آلودگی هوا دیگر پدیدهای فصلی نیست
سهم خشکسالی از خیزش ریزگردها
گروه اجتماعی
آلودگی هوا خیلی وقت است که به یکی از بزرگترین چالشهای زیستمحیطی کشور در تمامی فصول سال تبدیل شده است. این روزها پایتخت بازهم با آلودگی هوا و هجوم گردوغبار دستبهگریبان است، اما این بار اتهامها متوجه وجود «آرسنیک و سیانور» در گردوغبار تالاب بندعلیخان است و البته به نقش خشکسالی نیز اشاره شده است. خشکسالیهای ممتد چندینساله اخیر از یکسو و استحصال بیرویه آبهای زیرزمینی هم از سوی دیگر دستبهدست هم داده و موجب افت شدید سطح آبهای زیرزمینی شده و براثر خشکی زمین و عطش تالابها، کانونهای گردوغبار شکل گرفته و گسترش پیدا کرده است. زمزمههایی از تداوم این شرایط تا پایان تابستان به گوش میرسد. حالآنکه تا چند سال قبل، آلودگی هوا به ماههای سرد سال محدود بود، اما اینک آلودگی هوای تهران دیگر پدیدهای فصلی نیست و در تمام طول سال با چهرههایی متفاوت جولان میدهد.
این روزها کاهش آلودگی هوا با وزش باد و بارش باران پیوند خورده و معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست در همین زمینه بهصراحت از تداوم وضعیت فعلی خبر داده و گفته است که تا وقتی باران نبارد، این وضع ادامه خواهد داشت. همچنین بر اساس گزارش سازمان هواشناسی، خشکسالی بلندمدت که اکنون وارد پنجمین سال شده، امسال شدت بیشتری پیدا کرده و به همین دلیل شدت پدیده گردوغبار و آلودگی بیشتر است.
منشأ آلودگی آرسنیک و سیانور؟
تهران در سالیان اخیر با چالش فزاینده آلودگی هوا مواجه بوده و تابستان امسال نیز در بر همین پاشنه میچرخد، بر پاشنه آلودگیای که شاخص کیفیت هوا را در روزهای اخیر حتی از مرز ۵۰۰ نیز عبور داده است، وضعیتی که به تعبیر کارشناسان بحرانی و فوقاضطراری بهشمار میرود.
بر اساس اعلام شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، روز پنجشنبه ۱۹ تیر هوای تهران با ثبت شاخص ۱۱۵ در شرایط ناسالم برای گروههای حساس قرار داشت و درحال حاضر ذرات کمتر از ۲/۵ میکرون آلاینده اصلی هوای پایتخت هستند. اما در روزهای اخیر منشأ این گردوغبار به محل بحث و بررسی نهادهای مسئول بدل شده و پای علل دیگری هم به میان آمده است. ازجمله میتوان به اظهاراتی مبنی بر وجود آلایندههای بسیار سمی آرسنیک و سیانور در گردوغبار تالاب بندعلیخان در جنوب ورامین اشاره کرد. پیشتر محسن موسوی خوانساری، عضو هیئتمدیره انجمن آبوخاک پایدار ایران، هشدار داده بود که گردوغبار برخاسته از تالاب خشکشده بندعلیخان، بهدلیل ورود فاضلابهای صنعتی، حاوی مواد بسیار سمی همچون آرسنیک و سیانور است.
بااینحال صدیقه ترابی، معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست در یک برنامه تلویزیونی با اشاره به دلایل وقوع پدیده گردوغبار در کلانشهر تهران گفته است: «کاهش بارندگی، خشکسالی و ورود ریزگردها از مناطق بیابانی داخلی از مهمترین عوامل شکلگیری این وضعیت در تهران هستند.»
آنطور که او اعلام کرده، در جلسهای مشترک میان سازمان حفاظت محیطزیست، سازمان هواشناسی و شهرداری تهران، ابعاد این پدیده موردبررسی قرار گرفته و مشخص شده که منطقه وسیعی از تهران، بهویژه نواحی جنوبی و جنوبغربی، درگیر این شرایط هستند.
حسن عباسنژاد، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان تهران هم مسئله وجود آرسنیک و سیانور در گردوغبار تالاب بندعلیخان را تکذیب کرده. او گفته است: هیچ شواهد معتبری از حضور این مواد در منطقه مشاهده نشده است.
عباسنژاد بر اساس «بررسیهای کارشناسان محیطزیست و نمونهبرداریهای دقیق از آب، خاک و گردوغبار تالاب» عنوان کرده است: «فرآیندهای صنعتی در شهرک صنعتی چرمشهر، بهویژه دباغی چرم، از مواد پرخطر نظیر آرسنیک و سیانور استفاده نمیکنند و هیچ ردپایی از این عناصر در پساب واحدهای صنعتی یافت نشده است.»
