
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 37
ریشه تورم، سیاستهای بانک مرکزی است
سید محمد بحرینیان
آمار وضعیت پولی و مالی بانک مرکزی در تابستان 1399 منتشر شد و خبر بد اینکه رکوردهای جدید و نگرانکنندهای در رشد پارامترهای پولی به ثبت رسیده است و برخلاف وعده هدفگذاری تورم 22 درصدی برای کل سال 99، زنگ خطر رشد لجامگسیختهتر تورم و کوچکتر شدن سفره مردم بیشازپیش احساس میشود.
در یک سال اخیر دولت بیش از 700 هزار میلیارد ریال از بانکها و بانک مرکزی استقراض کرده است. ضریب فزاینده پولی که عامل اصلی در ایجاد نقدینگی است از سطح 7 به 7.8 رسیده است و در بالاترین سطوح تاریخی خود قرار دارد. رشد نقدینگی در یک سال گذشته از مرز 37 درصد گذشته و در نیمه اول امسال نیز رشد 17 درصدی داشته است.
پول در نیمه اول سال جاری 40 درصد و در یک سال اخیر 80 درصد رشد داشته است که رکوردی بیسابقه است. رشد پول شاخص پیش نگر نقدینگی و تورم است. درحالیکه دولت و نهادهای دیگر، در حوزه تورم آدرس غلط میدهند، عوامل پولی فوق، ریشه اصلی تورم فعلی کشور است.
جهشهای قیمتی و نوسان قیمتی بازارهای مختلف در ماههای اخیر با آمارهای سپردههای دیداری بانک مرکزی منطبق است. بر اساس آمارهای منتشرشده بانک مرکزی، مردم در حال تبدیل سپردههای مدتدار خود به سپردههای دیداری و جاری و تبدیل وجوه خود به اوراق بهادار و کالاها و داراییهای ثابت هستند. سپردههای جاری در یک سال گذشته رشد 90 درصدی داشته و در نیمه اول 1399 رشد 47 درصدی داشته است. سپردههای دیداری در دو سال گذشته حدود سه برابر شده درحالیکه سپردههای مدتدار تنها 1.5 برابر شده است. بدین ترتیب به نظر میرسد عموم مردم به این نتیجه رسیدهاند بانکها دیگر محل امنی برای سپردهگذاران و حفظ ارزش پول مردم نیستند. این به معنای تشدید انتظارات تورمی در ماههای پیشرو است.
همه این موارد گواه آزاد شدن سیل نقدینگی از بانکها بهسوی بازارهای مختلف ازجمله ارز، سکه، کالاها، مسکن و بورس بوده است. در مقابل جهش شاهد انفعال بانک مرکزی و تشدید نوسان و شتاب تورم در ماههای اخیر هستیم.
نوسانات شدید در کنار عملکرد ضعیف بانک مرکزی و سیاستگذاری نامناسب این نهاد در دهه 1390 منجر شده تا رفتار عمومی صاحبان سرمایه در جامعه به سمت دلالی سوق نماید و قشر ضعیف زیر فشار شدید تورم هستند. در این میان سیاستهای جهش تولید و اشتغال مغفول و ابتر مانده و توجهی به آن نمیشود.
آمار وضعیت پولی و مالی بانک مرکزی در تابستان 1399 منتشر شد و خبر بد اینکه رکوردهای جدید و نگرانکنندهای در رشد پارامترهای پولی به ثبت رسیده است و برخلاف وعده هدفگذاری تورم 22 درصدی برای کل سال 99، زنگ خطر رشد لجامگسیختهتر تورم و کوچکتر شدن سفره مردم بیشازپیش احساس میشود.
در یک سال اخیر دولت بیش از 700 هزار میلیارد ریال از بانکها و بانک مرکزی استقراض کرده است. ضریب فزاینده پولی که عامل اصلی در ایجاد نقدینگی است از سطح 7 به 7.8 رسیده است و در بالاترین سطوح تاریخی خود قرار دارد. رشد نقدینگی در یک سال گذشته از مرز 37 درصد گذشته و در نیمه اول امسال نیز رشد 17 درصدی داشته است.
پول در نیمه اول سال جاری 40 درصد و در یک سال اخیر 80 درصد رشد داشته است که رکوردی بیسابقه است. رشد پول شاخص پیش نگر نقدینگی و تورم است. درحالیکه دولت و نهادهای دیگر، در حوزه تورم آدرس غلط میدهند، عوامل پولی فوق، ریشه اصلی تورم فعلی کشور است.
جهشهای قیمتی و نوسان قیمتی بازارهای مختلف در ماههای اخیر با آمارهای سپردههای دیداری بانک مرکزی منطبق است. بر اساس آمارهای منتشرشده بانک مرکزی، مردم در حال تبدیل سپردههای مدتدار خود به سپردههای دیداری و جاری و تبدیل وجوه خود به اوراق بهادار و کالاها و داراییهای ثابت هستند. سپردههای جاری در یک سال گذشته رشد 90 درصدی داشته و در نیمه اول 1399 رشد 47 درصدی داشته است. سپردههای دیداری در دو سال گذشته حدود سه برابر شده درحالیکه سپردههای مدتدار تنها 1.5 برابر شده است. بدین ترتیب به نظر میرسد عموم مردم به این نتیجه رسیدهاند بانکها دیگر محل امنی برای سپردهگذاران و حفظ ارزش پول مردم نیستند. این به معنای تشدید انتظارات تورمی در ماههای پیشرو است.
همه این موارد گواه آزاد شدن سیل نقدینگی از بانکها بهسوی بازارهای مختلف ازجمله ارز، سکه، کالاها، مسکن و بورس بوده است. در مقابل جهش شاهد انفعال بانک مرکزی و تشدید نوسان و شتاب تورم در ماههای اخیر هستیم.
نوسانات شدید در کنار عملکرد ضعیف بانک مرکزی و سیاستگذاری نامناسب این نهاد در دهه 1390 منجر شده تا رفتار عمومی صاحبان سرمایه در جامعه به سمت دلالی سوق نماید و قشر ضعیف زیر فشار شدید تورم هستند. در این میان سیاستهای جهش تولید و اشتغال مغفول و ابتر مانده و توجهی به آن نمیشود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 27
وعده اقتصاد گلوبلبل یا مرگ روزانه صدها نفر؟!
سعید ساداتی
چرا کسی کرونا را جدی نمیگیرد؟ اگر با تکتک اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا حرف بزنیم همگی از ضرورت تعطیلی حداقل دوهفتهای پایتخت سخن میگویند اما خروجی جلسه چیز دیگری میشود؛ آنهم از هفته بعد!
اگر یک روز دوربین رسانه ملی به کف خیابان برود و مستقیم با مردم حرف بزند قطعا همه از لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی و تأکید در خانه ماندن سخن میگویند، اما کافی است یک تعطیلی دوسهروزه در مسیر تقویم قرار بگیرد؛ آنوقت است که دریای خودرو به سمت سواحل خزر راه میافتد! آنچه واضح و مبرهن به نظر میرسد این است که این روزها هیچکس کرونا را جدی نگرفته است! حال کرونایی ایران خراب است و تقریبا همه بر این امر واقف هستند؛ از کارشناسان و متخصصان و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا گرفته تا مردم. کمتر کسی است که نداند بهطور میانگین در هر دقیقه ۸ نفر به کرونا مبتلا میشوند و در فاصله خواندن این یادداشت (۳ دقیقه) حداقل
یک هموطن جان خود را از دست میدهد.
معاون وزیر بهداشت هشدار میدهد اگر با همین رویه حرکت کنیم تا دو هفته دیگر تعداد قربانیان کرونا تا دو برابر هم افزایش پیدا میکند (نزدیک به هزار نفر در روز).مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا میگوید «نظر ما که علمی هستیم و با بیماران سروکار داریم این است که یک تا دو هفته کاملا قرنطینه اجرا شود.» مسعود مردانی، متخصص بیماریهای عفونی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا هم درباره تعطیلی برخی مشاغل بعد از ساعت ۱۸ میگوید «بههرحال این اقدامات اثربخش است، اما آن اثری را که ما میخواهیم و مطالبه میکنیم ندارد یا بهتر بگویم، تأثیر شگرفی در مدیریت کرونا ندارد.»
چند خط بالا نظر متخصصان و جامعه پزشکی است، اما نتیجه جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا آنهم بعد از چندبار به تعویق افتادن میشود ایجاد برخی محدودیتها؛ آنهم از یک هفته بعدتر!
البته «الناسعلیدینملوکهم»؛ وقتی مغازهدار و کاسب و راننده و ... میبیند دولت برای تصمیمات جدی کرونایی یک هفته وقفه میاندازد، یعنی کرونا آنقدرا هم جدی نیست که اگر بود دولت در لحظه یک تصمیم جدی میگرفت.
وزارت بهداشت رسما اعلام میکند که حدود یکصد شهر کشور
(منجمله پایتخت) در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارند، اما رفتار دولت اصلا مانند شرایط حاد و بحرانی نیست. هیچ کجای پایتخت و شهرهای قرمز نشانی از قرمزی کرونا نیست. همهچیز در جریان است و زندگی مردم روال عادی خود را طی میکند و کمکم مرگ روزانه حدود ۵۰۰ نفر هم برای مردم عادی میشود!
اما برخی کارشناسان علت تعلل دولت در اخذ تدابیر خاص کرونایی را نگرانی از بابت اقتصاد مردم عنوان میکنند؛ دراینبین دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست آنکه چه کسی باور میکند دولتی که ۷ سال از عمرش را صرف فاتحهخوانی برای اقتصاد کشور کرده، یکشبه نگران معیشت مردم شده باشد! دوم آنکه؛ اقتصاد مردم به چه قیمت؟ به قیمت مرگ روزانه هزار ایرانی؟ جان مردم باید در گروی حیاتِ اقتصاد فلج دولت تدبیر قرار بگیرد؟
دولتی که مدتهاست کسی رئیسش را در مجامع عمومی ندیده و حتی از حضور در جلسه سران قوا هم پرهیز میکند، چگونه راضی به مرگ روزانه هزار ایرانی میشود؛ برفرض اگر ظرف همین چند ماه باقیمانده از عمر دولت هم قرار باشد اقتصادمان گلوبلبل شود!
چرا کسی کرونا را جدی نمیگیرد؟ اگر با تکتک اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا حرف بزنیم همگی از ضرورت تعطیلی حداقل دوهفتهای پایتخت سخن میگویند اما خروجی جلسه چیز دیگری میشود؛ آنهم از هفته بعد!
اگر یک روز دوربین رسانه ملی به کف خیابان برود و مستقیم با مردم حرف بزند قطعا همه از لزوم رعایت پروتکلهای بهداشتی و تأکید در خانه ماندن سخن میگویند، اما کافی است یک تعطیلی دوسهروزه در مسیر تقویم قرار بگیرد؛ آنوقت است که دریای خودرو به سمت سواحل خزر راه میافتد! آنچه واضح و مبرهن به نظر میرسد این است که این روزها هیچکس کرونا را جدی نگرفته است! حال کرونایی ایران خراب است و تقریبا همه بر این امر واقف هستند؛ از کارشناسان و متخصصان و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا گرفته تا مردم. کمتر کسی است که نداند بهطور میانگین در هر دقیقه ۸ نفر به کرونا مبتلا میشوند و در فاصله خواندن این یادداشت (۳ دقیقه) حداقل
یک هموطن جان خود را از دست میدهد.
معاون وزیر بهداشت هشدار میدهد اگر با همین رویه حرکت کنیم تا دو هفته دیگر تعداد قربانیان کرونا تا دو برابر هم افزایش پیدا میکند (نزدیک به هزار نفر در روز).مینو محرز، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا میگوید «نظر ما که علمی هستیم و با بیماران سروکار داریم این است که یک تا دو هفته کاملا قرنطینه اجرا شود.» مسعود مردانی، متخصص بیماریهای عفونی و عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا هم درباره تعطیلی برخی مشاغل بعد از ساعت ۱۸ میگوید «بههرحال این اقدامات اثربخش است، اما آن اثری را که ما میخواهیم و مطالبه میکنیم ندارد یا بهتر بگویم، تأثیر شگرفی در مدیریت کرونا ندارد.»
چند خط بالا نظر متخصصان و جامعه پزشکی است، اما نتیجه جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا آنهم بعد از چندبار به تعویق افتادن میشود ایجاد برخی محدودیتها؛ آنهم از یک هفته بعدتر!
البته «الناسعلیدینملوکهم»؛ وقتی مغازهدار و کاسب و راننده و ... میبیند دولت برای تصمیمات جدی کرونایی یک هفته وقفه میاندازد، یعنی کرونا آنقدرا هم جدی نیست که اگر بود دولت در لحظه یک تصمیم جدی میگرفت.
وزارت بهداشت رسما اعلام میکند که حدود یکصد شهر کشور
(منجمله پایتخت) در وضعیت قرمز کرونایی قرار دارند، اما رفتار دولت اصلا مانند شرایط حاد و بحرانی نیست. هیچ کجای پایتخت و شهرهای قرمز نشانی از قرمزی کرونا نیست. همهچیز در جریان است و زندگی مردم روال عادی خود را طی میکند و کمکم مرگ روزانه حدود ۵۰۰ نفر هم برای مردم عادی میشود!
اما برخی کارشناسان علت تعلل دولت در اخذ تدابیر خاص کرونایی را نگرانی از بابت اقتصاد مردم عنوان میکنند؛ دراینبین دو نکته حائز اهمیت است؛ نخست آنکه چه کسی باور میکند دولتی که ۷ سال از عمرش را صرف فاتحهخوانی برای اقتصاد کشور کرده، یکشبه نگران معیشت مردم شده باشد! دوم آنکه؛ اقتصاد مردم به چه قیمت؟ به قیمت مرگ روزانه هزار ایرانی؟ جان مردم باید در گروی حیاتِ اقتصاد فلج دولت تدبیر قرار بگیرد؟
دولتی که مدتهاست کسی رئیسش را در مجامع عمومی ندیده و حتی از حضور در جلسه سران قوا هم پرهیز میکند، چگونه راضی به مرگ روزانه هزار ایرانی میشود؛ برفرض اگر ظرف همین چند ماه باقیمانده از عمر دولت هم قرار باشد اقتصادمان گلوبلبل شود!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 40
روحانی مدیون اصلاحطلبان
حانیه مسجودی
این روزها که انتخابات آمریکا سپریشده، تنور گفتمان انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 کشور هم در حال داغ شدن است. جدای از تمام گمانهزنیها و تبلیغات جریانات سیاسی، باید دید که در این دوره مردم به کدامیک از جریانات اقبال بیشتری نشان میدهند. در همین میان عدهای سعی دارند که بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا، احتمال احیای برجام و مذاکره با این کشور را برای پیشبرد اهداف انتخاباتی تبدیل به میانبر سیاسی کنند. برای بررسی رخدادهای اخیر ازجمله انتخابات آمریکا، گفتمان انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 کشورمان و گمانهزنیهای این موضوع با محمدرضا باهنر، دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و نایبرئیس اسبق مجلس شورای اسلامی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن، آیا روند مذاکرات و برجام احیا خواهد شد؟
لازم است در ابتدا یادآور شوم که با انتخاب بایدن، رویکرد کلان و استراتژی ایران تفاوتی نخواهد کرد. احزاب مختلف آمریکا سیاستهای ثابت و همچنین متفاوتی دارند. اما مشکل اساسی که ما با آمریکا داریم بر سر سیاستهای ثابت آنهاست و شاید در رأس آن نیز حمایت آمریکاییها از رژیم اشغالگر قدس است.ظاهرا بهنظر میرسد، هیئت حاکمه آمریکا ازجمله دموکراتها و جمهوریخواهان حمایت بیچونوچرا و به هر قیمتی از رژیم صهیونیستی را در برنامههایشان دارند و ما نیز معتقد هستیم که این رژیم نامشروع و غاصب است و باید از بین برود.
بنابراین ما در استراتژی خود با آمریکا تغییری نخواهیم داشت و درنهایت رویکرد ما همچنان پایدار است و سیاست آنها نیز تغییر نمیکند.
ما معتقد هستیم که هیئت حاکمه آمریکا حدود ۳۰۰ میلیون مردم این کشور را گروگان لابی صهیونیست کرده است. بنابراین در میانمدت و کوتاهمدت نیز تفاوتی ندارد کدامیک از احزاب آنها پیروز شود. رفتار ضد بشر، غیرعاقلانه و غیر مدبرانه ترامپ در چهارسال گذشته نشان داد که اگر یک جو عقل و تدبیر برای منافع خودشان داشته باشند، باید مسیری که رفتند را دور بزنند و به برجام برگردند و به تعهدات خودشان پایبند باشند.
البته ما نیز باید باتجربه بیشتر عمل کنیم و تذکرات و اخطارهایی که مقام معظم رهبری میدادند که آمریکاییها به تعهدات خودشان نیز پایبند نیستند و ثابت هم شد را آویزه گوشمان کنیم. بنابراین اگر آمریکاییها تصمیم بگیرند به برجام بازگردند که فکر میکنم غیرازاین هم راهی ندارند، فرقی نمیکند دولت ترامپ روی کار بیاید یا بایدن.
چه بایدن سرکار بیاید و چه ترامپ ابقا شود، احتمالا به برجام برمیگردند، اما ما باید باتجربه بیشتر و چشم بازتر عمل کنیم که اگر آنها بازگشتند و قرار شد داستان ۱+ ۵ آغاز شود، دولت موظف باشد که گامبهگام عمل کند.
زمانی که آنها یکقدم برداشتند ما نیز یکقدم به جلو میرویم. نباید اینطور باشد که ما تمام قدمهایمان را برداریم و آنها تازه تصمیم بگیرند میخواهند چهکار کنند! به نظر من اگر قرار باشد به برجام برگردیم باید سیاست گامبهگام باشد و تا زمانی که طرفهای برجام به تعهداتشان عمل نکردند ما نیز به همان نسبت تعهدات خود را نگهداریم و معلق کنیم تا آنها به توافق عمل کنند.
با توجه به بدعهدیهایی که آمریکا داشته و خساراتی که نگاه غربگرایی طی 7 سال گذشته برای کشور به ارمغان آورده است، آیا بازهم دولت به مذاکره تمایل دارد؟
بنده متوجه نمیشوم منظور از برگشت به مذاکره چیست! ما مذاکرات پنج به علاوه یک را انجام دادیم و مذاکره دوبارهای نخواهیم داشت. طرفهای مقابل باید طبق امضایی که کردند به تعهداتشان عمل کنند. آمریکا و ترامپ بهصورت یکجانبه خودشان را از توافق کنار کشیدند و تصور کردند میتوانند به سمت جلو حرکت کنند، اما آخرین هماوردی که شروع کردند مسئله استفاده از ابزار ماشه بود و تمام دنیا بهاتفاق نظر، آمریکا را محکوم کرده و مطرح کردند که حرف ایران حاکم است. بنابراین آمریکا نتوانست از ابزار ماشه استفاده کند.
درنتیجه تدبیر و عقل حکم میکند که آنها به برجام برگردند و زمانی که به برجام بازگشتند، دیگر نیازی به مذاکره نیست. آن زمان مذاکرات در حد برجام خواهد بود و باید به تعهداتی که در پنج بعلاوه یک دادهشده و در برجام امضاء شده، عمل کنند. بنابراین اصلا مذاکرهای وجود ندارد و تمام بحثها قبلا انجامشده و در مورد تمام مسائل واژهبهواژه، فکر شده است. مسئله این است که یکطرف مذاکره کینهتوزانه و غیرعقلایی از برجام کنار رفت. قاعدتا بهنظر میرسد هر دولتی که در آمریکا روی کار بیاید اگر ذره ای عقل و تدبیر داشته باشد به برجام برمیگردد.
پیشبینی شما از انتخابات پیش روی کشور چیست؟ با توجه بهاحتمال احیای برجام فکر میکنید اقبال اصلاحطلبان در این دوره چطور خواهد بود؟
حداقل بنده نمیتوانم هیچ پیشبینی در مورد انتخابات ریاستجمهوری کشورمان بکنم.
هر پیشبینی هم که داشته باشیم 50-50 است. حتی برخی از اصولگرایان و افکار عمومی مدعی و معتقد هستند که این دوره، دور اصولگراهاست، اما همین را هم من نمیتوانم پیشبینی کنم. نه اینکه بگویم دوره اصلاحطلبان است اما تجربه دو الی سه رئیسجمهور اخیر کشورمان نشان داده است که متأسفانه رئیسجمهور برای انتخاب شدن در دو ماه آخر سونامیاش بلند میشود و حتی آدم نمیتواند از بین چهرههایی هم که میشناسیم پیشبینی بکند. ابتدا باید دید چه کسانی نامزد میشوند، در مرحله دوم باید دید تایید صلاحیتها چطور پیش رود و درنهایت افکار عمومی چطور خواهد بود.
درنتیجه بنده هم به خودمان و هم به اصلاحطلبان توصیه میکنم که در واقعیت قضیه مسئله مشارکت و دعوت مردم را نه دعوت زبانی، بلکه با رفتارها و اقداماتمان جدی بگیریم. تا سطح مشارکت افزایش یابد. علاوهبر تمام مشکلاتی که وجود دارد مطالبات مردم، مسئله گرانیها، بیکاری، عدم تولید، ناکارآمدی بعضی از دستگاهها باید بهنحوی رفع و بعضی از این کاستی را جبران کنیم تا مردم امیدوار باشند و پای صندوقها بیایند.
طبیعی است که احزاب و جریانات سیاسی کاندیداهایی دارند و از آنها حمایت و دفاع میکنند. اما من بهشخصه مسئله مشارکت را مهمتر از اینکه چه کسی انتخاب شود قلمداد میکنم. زیرا میزان مشارکت بسیار مهم است. ما باید مشارکت را تقویت کنیم و اینکه چه کسی
انتخاب میشود و چطور انتخاب میشود را نمیتوان پیشبینی کرد. بازهم باید منتظر بمانیم تا ببینیم چه مسائلی رقم میخورد.
آیا جامعه ما تا سالها بعد به شخصی مانند روحانی اقبال نشان میدهد؟
یکی از مشکلات اساسی ساحت سیاسی کشور عدم وجود دو یا سه حزب فراگیر و شناسنامهدار و بهاصطلاح پاسخگوست. بنابراین با این وضعیت مردم مجبور هستند اشخاص را تجربه کنند. اما تعداد اینها که یکی، دوتا، 10 تا یا 20تا نیست. بنابراین اینکه میگویید مثل روحانی، آدم متوجه نمیشود که یعنی چه. یعنی آخوند باشد یا ریش داشته باشد. دکتر یا مهندس باشد. اگر آقای روحانی سمبل یک حزب بود میگفتیم که حزب الف یا حزب ب، اما چون بحث شخص درمیان است نمیتوان واضح آن را نقد کرد. بهطور مثال، رئیسجمهور قبلی ما که ان شاء الله خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند، روزی که سرکار آمد گفت من اصولگراها را قبول ندارم و جزء آنها نیستم. حتی آقای خاتمی که مجلس ششمیهای اصلاحاتی آنقدر او را اذیت کردند که یکبار گفت شما اصلاحاتیها کنار بروید من میخواهم خودم کارکنم. ازآنجاکه احزاب وجود ندارند اصلا مثل و مانند نیز معنایی ندارد. یک سری افراد نامزد میشوند، یکی عملکرد دارد. یکی کارنامه و یکی با وعده بالا میآید، اما متأسفانه مواضع و وعدههایی هم که در زمان انتخابات ریاست جمهوری میدهند چیزی نیست که نوشته و مکتوب شود و اگر طرف به آن عمل نکرد، او را مواخذه کنند. حداکثرش این است که دوره بعد به او رأی نمیدهند! بنابراین همانطور که گفتم متأسفانه مردم باید آدمها را تجربه کنند و این تجربه اشخاص گرفتاری ایجاد میکند. اگر ما چند حزب داشته باشیم ممکن است دو یا سه دفعه برخی اشتباه کنند و کلاه سرشان برود و به فرد اشتباه رأی دهند. اما درنهایت بعد از دو یا سه دوره میفهمند که حزب الف به تعهداتش عمل میکند یا خیر. پایدار هست و توانمند هست یا خیر. یا حزب مقابل چگونه عمل میکند. بنابراین به نظر میرسد در دوره بعدی انتخابات مردم باید همینجور اتفاقی به رئیسجمهور رأی دهند. مگر اینکه افراد مشهوری که تجربیاتی دارند و یک سری حرفها زدند. درنهایت باید ببینیم چه میشود.
با توجه به عملکرد اصلاحطلبان یا اصولگرایان در دورههای اخیر ریاست جمهوری، فکر میکنید مردم چه اقبالی نسبت به انتخابات نشان دهند؟
این مسئله که مردم به این جمعبندی برسند، که چه فرقی میکند، اینیکی سرکار بیاید یا آنیکی چراکه تمام اینها ناکارآمد هستند، بسیار خطرناک است. اما از طرف دیگر با توجه به تجربهای که دارم نکتهای را به مردم متذکر میشوم. درست است که تمام این افراد یک اشکالات و نقاط قوتى دارند اما اگر همین ۳ یا ۴ رئیسجمهور اخیرا را در نظر بگیریم. مرحوم هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی. هرکدام از اینها یک سری نقاط مثبت و منفی داشتند. اما نکتهای را میخواهم بگویم که این چه فرقی میکند! حرف بسیار غیرعقلایی است. هر کس و هر شهروندی چشمانش را ببندد و 2 دقیقه فکر کند که زمانهاشمی چه شد، زمان خاتمی، احمدینژاد و روحانی چه شد؟ با این کار متوجه میشویم که فرق میکند، خوب هم فرق میکند و خیلی هم فرق میکند. با توجه به اینکه ما حزب مشخصی نداریم، یک رئیسجمهور در مسائل اقتصادی، فرهنگی، رفاهی، اشتغال و تولید با دیگری کاملا متفاوت است و یکی حساسیتش در تولید و یکی حساسیتش در کار جهادی است. اما یک نفر حساسیتش بر آزادیهای اجتماعی و سیاسی است و یک شخص حساسیتش بر رفاه و یارانه دادن به مردم است. بالاخره مردم باید بگردند و از بین نامزدهای موجود کسی را انتخاب کنند که بهترین باشد. نکته دیگری را هم در همینجا متذکر میشوم. طبق قانون اساسی یا قوانین عادی اصولا میزان مشارکت انتخابات را متوقف نمیکند. اما یعنی چه؟
اگر در یک شهر هزار نفر حق رأی دادن دارند و ۱۰ نفر پای صندوق بیایند بالاخره یک فرد انتخاب میشود. معنایش این است آن ۹۹۰ نفری که رأی نمیدهند حق رأی خود را به آن ۱۰ نفر واگذار کردند و به آن ۱۰ نفر گفتند که شما برای ما تصمیم بگیرید. درحالیکه رأی دادن حق اساسی یک فرد است. بنابراین خوب است که خودش از این حق استفاده کند. با عدم حضور در پای صندوق این حق پسانداز نمیشود بلکه به کسی که پای صندوق رفته است واگذار میشود. بنابراین چرا این حق را واگذار کنیم؟ ممکن است بین کاندیداها یک نفر که خیلی ایدهآل باشد پیدا نشود، اما بالاخره کاندیداها باید با یکدیگر مقایسه شوند و آن شخصی که فکر میکنیم بهتر و مفیدتر است را انتخاب کنیم.
شنیدهشده است جریان اصلاحات قصد دارند از لاریجانی بهعنوان گزینه کاندیدای ریاست جمهوری حمایت کنند، این گمانهزنی تا چه حد صحت دارد و نظر شما چیست؟
در حال حاضر من نمیتوانم در مورد افراد چیزی بگویم. برای گفتمان ۱۴۰۰ خیلی زود است. اما آقایان اصلاحطلب این تجربه را روی روحانی کردند. روحانی اصالتا پایگاه و خاستگاهش اصلاحطلبی نبود. آن زمان تصمیم گرفت کاندیدا شود و اصولگراها روی مناسبی به او نشان ندادند. اصلاحطلبان نیز با کاندیداهای خودشان مانند آقای عارف و ... مقایسه کردند و ترجیح دادند که در آن لحظه از روحانی حمایت کنند. البته روحانی دولت اول و دومش را تماما مدیون اصلاحطلبان است. زیرا آراء اصلاحطلبان را گرفت. من نمیخواهم بگویم در آراء روحانی هیچ رأی اصولگرایی نبوده است اما رأی اکثریت اصلاحطلبی بوده است. دولتش هم دولت اصلاحطلبان است. بازهم نمیخواهم بگویم، تمام اعضای دولت اصلاحطلب بودند. اما حداقل در دو دولت روحانی یک اصولگرای مطرح وجود نداشت. افراد دولت یا غیرسیاسی بودند یا به جریان اصلاحات وابسته بودند.اینکه شما میفرمایید به نظر میرسد اصلاحطلبان میخواهند از آقای لاریجانی حمایت کنند لازم است بگویم خاستگاه لاریجانی نیز هیچگاه اصلاحطلبی نبوده است. عموما از اول انقلاب اصولگرا بوده است. بهویژه در دولت اصلاحات. بعضی از اصلاحطلبان هم ممکن است رویکردهای منفی نسبت به لاریجانی داشته باشند. بنابراین این سناریو که اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت کنند قابل پیشبینی نیست. آدمها تغییر میکنند. لاریجانی هم روحانی نیست و ممکن است مزیتهایی را نیز نسبت به روحانی داشته باشد. اما این رفتار تکرار رفتار سال ۹۲ است و من نمیدانم که آیا اصلاحطلبان بازهم میخواهند این رفتار را داشته باشند یا خیر. البته لاریجانی اینطور نیست که اصولگراها از او حمایت نکنند. ممکن است طیفی از اصولگراها نقدهایی به رفتار او داشته باشند اما درهرصورت هیچکدام از این سناریوها قابلتحلیل و پیشبینی نیست و باید پیش برویم و ببینیم صحنه انتخابات چطور خواهد بود.
برنامه شخصی شما برای آینده چیست؟
من چندین بار عرض کردم. در پاسخ به این سؤال دو تا شوخی با انتخابات ریاست جمهوری میکنم و یک حرف جدی میزنم.
