تجاوز نظامی رژیم اسرائیل علیه تمامیت ارضی ایران، ۱۲ روز مهم را در منطقه، آسیا و جهان رقم زد که پیامدهای پیدا و پنهان آن در روزهای توقف درگیری نیازمند واکاوی و نگاهی ژرفتر است. نگاهی که نقش و جایگاه هریک از کشورهای مؤثر در این دوره زمانی را مشخص کرده و امکان بازاندیشی جمهوری اسلامی ایران درباره آن جایگاه و نقش را فراهم سازد. پکن در طول جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران چه کنشهایی و در چه سطحی انجام داد و آیا این میزان از کنشگری همه توان پکن و یا همه انتظارات تهران بود؛ پرسشهایی است که پاسخ دقیق و منصفانه به آنها میتواند روابط خارجی ایران در دوران پساجنگ را متوازنتر کرده و در مدار منافع ملی ایرانیان قرار دهد.
موضعگیریهای چین درقبال جنگ علیه ایران
از ابتدای تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران، وزارت امور خارجه چین و دیگر مقامات این کشور نسبت به این حمله واکنش نشان دادند. «لین جیان» سخنگوی وزارت امور خارجه چین نسبت به عواقب حمله اسرائیل علیه ایران ابراز نگرانی و اعلام کرد که با نقض حاکمیت، امنیت و تمامیت ارضی ایران مخالف است. پکن از همه طرفها خواست که برای ارتقای صلح و ثبات منطقهای و جلوگیری از تشدید بیشتر تنشها، اقدامات بیشتری انجام دهند.نماینده چین در سازمان ملل هم در بیانیهای اقدامات رژیم اسرائیل علیه ایران را محکوم و از تلآویو خواست فورا همه «اقدامات نظامی ماجراجویانه» خود را متوقف کند.
شیجینپینگ رهبر چین هم به فاصله دو روز از آغاز جنگ اسرائیل علیه ایران و در نخستین اظهارنظر خود در این زمینه از «تشدید ناگهانی» تنشها در خاورمیانه، ناشی از اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران، عمیقا ابراز نگرانی و تصریح کرد که حمله نظامی راهحل چالشهای منطقه نیست و اسرائیل باید جنگ را متوقف کند.
وانگیی وزیر امور خارجه چین در تماس با عراقچی با تأکید بر موضع اصولی پکن در محکومیت نقض حاکمیت و تمامیت ارضی ایران توسط اسرائیل، حملات به تأسیسات هستهای ایران را اقدامی خطرناک خواند که ناقض همه موازین بینالمللی است و بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران تصریح کرد.
سفیر چین در ایران در گفتوگوی با ایرنا به تشریح مواضع دولت متبوع خود در قبال جنگ علیه ایران پرداخت و گفت که رئیسجمهور چین چهار ابتکار را مطرح کرده که شامل برقراری آتشبس فوری، حفاظت از جان غیرنظامیان، آغاز گفتوگو و مذاکره و تلاش برای برقراری صلح است که مواضع اصولی چین را در خصوص حفظ عدالت و انصاف جهانی را نشان میدهد.
وی با اشاره به حمایت آمریکا از اقدامات رژیم صهیونیستی، بر لزوم کاهش تنشها در خاورمیانه برای جلوگیری از تبدیلشدن آن به یک جنگ تمامعیار تأکید کرد و خاطرنشان ساخت که ایران همواره بر استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای تأکید داشته است.
مواضع مقامات چینی پس از پایان جنگ اسرائیل علیه ایران هم ادامه یافت و وانگ یی وزیر امور خارجه چین در کنفرانس مطبوعاتی با همتای فرانسوی خود در پاریس بار دیگر با تکرار مواضع پکن مبنی بر ضرورت حل مسالمتآمیز مسئله هستهای ایران، تأکید کرد که حل این موضوع راهکار نظامی ندارد.
مهمترین بخش از موضعگیری مقامات چینی را میتوان این بخش از سخنان وانگیی دانست که در همین نشست خبری با همتای فرانسوی خود تأکید کرد که حمله پیشگیرانه بهوضوح فاقد مشروعیت و استفاده خودسرانه از زور است که فقط باعث تشدید درگیریها و ایجاد نفرت بیشتر میشود. این موضع چین در پاسخ به بهانه رژیم اسرائیل در حمله به ایران است که مدعی پیشدستانه بودن آن شده است.وانگ همچنین با اشاره به حملات اخیر واشنگتن به سایتهای هستهای ایران تصریح کرد که بمباران گستاخانه تأسیسات هستهای یک کشور مستقل (ایران)، میتواند فاجعه هستهای به بار بیاورد که تمام جهان مجبور خواهند شد هزینه آن را پرداخت کنند. اگر قدرت یک کشور بهتنهایی درست و غلط را تعیین کند، قوانین کجا هستند؟ عدالت کجاست؟ این بهاصطلاح قدرت، صلح واقعی را به ارمغان نخواهد آورد و جعبه پاندورا را باز خواهد کرد.وی ضمن ابراز اطمینان از این موضوع که تهران سلاح هستهای تولید نخواهد کرد، بار دیگر تأکید کرد که چین بهحق ایران برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای احترام میگذارد.پکن همچنین در قالب سازمانهایی چون شانگهای و بریکس هم تلاش کرد تا اقدامات رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران را غیرقانونی و دلیل اصلی به خطر افتادن ثبات در منطقه معرفی کند.