عباسنژاد توضیح داده که آرسنیک و سیانور عمدتا در صنایع معدنی و شیمیایی خاص کاربرد دارند و هیچیک از واحدهای صنعتی در شهرکهای چرمشهر و سالاریه پتانسیل استفاده یا تولید این مواد را ندارند. همچنین سیانور ترکیبی ناپایدار و فرار است که در شرایط محیطی بهسرعت تجزیه میشود و بقای آن در بستر خشک تالاب ازنظر علمی بعید به نظر میرسد. آرسنیک نیز معمولا در ساختارهای معدنی خاص پایدار میشود و در ساختار زمینشناسی منطقه ورامین حضور قابلتوجهی ندارد.
بااینحال، مدیرکل حفاظت محیطزیست استان تهران تأکید کرده که پساب برخی واحدهای صنعتی در چرمشهر ورامین حاوی ترکیبات کروم، بهویژه کروم شش ظرفیتی است که از آلایندههای شناختهشده محیطزیست محسوب میشود. او افزوده که اگرچه کروم ممکن است در شرایط خاص وارد گردوغبار شود، اما میزان و اثر آن قابلمقایسه با آلودگیهای ادعا شده نیست.
فعال شدن کانونهای داخلی، شرایط پایدار آلودگی هوا را رقمزده است
آلودگی هوای تهران در بسیاری از روزهای گذشته ادامه داشته و وضعیت هوا برای گروههای حساس، «ناسالم» و در محدوده نارنجی اعلام شده است. البته این وضعیت تنها به پایتخت محدود نمیشود و در روزهای اخیر، آسمان بسیاری از شهرها، غبارآلود بوده و تودههای سنگین گردوخاک بخشهای گستردهای از آسمان کشور را فرا گرفتهاند. بهتازگی، رضا شهبازی، معاون زمینشناسی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی، از تالابهای خشکشده بهعنوان مهمترین کانون فعال گردوغبار نامبرده و اعلام کرده: «تشدید خشکسالی، وزش بادهای منطقهای و فعال شدن کانونهای داخلی شرایط پایدار آلودگی هوا را رقم زده است.»
پیشتر نیز شینا انصاری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، اذعان کرده بود تالابهای ایران به دلیل تأمین نشدن حقابه خشک شدهاند. به گفته این مقام دولتی، در حال حاضر بیش از ۴۰ درصد وسعت تالابهای کشور به منشأ گردوغبار تبدیل شده است.
در حال حاضر، ۲۵ تالاب ایران در کنوانسیون رامسر ثبت شدهاند اما نتایج پژوهشی مشترک در دانشگاههای تهران و علموصنعت در مورد ۲۰ تالاب نشان میدهد که در چهار دهه اخیر، سطح این تالابها ۶۰ درصد کاهش پیدا کرده است؛ به این معنا که مرگ تالابهای ایران در ۴۰ سال اخیر سالانه حدود یک میلیارد دلار خسارت وارد کرده است.
پیشازاین نیز وحید جعفریان، مدیرکل دفتر امور بیابان سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، هشدار داده بود که از مجموع ۳۰ میلیون هکتار منطقه تحت تأثیر فرسایش بادی در ایران، نزدیک به ۱۳ میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار، شامل عرصههای زیست انسانی و زیرساختی نظیر جادهها، کارخانهها، فرودگاهها، اراضی کشاورزی و روستاها، ازنظر ابعاد خسارت «بحرانزا» یا «کانون بحرانی» به شمار میروند.
حقابههای زیستمحیطی فراموش شده است!
بدون تردید تالابها بهعنوان اکوسیستمهای پیچیده، نقش حیاتی در تنظیم چرخه هیدرولوژیک، تعدیل آبوهوا، کنترل سیلاب، تثبیت خاک، و مهمتر از همه، کاهش ذرات معلق و آلودگی هوا دارند.
براین اساس موسوی خوانساری، عضو هیئتمدیره انجمن آبوخاک پایدار ایران به سه منشأ اصلی برای گردوغبار تهران اشاره کرده است: منشأ خارجی (عراق و سوریه)، تالاب صالحیه (استان البرز)، و دریاچه نمک قم. او تأکید کرده که گردوغبار اخیر عمدتا از دریاچه نمک قم بوده که بهدلیل عدم تأمین حقابههای زیستمحیطی رودخانههای جاجرود، کرج، شور و قرهچای بهطور کامل خشک شده است. سدسازیهای گسترده روی رودخانه شور نیز عامل اصلی خشکشدن این دریاچه و بهدنبال آن، تالاب صالحیه و سایر تالابهای مرتبط با دریاچه نمک قم عنوان شده است.
