه بازیهای کامپیوتری هم تکرار کنند و محیطی بومی برای عرضه بازیها بسازند. قطعاً بعد از عبور از این مشکلات جامعه گیمرهای ایرانی ظرفیت حمایت از یک بازار داخلی را خواهد داشت و بازیسازان میتوانند تنها با کسب درآمد از بازار داخلی به حیات خود ادامه دهند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
129 ساختمان پلاسکو در تهران!
گروه اجتماعی
دل آدم از اتفاقاتی مثل ساختمان پلاسکو می لرزد و آه از نهادش بلند می شود. نخستین آسمانخراش کشور ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ میان بهت و حیرت ما در آتش سوخت و تلاش آتشنشانها برای مهار شعلههای مهیب آتش نتوانست این برج ۱۷ طبقه اسکلتفلزی را سرپا نگه دارد. پلاسکو، که با خاطره بسیاری از تهرانیها و یا آنهایی که گذرشان به چهارراه استانبول افتاده گره خورده بود، به سادگی فرو ریخت. بر اثر این سانحه ۲۱ تن از جمله ۱۶ آتشنشان جان خود را از دست دادند. از ۲۳۵ مصدوم این آتشسوزی حدود ۱۸۰ نفر بهصورت سرپایی مداوا شدند. گفته میشود از مجموع ۱۲۰۰ واحد صنفی پلاسکو، ۵۶۰ واحد در حوزه پوشاک فعال بود، که عملا در کمتر از چهار ساعت تمام آنها نابود شدند و نزدیک به سه هزار نفر بیکار. پس از آواربرداری، بین مقامهای ذیربط بحثونظرهای بسیاری درباره آینده پلاسکو درگرفت و سرانجام تصمیم گرفته شد تا ساختمان جدیدی بهجای پلاسکو ساخته شود.
هشدارهایی که پس از سال 95 فراموش شد
بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی پس از وقوع این سانحه دلخراش، با هدف یاری رساندن به کسبه آسیبدیده، با نگرشی ملی تصمیم گرفت آستین ها را بالا بزند و بنایی استاندارد را احداث کند و به این ترتیب عملیات ساخت این بنا در ۲۰ طبقه آغاز شد و هم اکنون آماده بهره برداری است اما این پایان ماجرا نیست و باید برای دیگر ساختمان های نا ایمن نیز فکری کرد.
این حادثه ناگوار موجب شد برای مدتی کوتاه، به ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه در رسانهها و افکار عمومی توجه شود و 9 روز پس از این حادثه و با بالا گرفتن بحثوجدلها بر سر دلایل رخ دادنش، حسن روحانی، رئیس جمهور وقت، هیئتی را مسئول بررسی حادثه ساختمان پلاسکو کرد. دو ماه بعد «هیئت ویژه در گزارش ملی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو» فرو ریختن این ساختمان را نمادی از قصور و ناکارآمدی بسیاری از دستگاهها اعلام کرد؛ قصور و کاستیهایی که به گفته رئیس این هیئت، چندین دهه بر یکدیگر انباشته شده بود. اما با گذشت سالها از وقوع این اتفاق دردناک چه اقداماتی به منظور جلوگیری از چنین وقایعی صورت پذیرفته، آیا توانسته ایم به صورت ریشه ای و بنیادی تاثیری بر روند ایمنسازی ساختمانها بگذاریم؟ پاسخ این پرسش دشوار نیست، چراکه در روند کلی تغییری حاصل نشده است و سه سال پس از وقوع این اتفاق تلخ، در تیر ماه ۹۸ حادثه آتش سوزی کلینیک سینا رخ داد، حادثه ای در مقیاسی کوچکتر که نشان داد، زنگ خطرها و اعلام هشدارها در همان سال ۱۳۹۵ به فراموشی سپرده شده است و صرفا در ذهن عموم مسئولان به عنوان خاطره ای تلخ بایگانی شده است. پس از وقوع انفجار و آتشسوزی در کلینک پزشکی سینا اطهر که به کشته شدن ۱۹ نفر و مصدومیت 14 تن منجر شد و بر اثر شدت انفجار خانههای نزدیک به این مرکز نیز آسیب دیدند، رضا کرمی محمدی، رئیس سابق سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران تاکید کرد: «شهر تهران ۵۰ بیمارستان قدیمی دارد که بیش از ۵۰ سال عمر دارند و فاقد شرایط ایمنی استاندارد هستند.»
به اذعان رئیس سابق سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران: «در هیچ جای کشور موضوع تعمیر و نگهداری رعایت نمیشود و همیشه صبر میشود تا ابتدا حادثه رخ دهد و سپس اقدام به رفع عیب آن می کنند. در بیشتر بیمارستانها کپسول اکسیژن وجود دارد، اما پروتکلهای تعمیر و نگهداری در مورد آنها رعایت نمیشود.»
شاید راه حل غلبه بر ساختمان های نا ایمن در برابر حریق، انتشار عمومی لیست این اماکن پرخطر باشد اما کرمی محمدی هنگامی که از بیمارستان های فاقد ایمنی پایتخت سخن می گفت، بیان کرد، ملاحظاتی وجود دارد که نمیتوانیم اسامی آنها را اعلام کنیم، زیرا معرفی آنها وضع را بدتر میکند و موجب تشویش اذهان مردم میشود.
با این حال، 29 دی ماه ۹۸ اعضای پیشین شورای شهر تهران طرح ایجاد سایتی برای پایش ایمنی ساختمانها در برابر خطر آتشسوزی را تصویب کردند و قرار بود که مشخصات ساختمانهای بزرگ ناایمن در این سایت منتشر شود. پس از آن اعلام شد که مشخصات هزار ساختمان نیز وارد شده اما در نهایت این سایت از دسترس خارج شد و گفته شد که فقط آتش نشانی به اطلاعات آن دسترسی دارد.