کسی که به من مراجعه میکند و میخواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود، به او میگویم که حضرتعباسی تو یکی کاندیدا نشو. چون هرچقدر تعداد کاندیداها کمتر باشد انتخاب جدیتر انجام میشود. بعضی وقتها هم شوخی میکنم و میگویم که آنقدر تعداد کاندیداها زیاد است که باید آنها را به کشورهای تازه استقلالیافته صادر کنیم. حرف جدی که دارم این است آنهایی که برای انتخابات ریاست جمهوری میآیند، خیالشان راحت باشد که رقیبی به نام محمدرضا باهنر ندارند و بدانند که من در میدان انتخابات وارد میدان نمیشوم. اما حتما فعال خواهم بود. ما این روند را دنبال میکنیم و باید تلاش کنیم که فردی سرکار بیاید که بتواند مقدار بیشتری از نیازها و مطالبات کشور و مردم را پاسخگو باشد.
این روزها که انتخابات آمریکا سپریشده، تنور گفتمان انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 کشور هم در حال داغ شدن است. جدای از تمام گمانهزنیها و تبلیغات جریانات سیاسی، باید دید که در این دوره مردم به کدامیک از جریانات اقبال بیشتری نشان میدهند. در همین میان عدهای سعی دارند که بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا، احتمال احیای برجام و مذاکره با این کشور را برای پیشبرد اهداف انتخاباتی تبدیل به میانبر سیاسی کنند. برای بررسی رخدادهای اخیر ازجمله انتخابات آمریکا، گفتمان انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 کشورمان و گمانهزنیهای این موضوع با محمدرضا باهنر، دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری و نایبرئیس اسبق مجلس شورای اسلامی به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
بعد از مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا و روی کار آمدن جو بایدن، آیا روند مذاکرات و برجام احیا خواهد شد؟
لازم است در ابتدا یادآور شوم که با انتخاب بایدن، رویکرد کلان و استراتژی ایران تفاوتی نخواهد کرد. احزاب مختلف آمریکا سیاستهای ثابت و همچنین متفاوتی دارند. اما مشکل اساسی که ما با آمریکا داریم بر سر سیاستهای ثابت آنهاست و شاید در رأس آن نیز حمایت آمریکاییها از رژیم اشغالگر قدس است.ظاهرا بهنظر میرسد، هیئت حاکمه آمریکا ازجمله دموکراتها و جمهوریخواهان حمایت بیچونوچرا و به هر قیمتی از رژیم صهیونیستی را در برنامههایشان دارند و ما نیز معتقد هستیم که این رژیم نامشروع و غاصب است و باید از بین برود.
بنابراین ما در استراتژی خود با آمریکا تغییری نخواهیم داشت و درنهایت رویکرد ما همچنان پایدار است و سیاست آنها نیز تغییر نمیکند.
ما معتقد هستیم که هیئت حاکمه آمریکا حدود ۳۰۰ میلیون مردم این کشور را گروگان لابی صهیونیست کرده است. بنابراین در میانمدت و کوتاهمدت نیز تفاوتی ندارد کدامیک از احزاب آنها پیروز شود. رفتار ضد بشر، غیرعاقلانه و غیر مدبرانه ترامپ در چهارسال گذشته نشان داد که اگر یک جو عقل و تدبیر برای منافع خودشان داشته باشند، باید مسیری که رفتند را دور بزنند و به برجام برگردند و به تعهدات خودشان پایبند باشند.
البته ما نیز باید باتجربه بیشتر عمل کنیم و تذکرات و اخطارهایی که مقام معظم رهبری میدادند که آمریکاییها به تعهدات خودشان نیز پایبند نیستند و ثابت هم شد را آویزه گوشمان کنیم. بنابراین اگر آمریکاییها تصمیم بگیرند به برجام بازگردند که فکر میکنم غیرازاین هم راهی ندارند، فرقی نمیکند دولت ترامپ روی کار بیاید یا بایدن.
چه بایدن سرکار بیاید و چه ترامپ ابقا شود، احتمالا به برجام برمیگردند، اما ما باید باتجربه بیشتر و چشم بازتر عمل کنیم که اگر آنها بازگشتند و قرار شد داستان ۱+ ۵ آغاز شود، دولت موظف باشد که گامبهگام عمل کند.
زمانی که آنها یکقدم برداشتند ما نیز یکقدم به جلو میرویم. نباید اینطور باشد که ما تمام قدمهایمان را برداریم و آنها تازه تصمیم بگیرند میخواهند چهکار کنند! به نظر من اگر قرار باشد به برجام برگردیم باید سیاست گامبهگام باشد و تا زمانی که طرفهای برجام به تعهداتشان عمل نکردند ما نیز به همان نسبت تعهدات خود را نگهداریم و معلق کنیم تا آنها به توافق عمل کنند.
با توجه به بدعهدیهایی که آمریکا داشته و خساراتی که نگاه غربگرایی طی 7 سال گذشته برای کشور به ارمغان آورده است، آیا بازهم دولت به مذاکره تمایل دارد؟
بنده متوجه نمیشوم منظور از برگشت به مذاکره چیست! ما مذاکرات پنج به علاوه یک را انجام دادیم و مذاکره دوبارهای نخواهیم داشت. طرفهای مقابل باید طبق امضایی که کردند به تعهداتشان عمل کنند. آمریکا و ترامپ بهصورت یکجانبه خودشان را از توافق کنار کشیدند و تصور کردند میتوانند به سمت جلو حرکت کنند، اما آخرین هماوردی که شروع کردند مسئله استفاده از ابزار ماشه بود و تمام دنیا بهاتفاق نظر، آمریکا را محکوم کرده و مطرح کردند که حرف ایران حاکم است. بنابراین آمریکا نتوانست از ابزار ماشه استفاده کند.
درنتیجه تدبیر و عقل حکم میکند که آنها به برجام برگردند و زمانی که به برجام بازگشتند، دیگر نیازی به مذاکره نیست. آن زمان مذاکرات در حد برجام خواهد بود و باید به تعهداتی که در پنج بعلاوه یک دادهشده و در برجام امضاء شده، عمل کنند. بنابراین اصلا مذاکرهای وجود ندارد و تمام بحثها قبلا انجامشده و در مورد تمام مسائل واژهبهواژه، فکر شده است. مسئله این است که یکطرف مذاکره کینهتوزانه و غیرعقلایی از برجام کنار رفت. قاعدتا بهنظر میرسد هر دولتی که در آمریکا روی کار بیاید اگر ذره ای عقل و تدبیر داشته باشد به برجام برمیگردد.
پیشبینی شما از انتخابات پیش روی کشور چیست؟ با توجه بهاحتمال احیای برجام فکر میکنید اقبال اصلاحطلبان در این دوره چطور خواهد بود؟
حداقل بنده نمیتوانم هیچ پیشبینی در مورد انتخابات ریاستجمهوری کشورمان بکنم.
هر پیشبینی هم که داشته باشیم 50-50 است. حتی برخی از اصولگرایان و افکار عمومی مدعی و معتقد هستند که این دوره، دور اصولگراهاست، اما همین را هم من نمیتوانم پیشبینی کنم. نه اینکه بگویم دوره اصلاحطلبان است اما تجربه دو الی سه رئیسجمهور اخیر کشورمان نشان داده است که متأسفانه رئیسجمهور برای انتخاب شدن در دو ماه آخر سونامیاش بلند میشود و حتی آدم نمیتواند از بین چهرههایی هم که میشناسیم پیشبینی بکند. ابتدا باید دید چه کسانی نامزد میشوند، در مرحله دوم باید دید تایید صلاحیتها چطور پیش رود و درنهایت افکار عمومی چطور خواهد بود.
درنتیجه بنده هم به خودمان و هم به اصلاحطلبان توصیه میکنم که در واقعیت قضیه مسئله مشارکت و دعوت مردم را نه دعوت زبانی، بلکه با رفتارها و اقداماتمان جدی بگیریم. تا سطح مشارکت افزایش یابد. علاوهبر تمام مشکلاتی که وجود دارد مطالبات مردم، مسئله گرانیها، بیکاری، عدم تولید، ناکارآمدی بعضی از دستگاهها باید بهنحوی رفع و بعضی از این کاستی را جبران کنیم تا مردم امیدوار باشند و پای صندوقها بیایند.
طبیعی است که احزاب و جریانات سیاسی کاندیداهایی دارند و از آنها حمایت و دفاع میکنند. اما من بهشخصه مسئله مشارکت را مهمتر از اینکه چه کسی انتخاب شود قلمداد میکنم. زیرا میزان مشارکت بسیار مهم است. ما باید مشارکت را تقویت کنیم و اینکه چه کسی
انتخاب میشود و چطور انتخاب میشود را نمیتوان پیشبینی کرد. بازهم باید منتظر بمانیم تا ببینیم چه مسائلی رقم میخورد.
آیا جامعه ما تا سالها بعد به شخصی مانند روحانی اقبال نشان میدهد؟
یکی از مشکلات اساسی ساحت سیاسی کشور عدم وجود دو یا سه حزب فراگیر و شناسنامهدار و بهاصطلاح پاسخگوست. بنابراین با این وضعیت مردم مجبور هستند اشخاص را تجربه کنند. اما تعداد اینها که یکی، دوتا، 10 تا یا 20تا نیست. بنابراین اینکه میگویید مثل روحانی، آدم متوجه نمیشود که یعنی چه. یعنی آخوند باشد یا ریش داشته باشد. دکتر یا مهندس باشد. اگر آقای روحانی سمبل یک حزب بود میگفتیم که حزب الف یا حزب ب، اما چون بحث شخص درمیان است نمیتوان واضح آن را نقد کرد. بهطور مثال، رئیسجمهور قبلی ما که ان شاء الله خدا آخر و عاقبت همه ما را ختم به خیر کند، روزی که سرکار آمد گفت من اصولگراها را قبول ندارم و جزء آنها نیستم. حتی آقای خاتمی که مجلس ششمیهای اصلاحاتی آنقدر او را اذیت کردند که یکبار گفت شما اصلاحاتیها کنار بروید من میخواهم خودم کارکنم. ازآنجاکه احزاب وجود ندارند اصلا مثل و مانند نیز معنایی ندارد. یک سری افراد نامزد میشوند، یکی عملکرد دارد. یکی کارنامه و یکی با وعده بالا میآید، اما متأسفانه مواضع و وعدههایی هم که در زمان انتخابات ریاست جمهوری میدهند چیزی نیست که نوشته و مکتوب شود و اگر طرف به آن عمل نکرد، او را مواخذه کنند. حداکثرش این است که دوره بعد به او رأی نمیدهند! بنابراین همانطور که گفتم متأسفانه مردم باید آدمها را تجربه کنند و این تجربه اشخاص گرفتاری ایجاد میکند. اگر ما چند حزب داشته باشیم ممکن است دو یا سه دفعه برخی اشتباه کنند و کلاه سرشان برود و به فرد اشتباه رأی دهند. اما درنهایت بعد از دو یا سه دوره میفهمند که حزب الف به تعهداتش عمل میکند یا خیر. پایدار هست و توانمند هست یا خیر. یا حزب مقابل چگونه عمل میکند. بنابراین به نظر میرسد در دوره بعدی انتخابات مردم باید همینجور اتفاقی به رئیسجمهور رأی دهند. مگر اینکه افراد مشهوری که تجربیاتی دارند و یک سری حرفها زدند. درنهایت باید ببینیم چه میشود.
با توجه به عملکرد اصلاحطلبان یا اصولگرایان در دورههای اخیر ریاست جمهوری، فکر میکنید مردم چه اقبالی نسبت به انتخابات نشان دهند؟
این مسئله که مردم به این جمعبندی برسند، که چه فرقی میکند، اینیکی سرکار بیاید یا آنیکی چراکه تمام اینها ناکارآمد هستند، بسیار خطرناک است. اما از طرف دیگر با توجه به تجربهای که دارم نکتهای را به مردم متذکر میشوم. درست است که تمام این افراد یک اشکالات و نقاط قوتى دارند اما اگر همین ۳ یا ۴ رئیسجمهور اخیرا را در نظر بگیریم. مرحوم هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و روحانی. هرکدام از اینها یک سری نقاط مثبت و منفی داشتند. اما نکتهای را میخواهم بگویم که این چه فرقی میکند! حرف بسیار غیرعقلایی است. هر کس و هر شهروندی چشمانش را ببندد و 2 دقیقه فکر کند که زمانهاشمی چه شد، زمان خاتمی، احمدینژاد و روحانی چه شد؟ با این کار متوجه میشویم که فرق میکند، خوب هم فرق میکند و خیلی هم فرق میکند. با توجه به اینکه ما حزب مشخصی نداریم، یک رئیسجمهور در مسائل اقتصادی، فرهنگی، رفاهی، اشتغال و تولید با دیگری کاملا متفاوت است و یکی حساسیتش در تولید و یکی حساسیتش در کار جهادی است. اما یک نفر حساسیتش بر آزادیهای اجتماعی و سیاسی است و یک شخص حساسیتش بر رفاه و یارانه دادن به مردم است. بالاخره مردم باید بگردند و از بین نامزدهای موجود کسی را انتخاب کنند که بهترین باشد. نکته دیگری را هم در همینجا متذکر میشوم. طبق قانون اساسی یا قوانین عادی اصولا میزان مشارکت انتخابات را متوقف نمیکند. اما یعنی چه؟
اگر در یک شهر هزار نفر حق رأی دادن دارند و ۱۰ نفر پای صندوق بیایند بالاخره یک فرد انتخاب میشود. معنایش این است آن ۹۹۰ نفری که رأی نمیدهند حق رأی خود را به آن ۱۰ نفر واگذار کردند و به آن ۱۰ نفر گفتند که شما برای ما تصمیم بگیرید. درحالیکه رأی دادن حق اساسی یک فرد است. بنابراین خوب است که خودش از این حق استفاده کند. با عدم حضور در پای صندوق این حق پسانداز نمیشود بلکه به کسی که پای صندوق رفته است واگذار میشود. بنابراین چرا این حق را واگذار کنیم؟ ممکن است بین کاندیداها یک نفر که خیلی ایدهآل باشد پیدا نشود، اما بالاخره کاندیداها باید با یکدیگر مقایسه شوند و آن شخصی که فکر میکنیم بهتر و مفیدتر است را انتخاب کنیم.
شنیدهشده است جریان اصلاحات قصد دارند از لاریجانی بهعنوان گزینه کاندیدای ریاست جمهوری حمایت کنند، این گمانهزنی تا چه حد صحت دارد و نظر شما چیست؟
در حال حاضر من نمیتوانم در مورد افراد چیزی بگویم. برای گفتمان ۱۴۰۰ خیلی زود است. اما آقایان اصلاحطلب این تجربه را روی روحانی کردند. روحانی اصالتا پایگاه و خاستگاهش اصلاحطلبی نبود. آن زمان تصمیم گرفت کاندیدا شود و اصولگراها روی مناسبی به او نشان ندادند. اصلاحطلبان نیز با کاندیداهای خودشان مانند آقای عارف و ... مقایسه کردند و ترجیح دادند که در آن لحظه از روحانی حمایت کنند. البته روحانی دولت اول و دومش را تماما مدیون اصلاحطلبان است. زیرا آراء اصلاحطلبان را گرفت. من نمیخواهم بگویم در آراء روحانی هیچ رأی اصولگرایی نبوده است اما رأی اکثریت اصلاحطلبی بوده است. دولتش هم دولت اصلاحطلبان است. بازهم نمیخواهم بگویم، تمام اعضای دولت اصلاحطلب بودند. اما حداقل در دو دولت روحانی یک اصولگرای مطرح وجود نداشت. افراد دولت یا غیرسیاسی بودند یا به جریان اصلاحات وابسته بودند.اینکه شما میفرمایید به نظر میرسد اصلاحطلبان میخواهند از آقای لاریجانی حمایت کنند لازم است بگویم خاستگاه لاریجانی نیز هیچگاه اصلاحطلبی نبوده است. عموما از اول انقلاب اصولگرا بوده است. بهویژه در دولت اصلاحات. بعضی از اصلاحطلبان هم ممکن است رویکردهای منفی نسبت به لاریجانی داشته باشند. بنابراین این سناریو که اصلاحطلبان از لاریجانی حمایت کنند قابل پیشبینی نیست. آدمها تغییر میکنند. لاریجانی هم روحانی نیست و ممکن است مزیتهایی را نیز نسبت به روحانی داشته باشد. اما این رفتار تکرار رفتار سال ۹۲ است و من نمیدانم که آیا اصلاحطلبان بازهم میخواهند این رفتار را داشته باشند یا خیر. البته لاریجانی اینطور نیست که اصولگراها از او حمایت نکنند. ممکن است طیفی از اصولگراها نقدهایی به رفتار او داشته باشند اما درهرصورت هیچکدام از این سناریوها قابلتحلیل و پیشبینی نیست و باید پیش برویم و ببینیم صحنه انتخابات چطور خواهد بود.
برنامه شخصی شما برای آینده چیست؟
من چندین بار عرض کردم. در پاسخ به این سؤال دو تا شوخی با انتخابات ریاست جمهوری میکنم و یک حرف جدی میزنم.
کسی که به من مراجعه میکند و میخواهد کاندیدای ریاست جمهوری شود، به او میگویم که حضرتعباسی تو یکی کاندیدا نشو. چون هرچقدر تعداد کاندیداها کمتر باشد انتخاب جدیتر انجام میشود. بعضی وقتها هم شوخی میکنم و میگویم که آنقدر تعداد کاندیداها زیاد است که باید آنها را به کشورهای تازه استقلالیافته صادر کنیم. حرف جدی که دارم این است آنهایی که برای انتخابات ریاست جمهوری میآیند، خیالشان راحت باشد که رقیبی به نام محمدرضا باهنر ندارند و بدانند که من در میدان انتخابات وارد میدان نمیشوم. اما حتما فعال خواهم بود. ما این روند را دنبال میکنیم و باید تلاش کنیم که فردی سرکار بیاید که بتواند مقدار بیشتری از نیازها و مطالبات کشور و مردم را پاسخگو باشد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
شور و شیرین انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی
گروه اجتماعی- مرضیه صاحبی
«کمآبی تقدیر جغرافیایی ماست» این را وزیر نیرو میگوید، گفتمانی غالب که ترجیعبند سخنان اوست. ظاهرا میتوان به جنگ تقدیر شتافت، نشان به آن نشان که«آبهای شمال و جنوب منبعی بیپایان است»، این را وزیر بر زبان میآورد و انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی را به مدد «مجموعه شکوفاییهای این چهار دهه دستاوردی عظیم و گشودن صفحهای جدید برای حیات و توسعه کشور قلمداد میکند.» رئیس دولت هم، این خط انتقال را «امید» نام نهاده و بر این عقیده است که با خط انتقالی «نهفقط آب، بلکه امید به فلات مرکزی میرسد.» اما چنین نگرشی، طیف وسیعی از اردوگاه مخالفان را تشکیل داده، البته صدای مخالفان آنقدر بلند نبوده تا در عزم مدیران برای نفس اجرای طرح تأثیری داشته باشد و رئیس دولت در پانزدهمین روز آبان ماه، وقتی قرار بود، مرحله نخست طرح انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی به بهرهبرداری برسد، تمامقد در مقام دفاع از این ابر پروژه برآمد و بهمنظور پاسخگویی به منتقدان سخنانی را مطرح کرد که بازهم در چرخش مواضع آنان کارساز نبود و ازقضا به این شائبهها پروبال داد که با کدامین ادله و مستندات میتوان پذیرفت، این پروژه میراثی ماندگار و خط بطلانی بر کابوس کمآبی باشد؟ بهزعم آنان که آرزومند بقای محیطزیست هستند، اینگونه طرحها مسبب آلودگی، شوری و نابودی بخشی از آبزیان و اکوسیستم خلیجفارس است و به تخلیه پساب شور و تخریب دریا منتهی میشود و با جانمایی لولههای انتقال آب، موجودات زنده دریا در معرض تهدید قرار میگیرند بنابراین دفاعیات مرد اول دولت در تغییر دیدگاه نقادان کارگر نیفتاده است.
درهرصورت، موافقان یا بهتر است بگوییم حامیان این پروژه، کشورهای عربی حوزه خلیجفارساند که «سالانه بیش از ۳۰ میلیارد مترمکعب آب شیرین از خلیجفارس برداشت میکنند درحالیکه کل برداشت ما به ۸۰۰ میلیون مترمکعب نخواهد رسید.» این را از سخنان عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست درمییابیم، اما به گواه تفسیر و تحلیلهایی که از جانب برخی کنشگران عرصه محیطزیست صورت پذیرفته تکیهبر این استدلال، مطلوب نیست. محمدحسن معماریان، عضو هیئتعلمی دانشگاه یزد چنین طرزتفکری را ناشایست توصیف میکند. به گفته معماریان، «بهتر است بهجای شرکت در مسابقه آلودگی زیستمحیطی بهصورت حقوقی، این عمل کشورهای حاشیه خلیجفارس را به چالش بکشیم.»
عدم توان محیطزیست در اظهار مخالفت؟
عملیات اجرایی طرح انتقال آب خلیجفارس به استانهای هرمزگان، یزد و کرمان در اردیبهشتماه ۱۳۹۲ آغاز شد تا بدین سبب، «شهرهای فلات مرکزی همچون یزد و کرمان لبیتر کرده و از خشکسالی نجات یابند.» این طرح در همان برهه زمانی، با عدم موافقت کارشناسان زیستمحیطی متوقف شد و حتی به یاد میآوریم که در یازدهمین روز از مهرماه 97 «مسعود تجریشی»، معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، تصدیق کرده بود به دلیل شرایط خاص خلیجفارس، بههیچوجه موافق انتقال آب از این پهنه آبی نیست، حالا اظهارات سابقش را بگذارید در کنار تازهترین گفتارهایش که از طرح انتقال آب خلیجفارس حمایت کرده است و انگیزه این اعلام حمایت را عدم توان سازمان متبوعش در اظهار مخالفت عنوان کرده و به ذکر این نکته اکتفا نموده است که میدانیم چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند تا خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«تجریشی» در ارائه توضیحات بیشتر، بر لزوم تأسیس صنایع کشور در کنار دریاها تأکید کرده است. او این اقدام را بهجای انتقال آب به فلات مرکزی مفیدتر خوانده، بهاینعلت که تخریبهای کمتری در حق محیطزیست روا داشته میشود. هرچند «تجریشی» در گفت وگو با ایسنا، ضمن جانبداری بیپرده و آشکار از طرحهایی مانند انتقال آب خلیجفارس تأکید میکند، برای اینگونه پروژهها با همکاری وزارت نیرو برنامههای مشخصی تدوین شده است و میدانیم که چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند که خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«فاطمه ظفرنژاد»، پژوهشگر آب و توسعه پایدار، طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیجفارس را با عنوان سیاست غلط آبی تبیین کرده و میگوید: این خطوط انتقال و راهکارهای گرانقیمت، پاسخگوی کدام نیاز ما خواهد بود؟ روی کدام ویژگی اقلیمی تمرکز کردهایم؟ آیا شبیهسازی یک شهر کویری به شهرهای اروپا نیاز موجهی برای انتقال آب است؟ آیا مردم دریافتکننده آب به خوشبختی خواهند رسید یا به مهاجرت و زندگی در کلانشهری پرمصائب ناگزیر خواهند شد؟
ویژگیهای اعلامشده طرح
درهرحال، عملیات انتقال آب خلیجفارس از ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی، پیامدهای فراوانی دارد که هریک بهتنهایی میتواند موضوع گزارشی مبسوط باشد. میگویند 17 استانی که مشمول این طرح هستند، سالانه «60 میلیارد مترمکعب» آب مصرف میکنند.
موضوع شایان توجه دیگر، مقصود استفاده از آب دریاست که معمولا به سه منظور صورت میپذیرد:
1- طرحهای برداشت و استفاده از آب دریا بدون نمکزدایی در استانهای ساحلی برای مصارف آبزیپروری و خنک کردن برجهای نیروگاهها/ 2-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای مصرف در استانهای ساحلی/ 3-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای انتقال به استانهای غیرساحلی. تصویب طرحهای دسته سوم مشمول دو شرط بسیار اساسی است: اول، طراحی و تصویب برنامههای سازگاری با کمآبی و مدیریت مصرف و تقاضا در استانهای مقصد و دوم، عدم استفاده از منابع مالی دولتی و صرفا استفاده از منابع مالی بخش غیردولتی برای نمکزدایی و انتقال آب.
مطالعات مربوط به انتقال آب دریا در قالب طرح مطالعه تأمین و انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به مرکز فلات ایران، نشان میدهد در افق سال ۱۴۲۵، در تأمین نیاز آبی صنایع این استانها با استفاده از منابع آب متعارف درون سرزمینی، معادل ۹۰۰ میلیون مترمکعب کسری وجود خواهد داشت که تأمین آن از آب نمکزدایی شده دریا برنامهریزی شده است.
در مرحله اول طرح نمکزدایی و انتقال آب دریا، آب لازم برای صنایع معدنی گلگهر سیرجان (۴۰ میلیون مترمکعب) و شرکت مس سرچشمه (۳۰ میلیون مترمکعب) در استان کرمان و شرکت معدنی چادرملو و سایر صنایع (۲۰ میلیون مترمکعب) در استان یزد تأمین میشود. همچنین آب شرب و صنعت به میزان ۵۰ میلیون مترمکعب برای استان هرمزگان و مصارف شرب و بهداشت روستاهای مسیر انتقال به میزان ۱۰ میلیون مترمکعب در استانهای کرمان و هرمزگان دیده شده است.
این طرح گام بلندی به سمت تأمین آب لازم برای توسعه صنعتی در استانهای دارای مواد و صنایع معدنی است. طول قطعه اول این طرح ۳۰۳ کیلومتر از تأسیسات نمکزدایی تا معدن گلگهر، طول قطعه دوم ۱۵۰ کیلومتر از معدن گلگهر تا مس سرچشمه و قطعه سوم بهطول ۳۷۰ کیلومتر از میانه قطعه دوم تا مجتمع فولاد اردکان یزد است. حال آنکه نظام مدیریت منابع آب کشور همه گزینههای شناختهشده با توجه به فناوری در دسترس انسان برای غلبه بر کمآبی و البته تثبیت حیات مسکون در مناطق مختلف کشور را مدنظر دارد و قیمت تمامشده هر مترمکعب آب شیرین انتقالی بهقرار اطلاع بین 5/1 تا 4/3 یورو در نوسان است. این قیمت آب شیرین انتقالی بدان معناست که عمدتا برای مصارف صنعتی توجیه دارد. این محاسبات نشان میدهد سازگاری با کمآبی برای مدیریت خردمندانه منابع آب برای مقاصد کشاورزی و شرب در همه استانها بهشدت ضروری مینماید. بدیهی است تأمین آب موردنیاز شرب و بهداشت مردم در تمامی مناطق سرزمین به هر طریق ممکن و مقدور اولویت اصلی است. تولید ناخالص داخلی ما حدود ۴۵۰ میلیارد دلار بوده و تبدیل شدن به کشوری با حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و قرار گرفتن در بین ۱۰ اقتصاد برتر جهان که همگی تولید ناخالص داخلی بالاتر از ۱۵۰۰ میلیارد دلار دارند، ملزومات بسیاری میطلبد، اما یک لازمه بسیار بنیادین آن، شیوه استفاده از منابع محیط زیستی است که ما به آن پایبند نیستیم. مصداق آن، فاز نخست این طرح است که قرار بوده روزانه 200 هزار مترمکعب، آب را شیرین کند و با پیمودن 3.5 کیلومتر، به سیرجان و گلگهر برسد. بر این اساس، مصرف صنایع کشور تا 30 سال آینده به 3 میلیارد مترمکعب میرسد اما واضح است که این انتقال به سود صنایع بزرگ و درنهایت به زیان مردم و محیطزیست تمام میشود. این صنایع عبارتاند از، مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر و مجتمع مس سرچشمه و مجتمع معدنی و فولادی استان یزد، سهامدارانش؛ سه شرکت «گلگهر» و «ملی مس» و «چادر ملو» هستند. اینها، هم از اجرای پروژه سود زیادی میبرند و هم انتقال آب میتواند برای مجتمعهای صنعتی آنان مفید واقع شود.
طبق گفته «حسین ملکی نژاد»، دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزد» ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین شده از خلیجفارس به مجتمعهای تولیدی و صنایع یزد اختصاص مییابد «که درنهایت این میزان آب به پساب صنعتی تبدیل خواهد شد و مسلما آلودگیهایی به همراه خواهد داشت.»برای بررسی ابعاد این طرح، نظرات «ناصر خیاط خلقی» از پژوهشگران باسابقه این عرصه ارائه شده است. او در گفتوگو با «رسالت» کلامش را با این پرسش آغاز میکند که «آیا چنین اقداماتی در مسیر نجات آب است یا در افقی دور بر مخمصههای ما میافزاید؟» «خیاط خلقی» در پاسخ به آن، نقلقولهایی را از وزیر نیرو ذکر میکند: «شیرین سازی آب دریا یکی از پروژههای مهم در سطح دنیاست که حدود 75 درصد نمکزدایی در منطقه ما صورت میپذیرد و بیش از 850 آبشیرینکن در منطقه خلیجفارس فعالند که 25 مورد آن، آبشیرینکنهای بزرگ با ظرفیت بیش از یکصد هزار مترمکعب در شبانهروز است و این پروژه در زمره طرحهای بزرگ قرار دارد. حدود 67 سال است که نمکزدایی از سوی کشورهای همسایه بهطورجدی شروع شده و اکنون به سبب ارتقای سطح تکنولوژی امکان اقتصادی کردن آنها تا حدی موجود است.»
