
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
غلبه واکسن ایرانی بر ویروس انگلیسی
گروه اجتماعی
بین تمام خبرهای بد که کاممان را حسابی تلخ میکند، این خبر بسیار شعف انگیز و امیدوارکننده است، «حجت نیکی ملکی»، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام در توییترش نوشت: «توانایی واکسن ایرانی در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی» به اثبات رسیده و حالا همه بیش از هر زمان دیگری، منتظر فرارسیدن بهاریم و امید تازهای برای رهایی از شر این بیماری مرموز در ما ایجادشده است. از حدود یکسال پیش که جهان با یک مهمان ناخوانده به نام ویروس کرونای جدید و بیماری ناشناخته کووید ۱۹ مواجه شد، تحقیقات برای یافتن دارو و ساخت واکسن این بیماری در سراسر جهان آغاز و شرکتهای بسیاری برای تولید این واکسن دست به کار شدند. واکسنها معمولاقبل از رسیدن به مراحل کارآزمایی بالینی به سالها تحقیق و آزمایش نیاز دارند، اما در شرایط بحرانی حال حاضر، دانشمندان در حال رقابت برای تولید واکسن ویروس کرونا تا سال آینده هستند. اولین آزمایشهای ایمنی واکسن بر روی انسان در ماه مارس آغاز و برخی با شکست روبه رو شدند و برخی دیگر توانستند در تحریک سیستم ایمنی بدن برای تولید آنتیبادی مؤثر علیه ویروس موفق شوند، ما هم گامهای محکم و استواری در این مسیر برداشتهایم.
میزان اثربخشی واکسن در برابر گونه جهشیافته
اولین تزریق انسانی مرحله اول مطالعات بالینی نخستین واکسن کرونا ساخت محققان ایرانی در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با نام «کوو ایران برکت» نهم دیماه با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، روی داوطلبان انجام شد. «محمدرضا صالحی»، مجری کارآزمایی و تست بالینی واکسن کرونای ایرانی از اتمام فاز یک کارآزمایی بالینی واکسن کوویدایران تا آخر ماه جاری خبر داده که در مرحله دو، فاز یک این واکسن روی ۱۴ نفر دیگر تست میشود و در فاز دو بالینی نیز روی ۵۰۰ نفر تست خواهد شد و تا به اینجای کار، فاقد عوارض جانبی بوده است. اما پس از ورود ویروس انگلیسی به کشور، بسیاری از کارشناسان نسبت به کارآیی واکسنهای موجود بر گونه جهشیافته با دیده تردید نگریستند و پایگاه خبری «newsweek» در اینباره نوشت، تعداد اندکی از دانشمندان میگویند: جهش ژنتیکی در پرزهای پروتئینی اینگونه جدید ممکن است توان رشد آن را افزایش دهد؛ این پرزهای پروتئینی بخشی از ویروس هستند که توان نفوذ به سلولهای بدن را به آن میدهند و واکسن کرونا دقیقا به شکلی طراحیشده که روی همین پروتئینها تأثیر بگذارد، بنابراین محققان میگویند ممکن است جهش اینگونه تازه در کار واکسن اختلال ایجاد کند. از سوی دیگر، نشریه پزشکی بریتانیا (BMJ) در پاسخ به این سؤال که آیا واکسنها هنوز بهدرد میخورند؟ یادآور شده است:
سه واکسن اصلی کرونا بر اساس پروتئین spike ویروس ساختهشدهاند که در گونه جدید دچار تغییر شده است. اما واکسنها موجب ساخت آنتیبادی علیه بخشهای بسیاری از این پروتئین میشوند و درنتیجه بعید است که یک تغییر موجب کاهش اثر واکسن شود.
سوم بهمنماه نیز پایگاه اینترنتی نیوز مدیکال، گزارش کرده است که نتایج یک مطالعه نشان میدهد، واکسن کرونای شرکت داروسازی «فایزر» و «بایون تک» واکنش آنتیبادی کاهشیافتهای در برابر گونه انگلیسی ویروس کرونا در میان افراد ۶۴ و ۸۵ ساله دارد. اینگونه جدید که ابتدا در انگلیس، آفریقای جنوبی و برزیل کشف شد و اکنون در بیش از 60 کشور جهان شناسایی شده است، با احتمالاتی مبنی بر تأثیرپذیری آن بر واکسن همراه بوده و سه هفته بعد از تزریق اولین دوز واکسن شرکت فایزر-بایون تک به نام BNT162b، محققان دانشگاه کمبریج به شواهدی دستیافتهاند که از کاهش واکنش آنتیبادی در برابر جهش۱.۱.۷ Bدر افراد (۶۴ و ۸۵ ساله) حکایت دارد. اما این عدم کارآیی و یا کاهش اثرگذاری، در مورد واکسن تولید داخلی ما صدق نمیکند. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام از توانایی واکسن کووایران برکت(واکسن ایرانی کرونا) در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته انگلیسی خبر داده است. حجت نیکی ملکی در توییتر نوشت: ویروس کرونای انگلیسی مقهور واکسن ایرانی شده و دکتر جلیلی مسئول تیم تولید واکسن در ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرده است: آزمایشها نشان داد پلاسمای خون نفرات اولی که واکسن کووایران برکت در کارآزمایی بالینی به آنها تزریقشده است، قادر به خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی است.
خنثیسازی ویروس جهشیافته توسط واکسن ایرانی
پیشتر این بحث بر سر زبانها بود که هرگونه تغییر ژنتیکی باید موردبررسی قرار بگیرد تا مشخص شود آیا بر رفتار ویروس تأثیرگذار است یا خیر. ولی در حال حاضر هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد جهش تازه ویروس کرونا منجر به بروز بیماری خطرناکتر میشود و یا اینکه این نوع جدید ویروس کرونا به واکسنهای تأییدشده پاسخ نخواهد داد. از طرفی جهش ویروس درواقع تغییر در ژنوم ویروس است. همه ویروسها جهش مییابند و ویروس کرونا نیز از این قاعده مستثنی نیست و اطلاعات ژنتیکی در بسیاری از ویروسها میتواند بسیار سریع تغییر کند و گاهی اوقات این تغییرات میتواند به نفع ویروس باشد، با این امکان که ویروس راحتتر و سریعتر انتقال یابد یا از واکسنها یا درمانها فرار کند. اما بسیاری از این تغییرات چنین تأثیراتی ندارند. به هر ترتیب روز گذشته حسن جلیلی مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرد، پس از شیوع ویروس جهشیافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، از طریق وزارت بهداشت نمونهای از این ویروس جهشیافته که قدرت سرایت آن ۷۰ درصد بالاتر از کرونای معمولی است را دریافت کردیم و دراختیار محققان دارویی ستاد اجرایی قراردادیم. ازآنجاکه یکی از قابلیتهای هر واکسن اثرگذاری باید این باشد که بتواند در برابر جهشهای انجامگرفته برروی ویروس بدن افراد را ایمن کند، پلاسمای خون ۳ داوطلب اولی که واکسن «کوو ایران برکت» را دریافت کرده بودند را بااین ویروس مورد امتحان و آزمایش قراردادیم.
جلیلی توضیح داده است که این سه داوطلب در دو مقطع واکسن را دریافت کردهاند و لذا انتظار میرود که پلاسمای خون آنها ایمنی کافی را برای مقابله با ویروس پیداکرده باشد. آزمایشهای انجامگرفته نشان داد که واکسن ایرانی با موفقیت کامل، توانسته ویروس جهشیافته را بهطور کامل خنثی کند.
«حسن جلیلی» مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام، در گفتوگو با «رسالت» نیز توضیح میدهد: «نمونه خونی نفرات اولی که با ورود به مطالعات بالینی، دوز دوم واکسن را دریافت کرده بودند، گرفتیم و با نمونهای که ویروس انگلیسی جداسازی شده بود، مورد آزمایش قراردادیم و مشاهده کردیم که به طورکامل پلاسمای خونی این افراد، قدرت خنثیسازی این ویروس را دارد، لذا این دغدغه که دریافتکنندگان واکسن ایرانی، آیا در مقابل ویروس انگلیسی هم مقاوم هستند، رفع شد و میتوانیم با صراحت بگوییم افرادی که این واکسن را دریافت میکنند در مقابل نوع جهشیافته ویروس هم مقاوم هستند.
وی با اشاره به اینکه واکسن ایرانی دارای عوارض بسیار کمی بوده و هیچ مورد خاصی که نگرانکننده باشد، تاکنون اتفاق نیفتاده، ابراز امیدواری کرده است که فازهای بعدی این پروژه هم در ادامه مسیر به خوبی طی شود.