در توجیه این مسئله، زهرا صدراعظم نوری، رئیس پیشین کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای شهر تهران، گفت: «اینکه استحکام بنای یک ساختمان به چه صورت است، سازهاش چیست و مسائل فنیاش چیست و چه دسترسیهایی دارد اینها مسائلی نیست که به درد شهروندان بخورد.» بنابراین از لحظه وقوع فاجعه پلاسکو تا هنگامی که حادثه کلینیک سینا اطهر رخ داد، بسیاری از مالها و مراکز خرید و ساختمان های بزرگ بدون رعایت ایمنی و اصول و ضوابط فنی در مراکز پر جمعیت ساخته شده اند، از جمله مرکز بزرگ لوازم خانگی در مجاورت میدان شوش تهران که مهدی زارعی- استاد مدیریت بحران می گوید: « تکمیل شده و به عنوان افتخارات شهر تهران محسوب میشود! همچنین ساختمانهایی که روی گسل شمال تهران در ولنجک قرار دارد و برجهای دوقلوی ولنجک در حریم رودخانه ولنجک در حال ساخت بودند که تکمیل شده اند.»
آمارهای خطرناک
واقعیت آن است که تهران ساختمان ناایمن نظیر کلینیک سینا اطهر و یا پلاسکو کم ندارد؛ ساختمان های فرسوده، ناکارآمد و غیر ایمنی که بارها به حادثه منجر شده اما خیلی زود به فراموشی سپرده شده است. به گفته حمیدرضا صارمی، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران «129مکان همانندپلاسکودرتهران وجود داردکه اگراتفاقی درآن رخ دهد قابل جمع کردن نیست.» به گزارش اکو ایران، بررسی لیست 129 ساختمان پرخطر نشان می دهد که منطقه 12 رکورد بیشترین ساختمان پرخطر را دارد، مناطق 18 و 2 و یک در رتبههای بعدی قرار دارند و در این لیست 129 تایی منطقه 10 هیچ سهمی ندارد.
اما بخوانید از قول مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای اسلامی شهر تهران که هشدار داده، این ساختمانها از پلاسکو خطرناکتر و بحرانآفرینتر هستند. اگر امروز به این ۱۲۹ ساختمان توجه نکنیم یک حادثه و یک بحران دیگر به وقوع خواهد پیوست و نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم.اگرچه شهرداری تهران متولی این موضوع نیست اما واقعیت این است که در تهران ۱۲۹ ساختمان بسیار پرخطر، ۳۵۰۰ ساختمان پرخطر و ۲۳ هزار و ۱۸۹ ساختمان میان خطر وجود دارد.
آنطور که حمیدرضا صارمی مطرح کرده: در تهران حدود چهار هزار و ۴۷۰ هکتار بافت ناایمن داریم، این بافت حدود هفت درصد مساحت شهر تهران را تشکیل داده و حدود ۲۰ درصد جمعیت پایتخت در این بافت ساکن هستند. گویا پایان این آمارهای خطرناک باز است و باید همچنان به این فهرست اضافه کرد، به تازگی علی نصیری- سرپرست سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران از شناسایی ۱۰۰۰ برج ناایمن در تهران که ۱۷۰ مورد آن خطرناک و در محدوده گسلهاست خبرداده و گویا ۳۳ هزار ساختمان ناایمن را آتشنشانی شناسایی کرده که ۲۰۰ مورد آن بسیار خطرناک است.
شهرداری می تواند ساختمانهای پرخطر را پلمب کند؟
اما چرا شهرداری نمی تواند برخوردی جدی با ساختمان های نا ایمن و پرخطر داشته باشد؟ سازه هایی که هر یک به مثابه بمبی ساعتی به شمار می روند و قادرند جان شهروندان بسیاری را تهدید کنند. مدیران شهری دلیل این مسئله را خلاء های قانونی می دانند و معتقدند که از منظر قانونی شهرداری اهرم لازم را برای پلمب ساختمان های پرخطر ندارد. گفته می شود شهرداری تا هنگامی اجازه ورود به مقوله ایمنی را دارد که بخواهد پایان کار صادر کند و پس از آن دیگر وظیفه ای ندارد. البته بر سر این موضوع اختلاف نظر است وبرخی تاکید کرده اند که «طبق قانون شهرداری موظف است پس از اخطار، ساختمان را پلمب کند اما شهرداریها به دلیل گستردگی این موضوع به وظیفه خود عمل نمی کنند.» گوینده این عبارت علی اصغر عنابستانی، نماینده مجلس شورای اسلامی است که اعتقاد دارد، ما درخصوص پلمب ساختمانهای نا ایمن هیچ خلاء قانونی نداریم. او با اشاره به اختیارات قانونی کمیسیون ماده ۱۰۰ مطرح کرده، «در ماده ۱۰۰ قانون شهرداری صراحتا بیان شده تخلفِ خارج از پروانه باید در این کمیسیون رسیدگی شود بنابراین شهرداری میتواند پس از اخطار، حکم پلمب صادر کند و حتی تا مرحله تخریب هم پیش برود. از آنجایی که حجم آرای تخریب در کمیسیون ماده ۱۰۰ بسیار زیاد است شهرداری نمیتواند به همه آنها رسیدگی کند.» در این زمینه علی بیت اللهی- رئیس پژوهشکده ساختمان و ابنیه فنی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، پیش تر در گفت و گو با ما عنوان کرده است: «در حادثه پلاسکو، مطرح شد که بیش از ۱۵ بار سازمان آتش نشانی به مسئولان پلاسکو هشدار داده و همینطور در مورد ساختمان کلینیک سینا اطهر بیان شد که چندین بار هشدارهای لازم داده شده، اما صرف هشدار و اینکه در ادامه کاری صورت نگیرد، منطقی نیست و طبق قانون، شهرداری می تواند اقدام به پلمب ساختمانهای پرخطر کرده و به دلیل ناامنی ای که یک ساختمان آسیب پذیر و نقطه حادثه خیز برای شهروندان دارد، از مالکین ساختمان خسارت اخذ کند. ضمن آنکه صرف هشدار دادن هم عقلانی نیست و به عنوان مثال پلیس راهنمایی و رانندگی که فقط هشدار نمی دهد، دستور توقف می دهد و وسیله نقلیه را به پارکینگ هدایت می کند؛ اینها در ادامه اجرای یک دستور قانونی بوده و منطقی آن است که در ادامه به اجرا و پاسخ درست منتهی شود. اینکه فقط هشدار داده شود و در عمل هیچ اتفاقی نیفتد، اصلا مفهوم ندارد.
