بریکس و زنگ پایان یک جانبه‌گرایی غرب

هفدهمین اجلاس سران بریکس در ریودوژانیرو، نمادی از گذار تاریخی به سمت نظمی جهانی بود که دیگر انحصار تصمیم‌سازی و قدرت را به غرب نمی‌سپارد. این اجلاس در حالی برگزار شد که نظم بین‌المللی مبتنی بر هژمونی غربی، در سایه تحولات ژئوپلیتیکی، جنگ‌ها، بحران‌های مالی و ناکارآمدی ساختارهای فعلی، به چالش کشیده شده است. بیانیه پایانی این اجلاس نیز فراتر از انتظارات دیپلماتیک معمول بود. اعضای بریکس، با محکومیت صریح حملات آمریکا و اسرائیل به تأسیسات غیرنظامی ایران، و با تأکید بر استفاده از گرسنگی به عنوان سلاح در غزه، موضعی قاطع علیه سیاست‌های مداخله‌جویانه و دوگانه‌نگرانه غرب اتخاذ کردند. بند ۲۱ بیانیه به‌صراحت تأکید داشت که این حملات، نقض منشور سازمان ملل و تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی هستند.
  تحول بریکس از ائتلاف اقتصادی به نیروی ژئوپلیتیکی
اجلاس اخیر بریکس، حضور چهره‌هایی چون لولا داسیلوا، لاوروف، مودی، لی چیانگ، آبی احمد و سید عباس عراقچی را به همراه داشت. این ترکیب نشان می‌دهد که بریکس دیگر فقط نماینده اقتصادهای نوظهور نیست، بلکه بازیگری سیاسی با مواضع روشن و قدرت تأثیرگذاری در سطح جهانی است.
بر همین اساس نوذر شفیعی، کارشناس مسائل بین‌الملل، در تحلیل خود می ‌گوید: «بریکس امروز نمادی از اراده سیاسی کشورهای جنوب برای بازسازی ساختارهای جهانی است. محکومیت اقدامات آمریکا و رژیم صهیونیستی، نشانه‌ای از بلوغ نهادی و عزم بریکس برای ایفای نقش مؤثرتر در صحنه جهانی است.»
از نظر این استاد دانشگاه، گروه بریکس فراتر از اقتصاد، به‌دنبال بازنگری در نظم پساجنگ جهانی دوم است؛ نظمی که هم‌اکنون برای بسیاری از کشورهای جنوب جهانی، ناکارآمد و ناعادلانه تلقی می‌شود.
  پیوندی استراتژیک بر پایه عدالت 
حضور جمهوری اسلامی ایران در نشست ریودوژانیرو، به‌ویژه با نقش‌آفرینی فعال وزیر خارجه کشورمان، پیامی روشن از همگرایی تهران با جریان بریکس داشت.  شفیعی نیز با تأکید بر این‌که بریکس دیگر فقط یک باشگاه اقتصادی نیست، از این گروه به‌عنوان یک بلوک ژئوپلیتیکی نام می‌برد که برای عدالت، حاکمیت و مقابله با مداخلات خارجی، صراحت عمل دارد و معتقد است که حمایت اعضای بریکس از ایران، به‌ویژه در مقابله با سیاست‌های تحریمی و تجاوزکارانه آمریکا و اسرائیل، جایگاه تهران را در نظم نوین جهانی ارتقاء بخشیده است.
  بریکس جایگزینی برای ساختارهای تحمیل‌گر غرب
علی‌اصغر برزگر، کارشناس روابط بین‌الملل، با وجود استقبال از ظرفیت سیاسی بریکس برای حمایت از کشورهایی مانند ایران، تاکید می کند که نباید در کوتاه‌مدت انتظار تغییرات بنیادین در ساختار اقتصادی جهانی داشت.
 به‌زعم برزگر، طرح ارز مشترک و کنار زدن دلار ایده‌ای خوبی است، اما او معتقد است آمریکا و وابستگی مالی برخی اعضا، ممکن است مانعی برای تحقق فوری این موضوع محسوب می‌شود.