اظهارات متناقض وزیر نیرو
«خیاط خلقی» با استناد به گفتههای وزیر نیرو که این شیوه را مطمئنترین شیوه برای تأمین آب صنایع از دریاها عنوان کرده، توضیح میدهد: « در اظهارنظرهای وزیر ذرهای از پایبندی به اصول مدیریت پایدار منابع آب
دیده نمیشود، سؤال اینجاست که آیا گفتههای اردکانیان و تیم مربوط به وی که خالی از هرگونه بررسی و اتکا به طرحهای مصوب نظارت نیرو در مورد تعادل بخشی در دشتهای کم آب کشور در 16 سال پیش است، با این تصمیمات و طرحهای بزرگ و هزاران میلیارد تومان بار اقتصادی، منافاتی ندارد؟ آیا میان این تصمیمها و آن تصمیمی که در 16 سال پیش برای اجرای طرح تعادلبخشی بهعنوان یگانه طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور گرفته شد، پارادوکسی وجود ندارد؟»
کارنامه وزارت نیرو، نمایانگر آن است که «تعادل بخشی» را به حاشیه رانده اند و راهحل پایدار تأمین آب را دریاچه مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس در جنوب کشور میدانند و این عملکرد بهزعم «خیاط خلقی» شایسته نیست: «سالهاست به بهانههای متعدد ازجمله نبود اعتبارات، سر متخصصان و مردم را بهنوعی بند کردهاند. اعتبارات و هزینههایی که در مقابل هزینههای مطالعات اجرایی برای تعادل بخشی بسیار بالاست، اما اعتباراتی که برای طرحهای تعادل بخشی صرف میشود در مقابل هزینههای مطالعه، اجرا، شیرین سازی، تجهیزات و نظارت و انتقال بسیار پایین است.»
نادیده گرفتن مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب
این پژوهشگر، سخنان «رضا اردکانیان» مبنی براینکه دریاهای شمال و جنوب کشور، به معنای توسعه پایدار منابع آب است را در بوته نقد قرار میدهد: « توسعه پایدار منابع آب متعلق به کشورهایی است که جمیع جوانب زیستمحیطی و اقتصادی و منابع آبی را بررسی کردهاند نه اینکه هنوز تعادل بخشی را اجرا نکرده، درصدد انتقال آب باشیم، مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب، دارای اصول اولیهای است که باید آنها را بدانیم. چهبسا شیرین سازی و انتقال کوچک و محدود آب از دریای مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس دارای مصائب زیستمحیطی بسیاری است ولی برای دریاهایی مثل عمان و خلیجفارس، اگر به مقدار خیلی محدود
آنهم برای تأمین و حل مشکل کمآبی در مصارف شرب و حتی صنایع موجود باشد، میتوان مورداستفاده قرار داد اما چنانچه طرز تفکر این است که طرحی عریض و طویل را بهعنوان توسعه پایدار در جامعه جا بیندازیم و سپس آبی را انتقال بدهیم و بدون در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی و اقتصادی و بررسی پتانسیلها و استفاده مجدد از آبهای هدررفته در مناطق کم آب کشور، دهها برابر به میزان صنایع اضافه کنیم، اقدامی نادرست است. برای صنایع موجود چارهای نیست. اینها احداث شدهاند و باید آب آنها را تأمین کرد. بنابراین شیرین سازی و انتقال آب را بهمنظور تأمین نیازهای شرب و صنعت چندان نمیتوان مورد مخالفت قرار داد، اما اینکه در افق آینده، صنایع را گسترش دهیم و بعد از طریق عمان یا خلیجفارس، آب را شیرین و منتقل کنیم، نه جنبه اقتصادی دارد و نه ازنظر زیستمحیطی عملی درست است.»
تصور کنید آبی شیرین با هزار هزینه و براساس فهرستبهای بالا حفاری میشود و در برخی بخشها تا حدود 50 درصد در مسیر انتقال، هدررفت و اتلاف آب رخ میدهد و این نشانگر عدم مدیریت صحیح است. گزینههای بسیاری روی میز است که همه آنها در طرح تعادل بخشی مصوب وزارت نیرو بهعنوان طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور مورداستفاده قرار میگیرد. این دشتها تعدادشان کم نیست و از بین 600 دشت کشور، نزدیک به 400 مورد با کسری مخزن منابع آب زیرزمینی روبهرو است و این به معنای بحرانی بودن وضعیت منابع آب کشور است و حتی در شرایط فعلی، بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی این دشتها که بیشتر توسط چاهها صورت میگیرد، با توجه به دبیهای مجاز و راهکارهای قانونی که وزارت نیرو ارائه داده، به پتانسیل مخازن آب زیرزمینی ضربه میزند. به همین علت «خیاط خلقی» با در نظر گرفتن همه جوانب زیستمحیطی محدود، مشکلی با انتقال آب برای شرب ندارد اما مطابق بررسیهای این پژوهشگر، «نیاز صنایع موجود را بایستی با حسابوکتاب تأمین کرد و شروع به کارخانه سازی در مناطق بیابانی و کویری به امید آنکه آبی قرار است از عمان و خلیجفارس منتقل شود، خطایی راهبردی و صدمهای بزرگ به محیطزیست کشور به شمار میرود و درمجموع، فرار از اعمال مدیریت منابع آب در داخل دشتها و دست یازیدن به پروژههای انتقال، روش مناسبی برای رسیدن به مدیریت جامع آب کشور نیست.»
حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت در شیرین سازی آب دریا مصرف میشود
به اذعان او، پیش از انتقال باید یکسری مطالعات اجتماعی- اقتصادی بسیار جامع و ارزیابیهای دقیق مالی و توسعه انسانی، ریسکپذیری در مقابل سوانح، آمایش سرزمین و نحوه تعامل با زلزله، سیل، طوفان و بسیاری از بحرانهای طبیعی در اغلب طرحهای انتقالی و شیرین سازی در کانون توجه باشد که نیست و بدون در نظر گرفتن این موارد، قرار است در فاز نخست 450 میلیون مترمکعب آبشور را به 150 میلیون مترمکعب آب شیرین تبدیل کنیم و مردم استانهای کرمان و هرمزگان از آن بهرهمند شوند، ولی برای تأمین نیازهای بلندمدت و بهطور مشخص صنایع نمیتوانیم از این آب در درازمدت استفاده کنیم و آن را به صنایع جدید هم اختصاص دهیم. مهمتر از همه آنکه مطابق گفتههای صاحبنظران، هزینههای شیرین سازی به دلیل آبگیری از دریا، نمکزدایی، دستگاههای پمپاژ و مبدأ، تقویت فشار مخازن، مسیر راه در مبدأ و یا در بین راه و مجموعه خطوط لوله و بسیاری از تجهیزات و ادوات بهمنظور حفظ و نگهداری، هزینه واحد آب شیرین حاصل از کار را بسیار افزایش میدهد و آنطور که «خیاط خلقی» میگوید: «شیرین سازی آب دریا به روش اسمز معکوس فعلا پیشروترین و مقرونبهصرفهترین روش در شیرینسازی آبهای شور است و انرژی برقی که در این روش مصرف میشود، حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت است اما انتقال آب اگر در مسیرها و مسافتهای طولانیتر باشد، این انرژی افزایش مییابد.»
جان کلام
«این پژوهشگر» در فرجام سخن تأکید میکند: ما درحالی سالهای بسیار حیاتی را پشت سر گذاردهایم که به مدیریت منابع آب، اهمیت چندانی ندادهایم و در حال حاضر با مصیبتی به نام کمآبی و بیآبی مواجهه شدهایم، نباید ادعا کنیم که دشتها و فلات ما در منطقه پرآبی واقع شدهاند و تنها یکسوم متوسط جهانی دارای بارندگی هستیم. در بعضی مناطق کشور220 میلیمتر، متوسط بارندگی سالیانه نیست، بلکه صحبت از 80 تا 150میلیمتر است و متأسفانه با ازدیاد جمعیت از یکسو و مشکلات اقلیمی کشور از سوی دیگر، با عدم برنامهریزیهای خودمان و فشارهای فراوانی که به آبخوانهای کشور وارد کردهایم، ذخایر ثابت کشور مورد دستبرد واقع شده و ذخایر غیرقابل تجدید ما، در حال حاضر هرسال کمتر میشود و این نمیتواند توجیه مناسبی برای وزارت نیرو باشد تا آب دریای عمان و خلیجفارس را منهای همه آن مسائل اقتصادی، حتی به فرض توجیه اقتصادی، با این شعار که آب نداریم، منتقل کند. این ازنقطهنظر مدیریت جامع منابع آب، بسیار خطاست و در آینده ازنظر زیستمحیطی مشکلات فراوانی را برای کشور به وجود میآورد.»
او علت مخالفتش را با انتقال آب خلیجفارس اینگونه مطرح میکند: «ما در دشتهایی که با دست خودمان باعث کسری مخازن شدهایم، هنوز پتانسیلیابی نکردهایم، هنوز طرحهای بسیاربزرگ تعادل بخشی که هزینههای مطالعه، اجرا و نظارت آن، قابلمقایسه با هزینههای بسیار بالای انتقال آب از عمان و خلیجفارس به فلات مرکزی و کویر و شرق کشور نیست را صورت ندادهایم. هنوز امتحان خود را بهعنوان متخصصین عرصه آب پس ندادهایم و طرحهای تعادل بخشی را اجرا نکردهایم. هنوز طرحهای سطوح آبگیر و آبخیزداری و آبخوانداری درستی را به اجرا نگذاشتهایم، هنوز از آبهای زیرزمینی و سطحی خود استفاده نکردهایم، هنوز از پتانسیلهای مرگبار نتوانستهایم آن بهرهبرداری درست را داشته باشیم که هم جلوی خسارتهای مالی و هم خسارتهای جانی را بگیریم و درنهایت از این پتانسیل عظیم برای ذخیرهسازی منابع آب استفاده کنیم، ما هنوز راههای نرفته بسیاری داریم، در این شرایط چگونه میتوانیم گرانترین و غیرقابلتوجیهترین و خسارتبارترین شیوه برای محیطزیست کشور را بهعنوان تنها راه توسعه پایدار منابع آب معرفی کنیم.»
پینوشت: باتوجه به تضارب آرای موجود در این زمینه پذیرای نظرات سایر پژوهشگران و مجری طرح برای انتشار در شمارههای آتی خواهیم بود.
«کمآبی تقدیر جغرافیایی ماست» این را وزیر نیرو میگوید، گفتمانی غالب که ترجیعبند سخنان اوست. ظاهرا میتوان به جنگ تقدیر شتافت، نشان به آن نشان که«آبهای شمال و جنوب منبعی بیپایان است»، این را وزیر بر زبان میآورد و انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی را به مدد «مجموعه شکوفاییهای این چهار دهه دستاوردی عظیم و گشودن صفحهای جدید برای حیات و توسعه کشور قلمداد میکند.» رئیس دولت هم، این خط انتقال را «امید» نام نهاده و بر این عقیده است که با خط انتقالی «نهفقط آب، بلکه امید به فلات مرکزی میرسد.» اما چنین نگرشی، طیف وسیعی از اردوگاه مخالفان را تشکیل داده، البته صدای مخالفان آنقدر بلند نبوده تا در عزم مدیران برای نفس اجرای طرح تأثیری داشته باشد و رئیس دولت در پانزدهمین روز آبان ماه، وقتی قرار بود، مرحله نخست طرح انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی به بهرهبرداری برسد، تمامقد در مقام دفاع از این ابر پروژه برآمد و بهمنظور پاسخگویی به منتقدان سخنانی را مطرح کرد که بازهم در چرخش مواضع آنان کارساز نبود و ازقضا به این شائبهها پروبال داد که با کدامین ادله و مستندات میتوان پذیرفت، این پروژه میراثی ماندگار و خط بطلانی بر کابوس کمآبی باشد؟ بهزعم آنان که آرزومند بقای محیطزیست هستند، اینگونه طرحها مسبب آلودگی، شوری و نابودی بخشی از آبزیان و اکوسیستم خلیجفارس است و به تخلیه پساب شور و تخریب دریا منتهی میشود و با جانمایی لولههای انتقال آب، موجودات زنده دریا در معرض تهدید قرار میگیرند بنابراین دفاعیات مرد اول دولت در تغییر دیدگاه نقادان کارگر نیفتاده است.
درهرصورت، موافقان یا بهتر است بگوییم حامیان این پروژه، کشورهای عربی حوزه خلیجفارساند که «سالانه بیش از ۳۰ میلیارد مترمکعب آب شیرین از خلیجفارس برداشت میکنند درحالیکه کل برداشت ما به ۸۰۰ میلیون مترمکعب نخواهد رسید.» این را از سخنان عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست درمییابیم، اما به گواه تفسیر و تحلیلهایی که از جانب برخی کنشگران عرصه محیطزیست صورت پذیرفته تکیهبر این استدلال، مطلوب نیست. محمدحسن معماریان، عضو هیئتعلمی دانشگاه یزد چنین طرزتفکری را ناشایست توصیف میکند. به گفته معماریان، «بهتر است بهجای شرکت در مسابقه آلودگی زیستمحیطی بهصورت حقوقی، این عمل کشورهای حاشیه خلیجفارس را به چالش بکشیم.»
عدم توان محیطزیست در اظهار مخالفت؟
عملیات اجرایی طرح انتقال آب خلیجفارس به استانهای هرمزگان، یزد و کرمان در اردیبهشتماه ۱۳۹۲ آغاز شد تا بدین سبب، «شهرهای فلات مرکزی همچون یزد و کرمان لبیتر کرده و از خشکسالی نجات یابند.» این طرح در همان برهه زمانی، با عدم موافقت کارشناسان زیستمحیطی متوقف شد و حتی به یاد میآوریم که در یازدهمین روز از مهرماه 97 «مسعود تجریشی»، معاون محیطزیست انسانی سازمان محیطزیست، تصدیق کرده بود به دلیل شرایط خاص خلیجفارس، بههیچوجه موافق انتقال آب از این پهنه آبی نیست، حالا اظهارات سابقش را بگذارید در کنار تازهترین گفتارهایش که از طرح انتقال آب خلیجفارس حمایت کرده است و انگیزه این اعلام حمایت را عدم توان سازمان متبوعش در اظهار مخالفت عنوان کرده و به ذکر این نکته اکتفا نموده است که میدانیم چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند تا خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«تجریشی» در ارائه توضیحات بیشتر، بر لزوم تأسیس صنایع کشور در کنار دریاها تأکید کرده است. او این اقدام را بهجای انتقال آب به فلات مرکزی مفیدتر خوانده، بهاینعلت که تخریبهای کمتری در حق محیطزیست روا داشته میشود. هرچند «تجریشی» در گفت وگو با ایسنا، ضمن جانبداری بیپرده و آشکار از طرحهایی مانند انتقال آب خلیجفارس تأکید میکند، برای اینگونه پروژهها با همکاری وزارت نیرو برنامههای مشخصی تدوین شده است و میدانیم که چه میزان آب و با چه شرایطی باید انتقال پیدا کند که خسارتهای زیستمحیطی به حداقل برسد.
«فاطمه ظفرنژاد»، پژوهشگر آب و توسعه پایدار، طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیجفارس را با عنوان سیاست غلط آبی تبیین کرده و میگوید: این خطوط انتقال و راهکارهای گرانقیمت، پاسخگوی کدام نیاز ما خواهد بود؟ روی کدام ویژگی اقلیمی تمرکز کردهایم؟ آیا شبیهسازی یک شهر کویری به شهرهای اروپا نیاز موجهی برای انتقال آب است؟ آیا مردم دریافتکننده آب به خوشبختی خواهند رسید یا به مهاجرت و زندگی در کلانشهری پرمصائب ناگزیر خواهند شد؟
ویژگیهای اعلامشده طرح
درهرحال، عملیات انتقال آب خلیجفارس از ابعاد اجتماعی و زیستمحیطی، پیامدهای فراوانی دارد که هریک بهتنهایی میتواند موضوع گزارشی مبسوط باشد. میگویند 17 استانی که مشمول این طرح هستند، سالانه «60 میلیارد مترمکعب» آب مصرف میکنند.
موضوع شایان توجه دیگر، مقصود استفاده از آب دریاست که معمولا به سه منظور صورت میپذیرد:
1- طرحهای برداشت و استفاده از آب دریا بدون نمکزدایی در استانهای ساحلی برای مصارف آبزیپروری و خنک کردن برجهای نیروگاهها/ 2-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای مصرف در استانهای ساحلی/ 3-طرحهای برداشت آب از دریا و نمکزدایی آن برای انتقال به استانهای غیرساحلی. تصویب طرحهای دسته سوم مشمول دو شرط بسیار اساسی است: اول، طراحی و تصویب برنامههای سازگاری با کمآبی و مدیریت مصرف و تقاضا در استانهای مقصد و دوم، عدم استفاده از منابع مالی دولتی و صرفا استفاده از منابع مالی بخش غیردولتی برای نمکزدایی و انتقال آب.
مطالعات مربوط به انتقال آب دریا در قالب طرح مطالعه تأمین و انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به مرکز فلات ایران، نشان میدهد در افق سال ۱۴۲۵، در تأمین نیاز آبی صنایع این استانها با استفاده از منابع آب متعارف درون سرزمینی، معادل ۹۰۰ میلیون مترمکعب کسری وجود خواهد داشت که تأمین آن از آب نمکزدایی شده دریا برنامهریزی شده است.
در مرحله اول طرح نمکزدایی و انتقال آب دریا، آب لازم برای صنایع معدنی گلگهر سیرجان (۴۰ میلیون مترمکعب) و شرکت مس سرچشمه (۳۰ میلیون مترمکعب) در استان کرمان و شرکت معدنی چادرملو و سایر صنایع (۲۰ میلیون مترمکعب) در استان یزد تأمین میشود. همچنین آب شرب و صنعت به میزان ۵۰ میلیون مترمکعب برای استان هرمزگان و مصارف شرب و بهداشت روستاهای مسیر انتقال به میزان ۱۰ میلیون مترمکعب در استانهای کرمان و هرمزگان دیده شده است.
این طرح گام بلندی به سمت تأمین آب لازم برای توسعه صنعتی در استانهای دارای مواد و صنایع معدنی است. طول قطعه اول این طرح ۳۰۳ کیلومتر از تأسیسات نمکزدایی تا معدن گلگهر، طول قطعه دوم ۱۵۰ کیلومتر از معدن گلگهر تا مس سرچشمه و قطعه سوم بهطول ۳۷۰ کیلومتر از میانه قطعه دوم تا مجتمع فولاد اردکان یزد است. حال آنکه نظام مدیریت منابع آب کشور همه گزینههای شناختهشده با توجه به فناوری در دسترس انسان برای غلبه بر کمآبی و البته تثبیت حیات مسکون در مناطق مختلف کشور را مدنظر دارد و قیمت تمامشده هر مترمکعب آب شیرین انتقالی بهقرار اطلاع بین 5/1 تا 4/3 یورو در نوسان است. این قیمت آب شیرین انتقالی بدان معناست که عمدتا برای مصارف صنعتی توجیه دارد. این محاسبات نشان میدهد سازگاری با کمآبی برای مدیریت خردمندانه منابع آب برای مقاصد کشاورزی و شرب در همه استانها بهشدت ضروری مینماید. بدیهی است تأمین آب موردنیاز شرب و بهداشت مردم در تمامی مناطق سرزمین به هر طریق ممکن و مقدور اولویت اصلی است. تولید ناخالص داخلی ما حدود ۴۵۰ میلیارد دلار بوده و تبدیل شدن به کشوری با حداقل ۱۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی و قرار گرفتن در بین ۱۰ اقتصاد برتر جهان که همگی تولید ناخالص داخلی بالاتر از ۱۵۰۰ میلیارد دلار دارند، ملزومات بسیاری میطلبد، اما یک لازمه بسیار بنیادین آن، شیوه استفاده از منابع محیط زیستی است که ما به آن پایبند نیستیم. مصداق آن، فاز نخست این طرح است که قرار بوده روزانه 200 هزار مترمکعب، آب را شیرین کند و با پیمودن 3.5 کیلومتر، به سیرجان و گلگهر برسد. بر این اساس، مصرف صنایع کشور تا 30 سال آینده به 3 میلیارد مترمکعب میرسد اما واضح است که این انتقال به سود صنایع بزرگ و درنهایت به زیان مردم و محیطزیست تمام میشود. این صنایع عبارتاند از، مجتمع معدنی و صنعتی گلگهر و مجتمع مس سرچشمه و مجتمع معدنی و فولادی استان یزد، سهامدارانش؛ سه شرکت «گلگهر» و «ملی مس» و «چادر ملو» هستند. اینها، هم از اجرای پروژه سود زیادی میبرند و هم انتقال آب میتواند برای مجتمعهای صنعتی آنان مفید واقع شود.
طبق گفته «حسین ملکی نژاد»، دبیر «کانون تفکر آب دانشگاه یزد» ۱۳۰ میلیون مترمکعب آب شیرین شده از خلیجفارس به مجتمعهای تولیدی و صنایع یزد اختصاص مییابد «که درنهایت این میزان آب به پساب صنعتی تبدیل خواهد شد و مسلما آلودگیهایی به همراه خواهد داشت.»برای بررسی ابعاد این طرح، نظرات «ناصر خیاط خلقی» از پژوهشگران باسابقه این عرصه ارائه شده است. او در گفتوگو با «رسالت» کلامش را با این پرسش آغاز میکند که «آیا چنین اقداماتی در مسیر نجات آب است یا در افقی دور بر مخمصههای ما میافزاید؟» «خیاط خلقی» در پاسخ به آن، نقلقولهایی را از وزیر نیرو ذکر میکند: «شیرین سازی آب دریا یکی از پروژههای مهم در سطح دنیاست که حدود 75 درصد نمکزدایی در منطقه ما صورت میپذیرد و بیش از 850 آبشیرینکن در منطقه خلیجفارس فعالند که 25 مورد آن، آبشیرینکنهای بزرگ با ظرفیت بیش از یکصد هزار مترمکعب در شبانهروز است و این پروژه در زمره طرحهای بزرگ قرار دارد. حدود 67 سال است که نمکزدایی از سوی کشورهای همسایه بهطورجدی شروع شده و اکنون به سبب ارتقای سطح تکنولوژی امکان اقتصادی کردن آنها تا حدی موجود است.»
اظهارات متناقض وزیر نیرو
«خیاط خلقی» با استناد به گفتههای وزیر نیرو که این شیوه را مطمئنترین شیوه برای تأمین آب صنایع از دریاها عنوان کرده، توضیح میدهد: « در اظهارنظرهای وزیر ذرهای از پایبندی به اصول مدیریت پایدار منابع آب
دیده نمیشود، سؤال اینجاست که آیا گفتههای اردکانیان و تیم مربوط به وی که خالی از هرگونه بررسی و اتکا به طرحهای مصوب نظارت نیرو در مورد تعادل بخشی در دشتهای کم آب کشور در 16 سال پیش است، با این تصمیمات و طرحهای بزرگ و هزاران میلیارد تومان بار اقتصادی، منافاتی ندارد؟ آیا میان این تصمیمها و آن تصمیمی که در 16 سال پیش برای اجرای طرح تعادلبخشی بهعنوان یگانه طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور گرفته شد، پارادوکسی وجود ندارد؟»
کارنامه وزارت نیرو، نمایانگر آن است که «تعادل بخشی» را به حاشیه رانده اند و راهحل پایدار تأمین آب را دریاچه مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس در جنوب کشور میدانند و این عملکرد بهزعم «خیاط خلقی» شایسته نیست: «سالهاست به بهانههای متعدد ازجمله نبود اعتبارات، سر متخصصان و مردم را بهنوعی بند کردهاند. اعتبارات و هزینههایی که در مقابل هزینههای مطالعات اجرایی برای تعادل بخشی بسیار بالاست، اما اعتباراتی که برای طرحهای تعادل بخشی صرف میشود در مقابل هزینههای مطالعه، اجرا، شیرین سازی، تجهیزات و نظارت و انتقال بسیار پایین است.»
نادیده گرفتن مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب
این پژوهشگر، سخنان «رضا اردکانیان» مبنی براینکه دریاهای شمال و جنوب کشور، به معنای توسعه پایدار منابع آب است را در بوته نقد قرار میدهد: « توسعه پایدار منابع آب متعلق به کشورهایی است که جمیع جوانب زیستمحیطی و اقتصادی و منابع آبی را بررسی کردهاند نه اینکه هنوز تعادل بخشی را اجرا نکرده، درصدد انتقال آب باشیم، مؤلفههای توسعه پایدار منابع آب، دارای اصول اولیهای است که باید آنها را بدانیم. چهبسا شیرین سازی و انتقال کوچک و محدود آب از دریای مازندران در شمال و دریای عمان و خلیجفارس دارای مصائب زیستمحیطی بسیاری است ولی برای دریاهایی مثل عمان و خلیجفارس، اگر به مقدار خیلی محدود
آنهم برای تأمین و حل مشکل کمآبی در مصارف شرب و حتی صنایع موجود باشد، میتوان مورداستفاده قرار داد اما چنانچه طرز تفکر این است که طرحی عریض و طویل را بهعنوان توسعه پایدار در جامعه جا بیندازیم و سپس آبی را انتقال بدهیم و بدون در نظر گرفتن مسائل زیستمحیطی و اقتصادی و بررسی پتانسیلها و استفاده مجدد از آبهای هدررفته در مناطق کم آب کشور، دهها برابر به میزان صنایع اضافه کنیم، اقدامی نادرست است. برای صنایع موجود چارهای نیست. اینها احداث شدهاند و باید آب آنها را تأمین کرد. بنابراین شیرین سازی و انتقال آب را بهمنظور تأمین نیازهای شرب و صنعت چندان نمیتوان مورد مخالفت قرار داد، اما اینکه در افق آینده، صنایع را گسترش دهیم و بعد از طریق عمان یا خلیجفارس، آب را شیرین و منتقل کنیم، نه جنبه اقتصادی دارد و نه ازنظر زیستمحیطی عملی درست است.»
تصور کنید آبی شیرین با هزار هزینه و براساس فهرستبهای بالا حفاری میشود و در برخی بخشها تا حدود 50 درصد در مسیر انتقال، هدررفت و اتلاف آب رخ میدهد و این نشانگر عدم مدیریت صحیح است. گزینههای بسیاری روی میز است که همه آنها در طرح تعادل بخشی مصوب وزارت نیرو بهعنوان طرح نجاتدهنده دشتهای کم آب کشور مورداستفاده قرار میگیرد. این دشتها تعدادشان کم نیست و از بین 600 دشت کشور، نزدیک به 400 مورد با کسری مخزن منابع آب زیرزمینی روبهرو است و این به معنای بحرانی بودن وضعیت منابع آب کشور است و حتی در شرایط فعلی، بهرهبرداری از منابع آب زیرزمینی این دشتها که بیشتر توسط چاهها صورت میگیرد، با توجه به دبیهای مجاز و راهکارهای قانونی که وزارت نیرو ارائه داده، به پتانسیل مخازن آب زیرزمینی ضربه میزند. به همین علت «خیاط خلقی» با در نظر گرفتن همه جوانب زیستمحیطی محدود، مشکلی با انتقال آب برای شرب ندارد اما مطابق بررسیهای این پژوهشگر، «نیاز صنایع موجود را بایستی با حسابوکتاب تأمین کرد و شروع به کارخانه سازی در مناطق بیابانی و کویری به امید آنکه آبی قرار است از عمان و خلیجفارس منتقل شود، خطایی راهبردی و صدمهای بزرگ به محیطزیست کشور به شمار میرود و درمجموع، فرار از اعمال مدیریت منابع آب در داخل دشتها و دست یازیدن به پروژههای انتقال، روش مناسبی برای رسیدن به مدیریت جامع آب کشور نیست.»
حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت در شیرین سازی آب دریا مصرف میشود
به اذعان او، پیش از انتقال باید یکسری مطالعات اجتماعی- اقتصادی بسیار جامع و ارزیابیهای دقیق مالی و توسعه انسانی، ریسکپذیری در مقابل سوانح، آمایش سرزمین و نحوه تعامل با زلزله، سیل، طوفان و بسیاری از بحرانهای طبیعی در اغلب طرحهای انتقالی و شیرین سازی در کانون توجه باشد که نیست و بدون در نظر گرفتن این موارد، قرار است در فاز نخست 450 میلیون مترمکعب آبشور را به 150 میلیون مترمکعب آب شیرین تبدیل کنیم و مردم استانهای کرمان و هرمزگان از آن بهرهمند شوند، ولی برای تأمین نیازهای بلندمدت و بهطور مشخص صنایع نمیتوانیم از این آب در درازمدت استفاده کنیم و آن را به صنایع جدید هم اختصاص دهیم. مهمتر از همه آنکه مطابق گفتههای صاحبنظران، هزینههای شیرین سازی به دلیل آبگیری از دریا، نمکزدایی، دستگاههای پمپاژ و مبدأ، تقویت فشار مخازن، مسیر راه در مبدأ و یا در بین راه و مجموعه خطوط لوله و بسیاری از تجهیزات و ادوات بهمنظور حفظ و نگهداری، هزینه واحد آب شیرین حاصل از کار را بسیار افزایش میدهد و آنطور که «خیاط خلقی» میگوید: «شیرین سازی آب دریا به روش اسمز معکوس فعلا پیشروترین و مقرونبهصرفهترین روش در شیرینسازی آبهای شور است و انرژی برقی که در این روش مصرف میشود، حدود 3.5 تا 4.5 کیلووات ساعت است اما انتقال آب اگر در مسیرها و مسافتهای طولانیتر باشد، این انرژی افزایش مییابد.»
جان کلام
«این پژوهشگر» در فرجام سخن تأکید میکند: ما درحالی سالهای بسیار حیاتی را پشت سر گذاردهایم که به مدیریت منابع آب، اهمیت چندانی ندادهایم و در حال حاضر با مصیبتی به نام کمآبی و بیآبی مواجهه شدهایم، نباید ادعا کنیم که دشتها و فلات ما در منطقه پرآبی واقع شدهاند و تنها یکسوم متوسط جهانی دارای بارندگی هستیم. در بعضی مناطق کشور220 میلیمتر، متوسط بارندگی سالیانه نیست، بلکه صحبت از 80 تا 150میلیمتر است و متأسفانه با ازدیاد جمعیت از یکسو و مشکلات اقلیمی کشور از سوی دیگر، با عدم برنامهریزیهای خودمان و فشارهای فراوانی که به آبخوانهای کشور وارد کردهایم، ذخایر ثابت کشور مورد دستبرد واقع شده و ذخایر غیرقابل تجدید ما، در حال حاضر هرسال کمتر میشود و این نمیتواند توجیه مناسبی برای وزارت نیرو باشد تا آب دریای عمان و خلیجفارس را منهای همه آن مسائل اقتصادی، حتی به فرض توجیه اقتصادی، با این شعار که آب نداریم، منتقل کند. این ازنقطهنظر مدیریت جامع منابع آب، بسیار خطاست و در آینده ازنظر زیستمحیطی مشکلات فراوانی را برای کشور به وجود میآورد.»