از طرفی باتوجه به آنکه در این زمینه با بحرانهای متعددی روبه رو بوده ایم، زمان لازم را در اختیار داشته ایم تا قانون را به صورت روشن تری پیشنهاد داده و آن را مصوب و لازم الاجرا کنیم، در این صورت دیگر جایی برای ابهام باقی نمی ماند.» عنابستانی هم معتقد است: باید انقلاب جدیدی در مورد بازنگری کلی در ضوابط شهری از جمله شهرسازی، ساختمانهای نا ایمن، ساختمانهای بدون پروانه ساخت انجام شود اما به گفته این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی به دلیل شرایط اقتصادی موجود و افزایش شدید قیمت مسکن مردم مجبور هستند در ساختمانهای خود هرچند نا ایمن زندگی کنند چراکه چارهای جز این ندارند و مجبور هستند خطر را به جان خود بخرند.
دل آدم از اتفاقاتی مثل ساختمان پلاسکو می لرزد و آه از نهادش بلند می شود. نخستین آسمانخراش کشور ۳۰ دی ماه ۱۳۹۵ میان بهت و حیرت ما در آتش سوخت و تلاش آتشنشانها برای مهار شعلههای مهیب آتش نتوانست این برج ۱۷ طبقه اسکلتفلزی را سرپا نگه دارد. پلاسکو، که با خاطره بسیاری از تهرانیها و یا آنهایی که گذرشان به چهارراه استانبول افتاده گره خورده بود، به سادگی فرو ریخت. بر اثر این سانحه ۲۱ تن از جمله ۱۶ آتشنشان جان خود را از دست دادند. از ۲۳۵ مصدوم این آتشسوزی حدود ۱۸۰ نفر بهصورت سرپایی مداوا شدند. گفته میشود از مجموع ۱۲۰۰ واحد صنفی پلاسکو، ۵۶۰ واحد در حوزه پوشاک فعال بود، که عملا در کمتر از چهار ساعت تمام آنها نابود شدند و نزدیک به سه هزار نفر بیکار. پس از آواربرداری، بین مقامهای ذیربط بحثونظرهای بسیاری درباره آینده پلاسکو درگرفت و سرانجام تصمیم گرفته شد تا ساختمان جدیدی بهجای پلاسکو ساخته شود.
هشدارهایی که پس از سال 95 فراموش شد
بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی پس از وقوع این سانحه دلخراش، با هدف یاری رساندن به کسبه آسیبدیده، با نگرشی ملی تصمیم گرفت آستین ها را بالا بزند و بنایی استاندارد را احداث کند و به این ترتیب عملیات ساخت این بنا در ۲۰ طبقه آغاز شد و هم اکنون آماده بهره برداری است اما این پایان ماجرا نیست و باید برای دیگر ساختمان های نا ایمن نیز فکری کرد.
این حادثه ناگوار موجب شد برای مدتی کوتاه، به ایمنی ساختمانهای بلندمرتبه در رسانهها و افکار عمومی توجه شود و 9 روز پس از این حادثه و با بالا گرفتن بحثوجدلها بر سر دلایل رخ دادنش، حسن روحانی، رئیس جمهور وقت، هیئتی را مسئول بررسی حادثه ساختمان پلاسکو کرد. دو ماه بعد «هیئت ویژه در گزارش ملی بررسی حادثه ساختمان پلاسکو» فرو ریختن این ساختمان را نمادی از قصور و ناکارآمدی بسیاری از دستگاهها اعلام کرد؛ قصور و کاستیهایی که به گفته رئیس این هیئت، چندین دهه بر یکدیگر انباشته شده بود. اما با گذشت سالها از وقوع این اتفاق دردناک چه اقداماتی به منظور جلوگیری از چنین وقایعی صورت پذیرفته، آیا توانسته ایم به صورت ریشه ای و بنیادی تاثیری بر روند ایمنسازی ساختمانها بگذاریم؟ پاسخ این پرسش دشوار نیست، چراکه در روند کلی تغییری حاصل نشده است و سه سال پس از وقوع این اتفاق تلخ، در تیر ماه ۹۸ حادثه آتش سوزی کلینیک سینا رخ داد، حادثه ای در مقیاسی کوچکتر که نشان داد، زنگ خطرها و اعلام هشدارها در همان سال ۱۳۹۵ به فراموشی سپرده شده است و صرفا در ذهن عموم مسئولان به عنوان خاطره ای تلخ بایگانی شده است. پس از وقوع انفجار و آتشسوزی در کلینک پزشکی سینا اطهر که به کشته شدن ۱۹ نفر و مصدومیت 14 تن منجر شد و بر اثر شدت انفجار خانههای نزدیک به این مرکز نیز آسیب دیدند، رضا کرمی محمدی، رئیس سابق سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران تاکید کرد: «شهر تهران ۵۰ بیمارستان قدیمی دارد که بیش از ۵۰ سال عمر دارند و فاقد شرایط ایمنی استاندارد هستند.»
به اذعان رئیس سابق سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران: «در هیچ جای کشور موضوع تعمیر و نگهداری رعایت نمیشود و همیشه صبر میشود تا ابتدا حادثه رخ دهد و سپس اقدام به رفع عیب آن می کنند. در بیشتر بیمارستانها کپسول اکسیژن وجود دارد، اما پروتکلهای تعمیر و نگهداری در مورد آنها رعایت نمیشود.»
شاید راه حل غلبه بر ساختمان های نا ایمن در برابر حریق، انتشار عمومی لیست این اماکن پرخطر باشد اما کرمی محمدی هنگامی که از بیمارستان های فاقد ایمنی پایتخت سخن می گفت، بیان کرد، ملاحظاتی وجود دارد که نمیتوانیم اسامی آنها را اعلام کنیم، زیرا معرفی آنها وضع را بدتر میکند و موجب تشویش اذهان مردم میشود.
با این حال، 29 دی ماه ۹۸ اعضای پیشین شورای شهر تهران طرح ایجاد سایتی برای پایش ایمنی ساختمانها در برابر خطر آتشسوزی را تصویب کردند و قرار بود که مشخصات ساختمانهای بزرگ ناایمن در این سایت منتشر شود. پس از آن اعلام شد که مشخصات هزار ساختمان نیز وارد شده اما در نهایت این سایت از دسترس خارج شد و گفته شد که فقط آتش نشانی به اطلاعات آن دسترسی دارد.