«مینو محرز» مسئول ارزیابی علمی تولید واکسن ایرانی کرونا هم نسبت به این روند بسیار امیدوار و خوشبین است و در گفتوگو با «رسالت» میگوید: این خبر بسیار مایه مسرت و شادمانی است که واکسن ما در برابر سوش انگلیسی مؤثر بوده و تاکنون هم خوشبختانه عوارض جانبی نداشتهایم و درحال حاضر35 نفر واکسینه شدهاند و چنانچه به 56 نفر برسد، مرحله اول پایانیافته و بعد با اخذ مجوز از سازمان غذا و دارو، در مرحله دوم بر روی جمعیت گستردهتری که سنین بالاتر هم حضور دارند، واکسن تزریق خواهد شد.
محرز در ادامه بیان میکند، واکسن ما در مرحله آزمایش حیوانی مؤثر و موفقیتآمیز بوده اما میزان اثرگذاری آن بر روی انسان را هنوز نمیتوانیم اطلاعرسانی کنیم و باید بر روی تعداد بیشتری آزمایش شود و با سنجیدن آنتیبادی، اثربخشی آن را ارزیابی کنیم. بهطورکلی در مرحله اول که هدف بررسی عارضه جانبی بوده، هیچگونه عارضهای گزارش نشده است و اگر همه مراحل کامل و درست پیش برود، خردادماه به واکسن میرسیم. ضمن اینکه تکنولوژی بهکاررفته در واکسن، مطابق شیوه «ویروس کشته و ضعیفشده» است و محصولاتی که بر این اساس به تولید رسیدهاند، بیش از ۷۰ درصد و بعضا تا
۹۰ درصد ایمنی زایی داشتهاند و چنانچه واکسنی ۶۰ تا ۷۰ درصد هم مؤثر باشد باید تزریق را آغاز و به این طریق در افراد ایجاد مصونیت کرد. درمجموع واکسن با بیش از ۵۰ درصد اثرگذاری، مجوز FDA را میگیرد و با ۷۵ درصد تأثیر، زنجیره سرایت را میشکند».
کووایران، پاسخ ایمنی لازم را داراست
«محمدحسین یزدی» رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران هم برای بررسی این موضوع، توضیحاتی را در گفتوگو با «رسالت» ارائه میکند. او میگوید: «برای بررسی اثرگذاری واکسنها باید پلتفرمشان را بشناسیم و تفاوت آنها را با یکدیگر بدانیم، پلتفرم واکسن «کووایران» که مربوط به شرکت «شفافارمد» بوده براساس ویروس کشتهشده است و این ساختار و پلتفرم، همه آنتیژنهایی که ویروس روی سطح خودش دارد و میتواند سیستم ایمنی علیه آن ایمن شود را به همراه دارد و درصد بسیاری از اینها بدون آنکه تغییر خاصی کنند، باقی میمانند و فقط ویروس اصطلاحا غیرفعال میشود. در این ساختار نهتنها علیه آنتیژن اصلی که باعث اتصال ویروس به سلولها میشود، در بدن آنتیبادی خواهید داشت بلکه سایر عوامل هم روی سطح ویروس حضور دارند و این هم باعث برانگیختن پاسخ ایمنی میشود و علیه ویروس، ایمنی ایجاد میکند لذا با پاسخی چندجانبه علیه ویروس روبهرو خواهید بود. در ساختارها و پلتفرمهایی مثل واکسن فایزر و مدرنا که از کد ژنتیکی استفادهشده، فقط پروتئین مربوط به اتصال ویروس به سلول است که در سلولهای بدن ایجادشده و منجر به ایمنی علیه آن پروتئین خاص میشود بنابراین اگر آن پروتئین خاص در جهشهای ویروس، دچار متاسیون و جهش بشود، ممکن است آن تأثیرگذاری و کارآیی کاهش پیدا کند. اگر آن جهش در جایگاه اتصال آنتیبادی به آن پروتئین باشد، میتواند منجر به کاهش کارآیی شود ولی در پلتفرم ویروس کشتهشده، حتی اگر برخی جهشها در پروتئین اسپایک که پروتئین اصلی اتصالی است، ایجاد بشود، سایر المانها و مؤلفهها برای برانگیختن پاسخ ایمنی روی سطح ویروس حضور دارند، اگرچه پاسخ مهم برای ما، همان پاسخ علیه پروتئین اسپایک است ولی سایر پاسخها نیز کمک میکنند که ایمنی زایی بهتری داشته باشیم. بنابراین در این تیپ از پلتفرم، ما این انتظار و امید راداریم که اگر جهشهای ویروس در سطح پروتئین اسپایک ایجاد شد، هنوز مؤثر بودن واکسن ما در حد قابلقبول باقی بماند. این نهتنها مربوط به واکسن کووایران است که هر واکسن دیگری مثل سینوواک و سینوفارم نیز با چنین ساختاری، همین قابلیت را دارد، چون آنها نیز از ویروس کشتهشده استفاده کردند. ولی در مورد واکسنهایی که از ساختارهای نوترکیب پروتئین اسپایک و کد ژنتیک مربوط به آن استفاده کردهاند، احتمال دارد که اگر جهشی در پروتئین ویروس ایجاد شود، کارآیی آنها مقداری زیرسؤال برود. لذا ما باتوجه به ساختاری که در واکسن کووایران مشاهده کردهایم، امیدواریم با جهشهایی که تابهحال اتفاق افتاده، هنوز پاسخ ایمنی لازم را داشته باشیم و در ادامه راه نیز بتوانیم پاسخ ایمنی کافی را در فاز کلینیکال دو یا سه بگیریم. چون فاز کلینیکال یک که در حال انجام آن هستیم، فقط برای بحث سیفتی آن است و هنوز به موضوع کارآیی نمیپردازیم».
یزدی در ادامه تأکید میکند: « واکسن داخلی تا به اینجای کار، عوارض جانبی نداشته و دلیلش این است که چنین ساختار واکسنی، برای ما شناختهشدهتر از سایر ساختارهاست. یعنی ویروس کشتهشده، سابق بر این برای بیماریهای عفونی بهکاررفته و عامل عفونی را به صورت کشتهشده تبدیل به واکسن کردهایم لذا عوارض جانبیاش نسبت به ساختارهای جدیدی که اولین بار است استفاده میشود، تا حدودی قابل پیشبینی تر بوده، ضمن اینکه ساختارهای نو میتواند عوارض ناخواستهای داشته باشد. موضوع دیگر این است که ما از تهدید کرونا، نهایت بهرهبرداری علمی را داشته باشیم، طبق گفته سازمان بهداشت جهانی، پاندمی کرونا آخرین پاندمی نخواهد بود، بنابراین لازم است که زیرساختهای لازم را فراهم کنیم تا بتوانیم در چنین شرایطی بهتر عمل کنیم. نمونه بارز آن کشورهای جنوب شرق آسیا هستند که در سال 2012 با سارس مواجه شدند و ایجاد زیرساختها سبب شد، درحال حاضر در مواجهه با کرونا، آمار تلفات پایینتری داشته باشند».
رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران، گامهای ایران را برای فراهم کردن زیرساخت و تولید واکسن مثبت ارزیابی کرده و میگوید: «از همان ابتدا برخی نقدهای غیرمنصفانهای را نسبت به واکسن کرونا مطرح میکردند، حالآنکه توان و پیشبینیهای علمی به قدر کافی به ما کمک میکند که بتوانیم پروژه خود را به درستی پیش برده و هدایت کنیم، کما اینکه تا به اینجا هم درست پیش رفته، اما نکته مهمتر پرهیز از جنجالها و حاشیههاست که میتواند به محققین ما کمک کند تا درستتر عمل کنند. بعضی مواقع در کنار پروژههای مهم و حساس، اخبار جعلیای تولید و القا میشود که خود محققین را هم دلسرد میکند. ما دارای توان علمی بسیار خوبی هستیم و اگر قرار باشد جانبدارانه موضع گرفته و هیجان فراوانی را تولید کنیم، به محققین هم آسیب میزند. به دلایل علمی مشخص، پیشبینیها حکایت از آن دارد که اگر جهشی هم در پروتئین اسپایک ویروس اتفاق بیفتد، هنوز ساختارهای دیگری هستند که آنها باعث ایمنی زایی شده و میتوانند به پاسخ ایمنی زایی کمک کنند اما هنوز واکسن نهایی را در اختیار نداریم و زمانی میتوانیم با قضاوت قطعی چنین موضوعی را مطرح کنیم که واکسن نهایی و ویروس انگلیسی را داشته باشیم و با یکدیگر تست چالش بگذاریم و آن موقع بگوییم صد درصد در مقابل این ویروس هم پاسخگوست ولی در حال حاضر پیشبینی علمی ما حاکی از آن است که ساختار واکسن داخلی، میتواند
بر گونه جهشیافته غالب باشد».