او علت مخالفتش را با انتقال آب خلیجفارس اینگونه مطرح میکند: «ما در دشتهایی که با دست خودمان باعث کسری مخازن شدهایم، هنوز پتانسیلیابی نکردهایم، هنوز طرحهای بسیاربزرگ تعادل بخشی که هزینههای مطالعه، اجرا و نظارت آن، قابلمقایسه با هزینههای بسیار بالای انتقال آب از عمان و خلیجفارس به فلات مرکزی و کویر و شرق کشور نیست را صورت ندادهایم. هنوز امتحان خود را بهعنوان متخصصین عرصه آب پس ندادهایم و طرحهای تعادل بخشی را اجرا نکردهایم. هنوز طرحهای سطوح آبگیر و آبخیزداری و آبخوانداری درستی را به اجرا نگذاشتهایم، هنوز از آبهای زیرزمینی و سطحی خود استفاده نکردهایم، هنوز از پتانسیلهای مرگبار نتوانستهایم آن بهرهبرداری درست را داشته باشیم که هم جلوی خسارتهای مالی و هم خسارتهای جانی را بگیریم و درنهایت از این پتانسیل عظیم برای ذخیرهسازی منابع آب استفاده کنیم، ما هنوز راههای نرفته بسیاری داریم، در این شرایط چگونه میتوانیم گرانترین و غیرقابلتوجیهترین و خسارتبارترین شیوه برای محیطزیست کشور را بهعنوان تنها راه توسعه پایدار منابع آب معرفی کنیم.»
پینوشت: باتوجه به تضارب آرای موجود در این زمینه پذیرای نظرات سایر پژوهشگران و مجری طرح برای انتشار در شمارههای آتی خواهیم بود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
پایان دوران اقتدار نفت
نفیسه امامی
طبق آخرین پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی(IEA) ، بعید به نظر میرسد تقاضای جهانی برای خرید نفت تحت تأثیر عرضه واکسن کووید ۱۹ در سال ۲۰۲۱ به میزان قابلتوجهی تقویت شود، درحالیکه هنوز اطلاعی درباره اثرگذاری واکسن کووید ۱۹ برای عادیسازی زندگی وجود ندارد.
بر اساس گزارش این آژانس، برآورد تقاضای جهانی برای نفت در سال ۲۰۲۰ به میزان ۴۰۰ هزار بشکه در روز در مقایسه با گزارش ماه قبل کاهش پیدا کرد. آژانس انتظار دارد مصرف جهانی نفت امسال ۸/۸ میلیون بشکه در روز کاهش پیداکرده و به ۹۱/۳ میلیون بشکه در روز بالغ شود.
با هجوم موج دوم کرونا به اروپا و آمریکا، قرنطینه سراسری شهرها و کاهش ترددها افزایش پیداکرده است و نهتنها سفرهای هوایی به حالت عادی بازنگشتند، بلکه با کاهش دوباره سفرهای هوایی، ریلی و حملونقل زمینی مواجه هستیم. بسیاری از کارمندان دورکاری میکنند که مخرج مشترک همه این مسائل در کاهش مصرف انرژی و نفت تأثیرگذار بوده است.
چرخ بسیاری از صنایع باوجود کرونا از حرکت ایستاد و اقتصاد همه کشورها اعم از پیشرفته و غیر پیشرفته را توأم بازیان و ضرر کرد. با آسیب دیدن اقتصاد کشورها تولید ناخالص ملی آنها نیز کاهش قابلتوجهی پیدا کرد که همین مسئله بر کاهش مصرف انرژی و بهخصوص نفت نیز مؤثر بود.
پایین آمدن نیاز کشورها به نفت و ترس از شیوع کرونا بهتدریج قیمت طلای سیاه را کاهش و ذخایر نفت خام را افزایش داد، اما با انتشار خبر موفقیتآمیز بودن ساخت واکسن کرونا، بازار واکنش مثبتی به آن نشان داد و با افزایش قیمت همراه شد. این در حالی است که خبر ساخت واکسن، این واقعیت که واکسن کووید ۱۹ توانایی نجات بازار نفت را ندارد، نمیتواند کتمان نماید، زیرا دورنمای ضعیف تقاضا نشان میدهد که بازار نفت ضعیفتر از آن است که به کمک قیمتها بیاید.
بهطورقطع تولید واکسن میتواند بازار و نگاه به آن را مثبت کند، اما نمیتواند حقایق حال حاضر بازار نفت را تغییر دهد، زیرا عصر جدید دیگر نگاه استفاده حداکثری از نفت را مانند سالهای گذشته ندارد.
دنیا با توجه به محدودیت سوختهای فسیلی مانند نفت و زغالسنگ و گلخانهای، به سمت استفاده از انرژیهای تجدید پذیر مانند باد و آب در حال حرکت است تا از این طریق در جهت توسعه پایدار گام بردارد. این موضوع به معنای پیام هشداری برای کشورهای تولیدکننده نفت و ازجمله ایران محسوب میشود که وابسته به درآمد نفت هستند و بودجه آنها وابستگی جدی به درآمد حاصل از فروش آن دارد.
اگرچه طی یک قرن گذشته سوخت و بهویژه نفت یکی از پراهمیتترین انواع سوخت در همه دنیا محسوب میشد، اما بهتدریج از اهمیت آن در معادلههای جهانی کاسته خواهد شد. اگرچه شیوع کرونا آسیبهای مالی و جانی زیادی بر همه کشورها و مردم جهان تحمیل کرد، اما شاید نکات مثبتی مانند ضرورت توجه به قابلیتها و پتانسیلهای کشورها بهغیراز استخراج نفت و اتکا به درآمدهای ارزی آن به همراه داشت که از کنار آن نمیتوان بهراحتی عبور کرد.
روشن شدن چراغ هشدار ضرورت قطع وابستگی کشور به نفت
سعید ساویز، تحلیلگر حوزه نفت و انرژی در گفتوگو با «رسالت» درباره آینده بازار نفت اظهار کرد: مادامیکه بحران کرونا و شاخص ترس در بازار وجود داشته باشد، قیمت نفت رشد نخواهد کرد. نمونه آنهم بالا نرفتن قیمت نفت از 40 دلار و کاهش آن نسبت به این میزان است. هر زمان شاخص ترس از بحران کرونا از بازار رفع نشود، مصرف انرژی بهخصوص در بخش حملونقل افزایش مییابد، هرچند احتمال دارد به سطح قبل از شیوع کرونا نرسد، زیرا در این مدت خودروهای برقی فرصت خودنمایی در کشورهای پیشرفته را پیدا کردند.
ساویز ادامه داد: بلافاصله بعد از پایان همهگیری کرونا پیک مصرف بالا میرود، زیرا بسیاری از مردم در عطش سفر رفتن و انجام کارهای عقبمانده هستند. بااینحال قیمت نفت دیگر افسارگسیخته نخواهد شد، زیرا مخازن نفت خام و فرآوردهها، ذخیره شدند و مانند ضربهگیر در قیمتها عمل خواهند کرد و احتمال دارد نفت تا هر بشکه به 60 یا 70 دلار برسد.
وی درباره پایان گرفتن دوران اوج مصرف نفت در جهان گفت: بعضی از تحلیلگران حوزه نفت و انرژی بر این عقیده هستند که پیک مصرف نفت در جهان تا سال گذشته ادامه داشت و هرگز میزان مصرف نفت بهاندازه سالهای قبل نمیرسد. البته شاید در سالهای آینده میزان استفاده از نفت افزایش پیدا کند و اوج مصرف تا چند سال ادامه داشته باشد، اما طرح این موضوع که اوج مصرف تا چه زمانی ادامه دارد، نشاندهنده پایان گرفتن تدریجی دوران اوج استفاده از نفت است، اما زمان این مسئله در آینده مشخص میشود.
ساویز بابیان اینکه در سالهای پایانی استفاده از نفت، احتمال وجود تنش میان کشورها وجود دارد، افزود: در چند دهه آخری که نفت بهعنوان کالای استراتژیک شناخته میشود، کشورها سعی در بهرهبرداری بیشتر از مخازنشان میکنند. با بالا رفتن تنش، شرکتهای بزرگ بینالمللی که روی نفت سرمایهگذاری میکردند، سرمایههای خود را بهتدریج از این حوزه خارج میکنند که این کار باعث کاهش تولید میگردد. اینکه این موازنه به تعادل یا تعارض میرسد، در آینده قابلبررسی است.
ساویز با اشاره بهضرورت قطع وابستگی کشور از فروش نفت بیان کرد: چراغ هشدار برای این موضوع از سالهای قبل روشنشده است، اما سیاستمداران ما خیلی به آن توجه نمیکنند. اکنون عربستان بهتدریج به سمت تولید انرژیهای نو میرود، اما ایران، عراق و لیبی هنوز به روال سابق ادامه میدهند.
این کارشناس بازار نفت بابیان اینکه کاهش میزان استفاده در پایین آمدن بهرهوری پالایشگاهها مؤثر است، افزود: فرآیندهایی که نفت و گاز در پالایشگاه طی میکنند، دارای پیوستگی است. چنانچه پالایشگاهی با ظرفیت تولید 50 هزار بشکه، به تولید 30 هزار بشکه اقدام نماید، سیستمهای پالایشگاهی را با مشکل روبهرو میکند و برای بازگشت به بازار اولیه، نیاز به تعمیرات و اورهال وجود دارد.
نفت در سالهای آینده،ارزش خود را
تا حد زیادی از دست میدهد
حسن مرادی، استاد حقوق انرژی دانشگاه تهران در گفتوگو با «رسالت» درباره چشمانداز فروش نفت در شرایط فعلی بیان کرد: شیوع کووید 19 بیشتر از اقتصاد کشورهای جهان سوم و ضعیف، اقتصادهای برتر آمریکایی و اروپایی را هدف قرار داد. اگر موج جدید بیماری درراه باشد بسته بهسرعت، حیطه و مدتزمان آن در قیمت نفت مؤثر خواهد بود. هرمیزان که اپیدمی رشد کند با کاهش قیمت روبهرو خواهیم بود، اما خبر اثرگذاری موفقیتآمیز واکسن منجر به بالا رفتن قیمت میشود.
مرادی اضافه کرد: تأثیرگذاری شیوع کرونا بر اقتصاد جهانی بر قیمت و میزان استفاده از آن نیز تأثیر گذاشت و تولید و استفاده از واکسن کرونا باعث رونق در اقتصاد کشورها و افزایش مصرف نفت خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه تأثیرگذاری انرژیهای جایگزین بر قیمت نفت در آینده نزدیک رخ نخواهد داد، گفت: نفت در سالهای آینده ارزش و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست میدهد و قیمت آن تغییر میکند، اما اینگونه نیست که این تغییر در یک یا دو سال آینده آشکار شود. این کارشناس حوزه نفت و انرژی درباره افزایش قیمت هر بشکه نفت به بیش از 40 دلار
بیان کرد: عوامل مختلفی باعث رسیدن نفت در هر بشکه به بالای 40 و یا کمتر از آن هستند. مسئله مهمی که میتواند به خوشبینی قیمت نفت برای کشور منجر گردد، شکست ترامپ در انتخابات آمریکاست که تا حدودی امیدها را برای کاهش فشار حداکثری برعلیه ایران زنده میکند. مرادی در پایان با اشاره به عملکرد قابلقبول اوپک در میزان فروش و تعیین قیمت گفت: اوپک علیرغم وجود شکاف و چنددستگی در اعضای آن، در زمان شیوع کرونا درمجموع سیاستهای مشوقانهای پیاده کرد و توانست در برابر فشارهای بیرونی خود را حفظ کند.
طبق آخرین پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی(IEA) ، بعید به نظر میرسد تقاضای جهانی برای خرید نفت تحت تأثیر عرضه واکسن کووید ۱۹ در سال ۲۰۲۱ به میزان قابلتوجهی تقویت شود، درحالیکه هنوز اطلاعی درباره اثرگذاری واکسن کووید ۱۹ برای عادیسازی زندگی وجود ندارد.
بر اساس گزارش این آژانس، برآورد تقاضای جهانی برای نفت در سال ۲۰۲۰ به میزان ۴۰۰ هزار بشکه در روز در مقایسه با گزارش ماه قبل کاهش پیدا کرد. آژانس انتظار دارد مصرف جهانی نفت امسال ۸/۸ میلیون بشکه در روز کاهش پیداکرده و به ۹۱/۳ میلیون بشکه در روز بالغ شود.
با هجوم موج دوم کرونا به اروپا و آمریکا، قرنطینه سراسری شهرها و کاهش ترددها افزایش پیداکرده است و نهتنها سفرهای هوایی به حالت عادی بازنگشتند، بلکه با کاهش دوباره سفرهای هوایی، ریلی و حملونقل زمینی مواجه هستیم. بسیاری از کارمندان دورکاری میکنند که مخرج مشترک همه این مسائل در کاهش مصرف انرژی و نفت تأثیرگذار بوده است.
چرخ بسیاری از صنایع باوجود کرونا از حرکت ایستاد و اقتصاد همه کشورها اعم از پیشرفته و غیر پیشرفته را توأم بازیان و ضرر کرد. با آسیب دیدن اقتصاد کشورها تولید ناخالص ملی آنها نیز کاهش قابلتوجهی پیدا کرد که همین مسئله بر کاهش مصرف انرژی و بهخصوص نفت نیز مؤثر بود.
پایین آمدن نیاز کشورها به نفت و ترس از شیوع کرونا بهتدریج قیمت طلای سیاه را کاهش و ذخایر نفت خام را افزایش داد، اما با انتشار خبر موفقیتآمیز بودن ساخت واکسن کرونا، بازار واکنش مثبتی به آن نشان داد و با افزایش قیمت همراه شد. این در حالی است که خبر ساخت واکسن، این واقعیت که واکسن کووید ۱۹ توانایی نجات بازار نفت را ندارد، نمیتواند کتمان نماید، زیرا دورنمای ضعیف تقاضا نشان میدهد که بازار نفت ضعیفتر از آن است که به کمک قیمتها بیاید.
بهطورقطع تولید واکسن میتواند بازار و نگاه به آن را مثبت کند، اما نمیتواند حقایق حال حاضر بازار نفت را تغییر دهد، زیرا عصر جدید دیگر نگاه استفاده حداکثری از نفت را مانند سالهای گذشته ندارد.
دنیا با توجه به محدودیت سوختهای فسیلی مانند نفت و زغالسنگ و گلخانهای، به سمت استفاده از انرژیهای تجدید پذیر مانند باد و آب در حال حرکت است تا از این طریق در جهت توسعه پایدار گام بردارد. این موضوع به معنای پیام هشداری برای کشورهای تولیدکننده نفت و ازجمله ایران محسوب میشود که وابسته به درآمد نفت هستند و بودجه آنها وابستگی جدی به درآمد حاصل از فروش آن دارد.
اگرچه طی یک قرن گذشته سوخت و بهویژه نفت یکی از پراهمیتترین انواع سوخت در همه دنیا محسوب میشد، اما بهتدریج از اهمیت آن در معادلههای جهانی کاسته خواهد شد. اگرچه شیوع کرونا آسیبهای مالی و جانی زیادی بر همه کشورها و مردم جهان تحمیل کرد، اما شاید نکات مثبتی مانند ضرورت توجه به قابلیتها و پتانسیلهای کشورها بهغیراز استخراج نفت و اتکا به درآمدهای ارزی آن به همراه داشت که از کنار آن نمیتوان بهراحتی عبور کرد.
روشن شدن چراغ هشدار ضرورت قطع وابستگی کشور به نفت
سعید ساویز، تحلیلگر حوزه نفت و انرژی در گفتوگو با «رسالت» درباره آینده بازار نفت اظهار کرد: مادامیکه بحران کرونا و شاخص ترس در بازار وجود داشته باشد، قیمت نفت رشد نخواهد کرد. نمونه آنهم بالا نرفتن قیمت نفت از 40 دلار و کاهش آن نسبت به این میزان است. هر زمان شاخص ترس از بحران کرونا از بازار رفع نشود، مصرف انرژی بهخصوص در بخش حملونقل افزایش مییابد، هرچند احتمال دارد به سطح قبل از شیوع کرونا نرسد، زیرا در این مدت خودروهای برقی فرصت خودنمایی در کشورهای پیشرفته را پیدا کردند.
ساویز ادامه داد: بلافاصله بعد از پایان همهگیری کرونا پیک مصرف بالا میرود، زیرا بسیاری از مردم در عطش سفر رفتن و انجام کارهای عقبمانده هستند. بااینحال قیمت نفت دیگر افسارگسیخته نخواهد شد، زیرا مخازن نفت خام و فرآوردهها، ذخیره شدند و مانند ضربهگیر در قیمتها عمل خواهند کرد و احتمال دارد نفت تا هر بشکه به 60 یا 70 دلار برسد.
وی درباره پایان گرفتن دوران اوج مصرف نفت در جهان گفت: بعضی از تحلیلگران حوزه نفت و انرژی بر این عقیده هستند که پیک مصرف نفت در جهان تا سال گذشته ادامه داشت و هرگز میزان مصرف نفت بهاندازه سالهای قبل نمیرسد. البته شاید در سالهای آینده میزان استفاده از نفت افزایش پیدا کند و اوج مصرف تا چند سال ادامه داشته باشد، اما طرح این موضوع که اوج مصرف تا چه زمانی ادامه دارد، نشاندهنده پایان گرفتن تدریجی دوران اوج استفاده از نفت است، اما زمان این مسئله در آینده مشخص میشود.
ساویز بابیان اینکه در سالهای پایانی استفاده از نفت، احتمال وجود تنش میان کشورها وجود دارد، افزود: در چند دهه آخری که نفت بهعنوان کالای استراتژیک شناخته میشود، کشورها سعی در بهرهبرداری بیشتر از مخازنشان میکنند. با بالا رفتن تنش، شرکتهای بزرگ بینالمللی که روی نفت سرمایهگذاری میکردند، سرمایههای خود را بهتدریج از این حوزه خارج میکنند که این کار باعث کاهش تولید میگردد. اینکه این موازنه به تعادل یا تعارض میرسد، در آینده قابلبررسی است.
ساویز با اشاره بهضرورت قطع وابستگی کشور از فروش نفت بیان کرد: چراغ هشدار برای این موضوع از سالهای قبل روشنشده است، اما سیاستمداران ما خیلی به آن توجه نمیکنند. اکنون عربستان بهتدریج به سمت تولید انرژیهای نو میرود، اما ایران، عراق و لیبی هنوز به روال سابق ادامه میدهند.
این کارشناس بازار نفت بابیان اینکه کاهش میزان استفاده در پایین آمدن بهرهوری پالایشگاهها مؤثر است، افزود: فرآیندهایی که نفت و گاز در پالایشگاه طی میکنند، دارای پیوستگی است. چنانچه پالایشگاهی با ظرفیت تولید 50 هزار بشکه، به تولید 30 هزار بشکه اقدام نماید، سیستمهای پالایشگاهی را با مشکل روبهرو میکند و برای بازگشت به بازار اولیه، نیاز به تعمیرات و اورهال وجود دارد.
نفت در سالهای آینده،ارزش خود را
تا حد زیادی از دست میدهد
حسن مرادی، استاد حقوق انرژی دانشگاه تهران در گفتوگو با «رسالت» درباره چشمانداز فروش نفت در شرایط فعلی بیان کرد: شیوع کووید 19 بیشتر از اقتصاد کشورهای جهان سوم و ضعیف، اقتصادهای برتر آمریکایی و اروپایی را هدف قرار داد. اگر موج جدید بیماری درراه باشد بسته بهسرعت، حیطه و مدتزمان آن در قیمت نفت مؤثر خواهد بود. هرمیزان که اپیدمی رشد کند با کاهش قیمت روبهرو خواهیم بود، اما خبر اثرگذاری موفقیتآمیز واکسن منجر به بالا رفتن قیمت میشود.
مرادی اضافه کرد: تأثیرگذاری شیوع کرونا بر اقتصاد جهانی بر قیمت و میزان استفاده از آن نیز تأثیر گذاشت و تولید و استفاده از واکسن کرونا باعث رونق در اقتصاد کشورها و افزایش مصرف نفت خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه تأثیرگذاری انرژیهای جایگزین بر قیمت نفت در آینده نزدیک رخ نخواهد داد، گفت: نفت در سالهای آینده ارزش و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست میدهد و قیمت آن تغییر میکند، اما اینگونه نیست که این تغییر در یک یا دو سال آینده آشکار شود. این کارشناس حوزه نفت و انرژی درباره افزایش قیمت هر بشکه نفت به بیش از 40 دلار
بیان کرد: عوامل مختلفی باعث رسیدن نفت در هر بشکه به بالای 40 و یا کمتر از آن هستند. مسئله مهمی که میتواند به خوشبینی قیمت نفت برای کشور منجر گردد، شکست ترامپ در انتخابات آمریکاست که تا حدودی امیدها را برای کاهش فشار حداکثری برعلیه ایران زنده میکند. مرادی در پایان با اشاره به عملکرد قابلقبول اوپک در میزان فروش و تعیین قیمت گفت: اوپک علیرغم وجود شکاف و چنددستگی در اعضای آن، در زمان شیوع کرونا درمجموع سیاستهای مشوقانهای پیاده کرد و توانست در برابر فشارهای بیرونی خود را حفظ کند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
ازشنبه هفته آینده طرح محدودیتهایکلی درسراسرکشور
رئیسجمهور گفت: ما در هفتههای اخیر محدودیتهای زیادی را ایجاد کردیم که هدف از آن این است که مردم لمس کنند شرایط، فوقالعاده است و همه باید کمک کنند. ما باید سواد سلامت مردم را بالا ببریم.به گزارش فارس، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور دیروز در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: نزدیک ۹ ماه است با این معضل روبهرو هستیم که متأسفانه با بروز موج جدید مشکلاتی ایجاد کرده است.
ما در هفتههای جدید محدودیتهای زیادی را ایجاد کردیم
وی ادامه داد: ما در هفتههای جدید محدودیتهای زیادی را ایجاد کردیم که هدف از آن این است که مردم لمس کنند شرایط فوقالعاده است و همه باید کمک کنند. ما باید سواد سلامت مردم را بالا ببریم. مردم فکر میکنند باید تب شدید داشته باشند و یا فکر میکنند اگر مداوم سرفه کنند این بیماری سراغ آنان آمده است.روحانی بیان داشت: مردم باید اعتماد صد درصد به ستاد ملی کرونا و قرارگاه داشته باشند. این اعتماد هر چه کمتر شود به زیان ماست. عدهای که در داخل یا رسانههای خارجی مصاحبه میکنند و انتقادهای ناپخته را بیان میکنند باید بدانند هر چیزی که اعتماد مردم را به ستاد ملی کرونا، قرارگاه و وزارت بهداشت کاهش دهد به ضرر جامعه است. وی خاطرنشان کرد: دولت و آنان که به دولت یاری میرسانند به الزامات پروتکل توجه کنند. وقتی پروتکلی اعلام میکنیم الزاماتی دارد .وقتی میگوییم ماسک بزنید، ماسک باید بهوفور باقیمت کم در اختیار مردم باشد. البته هماکنون برای تهیه ماسک مشکلی نیست
مشکل حلشده است. دولت الکترونیک باید لحظهبهلحظه توسعه یابد. وزیر بهداشت میگوید روز برای ما مهم نیست ساعت مهم است. ما باید تا حد امکان همه کارها را به فضای دیجیتال و فضای مجازی ببریم تا مردم نیازمند نباشند به ادارات مراجعه کنند.روحانی تصریح کرد: بهمحض اینکه اعتماد کم شود دقت مردم برای اجرای مصوبات کم میشود و اصل موضوع هم همین است. همه باید توجه کنیم برای اینکه پروتکلها اجرایی شود.رئیسجمهور با تأکید بر اینکه همه باید پروتکلها را رعایت کنند، اظهار داشت: دولت الکترونیک باید لحظهبهلحظه توسعه پیدا کند. ما هرچیزی کهمیتوانیم را باید به فضای دیجیتال و مجازی ببریم.روحانی تأکید کرد:باید تجهیزات و امکانات در اختیار نیروهای مسلح باشد که البته در اختیار است. خستگی برای کادر درمان ایجادشده که نیروهای مسلح میتوانند آن را کاهش دهند. همچنین تمام بیمارستانهایی که مربوط به وزارت بهداشت نیست باید همه به کار گرفته شوند. ما اگر مصوباتی را ابلاغ کنیم و اجرا نشود با اقلیتی که اجرا نکردند باید برخورد شود. اگر برخورد نشود، کل کار معطل میماند. بیشترین مسئولیت دراینباره با قرارگاه است.وی با اشاره به اینکه این ویروس فعلا هست، اظهار داشت: اگر تردد و تجمع کم شود بسیاری از مسائل ما حل خواهد شد. در بسیاری از شهرها افزایش ابتلاها به خاطر تجمع غیرضروری و غیرقانونی است. یک تیم فوتبال پیروز شده، دلیلی بر تجمع نیست.
دو هفته بعد از هر حادثه تعداد مراجعه به بیمارستانها زیاد شده و بعد از سه، چهار هفته مراجعه به آرامستان بیشتر میشود.
در بسیاری از شهرها تجمع مشکل ایجاد کرده است
رئیسجمهور گفت: در بسیاری از شهرها تجمع مشکل ایجاد کرده است. در برخی روزها مشهد از تهران وضعش بدتر بود. مسئله بیماریابی بسیار مهم است. اینهایی که به این بیماری مبتلا میشوند حدود ۸۰ درصد اصلا علامت ندارند راه این است که تست تشخیصی را بالا ببریم. وی بیان داشت: در شهری مانند مشهد، اجتماعی درست میشود
رنگ و بوی مذهبی داشته ولی مجوز نداشته است. مشهد در روزهای گذشته در برخی از روزها ازنظر آماری وضعیتش از تهران هم بدتر بود و از هرکسی میپرسیم میگویند مجوزی نداشتند. اصل تجمع و تردد که هرکدام ضروری نیست، باید کنار بگذاریم وموردتوجه ما باشد. روحانی بیان داشت: برای جداسازی و قرنطینه باید فرد درجایی برود قرنطینه شود و مراقبت کنیم. ناچاریم محدودیتها را افزایش دهیم. ماتصمیمات کلی گرفتیم و محدودیتهایی را از شنبه آینده برای کل کشور در نظر گرفتیم. طرحی است که اساس آن تا پایان کرونا ادامه دارد. ما راهی جز مراقبت از خود و خانواده و دوستان نزدیک خود نداریم.
وی اظهار داشت: در طرحی که کلیات آن تصویبشده و از اول آذر اجرایی میشود درست است که این طرحدر برخی مشاغل به صورت جریمه ظهور و بروز پیدا میکند با این همه مردم احساس می کنند شرایطویژه است، اما واقعیت این است که این طرح یک هشدار برای مردم است.رئیسجمهور اظهار داشت: همه دنیا هم همین را عنوان میکنند و کشورهای مختلف هم با همین شرایط مواجه شدهاند. متخصصین ما هم در کشور و وزارت بهداشت درمان هم میگویند که سرعت انتقال ویروس نسبت به اسفند سال گذشته و فروردین امسال ۹ برابر شده است.روحانی بیان داشت: بنابراین شرایط متفاوت است و ما باید بیشتر مراعات کنیم مخصوصا آنهایی که راننده یک خودرویی در حملونقل عمومی هستند.خیلی مهم است که راننده سالم باشد اگر رانندهای در تاکسی یا تاکسیهای الکترونیکی خداینکرده آلوده باشد، از صبح تا شب هر مسافری را که سوار میکند، به این ویروس مبتلا میشوند.این ویروس، ویروس اسفند و فروردین نیست و جهشیافته است. رئیسجمهور بیان داشت: برخی از مردم فکر میکنند که گذشتیم و عبور کردیم ولی این ویروس، آن ویروسی نیست که از آن عبور کردیم. این ویروس جهشیافته است و سرعت انتقال آن و اذیت و آزار آن بیشتر است. وی خاطرنشان کرد: انشاءالله تست سریع که بیاید باید برنامهریزی خاصی برای آنهایی که مردم بیشتر با آنها در رفتوآمد هستند، صورت بگیرد. خود بیمارستانها، مطبها، فروشگاهها و جاهایی که مردم تردد بیشتری دارند باید بیشتر مورد مراعات قرار بگیرد تا از این مسئله عبور کنیم.رئیسجمهور گفت: امروز چارچوب یک طرح مهمی را به تصویب رساندیم که سخنگوی ستاد ملی مصوبات امروز و تصمیماتی را که در زمینه بیمه و مالیات گرفتیم را برای مردم توضیح میدهد.امیدواریم با کمک و یاری هم و مراعات پروتکلهای بهداشتی همانطور که از دور اول همه دنیا گرفتار بودند و ما هم گرفتار بودیم، از این شرایط نیز سرافراز بیرون بیاییم .