در توجیه این مسئله، زهرا صدراعظم نوری، رئیس پیشین کمیته ایمنی و مدیریت بحران شورای شهر تهران، گفت: «اینکه استحکام بنای یک ساختمان به چه صورت است، سازهاش چیست و مسائل فنیاش چیست و چه دسترسیهایی دارد اینها مسائلی نیست که به درد شهروندان بخورد.» بنابراین از لحظه وقوع فاجعه پلاسکو تا هنگامی که حادثه کلینیک سینا اطهر رخ داد، بسیاری از مالها و مراکز خرید و ساختمان های بزرگ بدون رعایت ایمنی و اصول و ضوابط فنی در مراکز پر جمعیت ساخته شده اند، از جمله مرکز بزرگ لوازم خانگی در مجاورت میدان شوش تهران که مهدی زارعی- استاد مدیریت بحران می گوید: « تکمیل شده و به عنوان افتخارات شهر تهران محسوب میشود! همچنین ساختمانهایی که روی گسل شمال تهران در ولنجک قرار دارد و برجهای دوقلوی ولنجک در حریم رودخانه ولنجک در حال ساخت بودند که تکمیل شده اند.»
آمارهای خطرناک
واقعیت آن است که تهران ساختمان ناایمن نظیر کلینیک سینا اطهر و یا پلاسکو کم ندارد؛ ساختمان های فرسوده، ناکارآمد و غیر ایمنی که بارها به حادثه منجر شده اما خیلی زود به فراموشی سپرده شده است. به گفته حمیدرضا صارمی، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران «129مکان همانندپلاسکودرتهران وجود داردکه اگراتفاقی درآن رخ دهد قابل جمع کردن نیست.» به گزارش اکو ایران، بررسی لیست 129 ساختمان پرخطر نشان می دهد که منطقه 12 رکورد بیشترین ساختمان پرخطر را دارد، مناطق 18 و 2 و یک در رتبههای بعدی قرار دارند و در این لیست 129 تایی منطقه 10 هیچ سهمی ندارد.
اما بخوانید از قول مهدی پیرهادی، رئیس کمیسیون سلامت، محیطزیست و خدمات شهری شورای اسلامی شهر تهران که هشدار داده، این ساختمانها از پلاسکو خطرناکتر و بحرانآفرینتر هستند. اگر امروز به این ۱۲۹ ساختمان توجه نکنیم یک حادثه و یک بحران دیگر به وقوع خواهد پیوست و نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم.اگرچه شهرداری تهران متولی این موضوع نیست اما واقعیت این است که در تهران ۱۲۹ ساختمان بسیار پرخطر، ۳۵۰۰ ساختمان پرخطر و ۲۳ هزار و ۱۸۹ ساختمان میان خطر وجود دارد.
آنطور که حمیدرضا صارمی مطرح کرده: در تهران حدود چهار هزار و ۴۷۰ هکتار بافت ناایمن داریم، این بافت حدود هفت درصد مساحت شهر تهران را تشکیل داده و حدود ۲۰ درصد جمعیت پایتخت در این بافت ساکن هستند. گویا پایان این آمارهای خطرناک باز است و باید همچنان به این فهرست اضافه کرد، به تازگی علی نصیری- سرپرست سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران از شناسایی ۱۰۰۰ برج ناایمن در تهران که ۱۷۰ مورد آن خطرناک و در محدوده گسلهاست خبرداده و گویا ۳۳ هزار ساختمان ناایمن را آتشنشانی شناسایی کرده که ۲۰۰ مورد آن بسیار خطرناک است.
شهرداری می تواند ساختمانهای پرخطر را پلمب کند؟
اما چرا شهرداری نمی تواند برخوردی جدی با ساختمان های نا ایمن و پرخطر داشته باشد؟ سازه هایی که هر یک به مثابه بمبی ساعتی به شمار می روند و قادرند جان شهروندان بسیاری را تهدید کنند. مدیران شهری دلیل این مسئله را خلاء های قانونی می دانند و معتقدند که از منظر قانونی شهرداری اهرم لازم را برای پلمب ساختمان های پرخطر ندارد. گفته می شود شهرداری تا هنگامی اجازه ورود به مقوله ایمنی را دارد که بخواهد پایان کار صادر کند و پس از آن دیگر وظیفه ای ندارد. البته بر سر این موضوع اختلاف نظر است وبرخی تاکید کرده اند که «طبق قانون شهرداری موظف است پس از اخطار، ساختمان را پلمب کند اما شهرداریها به دلیل گستردگی این موضوع به وظیفه خود عمل نمی کنند.» گوینده این عبارت علی اصغر عنابستانی، نماینده مجلس شورای اسلامی است که اعتقاد دارد، ما درخصوص پلمب ساختمانهای نا ایمن هیچ خلاء قانونی نداریم. او با اشاره به اختیارات قانونی کمیسیون ماده ۱۰۰ مطرح کرده، «در ماده ۱۰۰ قانون شهرداری صراحتا بیان شده تخلفِ خارج از پروانه باید در این کمیسیون رسیدگی شود بنابراین شهرداری میتواند پس از اخطار، حکم پلمب صادر کند و حتی تا مرحله تخریب هم پیش برود. از آنجایی که حجم آرای تخریب در کمیسیون ماده ۱۰۰ بسیار زیاد است شهرداری نمیتواند به همه آنها رسیدگی کند.» در این زمینه علی بیت اللهی- رئیس پژوهشکده ساختمان و ابنیه فنی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، پیش تر در گفت و گو با ما عنوان کرده است: «در حادثه پلاسکو، مطرح شد که بیش از ۱۵ بار سازمان آتش نشانی به مسئولان پلاسکو هشدار داده و همینطور در مورد ساختمان کلینیک سینا اطهر بیان شد که چندین بار هشدارهای لازم داده شده، اما صرف هشدار و اینکه در ادامه کاری صورت نگیرد، منطقی نیست و طبق قانون، شهرداری می تواند اقدام به پلمب ساختمانهای پرخطر کرده و به دلیل ناامنی ای که یک ساختمان آسیب پذیر و نقطه حادثه خیز برای شهروندان دارد، از مالکین ساختمان خسارت اخذ کند. ضمن آنکه صرف هشدار دادن هم عقلانی نیست و به عنوان مثال پلیس راهنمایی و رانندگی که فقط هشدار نمی دهد، دستور توقف می دهد و وسیله نقلیه را به پارکینگ هدایت می کند؛ اینها در ادامه اجرای یک دستور قانونی بوده و منطقی آن است که در ادامه به اجرا و پاسخ درست منتهی شود. اینکه فقط هشدار داده شود و در عمل هیچ اتفاقی نیفتد، اصلا مفهوم ندارد.