بین تمام خبرهای بد که کاممان را حسابی تلخ میکند، این خبر بسیار شعف انگیز و امیدوارکننده است، «حجت نیکی ملکی»، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام در توییترش نوشت: «توانایی واکسن ایرانی در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی» به اثبات رسیده و حالا همه بیش از هر زمان دیگری، منتظر فرارسیدن بهاریم و امید تازهای برای رهایی از شر این بیماری مرموز در ما ایجادشده است. از حدود یکسال پیش که جهان با یک مهمان ناخوانده به نام ویروس کرونای جدید و بیماری ناشناخته کووید ۱۹ مواجه شد، تحقیقات برای یافتن دارو و ساخت واکسن این بیماری در سراسر جهان آغاز و شرکتهای بسیاری برای تولید این واکسن دست به کار شدند. واکسنها معمولاقبل از رسیدن به مراحل کارآزمایی بالینی به سالها تحقیق و آزمایش نیاز دارند، اما در شرایط بحرانی حال حاضر، دانشمندان در حال رقابت برای تولید واکسن ویروس کرونا تا سال آینده هستند. اولین آزمایشهای ایمنی واکسن بر روی انسان در ماه مارس آغاز و برخی با شکست روبه رو شدند و برخی دیگر توانستند در تحریک سیستم ایمنی بدن برای تولید آنتیبادی مؤثر علیه ویروس موفق شوند، ما هم گامهای محکم و استواری در این مسیر برداشتهایم.
میزان اثربخشی واکسن در برابر گونه جهشیافته
اولین تزریق انسانی مرحله اول مطالعات بالینی نخستین واکسن کرونا ساخت محققان ایرانی در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) با نام «کوو ایران برکت» نهم دیماه با حضور وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، روی داوطلبان انجام شد. «محمدرضا صالحی»، مجری کارآزمایی و تست بالینی واکسن کرونای ایرانی از اتمام فاز یک کارآزمایی بالینی واکسن کوویدایران تا آخر ماه جاری خبر داده که در مرحله دو، فاز یک این واکسن روی ۱۴ نفر دیگر تست میشود و در فاز دو بالینی نیز روی ۵۰۰ نفر تست خواهد شد و تا به اینجای کار، فاقد عوارض جانبی بوده است. اما پس از ورود ویروس انگلیسی به کشور، بسیاری از کارشناسان نسبت به کارآیی واکسنهای موجود بر گونه جهشیافته با دیده تردید نگریستند و پایگاه خبری «newsweek» در اینباره نوشت، تعداد اندکی از دانشمندان میگویند: جهش ژنتیکی در پرزهای پروتئینی اینگونه جدید ممکن است توان رشد آن را افزایش دهد؛ این پرزهای پروتئینی بخشی از ویروس هستند که توان نفوذ به سلولهای بدن را به آن میدهند و واکسن کرونا دقیقا به شکلی طراحیشده که روی همین پروتئینها تأثیر بگذارد، بنابراین محققان میگویند ممکن است جهش اینگونه تازه در کار واکسن اختلال ایجاد کند. از سوی دیگر، نشریه پزشکی بریتانیا (BMJ) در پاسخ به این سؤال که آیا واکسنها هنوز بهدرد میخورند؟ یادآور شده است:
سه واکسن اصلی کرونا بر اساس پروتئین spike ویروس ساختهشدهاند که در گونه جدید دچار تغییر شده است. اما واکسنها موجب ساخت آنتیبادی علیه بخشهای بسیاری از این پروتئین میشوند و درنتیجه بعید است که یک تغییر موجب کاهش اثر واکسن شود.
سوم بهمنماه نیز پایگاه اینترنتی نیوز مدیکال، گزارش کرده است که نتایج یک مطالعه نشان میدهد، واکسن کرونای شرکت داروسازی «فایزر» و «بایون تک» واکنش آنتیبادی کاهشیافتهای در برابر گونه انگلیسی ویروس کرونا در میان افراد ۶۴ و ۸۵ ساله دارد. اینگونه جدید که ابتدا در انگلیس، آفریقای جنوبی و برزیل کشف شد و اکنون در بیش از 60 کشور جهان شناسایی شده است، با احتمالاتی مبنی بر تأثیرپذیری آن بر واکسن همراه بوده و سه هفته بعد از تزریق اولین دوز واکسن شرکت فایزر-بایون تک به نام BNT162b، محققان دانشگاه کمبریج به شواهدی دستیافتهاند که از کاهش واکنش آنتیبادی در برابر جهش۱.۱.۷ Bدر افراد (۶۴ و ۸۵ ساله) حکایت دارد. اما این عدم کارآیی و یا کاهش اثرگذاری، در مورد واکسن تولید داخلی ما صدق نمیکند. همانطور که در ابتدا اشاره کردیم، رئیس مرکز اطلاعرسانی ستاد اجرایی فرمان امام از توانایی واکسن کووایران برکت(واکسن ایرانی کرونا) در خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته انگلیسی خبر داده است. حجت نیکی ملکی در توییتر نوشت: ویروس کرونای انگلیسی مقهور واکسن ایرانی شده و دکتر جلیلی مسئول تیم تولید واکسن در ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرده است: آزمایشها نشان داد پلاسمای خون نفرات اولی که واکسن کووایران برکت در کارآزمایی بالینی به آنها تزریقشده است، قادر به خنثیسازی کامل ویروس جهشیافته کرونای انگلیسی است.
خنثیسازی ویروس جهشیافته توسط واکسن ایرانی
پیشتر این بحث بر سر زبانها بود که هرگونه تغییر ژنتیکی باید موردبررسی قرار بگیرد تا مشخص شود آیا بر رفتار ویروس تأثیرگذار است یا خیر. ولی در حال حاضر هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد جهش تازه ویروس کرونا منجر به بروز بیماری خطرناکتر میشود و یا اینکه این نوع جدید ویروس کرونا به واکسنهای تأییدشده پاسخ نخواهد داد. از طرفی جهش ویروس درواقع تغییر در ژنوم ویروس است. همه ویروسها جهش مییابند و ویروس کرونا نیز از این قاعده مستثنی نیست و اطلاعات ژنتیکی در بسیاری از ویروسها میتواند بسیار سریع تغییر کند و گاهی اوقات این تغییرات میتواند به نفع ویروس باشد، با این امکان که ویروس راحتتر و سریعتر انتقال یابد یا از واکسنها یا درمانها فرار کند. اما بسیاری از این تغییرات چنین تأثیراتی ندارند. به هر ترتیب روز گذشته حسن جلیلی مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام اعلام کرد، پس از شیوع ویروس جهشیافته کرونا موسوم به کرونای انگلیسی، از طریق وزارت بهداشت نمونهای از این ویروس جهشیافته که قدرت سرایت آن ۷۰ درصد بالاتر از کرونای معمولی است را دریافت کردیم و دراختیار محققان دارویی ستاد اجرایی قراردادیم. ازآنجاکه یکی از قابلیتهای هر واکسن اثرگذاری باید این باشد که بتواند در برابر جهشهای انجامگرفته برروی ویروس بدن افراد را ایمن کند، پلاسمای خون ۳ داوطلب اولی که واکسن «کوو ایران برکت» را دریافت کرده بودند را بااین ویروس مورد امتحان و آزمایش قراردادیم.
جلیلی توضیح داده است که این سه داوطلب در دو مقطع واکسن را دریافت کردهاند و لذا انتظار میرود که پلاسمای خون آنها ایمنی کافی را برای مقابله با ویروس پیداکرده باشد. آزمایشهای انجامگرفته نشان داد که واکسن ایرانی با موفقیت کامل، توانسته ویروس جهشیافته را بهطور کامل خنثی کند.