ما در هفتههای جدید محدودیتهای زیادی را ایجاد کردیم
وی ادامه داد: ما در هفتههای جدید محدودیتهای زیادی را ایجاد کردیم که هدف از آن این است که مردم لمس کنند شرایط فوقالعاده است و همه باید کمک کنند. ما باید سواد سلامت مردم را بالا ببریم. مردم فکر میکنند باید تب شدید داشته باشند و یا فکر میکنند اگر مداوم سرفه کنند این بیماری سراغ آنان آمده است.روحانی بیان داشت: مردم باید اعتماد صد درصد به ستاد ملی کرونا و قرارگاه داشته باشند. این اعتماد هر چه کمتر شود به زیان ماست. عدهای که در داخل یا رسانههای خارجی مصاحبه میکنند و انتقادهای ناپخته را بیان میکنند باید بدانند هر چیزی که اعتماد مردم را به ستاد ملی کرونا، قرارگاه و وزارت بهداشت کاهش دهد به ضرر جامعه است. وی خاطرنشان کرد: دولت و آنان که به دولت یاری میرسانند به الزامات پروتکل توجه کنند. وقتی پروتکلی اعلام میکنیم الزاماتی دارد .وقتی میگوییم ماسک بزنید، ماسک باید بهوفور باقیمت کم در اختیار مردم باشد. البته هماکنون برای تهیه ماسک مشکلی نیست
مشکل حلشده است. دولت الکترونیک باید لحظهبهلحظه توسعه یابد. وزیر بهداشت میگوید روز برای ما مهم نیست ساعت مهم است. ما باید تا حد امکان همه کارها را به فضای دیجیتال و فضای مجازی ببریم تا مردم نیازمند نباشند به ادارات مراجعه کنند.روحانی تصریح کرد: بهمحض اینکه اعتماد کم شود دقت مردم برای اجرای مصوبات کم میشود و اصل موضوع هم همین است. همه باید توجه کنیم برای اینکه پروتکلها اجرایی شود.رئیسجمهور با تأکید بر اینکه همه باید پروتکلها را رعایت کنند، اظهار داشت: دولت الکترونیک باید لحظهبهلحظه توسعه پیدا کند. ما هرچیزی کهمیتوانیم را باید به فضای دیجیتال و مجازی ببریم.روحانی تأکید کرد:باید تجهیزات و امکانات در اختیار نیروهای مسلح باشد که البته در اختیار است. خستگی برای کادر درمان ایجادشده که نیروهای مسلح میتوانند آن را کاهش دهند. همچنین تمام بیمارستانهایی که مربوط به وزارت بهداشت نیست باید همه به کار گرفته شوند. ما اگر مصوباتی را ابلاغ کنیم و اجرا نشود با اقلیتی که اجرا نکردند باید برخورد شود. اگر برخورد نشود، کل کار معطل میماند. بیشترین مسئولیت دراینباره با قرارگاه است.وی با اشاره به اینکه این ویروس فعلا هست، اظهار داشت: اگر تردد و تجمع کم شود بسیاری از مسائل ما حل خواهد شد. در بسیاری از شهرها افزایش ابتلاها به خاطر تجمع غیرضروری و غیرقانونی است. یک تیم فوتبال پیروز شده، دلیلی بر تجمع نیست.
دو هفته بعد از هر حادثه تعداد مراجعه به بیمارستانها زیاد شده و بعد از سه، چهار هفته مراجعه به آرامستان بیشتر میشود.
در بسیاری از شهرها تجمع مشکل ایجاد کرده است
رئیسجمهور گفت: در بسیاری از شهرها تجمع مشکل ایجاد کرده است. در برخی روزها مشهد از تهران وضعش بدتر بود. مسئله بیماریابی بسیار مهم است. اینهایی که به این بیماری مبتلا میشوند حدود ۸۰ درصد اصلا علامت ندارند راه این است که تست تشخیصی را بالا ببریم. وی بیان داشت: در شهری مانند مشهد، اجتماعی درست میشود
رنگ و بوی مذهبی داشته ولی مجوز نداشته است. مشهد در روزهای گذشته در برخی از روزها ازنظر آماری وضعیتش از تهران هم بدتر بود و از هرکسی میپرسیم میگویند مجوزی نداشتند. اصل تجمع و تردد که هرکدام ضروری نیست، باید کنار بگذاریم وموردتوجه ما باشد. روحانی بیان داشت: برای جداسازی و قرنطینه باید فرد درجایی برود قرنطینه شود و مراقبت کنیم. ناچاریم محدودیتها را افزایش دهیم. ماتصمیمات کلی گرفتیم و محدودیتهایی را از شنبه آینده برای کل کشور در نظر گرفتیم. طرحی است که اساس آن تا پایان کرونا ادامه دارد. ما راهی جز مراقبت از خود و خانواده و دوستان نزدیک خود نداریم.
وی اظهار داشت: در طرحی که کلیات آن تصویبشده و از اول آذر اجرایی میشود درست است که این طرحدر برخی مشاغل به صورت جریمه ظهور و بروز پیدا میکند با این همه مردم احساس می کنند شرایطویژه است، اما واقعیت این است که این طرح یک هشدار برای مردم است.رئیسجمهور اظهار داشت: همه دنیا هم همین را عنوان میکنند و کشورهای مختلف هم با همین شرایط مواجه شدهاند. متخصصین ما هم در کشور و وزارت بهداشت درمان هم میگویند که سرعت انتقال ویروس نسبت به اسفند سال گذشته و فروردین امسال ۹ برابر شده است.روحانی بیان داشت: بنابراین شرایط متفاوت است و ما باید بیشتر مراعات کنیم مخصوصا آنهایی که راننده یک خودرویی در حملونقل عمومی هستند.خیلی مهم است که راننده سالم باشد اگر رانندهای در تاکسی یا تاکسیهای الکترونیکی خداینکرده آلوده باشد، از صبح تا شب هر مسافری را که سوار میکند، به این ویروس مبتلا میشوند.این ویروس، ویروس اسفند و فروردین نیست و جهشیافته است. رئیسجمهور بیان داشت: برخی از مردم فکر میکنند که گذشتیم و عبور کردیم ولی این ویروس، آن ویروسی نیست که از آن عبور کردیم. این ویروس جهشیافته است و سرعت انتقال آن و اذیت و آزار آن بیشتر است. وی خاطرنشان کرد: انشاءالله تست سریع که بیاید باید برنامهریزی خاصی برای آنهایی که مردم بیشتر با آنها در رفتوآمد هستند، صورت بگیرد. خود بیمارستانها، مطبها، فروشگاهها و جاهایی که مردم تردد بیشتری دارند باید بیشتر مورد مراعات قرار بگیرد تا از این مسئله عبور کنیم.رئیسجمهور گفت: امروز چارچوب یک طرح مهمی را به تصویب رساندیم که سخنگوی ستاد ملی مصوبات امروز و تصمیماتی را که در زمینه بیمه و مالیات گرفتیم را برای مردم توضیح میدهد.امیدواریم با کمک و یاری هم و مراعات پروتکلهای بهداشتی همانطور که از دور اول همه دنیا گرفتار بودند و ما هم گرفتار بودیم، از این شرایط نیز سرافراز بیرون بیاییم .

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
کتابخوانی از سنتی تا مدرن
گروه فرهنگی
بیست و هشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کار خود را آغاز کرد و از ۲۴ تا ۳۰ آبانماه در سراسر کشور برگزار میشود. در کنار آن نیز همزمان پویش «کتابخوانی ملی» باهدف گسترش فرهنگ مطالعه و به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار میشود.
بر اساس تصمیم شورای سیاستگذاری بیست و هشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، «دانایی؛ مانایی» بهعنوان شعار این دوره از هفته کتاب انتخاب شده است و محورهای مفهومی زیر نیز با عنوان رویکردهای این دوره از هفته کتاب انتخاب شدند.۱ - کتاب، کتابخانه، کتابدار، پایتخت کتاب۲ - کتاب و جامعه پردازی با مروجان کتاب۳ - کتاب، دانایی و توانایی۴ - کتاب، سبک زندگی و جامعه سالم۵ - کتاب، سرمایه اجتماعی و فضای مجازی۶ - پویندگی با کتاب و کتابفروشی۷ - کتاب، باورمندی دینی و خودسازی معرفت.امسال هم مانند سالهای گذشته، همزمان با این ایام، طرح فصلی پاییزه کتاب نیز برگزار میشود. باوجود سابقه قابلتوجه طرحهای فصلی فروش کتاب همچنان برخی از کتابفروشیها معتقدند باید در برخی از جنبههای این طرح بازنگری شود. این طرح آبانماه همان سال باهدف تشویق مردم به حضور در کتابفروشیها و خرید کتاب و کمک به این واحدهای فرهنگی از طریق یارانهای که توسط وزارت ارشاد برای اجرای این طرح اختصاص دادهشده بود
برگزاروبا استقبال خوبی هم از سوی مردم روبهرو شد. حالا حدودا ۵ سال از اولین دوره طرحهای فصلی کتاب میگذرد. در طرح پاییزه کتاب امسال ۸۱۷ کتابفروشی از سراسر کشور اعلام آمادگی کردهاند که در مقایسه با طرح تابستانه کتاب ۹۹ افزایش ۶درصدی مشارکت کتابفروشیها را به همراه داشت. در این روزهای کرونایی کتابفروشان و ناشران متحمل ضرر و زیانهای بسیاری شدهاند، البته پیشازاین هم کتابفروشیها اوضاع خوبی نداشتند. هر از چند گاهی خبر بسته شدن یک کتابفروشی به گوش میرسید. حالا در این اوضاع ممکن است طرح پاییزه بتواند کمکی هرچند اندک به این حلقه از زنجیره کتاب باشد.همایون امیرزاده رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز همچنین طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها (طرحهای فصلی فروش کتاب) را در ترغیب مخاطب برای خرید و مطالعه کتاب بسیار اثرگذار و مفید دانست و گفت: عنوان اولین دورهای که این طرحها برگزار شد کتابفروشی به وسعت ایران بود.
به نظر من اینکه ما در طرحهای حمایتی بتوانیم دایره شمولیت یا بهرهبرداری از یارانههای اندک در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به اقصی نقاط کشور بزرگ ایران گسترش دهیم یکی از اقدامات و سیاستهای خوب است که این یارانههای فصلی نیز از آن دست بود.او در ادامه بیان کرد: همچنین اینکه مردم در کنار خریدهای عمومی خود که در طول هر فصل انجام میدهند احساس نیاز برای خرید کتاب داشته باشند و منتظر بمانند تا دورهای که به کتاب اختصاص پیدا میکند شروع شود بسیار مبارک است و این امر برای کتاب موفقیت بزرگی است.برای آشنایی بیشتر با فضای این روزهای کرونایی حوزه نشر و کتاب با حامد طراحی مدیر اسبق فرهنگسرای کتاب و کارشناس حوزه کتابخوانی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شیوع ویروس کرونا فرصتی برای افزایش سرانه مطالعه بود
وی در گفتوگو با «رسالت» بیان کرد: «با گسترش ویروس کرونا، فضای مجازی به حوزه کتابخوانی ورود و دسترسی عموم به منابع و اطلاعات آسانتر شد. بنابراین میتوان عنوان کرد علیرغم آنکه ویروس کرونا تمامی صنوف را تحتالشعاع قرار داد اما فضای دسترسی مردم به کتاب آسانتر و امکان انتشار نیز بهبود بخشید.»وی افزود: «شیوع ویروس کرونا در حوزه کتابخوانی، یک فرصت تلقی شد که بهرهوری از آن توانست نقش کتاب را در اوقات فراغت مردم پررنگتر از قبل کند.»طراحی تصریح کرد: «در بستر فضای مجازی، امکانات بسیار خوبی برای خوانندگان کتاب در نظر گرفته شد زیرا حضور مردم در اجتماع کاهش و زمان در خانه ماندن افزایش یافته بود. بهعنوانمثال؛ فضای کتابخوانی آنلاین همزمان با هفته دفاع مقدس و اعمال تخفیفهای ویژه، نمایشگاه بزرگ مجازی را برگزار و در این راه با همکاری انتشارات، کتابهای بسیاری را به مردم معرفی کردند.»مدیر اسبق فرهنگسرای کتاب همچنین خاطرنشان کرد: «نمایشگاههای آنلاین کتاب، تخفیفهای ویژه، امکان ارسال رایگان برخی رمانها ازجمله مواردی است که حوزه کتابخوانی را روبهجلو و سرانه مطالعه را در مسیر گسترش هدایت میکند.»
در بستر فضای مجازی، امکان معرفی کتابها آسانتر است
این کارشناس کتابخوانی بابیان اینکه در هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با توجه به رویکرد فضای مجازی برای برگزاری آن میتوان امیدوار بود که استقبال خوبی از آن صورت گیرد ادامه داد: «حوزه کتابخوانی کشور با گسترش ویروس کرونا، کرونایی نشد چراکه در حال حاضر امکان دسترسی به هرگونه کتابی با امکان ارسال آن وجود دارد. به همین خاطر معتقدم در هفته کتاب نیز شاهد استقبال مردم از آن باشیم.»او یادآور شد: «در بستر فضای مجازی امکان معرفی کتابها نیز آسان شده. بیش از این چندان ممکن نبود که چندین کتاب حجیم در سطح جامعه به مردم معرفی گردد اما هماینک با معرفی ژانر کتابها، اطلاعات نویسنده و دسترسی به مقدمه و چکیده امکان معرفی و تصمیمگیری درباره انتخاب یک کتاب سهولت یافته است. این اتفاق در هفته کتاب هم روی خواهد داد و مردم این امکان را دارند تا از ظرفیتهای این هفته برای استفاده از حوزههای نشر مورد علاقه خود بهره ببرند.»وی گفت: «گسترش پادکستها از دیگر دست آوردهای مثبت ویروس کروناست که حال در بستر فضای مجازی با عنوانهای مختلف قابل دسترسی است. قرارگیری فایلهای صوتی کتاب و پادکستها میتواند در افزایش آگاهی و سرانه مطالعه بسیار اثرگذار باشد چراکه بسیاری از مردم امکان مطالعه یک کتاب فیزیکی را ندارند. به نظرم در روزهای هفته کتاب هم مردم از این ظرفیت استفاده کنند تا فرهنگ استفاده از مطالعه مجازی بیش از گذشته گسترش یابد.»طراحی در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: «مشکل امروز حوزه کتابخوانی تنها عدم توجه مردم و کاهش انگیزه برای مطالعه یک کتاب است. با شیوع ویروس کرونا، نگاه مردم بهسوی اخبار و ترس ناشی از ابتلا به ویروس کرونا افزایش یافت. در حال حاضر مطالعه یک کتاب ۳۰۰ صفحهای دور از علاقه مردم است بنابراین قرارگیری پادکستها، فایلهای صوتی کتاب در بستر فضای مجازی شاید بهعنوان یکی از عوامل سهولت بخش و فرصتی برای بهرهوری شناخته شود و امیدوارم در هفته کتاب این اتفاق بیش از گذشته با اقبال مردم روبهرو شود.»
بیست و هشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با پیام وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کار خود را آغاز کرد و از ۲۴ تا ۳۰ آبانماه در سراسر کشور برگزار میشود. در کنار آن نیز همزمان پویش «کتابخوانی ملی» باهدف گسترش فرهنگ مطالعه و به همت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار میشود.
بر اساس تصمیم شورای سیاستگذاری بیست و هشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، «دانایی؛ مانایی» بهعنوان شعار این دوره از هفته کتاب انتخاب شده است و محورهای مفهومی زیر نیز با عنوان رویکردهای این دوره از هفته کتاب انتخاب شدند.۱ - کتاب، کتابخانه، کتابدار، پایتخت کتاب۲ - کتاب و جامعه پردازی با مروجان کتاب۳ - کتاب، دانایی و توانایی۴ - کتاب، سبک زندگی و جامعه سالم۵ - کتاب، سرمایه اجتماعی و فضای مجازی۶ - پویندگی با کتاب و کتابفروشی۷ - کتاب، باورمندی دینی و خودسازی معرفت.امسال هم مانند سالهای گذشته، همزمان با این ایام، طرح فصلی پاییزه کتاب نیز برگزار میشود. باوجود سابقه قابلتوجه طرحهای فصلی فروش کتاب همچنان برخی از کتابفروشیها معتقدند باید در برخی از جنبههای این طرح بازنگری شود. این طرح آبانماه همان سال باهدف تشویق مردم به حضور در کتابفروشیها و خرید کتاب و کمک به این واحدهای فرهنگی از طریق یارانهای که توسط وزارت ارشاد برای اجرای این طرح اختصاص دادهشده بود
برگزاروبا استقبال خوبی هم از سوی مردم روبهرو شد. حالا حدودا ۵ سال از اولین دوره طرحهای فصلی کتاب میگذرد. در طرح پاییزه کتاب امسال ۸۱۷ کتابفروشی از سراسر کشور اعلام آمادگی کردهاند که در مقایسه با طرح تابستانه کتاب ۹۹ افزایش ۶درصدی مشارکت کتابفروشیها را به همراه داشت. در این روزهای کرونایی کتابفروشان و ناشران متحمل ضرر و زیانهای بسیاری شدهاند، البته پیشازاین هم کتابفروشیها اوضاع خوبی نداشتند. هر از چند گاهی خبر بسته شدن یک کتابفروشی به گوش میرسید. حالا در این اوضاع ممکن است طرح پاییزه بتواند کمکی هرچند اندک به این حلقه از زنجیره کتاب باشد.همایون امیرزاده رئیس مرکز روابط عمومی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز همچنین طرحهای توزیع یارانه کتاب از طریق کتابفروشیها (طرحهای فصلی فروش کتاب) را در ترغیب مخاطب برای خرید و مطالعه کتاب بسیار اثرگذار و مفید دانست و گفت: عنوان اولین دورهای که این طرحها برگزار شد کتابفروشی به وسعت ایران بود.
به نظر من اینکه ما در طرحهای حمایتی بتوانیم دایره شمولیت یا بهرهبرداری از یارانههای اندک در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را به اقصی نقاط کشور بزرگ ایران گسترش دهیم یکی از اقدامات و سیاستهای خوب است که این یارانههای فصلی نیز از آن دست بود.او در ادامه بیان کرد: همچنین اینکه مردم در کنار خریدهای عمومی خود که در طول هر فصل انجام میدهند احساس نیاز برای خرید کتاب داشته باشند و منتظر بمانند تا دورهای که به کتاب اختصاص پیدا میکند شروع شود بسیار مبارک است و این امر برای کتاب موفقیت بزرگی است.برای آشنایی بیشتر با فضای این روزهای کرونایی حوزه نشر و کتاب با حامد طراحی مدیر اسبق فرهنگسرای کتاب و کارشناس حوزه کتابخوانی گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
شیوع ویروس کرونا فرصتی برای افزایش سرانه مطالعه بود
وی در گفتوگو با «رسالت» بیان کرد: «با گسترش ویروس کرونا، فضای مجازی به حوزه کتابخوانی ورود و دسترسی عموم به منابع و اطلاعات آسانتر شد. بنابراین میتوان عنوان کرد علیرغم آنکه ویروس کرونا تمامی صنوف را تحتالشعاع قرار داد اما فضای دسترسی مردم به کتاب آسانتر و امکان انتشار نیز بهبود بخشید.»وی افزود: «شیوع ویروس کرونا در حوزه کتابخوانی، یک فرصت تلقی شد که بهرهوری از آن توانست نقش کتاب را در اوقات فراغت مردم پررنگتر از قبل کند.»طراحی تصریح کرد: «در بستر فضای مجازی، امکانات بسیار خوبی برای خوانندگان کتاب در نظر گرفته شد زیرا حضور مردم در اجتماع کاهش و زمان در خانه ماندن افزایش یافته بود. بهعنوانمثال؛ فضای کتابخوانی آنلاین همزمان با هفته دفاع مقدس و اعمال تخفیفهای ویژه، نمایشگاه بزرگ مجازی را برگزار و در این راه با همکاری انتشارات، کتابهای بسیاری را به مردم معرفی کردند.»مدیر اسبق فرهنگسرای کتاب همچنین خاطرنشان کرد: «نمایشگاههای آنلاین کتاب، تخفیفهای ویژه، امکان ارسال رایگان برخی رمانها ازجمله مواردی است که حوزه کتابخوانی را روبهجلو و سرانه مطالعه را در مسیر گسترش هدایت میکند.»
در بستر فضای مجازی، امکان معرفی کتابها آسانتر است
این کارشناس کتابخوانی بابیان اینکه در هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با توجه به رویکرد فضای مجازی برای برگزاری آن میتوان امیدوار بود که استقبال خوبی از آن صورت گیرد ادامه داد: «حوزه کتابخوانی کشور با گسترش ویروس کرونا، کرونایی نشد چراکه در حال حاضر امکان دسترسی به هرگونه کتابی با امکان ارسال آن وجود دارد. به همین خاطر معتقدم در هفته کتاب نیز شاهد استقبال مردم از آن باشیم.»او یادآور شد: «در بستر فضای مجازی امکان معرفی کتابها نیز آسان شده. بیش از این چندان ممکن نبود که چندین کتاب حجیم در سطح جامعه به مردم معرفی گردد اما هماینک با معرفی ژانر کتابها، اطلاعات نویسنده و دسترسی به مقدمه و چکیده امکان معرفی و تصمیمگیری درباره انتخاب یک کتاب سهولت یافته است. این اتفاق در هفته کتاب هم روی خواهد داد و مردم این امکان را دارند تا از ظرفیتهای این هفته برای استفاده از حوزههای نشر مورد علاقه خود بهره ببرند.»وی گفت: «گسترش پادکستها از دیگر دست آوردهای مثبت ویروس کروناست که حال در بستر فضای مجازی با عنوانهای مختلف قابل دسترسی است. قرارگیری فایلهای صوتی کتاب و پادکستها میتواند در افزایش آگاهی و سرانه مطالعه بسیار اثرگذار باشد چراکه بسیاری از مردم امکان مطالعه یک کتاب فیزیکی را ندارند. به نظرم در روزهای هفته کتاب هم مردم از این ظرفیت استفاده کنند تا فرهنگ استفاده از مطالعه مجازی بیش از گذشته گسترش یابد.»طراحی در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: «مشکل امروز حوزه کتابخوانی تنها عدم توجه مردم و کاهش انگیزه برای مطالعه یک کتاب است. با شیوع ویروس کرونا، نگاه مردم بهسوی اخبار و ترس ناشی از ابتلا به ویروس کرونا افزایش یافت. در حال حاضر مطالعه یک کتاب ۳۰۰ صفحهای دور از علاقه مردم است بنابراین قرارگیری پادکستها، فایلهای صوتی کتاب در بستر فضای مجازی شاید بهعنوان یکی از عوامل سهولت بخش و فرصتی برای بهرهوری شناخته شود و امیدوارم در هفته کتاب این اتفاق بیش از گذشته با اقبال مردم روبهرو شود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
سکته اقتصادی اروپا
گروه بینالملل
منابع خبری از وضعیت اقتصادی نامطلوب اتحادیه اروپا و منطقه یورو ، در پی تشدید شیوع کرونا در قاره سبز خبر میدهند. بر اساس آنچه شبکه دویچه وله گزارش داده است، اقتصاد منطقه حوزه یورو خیلی بهتر از برآوردها در مسیر بهبود حرکت میکرد که موج دوم شیوع کرونا آن را متوقف کرد. درحالیکه اقتصاد کشورهای حوزه یورو در تابستان بیش از ۱۲ درصد رشد کرد چشمانداز سه ماه آخر سال تاریک است.
موج اول پاندمی کرونا در بهار امسال اقتصاد همه کشورهای حوزه یورو را با تفاوتهایی به رکود کشاند و انتظار میرود این وضعیت، اگرنه با آن شدت، در سه ماه پایانی سال ۲۰۲۰ تکرار شود.منابع خبری با اشاره به اعمال دوباره محدودیتهای شدید در بسیاری از کشورهای اروپایی برآورد کردهاند که این مسئله مانع ادامه رشد و احیای اقتصادی در پائیز شود.بر پایه اعلام اداره آمار کشورهای اروپایی، تولید ناخالص داخلی در منطقه یورو، در فاصله ماههای ژوئیه و سپتامبر بهطور میانگین ۱۲ و ششدهم درصد رشد کرده و این میزان فقط یکدهم درصد کمتر از برآوردها بوده است.در پی اعمال محدودیتهای بیسابقه در موج اول بحران کرونا در بهار، تولید ناخالص داخلی منطقه یورو بهطور متوسط ۱۲ و هشتدهم درصد کاهش یافته بود و بر این اساس در تابستان روند احیای اقتصاد بهخوبی پیش رفته است.
بااینحال پیشبینی میشود که با اوج گرفتن موج دوم پاندومی و افزایش شدید موارد جدید ابتلا به بیماری کووید۱۹ که اعمال محدودیتهای تازهای را اجتنابناپذیر کرده، جلوی ادامه رشد تولید ناخالص داخلی گرفته شود.در موج اول شیوع کرونا، میزان کاهش تولید ناخالص داخلی در کشورهای مختلف حوزه یورو متفاوت بود و بر همین اساس افزایش آن در تابستان نیز یکسان نبود.در تابستان تولید ناخالص داخلی در آلمان اندکی بیش از هشت درصد و در فرانسه کمی بیشتر از ۱۸ درصد رشد کرد. این میزان در ایتالیا حدود ۱۶ درصد و در اسپانیا ۱۶ و هفتدهم درصد بوده است.از ابتدای ماه اکتبر در همه این کشورها و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی موج دوم پاندومی با افزایش شدید موارد ابتلا آغاز شده و محدودیتها بار دیگر اعمال شدهاند.این وضعیت فعالان اقتصادی و مصرفکنندگان منطقه یورو را بیاطمینان کرده و تولید ناخالص داخلی را با خطر رکود مجدد روبه رو میکند.
بحران در کشورهای صنعتی اروپا
نکته مهمتری که باید مدنظر قرار گیرد، به تشدید پاندومی کرونا در کشورهای صنعتی اتحادیه اروپا و منطقه یورو بازمیگردد. سه کشور اصلی اتحادیه اروپا( فرانسه، ایتالیا و آلمان ) که متعاقبا سه کشور اصلی حوزه یورو نیز محسوب میشوند، از یکسو با شیوع گسترده کرونا و از سوی دیگر، با بحرانهای ناشی از کاهش رشد اقتصادی ناشی از افزایش هزینههای عمومی روبهرو هستند. تا روز جمعه ۷۶۶ هزار و ۴۵۵ مبتلابه بیماری کووید۱۹ در آلمان شناسایی شده و ۱۲ هزار و ۲۲۸ مبتلا جان خود را از دست دادهاند.فرانسه با حدود یکمیلیون و ۹۱۵ هزار و ایتالیا با بیش از یکمیلیون و ۶۶ هزار مبتلا درگیرترین کشورهای حوزه یورو با بحران کرونا به شمار میروند.
بسیاری از تحلیلگران مسائل اقتصادی پیشبینی کردهاند که حتی در صورت کشف واکسن کرونا و پایان یافتن پاندومِی، نمیتوان بر روی خروج کوتاهمدت اتحادیه اروپا از بحران اقتصادی حساب ویژهای باز کرد. خصوصا آنکه ساختار اقتصادی واحد در منطقه یورو، قدرت مانور کشورهای عضو رجهت انجام ابتکارهای ملیگرایانه در مواجهه با بحران را بهشدت کاهش میدهد. موضوعی که در جریان وقوع بحران اقتصادی در اروپا در سال 2007 میلادی نیز مشاهده شد.
دویچه وله
منابع خبری از وضعیت اقتصادی نامطلوب اتحادیه اروپا و منطقه یورو ، در پی تشدید شیوع کرونا در قاره سبز خبر میدهند. بر اساس آنچه شبکه دویچه وله گزارش داده است، اقتصاد منطقه حوزه یورو خیلی بهتر از برآوردها در مسیر بهبود حرکت میکرد که موج دوم شیوع کرونا آن را متوقف کرد. درحالیکه اقتصاد کشورهای حوزه یورو در تابستان بیش از ۱۲ درصد رشد کرد چشمانداز سه ماه آخر سال تاریک است.
موج اول پاندمی کرونا در بهار امسال اقتصاد همه کشورهای حوزه یورو را با تفاوتهایی به رکود کشاند و انتظار میرود این وضعیت، اگرنه با آن شدت، در سه ماه پایانی سال ۲۰۲۰ تکرار شود.منابع خبری با اشاره به اعمال دوباره محدودیتهای شدید در بسیاری از کشورهای اروپایی برآورد کردهاند که این مسئله مانع ادامه رشد و احیای اقتصادی در پائیز شود.بر پایه اعلام اداره آمار کشورهای اروپایی، تولید ناخالص داخلی در منطقه یورو، در فاصله ماههای ژوئیه و سپتامبر بهطور میانگین ۱۲ و ششدهم درصد رشد کرده و این میزان فقط یکدهم درصد کمتر از برآوردها بوده است.در پی اعمال محدودیتهای بیسابقه در موج اول بحران کرونا در بهار، تولید ناخالص داخلی منطقه یورو بهطور متوسط ۱۲ و هشتدهم درصد کاهش یافته بود و بر این اساس در تابستان روند احیای اقتصاد بهخوبی پیش رفته است.
بااینحال پیشبینی میشود که با اوج گرفتن موج دوم پاندومی و افزایش شدید موارد جدید ابتلا به بیماری کووید۱۹ که اعمال محدودیتهای تازهای را اجتنابناپذیر کرده، جلوی ادامه رشد تولید ناخالص داخلی گرفته شود.در موج اول شیوع کرونا، میزان کاهش تولید ناخالص داخلی در کشورهای مختلف حوزه یورو متفاوت بود و بر همین اساس افزایش آن در تابستان نیز یکسان نبود.در تابستان تولید ناخالص داخلی در آلمان اندکی بیش از هشت درصد و در فرانسه کمی بیشتر از ۱۸ درصد رشد کرد. این میزان در ایتالیا حدود ۱۶ درصد و در اسپانیا ۱۶ و هفتدهم درصد بوده است.از ابتدای ماه اکتبر در همه این کشورها و بسیاری دیگر از کشورهای اروپایی موج دوم پاندومی با افزایش شدید موارد ابتلا آغاز شده و محدودیتها بار دیگر اعمال شدهاند.این وضعیت فعالان اقتصادی و مصرفکنندگان منطقه یورو را بیاطمینان کرده و تولید ناخالص داخلی را با خطر رکود مجدد روبه رو میکند.
بحران در کشورهای صنعتی اروپا
نکته مهمتری که باید مدنظر قرار گیرد، به تشدید پاندومی کرونا در کشورهای صنعتی اتحادیه اروپا و منطقه یورو بازمیگردد. سه کشور اصلی اتحادیه اروپا( فرانسه، ایتالیا و آلمان ) که متعاقبا سه کشور اصلی حوزه یورو نیز محسوب میشوند، از یکسو با شیوع گسترده کرونا و از سوی دیگر، با بحرانهای ناشی از کاهش رشد اقتصادی ناشی از افزایش هزینههای عمومی روبهرو هستند. تا روز جمعه ۷۶۶ هزار و ۴۵۵ مبتلابه بیماری کووید۱۹ در آلمان شناسایی شده و ۱۲ هزار و ۲۲۸ مبتلا جان خود را از دست دادهاند.فرانسه با حدود یکمیلیون و ۹۱۵ هزار و ایتالیا با بیش از یکمیلیون و ۶۶ هزار مبتلا درگیرترین کشورهای حوزه یورو با بحران کرونا به شمار میروند.