از طرفی باتوجه به آنکه در این زمینه با بحرانهای متعددی روبه رو بوده ایم، زمان لازم را در اختیار داشته ایم تا قانون را به صورت روشن تری پیشنهاد داده و آن را مصوب و لازم الاجرا کنیم، در این صورت دیگر جایی برای ابهام باقی نمی ماند.» عنابستانی هم معتقد است: باید انقلاب جدیدی در مورد بازنگری کلی در ضوابط شهری از جمله شهرسازی، ساختمانهای نا ایمن، ساختمانهای بدون پروانه ساخت انجام شود اما به گفته این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی به دلیل شرایط اقتصادی موجود و افزایش شدید قیمت مسکن مردم مجبور هستند در ساختمانهای خود هرچند نا ایمن زندگی کنند چراکه چارهای جز این ندارند و مجبور هستند خطر را به جان خود بخرند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
امام(ره) اسلام سیاسی و مردمسالاری دینی را احیا کرد
دبیر شورای نگهبان گفت:غربیها و پیروان آنان در ایران،زمان طاغوت سالها تلاش کرده بودند که دین را از عرصه اجتماعی حذف کنند؛ امام این توطئه را برهم زد و اسلام سیاسی و مردمسالاری را احیا کرد.به گزارش شورای نگهبان، آیتالله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، در جلسه این شورا با تبریک میلاد حضرت زهرا (س) و امام خمینی (ره) گفت: حضرت زهرا (س) هم مقامات عالی انسانی را دارا بود و در یک کلمه تجلی کامل اسماء
و صفات الهی بود.وی در تشریح ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) گفت: ایشان اگرچه طول حیات مبارکشان کوتاه بود اما عمق زندگی ایشان بسیار زیاد و پربرکت بود؛ ایشان در کل اعصار مایه افتخار و الگوی زنان عالم هستند.دبیر شورای نگهبان با ابراز تأسف از اینکه الگوی امیرالمؤمنین علی (ع) برای مردان و حضرت صدیقه زهرا (س) برای زنان عالم همچنان بهدرستی تبیین نشده است، خاطرنشان کرد: باید همه تلاش کنیم تا الگوی این دو چهره ممتاز تاریخ و بشریت در سراسر عالم فراگیر شود.آیتالله جنتی در ادامه به تبیین شخصیت امام خمینی (ره) اشاره کرد و گفت: ایشان گرچه بیش از ۳۰ سال است که از میان ما رفته اما افکار و اندیشههای ایشان همانطور که در صحیفه امام هم آمده زنده است و همواره برای همگان قابلاستفاده خواهد بود.وی افزود: همه ازجمله وزرای آموزشوپرورش و علوم باید برای شناخت بیشتر راه و رسم امام خمینی (ره) به نسل جدید بهویژه دانش آموزان و دانشجویان تلاش مضاعفی کنند ضمن آنکه حوزههای علمیه و روحانیون نیز باید حافظ آثار امام (ره) باشند.دبیر شورای نگهبان در پایان در کنار برشمردن صفات ممتاز شخصیتی امام، آشتی دادن دین و سیاست در عصر جدید را ازجمله اقدامات بسیار مهم ایشان دانست و گفت: غربیها و پیروان آنان در ایران، زمان طاغوت سالها تلاش کرده بودند که دین را از عرصه اجتماعی و سیاسی حذف کنند که امام بزرگوار این توطئه را برهم زد و اسلام سیاسی و مردمسالاری دینی را احیا کرد ازاینرو همه باید در نشر افکار و اندیشههای ایشان به وظایف خود عمل کنیم.
و صفات الهی بود.وی در تشریح ابعاد شخصیتی حضرت زهرا (س) گفت: ایشان اگرچه طول حیات مبارکشان کوتاه بود اما عمق زندگی ایشان بسیار زیاد و پربرکت بود؛ ایشان در کل اعصار مایه افتخار و الگوی زنان عالم هستند.دبیر شورای نگهبان با ابراز تأسف از اینکه الگوی امیرالمؤمنین علی (ع) برای مردان و حضرت صدیقه زهرا (س) برای زنان عالم همچنان بهدرستی تبیین نشده است، خاطرنشان کرد: باید همه تلاش کنیم تا الگوی این دو چهره ممتاز تاریخ و بشریت در سراسر عالم فراگیر شود.آیتالله جنتی در ادامه به تبیین شخصیت امام خمینی (ره) اشاره کرد و گفت: ایشان گرچه بیش از ۳۰ سال است که از میان ما رفته اما افکار و اندیشههای ایشان همانطور که در صحیفه امام هم آمده زنده است و همواره برای همگان قابلاستفاده خواهد بود.وی افزود: همه ازجمله وزرای آموزشوپرورش و علوم باید برای شناخت بیشتر راه و رسم امام خمینی (ره) به نسل جدید بهویژه دانش آموزان و دانشجویان تلاش مضاعفی کنند ضمن آنکه حوزههای علمیه و روحانیون نیز باید حافظ آثار امام (ره) باشند.دبیر شورای نگهبان در پایان در کنار برشمردن صفات ممتاز شخصیتی امام، آشتی دادن دین و سیاست در عصر جدید را ازجمله اقدامات بسیار مهم ایشان دانست و گفت: غربیها و پیروان آنان در ایران، زمان طاغوت سالها تلاش کرده بودند که دین را از عرصه اجتماعی و سیاسی حذف کنند که امام بزرگوار این توطئه را برهم زد و اسلام سیاسی و مردمسالاری دینی را احیا کرد ازاینرو همه باید در نشر افکار و اندیشههای ایشان به وظایف خود عمل کنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 1
سازوکاری برای پیگیری دستور رئیسجمهور به بانکها تشکیل شود
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری گفت: سازوکار کارآمدی برای پیگیری تحقق دستورات و توصیههای رئیسجمهور به بانکها در افقی زمانمند در وزارت
اقتصاد و دارایی تشکیل شود.