«حسن جلیلی» مدیر گروه تحقیقات تولید واکسن ستاد اجرایی فرمان امام، در گفتوگو با «رسالت» نیز توضیح میدهد: «نمونه خونی نفرات اولی که با ورود به مطالعات بالینی، دوز دوم واکسن را دریافت کرده بودند، گرفتیم و با نمونهای که ویروس انگلیسی جداسازی شده بود، مورد آزمایش قراردادیم و مشاهده کردیم که به طورکامل پلاسمای خونی این افراد، قدرت خنثیسازی این ویروس را دارد، لذا این دغدغه که دریافتکنندگان واکسن ایرانی، آیا در مقابل ویروس انگلیسی هم مقاوم هستند، رفع شد و میتوانیم با صراحت بگوییم افرادی که این واکسن را دریافت میکنند در مقابل نوع جهشیافته ویروس هم مقاوم هستند.
وی با اشاره به اینکه واکسن ایرانی دارای عوارض بسیار کمی بوده و هیچ مورد خاصی که نگرانکننده باشد، تاکنون اتفاق نیفتاده، ابراز امیدواری کرده است که فازهای بعدی این پروژه هم در ادامه مسیر به خوبی طی شود.
«مینو محرز» مسئول ارزیابی علمی تولید واکسن ایرانی کرونا هم نسبت به این روند بسیار امیدوار و خوشبین است و در گفتوگو با «رسالت» میگوید: این خبر بسیار مایه مسرت و شادمانی است که واکسن ما در برابر سوش انگلیسی مؤثر بوده و تاکنون هم خوشبختانه عوارض جانبی نداشتهایم و درحال حاضر35 نفر واکسینه شدهاند و چنانچه به 56 نفر برسد، مرحله اول پایانیافته و بعد با اخذ مجوز از سازمان غذا و دارو، در مرحله دوم بر روی جمعیت گستردهتری که سنین بالاتر هم حضور دارند، واکسن تزریق خواهد شد.
محرز در ادامه بیان میکند، واکسن ما در مرحله آزمایش حیوانی مؤثر و موفقیتآمیز بوده اما میزان اثرگذاری آن بر روی انسان را هنوز نمیتوانیم اطلاعرسانی کنیم و باید بر روی تعداد بیشتری آزمایش شود و با سنجیدن آنتیبادی، اثربخشی آن را ارزیابی کنیم. بهطورکلی در مرحله اول که هدف بررسی عارضه جانبی بوده، هیچگونه عارضهای گزارش نشده است و اگر همه مراحل کامل و درست پیش برود، خردادماه به واکسن میرسیم. ضمن اینکه تکنولوژی بهکاررفته در واکسن، مطابق شیوه «ویروس کشته و ضعیفشده» است و محصولاتی که بر این اساس به تولید رسیدهاند، بیش از ۷۰ درصد و بعضا تا
۹۰ درصد ایمنی زایی داشتهاند و چنانچه واکسنی ۶۰ تا ۷۰ درصد هم مؤثر باشد باید تزریق را آغاز و به این طریق در افراد ایجاد مصونیت کرد. درمجموع واکسن با بیش از ۵۰ درصد اثرگذاری، مجوز FDA را میگیرد و با ۷۵ درصد تأثیر، زنجیره سرایت را میشکند».
کووایران، پاسخ ایمنی لازم را داراست
«محمدحسین یزدی» رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران هم برای بررسی این موضوع، توضیحاتی را در گفتوگو با «رسالت» ارائه میکند. او میگوید: «برای بررسی اثرگذاری واکسنها باید پلتفرمشان را بشناسیم و تفاوت آنها را با یکدیگر بدانیم، پلتفرم واکسن «کووایران» که مربوط به شرکت «شفافارمد» بوده براساس ویروس کشتهشده است و این ساختار و پلتفرم، همه آنتیژنهایی که ویروس روی سطح خودش دارد و میتواند سیستم ایمنی علیه آن ایمن شود را به همراه دارد و درصد بسیاری از اینها بدون آنکه تغییر خاصی کنند، باقی میمانند و فقط ویروس اصطلاحا غیرفعال میشود. در این ساختار نهتنها علیه آنتیژن اصلی که باعث اتصال ویروس به سلولها میشود، در بدن آنتیبادی خواهید داشت بلکه سایر عوامل هم روی سطح ویروس حضور دارند و این هم باعث برانگیختن پاسخ ایمنی میشود و علیه ویروس، ایمنی ایجاد میکند لذا با پاسخی چندجانبه علیه ویروس روبهرو خواهید بود. در ساختارها و پلتفرمهایی مثل واکسن فایزر و مدرنا که از کد ژنتیکی استفادهشده، فقط پروتئین مربوط به اتصال ویروس به سلول است که در سلولهای بدن ایجادشده و منجر به ایمنی علیه آن پروتئین خاص میشود بنابراین اگر آن پروتئین خاص در جهشهای ویروس، دچار متاسیون و جهش بشود، ممکن است آن تأثیرگذاری و کارآیی کاهش پیدا کند. اگر آن جهش در جایگاه اتصال آنتیبادی به آن پروتئین باشد، میتواند منجر به کاهش کارآیی شود ولی در پلتفرم ویروس کشتهشده، حتی اگر برخی جهشها در پروتئین اسپایک که پروتئین اصلی اتصالی است، ایجاد بشود، سایر المانها و مؤلفهها برای برانگیختن پاسخ ایمنی روی سطح ویروس حضور دارند، اگرچه پاسخ مهم برای ما، همان پاسخ علیه پروتئین اسپایک است ولی سایر پاسخها نیز کمک میکنند که ایمنی زایی بهتری داشته باشیم. بنابراین در این تیپ از پلتفرم، ما این انتظار و امید راداریم که اگر جهشهای ویروس در سطح پروتئین اسپایک ایجاد شد، هنوز مؤثر بودن واکسن ما در حد قابلقبول باقی بماند. این نهتنها مربوط به واکسن کووایران است که هر واکسن دیگری مثل سینوواک و سینوفارم نیز با چنین ساختاری، همین قابلیت را دارد، چون آنها نیز از ویروس کشتهشده استفاده کردند. ولی در مورد واکسنهایی که از ساختارهای نوترکیب پروتئین اسپایک و کد ژنتیک مربوط به آن استفاده کردهاند، احتمال دارد که اگر جهشی در پروتئین ویروس ایجاد شود، کارآیی آنها مقداری زیرسؤال برود. لذا ما باتوجه به ساختاری که در واکسن کووایران مشاهده کردهایم، امیدواریم با جهشهایی که تابهحال اتفاق افتاده، هنوز پاسخ ایمنی لازم را داشته باشیم و در ادامه راه نیز بتوانیم پاسخ ایمنی کافی را در فاز کلینیکال دو یا سه بگیریم. چون فاز کلینیکال یک که در حال انجام آن هستیم، فقط برای بحث سیفتی آن است و هنوز به موضوع کارآیی نمیپردازیم».
یزدی در ادامه تأکید میکند: « واکسن داخلی تا به اینجای کار، عوارض جانبی نداشته و دلیلش این است که چنین ساختار واکسنی، برای ما شناختهشدهتر از سایر ساختارهاست. یعنی ویروس کشتهشده، سابق بر این برای بیماریهای عفونی بهکاررفته و عامل عفونی را به صورت کشتهشده تبدیل به واکسن کردهایم لذا عوارض جانبیاش نسبت به ساختارهای جدیدی که اولین بار است استفاده میشود، تا حدودی قابل پیشبینی تر بوده، ضمن اینکه ساختارهای نو میتواند عوارض ناخواستهای داشته باشد. موضوع دیگر این است که ما از تهدید کرونا، نهایت بهرهبرداری علمی را داشته باشیم، طبق گفته سازمان بهداشت جهانی، پاندمی کرونا آخرین پاندمی نخواهد بود، بنابراین لازم است که زیرساختهای لازم را فراهم کنیم تا بتوانیم در چنین شرایطی بهتر عمل کنیم. نمونه بارز آن کشورهای جنوب شرق آسیا هستند که در سال 2012 با سارس مواجه شدند و ایجاد زیرساختها سبب شد، درحال حاضر در مواجهه با کرونا، آمار تلفات پایینتری داشته باشند».
