
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 31
حیات متألّهانه
محمدكاظم انبارلویی
دهه فجر، ایام ورود نور به تاریخ ظلمت و تباهی و پایان حكومت شاهان و تبهكاران در ایران است. روز خروج دیو و ورود فرشتگان الهی در سرزمین ماست. امامخمینی(ره) كه بود و چه كرد؟ این سؤالی است كه مردم جهان در اواخر قرن بیستم خسته از تفكر الحادی فیلسوفنماهای كفر و شر ک مدرنیته بودند، از خود میپرسیدند!
قرار بود آخر تاریخ بشر براساس آموزههای فاشیسم، سوسیالیسم و سرمایهداری كفر، شر ک، الحاد و بیدینی باشد، اما اینها مقدمه ظهور انسانی جدید با ذوق «تأله» و حیات «متألّهانه» شد.
تا قبل از ظهور انقلاب اسلامی، فیلسوفان و حكیمان در تعریف انسان، آن را از جنس حیوان میدانستند و میگفتند: انسان حیوانی است ناطق، ابزارساز، سیاسی و... اما از دل تفكرات الحادی قرن 19 و 20 تعریفی از انسان بیرون آمد كه همه این نظریات را باطل اعلام كرد.
خداوند به عمر علمی حضرت آیتالله جوادی آملی بركت بدهد. نظریه «انسان متأله» و «حیات متألّهانه انسان» تفسیر واقعی انقلاب اسلامی و تصویر واقعی حقیقت وجودی انسان در قرن ما شد.
او میفرماید: «آنچه به عنوان جنس و فصل «انسان» از قرآن به دست میآید، تعبیر «حیّمتأله» است. جنس حقیقی، انسان «حیّ» و فصل واقعی انسان «متأله» بودن او ست. انسان برخلاف حیوان، با مردن نابود نمیشود. یک حیات ابدی دارد، پس از جنس حیوان نیست. فصل ممیّز انسان در فرهنگ قرآن و اسلام، ناشی از «تأله» است. هیچ چیز جز خدا اضطراب انسان را فرونمینشاند. خداوند انسان را فطرتا «حیّ متأله» آفریده است.انسان دارای یک ساختار ملكوتی مشتمل بر بهترین ماده و زیباترین صورت است. انسان یک زنده خداجوی و خداخواه است كه با مرگ از نشئه دنیایی به مرحله برزخی و سپس فرابرزخی منتقل میشود. این حیثیت انتقال او را حتی از فرشتگان متمایز میكند.»(1)
پیام انقلاب صنعتی در غرب این بود «خدا مرده است» و انسان همان خداست. خدا را انسان آفریده، نه این كه انسان آفریده خداست! از دل این تفكر كفرآمیز، دو جنگ جهانی بیرون آمد كه میلیونها انسان را به كام مرگ فرستاد.
مدرنیسم آمده بود به «حیات متألهانه انسان» پایان دهد و اصالت را از خدا نفی و به انسان نسبت دهد. از دل این تفكر شرکآلود و كفرآمیز، انسان تراز فاشیسم ظهور كرد. نوع رقیقتر این تفكر در سوسیالیسم و كاپیتالیسم به بازار اندیشه آمد كه اولی و دومی در اواخر قرن بیستم جوانمرگ شدند و سومی در همین دو دهه اول هزاره سوم آثار افول و فروپاشی خود را تجربه میكند.
ظهور امام خمینی(ره) در قرن ما و پدیداری انقلاب اسلامی، ابطال تئوریهای فیلسوفان عصر مدرنیسم در باب «انسان»، «جهان» و «تاریخ» بود. انقلاب اسلامی متضمن «حیات متألّهانه» و نقطه عطف در تعریف انسان در فلسفههای رایج جهان است.
خداوند رحمت كند حسین پسر غلامحسین یوسفاللهی، هم او كه شهید قاسم سلیمانی وصیت كرد او را كنار قبر وی دفن كنند. یک جمله كلیدی در وصیتنامه شهید حسین یوسفاللهی وجود دارد كه اقیانوسی از معارف الهی در آن نهفته است.
او مینویسد:«خوشا به حال كسانی كه از دنیا همان را گرفتند كه به درد آخرتشان میخورد و بقیه را برای اهل دنیا واگذاردند.»
این جمله كوتاه نشان می دهد فهم و ادرا ک وی از حیات انسانی بوی «ابدیت» و «قیامت» میدهد. این اوج خداخواهی و خداجویی است و شیرینی ذوق تأله در افكار او موج میزند.
امام خمینی(ره) كه در روزهای نخستین نهضت اسلامی در سال 42 زیر تیغ شماتت اغیار قرار داشت و به او می گفتند: شما كه اعلام نبرد با شاه مملكت با آن همه پشتیبانی شرق و غرب عالم كردهای، لشكر و حشم تو كجاست؟! او میفرمود: لشكریان من در گهوارهها هستند! سالهای 56 و 57 این لشكر الهی چون سیل در خیابانها جاری شد و بساط یک امپراطوری 2500ساله را جمع كرد و به زبالهدان تاریخ انداخت. از آن جوانان پاكباخته با دست خالی، امروز لشكرهایی پدید آمده كه ستون فقرات ابرقدرتها را به لرزه درآوردند و تفكر شر ک، كفر و الحاد را در اندیشه انسان معاصر دفن كردند.
شهید قاسم سلیمانی یكی از همان بچههای دهه 40 است. وصیتنامه سیاسی – الهی او پر از اندیشه خداخواهی و خداجویی است. وصیتنامه وی یک مانیفست كامل در باب «حیات متألهانه» است. او نه در قامت یک سردار همیشه پیروز و یک ژنرال شجاع و پرقدرت نظامی، بلكه در قامت یک حكیم و فیلسوف، ظاهر شده و دریافتهای خود را با ذوق تألّه از انسان، جهان و تاریخ، سخاوتمندانه با نثری بدیع و خواندنی در اختیار نسل ما و بشریت قرار می دهد. دهها هزار شهید در حاشیه شهرها در آرامستانها آرمیدهاند. آنها تا ابد رزق و روزیشان عند ربهم تضمین است و مایه استقلال، شرف و عزت ملت ایران در تاریخ معاصر هستند.
وصیتنامه حاجقاسم، زبان حال شهیدان انقلاب است. سنگنوشته قبور آنها سند این سخن است.
ما افتخار میكنیم در عصری زندگی میكنیم كه اندیشه امامین انقلاب از مرزهای جغرافیای ایران بیرون رفته و پنج قاره زمین را درهم نوردیده و حیات متألهانه انسان را نمایندگی میكند.
افتخار میكنیم در نیم قرن گذشته همنفس شهیدانی بودهایم كه قهقهه مستانه آنان جهان ما و عالم برزخ را پر كرده و در قیامت به عنوان گل سرسبد امم گذشته در صحرای محشر جایگاه ویژهای دارند و افتخار امت اسلام هستند.
كار عظیم و سترگ امامخمینی(ره) پردهبرداری از «حیات متألهانه انسان» در قرن ما، آن هم از زیر آواری از گرد و غبار شرک، كفر و الحاد ناشی از مفاهیم مسموم مدرنیسم است.
غربزدگان، منورالفكرهای هذیانگوی، بزکكنندگان چهره پیر، زشت و فرتوت دموكراسی لیبرال و آمریكای در حال افول نمیتوانند از ظهور «انسان متأله» در عصر ما جلوگیری كنند. ندای خداخواهی، خداجویی و اندیشیدن به حیات ابدی انسان از پنج قاره جهان بلند است. امامین انقلاب و ملت ایران و شهدای انقلاب این صدا را در عصر ما نمایندگی میكنند. این صدا پس از گذشت 42 سال از پیروزی انقلاب رساتر از همیشه در جهان شنیده میشود.
پینوشت:
1- حیات حقیقی انسان در قرآن – آیتالله جوادی آملی – جلد 15 – صفحات 15، 16 و 17
دهه فجر، ایام ورود نور به تاریخ ظلمت و تباهی و پایان حكومت شاهان و تبهكاران در ایران است. روز خروج دیو و ورود فرشتگان الهی در سرزمین ماست. امامخمینی(ره) كه بود و چه كرد؟ این سؤالی است كه مردم جهان در اواخر قرن بیستم خسته از تفكر الحادی فیلسوفنماهای كفر و شر ک مدرنیته بودند، از خود میپرسیدند!
قرار بود آخر تاریخ بشر براساس آموزههای فاشیسم، سوسیالیسم و سرمایهداری كفر، شر ک، الحاد و بیدینی باشد، اما اینها مقدمه ظهور انسانی جدید با ذوق «تأله» و حیات «متألّهانه» شد.
تا قبل از ظهور انقلاب اسلامی، فیلسوفان و حكیمان در تعریف انسان، آن را از جنس حیوان میدانستند و میگفتند: انسان حیوانی است ناطق، ابزارساز، سیاسی و... اما از دل تفكرات الحادی قرن 19 و 20 تعریفی از انسان بیرون آمد كه همه این نظریات را باطل اعلام كرد.
خداوند به عمر علمی حضرت آیتالله جوادی آملی بركت بدهد. نظریه «انسان متأله» و «حیات متألّهانه انسان» تفسیر واقعی انقلاب اسلامی و تصویر واقعی حقیقت وجودی انسان در قرن ما شد.
او میفرماید: «آنچه به عنوان جنس و فصل «انسان» از قرآن به دست میآید، تعبیر «حیّمتأله» است. جنس حقیقی، انسان «حیّ» و فصل واقعی انسان «متأله» بودن او ست. انسان برخلاف حیوان، با مردن نابود نمیشود. یک حیات ابدی دارد، پس از جنس حیوان نیست. فصل ممیّز انسان در فرهنگ قرآن و اسلام، ناشی از «تأله» است. هیچ چیز جز خدا اضطراب انسان را فرونمینشاند. خداوند انسان را فطرتا «حیّ متأله» آفریده است.انسان دارای یک ساختار ملكوتی مشتمل بر بهترین ماده و زیباترین صورت است. انسان یک زنده خداجوی و خداخواه است كه با مرگ از نشئه دنیایی به مرحله برزخی و سپس فرابرزخی منتقل میشود. این حیثیت انتقال او را حتی از فرشتگان متمایز میكند.»(1)
پیام انقلاب صنعتی در غرب این بود «خدا مرده است» و انسان همان خداست. خدا را انسان آفریده، نه این كه انسان آفریده خداست! از دل این تفكر كفرآمیز، دو جنگ جهانی بیرون آمد كه میلیونها انسان را به كام مرگ فرستاد.
مدرنیسم آمده بود به «حیات متألهانه انسان» پایان دهد و اصالت را از خدا نفی و به انسان نسبت دهد. از دل این تفكر شرکآلود و كفرآمیز، انسان تراز فاشیسم ظهور كرد. نوع رقیقتر این تفكر در سوسیالیسم و كاپیتالیسم به بازار اندیشه آمد كه اولی و دومی در اواخر قرن بیستم جوانمرگ شدند و سومی در همین دو دهه اول هزاره سوم آثار افول و فروپاشی خود را تجربه میكند.
ظهور امام خمینی(ره) در قرن ما و پدیداری انقلاب اسلامی، ابطال تئوریهای فیلسوفان عصر مدرنیسم در باب «انسان»، «جهان» و «تاریخ» بود. انقلاب اسلامی متضمن «حیات متألّهانه» و نقطه عطف در تعریف انسان در فلسفههای رایج جهان است.
خداوند رحمت كند حسین پسر غلامحسین یوسفاللهی، هم او كه شهید قاسم سلیمانی وصیت كرد او را كنار قبر وی دفن كنند. یک جمله كلیدی در وصیتنامه شهید حسین یوسفاللهی وجود دارد كه اقیانوسی از معارف الهی در آن نهفته است.
او مینویسد:«خوشا به حال كسانی كه از دنیا همان را گرفتند كه به درد آخرتشان میخورد و بقیه را برای اهل دنیا واگذاردند.»
این جمله كوتاه نشان می دهد فهم و ادرا ک وی از حیات انسانی بوی «ابدیت» و «قیامت» میدهد. این اوج خداخواهی و خداجویی است و شیرینی ذوق تأله در افكار او موج میزند.
امام خمینی(ره) كه در روزهای نخستین نهضت اسلامی در سال 42 زیر تیغ شماتت اغیار قرار داشت و به او می گفتند: شما كه اعلام نبرد با شاه مملكت با آن همه پشتیبانی شرق و غرب عالم كردهای، لشكر و حشم تو كجاست؟! او میفرمود: لشكریان من در گهوارهها هستند! سالهای 56 و 57 این لشكر الهی چون سیل در خیابانها جاری شد و بساط یک امپراطوری 2500ساله را جمع كرد و به زبالهدان تاریخ انداخت. از آن جوانان پاكباخته با دست خالی، امروز لشكرهایی پدید آمده كه ستون فقرات ابرقدرتها را به لرزه درآوردند و تفكر شر ک، كفر و الحاد را در اندیشه انسان معاصر دفن كردند.
شهید قاسم سلیمانی یكی از همان بچههای دهه 40 است. وصیتنامه سیاسی – الهی او پر از اندیشه خداخواهی و خداجویی است. وصیتنامه وی یک مانیفست كامل در باب «حیات متألهانه» است. او نه در قامت یک سردار همیشه پیروز و یک ژنرال شجاع و پرقدرت نظامی، بلكه در قامت یک حكیم و فیلسوف، ظاهر شده و دریافتهای خود را با ذوق تألّه از انسان، جهان و تاریخ، سخاوتمندانه با نثری بدیع و خواندنی در اختیار نسل ما و بشریت قرار می دهد. دهها هزار شهید در حاشیه شهرها در آرامستانها آرمیدهاند. آنها تا ابد رزق و روزیشان عند ربهم تضمین است و مایه استقلال، شرف و عزت ملت ایران در تاریخ معاصر هستند.
وصیتنامه حاجقاسم، زبان حال شهیدان انقلاب است. سنگنوشته قبور آنها سند این سخن است.
ما افتخار میكنیم در عصری زندگی میكنیم كه اندیشه امامین انقلاب از مرزهای جغرافیای ایران بیرون رفته و پنج قاره زمین را درهم نوردیده و حیات متألهانه انسان را نمایندگی میكند.
افتخار میكنیم در نیم قرن گذشته همنفس شهیدانی بودهایم كه قهقهه مستانه آنان جهان ما و عالم برزخ را پر كرده و در قیامت به عنوان گل سرسبد امم گذشته در صحرای محشر جایگاه ویژهای دارند و افتخار امت اسلام هستند.
كار عظیم و سترگ امامخمینی(ره) پردهبرداری از «حیات متألهانه انسان» در قرن ما، آن هم از زیر آواری از گرد و غبار شرک، كفر و الحاد ناشی از مفاهیم مسموم مدرنیسم است.
غربزدگان، منورالفكرهای هذیانگوی، بزکكنندگان چهره پیر، زشت و فرتوت دموكراسی لیبرال و آمریكای در حال افول نمیتوانند از ظهور «انسان متأله» در عصر ما جلوگیری كنند. ندای خداخواهی، خداجویی و اندیشیدن به حیات ابدی انسان از پنج قاره جهان بلند است. امامین انقلاب و ملت ایران و شهدای انقلاب این صدا را در عصر ما نمایندگی میكنند. این صدا پس از گذشت 42 سال از پیروزی انقلاب رساتر از همیشه در جهان شنیده میشود.
پینوشت:
1- حیات حقیقی انسان در قرآن – آیتالله جوادی آملی – جلد 15 – صفحات 15، 16 و 17

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 11
ایران به دنبال عمق بخشیدن به روابط منطقهای است
گروه سیاسی
شهریار حیدری، نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به سفر وزیرامورخارجه کشور به ۵ کشور منطقه از باکو تا آنکارا به «رسالت» گفت: بدون شک ارتباط با کشورهای همسایه یکی از اولویتهای نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. بهویژه که مقام معظم رهبری بر این موضوع نیز تأکید کردند که ارتباط با کشورهای منطقه و همسایه در اولویت است.
وی افزود: از طرفی آذربایجان به دلیل داشتن شرایط جغرافیایی و منابع نفت و گاز اخیرا موردتوجه کشورهای فرامنطقهای بهویژه آمریکا، ترکیه و همچنین رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. بنابراین ارتباط با جمهوری آذربایجان بهعنوان یک همسایه خوب، امری طبیعی است.
حیدری یادآور شد: اما حادثه اخیر قرهباغ و تنش بین ارمنستان و آذربایجان باعث برخی تغییر در تحولات میدانی شد و قطع بهیقین تأثیراتی بر روابط کشورها در منطقه ایجاد کرد. از یکطرف نگرانی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان که حق این کشور بود و از طرف دیگر وجود کشورهای فرامنطقهای با هدف ناامن کردن منطقه قفقاز و به غارت بردن ذخایر ملی جمهوری آذربایجان.
نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ضمن اشاره به حضور نیروهای تروریستی و کشورهایی که خواهان ایجاد آشوب در منطقه قفقاز بودند، گفت: حضور آنها درزمان تنش بین آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز چند هدف عمده داشت. هدف اول این است که همسایگان از یکدیگر فاصله بگیرند و با ایجاد تفرقه و تنش بین کشورهای همسایه که استارتش توسط رژیم صهیونیستی زده شد، بین ایران و آذربایجان، ارمنستان و ایران و ارمنستان و آذربایجان فاصله بیندازد که این مسئله ما را نگران کرد.او تأکید کرد: بنابراین ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه سفرهای میدانی برای ترمیم روابط بین کشورها و بهویژه تحقق این نگاه که تحولات میدانی در منطقه ایجاد شد، این سفر را هم به روسیه هم به آذربایجان و همچنین سایر کشورهای منطقه که میتوانند بهنوعی اثرگذار باشند انجام داده است.حیدری اظهار کرد: هدف اصلی جمهوری اسلامی ایجاد امنیت پایدار در منطقه و جلوگیری از تنش در روابط کشورهای منطقه قفقاز و همسایه و همچنین تعمیم بخشیدن عمق به روابط کشورهاست که میتواند بهتر از گذشته باشد. بهویژه میان کشورهای آذربایجان، ارمنستان، روسیه و ایران که مجموعهای از کشورهای بههمپیوسته ازنظر جغرافیایی هستند. همچنین دارای مشترکات قوی فرهنگی و تاریخی نیز هستند.نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس عنوان کرد: با این اوصاف، سفر ظریف بهعنوان یک اقدام ضروری و طبیعی صورت گرفته است. زیرا هرچقدر ما ارتباطمان را با این کشورها گسترده کنیم به نفع تمام کشورهایی که وزیر امور خارجه کشورمان به آنها سفر کرد، است. در غیر این صورت در خلأ اتحاد و وحدت بین کشورهای همسایه و منطقه قفقاز، کشورهای بیگانه و فرامنطقهای حضور پیدا میکنند.وی گفت: کشورهای فرامنطقهای هم نیامدهاند که به مردمان و ملتهای این منطقه کمک کنند بلکه آمدهاند در سایه تنش از منافع و منابع خودشان بهرهبرداری کنند که منافعشان تأمین نفت و گاز است و با ایجاد تنش نیز منافعشان تأمین میشود. درنتیجه این سفرها یک ضرورت است و باید انجام گیرد و امیدوار هستیم که اثربخش نیز باشند.این نماینده در انتها تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران به دنبال امنیت پایدار، روابط دوستانه با کشورهای همسایه و کشورهایی است که تمایل بیشتری بهنظام جمهوری اسلامی و ارتباط منطقهای با حفظ منافع دو ملت دارند.
شهریار حیدری، نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در واکنش به سفر وزیرامورخارجه کشور به ۵ کشور منطقه از باکو تا آنکارا به «رسالت» گفت: بدون شک ارتباط با کشورهای همسایه یکی از اولویتهای نظام جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. بهویژه که مقام معظم رهبری بر این موضوع نیز تأکید کردند که ارتباط با کشورهای منطقه و همسایه در اولویت است.
وی افزود: از طرفی آذربایجان به دلیل داشتن شرایط جغرافیایی و منابع نفت و گاز اخیرا موردتوجه کشورهای فرامنطقهای بهویژه آمریکا، ترکیه و همچنین رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. بنابراین ارتباط با جمهوری آذربایجان بهعنوان یک همسایه خوب، امری طبیعی است.
حیدری یادآور شد: اما حادثه اخیر قرهباغ و تنش بین ارمنستان و آذربایجان باعث برخی تغییر در تحولات میدانی شد و قطع بهیقین تأثیراتی بر روابط کشورها در منطقه ایجاد کرد. از یکطرف نگرانی جمهوری اسلامی ایران برای حفظ تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان که حق این کشور بود و از طرف دیگر وجود کشورهای فرامنطقهای با هدف ناامن کردن منطقه قفقاز و به غارت بردن ذخایر ملی جمهوری آذربایجان.
نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس ضمن اشاره به حضور نیروهای تروریستی و کشورهایی که خواهان ایجاد آشوب در منطقه قفقاز بودند، گفت: حضور آنها درزمان تنش بین آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز چند هدف عمده داشت. هدف اول این است که همسایگان از یکدیگر فاصله بگیرند و با ایجاد تفرقه و تنش بین کشورهای همسایه که استارتش توسط رژیم صهیونیستی زده شد، بین ایران و آذربایجان، ارمنستان و ایران و ارمنستان و آذربایجان فاصله بیندازد که این مسئله ما را نگران کرد.او تأکید کرد: بنابراین ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه سفرهای میدانی برای ترمیم روابط بین کشورها و بهویژه تحقق این نگاه که تحولات میدانی در منطقه ایجاد شد، این سفر را هم به روسیه هم به آذربایجان و همچنین سایر کشورهای منطقه که میتوانند بهنوعی اثرگذار باشند انجام داده است.حیدری اظهار کرد: هدف اصلی جمهوری اسلامی ایجاد امنیت پایدار در منطقه و جلوگیری از تنش در روابط کشورهای منطقه قفقاز و همسایه و همچنین تعمیم بخشیدن عمق به روابط کشورهاست که میتواند بهتر از گذشته باشد. بهویژه میان کشورهای آذربایجان، ارمنستان، روسیه و ایران که مجموعهای از کشورهای بههمپیوسته ازنظر جغرافیایی هستند. همچنین دارای مشترکات قوی فرهنگی و تاریخی نیز هستند.نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس عنوان کرد: با این اوصاف، سفر ظریف بهعنوان یک اقدام ضروری و طبیعی صورت گرفته است. زیرا هرچقدر ما ارتباطمان را با این کشورها گسترده کنیم به نفع تمام کشورهایی که وزیر امور خارجه کشورمان به آنها سفر کرد، است. در غیر این صورت در خلأ اتحاد و وحدت بین کشورهای همسایه و منطقه قفقاز، کشورهای بیگانه و فرامنطقهای حضور پیدا میکنند.وی گفت: کشورهای فرامنطقهای هم نیامدهاند که به مردمان و ملتهای این منطقه کمک کنند بلکه آمدهاند در سایه تنش از منافع و منابع خودشان بهرهبرداری کنند که منافعشان تأمین نفت و گاز است و با ایجاد تنش نیز منافعشان تأمین میشود. درنتیجه این سفرها یک ضرورت است و باید انجام گیرد و امیدوار هستیم که اثربخش نیز باشند.این نماینده در انتها تأکید کرد: جمهوری اسلامی ایران به دنبال امنیت پایدار، روابط دوستانه با کشورهای همسایه و کشورهایی است که تمایل بیشتری بهنظام جمهوری اسلامی و ارتباط منطقهای با حفظ منافع دو ملت دارند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 10
قدرت مقاومت وابسته به جابهجایی قدرت در آمریکا نیست
یک تحلیلگر لبنانی اظهار داشت :
« قدرت جبهه مقاومت،وابسته به حضور یا عدم حضور یک جریان خاص در آمریکا نیست».