به گزارش مهر، محمدصادق خیاطیان در حساب کاربری خود در اینستاگرام بابیان اینکه اصلاح جدی نظام بانکی و بازآرایی ساختار تسهیلاتدهی بانکها تقریبا فصل مشترک اغلب نسخهها برای علاج مشکلات ساختاری اقتصاد کشورمان است، نوشت: ساختار تأمین مالی در اقتصاد ایران عمدتا بانکمحور است و سهم کمتری از تأمین مالی صنایع از بازار سرمایه انجام میگیرد.
وی با اشاره به اینکه به همین نسبت، وضع کلی نظام تسهیلات و اعتبارات بانکی، تأثیری مستقیم بر متغیرهای کلان اقتصادی کشور دارد، تأکید کرد: بر همین اساس، اصلاح ساختاری در نظام بانکی، پیشنیاز اصلی هر اقدام اصلاحی بزرگ در حوزه اقتصاد کلان و حرکت بهسوی عدالتمحوری است.
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در ادامه مطلب خود آورده است: از این نظر، جلسه رئیسجمهور با مدیران عامل بانکها از اهمیت بالایی برخوردار است و در صورت پیادهسازی دقیق مباحث مطرحشده در این جلسه، میتواند به نقطه ثقل سیاستگذاری در حوزه بانکی تبدیل شود.
خیاطیان با اشاره به اینکه اصلاح نظام تسهیلاتدهی بانکها با رویکرد تسهیل تخصیص تسهیلات خرد به مردم و سختگیری در وصول مطالبات معوق از بدحسابها و ابربدهکاران، جزء مطالبات بر زمینمانده مردم درتمام سالهای گذشته است، خاطرنشان کرد: حالا که رئیسجمهور به نمایندگی از مردم علم مطالبه گری و تغییر در این حوزه را به دوش گرفته، برای اینکه این گام مطلوب در حوزه سیاستگذاری، در مرحله اجرا از اهداف اصلی منحرف نشده و بهدرستی در نظام بانکی پیادهسازی شود، لازم است سازوکار کارآمدی برای پیگیری تحقق دستورات و توصیههای رئیسجمهور در افقی زمانمند در وزارت اقتصاد و دارایی تشکیل شود.
وی اعلام کرد: مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بهعنوان بازوی مطالعاتی دولت، در راستای صیانت از گفتمان و راهبردهای کلان دولت و تطبیق روند اجرایی شدن سیاستها با هدفگذاریهای کلان دولت -که جزء وظایف ذاتی این مرکز است- برای مشارکت در این سازوکار آمادگی کامل دارد.
اقتصاد و دارایی تشکیل شود.
به گزارش مهر، محمدصادق خیاطیان در حساب کاربری خود در اینستاگرام بابیان اینکه اصلاح جدی نظام بانکی و بازآرایی ساختار تسهیلاتدهی بانکها تقریبا فصل مشترک اغلب نسخهها برای علاج مشکلات ساختاری اقتصاد کشورمان است، نوشت: ساختار تأمین مالی در اقتصاد ایران عمدتا بانکمحور است و سهم کمتری از تأمین مالی صنایع از بازار سرمایه انجام میگیرد.
وی با اشاره به اینکه به همین نسبت، وضع کلی نظام تسهیلات و اعتبارات بانکی، تأثیری مستقیم بر متغیرهای کلان اقتصادی کشور دارد، تأکید کرد: بر همین اساس، اصلاح ساختاری در نظام بانکی، پیشنیاز اصلی هر اقدام اصلاحی بزرگ در حوزه اقتصاد کلان و حرکت بهسوی عدالتمحوری است.
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در ادامه مطلب خود آورده است: از این نظر، جلسه رئیسجمهور با مدیران عامل بانکها از اهمیت بالایی برخوردار است و در صورت پیادهسازی دقیق مباحث مطرحشده در این جلسه، میتواند به نقطه ثقل سیاستگذاری در حوزه بانکی تبدیل شود.
خیاطیان با اشاره به اینکه اصلاح نظام تسهیلاتدهی بانکها با رویکرد تسهیل تخصیص تسهیلات خرد به مردم و سختگیری در وصول مطالبات معوق از بدحسابها و ابربدهکاران، جزء مطالبات بر زمینمانده مردم درتمام سالهای گذشته است، خاطرنشان کرد: حالا که رئیسجمهور به نمایندگی از مردم علم مطالبه گری و تغییر در این حوزه را به دوش گرفته، برای اینکه این گام مطلوب در حوزه سیاستگذاری، در مرحله اجرا از اهداف اصلی منحرف نشده و بهدرستی در نظام بانکی پیادهسازی شود، لازم است سازوکار کارآمدی برای پیگیری تحقق دستورات و توصیههای رئیسجمهور در افقی زمانمند در وزارت اقتصاد و دارایی تشکیل شود.
وی اعلام کرد: مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری بهعنوان بازوی مطالعاتی دولت، در راستای صیانت از گفتمان و راهبردهای کلان دولت و تطبیق روند اجرایی شدن سیاستها با هدفگذاریهای کلان دولت -که جزء وظایف ذاتی این مرکز است- برای مشارکت در این سازوکار آمادگی کامل دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 3
دیپلماسی فرهنگی،مقوم روابط راهبردی ایران و روسیه خواهد بود
رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی با اشاره به سفر رئیس جمهور کشورمان به روسیه، تأکید کرد که دیپلماسی فرهنگی
مقوم روابط راهبردی ایران و روسیه خواهد بود.