بسیاری از تحلیلگران مسائل اقتصادی پیشبینی کردهاند که حتی در صورت کشف واکسن کرونا و پایان یافتن پاندومِی، نمیتوان بر روی خروج کوتاهمدت اتحادیه اروپا از بحران اقتصادی حساب ویژهای باز کرد. خصوصا آنکه ساختار اقتصادی واحد در منطقه یورو، قدرت مانور کشورهای عضو رجهت انجام ابتکارهای ملیگرایانه در مواجهه با بحران را بهشدت کاهش میدهد. موضوعی که در جریان وقوع بحران اقتصادی در اروپا در سال 2007 میلادی نیز مشاهده شد.
دویچه وله

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
پردهبرداری از آنارشی آمریکایی
گروه بین الملل
رئیسجمهور آمریکا به هواداران خود در سرتاسر آمریکا پیام داده است که خود را برای تظاهراتی بزرگ در واشنگتن آماده کنند. این تظاهرات قرار است در پایتخت آمریکا برگزار شود. در مقابل، قرار است طرفداران بایدن نیز در حمایت از پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری 2020 در این شهر بزرگ، تظاهراتی را برگزار کنند. احتمال درگیری با توجه به حمل سلاح از سوی طرفین( خصوصا طرفداران ترامپ) بعید به نظر نمیرسد. در این میان، ترامپ همچنان اصرار دارد که در انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر پیروز شده و نتایج منتشر شده ( که حکایت از پیروزی بایدن دارد ) جملگی جعلی و بر اساس تقلب میباشد!
ترامپ هرگز شکست را نخواهد پذیرفت!
با توجه به روحیه خاص ترامپ و قواعدی که وی بهعنوان یک قمارباز به آنها استناد میکند، وی هرگز شکست رسمی خود را در انتخابات ریاست جمهوری 2020 نخواهد پذیرفت. او معتقد است اگر شکست را بپذیرد، در تجمیع آرای طرفداران خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 ناکام خواهد ماند. به عبارت بهتر، رئیسجمهور آمریکا قصد دارد به هر نحو ممکن، در انتخابات میاندورهای کنگره ( سال 2022) و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا( سال 2024) به ترتیب حضوری غیرمستقیم و مستقیم داشته باشد. هدف او ، تسخیر دوباره قدرت در کاخ سفید است. کارزار انتخاباتی ترامپ شکایتهای متعددی را علیه آنچه «تخلفات انتخاباتی» میخوانند طرح کرده و کار را به دادگاههای ایالتی کشیدهاند.از سوی دیگر وزیر دادگستری دولت ترامپ هم مجوز تحقیق درباره «تخلفات انتخاباتی» را پیش از تأیید نهایی شمارش آرا صادر کرده است.
امیدهای ترامپ بسیار کمرنگ شده است
اظهارات دادستان آریزونا مبنی بر عدمتأیید ادعای تقلب در انتخابات این ایالت حساس و تعیینکننده، آب پاکی را بر دستان ترامپ ریخته است. چنین قاعدهای در خصوص جورجیا و پنسیلوانیا نیز صادق است. در ایالت میشیگان نیز اختلاف آرا حدود 150 هزار رأی (به سود بایدن) میباشد و تغییر نتیجه در این ایالت تقریبا ناممکن قلمداد میشود! برخلاف آنچه ترامپ سعی دارد به مخاطبان القا کند، وی قدرت مانور گستردهای در دادگاههای ایالتی ندارد. شبکه یورونیوز در این خصوص گزارش داده است :
«در نظام فدرال ایالاتمتحده آمریکا، هر ایالتی قوانین ویژه خود برای صدور تأییدیه برگزاری انتخابات را دارد.بهعنوان مثال ، مقامهای محلی ناظر بر انتخابات در آریزونا تا ۲۳ نوامبر فرصت دارند تا نتیجه نهایی انتخابات را در این ایالت اعلام کنند.»
در پنسیلوانیا نیز مقامهای رسمی برگزاری انتخابات و نظارت بر آن تا ۱۰ نوامبر فرصت داشتند تا نتایج شمارش آراء را تا ۱۰ نوامبر به اطلاع دبیرخانه دادگاه سیستم حقوقی کشورهای مشترکالمنافع (بریتانیا و مستعمرات سابق و کنونی آن) برسانند. همین مقامها حداکثر تا ۲۳ نوامبر برای صدور گواهی تایید انتخابات فرصت دارند.نظام حقوقی ایالت پنسیلوانیا، مانند دیگر ایالات آمریکا و بریتانیا بر اساس حقوق عرفی (رویه قضائی) بنا شده است. بااینحال، در پنسیلوانیا، دادگاه کشورهای مشترکالمنافع یکی از محاکم تجدیدنظر و رسیدگی به دعاوی علیه دولت و کارمندان است.
ترامپ با محدودیت زمانی روبهروست!
رئیسجمهور آمریکا در این مسیر، با یک سلسله محدودیتهای زمانی نیز مواجه است. از سوی دیگر، دادگاههای ایالتی طی روزهای اخیر ( خصوصا در بحبوحه برگزاری انتخابات) اثبات کردند که حتی باوجود بهرهگیری از قضات جمهوریخواه( یا متمایل به جمهوریخواهان)، ریسک ناشی از پذیرش اسناد مربوط به تقلب در انتخابات را نمیپذیرند. همین مسئله، در خصوص دیوان عالی آمریکا نیز صادق است. شاید اگر اختلاف دموکراتها و جمهوریخواهان صرفا در یک ایالت ظهور و بروز پیدا میکرد، دستان قضات دیوان عالی آمریکا جهت صدور رأی به سود رئیسجمهور آمریکا بازتر بود اما اکنون ترامپ در
6 ایالت به چالش برخورده و حداقل باید در سه یا چهار ایالت بر رقیب خود بایدن پیروز شود. ازاینرو قدرت مانور دیوان عالی آمریکا نیز بهمراتب محدودتر از آن چیزی است که ترامپ تصور میکند!
بر اساس قانون انتخاباتی آمریکا، تمام ایالات باید حداکثر تا ۶ روز پیش از جلسه نمایندگان کالجهای الکترال، به تمام اختلافها و شکایات پاسخ داده و تکلیف شمارش آرا را نهایی کرده باشند. در غیر اینصورت، کنگره برای حل اختلاف مجبور به دخالت خواهد شد. بهاینترتیب، تمام دادگاههای محلی باید رأی خود درباره شکایات ثبتشده علیه روند برگزاری انتخابات یا شمارش آرا را تا ۸ دسامبر صادر کنند. اگر احکام محاکم تغییری درنتیجه انتخابات ایجاد نکند، کنگره موظف به پذیرش آن خواهد بود.
بدترین روزهای مایک پنس!
نامزدهای پیروز، در دومین دوشنبه پس از دومین چهارشنبه ماه دسامبر (در این دوره ۱۴ دسامبر) در ایالتهای خود به کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری و معاون وی رأی میدهند. در تمام ایالتها بهجز نبراسکا و مین، تمام آرای ایالت به نفع نامزد منتخب نماینده پیروز به صندوق رأی انداخته میشود.نمایندگان منتخب کالج الکترال، گواهی صحت انتخابات در ایالتهای خود را به مقامهای متعددی ازجمله مایک پنس، رئیس مجلس سنا تحویل میدهند.مایک پنس، معاون رئیسجمهور فعلی آمریکا درنهایت باید نام نامزد پیروز و معاون وی را اعلام کند. در تاریخ ششم ژانویه ۲۰۲۱، نمایندگان هر دو مجلس کنگره آمریکا برای شمارش ۵۳۸ رأی کالج الکترال به ریاست مایک پنس، تشکیل جلسه میدهند. مایک پنس در پایان شمارش آرا، نتیجه قطعی انتخابات را اعلام خواهد کرد. هرگونه اعتراض به نتیجه نهایی باید بهصورت کتبی و با امضای حداقل یک عضو مجلس نمایندگان و یک عضو سنا، به کنگره تقدیم شود.
بیستم ژانویه سال ۲۰21، رئیسجمهوری و معاون منتخب وی با ادای سوگند بهعنوان رئیسجمهوری و معاون ایالاتمتحده برای چهار سال کار خود را آغاز میکنند.بنابراین به نظر میرسد مایک پنس ناچار است روز ششم ژانویه سال 2021، نام بایدن و کاملا هریس را بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا و معاون وی، رسما اعلام کند. بااینحال به نظر میرسد دونالد ترامپ از معاون خود پنس بخواهد تا از این اقدام اجتناب کند! تاکنون چنین مسئلهای در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و در پروسه انتقال قدرت ( حتی در انتخاباتهای جنجالی مانند سال 2000 میلادی) سابقه نداشته است.
رئیسجمهور آمریکا به هواداران خود در سرتاسر آمریکا پیام داده است که خود را برای تظاهراتی بزرگ در واشنگتن آماده کنند. این تظاهرات قرار است در پایتخت آمریکا برگزار شود. در مقابل، قرار است طرفداران بایدن نیز در حمایت از پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری 2020 در این شهر بزرگ، تظاهراتی را برگزار کنند. احتمال درگیری با توجه به حمل سلاح از سوی طرفین( خصوصا طرفداران ترامپ) بعید به نظر نمیرسد. در این میان، ترامپ همچنان اصرار دارد که در انتخابات ریاست جمهوری سوم نوامبر پیروز شده و نتایج منتشر شده ( که حکایت از پیروزی بایدن دارد ) جملگی جعلی و بر اساس تقلب میباشد!
ترامپ هرگز شکست را نخواهد پذیرفت!
با توجه به روحیه خاص ترامپ و قواعدی که وی بهعنوان یک قمارباز به آنها استناد میکند، وی هرگز شکست رسمی خود را در انتخابات ریاست جمهوری 2020 نخواهد پذیرفت. او معتقد است اگر شکست را بپذیرد، در تجمیع آرای طرفداران خود در انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 ناکام خواهد ماند. به عبارت بهتر، رئیسجمهور آمریکا قصد دارد به هر نحو ممکن، در انتخابات میاندورهای کنگره ( سال 2022) و انتخابات ریاست جمهوری آمریکا( سال 2024) به ترتیب حضوری غیرمستقیم و مستقیم داشته باشد. هدف او ، تسخیر دوباره قدرت در کاخ سفید است. کارزار انتخاباتی ترامپ شکایتهای متعددی را علیه آنچه «تخلفات انتخاباتی» میخوانند طرح کرده و کار را به دادگاههای ایالتی کشیدهاند.از سوی دیگر وزیر دادگستری دولت ترامپ هم مجوز تحقیق درباره «تخلفات انتخاباتی» را پیش از تأیید نهایی شمارش آرا صادر کرده است.
امیدهای ترامپ بسیار کمرنگ شده است
اظهارات دادستان آریزونا مبنی بر عدمتأیید ادعای تقلب در انتخابات این ایالت حساس و تعیینکننده، آب پاکی را بر دستان ترامپ ریخته است. چنین قاعدهای در خصوص جورجیا و پنسیلوانیا نیز صادق است. در ایالت میشیگان نیز اختلاف آرا حدود 150 هزار رأی (به سود بایدن) میباشد و تغییر نتیجه در این ایالت تقریبا ناممکن قلمداد میشود! برخلاف آنچه ترامپ سعی دارد به مخاطبان القا کند، وی قدرت مانور گستردهای در دادگاههای ایالتی ندارد. شبکه یورونیوز در این خصوص گزارش داده است :
«در نظام فدرال ایالاتمتحده آمریکا، هر ایالتی قوانین ویژه خود برای صدور تأییدیه برگزاری انتخابات را دارد.بهعنوان مثال ، مقامهای محلی ناظر بر انتخابات در آریزونا تا ۲۳ نوامبر فرصت دارند تا نتیجه نهایی انتخابات را در این ایالت اعلام کنند.»
در پنسیلوانیا نیز مقامهای رسمی برگزاری انتخابات و نظارت بر آن تا ۱۰ نوامبر فرصت داشتند تا نتایج شمارش آراء را تا ۱۰ نوامبر به اطلاع دبیرخانه دادگاه سیستم حقوقی کشورهای مشترکالمنافع (بریتانیا و مستعمرات سابق و کنونی آن) برسانند. همین مقامها حداکثر تا ۲۳ نوامبر برای صدور گواهی تایید انتخابات فرصت دارند.نظام حقوقی ایالت پنسیلوانیا، مانند دیگر ایالات آمریکا و بریتانیا بر اساس حقوق عرفی (رویه قضائی) بنا شده است. بااینحال، در پنسیلوانیا، دادگاه کشورهای مشترکالمنافع یکی از محاکم تجدیدنظر و رسیدگی به دعاوی علیه دولت و کارمندان است.
ترامپ با محدودیت زمانی روبهروست!
رئیسجمهور آمریکا در این مسیر، با یک سلسله محدودیتهای زمانی نیز مواجه است. از سوی دیگر، دادگاههای ایالتی طی روزهای اخیر ( خصوصا در بحبوحه برگزاری انتخابات) اثبات کردند که حتی باوجود بهرهگیری از قضات جمهوریخواه( یا متمایل به جمهوریخواهان)، ریسک ناشی از پذیرش اسناد مربوط به تقلب در انتخابات را نمیپذیرند. همین مسئله، در خصوص دیوان عالی آمریکا نیز صادق است. شاید اگر اختلاف دموکراتها و جمهوریخواهان صرفا در یک ایالت ظهور و بروز پیدا میکرد، دستان قضات دیوان عالی آمریکا جهت صدور رأی به سود رئیسجمهور آمریکا بازتر بود اما اکنون ترامپ در
6 ایالت به چالش برخورده و حداقل باید در سه یا چهار ایالت بر رقیب خود بایدن پیروز شود. ازاینرو قدرت مانور دیوان عالی آمریکا نیز بهمراتب محدودتر از آن چیزی است که ترامپ تصور میکند!
بر اساس قانون انتخاباتی آمریکا، تمام ایالات باید حداکثر تا ۶ روز پیش از جلسه نمایندگان کالجهای الکترال، به تمام اختلافها و شکایات پاسخ داده و تکلیف شمارش آرا را نهایی کرده باشند. در غیر اینصورت، کنگره برای حل اختلاف مجبور به دخالت خواهد شد. بهاینترتیب، تمام دادگاههای محلی باید رأی خود درباره شکایات ثبتشده علیه روند برگزاری انتخابات یا شمارش آرا را تا ۸ دسامبر صادر کنند. اگر احکام محاکم تغییری درنتیجه انتخابات ایجاد نکند، کنگره موظف به پذیرش آن خواهد بود.
بدترین روزهای مایک پنس!
نامزدهای پیروز، در دومین دوشنبه پس از دومین چهارشنبه ماه دسامبر (در این دوره ۱۴ دسامبر) در ایالتهای خود به کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری و معاون وی رأی میدهند. در تمام ایالتها بهجز نبراسکا و مین، تمام آرای ایالت به نفع نامزد منتخب نماینده پیروز به صندوق رأی انداخته میشود.نمایندگان منتخب کالج الکترال، گواهی صحت انتخابات در ایالتهای خود را به مقامهای متعددی ازجمله مایک پنس، رئیس مجلس سنا تحویل میدهند.مایک پنس، معاون رئیسجمهور فعلی آمریکا درنهایت باید نام نامزد پیروز و معاون وی را اعلام کند. در تاریخ ششم ژانویه ۲۰۲۱، نمایندگان هر دو مجلس کنگره آمریکا برای شمارش ۵۳۸ رأی کالج الکترال به ریاست مایک پنس، تشکیل جلسه میدهند. مایک پنس در پایان شمارش آرا، نتیجه قطعی انتخابات را اعلام خواهد کرد. هرگونه اعتراض به نتیجه نهایی باید بهصورت کتبی و با امضای حداقل یک عضو مجلس نمایندگان و یک عضو سنا، به کنگره تقدیم شود.
بیستم ژانویه سال ۲۰21، رئیسجمهوری و معاون منتخب وی با ادای سوگند بهعنوان رئیسجمهوری و معاون ایالاتمتحده برای چهار سال کار خود را آغاز میکنند.بنابراین به نظر میرسد مایک پنس ناچار است روز ششم ژانویه سال 2021، نام بایدن و کاملا هریس را بهعنوان رئیسجمهور جدید آمریکا و معاون وی، رسما اعلام کند. بااینحال به نظر میرسد دونالد ترامپ از معاون خود پنس بخواهد تا از این اقدام اجتناب کند! تاکنون چنین مسئلهای در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و در پروسه انتقال قدرت ( حتی در انتخاباتهای جنجالی مانند سال 2000 میلادی) سابقه نداشته است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
مبارزه با دیوانسالاری
وحید عظیمنیا
بهارستان این روزها فقط مشغول وضع قانون نیست چراکه بهاندازه کافی و چهبسا بیشازاندازه در کشور قانون وجود دارد و ازقضا نظام مدیریتی کشور از تورم قانون رنج میبرد. معالأسف در کنار عارضه «تورم قانون»، بیماری «ضعف نظارت» نیز مزید بر علت شده و زمینه اجرا نشدن قوانین مصوب را فراهم کرده است؛ البته تورم قانون به معنای آن نیست که باب قانونگذاری در کشور تعطیل شود بلکه مقصود آن است بخش عمدهای از امور از رهگذر نظارت و الزام مجری به اجرای تکالیف قانونی قابلحل است و نباید در هر امری ولو تکلیف به اجرای قوانین مصوب، قانون جدید وضع کرد چراکه نتیجه این کار، یک تسلسل باطل و تمدید شرایط بغرنج فعلی خواهد بود؛ بنابراین وضع قوانین کارشناسی موردنظر نهتنها مجاز بلکه لازم هم است.
یکیاز رهیافتهای جدید وکلای ملت که از ۷ خرداد، امسال ردای وکالت به تن کردهاند، تغییر پارادایم حاکم بر مجلس است. اگر تا دیروز مجلس فارغ از پیامدها و آثار، صرفا مشغول وضع قانون بود و توجه چندانی به نظارت و چرایی اجرانشدن آن قوانین نداشت امروز خانه ملت بنا دارد فارغ از هیاهوهای سیاسی و چوب لای چرخ گذاشتنهای رسانههای زرد و زنجیرهای رقیب، به اصلاح روندها و بازگرداندن مجلس به رأس امور هم بپردازد.
اصلاح روند مدیریتی و به عبارتی نوع حکمرانی در کشور ازجمله اقداماتی که بهارستاننشینان درباره آن تمرکز کردهاند و البته این حرکت، پاستورنشینان را آزردهخاطر خواهد کرد چراکه ریلگذاری جدید مجلس، همت و پشتکار و دوندگی و البته تدبیر میخواهد و این همان مواردی است که شاید دولت با آن میانهای نداشته باشد.
کار، تلاش و پیگیری مشکلات مردم سه اصلی است که رئیس مجلس شورای اسلامی ۶ مهر۹۹ در آئین افتتاح نمایشگاه دائمی توانمندیهای راهبردی نیروی هوا و فضای سپاه آن را همان ترجمان «شعار مرگ بر آمریکا» دانست و تأکید کرد شعار «مرگ بر آمریکا» جز کار، تلاش و خدمترسانی به مردم نیست و لحظهای از ذهن نمایندگان مردم در خانه ملت خارج نمیشود و مجلس یازدهم تمام سعی خود را برای خدمترسانی به مردم به کار میگیرد.
محمدباقر قالیباف، ۲۱ آبان در جلسه هماندیشی با فعالان زیستبوم فناوری، نظام دیوانسالاری را دشمن شماره یک همه مردم دانست و تأکید کرد: امروز نظام دیوانسالاری در کشور دشمن شماره یک همه شده و هویتی مستقل و جدا از مردم و قوای سهگانه دارد و این هویت جاهایی سرکش و سرخود همچون اسبی غیرقابلکنترل عمل میکند و این اشکال در بخش دولتی، خصوصی و نهادهای عمومی وجود دارد ضمن اینکه هیچکس نظارت دقیقی بر فعالیت دستگاههای تخصصی که به این طریق فعالیت میکنند ندارد. رئیس قوه مقننه در این جلسه البته بهایننکته نیز اشاره کرد که در تجربه کار اجرایی که در بخشهای مختلف داشت نظام دیوانسالاری حاکم را به کنترل خود درآورد به این معنا که بر تصمیمگیریها و دادهها تسلط پیداکرده و دادهها را دقیق و بهروز کرده و آنها را بدون تعارف تحلیل و کنترل کرد و بعد با کمک دانشبنیانها و پلتفرمها افراد اضافی را از تصمیمگیری و اثرگذاری حذف و فرآیندها را اصلاح کرد و امروز در کشور نیازمند این هستیم که بهکارگیری این روش را از یک نقطه آغاز کنیم.اظهارات محمدباقر قالیباف که دیوانسالاری را دشمن شماره یک ملت خوانده، در حالی است که چند روز قبل ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار بود.
آمریکا که نماد و سردسته اصلی استکبار در جهان امروز است در طول چهار دهه گذشته هر آنچه در توان داشت برای توقف و شکست مسیر روبهجلوی مردم ایران اسلامی به کار گرفته، هرچند خلل ایجاد کرد، اما هرگز موفق نشد و انشاءالله هم موفق نخواهد شد.
اما آنچه بیشتر از تحریمهای آمریکا و کارشکنیهای این رژیم موجب توقف و خلل امور این ملت میشود، خودتحریمی، نظام اداری فشل، مدیریت ناکارآمد و ذهنهای دوتابعیتی است که شوربختانه غرب را عامل نجات میدانند و بهجای تکیه بر زانوی خود بنا دارند به عصای لرزان دیگری تکیه کنند که برجام و پیامدهای آن مصداق بارز این بیماری مدیریتی در کشور است.
اینکه فلان شخص با نامهای از فلان مقام مسئول میتواند میلیاردها تومان وام بگیرد، اما فلان جوان برای وام ازدواج چندرغازی باید انواع و اقسام مدارک تحویل دهد و نهایتا چند ماه به انتظار بنشیند، هیچربطی به تحریم و به فلان رئیسجمهور فلان کشور ندارد و چاره آن صرفا اصلاح روندهاست، ازاینرو رئیس مجلس شورای اسلامی، دشمن شماره یک این ملت را نظام دیوانسالاری دانسته است.
این همان راهبردی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۱۴ خرداد ۱۳۸۲ به مناسبت چهاردهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در اجتماع بزرگ عزاداران امام (ره) فرمودند: «بزرگترین مبارزه با آمریکا، خدمت به این مردم است. هرکه میخواهد با آمریکا مبارزه اساسی کند، باید به این مردم خدمت کند. هرکه میخواهد با دشمنان این ملت مبارزه عملی کارآمد کند، با فساد مبارزه کند. ابزارهای دشمن در درون کشور و نظام ما عبارت است از فساد، تبعیض و فاصله طبقاتی. ما باید با اینها مبارزه کنیم. این وظیفه دولت، مجلس ،قوه قضائیه و همه ارکان نظام است. به مردم خدمت کنند، با مفسد مماشات نکنند، فساد را در بدنه دستگاههای حکومت بههیچوجه نپذیرند و تحمل نکنند؛ این بزرگترین خدمت است.»
جان کلام آنکه فساد، تبعیض و فاصله طبقاتی؛ ابزارهای دشمن در درون کشور و نظام ماست و مردم بیشتر از آنکه از تحریم و دشمنی دشمنان ناراحت باشند از این سه مهم عصبانی هستند. حل این مشکلات درگرو اداره کشور توسط افرادی است که بهجای تکیهبر فلان شخص و حزب خارجی، صادقانه و عاقلانه با فساد و تبعیض و فاصله طبقاتی کار کند. اصلاح نظام دیوانسالاری مهمترین گام مجلس برای مبارزه با این بیماریهاست.
بهارستان این روزها فقط مشغول وضع قانون نیست چراکه بهاندازه کافی و چهبسا بیشازاندازه در کشور قانون وجود دارد و ازقضا نظام مدیریتی کشور از تورم قانون رنج میبرد. معالأسف در کنار عارضه «تورم قانون»، بیماری «ضعف نظارت» نیز مزید بر علت شده و زمینه اجرا نشدن قوانین مصوب را فراهم کرده است؛ البته تورم قانون به معنای آن نیست که باب قانونگذاری در کشور تعطیل شود بلکه مقصود آن است بخش عمدهای از امور از رهگذر نظارت و الزام مجری به اجرای تکالیف قانونی قابلحل است و نباید در هر امری ولو تکلیف به اجرای قوانین مصوب، قانون جدید وضع کرد چراکه نتیجه این کار، یک تسلسل باطل و تمدید شرایط بغرنج فعلی خواهد بود؛ بنابراین وضع قوانین کارشناسی موردنظر نهتنها مجاز بلکه لازم هم است.
یکیاز رهیافتهای جدید وکلای ملت که از ۷ خرداد، امسال ردای وکالت به تن کردهاند، تغییر پارادایم حاکم بر مجلس است. اگر تا دیروز مجلس فارغ از پیامدها و آثار، صرفا مشغول وضع قانون بود و توجه چندانی به نظارت و چرایی اجرانشدن آن قوانین نداشت امروز خانه ملت بنا دارد فارغ از هیاهوهای سیاسی و چوب لای چرخ گذاشتنهای رسانههای زرد و زنجیرهای رقیب، به اصلاح روندها و بازگرداندن مجلس به رأس امور هم بپردازد.
اصلاح روند مدیریتی و به عبارتی نوع حکمرانی در کشور ازجمله اقداماتی که بهارستاننشینان درباره آن تمرکز کردهاند و البته این حرکت، پاستورنشینان را آزردهخاطر خواهد کرد چراکه ریلگذاری جدید مجلس، همت و پشتکار و دوندگی و البته تدبیر میخواهد و این همان مواردی است که شاید دولت با آن میانهای نداشته باشد.
کار، تلاش و پیگیری مشکلات مردم سه اصلی است که رئیس مجلس شورای اسلامی ۶ مهر۹۹ در آئین افتتاح نمایشگاه دائمی توانمندیهای راهبردی نیروی هوا و فضای سپاه آن را همان ترجمان «شعار مرگ بر آمریکا» دانست و تأکید کرد شعار «مرگ بر آمریکا» جز کار، تلاش و خدمترسانی به مردم نیست و لحظهای از ذهن نمایندگان مردم در خانه ملت خارج نمیشود و مجلس یازدهم تمام سعی خود را برای خدمترسانی به مردم به کار میگیرد.
محمدباقر قالیباف، ۲۱ آبان در جلسه هماندیشی با فعالان زیستبوم فناوری، نظام دیوانسالاری را دشمن شماره یک همه مردم دانست و تأکید کرد: امروز نظام دیوانسالاری در کشور دشمن شماره یک همه شده و هویتی مستقل و جدا از مردم و قوای سهگانه دارد و این هویت جاهایی سرکش و سرخود همچون اسبی غیرقابلکنترل عمل میکند و این اشکال در بخش دولتی، خصوصی و نهادهای عمومی وجود دارد ضمن اینکه هیچکس نظارت دقیقی بر فعالیت دستگاههای تخصصی که به این طریق فعالیت میکنند ندارد. رئیس قوه مقننه در این جلسه البته بهایننکته نیز اشاره کرد که در تجربه کار اجرایی که در بخشهای مختلف داشت نظام دیوانسالاری حاکم را به کنترل خود درآورد به این معنا که بر تصمیمگیریها و دادهها تسلط پیداکرده و دادهها را دقیق و بهروز کرده و آنها را بدون تعارف تحلیل و کنترل کرد و بعد با کمک دانشبنیانها و پلتفرمها افراد اضافی را از تصمیمگیری و اثرگذاری حذف و فرآیندها را اصلاح کرد و امروز در کشور نیازمند این هستیم که بهکارگیری این روش را از یک نقطه آغاز کنیم.اظهارات محمدباقر قالیباف که دیوانسالاری را دشمن شماره یک ملت خوانده، در حالی است که چند روز قبل ۱۳ آبان روز ملی مبارزه با استکبار بود.
آمریکا که نماد و سردسته اصلی استکبار در جهان امروز است در طول چهار دهه گذشته هر آنچه در توان داشت برای توقف و شکست مسیر روبهجلوی مردم ایران اسلامی به کار گرفته، هرچند خلل ایجاد کرد، اما هرگز موفق نشد و انشاءالله هم موفق نخواهد شد.
اما آنچه بیشتر از تحریمهای آمریکا و کارشکنیهای این رژیم موجب توقف و خلل امور این ملت میشود، خودتحریمی، نظام اداری فشل، مدیریت ناکارآمد و ذهنهای دوتابعیتی است که شوربختانه غرب را عامل نجات میدانند و بهجای تکیه بر زانوی خود بنا دارند به عصای لرزان دیگری تکیه کنند که برجام و پیامدهای آن مصداق بارز این بیماری مدیریتی در کشور است.
اینکه فلان شخص با نامهای از فلان مقام مسئول میتواند میلیاردها تومان وام بگیرد، اما فلان جوان برای وام ازدواج چندرغازی باید انواع و اقسام مدارک تحویل دهد و نهایتا چند ماه به انتظار بنشیند، هیچربطی به تحریم و به فلان رئیسجمهور فلان کشور ندارد و چاره آن صرفا اصلاح روندهاست، ازاینرو رئیس مجلس شورای اسلامی، دشمن شماره یک این ملت را نظام دیوانسالاری دانسته است.
این همان راهبردی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۱۴ خرداد ۱۳۸۲ به مناسبت چهاردهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره) در اجتماع بزرگ عزاداران امام (ره) فرمودند: «بزرگترین مبارزه با آمریکا، خدمت به این مردم است. هرکه میخواهد با آمریکا مبارزه اساسی کند، باید به این مردم خدمت کند. هرکه میخواهد با دشمنان این ملت مبارزه عملی کارآمد کند، با فساد مبارزه کند. ابزارهای دشمن در درون کشور و نظام ما عبارت است از فساد، تبعیض و فاصله طبقاتی. ما باید با اینها مبارزه کنیم. این وظیفه دولت، مجلس ،قوه قضائیه و همه ارکان نظام است. به مردم خدمت کنند، با مفسد مماشات نکنند، فساد را در بدنه دستگاههای حکومت بههیچوجه نپذیرند و تحمل نکنند؛ این بزرگترین خدمت است.»