فادی اسماعیل بودیه سردبیر نشریه المرایا تأکید کرد:
« جبهه مقاومت رویکرد و بازی استراتژیک و تاکتیکی همه جریانها و احزاب در آمریکا و رژیم صهیونیستی را رصد میکند و در برابر هر اقدام و روشی از سوی آنها، طراحی خاص خود را خواهد داشت. جبهه مقاومت در طول سالهای گذشته و اخیر نشان داده است که مقهور جابهجایی قدرت در آمریکا نشده و تحت هر شرایطی، بر ارزشها، آرمانها و اصول و استراتژیهای خود تأکید خواهد کرد.»
این تحلیلگر لبنانی افزود:«جبهه مقاومت در طول سالهای اخیر، توطئههای مشترک دو حزب سنتی آمریکا را در منطقه خنثی کرد.در هم شکستن داعش در سوریه و عراق ، پیروزی بزرگی برای جبهه مقاومت و شکستی سخت برای حامیان دموکرات و جمهوریخواه این گروه تروریستی بود.»
« قدرت جبهه مقاومت،وابسته به حضور یا عدم حضور یک جریان خاص در آمریکا نیست».
فادی اسماعیل بودیه سردبیر نشریه المرایا تأکید کرد:
« جبهه مقاومت رویکرد و بازی استراتژیک و تاکتیکی همه جریانها و احزاب در آمریکا و رژیم صهیونیستی را رصد میکند و در برابر هر اقدام و روشی از سوی آنها، طراحی خاص خود را خواهد داشت. جبهه مقاومت در طول سالهای گذشته و اخیر نشان داده است که مقهور جابهجایی قدرت در آمریکا نشده و تحت هر شرایطی، بر ارزشها، آرمانها و اصول و استراتژیهای خود تأکید خواهد کرد.»
این تحلیلگر لبنانی افزود:«جبهه مقاومت در طول سالهای اخیر، توطئههای مشترک دو حزب سنتی آمریکا را در منطقه خنثی کرد.در هم شکستن داعش در سوریه و عراق ، پیروزی بزرگی برای جبهه مقاومت و شکستی سخت برای حامیان دموکرات و جمهوریخواه این گروه تروریستی بود.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
گام دوم انقلاب محکمتر از گام نخست
وحید عظیمنیا
امروز دقیقا ۴۲ سال از آن پنج شنبه بهاری در دل زمستان سرد سوزان میگذرد؛ زمستانی که نه یک فصل بلکه به درازای یک قرن در آن «هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان و دستها پنهان» بود و مردم ظلمستیز این سرزمین با آنکه «ره تاریک و لغزان» بود بهپاخاستند. عقربههای ساعت که کُندی حرکت آن را گوشهنشینان زندانهای مخوف ساواک بهتر از هر کس دیگری درک میکنند، ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ را نشان میداد که هواپیمای حامل امام امت در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و بعد از ۱۵ سال، راهبر حکیم انقلاب اسلامی به وطن بازگشت؛ اما این بار نه در قامت یک مخالف و یا زندانی سیاسی بلکه بهعنوان پرچمدار بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید.اهمیت این انقلاب آنجایی است که به فرموده خلف صالح امام امت، آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام کرد. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راست مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیکتر شدند.
آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری و ... ازجمله شعارهای این انقلاب مردمی بوده و هست؛ شعارهایی که مربوط به همه نسلها بوده و همین دربرگیری همگانی زمانی و مکانی منجر به پیوند ناگسستنی امت و ملت در این بیش از چهار دهه شده است.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲ سال قبل همزمان با چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، با انتشار منشور گام انقلاب در مطلع آن به شیوایی و رسایی یادآور شدند از میان همه ملتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیدهشده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است.
البته همان ایام عنوان شد بیانیه گام دوم انقلاب تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد و انقلاب را به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) هست، نزدیک خواهد کرد.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بخشی از این منشور، «سنگین کردن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور» را یکی از برکات انقلاب اسلامی نامیدند و فرمودند:انقلاب «کفه عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت، کار انجام نگرفته است. واقعیت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره دیگر گذشته قابلمقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بهویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالبا محروم از نیازهای اولیه زیرساختی و خدمترسانی بودند.
جمهوری اسلامی در شمار موفقترین حاکمیتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتا افتخارآفرین است؛ بیشک اینهمه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البته عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانهاست.»
دو سال از گام دوم انقلاب در حالی سپری شدن است که با استناد به همین فرصت میتوان درباره کیفیت مسیر نیل به تمدن نوین اسلامی اظهارنظر کرد. البته بدیهی است بایدهای زیادی برای به سرمنزل مقصود رسیدن هست که تا پاس نشوند، طعم شیرین موفقیت آنطور که باید، چشیده نخواهد شد.
حدود یک ماه پس از ابلاغ منشور گام دوم انقلاب، سکانداری عدالتخانه ایران اسلامی به حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی سپرده شد و به اذعان خبرگان در این مدت، شمشیر عدالت دستگاه قضا بر دیرک خیمههای غارتگران بیتالمال و امویان معاصر نشسته است. البته این رویه امسال نیز با ابلاغ سند ارتقا یافته تحول قضائی، یک گام به جلو حرکت کرد.اینکه دستگاه قضا برخورد با مفاسد را از درون خود شروع کرد و هماکنون جلوی تخلف برخی بالاترین مقامات این کشور کوتاه نمیآید (مانند تخریب ویلای دو مقام مسئول ارشد پیشین و فعلی در فیروزکوه)، نشان از حرکت مطمئن انقلاب اسلامی در صراط قویم است و نشان میدهد با همان انگیزه و ارادهای که حکومت خودفروخته و ظالم شاهنشاهی در هم کوبید میتواند مسیر رسیدن به تمدن نوین اسلامی را تصریح کرد.
این در حالی است که کمتر از یک سال پس از تغییر سکانداری قوه قضائیه، مستأجران بهارستان نیز جای خود را به وکلای تازهنفسی دادهاند که امید میرود استوارتر از گذشته در مسیر تمدن نوین اسلامی گام بردارند.
حلقه سوم و تکمیلکننده این مسیر نیز تشکیل دولت «جوان حزباللهی» است که امید است با تحقق آن، زمینه تمدن نوین اسلامی تسهیل شود و دین و دنیای مردم در کنار هم تأمین شود.
امروز دقیقا ۴۲ سال از آن پنج شنبه بهاری در دل زمستان سرد سوزان میگذرد؛ زمستانی که نه یک فصل بلکه به درازای یک قرن در آن «هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان و دستها پنهان» بود و مردم ظلمستیز این سرزمین با آنکه «ره تاریک و لغزان» بود بهپاخاستند. عقربههای ساعت که کُندی حرکت آن را گوشهنشینان زندانهای مخوف ساواک بهتر از هر کس دیگری درک میکنند، ۹ و ۲۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ را نشان میداد که هواپیمای حامل امام امت در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست و بعد از ۱۵ سال، راهبر حکیم انقلاب اسلامی به وطن بازگشت؛ اما این بار نه در قامت یک مخالف و یا زندانی سیاسی بلکه بهعنوان پرچمدار بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید.اهمیت این انقلاب آنجایی است که به فرموده خلف صالح امام امت، آن روز که جهان میان شرق و غرب مادی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام کرد. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، اما این واکنش ناکام ماند. چپ و راست مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیکتر شدند.
آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت، برادری و ... ازجمله شعارهای این انقلاب مردمی بوده و هست؛ شعارهایی که مربوط به همه نسلها بوده و همین دربرگیری همگانی زمانی و مکانی منجر به پیوند ناگسستنی امت و ملت در این بیش از چهار دهه شده است.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۲ سال قبل همزمان با چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، با انتشار منشور گام انقلاب در مطلع آن به شیوایی و رسایی یادآور شدند از میان همه ملتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که بهپاخاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیدهشده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چله پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه وسوسههایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحله خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است.
البته همان ایام عنوان شد بیانیه گام دوم انقلاب تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان که بهمثابه منشوری برای «دومین مرحله خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد و انقلاب را به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنافداه) هست، نزدیک خواهد کرد.
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در بخشی از این منشور، «سنگین کردن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور» را یکی از برکات انقلاب اسلامی نامیدند و فرمودند:انقلاب «کفه عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت، کار انجام نگرفته است. واقعیت آن است که دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره دیگر گذشته قابلمقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بهویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالبا محروم از نیازهای اولیه زیرساختی و خدمترسانی بودند.
جمهوری اسلامی در شمار موفقترین حاکمیتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مرکز به همهجای کشور، و از مناطق مرفهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سد و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتا افتخارآفرین است؛ بیشک اینهمه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و بااخلاص نزد خدا و خلق است. البته عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانهاست.»
دو سال از گام دوم انقلاب در حالی سپری شدن است که با استناد به همین فرصت میتوان درباره کیفیت مسیر نیل به تمدن نوین اسلامی اظهارنظر کرد. البته بدیهی است بایدهای زیادی برای به سرمنزل مقصود رسیدن هست که تا پاس نشوند، طعم شیرین موفقیت آنطور که باید، چشیده نخواهد شد.
حدود یک ماه پس از ابلاغ منشور گام دوم انقلاب، سکانداری عدالتخانه ایران اسلامی به حجتالاسلام سید ابراهیم رئیسی سپرده شد و به اذعان خبرگان در این مدت، شمشیر عدالت دستگاه قضا بر دیرک خیمههای غارتگران بیتالمال و امویان معاصر نشسته است. البته این رویه امسال نیز با ابلاغ سند ارتقا یافته تحول قضائی، یک گام به جلو حرکت کرد.اینکه دستگاه قضا برخورد با مفاسد را از درون خود شروع کرد و هماکنون جلوی تخلف برخی بالاترین مقامات این کشور کوتاه نمیآید (مانند تخریب ویلای دو مقام مسئول ارشد پیشین و فعلی در فیروزکوه)، نشان از حرکت مطمئن انقلاب اسلامی در صراط قویم است و نشان میدهد با همان انگیزه و ارادهای که حکومت خودفروخته و ظالم شاهنشاهی در هم کوبید میتواند مسیر رسیدن به تمدن نوین اسلامی را تصریح کرد.
این در حالی است که کمتر از یک سال پس از تغییر سکانداری قوه قضائیه، مستأجران بهارستان نیز جای خود را به وکلای تازهنفسی دادهاند که امید میرود استوارتر از گذشته در مسیر تمدن نوین اسلامی گام بردارند.
حلقه سوم و تکمیلکننده این مسیر نیز تشکیل دولت «جوان حزباللهی» است که امید است با تحقق آن، زمینه تمدن نوین اسلامی تسهیل شود و دین و دنیای مردم در کنار هم تأمین شود.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 18
پایان صبر استراتژیک
محمدحسن دهقانی/ کارشناس استراتژیک
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین آمریكا، باهدف اعمال فشار بر ایران برای مذاكره بر سر توافقی مطلوبتر با کشورش، در ماه می 2018 از برجام خارج شد. به همین منظور، آمریکا سیاست «فشار حداکثری» را در دستور کارش قرار داد که خسارات قابلتوجهی برای کشور به بار آورده است. اقتصاد ایران در سالهای 2020-2019 با افت 7درصدی مواجه شد و ارزش پول کشور به پایینترین حد ممکن رسید. واشنگتن اخیرا تحریمهای بیشتری را علیه سیستم بانکی جمهوری اسلامی اعمال کرده است.
با این وجود، تهران پیشنهاد مذاکره مجدد بر سر این توافق را بهشدت رد کرده و خواستار عمل همه طرفهای موجود در برجام به تعهدات خود شده است.
در این راستا پس از اجرای سیاست«صبر استراتژیک»با
کم کردن میزان تعهدات خود بهصورت مرحلهای اقدام به اجرای سیاست «ابتکار و تهاجم» کرده تا در این صورت بتواند با اجرای غنیسازی 20 درصد درواقع به صورت فعالانه به جامعه بینالمللی بگوید که در صورت عدم اجرای تعهدات خود با برخورد هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهند شد.
درواقع ایران با اتخاذ این سیاست تلاش دارد تا به جامعه جهانی علیالخصوص ایالاتمتحده ثابت کند که راه برخورد با این موضوع تنها به صورت عزتمندانه و با تأمین منافع مشترک میسر است.
همچنین یکی دیگر از اهداف این سیاست ایجاد قدرت فعال در مقابل تمام راهبردهای طرف غربی است که به ایران این امکان را میدهد به صورت گام به گام « تولید قدرت» کرده و از مزایای آن بهره ببرد.
البته اختلافنظرهای زیادی در جناحهای سیاسی هر دو کشور روی این موضوعات وجود دارد، بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند، پس از اجرای سیاست فشار حداکثری که اثرات نسبتا زیادی بر روی اقتصاد ایران گذاشته و نارضایتیهای را در بین بدنه ضعیف جامعه ایران درست کرده است جمهوری اسلامی ایران وادار میشود به میز مذاکره برگردد، عدهای هم این سیاست را ابزاری در دست دولت برای اعمال فشار به جناحی که مخالف مذاکره هستند میدانند، که البته این موضوع نیز در بدنه کارشناسی آمریکا هم وجه کاملا مشابهی دارد.
این در حالی است که عدهای از کارشناسان معتقدند در هر صورتی دور جدیدی از «دیپلماسی رفت و برگشت» (به معنی میانجیگری بین طرفینی از طریق رفتوآمد نمایندگان میانجیگر در بین دو کشور به منظور حصول به یک راهحل قطعی در حال شکلگیری است.) بین تهران و واشنگتن پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماههای آینده برگزار میشود.
«جو بایدن»، رئیسجمهور منتخب و نامزد حزب دموکرات گفته است، به برجام بازمیگردد. مذاکرات برجام زمانی صورت گرفت که وی معاون رئیسجمهور آمریکا بود. این در حالی بود که «دونالد ترامپ» ابراز اطمینان کرده بود در صورت انتخاب مجدد میتواند ظرف چند هفته توافق جدیدی را با ایران حاصل کند، این یعنی هر دو حزب خواستار بهترین توافق با جمهوری اسلامی ایران هستند.
با وجود اختلافنظر مخالفان و موافقان توافق هستهای در ایالاتمتحده بر این باورند که اعمال مجدد تحریمها بر جمهوری اسلامی در دو سال گذشته، اهرمهای فشار قابلتوجهی را برای استفاده علیه این کشور در اختیار آمریکا قرار داده است. با این حال، دو طرف در مورد اینکه آیا آمریکا باید از این اهرم فشار برای دستیابی به توافق بهتر در چارچوب آن معامله قبلی استفاده کند، یا اینکه فشار را برای گرفتن امتیازات جذابتر از ایران، ازجمله پایان دادن به برنامه غنیسازی اورانیوم این کشور افزایش دهد، باهم اختلاف نظر دارند.
دولت «بایدن» در ازای اعمال محدودیتهای بیشتر در قبال فعالیتهای هستهای ایران نسبت به آنچه در توافق اصلی موردنیاز است، پیشنهاد لغو تحریمها را ارائه میدهد، هر دو جناح حاکم تصور میکنند که ایران برای مذاکرات جدید ناامید است.
با این وجود، گفتمان رایج در مورد ایران در چارچوب سیاست خارجی واشنگتن، دور شدن از اصل مطلب را به همراه دارد. از زمان خروج آمریکا از برجام در سال 2018، فضای سیاسی ایران دچار یک تحول ساختاری شده که اساسا محاسبات دیگر کشورها را تغییر داده است. ایران منابع جدیدی از قدرت داخلی و بینالمللی را در اختیار دارد و به نظر میرسد خیلی کمتر از آنچه واشنگتن تصور میکند، آمریکا را موردتوجه قرار داده و به آن کشور متوسل میشود.
انسجام جدید
شهادت «سردار سلیمانی»، همراه با کارزار تحریمهای آمریکا که ریاست جمهوری آن را «جنگ اقتصادی» توصیف کرده، یک همکاری هماهنگ در بین جناحهای سیاسی کشور با نیروهای نظامی به وجود آورده است. از آخرین دور مذاکرات، ایران نشان داده که قادر است نیمی از تولید نفت عربستان را متوقف کند، پهپادهای آمریکایی را در خلیجفارس سرنگون کند و حملات موشکی بالستیک را علیه سربازان آمریکایی در عراق ترتیب دهد.
در ماه سپتامبر، امتناع سازمان ملل از اعمال مجدد تحریمها علیه ایران یک پیروزی دیپلماتیک برای ایران بود. اکنون روابط جمهوری اسلامی با روسیه محکمتر شده و در حال نهایی کردن یک توافقنامه استراتژیک 25 ساله با چین هستیم. تهران با استقبال از حضور مسکو و پکن در غرب آسیا برای متعادل کردن نقش آمریکا در منطقه، همراه با برخی از همسایگان خود به علاوه روسیه و چین به دنبال ایجاد باشگاه مخالفین آمریکا در منطقهای است که دلار نقشی در دادوستد آنها نداشته باشد.
همچنین ایران اکنون برای دستیابی به منافع امنیتی و اقتصادی، به روسیه و چینی متوسل شده که بهطور فزایندهای ضدآمریکایی هستند. این تغییر چشمگیر است، به ویژه با توجه به اینکه پیش از این در طی سالهای 2002 تا 2015، چین و روسیه اغلب به دلیل جلب رضایت واشنگتن، علیه فعالیتهای هستهای ایران رأی مخالف میدادند. این کشورها اکنون متحدان استراتژیک تهران هستند، همچنین خصومت مشترک آنها با آمریکا اختلاف عقیده قبلی آنها با ایران را کاهش داده و جبههای هماهنگ ایجاد کرده است.
در آغاز شیوع ویروس کرونا، ناظران آمریکایی ایران را به خاطر ناتوانی در کنترل این بیماری که معتقد بودند حاصل کوتهفکری و بیکفایتی این کشور است، سرزنش میکردند. با این حال، چند ماه بعد، بسیاری از ایرانیان دیدند که ثروتمندترین ملت جهان یعنی آمریکا نتوانست شیوع این بیماری را بهتر از آنچه كه كشور همه جور تحریم شده ایران کنترل کرده بود، مدیریت کند. علاوه بر این، آمریکا در زمان شیوع کووید 19، اقدامات گسترده تحریمی و غیرمنصفانهای را برعلیه مردم جمهوری اسلامی اعمال کرده که درواقع این امر صحت ادعاهای تهران مبنی بر اینکه واشنگتن برای مردم ایران آرزوی سلامتی ندارد و مخالفت آمریکا با برنامه هستهای فقط بهانهای برای نابودی این کشور است، مهر تأیید میزند.
امتیاز کمتر در قبال خواسته کمتر
در نقطه مقابل ، آمریکاییهای موافق برجام ، معتقدند که اگر آنان مایل هستند امتیاز بیشتری از ایران بگیرند، باید در عوض چیزهای بیشتری به این کشور بدهند. با این حال، عوامل داخلی و ژئواستراتژیکی که در بالا ذکر شد، وضعیت ایران را در هر مذاکره هستهای حساستر از گذشته خواهند کرد. مواضع اخیر رهبری و مقامهای دیپلماتیک بیش از گذشته این موضوع را مشخص کرده است. «ظریف» در گفتوگوی اخیر خود با «فرید زکریا» در شورای روابط خارجی اظهار کرد که ایران «مطلقا» درباره توافق هستهای مذاکره نمیکند. در حقیقت، ایران اکنون از آمریکا درخواست میکند تا به دلیل نقض توافقنامه بینالمللی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد، غرامت آن را جبران کند. برخی ممکن است این سخنان را به دلیل اینکه صرفا چانهزنی برای مطالبه بیشتر از واشنگتن است، رد کنند؛ اما شرایط ایران به مرحله حساسی رسیده که توافق هستهای آن را تضمین نمیکند: ایران باید بتواند نفت خود را بفروشد و از عواید آن برای خرید آنچه موردنیاز است، استفاده کند. قبل از خروج آمریکا از برجام و علیرغم وعدههای واشنگتن در زمان «باراک اوباما»، رئیسجمهوراسبق این کشور، ایران در انجام معاملات دلاری با موانع زیادی روبهرو بود، زیرا مؤسسات مالی بینالمللی بهشدت منطبق با قوانین تحریمهای آمریکا عمل میکردند.
بهطورکلی جمهوری اسلامی ایران، نسبت به سال 2015 با اطمینان بیشتر و اختلاف نظر کمتری، هم در بین مردم و هم مسئولان نسبت به یک بسته مهم لغو تحریمهای آمریکا امیدوار و دلخوش نیستند، علیرغم اینکه بسیاری در واشنگتن بهاشتباه تصور میکنند که مردم در خصوص منافع ملی خود کوتاه میآیند . جمهوری اسلامی با مشخص کردن اهداف خود از مذاکره بعدی که با پیششرط لغو کامل تحریمها و عدم مذاکره مجدد بر روی برجام، درواقع موضع پیش دستانه و بسیار هوشمندانهای را در برابر ایالاتمتحده اتخاذ کرده است.
باید گفت دور بعدی مذاکرات در صورتی که با راهبرد« تولید قدرت »در درون همراه باشد قطعا با سختی بر گامهای خاص، معاملاتی، سریع و برگشتپذیر متمرکز خواهد شد.
«دونالد ترامپ»، رئیسجمهور پیشین آمریكا، باهدف اعمال فشار بر ایران برای مذاكره بر سر توافقی مطلوبتر با کشورش، در ماه می 2018 از برجام خارج شد. به همین منظور، آمریکا سیاست «فشار حداکثری» را در دستور کارش قرار داد که خسارات قابلتوجهی برای کشور به بار آورده است. اقتصاد ایران در سالهای 2020-2019 با افت 7درصدی مواجه شد و ارزش پول کشور به پایینترین حد ممکن رسید. واشنگتن اخیرا تحریمهای بیشتری را علیه سیستم بانکی جمهوری اسلامی اعمال کرده است.
با این وجود، تهران پیشنهاد مذاکره مجدد بر سر این توافق را بهشدت رد کرده و خواستار عمل همه طرفهای موجود در برجام به تعهدات خود شده است.
در این راستا پس از اجرای سیاست«صبر استراتژیک»با
کم کردن میزان تعهدات خود بهصورت مرحلهای اقدام به اجرای سیاست «ابتکار و تهاجم» کرده تا در این صورت بتواند با اجرای غنیسازی 20 درصد درواقع به صورت فعالانه به جامعه بینالمللی بگوید که در صورت عدم اجرای تعهدات خود با برخورد هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران مواجه خواهند شد.
درواقع ایران با اتخاذ این سیاست تلاش دارد تا به جامعه جهانی علیالخصوص ایالاتمتحده ثابت کند که راه برخورد با این موضوع تنها به صورت عزتمندانه و با تأمین منافع مشترک میسر است.
همچنین یکی دیگر از اهداف این سیاست ایجاد قدرت فعال در مقابل تمام راهبردهای طرف غربی است که به ایران این امکان را میدهد به صورت گام به گام « تولید قدرت» کرده و از مزایای آن بهره ببرد.
