گروه اجتماعی
«آمارها نشان میدهد که طی سالیان اخیر پراکندگی بیشتر گردشگران در نوروز و تعطیلات تابستانی در بخشهای شمالی کشور شکل گرفته و سهم فضاهای خدماتی کوچکتر از جمله اقامتگاههای بومگردی و نیز خانه مسافرها و فضاهای غیررسمی همچنان نسبت به هتلها بیشتر است. اگرچه قیمت هتلهای کشور نسبت به سایر نقاط دنیا بسیار ارزانتر است، اما برای مصرفکننده داخلی به جهت مدیریت بهتر هزینههای سفر جذابیت چندانی ندارد.»(1) این مسئله از نبود حمایتهای لازم برای سفر ارزان حکایت دارد. هماکنون علاوهبر هزینه بالا در قسمت خوراکی، با کمبود و گرانی بلیت مسافرتی در بخشهای مختلف و هزینه سنگین هتلها و اقامتگاهها روبهرو هستیم و به همین نسبت سایر ملزومات برای سفری چند روزه، آن هم برای یک سفر خانوادگی چندان مهیا نیست و لازم است شاهد تحرک بیشتری از سوی دستگاههای مربوطه در مسیر ارزانسازی سفر باشیم.
اینروزها که با ادامه موج گرما و کمبود شدید آب و برق، مسئولان به اعمال تعطیلیهای کامل و فراگیر و یا کاهش ساعت کاری ادارات در استانهای مختلف کشور روی آوردهاند، جادهها شلوغ و پر ازدحام است. به همین دلیل بسیاری از خانوادهها تمام نیازهای چندروزه خود را از مسواک تا پتو، چراغ خوراکپزی و چند کیسه برنج و سیبزمینی و یک چادر مسافرتی برای اسکان موقت در باربند و صندوق عقب ماشین جای دادهاند و خانه و دیار خود را برای سفری کمهزینه ترک کردهاند. آنان در طول مسیر هر کجا که احساس خستگی کنند، چادرهای رنگارنگ خود را برپا میکنند تا لختی بیاسایند و صبح فردا حرکت را از سر بگیرند. این گروه از مسافران که البته تعدادشان اندک نیست، ممکن است حتی از ضروریترین نیازها و هر آنچه موجب افزایش هزینه سفر میشود، چشم بپوشند؛ یکی از اصلیترین مواردی که اغلب از سبد نیازهای این مسافران حذف میشود اسکان در هتل یا دست کم مسافرخانه است؛ این مسافران، گویی آسایش را بر خود حرام دیدهاند و همواره در حال حرکت هستند. خانه و کاشانه آنها در این چند روز، همان چادری است که شب به شب آن را علم میکنند و اتومبیلی که بیشتر اوقات خود را در آن میگذرانند. حرکت آنان به سوی مقاصدی مانند خراسان رضوی، استان فارس، اصفهان و خطه شمال است که معمولا بیشترین گردشگران را به خود جذب میکند. البته بعید است که همه این مسافران از پیش، طول مدت اقامت خود را در شهرهای مختلف برنامهریزی کرده باشند؛ اما مقصد آنها، اغلب شهرها و استانهایی است که در این ایام به مرحله انفجار جمعیتی رسیده و مملو از مسافر است. اما پرسش اینجاست که این سفر بدون برنامهریزی جز قفل شدن تردد خودروها، تصادف و ازدحام چه سود دیگری برای اهالی شهرهای پربازدید دارد؟ همچنین این نوع گشت و گذار بیش از آنکه نشاطآور باشد و موجب انبساط فکری و روحی این مسافران شود، آنان را خسته و ملول میکند.
البته لازم به توضیح نیست که همه سفرها و البته گردشگری همه ایرانیها دارای چنین سکناتی نیست. در مقابل گروه دیگری از ایرانیان گشت و گذاری کوتاه اما ایمن و از پیشبرنامهریزی شده را برای خود ترتیب میدهند. در این میان صاحبنظران حوزه توریسم بر این عقیدهاند که گروه نخست گردشگران، نقش چندانی در رونق اقتصاد گردشگری کشور ایفا نمیکنند؛ دیدگاه آنان چنین است که چرخ صنعت گردشگری زمانی به حرکت در میآید که ارائهکنندگان خدمات شامل دفاتر خدمات مسافرتی و تورگردانی، عاملان حمل و نقل هوایی، ریلی، جادهای و دریایی، هتلها، مهمانسراها و مهمانپذیرها، متصدیان جاذبههای گردشگری، رستورانها، فروشگاههای محصولات صنایع دستی، اقلام سوغاتی، پوشاک، کفش، اشیای چرمی و ارائهکنندگان اقلام مورد علاقه گردشگران از رشد جابهجاییها و سفرها منتفع شوند. اما در شرایطی که بیشتر مسافران این روزها به چادرهای مسافرتی و اقامتگاههای دولتی پناه میبرند، منفعتی عاید این صنعت نخواهد شد.