رئیس مرکز تحقیقات واکسن دانشگاه علوم پزشکی تهران، گامهای ایران را برای فراهم کردن زیرساخت و تولید واکسن مثبت ارزیابی کرده و میگوید: «از همان ابتدا برخی نقدهای غیرمنصفانهای را نسبت به واکسن کرونا مطرح میکردند، حالآنکه توان و پیشبینیهای علمی به قدر کافی به ما کمک میکند که بتوانیم پروژه خود را به درستی پیش برده و هدایت کنیم، کما اینکه تا به اینجا هم درست پیش رفته، اما نکته مهمتر پرهیز از جنجالها و حاشیههاست که میتواند به محققین ما کمک کند تا درستتر عمل کنند. بعضی مواقع در کنار پروژههای مهم و حساس، اخبار جعلیای تولید و القا میشود که خود محققین را هم دلسرد میکند. ما دارای توان علمی بسیار خوبی هستیم و اگر قرار باشد جانبدارانه موضع گرفته و هیجان فراوانی را تولید کنیم، به محققین هم آسیب میزند. به دلایل علمی مشخص، پیشبینیها حکایت از آن دارد که اگر جهشی هم در پروتئین اسپایک ویروس اتفاق بیفتد، هنوز ساختارهای دیگری هستند که آنها باعث ایمنی زایی شده و میتوانند به پاسخ ایمنی زایی کمک کنند اما هنوز واکسن نهایی را در اختیار نداریم و زمانی میتوانیم با قضاوت قطعی چنین موضوعی را مطرح کنیم که واکسن نهایی و ویروس انگلیسی را داشته باشیم و با یکدیگر تست چالش بگذاریم و آن موقع بگوییم صد درصد در مقابل این ویروس هم پاسخگوست ولی در حال حاضر پیشبینی علمی ما حاکی از آن است که ساختار واکسن داخلی، میتواند
بر گونه جهشیافته غالب باشد».

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
دومینوی خشم در سطح جامعه
خشم مانند بازی دومینو است. کافی است به روزهایی که با راننده تاکسی دعوایتان میشود نگاهی دقیق بیندازید. خشم فروخوردهتان در پیچ بعدی یقه دیگری را خواهد گرفت. در بهترین حالت پول خردهایتان را جمع میکنید که به راننده بعدی همان مقدار که فکر میکنید رقم درستی است پول بدهید و او را با غرغرهایش تنها بگذارید و اینگونه دومینوی خشم جامعه را فرا میگیرد.
دلایل مختلفی برای بروز خشم در جامعه وجود دارد دکتر عزتالله کرد میرزا در مورد دلایلی افزایش مصادیق خشم در جامعه میگوید: شیوه مدیریت جامعه یکی از دلایل افزایش خشم در جامعه است. جامعهای که به لحاظ مدیریتی نزاع در آن زیاد باشد، تنش بین مسئولان به بدنه سرایت میکند درنتیجه میزان خشم در جامعه اضافهشده میشود. مدیریت جامعه هم میتواند در راهاندازی و هم در کنترل خشم در جامعه سهیم باشد. یکی از مشکلات جدی مردم تغییرات اقتصادی است. فشار اقتصادی باعث میشود افراد با صرف انرژی بالایی بهدنبال معاش خود باشند. وقتیکه بقا به خطر بیفتد طبیعی است که هر نوع حساسیت و واکنشپذیری از آدمها بروز پیدا کند. یکی از مصادیق واکنشها میتواند خشم باشد.
بسترهای زمانی و مکانی بر بروز خشم تأثیرگذار است. بودن در ترافیکهای سرسامآور و طولانی میزان بروز خشم و تنش را بالا میبرد. این روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه میگوید: ساختار شهرسازی و شرایط شهروندی تغییر کرده است. ما قوطی کبریتهایی را بهجای خانه میسازیم و در آن زندگی میکنیم و آدمها را از نقاط مختلف کشور به شهرهای بزرگ میکشانیم درحالیکه فکر فضای بازی بچه، دورهم جمع شدن همسایهها و خانوادهها وجود ندارد در بهترین آپارتمانها سرانه بازی برای بچهها 2متر است. وقتی سرانه حرکتی مردم کم باشد خودبهخود بر تنشها و برونریزیهای هیجانی تأثیر میگذارد. بنابراین با کوچکترین حرکتی آدمها به هم تنیده میشوند و درگیری ایجاد میشود. تنش خانوادهها به جامعه نیز منتقل میشود.
پرخاشگری در همه آدمها به یک اندازه نیست آنها ویژگیهای بهخصوصی دارند که آنها را
در برابر سایر آدمها متمایز میکند.
کردمیرزا معتقد است آنها آدمها را بهخودیوناخودی تقسیم میکنند یعنی روی دو قطب دوست و دشمن حرکت میکنند آدمها برایشان یا دوستند یا دشمن. وقتی آدمها دوقطبی فکر کردند خودبهخود فیلتر ذهنی در ذهنشان میگذارند. با این فیلتر فقط پیامهای منفی را دریافت و تحلیل میکنند و از کنار پیامهای مثبت بیتفاوت میگذرند یا اصلا آنها را نمیبینند. آنها بیشتر نیمهخالی لیوان را میبینند. آنها با این ذهن دوقطبی و منفیباف طبیعتا دست به پیشگوییهایی مانند جامعه
پر از خشم و تهدید است و من برای حفظ و بقای خود باید پرخاشگر باشم. این پیشگویی برای این افراد نوعی پیشگیری است به این معنا که اگر میخواهند برنده باشند مشت اول را بزنند. پیشگیری آنها عموما خصمانه است. آنها به جمله معروف
هابز فیلسوف قرن18 که میگوید: انسان گرگ انسان است، معتقدند.
کردمیرزا درباره علت نداشتن الگوی خشم در جامعه میگوید: علتش این است که ما یادمان رفته که گفتوگو کنیم. جامعهای که در آن گفتمان وجود نداشته باشد بحثها در خانواده و جامعه تبدیل به بگومگو میشود. این بهدلیل نداشتن الگو برای بروز خشم نیست. ما یاد گرفتهایم که اگر هر چیزی را به شیوه پرخاشگرایانه مطرح بکنیم خوب است و به نتیجه میرسیم. رسانهها و بهخصوص تلویزیون نقش جدی در شکلدهی به این رفتارها داشتهاند. وقتی در فیلمها و سریالها نشان میدهیم که پدری پسرش را به خاطر پسردار نشدن با پرخاشگری ترد میکند و جامعهای مردسالارانه دروغین را تصویر میکند طبیعی است که در ساختارها و رفتارهای مردم خشم و فاصله جایگزین گفتوگو شود. چیزهایی به مردم نشان میدهند که دیگر وجود ندارد. بهعبارتدیگر جامعهای که عقلانیتش هدف قرار گرفته باشد گفتوگویش را از دست میدهد.
مسئول پرخاشگری در مردم چه کسی میتواند باشد، مسئول آرام کردنشان هم مشخص نیست. بیش از 20سازمان و وزارتخانه و نهاد وجود دارند که سالهاست وظیفه فرهنگسازی دارند ولی بعدازاین همهسال جامعه مشکلات تعجبآوری دارد که ریشه آن در فرهنگ جامعه است انگار مشکلات فرهنگی زودتر از فرهنگ درست نهادینه میشوند.
این روانشناس ریشه جامعه را در مسائل فرهنگی میداند و میگوید: اگر شما دندانتان درد بگیرد میدانید که باید به دندانپزشک مراجعه کنید ولی اگر فرهنگتان مشکل داشته باشد نمیدانید باید سراغ چه کسی را بگیرید. مدیران شهری نیز میتوانند در چند سطح تنشها را برای کاهش پرخاشگری کاهش دهند. یک سطح آن مربوط به مدیران سازمانهایی است که متولی امور فرهنگی در جامعه هستند و کارشان فرهنگسازی است. ابتدا باید نقش و کار کسی که مسئول فرهنگ جامعه است، مشخص شود. دیگر اینکه وقتی به خانههایی با قوارههای کمو کوچههای تنگ اجازه واحدهای مسکونی زیاد داده میشود چطور میتوان انتظار داشت که کودکان و مردان و زنان فضای گفتوگو و همدلی در محلهشان را داشته باشند. ماحصل آدمهایی که در این واحدهای تنگ و بسته زندگی میکنند غیر از موجود دوپایی نیست که هر کاری از او برمیآید.
وی یکی از مهمترین سازمانهای متولی آموزش کنترل خشم را آموزشوپرورش میداند و میگوید: در سالهای اخیر نقش معاونین پرورشی بسیار کم شده است. ما در آموزشوپرورش فقط به بچهها یک نردهبان به نام کنکور برای رقابت میدهیم ولی خیلی به آنها کسب تجربه را یاد نمیدهیم. آموزشوپرورش باید یک مقدار به بچهها تجربهکردن را یاد بدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را یاد بدهند. ارتباط کودک با آموزشوپرورش بیش از آنکه بر مبنای یادگیری علوم باشد، تست سازگاری اجتماعی است. چون آموزشوپرورش فقط مسئول آموزش علوم نیست. بچهها زمان زیادی را صرف یاد گرفتن ریاضی و جبر و... میکنند این علوم درنهایت به آنها کمک میکند پول جیبشان را بشمرند اما این بچهها باید یاد بگیرند که چطور با دیگران ارتباط سالم برقرار کنند.