جان کلام آنکه فساد، تبعیض و فاصله طبقاتی؛ ابزارهای دشمن در درون کشور و نظام ماست و مردم بیشتر از آنکه از تحریم و دشمنی دشمنان ناراحت باشند از این سه مهم عصبانی هستند. حل این مشکلات درگرو اداره کشور توسط افرادی است که بهجای تکیهبر فلان شخص و حزب خارجی، صادقانه و عاقلانه با فساد و تبعیض و فاصله طبقاتی کار کند. اصلاح نظام دیوانسالاری مهمترین گام مجلس برای مبارزه با این بیماریهاست.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 18
وقتکشی دولت!
گروه اجتماعی
بازهم به جای تعطیلی به اعمال محدودیتهای تازه بسنده شد و دیروز رئیس دولت، با این خبر در ستاد ملی مبارزه با کرونا حضور یافت، هرچند این محدودیتها تازگی ندارد، پیشتر اعمالشده و امتحانش را پس داده؛ محدودیتهایی بیتناسب با میزان شیوع بیماری که سیر آمار مبتلایان و از دست رفتگان را صعودی کرده است. در هفتههای اخیر، کشمکش بسیاری میان کارشناسان و مقامهای بهداشتی با مقامهای دولتی بر سر تعطیلی تهران و دیگر نقاط این کشور به وجود آمده بود و گروهی از مقامها خواستار تعطیلی دوهفتهای پایتخت بودند که روزگذشته پس از برگزاری جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا، شائبه های فراوانی به ذهن متبادر شد که نکند شخص رئیس جمهور با این تعطیلی مخالف است، اما علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ضمن تکذیب مخالفت رئیس جمهور با تعطیلی تهران، این خبر را از اساس کذب محض خوانده است: ایشان نه تنها با این طرح مخالفت نکردند بلکه با حمایت این طرح تأکید کردند، این طرح روز شنبه در ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شود تا سایر اعضا هم نظر بدهند. این طرح روز پنج شنبه مطرح شد و ایشان حمایت کردند، در جلسه امروز نیز این طرح مطرح و سایر اعضا نظرات اصلاحی خود را دادند. واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور هم مخالفت رئیس جمهوری با تعطیلی تهران را تکذیب کرده و گفته است: بخش اعظمی از وقت جلسه امروز ستاد ملی مبارزه با کرونا به بررسی طرح پیشنهادی وزارت بهداشت در زمینه برقراری محدودیتهای کرونایی در سراسر کشور گذشت که کلیات این طرح تصویب شد. این طرح فراتر از تعطیلی تهران یا هر شهر دیگری است و پس از اجرایی شدن، به قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت این اختیار را میدهد که با توجه به میزان درگیری شهرهای مختلف با بیماری، سطوح مختلف محدودیت را برای آنها در نظر گرفته و اجرایی کنند.
عدم جسارت و اراده در تعطیلی تهران
پیشتر حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از احتمال ارائه طرحی دوفوریتی برای تعطیلی تهران و کلانشهرها خبر داده بود تا اگر این بیتفاوتی به خواسته کارشناسان ادامه داشته باشد، مجلس طرح دوفوریتی برای تعطیلی تهران را به صحن پارلمان بیاورد و حالا زهره الهیان، نماینده مردم تهران در گفتوگو با فارس از ۲ پیشنهاد اساسی مذاکره رئیس مجلس با رئیسجمهور بهمنظور اعمال تعطیلی ۲ هفتهای و طرح سهفوریتی این موضوع سخن گفته است. پیشنهاد اول؛ پیگیری این قضیه از طریق مذاکره با رئیسجمهور در جلسه سران قواست و یا از طریق کمیسیون بهداشت مجلس طرح سهفوریتی تعطیلی دوهفتهای برای تصویب به صحن مجلس میآید.
حسن روحانی که به اذعان برخی کارشناسان بر تصمیم خود مبنی بر عدم تعطیلی پافشاری کرده، در ستاد ملی مبارزه با کرونا هشدار داده، «ما از شرایط عادی عبور کردهایم» این اظهارات سبب شد صاحبنظران باقوت و قدرت بیشتری، موضوع تعطیلی را پیگیری کنند چراکه غلبه بر این شرایط غیرعادی، مستلزم اتخاذ تصمیمی مصمم و بیچونوچراست اما تا بدینجا تدابیر اخذشده، تناسبی با گرفتاری ما در تله ویروسی نداشته و حتی در نوع اظهارات شخص رئیسجمهور هم تفاوت چندانی حاصل نشده است؛ اینکه «ویروس فعلا هست، اینکه باید تجمع و تردد به حداقل ممکن برسد و اینکه مسئله بیماریابی بسیار مهم است» ازجمله بدیهیات مسلمی بوده که هرروز رسانهها، آن را از زبان کارشناسان مطرح میکنند. بیان این سخنان از زبان شخص اول دولت، تا هنگامیکه قاطعانه عمل نشود، دردی را دوا نمیکند. دیروز همه منتظر تصمیمی سرنوشتساز ازسوی دولت بودند، تصمیمی برای تعطیلی دوتاسههفتهای تهران، تهرانی که بیاغراق، بیشترین آمار ابتلا و مرگومیر رسمی را به نام خود ثبت کرده است و مسئولان و کارشناسان در مورد وضعیت کرونا در پایتخت و لزوم تعطیلی دوهفتهای این شهر هشدار دادهاند و محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، ۱۸ آبان ماه گفته بود: «متأسفانه ستاد ملی مبارزه با کرونا هنوز پاسخی به پیشنهاد کارشناسی شورای شهر و مجمع نمایندگان تهران مبنی بر تعطیلی دوهفتهای نداده است.» هاشمی تعلل در این امر را متوجه مسئولین تصمیمگیرنده دانسته که جسارت و اراده لازم را برای این اقدام ضروری ندارند.
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت هم طی روزهای گذشته در گفتوگو با خبرگزاری صداوسیما گفته بود: «پیشنهاد تعطیلی کامل تهران روی میز است.» حریرچی وعده داده بود که دراینباره روز شنبه تصمیمگیری میشود. او روز گذشته هم با حضور در برنامه چاپ اول شبکه خبر، با اشاره به مدلهای مختلف کنترل ویروس کرونا در جهان، به مدلی تحتعنوان «سرکوب» اشارهکرده و گفته که این مدل در برخی کشورها مثل چین، نیوزلند، کره جنوبی و تایوان اجرا شد و موفق بود. اجرای مدل سرکوب، نیازمند یک اقتصاد کاملا قوی و حکومتی کاملا قاطع است که هر تصمیمی که دولت میگیرد، اجرا شود. بهطوریکه تایوان با ۲۷ میلیون جمعیت، الان ۲۰۰ روز است که حتی یک فوتی کرونایی ندارد.
حریرچی، تاکتیک در پیشگرفته شده در کشورمان را مبتنیبر سیاست انقباضی و انبساطی متناوب دانسته و توضیح داده، در شرایطی که با آمار بالای فوتیها و ابتلا مواجه هستیم، مهمترین اقدام، تعطیلات شدید است تا کمر بیماری بشکند.
او به نامه 65 نفر از اساتید و مدیران دانشگاهی بهمنظور درخواست تعطیلی۲ هفتهای کل کشور هم اشارهای گذرا داشته و عنوان کرده که قاعدتا به درخواست این افراد توجه خواهیم کرد، اما خواسته ما این است که مردم تعطیلی ۲ هفتهای و یا محدودیت ترددهای شبانه را فرصتی برای سفر و یا دیدوبازدید نپندارند و در رعایت نکات بهداشتی کوشاتر باشند.
معاون کل وزارت بهداشت، با حضور در برنامه صبحگاهی «انتهای الوند» هم در پاسخ به برنامههای وزارت بهداشت برای کاهش مرگومیرها گفته است، مهمترین عملی که در این شرایط میتوان پیش گرفت، تعطیلکردن است. البته موارد دیگر مثل بهداشت فردی، استفاده از ماسک ، تست و قرنطینهکردن بیماران و مبتلایان نیز تأثیرگذار است. تعطیلات به این شرط میتواند تأثیرگذار باشد که مردم به سفر، دیدوبازدید و دورهمی و حتی پارک نروند و از تردد جلوگیری کنند.
محدودیتهای کلیشهای آذرماه
به گفته اعضای کمیته علمی مقابله با کرونا در چنین وضعیتی تنها راه این است که زنجیره انتقال را قطع کنیم و در کنار محدودیتهای سختگیرانه، به تعطیلی رو بیاوریم، حالآنکه دولت اصرار دارد با تکیهبر سیاستها و محدودیتهای نمایشی، ویروس را کنترل کند، آنهم در بزنگاهی حساس که مطابق اظهارات قاسم جانبابایی، معاون درمان وزیر بهداشت، حلقه انتقال بیماری کرونا چرخهای دارد که باید شکسته شود وگرنه نمیتوان آن را به صفر رساند. برخی از صاحبنظران، نسخه شکستن حلقه انتقال را تعطیلی میدانند بااینوجود رئیس دولت اعلام کرده که از روز شنبه اول آذر «تا پایان کرونا» محدودیتهای جدیدی در سراسر کشور «به شکل هفتگی» اجرا میشود.
روحانی روز شنبه ۲۴ آبان در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در این زمینه عنوان کرده، این محدودیتها براساس میزان شیوع کرونا «برای هر شهر» متفاوت خواهد بود.
علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، از اعلام «سه سطح هشدار قرمز، نارنجی و زرد» در کشور خبر داده و گفته است: «اگر شهرستانی در وضعیت قرمز قرار بگیرد بهجز مشاغل خیلی ضروری بقیه مشاغل تعطیل خواهند شد. بیش از ۱۰۰ شهرستان که تهران و اکثر مراکز استان را شامل میشود مشمول این طرح خواهند بود.»
قرار است در شهرستانهایی با وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو مشاغل سطح سه و چهار که جزئیات آن اعلام میشود، تعطیل شوند. اکنون حدود ۱۵۰ شهرستان در وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو هستند و در سطح هشدار یک که حدود ۱۵۵ شهرستان در این وضعیت هستند، مشاغل سطح چهار به مدت دو هفته تعطیل میشوند.
طبق این مصوبه، تعطیلیها شامل «مدارس، آموزشگاهها، دانشگاهها و مراسم فرهنگی و مذهبی» نیز میشود. در سطوح هشدار یک، دو و سه آموزشها و مدارس، غیرحضوری است و برای دانشگاهها و مراسم مذهبی و فرهنگی نیز فعلا به مدت دوهفته محدودیت ایجاد میشود.
رئیسی درباره فعالیت کارکنان ادارهها نیز گفته که در شهرستانهای با سطح هشدار قرمز فقط «حدود یکسوم» کارکنان، در سطح دو یا نارنجی «یکدوم» کارکنان و در شهرستانهای با وضعیت زرد «دوسوم» کارکنان در محل کار خود حضور دارند.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا درباره محدودیت تردد وسایل نقلیه نیز افزوده: «درشهرستانهای با وضعیت دو و سه یعنی قرمز و نارنجی، خودروهای با پلاک هر شهرستان حق خروج از شهرستان را ندارند و خودروهای با پلاک شهرستانهای دیگر حق ورود ندارند.»
براساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا، از روز بیستم آبان هم به مدت یک ماه، «مشاغل غیرضروری» از ساعت ۱۸ تعطیلشدهاند اما بسیاری از کسبه به دلیل هزینه اجارهبها و مشکلات مالی خود، تابع این تصمیم نیستند. محسن فرهادی معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، با عنوان این مطلب که حدود ۶۰ درصد واحدهای صنفی، تعطیلی بعد از ساعت ۱۸ را رعایت کردهاند، گفته: متولی اصلی اجرای پروتکلهای بهداشتی وزارت بهداشت است.
حمید سوری، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در واکنش به اعمال محدودیتهای جدید کرونایی و ممنوعیت تردد در ساعاتی از شبانهروز بیان کرده، به نظر نمیرسد ایجاد این قبیل محدودیتها فرجام مؤثری در کنترل اپیدمی داشته باشد چراکه ما وقتی زمان را برای تعاملات اجتماعی و رفتارهای روزمره متراکم میکنیم، عملا ممکن است احتمال افزایش سرعت انتشار و مواجهه را بیشتر کنیم.
برخی کارشناسان این طرح را کافی ندانسته و خواهان تعطیلی دوهفتهای کشور هستند. در همین حال محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری در نامهای به حسن روحانی خواستار تعطیلی حداقل دوهفتهای کشور شد ه است. او اعلام کرده که طبق نظر اکثر متخصصان ازجمله ۶۵ رئیس دانشگاه علوم پزشکی، راه مهار بیماری قطع زنجیره بیماری و تعطیلی حداقل دوهفتهای است.
میرزابیگی همچنین خبر داده که «بیش از ۴۰ هزار نفر از پرستاران به کرونا مبتلا شده و حدود ۳۵ هزار نفر از آنان بعد از بهبود درهمان بخشهای سابق مشغول به کارشدهاند و تاکنون ۷۰ پرستار جانباختهاند.» در شرایط کنونی جامعه، قشری که بیش از همه تحتفشار مضاعف روحی و جسمی قرار دارد کادر درمان و پرستاران هستند. آنها همزمان با ورود کشور به موج سوم کرونا، بیشازپیش خسته و فرسوده شدهاند.طی روزهای گذشته استاندار تهران هم موافقت خود را با تعطیلی این شهر ابراز داشته است. طبق گفته او، «در حال حاضر ۶ هزار و ۵۰۰ بیمار در بیمارستانهای استان تهران در حال درمان هستند و پیشنهاد تعطیلی مطرحشده تا بتوانیم بار مراجعات به بیمارستانها را کم کنیم.»
در این میان، معاون وزارت بهداشت از انفجار کرونایی سخن گفته و کارشناسان نیز هشدار دادهاند که اگر اقدام مؤثری صورتنگیرد، ممکن است سیستم درمانی از هم بپاشد.
تصمیمات ناقص و ناکافی، پاسخگو نیست
علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «از مدتها قبل همه بر این مسئله اتفاقنظر داشتند که تهران باید دو تا سه هفته تعطیل شود و در حال حاضر وضعیت کشور بهگونهای است که چارهای جز این نداریم. وزیر بهداشت بهعنوان فرمانده کرونای کشور همواره گلایهمنداست و میگوید دستمان بسته است و شهردار و شورای شهر و سایر بخشها بر این تعطیلی تأکیددارند و حتی گفته میشود رئیسجمهور هم قبلا دستور داده که تهران دو هفته تعطیل شود و بعد خبر آمد که استاندار مخالفت کرده و پس از اعلام موافقت استاندار، این پرسش مطرح است که چه کسی با این تعطیلی مخالفت دارد؟ بیتردید تا بهصورت علمی با کرونا برخورد نکنیم، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد و روزبهروز وضعیتمان بدتر خواهد شد. هفته پیش اعلام کردند که از ساعت 18 هرروز محدودیتی اعمالشده و تمامی مراکز بهجز مراکز ضروری تعطیل خواهند بود اما همه باز هستند. اینهمه محدودیت اعمالشده اما چقدر به آن عمل میشود؟ آیا صرف محدودیت گذاشتن کافی است؟»
دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد
ناجی در ادامه با اشاره به اینکه دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد، میگوید: «اگر قرار باشد تعطیلی کامل هم در کشور بهصورت ایرانیزه انجام شود، بهتر است اقدامی نکنیم، این دستورالعملهای کاغذی و اجرایی نشده، ایرانیزه کردن بسیاری از مباحث علمی است و وضعیت ما را بدتر میکند. ما در فاصله بین اسفند و فروردین یکزمان طلایی را از دست دادیم. اگر تعطیلیها را بهصورت درست و کامل در این دوماه انجام میدادیم، خیلی راحت میتوانستیم با تعطیلی کاملکردن کشور، بیشتر از چین و سایر کشورها در کنترل کرونا موفق ظاهر شویم. برخی تصور میکنند دولت به دلیل مسائل اقتصادی از تعطیلیها اجتناب میکند اما واقعیت این است که طبق گفتههای مبادی رسمی کشور، بسیاری از کسبوکارها خوابیده و بسیاری از کارگران روزمزد بهخاطر مصائب اقتصادی که شاید چندان هم به کرونا ربطی نداشته باشد، تعطیل هستند. بنابراین باید تحلیل اقتصادی داشت تا ببینیم تداوم این وضعیت چقدر به نفع اقتصاد است؟ ما روزانه بالغبر 400 نفر از هموطنانمان را از دست میدهیم و هزینههای بسیاری در بیمارستانها صرف میشود، آیا هزینه اینها کمتر است؟ آیا ما دیدهایم که دولت از یکسو متخصصان بهداشت و سلامت را و در سوی دیگر متخصصان اقتصادی را گذاشته باشد تا مشخص شود با اتخاذ کدام سناریو هزینههای کمتری را متحمل میشویم؟ با این شرایط به هیچ کجا نخواهیم رسید و حتی ازنظر اقتصادی هم به شرایط بدتری میرسیم و روزانه سرمایههای انسانیمان را از دست میدهیم، سرمایههایی که در بین آنها متخصصانی هستند که جایگزین کردن آنها بسیار مشکل است. بنابراین تصمیمات ناقص و ناکافی بسیار تأسفبار است.»
لزوم قطع زنجیره انتقال با ایجاد سکون اجباری
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در پاسخ به این پرسش که اگر بر روی محدودیتهای فعلی نظارتی وجود داشته باشد از تعطیلی کارآمدتر است، میگوید: کرونا، بیماری تراکم است و ما اگر تراکم را از بین نبریم، نمیتوانیم زنجیره انتقال را بشکنیم. وقتی از مردم انتظار داریم تا ساعت 18 سرکار حضورداشته باشند اما به تراکم جمعیت فکر نمیکنیم، وقتی ناوگان حملونقل عمومی باید دو برابر بشود اما نمیشود و مردم در تراکم بسیار زیاد، سینهبهسینه سوار واگنهای مترو میشوند، وقتی مردم زمانی طولانی را در زیر یک سقف، بدون تهویه حضور دارند، چطور تصور میکنیم با اعمال محدودیت، ویروس قابلکنترل است؟ اکنون شرایط ما به نحوی است که باید تعطیل کنیم تا زنجیره قطع شود و بازتوانی در بیمارستانها صورت بگیرد. به کشورهایی مثل آلمان و انگلیس نگاه کنید با تعداد کشتههایی کمتر از ما، شهرهایشان را تعطیلی کامل میکنند. در همین مدتی قبل تعداد نمونههای مثبت ما، 2 تا 3 هزار نفر بود و اکنون به 11 تا 12 هزار نفر رسیده و این افزایش آمارها به دلیل بیماریابی گسترده نیست، بلکه تعداد مواردمان افزایشیافته است و به همان نسبت تعداد مرگومیرهایمان بیشتر شده، این حرف کاملا غلط است که بیماریابی گسترده میتواند به کنترل ویروس بینجامد، کشورهای پیشرفته همین اقدام را انجام دادهاند، مثل آمریکا که توفیقی نداشتهاند، چون پروتکل اصلی، قطع زنجیره ویروس است که آن را رعایت نمیکنند. ما شرایطمان مشابه آمریکاست، بهغیراز اینکه آن وجه تکنولوژی و بیماریابی را کمتر داریم. بنابراین آنچه اولازهمه اهمیت دارد، قطع زنجیره ویروس است که این با ایجاد سکون در جامعه، ممکن است. در این شرایط که ما طبق آمارهای رسمی روزانه، 12- 11 هزار نفر تعداد موارد مثبت جدید داریم و بالغبر 400 نفر میمیرند، باید در جامعه با جبر و زور سکون ایجاد کنیم.»
ناجی معتقد است که این سکون را نمیتوان با توصیه انجام داد،تعطیلی کامل در سایر کشورها با خواهش و تمنا نیست، نظامیان در سطح شهر حضور دارند، بنابراین جنبه فراموششده کنترل کرونا در ایران، زبانشناسی و جامعهشناسی مردم ماست، اگر همین فردا تهران دو هفته تعطیل شود، مردم باروبندیل را میبندند تا راهی سفر شوند، پس اجبار لازم است. ضمن اینکه زمان طلایی را ازدستدادهایم و با تعطیل کردن گسترده و اجبار مردم، بازهم ممکن است به آن نتیجه موردنظر دست نیابیم، اما درهرصورت نمیتوان مانع تعطیلی شد. بعد از خاتمه تعطیلی دوهفتهای باید با افزایش تعداد ناوگان حملونقل عمومی بهصورت منطقی، افراد در سطح جامعه و محل کار حاضر شوند. حتی اگر توانایی نداریم که بهیکباره تعداد اتوبوسهایمان را سه برابر کنیم، با شیفت بندی افراد در بخش خصوصی و دولتی مانع تراکم شویم و در کنار این مسئله، تقویت بیماریابی و قرنطینه است. به نظر میرسد که در پروتکلهای درمانی هم باید تغییراتی ایجاد کنیم و از طرفی استفاده از داروهای ویروسی در اوایل بیماری حائزاهمیت است.»
دلم برای وزیر بهداشت میسوزد
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری، لازمه غلبه بر کرونا را تصمیمگیری درست میداند و درعینحال توضیح میدهد: ما از ارگانی مثل وزارت بهداشت، مسئولیتی را طلب میکنیم که قدرتی برای اعمال تصمیمات مختلف ندارد و از این نظر دلم برای وزیر میسوزد، به این مجموعه ظلم حداکثری میشود. اینکه در اردیبهشتماه اعلامشده 25 میلیون نفر از جمعیت ما مصون هستند و این عفونت را گرفتهاند و بعد مجددا اعلام میشود 35 میلیون نفر یعنی 40 درصد از جامعه ما مبتلابه کرونا شدهاند، تفکر اشتباهی است. ایمنی گلهای با عفونت طبیعی، غیراخلاقی و غیرعلمی است و این ایمنی فقط با واکسن به وجود میآید. حال تصور کنیم حدود 40 درصد جامعه ما، طبق مطالعاتی که نه ابزارش و نه جمعیت اش درست است، آلودهشدهاند پرسش این است که چرا مطالعات سرولوژی را در کشور انجام میدهیم؟ آیا به دنبال این هستیم که 50 میلیون نفر دیگر از جمعیتمان را هم آلوده کنیم؟ ما این مطالعات را باید در جهت اقدامات پیشگیرانه انجام بدهیم اما متأسفانه به این شبهه که تصمیم بر آن است که ایمنی گلهای با عفونت طبیعی به وجود بیاید، دامن زدهایم و این بسیار زشت بوده و امکانپذیر نیست.»
بازهم به جای تعطیلی به اعمال محدودیتهای تازه بسنده شد و دیروز رئیس دولت، با این خبر در ستاد ملی مبارزه با کرونا حضور یافت، هرچند این محدودیتها تازگی ندارد، پیشتر اعمالشده و امتحانش را پس داده؛ محدودیتهایی بیتناسب با میزان شیوع بیماری که سیر آمار مبتلایان و از دست رفتگان را صعودی کرده است. در هفتههای اخیر، کشمکش بسیاری میان کارشناسان و مقامهای بهداشتی با مقامهای دولتی بر سر تعطیلی تهران و دیگر نقاط این کشور به وجود آمده بود و گروهی از مقامها خواستار تعطیلی دوهفتهای پایتخت بودند که روزگذشته پس از برگزاری جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا، شائبه های فراوانی به ذهن متبادر شد که نکند شخص رئیس جمهور با این تعطیلی مخالف است، اما علیرضا رئیسی، سخنگوی ستاد ضمن تکذیب مخالفت رئیس جمهور با تعطیلی تهران، این خبر را از اساس کذب محض خوانده است: ایشان نه تنها با این طرح مخالفت نکردند بلکه با حمایت این طرح تأکید کردند، این طرح روز شنبه در ستاد ملی مقابله با کرونا مطرح شود تا سایر اعضا هم نظر بدهند. این طرح روز پنج شنبه مطرح شد و ایشان حمایت کردند، در جلسه امروز نیز این طرح مطرح و سایر اعضا نظرات اصلاحی خود را دادند. واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور هم مخالفت رئیس جمهوری با تعطیلی تهران را تکذیب کرده و گفته است: بخش اعظمی از وقت جلسه امروز ستاد ملی مبارزه با کرونا به بررسی طرح پیشنهادی وزارت بهداشت در زمینه برقراری محدودیتهای کرونایی در سراسر کشور گذشت که کلیات این طرح تصویب شد. این طرح فراتر از تعطیلی تهران یا هر شهر دیگری است و پس از اجرایی شدن، به قرارگاه عملیاتی ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزارت بهداشت این اختیار را میدهد که با توجه به میزان درگیری شهرهای مختلف با بیماری، سطوح مختلف محدودیت را برای آنها در نظر گرفته و اجرایی کنند.
عدم جسارت و اراده در تعطیلی تهران
پیشتر حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی از احتمال ارائه طرحی دوفوریتی برای تعطیلی تهران و کلانشهرها خبر داده بود تا اگر این بیتفاوتی به خواسته کارشناسان ادامه داشته باشد، مجلس طرح دوفوریتی برای تعطیلی تهران را به صحن پارلمان بیاورد و حالا زهره الهیان، نماینده مردم تهران در گفتوگو با فارس از ۲ پیشنهاد اساسی مذاکره رئیس مجلس با رئیسجمهور بهمنظور اعمال تعطیلی ۲ هفتهای و طرح سهفوریتی این موضوع سخن گفته است. پیشنهاد اول؛ پیگیری این قضیه از طریق مذاکره با رئیسجمهور در جلسه سران قواست و یا از طریق کمیسیون بهداشت مجلس طرح سهفوریتی تعطیلی دوهفتهای برای تصویب به صحن مجلس میآید.
حسن روحانی که به اذعان برخی کارشناسان بر تصمیم خود مبنی بر عدم تعطیلی پافشاری کرده، در ستاد ملی مبارزه با کرونا هشدار داده، «ما از شرایط عادی عبور کردهایم» این اظهارات سبب شد صاحبنظران باقوت و قدرت بیشتری، موضوع تعطیلی را پیگیری کنند چراکه غلبه بر این شرایط غیرعادی، مستلزم اتخاذ تصمیمی مصمم و بیچونوچراست اما تا بدینجا تدابیر اخذشده، تناسبی با گرفتاری ما در تله ویروسی نداشته و حتی در نوع اظهارات شخص رئیسجمهور هم تفاوت چندانی حاصل نشده است؛ اینکه «ویروس فعلا هست، اینکه باید تجمع و تردد به حداقل ممکن برسد و اینکه مسئله بیماریابی بسیار مهم است» ازجمله بدیهیات مسلمی بوده که هرروز رسانهها، آن را از زبان کارشناسان مطرح میکنند. بیان این سخنان از زبان شخص اول دولت، تا هنگامیکه قاطعانه عمل نشود، دردی را دوا نمیکند. دیروز همه منتظر تصمیمی سرنوشتساز ازسوی دولت بودند، تصمیمی برای تعطیلی دوتاسههفتهای تهران، تهرانی که بیاغراق، بیشترین آمار ابتلا و مرگومیر رسمی را به نام خود ثبت کرده است و مسئولان و کارشناسان در مورد وضعیت کرونا در پایتخت و لزوم تعطیلی دوهفتهای این شهر هشدار دادهاند و محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران، ۱۸ آبان ماه گفته بود: «متأسفانه ستاد ملی مبارزه با کرونا هنوز پاسخی به پیشنهاد کارشناسی شورای شهر و مجمع نمایندگان تهران مبنی بر تعطیلی دوهفتهای نداده است.» هاشمی تعلل در این امر را متوجه مسئولین تصمیمگیرنده دانسته که جسارت و اراده لازم را برای این اقدام ضروری ندارند.
ایرج حریرچی، معاون کل وزارت بهداشت هم طی روزهای گذشته در گفتوگو با خبرگزاری صداوسیما گفته بود: «پیشنهاد تعطیلی کامل تهران روی میز است.» حریرچی وعده داده بود که دراینباره روز شنبه تصمیمگیری میشود. او روز گذشته هم با حضور در برنامه چاپ اول شبکه خبر، با اشاره به مدلهای مختلف کنترل ویروس کرونا در جهان، به مدلی تحتعنوان «سرکوب» اشارهکرده و گفته که این مدل در برخی کشورها مثل چین، نیوزلند، کره جنوبی و تایوان اجرا شد و موفق بود. اجرای مدل سرکوب، نیازمند یک اقتصاد کاملا قوی و حکومتی کاملا قاطع است که هر تصمیمی که دولت میگیرد، اجرا شود. بهطوریکه تایوان با ۲۷ میلیون جمعیت، الان ۲۰۰ روز است که حتی یک فوتی کرونایی ندارد.
حریرچی، تاکتیک در پیشگرفته شده در کشورمان را مبتنیبر سیاست انقباضی و انبساطی متناوب دانسته و توضیح داده، در شرایطی که با آمار بالای فوتیها و ابتلا مواجه هستیم، مهمترین اقدام، تعطیلات شدید است تا کمر بیماری بشکند.
او به نامه 65 نفر از اساتید و مدیران دانشگاهی بهمنظور درخواست تعطیلی۲ هفتهای کل کشور هم اشارهای گذرا داشته و عنوان کرده که قاعدتا به درخواست این افراد توجه خواهیم کرد، اما خواسته ما این است که مردم تعطیلی ۲ هفتهای و یا محدودیت ترددهای شبانه را فرصتی برای سفر و یا دیدوبازدید نپندارند و در رعایت نکات بهداشتی کوشاتر باشند.
معاون کل وزارت بهداشت، با حضور در برنامه صبحگاهی «انتهای الوند» هم در پاسخ به برنامههای وزارت بهداشت برای کاهش مرگومیرها گفته است، مهمترین عملی که در این شرایط میتوان پیش گرفت، تعطیلکردن است. البته موارد دیگر مثل بهداشت فردی، استفاده از ماسک ، تست و قرنطینهکردن بیماران و مبتلایان نیز تأثیرگذار است. تعطیلات به این شرط میتواند تأثیرگذار باشد که مردم به سفر، دیدوبازدید و دورهمی و حتی پارک نروند و از تردد جلوگیری کنند.
محدودیتهای کلیشهای آذرماه
به گفته اعضای کمیته علمی مقابله با کرونا در چنین وضعیتی تنها راه این است که زنجیره انتقال را قطع کنیم و در کنار محدودیتهای سختگیرانه، به تعطیلی رو بیاوریم، حالآنکه دولت اصرار دارد با تکیهبر سیاستها و محدودیتهای نمایشی، ویروس را کنترل کند، آنهم در بزنگاهی حساس که مطابق اظهارات قاسم جانبابایی، معاون درمان وزیر بهداشت، حلقه انتقال بیماری کرونا چرخهای دارد که باید شکسته شود وگرنه نمیتوان آن را به صفر رساند. برخی از صاحبنظران، نسخه شکستن حلقه انتقال را تعطیلی میدانند بااینوجود رئیس دولت اعلام کرده که از روز شنبه اول آذر «تا پایان کرونا» محدودیتهای جدیدی در سراسر کشور «به شکل هفتگی» اجرا میشود.