البته اختلافنظرهای زیادی در جناحهای سیاسی هر دو کشور روی این موضوعات وجود دارد، بسیاری از کارشناسان پیشبینی میکنند، پس از اجرای سیاست فشار حداکثری که اثرات نسبتا زیادی بر روی اقتصاد ایران گذاشته و نارضایتیهای را در بین بدنه ضعیف جامعه ایران درست کرده است جمهوری اسلامی ایران وادار میشود به میز مذاکره برگردد، عدهای هم این سیاست را ابزاری در دست دولت برای اعمال فشار به جناحی که مخالف مذاکره هستند میدانند، که البته این موضوع نیز در بدنه کارشناسی آمریکا هم وجه کاملا مشابهی دارد.
این در حالی است که عدهای از کارشناسان معتقدند در هر صورتی دور جدیدی از «دیپلماسی رفت و برگشت» (به معنی میانجیگری بین طرفینی از طریق رفتوآمد نمایندگان میانجیگر در بین دو کشور به منظور حصول به یک راهحل قطعی در حال شکلگیری است.) بین تهران و واشنگتن پس از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماههای آینده برگزار میشود.
«جو بایدن»، رئیسجمهور منتخب و نامزد حزب دموکرات گفته است، به برجام بازمیگردد. مذاکرات برجام زمانی صورت گرفت که وی معاون رئیسجمهور آمریکا بود. این در حالی بود که «دونالد ترامپ» ابراز اطمینان کرده بود در صورت انتخاب مجدد میتواند ظرف چند هفته توافق جدیدی را با ایران حاصل کند، این یعنی هر دو حزب خواستار بهترین توافق با جمهوری اسلامی ایران هستند.
با وجود اختلافنظر مخالفان و موافقان توافق هستهای در ایالاتمتحده بر این باورند که اعمال مجدد تحریمها بر جمهوری اسلامی در دو سال گذشته، اهرمهای فشار قابلتوجهی را برای استفاده علیه این کشور در اختیار آمریکا قرار داده است. با این حال، دو طرف در مورد اینکه آیا آمریکا باید از این اهرم فشار برای دستیابی به توافق بهتر در چارچوب آن معامله قبلی استفاده کند، یا اینکه فشار را برای گرفتن امتیازات جذابتر از ایران، ازجمله پایان دادن به برنامه غنیسازی اورانیوم این کشور افزایش دهد، باهم اختلاف نظر دارند.
دولت «بایدن» در ازای اعمال محدودیتهای بیشتر در قبال فعالیتهای هستهای ایران نسبت به آنچه در توافق اصلی موردنیاز است، پیشنهاد لغو تحریمها را ارائه میدهد، هر دو جناح حاکم تصور میکنند که ایران برای مذاکرات جدید ناامید است.
با این وجود، گفتمان رایج در مورد ایران در چارچوب سیاست خارجی واشنگتن، دور شدن از اصل مطلب را به همراه دارد. از زمان خروج آمریکا از برجام در سال 2018، فضای سیاسی ایران دچار یک تحول ساختاری شده که اساسا محاسبات دیگر کشورها را تغییر داده است. ایران منابع جدیدی از قدرت داخلی و بینالمللی را در اختیار دارد و به نظر میرسد خیلی کمتر از آنچه واشنگتن تصور میکند، آمریکا را موردتوجه قرار داده و به آن کشور متوسل میشود.
انسجام جدید
شهادت «سردار سلیمانی»، همراه با کارزار تحریمهای آمریکا که ریاست جمهوری آن را «جنگ اقتصادی» توصیف کرده، یک همکاری هماهنگ در بین جناحهای سیاسی کشور با نیروهای نظامی به وجود آورده است. از آخرین دور مذاکرات، ایران نشان داده که قادر است نیمی از تولید نفت عربستان را متوقف کند، پهپادهای آمریکایی را در خلیجفارس سرنگون کند و حملات موشکی بالستیک را علیه سربازان آمریکایی در عراق ترتیب دهد.
در ماه سپتامبر، امتناع سازمان ملل از اعمال مجدد تحریمها علیه ایران یک پیروزی دیپلماتیک برای ایران بود. اکنون روابط جمهوری اسلامی با روسیه محکمتر شده و در حال نهایی کردن یک توافقنامه استراتژیک 25 ساله با چین هستیم. تهران با استقبال از حضور مسکو و پکن در غرب آسیا برای متعادل کردن نقش آمریکا در منطقه، همراه با برخی از همسایگان خود به علاوه روسیه و چین به دنبال ایجاد باشگاه مخالفین آمریکا در منطقهای است که دلار نقشی در دادوستد آنها نداشته باشد.
همچنین ایران اکنون برای دستیابی به منافع امنیتی و اقتصادی، به روسیه و چینی متوسل شده که بهطور فزایندهای ضدآمریکایی هستند. این تغییر چشمگیر است، به ویژه با توجه به اینکه پیش از این در طی سالهای 2002 تا 2015، چین و روسیه اغلب به دلیل جلب رضایت واشنگتن، علیه فعالیتهای هستهای ایران رأی مخالف میدادند. این کشورها اکنون متحدان استراتژیک تهران هستند، همچنین خصومت مشترک آنها با آمریکا اختلاف عقیده قبلی آنها با ایران را کاهش داده و جبههای هماهنگ ایجاد کرده است.
در آغاز شیوع ویروس کرونا، ناظران آمریکایی ایران را به خاطر ناتوانی در کنترل این بیماری که معتقد بودند حاصل کوتهفکری و بیکفایتی این کشور است، سرزنش میکردند. با این حال، چند ماه بعد، بسیاری از ایرانیان دیدند که ثروتمندترین ملت جهان یعنی آمریکا نتوانست شیوع این بیماری را بهتر از آنچه كه كشور همه جور تحریم شده ایران کنترل کرده بود، مدیریت کند. علاوه بر این، آمریکا در زمان شیوع کووید 19، اقدامات گسترده تحریمی و غیرمنصفانهای را برعلیه مردم جمهوری اسلامی اعمال کرده که درواقع این امر صحت ادعاهای تهران مبنی بر اینکه واشنگتن برای مردم ایران آرزوی سلامتی ندارد و مخالفت آمریکا با برنامه هستهای فقط بهانهای برای نابودی این کشور است، مهر تأیید میزند.
امتیاز کمتر در قبال خواسته کمتر
در نقطه مقابل ، آمریکاییهای موافق برجام ، معتقدند که اگر آنان مایل هستند امتیاز بیشتری از ایران بگیرند، باید در عوض چیزهای بیشتری به این کشور بدهند. با این حال، عوامل داخلی و ژئواستراتژیکی که در بالا ذکر شد، وضعیت ایران را در هر مذاکره هستهای حساستر از گذشته خواهند کرد. مواضع اخیر رهبری و مقامهای دیپلماتیک بیش از گذشته این موضوع را مشخص کرده است. «ظریف» در گفتوگوی اخیر خود با «فرید زکریا» در شورای روابط خارجی اظهار کرد که ایران «مطلقا» درباره توافق هستهای مذاکره نمیکند. در حقیقت، ایران اکنون از آمریکا درخواست میکند تا به دلیل نقض توافقنامه بینالمللی مورد تأیید شورای امنیت سازمان ملل متحد، غرامت آن را جبران کند. برخی ممکن است این سخنان را به دلیل اینکه صرفا چانهزنی برای مطالبه بیشتر از واشنگتن است، رد کنند؛ اما شرایط ایران به مرحله حساسی رسیده که توافق هستهای آن را تضمین نمیکند: ایران باید بتواند نفت خود را بفروشد و از عواید آن برای خرید آنچه موردنیاز است، استفاده کند. قبل از خروج آمریکا از برجام و علیرغم وعدههای واشنگتن در زمان «باراک اوباما»، رئیسجمهوراسبق این کشور، ایران در انجام معاملات دلاری با موانع زیادی روبهرو بود، زیرا مؤسسات مالی بینالمللی بهشدت منطبق با قوانین تحریمهای آمریکا عمل میکردند.
بهطورکلی جمهوری اسلامی ایران، نسبت به سال 2015 با اطمینان بیشتر و اختلاف نظر کمتری، هم در بین مردم و هم مسئولان نسبت به یک بسته مهم لغو تحریمهای آمریکا امیدوار و دلخوش نیستند، علیرغم اینکه بسیاری در واشنگتن بهاشتباه تصور میکنند که مردم در خصوص منافع ملی خود کوتاه میآیند . جمهوری اسلامی با مشخص کردن اهداف خود از مذاکره بعدی که با پیششرط لغو کامل تحریمها و عدم مذاکره مجدد بر روی برجام، درواقع موضع پیش دستانه و بسیار هوشمندانهای را در برابر ایالاتمتحده اتخاذ کرده است.
باید گفت دور بعدی مذاکرات در صورتی که با راهبرد« تولید قدرت »در درون همراه باشد قطعا با سختی بر گامهای خاص، معاملاتی، سریع و برگشتپذیر متمرکز خواهد شد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
توپ قانون مالیات از خانه های خالی در زمین دولتی ها
نفیسه امامی
طرح مجلس برای دریافت مالیات از خانههای خالی که بعد از دو بار رفت و برگشت به کمیسیون اقتصادی و رفع ایرادات مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت، سرانجام دوم دیماه از سوی مجلس به دولت ارسال و پانزدهم همان ماه توسط رئیسجمهور به وزیر اقتصاد ابلاغ گردید.
طرح دوفوریتی اصلاح قانون مالیات بر خانههای خالی از مردادماه امسال کلید خورد و آذرماه به تصویب رسید تا بر این اساس، در صورتی که یک واحد مسکونی بیش از ۱۲۰ روز از یک سال بدون سکنه یا کاربر باشد به عنوان «خانه خالی» محسوب و مشمول قانون مالیات قرار بگیرد.
هدف از عملیاتی شدن قانون اخذ مالیات از خانههای خالی به عنوان پارامتری برای تعادل بخشی به عرضه و تقاضا در بازار مسکن از سوی مجلس درنظر گرفته شد تا به عنوان ابزار نظارتی بتواند خانههای احتکار شده را به بازار ملتهب و افسارگسیخته مسکن وارد کند.
بر اساس طرح مجلس، وزارت راه و شهرسازی مکلف شد اطلاعات موردنیاز برای وصول مالیات از واحدهای مشمول ماده 54 قانون مالیاتهای مستقیم را در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار دهد و این سازمان نیز موظف است مالیات تعیینشده را به مالک واحد مذکور ابلاغ کند. مالک واحد خالی نیز مکلف است تا 3 ماه پس از ابلاغ، مالیات را پرداخت کند و در صورت عدم پرداخت، مشمول جریمه ۴ درصدی ماهانه خواهد بود.
اخذ مالیات از خانههای خالی موضوع تازهای نیست و در سالهای گذشته هم بارها مطرحشده بود، اما به دلایل مختلفی ازجمله عدم هماهنگی دستگاههای مرتبط اجرایی نشد. یکی از مهمترین موانع برای اجرای این قانون، عدم وجود سامانه جامع اطلاعاتی بود تا با شناسایی دقیق خانههای خالی اعم از بهرهبرداری توسط مالک، اجاره یا خالی بودن ملک به عنوان یک ابزار برای شناسایی مشمولان مالیات قابلاستفاده باشد.
به تازگی محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی در خصوص آمار شناسایی خانههای خالی، اعلام کرده است: « تاکنون یکمیلیون و ۱۵۰ هزار خانه خالی در کشور شناساییشده و در کارتابل سازمان امور مالیاتی قرارگرفته است.» این در حالی است که سازمان امور مالیاتی بیان میکند از مجموع اطلاعات قابل استحصال برای مالیات خانههای خالی، میزان بسیار اندکی قابلاستفاده است و بخش زیادی از دیتای دادهشده قابل اتکا نیست.
زیرساختها برای شناسایی خانههای خالی فراهم نیست
سید ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با «رسالت» درباره روند اجرای قانون اخذ مالیات از خانههای خالی اظهار کرد: «علیرغم اینکه دولت اعلام میکرد سامانهای را برای شناسایی خانههای خالی تعریف کرده و زیرساختها برای شناسایی آماده هستند، اما ظاهرا هنوز این امکان فراهم نشده است، اما با این تفاسیر در بودجه 1400 موضوع اخذ مالیات از خانههای خالی مورد تأکید قرارگرفته و انتظار میرود از ابتدای سال آینده این قانون اجرایی و عملیاتی شود.»
وی افزود: «در شرایط فعلی تحریم که امکان صادرات زیاد نفت وجود ندارد و با کمبود جدی بودجه و کسری آن مواجه هستیم، دولت باید برای اداره کشور از ظرفیت مالیاتهای اخذشده استفاده کند و به همین دلیل اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی در شرایط فعلی ضرورت دارد. مجلس یازدهم نیز از ابتدا به دنبال اخذ مالیات از خانههای خالی بود، زیرا طبق آمار بیش از دو میلیون واحد خانه خالی از سکنه هستند که نه به فروش میرسند و نه اجاره و رهن داده میشوند.»
عضو هیئترئیسه مجلس با اشاره به عدم هماهنگی میان وزارت راه و شهرسازی و سازمان امور مالیاتی برای شناسایی واحدهای خالی از سکنه گفت: «بهطورمعمول ارگانها مسئولیت کمکاری خود را به عهده دیگر سازمانها میگذارند به این دلیل که فلان سازمان یا اداره با ما همکاریهای لازم را نداشته و زیرساختها را آماده نکرده است، درنتیجه ما هم امکان عملیاتی و اجرایی کردن آن قانون را نداریم.»
موسوی لارگانی اضافه کرد: «سامانه املاک که وزارت راه و شهرسازی مدعی تکمیل آن است، باید این قابلیت را داشته باشد که مورداستفاده سازمان امور مالیاتی قرار بگیرد و اطلاعات دقیق و کامل را ارائه دهد.»
وی با اشاره به کمکاری سازمان امور مالیاتی در اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی گفت: «این سازمان از زیر بار بعضی از مسئولیتها شانه خالی میکند. به عنوان نمونه سازمان امور مالیاتی باید از قبل زیرساختهای مالیات بر ارزش افزوده از صندوقهای فروش را فراهم میکرد، اما تاکنون این مصوبه را اجرایی نکرده است.»
موسوی لارگانی در پایان سخنانش تصریح کرد: «سازمان امور مالیاتی هنوز نتوانسته جلوی فرار مالیاتی را بگیرد. این سازمان بعضی از قوانین را بهدلخواه خود اجرا میکند که همین اقدام، نارضایتیهای زیادی را در پی داشته است. ضمن اینکه بعضی از قوانین که امکان شفافسازی دارند را اجرایی نمیکند.»
عدم مالیات ستانی از بخش مسکن با پاسکاری سازمانهای متولی
سالهاست کارشناسان اقتصادی بر ضرورت مالیات ستانی از بخش مسکن تأکید میکنند تا به این واسطه تعادل و کاهش قیمتها در خرید، رهن و اجاره ملک اتفاق بیفتد، درحالیکه با وجود اهمیت این مسئله، اما در عمل مسئولان سازمانها و وزارتخانههای ذیربط، اقدام جدی برای عملیاتی کردن این مؤلفه تأثیرگذار انجام ندادهاند.
در حال حاضر بسیاری از کشورها با اجرای این قانون توانستهاند تعداد زیادی از واحدهای مسکونی خالی را روانه بازار کنند و کانادا یکی از نمونههای موفق در این زمینه است. دولت محلی ونکوور بر روی خانههای خالی از سال ۲۰۱۷، مالیات ۱/۲۵ درصدی تعیین کرده و از آن زمان تاکنون، ۳۰ هزار خانه خالی وارد بازار شدهاند که ۱۱ هزار واحد آن، به بخش اجاره راهیافتهاند.
این تصمیم مقامات ونکوور، علاوه بر آنکه باعث پایین آمدن اجارهبها شده، ۱۹ درصد قراردادهای اجاره مسکن بلندمدت را هم افزایش داده است. این در شرایطی است که هنوز در کشور ما در برابر اجرای مالیات از خانههای احتکار شده، مقاومت صورت میگیرد.
یکی از دلایل اصلی در تورم بالا در بخش مسکن، وجود نگاه سرمایهای به این کالای مصرفی است. برآیند وجود چنین رویکردی خودداری مالکان از عرضه واحدهای مسکونی به بازار در زمان کاهش قیمت مسکن به امید بالا رفتن قیمتهاست، اما اخذ مالیات ابزاری مهم برای مقابله با احتکار مسکن و ساماندهی بازار ملک قلمداد میشود. با این تفاسیر وزارتخانه راه و شهرسازی و سازمان امور مالیاتی که دو نهاد مؤثر در اجرای این قانون محسوب میشوند، با پاسکاری میان یکدیگر هر کدام به دلایل مختلف از زیر بار اجرای این قانون شانه خالی کردهاند و هنوز قانون مالیات از خانههای خالی راه به جایی نبرده است.
طرح مجلس برای دریافت مالیات از خانههای خالی که بعد از دو بار رفت و برگشت به کمیسیون اقتصادی و رفع ایرادات مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفت، سرانجام دوم دیماه از سوی مجلس به دولت ارسال و پانزدهم همان ماه توسط رئیسجمهور به وزیر اقتصاد ابلاغ گردید.
طرح دوفوریتی اصلاح قانون مالیات بر خانههای خالی از مردادماه امسال کلید خورد و آذرماه به تصویب رسید تا بر این اساس، در صورتی که یک واحد مسکونی بیش از ۱۲۰ روز از یک سال بدون سکنه یا کاربر باشد به عنوان «خانه خالی» محسوب و مشمول قانون مالیات قرار بگیرد.
هدف از عملیاتی شدن قانون اخذ مالیات از خانههای خالی به عنوان پارامتری برای تعادل بخشی به عرضه و تقاضا در بازار مسکن از سوی مجلس درنظر گرفته شد تا به عنوان ابزار نظارتی بتواند خانههای احتکار شده را به بازار ملتهب و افسارگسیخته مسکن وارد کند.
بر اساس طرح مجلس، وزارت راه و شهرسازی مکلف شد اطلاعات موردنیاز برای وصول مالیات از واحدهای مشمول ماده 54 قانون مالیاتهای مستقیم را در اختیار سازمان امور مالیاتی قرار دهد و این سازمان نیز موظف است مالیات تعیینشده را به مالک واحد مذکور ابلاغ کند. مالک واحد خالی نیز مکلف است تا 3 ماه پس از ابلاغ، مالیات را پرداخت کند و در صورت عدم پرداخت، مشمول جریمه ۴ درصدی ماهانه خواهد بود.
اخذ مالیات از خانههای خالی موضوع تازهای نیست و در سالهای گذشته هم بارها مطرحشده بود، اما به دلایل مختلفی ازجمله عدم هماهنگی دستگاههای مرتبط اجرایی نشد. یکی از مهمترین موانع برای اجرای این قانون، عدم وجود سامانه جامع اطلاعاتی بود تا با شناسایی دقیق خانههای خالی اعم از بهرهبرداری توسط مالک، اجاره یا خالی بودن ملک به عنوان یک ابزار برای شناسایی مشمولان مالیات قابلاستفاده باشد.
به تازگی محمود محمودزاده، معاون مسکن و ساختمان وزارت راه و شهرسازی در خصوص آمار شناسایی خانههای خالی، اعلام کرده است: « تاکنون یکمیلیون و ۱۵۰ هزار خانه خالی در کشور شناساییشده و در کارتابل سازمان امور مالیاتی قرارگرفته است.» این در حالی است که سازمان امور مالیاتی بیان میکند از مجموع اطلاعات قابل استحصال برای مالیات خانههای خالی، میزان بسیار اندکی قابلاستفاده است و بخش زیادی از دیتای دادهشده قابل اتکا نیست.
زیرساختها برای شناسایی خانههای خالی فراهم نیست
سید ناصر موسوی لارگانی، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس در گفتوگو با «رسالت» درباره روند اجرای قانون اخذ مالیات از خانههای خالی اظهار کرد: «علیرغم اینکه دولت اعلام میکرد سامانهای را برای شناسایی خانههای خالی تعریف کرده و زیرساختها برای شناسایی آماده هستند، اما ظاهرا هنوز این امکان فراهم نشده است، اما با این تفاسیر در بودجه 1400 موضوع اخذ مالیات از خانههای خالی مورد تأکید قرارگرفته و انتظار میرود از ابتدای سال آینده این قانون اجرایی و عملیاتی شود.»
وی افزود: «در شرایط فعلی تحریم که امکان صادرات زیاد نفت وجود ندارد و با کمبود جدی بودجه و کسری آن مواجه هستیم، دولت باید برای اداره کشور از ظرفیت مالیاتهای اخذشده استفاده کند و به همین دلیل اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی در شرایط فعلی ضرورت دارد. مجلس یازدهم نیز از ابتدا به دنبال اخذ مالیات از خانههای خالی بود، زیرا طبق آمار بیش از دو میلیون واحد خانه خالی از سکنه هستند که نه به فروش میرسند و نه اجاره و رهن داده میشوند.»
عضو هیئترئیسه مجلس با اشاره به عدم هماهنگی میان وزارت راه و شهرسازی و سازمان امور مالیاتی برای شناسایی واحدهای خالی از سکنه گفت: «بهطورمعمول ارگانها مسئولیت کمکاری خود را به عهده دیگر سازمانها میگذارند به این دلیل که فلان سازمان یا اداره با ما همکاریهای لازم را نداشته و زیرساختها را آماده نکرده است، درنتیجه ما هم امکان عملیاتی و اجرایی کردن آن قانون را نداریم.»
موسوی لارگانی اضافه کرد: «سامانه املاک که وزارت راه و شهرسازی مدعی تکمیل آن است، باید این قابلیت را داشته باشد که مورداستفاده سازمان امور مالیاتی قرار بگیرد و اطلاعات دقیق و کامل را ارائه دهد.»
وی با اشاره به کمکاری سازمان امور مالیاتی در اجرای قانون مالیات بر خانههای خالی گفت: «این سازمان از زیر بار بعضی از مسئولیتها شانه خالی میکند. به عنوان نمونه سازمان امور مالیاتی باید از قبل زیرساختهای مالیات بر ارزش افزوده از صندوقهای فروش را فراهم میکرد، اما تاکنون این مصوبه را اجرایی نکرده است.»
موسوی لارگانی در پایان سخنانش تصریح کرد: «سازمان امور مالیاتی هنوز نتوانسته جلوی فرار مالیاتی را بگیرد. این سازمان بعضی از قوانین را بهدلخواه خود اجرا میکند که همین اقدام، نارضایتیهای زیادی را در پی داشته است. ضمن اینکه بعضی از قوانین که امکان شفافسازی دارند را اجرایی نمیکند.»
عدم مالیات ستانی از بخش مسکن با پاسکاری سازمانهای متولی
سالهاست کارشناسان اقتصادی بر ضرورت مالیات ستانی از بخش مسکن تأکید میکنند تا به این واسطه تعادل و کاهش قیمتها در خرید، رهن و اجاره ملک اتفاق بیفتد، درحالیکه با وجود اهمیت این مسئله، اما در عمل مسئولان سازمانها و وزارتخانههای ذیربط، اقدام جدی برای عملیاتی کردن این مؤلفه تأثیرگذار انجام ندادهاند.
در حال حاضر بسیاری از کشورها با اجرای این قانون توانستهاند تعداد زیادی از واحدهای مسکونی خالی را روانه بازار کنند و کانادا یکی از نمونههای موفق در این زمینه است. دولت محلی ونکوور بر روی خانههای خالی از سال ۲۰۱۷، مالیات ۱/۲۵ درصدی تعیین کرده و از آن زمان تاکنون، ۳۰ هزار خانه خالی وارد بازار شدهاند که ۱۱ هزار واحد آن، به بخش اجاره راهیافتهاند.