این کارشناس محیطزیست بر لزوم تأمین حقابه دریاچه نمک قم (حدود ۱۵۰ تا ۱۷۰ میلیون مترمکعب) از رودخانههای اطراف تأکید کرده و افزوده که این امر باید منجر به احیای ابتدا تالاب بندعلیخان و سپس دریاچه نمک قم شود.
موسوی خوانساری همچنین هشدار داده است که در سالهای اخیر، بهبهانه خشکسالی، محیطزیست کاملا فراموش شده و بارگذاریهای شهری و صنعتی در فلات مرکزی و اطراف تهران، حقابههای زیستمحیطی را نادیده گرفته است. او گفت حدود ۹۰ درصد از تالابهای فلات مرکزی خشک شدهاند که منجر به فجایع زیستمحیطی شده است.
اگرچه این واقعیت غیرقابل کتمان است که ایران در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار دارد و در چنین اقلیمی، پدیده گردوغبار، طبیعی است، اما طبیعی بودن این پدیده نباید دستاویزی برای انفعال و بیعملی باشد؛ آنهم در وضعیتی که میتوان با اتخاذ سیاستهای درست و اعمال کنشهای پایدار و راهبردی با پدیده آلودگی هوا به مقابله برخاست، بااینحال معمولا خروجی جلسات اضطراری مسئولان در مواجهه با بحران گردوغبار، راهکارهایی ریشهای و پایدار نیست. در این جلسات، اگرچه دادههای هواشناسی و منشأ گردوغبار بررسی شده اما از تصمیمهای اجرایی خبری نیست و راهکارهای بلندمدت در حاشیه قرار میگیرند.
البته سازمان حفاظت محیطزیست دستورالعملهایی را در این زمینه تدوین کردهاست؛ ازجمله مقررات بهرهبرداری از معادن برای کنترل گردوغبار که به وزارت صنعت، معدن و تجارت (صمت) ابلاغ شده، ولی در عمل هرگز اجرایی نشده و تنها روی کاغذ اعتبار دارد و به گفته بهزاد رایگانی، سرپرست ستاد ملی سياستگذاری و هماهنگی مديريت پديده گردوغبار در سازمان حفاظت محیطزیست، گزارشهای مقطعی ارسالی از وزارت صمت، نه آنگونه که انتظار میرفت کامل بودند و نه در بهبود ملموس وضعیت آلودگی مؤثر واقع شدند.
به اذعان رایگانی، گستردگی وسعت مناطق خشکشده و کمبود شدید بودجه امکان اجرای پروژههایی همچون پوشاندن خاک با مواد تثبیتکننده یا ایجاد بادشکن در کوتاهمدت را از میان برده است. در برخی مناطق، یکسوم کل وسعت استان درگیر خشکی شدید است؛ گستردگی که بهگفته مسئولان، هیچ بودجه دولتی قادر به پوشش فوری آن نیست.
آلودگی انسانساز
بهزاد اشجعی، کارشناس و صاحبنظر در حوزه آلودگی هوا نیز انگشت تقصیر را به سمت خشکسالی نشانه میرود. او در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند: «آلودگی این روزهای هوا ارتباطی با استفاده از سوخت بیکیفیت در صنایع؛ فرسودگی ناوگان حملونقل عمومی؛ استانداردهای پایین سوخت خودروها و موتورسیکلتها ندارد و پدیده گردوغبار که گاه از استانهای مجاور و گاه از کانونهای داخلی میوزد، چالش آلودگی را رقمزده است. خشک شدن منابع آبی همچون تالابهای صالحیه و بختگان و روند فزاینده بیابانزایی، دشتهای اطراف را به کانونهای دائم تولید گردوغبار تبدیل کرده است. از طرفی ادعای وجود «آرسنیک و سیانور» در گردوغبار تالاب بندعلیخان نیز صرفا یک ادعاست وبه لحاظ منطقی اگر در این تالاب آلایندههای سمی همچون سیانور و آرسنیک هم وجود داشته باشد، باید بتوان این ادعا را ثابت و تحلیلی شفاف ارائه نمود. چنانچه این موضوع عامدانه باشد، باید بتوان اثبات کرد که چرا چنین اتفاقی رخداده است. روشن است که با طرح این موارد به جواب متقن و مشخصی نخواهیم رسید و بیان این قبیل مسائل، صرفا شایعاتی در فضای مجازی باهدف گرفتن ویو و لایک بیشتر است. ضمن آنکه پشتوانه علمی و منطقی ندارد و مستندات قابل ارائهای هم موجود نیست.»