با این حال، این کارشناس مسائل بین‌الملل تأکید می‌کند که بریکس برخلاف نهادهای سنتی غرب‌محور، رویکردی مستقل و «غیردستوری» دارد و همین ویژگی، فضای لازم برای تنوع منافع و همکاری‌های سازنده را فراهم کرده است.

کنستانتین کوساچف، معاون رئیس شورای فدراسیون روسیه نیز، جنگ تعرفه‌ای ترامپ را مصداق روشنی از «رقابت ناعادلانه و سرکوب بی‌رحمانه» می‌داند و بریکس را بر پایه اصول منشور ملل متحد، یعنی احترام به حاکمیت و هویت فرهنگی ملت‌ها، جایگزینی اخلاقی و سیاسی برای ساختارهای تحمیل‌گر غرب معرفی می‌کند.
ایوان ناویکوف، سناتور روسی، نیز با برجسته‌کردن نقش کشورهای آفریقایی و جنوب جهانی در بریکس، از شکل‌گیری یک جریان جدید در سیاست جهانی سخن می‌گوید که به‌جای تکرار الگوهای سلطه، به دنبال بازتعریف «مشارکت واقعی» است.
  نظم نوین، در برابر سلطه سنتی
از دیگر محورهای مهم بیانیه بریکس، انتقاد از سیاست‌های اقتصادی ناعادلانه غرب بود؛ از تعرفه‌های یک‌جانبه گرفته تا تحریم‌های مالی و مکانیزم‌هایی چون تعرفه کربن اتحادیه اروپا. بریکس این اقدامات را مغایر با روح همکاری بین‌المللی دانست و خواستار بازتعریف نظم اقتصادی شد.
بوریس کوپیکین، اقتصاددان روسی، در تحلیل خود معتقد است که «نقش بریکس در اقتصاد جهانی رو به رشد است، در حالی که جایگاه غرب رو به افول می‌رود.» این اقتصاددان تاکید دارد که «رشد جمعیت، منابع طبیعی، بازارهای نوظهور و ظرفیت‌های فناورانه کشورهای جنوب، زمینه‌ساز این تحول هستند.»
  ترس آمریکا از اثرگذاری بریکس
همانگونه که در گزارش‌های پیش از این اعلام شد رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، تنها ساعاتی پس از صدور بیانیه بریکس، در اظهاراتی تهدیدآمیز اعلام کرد که کشورهای هم‌سو با این گروه، با تعرفه ۱۰ درصدی روبه رو خواهند شد. کارشناسان معتقدند که این تهدید آشکار، به‌روشنی نگرانی واشنگتن از تضعیف موقعیت سنتی خود در ساختار قدرت جهانی را نشان می‌دهد.
تحلیلگران بسیاری نیز بر این باورند که این تهدید، نه یک تصمیم اقتصادی، بلکه پیامی سیاسی بود، آمریکا نگران است بریکس با ارائه الگویی بدیل، مشروعیت نظم کنونی را از بین ببرد. نظمی که بر محور دلار، سلطه اطلاعاتی و مداخلات نظامی استوار شده است.
  بریکس، طلایه‌دار نظم نوین جهان چندمرکزی
براساس آنچه گفته شد باید گفت که اجلاس بریکس در ریودوژانیرو، بیش از آن‌که یک بیانیه منتشر کند، پژواکی از خواست تاریخی ملت‌هایی بود که دیگر نمی‌خواهند در حاشیه باقی بمانند. حمایت از ایران، محکومیت اقدامات اسرائیل، مخالفت با سیاست‌های اقتصادی غرب و تأکید بر عدالت و حاکمیت، همه حکایت از آن دارند که جهان وارد دوره‌ای نوین از «چندمرکزی بودن» شده است.
بریکس دیگر نه یک پیمان صرف اقتصادی، بلکه یک جبهه فکری، سیاسی و راهبردی است؛ جبهه‌ای که از پکن و مسکو تا تهران و پرتوریا را در بر می‌گیرد. این گروه اکنون در حال بازیابی زبان و اراده‌ای جمعی است؛ برای نظمی عادلانه‌تر، مبتنی بر همکاری واقعی و برخاسته از واقعیت‌های نوین قدرت در قرن کنونی.