این تصمیم مقامات ونکوور، علاوه بر آنکه باعث پایین آمدن اجارهبها شده، ۱۹ درصد قراردادهای اجاره مسکن بلندمدت را هم افزایش داده است. این در شرایطی است که هنوز در کشور ما در برابر اجرای مالیات از خانههای احتکار شده، مقاومت صورت میگیرد.
یکی از دلایل اصلی در تورم بالا در بخش مسکن، وجود نگاه سرمایهای به این کالای مصرفی است. برآیند وجود چنین رویکردی خودداری مالکان از عرضه واحدهای مسکونی به بازار در زمان کاهش قیمت مسکن به امید بالا رفتن قیمتهاست، اما اخذ مالیات ابزاری مهم برای مقابله با احتکار مسکن و ساماندهی بازار ملک قلمداد میشود. با این تفاسیر وزارتخانه راه و شهرسازی و سازمان امور مالیاتی که دو نهاد مؤثر در اجرای این قانون محسوب میشوند، با پاسکاری میان یکدیگر هر کدام به دلایل مختلف از زیر بار اجرای این قانون شانه خالی کردهاند و هنوز قانون مالیات از خانههای خالی راه به جایی نبرده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 8
نقش دموکراتها در نسلکشی یمنیها
فخرالدین اسدی
جو بایدن و اعضای دولت او، ژست حقوق بشری خاصی را در قبال تحولات مربوط به جنگ یمن اتخاذ کردهاند! در تازهترین این موارد، دولت جدید آمریکا فروش تسلیحات به برخی متحدان ایالاتمتحده را به منظور بررسی مجدد آنها بهطور موقت متوقف کرد.
دستور توقف فروش سلاح به عربستان و امارات
به گفته کارشناسان انجام چنین بررسیهایی برای یک دولت جدید مرسوم است، به ویژه آنکه دولت ترامپ تا آخرین روزهای کاریاش معاملات فروش اسلحه را انجام میداد، بهعنوانمثال او تنها چند ساعت پیش از ورود بایدن به کاخ سفید معامله برای فروش ۵۰ فروند جت اف ۳۵ ساخت لاکهید مارتین به عنوان بخشی از توافق ابراهیم (عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی) را امضا کرد.به گزارش والاستریت ژورنال این هواپیماهای جنگنده به امارات متحده عربی و عربستان سعودی فروختهشدهاند.بر اساس آنچه مقامات وزارت خارجه آمریکا اعلام کردهاند، این وزارتخانه موقتا اجرای برخی قراردادهای مربوط به فروش تسلیحات دفاعی و نیز تجاری را متوقف کرده تا دولت جدید امکان بررسی مجدد آنها را داشته باشد.فروش جتهای اف ۳۵ بخش اصلی معامله ۲۳ میلیارد دلاری آمریکا با امارات متحده عربی است که پاییز سال گذشته میلادی امضا شد. در چارچوب این معامله تسلیحات فوق مدرن ساخت کارخانجات جنرال اتمیک، لاکهید و ریتون به امارات متحده فروخته میشود.اخیرا مدیریت«ریتون»در یک کنفرانس تلفنی با سرمایهگذاران گفت:
«با تغییر دولت گرفتن مجوز برای فروش تسلیحات دفاعی به ارزش تخمینی ۵۰۰ میلیون دلار به یکی از مشتریانمان در خاورمیانه( غرب آسیا) نامحتملتر شده است.» او نامی از این کشور نبرد.
به گزارش رویترز مقامات امارات متحده عربی و عربستان سعودی به پرسشهای این خبرگزاری دراینباره پاسخ ندادند.
آیا ژست بایدن واقعی است؟!
سؤال اصلی اینجاست که ژست حقوق بشری بایدن در قبال جنگ یمن و پایان دادن به نسلکشی علیه زنان و کودکان این کشور تا چه اندازهای جدی است؟! واقعیت امر این است که جنگ یمن از سال 2015 میلادی و با چراغ سبز آمریکا به رژیم سعودی و شخص بن سلمان ( وزیر دفاع وقت عربستان) آغاز شد. به عبارت بهتر، اوباما و بایدن هر دو حامی جنگ یمن و نسلکشی در این کشور محروم بودهاند. اکنون، اصلیترین دغدغه بایدن و همراهانش، پایان دادن به جنگ یمن نیست بلکه حذف بن سلمان از معادلات سیاسی و اجرایی ریاض میباشد! دموکراتها و حتی عدهای از جمهوریخواهان معتقدند که باید مهره بازی واشنگتن در دربار سعودی تغییر پیدا کند زیرا بن سلمان به سبب شکست در جنگ یمن ( که قرار بود مطابق تعهد بن سلمان در عرض دو هفته پایان پیدا کند) و ماجرای قتل و مثله کردن جنازه جمال خاشقجی تحلیلگر منتقد سعودی، هزینههای زیادی برای حامی اصلی جنایات خود
( کاخ سفید ) ایجاد کرده است. ازاینرو بایدن سعی دارد با سخن گفتن از پایان جنگ یمن، از یکسو خود را حامی حقوق بشر نشان داده و از سوی دیگر، زمینه لازم را برای تغییر مهره بازی خود در ریاض و دربار سعودی ایجاد کند. بدون شک هیچکس در جنایتکار و متوحش بودن شاهزاده خیرهسر و قاتل سعودی شک و شبههای ندارد، اما در این حال نباید ژست دروغین حقوق بشری بایدن و همراهانش در قبال جنگ یمن را باور کرد! بایدن ، اوباما، هیلاری کلینتون ، جان کری و دیگر سیاستمداران دموکرات از اصلیترین متهمین نسلکشی در یمن و استمرار جنایات آل سعود در منطقه محسوب میشوند. بدون شک در آینده، دموکراتهای پرادعا نیز به مانند ترامپ و جمهوریخواهان باید در قبال جنایات بیحد و حصر خود در یمن و منطقه غرب آسیا پاسخگوی افکار عمومی دنیا و خصوصا بازماندگان قربانیان باشند.
آمریکا کماکان مولد ترور در جهان است
چنانچه موسسه تحقیقات صلح سیپری گزارش داده است، آمریکا جایگاه خود به عنوان بزرگترین صادرکننده اسلحه در جهان راتثبیت کرده است. اکثر تسلیحات آمریکایی به منطقه غرب آسیا صادرشده است. تازهترین گزارش مؤسسه پژوهشهای صلح در استکهلم، موسوم به سیپری از رونق چشمگیر بازار فروش تسلیحات در جهان حکایت دارد طبق این گزارش ایالات متحده آمریکا از لحاظ صدور تسلیحات همچنان پیشتاز است و در رتبه نخست قرار دارد و عربستان سعودی نیز از سوی دیگر بزرگترین واردکننده تسلیحات در جهان محسوب میشود.در این گزارش آمار و ارقام بازه زمانی پنجساله (۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹) با دوره پنجساله پیش از آن (۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴) مقایسه شدهاند.
پژوهشهای مؤسسه سیپری نشان میدهد که حجم معاملات تسلیحاتی در جهان در عرض پنج سال گذشته پنج درصد در مقایسه با بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ و حتی ۲۰ درصد نسبت به بازه زمانی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ افزایشیافته است. البته افزایش حجم این معاملات در مناطق گوناگون جهان متفاوت بوده است.بنا بر گزارش سیپری میزان فروش تسلیحات به منطقه بحرانزده غرب آسیا در عرض پنج سال گذشته ۶۱ درصد افزایشیافته است.شبکه دویچه وله دریکی از گزارشهای اخیر خود تأکید کرده است که بزرگترین واردکننده تسلیحات از آمریکا عربستان سعودی است. امارات متحده عربی نیز در این رتبهبندی در مقام سوم قرار دارد.پژوهشهای مؤسسه سیپری نشان میدهد که یکسوم تسلیحاتی که در سراسر جهان معامله میشوند، ساخت آمریکا است.بر این اساس، فروش تسلیحات برای دولت آمریکا بخشی مهم از سیاست خارجی و امنیتی این کشور محسوب میشود.
رمزگشایی از گزارش موسسه سیپری
یک رمزگشایی ساده از گزارش موسسه سیپری نشان میدهد که دولت آمریکا طی سالهای اخیر و با حمایت مطلق دو حزب سنتی این کشور( دموکرات و جمهوریخواه)، چگونه سلاحهای مرگبار خود را به عربستان سعودی و امارات متحده عربی در راستای سرکوب مردم و نسلکشی در یمن صادر کرده است. از سوی دیگر، یکی دیگر از اهداف واشنگتن و شرکای آن از تولید و صادرات تسلیحات به منطقه غرب آسیا، حمایت از تروریستهای تکفیری و اعضای داعش میباشد. بسیاری از تسلیحاتی که به نام صادرات سلاح از آمریکا به عربستان و امارات منتقل میشود، از طریق ریاض و ابوظبی در اختیار گروه تروریستی داعش و رهبران این گروه متوحش و تکفیری قرار میگیرد و مقامات آمریکایی نیز از این روند حمایت میکنند.
جو بایدن و اعضای دولت او، ژست حقوق بشری خاصی را در قبال تحولات مربوط به جنگ یمن اتخاذ کردهاند! در تازهترین این موارد، دولت جدید آمریکا فروش تسلیحات به برخی متحدان ایالاتمتحده را به منظور بررسی مجدد آنها بهطور موقت متوقف کرد.
دستور توقف فروش سلاح به عربستان و امارات
به گفته کارشناسان انجام چنین بررسیهایی برای یک دولت جدید مرسوم است، به ویژه آنکه دولت ترامپ تا آخرین روزهای کاریاش معاملات فروش اسلحه را انجام میداد، بهعنوانمثال او تنها چند ساعت پیش از ورود بایدن به کاخ سفید معامله برای فروش ۵۰ فروند جت اف ۳۵ ساخت لاکهید مارتین به عنوان بخشی از توافق ابراهیم (عادیسازی روابط اسرائیل با کشورهای عربی) را امضا کرد.به گزارش والاستریت ژورنال این هواپیماهای جنگنده به امارات متحده عربی و عربستان سعودی فروختهشدهاند.بر اساس آنچه مقامات وزارت خارجه آمریکا اعلام کردهاند، این وزارتخانه موقتا اجرای برخی قراردادهای مربوط به فروش تسلیحات دفاعی و نیز تجاری را متوقف کرده تا دولت جدید امکان بررسی مجدد آنها را داشته باشد.فروش جتهای اف ۳۵ بخش اصلی معامله ۲۳ میلیارد دلاری آمریکا با امارات متحده عربی است که پاییز سال گذشته میلادی امضا شد. در چارچوب این معامله تسلیحات فوق مدرن ساخت کارخانجات جنرال اتمیک، لاکهید و ریتون به امارات متحده فروخته میشود.اخیرا مدیریت«ریتون»در یک کنفرانس تلفنی با سرمایهگذاران گفت:
«با تغییر دولت گرفتن مجوز برای فروش تسلیحات دفاعی به ارزش تخمینی ۵۰۰ میلیون دلار به یکی از مشتریانمان در خاورمیانه( غرب آسیا) نامحتملتر شده است.» او نامی از این کشور نبرد.
به گزارش رویترز مقامات امارات متحده عربی و عربستان سعودی به پرسشهای این خبرگزاری دراینباره پاسخ ندادند.
آیا ژست بایدن واقعی است؟!
سؤال اصلی اینجاست که ژست حقوق بشری بایدن در قبال جنگ یمن و پایان دادن به نسلکشی علیه زنان و کودکان این کشور تا چه اندازهای جدی است؟! واقعیت امر این است که جنگ یمن از سال 2015 میلادی و با چراغ سبز آمریکا به رژیم سعودی و شخص بن سلمان ( وزیر دفاع وقت عربستان) آغاز شد. به عبارت بهتر، اوباما و بایدن هر دو حامی جنگ یمن و نسلکشی در این کشور محروم بودهاند. اکنون، اصلیترین دغدغه بایدن و همراهانش، پایان دادن به جنگ یمن نیست بلکه حذف بن سلمان از معادلات سیاسی و اجرایی ریاض میباشد! دموکراتها و حتی عدهای از جمهوریخواهان معتقدند که باید مهره بازی واشنگتن در دربار سعودی تغییر پیدا کند زیرا بن سلمان به سبب شکست در جنگ یمن ( که قرار بود مطابق تعهد بن سلمان در عرض دو هفته پایان پیدا کند) و ماجرای قتل و مثله کردن جنازه جمال خاشقجی تحلیلگر منتقد سعودی، هزینههای زیادی برای حامی اصلی جنایات خود
( کاخ سفید ) ایجاد کرده است. ازاینرو بایدن سعی دارد با سخن گفتن از پایان جنگ یمن، از یکسو خود را حامی حقوق بشر نشان داده و از سوی دیگر، زمینه لازم را برای تغییر مهره بازی خود در ریاض و دربار سعودی ایجاد کند. بدون شک هیچکس در جنایتکار و متوحش بودن شاهزاده خیرهسر و قاتل سعودی شک و شبههای ندارد، اما در این حال نباید ژست دروغین حقوق بشری بایدن و همراهانش در قبال جنگ یمن را باور کرد! بایدن ، اوباما، هیلاری کلینتون ، جان کری و دیگر سیاستمداران دموکرات از اصلیترین متهمین نسلکشی در یمن و استمرار جنایات آل سعود در منطقه محسوب میشوند. بدون شک در آینده، دموکراتهای پرادعا نیز به مانند ترامپ و جمهوریخواهان باید در قبال جنایات بیحد و حصر خود در یمن و منطقه غرب آسیا پاسخگوی افکار عمومی دنیا و خصوصا بازماندگان قربانیان باشند.
آمریکا کماکان مولد ترور در جهان است
چنانچه موسسه تحقیقات صلح سیپری گزارش داده است، آمریکا جایگاه خود به عنوان بزرگترین صادرکننده اسلحه در جهان راتثبیت کرده است. اکثر تسلیحات آمریکایی به منطقه غرب آسیا صادرشده است. تازهترین گزارش مؤسسه پژوهشهای صلح در استکهلم، موسوم به سیپری از رونق چشمگیر بازار فروش تسلیحات در جهان حکایت دارد طبق این گزارش ایالات متحده آمریکا از لحاظ صدور تسلیحات همچنان پیشتاز است و در رتبه نخست قرار دارد و عربستان سعودی نیز از سوی دیگر بزرگترین واردکننده تسلیحات در جهان محسوب میشود.در این گزارش آمار و ارقام بازه زمانی پنجساله (۲۰۱۵ تا ۲۰۱۹) با دوره پنجساله پیش از آن (۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴) مقایسه شدهاند.
پژوهشهای مؤسسه سیپری نشان میدهد که حجم معاملات تسلیحاتی در جهان در عرض پنج سال گذشته پنج درصد در مقایسه با بازه زمانی ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ و حتی ۲۰ درصد نسبت به بازه زمانی ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ افزایشیافته است. البته افزایش حجم این معاملات در مناطق گوناگون جهان متفاوت بوده است.بنا بر گزارش سیپری میزان فروش تسلیحات به منطقه بحرانزده غرب آسیا در عرض پنج سال گذشته ۶۱ درصد افزایشیافته است.شبکه دویچه وله دریکی از گزارشهای اخیر خود تأکید کرده است که بزرگترین واردکننده تسلیحات از آمریکا عربستان سعودی است. امارات متحده عربی نیز در این رتبهبندی در مقام سوم قرار دارد.پژوهشهای مؤسسه سیپری نشان میدهد که یکسوم تسلیحاتی که در سراسر جهان معامله میشوند، ساخت آمریکا است.بر این اساس، فروش تسلیحات برای دولت آمریکا بخشی مهم از سیاست خارجی و امنیتی این کشور محسوب میشود.
رمزگشایی از گزارش موسسه سیپری
یک رمزگشایی ساده از گزارش موسسه سیپری نشان میدهد که دولت آمریکا طی سالهای اخیر و با حمایت مطلق دو حزب سنتی این کشور( دموکرات و جمهوریخواه)، چگونه سلاحهای مرگبار خود را به عربستان سعودی و امارات متحده عربی در راستای سرکوب مردم و نسلکشی در یمن صادر کرده است. از سوی دیگر، یکی دیگر از اهداف واشنگتن و شرکای آن از تولید و صادرات تسلیحات به منطقه غرب آسیا، حمایت از تروریستهای تکفیری و اعضای داعش میباشد. بسیاری از تسلیحاتی که به نام صادرات سلاح از آمریکا به عربستان و امارات منتقل میشود، از طریق ریاض و ابوظبی در اختیار گروه تروریستی داعش و رهبران این گروه متوحش و تکفیری قرار میگیرد و مقامات آمریکایی نیز از این روند حمایت میکنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 17
دومینوی خشم در سطح جامعه
خشم مانند بازی دومینو است. کافی است به روزهایی که با راننده تاکسی دعوایتان میشود نگاهی دقیق بیندازید. خشم فروخوردهتان در پیچ بعدی یقه دیگری را خواهد گرفت. در بهترین حالت پول خردهایتان را جمع میکنید که به راننده بعدی همان مقدار که فکر میکنید رقم درستی است پول بدهید و او را با غرغرهایش تنها بگذارید و اینگونه دومینوی خشم جامعه را فرا میگیرد.
دلایل مختلفی برای بروز خشم در جامعه وجود دارد دکتر عزتالله کرد میرزا در مورد دلایلی افزایش مصادیق خشم در جامعه میگوید: شیوه مدیریت جامعه یکی از دلایل افزایش خشم در جامعه است. جامعهای که به لحاظ مدیریتی نزاع در آن زیاد باشد، تنش بین مسئولان به بدنه سرایت میکند درنتیجه میزان خشم در جامعه اضافهشده میشود. مدیریت جامعه هم میتواند در راهاندازی و هم در کنترل خشم در جامعه سهیم باشد. یکی از مشکلات جدی مردم تغییرات اقتصادی است. فشار اقتصادی باعث میشود افراد با صرف انرژی بالایی بهدنبال معاش خود باشند. وقتیکه بقا به خطر بیفتد طبیعی است که هر نوع حساسیت و واکنشپذیری از آدمها بروز پیدا کند. یکی از مصادیق واکنشها میتواند خشم باشد.
بسترهای زمانی و مکانی بر بروز خشم تأثیرگذار است. بودن در ترافیکهای سرسامآور و طولانی میزان بروز خشم و تنش را بالا میبرد. این روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه میگوید: ساختار شهرسازی و شرایط شهروندی تغییر کرده است. ما قوطی کبریتهایی را بهجای خانه میسازیم و در آن زندگی میکنیم و آدمها را از نقاط مختلف کشور به شهرهای بزرگ میکشانیم درحالیکه فکر فضای بازی بچه، دورهم جمع شدن همسایهها و خانوادهها وجود ندارد در بهترین آپارتمانها سرانه بازی برای بچهها 2متر است. وقتی سرانه حرکتی مردم کم باشد خودبهخود بر تنشها و برونریزیهای هیجانی تأثیر میگذارد. بنابراین با کوچکترین حرکتی آدمها به هم تنیده میشوند و درگیری ایجاد میشود. تنش خانوادهها به جامعه نیز منتقل میشود.
پرخاشگری در همه آدمها به یک اندازه نیست آنها ویژگیهای بهخصوصی دارند که آنها را در برابر سایر آدمها متمایز میکند.
کردمیرزا معتقد است آنها آدمها را بهخودیوناخودی تقسیم میکنند یعنی روی دو قطب دوست و دشمن حرکت میکنند آدمها برایشان یا دوستند یا دشمن. وقتی آدمها دوقطبی فکر کردند خودبهخود فیلتر ذهنی در ذهنشان میگذارند. با این فیلتر فقط پیامهای منفی را دریافت و تحلیل میکنند و از کنار پیامهای مثبت بیتفاوت میگذرند یا اصلا آنها را نمیبینند. آنها بیشتر نیمهخالی لیوان را میبینند. آنها با این ذهن دوقطبی و منفیباف طبیعتا دست به پیشگوییهایی مانند جامعهپر از خشم و تهدید است و من برای حفظ و بقای خود باید پرخاشگر باشم. این پیشگویی برای این افراد نوعی پیشگیری است به این معنا که اگر میخواهند برنده باشند مشت اول را بزنند. پیشگیری آنها عموما خصمانه است. آنها به جمله معروف
هابز فیلسوف قرن18 که میگوید: انسان گرگ انسان است، معتقدند.
کردمیرزا درباره علت نداشتن الگوی خشم در جامعه میگوید: علتش این است که ما یادمان رفته که گفتوگو کنیم. جامعهای که در آن گفتمان وجود نداشته باشد بحثها در خانواده و جامعه تبدیل به بگومگو میشود. این بهدلیل نداشتن الگو برای بروز خشم نیست. ما یاد گرفتهایم که اگر هر چیزی را به شیوه پرخاشگرایانه مطرح بکنیم خوب است و به نتیجه میرسیم. رسانهها و بهخصوص تلویزیون نقش جدی در شکلدهی به این رفتارها داشتهاند. وقتی در فیلمها و سریالها نشان میدهیم که پدری پسرش را به خاطر پسردار نشدن با پرخاشگری ترد میکند و جامعهای مردسالارانه دروغین را تصویر میکند طبیعی است که در ساختارها و رفتارهای مردم خشم و فاصله جایگزین گفتوگو شود. چیزهایی به مردم نشان میدهند که دیگر وجود ندارد. بهعبارتدیگر جامعهای که عقلانیتش هدف قرار گرفته باشد گفتوگویش را از دست میدهد.
مسئول پرخاشگری در مردم چه کسی میتواند باشد، مسئول آرام کردنشان هم مشخص نیست. بیش از 20سازمان و وزارتخانه و نهاد وجود دارند که سالهاست وظیفه فرهنگسازی دارند ولی بعدازاین همهسال جامعه مشکلات تعجبآوری دارد که ریشه آن در فرهنگ جامعه است انگار مشکلات فرهنگی زودتر از فرهنگ درست نهادینه میشوند.
این روانشناس ریشه جامعه را در مسائل فرهنگی میداند و میگوید: اگر شما دندانتان درد بگیرد میدانید که باید به دندانپزشک مراجعه کنید ولی اگر فرهنگتان مشکل داشته باشد نمیدانید باید سراغ چه کسی را بگیرید. مدیران شهری نیز میتوانند در چند سطح تنشها را برای کاهش پرخاشگری کاهش دهند. یک سطح آن مربوط به مدیران سازمانهایی است که متولی امور فرهنگی در جامعه هستند و کارشان فرهنگسازی است. ابتدا باید نقش و کار کسی که مسئول فرهنگ جامعه است، مشخص شود. دیگر اینکه وقتی به خانههایی با قوارههای کمو کوچههای تنگ اجازه واحدهای مسکونی زیاد داده میشود چطور میتوان انتظار داشت که کودکان و مردان و زنان فضای گفتوگو و همدلی در محلهشان را داشته باشند. ماحصل آدمهایی که در این واحدهای تنگ و بسته زندگی میکنند غیر از موجود دوپایی نیست که هر کاری از او برمیآید.
وی یکی از مهمترین سازمانهای متولی آموزش کنترل خشم را آموزشوپرورش میداند و میگوید: در سالهای اخیر نقش معاونین پرورشی بسیار کم شده است. ما در آموزشوپرورش فقط به بچهها یک نردهبان به نام کنکور برای رقابت میدهیم ولی خیلی به آنها کسب تجربه را یاد نمیدهیم. آموزشوپرورش باید یک مقدار به بچهها تجربهکردن را یاد بدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را یاد بدهند. ارتباط کودک با آموزشوپرورش بیش از آنکه
بر مبنای یادگیری علوم باشد، تست سازگاری اجتماعی است. چون آموزشوپرورش فقط مسئول آموزش علوم نیست. بچهها زمان زیادی را صرف یاد گرفتن ریاضی و جبر و... میکنند این علوم درنهایت به آنها کمک میکند پول جیبشان را بشمرند اما این بچهها باید یاد بگیرند که چطور با دیگران ارتباط سالم برقرار کنند.