لزوم اقدام دستگاههای مربوطه در بحث ارزانسازی سفر
حمید زمانی، کارشناس گردشگری در این باره معتقد است: «در بسیاری موارد همه مردم توان پرداخت هزینههای سفر برای گردشگری با تورهای تفریحی و سفر در هتلها و مسافرخانهها را ندارند. حتی برای برخی از خانوارها سفر رفتن با وسیلهای غیر از وسیله شخصیشان مقرون به صرفه نیست. به نظر میرسد این امر نیازمند اراده جمعی و یک بسیج عمومی است و باید شاهد تحرک بیشتری از سوی دستگاههای مربوطه در بحث ارزانسازی سفر باشیم.»
او تأکید میکند: «این امر نیازمند یک انقلاب همگانی است. انقلابی در بخش تفریح و سازمان یافتن این امر برای بهبود وضعیت روحی مردم و در نهایت جامعه. خوشبختانه مردم کشور ما اهل سفر هستند. به طور کلی همواره به سفر به عنوان راهی برای بهبود روحیه مردم جامعه نگاه شده است، انسانها به سفر به طور مثبت نگاه کردهاند و از هر کسی بپرسید اگر خسته باشد یا مشکلی داشته باشد علاقهمند سفر است و باید به سفر برود. اما در حال حاضر متأسفانه به این پدیده با کملطفی و بیمهری نگاه شده است. در حالی که سفر رفتن جزء ضروریات زندگی است، طبق دادههای منتشرشده، تنها ۷ میلیون و ۷۸۸ هزار خانوار ایرانی طی یک سال گذشته حداقل یکبار به سفر رفتهاند؛ رقمی که نشان میدهد نزدیک به ۷۰ درصد از جمعیت کشور، یعنی بیش از دو سوم مردم، اصلا به سفر نرفتهاند، این آمار بسیار تکاندهنده است. بدون تردید مشکلات خانوادگی که به تبع آن به وجود میآید، نشانگر این است که برای این موضوع خاص حتما باید یک اراده و عزم و جدیت خاصی اعمال شود.»
این کارشناس خاطرنشان میکند: «باید حتما به سفر کردن و گردشگری به عنوان یک برنامهریزی برای بهبود شیوه زندگی شهری نگاه کرد. این موضوع در کشورهای دیگر طبیعتا مطالعه میشود. در این زمینه نیز گروههای متولی وارد میدان میشوند و هر کدام در این زمینه نقش خود را ایفا میکنند. در اینباره زیرساختهای فنی به نوعی آماده میشود و به تناسب جمعیت مسافر در ایام تعطیلات زیرساختها نیز در نظر گرفته میشود و برنامهریزیها شکل میگیرد. در این کشورها متناسب با حوزههای مختلف اکثر وزارتخانهها نهتنها وزارت توریسمشان یا سازمانهای بخش گردشگریشان بلکه همه دستگاههای متولی بسیج میشوند که زمینههای مسافرت ایمن و ارزان را برای مردم فراهم کنند. موضوع اینجاست که باید برنامهریزی برای هرگونه سفری انجام شود. البته موضوع سفر و گردشگری برای کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نیز مطرح است، هر کشوری نیز بسته به توانایی اقتصادی میتواند امکانات خود را بسنجد و برای آنها برنامهریزی کند. در کشورهای دیگر مانند ژاپن یا کشورهایی از این دست اصلا سازمان و وزارتی به نام توریسم و گردشگری ندارند یعنی هر کدام از آن دستگاههای دولتی یا بخش خصوصی یا بخش شهرداری یا هر جایی که برایش مسئولیتی متصور هستند، یک قسمت از کار را بر عهده میگیرند و عملا وظایف تقسیم میشود. به طور مثال در تمام دستگاهها همچون وزارت راه و شهرسازی بیشتر به ساخت و ساز و توسعه جادهها توجه میشود در صورتی که در کنار توسعه راهها میتوانند، شرایط را برای سفرهای ارزان مردم تسهیل کنند.»
تمایل به سفرهای ارزانقیمت و کوتاهمدت
مطابق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمارها حاکی از آن است که «با افزایش هزینههای اقامت، ایرانیان ترجیح میدهند سفرهای ارزانقیمت و کوتاهمدت انجام دهند.» داراب احمدی، کارشناس حوزه گردشگری دراینباره میگوید: «نقشه پراکندگی گردشگران در ایام نوروز و تعطیلات تابستانی از سفر آنان به بخشهای شمالی کشور حکایت دارد و این به دلیل مقرونبهصرفه بودن است. درواقع یکی از علتهای سفر زیاد مردم به ویژه تهرانیها به شمال، نزدیکی آنها به یکدیگر است و اغلب پایتخت نشینان در یکی از شهرهای شمالی به ویلای دوستان و آشنایان خود برای اقامت دسترسی دارند، بنابراین چنین سفری ارزانقیمت و راحت خواهد بود. براین اساس تهرانیها به دیگر نقاط گردشگری روی نمیآورند و در هر تعطیلی، اولین گزینه آنها شمال کشور است.»