دلایل مختلفی برای بروز خشم در جامعه وجود دارد دکتر عزتالله کرد میرزا در مورد دلایلی افزایش مصادیق خشم در جامعه میگوید: شیوه مدیریت جامعه یکی از دلایل افزایش خشم در جامعه است. جامعهای که به لحاظ مدیریتی نزاع در آن زیاد باشد، تنش بین مسئولان به بدنه سرایت میکند درنتیجه میزان خشم در جامعه اضافهشده میشود. مدیریت جامعه هم میتواند در راهاندازی و هم در کنترل خشم در جامعه سهیم باشد. یکی از مشکلات جدی مردم تغییرات اقتصادی است. فشار اقتصادی باعث میشود افراد با صرف انرژی بالایی بهدنبال معاش خود باشند. وقتیکه بقا به خطر بیفتد طبیعی است که هر نوع حساسیت و واکنشپذیری از آدمها بروز پیدا کند. یکی از مصادیق واکنشها میتواند خشم باشد.
بسترهای زمانی و مکانی بر بروز خشم تأثیرگذار است. بودن در ترافیکهای سرسامآور و طولانی میزان بروز خشم و تنش را بالا میبرد. این روانشناس و عضو هیئتعلمی دانشگاه میگوید: ساختار شهرسازی و شرایط شهروندی تغییر کرده است. ما قوطی کبریتهایی را بهجای خانه میسازیم و در آن زندگی میکنیم و آدمها را از نقاط مختلف کشور به شهرهای بزرگ میکشانیم درحالیکه فکر فضای بازی بچه، دورهم جمع شدن همسایهها و خانوادهها وجود ندارد در بهترین آپارتمانها سرانه بازی برای بچهها 2متر است. وقتی سرانه حرکتی مردم کم باشد خودبهخود بر تنشها و برونریزیهای هیجانی تأثیر میگذارد. بنابراین با کوچکترین حرکتی آدمها به هم تنیده میشوند و درگیری ایجاد میشود. تنش خانوادهها به جامعه نیز منتقل میشود.
پرخاشگری در همه آدمها به یک اندازه نیست آنها ویژگیهای بهخصوصی دارند که آنها را
در برابر سایر آدمها متمایز میکند.
کردمیرزا معتقد است آنها آدمها را بهخودیوناخودی تقسیم میکنند یعنی روی دو قطب دوست و دشمن حرکت میکنند آدمها برایشان یا دوستند یا دشمن. وقتی آدمها دوقطبی فکر کردند خودبهخود فیلتر ذهنی در ذهنشان میگذارند. با این فیلتر فقط پیامهای منفی را دریافت و تحلیل میکنند و از کنار پیامهای مثبت بیتفاوت میگذرند یا اصلا آنها را نمیبینند. آنها بیشتر نیمهخالی لیوان را میبینند. آنها با این ذهن دوقطبی و منفیباف طبیعتا دست به پیشگوییهایی مانند جامعه
پر از خشم و تهدید است و من برای حفظ و بقای خود باید پرخاشگر باشم. این پیشگویی برای این افراد نوعی پیشگیری است به این معنا که اگر میخواهند برنده باشند مشت اول را بزنند. پیشگیری آنها عموما خصمانه است. آنها به جمله معروف
هابز فیلسوف قرن18 که میگوید: انسان گرگ انسان است، معتقدند.
کردمیرزا درباره علت نداشتن الگوی خشم در جامعه میگوید: علتش این است که ما یادمان رفته که گفتوگو کنیم. جامعهای که در آن گفتمان وجود نداشته باشد بحثها در خانواده و جامعه تبدیل به بگومگو میشود. این بهدلیل نداشتن الگو برای بروز خشم نیست. ما یاد گرفتهایم که اگر هر چیزی را به شیوه پرخاشگرایانه مطرح بکنیم خوب است و به نتیجه میرسیم. رسانهها و بهخصوص تلویزیون نقش جدی در شکلدهی به این رفتارها داشتهاند. وقتی در فیلمها و سریالها نشان میدهیم که پدری پسرش را به خاطر پسردار نشدن با پرخاشگری ترد میکند و جامعهای مردسالارانه دروغین را تصویر میکند طبیعی است که در ساختارها و رفتارهای مردم خشم و فاصله جایگزین گفتوگو شود. چیزهایی به مردم نشان میدهند که دیگر وجود ندارد. بهعبارتدیگر جامعهای که عقلانیتش هدف قرار گرفته باشد گفتوگویش را از دست میدهد.
مسئول پرخاشگری در مردم چه کسی میتواند باشد، مسئول آرام کردنشان هم مشخص نیست. بیش از 20سازمان و وزارتخانه و نهاد وجود دارند که سالهاست وظیفه فرهنگسازی دارند ولی بعدازاین همهسال جامعه مشکلات تعجبآوری دارد که ریشه آن در فرهنگ جامعه است انگار مشکلات فرهنگی زودتر از فرهنگ درست نهادینه میشوند.
این روانشناس ریشه جامعه را در مسائل فرهنگی میداند و میگوید: اگر شما دندانتان درد بگیرد میدانید که باید به دندانپزشک مراجعه کنید ولی اگر فرهنگتان مشکل داشته باشد نمیدانید باید سراغ چه کسی را بگیرید. مدیران شهری نیز میتوانند در چند سطح تنشها را برای کاهش پرخاشگری کاهش دهند. یک سطح آن مربوط به مدیران سازمانهایی است که متولی امور فرهنگی در جامعه هستند و کارشان فرهنگسازی است. ابتدا باید نقش و کار کسی که مسئول فرهنگ جامعه است، مشخص شود. دیگر اینکه وقتی به خانههایی با قوارههای کمو کوچههای تنگ اجازه واحدهای مسکونی زیاد داده میشود چطور میتوان انتظار داشت که کودکان و مردان و زنان فضای گفتوگو و همدلی در محلهشان را داشته باشند. ماحصل آدمهایی که در این واحدهای تنگ و بسته زندگی میکنند غیر از موجود دوپایی نیست که هر کاری از او برمیآید.
وی یکی از مهمترین سازمانهای متولی آموزش کنترل خشم را آموزشوپرورش میداند و میگوید: در سالهای اخیر نقش معاونین پرورشی بسیار کم شده است. ما در آموزشوپرورش فقط به بچهها یک نردهبان به نام کنکور برای رقابت میدهیم ولی خیلی به آنها کسب تجربه را یاد نمیدهیم. آموزشوپرورش باید یک مقدار به بچهها تجربهکردن را یاد بدهد تا نحوه ارتباط با دیگران را یاد بدهند. ارتباط کودک با آموزشوپرورش بیش از آنکه بر مبنای یادگیری علوم باشد، تست سازگاری اجتماعی است. چون آموزشوپرورش فقط مسئول آموزش علوم نیست. بچهها زمان زیادی را صرف یاد گرفتن ریاضی و جبر و... میکنند این علوم درنهایت به آنها کمک میکند پول جیبشان را بشمرند اما این بچهها باید یاد بگیرند که چطور با دیگران ارتباط سالم برقرار کنند.

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 4
دستاندازی به معادن
در سرزمین خشک و نیمهخشک ایران که قریب به ۷۰ درصد وسعت آن مناطق کویری و بیابانی و مراتع ضعیف است، حفاظت از ۳۰ درصد از مناطق کشور که دارای پوشش گیاهی جنگلی و مراتع مشجر و مراتع خوب و درجهیک و خاک ارزشمند است، از نان شب هم واجبتر است.
معادن به شیوهای که وزارت صمت با طراحی یک سامانه کاداستر معادن که تقریبا تمام کشور را بهصورت معدن در نظر گرفته و هیچ کاربری و نیاز دیگری برای جامعه در آن سامانه دیده نشده است(!) و هر شخص حقیقی یا حقوقی، میتواند با داشتن یک حساب و گردش مالی مختصر و صلاحیت فنی سهلالوصول (از طریق نظام مهندسی معدن) وارد سامانه کاداستر معادن شده و اراضی ملی و اموال عمومی را با سطوح چند صد یا چند هزار هکتاری، بنام محدودههای اکتشافی معادن، بدون هیچگونه محدودیتی ازنظر تعداد و مساحت ثبت نمایند، فاجعهای خانمانسوز برای منابع طبیعی و محیطزیست و نسل فعلی و نسلهای آینده ایران است که اثرات ویرانگر زیستمحیطی آن در همه نقاط کشور، سالهاست خودنمایی میکند و اگر این روند ادامه یابد یک فاجعه حیاتی در آینده نزدیک خواهیم داشت.