دلایل مختلفی برای بروز خشم در جامعه وجود دارد دکتر عزتالله کرد میرزا در مورد دلایلی افزایش مصادیق خشم در جامعه میگوید: شیوه مدیریت جامعه یکی از دلایل افزایش خشم در جامعه است. جامعهای که به لحاظ مدیریتی نزاع در آن زیاد باشد، تنش بین مسئولان به بدنه سرایت میکند درنتیجه میزان خشم در جامعه اضافهشده میشود. مدیریت جامعه هم میتواند در راهاندازی و هم در کنترل خشم در جامعه سهیم باشد. یکی از مشکلات جدی مردم تغییرات اقتصادی است. فشار اقتصادی باعث میشود افراد با صرف انرژی بالایی بهدنبال معاش خود باشند. وقتیکه بقا به خطر بیفتد طبیعی است که هر نوع حساسیت و واکنشپذیری از آدمها بروز پیدا کند. یکی از مصادیق واکنشها میتواند خشم باشد.
بسترهای زمانی و مکانی بر بروز خشم تأثیرگذار است. بودن در ترافیکهای سرسامآور و طولانی میزان بروز خشم و تنش را بالا میبرد. این روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه میگوید: ساختار شهرسازی و شرایط شهروندی تغییر کرده است. ما قوطی کبریتهایی را بهجای خانه میسازیم و در آن زندگی میکنیم و آدمها را از نقاط مختلف کشور به شهرهای بزرگ میکشانیم درحالیکه فکر فضای بازی بچه، دورهم جمع شدن همسایهها و خانوادهها وجود ندارد در بهترین آپارتمانها سرانه بازی برای بچهها 2متر است. وقتی سرانه حرکتی مردم کم باشد خودبهخود بر تنشها و برونریزیهای هیجانی تأثیر میگذارد. بنابراین با کوچکترین حرکتی آدمها به هم تنیده میشوند و درگیری ایجاد میشود. تنش خانوادهها به جامعه نیز منتقل میشود.
پرخاشگری در همه آدمها به یک اندازه نیست آنها ویژگیهای بهخصوصی دارند که آنها را در برابر سایر آدمها متمایز میکند.
کردمیرزا معتقد است آنها آدمها را بهخودیوناخودی تقسیم میکنند یعنی روی دو قطب دوست و دشمن حرکت میکنند آدمها برایشان یا دوستند یا دشمن. وقتی آدمها دوقطبی فکر کردند خودبهخود فیلتر ذهنی در ذهنشان میگذارند. با این فیلتر فقط پیامهای منفی را دریافت و تحلیل میکنند و از کنار پیامهای مثبت بیتفاوت میگذرند یا اصلا آنها را نمیبینند. آنها بیشتر نیمهخالی لیوان را میبینند. آنها با این ذهن دوقطبی و منفیباف طبیعتا دست به پیشگوییهایی مانند جامعهپر از خشم و تهدید است و من برای حفظ و بقای خود باید پرخاشگر باشم. این پیشگویی برای این افراد نوعی پیشگیری است به این معنا که اگر میخواهند برنده باشند مشت اول را بزنند. پیشگیری آنها عموما خصمانه است. آنها به جمله معروف
هابز فیلسوف قرن18 که میگوید: انسان گرگ انسان است، معتقدند.
کردمیرزا درباره علت نداشتن الگوی خشم در جامعه میگوید: علتش این است که ما یادمان رفته که گفتوگو کنیم. جامعهای که در آن گفتمان وجود نداشته باشد بحثها در خانواده و جامعه تبدیل به بگومگو میشود. این بهدلیل نداشتن الگو برای بروز خشم نیست. ما یاد گرفتهایم که اگر هر چیزی را به شیوه پرخاشگرایانه مطرح بکنیم خوب است و به نتیجه میرسیم. رسانهها و بهخصوص تلویزیون نقش جدی در شکلدهی به این رفتارها داشتهاند. وقتی در فیلمها و سریالها نشان میدهیم که پدری پسرش را به خاطر پسردار نشدن با پرخاشگری ترد میکند و جامعهای مردسالارانه دروغین را تصویر میکند طبیعی است که در ساختارها و رفتارهای مردم خشم و فاصله جایگزین گفتوگو شود. چیزهایی به مردم نشان میدهند که دیگر وجود ندارد. بهعبارتدیگر جامعهای که عقلانیتش هدف قرار گرفته باشد گفتوگویش را از دست میدهد.
مسئول پرخاشگری در مردم چه کسی میتواند باشد، مسئول آرام کردنشان هم مشخص نیست. بیش از 20سازمان و وزارتخانه و نهاد وجود دارند که سالهاست وظیفه فرهنگسازی دارند ولی بعدازاین همهسال جامعه مشکلات تعجبآوری دارد که ریشه آن در فرهنگ جامعه است انگار مشکلات فرهنگی زودتر از فرهنگ درست نهادینه میشوند.
این روانشناس ریشه جامعه را در مسائل فرهنگی میداند و میگوید: اگر شما دندانتان درد بگیرد میدانید که باید به دندانپزشک مراجعه کنید ولی اگر فرهنگتان مشکل داشته باشد نمیدانید باید سراغ چه کسی را بگیرید. مدیران شهری نیز میتوانند در چند سطح تنشها را برای کاهش پرخاشگری کاهش دهند. یک سطح آن مربوط به مدیران سازمانهایی است که متولی امور فرهنگی در جامعه هستند و کارشان فرهنگسازی است. ابتدا باید نقش و کار کسی که مسئول فرهنگ جامعه است، مشخص شود. دیگر اینکه وقتی به خانههایی با قوارههای کمو کوچههای تنگ اجازه واحدهای مسکونی زیاد داده میشود چطور میتوان انتظار داشت که کودکان و مردان و زنان فضای گفتوگو و همدلی در محلهشان را داشته باشند. ماحصل آدمهایی که در این واحدهای تنگ و بسته زندگی میکنند غیر از موجود دوپایی نیست که هر کاری از او برمیآید.
وی یکی از مهمترین سازمانهای متولی آموزش کنترل خشم را آموزشوپرورش میداند و میگوید: در سالهای اخیر نقش معاونین پرورشی بسیار کم شده است. ما در آموزشوپرورش فقط به بچهها یک نردهبان به نام کنکور برای رقابت میدهیم ولی خیلی به آنها کسب تجربه را یاد نمیدهیم. آموزشوپرورش باید یک مقدار به بچهها تجربهکردن را یاد بدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را یاد بدهند. ارتباط کودک با آموزشوپرورش بیش از آنکه
بر مبنای یادگیری علوم باشد، تست سازگاری اجتماعی است. چون آموزشوپرورش فقط مسئول آموزش علوم نیست. بچهها زمان زیادی را صرف یاد گرفتن ریاضی و جبر و... میکنند این علوم درنهایت به آنها کمک میکند پول جیبشان را بشمرند اما این بچهها باید یاد بگیرند که چطور با دیگران ارتباط سالم برقرار کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 6
فرهنگسازی سرمشق انقلاب اسلامی
گروه فرهنگی
در نخستین روز از دهه فجر انقلاب اسلامی، بررسی شاخصهای مختلف انقلاب کمک میکند تا نسل جوان ایران اسلامی بیشازپیش با رویکردها و خاستگاه آن آشنا شود و با عقلانیت و منطق با دستاوردهای آن برخورد نماید.
یکی از مهمترین رویکردهای انقلاب توجه به مقوله فرهنگی و لزوم تغییر نگرش و رویکرد جامعه با این موضوع بود که همواره در فرمایشات رهبر فقید انقلاب اسلامی و نیز مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است.
اصلیترین مبنای فرهنگ انقلابی، به ماندگاری دائمی حقیقت انقلاب بازمیگردد. این اصل، پاسخدهنده ادعای برخی مبنی بر تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی است؛ درصورتیکه جمهوری اسلامی چیزی جز صورت و مظهر انقلاب نیست و در نتیجه این دو حقیقت از هم جداشدنی نیستند. شاید بتوان جمهوری اسلامی را اولین بستر تحقق اسلام ناب دانست که باید در بستر حداکثری انقلاب اسلامی در سایر بلاد اسلامی و سپس فرهنگ ناب اسلامی باروحیه انقلابی در کل جهان گسترش یابد.
در تجربه فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از ابتدای نهضت امام راحل در دهه ۴۰ و استقرار جمهوری اسلامی در دهه ۵۰، این نکته مشهود است که هر جا فرهنگ انقلابی بر بینش، نگرش و کنش مسئولین و مردم تسری یافت، به اهداف مادی و معنوی خود رسیدیم و هر جا از فرهنگ و روحیه اسلامی و انقلابی فاصله گرفتیم ضربه خوردیم.
از سوی دیگر انقلاب اسلامی ایران یکی از متغیرهای مهمی است که در چند دهه اخیر منجر به ایجـاد نگرش جدید نسبت به اسلام در جهان شده است. این انقلاب بر اساس رویکرد فرهنگی درصدد ایجاد همگرایی فرهنگی در میان جوامع اسلامی در جهان شده و معتقد است از مهمترین عواملی که میتواند کشورهای مسلمان را به یک انسجام درونی و اجماع جهانی فراخواند همانا تأکید بر مشترکات دینی و تعامل حول آنهاست. ازاینرو دعوت به وحدت اسلامی بر اساس تعالیم الهی اسلام و در قالب توجه به فرهنگ اسلامی از طرف بنیانگذار انقلاب اسلامی مطرح میشود.
انقلاب اسلامی، انفجار نور حق و عدالت
سید کمالالدین سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی «رسالت» عنوان کرد: « مفهوم فرهنگ وسیع و بسیار فراتر از آن چیزی است که در حال حاضر در باور عموم مردم قرار دارد. فرهنگ شناسان شئون زندگی و اجتماعی مردم یک جامعه را نیز ذیل فرهنگ تعریف کرده و توجه به آن را حائز اهمیت میشمارند.»
وی افزود: «توجه امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای به فرهنگ و نوشتن کتابهای بسیار در این زمینه، اهمیت این حوزه را بهخوبی بیان میکند. بنابراین نیاز است همواره درصدد حمایت از این ارزشها و توجه به آرمانهای امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری باشیم.»
سجادی در پاسخ به اين سؤالکه چرا انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی قلمداد میشود، تصریح کرد: «پیش از انقلاب، فرهنگی متفاوت از فرهنگ حال حاضر تبلیغ میشد. مهمترین اصل این تبلیغ دوری از دین، غربزدگی و پیروی کردن از ضد ارزشها بود اما هنگامیکه انقلاب اسلامی پیروز شد، بسیاری از باورها و عادتهای غلط خاتمه یافت و ارزشهای دینی و اسلامی جایگزین آن شد. بیشک چنین امری بهصراحت خبر از فرهنگی بودن انقلاب اسلامی میدهد.»
سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری همچنین خاطرنشان کرد: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان یافتن تبلیغات ضد دینی، فرهنگی بسیار متفاوت با پیروی از خط مشی امام راحل و آرمانهای اسلام جایگزین شد که این جایگزینی یک انقلاب فرهنگی و دینی قلمداد شدچراکه همواره بر رواج ارزشهای دینی و اسلامی تأکید داشت.»
او یادآور شد:«پیروزی انقلاب اسلامی شروع استقلال در حوزههای مختلف کشور بود. همچنین دانشگاهها نیز در این دوره بهخوبی گسترش و زمینهای برای افزایش سطح تحصیلات و فرهنگ عمومی جامعه را رقم زد. لازم به ذکر است تا بگوییم بسیاری از دروس غیرقابل نیاز که پیش از انقلاب اسلامی رواج داشت، در این دوره برچیده و دروس سرچشمه گرفته از مکتب انقلاب جایگزین آن شد.»
خط مشی امام راحل همواره باقی و پیروی از آن اهمیت دارد
وی گفت: «بارها گفته شد؛ انقلاب جمهوری اسلامی ایران، انقلاب ارزشها بود. مردم ایران همواره پیرو خط مشی ائمه اطهار و اهلبیت (ع) بوده و هستند اما با پیروزی انقلاب اسلامی دیگر جایی برای تبلیغ ضد ارزشها باقی نماند و پیروی از هر آنچه اهلبیت و اوصیای خداوند به آن تأکید کرده بودند، به قوت رواج و گسترش یافت. بنابراین وجه اصلی انقلاب، وجه فرهنگی بود.»سجادی اظهار کرد: «بهموجب پیروزی انقلاب اسلامی ترویج به حفظ قرآن کریم و قرائت آن افزایش یافت. همچنین جنگ آن سالها نیز بهنوعی موجب خودباوری و ایمان هرچه تمام تربه خدای یگانه شد. در آن سالها ارزشهای دینی مردم رنگ دیگری گرفت و بیش از هر زمان دیگر قوت یافت.»سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری در پایان این گفتوگو بیان کرد: «انقلاب ما، انفجار نوری بود که در حال حاضر نیز در تمامی دنیا قابلعرضه و رؤیت است. فرهنگ سالهای پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره به قوت خود ساری و جاری است و هیچچیز نمیتواند در آن خدشه وارد کند.»
در نخستین روز از دهه فجر انقلاب اسلامی، بررسی شاخصهای مختلف انقلاب کمک میکند تا نسل جوان ایران اسلامی بیشازپیش با رویکردها و خاستگاه آن آشنا شود و با عقلانیت و منطق با دستاوردهای آن برخورد نماید.
یکی از مهمترین رویکردهای انقلاب توجه به مقوله فرهنگی و لزوم تغییر نگرش و رویکرد جامعه با این موضوع بود که همواره در فرمایشات رهبر فقید انقلاب اسلامی و نیز مقام معظم رهبری مورد تأکید قرار گرفته است.
اصلیترین مبنای فرهنگ انقلابی، به ماندگاری دائمی حقیقت انقلاب بازمیگردد. این اصل، پاسخدهنده ادعای برخی مبنی بر تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی است؛ درصورتیکه جمهوری اسلامی چیزی جز صورت و مظهر انقلاب نیست و در نتیجه این دو حقیقت از هم جداشدنی نیستند. شاید بتوان جمهوری اسلامی را اولین بستر تحقق اسلام ناب دانست که باید در بستر حداکثری انقلاب اسلامی در سایر بلاد اسلامی و سپس فرهنگ ناب اسلامی باروحیه انقلابی در کل جهان گسترش یابد.
در تجربه فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از ابتدای نهضت امام راحل در دهه ۴۰ و استقرار جمهوری اسلامی در دهه ۵۰، این نکته مشهود است که هر جا فرهنگ انقلابی بر بینش، نگرش و کنش مسئولین و مردم تسری یافت، به اهداف مادی و معنوی خود رسیدیم و هر جا از فرهنگ و روحیه اسلامی و انقلابی فاصله گرفتیم ضربه خوردیم.
از سوی دیگر انقلاب اسلامی ایران یکی از متغیرهای مهمی است که در چند دهه اخیر منجر به ایجـاد نگرش جدید نسبت به اسلام در جهان شده است. این انقلاب بر اساس رویکرد فرهنگی درصدد ایجاد همگرایی فرهنگی در میان جوامع اسلامی در جهان شده و معتقد است از مهمترین عواملی که میتواند کشورهای مسلمان را به یک انسجام درونی و اجماع جهانی فراخواند همانا تأکید بر مشترکات دینی و تعامل حول آنهاست. ازاینرو دعوت به وحدت اسلامی بر اساس تعالیم الهی اسلام و در قالب توجه به فرهنگ اسلامی از طرف بنیانگذار انقلاب اسلامی مطرح میشود.
انقلاب اسلامی، انفجار نور حق و عدالت
سید کمالالدین سجادی، سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی «رسالت» عنوان کرد: « مفهوم فرهنگ وسیع و بسیار فراتر از آن چیزی است که در حال حاضر در باور عموم مردم قرار دارد. فرهنگ شناسان شئون زندگی و اجتماعی مردم یک جامعه را نیز ذیل فرهنگ تعریف کرده و توجه به آن را حائز اهمیت میشمارند.»
وی افزود: «توجه امام خمینی (ره) و حضرت آیتالله خامنهای به فرهنگ و نوشتن کتابهای بسیار در این زمینه، اهمیت این حوزه را بهخوبی بیان میکند. بنابراین نیاز است همواره درصدد حمایت از این ارزشها و توجه به آرمانهای امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری باشیم.»
سجادی در پاسخ به اين سؤالکه چرا انقلاب اسلامی، یک انقلاب فرهنگی قلمداد میشود، تصریح کرد: «پیش از انقلاب، فرهنگی متفاوت از فرهنگ حال حاضر تبلیغ میشد. مهمترین اصل این تبلیغ دوری از دین، غربزدگی و پیروی کردن از ضد ارزشها بود اما هنگامیکه انقلاب اسلامی پیروز شد، بسیاری از باورها و عادتهای غلط خاتمه یافت و ارزشهای دینی و اسلامی جایگزین آن شد. بیشک چنین امری بهصراحت خبر از فرهنگی بودن انقلاب اسلامی میدهد.»
سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری همچنین خاطرنشان کرد: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان یافتن تبلیغات ضد دینی، فرهنگی بسیار متفاوت با پیروی از خط مشی امام راحل و آرمانهای اسلام جایگزین شد که این جایگزینی یک انقلاب فرهنگی و دینی قلمداد شدچراکه همواره بر رواج ارزشهای دینی و اسلامی تأکید داشت.»
او یادآور شد:«پیروزی انقلاب اسلامی شروع استقلال در حوزههای مختلف کشور بود. همچنین دانشگاهها نیز در این دوره بهخوبی گسترش و زمینهای برای افزایش سطح تحصیلات و فرهنگ عمومی جامعه را رقم زد. لازم به ذکر است تا بگوییم بسیاری از دروس غیرقابل نیاز که پیش از انقلاب اسلامی رواج داشت، در این دوره برچیده و دروس سرچشمه گرفته از مکتب انقلاب جایگزین آن شد.»
خط مشی امام راحل همواره باقی و پیروی از آن اهمیت دارد
وی گفت: «بارها گفته شد؛ انقلاب جمهوری اسلامی ایران، انقلاب ارزشها بود. مردم ایران همواره پیرو خط مشی ائمه اطهار و اهلبیت (ع) بوده و هستند اما با پیروزی انقلاب اسلامی دیگر جایی برای تبلیغ ضد ارزشها باقی نماند و پیروی از هر آنچه اهلبیت و اوصیای خداوند به آن تأکید کرده بودند، به قوت رواج و گسترش یافت. بنابراین وجه اصلی انقلاب، وجه فرهنگی بود.»سجادی اظهار کرد: «بهموجب پیروزی انقلاب اسلامی ترویج به حفظ قرآن کریم و قرائت آن افزایش یافت. همچنین جنگ آن سالها نیز بهنوعی موجب خودباوری و ایمان هرچه تمام تربه خدای یگانه شد. در آن سالها ارزشهای دینی مردم رنگ دیگری گرفت و بیش از هر زمان دیگر قوت یافت.»سخنگوی جبهه پیروان خط امام و رهبری در پایان این گفتوگو بیان کرد: «انقلاب ما، انفجار نوری بود که در حال حاضر نیز در تمامی دنیا قابلعرضه و رؤیت است. فرهنگ سالهای پیروزی انقلاب اسلامی نیز همواره به قوت خود ساری و جاری است و هیچچیز نمیتواند در آن خدشه وارد کند.»

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 7
اتحاد ایران با کشورهای منطقه علیه مداخلهگران فرامنطقهای
گروه سیاسی
محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان از اواسط هفته گذشته یک سفر چندروزه را به منطقه قفقاز آغاز کرد. سفری که بعد از تنشهای اخیر منطقه قرهباغ میتواند اثرات مثبتی برای هماهنگی بیشتر بین کشورهای منطقه قفقاز داشته باشد. ظریف در حالی سفر به منطقه قفقاز جنوبی و روسیه را آغاز کرد که با توجه به شرایط کنونی حاکم بر روابط بینالملل این سفر از سوی کارشناسان بهدقت مورد ارزیابی قرار گرفت که این موضوع نتیجه اهمیت گفتوگوها و نیز دیدارهای ظریف در این سفر است. سفر اخیر ظریف به کشورهای روسیه، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان میتواند گام مهمی در جهت تقویت روابط منطقهای و اقتصادی کشورهای فوق و همچنین در راستای اجرای مدل ۳+۳ یعنی ایران، روسیه، ترکیه و ارمنستان، آذربایجان و گرجستان انجام شده باشد.از طرفی سفر وزیرخارجه کشورمان به گفته بسیاری از کارشناسان به « تور دیپلماسی و تبیین جایگاه واقعی ایران در منطقه » تعبیر شده است.سفر وزیر امور خارجه بعد از سفر «سید عباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه که در میانه جنگ قرهباغ انجام شده بود دومین سفر دیپلماتیک مهم ایران به منطقه قفقاز است که گرجستان هم به این سفر اضافه شده است. باتوجه به تنشهای اخیر در منطقه قرهباغ، برخی ملاحظات منطقهای و تحولاتی در روابط ایران بین کشورهای آذربایجان و ارمنستان ایجاد شد. همانزمان تأکید ایران بر حفظ امنیت ملی کشورمان و جمهوری آذربایجان بود. اما باوجوداینکه سفر وزیر خارجه ایران با اهداف مشخص و برنامهریزیشده به کشورهای یادشده صورت گرفته، اما این سفر فرصت مغتنمی را نیز برای بسط و گسترش روابط و طرح مسائل موردعلاقه طرفین در دیدارهای دوجانبه ایجاد میکند که به نظر میرسد تا این جای کار ظریف توانسته از این موقعیت ایجادشده بهرهبرداری خوبی داشته باشد.محمدجواد ظریف در آغاز سفرش ضمن تشریح اهداف این سفر به کشورهای شمال غربی ایران، گفت: این سفر درباره تحولات منطقه بهویژه مسئله قرهباغ، موضوع برجام، روابط دوجانبه و موضوعات بینالمللی ازجمله سوریه، افغانستان و یمن و نیز رایزنی با وزیر امورخارجه روسیه در این موارد خواهد بود.ظریف همچنین به این موضوع اشاره و تأکید کرد که، تهران خواهان تشکیل «اتحادیه همکاری ۶ جانبه در منطقه است» و آنگونه که از شواهد دیده میشود این موضوع مهمترین هدف سفر منطقهای وزیر خارجه ایران به کشورهای حوزه قفقاز به شمار میرود.حال به نظر میرسد طرح تشکیل اتحادیه 6جانبه در میان برخی کشورهای شمالی ایران در شرایط کنونی حاکم بر جهان، از اهداف ویژهتری نسبت به مابقی موضوعاتی که به آنها اشاره شد، برخوردار است و اگر این پیشنهاد جامه عمل بپوشد و اجرایی شود، باید در آیندهای نهچندان دور منتظر نتایج مثبت آن بود.
