حنیف غفاری
رئیسجمهور متوحش آمریکا با صدور دستور حمله به تأسیسات هستهای ایران ( خصوصا فردو) خبط راهبردی و محاسباتی خطرناکی را در قبال کاخ سفید و کشورش مرتکب شد و نتیجه آن را در پاسخ مقتدرانه ایران در عملیات "بشارت فتح"مشاهده کرد. قبل از آنکه به بررسی این خبط آشکار بپردازیم،لازم است نکتهای را در خصوص "اصل مجهول یابی"درحوزه سیاست خارجی دولت ترامپ مدنظر قرار دهیم:
در حوزه سیاست خارجی "هر کشوری مجهول یابی" تابعی از سنجش نسبت "هزینه"و"فایده"و خلق یک "کمیت نهایی"است.ترامپ در طول مدت زمان اندک حضور مجدد خود در کاخ سفید نشان داده که اساسا در سنجش این نسبت و احصاء "عدد نهایی"با معضلاتی شناختی و محاسباتی روبهروست: او قرار بود 24 ساعته به جنگ اوکراین پایان دهد اما نهتنها در تشخیص "هزینهها"و"فواید" معادله دچار اشتباه شد،بلکه در بهکارگیری ابزارها و کاتالیزورهای پیش برنده این معادله نیز مبتدیانه و متوهمانه عمل کرد. این قاعده در خصوص جنگ تجاری-تعرفه ای آمریکا -چین و مشارکت آمریکا با رژیم صهیونیستی در جنگ با انصارالله یمن نیز صادق بود:جایی که میان "مؤلفههای انتزاعی ترامپ"و " خروجی عینی اقدامات آمریکا" تناسبی وجود نداشت. اکنون ترامپ مشغول ترسیم و خوانش معادله ایست که بهمراتب از موارد قبلی پیچیدهتر و البته عواقب و تبعات آن نیز برای واشنگتن سختتر خواهد بود.
ترامپ عامدانه در مذاکرات صوری دبه کرد: در دور سوم مذاکرات غیرمستقیم موافقت اولیه خود و دولت متبوعش را در خصوص پذیرش "غنیسازی صنعتی در خاک ایران"را پس گرفت و بر روی "غنیسازی صفردرصدی"و "برچیدن مطلق توان هستهای ایران"متمرکز شد.ترامپ بهصورت همزمان به رژیم منحوس و منفور صهیونیستی در خصوص حمله به تأسیسات هستهای ایران چراغ سبز نشان داد و درنهایت کشورش را نیز مستقیما وارد صحنه جنگ با کشورمان کرد. ترامپ ادعا میکند همه این موارد کاتالیزورهایی برای دستیابی به یک "صلح تحمیلی"علیه ایران است !صورتمسئله مشخص است:ایران نه صلح تحمیلی را میپذیرد و نه نسبت به تجاوز اخیر آمریکا به تأسیسات فردو بیتفاوت خواهد ماند.
ترامپ بهاندازهای در توهمات خود غرقشده که حتی قدرت باور "عدم نابودی زیرساختهای هستهای ایران"را علیرغم قمار خطرناک و دوسرباخت خود ندارد.بااینحال قرار نیست ترامپ تا ابد در این "توهمات جنونآمیز"خود باقی بماند.
ایران بهزودی قدرت محاسبه "ایکس"یا همان "مؤلفههای مجهول"را به رئیسجمهور آمریکا خواهد آموخت. شاید زمانی که دوره این آموزش اجباری به پایان برسد، دیگر اساسا ترامپ وجود خارجی نداشته باشد تا از آن برای تجربهآموزی برای دیگر تصمیمات خود در عرصه سیاست خارجی بهره گیرد اما قطعا این درس بزرگ و تاریخی بهمثابه یک "نقطه عطف سلبی" در معادلات قدرت جهانی عمل خواهد کرد. رئیسجمهور آمریکا بهزودی متوجه خواهد شد که "توحش"،"ایهام"و
" دیوانگی" عناصر پیش برنده یک معادله جنگی یا حتی بازدارنده علیه ایران نبوده و بالعکس، منجر به باز چینش معادله در مسیر سقوط و انهدام منظومه ذهنی وی خواهد شد. انهدام این منظومه ذهنی مترادف با انهدام نقشه ترامپ و همراهان جنگطلب وی و بلکه حذف همیشگی آنها از معادله قدرت و حیات خواهد بود. تا آن زمان فاصله زیادی باقی نمانده است.