این کارشناس تأکید میکند: «شرایط مالی و رکود تورمی حاکم بر جامعه، شکل و انتخاب سفر را تحتتأثیر قرار داده است. یعنی سفرهای داخلی را به سفرهای دروناستانی با دوره اقامت کوتاهتر و کمهزینهتر تبدیل کرده است. اگر در حال حاضر به وضعیت آبوهوا و اقلیم توجه کنید خواهید دید که در این فصل از سال هیچگونه جذابیتی در شمال کشور که دارای هوایی شرجی است وجود ندارد. بااینحال بازهم شاهد هجوم کمسابقه مردم به این مناطق هستیم و این نشان میدهد که بخشهای کارگری، دهکهای کمتر برخوردار و محروم جامعه نیازمند توجه بیشتر سیاستگذاران برای تسهیلگری دسترسپذیری به گردشگری داخلی هستند.»
مبتنی بر گزارش مرکز پژوهش های مجلس، تمایل به استفاده از وسیله نقلیه شخصی سهم وسایل نقلیه عمومی مانند قطار و هواپیما را در سفرهای ایرانیان کاهش داده است که شاید دلیل اصلی آن رشد چشمگیر قیمت بلیت در حملونقل ریلی و هوایی باشد.
فعالان صنعت گردشگری معتقدند بخش عمده سفر در ایران وابسته به دو حوزه گردشگری مذهبی و سفر به قصد دیدوبازدید اقوام است که گردش مالی در صنعت گردشگری ایجاد نمیکند.
براساس آمارها بیش از ۵۰ درصد سفرها در محدوده کمتر از ۲۰ درصد استانهای کشور و به طور عمده در ایام نوروز و چند تعطیلی مناسبتی صورت میگیرد.
همچنین ۷۷ درصد سفرها با خودرو شخصی انجام میشود. در بحث اقامت نیز ۷۶ درصد مسافران در خانه آشنایان و بستگان سکونت دارند که نشان میدهد صنعت گردشگری سهم قابلاعتنایی از سفرهای داخلی ندارد.
به گفته اکبر رضوانیان، عضو هیئتمدیره جامعه بومگردی کشور، با توجه به وضعیت اقتصادی مردم، سفر به گزینه آخر در سبد معیشت آنان بدل شده است. مردم ایران اگر هم تصمیم به سفر بگیرند، امکان استفاده از تأسیسات گردشگری را ندارند و ترجیح میدهند از چادر، کمپینگ و امکانات بسیار ارزانقیمت استفاده کنند.
سفرهای ارزان هم گران تمام میشوند
مطابق دیدگاه گروهی از صاحب نظران این سفری است که مردم از روی ناچاری به آن روی آوردهاند. اگر مردم سطح درآمدشان خوب و متناسب بود میتوانستند در هتل اقامت کنند. هزینه سفر هم بالاست و با درآمد سرانه مردم همخوانی ندارد. این در حالی است که بیشتر مردم، به دلیل شرایط سخت اقتصادی، راههای مسافرت ارزانتر را آموختهاند. با این حال، به نظر میرسد حتی همین سفرهای ارزان نیز اکنون گران تمام میشوند. مرور نرخ تورهای مسافرتی، بلیتهای هواپیما، اتوبوس و قطار و هزینه هتلها و اقامتگاهها و مقایسه آنها با دخل و خرج مردم، این موضوع را اثبات میکند.
بسیاری از ایرانیها برای اینکه بتوانند به سفر بروند، باید دستکم دو ماه از درآمدشان را پسانداز کنند. بر اساس گزارش مرکز آمار، در حال حاضر هر خانوار در سال تنها میتواند ۵/۵ میلیون تومان برای سفر و تفریح هزینه کند و حدود ۷۵ درصد از ایرانیان امکان مسافرت رفتن ندارند. نکته مهم این است که در آمارها، رفتوآمدهای بینشهری که بیشتر با هدف دیدوبازدید اقوام انجام میشود، سفر محسوب میشود. حال آنکه سفر تعریف خاص خود را دارد و با وجود تلاشها برای توسعه گردشگری و تقویت زیرساختهای سفر، فشار اقتصادی باعث شده بخش زیادی از خانوارها قید سفر را بزنند یا به سفرهای یکروزه و بدون اقامت شبانه بسنده کنند. اکنون گرایش جامعه به سمت بهرهگیری از خدمات غیررسمی بهویژه در بخش اقامت است؛ چرا که این تغییر رفتار متناسب با قدرت خرید مردم شکل میگیرد و این عاملی است برای کاهش بهرهمندی تاسیسات رسمی گردشگری از بازار داخلی، آن هم در بهترین فصل سفر در کشور.
پی نوشت:
1- محمد جهانشاهی، کارشناس گردشگری درگفتوگو با ایسنا