طبیعتا همکاریهای منطقهای پس از شکلگیری وضعیت کنونی در واشنگتن و تغییر و تحولاتی که ایجاد شده و آن چیزی که در بحران قرهباغ رخ داد نهتنها برای ایران بلکه برای کشورهای منطقه و فرامنطقهای از اهمیت بسیاری برخوردار است. همانطور که کارشناسان پیشبینی کردند آنچه که بایدن در مورد برجام میگفت و در ایران هم تصور میشد، محقق نشد و باوجوداین شرایط، زمینههایی ایجاد میشود تا در پرتوی رویکرد تیم بایدن در ارتباط با ایران و نوع برخورد دیپلماتیک با ایران زمینه تعامل اروپای متحد با آمریکا نسبت به ایران افزایش یابد. ظریف و تصمیمگیران موجود در ایران سعی کرده و اندیشیدهاند که علیرغم ظواهر موجود از سوی بایدن در مسئله هستهای و شعار بازگشت به برجام، این احتمال وجود دارد که تحریمهای جدیدی اضافه نشود، اما تحریمهای مؤثر هم برداشته نخواهد شد. بنابراین در این سفر زمینه هماهنگی بیشتر مورد گفتوگو قرار گرفته است.با این اوصاف ایران میتواند از فرصت پیشآمده، بیشترین بهره را برای اتحاد هرچه سریعتر و بهتر با کشورهای منطقه قفقاز ببرد.
اقدامی که درشرایط فعلی و باتوجه به تغییر ریاست جمهوری در آمریکا میتواند قدرت جمهوری اسلامی ایران را درتقابل با کشورهای غربی بیشتر کند. مسلم است که هرچه ایران با کشورهای همسایه اتحاد بیشتری داشته باشد، میتواند نیازهای خود را رفع و با قدرت بیشتری در مذاکرات احتمالی چانه بزند. بااینحال کشورهای فرامنطقهای درصدد هستند تا با ایجاد تنشهای مختلف ازجمله اعزام نیروهای تروریستی درزمان رخداد کوچکترین آشوبی به منطقه، ایجاد شکافهای فرهنگی و عقیدتی بین کشورها فاصله بیندازند. اما باتوجه به اهمیت ایران به امنیت ملی و منطقهای و فراهم بودن فرصتهای تجاری و اقتصادی و سیاسی با کشورهای مذکور، میتوان راه را بر کشورهای بیگانه بست. حال این مسیر آغاز شده و انتظار میرود به دیدارهای دیپلماتیک ختم نشود. دستگاه دیپلماسی باید اقدامات و سفرهای دیپلماتیک خود را به مرحله تأثیرگذاری و ایجاد روابط تجاری بینجامد، اقدامی که ایران بیش از هرزمان دیگری به آن احتیاج دارد.
محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان از اواسط هفته گذشته یک سفر چندروزه را به منطقه قفقاز آغاز کرد. سفری که بعد از تنشهای اخیر منطقه قرهباغ میتواند اثرات مثبتی برای هماهنگی بیشتر بین کشورهای منطقه قفقاز داشته باشد. ظریف در حالی سفر به منطقه قفقاز جنوبی و روسیه را آغاز کرد که با توجه به شرایط کنونی حاکم بر روابط بینالملل این سفر از سوی کارشناسان بهدقت مورد ارزیابی قرار گرفت که این موضوع نتیجه اهمیت گفتوگوها و نیز دیدارهای ظریف در این سفر است. سفر اخیر ظریف به کشورهای روسیه، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان میتواند گام مهمی در جهت تقویت روابط منطقهای و اقتصادی کشورهای فوق و همچنین در راستای اجرای مدل ۳+۳ یعنی ایران، روسیه، ترکیه و ارمنستان، آذربایجان و گرجستان انجام شده باشد.از طرفی سفر وزیرخارجه کشورمان به گفته بسیاری از کارشناسان به « تور دیپلماسی و تبیین جایگاه واقعی ایران در منطقه » تعبیر شده است.سفر وزیر امور خارجه بعد از سفر «سید عباس عراقچی» معاون سیاسی وزیر امور خارجه که در میانه جنگ قرهباغ انجام شده بود دومین سفر دیپلماتیک مهم ایران به منطقه قفقاز است که گرجستان هم به این سفر اضافه شده است. باتوجه به تنشهای اخیر در منطقه قرهباغ، برخی ملاحظات منطقهای و تحولاتی در روابط ایران بین کشورهای آذربایجان و ارمنستان ایجاد شد. همانزمان تأکید ایران بر حفظ امنیت ملی کشورمان و جمهوری آذربایجان بود. اما باوجوداینکه سفر وزیر خارجه ایران با اهداف مشخص و برنامهریزیشده به کشورهای یادشده صورت گرفته، اما این سفر فرصت مغتنمی را نیز برای بسط و گسترش روابط و طرح مسائل موردعلاقه طرفین در دیدارهای دوجانبه ایجاد میکند که به نظر میرسد تا این جای کار ظریف توانسته از این موقعیت ایجادشده بهرهبرداری خوبی داشته باشد.محمدجواد ظریف در آغاز سفرش ضمن تشریح اهداف این سفر به کشورهای شمال غربی ایران، گفت: این سفر درباره تحولات منطقه بهویژه مسئله قرهباغ، موضوع برجام، روابط دوجانبه و موضوعات بینالمللی ازجمله سوریه، افغانستان و یمن و نیز رایزنی با وزیر امورخارجه روسیه در این موارد خواهد بود.ظریف همچنین به این موضوع اشاره و تأکید کرد که، تهران خواهان تشکیل «اتحادیه همکاری ۶ جانبه در منطقه است» و آنگونه که از شواهد دیده میشود این موضوع مهمترین هدف سفر منطقهای وزیر خارجه ایران به کشورهای حوزه قفقاز به شمار میرود.حال به نظر میرسد طرح تشکیل اتحادیه 6جانبه در میان برخی کشورهای شمالی ایران در شرایط کنونی حاکم بر جهان، از اهداف ویژهتری نسبت به مابقی موضوعاتی که به آنها اشاره شد، برخوردار است و اگر این پیشنهاد جامه عمل بپوشد و اجرایی شود، باید در آیندهای نهچندان دور منتظر نتایج مثبت آن بود.
طبیعتا همکاریهای منطقهای پس از شکلگیری وضعیت کنونی در واشنگتن و تغییر و تحولاتی که ایجاد شده و آن چیزی که در بحران قرهباغ رخ داد نهتنها برای ایران بلکه برای کشورهای منطقه و فرامنطقهای از اهمیت بسیاری برخوردار است. همانطور که کارشناسان پیشبینی کردند آنچه که بایدن در مورد برجام میگفت و در ایران هم تصور میشد، محقق نشد و باوجوداین شرایط، زمینههایی ایجاد میشود تا در پرتوی رویکرد تیم بایدن در ارتباط با ایران و نوع برخورد دیپلماتیک با ایران زمینه تعامل اروپای متحد با آمریکا نسبت به ایران افزایش یابد. ظریف و تصمیمگیران موجود در ایران سعی کرده و اندیشیدهاند که علیرغم ظواهر موجود از سوی بایدن در مسئله هستهای و شعار بازگشت به برجام، این احتمال وجود دارد که تحریمهای جدیدی اضافه نشود، اما تحریمهای مؤثر هم برداشته نخواهد شد. بنابراین در این سفر زمینه هماهنگی بیشتر مورد گفتوگو قرار گرفته است.با این اوصاف ایران میتواند از فرصت پیشآمده، بیشترین بهره را برای اتحاد هرچه سریعتر و بهتر با کشورهای منطقه قفقاز ببرد.
اقدامی که درشرایط فعلی و باتوجه به تغییر ریاست جمهوری در آمریکا میتواند قدرت جمهوری اسلامی ایران را درتقابل با کشورهای غربی بیشتر کند. مسلم است که هرچه ایران با کشورهای همسایه اتحاد بیشتری داشته باشد، میتواند نیازهای خود را رفع و با قدرت بیشتری در مذاکرات احتمالی چانه بزند. بااینحال کشورهای فرامنطقهای درصدد هستند تا با ایجاد تنشهای مختلف ازجمله اعزام نیروهای تروریستی درزمان رخداد کوچکترین آشوبی به منطقه، ایجاد شکافهای فرهنگی و عقیدتی بین کشورها فاصله بیندازند. اما باتوجه به اهمیت ایران به امنیت ملی و منطقهای و فراهم بودن فرصتهای تجاری و اقتصادی و سیاسی با کشورهای مذکور، میتوان راه را بر کشورهای بیگانه بست. حال این مسیر آغاز شده و انتظار میرود به دیدارهای دیپلماتیک ختم نشود. دستگاه دیپلماسی باید اقدامات و سفرهای دیپلماتیک خود را به مرحله تأثیرگذاری و ایجاد روابط تجاری بینجامد، اقدامی که ایران بیش از هرزمان دیگری به آن احتیاج دارد.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
گروکشی؛ استراتژی همیشگی آمریکا
حانیه مسجودی
هنوز یک ماه نشده که دولت جدید در آمریکا بر سرکار آمده است اما بسیار زودتر از آنچه انتظار میرفت، مقامات دولت جو بایدن درمورد نقض برجام توسط ایران اظهارنظر میکنند. توافقی که آمریکا بیش از 3 سال پیش از آن خارج شد. جدای از اینکه رئیسجمهور سابق آمریکا برجام را در شبکه رسمی تلویزیون پاره کرد، به گفته وزیرامورخارجه کشورمان این توافقنامه در دولت پیش از ترامپ، یعنی باراک اوباما نیز نقض شده بود. بنابراین پاره کردن آن توسط رئیسجمهور وقت و دیوانه آمریکا، ایران را به برداشت گامهای کاهش تعهدات برجامی واداشت. گامهایی که مرحلهبهمرحله از حدود 2 سال بعد از خروج آمریکا از برجام، عملیاتی شد.تا پیش از انتخابات آمریکا و سرکار آمدن بایدن در کاخ سفید، کارشناسان معتقد بودند که چه ترامپ و چه بایدن انتخاب شوند، گزینه احتمالی که این کشور برای بازگشت به برجام از آن استفاده میکند، گروکشی خواهد بود. باتوجه به اینکه آمریکا میداند ایران تحت هیچ شرایطی بر سر مسائل موشکی، دفاعی و فعالیتهای منطقهای وارد مذاکره نمیشود و امتیازی دست آنها را نمیگیرد و اصرار بر بازگشت همهجانبه آمریکا به این توافقنامه است، درصدد خواهند بود که خود را خواهان بازگشت به برجام نشان دهند، اما چه بازگشتی! بازگشتی که ابتدا جمهوری اسلامی ایران، آن را تحقق بخشد و در راستای اجرای تعهدات برجامی گام بردارد و سپس آمریکا وارد میدان شود و اعلام کند که به شرط و شروط مختلف ازجمله توقف فعالیت و ساخت موشکی و کاهش توان دفاعی و همچنین توقف فعالیتها و نفوذ منطقهای ایران، به برجام بازمیگردد. گزینهای که به نظر میرسد از هماکنون دولتمردان بایدن درحال چیدن پازلهای آن هستند. چراکه میدانند اگر جمهوری اسلامی ایران ابتدا به برجام بازگردد و تعهداتش را اجرایی کند، بسیاری از اقداماتی که پس از خروج آنها از برجام انجام داده متوقف و حتی اگر هم با شرط و شروط آمریکا مخالفت کند، ازلحاظ هستهای و حتی علمی بسیار عقب خواهد افتاد. حتی بیشتر از این 5 سالی که وقتمان را برای برجام تلف کردیم و به زعم دولتهای غربی حدود 20 سال در زمینههای مختلف عقب افتادیم.
وزیرامور خارجه جدید آمریکا: ایران به تعهدات برجام عمل کند، آمریکا نیز بازمیگردد
درحال حاضر نیز اظهارنظر آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه جدید آمریکا مصداق همین موضوع است. او در نشست خبری اخیر خود اظهار کرد: بایدن بسیار شفاف است. اگر ایران به تعهدات خود ذیل توافقنامه هستهای عمل کند، آمریکا نیز برمیگردد.
دقت کنید! ابتدا تأکید بر بازگشت ایران و سپس بازگشت آمریکا به برجام است. همان گزینهای که در سطرهای بالاتر به آن اشاره کردیم. بنابراین مسیر و استراتژی جدید آمریکا که سالهاست با آن گروکشی میکند، مجدد درحال ساختن «ایستگاههای معطلی» علیه ایران است.
پاسخ ظریف به بلینکن: هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرید
محمدجواد ظريف، وزیر امورخارجه کشورمان نیز در پاسخ به اظهارات وزیرامورخارجه جدید آمریکا در حسابرسمی تویيتر خود اینگونه نوشت: «بررسی واقعیتها برای وزیرخارجه بلینکن:
ایالاتمتحده:
- برجام را نقض کرد
- انتقال مواد غذایی و دارو را برای ایرانیها مسدود کرد
- پایبندان به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را مورد تنبیه قرار داد
اما ایران در مقابل و در طول مدت این افتضاح کریه:
- به برجام پایبند ماند
- تنها تدابیر جبرانی از قبل پیشبینیشده اتخاذ کرد
حالا چه کسی باید گام نخست را بردارد؟ هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرید.»بنابراین این آمریکاییها بودند که بدعهدی کردند و علیرغم بدعهدی غربیها، ایران به تعهداتش پایبند بوده و حتی میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران تا الان هم زیادی منتظر اجرای تعهدات طرفهای برجامی بوده است.البته وزیرامورخارجه دولت بایدن ادامه مسیر احتمالی آمریکا برای بازگشت به برجام را روشنتر کرده و مانند کشورهای اروپایی ازجمله انگلیس، آلمان و فرانسه تأکید کرده که پس از بازگشت ایران به برجام، از آن به عنوان «بستری برای مذاکرات آتی جهت توافق گستردهتر» که دیگر نگرانیهای ما و متحدانمان را شامل شود، استفاده میکنیم.دراین بند از صحبتهایش نیز به عبارت «دیگر نگرانی ما و متحدانمان» اشاره میکند. منظور او افزایش قدرت نفوذ و نظامی ایران در غرب آسیا و پیشرفت توان موشکی نیروهای مسلح ایران است. حقوحقوقی که طبیعی و شامل تمام کشورهای زیر پرچم سلطه آمریکا خواهد شد، اما جمهوری اسلامی ایران، خیر.
رهبر انقلاب: به ما میگویند موشک نداشته باشید؛ به شما چه ربطی دارد
اما دولتمردان غربی باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران تا زمانیکه لغو تمام تحریمهای وعده دادهشده در برجام و تعهدات دیگری که طرفهای غربی موظف به اجرا هستند، محقق و ملموس نشود، هیچ گام اجرایی و حتی غیراجرایی درراستای آغاز اجرای تعهدات برجامی برنخواهد داشت.ازطرف دیگر نگرانیهای آمریکا و متحدانشان که وزیر امورخارجه دولت بایدن به آن اشاره کرد نیز به هیچوجه، قابلمذاکره نیست و به طبق فرمایشات رهبری به آنها ربطی ندارد.رهبر فرزانه انقلاب ماهها پیش از سرکار آمدن جو بایدن در آمریکا، مردادماه سال جاری درمورد مذاکره با آمریکا تأکید کردند: «اینکه دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میز مذاکره بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خب پدرتان درآمده؛ یعنی خودتان را بیدفاع کردهاید؛ اگر قبول نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ باز هم دعوا، باز هم تحریم، باز هم تهدید؛ مذاکره یعنی این؛ دلیل اینکه بنده می گویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم، این است که این مذاکره [نتیجه ندارد]؛ البتّه او سود میبرد از مذاکره.»ایشان همچنین در آذرماه سال جاری درمورد یاوهگوییهای کشورهای اروپایی درمورد مذاکره بر سر توان موشکی و منطقهای خطاب به آمریکاییها و اروپاییها گفتند: «به ما میگویند موشک نداشته باشید؛ به شما چه ربطی دارد، شما اول خودتان را اصلاح کنید و بعد اظهارنظر کنید. به بیگانگان نمیتوان اطمینان کرد و به امید گشایش آنها بود. رهبر انقلاب همچنین فرمودند: «وضع آمریکا که مشخص نیست و اروپاییها هم دائم در حال موضعگیری ضد ایران هستند. آنها درحالیکه خودشان بیشترین دخالتهای نادرست را در مسائل منطقه دارند، به ما میگویند در منطقه دخالت نکنید و درحالیکه انگلیس و فرانسه دارای موشکهای مخرب اتمی هستند و آلمان نیز در این مسیر قرار دارد، به ما میگویند موشک نداشته باشید.»بنابراین فرمایشات رهبری، اوضاع فعلی و اظهارات مقامات آمریکایی و اروپایی که طبق سخنان رهبری درست از آب درآمد و استراتژی آنها همانی شد که انتظار میرفت، باید به راحتی پرونده مذاکره با آمریکا را بست و از تعلل و وادادگی در سالهای اخیر درس گرفت.
هنوز یک ماه نشده که دولت جدید در آمریکا بر سرکار آمده است اما بسیار زودتر از آنچه انتظار میرفت، مقامات دولت جو بایدن درمورد نقض برجام توسط ایران اظهارنظر میکنند. توافقی که آمریکا بیش از 3 سال پیش از آن خارج شد. جدای از اینکه رئیسجمهور سابق آمریکا برجام را در شبکه رسمی تلویزیون پاره کرد، به گفته وزیرامورخارجه کشورمان این توافقنامه در دولت پیش از ترامپ، یعنی باراک اوباما نیز نقض شده بود. بنابراین پاره کردن آن توسط رئیسجمهور وقت و دیوانه آمریکا، ایران را به برداشت گامهای کاهش تعهدات برجامی واداشت. گامهایی که مرحلهبهمرحله از حدود 2 سال بعد از خروج آمریکا از برجام، عملیاتی شد.تا پیش از انتخابات آمریکا و سرکار آمدن بایدن در کاخ سفید، کارشناسان معتقد بودند که چه ترامپ و چه بایدن انتخاب شوند، گزینه احتمالی که این کشور برای بازگشت به برجام از آن استفاده میکند، گروکشی خواهد بود. باتوجه به اینکه آمریکا میداند ایران تحت هیچ شرایطی بر سر مسائل موشکی، دفاعی و فعالیتهای منطقهای وارد مذاکره نمیشود و امتیازی دست آنها را نمیگیرد و اصرار بر بازگشت همهجانبه آمریکا به این توافقنامه است، درصدد خواهند بود که خود را خواهان بازگشت به برجام نشان دهند، اما چه بازگشتی! بازگشتی که ابتدا جمهوری اسلامی ایران، آن را تحقق بخشد و در راستای اجرای تعهدات برجامی گام بردارد و سپس آمریکا وارد میدان شود و اعلام کند که به شرط و شروط مختلف ازجمله توقف فعالیت و ساخت موشکی و کاهش توان دفاعی و همچنین توقف فعالیتها و نفوذ منطقهای ایران، به برجام بازمیگردد. گزینهای که به نظر میرسد از هماکنون دولتمردان بایدن درحال چیدن پازلهای آن هستند. چراکه میدانند اگر جمهوری اسلامی ایران ابتدا به برجام بازگردد و تعهداتش را اجرایی کند، بسیاری از اقداماتی که پس از خروج آنها از برجام انجام داده متوقف و حتی اگر هم با شرط و شروط آمریکا مخالفت کند، ازلحاظ هستهای و حتی علمی بسیار عقب خواهد افتاد. حتی بیشتر از این 5 سالی که وقتمان را برای برجام تلف کردیم و به زعم دولتهای غربی حدود 20 سال در زمینههای مختلف عقب افتادیم.
وزیرامور خارجه جدید آمریکا: ایران به تعهدات برجام عمل کند، آمریکا نیز بازمیگردد
درحال حاضر نیز اظهارنظر آنتونی بلینکن، وزیر امورخارجه جدید آمریکا مصداق همین موضوع است. او در نشست خبری اخیر خود اظهار کرد: بایدن بسیار شفاف است. اگر ایران به تعهدات خود ذیل توافقنامه هستهای عمل کند، آمریکا نیز برمیگردد.
دقت کنید! ابتدا تأکید بر بازگشت ایران و سپس بازگشت آمریکا به برجام است. همان گزینهای که در سطرهای بالاتر به آن اشاره کردیم. بنابراین مسیر و استراتژی جدید آمریکا که سالهاست با آن گروکشی میکند، مجدد درحال ساختن «ایستگاههای معطلی» علیه ایران است.
پاسخ ظریف به بلینکن: هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرید
محمدجواد ظريف، وزیر امورخارجه کشورمان نیز در پاسخ به اظهارات وزیرامورخارجه جدید آمریکا در حسابرسمی تویيتر خود اینگونه نوشت: «بررسی واقعیتها برای وزیرخارجه بلینکن:
ایالاتمتحده:
- برجام را نقض کرد
- انتقال مواد غذایی و دارو را برای ایرانیها مسدود کرد
- پایبندان به قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را مورد تنبیه قرار داد
اما ایران در مقابل و در طول مدت این افتضاح کریه:
- به برجام پایبند ماند
- تنها تدابیر جبرانی از قبل پیشبینیشده اتخاذ کرد
حالا چه کسی باید گام نخست را بردارد؟ هرگز شکست حداکثری ترامپ را از یاد نبرید.»بنابراین این آمریکاییها بودند که بدعهدی کردند و علیرغم بدعهدی غربیها، ایران به تعهداتش پایبند بوده و حتی میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران تا الان هم زیادی منتظر اجرای تعهدات طرفهای برجامی بوده است.البته وزیرامورخارجه دولت بایدن ادامه مسیر احتمالی آمریکا برای بازگشت به برجام را روشنتر کرده و مانند کشورهای اروپایی ازجمله انگلیس، آلمان و فرانسه تأکید کرده که پس از بازگشت ایران به برجام، از آن به عنوان «بستری برای مذاکرات آتی جهت توافق گستردهتر» که دیگر نگرانیهای ما و متحدانمان را شامل شود، استفاده میکنیم.دراین بند از صحبتهایش نیز به عبارت «دیگر نگرانی ما و متحدانمان» اشاره میکند. منظور او افزایش قدرت نفوذ و نظامی ایران در غرب آسیا و پیشرفت توان موشکی نیروهای مسلح ایران است. حقوحقوقی که طبیعی و شامل تمام کشورهای زیر پرچم سلطه آمریکا خواهد شد، اما جمهوری اسلامی ایران، خیر.