روحانی روز شنبه ۲۴ آبان در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا در این زمینه عنوان کرده، این محدودیتها براساس میزان شیوع کرونا «برای هر شهر» متفاوت خواهد بود.
علیرضا رئیسی، معاون وزیر بهداشت و سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا، از اعلام «سه سطح هشدار قرمز، نارنجی و زرد» در کشور خبر داده و گفته است: «اگر شهرستانی در وضعیت قرمز قرار بگیرد بهجز مشاغل خیلی ضروری بقیه مشاغل تعطیل خواهند شد. بیش از ۱۰۰ شهرستان که تهران و اکثر مراکز استان را شامل میشود مشمول این طرح خواهند بود.»
قرار است در شهرستانهایی با وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو مشاغل سطح سه و چهار که جزئیات آن اعلام میشود، تعطیل شوند. اکنون حدود ۱۵۰ شهرستان در وضعیت نارنجی یا سطح هشدار دو هستند و در سطح هشدار یک که حدود ۱۵۵ شهرستان در این وضعیت هستند، مشاغل سطح چهار به مدت دو هفته تعطیل میشوند.
طبق این مصوبه، تعطیلیها شامل «مدارس، آموزشگاهها، دانشگاهها و مراسم فرهنگی و مذهبی» نیز میشود. در سطوح هشدار یک، دو و سه آموزشها و مدارس، غیرحضوری است و برای دانشگاهها و مراسم مذهبی و فرهنگی نیز فعلا به مدت دوهفته محدودیت ایجاد میشود.
رئیسی درباره فعالیت کارکنان ادارهها نیز گفته که در شهرستانهای با سطح هشدار قرمز فقط «حدود یکسوم» کارکنان، در سطح دو یا نارنجی «یکدوم» کارکنان و در شهرستانهای با وضعیت زرد «دوسوم» کارکنان در محل کار خود حضور دارند.
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا درباره محدودیت تردد وسایل نقلیه نیز افزوده: «درشهرستانهای با وضعیت دو و سه یعنی قرمز و نارنجی، خودروهای با پلاک هر شهرستان حق خروج از شهرستان را ندارند و خودروهای با پلاک شهرستانهای دیگر حق ورود ندارند.»
براساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا، از روز بیستم آبان هم به مدت یک ماه، «مشاغل غیرضروری» از ساعت ۱۸ تعطیلشدهاند اما بسیاری از کسبه به دلیل هزینه اجارهبها و مشکلات مالی خود، تابع این تصمیم نیستند. محسن فرهادی معاون فنی مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، با عنوان این مطلب که حدود ۶۰ درصد واحدهای صنفی، تعطیلی بعد از ساعت ۱۸ را رعایت کردهاند، گفته: متولی اصلی اجرای پروتکلهای بهداشتی وزارت بهداشت است.
حمید سوری، استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در واکنش به اعمال محدودیتهای جدید کرونایی و ممنوعیت تردد در ساعاتی از شبانهروز بیان کرده، به نظر نمیرسد ایجاد این قبیل محدودیتها فرجام مؤثری در کنترل اپیدمی داشته باشد چراکه ما وقتی زمان را برای تعاملات اجتماعی و رفتارهای روزمره متراکم میکنیم، عملا ممکن است احتمال افزایش سرعت انتشار و مواجهه را بیشتر کنیم.
برخی کارشناسان این طرح را کافی ندانسته و خواهان تعطیلی دوهفتهای کشور هستند. در همین حال محمد میرزابیگی، رئیس سازمان نظام پرستاری در نامهای به حسن روحانی خواستار تعطیلی حداقل دوهفتهای کشور شد ه است. او اعلام کرده که طبق نظر اکثر متخصصان ازجمله ۶۵ رئیس دانشگاه علوم پزشکی، راه مهار بیماری قطع زنجیره بیماری و تعطیلی حداقل دوهفتهای است.
میرزابیگی همچنین خبر داده که «بیش از ۴۰ هزار نفر از پرستاران به کرونا مبتلا شده و حدود ۳۵ هزار نفر از آنان بعد از بهبود درهمان بخشهای سابق مشغول به کارشدهاند و تاکنون ۷۰ پرستار جانباختهاند.» در شرایط کنونی جامعه، قشری که بیش از همه تحتفشار مضاعف روحی و جسمی قرار دارد کادر درمان و پرستاران هستند. آنها همزمان با ورود کشور به موج سوم کرونا، بیشازپیش خسته و فرسوده شدهاند.طی روزهای گذشته استاندار تهران هم موافقت خود را با تعطیلی این شهر ابراز داشته است. طبق گفته او، «در حال حاضر ۶ هزار و ۵۰۰ بیمار در بیمارستانهای استان تهران در حال درمان هستند و پیشنهاد تعطیلی مطرحشده تا بتوانیم بار مراجعات به بیمارستانها را کم کنیم.»
در این میان، معاون وزارت بهداشت از انفجار کرونایی سخن گفته و کارشناسان نیز هشدار دادهاند که اگر اقدام مؤثری صورتنگیرد، ممکن است سیستم درمانی از هم بپاشد.
تصمیمات ناقص و ناکافی، پاسخگو نیست
علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «از مدتها قبل همه بر این مسئله اتفاقنظر داشتند که تهران باید دو تا سه هفته تعطیل شود و در حال حاضر وضعیت کشور بهگونهای است که چارهای جز این نداریم. وزیر بهداشت بهعنوان فرمانده کرونای کشور همواره گلایهمنداست و میگوید دستمان بسته است و شهردار و شورای شهر و سایر بخشها بر این تعطیلی تأکیددارند و حتی گفته میشود رئیسجمهور هم قبلا دستور داده که تهران دو هفته تعطیل شود و بعد خبر آمد که استاندار مخالفت کرده و پس از اعلام موافقت استاندار، این پرسش مطرح است که چه کسی با این تعطیلی مخالفت دارد؟ بیتردید تا بهصورت علمی با کرونا برخورد نکنیم، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد و روزبهروز وضعیتمان بدتر خواهد شد. هفته پیش اعلام کردند که از ساعت 18 هرروز محدودیتی اعمالشده و تمامی مراکز بهجز مراکز ضروری تعطیل خواهند بود اما همه باز هستند. اینهمه محدودیت اعمالشده اما چقدر به آن عمل میشود؟ آیا صرف محدودیت گذاشتن کافی است؟»
دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد
ناجی در ادامه با اشاره به اینکه دولت توانایی اجرای تعطیلی را ندارد، میگوید: «اگر قرار باشد تعطیلی کامل هم در کشور بهصورت ایرانیزه انجام شود، بهتر است اقدامی نکنیم، این دستورالعملهای کاغذی و اجرایی نشده، ایرانیزه کردن بسیاری از مباحث علمی است و وضعیت ما را بدتر میکند. ما در فاصله بین اسفند و فروردین یکزمان طلایی را از دست دادیم. اگر تعطیلیها را بهصورت درست و کامل در این دوماه انجام میدادیم، خیلی راحت میتوانستیم با تعطیلی کاملکردن کشور، بیشتر از چین و سایر کشورها در کنترل کرونا موفق ظاهر شویم. برخی تصور میکنند دولت به دلیل مسائل اقتصادی از تعطیلیها اجتناب میکند اما واقعیت این است که طبق گفتههای مبادی رسمی کشور، بسیاری از کسبوکارها خوابیده و بسیاری از کارگران روزمزد بهخاطر مصائب اقتصادی که شاید چندان هم به کرونا ربطی نداشته باشد، تعطیل هستند. بنابراین باید تحلیل اقتصادی داشت تا ببینیم تداوم این وضعیت چقدر به نفع اقتصاد است؟ ما روزانه بالغبر 400 نفر از هموطنانمان را از دست میدهیم و هزینههای بسیاری در بیمارستانها صرف میشود، آیا هزینه اینها کمتر است؟ آیا ما دیدهایم که دولت از یکسو متخصصان بهداشت و سلامت را و در سوی دیگر متخصصان اقتصادی را گذاشته باشد تا مشخص شود با اتخاذ کدام سناریو هزینههای کمتری را متحمل میشویم؟ با این شرایط به هیچ کجا نخواهیم رسید و حتی ازنظر اقتصادی هم به شرایط بدتری میرسیم و روزانه سرمایههای انسانیمان را از دست میدهیم، سرمایههایی که در بین آنها متخصصانی هستند که جایگزین کردن آنها بسیار مشکل است. بنابراین تصمیمات ناقص و ناکافی بسیار تأسفبار است.»
لزوم قطع زنجیره انتقال با ایجاد سکون اجباری
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری در پاسخ به این پرسش که اگر بر روی محدودیتهای فعلی نظارتی وجود داشته باشد از تعطیلی کارآمدتر است، میگوید: کرونا، بیماری تراکم است و ما اگر تراکم را از بین نبریم، نمیتوانیم زنجیره انتقال را بشکنیم. وقتی از مردم انتظار داریم تا ساعت 18 سرکار حضورداشته باشند اما به تراکم جمعیت فکر نمیکنیم، وقتی ناوگان حملونقل عمومی باید دو برابر بشود اما نمیشود و مردم در تراکم بسیار زیاد، سینهبهسینه سوار واگنهای مترو میشوند، وقتی مردم زمانی طولانی را در زیر یک سقف، بدون تهویه حضور دارند، چطور تصور میکنیم با اعمال محدودیت، ویروس قابلکنترل است؟ اکنون شرایط ما به نحوی است که باید تعطیل کنیم تا زنجیره قطع شود و بازتوانی در بیمارستانها صورت بگیرد. به کشورهایی مثل آلمان و انگلیس نگاه کنید با تعداد کشتههایی کمتر از ما، شهرهایشان را تعطیلی کامل میکنند. در همین مدتی قبل تعداد نمونههای مثبت ما، 2 تا 3 هزار نفر بود و اکنون به 11 تا 12 هزار نفر رسیده و این افزایش آمارها به دلیل بیماریابی گسترده نیست، بلکه تعداد مواردمان افزایشیافته است و به همان نسبت تعداد مرگومیرهایمان بیشتر شده، این حرف کاملا غلط است که بیماریابی گسترده میتواند به کنترل ویروس بینجامد، کشورهای پیشرفته همین اقدام را انجام دادهاند، مثل آمریکا که توفیقی نداشتهاند، چون پروتکل اصلی، قطع زنجیره ویروس است که آن را رعایت نمیکنند. ما شرایطمان مشابه آمریکاست، بهغیراز اینکه آن وجه تکنولوژی و بیماریابی را کمتر داریم. بنابراین آنچه اولازهمه اهمیت دارد، قطع زنجیره ویروس است که این با ایجاد سکون در جامعه، ممکن است. در این شرایط که ما طبق آمارهای رسمی روزانه، 12- 11 هزار نفر تعداد موارد مثبت جدید داریم و بالغبر 400 نفر میمیرند، باید در جامعه با جبر و زور سکون ایجاد کنیم.»
ناجی معتقد است که این سکون را نمیتوان با توصیه انجام داد،تعطیلی کامل در سایر کشورها با خواهش و تمنا نیست، نظامیان در سطح شهر حضور دارند، بنابراین جنبه فراموششده کنترل کرونا در ایران، زبانشناسی و جامعهشناسی مردم ماست، اگر همین فردا تهران دو هفته تعطیل شود، مردم باروبندیل را میبندند تا راهی سفر شوند، پس اجبار لازم است. ضمن اینکه زمان طلایی را ازدستدادهایم و با تعطیل کردن گسترده و اجبار مردم، بازهم ممکن است به آن نتیجه موردنظر دست نیابیم، اما درهرصورت نمیتوان مانع تعطیلی شد. بعد از خاتمه تعطیلی دوهفتهای باید با افزایش تعداد ناوگان حملونقل عمومی بهصورت منطقی، افراد در سطح جامعه و محل کار حاضر شوند. حتی اگر توانایی نداریم که بهیکباره تعداد اتوبوسهایمان را سه برابر کنیم، با شیفت بندی افراد در بخش خصوصی و دولتی مانع تراکم شویم و در کنار این مسئله، تقویت بیماریابی و قرنطینه است. به نظر میرسد که در پروتکلهای درمانی هم باید تغییراتی ایجاد کنیم و از طرفی استفاده از داروهای ویروسی در اوایل بیماری حائزاهمیت است.»
دلم برای وزیر بهداشت میسوزد
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی آزمایشگاه ویروسشناسی مسیح دانشوری، لازمه غلبه بر کرونا را تصمیمگیری درست میداند و درعینحال توضیح میدهد: ما از ارگانی مثل وزارت بهداشت، مسئولیتی را طلب میکنیم که قدرتی برای اعمال تصمیمات مختلف ندارد و از این نظر دلم برای وزیر میسوزد، به این مجموعه ظلم حداکثری میشود. اینکه در اردیبهشتماه اعلامشده 25 میلیون نفر از جمعیت ما مصون هستند و این عفونت را گرفتهاند و بعد مجددا اعلام میشود 35 میلیون نفر یعنی 40 درصد از جامعه ما مبتلابه کرونا شدهاند، تفکر اشتباهی است. ایمنی گلهای با عفونت طبیعی، غیراخلاقی و غیرعلمی است و این ایمنی فقط با واکسن به وجود میآید. حال تصور کنیم حدود 40 درصد جامعه ما، طبق مطالعاتی که نه ابزارش و نه جمعیت اش درست است، آلودهشدهاند پرسش این است که چرا مطالعات سرولوژی را در کشور انجام میدهیم؟ آیا به دنبال این هستیم که 50 میلیون نفر دیگر از جمعیتمان را هم آلوده کنیم؟ ما این مطالعات را باید در جهت اقدامات پیشگیرانه انجام بدهیم اما متأسفانه به این شبهه که تصمیم بر آن است که ایمنی گلهای با عفونت طبیعی به وجود بیاید، دامن زدهایم و این بسیار زشت بوده و امکانپذیر نیست.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
توطئههای آمریکا در منطقه پایانناپذیر است
یک عضو علمای ارشد روحانیون لبنان تأکید کرد: توطئههای آمریکا در منطقه همواره جاری بوده و نقطه پایانی ندارد.
شیخ صهیب حبلی در گفتوگو با« رسالت» اظهار داشت :«روسای جمهور مختلف آمریکا در طول دوران حضور در کاخ سفید، مشغول جنگافروزی و توطئه در منطقه و جهان اسلام بودهاند. در این خصوص، تفاوتی میان مقامات آمریکایی وجود ندارد.جنگافروزی و مداخله جویی در منطقه یک راهبرد مشترک در نزد دو حزب آمریکا محسوب میشود. همچنین هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا، حامی رژیم اشغالگر قدس و جنایات آن بوده و این روند در آینده نیز ادامه دارد.»
امامجمعه شهر صیدا افزود: « بدون شک تنها راه پیروزی در برابر توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه، مقاومت است. این الگو و استراتژی مقاومت است که میتواند توطئهها و نقشههای متنوع و مختلفی که مقامات آمریکایی در مواجهه با موجودیت جهان اسلام طراحی میکنند را خنثی سازد.»
شیخ صهیب حبلی در گفتوگو با« رسالت» اظهار داشت :«روسای جمهور مختلف آمریکا در طول دوران حضور در کاخ سفید، مشغول جنگافروزی و توطئه در منطقه و جهان اسلام بودهاند. در این خصوص، تفاوتی میان مقامات آمریکایی وجود ندارد.جنگافروزی و مداخله جویی در منطقه یک راهبرد مشترک در نزد دو حزب آمریکا محسوب میشود. همچنین هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه در آمریکا، حامی رژیم اشغالگر قدس و جنایات آن بوده و این روند در آینده نیز ادامه دارد.»
امامجمعه شهر صیدا افزود: « بدون شک تنها راه پیروزی در برابر توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه، مقاومت است. این الگو و استراتژی مقاومت است که میتواند توطئهها و نقشههای متنوع و مختلفی که مقامات آمریکایی در مواجهه با موجودیت جهان اسلام طراحی میکنند را خنثی سازد.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
رهبر انقلاب ، درگذشت حجتالاسلام «جواد اژهای» را تسلیت گفتند
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب با صدور پیامی، درگذشت حجتالاسلام «جواد اژهای» را تسلیت گفتند.
متن پیام ایشان به این شرح است:
بسمهتعالی
با اندوه و تأسف فراوان خبر درگذشت عالم مجاهد جناب حجتالاسلام آقای دکتر جواد اژهای را دریافت کردم؛ شخصیت برجسته و ممتازی که سالهای متمادی مجاهدتهای بزرگ و مبارک را بااخلاص و بدون اندک تظاهری عهدهدار شد. یادگارهای فراموشنشدنی برای کشور و انقلاب برجای گذاشت.
تشکیل انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، تشکیل مدارس استعدادهای درخشان کشور، مدیریت پدرانه بر مجموعههای نخبگانی جوان و سازنده در دوران طلایی مدالآوریهای علمی بینالمللی ازجمله این یادگارهای بیهمانند است.
این مجاهد خاموش که خود برادر شهیدی عزیز و داماد شهید عالیقدر آیتالله بهشتی بود بنای نخبگی و نخبهپروری را بر شالودههای محکم ایمان وانقلاب استوار ساخت و سپیدروی و سرافراز به ملاقات خداوند رحیم شتافت. اینجانب با تأسف عمیق به همسر گرامی و صبور و فرزندان عزیز و دیگر منسوبان و بازماندگان ایشان و نیز عموم جامعه نخبگانی کشور تسلیت عرض میکنم. رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم مسئلت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
۹۹/۸/۲۴
متن پیام ایشان به این شرح است:
بسمهتعالی
با اندوه و تأسف فراوان خبر درگذشت عالم مجاهد جناب حجتالاسلام آقای دکتر جواد اژهای را دریافت کردم؛ شخصیت برجسته و ممتازی که سالهای متمادی مجاهدتهای بزرگ و مبارک را بااخلاص و بدون اندک تظاهری عهدهدار شد. یادگارهای فراموشنشدنی برای کشور و انقلاب برجای گذاشت.
تشکیل انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا، تشکیل مدارس استعدادهای درخشان کشور، مدیریت پدرانه بر مجموعههای نخبگانی جوان و سازنده در دوران طلایی مدالآوریهای علمی بینالمللی ازجمله این یادگارهای بیهمانند است.
این مجاهد خاموش که خود برادر شهیدی عزیز و داماد شهید عالیقدر آیتالله بهشتی بود بنای نخبگی و نخبهپروری را بر شالودههای محکم ایمان وانقلاب استوار ساخت و سپیدروی و سرافراز به ملاقات خداوند رحیم شتافت. اینجانب با تأسف عمیق به همسر گرامی و صبور و فرزندان عزیز و دیگر منسوبان و بازماندگان ایشان و نیز عموم جامعه نخبگانی کشور تسلیت عرض میکنم. رحمت و مغفرت الهی را برای آن مرحوم مسئلت مینمایم.
سیدعلی خامنهای
۹۹/۸/۲۴

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 19
اصلاحات ساختاری نظام اداری؛ درمان اسب سرکش دیوانسالاری
حجتالاسلام حسن شجاعی نایبرئیس کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی ضمن اشاره بهنظام دیوانسالاری کشور و سنگاندازی در کار شرکتهای دانشبنیان و تولیدکنندگان کشور به «رسالت» گفت: دیوانسالاری در نظام اداری کشور وجود دارد و سالیان متمادی است که در مورد آن صحبت میشود. حتی بین مردم و مسئولان نیز اتفاقنظر وجود دارد که عیوب اساسی و بنیادی در این نظام اداری وجود دارد. در نظارتهای میدانی که ما داشتیم، ارتباطات وسیعی با بخشهای مختلف تولیدی کشور بهویژه شرکتهای دانشبنیان برقرار شد و بازهم با این مسئله مواجه بودیم که متأسفانه دیوانسالاری اداری آسیب جدی به تولید ما وارد میکند.
وی افزود: در چنین شرایطی نیازمند اصلاحات اساسی و بنیادین در نظام اداری کشور هستیم و متأسفانه عزم جدی برای اصلاحات بنیادی در این نظام وجود ندارد. بنده با برخی از دانشمندانی که در حوزه مدیریت اداری و نظام حقوقی اداری ایدههای نوینی دارند ارتباط دارم و مطلع هستم که پیشنهادهای آنها به ایجاد تحول در نظام اداری ما کمک میکند.
حجتالاسلام شجاعی تأکید کرد: متأسفانه بخش عمده نارضایتی که ما در کشور داریم ناشی از همین دیوانسالاری حاکم بر کشور است. من از همین تریبون استفاده و اعلام آمادگی میکنم که اگر مسئولان دستگاههای اجرایی بهطور مثال سازمان امور استخدامی و اداری آمادگی داشته باشند ایدهها و طرحهای نوینی برای ایجاد تحول در نظام اداری به نفع مردم و تولید کشور وجود دارد و ما در مجلس آماده هستیم که این طرحها را از متخصصان دریافت و به آنها بدهیم تا اصلاحات موردنیاز صورت پذیرد.
نایبرئیس کمیسیون اصل 90 مجلس عنوان کرد: بخشی از عیوب نظام اداری به ساختار این نظام مربوط است. درنتیجه اینکه چه کسی مسئولیت آن را به عهده بگیرد تفاوتی ندارد و عملکرد مدیران در دستگاههای اجرایی نمیتواند درمانگر اشکالات ساختاری باشد. بااینحال که اشکالات ساختاری وجود دارد اما نمیتوان گفت که عملکرد مدیران تأثیر چندانی برافزایش اشکالات جاری ندارد زیرا بخشی از عیوب مربوط به دیوانسالاری در نظام اداری به عملکرد مدیران و مسئولان مربوط است.
او میگوید: این نکته درست است که اگر عزم مسئولان دستگاههای اجرایی در ساختار نظام اداری، جزم باشد و رویکردشان انجام امور و حاصل شدن نتیجه به نفع مردم باشد، باید قوانین و مقررات اداری را طوری تنظیم کنند تا گشایشی در این زمینه رخ دهد. اما این همان ارادهای است که فکر میکنم وجود ندارد و اصلاحات بنیادی نظام اداری به اشکالاتی که در عملکرد مدیران شاهد هستیم، اضافهشده است.
حجتالاسلام شجاعی به سخنان رئیس مجلس در جلسه هماندیشی با فعالان زیستبوم فناوری مبنی بر اینکه «امروز نظام دیوانسالاری در کشور دشمن شماره یک همه شده و هویتی مستقل و جدا از مردم و قوای سهگانه دارد و این هویت جاهایی سرکش و سرخود همچون اسبی غیرقابلکنترل عمل میکند و این اشکال در بخش دولتی، خصوصی و نهادهای عمومی وجود دارد» اشاره کرد و گفت: سرکشی که در تعبیرات رئیسمجلس هم وجود داشته، ناشی از همین موضع بوده است که ساختار نظام اداری و بعضی از مدیران دولتی، دستگاههای اداری و اجرایی را تبدیل به اسب سرکش کردهاند. زیرا زمانی که میخواهیم به سمت جهش تولید حرکت کنیم، نظام اداری کشور خلاف رونق تولید سرکشی میکند. بخشی از این سرکشی را میتوان با تغییر مدیران مهار کرد اما بخش دیگر درگرو اصلاحات ساختاری است.
اگر عیوب نظام اداری کشور درمان نشود، آرمان رهبر انقلاب و جهش تولید محقق نخواهد شد
نایبرئیس کمیسیون اصل 90 یادآور شد: اگر عیوب و بیماریهایی که در نظام اداری کشور وجود دارد درمان نشود، آرمانها و اهدافی که طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب در اين مورد برای رونق و جهش تولید دنبال آن هستیم بهاحتمالزیاد محقق نخواهد شد. بنابراین امیدوار هستیم دستگاههای اجرایی درراستای حل این مشکل قدم بردارند و مشکلات مردم را کاهش دهند.
او در انتها خاطرنشان کرد: در حال حاضر بعضی از همکاران ما نیز با توجه به دغدغههای مشترکی که داریم درصدد هستند تا اصلاحاتی را در نظام اداری کشور رقم بزنند. درنتیجه اگر همکاری بین مجلس و دولت در این زمینه شکل بگیرد و یک عده نخبگانی نیز بهعنوان ضلع سوم بر این موضوع تمرکز کنند، با توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی کشور میتوانیم اصلاحات بنیادی را در نظام اداری رقم بزنیم و دردهای کهنه و مزمن را درمان کنیم.
وی افزود: در چنین شرایطی نیازمند اصلاحات اساسی و بنیادین در نظام اداری کشور هستیم و متأسفانه عزم جدی برای اصلاحات بنیادی در این نظام وجود ندارد. بنده با برخی از دانشمندانی که در حوزه مدیریت اداری و نظام حقوقی اداری ایدههای نوینی دارند ارتباط دارم و مطلع هستم که پیشنهادهای آنها به ایجاد تحول در نظام اداری ما کمک میکند.
حجتالاسلام شجاعی تأکید کرد: متأسفانه بخش عمده نارضایتی که ما در کشور داریم ناشی از همین دیوانسالاری حاکم بر کشور است. من از همین تریبون استفاده و اعلام آمادگی میکنم که اگر مسئولان دستگاههای اجرایی بهطور مثال سازمان امور استخدامی و اداری آمادگی داشته باشند ایدهها و طرحهای نوینی برای ایجاد تحول در نظام اداری به نفع مردم و تولید کشور وجود دارد و ما در مجلس آماده هستیم که این طرحها را از متخصصان دریافت و به آنها بدهیم تا اصلاحات موردنیاز صورت پذیرد.
نایبرئیس کمیسیون اصل 90 مجلس عنوان کرد: بخشی از عیوب نظام اداری به ساختار این نظام مربوط است. درنتیجه اینکه چه کسی مسئولیت آن را به عهده بگیرد تفاوتی ندارد و عملکرد مدیران در دستگاههای اجرایی نمیتواند درمانگر اشکالات ساختاری باشد. بااینحال که اشکالات ساختاری وجود دارد اما نمیتوان گفت که عملکرد مدیران تأثیر چندانی برافزایش اشکالات جاری ندارد زیرا بخشی از عیوب مربوط به دیوانسالاری در نظام اداری به عملکرد مدیران و مسئولان مربوط است.
او میگوید: این نکته درست است که اگر عزم مسئولان دستگاههای اجرایی در ساختار نظام اداری، جزم باشد و رویکردشان انجام امور و حاصل شدن نتیجه به نفع مردم باشد، باید قوانین و مقررات اداری را طوری تنظیم کنند تا گشایشی در این زمینه رخ دهد. اما این همان ارادهای است که فکر میکنم وجود ندارد و اصلاحات بنیادی نظام اداری به اشکالاتی که در عملکرد مدیران شاهد هستیم، اضافهشده است.
حجتالاسلام شجاعی به سخنان رئیس مجلس در جلسه هماندیشی با فعالان زیستبوم فناوری مبنی بر اینکه «امروز نظام دیوانسالاری در کشور دشمن شماره یک همه شده و هویتی مستقل و جدا از مردم و قوای سهگانه دارد و این هویت جاهایی سرکش و سرخود همچون اسبی غیرقابلکنترل عمل میکند و این اشکال در بخش دولتی، خصوصی و نهادهای عمومی وجود دارد» اشاره کرد و گفت: سرکشی که در تعبیرات رئیسمجلس هم وجود داشته، ناشی از همین موضع بوده است که ساختار نظام اداری و بعضی از مدیران دولتی، دستگاههای اداری و اجرایی را تبدیل به اسب سرکش کردهاند. زیرا زمانی که میخواهیم به سمت جهش تولید حرکت کنیم، نظام اداری کشور خلاف رونق تولید سرکشی میکند. بخشی از این سرکشی را میتوان با تغییر مدیران مهار کرد اما بخش دیگر درگرو اصلاحات ساختاری است.
اگر عیوب نظام اداری کشور درمان نشود، آرمان رهبر انقلاب و جهش تولید محقق نخواهد شد
نایبرئیس کمیسیون اصل 90 یادآور شد: اگر عیوب و بیماریهایی که در نظام اداری کشور وجود دارد درمان نشود، آرمانها و اهدافی که طبق فرمایشات رهبر معظم انقلاب در اين مورد برای رونق و جهش تولید دنبال آن هستیم بهاحتمالزیاد محقق نخواهد شد. بنابراین امیدوار هستیم دستگاههای اجرایی درراستای حل این مشکل قدم بردارند و مشکلات مردم را کاهش دهند.
او در انتها خاطرنشان کرد: در حال حاضر بعضی از همکاران ما نیز با توجه به دغدغههای مشترکی که داریم درصدد هستند تا اصلاحاتی را در نظام اداری کشور رقم بزنند. درنتیجه اگر همکاری بین مجلس و دولت در این زمینه شکل بگیرد و یک عده نخبگانی نیز بهعنوان ضلع سوم بر این موضوع تمرکز کنند، با توجه به فرهنگ ایرانی-اسلامی کشور میتوانیم اصلاحات بنیادی را در نظام اداری رقم بزنیم و دردهای کهنه و مزمن را درمان کنیم.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
ریشه تورم، سیاستهای بانک مرکزی است
-
وعده اقتصاد گلوبلبل یا مرگ روزانه صدها نفر؟!
-
روحانی مدیون اصلاحطلبان
-
شور و شیرین انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی
-
پایان دوران اقتدار نفت
-
ازشنبه هفته آینده طرح محدودیتهایکلی درسراسرکشور
-
کتابخوانی از سنتی تا مدرن
-
سکته اقتصادی اروپا
-
پردهبرداری از آنارشی آمریکایی
-
مبارزه با دیوانسالاری
-
وقتکشی دولت!
-
توطئههای آمریکا در منطقه پایانناپذیر است
-
رهبر انقلاب ، درگذشت حجتالاسلام «جواد اژهای» را تسلیت گفتند
-
اصلاحات ساختاری نظام اداری؛ درمان اسب سرکش دیوانسالاری