محمدمهدی ایمانیپور در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا با اشاره به لزوم رصد دقیق اشتراکات مختلف بین دو کشور ایران و روسیه و هدایت آن در چارچوب یک همکاری موثر افزود: همپوشانی در بسترهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، منطقهای و... جملگی میتواند مصداق داشته باشد و آنچه مهم است اینکه داشتن همکاری عملیاتی و مؤثر با روسیه نیازمند رصد دقیق اشتراکات و هدایت آنها برای روابط در چارچوب یک همکاری مؤثر برای طرفین است. وی ادامه داد: در حوزه روابط
بین الملل، کلید واژه ای به نام «هم افزایی راهبردی» اصالت زیادی دارد. به این معنا که بازیگران و کشورها، از وجود فرصتها یا تهدیدات مشترک به مثابه زمینههایی جهت همکاری و همپوشانی در حوزههای مختلف استفاده کنند و این همپوشانی در زمینههای مختلف به ویژه اقتصادی و منطقهای جملگی میتواند مصداق داشته باشد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی یادآور شد: رصد دقیق اشتراکات، هدایت آنها در چارچوب یک همکاری عملیاتی و مؤثر برای طرفین و بهره برداری از این همکاری در مسیر تحقق منافع ملی کشور است و این قاعده در شکل گیری، استمرار و تکامل روابط راهبردی ایران و روسیه کاملا صادق است. وی ادامه داد: ایران، کشوری با فرهنگ غنی و پویا، ژئوپلیتیک خاص و قدرت تأثیرگذاری منطقهای و حتی فرامنطقهای در جوانب مختلف محسوب میشود. روسیه نیز کشوری است که همواره از سوی بازیگران غربی مورد تهدید قرار داشته و از سوی دیگر، توانسته خود را با عنوان قدرتی مسلط در بسیاری از زمینه ها
در نظام بینالملل تثبیت کند. بدیهی است که در برخی حوزه ها، هم افزایی مؤثری میان دو کشور در موضوعات متعدد صورت گرفته و فراتر از آن، زمینه های همکاری بسیاری میان این دو در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی وجود دارد. وی تأکید کرد: برخی از این موارد بر اساس فرصتهای مشترک و برخی بر اساس تهدیدات مشترکی که متوجه طرفین بوده، محقق شده یا خواهد شد. هم افزایی راهبردی تهران - مسکو ، یک اصل عقلانی و مهم در حوزه مراودات بینالمللی محسوب می شود و قطعا برای هر دو کشور ثمر بخش خواهد بود. ایمانیپور با بیان اینکه ایران برای گسترش مراودات اقتصادی خود با روسیه پیش نویس قراردادی ۲۰ ساله را تهیه کرده است، افزود: این سند، ابعاد سیاسی و امنیتی را نیز در بر می گیرد و هر دو طرف برای انعقاد قرارداد بلندمدت همکاریهای مشترک و همه جانبه عزم جدی دارند؛ البته در تحقق یک رابطه راهبردی در حوزههای متنوع، باید ریل گذاری مناسبی تعریف شود و ظرفیتها در این ریل گذاری و چارچوب به گردش درآیند. رویکرد دولت سیزدهم به گونهای است که این
ریل گذاری با سرعت و دقت مطلوبی در آن صورت گرفته و سفر رئیس جمهور ایران به مسکو، نقطه روشن این مسیر محسوب می شود. وی افزود: در این میان حقیقت دیگری نیز وجود دارد که نباید از آن عبورکرد و آن اینکه مطابق پیش بینی های صورت گرفته از سوی اقتصاددانان
بین المللی، طی سالهای نزدیک و حتی یک دهه آینده، چهار قدرت اقتصادی اصلی جهان از حوزه جغرافیایی شرق و آسیا خواهند بود .روسیه و چین دو قدرت عمده در این خصوص محسوب می شوند. حتی یکی از موضوعاتی که بازیگران غربی از جمله آمریکا در خصوص آن نگرانی دارند، همین رشد فناوریهای نوین و نمو اقتصادی و صنعتی در میان بازیگران شرقی است. در چنین شرایطی نگاه به شرق، حکم یک راهبرد فرصت ساز را در حوزه اقتصادی کشور خواهد داشت و باید از این فرصتها به نفع منافع اقتصادی و تجاری کشور به خوبی استفاده شود. البته نگاهها و فرضیات بازدارندهای که در مواجهه با این حقیقت مطرح می شود که ریشه در عدم توجه به این واقعیت مهم اقتصادی در جهان معاصر است. عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در باره نقش مؤلفهها و ظرفیتهای فرهنگی در تحقق رابطه راهبردی میان دو کشور ایران و روسیه نیز گفت: بسیاری از استراتژیستها و نظریه پردازان حوزه روابط بین الملل در ابتدای هزاره سوم، یعنی دوره ای
که در آن به سر میبریم، نه تنها دیپلماسی فرهنگی را یک مجرای ارتباطی و ظرفیت ساز برای کشورها و دولتها قلمداد می کنند، بلکه فراتر از آن مؤلفه های فرهنگی را به مثابه یک بستر اصلی در شکل دهی و استمرار مناسبات می دانند.به این معنا که همکاری ها و همپوشانیهای فرهنگی را عامل پیوند دهنده کشورها در حوزههای متنوع اقتصادی و سیاسی دانسته و دیپلماسی رسمی را بدون پیوست فرهنگی ابتر و ناقص تلقی می کنند.
وی افزود: تهران و مسکو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیوستن کمونیسم به موزه های تاریخ، اقدامات و زمینه ساز بسیاری در حوزه فرهنگی داشته و دارند. گسترش تمایل بسیاری از دانشجویان و شهروندان دو کشور در خصوص آموزش زبانهای فارسی و روسی ، مبادلات دانشگاهی و علمی، ترجمه آثار کتابهای علمی، فلسفی، تاریخی و سیاسی، مبادلات فرهنگی در حوزه هنر و سینما و تئاتر، فرهنگی در رشته تئاتر و سینما از جمله این موارد محسوب می شود و ورود متقابل گردشگران ایرانی به روسیه نیز در سالهای اخیر بر تقویت این روند افزوده است.در هر حال، دیپلماسی فرهنگی ، مقوم روابط راهبردی و بلندمدت ایران و روسیه محسوب می شود.
مقوم روابط راهبردی ایران و روسیه خواهد بود.