اشجعی تصریح میکند: «آلودگی اینروزها ناشی از وقوع گردوغبار است که همیشه در این موقع از سال رخ میدهد و دلیل آنهم خشکسالی و افزایش سرعت باد است. از طرفی شاخص غبارناکی کانونهای گردوغبار در این برهه از زمان بهخاطر خشکی زمین افزایش مییابد و این عوامل دستبهدست هم میدهند تا غلظت ذرات معلق در شهرها بالا برود. لذا آلودگی این روزها از جنس ذرات معلق است و فقط مختص ایران نیست، نقشه پراکندگی شاخص آلودگی هوا نشان میدهد که کل منطقه خاورمیانه با این موضوع درگیر است.»
برخلاف تصور رایج که آلودگی هوای تهران را با سرمای زمستان و وارونگی دما گره میزند، تابستان امسال نشان داد که گرمای هوا، ازن و گردوغبار نیز میتوانند شاخص آلودگی را از مرز ۴۰۰ و حتی ۵۰۰ عبور دهند که پدیدهای عجیب در تابستان و برای تهران به شمار میرود، در چنین وضعیتی چه راهکاری باید اتخاذ کرد؟ اشجعی در پاسخ به این پرسش میگوید: «ما معمولا آلودگی هوا را با وقوع این رخداد در زمستان میشناسیم که علت آن هم ذرات معلق است اما جنس این ذرات متفاوت بوده و انسانساز و ناشی از احتراق است. علاوه بر این در فصول گرم سال نیز با آلودگی ازن دستبهگریبانیم و این مسئله هم بهنوعی انسانساز است. همچنین در فصل بهار و اوایل تابستان با آلودگی ذرات طبیعی مواجهیم. این سه آلاینده (ذرات معلق، ازن و ذرات طبیعی) جزء آلایندههای مهمی است که در کلانشهرها بهویژه در تهران با آن روبهرو هستیم. اما آلاینده ذرات معلق در این بازه زمانی، از جنس طبیعی است و راهکار اصلی، مدیریت منابع آب و جلوگیری از خشکسالی است. چراکه جلوی سرعت باد را نمیتوانیم بگیریم اما آنچه در کنترل ماست، میزان خشکی زمین و شاخص غبارناکی آن است که نباید اجازه دهیم از یک حدی افزایش پیدا کند و کانونهای گردوغبار فعال شوند. بنابراین در گام نخست باید سفرههای آب زیرزمینی و منابع آب سطحی را بهنوعی مدیریت کنیم که کانونهای گردوغبار ایجاد نشده و گسترش پیدا نکنند. در این صورتمسئله به شکل ریشهای حل خواهد شد. کانونهای فعلی نیز باید به نحوی مدیریت شود که به خیزش گردوخاک منتهی نشود. در مورد راهکارهای کوتاهمدت، باید به تثبیت کانونهای گردوغبار با استفاده از روشهای مختلفی که وجود دارد ازجمله مالچ پاشی، کاشت درخت و گونههای گیاهی مقاوم اشاره کرد.»
رسانهها در روزهای اخیر گزارش دادهاند، منشأ گردوغبار در برخی کلانشهرها همچون تهران متنوعتر و گستردهتر است. بخشی از این آلودگی به معادن شنوماسه و فرآیندهای صنعتی جداسازی شن مربوط میشود که با انتشار ذرات ریز در هوا، بهویژه در مناطق جنوبی پایتخت، شرایط بحرانی ایجاد کردهاند. بخش دیگر هم از زمینهای کشاورزی برمیخیزد که به دلیل خشکسالی بیسابقه، امسال زیر کشت نرفتهاند و به کانونهای فعال گردوغبار بدل شدهاند.
فاطمه کریمی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران نیز اخیرا اعلام کرده که از ۱۲ تا ۱۷ تیر ۱۴۰۳، تعداد ۵ روز ناسالم برای گروههای حساس به دلیل گاز ازن ثبت شد، اما در همین بازه در سال ۱۴۰۴، ۶ روز ناسالم و ۴ روز آن در وضعیت خطرناک و ناسالم برای تمام اقشار بود که عمدتا ناشی از ذرات گردوغبار و ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرون بوده است. او تأکید کرده که امسال، گردوغبار و ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرون که ناشی از تولید چشمههای غبار در اطراف استان تهران است، به پارامترهای آلودگی اضافه شده است.
اما بههرروی آلودگی هوا به هر علتی باشد، دیگر پدیدهای گذرا یا فصلی نیست. دستکم در سه سال گذشته، هوای آلوده در تمای فصول سال به پدیدهای پایدار در کلانشهرها تبديل شده است. به همین دلیل، مقامات مسئول برای مواجهه با این بحران، باید برنامههایی اثرگذار و کارآمد در دو سطح کوتاهمدت و بلندمدت داشته باشند.