وزارت صنعت، معدن و تجارت، بدون انجام مطالعات دقیق و بدون در نظر گرفتن سایر کاربریها و سایر نیازهای کشور به انواع پروژههای عمرانی، کشاورزی، آب، محیطزیست، دامداری، گردشگری، نظامی، امنیتی و... نیازهای آینده سرزمینمان و نسلهای بعدی و حق ادامه حیات سایر جانداران و گیاهان را نادیده گرفته و با استعلامهای بیحسابوکتاب و بسیار زیاد در بسیاری از شهرستانها و مناطق و بافاصله هر محدوده از محدوده ثبتی مجاور به میزان صدوپنجاهمتر، تمام کوهها، تپهها، مخروط افکنهها، واریزهها، آبراههها، دشتها، جنگلها، بیشهزارها، چمنزارها، مراتع و... کشور را بهصورت موزاییکوار در سامانه معادن بهوسیله اشخاص حقیقی و حقوقی ثبت کرده و مردم و شرکتهای اقماری و صوری را به جان منابع طبیعی و محیطزیست کشور انداخته و مقابل دستگاههای اجرایی موضوع ماده ۲۴ قانون معادن قرار داده است.
در کشوری که ثبت شرکتهای متعدد و اقماری، فقط با تغییر یک کلمه در پیشوند یا پسوند نام شرکت و با سرمایه اندک انجام میشود، هر فرد یا گروهی با ثبت شرکتهای متعدد و عمدتا صوری با عنوان فعالیتهای معدنی، اقتصادی و اشتغال و
در حقیقت با سوداگری و فرصتطلبی، به جان طبیعت ایران افتادهاند.
معادن سنگهای ساختمانی که عمدتا بهصورت بلوکههای چند10تنی و بهصورت خام از کشور خارج میشوند، در آیندهای نزدیک بسیاری از کوهها و عوارض طبیعی ایران را به خارج از کشور صادر خواهند کرد.
نقش کوهها و عارضههای طبیعی (حتی بدون داشتن پوشش گیاهی) در جذب و نگهداری نزولات جوی، نقش کوهها در تأمین منابع آبهای سطحی و زیرزمینی و جلوگیری از تغییر اقلیم و جلوگیری از پیشروی و گسترش کویرها، در سرزمین خشک و نیمهخشک ایران و نقش دفاعی و امنیتی کوهها بدیهی و غیرقابلانکار است.
حذف هر عارضه جغرافیایی مثل کوهها و تپهها، اثرات زیانبار اقلیمی، اکولوژیکی و زیستمحیطی دارد که بر توپوگرافی و ژئومورفولوژی و فرسایش خاک و نابودی پوشش گیاهی و جانوری و جهات شیب تأثیرات دائمی و ماندگار خواهد داشت.
از طرفی چون معادن سنگ از ارتفاعات و قلل کوههای مرتفع و برفگیر و درشیبهای تند و مناطق صعبالعبور برداشت و حمل سنگ را انجام میدهند، صحنههایی دلخراش و نازیبا از ریزش واریزهها و باطلهها و تخریبها و گردوخاک که بهواسطه جادههای دسترسی و حرکت کامیونها و ماشینآلات سنگین بهوجودمیآورند را به نمایش گذاشته که تخریب سیمای ظاهری سرزمین، اثرات زیانبار بصری و روحی و ناراحتکنندهای دارد که تا ابد در این سرزمین باقی خواهد ماند و خسارات آن بههیچوجه قابل جبران نیست. اگر بهجای هر بلوک سنگ که از کشور صادر میشود، یک شمش طلا هم در مقابل آن بدهند، بازهم کشور صادرکنندهبخشها و تکههایی از سرزمین خود، ضرر کرده است که البته بهدلیل تحریمها ارز حاصل از صادرات سرزمین،
به کشور بازنمیگردد و در کشورهای مقصد سرمایهگذاری میشود و همین هم خواست استثمارگران و بسیاری از فروشندگان منابع هست زیرا هیچچیز جایگزین کوههایی که از جغرافیای ایران حذف میشوند، نخواهد شد. خطرات حذف فیزیکی کوهها و ارتفاعات سرزمین، بسیار بدتر از برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و واگذاری اراضی است.
پینوشت: یادداشت یکی از کارشناسان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور
معادن به شیوهای که وزارت صمت با طراحی یک سامانه کاداستر معادن که تقریبا تمام کشور را بهصورت معدن در نظر گرفته و هیچ کاربری و نیاز دیگری برای جامعه در آن سامانه دیده نشده است(!) و هر شخص حقیقی یا حقوقی، میتواند با داشتن یک حساب و گردش مالی مختصر و صلاحیت فنی سهلالوصول (از طریق نظام مهندسی معدن) وارد سامانه کاداستر معادن شده و اراضی ملی و اموال عمومی را با سطوح چند صد یا چند هزار هکتاری، بنام محدودههای اکتشافی معادن، بدون هیچگونه محدودیتی ازنظر تعداد و مساحت ثبت نمایند، فاجعهای خانمانسوز برای منابع طبیعی و محیطزیست و نسل فعلی و نسلهای آینده ایران است که اثرات ویرانگر زیستمحیطی آن در همه نقاط کشور، سالهاست خودنمایی میکند و اگر این روند ادامه یابد یک فاجعه حیاتی در آینده نزدیک خواهیم داشت.
وزارت صنعت، معدن و تجارت، بدون انجام مطالعات دقیق و بدون در نظر گرفتن سایر کاربریها و سایر نیازهای کشور به انواع پروژههای عمرانی، کشاورزی، آب، محیطزیست، دامداری، گردشگری، نظامی، امنیتی و... نیازهای آینده سرزمینمان و نسلهای بعدی و حق ادامه حیات سایر جانداران و گیاهان را نادیده گرفته و با استعلامهای بیحسابوکتاب و بسیار زیاد در بسیاری از شهرستانها و مناطق و بافاصله هر محدوده از محدوده ثبتی مجاور به میزان صدوپنجاهمتر، تمام کوهها، تپهها، مخروط افکنهها، واریزهها، آبراههها، دشتها، جنگلها، بیشهزارها، چمنزارها، مراتع و... کشور را بهصورت موزاییکوار در سامانه معادن بهوسیله اشخاص حقیقی و حقوقی ثبت کرده و مردم و شرکتهای اقماری و صوری را به جان منابع طبیعی و محیطزیست کشور انداخته و مقابل دستگاههای اجرایی موضوع ماده ۲۴ قانون معادن قرار داده است.
در کشوری که ثبت شرکتهای متعدد و اقماری، فقط با تغییر یک کلمه در پیشوند یا پسوند نام شرکت و با سرمایه اندک انجام میشود، هر فرد یا گروهی با ثبت شرکتهای متعدد و عمدتا صوری با عنوان فعالیتهای معدنی، اقتصادی و اشتغال و
در حقیقت با سوداگری و فرصتطلبی، به جان طبیعت ایران افتادهاند.
معادن سنگهای ساختمانی که عمدتا بهصورت بلوکههای چند10تنی و بهصورت خام از کشور خارج میشوند، در آیندهای نزدیک بسیاری از کوهها و عوارض طبیعی ایران را به خارج از کشور صادر خواهند کرد.
نقش کوهها و عارضههای طبیعی (حتی بدون داشتن پوشش گیاهی) در جذب و نگهداری نزولات جوی، نقش کوهها در تأمین منابع آبهای سطحی و زیرزمینی و جلوگیری از تغییر اقلیم و جلوگیری از پیشروی و گسترش کویرها، در سرزمین خشک و نیمهخشک ایران و نقش دفاعی و امنیتی کوهها بدیهی و غیرقابلانکار است.
حذف هر عارضه جغرافیایی مثل کوهها و تپهها، اثرات زیانبار اقلیمی، اکولوژیکی و زیستمحیطی دارد که بر توپوگرافی و ژئومورفولوژی و فرسایش خاک و نابودی پوشش گیاهی و جانوری و جهات شیب تأثیرات دائمی و ماندگار خواهد داشت.