محمدمهدی ایمانیپور در گفتوگو با خبرگزاری ایرنا با اشاره به لزوم رصد دقیق اشتراکات مختلف بین دو کشور ایران و روسیه و هدایت آن در چارچوب یک همکاری موثر افزود: همپوشانی در بسترهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، منطقهای و... جملگی میتواند مصداق داشته باشد و آنچه مهم است اینکه داشتن همکاری عملیاتی و مؤثر با روسیه نیازمند رصد دقیق اشتراکات و هدایت آنها برای روابط در چارچوب یک همکاری مؤثر برای طرفین است. وی ادامه داد: در حوزه روابط
بین الملل، کلید واژه ای به نام «هم افزایی راهبردی» اصالت زیادی دارد. به این معنا که بازیگران و کشورها، از وجود فرصتها یا تهدیدات مشترک به مثابه زمینههایی جهت همکاری و همپوشانی در حوزههای مختلف استفاده کنند و این همپوشانی در زمینههای مختلف به ویژه اقتصادی و منطقهای جملگی میتواند مصداق داشته باشد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی یادآور شد: رصد دقیق اشتراکات، هدایت آنها در چارچوب یک همکاری عملیاتی و مؤثر برای طرفین و بهره برداری از این همکاری در مسیر تحقق منافع ملی کشور است و این قاعده در شکل گیری، استمرار و تکامل روابط راهبردی ایران و روسیه کاملا صادق است. وی ادامه داد: ایران، کشوری با فرهنگ غنی و پویا، ژئوپلیتیک خاص و قدرت تأثیرگذاری منطقهای و حتی فرامنطقهای در جوانب مختلف محسوب میشود. روسیه نیز کشوری است که همواره از سوی بازیگران غربی مورد تهدید قرار داشته و از سوی دیگر، توانسته خود را با عنوان قدرتی مسلط در بسیاری از زمینه ها
در نظام بینالملل تثبیت کند. بدیهی است که در برخی حوزه ها، هم افزایی مؤثری میان دو کشور در موضوعات متعدد صورت گرفته و فراتر از آن، زمینه های همکاری بسیاری میان این دو در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی وجود دارد. وی تأکید کرد: برخی از این موارد بر اساس فرصتهای مشترک و برخی بر اساس تهدیدات مشترکی که متوجه طرفین بوده، محقق شده یا خواهد شد. هم افزایی راهبردی تهران - مسکو ، یک اصل عقلانی و مهم در حوزه مراودات بینالمللی محسوب می شود و قطعا برای هر دو کشور ثمر بخش خواهد بود. ایمانیپور با بیان اینکه ایران برای گسترش مراودات اقتصادی خود با روسیه پیش نویس قراردادی ۲۰ ساله را تهیه کرده است، افزود: این سند، ابعاد سیاسی و امنیتی را نیز در بر می گیرد و هر دو طرف برای انعقاد قرارداد بلندمدت همکاریهای مشترک و همه جانبه عزم جدی دارند؛ البته در تحقق یک رابطه راهبردی در حوزههای متنوع، باید ریل گذاری مناسبی تعریف شود و ظرفیتها در این ریل گذاری و چارچوب به گردش درآیند. رویکرد دولت سیزدهم به گونهای است که این
ریل گذاری با سرعت و دقت مطلوبی در آن صورت گرفته و سفر رئیس جمهور ایران به مسکو، نقطه روشن این مسیر محسوب می شود. وی افزود: در این میان حقیقت دیگری نیز وجود دارد که نباید از آن عبورکرد و آن اینکه مطابق پیش بینی های صورت گرفته از سوی اقتصاددانان
بین المللی، طی سالهای نزدیک و حتی یک دهه آینده، چهار قدرت اقتصادی اصلی جهان از حوزه جغرافیایی شرق و آسیا خواهند بود .روسیه و چین دو قدرت عمده در این خصوص محسوب می شوند. حتی یکی از موضوعاتی که بازیگران غربی از جمله آمریکا در خصوص آن نگرانی دارند، همین رشد فناوریهای نوین و نمو اقتصادی و صنعتی در میان بازیگران شرقی است. در چنین شرایطی نگاه به شرق، حکم یک راهبرد فرصت ساز را در حوزه اقتصادی کشور خواهد داشت و باید از این فرصتها به نفع منافع اقتصادی و تجاری کشور به خوبی استفاده شود. البته نگاهها و فرضیات بازدارندهای که در مواجهه با این حقیقت مطرح می شود که ریشه در عدم توجه به این واقعیت مهم اقتصادی در جهان معاصر است. عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی در باره نقش مؤلفهها و ظرفیتهای فرهنگی در تحقق رابطه راهبردی میان دو کشور ایران و روسیه نیز گفت: بسیاری از استراتژیستها و نظریه پردازان حوزه روابط بین الملل در ابتدای هزاره سوم، یعنی دوره ای
که در آن به سر میبریم، نه تنها دیپلماسی فرهنگی را یک مجرای ارتباطی و ظرفیت ساز برای کشورها و دولتها قلمداد می کنند، بلکه فراتر از آن مؤلفه های فرهنگی را به مثابه یک بستر اصلی در شکل دهی و استمرار مناسبات می دانند.به این معنا که همکاری ها و همپوشانیهای فرهنگی را عامل پیوند دهنده کشورها در حوزههای متنوع اقتصادی و سیاسی دانسته و دیپلماسی رسمی را بدون پیوست فرهنگی ابتر و ناقص تلقی می کنند.
وی افزود: تهران و مسکو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیوستن کمونیسم به موزه های تاریخ، اقدامات و زمینه ساز بسیاری در حوزه فرهنگی داشته و دارند. گسترش تمایل بسیاری از دانشجویان و شهروندان دو کشور در خصوص آموزش زبانهای فارسی و روسی ، مبادلات دانشگاهی و علمی، ترجمه آثار کتابهای علمی، فلسفی، تاریخی و سیاسی، مبادلات فرهنگی در حوزه هنر و سینما و تئاتر، فرهنگی در رشته تئاتر و سینما از جمله این موارد محسوب می شود و ورود متقابل گردشگران ایرانی به روسیه نیز در سالهای اخیر بر تقویت این روند افزوده است.در هر حال، دیپلماسی فرهنگی ، مقوم روابط راهبردی و بلندمدت ایران و روسیه محسوب می شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
ثوابت و متغیرات همافزایی با مسکو
-
با حفظ اصل نه شرقی، نه غربی با تمام کشورها ارتباط میگیریم
-
دست دوستی ایران با ابرقدرتهای شرق، پیام سفر به روسیه است
-
تهران و مسکو بدون توقف
-
ریلگذاری تهران-مسکو در مسیر انرژی
-
سالمندی جمعیت تهدیدی برای اقتصاد و سلامت
-
لزوم تشکیل دولت مقتدر در عراق
-
سازمان ملل؛ قاتل یا نجاتبخش؟!
-
هفتخوان بازی سازی در ایران
-
129 ساختمان پلاسکو در تهران!
-
امام(ره) اسلام سیاسی و مردمسالاری دینی را احیا کرد
-
سازوکاری برای پیگیری دستور رئیسجمهور به بانکها تشکیل شود
-
دیپلماسی فرهنگی،مقوم روابط راهبردی ایران و روسیه خواهد بود