انتظارات ایران از پکن فراتر از مواضع اعلامی بود؟
توقف حملات نظامی رژیم اسرائیل علیه ایران، فرصتی برای ارزیابی کنشگری چین در جنگ دوازدهروزه را فراهم کرده و یک پرسش اساسی را مطرح میکند که آیا تهران از کمیت و کیفیت کنشگری رضایت لازم را دارد؟ حمایت علنی پکن از تهران در شرایط بحرانی موضوعی غیرقابلانکار در طول این مدت بوده اما آیا این حمایت و موضعگیری تمام آن چیزی است که ایران از شریک استراتژیک خود داشته و دارد؟ به نظر میرسد چنین نیست و جمهوری اسلامی ایران با توجه به نوع نگاه خود به جمهوری خلق چین در ۴ دهه گذشته انتظار تحرکی بیشتر از این شریک خود را داشته است. چین بهعنوان عضو شورای امنیت سازمان ملل و دومین قدرت اقتصادی جهان میتوانست از این دو ابزار به نحوی متفاوت و عملیاتیتر برای ایستادن در کنار ایران استفاده کند.نگرش ایران به روابط با چین، بنیان انتظارات تهران از پکن را تشکیل میدهد اما این لزوما به معنای اشتراک نگاه و نگرش نخواهد بود. اگر چین برای ایران شریکی استراتژیک و حتی دوست تعریفشده، به نظر میرسد ایران برای چین بیشتر یک متحد اقتصادی تثبیتشده و پکن به تهران بهعنوان تأمینکننده انرژی نگریسته و بیش از آنکه در پی روابطی سیاسی و یا حتی ایدئولوژیک (بهواسطه چالش مشترک دو کشور با آمریکا) با ایران باشد؛ در پی سطحی از روابط تثبیتشده در راستای حفظ منافع اقتصادی است. امضای سند راهبردی همکاری ۲۵ ساله ایران و چین گرچه در آن مقطع و از منظر بیرونی مسیری برای اتحاد امنیتی میان دو کشور تحلیل میشد اما امروز در توصیف روابط دو کشور میتوان از روابط تجاری مستحکم با اطمینان بیشتری استفاده کرد.
حضور کمرنگ چین در بحرانهای خاورمیانه
غرب آسیا و خاورمیانه، گرچه یکی از مهمترین محدودههای زمین در قرنهای گذشته بوده اما واقعیت آن است که برای چین «محیط پیرامونی» تعریفشده در سیاست خارجی و روابط با جهان، دسته و رتبهبندی دارد و از همسایگان هممرز خود و کشورهای جنوب شرق آسیا تا خاورمیانه و آفریقا و اروپا هریک در دستهای تعریفشده و ازنظر میزان توجه و تمرکز دستهبندی میشوند. با چنین توصیفی گرچه منابع عظیم انرژی در خاورمیانه برای چین، مهم و غیرقابلچشمپوشی به شمار میرود اما واقعیت آن است که برای جمهوری خلق چین اولویتی درجهیک و مهم در غرب آسیا تعریفنشده است که بهواسطه آن انگیزه اقداماتی فراتر ازآنچه انجام داده، انجام دهد.
رقابت با آمریکا در حوزههای مختلف پکن را از گرفتار شدن رقیب در چالشهای مختلف خشنود میسازد؛ حتی اگر آن چالش جنگ در خاورمیانه باشد. برای چین تمرکز نظامی و سیاسی آمریکا بر منطقه غرب آسیا به معنای کاهش این تمرکز و توجه از شرق و جنوب شرق آسیا و نیز هند و اقیانوسیه است؛ جایی که چین تلاش میکند عمده اولویتهای راهبردی خود را آنجا تعریف کند. مجموع این اولویتها سبب شده است که پکن در بحرانهای پیشین منطقه ازجمله بحران غزه هم در حد یک دولت انذار دهنده باقیمانده و به هشدار دهی اکتفا کند.
برای چین در سناریوهای روابط بینالملل مطلوبترین نقش میانجی بود و این کشور دستکم در میانجیگری میان ایران و عربستان کارنامه موفقی از خود به نمایش گذاشت اما، عمق بحران تحمیلشده بر منطقه بهواسطه زیادهخواهیهای رژیم اسرائیل از یکسو و تصمیم عامدانه پکن برای حضوری کمرنگ در این بحران، نقش میانجی را هم برای جمهوری خلق چین کمرنگ ساخت. آرامش در منطقه و پایان ماجراجوییهای رژیم صهیونیستی برای چین هم به دلایل مختلفی ازجمله تداوم امنیت در شاهراه هرمز اهمیت ویژهای دارد و از این منظر نیازمند پررنگ شدن نقش میانجی هستند. بخشی از فرآیند توسعه چین درگرو امنیت چرخه انرژی است که از این منطقه به سمت پکن راهی میشود.