رهبر انقلاب: به ما میگویند موشک نداشته باشید؛ به شما چه ربطی دارد
اما دولتمردان غربی باید بدانند که جمهوری اسلامی ایران تا زمانیکه لغو تمام تحریمهای وعده دادهشده در برجام و تعهدات دیگری که طرفهای غربی موظف به اجرا هستند، محقق و ملموس نشود، هیچ گام اجرایی و حتی غیراجرایی درراستای آغاز اجرای تعهدات برجامی برنخواهد داشت.ازطرف دیگر نگرانیهای آمریکا و متحدانشان که وزیر امورخارجه دولت بایدن به آن اشاره کرد نیز به هیچوجه، قابلمذاکره نیست و به طبق فرمایشات رهبری به آنها ربطی ندارد.رهبر فرزانه انقلاب ماهها پیش از سرکار آمدن جو بایدن در آمریکا، مردادماه سال جاری درمورد مذاکره با آمریکا تأکید کردند: «اینکه دشمن میگوید بیایید مذاکره کنیم، یعنی اینکه شما بیایید پشت میز مذاکره بنشینید و ما به شما بگوییم باید شما موشک نسازید، شما هم باید قبول کنید؛ اگر قبول کردید که خب پدرتان درآمده؛ یعنی خودتان را بیدفاع کردهاید؛ اگر قبول نکردید، همین آش است و همین کاسه؛ باز هم دعوا، باز هم تحریم، باز هم تهدید؛ مذاکره یعنی این؛ دلیل اینکه بنده می گویم با آمریکا مذاکره نمیکنیم، این است که این مذاکره [نتیجه ندارد]؛ البتّه او سود میبرد از مذاکره.»ایشان همچنین در آذرماه سال جاری درمورد یاوهگوییهای کشورهای اروپایی درمورد مذاکره بر سر توان موشکی و منطقهای خطاب به آمریکاییها و اروپاییها گفتند: «به ما میگویند موشک نداشته باشید؛ به شما چه ربطی دارد، شما اول خودتان را اصلاح کنید و بعد اظهارنظر کنید. به بیگانگان نمیتوان اطمینان کرد و به امید گشایش آنها بود. رهبر انقلاب همچنین فرمودند: «وضع آمریکا که مشخص نیست و اروپاییها هم دائم در حال موضعگیری ضد ایران هستند. آنها درحالیکه خودشان بیشترین دخالتهای نادرست را در مسائل منطقه دارند، به ما میگویند در منطقه دخالت نکنید و درحالیکه انگلیس و فرانسه دارای موشکهای مخرب اتمی هستند و آلمان نیز در این مسیر قرار دارد، به ما میگویند موشک نداشته باشید.»بنابراین فرمایشات رهبری، اوضاع فعلی و اظهارات مقامات آمریکایی و اروپایی که طبق سخنان رهبری درست از آب درآمد و استراتژی آنها همانی شد که انتظار میرفت، باید به راحتی پرونده مذاکره با آمریکا را بست و از تعلل و وادادگی در سالهای اخیر درس گرفت.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 15
غلبه واکسن ایرانی بر ویروس انگلیسی
گروه اجتماعی
بین تمام خبرهای بد که کاممان را حسابی تلخ میکند، این خبر بسیار شعف انگیز و امیدوارکننده است، «حجت نیکی ملکی»، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام در توییترش نوشت: «توانایی واکسن ایرانی در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی» به اثبات رسیده و حالا همه بیش از هر زمان دیگری، منتظر فرارسیدن بهاریم و امید تازهای برای رهایی از شر این بیماری مرموز در ما ایجادشده است. از حدود یکسال پیش که جهان با یک مهمان ناخوانده به نام ویروس کرونای جدید و بیماری ناشناخته کووید ۱۹ مواجه شد، تحقیقات برای یافتن دارو و ساخت واکسن این بیماری در سراسر جهان آغاز و شرکتهای بسیاری برای تولید این واکسن دست به کار شدند. واکسنها معمولاقبل از رسیدن به مراحل کارآزمایی بالینی به سالها تحقیق و آزمایش نیاز دارند، اما در شرایط بحرانی حال حاضر، دانشمندان در حال رقابت برای تولید واکسن ویروس کرونا تا سال آینده هستند. اولین آزمایشهای ایمنی واکسن بر روی انسان در ماه مارس آغاز و برخی با شکست روبه رو شدند و برخی دیگر توانستند در تحریک سیستم ایمنی بدن برای تولید آنتیبادی مؤثر علیه ویروس موفق شوند، ما هم گامهای محکم و استواری در این مسیر برداشتهایم.
میزان اثربخشی واکسن در برابر گونه جهشیافته
اولین تزریق انسانی مرحله اول مطالعات بالینی نخستین واکسن کرونا ساخت محققان ایرانی در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با نام «کوو ایران برکت» نهم دیماه با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، روی داوطلبان انجام شد. «محمدرضا صالحی»، مجری کارآزمایی و تست بالینی واکسن کرونای ایرانی از اتمام فاز یک کارآزمایی بالینی واکسن کوویدایران تا آخر ماه جاری خبر داده که در مرحله دو، فاز یک این واکسن روی ۱۴ نفر دیگر تست میشود و در فاز دو بالینی نیز روی ۵۰۰ نفر تست خواهد شد و تا به اینجای کار، فاقد عوارض جانبی بوده است. اما پس از ورود ویروس انگلیسی به کشور، بسیاری از کارشناسان نسبت به کارآیی واکسنهای موجود بر گونه جهشیافته با دیده تردید نگریستند و پایگاه خبری «newsweek» در اینباره نوشت، تعداد اندکی از دانشمندان میگویند: جهش ژنتیکی در پرزهای پروتئینی اینگونه جدید ممکن است توان رشد آن را افزایش دهد؛ این پرزهای پروتئینی بخشی از ویروس هستند که توان نفوذ به سلولهای بدن را به آن میدهند و واکسن کرونا دقیقا به شکلی طراحیشده که روی همین پروتئینها تأثیر بگذارد، بنابراین محققان میگویند ممکن است جهش اینگونه تازه در کار واکسن اختلال ایجاد کند. از سوی دیگر، نشریه پزشکی بریتانیا (BMJ) در پاسخ به این سؤال که آیا واکسنها هنوز بهدرد میخورند؟ یادآور شده است:
سه واکسن اصلی کرونا بر اساس پروتئین spike ویروس ساختهشدهاند که در گونه جدید دچار تغییر شده است. اما واکسنها موجب ساخت آنتیبادی علیه بخشهای بسیاری از این پروتئین میشوند و درنتیجه بعید است که یک تغییر موجب کاهش اثر واکسن شود.
سوم بهمنماه نیز پایگاه اینترنتی نیوز مدیکال، گزارش کرده است که نتایج یک مطالعه نشان میدهد، واکسن کرونای شرکت داروسازی «فایزر» و «بایون تک» واکنش آنتیبادی کاهشیافتهای در برابر گونه انگلیسی ویروس کرونا در میان افراد ۶۴ و ۸۵ ساله دارد. اینگونه جدید که ابتدا در انگلیس، آفریقای جنوبی و برزیل کشف شد و اکنون در بیش از 60 کشور جهان شناسایی شده است، با احتمالاتی مبنی بر تأثیرپذیری آن بر واکسن همراه بوده و سه هفته بعد از تزریق اولین دوز واکسن شرکت فایزر-بایون تک به نام BNT162b، محققان دانشگاه کمبریج به شواهدی دستیافتهاند که از کاهش واکنش آنتیبادی در برابر جهش۱.۱.۷ Bدر افراد (۶۴ و ۸۵ ساله) حکایت دارد. اما این عدم کارآیی و یا کاهش اثرگذاری، در مورد واکسن تولید داخلی ما صدق نمیکند. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام از توانایی واکسن کووایران برکت(واکسن ایرانی کرونا) در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته انگلیسی خبر داده است. حجت نیکی ملکی در توییتر نوشت: ویروس کرونای انگلیسی مقهور واکسن ایرانی شده و دکتر جلیلی مسئول تیم تولید واکسن در ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرده است: آزمایشها نشان داد پلاسمای خون نفرات اولی که واکسن کووایران برکت در کارآزمایی بالینی به آنها تزریقشده است، قادر به خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی است.
خنثیسازی ویروس جهشیافته توسط واکسن ایرانی
پیشتر این بحث بر سر زبانها بود که هرگونه تغییر ژنتیکی باید موردبررسی قرار بگیرد تا مشخص شود آیا بر رفتار ویروس تأثیرگذار است یا خیر. ولی در حال حاضر هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد جهش تازه ویروس کرونا منجر به بروز بیماری خطرناکتر میشود و یا اینکه این نوع جدید ویروس کرونا به واکسنهای تأییدشده پاسخ نخواهد داد. از طرفی جهش ویروس درواقع تغییر در ژنوم ویروس است. همه ویروسها جهش مییابند و ویروس کرونا نیز از این قاعده مستثنی نیست و اطلاعات ژنتیکی در بسیاری از ویروسها میتواند بسیار سریع تغییر کند و گاهی اوقات این تغییرات میتواند به نفع ویروس باشد، با این امکان که ویروس راحتتر و سریعتر انتقال یابد یا از واکسنها یا درمانها فرار کند. اما بسیاری از این تغییرات چنین تأثیراتی ندارند. به هر ترتیب روز گذشته حسن جلیلی مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرد، پس از شیوع ویروس جهشیافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، از طریق وزارت بهداشت نمونهای از این ویروس جهشیافته که قدرت سرایت آن ۷۰ درصد بالاتر از کرونای معمولی است را دریافت کردیم و دراختیار محققان دارویی ستاد اجرایی قراردادیم. ازآنجاکه یکی از قابلیتهای هر واکسن اثرگذاری باید این باشد که بتواند در برابر جهشهای انجامگرفته برروی ویروس بدن افراد را ایمن کند، پلاسمای خون ۳ داوطلب اولی که واکسن «کوو ایران برکت» را دریافت کرده بودند را بااین ویروس مورد امتحان و آزمایش قراردادیم.
جلیلی توضیح داده است که این سه داوطلب در دو مقطع واکسن را دریافت کردهاند و لذا انتظار میرود که پلاسمای خون آنها ایمنی کافی را برای مقابله با ویروس پیداکرده باشد. آزمایشهای انجامگرفته نشان داد که واکسن ایرانی با موفقیت کامل، توانسته ویروس جهشیافته را بهطور کامل خنثی کند.
«حسن جلیلی» مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام، در گفتوگو با «رسالت» نیز توضیح میدهد: «نمونه خونی نفرات اولی که با ورود به مطالعات بالینی، دوز دوم واکسن را دریافت کرده بودند، گرفتیم و با نمونهای که ویروس انگلیسی جداسازی شده بود، مورد آزمایش قراردادیم و مشاهده کردیم که به طورکامل پلاسمای خونی این افراد، قدرت خنثیسازی این ویروس را دارد، لذا این دغدغه که دریافتکنندگان واکسن ایرانی، آیا در مقابل ویروس انگلیسی هم مقاوم هستند، رفع شد و میتوانیم با صراحت بگوییم افرادی که این واکسن را دریافت میکنند در مقابل نوع جهشیافته ویروس هم مقاوم هستند.
وی با اشاره به اینکه واکسن ایرانی دارای عوارض بسیار کمی بوده و هیچ مورد خاصی که نگرانکننده باشد، تاکنون اتفاق نیفتاده، ابراز امیدواری کرده است که فازهای بعدی این پروژه هم در ادامه مسیر به خوبی طی شود.
«مینو محرز» مسئول ارزیابی علمی تولید واکسن ایرانی کرونا هم نسبت به این روند بسیار امیدوار و خوشبین است و در گفتوگو با «رسالت» میگوید: این خبر بسیار مایه مسرت و شادمانی است که واکسن ما در برابر سوش انگلیسی مؤثر بوده و تاکنون هم خوشبختانه عوارض جانبی نداشتهایم و درحال حاضر35 نفر واکسینه شدهاند و چنانچه به 56 نفر برسد، مرحله اول پایانیافته و بعد با اخذ مجوز از سازمان غذا و دارو، در مرحله دوم بر روی جمعیت گستردهتری که سنین بالاتر هم حضور دارند، واکسن تزریق خواهد شد.
محرز در ادامه بیان میکند، واکسن ما در مرحله آزمایش حیوانی مؤثر و موفقیتآمیز بوده اما میزان اثرگذاری آن بر روی انسان را هنوز نمیتوانیم اطلاعرسانی کنیم و باید بر روی تعداد بیشتری آزمایش شود و با سنجیدن آنتیبادی، اثربخشی آن را ارزیابی کنیم. بهطورکلی در مرحله اول که هدف بررسی عارضه جانبی بوده، هیچگونه عارضهای گزارش نشده است و اگر همه مراحل کامل و درست پیش برود، خردادماه به واکسن میرسیم. ضمن اینکه تکنولوژی بهکاررفته در واکسن، مطابق شیوه «ویروس کشته و ضعیفشده» است و محصولاتی که بر این اساس به تولید رسیدهاند، بیش از ۷۰ درصد و بعضا تا
۹۰ درصد ایمنی زایی داشتهاند و چنانچه واکسنی ۶۰ تا ۷۰ درصد هم مؤثر باشد باید تزریق را آغاز و به این طریق در افراد ایجاد مصونیت کرد. درمجموع واکسن با بیش از ۵۰ درصد اثرگذاری، مجوز FDA را میگیرد و با ۷۵ درصد تأثیر، زنجیره سرایت را میشکند».
کووایران، پاسخ ایمنی لازم را داراست
«محمدحسین یزدی» رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران هم برای بررسی این موضوع، توضیحاتی را در گفتوگو با «رسالت» ارائه میکند. او میگوید: «برای بررسی اثرگذاری واکسنها باید پلتفرمشان را بشناسیم و تفاوت آنها را با یکدیگر بدانیم، پلتفرم واکسن «کووایران» که مربوط به شرکت «شفافارمد» بوده براساس ویروس کشتهشده است و این ساختار و پلتفرم، همه آنتیژنهایی که ویروس روی سطح خودش دارد و میتواند سیستم ایمنی علیه آن ایمن شود را به همراه دارد و درصد بسیاری از اینها بدون آنکه تغییر خاصی کنند، باقی میمانند و فقط ویروس اصطلاحا غیرفعال میشود. در این ساختار نهتنها علیه آنتیژن اصلی که باعث اتصال ویروس به سلولها میشود، در بدن آنتیبادی خواهید داشت بلکه سایر عوامل هم روی سطح ویروس حضور دارند و این هم باعث برانگیختن پاسخ ایمنی میشود و علیه ویروس، ایمنی ایجاد میکند لذا با پاسخی چندجانبه علیه ویروس روبهرو خواهید بود. در ساختارها و پلتفرمهایی مثل واکسن فایزر و مدرنا که از کد ژنتیکی استفادهشده، فقط پروتئین مربوط به اتصال ویروس به سلول است که در سلولهای بدن ایجادشده و منجر به ایمنی علیه آن پروتئین خاص میشود بنابراین اگر آن پروتئین خاص در جهشهای ویروس، دچار متاسیون و جهش بشود، ممکن است آن تأثیرگذاری و کارآیی کاهش پیدا کند. اگر آن جهش در جایگاه اتصال آنتیبادی به آن پروتئین باشد، میتواند منجر به کاهش کارآیی شود ولی در پلتفرم ویروس کشتهشده، حتی اگر برخی جهشها در پروتئین اسپایک که پروتئین اصلی اتصالی است، ایجاد بشود، سایر المانها و مؤلفهها برای برانگیختن پاسخ ایمنی روی سطح ویروس حضور دارند، اگرچه پاسخ مهم برای ما، همان پاسخ علیه پروتئین اسپایک است ولی سایر پاسخها نیز کمک میکنند که ایمنی زایی بهتری داشته باشیم. بنابراین در این تیپ از پلتفرم، ما این انتظار و امید راداریم که اگر جهشهای ویروس در سطح پروتئین اسپایک ایجاد شد، هنوز مؤثر بودن واکسن ما در حد قابلقبول باقی بماند. این نهتنها مربوط به واکسن کووایران است که هر واکسن دیگری مثل سینوواک و سینوفارم نیز با چنین ساختاری، همین قابلیت را دارد، چون آنها نیز از ویروس کشتهشده استفاده کردند. ولی در مورد واکسنهایی که از ساختارهای نوترکیب پروتئین اسپایک و کد ژنتیک مربوط به آن استفاده کردهاند، احتمال دارد که اگر جهشی در پروتئین ویروس ایجاد شود، کارآیی آنها مقداری زیرسؤال برود. لذا ما باتوجه به ساختاری که در واکسن کووایران مشاهده کردهایم، امیدواریم با جهشهایی که تابهحال اتفاق افتاده، هنوز پاسخ ایمنی لازم را داشته باشیم و در ادامه راه نیز بتوانیم پاسخ ایمنی کافی را در فاز کلینیکال دو یا سه بگیریم. چون فاز کلینیکال یک که در حال انجام آن هستیم، فقط برای بحث سیفتی آن است و هنوز به موضوع کارآیی نمیپردازیم».
یزدی در ادامه تأکید میکند: « واکسن داخلی تا به اینجای کار، عوارض جانبی نداشته و دلیلش این است که چنین ساختار واکسنی، برای ما شناختهشدهتر از سایر ساختارهاست. یعنی ویروس کشتهشده، سابق بر این برای بیماریهای عفونی بهکاررفته و عامل عفونی را به صورت کشتهشده تبدیل به واکسن کردهایم لذا عوارض جانبیاش نسبت به ساختارهای جدیدی که اولین بار است استفاده میشود، تا حدودی قابل پیشبینی تر بوده، ضمن اینکه ساختارهای نو میتواند عوارض ناخواستهای داشته باشد. موضوع دیگر این است که ما از تهدید کرونا، نهایت بهرهبرداری علمی را داشته باشیم، طبق گفته سازمان بهداشت جهانی، پاندمی کرونا آخرین پاندمی نخواهد بود، بنابراین لازم است که زیرساختهای لازم را فراهم کنیم تا بتوانیم در چنین شرایطی بهتر عمل کنیم. نمونه بارز آن کشورهای جنوب شرق آسیا هستند که در سال 2012 با سارس مواجه شدند و ایجاد زیرساختها سبب شد، درحال حاضر در مواجهه با کرونا، آمار تلفات پایینتری داشته باشند».
رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران، گامهای ایران را برای فراهم کردن زیرساخت و تولید واکسن مثبت ارزیابی کرده و میگوید: «از همان ابتدا برخی نقدهای غیرمنصفانهای را نسبت به واکسن کرونا مطرح میکردند، حالآنکه توان و پیشبینیهای علمی به قدر کافی به ما کمک میکند که بتوانیم پروژه خود را به درستی پیش برده و هدایت کنیم، کما اینکه تا به اینجا هم درست پیش رفته، اما نکته مهمتر پرهیز از جنجالها و حاشیههاست که میتواند به محققین ما کمک کند تا درستتر عمل کنند. بعضی مواقع در کنار پروژههای مهم و حساس، اخبار جعلیای تولید و القا میشود که خود محققین را هم دلسرد میکند. ما دارای توان علمی بسیار خوبی هستیم و اگر قرار باشد جانبدارانه موضع گرفته و هیجان فراوانی را تولید کنیم، به محققین هم آسیب میزند. به دلایل علمی مشخص، پیشبینیها حکایت از آن دارد که اگر جهشی هم در پروتئین اسپایک ویروس اتفاق بیفتد، هنوز ساختارهای دیگری هستند که آنها باعث ایمنی زایی شده و میتوانند به پاسخ ایمنی زایی کمک کنند اما هنوز واکسن نهایی را در اختیار نداریم و زمانی میتوانیم با قضاوت قطعی چنین موضوعی را مطرح کنیم که واکسن نهایی و ویروس انگلیسی را داشته باشیم و با یکدیگر تست چالش بگذاریم و آن موقع بگوییم صد درصد در مقابل این ویروس هم پاسخگوست ولی در حال حاضر پیشبینی علمی ما حاکی از آن است که ساختار واکسن داخلی، میتواند
بر گونه جهشیافته غالب باشد».
بین تمام خبرهای بد که کاممان را حسابی تلخ میکند، این خبر بسیار شعف انگیز و امیدوارکننده است، «حجت نیکی ملکی»، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام در توییترش نوشت: «توانایی واکسن ایرانی در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی» به اثبات رسیده و حالا همه بیش از هر زمان دیگری، منتظر فرارسیدن بهاریم و امید تازهای برای رهایی از شر این بیماری مرموز در ما ایجادشده است. از حدود یکسال پیش که جهان با یک مهمان ناخوانده به نام ویروس کرونای جدید و بیماری ناشناخته کووید ۱۹ مواجه شد، تحقیقات برای یافتن دارو و ساخت واکسن این بیماری در سراسر جهان آغاز و شرکتهای بسیاری برای تولید این واکسن دست به کار شدند. واکسنها معمولاقبل از رسیدن به مراحل کارآزمایی بالینی به سالها تحقیق و آزمایش نیاز دارند، اما در شرایط بحرانی حال حاضر، دانشمندان در حال رقابت برای تولید واکسن ویروس کرونا تا سال آینده هستند. اولین آزمایشهای ایمنی واکسن بر روی انسان در ماه مارس آغاز و برخی با شکست روبه رو شدند و برخی دیگر توانستند در تحریک سیستم ایمنی بدن برای تولید آنتیبادی مؤثر علیه ویروس موفق شوند، ما هم گامهای محکم و استواری در این مسیر برداشتهایم.
میزان اثربخشی واکسن در برابر گونه جهشیافته
اولین تزریق انسانی مرحله اول مطالعات بالینی نخستین واکسن کرونا ساخت محققان ایرانی در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با نام «کوو ایران برکت» نهم دیماه با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، روی داوطلبان انجام شد. «محمدرضا صالحی»، مجری کارآزمایی و تست بالینی واکسن کرونای ایرانی از اتمام فاز یک کارآزمایی بالینی واکسن کوویدایران تا آخر ماه جاری خبر داده که در مرحله دو، فاز یک این واکسن روی ۱۴ نفر دیگر تست میشود و در فاز دو بالینی نیز روی ۵۰۰ نفر تست خواهد شد و تا به اینجای کار، فاقد عوارض جانبی بوده است. اما پس از ورود ویروس انگلیسی به کشور، بسیاری از کارشناسان نسبت به کارآیی واکسنهای موجود بر گونه جهشیافته با دیده تردید نگریستند و پایگاه خبری «newsweek» در اینباره نوشت، تعداد اندکی از دانشمندان میگویند: جهش ژنتیکی در پرزهای پروتئینی اینگونه جدید ممکن است توان رشد آن را افزایش دهد؛ این پرزهای پروتئینی بخشی از ویروس هستند که توان نفوذ به سلولهای بدن را به آن میدهند و واکسن کرونا دقیقا به شکلی طراحیشده که روی همین پروتئینها تأثیر بگذارد، بنابراین محققان میگویند ممکن است جهش اینگونه تازه در کار واکسن اختلال ایجاد کند. از سوی دیگر، نشریه پزشکی بریتانیا (BMJ) در پاسخ به این سؤال که آیا واکسنها هنوز بهدرد میخورند؟ یادآور شده است:
سه واکسن اصلی کرونا بر اساس پروتئین spike ویروس ساختهشدهاند که در گونه جدید دچار تغییر شده است. اما واکسنها موجب ساخت آنتیبادی علیه بخشهای بسیاری از این پروتئین میشوند و درنتیجه بعید است که یک تغییر موجب کاهش اثر واکسن شود.
سوم بهمنماه نیز پایگاه اینترنتی نیوز مدیکال، گزارش کرده است که نتایج یک مطالعه نشان میدهد، واکسن کرونای شرکت داروسازی «فایزر» و «بایون تک» واکنش آنتیبادی کاهشیافتهای در برابر گونه انگلیسی ویروس کرونا در میان افراد ۶۴ و ۸۵ ساله دارد. اینگونه جدید که ابتدا در انگلیس، آفریقای جنوبی و برزیل کشف شد و اکنون در بیش از 60 کشور جهان شناسایی شده است، با احتمالاتی مبنی بر تأثیرپذیری آن بر واکسن همراه بوده و سه هفته بعد از تزریق اولین دوز واکسن شرکت فایزر-بایون تک به نام BNT162b، محققان دانشگاه کمبریج به شواهدی دستیافتهاند که از کاهش واکنش آنتیبادی در برابر جهش۱.۱.۷ Bدر افراد (۶۴ و ۸۵ ساله) حکایت دارد. اما این عدم کارآیی و یا کاهش اثرگذاری، در مورد واکسن تولید داخلی ما صدق نمیکند. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام از توانایی واکسن کووایران برکت(واکسن ایرانی کرونا) در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته انگلیسی خبر داده است. حجت نیکی ملکی در توییتر نوشت: ویروس کرونای انگلیسی مقهور واکسن ایرانی شده و دکتر جلیلی مسئول تیم تولید واکسن در ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرده است: آزمایشها نشان داد پلاسمای خون نفرات اولی که واکسن کووایران برکت در کارآزمایی بالینی به آنها تزریقشده است، قادر به خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی است.