از طرفی چون معادن سنگ از ارتفاعات و قلل کوههای مرتفع و برفگیر و درشیبهای تند و مناطق صعبالعبور برداشت و حمل سنگ را انجام میدهند، صحنههایی دلخراش و نازیبا از ریزش واریزهها و باطلهها و تخریبها و گردوخاک که بهواسطه جادههای دسترسی و حرکت کامیونها و ماشینآلات سنگین بهوجودمیآورند را به نمایش گذاشته که تخریب سیمای ظاهری سرزمین، اثرات زیانبار بصری و روحی و ناراحتکنندهای دارد که تا ابد در این سرزمین باقی خواهد ماند و خسارات آن بههیچوجه قابل جبران نیست. اگر بهجای هر بلوک سنگ که از کشور صادر میشود، یک شمش طلا هم در مقابل آن بدهند، بازهم کشور صادرکنندهبخشها و تکههایی از سرزمین خود، ضرر کرده است که البته بهدلیل تحریمها ارز حاصل از صادرات سرزمین،
به کشور بازنمیگردد و در کشورهای مقصد سرمایهگذاری میشود و همین هم خواست استثمارگران و بسیاری از فروشندگان منابع هست زیرا هیچچیز جایگزین کوههایی که از جغرافیای ایران حذف میشوند، نخواهد شد. خطرات حذف فیزیکی کوهها و ارتفاعات سرزمین، بسیار بدتر از برداشت بیرویه آبهای زیرزمینی و واگذاری اراضی است.
پینوشت: یادداشت یکی از کارشناسان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

تعداد بازدید : 2
دانشگاه و جامعه محیط زیستی
رضا شیخ پور
کنشگری محیط زیستی در ایران عمر چندانی ندارد؛ البته از زمان دولت اصلاحات، توسعه نهادهای مدنی رونق گرفت؛ سازمانهای مردمنهاد ظهور پیدا کردند و فعالیت محیط زیستی نیز علاقهمندان بیشتری پیدا کرد. دراینبین، گاهی برخی با مطامع مالی وارد این جریان مدنی شدند اما اکثرا دغدغه نجات زیستبوم ایران را در سر داشتند.
آنچهکه این حضور مدنی برای دفاع از زیستبوم سرزمینمان را بعضاسرکوب کرده نهفقط اعتقاد نداشتن سیستم حکمروایی کشور به جامعه مدنی، بلکه نگاه از بالا به پایین دانشگاه نسبت به کنشگران محیطزیست نیز بوده است! مصداق بارز آن میتواند ایده تنفس یا استراحت جنگلهای هیرکانی باشد؛ اما به مدد شبکههای اجتماعی برآمده از فضای مجازی، نهادها و فعالان مدنی توانستند ارتباط مؤثری با جامعه برقرار کنند و
بر حاکمیت نیز در برخی موارد اثر بگذارند و به همین واسطه، موفق شدند ایده تنفس جنگل را تبدیل به قانون کنند و بدین نحو دانشگاهی که اکثریت کرسی داران استادی در دانشکدههای منابع طبیعی آن، مخالف چنین ایدهای بودند را مقهور این خواست اجتماعی کردند!
حال باید از دانشگاه پرسید که چرا نتوانست بیش از یک دهه مطالبهگری جامعه مدنی برای توقف چپاول چوبی از جنگلهای هیرکانی را درک کند؟! چرا دانشگاه نخواست یا نتوانست ضمن همراهی با این خواسته ملی، رویکردی مبتنی بر اصلاحات را درپیشبگیرد و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور را مجاب کند که طرحی نو برای پیکر بیمار هیرکان دراندازد؟
پاسخش روشن است؛ دانشکدههای منابع طبیعی کشورمان به رخوت، یکنواختی و روزمرگی و اشتغال داشتن به تولید انبوه مقالات برای مجلات بهمنظور تقویت رزومه، گرفتار شده بودند و نقشی اجتماعی برای خود قائل نبودند لذا توقف انقلابی بهرهبرداری چوبی از جنگلهای هیرکانی، تلنگری برای این دانشگاه گرفتار در رخوت شد تا به خود آید و درک کند علمی که برای ترقی جامعه، نجات زیستبوم از زوال و در راستای احترام گذاشتن به جامعه مدنی نباشد، محکوم به شکست است.
بااینوجود، به نظر میرسد این دانشگاه هنوز از گذشته درس نگرفته و همچنان در بهت شکست از جامعه مدنی در واقعه تحقق تنفس جنگلهای هیرکانی، به دنبال توجیه گذشته خود است. دانشکدههای منابع طبیعی ایران باید از جایگاه آسمانی فرود آیند و در زمین، انسان و طبیعت سرزمین مادری را درک کنند؛ نگاه عاقل اندر سفیه دانشگاه نسبت به جامعه مدنی هم محکوم به شکست است و هم شایسته نکوهش.
دانشگاهی که نتواند با جامعه ارتباط برقرار کند رهی که میرود غیر ترکستان مقصدی نخواهد داشت!
کنشگری محیط زیستی در ایران عمر چندانی ندارد؛ البته از زمان دولت اصلاحات، توسعه نهادهای مدنی رونق گرفت؛ سازمانهای مردمنهاد ظهور پیدا کردند و فعالیت محیط زیستی نیز علاقهمندان بیشتری پیدا کرد. دراینبین، گاهی برخی با مطامع مالی وارد این جریان مدنی شدند اما اکثرا دغدغه نجات زیستبوم ایران را در سر داشتند.
آنچهکه این حضور مدنی برای دفاع از زیستبوم سرزمینمان را بعضاسرکوب کرده نهفقط اعتقاد نداشتن سیستم حکمروایی کشور به جامعه مدنی، بلکه نگاه از بالا به پایین دانشگاه نسبت به کنشگران محیطزیست نیز بوده است! مصداق بارز آن میتواند ایده تنفس یا استراحت جنگلهای هیرکانی باشد؛ اما به مدد شبکههای اجتماعی برآمده از فضای مجازی، نهادها و فعالان مدنی توانستند ارتباط مؤثری با جامعه برقرار کنند و
بر حاکمیت نیز در برخی موارد اثر بگذارند و به همین واسطه، موفق شدند ایده تنفس جنگل را تبدیل به قانون کنند و بدین نحو دانشگاهی که اکثریت کرسی داران استادی در دانشکدههای منابع طبیعی آن، مخالف چنین ایدهای بودند را مقهور این خواست اجتماعی کردند!
حال باید از دانشگاه پرسید که چرا نتوانست بیش از یک دهه مطالبهگری جامعه مدنی برای توقف چپاول چوبی از جنگلهای هیرکانی را درک کند؟! چرا دانشگاه نخواست یا نتوانست ضمن همراهی با این خواسته ملی، رویکردی مبتنی بر اصلاحات را درپیشبگیرد و سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور را مجاب کند که طرحی نو برای پیکر بیمار هیرکان دراندازد؟
پاسخش روشن است؛ دانشکدههای منابع طبیعی کشورمان به رخوت، یکنواختی و روزمرگی و اشتغال داشتن به تولید انبوه مقالات برای مجلات بهمنظور تقویت رزومه، گرفتار شده بودند و نقشی اجتماعی برای خود قائل نبودند لذا توقف انقلابی بهرهبرداری چوبی از جنگلهای هیرکانی، تلنگری برای این دانشگاه گرفتار در رخوت شد تا به خود آید و درک کند علمی که برای ترقی جامعه، نجات زیستبوم از زوال و در راستای احترام گذاشتن به جامعه مدنی نباشد، محکوم به شکست است.
بااینوجود، به نظر میرسد این دانشگاه هنوز از گذشته درس نگرفته و همچنان در بهت شکست از جامعه مدنی در واقعه تحقق تنفس جنگلهای هیرکانی، به دنبال توجیه گذشته خود است. دانشکدههای منابع طبیعی ایران باید از جایگاه آسمانی فرود آیند و در زمین، انسان و طبیعت سرزمین مادری را درک کنند؛ نگاه عاقل اندر سفیه دانشگاه نسبت به جامعه مدنی هم محکوم به شکست است و هم شایسته نکوهش.
دانشگاهی که نتواند با جامعه ارتباط برقرار کند رهی که میرود غیر ترکستان مقصدی نخواهد داشت!

ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.

-
غلبه واکسن ایرانی بر ویروس انگلیسی
-
دومینوی خشم در سطح جامعه
-
دستاندازی به معادن
-
دانشگاه و جامعه محیط زیستی