خنثیسازی ویروس جهشیافته توسط واکسن ایرانی
پیشتر این بحث بر سر زبانها بود که هرگونه تغییر ژنتیکی باید موردبررسی قرار بگیرد تا مشخص شود آیا بر رفتار ویروس تأثیرگذار است یا خیر. ولی در حال حاضر هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد جهش تازه ویروس کرونا منجر به بروز بیماری خطرناکتر میشود و یا اینکه این نوع جدید ویروس کرونا به واکسنهای تأییدشده پاسخ نخواهد داد. از طرفی جهش ویروس درواقع تغییر در ژنوم ویروس است. همه ویروسها جهش مییابند و ویروس کرونا نیز از این قاعده مستثنی نیست و اطلاعات ژنتیکی در بسیاری از ویروسها میتواند بسیار سریع تغییر کند و گاهی اوقات این تغییرات میتواند به نفع ویروس باشد، با این امکان که ویروس راحتتر و سریعتر انتقال یابد یا از واکسنها یا درمانها فرار کند. اما بسیاری از این تغییرات چنین تأثیراتی ندارند. به هر ترتیب روز گذشته حسن جلیلی مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرد، پس از شیوع ویروس جهشیافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، از طریق وزارت بهداشت نمونهای از این ویروس جهشیافته که قدرت سرایت آن ۷۰ درصد بالاتر از کرونای معمولی است را دریافت کردیم و دراختیار محققان دارویی ستاد اجرایی قراردادیم. ازآنجاکه یکی از قابلیتهای هر واکسن اثرگذاری باید این باشد که بتواند در برابر جهشهای انجامگرفته برروی ویروس بدن افراد را ایمن کند، پلاسمای خون ۳ داوطلب اولی که واکسن «کوو ایران برکت» را دریافت کرده بودند را بااین ویروس مورد امتحان و آزمایش قراردادیم.
جلیلی توضیح داده است که این سه داوطلب در دو مقطع واکسن را دریافت کردهاند و لذا انتظار میرود که پلاسمای خون آنها ایمنی کافی را برای مقابله با ویروس پیداکرده باشد. آزمایشهای انجامگرفته نشان داد که واکسن ایرانی با موفقیت کامل، توانسته ویروس جهشیافته را بهطور کامل خنثی کند.
«حسن جلیلی» مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام، در گفتوگو با «رسالت» نیز توضیح میدهد: «نمونه خونی نفرات اولی که با ورود به مطالعات بالینی، دوز دوم واکسن را دریافت کرده بودند، گرفتیم و با نمونهای که ویروس انگلیسی جداسازی شده بود، مورد آزمایش قراردادیم و مشاهده کردیم که به طورکامل پلاسمای خونی این افراد، قدرت خنثیسازی این ویروس را دارد، لذا این دغدغه که دریافتکنندگان واکسن ایرانی، آیا در مقابل ویروس انگلیسی هم مقاوم هستند، رفع شد و میتوانیم با صراحت بگوییم افرادی که این واکسن را دریافت میکنند در مقابل نوع جهشیافته ویروس هم مقاوم هستند.
وی با اشاره به اینکه واکسن ایرانی دارای عوارض بسیار کمی بوده و هیچ مورد خاصی که نگرانکننده باشد، تاکنون اتفاق نیفتاده، ابراز امیدواری کرده است که فازهای بعدی این پروژه هم در ادامه مسیر به خوبی طی شود.
«مینو محرز» مسئول ارزیابی علمی تولید واکسن ایرانی کرونا هم نسبت به این روند بسیار امیدوار و خوشبین است و در گفتوگو با «رسالت» میگوید: این خبر بسیار مایه مسرت و شادمانی است که واکسن ما در برابر سوش انگلیسی مؤثر بوده و تاکنون هم خوشبختانه عوارض جانبی نداشتهایم و درحال حاضر35 نفر واکسینه شدهاند و چنانچه به 56 نفر برسد، مرحله اول پایانیافته و بعد با اخذ مجوز از سازمان غذا و دارو، در مرحله دوم بر روی جمعیت گستردهتری که سنین بالاتر هم حضور دارند، واکسن تزریق خواهد شد.
محرز در ادامه بیان میکند، واکسن ما در مرحله آزمایش حیوانی مؤثر و موفقیتآمیز بوده اما میزان اثرگذاری آن بر روی انسان را هنوز نمیتوانیم اطلاعرسانی کنیم و باید بر روی تعداد بیشتری آزمایش شود و با سنجیدن آنتیبادی، اثربخشی آن را ارزیابی کنیم. بهطورکلی در مرحله اول که هدف بررسی عارضه جانبی بوده، هیچگونه عارضهای گزارش نشده است و اگر همه مراحل کامل و درست پیش برود، خردادماه به واکسن میرسیم. ضمن اینکه تکنولوژی بهکاررفته در واکسن، مطابق شیوه «ویروس کشته و ضعیفشده» است و محصولاتی که بر این اساس به تولید رسیدهاند، بیش از ۷۰ درصد و بعضا تا
۹۰ درصد ایمنی زایی داشتهاند و چنانچه واکسنی ۶۰ تا ۷۰ درصد هم مؤثر باشد باید تزریق را آغاز و به این طریق در افراد ایجاد مصونیت کرد. درمجموع واکسن با بیش از ۵۰ درصد اثرگذاری، مجوز FDA را میگیرد و با ۷۵ درصد تأثیر، زنجیره سرایت را میشکند».
کووایران، پاسخ ایمنی لازم را داراست
«محمدحسین یزدی» رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران هم برای بررسی این موضوع، توضیحاتی را در گفتوگو با «رسالت» ارائه میکند. او میگوید: «برای بررسی اثرگذاری واکسنها باید پلتفرمشان را بشناسیم و تفاوت آنها را با یکدیگر بدانیم، پلتفرم واکسن «کووایران» که مربوط به شرکت «شفافارمد» بوده براساس ویروس کشتهشده است و این ساختار و پلتفرم، همه آنتیژنهایی که ویروس روی سطح خودش دارد و میتواند سیستم ایمنی علیه آن ایمن شود را به همراه دارد و درصد بسیاری از اینها بدون آنکه تغییر خاصی کنند، باقی میمانند و فقط ویروس اصطلاحا غیرفعال میشود. در این ساختار نهتنها علیه آنتیژن اصلی که باعث اتصال ویروس به سلولها میشود، در بدن آنتیبادی خواهید داشت بلکه سایر عوامل هم روی سطح ویروس حضور دارند و این هم باعث برانگیختن پاسخ ایمنی میشود و علیه ویروس، ایمنی ایجاد میکند لذا با پاسخی چندجانبه علیه ویروس روبهرو خواهید بود. در ساختارها و پلتفرمهایی مثل واکسن فایزر و مدرنا که از کد ژنتیکی استفادهشده، فقط پروتئین مربوط به اتصال ویروس به سلول است که در سلولهای بدن ایجادشده و منجر به ایمنی علیه آن پروتئین خاص میشود بنابراین اگر آن پروتئین خاص در جهشهای ویروس، دچار متاسیون و جهش بشود، ممکن است آن تأثیرگذاری و کارآیی کاهش پیدا کند. اگر آن جهش در جایگاه اتصال آنتیبادی به آن پروتئین باشد، میتواند منجر به کاهش کارآیی شود ولی در پلتفرم ویروس کشتهشده، حتی اگر برخی جهشها در پروتئین اسپایک که پروتئین اصلی اتصالی است، ایجاد بشود، سایر المانها و مؤلفهها برای برانگیختن پاسخ ایمنی روی سطح ویروس حضور دارند، اگرچه پاسخ مهم برای ما، همان پاسخ علیه پروتئین اسپایک است ولی سایر پاسخها نیز کمک میکنند که ایمنی زایی بهتری داشته باشیم. بنابراین در این تیپ از پلتفرم، ما این انتظار و امید راداریم که اگر جهشهای ویروس در سطح پروتئین اسپایک ایجاد شد، هنوز مؤثر بودن واکسن ما در حد قابلقبول باقی بماند. این نهتنها مربوط به واکسن کووایران است که هر واکسن دیگری مثل سینوواک و سینوفارم نیز با چنین ساختاری، همین قابلیت را دارد، چون آنها نیز از ویروس کشتهشده استفاده کردند. ولی در مورد واکسنهایی که از ساختارهای نوترکیب پروتئین اسپایک و کد ژنتیک مربوط به آن استفاده کردهاند، احتمال دارد که اگر جهشی در پروتئین ویروس ایجاد شود، کارآیی آنها مقداری زیرسؤال برود. لذا ما باتوجه به ساختاری که در واکسن کووایران مشاهده کردهایم، امیدواریم با جهشهایی که تابهحال اتفاق افتاده، هنوز پاسخ ایمنی لازم را داشته باشیم و در ادامه راه نیز بتوانیم پاسخ ایمنی کافی را در فاز کلینیکال دو یا سه بگیریم. چون فاز کلینیکال یک که در حال انجام آن هستیم، فقط برای بحث سیفتی آن است و هنوز به موضوع کارآیی نمیپردازیم».
یزدی در ادامه تأکید میکند: « واکسن داخلی تا به اینجای کار، عوارض جانبی نداشته و دلیلش این است که چنین ساختار واکسنی، برای ما شناختهشدهتر از سایر ساختارهاست. یعنی ویروس کشتهشده، سابق بر این برای بیماریهای عفونی بهکاررفته و عامل عفونی را به صورت کشتهشده تبدیل به واکسن کردهایم لذا عوارض جانبیاش نسبت به ساختارهای جدیدی که اولین بار است استفاده میشود، تا حدودی قابل پیشبینی تر بوده، ضمن اینکه ساختارهای نو میتواند عوارض ناخواستهای داشته باشد. موضوع دیگر این است که ما از تهدید کرونا، نهایت بهرهبرداری علمی را داشته باشیم، طبق گفته سازمان بهداشت جهانی، پاندمی کرونا آخرین پاندمی نخواهد بود، بنابراین لازم است که زیرساختهای لازم را فراهم کنیم تا بتوانیم در چنین شرایطی بهتر عمل کنیم. نمونه بارز آن کشورهای جنوب شرق آسیا هستند که در سال 2012 با سارس مواجه شدند و ایجاد زیرساختها سبب شد، درحال حاضر در مواجهه با کرونا، آمار تلفات پایینتری داشته باشند».
رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران، گامهای ایران را برای فراهم کردن زیرساخت و تولید واکسن مثبت ارزیابی کرده و میگوید: «از همان ابتدا برخی نقدهای غیرمنصفانهای را نسبت به واکسن کرونا مطرح میکردند، حالآنکه توان و پیشبینیهای علمی به قدر کافی به ما کمک میکند که بتوانیم پروژه خود را به درستی پیش برده و هدایت کنیم، کما اینکه تا به اینجا هم درست پیش رفته، اما نکته مهمتر پرهیز از جنجالها و حاشیههاست که میتواند به محققین ما کمک کند تا درستتر عمل کنند. بعضی مواقع در کنار پروژههای مهم و حساس، اخبار جعلیای تولید و القا میشود که خود محققین را هم دلسرد میکند. ما دارای توان علمی بسیار خوبی هستیم و اگر قرار باشد جانبدارانه موضع گرفته و هیجان فراوانی را تولید کنیم، به محققین هم آسیب میزند. به دلایل علمی مشخص، پیشبینیها حکایت از آن دارد که اگر جهشی هم در پروتئین اسپایک ویروس اتفاق بیفتد، هنوز ساختارهای دیگری هستند که آنها باعث ایمنی زایی شده و میتوانند به پاسخ ایمنی زایی کمک کنند اما هنوز واکسن نهایی را در اختیار نداریم و زمانی میتوانیم با قضاوت قطعی چنین موضوعی را مطرح کنیم که واکسن نهایی و ویروس انگلیسی را داشته باشیم و با یکدیگر تست چالش بگذاریم و آن موقع بگوییم صد درصد در مقابل این ویروس هم پاسخگوست ولی در حال حاضر پیشبینی علمی ما حاکی از آن است که ساختار واکسن داخلی، میتواند
بر گونه جهشیافته غالب باشد».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 0

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 9
پرواز جنگنده ۳۵- Fدر آسمان ایران کذب است
یک مقام آگاه ورود جنگنده ۳۵ -Fبه آسمان ایران را رد کرد. به گزارش تسنیم، نیمهشب شنبه شنیده شدن صدای آژیر خطر در یکی از مناطق غرب تهران و همزمان، پرواز مشکوک یک فروند هواپیمای مسافربری متعلق به خطوط هوایی ترکیه، در فضای عمومی خبرساز شد.
این اتفاق نادر گمانهزنیهای زیادی را در فضای مجازی در پی داشت ازجمله احتمال حملات سایبری، احتمال حمله نظامی، وقوع انفجار و آتشسوزی در فرودگاه امام و برخی نقاط تهران و البته ورود جنگنده۳۵ -F رژیم صهیونیستی به آسمان ایران.
دقایقی پس از این ماجرا، حمید گودرزی، معاون امنیتی استاندار تهران در گفتوگو با تسنیم، صدای مشکوک را بهدلیل اختلال در سیستم صوتی و هشدار یکی از مراکز مستقر در غرب تهران عنوان و تأکید کرد که این مسئله هیچ جنبه امنیتی نداشته است.
روابط عمومی فرودگاه امام خمینی(ره) نیز در اطلاعیهای عنوان کرد که تغییر مسیر پرواز هواپیمای ترکیشایر بهدلیل شرایط بد جوی در فرودگاه بوده است که خلبان تصمیم میگیرد بهجای فرود در این فرودگاه به باکو برود.
در همین رابطه، یک مقام آگاه در نیروهای مسلح نیز در گفتوگو با خبرنگار دفاعی تسنیم، شایعه ورود جنگندههای اسرائیلی در آسمان کشور را تکذیب کرد و گفت: اين ماجرا هیچ ارتباطی با تهدیدات هوایی که منجر به فعال شدن سیستم پدافند هوایی کشور بشود نداشته است.در خردادماه سال 97 شایعهای مبنی بر ورود 2 فروند از این جنگنده به آسمان ایران و گشتزنی آنها در مرکز کشور منتشر شد درحالی که حتی بررسی توانمندیهای این جنگنده نیز نادرست بودن آن را نشان میداد.
برای مثال، شعاع عملیاتی جنگنده۳۵ -F در حالت عملیاتی، حدودا 1200 کیلومتر است که این میزان بُرد ،حتی اگر هواپیما در بالاترین ارتفاع بهمنظور کاهش مصرف سوخت حرکت و مسیر کاملا مستقیم را هم طی کند،کفاف رسیدن به مرکز ایران را نمیدهد.
این جنگنده باید برای انجام این عملیات ادعایی، یا بر فراز آسمان و یا روی زمین در یکی از کشورهای همسایه اقدام به سوختگیری کند که در این صورت امکان پنهان نگاهداشتن عملیات مقدور نیست.موضوع رادارگریز یا استیلز بون پرندهها (با سرنشین و بدون سرنشین) همواره یکی از دغدغههای اصلی و مهم کمپانیهای سازنده و بهکارگیرندگان آنهاست چراکه امروزه با طراحی و ساخت انواع سامانههای پیشرفته راداری بسیاری از پرندهها بهراحتی قابل کشف و رهگیری هستند.
اصولا هیچ کشوری نمیتواند ادعا کند هواپیمایی با قابلیت صددرصدی پنهان ماندن از رادارها را ساخته است، درواقع رقابت در این عرصه بر سر میزان پنهان ماندن از دید رادارهاست.
هر هواپیما (و هر جسم دیگری در زمین، دریا و هوا) دارای حجمی است که این حجم در رادارها قابل مشاهده است که به آن سطح مقطع راداری یا RCS گفته میشود.
در سیستم پدافند هوایی کشورمان نیز امروزه با بهکارگیری انواع رادارهای پیشرفته از جمله نبو، کاستا و نمونههای دیگر بعضا بومی، این امکان وجود دارد که پیشرفتهترین تجهیزات کشف و رهگیری شوند.
برای نمونه، در آذرماه سال 90 هواپیمای بدون سرنشین RQ-170 آمریکایی در حالی در تور پدافند هوایی کشورمان گرفتار شد که این پرنده محصول یکی از پرهزینهترین و محرمانهترین پروژههای تاریخ نظامی آمریکا بود.
این هواپیمای بدون سرنشین علاوه بر قابلیتهای منحصر به فرد در حوزه شناسایی، از توانمندی فوقالعاده پنهانکاری نیز برخوردار بود ولی نهایتا در دام پدافند هوایی کشورمان گرفتار شد.جنگنده۳۵ -F، جنگنده نسل 5 ساخت آمریکا و محصول یکی از پرهزینهترین پروژههای نظامی این کشور است که البته مخالفینی هم در داخل دارد.
آمریکا این جنگنده را درحالی ساخت که از جنگنده رپتور 22- Fنیز بهصورت اختصاصی در ارتش خود بهره میبرد و جنگنده ۳۵ -F در واقع با نگاه به صادرات و فروش به دیگر کشورها ساخته شد و آمریکا آن را به برخی همپیمانان و دوستان خود ازجمله رژیم صهیونیستی نیز فروخته است.موضوع فروش این جنگنده به کشور امارات در روزهای اخیر و پس از روی کار آمدن بایدن در آمریکا خبرساز شده است چراکه دولت جدید آمریکا فعلا قرارداد فروش این هواپیما به امارات را که در زمان ریاست جمهوری ترامپ بسته شده بود، معلق کرده است.
این اتفاق نادر گمانهزنیهای زیادی را در فضای مجازی در پی داشت ازجمله احتمال حملات سایبری، احتمال حمله نظامی، وقوع انفجار و آتشسوزی در فرودگاه امام و برخی نقاط تهران و البته ورود جنگنده۳۵ -F رژیم صهیونیستی به آسمان ایران.
دقایقی پس از این ماجرا، حمید گودرزی، معاون امنیتی استاندار تهران در گفتوگو با تسنیم، صدای مشکوک را بهدلیل اختلال در سیستم صوتی و هشدار یکی از مراکز مستقر در غرب تهران عنوان و تأکید کرد که این مسئله هیچ جنبه امنیتی نداشته است.
روابط عمومی فرودگاه امام خمینی(ره) نیز در اطلاعیهای عنوان کرد که تغییر مسیر پرواز هواپیمای ترکیشایر بهدلیل شرایط بد جوی در فرودگاه بوده است که خلبان تصمیم میگیرد بهجای فرود در این فرودگاه به باکو برود.
در همین رابطه، یک مقام آگاه در نیروهای مسلح نیز در گفتوگو با خبرنگار دفاعی تسنیم، شایعه ورود جنگندههای اسرائیلی در آسمان کشور را تکذیب کرد و گفت: اين ماجرا هیچ ارتباطی با تهدیدات هوایی که منجر به فعال شدن سیستم پدافند هوایی کشور بشود نداشته است.در خردادماه سال 97 شایعهای مبنی بر ورود 2 فروند از این جنگنده به آسمان ایران و گشتزنی آنها در مرکز کشور منتشر شد درحالی که حتی بررسی توانمندیهای این جنگنده نیز نادرست بودن آن را نشان میداد.
برای مثال، شعاع عملیاتی جنگنده۳۵ -F در حالت عملیاتی، حدودا 1200 کیلومتر است که این میزان بُرد ،حتی اگر هواپیما در بالاترین ارتفاع بهمنظور کاهش مصرف سوخت حرکت و مسیر کاملا مستقیم را هم طی کند،کفاف رسیدن به مرکز ایران را نمیدهد.
این جنگنده باید برای انجام این عملیات ادعایی، یا بر فراز آسمان و یا روی زمین در یکی از کشورهای همسایه اقدام به سوختگیری کند که در این صورت امکان پنهان نگاهداشتن عملیات مقدور نیست.موضوع رادارگریز یا استیلز بون پرندهها (با سرنشین و بدون سرنشین) همواره یکی از دغدغههای اصلی و مهم کمپانیهای سازنده و بهکارگیرندگان آنهاست چراکه امروزه با طراحی و ساخت انواع سامانههای پیشرفته راداری بسیاری از پرندهها بهراحتی قابل کشف و رهگیری هستند.
اصولا هیچ کشوری نمیتواند ادعا کند هواپیمایی با قابلیت صددرصدی پنهان ماندن از رادارها را ساخته است، درواقع رقابت در این عرصه بر سر میزان پنهان ماندن از دید رادارهاست.
هر هواپیما (و هر جسم دیگری در زمین، دریا و هوا) دارای حجمی است که این حجم در رادارها قابل مشاهده است که به آن سطح مقطع راداری یا RCS گفته میشود.
در سیستم پدافند هوایی کشورمان نیز امروزه با بهکارگیری انواع رادارهای پیشرفته از جمله نبو، کاستا و نمونههای دیگر بعضا بومی، این امکان وجود دارد که پیشرفتهترین تجهیزات کشف و رهگیری شوند.
برای نمونه، در آذرماه سال 90 هواپیمای بدون سرنشین RQ-170 آمریکایی در حالی در تور پدافند هوایی کشورمان گرفتار شد که این پرنده محصول یکی از پرهزینهترین و محرمانهترین پروژههای تاریخ نظامی آمریکا بود.
این هواپیمای بدون سرنشین علاوه بر قابلیتهای منحصر به فرد در حوزه شناسایی، از توانمندی فوقالعاده پنهانکاری نیز برخوردار بود ولی نهایتا در دام پدافند هوایی کشورمان گرفتار شد.جنگنده۳۵ -F، جنگنده نسل 5 ساخت آمریکا و محصول یکی از پرهزینهترین پروژههای نظامی این کشور است که البته مخالفینی هم در داخل دارد.
آمریکا این جنگنده را درحالی ساخت که از جنگنده رپتور 22- Fنیز بهصورت اختصاصی در ارتش خود بهره میبرد و جنگنده ۳۵ -F در واقع با نگاه به صادرات و فروش به دیگر کشورها ساخته شد و آمریکا آن را به برخی همپیمانان و دوستان خود ازجمله رژیم صهیونیستی نیز فروخته است.موضوع فروش این جنگنده به کشور امارات در روزهای اخیر و پس از روی کار آمدن بایدن در آمریکا خبرساز شده است چراکه دولت جدید آمریکا فعلا قرارداد فروش این هواپیما به امارات را که در زمان ریاست جمهوری ترامپ بسته شده بود، معلق کرده است.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
حیات متألّهانه
-
ایران به دنبال عمق بخشیدن به روابط منطقهای است
-
قدرت مقاومت وابسته به جابهجایی قدرت در آمریکا نیست
-
گام دوم انقلاب محکمتر از گام نخست
-
پایان صبر استراتژیک
-
توپ قانون مالیات از خانه های خالی در زمین دولتی ها
-
نقش دموکراتها در نسلکشی یمنیها
-
دومینوی خشم در سطح جامعه
-
فرهنگسازی سرمشق انقلاب اسلامی
-
اتحاد ایران با کشورهای منطقه علیه مداخلهگران فرامنطقهای
-
گروکشی؛ استراتژی همیشگی آمریکا
-
غلبه واکسن ایرانی بر ویروس انگلیسی
-
پرواز جنگنده ۳۵- Fدر آسمان ایران کذب است